راز نیایش منتظران

استثمار محرومان وبهره کشی از مستضعفان، مشکلی نیست که به تازگی بر جامعه بشری سایه افکنده باشد، بلکه از دیر باز انسانیت دچار این بلای بزرگ اجتماعی بوده وبا آن به ستیز برخاسته است.
از آغاز خلقت که بنگریم هابیل را در برابر قابیل وابراهیم را در مقابل نمرود، موسی را رو در رو با فرعون وپیامبر اکرم را درگیر با کفار قریش - همچون ابولهب، ابوجهل وابوسفیان - مشاهده می کنیم.
همیشه ودر همه جا، گروهی خود را بر دیگران تحمیل نموده وبه استضعاف آنها پرداخته اند. آیا این جدال را پایانی هست؟ آیا بشریت سرانجام از این مهلکه عظیم نجات خواهد یافت؟ وآیا جامعه انسانی چهره سعادت ومواسات ومساوات را خواهد دید؟ آیا می توان به آینده امیدی داشت؟ یا اینکه باید بسان حشره ای گم کرده راه، همچنان در تارهای تنیده از مشکلات مادی وهواهای نفسانی خویش دست وبا کند وسرانجام به زندگانی ننگین خویش پایان بخشد؟ متفکران شرق وغرب به این پرسش پاسخهای گوناگون داده اند، گروهی آن چنان به در مرداب یاس وناامیدی فرورفته اند که دیگر توان حرکتشان نیست، وبرخی به جای پرداختن به جامعه خویش، گوشه نشینی ودرویش مسلکی را به عنوان آخرین پناهگاه برگزیده اند.

(٧)

در این میان اندیشمندان ژرف نگر به آینده ای روشن تر وبه ساختن جهانی برتر فکر می کنند، واین راهی است که از دیر باز برای انسانها مطرح بوده است. طرح مدینه فاضله توسط افلاطون، سرزمین الدورادور به وسیله ولتر، وشهر آفتاب از سوی توماس کامپانلا، همه نشانه ای است از این نگرش وتوقع نسبت به آینده بشریت.
پیام آوران الهی همواره امت خویش را به پایانی روشن وایده آل بشارت داده اند، بشارت بر اینکه سر انجام پیروزی از آن مستضعفین است وبس. واین وعده الهی است که: ونرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض ونجعلهم ائمه ونجعلهم الوارثین. وما چنین اراده کرده ایم که بر ناتوان شدگان زمین منت گذاریم وآنها را پیشوا ووارثان (راستین) آن قرار دهیم. در سیستم اندیشه اسلامی انجام این مهم، بر عهده آخرین جانشین رسول اکرم (ص)، بازمانده خدا بر روی زمین، بر پا دارنده حکومت واحد جهانی، امام زمان حضرت حجت بن الحسن العسکری - ارواحنا فداه - گذارده شده است.

(٨)

پیروزی نهایی به دست قدرتمند او، ونجات مستضعفین به بازوی توانای آن حضرت می باشد. در دوران غیبت امام، شیعه - این رهروی خستگی نا پذیر تاریخ - با آزمایشی سخت ودشوار، ما سازنده وانگیزنده درگیر است. از یک سو، به جهت عدم شایستگی جامعه، از دیدار امامش محرم است، واز دیگر سو، در رابطه با باورداشت این رهبر الهی، وظایفی بس سنگین بر دوش دارد.
انتظار ظهور حضرت مهدی (عج) - این حماسه پر شور تشیع - در راس این وظایف قرار گرفته، ومنتظران حقیقی در نمایاندن انتظار راستین خود، تکالیف فراوانی را باید به انجام رسانند.
از جمله کسانی که در ارائه این راه به مردم مشتاق کمر همت بسته، مرحوم میرزا محمد تقی موسوی اصفهانی (معروف به احمد آباد) است. وی به سال 1301 ه. ق. در اصفهان متولد شد ودر سال 1348 ه. ق. یعنی در سن 47 سالگی در گذشت. در دوران عمر کوتاه وپر برکتش حدود 17 کتاب ورساله نگاشت، که از آن میان کتاب پر ارج مکیال المکارم درباره حضرت حجت - (عجل الله تعالی فرجه) - می باشد ونیز سه رساله به فارسی با نامهای:

(٩)

1 - وظیفه الانام فی زمن غیبه الامام (علیه السلام)
2 - نور الابصار فی فضیله الانتظار
3 - کنز الغنائم فی فوائد الدعاء للقائم (علیه السلام)
سیری اجمالی در آن کتاب واین سه رساله، موجی از عشق ومحبت راستین حضرت بقیه الله - ارواحنا فداه - را در نظر خواننده مجسم می سازد، عشقی فراوان که از ایمانی راسخ سرچشمه گرفته وگویا به وصال محبوب نیز انجامیده است. انگیزه نگارش کتاب ارزشمند مکیال المکارم یکی از نمونه های آن محبت متقابل است، که در عالم رویا به ملاقات آن حضرت نایل شده ودستور نوشتن کتاب را از حضرتش شنوده است که: این کتاب را بنویس وعربی هم بنویس ونام او را - بگذار مکیال المکارم فی فوائد الدعاء للقائم.

(١٠)

محقق فرزانه حضرت حجت الاسلام آقای صافی گلپایگانی (گرد آورنده کتاب شریف منتخب الاثر وبسیاری نوشته های سودمند دیگر) در مقدمه جلد دوم کتاب مکیال مکارم می نویسد: الکتاب الذی یعرب عن طول باع مولفه وسعه تتبعه وتفکیره، لم نعرف له نظیرا فی بابه، ولم نطلع فی ما کتب حول المهدویه علی کتاب مفرد آداب الدعاء للمهدی (ع) وفوائده غیر هذا الکتاب... این کتاب گویای حوصله فراوان مولف وگستردگی تحقیق وتفکر وتلاش اوست. در موضوع خود بی نظیر است وجز این، کتابی که در موضوع مهدویت وآداب دعای بر حضرت مهدی (ع) وفواید آن باشد، سراغ نداریم...
در جهت آشنایی بیشتر با شخصیت این بزرگ، بهتر است که به نقل مرحوم شیخ آقا بزرگ تهرانی - محقق اندیشمند وکم نظیر قرن اخیر - اکتفا کنیم که درباره اش نوشت: عالم فاضل وخطیب بارع... کان من العلماء الاعلام القائمین بالوظایف الشرعیه وامامه الجماعه والوعظ وغیرها. (او) دانشمندی فاضل وگوینده ای نیکو... واز دانشمندان برجسته ای بود که مسئولیتهای دینی وپیشوایی جماعت وپند وموعظه (مردم) را به انجام می رساند.
از نوشته های آن مرحوم درباره حضرت ولی عصر (علیه السلام)، کتاب مکیال المکارم در سال 1398 ه. ق - (قم. مطبعه العلمیه) تجدید چاپ شده، ورساله وظیفه الانام فی زمن غیبه الامام نیز توسط حسینیه عماد زاده اصفهان به چاپ رسیده است. آنچه در اینجا مطالعه می کنید دو رساله دیگر یعنی نور البصار فی فضیله الانتظار وکنز الغنائم فی فوائد الدعاء للقائم (علیه السلام) می باشد.

(١١)

در نیمه شعبان 1397 نمایشگاهی از کتب ویژه حضرت مهدی (ع) با نام روزنی بسوی نور در تهران تشکیل گردید و313 جلد کتاب به نمایش گذارده شد، در سال 1398 با تعدادی فزونتر در مشهد ودر نیمه شعبان 1399 در تهران (موزه نگارستان) با بیش از 500 کتاب تکرار گردید.
این نمایشگاهها از سوی مقامات علمی وروحانی، اساتید محترم واندیشمندان اسلامی مورد استقبال وتشویق فراوان قرار گرفت. انجام این امر برای پژوهشگران وعلاقمندان، انگیزه ای بود که به احیای این آثار ارزشمند دست یا زند وکوششی فزونتر در این مسیر بکار گیرند. به عنوان نمونه می توان از دو اثر ارزنده کتاب الغیبه (تالیف شیخ نعمانی) والبرهان فی علامات مهدی آخر الزمان (تالیف متقی هندی) نام برد که به همت والای دانشمند معظم جناب آقای علی اکبر غفاری تصحیح وتجدید چاپ شدند.

(١٢)

انگیزه گزینش وتجدید چاپ این دو رساله نیز همان بود، به علاوه که این دو رساله چنان کمیاب است که حتی در کتاب خانه مرکزی دانشگاه تهران، کتاب خانه آسان قدس رضوی (مشهد)، ونیز کتاب خانه مجلس شورا (تهران) یافت نشد، واین خود تاییدی دیگر بر ضرورت انجام این مهم بود. به هر حال نسخه عکسبرداری شده کتاب را از طریق همان نمایشگاه ونسخه اصلی را از کتاب خانه شخصی حجت الاسلام جناب آقای شریعت پناه تهیه کردیم.
بدین وسیله از الطاف ومحبت های ایشان ومسئولین نمایشگاه صمیمانه سپاسگزاری می نماییم. در پایان، ضمن پوزش از کمبودها، پیشنهادات و- راهنمایی های مفید دانشوران معظم را ارج نهاده ومغتنم می شماریم.

انتشارات بدر تهران - زمستان 1358

(١٣)

بسم الله الرحمن الرحیم وهو حسبی

الحمد لله المنعم المنان الذی جعل انتظار مولانا صاحب الزمان افضل عبادات اهل الایمان والصلواة علی نبیه وصفیه محمد الذی نزل علیه القرآن وعلی آله المعصومین امناء الرحمن وحجج الله علی الانس والجان ولعنه الله علی اعدائهم اهل الکفر والطغیان.
اما بعد بنده شرمنده جانی محمد تقی ابن عبدالرزاق الموسوی الاصفهانی عفی الله تعالی عنهما، به عرض برادران ایمانی می رساند که چون از افضل عبادات در این اعصار انتظار فرج وظهور خاتم ائمه اطهار المدخر لاخذ الثار والانتقام من الاشرار والکفار اعنی الامام الغائب عن الابصار القائم

(١٩)

المنتظر المهدی الحجه بن الحسن العسکری علیهما السلام است، لهذا محض خدمت به آن بزرگوار وبه جهت دلالت بسوی این امر جلیل، جمع نمودم.
در این مختصر بعضی از آنچه وارد شده است در اخبار مرویه از ائمه اطهار، در فضیلت این انتظار.
امید آنکه در روز شمار در زمره انصاران امام ابرار بشمار آیم.
ونامیدم آن را به کتاب نور الابصار فی فضیله الانتظار ومشتمل نمودم آن را بر یک مقدمه وسه مقصد ویک خاتمه.
اما مقدمه:
بدان که مؤمن باید قصدش در انتظار، فرمان برداری خداوند عالمیان ومحبت به رسول او وائمه اطهار علیهم السلام باشد تا به ثوابهای کامله انتظار فائز ورستگار گردد، انشاء الله تعالی.

(٢٠)

ثواب وفضیلت انتظار

در بیان جمله ای از اخبار وارده در ثواب وفضیلت انتظار، به نحو اختصار. در کمال الدین از حضرت صادق (علیه السلام) روایت شده که فرمودند: هر کس از شماها بمیرد با ایمان در حالی که منتظر باشد مثل کسی است که در خیمه حضرت قائم (علیه السلام) در خدمت آن جناب باشد.
ودر حدیث دیگر از پدران خود از حضرت امیر المؤمنین (علیه السلام) روایت فرموده که فرمودند: هر کس انتظار فرج ما را داشته باشد مانند کسی است که در راه خدا در خون خودش غلطیده باشد. ودر حدیث دیگر حضرت صادق (علیه السلام) فرمود:

(٢١)

خوشا به حال شیعیان قائم ما، که انتظار ظهور او را داشته باشند در زمان غائب بودن او، واطاعت او نمایند در زمان ظهور او، ایشانند اولیاء خدا که ترس وحزنی نیست بر آنها در روز جزاء.
واز حضرت رسول (صلی الله علیه وآله) مروی است که:
افضل عبادت ها انتظار فرج داشتن است. ودر بحار از عبدالحمید واسطی منقول است که گفت: به حضرت امام محمد باقر (علیه السلام) گفتم که: ما دست از بازارها وکسب های خود برداشته ایم، به جهت انتظار این امر، به نحوی که بعضی از ما نزدیک است سائل به کف شود.
فرمود: ای عبدالحمید آیا گمان می کنی کسی که در راه خدا چنین کند، خداوند فرج وگشایش به او ندهد؟ خدا رحمت کند بنده ای را که خودش را برای یاری ما نگاه می دارد، خدا رحمت کند بنده ای را که امر ما را احیاء می کند. گفتم: اگر به حال انتظار بمیرم پیش از ظهور قائم شما، چه ثواب دارم؟ فرمود: هر کس از شماها که در حال انتظار حضرت قائم از دنیا برود، وعزم یاری کردن او را داشته باشد در

(٢٢)

زمان ظهورش، مثل کسی است که در رکاب او جهاد کرده باشد وشهید شده باشد.
واز حضرت امام زین العابدین (علیه السلام) منقول است که فرمودند: انتظار فرج داشتن، از افضل اعمال است. ودر احتجاج از آن حضرت روایت است که به ابی خالد کابلی فرمودند که: طولانی می شود زمان غائب بودن ولی خدا - که دوازدهمین از اوصیاء حضرت رسول ((صلی الله علیه وآله) وسلم) وائمه بعد از آن جناب است - ای ابا خالد، بدرستی که آن مومنانی که در زمان غائب بودن او می باشند واعتقاد ویقین به امامت او دارند وانتظار زمان ظهور او را می کشند، بهتر اند از اهل هر زمانی، زیرا که خداوند تبارک وتعالی چنان عقل وهوشی به آنها عطا فرموده که غائب بودن امامشان با حضور او نزد آنها یکسان است، وقرار داده آنها را در آن زمان به منزله کسانی که جهاد نمودند در خدمت حضرت رسول - ((صلی الله علیه وآله) وسلم) - با کفار به شمشیر.
ایشانند مومنین خالص وشیعیان ما به حقیقت وراستی، ودعوت کنندگان بسوی دین خدا عز وجل، به آشکار ونهان.

(٢٣)

ودر خبر دیگر است که فرمود: هر مومنی که ثابت بماند بر ولایت ما، در زمان غائب بودن قائم ما، عطاء می فرماید حق تعالی به او ثواب هزار شهید را، که مثل شهدای بدر واحد باشند. مولف گوید که چون باقی بودن بر حال انتظار لازمه ثبوت ولایت وعلامات آن است، می توان این ثواب را برای آن اثبات نمود. ودر کمال الدین از صقر بن ابی دلف روایت است که گفت شنیدم از حضرت امام محمد تقی (علیه السلام) که فرمود: امام بعد از من پسر من علی است، امر او امر من است وگفتار او گفتار من است، واطاعت او اطاعت من.
وامام بعد از او پسر او حسن است، امر او امر پدرش علی است وقول او قول پدر اوست وطاعت او طاعت پدر او. آنگاه ساکت شدند. گفتم: یابن رسول الله پس کیست امام بعد از امام حسن عسکری؟ حضرت گریه شدیدی نمودند، آنگاه فرمودند: بدرستی که امام بعد از امام حسن عسکری پسر اوست، که قائم بحق ومنتظر است.
گفتم: یابن رسول الله (ص) چرا او را قائم می نامند؟ فرمودند:

(٢٤)

برای آنکه قیام می فرماید بعد از اینکه نام او از میان رفته باشد وبیشتر قائلین به امامت او از دین برگردند. (یعنی به جهت طول غیبت او) گفتم: چرا او را منتظر نامند؟ فرمود: به جهت آنکه از برای او غائب شدنی اتفاق می افتد که بسیار می شود روزگاران وطول می کشد زمان آن پس مومنین خالص به انتظار او باقی می مانند وشک کنندگان او را انکار می کنند وانکار کنندگان به ذکرا واستهزاء می نمایند وکسانی که وقت برای ظهورش معین می کنند دروغگو می باشند وکسانی که عجله می کنند هلاک می شوند (یعنی از دین بر می گردند) وکسانی که فرمان بردار ائمه خود هستند (یعنی چون وچرا نمی کنند وبه دستور العمل امامان دین رفتار می کنند) نجات می یابند.
مولف می گوید که مراد از عجله ای را که باعث هلاکت می شود، در مقدمه کتاب کنز الغنائم بیان نموده ام. واز حضرت امیر (علیه السلام) مروی است که فرمودند: منتظر فرج باشید واز رحمت خداوند ناامید نباشید، بدرستی که پسندیده ترین اعمال بسوی حق تعالی انتظار فرج است.
واز حضرت صادق (علیه السلام) مروی است که فرمود:

(٢٥)

هر کس از شماها بمیرد، در حالتی که انتظار ظهور امام زمان (علیهم السلام) را داشته باشد، مانند کسی است که با حضرت قائم در خیمه آن حضرت باشد. آنگاه اندکی ساکت شد، بعد فرمود: بلکه مانند کسی است که در رکاب او جهاد کند.
بعد فرمود: نه والله، بلکه مانند کسی است که در رکاب حضرت رسول (صلی الله علیه وآله) شهید شده باشد. حقیر گوید: در این حدیث سه درجه از ثواب را تدریجا ذکر فرموده اند که از برای منتظرین ظهور حضرت قائم هست.
ودر بحار از حضرت امیر المؤمنین (علیه السلام) حدیثی روایت شده که خلاصه اش این است که: حق تعالی به کسانی که در زمان غائب بودن امام، انتظار ظهور او را دارند، ودین خود را محکم نگاه می دارند، عطا فرماید آن ثواب های واقعی کامل را، که به آزادی عمل نمودند بر طبق احکام واقعیه وعبادات صحیحه قرار داده، اگر چه آنها به سبب غائب بودن آن حضرت، دسترسی به فهمیدن حکم های واقعی وعبادات حقیقی نداشته باشند، (یعنی به ازای اعمال وعبادات ظاهریه که مطابق تکلیف فعلی خود بجا می آورند، اجر وثواب اعمال و

(٢٦)

عبادات کامله حقیقه را مرحمت می فرماید، به واسطه فضیلت انتظار داشتن از برای ظهور امام (علیه السلام) واخذ واقعیات احکام). ودر نجم ثاقب از غیبت شیخ طوسی (رحمه الله علیه) از مفضل روایت است که گفت: ذکر نمودیم قائم (علیه السلام) را، وکسی که مرد از اصحاب ما، که انتظار او را می کشید.
پس حضرت صادق (علیه السلام) فرمود به ما که: چون حضرت قائم (علیه السلام) خروج کند کسی بر سر قبر مومن می آید، پس به او می گوید که ای فلان، بدرستی که ظاهر شد صاحب تو، پس اگر خواهی که ملحث شود واگر می خواهی که اقامت کنی در نعمت پروردگار خود پس اقامت داشته باش. مولف گوید از این حدیث ظاهر می شود که این مطلب که زنده شدن در زمان ظهور آن بزرگوار باشد، یکی از جمله فوائد انتظار است، چنانچه این فائده در دعای برای آن حضرت نیز وارد شده.
واز ابی حمزه روایت است که گفت به حضرت صادق (علیه السلام) عرض کردم: فدایت شوم، پیر وبی قوه شده ام واجلم نزدیک شده است ومی ترسم پیش از وقوع امر فرج شما بمیرم. فرمودند: ای ابا حمزه، هر کسی که ایمان بیاورد به ما وتصدیق کند حدیث ما را ومنتظر زمان فرج ما باشد، مثل کسی می ماند که در زیر علم حضرت قائم (علیه السلام) شهید شده باشد، بلکه ثواب کسی را دارد

(٢٧)

که در رکاب حضرت رسول (صلی الله علیه وآله) شهید شده باشد.
ودر حدیث دیگر از آن حضرت مروی است که فرمود: هر کس از شماها بمیرد در حالتی که انتظار فرج را داشته باشد افضل است نزد حق تعالی از بسیاری از شهیدان بدر واحد. ودر برهان از مسعده روایت شده که گفت: در محضر مبارک حضرت صادق (علیه السلام) بودم که پیرمرد منحنی وارد شد، در حالتی که به عصای خود تکیه نموده بود.
پس سلام کرد وحضرت جواب سلامش را دادند. آنگاه عرض کرد: یا ابن رسول الله (ص) دست خود را بدهید من ببوسم. حضرت دست خود را دادند وبوسید. آنگاه شروع کرد به گریه کردن.
حضرت فرمودند: ای شیخ چرا گریه می کنی؟ عرض کرد: فدایت شوم، بقدر صد سال است که عمرم در انتظار قائم شما گذشته، هر ماهی نو می شود، می گویم در این ماه ظاهر می شود، وهر سالی تازه می شود، می گویم در این سال واقع می شود. اکنون پیر وناتوان شده ام واجلم فرا رسیده وهنوز به مراد دل خود نرسیده ام وظهور فرج شما را ندیده ام(1).
پس چرا گریه نکنم وحال آنکه، بعض شما را پراکنده در اطراف زمین، وبعضی را کشته به ظلم اعدای دین می بینم. پس حضرت صادق (علیه السلام) گریان شدند وفرمودند که:

-----------------

(1) لمولفه:

گذشت عمر من اندر فراغ یار دریغ * * * ز هجر غرقه خون شد دل فکار دریغ
شد از فراقش روزم سیاه چون شب تار * * * گذشت عمرو به مردم در انتظار دریغ

(٢٨)

 ای شیخ، اگر زنده ماندی تا زمانی که ببینی قائم ما را، می باشی در مقام رفیع بسیار عالی، واگر پیش از ظهور حضرت او در انتظارش مردی، پس در روز قیامت در زمره آل محمد صلوات الله علیهم محشور خواهد شد، وآنها مائیم که امر به تمسک به ما نموده، در آنجا که فرمود: انی مخلف فیکم الثقلین فتمسکوا بهما لن تضلوا کتاب الله وعترتی اهل بیتی.
یعنی بدرستی که من دو چیز بزرگ عالی مقام در میان شما می گذارم، پس متوسل به آنها بشوید تا هیچ وقت گمراه نگردید، یکی کتاب خدا قرآن، ودیگری عترت من که اهل بیت منند. آن پیرمرد چون این بشارت عظمی را شنید، جزع وگریه اش ساکن گردید وگفت: مرا با وجود این بشارت باکی از مرگ نیست.
آن گاه حضرت صادق (علیه السلام) فرمودند: ای شیخ، بدان که قائم ما بیرون می آید از صلب حضرت امام حسن عسکری، وامام حسن عسکری بیرون می آید از صلب امام علی النقی، وعلی بیرون می آید از صلب امام محمد تقی، ومحمد

(٢٩)

بیرون می آید از صلب حضرت علی بن موسی، وعلی بیرون می آید از صلب حضرت موسی که پسر من است واو از صلب من خارج گردیده، ما دوازده نفریم که تمام ما معصوم وپاکیزه از هر گناه وکثافتی می باشیم.
تنبیه (یاد آوری): اختلافی که در ثواب انتظار در بعض اخبار مشاهده می شود، به اعتبار اختلاف منتظرین است در درجات معرفت وتقوی وانتظار، البته هر کس اکمل است ثوابش هم اکمل است.

(٣٠)

واجب بودن انتظار
در بیان واجب بودن انتظار ظهور حضرت قائم (عجل الله تعالی فرجه) وشرط بودن او در قبول اعمال. در اصول کافی از اسمعیل جعفی روایت است که گفت: شخصی وارد شد بر حضرت امام محمد باقر (علیه السلام) وبا او صحیفه ای بود، حضرت به او فرمودند: این صحیفه مخاصم است که سئوال نمود از آن دینی که بواسطه آن اعمال انسان به درجه قبول می رسد؟ عرض کرد: بلی، خدا شما را رحمت کند، مراد من همین است.
حضرت فرمود: آن دینی که به سبب آن اعمال قبول می شود این این است: شهادت به یگانگی خدا واینکه شریک ندارد، وشهادت به رسالت خاتم انبیاء محمد (صلی الله علیه وآله)، واقرار به حقیقت تمام آنچه خبر داده از جانب حضرت حق تعالی،

(٣١)

ودوستی با ما اهل بیت، وبیزاری از دشمنان ما، وفرمان بردار بودن از برای امر ما، وپرهیزگاری از گناهان، وتواضع وانتظار داشتن از برای ظهور قائم ما، بدرستی که از برای ما دولتی است که هر وقت خدا بخواهد آن را ظاهر می گرداند.
ودر غیبت شیخ نعمانی از ابی بصیر روایت است که: روزی حضرت صادق (علیه السلام) فرمودند: می خواهید شما ها را خبر بدهم به آن چیزی که حق تعالی با نبودن آن هیچ عملی را از بندگان قبول نمی فرماید. گفتم: بلی. فرمود: آن شهادت به یگانگی خدا است، وآن که حضرت محمد (صلی الله علیه وآله) بنده او وپیغمبر اوست، اقرار به آنچه خدا امر فرموده به آن، ودوستی از برای ما، وبیزاری از دشمنان ما (یعنی دشمنان ائمه)، وفرمان بردار بودن از برای ائمه اطهار (علیهم السلام)، وپرهیزگاری از گناهان، وکوشش نمودن در اطاعت خدا (یعنی در ادای واجبات شرعیه).
ویقین داشته (یعنی در امر اصول دین وحقیقت امر ائمه طاهرین)، وانتظار داشتن از برای ظهور حضرت قائم (علیه السلام). آن گاه فرمودند که:

(٣٢)

از برای ما دولتی هست که ظاهر می گرداند آن را حق تعالی هر وقت که بخواهد.

ودر کمال الدین از حضرت عبدالعظیم روایت است که فرمود: وارد شدم به محضر سید خود حضرت امام محمد تقی (علیه السلام)، وقصد داشتم که سئوال نمایم از آن جناب از قائم که همان است مهدی یا غیر اوست.
پس حضرت پیش از سئوال کردن من به اعجاز فرمودند: ای ابا القاسم، بدرستی که قائم از ما همان مهدی است، که واجب است انتظار او را داشتن در زمان غائب بودن او، وواجب است اطاعت وپیروی او در زمان ظهور او، واو سومی از اولاد من است. وشیخ صدوق در کمال الدین به سند صحیح از حضرت صادق (علیه السلام) روایت فرموده که فرمود: نزدیک ترین حالات بندگان خدا به خدا، که در آن حال از آنها خشنود تر از هر زمانی است، آن وقتی است که امام آنها غائب واز نظر آنها پنهان می باشد ومکان او را نمی دانند، وبا وجود این یقین دارند که حجت الهیه موجود است.
پس در آن زمان باید هر صبح وشام منتظر فرج باشند.

(٣٣)

مولف گوید: هر صبح وشام کنایه است از استمرار رو دوام یعنی در هیچ حالی ودر هیچ وقتی ودر هیچ ماه وسالی نباید مایوس از ظهور امام (علیه السلام) باشد، بلکه هر چه غیبت آن حضرت طولانی تر می شود باید امیدشان بوجود مبارک او محکم تر وثابت تر بشود، زیرا که خود این طول غیبت از امور غیبه ئی است که ائمه ما (علیهم السلام) پیش از وقوع آن خبر داده اند.

هر دم در انتظار تو عمرم گذر کند * * * آن دگر امید مرا بیشتر کند
نوعی اثر نموده به قلبم جدائیت * * * کاندر رگی ضعیف اثر نیشتر کند

(٣٤)

معنای انتظار
در بیان معنی انتظار ومقدار واجب از آن به نحو اختصار. بدان که: اصل انتظار امری است قلبی که ظاهر ومنبعث می شود از آن امور بدنیه بسیار، که متفاوت است به حسب تفاوت درجات انتظار.
اما قدر واجب از انتظار قلبی از برای ظهور آن بزرگوار، بر حسب آنچه ظاهر می شود از اخبار، این است که مومن باید یقین داشته باشد به اینکه حضرت قائم (علیه السلام)، که امام دوازدهم است وفرزند صلبی بلا واسطه حضرت امام حسن عسکری است، از روزی که متولد شده تا کنون زنده است، وبه همین بدن عنصری باقی است، ودر همین عالم است ونمرده است ونخواهد مرد تا اینکه ظاهر شود به همین بدن، ودر همین عالم سلطنت کند، وعالم را پر از عدل نماید ودین اسلام را در تمام عالم رواج دهد، وظهور را ووقت معینی ندارد که خلایق بدانند، بلکه احتمال دارد در همین سال واقع شود، واحتمال دارد سالهای بسیار دیگر تاخیر بیفتد.

(٣٥)

وباید مومن در هیچ حالی از حالها وهیچ سالی از سالها ناامید نباشد از وقوع ظهور آن جناب، بلکه باید همیشه اوقات وتمامی سنوات امیدوار به ظهور موفور السرور آن بزرگوار باشد.
پس اینکه بعضی از نادانها به حسب خیالات وحدسیات می گویند حالاها امام ظاهر نمی شود، یا تا صد سال دیگر هم مثلا ظاهر نمی شود، خطاء واشتباه است وخلاف دستور العمل منقول از ائمه اطهار است، بلکه در اخبار متعدده تصریح فرموده اند که ظهور آن حضرت بغته واقع می شود، وعلامات حتمیه ظهور مثل خروج سفیانی وصیحه آسمانی وقتل نفس زکیه همه در یک سال نزدیک بهم واقع می شود، چنانچه مشروحا در مکیال المکارم ذکر نموده ام با شواهد دیگر، پس ممکن است که در همین سال ظهور واقع شود، وممکن است که سالهای بسیار دیگر هم تاخیر بیفتد، ومومن نباید هیچ وقت ناامید باشد.
وهمچنین جزم وحکم به اینکه تا فلان وقت یا فلان سال ظهور واقع می شود، آن هم خطاء واشتباه است، بلکه در روایات متعدده معتبره امر فرموده اند که هر کس تعیین وقت نماید از برای ظهور حضرت قائم (علیه السلام) او را تکذیب نمائید، زیرا که علم به آن مخصوص به خداوند عالمیان جل شانه است.
انتظار واجب بدنی
واما قدر واجب از انتظار بدنی که منبعث از آن انتظار قلبی می شود، این است که مومن از معاصی وگناهان اجتناب نماید، وصفات بد را از خود دور نماید،

(٣٦)

 تا اینکه اگر درک نمود زمان ظهور آن حضرت را، مورد مرحمت واحسان آن جناب باشد، وآن حضرت از او خشنود باشند نه دل آزرده.
چنانچه در روایت ابی بصیر است که حضرت صادق (علیه السلام) فرمودند: هر کس دوست می دارد که از اصحاب حضرت قائم (علیه السلام) باشد، باید انتظار ظهور آن حضرت را داشته باشد، وعمل او بر طبق ورع وپرهیزگاری باشد، وخود را به صفات خوب واخلاق حمیده متصف نماید، در حالتی که منتظر ظهور آن حضرت است.
پس چنین کسی اگر از دنیا برود وظهور حضرت قائم (علیه السلام) بعد از او واقع شود، ثواب کسی را دارد که درک فیض حضور آن جناب را نموده باشد واز یاران واصحاب او باشد. پس سعی کنید در پرهیزگاری وطاعت، ومنتظر ظهور امام قائم (علیه السلام) باشید.
ودر توقیع مروی از آن جناب در بحار واحتجاج می فرماید که: باید هر یک از شماها کاری بکند ونوعی رفتار نماید که به محبت ما نزدیک شود، واحتراز کند وپرهیز نماید از عملی که او را به غضب ما نزدیک می کند. الخ.
انتظار قلبی کامل
واما انتظار قلبی کامل، پس به این حاصل می شود که شخص مومن در

(٣٧)

هیچ حالی از حالات وهیچ وقتی از اوقات وهیچ مکانی از مکانها از یاد امامش وانتظار قدوم مبارکش خالی وفارغ نباشد، بلکه اگر در مجالس ومحافل مردم هم حاضر می شود وبا اهل عالم گفتگو می کند، قلبش پیش امام (علیه السلام) باشد، وبه انتظار او وخیال او وشوق وصال او باشد.
مثل شخصی که اولادش منحصر باشد بیک نفر، وآن یک نفر هم به جمیع کمالات آراسته باشد، ووجودش انواع واقسام فوائد ومنافع از برای این شخص داشته باشد، وبه سفری رفته باشد واین پدر از جا ومنزل او خبر نداشته باشد، تصور کن، آیا یک ساعت از خیال او بیرون می رود، یا آنکه از جستجوی او تغافل می کند؟ حاشا وکلا، بلکه شب وروز، بلکه در تمام ساعات وحالات وحرکات وسکنات، محبوب او پیش نظر او مثل است، چنانچه شاعر گفته: ای غایب از دو دیده چنان در دل منی کز لب گشودنت به من آواز می رسد وچون مومن محبتش به امام زمان (علیهم السلام) به این درجه رسید ایمانش کامل می شود، چنانچه در حدیث نبوی در دار السلام وغیره مروی است که فرمودند: مومن ایمانش کامل نمی شود مگر وقتی که من در نزد او از خودش عزیزتر باشم، واولاد من در نزد او از اولاد خودش عزیزتر باشد، واهل من نزد او عزیزتر از اهل خودش باشند، وامور متعلقه به من نزد او اهم از امور متعلقه به خود او باشد.
وهمین که انتظار قلبی به این درجه از کمال رسید، آثار ظاهریه او هم به درجه کمال می رسد.

(٣٨)

درجه کامل انتظار
در بیان علامات وآثار درجه کامله انتظار به نحو اختصار.
وآن دوازده چیز است:
اول: آن که شخص منتظر دائما محزون وغمگین است در زمان فراق محبوب خود، چنانچه از حضرت رضا (علیه السلام) در وصف حال مومنین در زمان غایب بودن امام زمان (علیهم السلام) روایت شده، وعلاوه بر این، جهات دیگر هم از برای مغموم بودن مومن در زمان غیبت موجود است، مثل ضعف اهل اسلام وغلبه معاندین ومخفی بودن احکام واقعیه وخارج بودن سلطنت ظاهریه از دست امام زمان (علیهم السلام) وغیر اینها، که تمامش انشاء الله رفع می شود به ظهور آن حضرت (عجل الله فرجه).
دوم: گریان بودن در انتظار آن حضرت، چنانچه از حضرت صادق (علیه السلام) روایت شده.

(٣٩)

سوم: همیشه به یاد آن حضرت بودن وآنی خود را از ذکر وفکر او فارغ نگذاشتن.
چهارم: از اهل دنیا کناره کردن وترک معاشرت، مگر بقدر حاجت وضرورت.
پنجم: در غالب اوقات ومظان اجابت به آن جناب دعا کردن وطلب فرج وظهورش را از حق تعالی نمودن.
ششم: مومنین را ترغیب وتحریص نمودن به این دعا والتماس آن را از ایشان نمودن. بلکه شخص منتظر حقیقی، به هر وسیله ای که احتمال بدهد نزدیک شدن وصال محبوب خود را، البته در تحصیل آن سعی واقدام می نماید.
هفتم: آن که هر چه غایب بودن او طولانی تر می شود، شوق شخص منتظر شدیدتر وزیادتر می شود.
هشتم: آن که در انتظار محبوب خود صبر بر شدت ها وسختیها نماید، وآنها را در جنب این امر بزرگ سهل وسبک شمارد. در خرایج از حضرت رسول (صلی الله علیه وآله) روایت است که به اصحاب خود فرمود: می آیند گروهی بعد از شما که هر یک نفر از آنها ثوابش معادل ثواب پنجاه نفر از شما است.
گفتند: یا رسول الله (صلی الله علیه وآله)، ما با شما بودیم در جنگ بدر واحد، وقرآن در تعریف ما نازل شد. فرمودند که: شما به مشقت هایی که آنها مبتلا

(٤٠)

می شوند مبتلی نشدید، وبه اندازه ای که آنها صبر می کنند، صبر ننمودید.
مولف گوید که: از برای مومن هیچ ابتلاء وشدتی عظیم تر از مفارقت وغایب بودن امام او نیست، واز همین جهت است افضلیت مومنین این زمان از مومنین زمانهای قبل.
نهم: آن که همین که شخص منتظر به حد کمال رسید، شدائد وسختی هائی که در انتظار بر او وارد می شود، از آنها لذت می برد، وبه سبب آن شوقی که به لقای محبوب دارد احساس به آن المها نمی کند:

لذت دیواندگی در سنگ طفلان خوردن است * * * حیف از آن اوقات مجنون را که در هامون گذشت

دهم: آن که چون انتظار ومقام محبت شدید، خواب وخوراک شخص کم می شود، بلکه کار به جایی می رسد که التفات به هیچ چیز را مورد راجعه به خود نمی کند، واز خود بی خود می شود، چنانچه این حال از برای ائمه ما (علیهم السلام) در حال نماز اتفاق می افتاد.
یازدهم: آن که چون انتظار کامل شد، شخص از هیچ چیز دنیا لذت نمی برد، بلکه لذت او منحصر است فقط در ذکر محبوب ومعشوقی که دارد. شیخ سعدی:

گر مرا هیچ نباشد نه به دنیا نه به عقبی * * * چون تو دارم همه دارم دگرم هیچ نباید

وبسط کلام در هر یک از این مقامات منافی با اختصار است.
دوازدهم: از علامات انتظار، مهیا بودن از برای ورود محبوب است، ومهیا

(٤١)

بودن از برای ظهور حضرت صاحب الامر (علیه السلام). که به چند چیز حاصل می شود:
اول: عزم حقیقی بر یاری ومتابعه آن جناب.
دوم: اینکه شخص خود را به صفات نیکو متصف نماید، وصفات ذمیمه که مبغوض اوست از خود دور نماید. آئینه شو جمال پری طلعتان طلب جاروب کن تو خانه وپس میهمان طلب.
سوم: مواظبت در طاعات وعبادات واجبه ومستحبه وترک محرمات ومکروهات شرعیه.
چهارم: مهیا نمودن اسلحه.
پنجم: مرابطه، به نحوی که در کتاب وظیفه الانام ذکر نموده ام.
ششم: مواظبت در خواندن دعای عهد نامه کوچک وبزرگ که در وظیفه الانام نقل نموده ام ودر کتاب زاد المعاد هم مذکور است. تمام شد کتاب نور الابصار فی فضیله الانتظار.

(٤٢)

بسم الله الرحمن الرحیم وهو حسبی

الحمد لله وسلام علی عباده الذین اصطفی محمد وآله سادات الوری، ولعنه الله علی اعدائهم الی یوم الجزاء.
اما بعد بنده شرمنده جانی محمد تقی ابن عبد الرزاق الموسوی الاصفهانی عفی الله تعالی عنهما به عرض برادران ایمانی می رساند که: چون از جمله مهمات خاصه در این اوقات، اهتمام نمودن در دعا گوئی به وجود مبارک اعلی حضرت اشرف ارفع امجد اقدس خاتم الوصیین ومجمع کمالات الائمه الراشدین مولانا حجه بن الحسن بن علی بن محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب علیهم الصلوه والسلام، ومسئلت نمودن تعجیل در فرج وظهور آن جناب است از حضرت واجب الوجود جل شانه، واین مطلبی است که ائمه اطهار (علیهم السلام) اهتمام تمام در آن داشته اند، وبسیاری از دعاهای آنها مشتمل است بر دعای به وجود مبارک آن حضرت، وطلب فرج آن جناب را از حق تعالی نمودن، وبسیاری از ادعیه آنها مخصوصا برای آن بزرگوازر بوده وعلمای امامیه (ره) در کتب قدیمه وحدیثه خود

(٤٥)

روایت فرموده اند، وحقیر بعض آنها را در ابواب الجنات ومکیال المکارم روایت کرده ام.
واز برای این امر فوائد وخواص کثیره دنیویه واخرویه از آیات وروایات مستفاد می شود، وآنچه این اقل عباد جمع نموده ام زیاده بر صد فائده است، که کتاب مکیال المکارم را به جهت آن وضع وتالیف نموده ام، وچون آن کتاب عربی است وعوام را از آن بهره نیست، لهذا عازم شدم بر آن که مختصرا اکثر آن فوائد را به لغت فارسی جمع نمایم، محض خدمتگزاری به آن بزرگوار وبه برادران ایمانی که از این فوائد محروم نمانند. ونامیدم این مختصر را به کتاب کنز الغنائم فی فوائد الدعاء للقائم، ومشتمل است بر یک مقدمه وهشت مطلب ویک خاتمه. اما مقدمه در بیان امری چند که لازم است تنبیه بر آن:
مطلب اول: در بیان اینکه افضل اعمال ادای حق مؤمن است، واشاره به آن که حقوق آن جناب زیادتر وعظیم تر است از حق هر مؤمنی بر ما.
مطلب دوم: در اینکه یکی از اقسام ادای حق آن حضرت دعاء کردن به آن جناب، ومسئلت نمودن تعجیل در فرج وظهور آن حضرت است از حق تعالی، ودعای به آن جناب منافاتی ندارد با رفعت شان آن جناب، واحتیاج ما در اصلاح امور خود به آن بزرگوار.
مطلب سوم: در بیان اهتمام ائمه اطهار (علیهم السلام) در دعای در حق آن جناب وطلب کردن فرج وظهور او از حضرت رب الارباب.

(٤٦)

مطلب چهارم: در بیان سر زیادتی اهتمام ایشان به این مطلب، وآن که هر قدر محبت شخص به آن جناب بیشتر است، اهتمامش در دعای به آن حضرت بیشتر است.
مطلب پنجم: در بیان جمله ای از فواید ومنافع دنیویه که حاصل می شود برای مؤمن، به برکت دعای به آن جناب وطلب فرج وظهور آن حضرت را از حق تعالی نمودن.
مطلب ششم: در بیان جمله ای از فواید ومنافع اخرویه این عمل شریف.
مطلب هفتم: در بیان اوقاتی که اهتمام به این امر بیش از وقتهای دیگر است.
مطلب هشتم: در نقل بعضی از دعاهای مرویه از ائمه معصومین (علیهم السلام) از برای حضرت صاحب الزمان روحی وارواح العالمین فداه.

(٤٧)

مقدمه
بدان که در جمله ای از اخبار مرویه از ائمه اطهار (علیهم السلام) نهی شده است از تعجیل نمودن در امر ظهور حضرت صاحب الامر (علیه السلام)، وفرموده اند که عجله کردن در این مطلب سبب هلاک شخص می شود (مراد از هلاک کفر وخروج از ایمان است که سبب هلاکت می شود)، واین روایات منافاتی ندارد با اخبار متعدده که امر فرموده اند به طلب تعجیل در فرج وظهور ایشان از خداوند عالمیان جل شانه.وبیان مختصر نزدیک به فهم عوام در تحقیق این مقام این است که: عجله ای که مذمت آن در اخبار وارد شده وموجب هلاک انسان وضرر وخسران او می شود در امر ظهور آن حضرت، بر سه قسم است:
اول: عجله ای که سبب ناامیدی از فرج وظهور آن حضرت شود، یعنی به جهت کم طاقتی وکم صبری تعجیل کند وبگوید: اگر شدنی بود تا حال باید شده باشد.
واین حرف آخر کار (نعوذ بالله) راجع می شود به انکار ظهور قائم منتظر (علیه السلام).
دوم: عجله ای که منافی با تسلیم ورضای به امر خداوند جل شانه

(٤٨)

باشد، که بگوید: چرا ظاهر نمی شود وبرای کی گذاشته؟ وبرگشت این اعتراض بر خداوند عز وجل است، وچنین کسی تابع شیطان است که ایراد به خدا گرفت، بلکه باید شخص دعاء بکند واگر هم حق تعالی تاخیر در اجابت فرمود، آن را مطابق حکمت بداند.
سوم: عجله کردن که سبب متابعت وپیروی نمودن مدعیان کذبه وداعیان باطل شود.
چون تعجیل دارد وکم طاقت است، پیش از ظاهر شدن علامتهای حتمیه وآثار مرویه از ائمه (علیهم السلام) به مدعیان باطل اعتماد می کند وبه محض خیال وشبهه وتاویل، ارادت به شیطانهای بصورت انسان پیدا می کند، به امید آن که موعود منتظر باشد، چنانچه بسیاری مردم به این سبب هلاک شدند (یعنی از دین برگشتند)، با وجود آن که از برای امام (علیه السلام) علامتهای مخصوصه قطعیه هست مطابق عقل ونقل، که تا آنها در او یافت نشود نباید اعتماد نمود: یکی آن که باید هیچ وقت از او معصیتی صادر نشده باشد، دیگر آن که بشخصه ونسبه معروف باشد، دیگر آن که عالم به جمیع احکام الهیه وجمیع لغات باشد، ودر هیچ مسئله عاجز نشود، ومحتاج به پرسیدن از غیر ودیدن در کتاب نباشد، دیگر آن که معجزه از او صادر شود، یعنی کاری که از هیچ کس مثل آن صادر نشود، مثل تکلم کردن درختها وحیوانات با او وزنده شدن مرده به دعای او ونسوزانیدن آتش بدن او را وامثال اینها، که مکرر از ائمه اطهار صادر می شد، واگر چنین نباشد با دیگران فرقی

(٤٩)

 ندارد.
ودر غیبت نعمانی(2) از حضرت صادق (علیه السلام) مروی است که فرمودند: هر گاه کسی ادعای قائم بودن کرد، از او بطلبید امور عظیمه ای را که غیر امام کسی از عهده آنها بر نمی آید.
ودیگر آن که مبین احکام دین خاتم انبیاء صلی الله علیه وآله وسلم باشد، نه آن که چیزی از پیش خود جعل واختراع نماید.
وغیر اینها از اموری که در این مختصر گنجایش ندارد.
واز برای وجود مبارک امام زمان ما عجل الله تعالی فرجه وظهور را وبخصوص علامتها وخصوصیتهای چندی تعیین شده، که برای هیچ کس پنهان نماند واسباب شبهه نشود، وجمیع عالمیان با اختلاف زبانها بر آن مطلع شوند.
واین عاصی بعضی از آنها را در کتاب وظیفه الانام ضبط نموده ام، وعلمای سابقین مانند شیخ نعمانی وصدوق ومجلسی وغیر اینها رحمهم الله تعالی در کتابهای خود جمع فرموده اند.

در خانه اگر کس است * * * یک حرف بس است

-----------------

(2) نام مبارکش محمد بن ابراهیم، شاگرد شیخ کلینی (ره) بوده، بسیار جلیل القدر وکتاب او در نهایت اعتبار است. این حدیث را کلینی نیز در اصول کافی به اندک تفاوتی روایت فرموده.

(٥٠)

ادای حق مؤمن
بدان که در کتاب اصول کافی به سند صحیح از حضرت صادق (علیه السلام) روایت شده که فرمودند: عبادت کرده نشده است خداوند عالم جل شانه به چیزی که افضل باشد از اداء نمودن حق مومن. ودر احتجاج از حضرت امام حسن عسکری (علیه السلام) روایت شده که فرمود: هر کس معرفتش به حقوق اخوان مومنین بیشتر است وادای حقوق آنها را نیکوتر می کند، شان او نزد حق تعالی عظیم تر است.
چون دانستی این مطلب را پس بدان که در جمیع اهل عالم هیچ کس حقوقش بر تو بیشتر نیست از امام زمان تو (علیه السلام)، که به مقتضای احادیث کثیره قطعیه، هستی تو وبقای تو وسکون وآرام تو در این عالم،

(٥١)

وتمام نعمت هائی که به تو می رسد، وروزی یی که می خوری وآبی که می آشامی، به برکت وجود مبارک است، وآنچه هست از منافع ذات مقدس اوست، مانند آفتاب وقتی که زیر ابر پنهان باشد هر چند دیده نمی شود لکن تمام عالم از نور او روشن است وفوائد او به همه چیز می رسد(3):

اگر نبودن ز یمن وجود اقدس او * * * بپا نبود نه ارض وسماء نه ماه ونه سال

واین عاصی جمله ای از حقوق آن جناب را با دلیل وبرهان در باب سوم مکیال المکارم ذکر نموده ام. واعظم تمام حقوق حق امام (علیه السلام) بر رعیت است، چنانچه در روضه کافی ا حضرت امیر المؤمنین (علیه السلام) مروی است که فرمودند: بزرگترین حق هائی که حق تعالی واجب فرموده است حق والی است (یعنی امام بر رعیت).
وچون این مطلب واضح شد، بدان که ما هر قدر سعی کنیم نمی توانیم حق آن حضرت را چنانچه باید وشاید اداء کنیم، پس باید از آنچه می توانیم کوتاهی ننمائیم، زیرا که در روز قیامت به مقتضای آیات وروایات، این مطلب از جمله اموری است که از هر کسی پرسش ومواخذه خواهد شد. چنانچه در تفسیر آیه شریفه ثم لتسئلن یومئذ عن النعیم وغیرها روایت شده. وطریق اداء نمودن حق آن حضرت

-----------------

(3)

هو العلم الهادی باشراق نوره * * * وان غاب عن عینی کوقت ظهوره
الم تر ان الشمس ینشر ضوها * * * اذ هی تحت القزع حین عبوره

(٥٢)

 اهتمام در اطاعت وفرمانبرداری اوست بعد از معرفت به او صلوات الله علیه، زیرا که او صاحب امر است بر ما وحق تعالی فرموده: یا ایها الذین آمنوا اطیعوا الله واطیعوا الرسول واولی الامر منکم.
یعنی: ای مومن ها فرمانبرداری نمائید خدا را، وفرمانبرداری نمائید پیغمبر او را، وفرمانبرداری نمائید صاحبان امر ز خود را. که مقصود وجود مبارک امام زمان (علیه السلام) ویازده نفر آباء طاهرین اویند.
واز جمله فرمانهای مطاعه او، که در توقیع شریف مروی در کمال الدین واحتجاج وبحار ذکر شده این است: واکثروا الدعاء بتعجیل الفرج فان ذلک فرجکم. یعنی: بسیار دعاء کنید واز حق تعالی سئوال نمائید تعجیل در فرج مرا، زیرا که این فرج وگشایش کار شماها است. پس باید هر مومنی کمال اهتمام در انجام این فرمایش مطاع داشته باشد، خصوصا به ملاحظه آن که جمیع جهاتی که مقتضی دعاء نمودن در حق کسی می شود، در وجود اقدس آن حضرت جمع است، چنانچه این احقر آنها را مفصلا به ترتیب حروف الفبا در باب چهارم مکیال المکارم جمع نموده ام.

(٥٣)

تحقیق در امر دعا
چون دانستی که یکی از اقسام ادای حق آن جناب دعای به آن حضرت وسئوال نمودن تعجیل در فرج وظهور اوست از حق تعالی شانه، بدان که منافاتی نیست در این مطلب با آن که ماها در جمیع امور احتیاج به آن جناب داریم، وآن بزرگوار واسطه در تمام فیوضات است، وبزرگ تر شاهد بر این مدعی، امر فرمودن خود آن حضرت است ما را به این دعاء. وتقریر مطلب را به چند وجه می توان نمود:

اول: آن که با وجود آن که حضرت ایشان کامل در تمام صفات ووسیله جمیع فیوضات هستند، لکن به مقتضای بشریت، بعض اموری که لازمه بشریت است، از قبیل هم وغم ومحنت والم وابتلاء ومرض، بر ایشان عارض می شود، وحق تعالی برای دفع این امور اسبابی قرار داده که یکی از آنها دعاء است، ولهذا خودشان دعاء می کردند، بلکه دیگران را امر به دعای در حق

(٥٥)

ایشان می فرمودند.
پس ما هم به مقتضای محبت به آن جناب، باید دعای به آن وجود مبارک را، از اهم امور لازمه خود قرار دهیم، واین اصلا منافاتی با رفعت مقام آنها نداشته وندارد.
دوم: آن که به مقتضای حدیث مروی در کتاب غیبت شیخ نعمانی (ره) از حضرت امیر المؤمنین (علیه السلام) وتوقیع مروی در احتجاج، یک سبب غایب شدن امام زمان ما (علیه السلام)، کثرت معصیت های ما است. پس چون مانع ظهور آن جناب از جانب ماها است، ماها باید اقدام در رفع مانع بکنیم، به توبه کردن واهتمام در دعاء وطلب ظهور وفرج برای آن جناب نمودن.
سوم: آن که دعاء به منزله هدیه است، وهدیه بردن برای کسی دلیل حاجت آن شخص بزرگ نیست، بلکه علامت احتیاج آن هدیه برنده ومحبت اوست به آن شخصی که برای او هدیه می برد. وتفصیل این امور را با بعض وجوه دیگر در باب پنجم مکیال المکارم ذکر نموده ام.

(٥٦)

دعای ائمه
پوشیده نیست بر کسی که تتبع وممارست در حالات ودعوات ائمه طاهرین (علیهم السلام) داشته باشد اینکه، چقدر اهتمام در امر دعاء نمودن به حضرت صاحب الزمان (علیه السلام) ومسئلت فرج آن جناب از خداوند عالمیان جل شانه داشته ودارند، واگر بخواهی اندکی بر صدق این مدعی آگاه شوی، ملاحظه کن دعای حضرت امیر (علیه السلام) را در ضمن حدیث مروی در غیبت نعمانی.
ودعای حضرت سید الساجدین (علیه السلام) را در روز عرفه در حیفه وبعد از نماز ظهر ونماز عصر روز جمعه مروی در جمال الاسبوع، ودعای حضرت صادق (علیه السلام) را به آن حضرت بعد از نماز ظهر مروی در فلاح السائل وبحار، ودعای آن حضرت را صبح بیست ویکم ماه رمضان مروی در اقبال، ودعای حضرت امام

(٥٧)

 موسی کاظم (علیه السلام) را بعد از نماز عصر مروی در فلاح السائل، ودعای حضرت امام رضا (علیه السلام) را مروی در جمال الاسبوع، ودعای امام محمد تقی (علیه السلام) را مروی در کافی، ودعای امام حسن عسکری (علیه السلام) مروی در مهج الدعوات ودعای مروی از خود آن جناب مروی در کمال الدین، وقنوت نماز ظهر جمعه مروی در جمال الاسبوع، وو دعای بعد از دو رکعت اولی نماز نافله شب مروی در مصباح المتهجد ومفتاح الفلاح، ودعای روز بیست وپنجم ماه ذی قعده، ودعای صبح های روزهای جمعه، ودعای بعد از نمازهای فریضه، ودعای وقت رفتن به مسجد در روز جمعه ودعای افتتاح، وغیر اینها که ذکرش موجب طول است، بلکه از عبارت دعای روز عرفه وروایت مرویه در جمال الاسبوع در باب قنوت روز جمعه، وبعض ادله دیگر ظاهر می شود که مومن هر دعائی که می نماید، باید ابتداء کند به دعای از برای حضرت صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه) وظهوره.
وچون در این رساله بنابر اختصار است به همین مقدار اقتصار می نمایم.
وشیخ جلیل محمد بن ابراهیم نعمانی (ره) به سندش از حضرت صادق (علیه السلام) روایت کرده که: در روزهای جمعه گذاشته می شود از برای حضرت رسول وحضرت امیر المؤمنین وحضرت امام حسن وحضرت امام حسین صلی الله علیهم اجمعین در نزد عرش حق تعالی منبرهائی از نور، پس بر آن منبرها بالا می روند، وجمع می شوند نزد آنها ملائکه وارواح پیغمبران ومومنان،

(٥٨)

 وگشوده می شود درهای آسمان، پس چون وقت ظهر جمعه می شود آن حضرت دعاء می کنند که: خدا یا نزدیک گردان آن وعده ای را که در کتاب خود در این آیه شریفه داده ای: ﴿وعد الله الذین آمنوا وعملوا الصالحات لیستخلفنهم فی الارض﴾ تا آخر آیه (یعنی وعده داده است خدای تعالی به کسانی که ایمان آورده اند وعمل نیکو می کنند اینکه آنها را جانشینان نماید در زمین) واین وعده ظهور واستیلای امام زمان (علیه السلام) ورجعت حقه ودولت منتظره ائمه اطهار است در آخر الزمان.
پس ملائکه وپیغمبران نیز مثل این دعاء می کنند، آن گاه حضرت رسول وامیر المومنین وامام حسن وامام حسین (علیهم السلام) سجده می نمایند ومی گویند: خدایا غضب نمای بر کسانی که هتک حرمت تو را نمودند، وبنده های پسندیده تو را کشتند وبندگان نیکوکار تو را خوار کردند.
پس تقدیر می فرماید خدا آنچه را می خواهد، واین در روزی است که معلوم است نزد خداوند جل شانه. حقیر گوید: مرا در زمان ظهور واستیلای حضرت صاحب الامر (علیه السلام) است، چنانچه در روایات دیگر تصریح شده، واگر کسی توهم کند که البته دعاهای آن بزرگواران مستجاب است، پس چرا این قدر ظهور آن جناب عقب افتاده؟

(٥٩)

می گوئیم: ماها آگاه نیستیم به وقت ظهور آن حضرت که چه زمان است، پس چه استبعاد دارد که حق تعالی شانه مقدر فرموده باشد ظهور آن جناب را در زمان بسیار دوری، اگر حضرت پیغمبر وائمه وملائکه وانبیاء ومومنین دعاء نکنند به جهت تعجیل در ظهور آن حضرت.
ودر زمانی نزدیکتر مقدر فرموده ظهور این امر را اگر اهتمام در این دعاء بنمایند، لکن هنوز آن زمان نزدیکتر نرسیده است وجوابهای دیگر هم از این توهم داده ام، در مکیال المکارم مذکور است. ودر روایتی وارد است که از زمانی که حق تعالی مستجاب فرمود دعای موسی وهارون را، تا زمانی که بر فرعونیان غلبه کردند چهل سال طول کشید، پس مومن باید صبر نماید واز دعاء کردن خسته نشود.

(٦٠)

سر اهتمام ائمه در دعا برای ظهور امام زمان (علیهم السلام)
در بیان سر زیادتی اهتمام ائمه طاهرین (علیهم السلام) در دعای به حضرت صاحب الزمان (علیهم السلام) وطلب فرج وظهور آن جناب را از خداوند عالمیان، ودر این مختصر به یک وجه اکتفاء می نمایم: بدان که دعاء کردن به کسی، فرع محبت به آن کس است، واعظم اسباب محبت ودوستی آن است که شخص وجود کسی را خیر بداند، که بودن خیر در وجود هر کسی مقتضی وموجب محبت اوست.
پس هر قدر معرفت شخص انسانی به وجود خیر در وجود کسی کاملتر شد محبتش به او کاملتر می شود، وهر قدر محبتش کاملتر شد تعلقش در دعای به وجود او کاملتر وزیادتر می شود، وواضح است که حقیقت معرفت وشناسائی به وجود مبارک حضرت صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه) وخیرات وجود اقدس او به نحو اکمل، برای هیچ کس ممکن ومیسر نیست، مگر حضرت رسول الله وائمه طاهرین صلی الله علیه وعلیهم. زیرا که آنها از شجره طیبه واحده می باشند، وکسی دیگر از مخلوقات نمی تواند

(٦١)

احاطه به شئونات آنها نماید، لهذا محبت آنها هم به آن جناب اکمل واعظم محبتها است.
وهمین کافی است از برای شدت اهتمامشان به دعای به وجود مبارک او، وطلب فتح ونصرت وفرج از برای او. واز این بیان ظاهر شد نکته فرمایش حضرت صادق (علیه السلام) در حدیثی که شیخ نعمانی (ره) در کتاب غیبت روایت کرده که فرمود: اگر من درک می نمودم زمان حضرت قائم (علیه السلام) را، تا زنده بودم خدمت او را می نمودم.
وهمچنین مومنین هر کدام که معرفتشان به آن حضرت وخیرات وجود مبارک او کاملتر است، محبتشان هم کاملتر است، وهر چه محبتشان کاملتر باشد، اهتمامشان در دعا گوئی به آن حضرت کاملتر وزیادتر است.

یا رب آن طلعت زیبا ز پس پرده غیب * * * تو برون آور وما را به لقایش برسان
آنچه مانع ز ظهورش شده از جا بردار * * * وآنچه اسباب ظهور است برایش برسان
دشمنانش همه تن ها ز روان خالی ساز * * * دوستانش همه را بوسه به پایش برسان

(٦٢)

منافع دنیوی دعا
در بیان فوائد ومنافع دنیویه که حاصل می شود به دعاء نمودن از برای آن حضرت، وطلب فرج وظهور را و(علیه السلام). ودر اینجا به ذکر ده فائده اکتفا می کنم:
اول: آن که موجب طول عمر می شود. زیرا که دعای به آن حضرت صله رحم پیغمبر (صلی الله علیه وآله) است. ودر تفسیر امام حسن عسکری (علیه السلام) ذکر فرموده که: صله رحم پیغمبر (صلی الله علیه وآله) افضل وواجبتر است از صله رحم خود شخص.
بنابر این فوائدی که مترتب می شود بر صله رحم خود شخص به طریق اولی ونحو اکمل مترتب می شود به صله نمودن رحم پیغمبر (صلی الله علیه وآله) واز جمله آنها است طول عمر.
در کافی از حضرت امام محمد باقر (علیه السلام) مروی است که فرمود:

(٦٣)

 صله رحم کردن اعمال را پاکیزه می کند وبلاء را دفع می کند وباعث آسانی حساب قیامت می شود وعمر را دراز می کند. به این تقریب می توان گفت که هر نوع خدمتی به امام زمان (علیه السلام) بکند، باعث رسیدن به این فوائد هست.
وبخصوص در ثواب دعای دوم که مذکور می شود روایت شده که موجب طول عمر می شود.
فائده دوم: دفع بلاها ووسعت روزی است. در اصول کافی به سند صحیح از حضرت صادق (علیه السلام) روایت است که فرمود: دعاء نمودن شخص از برای برادر دینی خود در غیاب او روزی را زیاد می کند ودفع می کند مکروه را. حقیر گوید: مسلم است که هر چند آن مومن افضل باشد، حصول این فائده به دعای در غیاب او اکمل خواهد بود.
پس دعای از برای حضرت صاحب الزمان (علیه السلام) که اصل ایمان ومعدن ایمان است، در زمان غائب بودن آن جناب، بیش از دعای برای هر مومنی سبب رسیدن به این فائده عظیمه خواهد بود.
فائده سوم: آن که مواظبت نمودن مومن به دعای به جهت آن جناب، سبب مستجاب شدن سایر دعاهائی است که مومن در حق خودش یا دیگران می کند. وده وجه برای این مطلب در کتاب مکیال المکارم ذکر نموده ام. پس مومن سزاوار است که در همه دعاهایش، ابتداء کند به دعای برای آن حضرت (عجل الله تعالی فرجه) وظهوره.

(٦٤)

فائده چهارم: شرفیاب شدن به ملاقات آن جناب در بیداری یا خواب. چنانچه در خصوص دعای دوم، وبعض دعاهای دیگر، روایت شده است. ودر بحار وغیره از حضرت صادق (علیه السلام) روایت شده که: هر کس بعد از نماز صبح وظهر بگوید: اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم نمیرد تا به فیض ملاقات حضرت قائم (علیه السلام) مشرف شود.
ظاهر این است که مقصود مداومت بر این عمل است، که مشتمل است بر دعاء وصلوات بر محمد وآل محمد، ومسئلت تعجیل در فرج آنها که به ظهور حضرت قائم (علیه السلام) حاصل می شود.
فائده پنجم: زیاد شدن نعمتهای الهیه، زیرا که شکر نعمت، به نص آیه قرآن، سبب زیاد شدن آن می شود. چون وجود مبارک آن حضرت اعظم نعمتهای الهیه است، علاوه بر این واسطه در تمام نعمتهای ظاهریه وباطنیه است.

چنانچه در اخبار متواتره ذکر شده ودر بحار وغیره از حضرت امام زین العابدین (علیه السلام) روایت شده که، به ابی حمزه ثمالی فرمودند: ای ابا حمزه مبادا در ساعت بین الطلوعین خواب باشی که در آن ساعت حق تعالی تقسیم می فرماید ارزاق بندگان را وبدست ما جاری می گرداند آنها را.
پس شکرگزاری آن وجود مبارک لازم است وسبب زیادتی نعمت است ودعای به آن جناب نوعی از شکرگزاری ایشان است. در کمال الدین وغیره از محمد بن زیاد ازدی روایت شده که گفت: پرسیدم از حضرت امام موسی کاظم (علیه السلام) از تفسیر آیه شریفه

(٦٥)

واسبغ علیکم نعمه ظاهره وباطنه فرمودند: نعمت ظاهره امام ظاهر است ونعمت باطنه امام غائب است.
گفتم: آیا می باشد از امامان کسی که غائب شود؟ فرمود: بلی غائب می شود از چشمهای مردم شخص او وغائب نمی شود از دلهای مومنین یاد او.
واو دوازدهمی ماها است که آسان می کند حق تعالی برایش هر مشکلی را.
وهموار می کند برایش هر ناهمواری را.
وظاهر می فرماید برایش گنجهای زمین را.
ونزدیک می کند برای او هر دوری را وفانی می کند به او هر سرکشی کننده ستم کاری را.
وهلاک می کند به دست او هر شیطان نابکاری را.
آن پسر سیده کنیزکان است، که مخفی می شود بر مردم ولادت او.
وحلال نیست برای آنها تصریح نمودن به اسم او تا آن زمان که حق تعالی او را ظاهر گرداند.
پس پر کند زمین را از عدل وداد هم چنانکه پر شده باشد از ظلم وستم.
فائده ششم: آن که دعای برای آن جناب، سبب یاری خدا، وغلبه شخص دعاء کننده می شود بر اعداء. زیرا که دعای به آن حضرت یاری اوست ویاری او یاری خدا است.
وحق تعالی در قرآن مجید وعده فرموده است که یاری کند هر کسی که یاری نماید او را، در چند موضع. یکی ولینصرن الله من ینصره دیگر ان تنصروا الله ینصرکم.

(٦٦)

فائده هفتم: برگشتن بدنیا در زمان ظهور آن جناب چنانچه در حدیقه الشیعه، از حضرت صادق (علیه السلام) روایت شده است. ودر فضیلت دعای عهد نامه، بخصوص در کتب متعدده، مانند بحار وغیره روایت شده است.
فائده هشتم: آن که دعای به تعجیل فرج، وظهور آن حضرت، باعث ثبوت ایمان، ونجات از مهالک وفتن آخر الزمان است. ودلیل بر این مطلب، حدیثی است که شیخ صدوق (ره) در کمال الدین روایت فرموده از احمد بن اسحق قمی (ره) گفت: وارد شدم بر امام حسن عسکری (علیه السلام) ومی خواستم بپرسم از آن جناب از امام وخلف بعد از او. آن جناب پیش از سئوال من فرمود: ای احمد بن اسحق، بدرستی که خداوند خالی نگذارده زمین را از زمان خلقت آدم تا کنون.
وخالی نمی گذارد تا قیامت از کسی که حجت باشد بر خلق، که به او دفع بلاء می کند از اهل زمین. وبه برکت او باران می بارد، وبرکات زمین را بیرون می آورد. احمد گفت: من گفتم، یابن رسول الله (ص)، پس کیست امام وجانشین شما بعد از شما.
حضرت به تعجیل داخل خانه شدند وبیرون آمدند در حالتی که بر دوش آن حضرت، پسری بود به سن سه ساله، که رویش مثل ماه شب چهارده بود، پس فرمود:

(٦٧)

ای احمد بن اسحق، اگر نبود به جهت کرامت تو نزد خدا وحجتهای او، من این پسرم را به تو نشان نمی دادم.
اوست همنام وهم کنیه پیغمبر (صلی الله علیه وآله) که زمین را پر از عدل وداد می کند، چنانچه پر از ظلم وجور شده باشد. ای احمد بن اسحق مثل او در این امت: مثل خضر وذوالقرنین است به خدا قسم البته غائب خواهد شد غائب شدنی، که نجات نمی یابد از هلاکت در زمان غیبت او مگر کسی که خدا او را ثابت کند، بر قول به امامت او، وتوفیق دهد به او که دعا کند به تعجیل فرج وظهور او.
احمد گفت: گفتم ای مولای من علامتی به من بنما که دلم مطمئن شود. ناگاه آن پسر به زبان عربی فصیح نطق کرد. وفرمود: منم بقیه الله در زمین. وانتقام کشنده از دشمنان خدا. پس طلب نکن اثری بعد از عین ای احمد بن اسحق.
فائده نهم: دفع شدن بلاها وعقوبتها، از کسانی که مستوجب آنند به برکت دعا کنندگان از برای ظهور امام زمان (علیه السلام). زیرا که در فائده سابقه دانستی که این امر شریف، سبب ثبوت بر ایمان بلکه علامت آن، وباعث نجات از فتن آخر الزمان است. واز حصول این فائده، حاصل می شود فائده دیگر.

(٦٨)

که آن محفوظ بودن دیگران، از بلاها وعقوبات ناگهان است، به برکت وجود دعا کنندگان برای این مطلب. چنانچه در بحار از حضرت صادق (علیه السلام) روایت شده که فرمود: می آید بر مردم زمانی که غائب می شود امام آنها، خوشا به حال کسانی که ثابت هستند بر امر ما، در آن زمان.
به درستی که کمتر چیزی که از برای آنها از ثواب هست این است که حق تعالی آنها را ندا می فرماید: که ای بندگان من، ایمان آوردید به سر من، وتصدیق نمودید حجت غائب مرا. پس مژده باد شما را به نیکوئی ثواب از من. پس شمائید بندگان من وکنیزان من.
به راستی از شماها قبول می فرمایم اعمال خوب را، واز شماها عفو می کنم اعمال زشت شما را، وشما را می آمرزم، وبه برکت شماها باران بر بندگانم می بارم، وبه برکت شماها دفع بلا از ایشان می کنم. واگر شماها نبودید، همانا عذاب خود را بر ایشان نازل می فرمودم.
فائده دهم: آن که امید هست به برکت دعا کردن وتضرع نمودن مومنین در سئوال تعجیل فرج وظهور آن حضرت، این امر عظیم زودتر واقع گردد، وشاهد بر این مطلب حدیثی است که در بحار از حضرت صادق (علیه السلام) روایت شده که: حق تعالی وحی فرمود به حضرت ابراهیم (علیه السلام) که پسری به او عطا می فرماید.
چون خبر به ساره داد

(٦٩)

گفت: چگونه از من فرزند متولد می شود با وجود آن که پیر زن شده ام وزمان آبستن شدنم گذشته است؟ پس خدای عز وجل به ابراهیم وحی فرمود که به همین زودی فرزندی برای تو از ساره متولد خواهد شد وبه پاداش این که وحی ما را از روی تعجب رد کرد فرزندان او چهارصد سال به دست دشمنان گرفتار ومعذب خواهند شد.
وآن زمانی بود که بنی اسرائیل مبتلای به فرعونیان بودند، پس چون طول کشید زمان ابتلای آنها در میان فرعونیان، به زاری در آمدند وچهل روز گریه کردند وبسوی خدا توجه کردند وطلب فرج نمودند، حق تعالی به موسی وو هارون وحی فرستاد که آنها را از عذاب فرعونیان خلاص خواهد فرمود، با وجود آن که هنوز یکصد وهفتاد سال از آن چهارصد سال باقی مانده بود.
آن گاه حضرت صادق (علیه السلام) فرمودند: شماها هم اگر این چنین رفتار می کردید یعنی اتفاق می نمودید در گریه وزاری کردن، وطلب فرج ما را از خدا نمودن، البته حق تعالی فرج ما را ظاهر می فرمود. اما چون شماها مانند آنها نمی کنید، این امر به منتهائی که باید خواهد رسید.

(٧٠)

فایده های اخروی تداوم در دعا
در بیان فوائد ومنافع اخرویه این امر شریف.
یعنی مداومت واهتمام نمودن، در بسیاری دعا، به وجود مبارک آن جناب وسئوال نمودن تعجیل در ظهور وفرج او، از حضرت رب الارباب. وآنها زیاده بر صد فائده است که با دلیل وبرهان مفصلا در کتاب مکیال المکارم، ذکر نموده ام. وچون در این رساله بنابر اختصار است، فقط همان فوائد را بطور فهرست واجمال، می شمارم، تا خوانندگان را موجب ملال نشود. وبرای عوام همین مقدار کافی است. اول: فائز شدن به شفاعت حضرت رسول، (صلی الله علیه وآله) در قیامت.
دوم: شفاعت حضرت فاطمه، علیها السلام.
سوم: رسیدن به شفاعت حضرت صاحب الزمان، (علیه السلام).
چهارم: آن که دعای به آن حضرت اظهار محبت به آن جناب است. ودر کافی روایت شده از حضرت صادق (علیه السلام) که فرمود: چون کسی را از اهل ایمان دوست داری، اظهار کن محبت خودت را نسبت به او، زیرا که همین سبب زیادتی وثبات محبت ودوستی می شود.

(٧١)

پنجم: آن که دعای به آن جناب ومسئلت ظهورش را از حق تعالی، علامت انتظار است واز برای انتظار ثواب های بسیار است، که در نور الابصار ذکر نموده ام. ششم: آن که حاصل می شود به آن احیاء امر امام. وآن سبب سرور شخص می شود، در قیامت.
هفتم: باعث دور شدن شیطان می شود، از شخص دعا کننده.
هشتم: آن که حاصل می شود به آن، ادای بعض حقوق امام، فی الجمله.
نهم: آن که حاصل می شود به آن تعظیم از برای خداوند منان. وآن اعظم عبادات بلکه روح آنها است.
دهم: آن که این دعا نوعی است از توسل بوسیله الهیه، که امر فرمود به آن در آیه شریفه: یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله وابتغوا الیه الوسیله وجاهدوا فی سبیله لعلکم تفلحون. (ای کسانی که ایمان آورده اید نگاه دارید خود را از عذاب خدا. وطلب کنید وسیله رحمت او را. وکوشش نمائید در راه او، تا رستگار شوید).
یازدهم: آن که حاصل می شود، به آن ادای مزد رسالت حضرت رسول (صلی الله علیه وآله) فی الجمله. زیرا که آن نوعی از مودت است به ذوی القربی. وحق تعالی آن را مزد رسالت قرار داده، در آیه شریفه: قل لا اسالکم علیه اجرا الا الموده فی القربی. (یعنی بگو طلب نمی کنم از شماها بر پیغمبری خودم مزدی را مگر آن که دوستی واظهار مودت کنید با قربی) وتفسیر شده قربی به حضرت امیر وفاطمه واولاد آنها.
دوازدهم: باعث آمرزش گناهان، می شود.

(٧٢)

سیزدهم: آن که داخل می شود، مومن به سبب دعا نمودن از برای امام زمان (علیهم السلام)، در زمره اخوان خاتم پیغمبران (صلی الله علیه وآله). واین بالاترین مقامات است برای انسان.
چهاردهم: آن که دعای به آن حضرت تاسی واقتداء است به ائمه طاهرین (علیهم السلام).
پانزدهم: آن که نوعی است از وفای به عهد الله که امر فرموده به آن در قرآن مجید.
شانزدهم: آن که نوعی است از رعایت امانت الهیه که آن وجود مبارک امام است. هفدهم: آن که باعث زیادتی اشراق نور امام می شود در قلب او، ان شاء الله تعالی.
هجدهم: آن که آن نوعی است از اعانت بر بر وتقوی زیرا که تمام خیرات ظاهر می شود به ظهور آن جناب (علیه السلام).
نوزدهم:: آن که باعث هدایت یافتن به نور کتاب الله مجید می شود.
بیستم: قبول شدن اعمال صالحه انسان به برکت دعای به حضرت صاحب الزمان (علیه السلام).
بیست ویکم: مترتب می شود بر این دعا ثواب طلب علم هر گاه مقصود انسان استفاضه به علوم ربانیه امام زمان (علیه السلام) باشد.
بیست ودوم: آن که ایمن می شود از عقوبتها وشدت های روز قیامت، انشاء الله تعالی.
بیست وسوم: آن که حاصل می شود به آن اجابت دعوت خدا ورسول (صلی الله علیه وآله).
بیست وچهارم: آن که سبب بودن داعی می شود با امیر المومنین (علیه السلام) در درجه ومقام آن حضرت در روز قیامت.
بیست وپنجم: آن که محبوب ترین خلق می شود نزد خداوند عالمیان جل شانه.

(٧٣)

بیست وششم: آن که عزیزترین مردم می شود نزد خاتم پیغمبران (صلی الله علیه وآله).
بیست وهفتم: آن که دعا کننده در امر فرج وظهور آن حضرت اهل بهشت می شود، انشاء الله تعالی.
بیست وهشتم: آن که دعای حضرت رسول (صلی الله علیه وآله) شامل حال او می شود. بیست ونهم: آن که خداوند او را در امر عبادت یاری می فرماید، به جهت اهتمامش در دعای به امام زمان (علیه السلام).
سی ام: آن که حاصل می شود به آن ثواب اعانت مظلوم.
سی ویکم: حاصل می شود به آن ثواب اجلال واحترام کبیر.
سی ودوم: حاصل می شود به آن ثواب طلب نمودن خون بناحق ریخته شده مظلوم کربلاء وسایر مظلومین.
سی وسوم: آن که حاصل می شود به آن توانائی تحمل احادیث ائمه طاهرین (علیهم السلام).
سی وچهارم: آن که در قیامت نوری از او ساطع می شود که دیگران به آن منتفع می شوند.
سی وپنجم: آن که شفاعت می کند از برای هفتاد هزار نفر از گناهکاران وقبول می شود.
سی وششم: اطمینان وآرام بودن قلب در روز قیامت.
سی وهفتم: آن که به مواظبت واهتمام در دعای تعجیل فرج وظهور آن جناب (علیه السلام) حاصل می شود ثواب بیست حج با علاوه.
سی وهشتم: ثواب عمره دارد.
سی ونهم: آن که ثواب اعتکاف دو ماه در مسجد الحرام دارد.

(٧٤)

چهلم: ثواب دو ماه روزه با اعتکاف در مسجد الحرام دارد.
چهل ویکم: آن که افضل است از آزاد کردن هزار بنده در راه خدا.
چهل ودوم، آن که بهتر است از دادن هزار اسب به جهاد کنندگان در راه خدا، ومقتضای افضل بودن زیادتی ثواب آن است.
چهل وسوم: آن که اهتمام در بسیاری دعای به تعجیل ظهور وفرج آن حضرت افضل است از ده مرتبه طواف دور خانه کعبه مشرفه.
چهل وچهارم: آن که صد هزار حاجت او در روز قیامت روا می شود.
چهل وپنجم: محشور شدن در زمره حضرت رسول وائمه طاهرین سلام الله علیهم اجمعین. چهل وششم: بشارت در وقت مردن.
چهل وهفتم: آن که ملائکه در حق او دعا می کنند.
چهل وهشتم: این دعا سبب جراحت قلب شیطان می شود.
چهل ونهم: در محشر از طعام های بهشت بهره مند می شود ومتنعم می گردد در حالتی که مردم مشغول به حساب هستند.
پنجاهم: از آفتاب قیامت محفوظ می ماند.
پنجاه ویکم: در عالم برزخ از عذابها وهول های آن عالم ایمن است.
پنجاه ودوم: سبب سرور رسول خدا (صلی الله علیه وآله) می باشد.
پنجاه وسوم: در عالم قبر وبرزخ رفیق ومصاحب نیکو پیدا می کند.
پنجاه وچهارم: حساب او در قیامت آسان می شود، یعنی از سیئات او عفو می شود ودقت نمی شود.
پنجاه وپنجم: درهای بهشت برای او گشوده می شود.
پنجاه وششم: آن که دعای حضرت سید الساجدین (علیه السلام) شامل حال او می شود.

(٧٥)

پنجاه وهفتم: آن که به دعا نمودن در حق امام زمان (علیهم السلام) حاصل می شود اعتصام به حبل الله، که حق تعالی امر به آن فرموده در آیه شریفه واعتصموا بحبل الله.
پنجاه وهشتم: حاصل می شود به آن توسل وتمسک به عترت طاهره خاتم پیغمبران ((صلی الله علیه وآله) وسلم).
پنجاه ونهم: آن که باعث رسیدن به مثل ثلث ثواب عبادت جمیع عابدان می شود. بلکه دو ثلث مثل جمیع ثواب های عبادت عابدان، هر گاه دعا کردن او به آن حضرت از جهت اظهار محبت به امیر المؤمنین (علیه السلام) باشد ودر حال دعا به دست خود تضرع وابتهال نماید، زیرا که حاصل می شود به مداومت به این کیفیت از دعا، اظهار محبت قلبی ولسانی ویدی به امیر المؤمنین (علیه السلام).
واز حضرت رسول (صلی الله علیه وآله) مروی است که: هر کس دوست دارد علی را به دل وزبان ودست، حق تعالی ثواب جمیع عبادات عابدان را به او مرحمت می فرماید.
شصتم: کامل شدن ایمان.
شصت ویکم: ثواب شهادت در حضور خاتم انبیاء (صلی الله علیه وآله) را دارد.
شصت ودوم: ثواب شهادت در حضور حضرت صاحب الزمان (علیه السلام) را دارد.
شصت وسوم: ثواب احسان نمودن به امام را دارد.
شصت وچهارم: ثواب اکرام عالم را دارد، واکرام واحترام نمودن برای عالم یعنی عالم عامل از جمله عبادات عظیمه است. در بحار از

(٧٦)

حضرت صادق (علیه السلام) روایت شده که فرمودند: هر کس اکرام کند مومن فقیهی را، در روز قیامت حق تعالی از او راضی وخشنود باشد، وهر کس بی احترامی کند به مومن فقیهی، حق تعالی در قیامت بر او غضبناک باشد.
شصت وپنجم: ثواب اکرام کریم را دارد.
شصت وششم: حاصل می شود به آن مکافات بعضی از احسان های آن حضرت در حق ماها فی الجمله.
شصت وهفتم: حاصل می شود به آن اطاعت اولی الامر فی الجمله.
شصت وهشتم: رسیدن به درجات شهدا بلکه شهدای در خدمت امیر المؤمنین (علیه السلام).
شصت ونهم: حاضر شدن ملائکه در مجلسی که در آن دعا کرده می شود در حق امام زمان (عجل الله تعالی فرجه).
هفتادم: آن که دعا نمودن به آن حضرت در این زمان افضل وبهتر است از دعا کردن به آن حضرت در زمان ظهور واستیلای آن جناب، به مقتضای احادیث وروایات.

واکتفا می کنم در این مختصر به همین مقدار وهر کس طالب بر اطلاع بر زیادتر از این است رجوع کند به کتاب مکیال المکارم که به بیانات وافیه وتحقیقات شافیه با دلیل های بسیار از احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ذکر نموده ام.

(٧٧)

تنبیه (یاد آوری):
از آن چه گفتیم ظاهر شد که این عمل شریف را در میان عبادات جامعیتی است که از برای سایر عبادات نیست، از جهت بسیاری ثواب های عظیمه وفوائد جلیله که حاصل می شود به آن، لکن باید دانست که فائز شدن به تمامی آن فوائد وثوابها من حیث المجموع بر وجه کمال مشروط به سه شرط است، بنابر آن چه ظاهر می شود از آیات وروایات بسیار:
شرط اول: ایمان است ومقصود از آن یقین قلبی واقرار زبانی است به اصول دین ومذهب، که تمام آنها راجع به سه مطلب می شود: اول: معرفت به خداوند جل شانه ووحدانیت او وصفات ثبوتیه او که از جمله آنها عدل است وصفات سلبیه او.
دوم: معرفت به رسول او حضرت خاتم النبیین (صلی الله علیه وآله) وخاتمیت آن حضرت وحقیقت جمیع آن چه فرموده است، که از آن جمله

(٧٨)

است معاد وسایر ضروریات دین.
سوم: معرفت وشناسائی به دوازده امام که اول آنها حضرت امیر المؤمنین علی بن ابی طالب (علیه السلام) وخاتم آنها امام زمان حضرت حجه بن الحسن العسکری علیهما السلام باشند، وآن که آن حضرت زنده است وغایب است ونخواهد مرد، تا آن که ظاهر شود وعالم را مملو از عدل فرماید.
پس هر گاه نعوذ بالله کسی در یکی از امور مذکوره شک داشته باشد، مومن نیست وهیچ عملی از او قبول نمی شود، واگر به آن حالت مرد نجات ندارد، وهمچنین اگر منکر یکی از ضروریات دین شود، ومراد از ضروریات دین آن حکم هائی است که واضح وظاهر باشد بر هر مسلمانی که نشو ونما کرده باشد در اسلام، که آن حکم دین اسلام است مثل واجب بودن پنج نماز در هر شبانه روز وواجب بودن روزه ماه رمضان وحرام بودن ربا وشرب خمر ونحو اینها.
شرط دوم: تحصیل تقوای واقعی، بدان که تقوای به معنی پرهیزکاری است، وآن را چهار درجه است که به تفاوت آنها درجات ثواب وقبول اعمال شخص تفاوت پیدا می کند:
درجه اول: اجتناب از گناهان کبیره است، وآن گناهانی است که در شرع بزرگ شمرده شده، وهر گاه شخص این درجه را

(٧٩)

حاصل نمود، از گناهان صغیره او عفو می شود وبه ثواب اعمال خیر ودخول بهشت فائز می شود. ودلیل بر این است آیه شریفه: ان تجتنبوا کبائر ما تنهون عنه نکفر عنکم سیئاتکم وندخلکم مدخلا کریما.
اگر پرهیز کنید از گناهان کبیره که نهی کرده شده اید از آن، ما می بخشیم گناهان صغیره شما را، وشما را به جایگاه نیکو داخل می نمائیم.
وروایات هم مطابق آن وارد شده است. پس بر مومنی که طالب ثواب است واز عذاب حق تعالی ترسان است، لازم است گناهان کبیره را اقلا بشناسد تا از آنها پرهیز نماید. ودر این خصوص مرحوم مبرور ثقه الاسلام آقای حاج شیخ محمد علی - رفع الله تعالی درجته - رساله خوبی نوشته اند، خوب است مومنین آن را تحصیل نموده واز آن بهره مند شوند.
وپوشیده نماند که هر گناه صغیره یی چون اصرار بر آن کنند کبیره می شود، چنانچه در روایت وارد شده ونقل اجماع علما نیز بر آن شده است. وترک هر واجبی حرام است، لکن بعض واجبات ترکش گناه کبیره است مثل ترک نماز.
وبعضی ترکش حرام است، لکن گناه صغیره است مثل ترک جواب سلام، که کبیر بودنش معلوم نیست، مگر اینکه باعث هتک احترام مومن وایذای به او شود.

درجه دوم: که بالاتر از اول است پرهیز نمودن از تمام

(٨٠)

گناهان است، وواضح است که هر کس این درجه را حاصل کرد ثواب عباداتش اکمل از اول است، وتحصیل این دو درجه از تقوی واجب است به مقتضای آیات وروایات.
درجه سوم: که از آنها بالاتر است، حاصل می شود به ترک مکروهات به جهت خوف از افتادن در محرمات.
درجه چهارم: که از آن سه درجه بالاتر است، ترک مباحات است به جهت ترس از افتادن در مکروهات ومحرمات، واین دو درجه مقام مومنین کاملین است که هر عملی از آنها صادر می شود مقرون به رضای حضرت حق سبحانه وتعالی است.
شرط سوم: از شروط رستگار شدن به ثواب های کامله تهذیب نفس است از صفات رذیله، یعنی صفات خبیثه یی که در باطن انسان کمین ساخته واو را از ساحت قرب الهی دور انداخته اند، مثل تکبر وحرص وحسد وکینه ونفاق ومحبت دنیا وعجب وغیرها را از خود دور نماید، که با وجود بودن آنها شخص به مطلوب خود نخواهد رسید.
بلکه بعضی از صفات خبیثه چنان با اثر است که بکلی شخص را از ثواب محروم می کند، بلکه باعث زوال ایمان می شود مثل محبت دنیا ونحو آن. واگر بخواهم در این مطالب تفصیل بدهم کتاب بزرگی خواهد شد، لهذا به همین مقدار اشاره نمودیم.

(٨١)

من آنچه شرط بلاغ است با تو می گویم * * * تو خواه از سخنم پندگیر وخواه ملال

پس هر گاه شخص مومن با حصول شرایط مذکوره، اهتمام ومداومت نمود در دعای به وجود مبارک امام زمان (علیه السلام)، وطلب نمودن تعجیل در فرج وظهورش را از خلاق عالم جل شانه، فائز می شود به تمامی فوائد مذکور به نحو کمال انشاء الله تعالی.
فصل (اشکال وپاسخ):
بسا هست که بعضی از کوته نظران استبعاد کنند وبگویند: چگونه به ازای عمل کوچک مختصری این همه مثوبات ومنافع داده می شود؟ وجواب از این شبهه از سه راه است:
اول: آن که این عمل شریف (یعنی دعای به جهت تعجیل در ظهور وفرج امام زمان (علیه السلام)) کوچک نیست در نزد اهل بصیرت، تا آن که جای این استبعاد باشد، بلکه در نهایت بزرگی وکمال عظمت شان است، وکوچکی وبزرگی هر چیزی را عارف وعالم به آن می داند، مثل آن که یک دانه جواهر کوچک بسا می شود وپنج هزار تومان قیمت دارد، لکن اهل خبره آن می داند وشخص ناشی را نمی رسد که به آن دانا اعتراض کند که: چرا این دانه را این قدر زیاد قیمت کردی؟ وعالم به شان وقیمت این دعا خلاق عالمیان وخاتم

(٨٢)

پیغمبران وائمه طاهرین (علیهم السلام) می باشند.
ومثل دعای به امام زمان (علیهم السلام) روحی وارواح العالمین فداه مثل کلمتین شهادتین است، هر چند کوچک ومختصر است لکن به محض گفتن شخص کافر مسلم وپاک ومحترم وبهشتی می شود، وهکذا سایر آثار که دارد. وکسی را نمی رسد که برای اختصار کلمه وآسانی آن انکار آثار آن را نماید.
جواب دوم: آن که ثواب هائی که حق تعالی به ازای هر عملی عطا می فرماید از راه تفضل است نه استحقاق شخص. ومثل این دعا وسایر عبادات مثل هدیه ای است که شخص محتاج به خدمت شخص کریم می برد، یقین است آن کریم ملاحظه قیمت هدیه را نمی کند، بلکه به مقتضای کرم خود انعام می فرماید.
بسا هست یک گل به او تعارف می کنند، صد تومان انعام می دهد، وهمه کس او را تحسین می کند. در حدیث است که کنیزی از کنیزان حضرت امام حسین (علیه السلام) یک دانه گل به آن حضرت تعارف کرد، آن جناب او را آزاد نمودند.
جواب سوم: آن که تمام این عطاها ومثوبات که به دعا کننده در حق امام زمان (علیه السلام) عطا می شود، فی الحقیقه عطیه خداوند جل شانه است به خود آن حضرت، واکرام آن حضرت است.
وواضح است که آن جناب استحقاق این مراتب وما فوق آنها را دارند.

مثلا هر گاه شخص بزرگی شخص بزرگی دیگر را ضیافت نمود، نسبت به هر یک از خادمان واتباع وغلامان او احسانها وانعام هائی

(٨٣)

می کند که آنها به خودی خود لیاقت آن گونه تجلیلات را ندارند، لکن به جهت انتساب وتعلقشان به آن شخص بزرگ مورد آن الطاف می شوند، واینها در حقیقت تجلیل واحترام صاحب آنها است، ولهذا اگر اندکی کوتاهی در احترامات هر یک از آنها علی حسب مراتبهم بشود، باعث تکدر خاطر وگله آن شخص بزرگ می شود.
چنانچه کثرت ثوابها وعطاهائی هم که به زیارت کنندگان وگریه کنندگان حضرت سیدالشهداء (علیه السلام) عنایت می شود، از جهت انتساب وتعلق ایشان است به آن حضرت، نه از جهت استحقاق خودشان.

بیت:

نثار حسن جمال حبیب اگر آرند * * * دو عالمی ز کریمان عجب بپندارند

(٨٤)

اوقات دعا
در بیان اوقات وحالات که اهتمام وتاکید در دعا نمودن از برای آن جناب ومسئلت تعجیل فرج آن حضرت بیش از سایر اوقات شده. ودر این مختصر به ذکر جمله ای از آنها اکتفا می نمایم:
اول: در قنوت نمازها، چنانچه در قنوتهای متعدده از ائمه طاهرین (علیهم السلام) روایت شده، از آن جمله: در مستدرک الوسائل روایت است که حضرت صادق (علیه السلام) به شیعیان خود امر می فرمودند که در قنوت نمازها بعد از کلمات فرج(4) این دعا را بخوانند:

-----------------

(4) کلمات فرج این است: لا اله الا الله الحلیم الکریم، لا اله الا الله العلی العظیم، سبحان الله رب السموات السبع ورب الارضین السبع وما فیهن وما بینهن ورب العرش العظیم.

(٨٥)

اللهم الیک شخصت الابصار ونقلت الاقدام ورفعت الایدی ومدت الاعناق وانت دعیت بالالسن والیک سرهم ونجواهم فی الاعمال. ربنا افتح بیننا وبین قومنا بالحق وانت خیر الفاتحین.
اللهم انا نشکو الیک فقد نبینا وغیبه امامنا وقله عددنا وکثره اعدائنا وتظاهر الاعداء علینا ووقوع الفتن بنا، ففرج ذلک اللهم بعدل تظهره وامام حق نعرفه اله الحق آمین رب العالمین. حقیر گوید: هر گاه نتواند این دعا را بخواند یا وقت تنگ باشد، کفایت می کند اینکه بگوید: اللهم عجل فرج مولانا صاحب الزمان وعجل خزی اعدائه.
دوم: بعد از هر نماز واجب، چنانچه ذکر خواهد شد.
سوم: بعد از هر دو رکعت از نماز نافله شب.

(٨٦)

چهارم: هر صبح وشام بخصوص.
پنجم: هر وقت آن حضرت را زیارت می کنی. چنانچه شهید (ره) در دروس فرموده. ششم: هر وقت می خواهی برای خودت دعا کنی، اول برای آن جناب دعا کن بعد در حق خودت. چنانچه از روایات وادعیه مستفاد می شود.
هفتم: روزهای پنجشنبه، بخصوص در جمال الاسبوع روایت فرموده که در روز پنجشنبه مستحب است که صد مرتبه بگویند: اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم واهلک عدوهم من الجن والانس من الاولین والاخرین. واز برای آن فضیلت بسیار است.
هشتم: روزهای جمعه، خصوص وقت زوال وبعد از نماز ظهر وعصر آن.
از حضرت صادق (علیه السلام) مروی است که افضل اعمال روز جمعه آن است که بعد از نماز عصر صد مرتبه بگوئی: اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم.
نهم: روز عید ماه رمضان.
دهم: روز عید قربان.
یازدهم: روز عید غدیر.
دوازدهم: روز عرفه.
سیزدهم: روز بیست وپنجم ماه ذی قعده که دحو الارض است.

(٨٧)

چهاردهم: شب نیمه ماه شعبان.
پانزدهم: روز نیمه شعبان.
شانزدهم: تمام ماه رمضان.
هفدهم: خصوص شبهای آن.
هجدهم: خصوص شب قدر.
نوزدهم: خصوص روز بیست ویکم ماه رمضان بعد از نماز صبح.
بیستم: روز عاشورا. وادله هر یک را در کتاب مکیال المکارم ذکر کرده ام. بیست ویکم: روز نوروز است، به ملاحظه حدیث معلی بن خنیس که در زاد المعاد مسطور است که حضرت صادق (علیه السلام) فرمودند: هیچ روز نوروزی نیست مگر آن که ما انتظار فرج می کشیم. پس مومن هم باید تاسی به امام خود نماید ودر انتظار ودعا گوئی او اهتمام تمام نماید.
بیست ودوم: هر وقت هم وغمی عارض می شود، باید مخصوصا دعای به امام زمان (علیه السلام) نماید وطلب رفع هم وغم آن حضرت را از حق تعالی بنماید.
چون که از حضرت صادق (علیه السلام) روایت شده که: هر وقت هم وغمی عارض قلب امام می شود، آن غم اثر در قلوب شیعیانش می کند.

(٨٨)

واز این جهت بعضی اوقات قلب مومن محزون وغمناک می شود، با وجود آن که جهتی ظاهرا از برای آن نمی یابد.

(٨٩)

بعضی از دعاها
بدان که فائز شدن به فوائد مذکوره از برای دعا نمودن به تعجیل امر فرج حضرت صاحب الزمان (علیه السلام) به نحو کمال حاصل می شود، به اینکه شخص مداومت واهتمام داشته باشد در دعای به وجود مبارک امام زمان (علیه السلام)، وطلب فرج وظهور آن حضرت از خداوند عالمیان جل شانه واینکه این دعا را بسیار کند، وطلب فرج وظهور او را ورفع هموم وغموم را از قلب مبارک او از حق تعالی بسیار نماید، به هر زبان که باشد، چه فارسی چه عربی چه غیر آنها.
لکن سزاوار است که در آن حال با کمال تضرع وزاری دعا کند، مثل کسی که از برای عزیزترین اهل خودش دعا می کند در حال اضطرار او، وغرضش از دعا کردن به آن حضرت محبت به حضرت حق تعالی شانه وحضرت رسول (صلی الله علیه وآله) وامام زمان (علیه السلام) باشد. وبهتر آن است که دعاهائی را که از ائمه اطهار (علیهم السلام) روایت شده به

(٩١)

جهت آن بزرگوار بخواند وآنها بسیار است، واین حقیر در این مختصر به ذکر چند دعا اکتفا می نمایم:
اول: در فقیه از حضرت امام محمد تقی (علیه السلام) مروی است که بعد از هر نماز واجب این دعا را بخوان: رضیت بالله ربا وبالاسلام دینا وبالقرآن کتابا وبمحمد (ص) نبیا وبعلی (ع) ولیا والحسن والحسین وعلی بن الحسین ومحمد بن علی وجعفر بن محمد وموسی بن جعفر وعلی بن موسی ومحمد بن علی وعلی بن محمد والحسن بن علی والحجه بن الحسن بن علی (ع) ائمه. اللهم ولیک الحجه فاحفظه من بین یدیه ومن خلفه وعن یمینه وعن شماله ومن فوقه ومن تحته وامدد له فی عمره واجعله القائم بامرک المستنصر لدینک واره ما یحب وتقربه عینه فی نفسه وذریته وفی اهله وماله وفی شیعته وفی عدوه وارهم منه ما یحذرون واره فیهم ما یحب وتقر به عینه واشف به صدورنا وصدور قوم مومنین.
دوم: در بحار وغیره از حضرت صادق (علیه السلام) روایت شده که این دعا را بعد از هر نماز بخوانند:

(٩٢)

اللهم صل علی محمد وآل محمد اللهم ان رسولک الصادق المصدق الامین صلواتک علیه وآله قال انک قلت تبارکت وتعالیت ما ترددت فی شیء انا فاعله کترددی فی قبض روح عبدی المومن یکره الموت وانا اکره سائته اللهم فصل علی محمد وآل محمد وعجل لولیک الفرج والنصر والعافیه ولا تسونی فی نفسی ولا فی احد من احبتی.
سوم: در فروع کافی روایت شده که این دعا را در هر حال وهر وقت بخوانند، خصوصا در ماه رمضان، خصوص در شب بیست وسوم آن.
می گویی بعد از حمد خدا وصلوات بر خاتم انبیاء (صلی الله علیه وآله): اللهم کن لولیک الحجه بن الحسن صاحب الزمان علیه وعلی آبائه الصلوه والسلام فی هذه الساعه وفی کل ساعه ولیا وحافظا وناصرا ودلیلا وقائدا وعینا حتی تسکنه ارضک طوعا وتمتعه فیها طویلا.
چهارم: در جمال الاسبوع از حضرت امام حسن عسکری (علیه السلام) روایت است که باید صلوات فرستاد بر حضرت صاحب الامر (عجل الله تعالی فرجه) به این کیفیت (مولف گوید: چون که این صلوات مشتمل است بر دعای به آن حضرت در هر حال وهر وقت مناسب است خواندن):

(٩٣)

 اللهم صل علی ولیک وابن اولیائک الذین فرضت طاعتهم واوجبت حقهم واذهبت عنهم الرجس وطهرتهم تطهیرا.
اللهم انصره وانتصر به لدینک وانصر به اولیائک واولیائه وشیعته وانصاره واجعلنا منهم. اللهم اعذه من شر کل طاغ وباغ ومن شر جمیع خلقک واحفظه من بین یدیه ومن خلفه وعن یمینه وعن شماله واحرسه وامنعه من ان یوصل الیه بسوء واحفظ فیه رسولک وآل رسولک واظهر به العدل وایده بالنصر وانصر ناصریه واخذل خاذلیه واقصم به جبابره الکفره واقتل به الکفار والمنافقین وجمیع الملحدین حیث کانوا من مشارق الارض ومغاربها وبرها وبحرها وسهلها وجبلها واملا به الارض عدلا واظهر به دین نبیک علیه وآله السلام.
واجعلنی اللهم من انصاره واعوانه واتباعه وشیعته وارنی فی آل محمد ما یاملون وفی عدوهم ما یحذرون اله الحق رب العالمین آمین.

پنجم: دعائی است که در جمال الاسبوع از حضرت امام رضا (علیه السلام) روایت شده که دعا نمایند به حضرت حجت (عجل الله تعالی فرجه) به این دعا، واین دعا وقت مخصوصی ندارد، بلکه هر وقت بتوانند این

(٩٤)

دعای شریف را بخوانند واین عاصی را به دعای خیر یاد کنند:

اللهم صل علی محمد وآل محمد وادفع عن ولیک وخلیفتک وحجتک علی خلفک ولسانک المعبر عنک باذنک الناطق بحکمتک وعینک الناظره فی بریتک وشاهدک علی عبادک الحاج المجاهد المجتهد عبدک العائذ بک.
اللهم واعذه من شر ما خلقت وذرات وبرات وانشات وصورت واحفظه من بین یدیه ومن خلفه وعن یمینه وعن شماله ومن فوقه ومن تحته بحفظک الذی لا یضیع من حفظته به واحفظ فیه رسولک ووصی رسولک وآبائه ائمتک ودعائم دینک صلواتک علیهم اجمعین واجعله فی ودیعتک التی لا تضیع وفی جوارک الذی لا یخفر وفی منعک وعزک الذی لا یقهر.
اللهم وامنه بامانک الوثیق الذی لا یخذل من امنته به واجعله فی کنفک الذی لا یضام من کان فیه وانصره بنصرک العزیز وایده بجندک الغالب وقوه بقوتک واردفه بملائکتک.

اللهم وال من والاه وعاد من عاداه والبسه درعک الحصینه

(٩٥)

وحفه بالملائکه حفا.

اللهم وبلغه افضل ما بلغت القائمین بقسطک من اتباع النبیین.
اللهم اشعب به الصدع وارتق به الفتق وامت به الجور واظهر به العدل وزین بطول بقائه الارض وایده بالنصر وانصره بالرعب وافتح له فتحا یسیرا واجعل له من لدنک علی عدوک وعدوه سلطانا نصیرا.

اللهم اجعله القائم المنتظر والامام الذی به تنتصر وایده بنصر عزیز وفتح قریب وورثه مشارق الارض ومغاربها اللاتی بارکت فیها واحی به سنه نبیک صلواتک علیه وآله حتی لا یستخفی بشیء من الحق مخافه احد من الخلق وقو ناصره واخذل خاذله ودمدم علی من نصب له ودمر علی من غشه.
اللهم واقتل به جبابره الکفر وعمده ودعائمه والقوام به واقصم به روس الضلاله وشارعه البدعه وممیته السنه ومقویه الباطل واذلل به الجبارین وابر به الکافرین والمنافقین وجمیع الملحدین حیث کانوا واین کانوا من

(٩٦)

مشارق الارض ومغاربها وبرها وبحرها وسهلها وجبلها حتی لا تدع منهم دیارا ولا تبق لهم آثارا.
اللهم وطهر منهم بلادک واشف منهم عبادک واعز به المومنین واحی به سنن المرسلین ودارس حکم النبیین وجدد به ما محی من دینک وبدل من حکمک حتی تعید دینک به وعلی یدیه غضا جدیدا صحیحا محضا لا عوج فیه ولا بدعه معه حتی تنیر بعدله ظلم الجور وتطفیء به نیران الکفر وتظهر به معاقد الحق ومجهول العدل وتوضح به مشکلات الحکم. اللهم وانه عبدک الذی استخلصته لنفسک واصطفیته من خلقک واصطفیتک علی عبادک وائتمنته علی غیبک وعصمته من الذنوب وبراته من العیوب وطهرته من الرجس وصرفته عن الدنس وسلمته من الریب.
اللهم فانا نشهد له یوم القیمه ویوم حلول الطامه انه لم یذنب ذنبا ولم یات حوبا ولم یرتکب لک معصیه ولم یضیع لک طاعه ولم یهتک لک حرمه ولم یبدل لک فریضه ولم یغیر

(٩٧)

لک شریعه وانه الامام التقی الهادی المهتدی الطاهر النقی الوفی الرضی الزکی. اللهم فصل علیه وعلی آبائه واعطه فی نفسه وولده واهله وذریته وامته وجمیع رعیته ما تقر به عینه وتسر به نفسه وتجمع له ملک المملکات کلها قریبها وبعیدها وعزیزها وذلیلها حتی یجری حکمه علی کل حکم ویغلب بحقه کل باطل.
اللهم واسلک بنا علی یدیه منهاج الهدی والمحجه العظمی والطریقه الوسطی التی یرجع الیها الغالی ویلحق بها التالی. اللهم وقونا علی طاعته وثبتنا علی مشایعته وامنن علینا بمتابعته واجعلنا فی حزبه القوامین بامره الصابرین معه الطالبین رضاک بمناصحته حتی تحشرنا یوم القیمه فی انصاره واعوانه ومقویه سلطانه.
اللهم صل علی محمد وآل محمد واجعل ذلک کله منا لک خالصا من کل شک وشبهه وریاء وسمعه حتی لا نعتمد به

(٩٨)

غیرک ولا نطلب به الا وجهک وحتی تحلنا محله وتجعلنا فی الجنه معه ولا تبتلنا فی امره بالسامه والکسل والفتره والفشل واجعلنا ممن تنتصر به لدینک وتعز به نصر ولیک ولا تستبدل بنا غیرنا فان استبدالک بنا غیرنا علیک یسیر وهو علینا کبیر انک علی کل شیء قدیر.
اللهم وصل علی ولاه عهوده وبلغهم امالهم وزد فی اجالهم وانصرهم وتمم له ما اسندت الیهم من امر دینک واجعلنا لهم اعوانا وعلی دینک انصارا وصل علی آبائه الطاهرین الائمه الراشدین.
اللهم فانهم معادن کلماتک وخزان علمک وولاه امرک وخالصتک من عبادک وخیرتک من خلقک واولیائک وسلائل اولیائک وصفوتک واولاد اصفیائک صلواتک ورحمتک وبرکاتک علیهم اجمعین.
اللهم وشرکاوه فی امره ومعاونوه علی طاعتک الذین جعلتهم حصنه وسلاحه ومفزعه وانسه الذین سلوا عن الاهل والاولاد وتجافوا الوطن وعطلوا الوثیر من المهاد

(٩٩)

قد رفضوا تجاراتهم واضروا بمعایشهم وفقدوا فی اندیتهم بغیر غیبه عن مصرهم وخالفوا البعید ممن عاضدهم علی امرهم وخالفوا القریب ممن صد عن وجهتهم وائتلفوا بعد التدابر والتقاطع فی دهرهم وقطعوا الاسباب المتصله بعاجل حطام من الدنیا، فاجعلهم اللهم فی حرزک وفی ظل کنفک ورد عنهم باس من قصد الیهم بالعداوه من خلقک واجزل لهم من دعوتک من کفایتک ومعونتک لهم وتاییدک ونصرک ایاهم ما تعینهم به علی طاعتک وازهق بحقهم باطل من اراد اطفاء نورک وصل علی محمد وآله واملا بهم کل افق من الافاق وقطر من الاقطار قسطا وعدلا ومرحمه وفضلا واشکر لهم علی حسب کرمک وجودک وما مننت به علی القائمین بالقسط من عبادک واذخر لهم من ثوابک ما ترفع لهم به الدرجات انک تفعل ما تشاء وتحکم ما ترید آمین رب العالمین.
ششم: صلواتی است که از خود آن حضرت (علیه السلام) در جمال الاسبوع وبحار روایت شده، ومشتمل است بر دعای به جهت آن جناب وصلوات بر آن حضرت صلوات الله علیه:

(١٠٠)

بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی محمد سید المرسلین وخاتم النبیین وحجه رب العالمین المنتجب فی المیثاق المصطفی فی الظلال المطهر من کل آفه البریء من کل عیب المومل للنجاه المرتجی للشفاعه المفوض الیه دین الله.
اللهم شرف بنیانه وعظم برهانه وافلج حجته وارفع درجته واضیء نوره وبیض وجهه واعطه الفضل والفضیله والدرجه والوسیله الرفیعه وابعثه مقاما محمودا یغبطه به الاولون والاخرون. وصل علی امیر المومنین ووارث المرسلین وقائد الغر المحجلین وسید الوصیین وحجه رب العالمین.
وصل علی الحسن بن علی امام المومنین ووارث المرسلین وحجه رب العالمین.
وصل علی الحسین بن علی امام المومنین ووارث المرسلین وحجه رب العالمین.

(١٠١)

وصل علی علی بن الحسین سید العابدین وامام المومنین ووارث المرسلین وحجه رب العالمین.
وصلی علی محمد بن علی امام المومنین ووارث المرسلین وحجه رب العالمین.
وصل علی جعفر بن محمد امام المومنین ووارث المرسلین وحجه رب العالمین.
وصلی علی موسی بن جعفر امام المومنین ووارث المرسلین وحجه رب العالمین.
وصل علی علی بن موسی امام المومنین ووارث المرسلین وحجه رب العالمین.
وصل علی محمد بن علی امام المومنین ووارث المرسلین وحجه رب العالمین.
وصل علی علی بن محمد امام المومنین ووارث المرسلین وحجه رب العالمین.
وصل علی الحسن بن علی امام المومنین ووارث المرسلین وحجه رب العالمین.

(١٠٢)

وصل علی الخلف الصالح الهادی المهدی امام الهدی امام المومنین ووارث المرسلین وحجه رب العالمین.
اللهم صل علی محمد وعلی اهل بیته الائمه الهادین العلماء الصادقین الابرار المتقین دعائم دینک وارکان توحیدک وتراجمه وحیک وحججک علی خلقک وخلفائک فی ارضک الذین اخترتهم لنفسک واصطفیتهم علی عبادک وارتضیتهم لدینک وخصصتهم بمعرفتک وجللتهم بکرامتک وغشیتهم برحمتک وربیتهم بنعمتک وغذیتهم بحکمتک والبستهم نورک ورفعتهم فی ملکوتک وحففتهم بملائکتک وشرفتهم بنبیک صلواتک علیه وآله.
اللهم صل علی محمد وعلیهم صلوه کثیره دائمه طیبه لا یحیط بها الا انت ولا یسعها الا علمک ولا یحصیها احد غیرک.
اللهم وصل علی ولیک المحیی سنتک القائم بامرک الداعی الیک الدلیل علیک وحجتک علی خلقک وخلیفتک فی ارضک وشاهدک علی عبادک.
اللهم اعز نصره ومد فی عمره وزین الارض بطول بقائه.

(١٠٣)

اللهم اکفه بغی الحاسدین واعذه من شر الکائدین وازجر عنه اراده الظالمین وخلصه من ایدی الجبارین. اللهم اعطه فی نفسه وذریته وشیعته ورعیته وخاصته وعامته وعدوه وجمیع اهل الدنیا ما تقر به عینه وتسر به نفسه وبلغه افضل ما امله فی الدنیا والاخره انک علی کل شیء قدیر.
اللهم جدد به ما محی من دینک واحی به ما بدل من کتابک واظهر به ما غیر من حکمک حتی یعود دینک به وعلی یدیه غضا جدیدا خالصا مخلصا لا شک فیه ولا شبهه معه ولا باطل عنده ولا بدعه لدیه. اللهم نور بنوره کل ظلمه وهد برکنه کل بدعه واهدم بعزته کل ضلاله واقصم به کل جبار واخمد بسیفه کل نار واهلک بعدله کل جبار واجر حکمه علی کل حکم واذل بسلطانه کل سلطان.
اللهم اذل کل من ناواه واهلک کل من عاداه وامکر بمن کاده واستاصل من حجد حقه واستهان بامره وسعی فی اطفاء

(١٠٤)

نوره واراد اخماد ذکره.
اللهم صل علی محمد المصطفی وعلی المرتضی وفاطمه الزهراء والحسن الرضا والحسین المصفی وجمیع الاوصیاء مصابیح الدجی واعلام الهدی ومنار التقی والعروه الوثقی والحبل المتین والصراط المستقیم وصل علی ولیک وولاه عهدک والائمه من ولده ومد فی اعمارهم وزد فی اجالهم وبلغهم افضل آمالهم دینا ودنیا وآخره انک علی کل شیء قدیر.

(١٠٥)

زیارت حضرت صاحب الزمان (علیهم السلام)
در کتاب احتجاج مروی است که حضرت صاحب الامر (عجل الله تعالی فرجه) در توقیع شریف بسوی محمد بن جعفر حمیری امر فرموده بودند که هر گاه بخواهید مرا زیارت کنید وبه سوی من توجه نمائید پس چنین زیارت کنید وبگوئید:

سلام علی آل یس، السلام علیک یا داعی الله وربانی آیاته، السلام علیک یا باب الله ودیان دینه، السلام علیک یا خلیفه الله وناصر حقه، السلام علیک یا حجه الله ودلیل ارادته، السلام علیک یا تالی کتاب الله وترجمانه، السلام علیک فی اناء لیلک

(١٠٦)

واطراف نهارک، السلام علیک یا بقیه الله فی ارضه، السلام علیک یا میثاق الله الذی اخذه ووکده، السلام علیک یا وعد الله الذی ضمنه، السلام علیک ایها العلم المنصوب والعلم المصبوب والغوث والرحمه الواسعه وعدا غیر مکذوب، السلام علیک حین تقوم، السلام علیک حین تقعد، السلام علیک حین تقرء وتبین، السلام علیک حین تصلی وتقنت، السلام علیک حین ترکع وتسجد، السلام علیک حین تهلل وتکبر، السلام علیک حین تحمد وتستغفر، السلام علیک حین تصبح وتمسی، السلام علیک فی اللیل اذا یغشی والنهار اذا تجلی، السلام علیک ایها الامام المامون، السلام علیک ایها المقدم المامول، السلام علیک بجوامع السلام.
اشهدک یا مولای انی اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له وان محمدا عبده ورسوله لا حبیب الا هو واهله، واشهد ان امیر المومنین حجته والحسن حجته والحسین حجته وعلی بن الحسین حجته ومحمد بن علی حجته وجعفر بن محمد حجته وموسی بن جعفر حجته وعلی بن موسی حجته

(١٠٧)

ومحمد بن علی حجته وعلی بن محمد حجته والحسن بن علی حجته، واشهد انک حجه الله، انتم الاول والاخر وان رجعتکم حق لا شک فیها یوم لا ینفع نفسا ایمانها لم تکن آمنت من قبل او کسبت فی ایمانها خیرا.
وان الموت حق وان ناکرا ونکیرا حق واشهد ان النشر والبعث حق وان الصراط والمرصاد حق والمیزان حق والحساب حق والجنه حق والنار حق والوعد والوعید بهما حق.
یا مولای شقی من خالفکم وسعد من اطاعکم، فاشهد علی ما اشهدتک علیه وانا ولی لک بریء من عدوک فالحق ما رضیتموه والباطل ما سخطتموه والمعروف ما امرتم به والمنکر ما نهیتم عنه، فنفسی مومنه بالله وحده لا شریک له وبرسوله وبامیر المومنین وبکم یا مولای اولکم وآخرکم ونصرتی معده لکم ومودتی خالصه لکم.

آمین آمین.

(١٠٨)

دعائی که بعد از این زیارت باید خوانده شود: اللهم انی اسالک ان تصلی علی محمد نبی رحمتک وکلمه نورک وان تملا قلبی نور الیقین وصدری نور الایمان وفکری نور البیان وعزمی نور العلم وقوتی نور العمل ولسانی نور الصدق ودینی نور البصائر من عندک وبصری نور الضیاء وسمعی نور الحکمه ومودتی نور الموالاه لمحمد وآله (علیهم السلام)، حتی القاک وقد وفیت بعهدک ومیثاقک، فیسعنی رحمتک یا ولی یا حمید.
اللهم صل علی محمد حجتک فی ارضک وخلیفتک فی بلادک والداعی الی سبیلک والقائم بقسطک والثائر بامرک ولی المومنین وبوار الکافرین ومجلی الظلمه ومنیر الحق والناطق بالحکمه والصدق وکلمتک التامه فی ارضک المرتقب الخائف والولی الناصح سفینه النجاه وعلم الهدی ونور ابصار الوری وخیر من تقمص وارتدی ومجلی العمی الذی یملا الارض عدلا وقسطا کما ملئت جورا وظلما انک علی کل شیء قدیر.

(١٠٩)

اللهم صل علی ولیک وابن اولیائک الذین فرضت طاعتهم واوجبت حقهم واذهبت عنهم الرجس وطهرتهم تطهیرا. اللهم انصره وانتصر به لدینک وانصر به اولیائک واولیاءه وشیعته وانصاره واجعلنا منهم.
اللهم اعذه من شر کل باغ وطاغ ومن شر جمیع خلقک واحفظه من بین یدیه ومن خلفه وعن یمینه وعن شماله واحرسه وامنعه من ان یوصل الیه بسوء واحفظ فیه رسولک وآل رسولک واظهر به العدل وایده بالنصر وانصر ناصریه واخذل خاذلیه واقصم قاصمیه واقصم به جبابره الکفر واقتل به الکفار والمنافقین وجمیع الملحدین حیث کانوا من مشارق الارض ومغاربها وبرها وبحرها واملا به الارض عدلا واظهر به دین نبیک (صلی الله علیه وآله).

(١١٠)

واجعلنی اللهم من انصاره واعوانه واتباعه وشیعته وارنی فی آل محمد (علیهم السلام) ما یاملون وفی عدوهم ما یحذرون اله الحق آمین یا ذا الجلال والاکرام یا ارحم الراحمین.
تذکر: مستحب است مداومت به این دعای شریف که در منهج از حضرت امام محمد باقر (ع)(5) به سند معتبر روایت شده ودر این خصوص برای این عاصی واقعه شریفه ای اتفاق افتاد که ذکرش منافی با اختصار است: اللهم انک تری ولا تری وانت بالمنظر الاعلی وان الیک المنتهی والرجعی وان لک الاخره والاولی وان لک المماه والمحیی رب اعوذ بک ان اذل او اخزی.
دعای دیگر که بسیار باید خواند: یا الله یا رحمن یا رحیم یا مقلب القلوب ثبت قلبی علی دینک.
ختم کتاب به چند رباعی از انشاءآت این عاصی:

-----------------

(5) فرمود که جبرئیل به حضرت رسول (ص) عرض کرد بدانید که من با هیچ یک از انبیاء بقدر شما محبت نداشته ام پس بسیار بخوانید این دعا را. حقیر گوید: واضح است که در مقام اظهار محبت کامله به آن جناب اگر تحفه بهتر سراغ داشت آن را ذکر می نمود.

(١١١)

عید آمد وشد ز لاله بستان پر نور * * * هر کس به خیالی به جهان شد مسرور
ما را غم ومحنت والم شد پر زور * * * ز آن رو که جمالت بود از ما مستور
ای ما حصل مراد از کون ومکان * * * بازا که شود جهان به تو وشک جنان
بی دیدن طلعت تو ای جان جهان * * * حظی نبود مرا ز باغ وبستان
این دل که به مهر تو سرشته ز آغاز * * * افتاده ز دوری تو در سوز وگداز
ز آن پیش که خصم دون به ما طعنه زند * * * ما را به یکی نظاره شاها بنواز

بعون الله تعالی وحسن تاییده تمام شد کتاب کنز الغنائم فی فوائد الدعاء للقائم ارواحنا له الفداء والحمد لله الذی هدانا لهذا وما کنا لنهتدی لولا ان هدانا الله.

فی شهر رجب المرجب سنه 1333

(١١٢)