امام مهدی (عجّل الله فرجه) وآینده زندگی
نویسنده: مهدی حکیمی
فهرست مطالب
پیشگفتار..................9
بخش نخست؛ بشارت ها (1)..................13
در آیین زرتشت:...................15
در عهد عتیق (تورات):...................17
در عهد جدید (انجیل):...................19
در آیین هندیان:...................21
بخش دوم: بشارتها (2)..................23
امام مهدی (علیه السلام) در قرآن..................25
امام مهدی (علیه السلام) در سخن پیامبر (صلّی الله علیه وآله وسلم)..................26
امام مهدی (علیه السلام) در سخن حضرت فاطمه سلام الله عليها..................27
امام مهدی (علیه السلام) در سخن امامان..................28
1.امام علی (علیه السلام):..................28
2.امام حسن (علیه السلام):..................28
3.امام حسین (علیه السلام):..................29
4.امام سجاد (علیه السلام):..................29
5.امام باقر (علیه السلام):..................29
6.امام صادق (علیه السلام):..................30
7.امام کاظم (علیه السلام):..................30
8.امام رضا (علیه السلام):..................30
9.امام جواد (علیه السلام):..................31
10.امام هادی (علیه السلام):..................32
11.امام حسن عسکری (علیه السلام):..................32
بخش سوم؛ میلاد موعود..................33
بخش چهارم؛ برنامه های امام مهدی (علیه السلام)..................43
1.عدالت اجتماعی..................45
2.در سایه شمشیر..................47
3.یک دین ویک آئین..................48
4.رفاه اقتصادی وبهبود زندگی..................50
5.مساوات وبرابری..................52
6.حاکمیت فراگیر جهانی..................54
7.حکومت مستضعفان..................56
8.رشد علم وفرهنگ..................57
9.امنیت اجتماعی..................59
10.رشد تربیت انسانی..................61
11.سامان یابی زندگی..................62
12.روش زندگی امام موعود (علیه السلام)..................66
«داشتن تصویری مبهم ومجمل از رویدادهای آینده از نداشتنش بهتر است، ودر بسیاری از موارد دقت وقطعیت بسیار، اصلاً ضرورت ندارد». (شوک آینده، الوین تافلر، ترجمه حشمت الله کامرانی، نشر سیمرغ، ص 475)
ویلیام آگبرن (از بزرگ پژوهشگران مسایل اجتماعی)
انسان میان گذشته وآینده ودیروز وفردا زندگی می کند وشخصیت وهستی او، به گذشته وآینده بستگی دارد؛ چنان که اگر از گذشته اش بریده شود یا از آن بی خبر باشد دچار کمبود می شود ونمی داند چگونه بوجود آمده وچگونه زندگی کرده است، زادگاهش
کجاست وتاریخش چیست؟ همچنین اگر نسبت به آینده خود وهمه همنوعان انسانی خود شناختی - اگر چه اندک - نداشته باشد ونداند که او ودیگر انسان ها به کدام راه می روند وچه سرنوشتی در انتظار آنان است، دچار سردرگمی وسرگردانی می شود.
گذشته شناسی با علم تاریخ است وآینده شناسی در پرتو پیش بینی های دینی روشن می شود وگهگاه آینده نگری های انسانی، سایه روشنی نسبت به آینده پدید می آورد. آینده شناسی های انسانی چون دلیل روشنی در دست ندارد احتمالی وفرضی است وچه بسیار که اینگونه پیش گوئی ها نادرست از کار درآید.
امام علی (علیه السلام):
بدانید که در فردا (حوادثی پدید می آید) ودر آینده مسائلی رخ خواهد داد که برای شما ناآشنا وناشناخته است... (نهج البلاغه (فیض الاسلام)/ 425)
امّا آینده شناسی های دینی، که پیامبران وامامانِ آگاه وراستگو آن را پیشگویی کردند وبا علم خدایی سخن گفتند، موجب آرامش فکر واطمینان انسان می شود چون پیامبران وامامان بارها وبارها پیشگوئیهایی کردند وهمه راست ودرست درآمده است. از این رو، آنچه آنان درباره آینده می گویند حتمی است.
آینده شناسی، برای همه انسان ها لازم
است ؛ لیکن برای جوانان ونوجوانان لازمتر؛ زیرا افراد سالخورده وکهن سال بیشترین بخش عمرشان را گذرانده اند وبخش اندکی از زندگی شان، بیشتر باقی مانده است. امّا نوجوانان وجوانان بیشترین بخش عمرشان باقی مانده وآینده بیش از نیم قرن عمر آنان را تشکیل می دهد. از این رو، باید بیشتر بررسی کنند که در آینده چه مسائلی رخ خواهد داد وچه پیشامدهایی در سر راه انسان قرار دارد. شاید در دوران آینده زندگی یک نوجوان یا جوان، همان حوادث بزرگ را که پیشگویی کردند پدید آید واوضاع جهان دگرگون شود وحکومت های ظلم واژگون شوند وحکومت ودولتی خدایی آشکار گردد وهمه انسان ها را به طور مساوی بنگرد وظلم ها را نابود سازد وبرابری وبرادری میان همه مردم پدید آورد.
همه افراد انسانی را چون یک خانواده به هم مهربان کند واین همه مشکلات را بر طرف سازد.
نوجوان وجوان باید به چنین روزهایی که ممکن است در بقیه دوران زندگی او رخ دهد، توجه داشته باشد وخود را برای آن دوران وشرایط آن آماده کند. چون در هر اجتماعی شرایطی برای زندگی وجود دارد وشرایط آینده که دوران ظهور حق وعدل است شرایط ویژه دارد وانسان باید شایستگی زندگی در آن دوره را داشته باشد. بویژه اگر بخواهد فردی شایسته باشد، باید از هم اکنون با بکارگیری روش های تربیتی واخلاقی خود را شایسته بسازد. چون اخلاق های زشت وغیر انسانی یا اخلاق های زیبا وانسانی، کم کم در انسان بوجود می آید وانسان را بالا می برد یا پایین می آورد؛ یکباره یک نوجوان یا جوان، نیک ونیک رفتار نمی شود، این صفت ها همه، به تدریج وبا مواظبت وتربیت در آدمی پدید می آید. بنابراین
برای شرکت در جامعه آینده که جامعه انسانی واسلامی کامل است وهمه رفتارها وکردارها نیک وزیباست، باید از هم اکنون آماده شد وبا نیکی واخلاق انسانی وتربیت درست خو گرفت وعادت کرد وخوبی ها را به صورت عادت هایی در روح جایگزین ساخت تا آنگاه که انقلاب جهانی امام مهدی (علیه السلام) رخ داد، جوانان ونوجوانان شایستگی شرکت در آن دوران را داشته باشند.
در گفتار معصومان رسیده است که یاران حضرت مهدی (علیه السلام) جوانان هستند وسالخوردگان، میان یاران حضرت چون نمک در غذا اندک اند.
امام علی (علیه السلام):
یاران مهدی (علیه السلام) جوانان هستند وسالخورده ای میان آنان نیست مگر به مقدار سُرمه در چشم ونمک در غذا، وکمترین بخش غذا نمک است.(عصر زندگی، محمد حکیمی، چاپ دوم، دفتر تبلیغات اسلامی، ص 87)
از این حدیث معلوم می شود که جوانان، بیشتر باید آینده شناس باشند وضوابط ومقررات آن را خوب بدانند وبیش از همه، خود را برای آینده بسازند وفداکار بار بیاورند. این رساله کوچک اگر راه آینده شناسی را کمی روشن کند ودر این راه اندکی موفق شود، مایه خرسندی است.
در آیین زرتشت:
(۱) پیامبر عرب آخرین فرستاده است که از میان کوههای مکه ظاهر شود... از فرزندان پیامبر شخصی در مکه پدیدار خواهد شد که جانشین آن پیامبر است و پیرو دین جد خود میباشد... از عدل او گرگ با میش آب میخورد و همه جهان به آیین مهر آزمای» (محمد) خواهند گروید(1).
(۲) سوشیانس (نجات دهنده بزرگ (جهان) دین را در جهان رواج دهد، فقر و تنگدستی را ریشه کن ،سازد ایزدان را از دست اهریمن نجات داده مردم جهان را همفکر و هم گفتار و هم کردار گرداند(۲).
(۳) به راستی سوشیانتها رها کنندگان گیتی از دانش و بینش برخوردار بوده وظیفه خود را با الهام از منش پاک انجام خواهند داد - آنها
-----------------
(۱) داود الهامی و علی اکبر مهدی پور؛ او خواهد آمد نشر مرتضی، چاپ هشتم ص ۶۸؛ به نقل از کتاب جاماسبنامه.
(۲) همان، ص ۷۰؛ به نقل از جاماسبنامه.
کردارشان از راستی و پاکی سرچشمه گرفته و رفتارشان با آموزشهای تو ای مزدا هماهنگی دارد. آنان به درستی از بین برندگان خشم و نفرت و پدید آورندگان مهر و آشتی میباشند آنان برای در هم شکستن خشم برانگیخته شده اند(1).
-----------------
(١) اوستا، یسنا هات ۴۸ ، بند ۱۲.
در عهد عتیق (تورات):
١)... قومها را به انصاف داوری خواهد کرد آسمان شادی کند و زمین مسرور گردد دریا و پری آن غرش نمایند صحرا و هر چه در آن است به وجد آید. آن گاه تمام درختان جنگل ترنم خواهند نمود به حضور خداوند زیرا که می آید زیرا که برای داوری جهان میآید. ربع مسکون را به انصاف داوری خواهد کرد و قومها را به امانت خود(1).
۲) ای خدا، انصاف خود را به پادشاه ده و عدالت خویش را به پسر، پادشاه و او قوم تو را به عدالت داوری خواهد نمود و مساکین تو را با انصاف آن گاه کوهها برای قوم سلامتی را بار خواهند آورده و قله ها نیز عدالت مساکین قوم را دادرسی خواهد کرده و فرزندان فقیر را نجات خواهد داده و ظالمان را زبون خواهد ساخت(۲).
3) و نهالی از تنه یسی (نام پدر داود) بیرون آمده، شاخه ای از
-----------------
(١) عهد عتيق كتاب مزامير (زبور داود) مزمور ،۹۶ ، بندهای ۱۰ - ۱۳.
(۲) همان کتاب مزامیر مزمور ،۷۲ بندهای ۱- ۴.
ریشه هایش خواهد شکفت و روح خدا بر او قرار خواهد گرفت... مسکینان را به عدالت داوری خواهد کرد.... گرگ با بره سکونت خواهد کرد و پلنگ با بزغاله خواهد خوابید و گوساله و شیر و پرواری باهم و طفل کوچک آنها را خواهد راند و در تمامی کوه مقدس من ضرر و فسادی نخواهند کرد زیرا که جهان از معرفت خداوند بر خواهد شد(۱).
-----------------
(۱) همان، کتاب اشعياء نبي، فصل ۱۱، بندهای ۱-۱۰.
در عهد جدید (انجیل):
١) کمرهای خود را بسته چراغهای خود را افروخته بدارید و شما مانند کسانی باشید که انتظار آقای خود را میکشند که چه وقت از عروسی مراجعت کند تا هر وقت آید و در را بکوبد بی درنگ برای او باز کنند. خوشا به حال آن غلامان که آقای ایشان چون آید ایشان را بیدار یابد... پس شما نیز مستعد باشید زیرا در ساعتی که گمان نمی برید پسر انسان می آید(۱).
٢) شما به صبر بیشتری احتیاج دارید تا اراده خدا را انجام داده برکات موعود را به دست آورید چنانچه کتاب مقدس میگوید: «دیگر طولی نخواهد کشید و آن که قرار است بیاید خواهد آمد و درنگ نخواهد کرد(۲).
3) آن گاه آسمان را گشوده دیدم. اسب سفیدی در آن جا بود که نام
-----------------
(۱) عهد جديد، انجيل لوقا فصل ،۱۲ ، بندهای ۳۵ و ۳۶
(۲) همان عبرانیان فصل ۱۰ ، بندهای ۳۶ و ۳۷.
سوارش امین و راست بود. او با عدالت داوری و جنگ میکند چشمانش مانند شعله آتش ،بود نیم تاجهای بسیار بر سر داشت و نامی بر او نوشته بود که هیچ کس جز خودش نمی توانست آن را بفهمد(1).
-----------------
(۱) همان مکاشفه يوحنا ، فصل ،۱۹ ، بندهای ۱۲ و ۱۳.
در آیین هندیان:
۱) دور دنیا تمام شود به پادشاه عادلی در آخر الزمان که پیشوای ملائکه و پریان و آدمیان باشد و حق و راستی با او باشد و آنچه در دریاها و زمینها و کوه ها پنهان باشد همه را به دست آورد و از آسمانها و زمین آنچه باشد خبر دهد و از او بزرگتر کسی به دنیا نیاید(۱).
۲) پس از خرابی دنیا پادشاهی در آخر الزمان پیدا شود که پیشوای خلایق باشد و نام او «منصور» باشد. تمام عالم را بگیرد و به دین خود آورد و همه کس را از مؤمن و کافر بشناسد و هر چه از خدا بخواهد بیاورد(2).
۳) چون مدت روز تمام شود دنیای کهنه نو شود و زنده گردد و صاحب ملک تازه پیدا شود از فرزندان دو پیشوای جهان یکی ناموس آخر الزمان و دیگر وصی بزرگتر وی که «پشن» (نام هندی علی بن ابیطالب (علیه السلام))
-----------------
(۱) او خواهد آمد آمد، ص ۶۵؛ به ۶۵؛ به نقل از کتاب «باسک».
(۲) همان ص ۶۶؛ به نقل از کتاب «دید».
نام دارد و نام آن صاحب ملک تازه «راهنما» (هادی - مهدی) است، به حق پادشاه شود و خلیفه «رام» (به زبان سانسکریت «خدا») باشد و حکم براند و او را معجزه بسیار باشد(۱).
-----------------
(۱) همان، ص ۶۶؛ به نقل از کتاب «دادتک».
امام مهدی (علیه السلام) در قرآن
«وَلَقَدْ کتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکرِ أَنَّ الاْءَرْضَ یرِثُهَا عِبَادِی الصَّلِحُونَ»(سوره انبیاء، آیه 105)
ما در زبور داود، از پس ذکر (تورات)، نوشته ایم که سرانجام، زمین را بندگان شایسته ما به ارث می برند (وبر کره زمین حاکم می شوند).
طبق فرموده پیشوای پنجم حضرت امام محمد باقر (علیه السلام)، این بندگان شایسته که وارثان زمین شوند. اصحاب مهدی (علیه السلام) هستند، در آخرُالزمان.(تفسیر مجمع البیان، ج 7، ص 66)
امام مهدی (علیه السلام) در سخن پیامبر (صلّی الله علیه وآله وسلم)
پیامبر اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلم):... خداوند از فرزندان حسین امامانی قرار داده است که راه وروش وآیین مرا برپا می دارند. نهمین آنان قائم خاندان من «مهدی» امتم می باشد. او شبیه ترین مردمان به من است در سیما وگفتار وکردار. پس از غیبتی طولانی وسرگردانی وسردرگمی مردم، ظاهر می شود، آنگاه آیین خدا را آشکار می سازد... پس زمین را از عدل وداد پُر می کند پس از آن که از ستم وبیداد لبریز شده باشد.(کمال الدین 1/257)
امام مهدی (علیه السلام) در سخن حضرت فاطمه سلام الله عليها
جابر می گوید: خدمت حضرت فاطمه رفتم، لوحی نزد آن بانو نهاده بود که در آن نام های امامان نوشته شده بود (از آن جمله درباره دوازدهمین امام چنین آمده بود) پس از امام یازدهمین (امام حسن عسکری (علیه السلام) راه امامت را کامل می کنم با فرزندش که رحمت برای همه جهانیان است. او (امام دوازدهم) دارای کمال موسی وشکوه عیسی وشکیبایی ایوب است... در زمان (غیبت) این امام، دوستان من (دینداران راستین) به مشکلات گرفتار شوند... آنان به حق دوستان منند (چون در دینداری پایداری می کنند). درود ورحمت خداوند بر آنان باد. آنان (مردمان در دوران غیبت) بی گمان هدایت شدگان وراه یافتگانند.(کمال الدین 1/310)
امام مهدی (علیه السلام) در سخن امامان
1.امام علی (علیه السلام):
اصبغ نُباته که از شاگردان ویاران آن حضرت است می گوید: روزی نزد امیر مؤمنان (علیه السلام) رفتم، دیدم در فکر فرو رفته است وبا انگشت بر زمین خط می کشد. گفتم: ای امیر مؤمنان! چه شده است که در فکر فرو رفتید؟... امام فرمود: در مولودی می اندیشم که از نسل من است واو «مهدی» است که زمین را از عدل وداد پر می کند پس از آن که از ستم وبیداد پُر ولبریز شده باشد...(کمال الدین، 1/289)
2.امام حسن (علیه السلام):
... (امام) قائم که (هنگام ظهورش)، حضرت عیسی از آسمان فرود می آید وپشت سر او نماز می گذارد... تولدش از مردمان پنهان است واز چشم ها غایب می شود... او نهمین فرزند برادرم حسین است وفرزند بهترین زنان. عمری طولانی دارد، وخداوند او را (در زمین) آشکار می سازد در
سیمای انسانی چهل ساله، تا همگان بدانند که خداوند بر هر کاری قادر است.(کمال الدین، 1/316)
3.امام حسین (علیه السلام):
اگر از دنیا یک روز (بیش) باقی نمانده باشد، خداوند آن روز را دراز گرداند، تا مردی از فرزندان من قیام کند، وزمین را از عدل وداد لبریز کند، پس از آن که از ستم وظلم پُر شده باشد. این چنین از پیامبر شنیدم.(کمال الدین، 1/318)
4.امام سجاد (علیه السلام):
... بی تردید، مردم زمان غیبت مهدی، که امامت او را باور دارند، ومنتظر ظهور اویند، از مردمان دیگر زمان ها برترند؛ چون خدای بزرگ، به آنان عقل ودرک وفهمی داده است که غیبت برایشان چون ظهور است. خداوند آنان را، در آن زمان، همپایه مجاهدان شمشیر زن زمان پیامبر (صلّی الله علیه وآله وسلم) قرار داده است واینانند اخلاص گزاران واقعی، وشیعیان راستین ما، ودعوت کنندگان مردم به خدا (وبه دین خدا)، آشکار وپنهان.(منتخب الاثر/ 244)
5.امام باقر (علیه السلام):
محمّدبن مسلم (که از شاگردان امام باقر وامام صادق (علیه السلام) است) می گوید: از امام باقر (علیه السلام) پرسیدم درباره قائم که هر گاه قیام کند چه روشی در پیش می گیرد؟ امام فرمود: روش پیامبر را تا اسلام را حاکم سازد. گفتم:
روش
پیامبر چه بود؟ امام فرمود: آنچه در (نظام ها وآیین) جاهلیت بود باطل کرد، وعدالت میان مردمان حاکم ساخت. وچنین است (امام) قائم (علیه السلام) آنگاه که قیام کند آنچه را (از راه وروش ها میان مردم) در زمان پیش از ظهور رایج بوده است، زیر پا می نهد، وآیین دادگری را برپا می دارد.(تهذیب 6/154)
6.امام صادق (علیه السلام):
کسانی که در حالت انتظار دولت قائم، از جهان درگذرند، مانند کسانی اند که در خدمت (امام) قائم باشند. امام، پس از این سخن مکثی کرد، سپس فرمود: بلکه مانند کسانی اند که در رکاب (امام) مهدی (علیه السلام) شمشیر زده باشند. سپس فرمود: نه به خدا سوگند، اینان مانند آن کسانند که در خدمت پیامبر به شهادت رسیده باشند.(بحارالانوار 52/126)
چشم به راهِ امرِ (قیام وانقلاب) امام خود باش، در هر شب وهر روز، زیرا که خدا در هر روز کاری کند وکاری، او را از کاری دیگر باز ندارد...(مکیال المکارم 2/157)
7.امام کاظم (علیه السلام):
... خداوند برای دوازدهمین (امام) از خاندان ما هر دشواری را آسان می گرداند، وبه دست او هر جبّار وزورگوی سرسختی نابود می شود، وهر شیطان سرکشی نابود می گردد.(کمال الدین 2/369)
8.امام رضا (علیه السلام):
دِعْبِل خُزاعی (شاعر نامدار شیعی) می گوید: قصیده خود را در
حضور امام رضا (علیه السلام) خواندم، چون به این شعرها رسیدم: امامی از آل محمد (صلّی الله علیه وآله وسلم)، به یقین خروج خواهد کرد، او به تأیید اسم اعظم الهی وبرکت نصر آسمانی به پا می خیزد وحق وباطل را از هم جدا می کند، وهمه را بر شادخواری ها، وکین توزی ها، کیفر می دهد. (در این هنگام) امام رضا (علیه السلام) به شدّت گریست، آنگاه فرمود: «ای دِعْبل! روحُ القُدُس به زبان تو سخن گفته است. آیا می دانی این امام چه کسی خواهد بود؟» گفتم نه (شخص او را نمی شناسم)، لیکن شنیده ام که امامی از شما خاندان پیامبر خروج می کند، وزمین را از عدل وداد لبریز می سازد.
امام رضا (علیه السلام) فرمود: «پس از من فرزندم محمّد (جواد) امام است. پس از محمّد فرزندش علی، امام است. پس از علی (هادی) فرزندش حسن، امام است وپس از حسنِ (عسکری)، فرزندش حجتِ قائم خواهد بود.
اوست که در زمان غیبت (مردمان) چشم به راه اویند، ودر زمان ظهور همه مطیع او گردند. او زمین را پر از عدل وداد می کند، پس از آن که پر از ظلم وستم شده باشد...»(کمال الدین 2/372)
9.امام جواد (علیه السلام):
عبدالعظیم حسنی (که از یاران آن امام است) می گوید: به امام جواد (علیه السلام) گفتم: امیدوارم که شما قائم خاندان پیامبر باشی که زمین را از عدل وداد آکنده می کند... امام فرمود: همه ما قائم به امر
خدای بزرگیم... لیکن آن قائمی که خداوند، به دست او زمین را از کافران ومنکران پاک می گرداند،
وسراسر گیتی را از عدالت سرشار می سازد او کسی است که تولدش از مردم پنهان خواهد بود، وخود او از چشم ها غایب می شود...(کمال الدین 2/378)
10.امام هادی (علیه السلام):
امام پس از من، فرزندم حسن است وپس از رحلت فرزندش (امام) قائم است که زمین را از عدل وداد پُر می کند، پس از آن که از ظلم وبیداد لبریز شده باشد.(کمال الدین 2/383)
11.امام حسن عسکری (علیه السلام):
سپاس خدایی را که پیش از مرگم جانشینم را به من نمایاند. جانشینی که شبیه ترین انسان ها به پیامبر است در خلقت واخلاق. خداوند او را در دوران غیبت (از بلاها) حفظ می کند، سپس او را آشکار می سازد. او سراسر زمین را از عدالت پُر می کند، پس از این که از ظلم وستم لبریز شده باشد.(کمال الدین 2/409)
نیمه شعبان، روز میلاد امام زمان است. ماه شعبان هشتمین ماه از سال هجری قمری است. سال هجری، تاریخی است که مبدأ آن، هجرت پیامبر اکرم است از مکه به مدینه. سال هجری، دو گونه است: سال هجری شمسی (خورشیدی)، وسال هجری قمری، سال هجری قمری را «هلالی» نیز می گویند، زیرا که هر ماه آن با دیدن هلال آغاز می شود. سال قمری، 12 ماه دارد، واز ماه محرّم آغاز می گردد.
در روز پنجشنبه، پانزدهم شعبان، در سال 256 هجری قمری، حضرت حجت بن الحسن امام زمان (علیه السلام) تولد یافت. حضرت حجت، امام دوازدهم است، وفرزند امام یازدهم حضرت امام حسن عسکری است، وبا سه واسطه، فرزند امام رضا، وبا پنج واسطه، فرزند امام جعفر صادق، وبا هشت واسطه، فرزند امام حسین وبا نُه واسطه، فرزند حضرت علی وفاطمه - دختر پیامبر اکرم ومادر امامان - می باشد.
امام دوازدهم، حضرت حجّت، به این نام ها نیز خوانده می شود:
مهدی، موعود،
قائم آل محمد، منتقم، امام منتظر، امام غایب، صاحبُ الامر، صاحبُ الزمان، ولی عصر، ابا صالح چون او وظهور او، وعده داده شده است، وخدا وپیامبران واولیا وپیامبر اکرم، وعده داده اند که او می آید وجهان را پر از عدل وداد می کند، «موعود» نامیده شده است.
چون برای نشر دین حق وبرپا داشتن عدالت قیام می کند وبه پا می خیزد، «قائم» نامیده شده است.
چون انتقام انبیا ومردان خدا را از جباران می گیرد، وهم انتقام بشریت را وانتقام خون های پاک مردان حق وانسان های بزرگ وشهدای راه حق وعدالت را، «منتقم» نامیده شده است.
چون مسلمانان در انتظار اویند، بلکه بشریت - در شعورِ معقول ووجدانِ اجتماعی خویش - چنان معلم ونجات دهنده ای را می طلبد وانتظار می کشد، «مُنتَظَر» نامیده شده است.
وچون از دیدگاه عموم پنهان است، «امام غائب»، وچون او صاحب امر خدا است، صاحب الامر، وچون صاحب زمان است، به ولایت خدایی، صاحبُ الزّمان، وچون ولی خدا در این عصرها وروزگاران اوست، ولی عصر، نامیده شده است.
چنان که گفتیم، یکی از نام های امام زمان، «موعود» است. باید
دانست که موعود، در ادیان آسمانی دیگر نیز وجود داشته است. بدین معنی که برخی از پیامبران، پیامبر ومعلم ومصلحی را که از آن پس می آمده است معرفی می کرده وذهن جامعه را برای پذیرش پیامبر ومصلح بعدی آماده می ساخته اند. موعود موسی (یعنی کسی که حضرت موسی (علیه السلام)، آمدن او را خبر داده بوده است) حضرت عیسی است. موعود حضرت عیسی (علیه السلام)، حضرت احمد (احمد فارقْلیط) است – چنان که در قرآن مجید تصریح شده است.(سوره صف، آیه 6) نیز اتفاق می افتاده است که پیامبران گذشته، به آمدن موعود آخرالزمان - یعنی مهدی موعود - اشاره می کرده اند.(کتاب بشارات عهدین را بخوانید)
این گونه بوده است تا به هنگام ظهور دین اسلام، در دین اسلام، «موعود» به طور دقیق، معین ومعرفی گشت، یعنی مهدی آخرالزّمان. در اینجا باید در نظر داشته باشیم که مسأله مهدی وظهور وقیام او، موضوعی نیست که فقط به کسانی که دارای مذهب تشیعند مربوط باشد، بلکه این موضوع، یک مسأله اسلامی است. خود پیامبر اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلم) بارها آمدن مهدی را در آخرالزمان، واین که مهدی از اولاد علی وفاطمه است، فرزند بی واسطه امام حسنِ عسکری است، وقیام نهایی دین وتوحید به دست او است، مژده داده وگوشزد کرده است. در قرآن کریم نیز آیات چندی است که حتی مفسّران اهل سنت، آن آیات را مربوط به ظهور مهدی دانسته اند.(مانند آیه 54 از سوره مائده، وآیه 105 از سوره انبیاء، وآیه 5، از سوره قصص) وبه همین مناسبت، که در احادیث وگفته های پیامبرِ اکرم، سخن از مهدی بسیار آمده است، علمای اهل سنّت، در بیشتر از 200 کتاب از کتاب های معتبر
خویش، مناقب مهدی، ومسائل مربوط به مهدی، وچگونگی ظهور او، وشرایط نزدیک یا مقارن زمان ظهور او را ذکر کرده اند، وبیش از 30 کتاب، ویژه «مهدی» تألیف کرده اند.
نیز به همین دلیل است که در تاریخ می نگریم که از حدود 150 سال پیش از ولادت مهدی (مثلاً از سال 132 هجری، آغاز خلافت عباسی به بعد)، کسانی ادعا می کرده اند که همان مهدی که پیامبر گفته است ایشانند. واین به علت شیوع مسأله مهدی بود، از زمان خود پیامبر، واز زبان او. پس اصلِ مسأله مهدی، وخروج او در آخرالزمان (برای اصلاح جهان وخوار ساختن جبّاران، وانتقام گرفتن از ستمگران وعزت بخشیدن به محرومان وزیر دستان واجرا کردن کلیه احکام قرآن) جزو تعالیم اسلام است، ومژده این خروج را خود پیامبر اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلم) داده است. واز این جهت همه فرقه های مسلمان به اصلِ مسأله «مهدی» معتقدند.
چنان که گفتیم، بر مبنای بشارات کتاب های پیشینیان، وروایات اسلامی، اشتهار یافته بود که از امام حسن عسکری، فرزندی به وجود می آید که برهم زننده اساس حکومت ها وواژگون کننده تاج وتخت ها ودولت هاست. از این رو، بی درنگ، از سوی خلیفه عباسی آن روز، المُعتَمِد دستور هجوم به خانه امام حسن عسکری وتفتیش آن، وجلب واحیاناً قتل فرزند او مهدی، صادر شد، ومأموران
به خانه امام ریختند... اینجا بود که ضمن مقارناتی، علل ناپدیدی امام فراهم آمد، ودوازدهمین پیشوای شیعه به فرمان الهی از نظرها پنهان گشت...(شرح بیشتری، در این باره، در کتاب خورشید مغرب آمده است).
دانشمندان مسلمان، راجع به حضرت مهدی (علیه السلام)، ومسأله طول عمر او، وفواید وجودی او، در حال غیبت، ومسائل مربوط به خروج او، سخنان بسیار گفته اند، همین گونه عرفا وفلاسفه، به تصریح واشاره، بدین مسأله توجه داده اند، مانند محیی الدین ابن عربی، در کتاب (فتوحاتِ مَکیه». وابن سینا، در کتاب عظیم خود «شفا». یکی از دانشمندان وریاضیدانان ومتفکران بزرگ، خواجه نصیرالدین طوسی نیز، درباره «مهدی» چنین می گوید:
«حرمان خلق از امام وعلّت غیبت او چون معلوم است که از جهت خدای سُبحانّه نباشد واز جهت امام نبود، پس لابد از جهت رعیت بود. وتا آن علت زایل نشود، ظاهر نگردد. واستبعاد از درازی عمرِ حضرت مهدی (علیه السلام) نمودن، چون امکانش معلوم است واز غیر او مُتَّفق(یعنی: اتفاق افتاده، واقع شده. اشاره است به عده ای از اشخاص که عمر بسیار کرده اند وشرح حالشان در تواریخ آمده است.) جهلِ مَحض بود(فصول نصیریه، ص 38، چاپ دانشگاه تهران)».
باید بدانیم که در زمان غیبت حضرت حجت، مسلمان نباید در انجام دادن تکالیف خود کوتاهی کند. همه دستورات دین، در این زمان نیز، به حال خود باقی است، واجب واجب است وحرام حرام، بویژه
تکالیف ووظیفه های اجتماعی. مثلاً اگر در جامعه ای فساد رایج شد، ظلم پا گرفت. مسلمان نمی تواند بگوید، بگذار باشد، امام زمان می آید ودرست می کند واصلاح می فرماید. آنچه امام زمان درست می کند واصلاح می فرماید، تکلیف دینی خودِ آن امام است که از لحظه وروز ظهور او شروع می شود. تا پیش از آن لحظه وآن روز، هر مسلمانی به همه تکالیف خود مکلف است، همینطور که باید نماز بخواند وروزه بگیرد، باید امر به معروف ونهی از منکر کند، با ظلم وظالم بستیزد، به دادِ مظلوم برسد، برای از بین بردن ستم وبرپا داشتن عدل وداد، بکوشد، و...و...
جوانان عزیز، درباره حضرت حجت ومسائل مربوط به او، وآینده جهان از نظر مذهب، وتحلیل دقیق فلسفه انتظار، می توانند این کتاب ها را بخوانند:
1.آینده جهان از نظر مکتب ما.
2.انتظار، مذهب اعتراض.
3.دادگستر جهان.
4.در فجر ساحل.
5.خورشید مغرب.(ونیز کتاب های: عصر زندگی)
در پایان این گفتار، یکی از مشهورترین سخنان پیامبر را که درباره مهدی فرموده است، وعلمای مذاهب اسلامی نقل کرده اند، نقل می کنیم، سخنی که از نظر دینی واعلام نمودن شخص پیامبر (صلّی الله علیه وآله وسلم)، قطعیت مسأله را می رساند.
«اگر از عمر جهان جز یک روز باقی نماند، خدا همان یک
روز را آن قدر طولانی ودراز کند تا مهدی - فرزند من - ظاهر شود وجهان را، در حالی که از ستم پر شده باشد، از عدالت ودادگری پر کند».
وچنان که می نگریم مسیر کلی بشر، از نظر فقدان عنصر معنوی در حرکت ها وزندگی ها، رو به حالتی است که در نهایت - چنان که پیامبر گفته است - نیاز به کسی که بتواند اصلاحی همه جایی وهمگانه پدید آورد، واین همه ستم ها واختلافها را برطرف سازد، ومعنویت را به زندگی بشر بازگرداند، محسوس است.(این بخش با اجازه استاد محمدرضا حکیمی، از کتاب «بعثت، غدیر، عاشورا، مهدی» ایشان آورده شده است)
«روزی عالمیان همه، دست برادری ومساوات به هم خواهند داد وآن روز است که بدبختی وتیره روزی بر عرصه جهان یافته نخواهد شد».(بینوایان 1/88، ویکتورهوگو، ترجمه حسینعلی مستعان)
ویکتور هوگو
1.عدالت اجتماعی
امام صادق (علیه السلام):
مهدی، عدالت را، همچنان که سرما وگرما وارد خانه می شود، وارد خانه های مردمان می کند، ودادگری او همه جا را فرا می گیرد.(بحارالانوار 52/362)
گسترش عدالت در سراسر جهان وریشه کنی بیداد از همه آبادی های زمین، از نخستین برنامه های انقلاب امام مهدی (علیه السلام) می باشد واز هدفهای اصلی آن امام بزرگ ونجات بخش است. این موضوع در بشارت ها واحادیثی
که درباره آن حضرت رسیده است، خیلی روشن یاد شده است. در سخنان پیامبر بزرگوار اسلام وامامان معصوم که درباره قیام امام دوازدهم آمده، دعوت به توحید ومبارزه با شرک وکفر به اندازه ایجاد عدالت واجرای آن، مورد تأکید قرار نگرفته است. علت این موضوع شاید این باشد که با آموزش های پیامبران گذشته وبویژه پیامبر ما ودین اسلام، همچنین رشد علم وآگاهی بشر، انسان ها به خدای یکتا ایمان می آورند واندیشه خدا نشناسی شکست می خورد، ونوع جامعه های انسانی دارای عقیده مذهبی وخدایی می گردند؛ لیکن با این وصف در آتش ظلم، حق کشی وکینه توزی وروابط غیر انسانی می سوزند، وبا زندگی بی عدالت که در حقیقت شکنجه ومرگ تدریجی است، دست به گریبانند. از این رو، نیاز عمده جامعه بشری برقراری عدالت ودادگری است وحاکمیت روابط انسانی بر جامعه. انسان ها تشنه عدالتند وخواهان آیین ودینی که این تشنگی را فرو بنشاند وآتش بیدادگری را خاموش کند. وعدالت واقعی را بوجود آورد. که همه مردم؛ بزرگ وکوچک وضعیف وقوی آن را آشکار ببینند.
بنابراین، مشکل اصلی ونخستین آن نجات دهنده بزرگِ انسان، مشکل خداباوری یا انکار خدا نیست؛ بلکه مشکل اصلی ظلم وستم جهانسوز وهمه جایی است که بشریت را در کام خود فرو برده ودر آتش خود سوزانده است ودین وعقیده وآزادی وخواب وخوراک وآسایش وهمه چیز انسان را نابود ساخته است. به این جهت امام مهدی (علیه السلام) که آخرین نجات دهنده انسان هاست پس از ظهور مبارک خویش، اصول عدالت ودادگری را در میان همه انسان ها برقرار می سازد وهمه مردم را از بدی وآزار رسانی وزشتی ومحرومیت رهایی می بخشد.
2.در سایه شمشیر
امام باقر (علیه السلام):
... قائم آل محمد (صلّی الله علیه وآله وسلم) شباهت هایی با پنج تن از پیامبران دارد... امّا شباهت او به جدّ خود (پیامبر اکرم) قیام با شمشیر است وکشتن دشمنان خدا وپیامبر، وجباران وسرکشان...(کمال الدین 1/327)
از کارهای حتمی امام موعود (علیه السلام) جنگ با تمام انسان های ظالم وخون آشام است. با مطالعه تاریخ بشری، این واقعیت آشکار می شود که موانع رشد وپیشرفت انسان جز با قدرت وخونریزی از سر راه برداشته نمی شود. وتعالیم اخلاقی واصول تربیتی هر چند تأثیرهای فراوانی داشته است، لیکن این تأثیرها در برخی افراد نجیب انسانی بوده است، ودر طبقه زورگو، دنیا دوست وظالم که منابع قدرت اقتصادی، سیاسی ونظامی جامعه ها را در دست می گرفتند، هیچ تأثیری نداشته است، وآنها را به راه نیاورده است. برای تربیت وهدایت آنها باید از روش دیگری استفاده کرد، تا سدّ راه انسان ها نشوند وراه رشد را بر مردم نبندند. تا تمام مردم بتوانند بدون هیچ مانعی به زندگی خویش ادامه دهند. به همین دلیل، مسأله جنگ وکاربرد نیرو به عنوان یک ضرورت برای رسیدن به هدفهای انسانی مطرح می گردد. وجز از این راه نمی توان ظالمان، ستمگران ودنیا طلبان را سرجای خود نشاند وامنیت اجتماعی واقتصادی وسیاسی در جامعه برقرار کرد، وجامعه را برای تلاش وکوشش آزادنه افراد آماده ساخت.
تاریخ پیامبران نیز، پُر است از جنگ ومبارزه با ستمگران وطاغوتان، وهمیشه رهبرانِ انسان ودوستداران بینوایان وبیچارگان با آنان که راه باطل می رفته وبه انسان ها ظلم می کردند، مبارزه کرده اند. پیامبر اکرم که کانون رحمت ودر بالاترین مقام اخلاق انسانی است نیز برای مبارزه با کفّار وستمگران 83 جنگ انجام داد. امام علی (علیه السلام) وامام حسن (علیه السلام) وامام حسین (علیه السلام) نیز در راه حق ونجات جامعه از بیدادگری، جنگ کردند.
امام مهدی (علیه السلام) نیز که ادامه دهنده راه انبیاء وپیامبر اکرم وامامان است برای برپایی عدالت وهدفهای بزرگ انسانی، راهی جز مبارزه وجنگ وسرکوب ستمگران وسرمایه داران ندارد. شمشیر آن امام بر سر مجرمان فرود می آید. ودر آن دوران آنان راه فراری ندارند ودر زیر سایه شمشیر امام مهدی (علیه السلام) است که انسان های درد کشیده ورنج دیده به آسایش وزندگی دست می یابند. شمشیر امام موعود برای ستمگران مرگبار است وبرای بیچارگان ومظلومان پناهگاه وپشتیبان.
3.یک دین ویک آئین
امام صادق (علیه السلام):
... مفضل! سوگند به خدا (امام قائم (علیه السلام)) از میان ملت ها وآیین ها اختلاف را برمی دارد، ویک دین بر همه حاکم می گردد...(بحارالانوار 53/4)
برای تشکیل جامعه ای واحد، یک موضوع ضروری است وآن یک
آئین ویک اعتقاد است. آئین ها واعتقادهای گوناگون، بطور قطع، تفرقه ودوگانگی اجتماعی بوجود می آورد، ومانع وحدت ویگانگی مردم می گردد.
اگر برنامه ریزی های اجتماعی گرفته شده از طرز فکرها ومرام های گوناگون باشد، فعالیت های انسانی را در زمینه های گوناگون اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و... مختلف ومتضاد می سازد ومانع یکسانی ویگانگی جامعه می گردد. بنابراین تنوع وگوناگونی راه ها وعقیده ها موجب اختلافها وتضادها وبرخوردهایی در جامعه می شود، که در این شرایط نمی توان تشکیل جامعه ای واحد ویگانه را انتظار داشت. بنابراین، باید آئین ودین واحدی بر جامعه حاکم باشد، تا امت واحد به معنای واقعی بوجود آید.
در دوران ظهور وروزگار دولت امام مهدی (علیه السلام) آئین واحدی بر جهان حاکم می گردد وراه وروش ها نیز یکی می شود؛ ویگانگی واقعی در عقیده ومرام انسان ها پدید می آید؛ ومردمان همه یک دل ویک زبان به سوی سعادت حرکت می کنند. دیگر دوگانگی وتضاد در مرام ها وعقیده ها وجود ندارد، راه وروش ها یکی وهدفها نیز یکی است. همچنان که در برنامه های زندگی اجتماعی نیز اختلافی دیده نمی شود.
امام مهدی (علیه السلام) با چنین اصلی اساسی در ساختن جامعه یگانه بشری به موفقیتی بزرگ وچشمگیر دست می یابد، وهمه علت ها وعوامل ناسازگاری ودرگیری را از بین می برد، وناسازگاری ها واختلافات اجتماعی را که از اختلافات عقیدتی ودینی بوجود می آیند، نابود می سازد، وبا یکی کردن عقیده ها وایدئولوژی ها راه هر گونه اختلافی را می بندد. او وحدتی واقعی را بر اساس اصول توحید وایدئولوژی اسلامی پی می ریزد،
وهمه انسان ها را در زیر شعار یگانه ودین واحد گرد می آورد.
4.رفاه اقتصادی وبهبود زندگی
پیامبر اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلم):
در امت من مهدی قیام کند... ودر زمان او مردم به نعمت هایی دست می یابند که در هیچ زمانی دست نیافته باشند. (همه) نیکوکار وبدکار. آسمان بر آنان ببارد وزمین چیزی از روییدنی های خود را پنهان ندارد.(بحارالانوار 51/78)
از برنامه ها واقدام های امام مهدی (علیه السلام) پدید آوردن رفاه وآسایش در کل جامعه بشری است. در این دوران جامعه بشری واحدی تشکیل می گردد که در آن همه مانند خانواده ای در کنار هم زندگی می کنند. وتقسیم بندی جامعه های پیشرفته وجامعه های محروم وعقب مانده از بین می رود. بلکه همه جامعه ها وانسان ها به رشد ورفاه دست می یابند. همچنین ابر قدرت ها وجود نخواهند داشت، وبهبود زندگی وبی نیازی اقتصادی نصیب همه انسان ها می شود وهمه جایی وهمگانی می گردد. این آسایش موجب رشد وبرتری معنوی وفکری انسان می شود.
امام مهدی (علیه السلام) برای رسیدن به این هدف بزرگ انسانی، از روش ها وعوامل مختلفی استفاده می کند تا به زندگی انسان ها - سروسامان ببخشد وهمه مشکلات را از میان بردارد.
الف. برقراری عدالت اجتماعی:
عدالت اجتماعی که در بخش اول به آن اشاره شد، به معنای تعادل وهمسانی در کلیه جریان های اقتصادی جامعه است. در پرتو چنین عدالتی، فاصله های اقتصادی از میان می رود ودیگر افراد فراوانی تهیدست ومحروم، وافراد اندکی سرمایه دار، یافت نمی شوند.
ب.اجرای اصل مساوات:
رعایت قاطع اصل مساوات نیز، موجب تساوی ثروت ها وبرابری در پخش کالاها ومواد مورد نیاز همه مردم است واز جمع شدن وتراکم واسراف کاری گروهی از مردم مانع می گردد وزمینه های کمبود ونیازمندی را برطرف می سازد.
ج.عمران وآبادی زمین:
از دیگر عوامل، عمران وآبادانی وبهره برداری از امکانات تا حدّ امکان می باشد، در دوران پیش از ظهور با همه پیشرفت های علوم، از همه زمین هایی که قابل استفاده وکشاورزی هستند وآبهایی که می شود آنها را ذخیره نمود وامکانات و... بهره برداری صحیح نشده است. در بعضی مناطق به علت نفوذ استعمار ووابستگی ومحرومیت از امکانات استفاده نشده است. اما در دوران ظهور در تمام زمین ها وآبها استفاده خواهد شد وتمام زمین آباد وسبز وخرّم خواهد گشت.
د.باز پس گیری ثروت های غصب شده:
از دیگر راه های امام مهدی (علیه السلام) این است که با از میان برداشتن طاغوتان وزورگویان، سرمایه ها وثروت های آنها را که از راه های نامشروع ونادرست بدست آورده اند، از آن ها باز پس می گیرد وآن ها را در راه آسایش ورفاه جامعه وتمامی مردم به کار می برد وهمه محرومان وتهی دستان را از این اموال بهره مند می سازد.
ه.کنترل ونظارت دقیق مرکزی:
امام مهدی (علیه السلام) برای رسیدن به نظم اجتماعی ورفاه اقتصادی، کنترل ونظارت دقیقی بر حاکمیت مرکزی جهان خواهد داشت وبا تشکیل یک مرکز، تمام منابع ثروت ودرآمد جامعه را بدون هیچ گونه فرقی در اختیار کل افراد بشر قرار می دهد وهمه امکانات را به تساوی تقسیم می کند. وبا این کنترل دقیق عوامل اصلی فقر ومحرومیت که، دولت های ظلم وکفر وسرمایه داران هستند از میان می رود. در آن دوران این طور نخواهد بود که بخش هایی از جامعه عقب مانده وفقیر وبخش هایی ثروتمند باشند وگروهی بی سواد ومریض وبدون بهداشت وگروه دیگر در حدّ بالای خدمات بهداشتی ورفاهی باشند.
5.مساوات وبرابری
امام باقر (علیه السلام):
امام قائم (اموال را) برابر تقسیم می کند ومیان (همه) مردم
- نیکوکار وبدکار - به عدالت رفتار می نماید...(بحارالانوار 51/29)
یکی از برنامه های امام مهدی (علیه السلام) اجرای اصل مساوات است. اسلام دین مساوات وبرابری است، مساوات در مسائل گوناگون وزمینه های مختلف. تا جایی که اسلام به دین مساوات مشهور شده است. امام مهدی (علیه السلام) این برابری ها ومساوات را در جامعه بشری اجرا خواهد کرد.
انسان ها در آفرینش مساوی ودارای نیازهای طبیعی همانند وارزشی یکسان وبرابرند. وهیچ یک از ویژه گی های طبقاتی موجب تفاوت ونابرابری آن ها نمی شود. آن ها در برابر قانون حقوقی یکسان وهمانند دارند وهیچ فردی در برابر قانون بر دیگری برتری وامتیازی ندارد. سیاه وسفید، کارگر وکارفرما، تهیدست وثروتمند، بزرگ وکوچک، عالم وجاهل و... همه در برابر قانون برابرند.
تمامی مردمان حق استفاده وبهره برداری یکسان از بخشش های طبیعت را دارند، وباید مراتع، جنگل ها، رودها ودریاها ودیگر منابع ثروت در اختیار همگان قرار می گیرد تا هر کس بتواند با کوشش وزحمت خود از آنها استفاده نماید زیرا این ها سفره گسترده ای است که خداوند برای همه انسان ها قرار داده است.
بخش مهم دیگر، تساوی وبرابری انسان ها در استفاده از بیت المال می باشد، بیت المال که مجموعه امکانات واموال عمومی می باشد، ودولت ها آن ها را در اختیار می گیرند در دوران ظهور نزد امام قرار گیرد.
امام آن ها را برای رفاه مردم هزینه می کند ودر راه رفع نیازهای عمومی به کار می برد. اضافه بر این اموال، از سرمایه های طبیعی نیز استفاده می کند ومنابع ومعادن را استخراج می نماید وهمه این سرمایه ها وامکانات را صرف عموم مردم می کند.
در دوران ظهور وحکومت جهانی اسلام، انسان ها در تمام این مسائل مساوی وبرابر خواهند بود، واز بخشش های الهی ومواد طبیعی به طور مساوی استفاده خواهند کرد، بیت المال برای همگان به طور یکسان مصرف خواهد شد،... هیچ قدرت ومقام سیاسی یا اجتماعی موجب برتری نمی شود وهیچکس نمی تواند به امکانات بیشتری دست یابد. حتی تقوا نیز موجب برتری ودست یافتن به لوازم بیشتری در زندگی نمی گردد.
6.حاکمیت فراگیر جهانی
پیامبر اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلم):
... سوگند به آن که مرا به حق به پیامبری برانگیخت اگر از دنیا جز یک روز باقی نماند، آن روز را خداوند می گستراند تا فرزندم مهدی قیام کند پهنه زمین به نور او روشن گردد وحکومت او شرق وغرب گیتی را فراگیرد.(کمال الدین 1/280)
از برنامه های امام مهدی (علیه السلام) حکومت فراگیر جهانی است، که در آن همه جامعه ها از یک مرکز پیروی می کنند وبا یک سیاست وبرنامه اداره می شوند. در آن دوران جامعه بزرگ بشری وخانواده انسانی تشکیل
می شود، ودوستی ومحبت سراسر آبادی ها را فرا می گیرد، وآرزوی همه پیامبران، امامان ومصلحان وانسان دوستان تمام دوران تاریخ برآورده می شود.
تاکنون چون ستمگران
وطاغوتان در جامعه بشری حکومت می کرده اند، ستیزه ها واختلافها بوجود آمده است وزمین، این خانه انسان ها، بخش بخش گردیده وبه قسمت های بزرگ وکوچک تقسیم شده است واین موجب فاصله مردم از یکدیگر می گردد، حتی موجب جنگ وبرادر کشی نیز گشته است. چون این قدرت طلبان هستند که مردم را به جنگ وخونریزی مجبور کرده، وآنان را در مقابل یکدیگر قرار می دهند، ومهر ومحبت های انسانی را که هر انسانی نسبت به انسان دیگر دارد، به کینه جویی وانتقام کشی تبدیل می کند.
در دوران ظهور حضرت مهدی (علیه السلام) با بوجود آمدن یک دولت در تمام زمین ومدیریت واحد؛ دیگر از اختلافها، جنگ ها، خونریزی ها و... خبری نخواهد ماند، وانسان ها همه با هم برادر وبرابر خواهند گشت. محبت های انسانی دیگر بار در دل ها زنده می شود ومردمان به یکدیگر کمک خواهند نمود. توانمندان دست ناتوانان را می گیرند، ومشکلات آن ها را حلّ می کنند. دیگر کسی به کشور دیگری حمله نخواهد کرد وحقوق دیگران را نخواهند خورد. در این دوران همه انسان ها همانند افراد یک خانواده خواهند بود وروابط مردمان برپایه محبت ودوستی قرار می گیرد، واین موضوع بسیار مهم را، نجات دهنده بزرگ انسان ها امام موعود انجام خواهد داد؛ وچهره زندگی را زیبا ودوست داشتنی خواهد ساخت.
7.حکومت مستضعفان
امام علی (علیه السلام):
ایشان (مستضعفان میراث بَرِ زمین)، خاندان پیامبرند، که خداوند پس از سختی ها، مهدی ایشان را برانگیزد، وبه آنان عزّت بخشد ودشمنانشان را خوار سازد.(بحارالانوار 51/54)
از برنامه های اصلی امام مهدی (علیه السلام) تشکیل دولت مستضعفان ومحرومان است. مستضعفان کسانیند که توسط زورمندان ضعیف نگهداشته شده اند وحقوق آنان پایمال شده است. در دوران ظهور هنگامی که ظالمان وزورمندان کنار گذاشته شدند، مانع راه مستضعفان برداشته می شود وهمه کارها به دست افراد وطبقات محروم سپرده می شود. بنابراین تهیدستان هستند که بر جامعه حکومت می کنند وجامعه را اداره نمایند. دیگر از ستمگران واشراف وحکومت های ظالم خبری نیست.
این هدفِ تمام پیامبران وانسان های بزرگ بوده واسلام نیز، چنین هدفی داشته است. پیامبر (صلّی الله علیه وآله وسلم) وامامان ما همه در راه رسیدن به چنین هدفی گام برداشته وسختی کشیده اند وحتی در این راه به شهادت رسیده اند.
در طول تاریخ، همیشه ستمگران وظالمان وجبّاران،... مردمان تهیدست ومستضعف را به بردگی می کشیدند وآنها را به کارهای سخت مجبور می کردند وحقوق ودست رنجشان را می خوردند. همیشه چنین افرادی وجود داشته اند. که دیگران را تحقیر می کردند وآزادی آنان را سلب
می نمودند ومانع رشد وترقی آن ها می گشتند، واز اجرای قانون واصل عدالت مانع می گردیدند.
در تمام این دوران انسان های بزرگ به کمک محرومان وتهی دستان می آمدند وبا زورگویان وظالمان به مبارزه می پرداختند، لیکن در هیچ دوره ای پیروزی همگانی وهمه جایی پدید نیامد، واگر در دورانی؛ حکومتی برای محرومان وزیر دستان تشکیل شد، با نیرنگ، جنگ وخونریزی ستمگران وسلطه طلبان مواجه گردید وپس از مدّتی شکست خورد.
امّا در دوران حاکمیت امام موعود (علیه السلام) آن انسان بزرگ تمام آیین پیامبران وامامان ومصلحان بشری را اجرا خواهد کرد. حکومت در دست مستضعفان قرار خواهد گرفت، وعدالت مطلق اجرا خواهد شد. دیگر ظالم وستمگری وجود نخواهد داشت تا مظلوم وستمدیده ای وجود داشته باشد؛ وزورگویی وجود ندارد که مردمان را به زیر سلطه خویش درآورد. طبقات اجتماعی از بین خواهد رفت، همه افراد برادروار زندگی کرده وزندگی هایی نزدیک به هم خواهند داشت وهمه افراد به فکر محرومان ومستضعفان خواهند بود وهمه مردم به نیازهایشان خواهند رسید.
8.رشد علم وفرهنگ
امام باقر (علیه السلام):
در زمان حکومتِ مهدی (علیه السلام) به همه مردم، حکمت وعلم بیاموزند، تا آنجا که زنان در خانه ها، با کتاب خدا وسنتِ پیامبر، قضاوت می کنند.(بحارالانوار 52/352)
از آغاز تاریخ، انسان به کارهای فرهنگی وعلمی پرداخته است، وتجربه ها ودانش هایی بدست آورده است. که در میان این آموخته ها، آموزش ها ودستورات پیامبران جایگاه ویژه ای دارد. یکی از اصول وهدفهای اصلی انبیا گسترش علم ودانایی است. آنان انسان ها را به فراگیری علم در تمام زمینه ها دعوت کرده اند. از شناخت خود تا شناخت خداوند واز شناخت کوچکترین ذره تا شناخت جهان هستی.
در سایه این دستورات، انسان به تفکر وتعقل پرداخت ودر هر رشته از علوم به مسائل جدیدی رسید. وعلوم گسترش فراوانی یافت. وبدینگونه تا قرن حاضر پیش آمد. این علوم ودانش ها اهمیت زیادی دارند وبسیاری از مشکلات انسان ها را حل می کنند ووسائل زندگی بهتر را پدید می آورند وانسان در همه بخش های زندگی خود از آنها استفادهای فراوانی می برد. لیکن این پیشرفت ها بیشتر در مسائل مادی جهان وزندگی مادی انسان بوده است، ودر بُعد معنوی چنین پیشرفت هایی نبوده است. در همان مسائل مادی نیز انسان به تمام مسائل پی نبرده است؛ وبرای او مجهولات وناشناخته های فراوانی وجود دارد که از شناخت ها ودانایی های او بسیار گسترده تر است.
متخصصان رشته های گوناگون علوم بشری به دانش ها ومعلومات اندک خود اعتراف دارند. وچنین می گویند که دانش ما در برابر مجهولات وناشناخته ها چون قطره ای است در برابر دریا. لیکن چون هدف از خلقت انسان رشد وکامل شدن شناخت ودانش اوست، باید روزی این هدف به واقعیت برسد ودیگر مجهولی برای انسان باقی نماند.
در دوران ظهور امام مهدی (علیه السلام) که همه آرمان ها واهداف انسانی والهی به حقیقت می پیوندد. دانش وشناخت انسان ها نیز کامل می شود. در آن
دوران تمام ناشناخته ها، شناخته می شود ودیگر مجهولی در هیچ یک از علوم ودانش ها باقی نخواهد ماند. امام مهدی (علیه السلام) از حقایق مادی ومعنوی پرده برمی دارد وهمه را برای انسان ها آشکار وروشن می سازد؛ وانسان ها را همراه با تکامل علوم مادی در علوم معنوی وخداشناسی نیز به تکامل می رساند؛ واز جامعه های انسانی که در جهل ونادانی بسر می برند، جامعه هایی آگاه، بینا ودانا می سازد.
9.امنیت اجتماعی
امام صادق (علیه السلام):
در تفسیر آیه شریفه «خدا به کسانی از شما که ایمان آورده اند... وعده داد که بیقین در روی زمین ایشان را خلیفه کند... ووحشتشان را به امنیت بدل سازد...»(سوره نور، آیه 55) می فرماید: این آیه درباره (امام) قائم ویارانش نازل شده است.(غیبت نعمانی /240)
امنیت اجتماعی باید در بخش های گوناگون زندگی اجتماعی، یعنی بخش های اقتصادی، سیاسی، فرهنگی پدید آید. امنیت اجتماعی زمینه ساز فعالیت های درست وصحیح فردی وگروهی است. در محیط های امن وآرام است که روابط اجتماعی بر قوانین استوار است، وچیزی جای حق را نمی گیرد، وحقوق افراد کاملاً رعایت می شود.
با امنیت اجتماعی، قانون بر جامعه حکومت می کند ومانع زورگویی وتجاوز می گردد. منافع همه مردم تأمین می شود، وافراد قدرتمند
نمی توانند به دیگران ظلم وستم کنند. همچنین بالاترین مقامات جامعه نمی توانند به زیردستان زور بگویند. سرمایه داران بر جامعه تسلط ندارند وسرنوشت تهیدستان در دست آنان نیست.
در جامعه امن، حوادث وپیش آمدها، موجب نگرانی مردم نیست، زیرا دولت افراد را تأمین وخسارت های آنان را جبران می کند.
در اجتماع امن وآرام، هر کسی که سخن حق وحرف درستی داشته باشد بدون هیچ ترس وبیم آن را بر زبان می آورد ونظر خود
را می گوید، وهمه در مسائل اجتماعی دارای رأی مساوی هستند وسرنوشت جامعه در دست همه مردم است. قانون حق وعدل یعنی قانون خدایی، راهبر وراهنمای کل جامعه است.
در اجتماعی که امنیت وجود دارد، محصول کار وکوشش مردم نصیب خودشان می گردد وثمره تلاششان را دریافت خواهند کرد. دیگر کسی نمی تواند ثمره تلاش وکوشش دیگران را بدزدد ومالک آن شود.
امام مهدی (علیه السلام) امنیت اجتماعی بوجود می آورد. امنیتی که بشریت تاکنون مانند آن را ندیده است. او نگرانی وترس را نابود می کند، وهمچنین کسانی را که در جامعه ایجاد نگرانی وترس می کنند، کنار می زند.
او قانون وعدل را اجرا می کند واحترام به حقوق وارزش انسان را در روابط اجتماعی استوار می سازد. در آن دوران چون امنیت وجود دارد وهیچکس از کسی دیگر نگرانی وترس ندارد، انسان ها به یکدیگر نزدیک می شوند. دوستی ومهربانی جای دشمنی وکینه توزی را می گیرد، ورقابت انسان ها سالم وانسانی می گردد. ورشد اقتصادی در همه بخش های جامعه آشکار می گردد.
10. رشد تربیت انسانی
امام باقر (علیه السلام):
هنگامی که قائم قیام کند، خداوند قوای فکری مردمان را تمرکز دهد... واخلاق آنان را تکامل بخشد.(بحارالانوار 52/336)
یکی از برنامه های امام مهدی (علیه السلام) رشد تربیتی وبلوغ روحی انسان است. انسان که جزء اصلی تشکیل جامعه صالح وسالم است، محور اصلی برنامه ریزی ها، قوانین، علوم ودیگر مسائل جامعه می باشد. انسان را برای اصلاح جامعه وتشکیل اجتماعی سالم باید نخست، اصلاحات وتحولات را از درون خود آغاز کند، زیرا تمام مسائل اقتصادی، سیاسی، جنگ، صلح، نظم، بی نظمی، نیکی، زشتی و... در اجتماع به انسان مربوط است. پس انسان با ایجاد انقلابی در درون خود می تواند در جامعه نیز انقلاب وتحول بوجود آورد.
در هر جامعه ای بهترین برنامه ها وقوانین باید به دست بهترین وشایسته ترین افراد ومجریان اجرا شود. به همین دلیل ساختن انسان وپرورش ورشدِ افرادی صالح، مقدمه اصلی برای تشکیل هر نظام صالح وانسانی است.
امام مهدی (علیه السلام) نخست به تربیت انسان ها می پردازد تا دیگر برنامه های اجتماعی خود را به شایستگی انجام دهد. وعدالت، دادگری، قانون شناسی، دیگر دوستی، ایثار و... را در سطح جامعه پایدار سازد.
کینه توزی، خوی وخُلقی شیطانی است واز پایین بودن سطح فرهنگ انسانی سرچشمه می گیرد. با رشد تربیت وتکامل عقل، کینه ها به محبت ودوستی تبدیل می شود وانسان دوستی در روابط اجتماعی استوار می گردد.
ثروت پرستی ومال اندوزی، پدیده ای روحی وباطنی است. انسان ها نخست، در باطن حریص وثروت پرست می شوند، آنگاه در خارج به اموال دیگران تجاوز می کنند وبه ظلم وستم های اقتصادی دست می زنند. این مشکل بزرگ (مال دوستی) در تمام دوران ها وجود داشته است وخواهد داشت. این بیماری باطنی وروحی انسان، تا از درون انسان درمان نگردد، به کار بردن شیوه ها وروش هایی از بیرون، برای جلوگیری از آن، نتیجه چندانی ندارد، واگر داشته باشد دراز مدت وپایدار نیست.
تجربه های پیاپی ومکرر تاریخ نشان داده است که همه نابسامانی ها وناتوانی ها در کار جامعه سازی به دلیل آن است که سرچشمه آلودگی نادیده گرفته شده ومحور اصلی فراموش گردیده است، وبه تربیت روح وباطن انسان توجّه نشده است.
اما در دوران ظهور امام مهدی (علیه السلام) به این مشکل اساسی توجه می شود وروح وروان مردم تربیت می گردد وصفات پست وناپسند روحی وباطنی انسان ها از بین می رود. همین است که آن انقلاب مانند دیگر انقلاب ها شکست خواهد خورد وبه پیروزی نهایی خواهد رسید وپایدار خواهد ماند.
11.سامان یابی زندگی
امام حسین (علیه السلام):
در خاندان ما دوازده مهدی است... آخر آنان نهمین فرزند
من است که به حق قیام کند، وخداوند زمین مرده را به دست او زنده کند...(کمال الدین 1/317)
انسان دارای دو گونه حیات وزندگی است. حیاتی انسانی وحیاتی حیوانی، که تفاوتی بسیار میان این دو گونه حیات وجود دارد. انسان در حیات وزندگی حیوانی خود دارای تغذیه، رشد وتولید مثل است؛ ودر این سه موضوع با همه موجودات زنده مشترک است. زیرا از کوچکترین موجود زنده تا بزرگترین وپیچیده ترین آنها، در این سه، همانند وهمسانند.
اما حیات اصلی انسان، حیات باطنی وزندگی روحی وعقلانی است. واین احادیث است که عالم انسان را از عالم حیوانات وموجودات زنده جدا می سازد، واین حیات وزندگی به انسان برتری وامتیاز می بخشد. در زندگی مادی بسیاری از حیوانات از زندگی استوارتر، طولانی تر وآسیب ناپذیرتر برخوردار هستند. حیواناتی که ده ها سال زندگی می کنند وتغذیه ای چندین برابر افراد انسانی دارند، وکمتر دچار بیماری وکاهش وفرسایش می گردند وقدرت وتوانایی بیشتر از انسان دارند. واگر قدرت بدنی ملاک برتری باشد، اینگونه حیوانات از انسان برترند. بنابراین، ارزش وعظمت حیات انسانی، به حیات باطنی ومعنوی وعقلانی اوست.
آدمی در طول تاریخ ودوران زندگی، از حیات انسانی خود، چندان بهره واستفاده ای نبرده است، وجز سالیان اندک ومحدود ودر دوره هایی بسیار کوتاه، انسان نزیسته، وحیات فردی واجتماعی انسانی نداشته است؛ ودر این دوران حیات انسانی وانسانیتِ انسان مرده بوده است.
از حیات انسانی که بگذریم، در کدام دوره از دوران های تاریخ وکدام تمدن وجامعه ای همه انسان ها درست تغذیه شدند وخوراک کافی در اختیار داشتند، وفرزندانشان زمینه رشد یافتند ودر کجا مسائل مادی آنان حلّ شد. در قرن حاضر که اوج شکوفایی تمدن های ظاهری بشری است، کجا وسایل وابزار زندگی مادی، برای همه انسان ها ودر همه اجتماعات فراهم شده است؟ آمارها، از گرسنگی های پنهان وآشکار اکثریت قاطع بشریت، وسیری وپُرخوری اقلیت ها، پرده برمی دارد.
در طول تاریخ، از برخی دوره های گذرا وکوتاه حکومت های پیامبران ودوران حکومت پیامبر اسلام (صلّی الله علیه وآله وسلم) وچهار سال خلافت امام علی (علیه السلام) که بگذریم، انسان همواره در اثر ظلم وبی عدالتی وفساد وتباهی های مادی ومعنوی از نعمت حیات شایسته محروم بوده است.
زمین نیز دچار مرگی وحشتبار شده است، زیرا مرگ وحیات زمین ارتباط مستقیم با مرگ وحیات ساکنان آن دارد، یعنی انسان ها وانسانیت ها، وگرنه حیات زمین بدون توجه به اهل آن، در این دوران رشد ویژه وچشمگیری یافته است، مزارع آباد شده ومنابع استخراج گردیده است واز دریاها وفضا وجوّ و... نیز استفاده ها گردیده است.
اکنون برای این که مقصود از حیات در بُعد انسانی آن بخوبی روشن گردد ومرگ انسانیت ها بهتر لمس شود، ویژگی های انسان ها واجتماعات را در دوران پیش از ظهور می آوریم تا مشخص شود که امام مهدی (علیه السلام) با چه راه وروش هایی می جنگد وچه برنامه ها واصولی را جایگزین آنان می کند.
الف.گسیختن روابط انسانی:
گسیختن وپاره شدن پیوندهای انسانی، از پدیده های ویرانگر پیش از
ظهور است. در این روزگاران پیوندهای اجتماعی استواری وجود ندارد ودر زندگی انسان ها حق وعدل جایگاهی ندارد. به ظاهر انسان ها در کنار یکدیگر ودر یک آبادی یا اجتماعی زندگی می کنند، لیکن دلها وفکرها با هم ودر کنار هم نیست ومیان آن ها همدلی وجود ندارد.
ب.گسستن روابط خانوداگی:
در این دوران، خانواده - به عنوان هسته اصلی اجتماع - دچار تزلزل وسستی می گردد وپیوندهای خانوادگی گسیخته وسست می شود، مرد حقوق زن وزن حقوق مرد را رعایت نمی کند، فرزندان احترام پدران ومادران را ندارند، ومادران وپدران مسئولیت های تربیت فرزندان را از یاد برده اند.
ج. انگیزه های غیر انسانی در روابط اجتماعی:
در این دوران انگیزه های روابط اجتماعی،انگیزه هایی الهی وانسانی نیست. محبت ها ودوستی ها واقعی نیست. عشق وعلاقه واقعی وجود ندارد. دوستی ها براساس مسائل پوچ وزودگذر است. رابطه ها برای دستیابی به فساد وآلودگی وخوشگذرانی می باشد. یگانگی ها زبانی وظاهری می باشد، ودر باطن بیگانگی ودوری است.
د. روابط سود جویانه:
انسان، در ارتباط با انسان دیگر، به سود وسرمایه می اندیشد، وبا همین انگیزه به میدان پیوندهای اجتماعی وارد می شود. در صورتی که سود مادی در کار باشد با هر انسانی رابطه برقرار می کند. طبقات اجتماعی هر کدام به نوعی تلاش می کنند تا حق دیگران را ببرند، وبا کار وتلاش
دیگران بر ثروت خود بیفزایند. جامعه انسانی به جنگلی از حیوانات تبدیل می گردد، که در آن مردمان گرگانی اند به جان هم افتاده وحکومت ها درندگانی که به جان ملت ها افتاده اند، وهر کسی دیگری را برای منافع خود می خواهد.
ه. نابودی عبادات:
در دوران پیش از ظهور، عبادت وپرستش خدای بزرگ، چنان که شایسته است انجام نمی شود. اکثر انسان ها در مادیات ودنیا غرق شده اند وبه هدف خلقت خویش نمی اندیشند. توجه ندارند که روزی به سوی خدا باز می گردند ودر این دوران کوتاه زندگی باید راهی به او بجویند وخود را آماده سفر به سوی خداوند سازند.
اینها اندکی از مسائل وویژگی های اجتماعات در دوران پیش از ظهور می باشد. امام مهدی (علیه السلام) آن نجات دهنده بشریت، همه این عوامل وراه وروش های ناپسند وویرانگر را نابود می گرداند واصول وآرمان های حیاتبخش را جایگزین این امور می سازد.
12.روش زندگی امام موعود (علیه السلام)
امام صادق (علیه السلام):
به چه جهت درباره خروج قائم عجله دارید؟ به خدا سوگند، او جامه ای درشت می پوشد، وخوراک خشک وناگوار می خورد...(غیبت نعمانی /233)
امام مهدی (علیه السلام) چون همه پیامبران، بسیار ساده زیست است، لباس های درشت وکم بها می پوشد، وخوراک خشک وناگوار می خورد. اهل آسایش وتن آسایی نیست. چون پیامبران از هرگونه تعظیم وبزرگداشت وستایش پرهیز دارد. او به معنای واقعی زاهد است وجز به ضروریات زندگی تن نمی دهد، ودر سطح پایین ترین طبقات، بلکه دشوارتر از آنان زندگی می کند.
امام مهدی (علیه السلام) همانند حضرت یحیی (علیه السلام) زاهدترین وعابدترین مردمان است. با ظهور او دیگر بار اخلاق ورفتار پیامبر وامامان آشکار می شود، او تجلّی دوباره زندگی پیامبر اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلم) وامام علی (علیه السلام) ودیگر امامان است، ولباس وخوراک وخانه وکاشانه او یادآور لباس وخوراک وخانه کوچک وبی نهایت ساده پیامبر (صلّی الله علیه وآله وسلم) وامام علی (علیه السلام) است. آری! رهبری جامعه انسانی باید چنین باشد.
آنان که زندگی های مرفه وآسوده دارند وبا شادی زندگی می کنند، در کاخ ها سکونت دارند ودم از آسایش خلق وتوده های مردم می زنند، ادعایی پوچ وپوک دارند وسخنی یاوه می گویند.
امام موعود (علیه السلام) چون نیاکان خویش به هر کس هر چه خواست می بخشد وکسی دست خالی از نزد او باز نمی گردد، وبه جز خدا ورضای او به چیزی دیگری نمی اندیشد. ودر برابر زحمت ها وکوشش هایی که برای مردم می کشد، پاداشی در نظر ندارد وحتی ستایش وتشکری نمی خواهد. امام مهدی (علیه السلام) که داعی حق وگسترنده عدل است، ذرّه ای در احوال شخصی پای از حدّ ومرز عدالت بیرون نمی گذارد، او نخست «عدل» را در درون خود پیاده کرده است، وسپس به پیاده کردن آن در جامعه وجهان دست می زند.(این بخش با الهام از کتاب عصر زندگی وبرگرفته ای از آن است با تغییرات مناسب برای نوجوانان وجوانان)