آفتاب در نگاه خورشید
جلوه های حضرت مهدی (علیه السلام) در کلام امام رضا (علیه السلام)
نویسنده: مرتضی طاهری
فهرست مطالب
پیشگفتار..................11
هجران غیبت..................19
فراق محبوب..................21
رأفت بیکران حضرت مهدی..................23
1 - آفتاب جهانتاب..................25
2 - ماه درخشان..................25
3 - آب گوارا..................26
4 - رهنمای هدایت..................27
5 - پدر دلسوز..................27
6 - بهترین پناه..................28
شعر جانسوز..................31
نشانه های محبوب..................33
1 - میلاد پنهانی..................34
2 - پیوسته جوان..................34
3 - خوشبوترین عطر..................34
4 - چهره نورانی..................35
5 - سیمای جوانان..................35
6 - پیمودن گیتی..................35
سیره حضرت مهدی..................36
1 - میراث داری انبیا..................38
2 - شباهت به انبیا..................40
3 - ساده زیستی..................44
4 - کمال بینایی..................45
5 - توان راهبری..................45
6 - دعای مستجاب..................46
7 - قدرت جسمانی..................46
8 - خوی نیکو..................47
9 - فروتنی بی نظیر..................48
دشواری های عصر غیبت..................49
1 - دین نگهداری..................50
2 - دین تراشی..................53
3 - شک وتردید..................54
4 - گسستن روابط..................54
5 - پناه جویی..................55
شایست ها وناشایست ها در عصر غیبت..................57
1 - نماز اول وقت..................58
2 - اُنس با قرآن..................59
3 - یاری رسانی..................60
4 - هشدار..................61
وظایف شیعیان در عصر غیبت..................63
1 - شناخت امام..................63
2 - یاد ومحبت امام..................66
3 - حب وبغض..................68
4 - برترین الگو..................69
5 - فرمانبرداری..................72
6 - رعایت ادب..................73
7 - احترام نسل پاکان..................75
8 - انتظار فرج..................75
9 - مهر محبوب..................76
10 - یاد محبوب..................79
11 - دعا برای محبوب..................80
12 - حضور دائم..................84
13 - نگاهبانی وپاسداری..................87
14 - تقیه وصبوری..................88
فلسفه انتظار حضرت مهدی..................95
بشارت به یاران حضرت مهدی..................101
رهبر جهانی..................103
الف: معرفی امام..................103
ب: غیبت امام..................108
نوید ظهور حضرت مهدی..................115
1 - وعده قطعی..................118
2 - ظهور ناگهانی..................119
3 - ندای آسمانی..................119
4 - عصر ظهور..................120
5 - عدل راستین..................121
6 - کوفه وپایتخت..................122
7 - همنشینی با فرشتگان..................122
8 - خون خواهی امام حسین..................123
نیایش خورشید..................128
پیشگفتار
السّلامُ علی شَمْسِ الظَّلام وبَدْرِ التَّمام
طلوعت را همه چشم انتظاریم * * * بتاب، ای آفتاب دادگستر
نهان کردی چو مهر رویت ای مه * * * جهان شد تیره، چون خوی ستمگر
سخن از خورشید پنهان است؛ آن که به فرموده امام رضا (علیه السلام): «... إذا خَرَجَ أشْرَقَتِ الأرضُ بِنُورِهِ...» (کمال الدین وتمام النعمه، شیخ صدوق، ص371 و372).
از چشمه ساری جوشان که از تشنه کامان به دور مانده؛
از شمشیر آخته یزدان که از نبود یاران در نیام خفته؛
از آن دستِ نیرومند خدایی که در آستین فرو رفته؛
از آن سمبل قطره های نقره فام اشک که از خشیتِ خدا فرو ریخته؛
از آن حماسه همیشه جاوید خون شهیدان کربلا، خدنگ در مشت مانده.
آری، سخن از غیبت امام زمان (علیه السلام) است؛ از بزرگ مظلوم دوران؛ آن که یادش از خاطره ها فراموش شده است...
همو که اگر کسی مهربانی های او را ببیند وقطره ای از زلال محبّتش بچشد، دیگر فراموشش نخواهد کرد.
همو که هرکس به او پیوست از اغیار برید وسعادت دو دنیا را در کوی محبّت او دید.
همو که مؤمنان را انیس ورفیق وشفیق است. (برگرفته از سخنان امام رضا (علیه السلام) در وصف امام. (عیون اخبار الرضا (علیه السلام)).
به راستی، چرا کسی که پدرش را، برادرش را، دوست مُشفق ودلسوزش را از یاد نمی برد، امام زمانش را به فراموشی می سپارد؟!
مگر حقّ کدامین پدر افزون تر از حقوق امام زمان (علیه السلام) است؟! کدام برادر مهربانتر از اوست؟ دلسوزیِ چه دوستی بیشتر از دلسوزی ها ومحبت های اوست؟
خود او خطاب به شیعیانش می فرماید:
«إنّا غیرُ مُهْمِلینَ لِمُراعاتِکُمْ ولا ناسِینَ لِذِکْرِکُمْ». (احتجاج طبرسی، ج2، ص598)
ما در مراعات حال شما کوتاهی نمی کنیم ویادتان را از خاطر نمی بریم.
وقتی او - که ذخیره همه هستی، ثمره همه رسالت ها، منبع همه کمالات، سرچشمه همه خیرات وجلوگاه همه نیکویی ها وزیبایی هاست - هیچ گاه یاد ما را از خاطر نمی برد ودر رعایت احوالمان هرگز کوتاهی نمی کند، آیا رواست فراموشی ما نسبت به آن امام مهربان یا از وفاست غفلت از آن جانِ جهان؟!
هم او می فرماید:
«... وَلَولا ذلِکَ لَنَزَلَ بکُمُ اللَّأْواءُ واصْطَلَمَکُم الأعْداءُ». (احتجاج طبرسی، ج2، ص598 نامه به شیخ مفید رحمه الله)
... اگر چنین نبود، بلاهای سخت بر شما فرود می آمد ودشمنان، شما را نابود می کردند.
آری، این او بود که به یاد ما بود وبرایمان دعا کرد ودر فتنه های بنیان سوز دوره غیبت، عنایت خویش را از ما دریغ نداشت، وهمو بود که پایه استمرار حیات معنوی وتاریخی شیعه بود وهست وحقاً جفاست که حقوق آن بزرگوار را - چنان که باید - ندانیم ودفتر معرفتش را - چنان که شاید - نخوانیم.
اکنون... ای منتظر!
کمی تأمّل کن ودر اوج مقام معنوی امام زمانت بیندیش که او کیست وبزرگی کارش در چه حدّ است؟
گرچه حضرات معصومین سلام الله علیهم اجمعین همه یک نورند ویک حقیقت ودارای یک سنخ ولایت - که فرموده اند: «کُلُّهُمْ نُورٌ واحدٌ» - وجود اقدس حضرت صاحب الزمان ارواحنا فداه دارای امتیازاتی است وبرنامه آن بزرگوار را ویژگی هایی است که باعث شده چشم امید همه، حتّی پیامبران وائمه هدی (علیهم السلام) به او دوخته شود واهمیت ظهورش به قدری است که پیوسته دودمان امامت وولایت، در گفتار ورفتارشان، از آن حضرت به بزرگی یاد کرده وهمگان را به عظمت او توجّه داده اند؛ تو گویی چشمان در هاله غم فرو رفته همه انبیا واوصیا چشم
به راه روز قیام وآمدن اوست.
خون همیشه جوشان حلقوم حسین (علیه السلام)، به هنگام فجر، نام مهدی را بر صفحه افق نقش می زند ورنگ سرخ شفق در صفحه هر غروب، سرخی دل عرش نشینان را باز می خواند.
رسول اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلم) به اوج قله دانش آن امام قائم (علیه السلام)، اشارت می فرماید:
«ألا إنَّهُ وارِثُ کُلِّ عِلْمٍ وَالمُحیطُ بِهِ». (بحارالانوار، ج37، فرازی از خطبه غدیر، ص214)
آگاه باشید که او (مهدی (علیه السلام)) وارث هر دانش ودربرگیرنده آن است.
مولای همه خوبان، امام علی (علیه السلام) از او به عنوان پناه دهنده ترین وآگاه ترین انسان ها یاد می کند:
«أوْسَعُکُمْ کَهْفَاً وَأکْثَرُکُمْ عِلْمَاً». (بحارالانوار، ج51، ص115، ح24)
او پناه دارترین شماست وعالم ترینتان.
آن گاه با شیدایی وشیفتگی از شوق دیدارش آه می کشد ولقایش را انتظار می برد، «آه! آه!... شَوقاً إلی رُؤْیَتِه». (بحارالانوار، ج51، ص115، ح24)
بانوی هستی، فاطمه زهرا (علیها السلام) در لحظه های آخر عمر شریف پیامبر، با مژده «مِنّا مَهْدِیُّ هذه الأُمَّهِ» (بحارالانوار، ج36، ص368، ح233) تسلّی می یابد.
امام علم وتعلیم، حضرت صادق (علیه السلام) آرزوی دیدار او را دارد؛ در فِراقش ناله می کند؛ در غم غیبتش می سوزد؛ از دوری رویش آسایش ندارد واز هجرانش پریشان وافسرده است ودر حالی که لباسِ ساده بی گریبان پوشیده وروی خاک نشسته است، به سان مادر فرزند مرده، ناله سر می دهد وسرشک از دیدگان می بارد وبا آن محبوب نیامده، نجوا می کند. (کمال الدین وتمام النعمه، ص353)
سرانجام... امام رئوف علیّ بن موسی الرضا (علیه السلام) با شنیدن وصف آن حجّت یزدان اشک از دیدگان فرو می ریزد، وبه احترام نام مقدّس «قائم» از جا برمی خیزد؛ می ایستد ودستان مبارک بر سر می گذارد وبا آهی سوزان دعا می کند که:
«خدایا! فرجش را برسان وقیامش را آسان گردان». (منتخب الاثر، ص506)
راستی، چگونه بگوییم که ما سرباز اوییم در حالی که امام صادق (علیه السلام) آرزومند خدمت گزاری آستان اوست ومی فرماید:
«لَوْ أدْرَکْتُهُ لَخَدَمْتُهُ أیَّامَ حَیَاتِی». (تاریخ الغیبه الکبری، ص359)
اگر روزگار او را درمی یافتم، سراسر زندگی ام خدمتش می کردم.
اینک که رسول اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلم) مقام «مهدی (علیه السلام)» را می ستاید وامیرالمؤمنین وحضرت زهرا (علیها السلام) به وجود او تسلّی وسرور می یابند
وامام صادق (علیه السلام) به خدمتش می ایستد ودر فراقش اشک می ریزد، وحضرت رضا (علیه السلام) به نامش از جای برمی خیزد وبه یادش می گرید، شایسته بلکه واجب است که ما شیعیان نیز:
- به یادش باشیم.
- برای نزدیکی ظهورش، دعا کنیم.
- در پی جلب رضایتش بکوشیم.
- خلق را به سویش دعوت کنیم.
- دل ها را از محبّتش لبریز گردانیم.
- خود را برای جانفشانی وجهاد در رکابش، آماده سازیم.
- در زمان غیبتش، وظایف خود را بشناسیم ودر این راه به تلاش هرچه بیشتر پردازیم.
- در هجران رویش بنالیم واشک بریزیم...
تا - ان شاء الله - توفیق دیدارش، نصیب گردد.
از آن جا که معرفت واعتقاد به وجود مقدّس حضرت مهدی (علیه السلام) از پایگاه های مهمّ اخلاقی وپرورش های انسانی است، مطالعه در آثار واخبار مربوط به حضرتش، نقش مؤثّری در بیداری وهوشیاری جان واندیشه انسان ها دارد؛ استعدادهای خفته را بیدار می کند وآدمی را در برابر مشکلات، امیدوار ونیرومند می سازد.
در راستای این امر مهم، با الهام از فرموده ها وروایات منقول از حضرت رضا (علیه السلام)، در آشنایی بیشتر با آخرین ذخیره الهی حضرت مهدی (علیه السلام) سعی نموده ایم.
امید است این اثر شعله ای از مشعل فروزان محبّت به حضرتش را در دل ها بیفزاید وحالت انتظار ظهور مصلح بزرگ را در دل های حقیقت جو فراهم آورد.
ان شاء الله.
اللّهمّ اکشِفْ هذه الغُمَّهَ عن هذه الأُمَّهِ بحضورِهِ، وعَجِّلْ لنا ظُهُورَهُ، إنَّهُم یَرَوْنَهُ بَعیداً ونَرَاهُ قَریباً، بِرَحمَتِکَ یا أرْحَمَ الرَّاحِمین (مفاتیح الجنان، دعای عهد)
هجران غیبت
روزگار غیبت، دوران ظلمت ومحرومیّت است برای تمام آن هایی که امام (علیه السلام) از آنان غائب است یا به سخن دیگر، اینان از او مهجورند.
اگر نیکو بنگریم وبیندیشیم ودر برکات وآثار وجودی امام (علیه السلام) تأمّل نمائیم، خواهیم دریافت که دوران غیبت چه دوران رنج بار وطاقت فرسایی است! خود امام عصر (علیه السلام) در دعای شریف افتتاح زبان شِکوِه به محضر خداوند می گشاید واز نکبت ها وسیه روزی ها وتیره بختی های مردمان آن عصر، شکایت می کند.
با مراجعه به روایات بس فراوان در باب غیبت امام زمان (علیه السلام) وتدبّر در آن ها، این نکته حاصل می گردد که ائمّه ما (علیهم السلام)، نگران مصائب عصر غیبت وابتلاءات دوستان وشیعیانشان بوده اند. به عنوان نمونه، حضرت رضا (علیه السلام) در بیان شیوایی، از حیرت وسرگردانی مؤمنان در آن عصر چنین یاد می فرمایند:
«وکَمْ مِنْ مُؤْمِنٍ مُتَأسّفٍ حَیْرانَ حَزینٍ عِنْدَ فِقْدانِ الْماءِ المَعین!» (عیون اخبار الرضا (علیه السلام)، ج2، ص6.)
چه بسیار مؤمن دل سوخته ای که در فقدان آب گوارا در حیرت وحزن به سر می برد!
آن حضرت محرومیت زمان مستوری را چنین به تصویر می کشد که - مؤمنان چون تشنگانی که از جرعه ای آب گوارا منع می شوند - در وادی حرمان به سر خواهند برد؛ آن آبی که برای همگان است وضروری ترین مادّه حیات... وبه راستی، امام زمان (علیه السلام) چنین است ودوران غیبت چنان.
کوتاه سخن آن که غیبت امام عصر (علیه السلام) دوری از تجلّی تمام خوبی هاست ودر پرده بودن تمام روشنایی ها.
آری، شب سرد غیبت، هنگامه به چاه افتادن هاست؛
گاه لرزیدن ها وترسیدن هاست؛
بحبوحه گریستن ها ونالیدن هاست.
عصر غیبت، عصر محرومیّت از چشمه گوارای ولایت است ودوران پرده نشینی یار ومحجوبیِ جمال وکمال او. روزگار غیبت امام (علیه السلام)، هنگامه دوری از چشمه سار معرفت وزُلال هدایت حضرت اوست.
همان گونه که خود در پس پرده غیبت نشسته است ومردمان، از دیدار او محروم اند، صفات حُسنش نیز محجوب است؛ آن چه از تشعشع خُلق وخُوی او دیده می شود از پس ابر سیاهی است که بر چهره آفتاب افتاده وتابشی است از میان روزنه های پرده هجران وچه زیباست آن لحظه که این پرده برافتد و«أشْرَقَتِ الأرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا» (زمر 69:39) معنی شود!
فراق محبوب
امام علیّ بن موسی الرضا (علیه السلام) - که روز جمعه را روز ظهور حضرت مهدی (علیه السلام) می داند - ، در یکی از بهترین لحظات نیایش خود یعنی قنوت نماز جمعه سرود بیقراری وانتظار سر می دهد وبرای فرج وظهور آن بزرگوار دعا می کند:
«اَللّهُمَّ أصْلِحْ عَبدَکَ وخَلیفَتَکَ بِما أصْلَحْتَ بِهِ أنبیاءَکَ ورُسُلَکَ وَحُفَّهُ بِمَلائِکَتِکَ وَأَیِّدْهُ بِروُحِ القُدُسِ مِنْ عِنْدِکَ واسْلُکْهُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ ومِنْ خَلْفِهِ رَصَداً یَحفَظُونَهُ مِنْ کُلِّ سُوءٍ وَأبْدِلْهُ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِ أمْنَاً یَعْبُدُکَ لا یُشرِکُ بِکَ شیئاً وَلا تَجْعَلْ لِأحَدٍ مِنْ خَلقِکَ عَلی وَلِیِّکَ سُلطاناً وَأْذَنْ لَهُ فی جِهَادِ عَدُوِّکَ وعَدوِّهِ واجْعَلنی مِنْ أنصارِهِ، إنَّکَ عَلی کُلِّ شَیء قَدیرٌ». (جمال الاُسبوع، ص413.)
بار الها! کار ظهور بنده شایسته وخلیفه راستینت [امام مهدی (علیه السلام)] را سامان ده - همان گونه که کار پیامبران وفرستادگانت را اصلاح کردی - واز فرشتگانت، نگاهبانانی بر او بگمار واز سوی خویش با روح القدس او را یاری وپشتیبانی فرما ودیده بانانی که از هر گزندی
نگاهش دارند از پیش رو وپشت سر همراه وی گردان وترس وهراس او را به امن وامان دگرگون ساز که او تو را می پرستد وهیچ چیز را همتا ومانند تو قرار نمی دهد، وبرای هیچ یک از آفریدگانت برتری وچیرگی نسبت به ولیّ خود قرار مده واو را در جهاد با دشمنت ودشمنش اجازت فرما ومرا از یاوران او قرار ده، که همانا تو بر هر کاری توانایی.
با عنایت به مضامین زیبای فوق، روشن می گردد که امام هشتم (علیه السلام) عالی ترین وبلندترین زمزمه های محبّت را چگونه با سوز واز سر شوق در این مناجات کوتاه بر زبان جاری می سازد! هم محبوب خود را معرفی می نماید وهم آرزوی سلامتی وظهور او را دارد واز خدا می خواهد که بیعت هیچ ستمگری بر گردن آن حضرت نباشد. آن گاه برای جهاد در رکاب او اعلام آمادگی نموده بدین وسیله ارتباط معنوی وعاطفی خود را با آن بزرگوار ابراز می فرماید.
شاید این سخن را بسیاری شنیده واز ترس بر جان خود لرزیده اند که دوازدهمین امام معصوم (علیه السلام) - آن زمان که ظهور می کند - بیشتر مردم دنیا را می کشد وجویِ خون به راه می اندازد؛ از کشته ها پشته می سازد، نَفَس ها را در سینه ها قطع می کند وقیام او برای عذاب وعقوبت مردم است و...!
این تصویر حجابی بر حجاب های او می افزاید وسدّی افزون بر آن چه هست در برابر دید مردمان می کشد تا هرگز نور جمالش را نبینند وبه فیض ظهورش نرسند واو بیش از پیش در غربت خود بماند واز فِراق دوستان بنالد!
آن چه بیش از همه قلب محبّانش را می آزارد آن است که این سخنان از کسانی به گوش می رسد که دعوی محبّت وارادت به او دارند؛ در حالی که غافل اند از این که آن وجود مقدّس امام عصر (علیه السلام) رحمت پهناور است.(وَالرَّحْمَهُ الواسِعَه.... مفاتیح الجنان، زیارت آل یس.)
امام باقر (علیه السلام) از پدران گرامیش از حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) در
وصف مهدی آل محمّد (علیه السلام) چنین نقل فرموده است:
«أوسَعُکُمْ کَهْفَاً، وأکثَرُکُم عِلْماً، وأوْسَعُکُمْ رحماً». (إثبات الهداه، ج7، ص75)
(حضرت مهدی (علیه السلام)) از همه شما بیشتر، مردمان را پناه می دهد واز همه شما علمش افزونتر است، ورحمت ولطفش از همه فراگیرتر.
این کلام - که به نقل شیخ حرّ عامِلی رحمه الله چهار معصوم آن را نقل فرموده اند - گوهری از خزائن معرفت آن ولیّ الله الاعظم است که در نهایت ظرافت، عمق رأفت او را بیان می کند ووسعت رحمت او را بر عموم یادآور می شود. از آن جا که مولی الموحّدین حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) رأفت او را به «کهف» تشبیه می فرماید، می توان این نکته را دریافت که چگونه لطف عامّش نه تنها شیعیان ومحبّان، که عموم مردمان را فرا گرفته است؛ همچون کهفی که ملجأ هر پناه جویی است وآغوش امن وامان بر بی پناهان گشوده است وهرکه به او روی آورد ایمن خواهد بود.
حدیث مفصّل وجالبی از حضرت رضا (علیه السلام) نقل شده است. (الکافی، کتاب الحجّه، بابٌ نادرٌ جامعٌ فی فضل الإمام وصفاته) در این کلام نورانی امام رضا (علیه السلام)، باید به نیکی تدبّر نمود وآن جام لبریز از زلالِ وحی را با آرامی نوشید که کلام امام را فهمی از امام باید.
اکنون باید در محضر انوار رضوی زانوی ادب زد ونظاره کرد که چه زیبا، آن حضرت از رأفت امام پرده برمی گیرد وآن برتر از معنا را به پیمانه الفاظ می ریزد وجان ها را به تماشا می نشاند. نخست او را به صاحب اُنسی رفیق مانند، تشبیه می کند که در اُنسش آرامش جان است
ودر رفاقتش محبّت بیکران. دیگرباره این مقام را با تعبیری عمیق تر به تصویر می کشد ورأفتش را به پدری دلسوز تشبیه می کند که از هیچ هدایت وارشادی دریغ نمی ورزد؛ چه عطوفت ولطف پدر از محبّت وانس رفاقت برتر است. لطف امام، امّا، فوق این هاست. مهر امام مهر برادری است که همراه انسان وهمزاد با او به دنیا آمده است یا این که یکی بوده اند؛ مثل دانه خرما وسپس دو نیم گشته اند؛ گویی انسان را جزئی از خود می داند واینسان به او مهر می ورزد؛ محبّانش را جدا از خود نمی بیند ورعیّتش را از اجزای خود می انگارد.
تشبیه ها بدین ترتیب است:
آفتاب جهانتاب
امام هشتم (علیه السلام)، در این حدیث امام را به سان خورشید عالمتاب معرّفی می فرماید:
«الإمامُ کالشَّمسِ الطّالعَهِ المُجَلَّلَهِ نُورُها لِلْعالَم». (الکافی، کتاب الحجّه، بابٌ نادرٌ جامعٌ فی فضل الإمام وصفاته، ح1.)
امام چونان خورشیدی است که طلوع می کند وپرتو نورش تمامی جهان را، فرا می گیرد.
ماه درخشان
«الإمامُ البَدرُ المُنیرُ». ((الکافی، کتاب الحجّه، بابٌ نادرٌ جامعٌ فی فضل الإمام وصفاته، ح1.)
امام ماه نور افشان شب چهارده است. بنا بر این سخن، اکنون در
روزگار ما حضرت مهدی (علیه السلام) وجودی کامل وبی نقص است. چراغی است که با پرتوش به اطراف نورافشانی می کند ونوری است که بر افق می تابد.
آب گوارا
«الإمامُ الماءُ العَذْبُ عَلَی الظَّماء». (الکافی، کتاب الحجّه، بابٌ نادرٌ جامعٌ فی فضل الإمام وصفاته، ح1.)
امام آب گواراست، در وقت تشنگی.
کسی که در نهایت تشنگی وخستگی، در تابش شدید آفتاب وگرمای سوزان راه می رود، می فهمد که آب گوارا یعنی چه ویک قطره آب، در آن حال، قدر بی اندازه دارد. این است که کسانی معنی امام را می فهمند که به تشنگی رسیده اند. آیا انسان ها از این آب شیرین استفاده کافی می کنند؟!
شکر این نعمت، وقتی ادا می شود که تشنگان برای رفع تشنگی، از آن آب شیرین استفاده کنند؛ نه این که آن را رها کرده بخواهند با هر آب تلخ وشوری رفع عطش کنند.
از بالاترین مصادیق این عطش، تشنگی در مسائل اعتقادی است. چند درصد از شیعیان، برای رفع این عطش، سراغ امام (علیه السلام) وسخنان ایشان می روند؟! آیا برای احادیث ائمه (علیهم السلام) شأن مناسبی قائل هستند یا این که گفتار متکلّمان غیر مسلمان یا دانشمندان ضدّ شیعه را مبنای «دین شناسی» قرار می دهند؟ این امر مورد ابتلای متفکّران ودانشمندان جامعه است نه مردم عادی ومتأسفانه آن ها - چنان که باید
وشاید - بهای لازم را به سخنان گهربارِ اهل بیت (علیهم السلام) نمی دهند.
رهنمای هدایت
«والدّالُّ عَلَی الهُدی». (الکافی، کتاب الحجّه، بابٌ نادرٌ جامعٌ فی فضل الإمام وصفاته، ح1.)
امام دلیل وراهنماست بر هدایت.
امام، در مقام راهبری فکری، مردم را به سوی قرآن، کتاب بزرگ آفرینش، هدایت می کند؛ چنان که حضرت موسی بن جعفر (علیه السلام) می فرماید:
«الإمامُ یَهْدی إلَی الْقُرآن، وَالْقُرآنُ یَهْدی إلَی الإمام». (بحارالانوار، ج25، ص194، ح5)
امام به سوی قرآن راه می نماید وقرآن به سوی امام.
پدر دلسوز
حضرت رضا (علیه السلام) در ادامه فرمایش خود در معرفی امام می فرماید:
«الإمامُ... الوالِدُ الشَّفیقُ والأخُ الشّقیقُ والأُمُّ البَرَّهُ بالوَلَدِ الصَّغیر».
امام... پدر دلسوز «شفیق» وبرادر تنی ومادر نیک رفتار نسبت به فرزند خردسال است.
شفقت محبتی است که به همراه دلواپسی ونگرانی وسوختن برای محبوب باشد.
یک پدر دلسوز در مقابل فرزند خود احساس مسئولیت می کند
ونگران اوست. پدر - بیش از آن که به فکر راحتی خود باشد - به آسایش فرزندش می اندیشد ومی کوشد تا بهترین امکانات را برای او فراهم آورد. در واقع پدر ومادر به فرزندشان احسان می کنند.
این حالت پدر ومادر، برخاسته از محبّت قلبی آنهاست. منطق محبّت، منطق خاصّی است وتا زمانی که کسی اهل آن نباشد، نمی فهمد. اگر کسی پدر یا مادر نباشد، نمی تواند احساس آنها را نسبت به فرزندشان درک کند.
امام علیّ بن موسی الرضا (علیه السلام) محبّت امام را شبیه محبّت مادر نیک رفتار نسبت به فرزند کوچک خود معرّفی می فرماید. علاقه ومحبّت مادر به فرزند بسیار روشن است وبالاترین مظهر محبّت به شمار می آید. هرکس بخواهد بهترین نمونه محبّت وعاطفه شدید در دنیا را نشان دهد، باید به محبّت مادر نسبت به فرزند خردسال بنگرد.
باید باور داشت که محبّت امام عصر (علیه السلام) به ما، افزون از محبتی است که یک پدر دلسوز ویک مادر مهربان نسبت به فرزند خود دارند. این حقیقت، جز در وجود مقدس آن حضرت یافت نمی شود. باید این نعمت بزرگ الهی را قدر دانست وآن را پاس داشت.
بهترین پناه
عبارت «اَلْکَهْفِ الْحَصینْ وَغیاثِ الْمُضْطَرِّ الْمُستَکینْ» (بنگرید به صلوات منقول از حضرت زین العابدین (علیه السلام) در هر روز از ماه شعبان، مفاتیح الجنان). در موارد متعدد
در وصف امام آمده است.
«کهف حصین» پناهگاه استواری است که انسان را از خطرات ولغزشها مصون می دارد وامام فریادرس وپناه درماندگانی است که به او روی آورند.
بنابراین، امام آفتاب جهانتاب است... باران حیات بخش است... ماه تابان است... ستاره هدایت است... آب گواراست... شعله فروزان است... خورشید پرفروغ است... راهنماست... باران شتابنده بهاران است... چشمه جوشان است... برکه وگلستان است... انیس جان ورفیق مؤمنان است واز همه بهتر این که پدری دلسوز ومادری مهربان است.
دعبل بن علی خُزاعی، شاعر نام دار شیعی، می گوید: قصیده ای را برای مولایم امام رضا (علیه السلام) سرودم، که یک بیت مشهور آن این بود:
مَدارسُ آیاتٍ خَلَتْ مِنْ تِلاوهٍ * * * ومَنْزِلُ وَحْیٍ مُقْفِرُ العَرَصَاتِ
جایگاه های تدریس آیات قرآن (بعد از رحلت پیامبر اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلم)) خالی گردید، ومقام نزول وحی تهی ماند.
در شعرم به این ابیات رسیدم:
خُروجَ إمامٍ لا مَحالَهَ خارِجٌ * * * یَقُومُ عَلَی اسمِ الله والبَرَکاتِ
یُمَیِّزُ فینا کُلَّ حَقٍّ وباطِلٍ * * * ویَجْزی عَلَی النَّعْماءِ والنَّقِمَاتِ
- قیام وظهور حضرت مهدی (علیه السلام) حتمی است وبا نام خداوند - تبارک وتعالی - وبرکات او قیام می کند.
- او در میان ما هر حقّ وباطلی را از هم جدا می کند ومردم را بر نعمت ها ونقمت ها پاداش وکیفر می دهد.
وقتی این دو بیت را خواندم، امام رضا (علیه السلام) گریستند سپس سر برداشتند وفرمودند:
«یا خُزاعیُّ! نَطَقَ رُوحُ القُدُسِ علی لِسانِکَ بِهذَین البَیْتَین». (بحارالانوار، ج51، ص154، ح4.)
ای خزاعی! روح القُدُس این دو بیت را بر زبان تو جاری کرد.
احادیث فراوانی به کمالات واوصاف حضرت مهدی (علیه السلام) اشاره دارند. این خصائص برخی بیانگر خصوصیات ظاهری آن حضرت، وبرخی توصیفگر کمالات روحی آن بزرگوار است. وبعضی از چگونگی ظهور حضرت حجت (علیه السلام) خبر داده تحولات عصر ظهور وبعد از آن را تبیین می نمایند.
لازم به ذکر است، علائمی که راجع به حضرت مهدی (علیه السلام) ذکر گردیده به گونه ای است که مختصّ آن بزرگوار است ودر هیچیک از مدعیان مهدویت دیده نشده ونخواهد شد. از جمله علائمی که درباره مسائل قبل وبعد از ظهور وهنگام قیام وایام حکومت وپیروزی های امام (علیه السلام) وآکندن زمین از عدل وداد و... هریک از آن امور شاهدی بر حقانیّت حضرت مهدی (علیه السلام) ومعرفی آن بزرگوار می باشد.
با تحقق این نشانه ها وانطباق این اوصاف با حضرت مهدی (علیه السلام) به هنگام ظهور، هرگونه شکّ وتردید برطرف می گردد ومجالی برای تشکیک وسوسه انگیزان باقی نمی ماند تا در ایمان واعتقادات افراد تزلزل ایجاد کنند.
اکنون به برخی از اوصاف وویژگی های امام مهدی (علیه السلام) به بیان امام هشتم (علیه السلام) اشاره می گردد:
میلاد پنهانی
به حضرت رضا (علیه السلام) عرض شد: امیدواریم شما همان صاحب الامر باشید. آن حضرت فرمودند:
«... یَبعَثُ الله لِهذا الأمرِ غُلاماً مِنّا خَفِیَّ المَولِدِ والمَنْشَأِ غیرَ خَفِیٍّ فی نَسَبِه ونَفْسِهِ». (منتخب الاثر، ص288.)
خداوند برای این امر مردی را از ما برمی انگیزد که محل ولادت ورشدش بر همگان پوشیده است ولی نسب وشخصیّت او بر کسی پوشیده نیست.
پیوسته جوان
ابوصلت هَرَوی گوید: به حضرت رضا (علیه السلام) عرض کردم: علائم ونشانه های حضرت قائم (علیه السلام) چیست؟ امام (علیه السلام) فرمودند:
«... لا یَهْرَمُ بمرورِ الأیّامِ واللَّیالی...». (همان، ص285.)
... (از نشانه های او این است که) با گذشت روزها وشب ها پیرنخواهد شد...
خوشبوترین عطر
حضرت ثامن الحجج (علیه السلام) فرمود:
«... وتکونُ رائحتُهُ أطیَبَ من رائحهِ المِسْکِ...». (إلزام الناصب، ص9.)
عطر وجود حضرت مهدی (علیه السلام) از هر مشکی خوش بوتر است.
چهره نورانی
امام رضا (علیه السلام) فرمود:
«... عَلَیهِ جلابیبُ النُّور یَتَوَقَّدُ من شُعاعِ القُدْسِ...». (منتخب الأثر، ص422.)
بر او پوششی است از نور که از پرتو قدس روشنائی می گیرد.
سیمای جوانان
ابو صَلت هَروی گوید: از امام هشتم (علیه السلام) پرسیدم: نشانه قائم شما در وقت ظهور چیست؟
امام پاسخ داد:
«... علامَتُهُ أنْ یکونَ شیخَ السِّنِّ، شابَّ المَنْظَرِ، حتّی أنّ النّاظِرَ إلَیهِ لَیَحْسَبُهُ ابنَ أربَعیَ سَنَهٍ أو دُونَها...». (همان، ص285.)
نشان وجود قائم ما این است که در سنّ پیران، ولی جوان رُخسار است؛ به طوری که بیننده گمان می کند که او مردی چهل ساله یا کمتر (جوانتر) است.
پیمودن گیتی
امام رضا (علیه السلام) فرمود:
«... هو الذی تُطوی لهُ الأرضُ...». (بحارالانوار، ج52، ص321.)
او (امام عصر (علیه السلام)) کسی است که زمین برایش درنوردیده (پیموده) می شود.
از ویژگی های مهم در وجود رهبران الاهی، انسانیّت، بزرگواری وگذشت وقدرشناسی آنان است وما از این گونه سجایا در وجود همه انبیا واوصیای الهی سراغ داریم؛ میهمان نوازی ابراهیم خلیل، گذشت وعفو یوسف صدّیق، وعطوفت بیکران خاتم انبیا (صلّی الله علیه وآله وسلم) همه بیانگر روح بزرگ آنان است.
حضرت مهدی (علیه السلام)، نیز از نظر سجایای اخلاقی ودانش وبینش آن چنان والاگهر است که نمونه اش را جز در میان خاندان معصوم پیامبر اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلم) نمی توان یافت؛ آن که خدای متعال صلاحیّت رهبری او را تأیید فرموده است واز او جز نیکویی، به افراد نمی رسد. قرآن می فرماید:
«بَقِیَّتُ الله خَیْرٌ لَکُمْ إِن کُنتُم مُؤْمِنِینَ». (هود 86:11.)
برگزیده خدا (حضرت مهدی (علیه السلام)) برای شما نیکوتر است؛ اگر در زمره مؤمنان باشید.
امام صادق (علیه السلام) فرمودند:
اوّلین کاری که مهدی (علیه السلام) انجام می دهد این است که در همه عالم ندا برمی آورد: هان، هرکس قرضی بر عهده یکی از شیعیان ما دارد اعلام کند. او حتی دانه سیر وخردل را هم به صاحبان آنها می رساند؛ چه رسد به طلاها ونقره ها واملاک زیاد. (بحارالانوار، ج53، ص34)
اولین کار او در هنگامه روی آوری امکانات اجتماعی، پرداخت وام های شیعیان، از آغاز امامت امیرالمؤمنین (علیه السلام) تا هنگامه ظهور است، یعنی یاد کسانی را که در تمامی اعصار دل در گرو محبّتش داشته وآرزومند دولت حقّه آن بزرگوار بوده اند فراموش نمی کند. این همه عطوفت را در که می توان یافت؟
خلاصه این که او در فضیلت ها ووالایی ها بی همتاست واز این روست که امروز در صدر کائنات قرار دارد. آری، او انسانی کامل وبرخوردار از همه ویژگیهای نیکان است وخلاصه «آن چه خوبان همه دارند او تنها دارد». برخی از آنها عبارت است از:
میراث داری انبیا
اَلسَّلامُ عَلی وارِثِ الأنْبِیاءِ... وَلَدَیهِ مَوجودٌ آثارُ الأصْفِیاءِ... (مفاتیح الجنان، زیارت امام عصر (علیه السلام).)
سلام بر وارث پیامبران... (کسی که) آثار برگزیدگان فقط در نزد اوست.
امام عصر (علیه السلام) وارث تمام کمالات انبیا واولیا ونیاکان والا تبار خویش است.
حضرت رضا (علیه السلام) به ریّان بن صَلتْ در این باره فرمودند:
«... عصای موسی وانگشتری حضرت سلیمان (حضرت رضا (علیه السلام) در مورد نقش نگین انگشتر حضرت سلیمان می فرماید: کانَ نَقْش خاتم سلیمان بن داود: «سُبحانَ مَنْ اَلْجَمَ الجِنَّ بِکَلماتِه». بحارالانوار، ج63، ص70، ح13. یعنی «منزه است خداوندی که لجام کرد جنّیان را به کلمات خود». از حضرت صادق (علیه السلام) منقول است که: حق تعالی پادشاهی حضرت سلیمان را در انگشترش گذاشته بود، پس هرگاه آن انگشتر را در دست می کرد جمیع جن وانس وشیاطین ومرغان هوا ووحشیان صحرا نزد او حاضر می شدند واو را اطاعت می کردند... تفسیر قمی، ج2، ص236) نزد آن حضرت است». (منتخب الاثر، ص221، ح2)
زمانی که حضرت صاحب الامر ارواحنا فداه ظهور می فرماید، میراث هایی از انبیا وخصوصاً از پیامبر اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلم) به همراه دارد؛ میراث هایی که با هیچ بهایی نمی توان ارزیابی کرد.
مقصود از میراث در این جا، مال ودارایی که شخص از دنیا رفته برای ورثه خود باقی می گذارد، نیست؛ بلکه مقصود یادگارهای ویژه الهی نفیس وپر بهایی است که پیامبران برای اوصیای پس از خود به عنوان ودایع نبوت باقی می گذارند واز یک وصی به وصیّ بعد منتقل می گردد.
پس از وفات پیامبر گرامی (صلّی الله علیه وآله وسلم)، این ودایع، به علاوه میراثهای
شخص رسول خدا (صلّی الله علیه وآله وسلم)، به وصیّ آن بزرگوار، یعنی حضرت علی بن ابی طالب (علیه السلام) وپس ازایشان، به حضرت امام حسن (علیه السلام) وبه همین ترتیب به امام پس از وی... وسرانجام به خاتم الاوصیاء دوازدهمین جانشین یعنی حضرت مهدی ارواحنا فداه رسیده است. هم اکنون نیز نزد ایشان موجود است وتا روز ظهور آنها را حفظ خواهند فرمود. این میراثها، به عنوان نمادهایی، بیانگر حقانیّت آن حضرت ومعرفی آن بزرگوار در زمان ظهور است.
حضرت صادق (علیه السلام) به یکی از اصحاب خود به نام یعقوب بن شعیب فرمود: «می خواهی پیراهن قائم (علیه السلام) را - که با آن قیام می کند - به تو نشان دهم؟»
عرض کرد: آری.
آن حضرت صندوقچه ای را خواستند. آن را باز کرده پیراهنی از کرباس از آن بیرون کشیدند. سر آستین چپ پیراهن، خونین بود.
سپس فرمودند: «این پیراهن رسول خدا (صلّی الله علیه وآله وسلم) است در روزی که دندان پیامبر را شکستند، بر تن حضرتش بود. حضرت مهدی (علیه السلام) با همین پیراهن قیام می کند. (غیبت نعمانی، باب 13، ح42)
شباهت به انبیا
روایات رسیده از ائمّه معصومین (علیهم السلام) حاکی از آن است که امام
عصر (علیه السلام) وارث تمام کمالات وخُلقیّات انبیای عظام الهی است.
ابن ابی یعفور از امام صادق (علیه السلام) نقل می کند:
«هیچ یک از معجزات انبیا واوصیا نیست جز این که خداوند برای اتمام حجّت، آن ها را به دست قائم (علیه السلام) جاری می کند». (اثبات الهداه، ج7، ص35)
امام رضا (علیه السلام) به یکی از شباهت های حضرت مهدی (علیه السلام) به موسی بن عمران (علیه السلام) اشاره می فرماید:
«بِأبِی وَأُمّی سَمِیُّ جَدّی وشَبیهی وَشَبیهُ مُوسَی بنِ عِمرانَ؛ عَلَیهِ جُیُوبُ النُّورِ تَتَوَقَّدَ بِشُعاعِ ضِیاءِ القُدْس...» (بحارالانوار، ج51، ص152، ح2)
پدر ومادرم فدای او (مهدی (علیه السلام)) که هم نام جدّ من است! سیمای او شبیه من وشبیه موسی بن عمران است؛ بر او هاله ای از نور است که از پرتو روشنایی قدس روشنی می گیرد.
لازم به تذکّر است که امام رضا (علیه السلام) بسیار خوش سیما بودند به همین دلیل، گاهی که در مجامع عمومی شرکت می فرموند، به رسم آن روزگار، به صورت مبارک نقاب می زدند ونور امامت از زیر نقاب می درخشید. (روزگار رهائی، ج1، ص128)
امام عصر وحضرت موسی
الف: دوران حمل مادر حضرت
موسی (علیه السلام) ومادر حضرت مهدی (علیه السلام) هر دو مخفی بود.
ب: ولادت امام عصر (علیه السلام) وولادت حضرت موسی (علیه السلام) هر دو مخفی بود.
ج: حضرت موسی (علیه السلام) از قومش دو غیبت داشت که یکی از دیگری طولانی تر بود؛ غیبت اول از مصر بود وغیبت دوم، هنگامی که به سوی میقات پروردگارش (کوه طور) رفت. مدت غیبت نخستین بیست وهشت سال وزمان دومین غیبت چهل روز بود، خداوند متعال می فرماید: «فَتَمَّ مِیقَاتُ رَبِّهِ أرْبَعِینَ لَیْلَهً».
(اعراف 142:7. «میعاد پروردگارت با او چهل شب تمام شد».)
حضرت قائم (علیه السلام) نیز دو غیبت دارد که یکی از دیگری طولانی تر است.
د: حضرت موسی (علیه السلام) از ترس دشمنانش غائب شد. خداوند متعال می فرماید: «فَخَرَجَ مِنْهَا خَائِفاً یَتَرَقَّبُ» (قصص 21:28. «از شهر خارج شد در حالی که بیمناک بود وانتظار داشت که تعقیبش کنند».) امام عصر (علیه السلام) نیز از ترس دشمنان پنهان گردید.
ه: وقتی حضرت موسی (علیه السلام) غائب شد، قومش در منتهای رنج وفشار ومشقّت وذلّت واقع شدند؛ به امر فرعون، پسران آنها را می کشتند وزنانشان را زنده نگه می داشتند. در زمان غیبت حضرت مهدی (علیه السلام) نیز شیعیان ودوستان آن حضرت در منتهای سختی وفشار وذلّت می افتند، تا خداوند کسانی را که ایمان آورده اند پاک کند وکافران
را هلاک گرداند: «وَلِیُمَحِّصَ الله الَّذِینَ آمَنُوا وَیَمْحَقَ الْکَافِرِینَ». (آل عمران 141:3. «و تا خداوند افراد با ایمان را خالص گرداند وکافران را تدریجاً نابود سازد»)
امام عصر وخضر نبی
امام رضا (علیه السلام) می فرمایند:
«حضرت خضر (علیه السلام) از آب حیات نوشیده لذا تاکنون زنده است وتا دمیدن صور نمی میرد. او همواره نزد ما (ائمّه) می آید وبر ما سلام می کند... همه ساله در مراسم حج شرکت می کند وحج به جای می آورد. در عرفات می ایستد وبه دعای مؤمنان «آمین» می گوید. خداوند به زودی قائم ما را با خضر مأنوس کند ووحشت او را به ایمنی تبدیل نماید وبا مأنوس ساختن او، قائم (علیه السلام) را از رنج غربت وتنهایی رهایی بخشد». (اثبات الهداه، ج3، ص480.)
برخی دیگر از ویژگی های حضرت خضر (علیه السلام) عبارت است از:
1 - حضرت خضر (علیه السلام) در هر سرزمینی که فرود آید، آن جا سرسبز ومصفّا می شود. حضرت قائم (علیه السلام) نیز به هر سرزمینی که بگذرد، آن ناحیه سرسبز وپرگیاه می گردد، وآب از آن می جوشد وچون از آن جا برود، آب فرو می رود، وزمین به حال خود برمی گردد. (النجم الثاقب، ص14)
2 - خداوند به حضرت خضر (علیه السلام)، قدرت ونیروئی عنایت فرموده
است که به هر شکلی بخواهد درآید؛ هم چنان که به حضرت قائم (علیه السلام) نیز همین قدرت را مرحمت فرموده است. (بحارالانوار، ج13، ص286)
3 - حضرت خضر (علیه السلام) به علم باطن مأمور بود؛ چنان که به حضرت موسی (علیه السلام) گفت: «تو هرگز نمی توانی همپای من صبر کنی؛ چگونه می توانی بر چیزی که به شناخت آن احاطه نداری صبر کنی؟» (کهف 67:18 و68) حضرت قائم (علیه السلام) نیز به علم باطن مأمور است.
4 - اسرار کارهای شگفت انگیز حضرت خضر (علیه السلام)، آشکار نشد مگر بعد از آن که خود، فاش کرد. اسرار غیبت حضرت مهدی (علیه السلام) نیز روشن نمی شود مگر بعد از ظهور.
5 - حضرت خضر (علیه السلام)، هر سال در مراسم حج شرکت می کند، مناسک حج را انجام می دهد. حضرت قائم (علیه السلام) نیز هر سال در مراسم حج حضور یافته مناسک به جای می آورد.
ساده زیستی
معمر بن خلّاد گوید: وقتی در محضر امام علیّ بن موسی الرضا (علیه السلام) از قائم (علیه السلام) سخن به میان آمد، فرمود:
«... وَما لباسُ القائِم (علیه السلام) إلّا الغَلیظُ، وَما طَعامُهُ إلّا الجَشِبُ». (غیبت نعمانی، باب 15، ح5.)
... لباس قائم (علیه السلام) چیزی جز پارچه خشن نیست وغذای او نیز تنها غذایی ساده وناچیز است.
کمال بینایی
حضرت رضا (علیه السلام) فرمود:
«لَنَا أعینٌ لا تُشْبِهُ أعْیُنَ النَّاسِ، وفیها نورٌ، لَیْسَ لِلشَّیْطانِ فیهِ شِرْکٌ». (بحارالانوار، ج24، ص126، ح3)
ما «اهل بیت»، دیدگانی داریم که به چشم های مردم شباهت ندارد ونوری در آن است که شیطان را در آن بهره ای نباشد.
آری: جام جهان نماست ضمیر منیر دوست.
توان راهبری
حضرت رضا (علیه السلام) می فرمایند:
«... مُضْطَلِعٌ بالإمَامَهِ، عالِمٌ بالسِّیَاسَهِ». (الکافی، ج1، ص202)
(مهدی (علیه السلام)) بر امر امامت توانا وقدرتمند وبه نحوه اداره اُمور اُمت عالم وآگاه است.
قدرت رهبری الهی وسیاستمداری امام عصر (علیه السلام) تا بدان جاست که می تواند همه امور را به بهترین وجهی اداره نماید وتمام نیروهای خدادادی خود را، برای محو آثار شرک، به بهترین وجه به کار گیرد وبا
استقرار کامل وهمه جانبه ارزشهای انسانی، جامعه آرمانی برای بشریّت به ارمغان آورد.
دعای مستجاب
امام رضا (علیه السلام) می فرمایند: حضرت مهدی (علیه السلام) دو نشانه بارز دارد که با آنها شناخته می شود: یکی دانش بیکران الهی ودیگری استجابت دعا.
«... دلالَتُهُ فی خَصْلَتَیْنِ: فی العِلْمِ واسْتجابَهِ الدَّعْوَهِ». (عیون اخبار الرضا (علیه السلام)، ج1، ص170.)
همچنین در بیان دیگری، از آن حضرت آمده است:
«... ویکونُ دعاؤُهُ مستجاباً حتّی أنّه لَوْ دَعا علی صَخْرَهٍ لَانْشَقَّتْ بِنِصْفَیْنِ». (بحارالانوار، ج25، ص116، ح1)
دعای او (حضرت مهدی (علیه السلام)) همواره به اجابت می رسد؛ تا جائی که اگر دعا کند که سنگی از وسط دو نیم گردد می شود.
قدرت جسمانی
از ریّان بن صَلْت روایت شده که گوید: از حضرت رضا (علیه السلام) پرسیدم: آیا شما صاحب این امر هستید؟
فرمود: «آری! من صاحب این امر هستم؛ اما نه آن کسی که جهان را - در حالی که از ستم آکنده شده باشد - از عدالت پر کند. من چگونه دارای این ویژگی باشم در حالی که ناتوانی بدنم را می بینی! همانا
حضرت قائم (علیه السلام) کسی است؛ که هرگاه قیام کند، در کهن سالی شبیه جوانان است.
آن حضرت (علیه السلام) در ادامه فرمایش خود ویژگی های دیگری را بیان می دارند:
«وَلکِنَّ القائمَ (علیه السلام) هُوَ الَّذی... قویّاً فی بَدَنِهِ حَتّی لَو مَدَّ یَدَهُ إلی أعْظَمِ شَجَرَهٍ عَلی وجْهِ الأرْضِ لَقَلَعَها، ولَوْ صاحَ بَیْنَ الجِبالِ لَتَدَکْدَکَتْ صُخُورُها...». (منتخب الاثر، ص221، ح2)
قائم (علیه السلام) آن کسی است که... آن چنان نیرومند است که اگر به سوی بزرگترین درخت روی زمین دست دراز کند، آن را از جای برمی کند واگر بین کوهها فریاد زند، سنگهای کوه فرو ریزند.
خوی نیکو
حضرت امام رضا (علیه السلام) می فرمایند:
«لِلْإمامِ عَلاماتٌ؛ یَکُونُ: برای امام نشانه هایی است؛ او:
أعْلَمَ النّاسِ داناترین مردمان
أحکَمَ النّاسِ حکیم ترین مردمان
أتْقَی النّاسِ باتقواترین مردمان
أحْلَمَ النّاس بردبارترین مردمان
أعبَدَ النّاس عابدترین همگان
یَکُونُ آخَذَ الناسِ بِما یَأمُرُه به از همه بیشتر به آنچه که مردم را به آن امر می کند، عمل می کند.
وَأکَفَّ النّاسِ عَمّا یَنْهی عَنْه از همه بیشتر، از آن چه مرم را از آن نهی می کند دوری می نماید». (عیون اخبار الرضا (علیه السلام)، باب 19، ح1)
فروتنی بی نظیر
حضرت رضا (علیه السلام) فرمودند:
«یَکُونُ أشَدَّ النّاسِ تَواضُعاً للهِ عَزَّ وجلَّ». (بحارالانوار، ج25، ص116، ح1)
مهدی (علیه السلام)، در برابر خداوند از همه متواضع تر است.
خدای متعال برای هدایت انسانها، ائمه (علیهم السلام) را معرفی فرموده است تا مردم با مراجعه به ایشان، از گمراهی نجات یافته به سعادت ابدی برسند:
«وَلَقَدْ وَصَّلْنَا لَهُمُ الْقَوْلَ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ». (قصص 51:28.)
وبه تحقیق برای ایشان پیوسته سخنان را رساندیم؛ شاید متذکّر شوند.
حضرت موسی بن جعفر (علیه السلام) می فرماید: «منظور از این آیه: فرستادن امامان در پی یک دیگر است». (تفسیر برهان، ج3، ص229، ح1)
این از بزرگترین نعمت های خدا بر انسانهاست؛ چراکه تنها وسیله هدایت، وجود مقدس چهارده معصوم (علیهم السلام) اند وامّت اسلام این سعادت پر افتخار را داشت که با سیزده نفر از این بزرگواران زندگی کند واز محضر آنها بهره مند گردد.
اگرچه اسرار غیبت امام عصر (علیه السلام) برای ما به طور کامل روشن نشده
وطبق روایاتی که در این خصوص آمده است علّتِ آن پس از ظهورِ خود آن حضرت مشخص می گردد، یکی از حکمت ها واسراری که برای آن ذکر شده است خشم گرفتن خداوند بر مردم وامّت قدر ناشناس پیامبر (صلّی الله علیه وآله وسلم) است.
نعمت حضور ائمّه (علیهم السلام) فضل بزرگی از طرف خدا بر انسان هاست که متأسّفانه به خاطر معاصی خود وقدرناشناسی، از آن محروم گشته اند.
امام باقر (علیه السلام) می فرمایند: «وقتی خداوند متعال بر آفریده های خود غضب نماید، ما (اهل بیت) را از مجاورت آن ها دور می کند». (الکافی، کتاب الحجّه، بابٌ فی الغیبه، ح31)
دین نگهداری
در برخی روایاتی که از وجود مقدّس حضرت رضا (علیه السلام) وارد شده، آن حضرت یکی از علل غیبت وتأخیر ظهور حضرت مهدی (علیه السلام) را «آزمایش وامتحان» مردم می دانند. از
مجموع اخبار وارد شده در این زمینه چنین برمی آید که امتحان غیبت امام عصر (علیه السلام) یکی از دشوارترین امتحانات الهی است. (در این زمینه، به کتاب ارزنده منتخب الاثر، بابهای 27 و47، فصل 2 مراجعه شود.)
دشواری این امتحان به حدّی است که حتی معتقدان به امامت وولایت هم در آن آزمون مصون از لغزش نخواهند بود. اساساً این امتحان برای امامت باوران است، ودیگران قبل از این رتبه، امتحان خود را داده اند. اکنون در زمان غیبت آخرین پیشوا، خداوند
می خواهد ثابت قدمها را از افراد سست ایمان وسطحی نگر جدا سازد.
آدمی باید در اعتقادات خود بسیار استوار باشد تا در اثر این سختی ها وناملایمات، نلغزد ودر عقاید خویش سست نشود. ضمناً از پیشوایان خود سپاسگزار باشد که قبل از آن که زمان غیبت فرا رسد، خطرات ولغزشگاههای آن دوران را گوشزد کرده اند.
دشواری امتحان از این جهت است که انسان به گونه ای اعتقاداتش را از دست می دهد که خودش هم متوجه نمی شود. این مطلب، احتیاج به مدت زمان زیادی هم ندارد، بلکه یک صبح تا غروب برای بی دین شدن کفایت می کند! (بحارالانوار، ج52، ص101، ح2)
امام هشتم (علیه السلام) در بیان شیوائی در توصیف وتبیینِ برخی از فتنه هایی که دامنگیر مردم می شود می فرمایند:
«لابُدَّ مِنْ فِتْنَهٍ صَمّاءَ صَیْلَمٍ، تَسْقُطُ فیها کُلُّ بِطانَهٍ وَوَلیجَهٍ، وذلکَ عِنْدَ فِقْدانِ الشّیعه الثالثَ مِنْ وُلْدِی؛ یَبْکی عَلَیهِ أهلُ السَّمَاءِ وَأهْلُ الأرْضِ وَکُلُّ حَرِیٍّ وَحَرّان، وکُلُّ حَزِینٍ لَهْفَان». (بحارالانوار، ج51، ص152، ح2)
فتنه ای کور (خیلی مبهم وپیچیده) در راه است وناگزیر فرا می رسد که هر خودی ودوست نزدیکی را سرنگون می کند. این فتنه زمانی است که شیعیان، سوّمین امام از نسل فرزندم را گم کنند، اهل آسمان وزمین وهر زن ومرد دلسوخته وهر غمگین واندوهناکی بر او (مهدی (علیه السلام)) می گرید.
حضرت رضا (علیه السلام) از «فتنه» خبر می دهند. «فتنه» به معنای امتحانی
است که انسان را می فریبد وهرکس ممکن است در مقابل جاذبه شدید آن، کشیده شود وبلغزد. به علاوه در بیان دشواری این امتحان تصریح فرموده که این فتنه «صمّاء صَیلَم» است. («صَمّاء» یعنی «کر» و«صیلم» به معنای «شدید» است)؛ یعنی این امتحان چنان سخت ونامعلوم است که دوستان وخواص را هم بر زمین می زند وهمه در معرض سقوط وانحراف قرار می گیرند.
امام هشتم (علیه السلام) این زمان را زمان گریه اهل آسمان وزمین دانسته اند. دوره ای که اهل درد، از گم کردن امام زمانشان، غمگین وافسرده خاطرند، شادی وخوش حالی نمی بینند؛ چون غم امام غائب از دل ایشان بیرون نمی رود وزندگی آنها با غم واندوه بر غیبت امام زمانشان عجین است. لذا در پی خوش حالی های اهل دنیا نیستند ودر شادی ها وجشن ها، دلِ سوخته آنها التیام نمی یابد.
علی بن موسی الرضا (علیه السلام) سپس فرمودند:
«... کَمْ مِنْ حَرِیٍّ مُؤمِنَه وکَمْ مِنْ مُؤمِنٍ مُتَأَسِّفٍ حَیرانَ حَزینٍ عِنْدَ فِقدانِ الماءِ المَعین! کأنّی بِهِم آیِسٌ، کانُوا قد نُودُوا نِداءً یُسْمَعُ مِنْ بُعْدٍ کمایُسْمَعُ مِنْ قُرْبٍ، یَکونُ رَحمهً عَلَی المُؤمِنین وَعَذاباً عَلَی الکافِرینَ». (عیون اخبار الرضا (علیه السلام)، ج2، ص6)
... چه بسیارند زنها ومردهای مؤمن که در گم کردن «ماء مَعین» دل سوخته واندوهناک وسرگردان وناراحت اند! گویی آن ها را می بینم که در بدترین وضعیّت نومیدی هستند. (در هنگام ظهور) آنها را صدا
می کنند، با صدایی که از دور - همچون نزدیک - شنیده می شود که این ندا برای مؤمنان رحمت وبرای کافران عذاب است.
این اوصاف حال شیعه دلسوخته، هنگام گم کردن «ماء مَعین» است وحزن واندوهی که برای محروم ماندن از این آب گوارا دارد.
دردِ شیعه این است که این ماء مَعین چرا غائب شده است؟! چرا وقتی بخواهند دیگران را به سوی امام عصر (علیه السلام) متوجه سازند باید نشانی «بئر مُعطّله» (این اصطلاح برگرفته از آیه 45 سوره مبارکه حج می باشد.) را بدهند؟! (با مراجعه به تفاسیر اهل بیت (علیهم السلام) می بینیم که در تفسیر «بئر مُعَطَّله» فرموده اند: «کَم مِنْ عالِمٍ لا یُرجعُ إلیه ولا یُنْتَفَعُ بِعِلْمِهِ». [کنز الدقائق 531:6 بنقل از مجمع البیان] عالِم به چاه آب تشبیه شده که از آن مادّه حیات استخراج می شود ومراد از معطّل وبدون استفاده ماندنِ چاه آب، مراجعه نشدن به عالِم وبهره نبردن از علم اوست.)
با این همه، در عین ناامیدی، در زمانی که گمان نمی رود وبا محاسبات عادی قابل پیش بینی نیست، به صورت ناگهانی ندای ظهور سر داده خواهد شد ویاران با وفای آن حضرت فرا خوانده می شوند. این ندای ملکوتی، دلهای اندوهناک وسوخته مؤمنان را تسلّی می بخشد وسبب عذاب کافران می گردد.
دین تراشی
امام رضا (علیه السلام) به نقل از رسول الله (صلّی الله علیه وآله وسلم) می فرمایند:
«زمانی بر مردم می آید که دل مؤمن در درونش آب می شود؛ چنان که سرب در آتش ذوب می گردد واین بدان جهت است که گرفتاریها
وبدعت هایی در
دینشان می بینند؛ ولی قدرت دگرگونی آن را ندارند». (وسایل الشیعه، ج16، باب 5، ص140)
شک وتردید
فراز ونشیبهای دوران غیبت، گوهرهایی را که در وجود منتظران واقعی نهفته است ظاهر واستعدادهای نهانی آنان را آشکار می سازد.
از طرف دیگر بسیاری از افراد سُست ایمان، دچار شکّ وتردید گردیده از آن حضرت روی برمی گردانند.
امام رضا (علیه السلام) از انکار مردم وشک آنها نسبت به وجود مقدس امام عصر (علیه السلام) از پیامبر اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلم) نقل می کنند که پیامبر (صلّی الله علیه وآله وسلم) فرمود:
سوگند به خداوندی که مرا به حق برانگیخت، فرزندم قائم با عهد وپیمانی که خداوند با من بسته است، غیبت می کند، تا جایی که اکثر مردم می گویند: خداوند نیازی به آل محمّدعلیهم السلام ندارد، وگروهی نیز در ولادت او شک می کنند. (مسند الرضا (علیه السلام) ج1، ص228)
گسستن روابط
امام رضا (علیه السلام) فرمود:
مردمان را فتنه ای کوبنده وآشوبی کمرشکن خواهد بود، که پرده ها برداشته می شود ودوستی ها وخویشاوندیها از بین می رود واین هنگامی است که سومین امام از نسل فرزندم از دیده ها ناپدید شود. (بحارالانوار، ج52، ص152، ح2.)
پناه جویی
حسن بن فضّال گوید:
امام رضا (علیه السلام) فرمود: «گویی می بینم، که شیعیان به هنگام رحلت سوّمین فرزندم (امام حسن عسکری (علیه السلام)) در طلب پناهگاهی هستند؛ ولی آن را نمی یابند.»
پرسیدم: چرا؟ ای فرزند پیامبر خدا (صلّی الله علیه وآله وسلم).
فرمود: «زیرا امامشان از دیده ها پنهان است.»
پرسیدم: چرا پنهان است؟
فرمود: «زیرا (نخواسته است زیر بار هیچ حکومتی باشد و) هرگاه با شمشیر قیام کند، بیعت اَحَدی بر گردن او نباشد». (بحارالانوار، ج51، ص152، ح1).
شایست ها وناشایست ها در عصر غیبت
شیعه در دوران غیبت امام زمان (علیه السلام) تنها به خویش نمی اندیشد وتنها به هدایت خود وحفظ ونجات خود از ورطه گناه اهمیت نمی دهد؛ بلکه خود را در سرنوشت دیگران نیز سهیم می داند ودر یاری رساندن به مردم، در دستگیری افتادگان، در بیدار سازی غافلان، در هدایت گمراهان ودر ارشاد گنهکاران، خود را مسئول می شمارد.
او تنها به این بسنده نمی کند که خود امام زمان را می شناسد؛ بلکه می کوشد تا دیگران نیز آن مولای حقیقی وپیشوای الهی را بشناسند.
تنها به این اکتفا نمی کند که خود بر سبیل صلاح وتقوا حرکت کند؛ بلکه تلاش می کند تا دیگران را نیز به صراط مستقیم رهنمون سازد.
منتظر واقعی تلاش می کند تا با عمل به معروف ها (شایست ها) وترک منکرات (ناشایست ها) این حجاب غیبت را از چهره جهان افروز آخرین خورشید آسمان امامت وولایت برطرف سازد؛ امام عصر (علیه السلام) در نامه ای به شیخ مفید فرموده است:
«آن چه ما را از ایشان پوشیده داشته است، نیست جز اخباری که از
کارهای ناپسند ونکوهیده آنان به ما می رسد». (احتجاج طبرسی، ج2، ص602.)
برای
نائل شدن به این هدف والا جای آن دارد که برخی از شایست ها وناشایست ها را در پرتو کلام امام رضا (علیه السلام) بهتر بشناسیم.
نماز اول وقت
در یکی از مجالس مناظرات حضرت ثامن الحجج (علیه السلام)، عِمران صابی - که از مادیگرایان بود - حضور یافت ودر نزد مأمون درباره توحید، با امام هشتم (علیه السلام) به بحث پرداخت. هر سؤالی که مطرح می کرد، امام (علیه السلام) با استدلال محکم جواب او را می فرمود. بحث ومناظره به اوج خود رسیده وکاملاً داغ شده بود که وقت ظهر فرا رسید. امام رضا (علیه السلام) به مأمون فرمود: «الصّلاهُ قَدْ حضَرَتْ»: وقت نماز فرا رسید».
عمران صابی گفت: یا سیِّدی! لا تقطَعْ عَلَیَّ مسألتی فقد رَقَّ قلبی: سرورم (دنباله بحث وبررسی وپاسخ به) سؤال مرا قطع مکنید؛ که احساس می کنم دلم نرم شده وآماده پذیرش حقیقت است.
امّا امام رضا (علیه السلام) تحت تأثیر احساسات عمران صابی قرار نگرفته ونماز اوّل وقت را فدای بحث وبررسی نکرده فرمودند:
«نُصَلّی وَنَعُودُ».
نماز را می گزاریم وباز می گردیم.
امام (علیه السلام) با همراهان نماز گزاردند وپس از نماز به مجلس باز گشته وبه بحث ادامه دادند. (عیون اخبار الرضا (علیه السلام)، ج1، ص172.)
در بیان دیگری امام رضا (علیه السلام) از پیامبر اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلم) روایت می کنند:
«شیطان پیوسته از مؤمن خائف وهراسان است؛ مادام که او نمازهای پنجگانه خود را به موقع وبا رعایت لوازم آن انجام دهد. پس هرگاه آنها را تباه کند، شیطان بر وی غالب می شود واو را وارد گناهان بزرگ می کند». (وسایل الشیعه، ج3، ص81)
بسیار شایسته است، دوستان ومنتظران امام عصر (علیه السلام) از روش اولیای الهی الهام گرفته نسبت به اقامه نماز، بهتر عمل کنیم.
اُنس با قرآن
رجاء بن ضحّاک گوید: امام رضا (علیه السلام) شبها بسیار قرآن تلاوت می کردند، هنگام رسیدن به آیه ای که در آن سخن از بهشت ودوزخ به میان می آمد، گریان شده واز درگاه خدا تقاضای بهشت می کردند، ومی فرمود: «از آتش دوزخ، به خدا پناه می برم!» (عیون اخبار الرضا (علیه السلام)، ج2، ص182.)
آن حضرت هر سه روز یک بار قرآن را ختم نموده ومی فرمود: «اگر بخواهم که در کمتر از سه روز قرآن را ختم کنم، می توانم؛ ولی هیچ آیه ای را نخواندم مگر این که در معنی آن اندیشیدم ودر این که آن آیه
در چه موضوع ودر چه وقت نازل شده فکر کردم. از این رو، هر سه روز یک بار، همه قرآن را تلاوت می کنم». (مناقب آل ابی طالب، ج4، ص365.)
یاری رسانی
در دوران غیبت حضرت مهدی (علیه السلام) - که فتنه ها فزونی می گیرند ونابسامانیهای اجتماعی افزایش می یابند - بسیارند کسانی که از حقوق مسلّم خویش محروم می مانند.
شیعه منتظر - اگرچه نتواند تغییری بنیادین در جامعه اش ایجاد کند - حدّاقل - تا آن جا که توان دارد - ضعیفان وبیچارگان را دستگیری می کند؛ به فقیران ومستمندان عطوفت می ورزد ودر خیرخواهی دیگران کوتاهی نمی ورزد.
به راستی یکی از زیباترین جلوه های بُعد اجتماعی انتظار، همین یاری رسانی هاست. کسی که خود را آماده می کند تا در دوران ظهور، در رکاب امام عصر (علیه السلام)، برای براندازی ستم وبرقراری عدالت در سراسر گیتی، جهاد ومبارزه داشته باشد، اینک در دوره غیبت نسبت به رنج ستم دیدگان ومحرومان وبیچارگان چگونه می تواند ساکت وبی اعتنا باشد؟!
در جریان شرف یابی علیّ بن مهزیار
خدمت امام عصر ارواحنا فداه آن حضرت علت تأخیر در توفیق دیدار را ناشایستهای زیر دانسته اند:
1 - مال اندوزی ثروتمندان ودر نتیجه درماندگی ضعفای شیعه.
2 - قطع رحم (بریدن از خویشاوندان). (پیام امام زمان (علیه السلام)، سید جمال الدین حجازی، ص47)
هشدار
امام رضا (علیه السلام) می فرمایند: «برخی از کسانی که مودّت ودوستی ما اهل بیت را دستاویز ساخته اند، زیان وفتنه انگیزی شان بر شیعیان ما از دجّال (دجّال از کلمه «دَجَلَ» مشتق شده است؛ به معنای حق را به باطل آلودن، پوشاندن حق، خدعه ودروغ است. دجّال صفت مردی است که قبل از ظهور حضرت مهدی (علیه السلام) خروج می کند؛ ولی آن حضرت فعالیتهای او را عقیم وتوطئه هایش را خنثی می سازد.) بیشتر است».
پرسیدند: ای فرزند رسول خدا! چرا فتنه شان از دجّال بیشتر است؟
حضرت رضا (علیه السلام) فرمود: «زیرا با دشمنان ما مهر ومودّت می ورزند ونسبت به دوستان ما دشمنی وعداوت می نمایند. هرگاه چنین شد، حقّ وباطل به هم می آمیزد وحقیقت مشتبه گردیده در نتیجه انسان مؤمن از منافق باز شناخته نمی شود». (بحارالانوار، ج75، ص391، ح11)
شناخت امام
امام هشتم (علیه السلام) در نوشته ای خطاب به مأمون درباره شرایع دین فرمودند:
«مَنْ ماتَ ولَمْ یَعْرِفْ أَئِمَّتَهُ ماتَ مِیتَهً جاهِلِیَّهً». (بحارالانوار، ج23، ص84)
هرکس بی شناخت امامان خویش بمیرد، به مرگ جاهلیّت مرده است.
راستی چرا عدم شناخت ائمه (علیهم السلام) همپای شرک وجاهلیّت، وتکذیب ایشان، همردیف کفر وبی ایمانی شمرده شده است؟! آیا غیر از این است که جز با شناخت امام (علیه السلام)، راه هدایت را نمی توان شناخت - وجز با معرفت او، به معرفت دینی صحیح نمی توان دست یافت؟
به یقین، شناخت امام عصر (علیه السلام) - که کلید همه معارف وحی است - تنها با یادگیری نامها والقاب وتاریخ ولادت وغیبت آن حضرت حاصل نمی شود.
باید جایگاه امامت را شناخت.
باید در حکمت نامها ونشانه های او اندیشید.
باید در شگفتی های ولادت وحیات او تأمّل کرد.
باید غیبت پر رمز وراز او را به بررسی نشست وعوامل ولوازم آن را با نگاهی مسؤولانه جست وجو کرد.
باید در کلمات وفرموده های حضرتش دقت نمود (کلمه الامام المهدی)
باید آن چه را که سبب خوشنودی وناخشنودی اوست باز شناخت.
وبالاخره... اهداف وآرمان های او را باید فهمید.
این اندیشه وتأمّل وبررسی ودقت وتدبّر وفهم وشناخت، مقدمه ای تعهدآفرین برای اطاعتی تعبّدآمیز از امام زمان (علیه السلام) است وچنین اطاعتی، عین اطاعت از خدا وپیامبر (صلّی الله علیه وآله وسلم) است که غایت ایمان واسلام به شمار می آید؛ به طوری که اصلاً دین در معرفت آن حضرت خلاصه می شود. اصل اعتقاد به امام زمان (علیه السلام) ورجوع به ایشان وتسلیم در برابر آن بزرگوار، بالاترین راه بندگی خدا وروح همه اعمال عبادی در دین به حساب می آید. به همین دلیل است که در یکی از زیارات امام عصر اروحنا فداه می خوانیم:
«السّلامُ عَلَی الدِّینِ المَأْثُور». (مفاتیح الجنان، زیارت سرداب مطهّر)
سلام بر دین (به ما) رسیده.
وجود مقدّس ولی عصر (علیه السلام) ومعرفت به ایشان همان دینی است که خدای متعال از بندگان خواسته وبر پیامبرش نازل فرموده است ودر
قیامت در مورد آن سؤال خواهد فرمود.
ابراهیم بن عبّاس صولی گوید: در محضر امام علیّ بن موسی الرضا (علیه السلام) بودم. جمعی از دانشمندان سُنّی نیز حضور داشتند درباره این آیه سؤال شد: «ثُمَّ لَتُسْألُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِیمِ» (تکاثر 8:102. «سپس بی تردید در همان روز از نعمت پرسیده خواهید
شد») این نعمتی که خداوند در قیامت از آن سؤال می کند چیست؟ یکی از آنها جواب داد: این نعمت آب خنک است!
امام رضا (علیه السلام) با صدای بلند فرمود: شما این گونه قرآن را تفسیر می کنید! یکی می گوید: منظور از نعیم، در این آیه، «آب خنک» است؛ دیگری می گوید: منظور «غذای لذیذ» است وآن یک می گوید: منظور «خواب راحت وآسوده» است؛ ولی پدرم از پدرش امام صادق (علیه السلام) نقل فرمود که همین سخنان در مورد تفسیر «نعیم» در محضرش مطرح شد. آن حضرت خشمگین گردید وفرمود:
همانا خداوند، بندگانش را در مورد آن چه به آن ها تفضّل ومرحمت فرموده، بازخواست نمی کند وبه خاطر آن بر آن ها منّت نمی گذارد. منّت نهادن بر انسانها در مورد نعمتهای مادی پسندیده نیست. پس چگونه رواست که چنین کاری ناپسند، به خداوند نسبت داده شود؟! منظور از نعیم، دوستی وولایت ما خاندان رسالت است. خداوند در این باره، پس از مرحله توحید ونبوّت، بندگانش را مورد سؤال قرار می دهد». (وسایل الشیعه، ج16، ص464)
برکات پذیرفتن این ولایت تا بدانجاست که امام هشتم (علیه السلام) می فرماید:
«حَقٌّ علی الله أنْ یَجْعَلَ ولیّنا رفیقاً للنَبیّین والصّدّیقینَ والشّهداء والصّالحین وحَسُنَ أولئکَ رَفیقا». (بحارالانوار، ج23، ص307، ح4)
بر خداوند است که دوستان ما را، که بحق به مقام ولایت ومعرفت ما پیشوایان نایل شده اند، همدم ورفیق پیامبران، راستگویان، شهیدان وشایستگان قرار دهد وآنان نیکو رفقایی هستند.
یاد ومحبت امام
محمّد بن فُضَیل گوید: از امام رضا (علیه السلام) معنای آیه زیر را پرسیدم: «قُلْ بِفَضْلِ الله وَبِرَحْمَتِهِ فَبِذلِکَ فَلْیَفْرَحُوا هُوَ خَیْرٌ مِمَّا یَجْمَعُونَ» (یونس 58:10)؟ «بگو به فضل ورحمت خداست که باید شاد شوند واین از هرچه گرد می آورند بهتر است».
امام (علیه السلام) فرمود: « - مقصود این است که - به دوستی پیامبر وخاندان او باید شادمان باشند که آن بهتر است از دنیایی که آنها جمع کنند». (تفسیر نور الثقلین، ج2، ص307)
وقتی انسان کسی را دوست می دارد، به اندازه محبتش نسبت به او، از یادِ او غافل نمی شود؛ چون پیوند قلبی اش با محبوب به اندازه ای قوی است که نمی تواند او را فراموش کند.
لذا اهل ایمان در زمان غیبت - اگرچه از دیدنِ پیشوای خود محروم اند - هرگز او را از یاد نمی برند.
شخصی از حضرت موسی بن جعفر (علیه السلام) در مورد آیه شریفه:
«وأسْبَغَ عَلَیْکُمْ نِعَمَهُ ظاهِرَهً وَباطِنَهً» «ونعمتهای ظاهری وباطنی خود را بر شما تمام کرد» (لقمان 20:31) پرسید، آن حضرت چنین پاسخ دادند:
«نعمت ظاهری امام ظاهر وآشکار است ونعمت باطنی امام غایب».
سپس راوی سؤال کرد: آیا از امامان کسی غایب می شود؟ فرمودند:
«بله، جسم او از دیدگانِ مردم پنهان می گردد؛ ولی یادِ او از دلهای اهل ایمان غایب نمی شود. او دوازدهمین نفر از ما (امامان) است». (کمال الدین، باب 34، ح6)
آری، مردم بی ایمان ممکن است او را فراموش کنند؛ چون نسبت به او معرفت ندارند واو را نمی شناسند؛ امّا آن که او را می شناسد واهل معرفت وولایت اوست ودل در گرو محبت او دارد، چگونه ممکن است فراموشش کند؟! آن قدر مؤمنانِ زمانِ غیبت باید پیوند خود را با حجت خدا قوی کرده باشد که هرگز از یادِ او غفلت نکنند وهیچ چیز آنها را از یاد محبوب باز ندارد.
این آرزوی همه مؤمنان است که از خدا مسئلت دارند:
«اللهمّ... وَلا تُنْسِنا ذِکْرَه». (مفاتیح الجنان، دعا در غیبت امام عصر (علیه السلام))
«خداوندا! یادش را از صفحه خاطر ما مبر».
دمی کان بگذرد بی یاد رویش * * * از آن دم بی شمار استغفر الله
حضرت ثامن الحجج (علیه السلام) از امیرالمؤمنین (علیه السلام) نقل می فرماید که:
«هرکس دوست دارد خدای را ملاقات کند در حالی که ایمانش کامل
واسلامش نیکو باشد، محبّت حجّت منتظَر صاحب الزمان (علیه السلام) را پیشه خود قرار دهد که او ودیگر پیشوایان، چراغهای روشن در تاریکی های زندگی وامامان هدایت ونشانه های تقوایند؛ من برای هرکه آنان را دوست بدارد وولایتشان را دارا شود، از سوی خدای تعالی بهشت را ضمانت می کنم». (بحارالانوار، ج36، ص296)
حب وبغض
حضرت رضا (علیه السلام) می فرمایند:
«شیعتُنا المُسَلِّمون لأَمْرِنا، الآخِذُونَ بِقَولِنا، المُخالِفُونَ لِأعْدائِنا؛ فَمَنْ لَمْ یَکُنْ کَذلِک فَلَیْسَ مِنَّا». (همان، ج65، ص167، ح24)
پیروان ما کسانی اند که به امر ما گردن می نهند وبه گفتار ما عمل می کنند، با دشمنان ما مخالفت می ورزند؛ پس هرکه چنین نباشد، از ما نیست.
زمانی که حضرت رضا (علیه السلام) عازم خراسان بودند مردی سنی از اهالی کَرْمَند شتربان امام بود وچون رسیدند وخدمتش تمام شد آنگاه که می خواست برگردد به حضرت عرض کرد: ای پسر رسول خدا! مرا به مختصری از خطّ مبارکتان مشرّف گردانید تا به آن تبرّک جویم. امام (علیه السلام) این عبارت را برای او مرقوم فرمودند:
«... کُنْ مُحبّاً لآلِ مُحَمَّد وَإنْ کُنتَ فاسِقاً، وَمُحِبّاً لِمحبّیهِم وَإن کانُوا فاسِقین». (بحارالانوار، ج69، ص252، ح33)
دوستدار آل محمّد باش؛ اگرچه فاسق باشی ودوستدار دوستان ایشان باش؛ اگرچه آنها فاسق باشند.
همچنین درباره بیزاری جستن واجتناب از مساعدت ومعاونت دشمنان اهل بیت (علیهم السلام) به سلیمان بن جعفر جعفری فرمودند:
«یا سُلیمان، الدُّخُول فی أعْمالِهِم وَالعَونُ لَهُم والسَّعْیُ فی حَوائجِهِم عَدیلُ الکفر، والنَّظَرُ إلیهم علی العَمْدِ مِنَ الکبائِرِ الَّتی یُسْتَحَقُّ به النّار». (همان، ج75، ص374، ح25)
ای سلیمان، وارد شدن به دستگاه دشمنان وکمک به آنها وکوشش در تأمین نیازهایشان، معادل کفر است وتوجه عمدی به ایشان، در زمره گناهان بزرگی است که آتش دوزخ سزای آن است.
برترین الگو
از آنجایی که طبق آیه شریفه قرآن کریم، وجود مقدّس پیامبر اسلام (صلّی الله علیه وآله وسلم) برای انسانها اُسوه والگو است - که: «لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ الله أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ» (احزاب 21:33) - امام عصر (علیه السلام) نیز وارث کمالات آن حضرت اند وهمه انسانها باید در جهت رسیدن به کمالات، آن حضرت را سرمشق والگوی خود قرار دهند.
امام هشتم (علیه السلام) در همین ارتباط در تفسیر آیه: «وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَوَاهُ بِغَیْرِ هُدیً مِنَ الله» (قصص 50:28. «آیا گمراهتر از آن کس که پیروی هوای نفس خویش کرده، وهیچ رهدایت الهی را نپذیرفته پیدا می شود؟») می فرماید:
«مَنِ اتَّخَذَ دیْنَهُ هَواهُ بِغَیرِ هُدیً مِنَ أئمّه الْهُدی». (تفسیر نور الثقلین، ج4، ص132، ح82)
منظور از این آیه کسی است که هدایت از امامان هدایتگر نجوید وهوا وهوس خویش را دین خود داند.
بنابراین کسی که خود را صادقانه پیرو امام زمان (علیه السلام) می داند، وظیفه دارد در همسو کردن زندگی، همسان نمودن خُلق وخوی، همرنگ ساختن اعمال ورفتار خویش با او بکوشد وخواسته های حضرت را بر تمایلات خود مقدم دارد.
- کسی که امام زمان (علیه السلام) را زاهد وبی اعتنا به دنیا دانست، دیگر نمی تواند با ادّعای پیروی از او حریصانه به دنبال دنیا باشد وهمّت خود را در نیکو پوشیدن وخوب خوردن ولذّات دنیوی خلاصه کند.
- کسی که امام زمان (علیه السلام) را به اهتمام در دعا وعبادت شناخت، دیگر نمی تواند نسبت به دعا بی تفاوت بوده ودر نماز وراز ونیاز با خدا، سستی وکم توجهی روا دارد.
امام زمان (علیه السلام)، شب ها بیدار است؛ ستاره ها می شمارد؛ شب زنده داری می کند ومشغول عبادت وبندگی است. امام کاظم (علیه السلام) می فرمایند:
«بِأَبی مَنْ لَیْلَهُ یَرْعَی النُّجومَ ساجداً وراکعاً!» (فلاح السائل، ص200)
پدرم فدای کسی که شب هنگام، در حال سجده ورکوع (است و) ستارگان را شبانی می کند!
روشنی بخش دیده ام مهدی * * * بی تو عالم به چشم من تار است
به صفایت قسم گل نرگس * * * جز تو هر گل که دیده ام خار است
نرگس مست چشم تو نازم * * * که سحرها همیشه بیدار است
کسی که امام زمان (علیه السلام) را به دادگری وعدالت گستری باور داشت دیگر نمی تواند با ادّعای اقتدای به او، بر بندگان خدا ستم کند ونسبت به مظالمی که بر آنها می شود، بی تفاوت بماند.
امام باقر (علیه السلام) می فرماید:
زمانی که قائم ما، قیام کند، در بین آفریدگان خدا به عدالت رفتار می کند، چه نیکوکار باشند وچه بدکردار. (منتخب الاثر، ص310)
پیامبر اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلم) به کسانی که مقیّد به پیروی از امام عصر (علیه السلام) هستند چنین مژده فرموده:
«طُوبی لِمَن أدرکَ قائمَ أهلِ بیتی وَهو یأتَمُّ به فی غَیبَتِهِ قَبْلَ قِیامِهِ...». (بحارالانوار، ج51، ص72)
خوشا به حال آن کس که قائم اهل بیت مرا درک کند در حالی که در زمان غیبت ودوران قبل از قیام او به او تأسّی جوید.
بنابراین کسی که امام را به عنوان الگو ومقتدای خویش انتخاب کرد، خود را در جمیع جهات تابع وپیرو آن حضرت می داند ومعتقد است که: «رأیی لَکُمْ تَبَعْ»، رأی من تابع شماست.
فرمانبرداری
خدا هیچ پیامبری را نفرستاد مگر برای آن که اطاعت شود: «وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَسُولٍ إِلَّا لِیُطَاعَ بِإِذْنِ الله» (نساء 64:4)
هم چنین هیچ امامی را منصوب نفرمود مگر آنکه مردم را به اطاعت وفرمانبری از او فرا خواند: «أَطِیعُوا الله وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الأَمْرِ مِنْکُمْ» (نساء 59:4)
اگرچه امام زمان (علیه السلام) در غیبت به سر می برند، اراده وفرمانش در میان همه خلایق جاری ونافذ است. دستورات حضرتش را باید شناخت واز آن ها اطاعت کرد وحاکمیت او را گردن نهاد. همین هاست که زمینه ظهور آن حضرت را فراهم خواهد ساخت.
خود آن بزرگوار می فرماید:
«ولَوْ أنَّ أشْیاعَنا - وَفَّقَهم الله لِطاعَتِهِ - عَلَی اجْتماعٍ مِنَ القُلوُبِ فی الوَفاءِ بالعَهدِ عَلَیْهم لَما تَأخَّر عَنْهُم الیُمْنُ بِلِقائِنا». (احتجاج طبرسی، ج2، ص602)
اگر شیعیان ما - که خداوند آنان را به اطاعت خویش موفق گرداند - در وفای به عهد الهی هم دل وهم پیمان می شدند، سعادت دیدار ما از آنان به تأخیر نمی افتاد.
به راستی آیا عهد الهی چیزی جز پرستش وبندگی خداست؟ آیا این پرستش جز با اطاعت محض از ولی خدا تحقق پذیر است؟
«طُوبی لِشیعَهِ قائِمِنا المُنْتَظرینَ لِظُهورِهِ فی غیبتهِ، والْمُطیعنَ لهُ فی ظُهورِهِ!» (بحارالانوار، ج52، ص150، امام صادق (علیه السلام))
خوشا به حال شیعیان قائم (علیه السلام) ما، آنان که در دوران غیبت او چشم انتظار ظهور اویند ودر دوران ظهورش سرسپردگان دستورات وی!
منتظران حضرت مهدی (علیه السلام) همان نیکبختانی هستند، که جز اطاعت نمی شناسند وجز به فرمان او کاری انجام نمی دهند. این اطاعت وفرمان پذیری از امام عصر (علیه السلام) باید به گونه ای باید باشد که امام صادق (علیه السلام) توصیف می فرماید:
«هُم أطْوَعُ لَهُ مِنَ الأَمَهِ لِسیِّدها». (بحارالانوار، ج52، ص308)
اطاعت وفرمان پذیری منتظرین از امام زمان (علیه السلام)، افزون تر از اطاعت وفرمان بری کنیزی از مالک ومولای خود است.
امام باقر (علیه السلام) نیز خرسندی خدا را در اطاعت از امام می دانند:
«ذِرْوَهُ الأمرِ وسِنَامُهُ ومِفْتاحُهُ وبابُ الأشیاءِ ورِضَا الرّحْمانِ الطّاعهُ لِلْإمامِ بَعْدَ مَعْرِفَتِه». (الکافی، ج2، ص19)
بالاترین ومرتفع ترین وکلید همه امور دینی ومدخل آنها، ومایه خرسندی خدای رحمان، پس از معرفت امام اطاعت از اوست.
رعایت ادب
بزرگداشت کریمان وتجلیل از انسانهای وارسته، همیشه ودر
همه جا پسندیده است؛ چنان که برای پیامبر (صلّی الله علیه وآله وسلم) وفرزندان معصومش (علیهم السلام) بالاترین تکریم ها وتجلیل ها شایسته وبایسته به نظر می رسد؛ امّا برخاستن ودر حالِ قیام «دست بر سر نهادن» تواضع واحترامی است که هنگام شنیدن نام هیچ کس، جز «قائم آل محمّد (علیهم السلام)» به صورت سیره وسنّت مؤکّد درنیامده است.
امام رضا (علیه السلام) هنگام ذکر نام «قائم» ارواحنا فداه از جای برخاسته، ودست بر سر می نهاده ومی فرمود: «خدایا فرجش را برسان وقیامش را آسان گردان». (منتخب الاثر، ص506)
از امام صادق (علیه السلام) سؤال شد: علت برخاستن، در موقع شنیدن نام حضرت قائم (علیه السلام) چیست؟
فرمود: زیرا برای او غیبتی طولانی است، واز شدّت مهربانی خود نسبت به دوستانش، هرکس را که به این لقب از او یاد کند، به دیده عنایت می نگرد؛ زیرا این لقب یادآور قیام آن حضرت می باشد وبه خاطر بزرگداشت آن وجود مقدّس است که باید بنده خاضع وفروتن، هنگامی که حضرت مهدی (علیه السلام) با دیدگان شریفش به او نگاه می کند، برخیزد واحترام کند وتعجیل فرج او را از خدای تعالی بخواهد. (منتخب الاثر، ص506)
پیام این «قیام»، احترام به حضرت قائم (علیه السلام) واعلام آمادگی برای آرمانهای مقدّس وقیام جهانی اوست.
احترام نسل پاکان
حضرت علیّ بن موسی الرضا (علیه السلام) می فرمایند:
نظر کردن بر فرزندان ما عبادت است.
سؤال شد: ای فرزند رسول خدا! نگاه کردن به پیشوایان از دودمان شما عبادت است یا نظر کردن به همه فرزندان پیامبر اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلم)؟
حضرت رضا (علیه السلام) فرمود: بلکه نگریستن به همه فرزندان پیامبر (صلّی الله علیه وآله وسلم) عبادت است تا وقتی که از راه وروش رسول اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلم) جدا نشوند وبه گناه آلوده نگردند. (بحارالانوار، ج96، ص218، ح2)
انتظار فرج
در روایات اهل بیت (علیهم السلام)، ظهور امام عصر (علیه السلام)، همچون زمان برپایی قیامت به صورت کاملاً ناگهانی (بغتهً) معرفی شده است. لذا امید ظهور آن حضرت، در هر صبح وشام، وجود دارد وباید همواره منتظر قدوم آن عزیز بود.
نکته قابل تأمّل این است که، انتظار فرج، با تقوی قرین است نه با معصیت وپلیدی. لذا انتظار ظهور امام زمان (علیه السلام) باید همراه با طهارت جسم وروح باشد، همین است که فرموده اند: انسان منتظر بسان مجاهد فی سبیل الله است که در خون خود دست وپا می زند. (بحارالانوار، ج68، ص61، ح113، حضرت علی (علیه السلام))
از برکات دیگر انتظار فرج گشایش در کارهای خودمان است چنان که در روایات هم به این مهم تصریح گردیده است.
امام هشتم (علیه السلام) فرمودند:
«ألَیْسَ اِنْتِظارُ الفَرَجِ مِنَ الفَرَجِ؟ إنَّ الله (عَزَّ وَجَلَّ) یَقُول: «فَانْتَظِرُوا إِنِّی مَعَکُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِینَ» (اعراف 71:7) - (تفسیر عیّاشی، ج2، ص20، ح52)
آیا انتظار فرج خود (بخشی) از فرج نیست؟ خدای عز وجل می فرماید: پس انتظار کشید که همانا من هم با شما از منتظرانم.
منتظران را به لب آمد نفس * * * ای شه خوبان تو به فریاد رس
ما همه موریم سلیمان تو باش * * * ما همه جسمیم بیا جان تو باش
لب بگشا تا همه شکّر خورند * * * ز آب دهانت رطب تر خورند
خطبه تو خوان تا خطبا دم زنند * * * سکّه تو زن تا امرا کم زنند (نظامی گنجوی)
مهر محبوب
امام رضا (علیه السلام) می فرماید:
«اهل آسمان وزمین وهر زن ومرد دل سوخته وهر دل غمین واندوهگین، بر آن حضرت (امام زمان (علیه السلام)) گریه می کنند». (بحارالانوار، ج51، ص152، ح2)
زگریه مَردُمِ چشمم نشسته در خون است
ببین که در طلبت حال مردمان چون است
باید دانست که محبّت هرچند امری است پوشیده ومخفی وعملی است باطنی وقلبی، ولی آثار ودلایل آشکار وشاخه های بسیار دارد. محبّت بسان درخت پربرگ وباری است که بر شاخه هایش گلهای رنگارنگ نشسته، بعضی از آثار آن در زبان وبعضی در اعضاء وجوارح انسان، آشکار می گردد.
گویند که در سینه، غم عشق نهان ساز * * * در پنبه چسان آتش سوزنده بپوشم؟
همانطور که درخت هرچه بیشتر رشد کند وپرورش یابد، گلها وشکوفه هایش فزونتر شود، همچنان، هرچه محبّت ودوستی نیرومندتر گردد، آثار ونشانه های آن بیشتر می شود. چنانکه از آثار محبّت در چشم، بی خوابی واشکباری است، ودر زبان، یاد کردن از محبوب، همیشه وهمه جا است. خدای تعالی در حدیثِ قدسی می فرماید:
«یا مُوسی إنَّ ذِکْری حَسَنٌ عَلی کُلِّ حالٍ». (الکافی، ج2، ص497، ح8)
ای موسی یاد من در همه حال نیکوست.
خداوند متعال محبّت ومودّت اهل بیت پیامبر (صلّی الله علیه وآله وسلم) را بر همگان واجب وبه عنوان مزد رسالت پیامبر مطرح فرمود: «قُل لاَ أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبَی» (شوری 23:42. «بگو من از شما جز مودّت ومحبّت خویشاوندانم اجر ومزدی برای رسالت نمی خواهم»)
اظهار دوستی وعلاقه به اهل بیت (علیهم السلام) به عنوان اجر رسالت،
منفعتی برای پیامبر واهل بیت ندارد بلکه تنها مؤمنان در دنیا وآخرت از آن بهره مند خواهند شد. «قُلْ مَا سَألْتُکُم مِنْ أجْرٍ فَهُوَ لَکُمْ» (سبأ 47:34)
در حقیقت همین مودّت وارتباطهای روحی ومعنوی است که راه سیر به سوی خدا را فراهم می سازد، وسلوک انسان را در راستای اراده حق متعال شکل می دهد.
با محبّت امام زمان (علیه السلام) است که زمینه های اطاعت از او فراهم می شود، وبا اطاعت از اوست که راه کمال انسان بسوی خدا هموار می گردد.
محبّت، اساس وپایه دین، بلکه مساوی با دین است.
«هَلِ الدّینُ إلّاَ الْحُبُّ؟» (تفسیر عیّاشی، ج1، ص167، به نقل از امام صادق (علیه السلام))
دین خدا جز با تکیه بر محبّت وولایت اهل بیت (علیهم السلام) استقرار نمی یابد. از این رو انتظار حاکمیّت وغلبه دین در جهان، به نوعی انتظار جهانی شدن محبّت وولایت امام زمان (علیه السلام) است.
وشاید به همین خاطر باشد که امام زمان (علیه السلام) می فرماید:
«فَلْیَعْمل کُلُّ امْرِئٍ مِنْکُمْ بِما یُقَرِّبُ بِهِ مِن مَحَبَّتِنَا». (احتجاج طبرسی، ج2، ص599)
پس هریک از شما باید به آنچه که او را به مقام محبّت ما نزدیک می کند، عمل نماید.
از این رو هرگونه عملی که بتواند، مقدّمه ای برای ایجاد محبّت
بیشتر نسبت به امام زمان (علیه السلام) باشد، انجام آن وظیفه ای بر عهده شیعیان خواهد بود.
یاد محبوب
اگر کسی امام زمان (علیه السلام) را شناخت، دیگر یادش را از خاطر نخواهد برد.
اگر کسی مهربانی های او را دید، دیگر فراموشش نخواهد کرد.
اگر کسی طعم شیرین انس با امام زمان (علیه السلام) را چشید همیشه به یادش خواهد بود.
بیان شیوائی است از مولا علی (علیه السلام) که:
«مَنْ أحبَّ شیئاً لَهِجَ بِذِکْرِهِ». (غرر الحکم ودُرر الکلم، ج5، ح7851)
هرکه، چیزی را دوست بدارد همواره نام آن را بر زبان دارد.
از جمله راههای مداومت در ذکر ویاد حضرت، سرودن وخواندن شعر در فضایل ومناقب امام عصر (علیه السلام) است.
امام رضا (علیه السلام) می فرماید:
«هر مؤمنی که در مدح ما شعری بسراید، خداوند در بهشت منزلگاهی را برای او بنا می کند که وسعتش هفت برابر دنیاست، ودر آن جا، هر فرشته مقرب وهر پیامبر فرستاده شده ای او را زیارت می کند». (وسائل الشیعه، ج10، ص468)
زمانی که امام رضا (علیه السلام) از نزد مأمون بازمی گشتند، ابو نواس شاعر
نزد آن بزرگوار رفته وعرض سلام کرد وگفت: ای پسر پیامبر! من درباره شما اشعاری سروده ام، دوست دارم شما آن را بشنوید.
فرمودند: اشعارت را بیاور.
وقتی ابو نواس اشعار خود را قرائت کرد، فرمودند: «به یقین هیچکس در سرودن اشعاری که برای ما آوردی بر تو سبقت نگرفته بود، خداوند بهترین پاداش را به تو عنایت فرماید». سپس از غلام خود سؤال کردند: آیا از خرجی چیزی نزد تو هست؟
پاسخ داد: آری! سیصد دینار.
حضرت امر کردند آن را بیاورد وبه شاعر تقدیم نماید. سپس به غلام فرمود: شاید آنها در نظرش کم جلوه کند. مرکب را هم بیاور، غلام آن را آورده وحضرت آن را به ابو نواس اهداء نمود. (بحارالانوار، ج49، ص148، ح24)
دعا برای محبوب
دعا اساس وروح عبادت می باشد.
«الدُّعاءُ مُخُّ العِبادَه». (نهج الفصاحه به نقل از رسول اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلم)) دعا مغز عبادت است.
ائمه بزرگوار شیعه، علاوه بر اینکه خود مقیّد به دعا برای امام زمان (علیه السلام) بوده اند، پیروان خود را نیز به چنین مهمی ترغیب می فرموده اند:
یونس بن عبدالرحمان گوید: امام رضا (علیه السلام) همواره به دعا برای
صاحب الامر (علیه السلام) فرمان می داد. (بحارالانوار، ج95، ص330، ح4) حتی وجود مقدس امام عصر (علیه السلام) نیز در این خصوص به شیعیان وپیروان خود دستور داده اند:
«وَأکثِرُوا الدُّعاءَ بِتَعْجِیلِ الفَرَجِ فَإنَّ ذلِکَ فَرَجُکُمْ». (کمال الدین، ج2، ص485)
برای تعجیل در امر فرج بسیار دعا کنید؛ زیرا گشایش شما در آن است.
امام صادق (علیه السلام) در شب قدر، با اصرار زیاد در محضر حق متعال به راز ونیاز مشغول وبرای فرج وسلامتی موعود منتظَر دعا می فرمود.
البته دعا برای امام زمان (علیه السلام) به صِرف توصیه انجام نمی شود، بلکه باید روح محبّت در آن باشد، تا دعا کننده بدون تکلّف وتصنّع وتنها با انگیزه اظهار محبت، برای محبوب خود دعا کند. با وجود چنین انگیزه ای دیگر نیازی به توصیه وتأکید نیست. به عنوان مثال، انسان برای بیماری یا مشکل پدرش ناآرام وحتی بی تاب می شود، وبطور طبیعی برای پدرش دعا می کند، وبدون نیاز به سفارش کسی، در هر مکان وزمان مناسبی او را یاد می کند. گاهی آن قدر یاد پدر، قلب او را پر می سازد که خودش را از یاد می برد، ودر این حالت فقط برای او حاجت می خواهد.
کسانی که در والای معرفت، قلبشان مالامال از محبّت امام زمان (علیه السلام) شده است، چنین حالتی دارند.
این حالت، که شخص در حالات خوش معنوی، فقط وفقط برای امام زمانش دعا کند، برای کسانی که آن درجه از محبت او را نچشیده اند،
قدری سنگین وتکلّف آور به نظر می رسد، زیرا آنها چنان محبتی را در خود نیافته اند که خودشان را از یاد ببرند، وتماماً به امام زمانشان بیاندیشند. فقط اکسیر محبّت، چنین تحولی را در افراد ایجاد می کند.
برای اینکه نظر علاقه مندان، به اثرات وبرکات دعای بر فرج معطوف گردد بسیار مناسب است که به روایتی از امام صادق (علیه السلام) در این ارتباط اشاره گردد:
مفضّل گوید: از امام صادق (علیه السلام) شنیدم که می فرمود:
«هنگامی که گرفتاری بنی اسرائیل به درازا کشید وظلم وستم بر ایشان از هر سوی باریدن گرفت، چهل روز صبحها روی به درگاه الهی آورده، ضجّه وگریه آغاز نموده وبه دعا قیام کردند، پس از آن دریای رحمت الهی با دعای بنی اسرائیل به جوشش درآمد وخداوند به حضرت موسی وهارون (علیهما السلام) وحی فرستاد که بامدد غیبی، بنی اسرائیل را از شر فرعون نجات بخشند وصد وهفتاد سال از گرفتاری آنها کاست.
سپس امام ششم (علیه السلام) فرمود:
شما هم اگر مانند بنی اسرائیل به درگاه خدا دعا کنید خداوند فرج ما را نزدیک خواهد فرمود. اما اگر چنین نکنید این سختی، به نهایت مدّتش خواهد رسید». (بحارالانوار، ج52، ص131، ح34)
در اینجا برای تأکید بیشتر به فرازی از وصیت مرحوم سید بن طاووس رحمه الله در اهمیت دعا بر فرج حضرت مهدی (علیه السلام) اشاره می گردد:
«... اگر دعا برای برادران دینی این اندازه فضیلت دارد، پس فضیلت دعا برای سلطانِ تو که علّت هستی توست، چقدر خواهد بود؟ تو خوب می دانی ومعتقدی که اگر حضرتش نبود خدای متعال تو را نمی آفرید. نه تو را بلکه هیچ فردی از افراد زمان او وزمان تو را نمی آفرید ولطف الهی به سبب وجود شریف او علّت هستی تو ودیگران شده است، واو سبب رسیدن بشریّت به همه خوبیهاست. بپرهیز، از آن که خویش یا فرد دیگری را در دوستی ودعا بر آن حضرت، مقدّم بداری. دل وزبان خویش را به دعا برای مولای عظیم الشأن یکی نموده، وحواست را جمع نما. مبادا به خاطر آنچه که گفتم گمان کنی که او به دعای تو نیازمند است. هیهات! اگر عقیده تو چنین باشد، در اعتقاد ودوستی خود بیمار هستی. بلکه آنچه را گفتم به خاطر این بود که حقّ عظیم واحسان بزرگ او را برای تو بیان کرده وبشناسانم.
بدیهی است که اگر پیش از آن که برای خود وعزیزانت دعا کنی، برای او دعا نمایی، خدای متعال درهای اجابت را هرچه زودتر در مقابل تو باز می نماید؛ زیراکه تو ای بنده خدا، درهای پذیرش دعا را، با قفل های جنایت خود بسته ای، بنابراین اگر با دعا برای مولا، به پیشگاه مالک وصاحب اختیار زندگان ومردگان بروی ودعا کنی، امید است که به خاطر آن بزرگوار، درهای اجابت بر تو باز شود، تا خود ودیگران که برای آنها دعا می کنی، مشمول فضل الهی گردیده ورحمت وکرم وعنایت خدا شامل حالتان گردد؛ زیرا تو در دعای خود به ریسمان او
چنگ زده ای. شاید بگویی فلانی وفلانی که از اساتید تو هستند، از مولای ما غافل هستند ودر مورد او کوتاهی وسستی می ورزند.
آنچه را که برای تو گفتم، عمل کن، که آن حقیقتی است روشن، وکسی که در مورد مولای ما سهل انگاری کند وسستی ورزد واز آنچه بیان کردم غافل گردد، به خدا سوگند به اشتباهی که مایه ننگ وعار است مبتلا است.
بنابراین، در نمازهای واجب، از زیاد دعا کردن برای آن حضرت خودداری مکن، باز تکرار می کنم ومی گویم، که به خاطر آنچه بیان کردم، عذری برای تو در اهمیّت ندادن به دعا برای تعجیل ظهور باقی نمی ماند». (فلاح السائل، ص112، وادب حضور (ترجمه فلاح السائلین)، ص98)
حضور دائم
به استناد قرآن کریم، وروایات بسیار یکی از معتقدات قطعی همه مسلمین، عرضه اعمال توسط دو ملک مقرب به محضر پروردگار، یا پیامبر وائمه (علیهم السلام) می باشد از جمله آیاتی که دلالت بر این مطلب دارند دو آیه ذیل است:
الف: «وَإِنَّ عَلَیْکُمْ لَحَافِظِینَ - کِرَاماً کَاتِبِینَ - یَعْلَمُونَ مَا تَفْعَلُونَ». (انفطار 10:82 - 12)
به راستی بر شما نگهبانانی هستند، نویسندگانی گرامی که آن چه را می کنید می دانند.
ب: «وَقُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَی الله عَمَلَکُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ...». (توبه 105:9)
بگو عمل کنید که خدا وپیامبرش ومؤمنان راستین رفتارتان را به زودی خواهند دید.
مفسّر گرانمایه، شیخ ابو علی طبرسی در تفسیر خود در مورد آیه اخیر عباراتی دارد که ترجمه آن این است (مجمع البیان، ج5، ص69):
«عالمان شیعی احادیثی نقل نموده اند حاکی از این که، اعمال امّت در روزهای دوشنبه وپنج شنبه بر پیامبر وائمّه عرضه می شود، وایشان از آن ها آگاه می گردند. مقصود از مؤمنون در آیه یاد شده، ائمّه هستند».
«موسی بن سیّار» می گوید: در محضر حضرت رضا (علیه السلام) به دروازه شهر طوس رسیدیم، صدای گریه ای شنیده شد. حضرت رضا (علیه السلام) شتابان از اسب پیاده شده وبه سوی جنازه ای رفتند وآن را بدوش گرفته ومانند مادر مهربانی که از کودکش دلجویی می کند به آن میّت اظهار محبّت می کرد، سپس به من فرمود:
ای موسی بن سیّار! هرکس جنازه یکی از دوستان ما را تشییع کند، از گناهان خود بیرون رود، همچون روزی که از مادر به دنیا آمده وهیچ گناهی بر او نیست.
و چون آن میّت در کنار قبرش بر زمین گذاشته شد، دست خود را بر سینه او نهاد وفرمود:
ای فلان! مژده باد تو را به بهشت که پس از این ساعت بر تو، ترسی نیست.
به امام رضا (علیه السلام) عرض کردم: فدایت گردم، آیا این مرد را می شناسی؟ چون این جا، سرزمینی است که تاکنون قدم بر آن ننهاده بودی!
حضرت فرمود: ای موسی بن سیار! مگر نمی دانی که اعمال شیعیان ما، هر صبح وشام بر ما عرضه می شود؟ پس، از خدا برای گنه کاران عفو وبخشش وبرای توفیق یافته گان در امور خیر پاداش نیک مسئلت می نمائیم. (بحارالانوار، ج49، ص98)
همچنین مضمون نامه ای که برای شیخ مفید از ناحیه مقدّس حضرت مهدی (علیه السلام) صادر شده، حاکی از آگاهی امام از وضعیّت واحوالِ شیعیان است، چنانچه آمده است: «ما بر اخبار واحوال شما آگاهیم وچیزی از اوضاع شما بر ما، پوشیده ومخفی نمی ماند». (احتجاج طبرسی، ج2، ص596)
بنابراین، انسانی که خود را در محضر امام عصر (علیه السلام) می یابد، در راه دفاع از ارزشهای ولایت از مال، امکانات وتوانائی ها بایستی مایه بگذارد. بالاتر از آن در راه مبارزه با شیطان وخواسته های نفسانی، از لذت هایش، از خوشی هایش، از آرزوهایش بگذرد ودر مقابل وسوسه های پیاپی شیطان وجاذبه های همیشگی گناه وفریبندگی های نیرومند دنیا، مقاومتی سخت وطولانی داشته باشد.
علی بن جُهَمْ گوید: از امام رضا (علیه السلام) پرسیدم: فدایتان شوم میل دارم بدانم موقعیت واعتبار من نزد شما چگونه است؟
حضرت فرمود: نظر کن، من نزد تو چگونه ام. (بحارالانوار، ج75، ص118، ح2)
بنابراین با بی مبالاتی وعدم پرهیز از گناه، خود را «شیعه منتظر» دانستن، یا بالاتر از آن خود را «یاور منتظر» به شمار آوردن پنداری است غلط وبیهوده!.
نگاهبانی وپاسداری
احیای امر آل محمّد (علیهم السلام) که در احادیث فراوانی بدان تصریح شده، همین تعلیم وتعلّم علوم امامان وعمل به آنهاست، که عین علوم قرآن است. هروی از قول ثامن الائمّه علی بن موسی الرضا (علیه السلام) نقل می کند که آن بزرگوار فرمودند:
رحمت خدا بر آن بنده ای که امر ما را زنده کند.
(راوی) گوید: به آن حضرت عرض کردم: چگونه امر شما را زنده کند؟
فرمود: علوم ما رابیاموزد وبه مردم یاد دهد، اگر مردم محاسن ونیکوئیهای کلام ما (معصومین) را بدانند هر آینه از ما پیروی می کنند.
مردم با کلام زیبا ودلگشای اهل بیت (علیهم السلام) آشنا نیستند. این وظیفه مبلّغین اسلامی است، که در مقام تعلیم وتعلّم وعمل به علوم خاندان رسالت، وبیان ظرافت کلام آن بزرگواران، بیش از هر امری اهتمام بورزند، غوص در دریاهای پیچیده کلام فلاسفه ومتکلّمین وعارفانی که مرام آنها با معارف اهل بیت (علیهم السلام) اختلاف بنیادی دارد، جز اتلاف
عمر واز دست دادن موقعیتها وفرصتهای زودگذر، چه فایده دیگری خواهد داشت؟ کلام وسخن ائمه (علیهم السلام) نور است، به تعبیر حضرت رضا (علیه السلام) اگر مردم زیبائی های کلمات ائمه را بدانند قطعاً از ایشان پیروی خواهند نمود.
تقیه وصبوری
در ادامه رسالت منتظران حقیقی، صبر، مقامی بس ارجمند دارد، به بیان امام رضا (علیه السلام):
«ما أحْسَنَ الصَّبْرَ وانْتِظارَ الفَرَجِ!... فَعَلَیکم بالصَّبْرِ». (بحارالانوار، ج52، ص129 ح23)
وه! چه نیکوست شکیبایی وانتظار فرج... پس بر شما باد به شکیبایی.
تاکتیک پیروز کننده «صبر»، همچون مکتب سازنده «انتظار» دچار تحریف واتهام مخالفان دین شده، آن را مایه تسلیم وشکست ونشانه سستی ودرماندگی پنداشته اند، در حالی که «صبر» «مقاومت» است و«استقامت». (انتظار بذر انقلاب، حسین تاجری، با اندک تغییرات)
بنابراین، صبر کمینگاهی برای بسیج نیروها در نبرد سرنوشت عصر ماست، وشخص منتظر در این سنگر امکانات خویش را برای روز ظهور ذخیره می نماید، واز همین پناهگاه، به دشمن حمله ور می گردد. روشن است که لازمه پیروزی در چنین رزمی، غافل ماندن دشمن، مستور بودن سنگر، ومخفی گشتن پیکارگر می باشد. بنا به
روایات ما، این منظور در سایه «تقیه» بدست می آید.
«ذوالقرنین» خطاب به مردمی که در خطر هجوم قومی فاسد بودند، گفت:
«فَأَعِینُونِی بِقُوَّهٍ أجْعَلْ بَیْنَکُمْ وَبَیْنَهُمْ رَدْماً... فَمَا اسْتطَاعُوا أَن یَظْهَرُوهُ وَمَا اسْتَطَاعُوا لَهُ نَقْباً». (کهف 95:18 و97)
مرا با نیرویی یاری دهید، تا میان شما وایشان سدّی بلند برآرم... که نتوانند بر فرازش روند، ونتوانند که شکافش دهند.
در تفسیر آیه فوق، حضرت صادق (علیه السلام) فرمود: تقیه، همانند آن دیوار استوار است؛ چون بدان عمل کنی، نخواهند توانست که تو را نیرنگ زنند یا بر تو دست یابند. تقیه، دژی پایدار وبلند می باشد که میان تو ودشمنان خدا، سدّی نفوذناپذیر می گردد. (تفسیر نور الثقلین، ج3، ح232)
اهمیت وجایگاه تقیه برای شیعیان در عصر غیبت حضرت مهدی (علیه السلام) به عنوان یک وظیفه، در حدی است که حضرت رضا (علیه السلام) فرمود:
«مَنْ تَرَکَ التَّقیَّهَ قَبْلَ خروجِ قائِمِنَا فَلَیْسَ مِنَّا». (کمال الدین، باب 35، ح5)
آنکس که بکلی دست از تقیه بشوید - پیش از آنکه قائم ما قیام کند - پس، از ما نیست.
فهم دقیق این بیان، نیاز به توضیح فراوان دارد، امّا مختصر ومفید
آنکه: چون لازمه ظهور، آماده شدن گروه بسیاری از شیرمردان پارسا وکارآزموده، برای یاری ونصرت حضرت مهدی (علیه السلام) است، لذا شیعه باید بیش از هر چیز وپیش از هر کار، به فراهم ساختن این جنگاوران پاک ودلاور همّت گمارد، وبرای تربیت آنان تلاش وکوشش نماید، وبه هیچ بهانه نباید نیروی آنان را هدر داده وتلف کند. از سوی دیگر، دشمنان وبدخواهان درصددند تا به هزار ویک دسیسه ونیرنگ، قدرت شیعه را نابود سازند، وجمعیّت ما را از هم بپراکنند. وهویداست که در این میان، جز پنهان کاری ودشمن فریبی یعنی «تقیّه» چاره ای نیست.
نتیجه اینکه شیوه حفاظتی تقیه بمعنای «دست از تکاپو کشیدن» و«با بیگانه همدست گشتن» نیست، بلکه «پوشاندن تلاشها» و«خام کردن دشمنها» است، همانکه در علوم نظامی از آن به «استتار» و«غافلگیری» یاد می کنند. حضرت صادق (علیه السلام) در حدیثی، از این تاکتیک، تعبیر به «خباء» می فرماید:
واللَّهِ ما عُبِدَ الله بِشیءٍ أَحَبَّ إلَیْهِ مِنَ الخَباءِ.
قلتُ: وَمَا الخباءُ؟
قال: التَّقیّهُ. (مکیال المکارم، ج2، باب 8، ح1472، به نقل از کافی)
به خدا قسم، خداوند به چیزی محبوب تر از خَباء برای او عبادت نشده است.
عرض کردم: منظور از خَباء چیست؟
فرمود: تقیه.
خباء به این معانی آمده است:
1 - خیمه ای که انسان را از دید دیگران یا وزش باد وریزش باران وتابش آفتاب مصون می دارد.
2 - لفاف بذر، مانند پوسته روی دانه گندم.
3 - خاکستری که روی آتش را می پوشاند.
4 - کاسبرگ گل. (المنجد، خ ب ء)
در تمام این معانی، مفهوم نگهداری وپوشش وجود دارد.
امّا دشمن از دو راه می تواند سدّ تقیّه را بشکافد، وبه نقشه ها وبرنامه های منتظران راستین دست یابد: یکی گفتار ودیگری کردار؛ پس انسان چشم براه، زبانش را سخت مهار می کند، هر سخنی را به هرکس وهرجا وهر زمان نمی گوید وکمتر تظاهر خارجی به نبرد با دشمن می نماید.
از حضرت باقر (علیه السلام) پرسیدند: برترین شیوه ای که یک مؤمن در ایام غیبت می تواند داشته باشد چیست؟
فرمود:
«حِفْظُ اللِّسانِ ولزوم البَیْتِ». (کمال الدین، باب 32، ح15)
نگهداری زبان وخانه نشینی.
در کلامی دیگر امام رضا (علیه السلام)، راه
رهائی از فتنه های آخرالزمان را
اینگونه می نمایاند:
«یأْتی عَلَی النَّاسِ زَمانٌ تکونُ العافِیَهُ فیه عَشْرَهَ أجزاءٍ؛ تِسْعَهٌ فی اعتزالِ النّاسِ وواحِدٌ فی الصَّمْتِ». (تحف العقول، ص470، ح35)
زمانی بر مردم آید که عافیت وبه سلامت جستن در ده جزء است: نه دهم در کناره گیری از مردم است ویکی در خاموشی.
فراموش نکنیم که این کار آسانی نیست، بطوری که حفظ ایمان در آن دوران پر مخاطره را تشبیه کرده اند به اینکه کسی با کف دستش، تیغهای تیز درخت خارداری را چنان بتراشد که صاف گردد:
«المُتَمَسِّکُ فیها بِدِینِهِ کالْخارِطِ لِلقَتادِ بِیَدِهِ». (مرآه العقول، ج4، باب فی الغیبه، ح1، به نقل از امام صادق (علیه السلام))
اثرات چشمگیر تقیّه در نگهبانی از زندگی وحیات عقیدتی بر انسان متعهد در برابر دشمنان روشن وآشکار است.
در بیان گهربار دیگری از حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) در ذیل آیه «إنَّ أکْرَمَکُمْ عِندَ الله أتْقَاکُمْ» (حجرات 13:49) این گونه از تقیه سخن می گوید:
«إنّ أکرَمَکُمْ عِندَ الله أعمَلُکُمْ بالتَقِیَّهِ».
گرامی ترین شما نزد پروردگار، کسی است که بیشتر به تقیه عمل کند.
پرسیده شد: تا کی؟ ای فرزند پیامبر! فرمود:
تا روز تعیین شده که روز ظهور قائم ما اهل بیت است، پس هرکس قبل از قیام قائم ما تقیّه را ترک کند، از ما نیست. (کمال الدین، باب 35، ح5)
آن حضرت کلمه «اتقاکم» - پرهیزگارترین شما - را به تقیه کننده ترین وسخت چنگ زننده ترین شما بدان تفسیر فرموده اند؛ زیرا «اَتقاهُ» در لغت عرب دارای این معانی است: ترسانید او را، آگاهانیدش، دورش کرد، وجان او را از بدی نگهداشت.
از این رو، به دوری گزینندگان از گناه «مُتّقی» می گویند، وتقوی به معنی کوشش وکرداری است که موجب نگهداری وحفظ خود از عذاب می باشد. وآن کسی که از شرّ جنایت کاران وحیله وفریب کجروان دوری گزیند، خود فردی «متقی» است وعملی که موجب نجات از این شرّ ومکر وفریب گردد، «تقیه» خواهد بود.
انتظار، آمادگی است وحالت آماده باش داشتن، وتهیه مقدمات برای آنچه که انتظار داریم، چنانچه در زیارت آل یس که مخصوص امام عصر (علیه السلام) است هر صبح وشام، چنین می خوانیم:
«ونُصرَتی مُعَدَّهٌ لَکُمْ». (مفاتیح الجنان، زیارت آل یس)
من برای یاری شما آماده ام.
اگر، در حقیقت، ما منتظر شخصیتی هستیم که درهم کوبنده بناهای شرک ونفاق است ومحو کننده اندیشه های شیطانی، وآورنده برنامه های نوین قرآنی، برای ساختن زندگیهای الاهی، پس باید برای آن دوران وآن روشها آماده باشیم، واین انتظار است که ثوابها دارد ومنتظر را در شمار یاوران حضرت مهدی (علیه السلام) قرار می دهد، وبه پای شهدای «بدر» می رساند.
بنابراین منتظر ظهور امام زمان (علیه السلام) بودن، در حقیقت حرکت به سوی کمال وآرمانهای موعود است وچنین انتظاری به فرموده امام
رضا (علیه السلام)، فرج وگشایش را به همراه دارد. (بحارالانوار، ج52، ص128)
انسان منتظر انسانی کوشاست، که در مسیر اقامه توحید واستقرار ولایت از ایثار آنچه دارد، دریغ نمی ورزد.
انسان منتظر همانند کسی است که در پیِ شب یلدایی، خسته از ظلمت وتیرگی، چشم به افق دوخته ودمیدن خورشید را آرزو می کند. وزمزمه دارد که:
صبح نزدیک است وروشن می شود این آسمان ای دل، ای دل صبر کن چشم بر مشرق بدوز ومنتظر با من بمان ای دل، ای دل صبر کن آفتابی که به زیر ابر بودستی نهان عاقبت گردد عیان می شود شاداب این پژمرده باغ وبوستان ایدل ایدل صبر کن همانند کسی که در بیابانی بی انتها سرگردان مانده، تنها ووحشتزده رهنمایی را می طلبد.
وبالاخره انسان منتظر، بسان کسی است که در حین بالا رفتن از کوهی، پایش لغزیده ودست به تخته سنگی گرفته وفریاد استغاثه اش بلند است.
جایگاه ومنزلت این انتظار، بگونه ای است که رسول گرامی اسلام (صلّی الله علیه وآله وسلم)، مؤمنین منتظر ویاوران حضرت ولی عصر (علیه السلام) را برادران خود می خواند، ورمز این نامگذاری واظهار محبت به آنان را دشواری دین داری در عصر غیبت، معرفی می فرماید. (بحارالانوار، ج52، ص124)
در بیان دیگری حضرت رضا (علیه السلام) می فرماید:
وه! چه نیکوست صبر وانتظار فرج، مگر نشنیده اید گفتار خداوند را که فرموده است: «چشم به راه باشید که من نیز همراه شما از چشم به راهان ام» (هود 93:11) ونیز فرموده است: «منتظر باشید که من نیز همراه شما از منتظرانم» (اعراف 71:7)؛ بنابراین صبر وشکیبائی را پیشه خود سازید، که فرج بعد از یأس ونومیدی خواهد آمد، اقوام پیشین از شما شکیباتر بودند. (بحارالانوار، ج52، ص129، ح23)
آه دل مظلومان بی شک اثری دارد * * * وین اشک شبانگاهان نیکو ثمری دارد
ای منتظر خورشید یک چند صبوری ورز * * * کاین شام فراق تو آخر سحری دارد
عصر ظهور مهدی (علیه السلام)، به تعبیر قرآن، عصر «عباد صالح» است. یعنی همه بندگانی که صالحند ونیک، وارث زمین می شوند. ومگر انتظار چنین دورانی، تنها با شعار تحقق پذیر است؟!
انتظار حقیقی، جز به تقوی وورع محقق نخواهد شد، در بیانی از ناحیه مقدسه امام عصر (علیه السلام) خطاب به شیخ مفید آمده است:
«آنچه ما را از آنان پوشیده داشته است، چیزی نیست جز اخباری که از کارهای ناپسند ونکوهیده آنان به ما می رسد». (احتجاج طبرسی، ج2، ص602)
مگر نه این است که ما به انتظار این وعده قرآن که «زمین را بندگان
صالح خدا به ارث خواهند برد» (انبیاء 105:21) نشسته ایم. اگر منتظر این معنا هستیم وانتظاری راستین داریم، باید نخست در زمره «عباد صالح» درآییم، آنگاه طالب نویدی که به آنان داده اند باشیم.
وخلاصه کلام اینکه: کسی که در انتظار ظهور مصلح به سر می برد، باید خود صالح باشد.
از طرف دیگر، این همه تأکید بر امتحانات دشوار عصر غیبت، وجدا کردن مؤمنان حقیقی از افراد سُست ایمان، در همین راستا است.
امام رضا (علیه السلام) درباره این امتحانات واسرار آنها در عصر غیبت به معمّر بن خَلّاد می فرمایند:
«آنچه در انتظار آن لحظه شماری می کنید، واقع نخواهد شد، مگر بعد از آنکه آزمایش وامتحان شوید، واز بوته امتحان جز افراد بسیار اندک پیروزمندانه بیرون نمی آیند، چنانکه خداوند - تبارک وتعالی - می فرماید: «اَحَسِبَ النّاسُ اَنْ یُتْرَکُوا اَنْ یَقُولُوا آمَنّا وَهُمْ لا یُفْتَنُونَ» (عنکبوت 1:29) آیا مردم پنداشته اند که با گفتن اینکه ایمان آورده ایم رها شده ومورد آزمایش (فتنه) قرار نمی گیرند؟!
سپس به «معمر بن خلّاد» فرمود: می دانی فتنه چیست؟
گفت: جانم به فدای شما، آنچه می دانیم این است که امتحانی در دین واقع می شود.
فرمود:
چون طلا گداخته می شوید، ومانند طلای ناب از ناخالصی ها پاک می گردید. (منتخب الاثر، ص315)
آیا با این غفلتی که بشریت امروز را گرفته وجاهلیتی که سایه آن بر جهانیان گسترده است می توان از یک جامعه منتظر خبر داد؟
بنابراین جاهلیت آخر الزمان در عصر ظهور بیش از جاهلیت زمان پیامبر دشواری ورنج وزحمت به همراه خواهد داشت.
در بیان شیوایی، امام صادق (علیه السلام) به این حقیقت تلخ اشاره می فرماید:
«آزاری را که قائم (علیه السلام) به هنگام رستاخیز خویش، از جاهلان آخرالزمان می بیند بسی سخت تر است از آن همه آزار که پیامبر (صلّی الله علیه وآله وسلم) از مردم جاهلیت دید». (بحارالانوار، ج52، ص362، ح131)
چرا؟ چون اینان، به قرآن مُسلمند، وبرای آن حضرت (که بناست همان قرآن را زنده کند) قرآن می خوانند، قرآن تفسیر می کنند. به اندازه ای خرافات وعقاید ضد دینی، در جامعه های اسلامی گسترش یافته وبه اسم دین وقرآن مطرح گردیده است، که هنگامی که مهدی (علیه السلام) درآید وقرآن را (آنطور که هست) تفسیر کند، مردم گویند: این دینی تازه است وکتابی تازه، واین آن قرآن نیست که ما می خوانده ایم.
بنابراین، یکی از مشکلات بزرگ، بر سر راه امام عصر (علیه السلام)، سوء
استفاده های گوناگون، از کتاب خدا می باشد.
قرآن، یکی از دو نهاد گرانقدری است که پیامبر اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلم) برای هدایت بشر برجای گذاشته وبه عنوان «ثقل اکبر» از آن یاد فرموده. متأسفانه برخی از تأثیر وقداست قرآن سوء استفاده کرده، معانی قرآن را دگرگون نموده ومردم را به نام قرآن از مقاصد ومفاهیم آن دور می کنند وگاه در مقابل آن وامی دارند.
لکن این گونه کسان در آن روزگار، کاری از پیش نمی برند وحکومت نیرومند مهدوی آنان را یا به راه آورده ویا از سر راه برمی دارد.
امام رضا (علیه السلام) از اجداد بزرگوارشان نقل می کنند که امام حسین (علیه السلام) فرمودند: روزی به خدمت جدم رسول الله (صلّی الله علیه وآله وسلم) رسیدم، اُبَیّ بن کعب نیز آنجا بود.
پیامبر اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلم) در پاسخ به سؤالات او، ضمن معرفی ائمه (علیهم السلام)، حضرت مهدی عجّل الله تعالی فرجه را اینگونه معرفی فرمودند:
«خداوند - تبارک وتعالی - در صلب امام حسن عسکری (علیه السلام) نطفه ای با برکت وپاک وپاکیزه قرار داده است... او امامی... هدایت گر وهدایت شده است، به عدل حکم می کند وبه عدالت امر می کند...».
پیامبر اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلم) درباره تعداد واسامی اصحاب حضرت مهدی (علیه السلام) فرمودند:
«خداوند تبارک وتعالی از دورترین شهرها به تعداد اهل بدر - یعنی سیصد وسیزده نفر - برای او سپاه گرد می آورد، آن حضرت نوشته ای در دست دارد که لاک ومهر شده ودر آن تعداد اسامی اصحاب ایشان ونیز نسب وشهرهای آنها، خلق وخوی، وضع ظاهری، چهره وقیافه، ونیز کنیه آنها ثبت شده است...».
سپس رسول خدا (صلّی الله علیه وآله وسلم) فرمودند:
یا أُبَیّ،
طوبی لِمَن لَقِیَه،
خوشا به سعادت کسی که مهدی (علیه السلام) را ملاقات کند.
طوبی لمَن أَحَبَّهُ،
خوشا به حال کسی که مهدی (علیه السلام) را دوست بدارد.
طوبی لمَن قالَ بِهِ،
خوشابه سعادت کسی که معتقد به امامت مهدی (علیه السلام) باشد.
پس از آن بشاراتی را در رابطه با اصحاب امام زمان (علیه السلام) بیان فرمودند:
یُنجیهِمُ الله بِهِ مِنَ الهَلَکَهِ وَبِالإقرارِ بِاللَّهِ وبِرَسُولِهِ وَبِجَمیعِ الأَئِمَّهِ.
خدای تبارک وتعالی آنان (محبّین ومعتقدین به مهدی (علیه السلام)) را بخاطر آن حضرت وبه واسطه اعتقاد به خدا ورسولش وائمه اطهار از هلاکت نجات می دهد.
یَفْتَحُ الله لَهُمُ الجَنَّهَ.
خدا، درهای بهشت را بر روی آنان می گشاید.
ودر وصف پیروان ودوستان امام عصر (علیه السلام) این گونه فرمودند:
مَثَلُهُمْ فی الأَرْضِ کَمَثَلِ الْمِسْکِ الّذی یَسْطَعُ رِیحُهُ وَلا یَتَغَیَّرُ أَبداً.
مَثَل آنها در روی زمین، مَثل مُشک است که دائم از خود بوی خوش می پراکند ولی در آن تغییر ایجاد نمی شود.
وَمَثَلُهُم فی السَّماءِ کَمَثَلِ الْقَمَرِ المُنیرِ الّذی لا یُطفی نورُهُ أَبَداً. (عیون اخبار الرضا (علیه السلام)، ج1، باب 6، ح29)
ومَثَل آنها در آسمان مانند ماه درخشانی است که نورش هرگز خاموش نمی شود.
معرفی امام
امام هشتم (علیه السلام)، ضمن اشاره به شرایط خاص زمانی ومکانی تولد امام عصر (علیه السلام)، به مخفی بودن جایگاه ولادت آن حضرت اشاره دارند چنانچه می فرمایند:
«... رجُلًا خَفیَّ المَوْلِد والمَنشأ غیر خَفیٍّ فی نَسَبِهِ». (منتخب الاثر، ص288)
(حضرت مهدی (علیه السلام)) مردی است که علیرغم روشن بودن نسب او بر همگان، مخفیانه بدنیا می آید.
علیرغم بیان ویژگی ها وخصوصیات آن حضرت، امام هشتم از شک برخی افراد نسبت به آن وجود مقدس، خبر می دهند:
«... هُوَ الّذی یَشُکُّ النّاسُ فی وِلادَتِه». (بحارالانوار، ج52، ص321)
او کسی است که مردم در ولادت او دچار تردید می شوند.
زمامداران ستمگر عباسی از ویژگی های آن حضرت خبر داشتند، لذا وجود مبارکش را برای سلطنت خود خطری بزرگ می دانستند.
بنابراین خانه امام حسن عسکری (علیه السلام) را تحت نظر داشته ودرصدد بودند، به محض اطلاع از تولد فرزندی پسر برای آن حضرت، او را از بین ببرند، به همین منظور بارها به خانه امام یازدهم مأمورانی گسیل می داشتند. امّا خداوند برای درامان ماندن آن وجود مبارک، مقدّر فرمود تا آن حضرت در یک شرایط استثنایی به گونه ای بدنیا بیاید، که حتی نزدیکترین افراد هم، متوجه نگردند ودر نتیجه بسیاری از افراد طبق فرموده امام (علیه السلام) در اصل تولد آن حضرت دچار تردید شدند.
نظر به اینکه پس از تولد آن وجود گرامی تا مدتی شرایط اقتضا می کرد که مسأله ولادت امام، همچنان مخفی بماند، لذا آن معدود افراد که از جریان تولد حضرت آگاه بودند، موظف بودند آن را در جایی اظهار نکنند، وحضرت عسکری (علیه السلام) نیز در این زمینه سعی تمام داشتند، که جز بعضی از خواص، کس دیگری از آن مطلع نگردد.
حضرت رضا (علیه السلام) با توجّه به چنین شرایطی می فرمود:
«لا یُری جِسمُهُ ولا یُسَمّی باسمِهِ». (منتخب الاثر، ص262)
جسمش (حضرت مهدی (علیه السلام)) دیده نشود، ونامش برده نگردد.
روایات زیادی درباره نهی از ذکر نام آن حضرت نقل شده که از بررسی مجموع آنها می توان احتمال داد که این امر اختصاص به زمان غیبت صغری داشته؛ چراکه در آن ایام تهدیداتی متوجه جان آن حضرت بوده است.
علی رغم این همه دشواری ها، جهت تقویت بیشتر ایمان واعتقاد
مردم به آن وجود مقدس، بسیاری از ویژگی ها واوصاف حضرت مهدی (علیه السلام) توسط ائمه بزرگوار شیعه، بیان گردیده است.
از جمله، حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) در ضمن روایتی می فرمایند:
«... بِأَبی وَاُمّی سَمِیِّ جَدّی». (بحارالانوار، ج51، ص152)
پدر ومادرم بفدای او (امام عصر (علیه السلام)) که همنام جدّم رسول خداست.
در روایت دیگری آن حضرت را به عنوان چهارمین فرزندشان معرفی می فرماید:
«... الرّابعُ مِنْ وُلْدِی ابنُ سَیِّدَهِ الإماء». (همان، ج52، ص321)
امام زمان (علیه السلام) چهارمین فرزند من، ومادرش بهترین کنیزان است.
زمانی که دعبل، اشعار جانسوز خود را در محضر امام هشتم (علیه السلام) قرائت کرد ودر ضمن اشعار خود اشاره به ظهور امام زمان (علیه السلام) نمود، حضرت پس از تشویق وتأیید او، فرمودند: ای خزاعی، آیا می دانی این امام کیست وچه موقع قیام می کند؟ سپس حضرت رضا (علیه السلام) به معرفی حضرت مهدی (علیه السلام) پرداختند:
«یا دِعْبِلُ! الإمامُ بعدی مُحمَّدٌ ابنی، وَبَعْدَ مُحمّدٍ ابنُهُ عَلیٌّ، وَبَعْدَ عَلیٍّ اِبنُهُ الحَسَنُ، وَبَعْدَ الحَسَن ابنُهُ الحُجَّهُ القائِمُ المُنْتَظَرُ فی غَیبَته، المُطاعُ فی ظهورِه، لَوْ لَمْ یَبْقَ مِنَ الدُّنْیا إلّا یَوْمٌ واحِدٌ لَطَوَّلَ
الله عز وجل ذلِکَ الیومَ حَتّی یَخْرُجَ فَیَمْلَأ الأَرْضَ عَدْلاً کَما مُلِئَتْ جَوْراً». (همان، ج51، ص154)
ای دعبل! امام بعداز من پسرم محمّد، وبعد از محمّد پسرش علی، وبعد از علی فرزند او حسن، وبعد از حسن فرزندش، حجّت قائم منتظر خواهد بود، که در دوران غیبتش انتظارش را می کشند ودر زمان ظهورش، اطاعتش می نمایند. اگر از عمر دنیا، تنها یک روز باقی مانده باشد همان یک روز را خداوند آن قدر طولانی گرداند تا اینکه او قیام کند وزمین را مالامال از عدل نماید، چنانکه از ظلم پر شده باشد.
از جمله امور مهمی که حضرت رضا (علیه السلام) در زمان خود به آن همّت گماردند آن است که وقتی مأمون براساس اهداف پلید خود آن حضرت را به پذیرش ولایت عهدی وادار کرد، بیشتر شیعیان - که از حقیقت این نیرنگ آگاه نبودند - گمان می کردند صاحب الامری که در سخنان پیامبر اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلم) وائمّه معصومین (علیهم السلام) به ظهورش مژده داده شده است حضرت رضا (علیه السلام) می باشند. لذا آن حضرت در مناسبت های مختلف ضمن رفع این شبهه به معرفی بیشتر صاحب الامر (علیه السلام) مبادرت می فرمود.
در این باره، از ایوب بن نوح روایت شده است که: روزی خدمت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) عرض کردم: ای فرزند رسول خدا! حالا که همه مردم با شما بیعت کرده اند وسکّه بنام مبارک شما زده شده، امیدوارم آن صاحب الامر شما باشید وبدون اینکه نیازی بجنگ باشد،
حکومت به شما منتقل شود.
حضرت در پاسخ فرمودند: «کسی از ما نیست که نامه ها وپرسشها واموال به طرف او سرازیر شود... مگر اینکه او به شهادت رسد تا وقتی که خداوند مردی را برای این کار برانگیزد، که تولد او علی رغم روشن بودن نسبش، مخفی خواهد بود». (غیبت نعمانی، باب 10، ح9)
در همین زمینه وقتی ریّان بن صلت به حضرت رضا (علیه السلام) عرض می کند آیا صاحب الامر شما هستید؟
حضرت می فرمایند:
«أنَا صاحبُ الأمرِ ولکنّی لستُ بِالّذی أمْلَأُها عدلًا کما مُلِئَتْ جوْراً، وکیفَ أکونُ ذلکَ عَلی ما تَری مِنْ ضَعْفِ بَدَنی، وإنّ القائمَ هُوَ الَّذی إذا خَرَجَ کانَ فی سِنِّ الشُیُوخِ ومَنْظَرِ الشُّبّانِ؛ قویّاً فی بَدَنِه حَتّی لَو مَدَّ یدَهُ إلی أعظَمِ شَجَرَهٍ علی وَجْهِ الأرضِ لقَلَعَها وَلَو صاحَ بَیْنَ الجِبالِ لتدَکْدکت صُخُورُها...». (منتخب الاثر، ص221، ح2)
من صاحب این امر - ولایت - هستم، ولی آن کسی که زمین را پس از پر شدن از جور وظلم از عدل وداد پر خواهد ساخت نیستم. با این ضعف بدنی که در من می بینی، چگونه می توانم او باشم؟! در حالی که قائم کسی است که وقتی ظهور نماید، در سنّ پیران ولی در سیمای جوانان خواهد بود. او به قدری نیرومند است که اگر دست مبارکش را به طرف تنومندترین درختان روی زمین دراز کند آن را از ریشه برکَند واگر در میان کوهها بانگ برآورد، صخره ها فرو ریزند.
بدینوسیله ضمن توصیف ویژگی های جسمانی آن حضرت، مردم را از اشتباهی که دچار شده اند رهائی می بخشد.
غیبت امام
در زمینه غیبت امام عصر (علیه السلام) مطالب فراوانی در روایات حضرت رضا (علیه السلام) به چشم می خورد، از جمله آن حضرت می فرمایند:
«وَهُوَ صاحبُ الغَیبَهِ قَبْلَ خروجِهِ». (بحارالانوار، ج52، ص322، ح29)
او (امام عصر (علیه السلام)) قبل از ظهور، غیبتی خواهد داشت.
دوران غیبت دارای دو مرحله است:
غیبت صغری: که از زمان شهادت امام عسکری (علیه السلام) آغاز شد وتا زمان وفات علی بن محمّد سمری آخرین نایب خاص آن حضرت در سال 329 هجری ادامه یافت وحدود هفتاد سال طول کشید.
امّا غیبت کبری: پس از غیبت صغری شروع شده وبرطبق فرمایش علی بن موسی الرضا (علیه السلام) تا زمانی که خدای - تبارک وتعالی - مصلحت بداند ادامه خواهد داشت:
«یُغَیِّبُهُ الله فی سِتْرِهِ ما شاء». (همان، ح30)
امّا غیبت امام مهدی (علیه السلام) چه حکمت وفلسفه ای دارد؟ چرا آن حضرت مانند دیگر امامان در میان مردم آشکارا زندگی نکرد؟
در پاسخ به این پرسش می گوییم: اگر از نظر رخدادها وحوادث
طبیعی وعادی به این حادثه نظر نماییم وبه دنبال توجیه وچرایی این امر حرکت کنیم، به این نتیجه می رسیم که با فشارهای روزافزون «عباسیان» بر بنی فاطمه وامامان معصوم (علیهم السلام)، غیبت واختفای امام مهدی (علیه السلام) امری سنجیده وحساب شده، وبازتابی از آن سیاست رو به فزونی دشمنی با امامان (علیهم السلام) است.
به عبارت روشن تر، امامان (علیهم السلام) در برابر این سیاست عباسیان از تاکتیک اختفا وغیبت یاری گرفته بودند، تا وجود مقدس امام مهدی (علیه السلام) از گزند حوادث زمان مصون ومحفوظ بماند ودر فرصت مناسب به میان مردم آید ومردم از وجود مقدس آن حضرت بهره مند گردند.
فشارهای سیاسی که از زمان امام جواد (علیه السلام) بر امامان معصوم وارد می شد، مرتباً افزایش می یافت، این فشارهای رو به افزایش موجب شد که فعالیتهای امام یازدهم (علیه السلام) به حداقل برسد تا جایی که زمینه مساعد برای رهبریهای امام مهدی (علیه السلام) فراهم نگردید. در این هنگام خواست ومشیت خداوند به غیبت امام زمان (علیه السلام) تعلق گرفت.
دکتر «جاسم حسین» در این باره می نویسد: «مقامات حکومت عباسی خواستار ایجاد محدودیت در فعالیتهای ائمه (علیهم السلام) بودند، از این رو آنان را به دربار خود می بردند وتحت نظر می گرفتند تا آنکه دیگر نتوانند فعالیتهای خود را در میان پیروان خویش انجام دهند.
محدودیتهایی که از زمان حضرت رضا (علیه السلام) بر ائمه (علیهم السلام) تحمیل شد، تا زمان امام یازدهم، حضرت عسکری (علیه السلام) ادامه یافت در نتیجه
ائمه (علیهم السلام) نیز سیاستی اتخاذ کردند تا آخرین وصی خود را از شرایط مشابه مصون دارند.
امامان به این نتیجه رسیدند که پسر امام یازدهم (علیه السلام) از چشمان «عباسیان» پنهان شود تا بتواند فعالیتهای خود را ناشناخته به انجام رساند، تا اینجا احادیثی که وجود امام را پیش بینی می کند که از نظرها پنهان باشد وسیاستهای خود را در خفا، در میان پیروان خویش به مورد اجرا خواهد گذاشت را ترویج ونقل می کردند. این امام دوازدهمین امام است. چنین اقداماتی از پیش صورت می گرفت، تا «امامیه» را به قبول سفیران به عنوان واسطه های ائمه (علیهم السلام) آماده سازد». (تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم (علیه السلام)، ص215)
همین تفسیر وفلسفه غیبت که از زبان «جاسم حسین» بیان شد، در روایات اسلامی نیز به گونه ای دیگر بیان شده است وامامان معصوم بر آن تأکید کرده اند که به برخی از آنها در ذیل اشاره می گردد:
اول: نداشتن بیعت ستمگران
در برخی از روایات آمده است: علت وحکمت غیبت امام مهدی (علیه السلام) این است که آن حضرت با وجود غیبت از یوغ بیعت با طاغوت های زمان آزاد می شود وتعهد وبیعت با هیچ حاکمی را برعهده ندارد. از جمله در روایتی از علّت غیبت امام عصر (علیه السلام) سؤال شد، حضرت رضا (علیه السلام) فرمودند:
«... لِئلّا یَکونَ فی عُنُقِهِ لأحَدٍ بَیعهٌ إذا قامَ بالسَّیْف». (بحارالانوار، ج51، ص152)
زیرا وقتی حضرت مهدی (علیه السلام) با شمشیر قیام فرماید، بیعت هیچ کس بر گردن او نباشد.
دوم: امتحان وغربال انسان های صالح
در روایات بسیاری، حکمت غیبت حضرت ولی عصر (علیه السلام)، غربال شدن انسان های صالح وآزمایش مردم مطرح گردیده است.
در روایتی، صفوان بن یحیی از حضرت رضا (علیه السلام) نقل می کند که:
«واللَّه لا یَکونُ ما تَمُدُّونَ إلَیهِ أعْیُنُکُمْ حَتّی تُمَحَّصوا وتُمَیَّزوا وحَتّی لایَبقی مِنْکُم إلّا الأنْدَرُ فالأنْدَرُ». (غیبت نعمانی، باب 12، ح15)
به خدا قسم آنچه شما منتظر وچشم به راه آن هستید واقع نخواهد شد تا پاکسازی وجداسازی شوید ونماند از شما مگر هرچه کمتر وکمتر.
حضرت رضا در ادامه روایت به این آیه استشهاد می فرمایند:
«أحَسِبَ النَّاسُ أن یُتْرَکُوا أن یَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لاَ یُفْتَنُونَ» (عنکبوت2:29. «آیا مردم گمان می کنند همین که گفتند ایمان آورده ایم به حال خود رها می شوند وامتحان نمی گردند؟»)
سوم: سرّی از اسرار الهی
غیبت امام عصر (علیه السلام) از اسرار الهی بوده که حکمت آن بر بندگان
مخفی وپوشیده است. وتنها بعد از آن که ظهور حضرت فرا رسد، روشن خواهد شد.
امام صادق (علیه السلام) می فرماید:
«حکمت غیبت مهدی (علیه السلام) همان حکمتی است که در غیبت پیامبران وحجج الهی پیشین وجود داشته است. این غیبت امری از امور الهی وسرّی از اسرار خدائی ورازی از رازهای ربّانی است. ما وقتی می دانیم که خدای عز وجل حکیم است تصدیق می کنیم که همه کارهای او از روی حکمت است، اگرچه آن حکمت ومصلحت را خود تشخیص ندهیم وبه راز آن پی نبریم. (بحارالانوار، ج52، ص91)
چهارم: حفظ جان امام مهدی (علیه السلام)
خداوند به وسیله غیبت امام دوازدهم (علیه السلام) جانش را از شرّ دشمنان حفظ نموده است، اگر مسأله غیبت امام مهدی (علیه السلام) مطرح نبود، «معتمد» عباسی که به خون آن حضرت تشنه بود، مانند پدران بزرگوار آن حضرت، امام مهدی (علیه السلام) را نیز شهید می کرد وزمین از حجت خداوند خالی می شد.
پنجم: ستم پیشه بودن انسان ها
علی (علیه السلام) در مسجد کوفه می فرمود: «زمین از حجت الهی خالی نمی ماند، ولی خداوند به دلیل ستم پیشه بودن وزیاده روی انسان ها،
آنان را از وجود «حجت» خود محروم می سازد. (الغیبه نعمانی، ص141)
ششم: آمادگی جهانی
قطعاً برای ظهور حضرت مهدی (علیه السلام) به عنوان «خاتم الاوصیاء» ومنجی جهان بشریت وکسی که در کره زمین دین اسلام را بر تمامی دین ها پیروز بگرداند، زمینه وآمادگی جهانی لازم است. از این رو، جهان باید زمینه این پذیرش را داشته باشد تا این هدف محقق شود. بنابراین، می توان فقدان آمادگی جهان را یکی از فلسفه ها وحکمت های غیبت امام مهدی (علیه السلام) برشمرد.
از جمله آرزوهای آدمیان در طول تاریخ، اندیشه ایجاد یک جامعه ایده آل با حکومتی عادلانه بوده است که در سایه آن مجموعه نیازهای طبیعی وفرهنگی همه افراد، به نحو شایسته تأمین گردد.
در این زمینه در لابلای مطالب اجتماعی تمامی مکاتب اعم از مادی والاهی بحث های زیادی بچشم می خورد. گذشته از آن زمامداران جوامع بشری همواره در تبیین وتشریح اهداف وتلاشهای خود اظهار داشته اند، که هدفی جز بنیانگذاری یک جامعه سالم بدور از هر گونه تبعیض وبی عدالتی ندارند. مردم هم همیشه، به امید تحقق یک چنین جامعه ای، با تمام امکانات خویش به یاری آنها برخاسته اند، با این حال، شواهد تاریخی حکایت از آن دارد که تا امروز بشر در این خواسته موفق نبوده است، امّا در عین حال نه تنها از فکر ایجاد یک جامعه آرمانی منصرف نشده بلکه در هر زمانی بیش از پیش از طریق بسیج سرمایه های مادی ومعنوی خود با عزمی راسخ تر آن را دنبال کرده است.
به نظر می رسد که این پایداری وتلاش مستمر از این واقعیت حکایت می کند، که اصل برخورداری از یک جامعه ایده آل وحکومت
سالم به لحاظ فوایدی که بر آن مترتب می شود از جمله نیازهای اساسی است که ریشه در سرشت وفطرت انسان دارد.
از دید قرآن کریم، پیروزی صالحان وبنیانگذاری حکومتی بر اساس قوانین واقع بینانه اسلام، توسط پرهیزگاران یکی از سنن الهی است که پس از فراهم شدن مجموعه شرایط آن، لاجرم روزی تحقق خواهد یافت ودر سایه آن تمامی استعدادهای انسان شکوفا گشته ودر همه جهات وجودی اش به رشد وتعالی خواهد رسید وبرطبق نصّ آیات قرآنی این کار از طریق پیروزی دین حق بر همه ادیان - که از جمله اهداف بعثت پیامبر اسلام (صلّی الله علیه وآله وسلم) است - محقق خواهد شد. حتی به استناد آنچه در قرآن ذکر شده است بشارت به چنین روزی، در کتب آسمانی دیگر نظیر زبور داوود به امت های قبل داده شده است:
«وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ». (انبیا 105:21)
ما در «زبور» بعد از ذکر (تورات) نوشتیم که بندگان صالح من وارث زمین خواهند شد.
بنابراین، چنین وعده ای الهی ومدینه فاضله قرآنی، محقق نخواهد شد جز در سایه رهبری شخصیتی، که واجد تمام کمالات انبیا ووارث همه فضایل آنها بوده وخدای متعال، معصوم بودن او را امضا فرموده است واوست که از هر لغزش وخطا بر کنار است، وهیچ پلیدی وناپاکی در او راه ندارد.
زمانی که از حضرت رضا (علیه السلام) سؤال شد: مَنِ القائمُ منکم؟ قائم شما دودمان کیست؟ فرمود:
چهارمین فرزند من است، که پسر برترین کنیزان است، خدا به وسیله او زمین را از آلودگی وستم پاک سازد واز هر ظُلمی پاکیزه گرداند. هم اوست که مردم در ولادتش شک کنند وقبل از خروجش صاحب غیبت باشد وچون بیاید زمین به نورش روشن گردد ومیزان عدل میان مردم بگذارد وکسی به دیگری ستم ننماید وزمین برایش پیچیده شود، سایه برای او نباشد ومنادی از آسمان به نام او ندا دهد که همه مردم بشنوند:
أَلا إنَّ حُجَّهَ الله قَد ظَهَرَ عِنْدَ بَیْتِ الله فَاتَّبِعُوهُ فَإنَّ الحَقَّ مَعَهُ. (کمال الدین، باب 35، ص372، ح5)
آگاه باشید که حجت خدا کنار خانه خدا ظاهر شده از او پیروی کنید که حق با اوست.
حضرت رضا (علیه السلام) در دعایی که به یونس بن عبدالرحمان تعلیم فرمودند، درباره حضرت مهدی (علیه السلام) چنین اشاره دارند:
«خدایا! همانا او (مهدی موعود (علیه السلام)) بنده توست، که وی را برای خودت خالص فرموده ای وبر غیب وپنهانی خویش برگزیده ای، واز هر گناه دورش داشته ای، واز هر عیب ونقصی در امان قرار داده ای، واز هر پلیدی پاکش فرموده ای، واز هر آلودگی سالم داشته ای. خدایا! ما در روز قیامت وهمان روز حادثه شگفت، شهادت می دهیم که همانا او (حجه بن الحسن (علیه السلام)) هیچ گناهی مرتکب نشده وخطایی را بجا نیاورده است، وهیچ طاعت وفرمانبرداری را ضایع ونابود نکرده، وهیچ
حرامی را مرتکب نشده، وهیچ واجبی را واژگون نساخته، وهیچ آیین وشریعت را دگرگون ننموده است». (جمال الاُسبوع، در اعمال روز جمعه، ص507)
اینک به مختصات ظهور امام عصر (علیه السلام) به طور اجمال اشاره می شود:
وعده قطعی
اصل ظهور امام عصر (علیه السلام) از مسائل قطعی وغیر قابل تردید در اسلام است، فرمایش امام رضا (علیه السلام) گویای این حقیقت است:
«لَو لَم یَبْقَ من الدُّنیا إلّا یومٌ واحد لَطَوَّل الله ذلِک الیومَ حَتّی یَخْرُجَ فَیَمْلأُها عَدلًا کما مُلِئَتْ جَوراً». (بحارالانوار، ج51، ص154)
اگر از عمر دنیا جز یک روز باقی نماند، خداوند متعال آن روز را به قدری طولانی خواهد کرد، تا آن حضرت ظهور نموده وزمین را لبریز از عدل فرماید همانطور که از ظلم پر شده باشد.
ظهور حضرت مهدی (علیه السلام) به طور ناگهانی بوده وزمان مشخصی برای آن ذکر نشده است وتنها به برخی از تحولات وعلائم ظهور اشاره گردیده است.
حضرت رضا (علیه السلام) به نابسامانی های عصر غیبت اشاره می فرمایند:
به ناگزیر فتنه سخت خانمان براندازی روی خواهد داد که همه خویشان ونزدیکان وهمرازان در آن سقوط می کنند وآن هنگامی است که شیعیان، سومین جانشین از فرزندم را از دست بدهند، همه
اهل آسمان وزمین وهمه شیفتگان ودردمندان ودل سوختگان برای او (مهدی (علیه السلام)) گریه می کنند. (بحارالانوار، ج51، ص152، ح2)
هم چنین در ادامه بیان فوق، سخن از ناامیدی مردم به میان می آید:
گویی با چشم خود می بینم در حالی که مردم به یأس وناامیدی دچار شده اند، بشارت ظهورش را می شنوند که این صدا از مسافت دور همچون فاصله نزدیک شنیده می شود. (همان)
ظهور ناگهانی
علاوه بر ویژگی ها ودگرگونیهای عصر ظهور، که بیان آن گذشت، در حدیث دیگری امام رضا (علیه السلام) از پدران خود از رسول خدا (صلّی الله علیه وآله وسلم) نقل می کنند که وقتی از ایشان سؤال شد: قائم شما کی ظهور خواهد کرد؟ آن حضرت فرمودند:
«مَثَلُهُ کَمَثَلِ السّاعَهِ لا تأْتیکُمْ إلّا بَغْتَهً». (بحارالانوار، ج51، ص154)
مَثَل قیام مهدی (علیه السلام)، مانند قیامت است، که بطور ناگهانی شما را فرا گیرد.
ندای آسمانی
ندای آسمانی در زمان ظهور، به گوش همه جهانیان خواهد رسید. امام رضا (علیه السلام) می فرماید: منادی چنین ندا سر می دهد:
«...ألا إنّ حجّهَ الله قَدْ ظَهَرَ عِندَ بَیْتِ الله فَاتَّبِعُوهُ فَإنّ الحقَّ مَعَهُ وَفیهِ...». (بحارالانوار، ج52، ص321، ح29)
آگاه باشید که حجّت خدا در کنار خانه کعبه ظاهر شده است، از او پیروی کنید، بدرستی که حق با او ودر دست اوست.
عصر ظهور
ذهن بشر امروز کوتاه تر از آن است که بتواند تصویر واقعی جهان پس از ظهور را، حتی در اندیشه خویش به دقت ترسیم کند؛ چراکه آنچه در دوران پس از ظهور آشکار می شود، در بسیاری از موارد، در تمامی تاریخ بشر بی سابقه بوده است. واگر هم در برهه هایی از تاریخ، توسط انبیای عظام ویا اوصیای آنها نمونه هایی از آن ایجاد شده باشد، مقطعی ومحدود بوده است؛ زیرا حتی سفرای الهی نتوانسته اند تمامی آرمانهای نیکوی خود را در عالم خارج تحقق بخشند، وتلاشهای آنان با کارشکنی بدخواهان ناتمام مانده است وخود نیز در آن راه جان باخته اند.
امام صادق (علیه السلام) در یک نگاه کلی جهان بعد از ظهور را چنین ترسیم می فرماید:
«إذا قامَ القائِمُ جاءَ بأمرٍ غَیرَ الذی کانَ». (بحارالانوار، ج52، ص332)
آن گاه که قائم (علیه السلام) قیام کند، چیزی را می آورد که پیشتر (اصلاً) نبوده است.
دوران پس از ظهور حضرت مهدی (علیه السلام)، بدون شک، والاترین، شکوفاترین وارجمندترین فصل تاریخ انسانیّت است. دورانی که وعده های خداوند، در خلافت مؤمنان وامامت مستضعفان ووراثت صالحان عملی می گردد وجهان با قدرت الهی آخرین پرچمدار عدالت وتوحید، صحنه شکوهمندترین جلوه های عبادت پروردگار می شود.
در احادیث گوشه هایی از عظمت آن روزگار، به تصویر، کشیده شده است.
عدل راستین
اساس همه برنامه های امام عصر (علیه السلام)، استقرار عدالت وبرطرف ساختن ظلم وستم است، که در چندین مورد حضرت رضا (علیه السلام) هم به آن اشارت فرموده اند، از جمله می فرمایند:
«... یُطهِّرُ الله بِهِ الأرضَ مِنْ أهلِ الکُفْرِ والجُحُودِ». (الزام الناصب، ص68)
خداوند به دست او زمین را از کافران ومنکران پاک می گرداند.
هم چنین در بیان دیگری آن حضرت می فرمایند:
«... فإذا خَرَجَ أشْرَقَتِ الأرضُ بنورِ رَبِّها ووُضِعَ میزانُ العَدْلِ بین النَّاسِ فلا یَظْلِمُ أحدٌ أحداً». (اثبات الهداه، ج3، ص478)
وقتی ظهور کند زمین را به نور پروردگار عالم نورانی خواهد ساخت، وترازوی عدالت را در بین مردم بگونه ای برپا کند که کسی
بر دیگری ظلم وستم ننماید.
کوفه وپایتخت
کوفه پس از ظهور امام عصر (علیه السلام) مرتبتی بس بزرگ خواهد یافت؛ زیرا پایتخت ومرکز خلافت ومقرّ دولت آن بزرگوار خواهد بود. حضرت رضا (علیه السلام) می فرمایند:
«... سپس به کوفه می آید ودر آن شهر منزل می کند. برده مسلمانی نمی ماند مگر آنکه او را خریده آزاد فرماید، مدیونی نمی ماند مگر آنکه قرضش را ادا نماید، مظلمه ای بر گردن مسلمانی نباشد مگر آنکه رد نماید، بنده ای به قتل نرسیده باشد مگر آنکه بهایش را می پردازد، کشته شده ای نباشد، مگر اینکه وام او را پرداخته برای بازماندگان او مقرری معین فرماید، تا آنکه زمین را از عدل وداد آکنده سازد، آنگونه که از ظلم وجور پر شده باشد. (ترجمه اعیان الشیعه، ص341)
همنشینی با فرشتگان
ملائکه در عصر ظهور مأمور به سلام به مؤمنان وشرکت در مجالسشان می باشند.
حضرت رضا (علیه السلام) می فرماید:
«إذا قامَ القائمُ یأْمُرُ الله الملائکهَ بالسّلامِ عَلَی المُؤمِنینَ وَالْجُلُوسِ
مَعَهُم فی مَجالِسِهمْ...». (اثبات الهداه، ج3، باب 32، ح703)
آنگاه که قائم قیام کند خداوند فرشتگان را می فرماید که بر مؤمنان سلام نمایند وبا آنان در مجالسشان هم نشین گردند.
خون خواهی امام حسین
حضرت مهدی (علیه السلام) منتقم خونهای بناحق ریخته شده در عالم است. انتقام امام عصر (علیه السلام)، یک مسأله شخصی نیست. آنچه در کربلا رخ داد، از نظر اعتقادی، ستیز همه اسلام با همه کفر بود؛ کسانی که با امام حسین (علیه السلام) جنگیدند در حقیقت با ادعای مسلمانی، به انکار توحید وردّ نبوّت برخاستند. این نفاق به مراتب از کفرِ صریحِ کافرانِ صدر اسلام بدتر وخطرناک تر بوده است.
نکته قابل ذکر این است که، واقعه کربلا وشهادت امام حسین (علیه السلام) همراه با اهل بیت (علیهم السلام) واصحاب ایشان، در عاشورای سال 61 هجری، حادثه ای نیست که فقط به زمان وقوعش مربوط بوده وصرفاً از دشمنیِ شخصی بنی امیه با اهل بیت عصمت وطهارت (علیهم السلام) نشأت گرفته باشد. ریشه های اصلی این مصیبت بزرگ، به صدر اسلام ودشمنی های حساب شده منافقانِ زمان پیامبر (صلّی الله علیه وآله وسلم) با آن حضرت برمی گردد. به همین جهت، مصیبت روز عاشورا برای همه اهل بیت (علیهم السلام) بسیار سنگین وجانگداز است. خاندان وحی (علیهم السلام)، ایام محرم وعاشورا در هر سال را ایام حزن وسوگواری خود می دانستند. به عنوان نمونه
حضرت رضا (علیه السلام) می فرماید:
روز امام حسین (علیه السلام) (عاشورا) پلکهای ما را زخم نموده، واشکهای ما را روان ساخته، وعزیز ما را در سرزمین گرفتاری وبلا به ذلّت انداخته است، وباعث شده که ما تا پایان دنیا در اندوه وگرفتاری باقی بمانیم؛ پس گریه کنندگان باید بر مانند حسین (علیه السلام) بگریند. (بحارالانوار، ج44، ص284.)
این حدیث، بیان کننده بعضی از مصائب اهل بیت (علیهم السلام) در غم عاشورای امام حسین (علیه السلام) است.
امّا گفتگوی مفضّل با امام صادق (علیه السلام)، پرده از واقعیت عمیق تر وتلخ تری برمی دارد. مفضّل از خواصّ اصحاب امام (علیه السلام) به ایشان عرض کرد:
«إنَّ یَوْمَکُمْ فِی الْقِصاصِ لَأعظَمُ مِنْ یَوْمِ مِحْنَتِکُمْ».
روزی که (دشمنان خود را) قصاص می کنید، از روز غم ومحنت شما بزرگتر است.
مفضّل می خواست با این گفتار خود، امام صادق (علیه السلام) را نسبت به مصیبت های اهل بیت (علیهم السلام) تسلّی دهد. بر این اساس که خوشحالی از قصاص دشمنان، ناراحتی های گذشته ایشان را جبران می کند. ولی حضرت در پاسخ او فرمود:
«ولا کَیَومِ مِحنَتِنا بِکَربلاء». (فاطمه الزهراء بهجه قلب المصطفی، ص532)
ولی نه مانند غم وناراحتی ما در کربلا.
یعنی قصاص کردن دشمنان، ناراحتی های ما را در روز عاشورا وسرزمین کربلا جبران نمی کند، آن محنتی که به تعبیر امام رضا (علیه السلام) تا پایان دنیا باقی خواهد ماند وحتی با انتقام امام عصر (علیه السلام) از قاتلین سیّدالشهداء (علیه السلام) نیز از بین نخواهد رفت.
مصیبت عاشورا، بیش از آن که معلول ظلم وستم بنی امیّه در حق اهل بیت (علیهم السلام) باشد، برخاسته از اساس منحرف وباطلی است که پایه گذاران سقیفه وقاتلین محسن فاطمه (علیها السلام) پی ریزی کردند، واز این بالاتر هر کسی در هر زمان وهر مکان، به کشته شدن سیّدالشهداء (علیه السلام) ویاران وفادار حضرتش، قلباً راضی وخشنود باشد، خود جزء قاتلین آن حضرت محسوب می گردد. پیامبر خدا (صلّی الله علیه وآله وسلم) فرمود:
«ألا وإنّ الرّاضِینَ بِقَتْلِ الحُسَینِ (علیه السلام) شُرکاءُ قَتَلَتِهِ». (بحارالانوار، ج44، ص304)
آگاه باشید، کسانی که به کشتن حسین (علیه السلام) راضی وخشنود باشند، در کشتن آن حضرت شریک قاتلانش هستند.
به همین جهت در احادیث آمده است، که وقتی امام عصر (علیه السلام) ظهور می فرماید، انتقام خون سیّدالشهداء (علیه السلام) را از فرزندان قاتلین آن حضرت می گیرد.
البته برای کسانی که با معارف اعتقادی اسلام آشنایی ندارند، پذیرش این مطلب سنگین است که کسانی به خاطر کار پدران خود، مورد عذاب الهی قرار گیرند، عبدالسلام هروی از امام رضا (علیه السلام) می پرسد: نظر شما درباره سخن امام صادق (علیه السلام) چیست که فرمود:
«إذا خَرَجَ القائم (علیه السلام) قَتَلَ ذراری قَتَلَهِ الحُسینِ (علیه السلام) بِفِعالِ آبائِهِمْ».
وقتی قائم (علیه السلام) ظهور کند، فرزندان کشندگان حسین (علیه السلام) را (به سبب اعمال پدرانشان) به قتل می رساند.
حضرت امام رضا (علیه السلام) فرمود: همین طور است (مطلب همان گونه است که امام صادق (علیه السلام) فرموده اند).
هروی می پرسد: پس منظور آیه قرآن چیست که می فرماید: «وَلَا تَزِرُ وَازِرَهٌ وِزْرَ أُخْرَی»؟ (انعام 164:6. «هیچ کس بار (عمل) دیگری را بدوش نمی کشد»)
حضرت امام رضا (علیه السلام) فرمودند:
خداوند در همه گفتارهایش راست فرموده است، ولی فرزندان کشندگان حسین (علیه السلام) به اعمال پدران خود راضی هستند، وبه آن افتخار می کنند. وهرکس به انجام چیزی راضی وخشنود باشد، مانند کسی است که آن را انجام داده است تا آنجا که اگر کسی در مشرق کشته شود وفرد دیگری در مغرب به کشتن او راضی باشد، رضایت دهنده نزد خدای عز وجل، شریک قاتل محسوب می شود، وحضرت قائم (علیه السلام) وقتی ظهور می فرماید، صرفاً بدلیل رضایت آنها به عمل پدرانشان، آنها را به قتل می رساند. (عیون اخبار الرضا (علیه السلام)، ج1، ص273)
یونس بن عبدالرحمان روایت کرده که: حضرت رضا (علیه السلام) به این دعا برای صاحب الامر ارواحنا فداه امر می فرمود:
اَللّهُمَّ ادْفَعْ عَنْ وَلِیِّکَ وَخَلیفَتِکَ وَحُجَّتِکَ عَلی خَلْقِکَ وَلِسانِکَ الْمُعَبِّرِ عَنْکَ النَّاطِقِ بِحِکْمَتِکَ وَعَیْنِکَ النّاظِرَهِ بِإذْنِکَ وَشاهِدِکَ عَلی عِبادِکَ الْجَحْجاحِ المُجاهِدِ الْعائِذِ بِکَ الْعابِدِ عِنْدَکَ، وَأعِذْهُ مِنْ شَرِّ جَمیعِ ما خَلَقْتَ وَبَرَأْتَ وَأنْشَأْتَ وَصَوَّرْتَ، وَاحْفَظْهُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ وَعَنْ یَمینِهِ وَعَنْ شِمالِهِ وَمِنْ فَوْقِهِ وَمِنْ تَحْتِهِ بِحِفْظِکَ الَّذی لا یُضیعُ مَنْ حَفِظْتَهُ بِهِ.
وَاحْفَظْ فیهِ رَسُولَکَ وَآبائَهُ أئِمَّتَکَ وَدَعائِمَ دینِکَ، وَاجْعَلْهُ فی وَدیعَتِکَ الَّتی لا تَضیعُ وَفی جِوارِکَ الَّذی لا یُخْفَرُ وَفی مَنْعِکَ وَعِزِّکَ الَّذی لا یُقْهَرُ، وَآمِنْهُ بِأمانِکَ الْوَثیقِ الَّذی لا یُخْذَلُ مَنْ آمَنْتَهُ بِهِ، وَاجْعَلْهُ فی کَنَفِکَ الَّذی لا یُرامُ مَنْ کانَ فیهِ، وَانْصُرْهُ بِنَصْرِکَ الْعَزیزِ وَأیِّدْهُ بِجُنْدِکَ الغالِبِ وَقَوِّهِ بِقُوَّتِکَ وَأرْدِفْهُ بِمَلائِکَتِکَ وَوالِ مَنْ والاهُ وَعادِ مَنْ عاداهُ وَألْبِسْهُ دِرْعَکَ الْحَصینَهَ وَحُفَّهُ بِالْملائِکَهِ حَفّاً.
اَللَّهُمَّ اشْعَبْ بِهِ الصَّدْعَ وَارْتُقْ بِهِ الفَتْقَ وَأمِتْ بِهِ الجَوْرَ وَأظْهِرْ بِهِ الْعَدْلَ وَزَیِّنْ بِطُولِ بِقائِهِ الْأرْضَ وَأیِّدْهُ بِالنَّصْرِ وَانْصُرْهُ بِالرُّعْبِ وَقَوِّ ناصِریهِ وَاخْذُلْ خاذِلیهِ وَدَمْدِمْ مَنْ نَصَبَ لَهُ وَدَمِّرْ مَنْ غَشَّهُ وَاقْتُلْ بِهِ جَبابِرَهَ الْکُفْرِ وَعَمَدَهُ وَدَعائِمَهُ، وَاقْصِمْ بِهِ رُؤُوسَ الضَّلالَهِ وَشارِعَهَ الْبِدَعِ وَمُمیتَهَ السُّنَّهِ وَمُقَوِّیَهَ الْباطِلِ، وَذَلِّلْ بِهِ الْجَبّارِینَ وَأبِرْ بِهِ الْکافِرینَ وَجَمیعَ الْمُلْحِدینَ فی مَشارِقِ الْأرْضِ وَمَغارِبِها وَبَرِّها وَبَحْرِها وَسَهْلِها وَجَبَلِها حَتّی لا تَدَعَ مِنْهُمْ دَیّاراً وَلا تُبْقِیَ لَهُمْ آثاراً.
اَللَّهُمَّ طَهِّرْ مِنْهُمْ بِلادَکَ وَاشْفِ مِنْهُمْ عِبادَکَ وَأعِزَّ بِهِ الْمُؤْمِنینَ وَأحْیِ بِهِ سُنَنَ الْمُرْسَلینَ وَدارِسَ حُکْمِ النَّبِیِّینَ وَجَدِّدْ بِهِ مَا امْتَحی مِنْ دینِکَ وَبُدِّلَ مِنْ حُکْمِکَ حَتّی تُعیدَ دینَکَ بِهِ وَعَلی یَدَیْهِ جَدیداً غَضّاً مَحْضاً صَحیحاً لا عِوَجَ فیهِ وَلا بِدْعَهَ مَعَهُ وَحَتّی تُنیرَ بِعَدْلِهِ ظُلَمَ الْجَوْرِ وَتُطْفِئَ بِهِ نیرانَ الْکُفْرِ وَتُوضِحَ بِهِ مَعاقِدَ الْحَقِّ وَمَجْهُولَ الْعَدْلِ، فَإنَّهُ عَبْدُکَ الَّذی اسْتَخْلَصْتَهُ لِنَفْسِکَ وَاصْطَفَیْتَهُ عَلی غَیْبِکَ وَعَصَمْتَهُ مِنَ الذُّنُوبِ وَبَرَّأْتَهُ مِنَ العُیُوبِ وَطَهَّرْتَهُ مِنَ الرِّجْسِ وَسَلَّمْتَهُ مِنَ الدَّنَسِ.
اَللَّهُمَّ فَإنَّا نَشْهَدُ لَهُ یَوْمَ القِیامَهِ وَیَوْمَ حُلُولِ الطَّامَّهِ أنَّهُ لَمْ یُذْنِبْ ذَنْباً وَلا أتی حَوْباً وَلَمْ یَرْتَکِبْ مَعْصِیَهً وَلَمْ یُضَیِّعْ لَکَ طاعَهً وَلَمْ یَهْتِکْ لَکَ حُرْمَهً وَلَمْ یُبَدِّلْ لَکَ فَریضَهً وَلَمْ یُغَیِّرْ لَکَ شَریعَهً، وَأنَّهُ الْهادِی الْمُهْتَدِی الطَّاهِرُ التَّقِیُّ النَّقِیُّ الرَّضِیُّ الزَّکِیُّ.
اَللَّهُمَّ اَعْطِهِ فی نَفْسِهِ وَاَهْلِهِ وَوَلَدِهِ وَذُرِّیَّتِهِ وَاُمَّتِهِ وَجَمیعِ رَعِیَّتِهِ ما تُقِرُّ بِهِ عَیْنَهُ وَتَسُرُّ بِهِ نَفْسَهُ وَتَجْمَعُ لَهُ مُلْکَ الْمُمْلَکاتِ کُلِّها قَریبِها
وَبَعیدِها وَعَزیزِها وَذَلیلِها حَتّی تُجْرِیَ حُکْمَهُ عَلی کُلِّ حُکْمٍ وَتَغْلِبَ بِحَقِّهِ کُلَّ باطِلٍ.
اَللَّهُمَّ اسْلُکْ بِنا عَلی یَدَیْهِ مِنْهاجَ الْهُدی وَالْمَحَجَّهَ الْعُظْمی وَالطَّریقَهَ الْوُسْطی الَّتی یَرْجِعُ اِلَیْهَا الْغالی وَیْلْحَقُ بِهَا التَّالی وَقَوِّنا عَلی طاعَتِهِ وَثَبِّتْنا عَلی مُشایَعَتِهِ وَامْنُنْ عَلَیْنا بِمُتابَعَتِهِ وَاجْعَلْنا فی حِزْبِهِ الْقَوَّامِینَ بِأمْرِهِ الصَّابِرینَ مَعَهُ الطَّالِبینَ رِضاکَ بِمُناصَحَتِهِ حَتّی تَحْشُرَنا یَوْمَ القِیامَهِ فی أنْصارِهِ وَأعْوانِهِ وَمُقَوِّیَهِ سُلْطانِهِ.
اَللَّهُمَّ وَاجْعَلْ ذلِکَ لَنا خالِصاً مِنْ کُلِّ شَکٍّ وَشُبْهَهٍ وَرِیاءٍ وَسُمْعَهٍ حَتّی لا نَعْتَمِدَ بِهِ غَیْرَکَ وَلا نَطْلُبَ بِهِ إلاَّ وَجْهَکَ وَحَتّی تُحِلَّنا مَحَلَّهُ وَتَجْعَلَنا فی الْجَنَّهِ مَعَهُ، وَأعِذْنا مِنَ السَّأْمَهِ وَالْکَسَلِ وَالْفَتْرَهِ وَاجْعَلْنا مِمَّنْ تَنْتَصِرُ بِهِ لِدِینِکَ وَتُعِزُّ بِهِ نَصْرَ وَلِیِّکَ وَلا تَسْتَبْدِلْ بِنا غَیْرَنا فَاِنَّ اسْتِبْدالَکَ بِنا غَیْرَنا عَلَیْکَ یَسیرٌ وَهُوَ عَلَیْنا کَثیرٌ.
اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلی وُلاهِ عَهْدِهِ وَالْأَئِمَّهِ مِنْ بَعْدِهِ وَبَلِّغْهُمْ آمالَهُمْ وَزِدْ فی آجالِهِمْ وَأعِزَّ نَصْرَهُمْ وَتَمِّمْ لَهُمْ ما أسْنَدْتَ اِلَیْهِمْ مِنْ أمْرِکَ لَهُمْ وَثَبِّتْ دَعائِمَهُمْ وَاجْعَلْنا لَهُمْ اَعْواناً وَعَلی دینِکَ أنْصاراً فَاِنَّهُمْ مَعادِنُ کَلِماتِکَ وَخُزّانُ عِلْمِکَ وَاَرْکانُ تَوْحِیدِکَ وَدَعائِمُ دینِکَ وَوُلاهُ أمْرِکَ وَخالِصَتُکَ مِنْ عِبادِکَ وَصَفْوَتُکَ مِنْ خَلْقِکَ وَأوْلِیاؤُکَ وَسَلائِلُ أوْلِیائِکَ وَصَفْوَهُ أوْلادِ نَبِیِّکَ وَالسَّلامُ عَلَیْهِ وَعَلَیْهِمْ وَرَحْمَهُ الله وَبَرَکاتُهُ.
مفاتیح الجنان - دعای امام زمان عجّل الله تعالی فرجه
زیارت صاحب الامر (عجّل الله فرجه) در حرم مطهّر رضوی
السَّلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الزَّمان، السَّلامُ عَلَیْکَ یا خَلیفَهَ الرَّحْمان، السَّلامُ عَلَیْکَ یا شَریکَ الْقُرآنِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا قاطِعَ البُرْهانِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا إمامَ الْاِنْسِ وَالْجانِّ، السَّلامُ عَلَیْکَ وَعَلی آبائِکَ الطَّیِّبینَ، وَأجْدادِکَ الطَّاهِرینَ المَعْصُومینَ وَرَحْمَهُ الله وَبَرَکاتُه.
ضیاء الصالحین، ص243
دعاء فرج در زیارت مولا علیّ بن موسی الرضا (علیه السلام)
اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلی حُجَّتِکَ وَوَلِیِّکَ وَالْقائِمِ فی خَلْقِکَ، صَلاهً نامِیَهً باقِیَهً، تُعَجِّلُ بِها فَرَجَهُ، وَتَنْصُرُهُ بِها، وَتَجْعَلُنا مَعَهُ فی الدُّنْیا وَالْآخِرَهِ.
کامل الزیارات، ص517