امامان اهل بیت (عليهم السلام) در گفتار اهل سنت - امام مهدی (علیه السلام)

امامان اهل بیت (علیهم السلام) در گفتار اهل سنت - امام مهدی (علیه السلام)

نویسنده: داود الهامی

فهرست مطالب

فضائل امام مهدی
ابوبکر محمد بن علی معروف به محیی الدین عربی (560- 638 ه)
سبط ابن جوزی (م 654 ه)
علی بن محمد المالکی ابن الصباغ (متوفی 855 ه)
شیخ محمد بن ابراهیم الجوینی الخراسانی الحموینی (م 644- 730 هـ)
اسماعیل بن عمر بن کثیر شافعی معروف به ابن کثیر (701- 774 ه)
ابن الوردی (691- 749 ه)
جلال الدین سیوطی شافعی (749- 911 ه)
الشیخ الامام علی بن حسام الدین الشهیر بالمتقی الهندی (885- 9)
فضل الله روزبهان خنجی اصفهانی (م 927 ه)
حافظ حسین کربلائی تبریزی (994 ه)
محمد بن عبد الرسول الحسنی الشافعی البرزنجی (1040- 1103 ه)
احمد بن محمد بن الصدیق الحضرمی (متوفی 1380 ه)
شیخ محمد بن احمد السفارینی النابلسی (1114- 1188 ه)
محمد صدیق خان بن حسن حسینی بخاری قنوچی هندی (1248- 1307)
قاضی محمد بن علی الشوکانی (متوفای 1250 ه)
شیخ منصور علی ناصف (معاصر)

فضائل امام مهدی

بسیاری از علمای اهل سنت علاوه بر اذعان بر اصالت مهدویت وصحیح دانستن احادیث آن، دست به تالیف کتاب ورساله هائی در این باره زده اند تا نسلهای بعدی، حقیقت وواقعیتی را که در شرع مطهر بر زبان رسول اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلم) جاری شده، به خوبی بشناسند.
مولف کتاب (الامام المهدی) (عجل الله فرجه) استاد (علی محمد علی دخیل) اسامی 205 نفر از بزرگان علمای اهل سنت را در کتاب خود آورده به این ترتیب که تعداد 30 نفر از آنها مستقلا درباره ی حضرت مهدی (عجل الله فرجه) کتاب نوشته اند و31 نفر دیر فصلی را در کتابهای خود به روایات حضرت مهدی اختصاص داده اند و144 نفرشان به مناسبتهای مختلف روایات حضرت مهدی (عجل الله فرجه) را در کتابهای خود آورده اند اگر بخواهیم همه ی این علماء را با اسامی کتابهایشان وقسمتی از نوشته هایشان در اینجا ذکر کنیم، سخن به درازا کشیده واز تناسب بحث نیز بیرون می رویم بدین جهت فقط از علمای بزرگ اهل سنت از 16 تن نام می بریم که صحت احادیث مربوط به مهدی موعود را پذیرفته اند واز اوصاف وخصوصیات آن حضرت سخن گفته اند.
ابوبکر محمد بن علی معروف به محیی الدین عربی (560- 638 ه)
مولف (الفتوحات المکیه) درباره ی (مهدی موعود) (علیه السلام) می نویسد:
(... ان لله خلیفه یخرج وقد امتلات الارض جورا وظلما فیملوها قسطا وعدلا لو لم یبق من الدنیا الا یوم واحد طول الله ذلک الیوم حتی یلی هذا الخیفه من عتره رسول الله من ولد فاطمه، یواطی اسمه اسم رسول الله (صلّی الله علیه وآله وسلم)...).
(خداوند را خلیفه ای است که روزی ظاهر می شود وظهورش زمانی اتفاق می افتد که دنیا پر از جور وستم باشد واو دنیا را پر از عدل وقسط می فرماید واگر از عمر دنیا یک روز بیشتر نماند، خداوند آن روز را طولانی می گرداند تا این خلیفه که از عترت رسول خدا (صلّی الله علیه وآله وسلم) واز اولاد فاطمه زهرا (علیها السلام) است ونامش با نام رسول خدا یکی باشد، حکومت روی زمین را به دست گیرد).
(محیی الدین) به دنبال این عبارت پس از ذکر شمائل وفضائل مهدی ووصف یارانش وشرح شروع وپایان کارش چنین می افزاید:

الا ان ختم الاولیاء شهید * * * وعین امام العالمین فقید
هو السید المهدی من آل احمد * * * هو الصارم الهندی حین یبید
هو الشمس یجلو کل غم وظلمه * * * هم الوابل الوسمی حین یجود(1)

سبط ابن جوزی (م 654 ه)
صاحب کتاب (تذکره الخواص) در زمینه ی امام مهدی (علیه السلام) می نویسد:
(فصل فی ذکر الحجه المهدی. هو محمد بن الحسن بن علی بن موسی الرضا... کنیته ابو عبدالله وابو القاسم وهو الخلف الحجه صاحب الزمان، القائم المنتظر والتالی وهو آخر الائمه انبانا عبدالعزیز بن محمود بن البزاز عن ابن عمر قال: قال رسول الله (صلّی الله علیه وآله وسلم) یخرج فی آخر الزمان رجل من ولدی اسمه کاسمی وکنیته ککنیتی یملا الارض عدلا کما ملئت جورا. فذلک هو المهدی، وهذا حدیث مشهور وقد اخرج ابوداود والزهری عن علی بمعناه وفیه لو لم یبق من الدهر الا یوم واحد لبعث الله من اهل بیتی من یملا الارض عدلا وذکره فی روایات کثیره)(2).
(فصلی در ذکر حجت مهدی: او محمد فرزند حسن بن علی بن موسی الرضا... است کنیه اش ابوعبدالله وابوالقاسم والقابش: خلف، حجت، صاحب الزمان، قائم، منتظر وتالی است واو آخر ائمه ی دوازده گانه است. عبدالعزیز محمود بن بزاز از ابن عمر روایت کرد که می گفت: رسول خدا (صلّی الله علیه وآله وسلم) فرمود: در آخر الزمان مردی از فرزندان من قیام می کند که نام وکنیه اش مانند نام وکنیه ی من است زمین را از عدالت پر می کند چنانکه پر از ظلم وستم شود. واو همان مهدی است. واین حدیث مشهوری است که آن را ابوداود وزهری به همین معنی از علی (علیه السلام) نقل کرده اند ودر روایت آنان این جمله هم وجود دارد که اگر از عمر دنیا جز یک روز بیشتر نمانده باشد، خداوند مردی از اهل بیت مرا برانگیزد تا زمین را از عدالت پر کند. واین مضمون در روایات زیادی ذکر شده است).
علی بن محمد المالکی ابن الصباغ (متوفی 855 ه)
صاحب کتاب (الفصول المهمه فی معرفه احوال الائمه) می گوید:
(الفصل الثانی عشر فی ذکر ابی القاسم محمد الحجه الخلف الصالح ابن ابی محمد الحسن الخالص وهو الامام الثانی عشر...).
کان الامام بعد ابی محمد الحسن ابنه محمدا ولمخ یخلف ابوه ولدا غیره وخلفه ابوه غایبا مستترا بالمدیه وکان عمره عند وفاه ابیه خمس سنین اتاه الله تعالی فیها الحکمه کما اتاها یحیی صبیا وجعله اماما فی حال الطفولیه کما جعل عیسی بن مریم فی المهد نبیا وقد سبق النص علیه فی مله الاسلام من النبی محمد علیه الصلاه والسلام وکذلک من جده علی بن ابی طالب ومن بقیه آبائه اهل الشرف والمراتب وهو صاحب السیف القائم المنتظر کما...)
(فصل دوازدهم در بیان حالات ابوالقاسم محمد حجت وخلف صالح فرزند ابو محمد حسن عسکری که امام دوازدهم است، می باشد. امام پس از ابو محمد حسن بن علی فرزند آن جناب بود که همنام روسلخدا (صلّی الله علیه وآله وسلم) است وپدرش جز او فرزندی نه آشکار ونه در نهان از خود به جای نگذاشت وامام عسگری در حالی که آن حضرت درپرده غیبت بود، پس از خویش در مدینه جانشین خود ساخت. روزی که پدرش فوت کرد، پنج سال بیشتر نداشت ودر همان پنج سالگی خداوند او را حکمت عنایت فرمود. چنان که به یحیی در سن کودکی عنایت فرمود وهم چنان که عیسی بن مریم را در گهواره منصب نبوت داد او را نیز در طفولیت مقام امامت داد وپیش از آن نص بر امامت آن حضرت از زبان رسول خدا (صلّی الله علیه وآله وسلم) در میان مسلمین معروف وثابت شده بود. وسپس امیرالمومنین بدان خبر داده وتصریح به امامت او کرد وهمچنین ائمه اطهرا (علیهما السلام) یکی پس از دیگری تا برسد به پدر ارجمندش همگی بر امامت وظهورش به طور صریح خبر دادند. او صاحب شمشیر وقیام کننده به حق وهمه ی چشم به راه برپائی دولت او هستند چنان که در خبر صحیح وارد شده است).
(وله قبل قیامه غیبتان احدهما اطول من الاخری فاما الاولی فهی القصری فمنذ ولادته الی انقطاع السفاره بینه وبین شیعته واما الثانیه فهی التی بعد الاولی فی آخرها یقوم بالسیف قال الله تعالی: (ولقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر ان الارض یرثها عبادی الصالحون) وقال رسول الله (صلّی الله علیه وآله وسلم): لم تنقض الایام واللیالی حتی یبعث الله رجلا من اهل بیتی یواطی اسمه اسمی یملا الارض عدلا وقسطا کما ملئت ظلما وجورا.
(آن حضرت پیش از قیام خود دوبار غیبت اختیار می کند یکی طولانی تر از دیگری است. غیبت نخستین او به غیبت صغری مشهور است که مدت آن کوتاه واز ولادت او آغاز وتا پایان سفارت در میان او وشیعیانش خاتمه می پذیرد واما غیبت کبری وطولانی پس از نخستین غیبت او است که در پایان آن حضرت به شمشیر قیام خواهد فرمود. چنان که خدای تعالی می فرماید: (پس از ذکر، در زبور نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ی من به ارث برند) (سوره ی انبیاء، آیه 105).
رسول خدا (صلّی الله علیه وآله وسلم) فرمود: روزها وشبها نگذرد (ودنیا به پایان نرسد) تا این که خداوند مردی از خاندان مرا برانگیزد که همنام من است او زمین را پر از عدل وداد کند چنان که از ظلم وستم پر شده باشد).
(اما کنیته فابوالقاسم واما لقبه فالحجه والمهدی والخلف الصالح والقائم المنتظر وصاحب الزمان واشهرها المهدی. صفته (علیه السلام) شاب مرفوع القامه حسن الوجه والشعر یسیل شعره علی منکبیه اقنی الانف اجلی الجبهه بوابه محمد بن عثمان...
وهذا طرف یسیر بما جاء من النصوص الداله علی الامام الثانی عشر عن الائمه الثقات والروایات فی ذلک کثیره اضربنا عن ذکرها وقد دونها اصحاب الحدیث فی کتبهم واعتنوا بجمعها ولم یترکوا شیئا...)(3).
(کنیه ی وی ابوالقاسم ولقبش، حجت، مهدی، خلف صالح، قائم منتظر، وصاحب الزمان ومشهورترین آنها (مهدی) است. آن حضرت جوان بلندقامت، زیباروی وزیباموئی است که مویش بر شانه هایش ریخته ورویش روشن ووسط بینی اش کمی برآمدگی دارد ودربانش محمد بن عثمان بود).
این قسمتی از نصوصی است که دلالت بر امامت امام دوازدهم دارد که از ائمه ی حدیث رسیده است. وروایات در این باره زیاد است که از ذکر آنها صرفنظر کردیم وهمه ی آنها را اصحاب حدیث در کتابهای خود جمع آوری کرده اند.
شیخ محمد بن ابراهیم الجوینی الخراسانی الحموینی (م 644- 730 هـ)
محدث وفقیه شافعی صاحب کتاب فرائد السمطین فی فضائل المرتضی والبتول والسبطین والائمه من ذریتهم) که سمط اول آن مخصوص به اخبار فضائل امیرالمومنین (علیه السلام) بوده وسمط دومش در مناقب سایر ائمه ی اطهار وخاندان عصمت وطهارت (علیهم السلام) می باشد. درباره ی حضرت مهدی (علیه السلام) چنین نوشته است:
(بسنده عن الشیخ ابی اسحاق ابراهیم بن یعقوب الکلابادی البخاری بسنده عن جابر بن عبدالله الانصاری رضی الله عنه قال: قال رسول الله (صلّی الله علیه وآله وسلم): من انکر خروج المهدی فقد کفر بما انزل علی محمد ومن انکر نزول عیسی فقد کفر من انکر خروج الدجال فقد کفر).(4)
(وفی هذا الکتاب عن سعید بن جبیر عن ابن عباس قال قال رسول الله (صلّی الله علیه وآله وسلم): ان خلفائی واوصیائی وحجج الله علی الخلق بعدی الاثنا عشر اولهم علی وآخرهم ولدی المهدی فینزل روح الله عیسی بن مریم فیصلی خلف المهدی وتشرق الارض بنور ربها ویبلغ سلطانه المشرق والمغرب)(5).
(جوینی مولف کتاب (فرائد السمطین) به سند خود از شیخ ابواسحاق ابراهیم کلابادی بخاری او هم به سند خود از جابر بن عبدالله انصاری رضی الله عنه روایت کرده که گفت: رسول خدا (صلّی الله علیه وآله وسلم) فرمود: هر کس قیام مهدی را انکار کند به دین محمد کافر شده است ونیز هر کس نزول عیسی را - در آخر الزمان به یاری حضرت مهدی - وخروج دجال را انکار کند، کافر است.
ودر همان کتاب (فرائد السمطین) از سعید بن جبیر از ابن عباس روایت شده است که گفت: رسول خدا (صلّی الله علیه وآله وسلم) فرمود: خلفا واوصیای من وحجتهای خدا بر مردم بعد از من دوازده نفر هستند که اول آنها علی (صلّی الله علیه وآله وسلم) وآخرشان فرزندم(مهدی) است.(به هنگام ظهور او)روح خدا عیسی پسر مریم از آسمان نازل می شود وپشت سر مهدی نماز می گزارد وزمین به نور پروردگارش روشن می گردد وسیره وفرمانروائیش مشرق ومغرب را فرامی گیرد).
اسماعیل بن عمر بن کثیر شافعی معروف به ابن کثیر (701- 774 ه)
محدث، مورخ، مفسر وفقیه مولف کتاب (البدایه والنهایه) در کتاب خود می گوید:
(بخشی جداگانه به بیان مساله مهدی اختصاص دادم ولله الحمد والمنه)
(فصل فی ذکر المهدی الذی یکون فی آخر الزمان.و هو احد الخلفاء الراشدین والائمه المهدیین... فقد نطقت به الاحادیث المرویه عن رسول الله (صلّی الله علیه وآله وسلم) انه یکون فی آخر الدهر واظن ظهوره یکون قبل نزول عیسی بن مریم کما دلت علی ذلک الاحادیث).
(در بیان مهدی که در آخر الزمان ظهور خواهد کرد. مهدی یکی از خلفای راشدین وامامانی است که خداوند آنها را به سوی حق هدایت فرموده است. واین منطوق احادیثی است از رسول خدا (صلّی الله علیه وآله وسلم) روایت شده که او در آخر الزمان ظهور خواهد کرد ومن گمان می کنم ظهور آن حضرت قبل از نزول عیسی خواهد بود چنان که روایات بر این مطلب دلالت دارد).
(قال الامام احمد بن حنبل:... قال حجاج: سمعت علیا یقول: قال رسول الله (صلّی الله علیه وآله وسلم): لو لم یبق من الدنیا الا یوم لبعث الله رجلا منا یملاها عدلا کما ملئت جورا)(6).
(امام احمد بن حنبل به سند خود از حجاج نقل کرده که گفت: از علی (علیه السلام) شنیدم می گفت: رسول خدا (صلّی الله علیه وآله وسلم) فرمود: اگر از عمر دنیا جز یک روز نماند، در همان روز خداوند مردی را از ما بر می انگیزد که زمین را پر از عدل وداد کند چنان که از ظلم پر شده باشد).
ابن الوردی (691- 749 ه)
(عمر بن مظفر بن عمر بن محمد بن ابی الفوارس بکری حلبی معری، مکنی به ابو حفص معروف به ابن الوردی) از اکابر ادباء وشعرا وفقهای شافعی ومولف کتاب (خریده العجائب وفریده الغرائب) می باشد. درباره ی حضرت مهدی (علیه السلام) می نویسد:
(ومن حلیه المهدی انه اسمر اللون، کث اللحیه، اکحل العینین، براق الثنایا، فی خده خال، یرفع الجور عن الارض ویفیض المعدله عن الخلق، ویستوی بین الضعیف والقوی فی الحق ویبلغ الاسلام مشارق الارض ومغاربها ویفتح القسطنطنیه ولا یبقی احد فی الارض الادخل فی الاسلام او ادی الجزیه وعند ذلک یتم وعد الله (لیظهره علی الدین کله...)(7).
(از شکل وشمایل مهدی آن است که رنگش گندمگون، موی محاسنش انبوه، دو چشمش سیاه، دندانهای جلو دهانش بسیار درخشان، ودر رخسارش خالی وجوددارد. او ریشه ظلم وجور را از روی زمین برمی کند وعدل وداد را در سرتاسر آن می گستراند ودر اجرای حق میان ضعیف وقوی فرق نمی گذارد واسلام مشارق ومغارب زمین را فرامی گیرد وقسطنطنیه را فتح می کند در روی زمین کسی نمی ماند که یا داخل اسلام می شود یا این که جزیه می پردازد، اینجاست که وعده ی الهی در آیه ی شریفه (لیظهره علی الدین کله...) تحقق پیدا می کند).
جلال الدین سیوطی شافعی (749- 911 ه)
امام حافظ، مورخ، ادیب، جامع انواع علوم، صاحب کتاب (الحاوی للفتاوی) در همین کتاب بخشی را به احادیث مهدی (علیه السلام) اختصاص داده وآن را (العرف الوردی فی اخبار المهدی) نامیده ودر آغاز آن می گوید:
(الحمد لله وسلام علی عباده الذی اصطفی، هذا جزء جمعت فیه الاحادیث والاثار الوارده فی المهدی، لخصت فیه الاربعین التی جمعها الحافظ ابونعیم وزدت علیه مافاته).
(سپاس خدای را ودرود بر بندگان برگزیده اش، این بخشی است که در آن احادیث وآثار وارده درباره ی مهدی را جمع آوری کردم ودر آن چهل حدیثی را که حافظ ابونعیم گردآوری کرده است. تلخیص نمودم وآنچه راکه از قلم وی افتاده بود، بدان اضافه کردم).
احادیثی را که (سیوطی) در پیرامون حضرت مهدی (علیه السلام) آورده، بیش از 200 حدیث است ودر بین آنها حدیث صحیح، حسن، ضعیف، ومجهول وجود دارد وی هنگام ذکر حدیث اسامی کسانی را که آن را نقل کرده اند، نیز ذکر می کند.
مثلا می گوید: (اخرج ابوداود والطبرانی عن ابن مسعود عن النبی (صلّی الله علیه وآله وسلم) قال:(لو لم یبق من الدنیاالا یوم لطول الله ذلک الیوم حتی یبعث فیه رجل من اهل بیتی، یواطی اسمه اسمی واسم ابیه اسم ابی یملا الارض قسطا وعدلا کما ملئت ظلما وجورا)(8).
(ابو داود وطبرانی از ابن مسعود نقل کرده اند که پیامبر فرمود: اگر از عمر دنیا جز یک روز بیشتر نمانده باشد، خداوند آن روز را چندان طولانی گرداند که در آن مردی از اهل بیت مرا برانگیزد که اسم او با اسم من ونام پدرش با نام پدر من یکی است، او زمین را پر از عدل وداد می کند چنان که پر از ظلم وجور شده باشد).
الشیخ الامام علی بن حسام الدین الشهیر بالمتقی الهندی (885- 9)
فقیه، محدث، واعظ مولف کتاب (کنز العمال) است که عنایت خاصی به امر مهدی (علیه السلام) داشت وآثار متعددی حول اخبار مهدی جمع آوری کرده است از جمله:
1- البرهان فی علامات مهدی آخر الزمان.
2- تلخیص البیان، ایضا فی علامات مهدی آخر الزمان.
3- فصل خاصی در (کنز العمال) زیر عنوان (خروج المهدی) منعقد ساخته است(9).
او از رسول خدا روایت می کند که المهدی رجل من ولدی وجهه کالکوب الدری(10).
(مهدی از فرزندان من است که چهره اش چون ستاره ی تابان است).
فضل الله روزبهان خنجی اصفهانی (م 927 ه)
در شرح صلوات بر امام دوازدهم مهدی موعود می نویسد:
(اللهم صل وسلم علی الامام الثانی عشر).
(بارخدایا درود وصلوات فرست بر امام دوازدهم).
بدان که جمیع امت متفقند در این که در آخر الزمان شخصی از اولاد حضرت پیغمبر ظهور خواهد کرد وعالم را از عدل پر خواهد ساخت همچنان که از جور پر شده باشد. این اتفاق به واسطه ی احادیث صحیحه است که در این باب وارد شده چنانچه (ام سلمه) - رضی الله عنها - روایت کند از حضرت پیغمبر (صلّی الله علیه وآله وسلم) شنیدم کمه فرمود: مهدی از عترت من است از اولاد (فاطمه) (علیها السلام) وپیغمبر (صلّی الله علیه وآله وسلم) شنیدم که فرمود: مهدی از عترت من است از اولاد (فاطمه) علیها السلام و(ابوسعید خدری) روایت کند که رسول خدا (صلّی الله علیه وآله وسلم) فرمود: مهدی از من است گشاده پیشانی، بلند بینی، پر گرداندن زمین را از عدل، همچنان که پر گردانیده شده از ظلم وجور...
(ابن روزبهان) پس از نقل چندین روایت تحت عنوان (عقیده ی مولف درباره ی مهدی) می نویسد:
(ومختار ما آن است که وجود مهدی در آخر زمان بنابر احادیث صحیحه که یاد کردیم واجب است که حکم کنند که از اولاد فاطمه (علیها السلام) است ونام او محمد است اکنون این صفات تمامی در محمد بن الحسن جمع است طائفه ای عظیم از مومنان برآن رفته اند که او محمد بن الحسن است، آثار وحکایات بسیار روایت می کند تا به غایتی که به حد استفاضه وتواتر رسیده است وحکم کردن بدانکه مهدی موعود (علیه السلام) محمد بن الحسن است، با هیچ قاعده ای از قواعد اسلام منافات ندارد ودر هیچ حکم از احکام شریعت قدحی وخلائی پیدا نمی کند، بلکه اولی وانسب آن است که او باشد، زیرا که عدد دوازده امام که در حدیث بدان اشارت واقع شده به وجود محمد بن الحسن تمام می شود وآن مهدی موعود (علیه السلام) که در حدیث بدان واقع شده که در آخر الزمان ظهور خواهد کرد عالم را پر از عدل خواهد ساخت اگر محمد بن الحسن باشد، نسب او از همه شریفتر باشد ونظم دوازده امام به وجود مهدی موعود مکمل شده باشد واثر امامت خلافت هم در این مسلک کمال یافته باشد وعالم از عدل او تازه گردد وفائده ی آن حضرت پیغمبر (صلّی الله علیه وآله وسلم) دوازده امام را همچون دوازده نقیب بنی اسرائیل خواهد بر آن تقدیر ظاهر شود.
پس به حسب احتیاط در آن امر موافقت با امامیه می کنیم ومی گوئیم مهدی موعود محمد بن الحسن است واو قائم ومنتظر است وچون وعده ی او برسد، ظهور خواهد کرد وعالم را از عدل واحسان مالامال خواهد ساخت وجور وطغیان رااز جهان دور خواهد گردانید وحالا آثار لطف او به خاصان می رسد اگر این حکم که ما کردیم با واقع مطابق باشد ومهدی موعود او خواهد بود وحالا در قید حیات است پس راه صواب یافته ایم واز فرستادن درود وصلوات بر آن ذات مقدس ثواب می خواهیم واز آثار لطف او انشاء الله بهره مند می شویم...
به هر تقدیر احتیاط آن است که اختیار کنیم واعتقاد نمائیم که مهدی موعود در آخر زمان حضرت امام معصوم ابوالقاسم محمد المهدی ابن الامام ابی محمد الحسن العسکری است صلوات الله علیه. القائم المنتظر، العالم المقتدر(او قائم به وظائف امامت در مدت پوشیده شدن از چشم مردمان).
یعنی آن حضرت در این مدت که غائب است، از حال مردمان غافل نیست، بلکه قائم است بدانچه امام را بدان قائم باید بود. واین اشاره است به الطاف آن حضرت نسبت به بندگان در مدت غیبت وآن که آن حضرت از دنیا غافل نیست وغائب بودنش نه از آن قبیل است که در سرداب پوشیده باشد وآنجا نشسته، بلکه در اطراف عالم در سیر وحرکت است ودر هر زمان از او لطفی نسبت به دوستان ظاهر می گردد. وآن حضرت منتظر زمان ظهور است تا چون رخصت دهند او را جهت قیام بر مردمان ظاهر گردد وآثار امامت وخلافت او به مردمان رسد وزمین را از عدل واحسان پر گرداند همچنان که از جور پرگردانیده شده است. او دانای صاحب قدرت است. این اشاره است به انصاف ذات آن حضرت به علم وقدرت که اصل جمیع کمالات است زیرا که حضرت مظهر موعود است وباید که او را جاهلیت کامله باشد ومنشا جمیع کمالات این دو صفت است، خصوصا در وجود امام کامل خاتم وارث الصفوه المصطفویه.
او وارث صفوت وبرگزیدگی مصطفویست یعنی این صفوت وبرگزیدگی را از رسول خدا (صلّی الله علیه وآله وسلم) به ارث برده است.
سپس (ابن روبهان) زیر عنوان (معنای ختم ولایت مهدی (علیه السلام)) می نویسد:
(بدان که حضرت مهدی (علیه السلام) نسبت با ائمه واولیاء نسبت خاتم الانبیاء را دارد نسبت با انبیاء در آن که جامع جمیع صفات کمال سابقیان باشد ووارث کمالات خاصه ی هر یک به قدر استعداد، همچنان که حضرت خاتم الانبیاء جامع جمیع سفات کمال پیغمبران متقدم بود وحقیقت معنی ختم آن است که نقطه ی منتهای دایره ی نبوت وامامت منطبق شود بر نقطه ی مبدا دایره وهر آینه که نقطه ی منتها چون منطبق شود بر نقطه ی ابتدا دایره ی تمام گردد).
باید دانست که نقطه ی ختمیه در دائره ی نبوت حضرت پیغمبر (صلّی الله علیه وآله وسلم) واو جامع جمیع صفات نقاط دائره است که وجودات انبیاء ومرسلین است وبه وجود مبارک آن حضرت صفات جمیع انبیاء اثر دارد وظاهر شد ودایره ی نبوت به وجود آن حضرت تمام گشت وآن حضرت را(محمد) نام بود ومعنی(محمد) مبالغه در ستوده شدن است زیرا که چون آن حضرت جامع جمیع صفات کمال انبیاء باشد که ایشان جامع جمیع صفات کمال مخلوقاتند پس جامعیت صفات کمال، مقتضی آن است که نشاء حمد که آن اظهار صفات کمال است در مظهر او بروجه مبالغه واقع باشد ولهذا اسم مبارک آن حضرت هم محمد است.
وچون وجود حضرت مهدی (علیه السلام) نقطه ی ختمیه ی دائره ی امامت وولایت است، هر آینه او جامع جمیع صفات کمالات ائمه ی عظام خواهد بود ورسول خدا (صلّی الله علیه وآله وسلم) بدین معنی اشاره فرموده که اسم او مطابق اسم من باشد وکسی از این سخن توهم نکند که لازم می آید که(مهدی) از سایر ائمه افضل باشد زیرا که جامعیت اوصاف کمال لازم نیست که موجب افضلیت باشد بنابر آنکه می تواند بود که هر یکی از اوصاف در افراد ائمه کمال واشتدادی داشته باشد که در مظهر جامع آن، اشتداد نداشته باشد. یکی او را وصف جامعیت باشد وایشان در هر وصف در غایت کمال باشند تحقیق این سخن، آن است که نقطه ی ختمیه دائره ی کار او همین است که دائره را کامل می گرداند، چون دائره ی کامل شد همه نقاط مساویند وبر هر یک صادق است که مبدا دائره ومنتهای آن می توانند بود، همچنین وجود حضرت مهدی (علیه السلام) خاتم دائره ی امامت است وبعد از آن که او ختم کرد، تمام اجزای دائره متساوی شدند ومیان ایشان تفاوت نیست وهر یک مبتدی دائره ومنتهای اویند وفضیلت کمال همه یکی است.
واز اینجاست که حضرت پیغمبر فرمود که میان پیغمبران تفاضل مکنید ومگویید که کدام افضل از کدامند وحال ائمه اثنا عشر همچنین است ولذا هرگز میان ائمه کسی تفاضل نکرده وحکم ننموده که کدام افضلند، بلی هر کدام که به مبدا قربند ایشان را فضل وشرف مقدم هست واز این تمثیل وتوضیح ظاهر شد که حق آن است که حضرت مهدی (علیه السلام) متولد شده وامروز موجود است زیرا مقتضای اکمال دین حضرت محمد (صلّی الله علیه وآله وسلم) که بر حسب مقتضای (الیوم اکملت لکم دینکم...)حکم به وقوع آن شده آن است که همچنان که دائره ی نبوت به وجود آن حضرت کمال یافت، دائره ی امامت که قرینه ی نبوت است، هم کمال بیابد تا اکمال دین محقق شده باشد واگر کمال دین تا آخر زمان موقوف باشد، در سنن متطاوله، عالم از امام به حق خالی باشد ونقاط دائره ی امامت در عصری به ظهور نیاید زیرا که از انقضای زمان امام حسن عسکری (علیه السلام) هیچ امامی دیگر ظاهر نشده به خلافت دائره ی نبوت که از زمان آدم تا زمان خاتم در هر عصری انبیا می بوده اند پس لابد است که دائره ی امامت به وجود امام خاتم تمام شده باشد تا اکمال دین محقق شود وحکمت الهی مقتضی آن است که او پوشیده باشد در هر عصری تا عصر آخر زیرا که اگر او در تمامی عصر ظاهر باشد، اصلا خلل در هیچ کار نباشد وظلم وجور سلاطین ظاهر نگردد وامت مبتلای بلیات نشوند.
(والقوه المرتضویه والمکارم الحسنیه والعزائم الحسینیه والعباده العلویه، والعلوم الباقریه، والامامه الصادقیه والاخلاق الکاظمیه والمعارف الرضویه والکرامات التقویه والمقامات النقویه والعساکر العسکریه، الذی فاق الانام کرامه وفضلا، الامام المودود والمظهر الموعود، ابی القاسم محمد المهدی العبد الصالح والحجه القائم المنتظر لزمان الظهور).
(آن حضرت وارث قوت مرتضوی، مکارم حسنی،عزیمتهای حسینی، عبادت امام زین العابدین وعلوم امام باقر وامامت امام صادق واخلاق امام کاظم ومعارف امام رضا وکرامتهای امام محمد تقی ومقامات امام نقی ووارث لشگرهای امام حسن عسگری (علیهم السلام) است واو کسی است که بر مردم از روی کرامت وبزرگی وفضائل فائق وغالب شده است امامی که دلها او را دوست می دارد واو مظهر موعود است که حضرت رسول وعده فرموده که آن حضرت ظاهر خواهد شد وعالم را به انوار عدالت منور خواهد ساخت.کنیت او همچو پیغمبر(ابوالقاسم) ولقبش حضرت (مهدی) است زیرا که راه یافته به اسرار حقائق الهی و(عبدصالح) نیز از القاب آن حضرت می باشد، از جمله القابش حجت قائم ومنتظر زمان ظهور است).
(ابن روزبهان) پس از بیان حکایت شفا یافته (اسماعیلی هرقلی) به وسیله ی امام زمان (علیه السلام)، می نویسد:
واین فقیر را از شوق آن جمال هنگام کتابت این حکایت این غزل روی نمود:

در رهی دیدم مهی، حیران آن ما هم هنوز * * * عمر رفت ومن مقیم آن سر راهم هنوز
چو نسیم صبحگاهی بر من بی دل گذشت * * * من نسیم وصل آن مه را هوا خواهم هنوز
می فزاید مهر او هر روز در خاطر مرا * * * گرچه من کاهیده ام از درد می کاهم هنوز
گرچه آه آتشینم خرمن جان سوخته * * * می رود تا اوج گردون آتش آهم هنوز
شوق آن دیدار، غافل کرده از عالم مرا * * * تو مپنداری که من از خویش آگاهم هنوز
انتظار شاه مهدی می کشد عمری امین * * * رفت عمر ودر امید طلعت شاهم هنوز

الها، پروردگارا! حیا، قیوما به حرمت جاه وجلال وعزت وکمال این دوازده امام معصوم پاک که ما را طلعت مبارک امام محمد مهدی موعود نصیب فرما واز فیض وبرکات آن حضرت ما را محروم مگردان.
اللهم صل علی سیدنا محمد وآل سیدنا محمد، سیما الامام الموعد محمد المهدی المنتظر وسلم تسلیما وسلم وبارک علیهم وانزل تحیاتک وبلغ صلواتنا وسلامنا الیهم(11).
حافظ حسین کربلائی تبریزی (994 ه)
(ذکر الامام الهمام، صاحب الصمصام، شمس الظلام وبدر التمام وربیع الایام ونظره الانام وقلاق الهام، السیف المضی، محمد بن الحسن بن علی بن محمد بن علی بن موسی المهدی الهادی صلوات الله علیهم اجمعین).
(وی امام دوازدهم از ائمه ی اثنی عشر است. کنیت وی ابوالقاسم است ولقبش حجه الله وقائم ومهدی ومنتظر وخلف صالح وصاحب الزمان وصاحب الامر...)
وفی تاریخ الیافعی:
(محمد بن الحسن العسکری ابوالقاسم الذی یلقبه الامامیه بالحجه والقائم والمهدی والمنتظر وصاحب الزمان وهو عندهم خاتم الاثنی عشر اماما...).
ودر کتاب (شواهد النبوه) مولانا (عبدالرحمن جامی) آورده که: حکیمه دختر امام محمد جواد، عمه ی ابو محمد زکی (علیهما السلام) گفته است که: روزی نزد ابومحمد آمدم فرمود که: ای عمه امشب در خانه ی ما باش که خدای تعالی ما را خلفی خواهد داد. من گفتم: این فرزند از که خواهد بود؟ که در (نرجس) هیچ اثری از حمل نمی بینم. فرمود که: آری مثل نرجس همچو مثل ام موسی است که حمل وی جز وقت ولادت ظاهر نخواهد شد. آن شب آنجا بودم چون شب به نیمه رسید، برخاستم تهجد گزارم ونرجس نیز تهجد گزارد. بعد از آن باخود گفتم که: وقت فجر نزدیک است وآنچه ابو محمد گفته بود، ظاهر نشد، ابو محمد (علیه السلام) از مقام خود آواز داد که: ای عمه تعجیل مکن. به آن خانه که نرجس آنجا بود بازگشتم.
مرا در راه پیش آمد لرزه بر وی افتاده بود. وی را به سینه ی خود بازگرفتم و(قل هو الله وانا انزلنا وآیة الکرسی) بر وی خواندم، از شکم او نیز آواز آمد که هر چه من خواندم فرزند وی نیز بخواند، بعد از آن دیدم که خانه روشن شد، نظر کردم فرزند وی به زمین آمده بود ودر سجده افتاده. وی را برگرفتم. ابو محمد (علیه السلام) از حجره ی خود گفت که: ای عمه فرزند مرا پیش من آر. پیش وی بردم وی را بر کنار خود نشاند وزبان در دهان وی کرد وفرمود که: سخن گوی ای فرزند من به اذن الله تعالی. گفت:
(بسم الله الرحمن الرحیم ونرید ان نمن علی اللذین استضعفوا فی الارض ونجعلهم ائمه ونجعلهم الوارثین).
بعد از آن دیدم که مرغان سبز ما را فرو گرفتند، ابو محمد (علیه السلام) یکی از آن مرغان را بخواند وگفت: (خذه فاحفظه حتی یاذن الله فیه فان الله بالغ امره) از او پرسیدم که: اینها مرغند یا چیز دیگر؟ فرمود که: آن یکی جبرئیل بود ودیگران ملائکه رحمتند. بعد از آن فرمود: یا عمه وی را به مادر وی بازگردان کی تقر عینها ولا تحزن ولتعلم ان وعدد الله حق ولکن اکثرهم لا یعلمون) وی را پیش مادرش بردم.
وچون متولد شد ناف زده بود وختنه کرده وبر ذراع ایمن وی مکتوب بود که:
(جاء الحق وزهق الباطل ان الباطل کان زهوقا).
وهمچنین روایت کرده اند که: چون متولد شد به دو زانو درآمد وانگشت سبابه به جانب آسمان برداشت پس عطسه زد وگفت: (الحمد لله رب العالمین) وهمچنین روایت کرده اند که: یکی گفته است: بر ابو محمد زکی (علیه السلام)، درآمدم وگفتم: یابن رسول الله خلیفه وامام بعد از تو که خواهد بود؟ به خانه درآمد پس بیرون آمد کودکی بر دوش گرفته که گویا ماه شب چهارده بود در سن سه سالگی. پس فرمود که: ای فلان اگر نه تو پیش خدای تعالی گرامی بودی این فرزند خود به تو ننمودمی نام این نام رسول الله (صلّی الله علیه وآله وسلم) است وکنیت وی کنیت آن حضرت (هو الذی یملا الارض قسطا کما ملئت جورا وظلما..).
بدانکه در وجود مهدی موعود (علیه السلام) هیچ کس از اهل اسلام را خلافی نیست خلاف در این است که کیست؟ شیعه ی امامیه بر آنند که محمد بن الحسن است واز برای او دو غیبت اثبات می کنند یکی غیبت صغری وآن از زمان ولادت تا زمان انقطاع سفارت است ودیگری غیبت طولی(کبری) وآن از زمان انقطاع سفارت است تا آن زمان که خدای تعالی ظهور وی را مقدر ساخته است.
(ولا استحاله فی طول عمره کنوح ولقمان والخضر (علیهم السلام) وذهب اهل السنه الی انه امام عادل من ولد فاطمه یخلقه الله متی شاء ویبعثه نصره لدینه).
اکثر اکابر رموز در تاریخ مهدی گفته اند وگوهر معنی به الماس سخن سفته اند به تخصیص (شیخ سعدالدین محمد حموی قدس سره) واز اشعار او است:

اذا بلغ الزمان عقیب صوم * * * ببسم الله فالمهدی قاما

رباعی:

هر روز ز جوی چشم من خون گذرد * * * آه دل من گرم زگردون گذرد
من بر سر راه آن پری منتظرم * * * آشفته وسرگشته که او چون گذرد

امید به کرم وهاب نعم آن که باصره ی ما از کحل الجواهر خاک آستان آن حضرت روشنی یابد، وآفتاب عالمتاب حقیقت جامعه ی او بر در وبام تشخص ما تابد. (وما ذلک علی الله بعزیز والله علی کل شیء قدیر) در آن سردابه که در سر من رای است وحضرت امام محمد بن الحسن آنجا غائب شده، آن حضرت را زیارت کنند(12).
محمد بن عبد الرسول الحسنی الشافعی البرزنجی (1040- 1103 ه)
مفسر، محدث، اصولی، ادیب ولغوی مولف کتاب (الاشاعه لاشراط الساعه) در همین کتاب می نویسد:
(الباب الثالث فی الاشراط العظام والامارات القریبه التی تعقبها الساعه وهی ایضا کثیره... فمنها المهدی وهو اولها واعم ان الاحادیث الوارده فیه علی اختلاف روایاتها لا تکاد تنحصر فقد قال محمد بن الحسن الاسنوی فی کتاب مناقب الشافعی قد تواترت الاخبار عن رسول الله (صلّی الله علیه وآله وسلم) بذکر المهدی وانه من اهل بیته...).
(باب سوم در نشانه های بزرگ روز قیامت که بسیار است از جمله ی آن ظهور مهدی واو نخستین آن نشانه ها است. بدان که احادیث وارده پیرامون او، با روایتهای گوناگون قابل شمارش نیست. ومحمد بن حس اسنوی در کتاب (مناقب الشافعی) گفته: اخبار از رسول خدا (صلّی الله علیه وآله وسلم) به ذکر مهدی واین که او از اهل بیت رسول خدا (صلّی الله علیه وآله وسلم) است در حد تواتر است تا این که پس از تحقیق وبررسی عمیق درباره ی احادیث مهدی، یادآوری می کند که: (قد علمت ان احادیث وجود المهدی وخروجه آخر الزمان وانه من عتره رسول الله (صلّی الله علیه وآله وسلم) من ولد فاطمه (علیها السلام) بلغت حد التواتر المعنوی فلا معنی لانکارها ومن ثم ورد من کذب بالدجال فقد کفر ومن کذب بالمهدی فقد کفر)(13).
اینک روشن شد که احادیث وجود مهدی وظهورش در آخر الزمان واین که او از عترت رسول خدا واز فرزندان فاطمه است، به حد تواتر معنوی رسیده است، بنابراین انکار آنها معنائی ندارد واز اینجاست که در روایات آمده است که:هر کس ظهور حضرت مهدی ودجال را تکذیب کند، کافر است(14).
احمد بن محمد بن الصدیق الحضرمی (متوفی 1380 ه)
محدث، حافظ، از فضلای مغرب اقصی صاحب تالیفات ارزشمند،از جمله: (ابراز الوهم المکنون من کلام ابن خلدون) یا (المرشد المبدی لفساد طعن ابن خلدون فی احادیث) درباره ی مهدی موعود (علیه السلام) می نویسد:
(... وان من اعلامها الصریحه واشراطها الثابته الصحیحه ظهور الخلیفه الاکبر والامام العالد الاشهر الذی یحیی الله به ما درس من آثار السنه النبویه واندثر ویمیت به ما شاع من ضلالات اهل البدع وذاع وانتشر ویملا الارض عدلا کما ملئت بظلم من جار وفجر... امام العتره الطاهره المصطفویه محمد بن عبدالله المنتظر فقد تواترت بکون ظهوره من اعلام الساعه واشراطها الاخبار وصحت عن رسول الله (صلّی الله علیه وآله وسلم) فی ذلک الاثار وشاع ذکره وانتشر خبره من الکافه من اهل الاسلام علی ممر الدهور والاعصار فالایمان بخروجه واجب واعتقاد ظهوره تصدیقا لخبر الرسول محتم...)(15).
(دانشمندان ومتخصصان علم حدیث، سخنان ابن خلدون را با دلائل روشن رد کرده اند از جمله شیخ احمد صدیق حضرمی کتاب (ابراز الوهم المکنون...) را در رد او نوشته است. ودرباره ی وجوب اعتقاد به ظهور مهدی در آخر الزمان می نویسد: از علائم روشن ونشانه های ثابت وصحیح رستاخیز، ظهور خلیفه بزرگ وامام عادل مشهوراست که خداوند به وسیله ی او آنچه را که از آثار نبوی کهنه وفرسوده شده، احیاء می کند وآنچه را که از بدعت وضلالت انتشار یافته از بین می برد وروی زمین را از عدل وداد پر می کند پس از آن که از ظلم وفسق وفجور آکنده شده باشد. امام محمد بن عبدالله از عترت پاک پیامبر است که امت در انتظارش هستنددرباره ی این که ظهور او از علائم ونشانه های روز رستاخیز است اخبار در حد تواتر است وبه طور صحیح از آن حضرت رسیده است وخبر آن در میان مسلمانان در طول قرون واعصار انتشار یافته است. پس ایمان به ظهور آن حضرت به جهت تصدیق خبر رسول خدا واجب بوده واز عقائد اهل سنتو جماعت به حساب می آید).
شیخ محمد بن احمد السفارینی النابلسی (1114- 1188 ه)
فقیه حنبلی، صوفی وماهر در حدیث وتاریخ صاحب کتاب (لوائح الانوار البهیه وسواطع الاسرار الاثریه، لشرح الدره المضیئه فی عقد الفرقه المرضیه). وی پس از این که در کتابش به شرح شعر زیر پرداخته، می گوید:

وما اتی بالنص من اشراط * * * فکله حق بلا شطاط
منها الامام الخاتم الفصیح * * * محمد المهدی والمسیح

(علامتهایی که در نص آمده است، تمام آنها بدون تردید حق است، از جمله ی آنها، امام خاتم فصیح محمد مهدی ومسیح است).
(منها) ای من اشراط الساعه التی وردت به الاخبار وتواترت فی مضمونها الاثار ای من العلامات العظمی وهی اولها ان یظهر(الامام) المتقدی باقواله وافعاله...).
(یعنی از جمله آن علائم روز قیامت که در اخبار به طور متواتر آمده، یعنی از نشانه های بزرگ آخر الزمان ونخستین آن، این است که امامی که به گفتار وکردار مقتدای است وخاتم وپایان بخش امامان است. ظاهر می گردد که هیچ امامی پس از او نخواهد آمد همان طور که پیامبر خاتم پیامبران است وهیچ پیامبر ورسولی پس از او نخواهد آمد. زبانش فصیح است زیرا او از اعراب اصیل، اهل فصاحت وبلاغت است. نام او(محمد المهدی) است این نام مشهورترین اوصاف اوست زیرا (محمد) در چندین خبر آمده ودر بعضی از آنها گفته شده که اسمش (محمد) ونام پدرش (عبدالله) است).
(ابو نعیم) از حدیث (ابوهریره) آن را روایت کرده است وعبارت آن چنین است که پیامبر فرمود:
(لو لم یبق من الدنیا الا یوم لطول الله ذلک الیوم حتی یلی رجل من اهل بیتی یواطی اسمه اسمی واسم ابیه اسم ابی یملاها قسطا وعدلا کما ملئت ظلما وجورا).
(اگر از دنیا فقط یک روز باقی بماند خداوند آن را آن قدر طولانی می گرداند تا این که مردی از اهل بیت من ظهور می کند که نامش همانندنام من ونام پدرش نام پدر من است که زمین را از عدل وداد پر می کند پس از آن که از ظلم وجور پر شده باشد).
تا این که می گوید:
(واما نامگذاری وتوصیف او به (مهدی) این صفت او در چندین روایت ثابت گشته است). تا می گوید: کنیه او (ابو عبدالله) بوده ونسبش به اهل بیت پیامبر خدا (صلّی الله علیه وآله وسلم) می رسد).
(شیخ محمد سفارینی) از پنج نکته درباره ی مهدی (علیه السلام) یاد کرده که عبارتند از: 1- فی حلیته وصفته (قیافه وصفت او)؛2- فی سیرته (سیرت وروش او)؛
3- فی علامات ظهوره (علائم ونشانه های ظهور او)؛ 4- فی الاشاره الی بعض الفتن قبل خروج المهدی (اشاره به بعضی از فتنه ها که پیش از ظهورش اتفاق می افتد)؛ 5- فی مولده وبیعته ومده ملکه (تولد، بیعت ومدت حکومت ووسائل مربوط به آن).
وی پس از پایان گفتار خود در پیرامون نکات پنجگانه می گوید:
(قد کثرت الاقوال فی المهدی حتی قیل لا مهدی الا عیسی والصواب الذی علیه اهل الحق ان المهدی غیر عیسی وانه یخرج قبل نزول عیسی (علیه السلام) وقد کثرت بخروجه الروایات حتی بلغت حد التواتر المعنوی وشاع ذلک بین علماء السنه حتی عد من معتقداتهم وقد روی الامام الحافظ ابن الاسکاف بسند مرضی الی (جابر بن عبدالله) رضی الله عنه عنهما قال: قال رسول الله (صلّی الله علیه وآله وسلم): (من کذب بالدجال فقد کفر ومن کذب بالمهدی فقد کفر).
(سخن درباره ی مهدی بسیار گشته تا آنجا که گفته شده: هیچ مهدیی نیست مگر عیسی، ولی اهل حق این سخن رادرست نمی دانند ومعتقدند که مهدی غیر از عیسی است واین که او پیش از نزول عیسی (علیه السلام) ظهور می کند درباره ی قیام او روایات بسیار زیاد است وبه حد (تواتر معنوی) رسیده ودر میان علمای اهل سنت رواج یافته تا این که از باورها ومعتقدات آنان به شمار آمده است. وامام حافظ ابن اسکاف به سندی که مورد پسند است، از جابر بن عبدالله روایت کرده است که گفت: رسول خدا (صلّی الله علیه وآله وسلم) فرمود: (هر کس آمدن دجال را تکذیب کند او کافر است وهر کس مهدی را انکار کند، به دین خدا کافر گشته است).
وی سپس از برخی از روایات درباره ی ظهور مهدی یاد کرده ومی گوید:
علاوه بر اصحابی که نام بردیم وصحابه ای که نام آنها ذکر نشد وهمچنین (تابعان) روایات متعددی نقل شده که از مجموع آنها علم قطعی درباره ی ظهور مهدی به دست می آید وبدین ترتیب ایمان واعتقاد به ظهور مهدی، آن چنان که نزد اهل علم مقرر است ودر اعتقادات اهل سنت وجماعت تدوین یافته، یکی از واجبات است(16).
محمد صدیق خان بن حسن حسینی بخاری قنوچی هندی (1248- 1307)
از رجال نهضت اسلامی هند، وصاحب آثار ارزشمند در علوم اسلامی به زبانهای عربی، فارسی وهندی است از جمله (الاذاعه لما کان وما یکون بین یدی الساعه) می باشد که در همین کتاب می نویسد:
(باب فی الفتن العظام والمحن التی تعقبها الساعه وهی ایضا کثیره جدا)
منها المهدی الموعود المنتظر الفاطمی وهو اولها والاحادیث الوارده فیه علی اختلاف روایاتها کثیره جدا، تبلغ حد التواتر وهی فی السنن وغیرها من دواوین الاسلام من المعاجم والمسانید...).
(در باب (الفتن العظام والمحن...) که قبل از رستاخیز به وقوع می پیوندند، می نویسد از جمله ی آنها بلکه اولین آنها ظهور مهدی موعود است احادیث وارده در این باره در سنن وغیر اینها با وجود اختلاف آنها به قدری زیاد است که به حد تواتر می رسد).
ظاهرا از علمای اهل سنت دو نفر احادیث مربوط به مهدی را انکار ویا در آنها تردید کرده اند، یکی از آنها (ابو محمد بن الولید البغدادی) است که (ابن تیمیه) در (منهاج السنه) از او نام برده وبه شبهاتش پاسخ گفته است. دیگری (عبدالرحمن بن خلدون مغربی) مورخ معروف است که در میان علما به تضعیف احادیث مهدی مشهور گشته است. (شیخ محمد صیق) در کتاب (الاذاعه..) به بررسی سخنان وی پرداخته وگفته است:
(لا شک فی ان المهدی یخرج فی اخر الزمان من غیر تعیین شهر وعام لما تواتر من الاخبار فی الباب واتفق علیه جمهور الامه سلفا عن خلف الا من لا یعتد بخلافه).
(بی تردید مهدی در آخر الزمان - بدون تعیین ماه یا سال یعنی بدون تعیین وقت قبلی - (ظهور می کند چه اخبار در این باره (متواتر) بوده ومورد توافق جمهور امت از خلف وسلف است).
وی سپس می افزاید:
(فلا معنی للریب فی امر ذلک الفاطمی الموعود المنتظر المدلول علیه بالادله بل انکار ذلک جراه عظیمه فی مقابله النصوص المستفیضه المشهوره البالغه الی حد التواتر...)(17).
(تردید درباره ی موعود فاطمی که دلائل بر صحت آن دلالت دارند ویا انکار آن، گستاخی بزرگی است در برابر نصوص مشهور وفراوانی که تا حد تواتر رسیده است).
قاضی محمد بن علی الشوکانی (متوفای 1250 ه)
مولف تفسیر معروف (فتح القدیر) و(نیل الاوطار) است که در کتابش (التوضیح فی تواتر ما جاء فی المهدی المنتظر والدجال والمسیح) می نویسد:
(احادیث وارده درباره ی مهدی که توانستم بدانها دست یابم، از جمله 50 حدیث است که در آن صحیح، حسن وضعیف منجبر وجود دارد ای احادیث بی شک وتردید متواتر است، بلکه کلمه ی متواتر بودن درباره ی مسائلی که کمتر از این حدیث دارد طبق موازین حدیث شناسی صادق است. آثار صحابه ی پیامبر (صلّی الله علیه وآله وسلم) که بر مساله ی مهدی تصریح دارد بسیار زیاد است و(حکم رفع) دارد وجای هیچگونه بحث ومجال هیچ نوع اجتهادی را باقی نمی گذارد).
در مساله ی نزول مسیح (علیه السلام) می گوید:
(احادیث وارده پیرامون مهدی منتظر متواتر است واحادیث وارده درباره ی (دجال) متواتر است همان طور که احادیث منقول در مورد نزول عیسی (علیه السلام) متواتر می باشد).
شیخ منصور علی ناصف (معاصر)
از علمای (الازهر) ومولف کتاب (التاج الجامع للاصول فی احادیث الرسول) که در کتاب خود احادیث قابل اطمینان کتب حدیث اهل تسنن را جمع آوری کرده است. درباره ی حضرت مهدی (علیه السلام) می نویسد:
(اشتهر بین العلماء سلفا وخلفا انه فی آخر الزمان لابد من ظهور رجل من اهل البیت یسمی المهدی یستولی علی الممالک الاسلامیه وبتبعه المسلمون ویعدل بینهم ویوید الدین... وقد روی احادیث المهدی جماعه من خیار الصحابه وخرجها اکابر المحدثین کابی داود والترمذی. ابن ماجه، والطبرانی، وابی یعلی والبزاز والامام احمد والحاکم - رضی الله عنهم اجمعین - ولقد اخطا من ضعف احادیث المهدی کلها کابن خلدون وغیره)(18).
(بین علمای قدیم وجدید مشهور است که در آخر الزمان مردی از اهل بیت که مهدی نامیده می شود، به طور حتم ظهور فرموده وبر کشورهای اسلامی مسلط می شود ومسلمانان از او پیروی خواهند کرد وبین آنها به عدالت رفتار می کند ودین الهی را تایید می نماید... احادیث مهدی را جمعی از نیکان صحابه روایت کرده اند وبزرگان محدثین چون: ابوداود، ترمذی، ابن ماجه، طبراین، ابویعلی، بزاز وامام احمد وحاکم (رض) در کتابهای خود استخراج نموده اند ومسلما آنان که مثل ابن خلدون وبرخی دیگر همه ی احادیث مهدی را تضعیف نموده، به خطا رفته اند).

پاورقی:

-----------------

(1) الفتوحات المکیه، ج 3، ص 327 - 328.
(2) تذکره الخواص، ص 363 -4.
(3) الفصول المهمه، ص 304 - 291.
(4) فرائد السمطین، ص 92، حدیث 585.
(5) فرائد السمطین، ص 92.
(6) کتاب النهایة، ج 1، ص 106 - 7.
(7) خریده العجائب، ص 199، ط مصر، سال 1039.
(8) الحاوی للفتاوی، تحقیق: محمد محیی الدین عبد الحمید، ج 2، ص 170 - 130.
(9) کنز العمال، از ص 204 تا 219.
(10) کنز العمال، ج 14، ص 209 - ح 38674.
(11) وسیلة الخادم الی المخدوم، ص 295 - 273.
(12) روضات الجنان، روضه ی هشتم، ج 2، ص 393 - 389.
(13) الاشاعه لاشراط الساعه، ص 224 تا 258، چاپ اول.
(14) ابراز الوهم المکنون من کلام ابن خلدون، ص 433، ط دمشق، سال 1347 ه.
(15) ابراز الوهم المکنون من کلام ابن خلدون، ص 443، ط دمشق، سال 1347 ه.
(16) کتاب (لوائح الانوار البهیه وسواطع الاسرار الاثریه) لشرح (الدره المضیئه فی عقد الفرقه المرضیه)، ج 2، ص 348 تا 363، ط مصر، 1324.
(17) الاذاعه لما کان وما یکون بین یدی الساعه، تالیف: سید محمد صدیق حسن قنوچی بخاری، ص 425 - 390، ط مصر، چاپخانه ی المدنی.
(18) التاج الجامع للاصول ج 5، ص 341 - پاورقی، ط 1406، 4 ه - 1986 م.