شگفتی ها و عجایب دنیا در بعد از ظهور امام زمان (علیه السلام)

شگفتی ها و عجایب دنیا در بعد از ظهور امام زمان (علیه السلام)
(به همراه اوصاف وویژگی های خاص آن حضرت)

نویسنده: حسین طبرسی نوری
مشخصات نشر: قم شمیم گل نرگس ۱۳۸۵

فهرست

مقدمه ناشر
مقدّمه مؤلّف
امتیاز نور وسایه وشبح امام زمان (علیه السلام)
شرافت نَسَب امام زمان (علیه السلام)
بردن امام زمان (علیه السلام) در روز ولادت به سراپرده عرش
دارا بودن خانه ای به نام بیت الحمد
جمع میان کنیه رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) واسم مبارک آن حضرت
حرمت بردن نام امام زمان (علیه السلام)
آخرین وصایت حجّت در روی زمین
سپرده شدن به روح القدس
معاشرت وهمنشینی نکردن با کفّار ومنافقین واهل فسق
نبودن بیعت احدی از ستمگران بر گردنش
داشتن علامتی مانند علامت ختم نبوّت حضرت رسول (صلی الله علیه وآله وسلم)
القاب متعدّد حضرت مهدی (علیه السلام)
ظهور نشانه های عجیب وغریب آسمانی وزمینی
ندای آسمانی با اسم حضرت حجّت (علیه السلام) همزمان با ظهور
کند شدن واز سرعت افتادن حرکت سریع افلاک
آشکار شدن کتاب امیر المؤمنین (علیه السلام)
سایه انداختن ابری سفید بر سر مبارک امام زمان (علیه السلام)
قرار داشتن ملائکه واجنّه در لشکر حضرت مهدی (علیه السلام)
جوان ظاهر شدن امام زمان (علیه السلام)
از بین رفتن وحشی گری ونفرت از میان حیوانات
حاضر بودن جمعی از مردگان در رکاب امام زمان (علیه السلام)
خارج شدن گنجها وذخیره های زمین
زیاد شدن باران ودرختان میوه وسایر نعمتهای زمین
کامل شدن عقل مردم وبه آخرین حدّ خود رسیدن علوم
قوّت دیدگان وگوشهای امام زمان (علیه السلام) واصحاب آن حضرت
طول عمر اصحاب وانصار امام زمان (علیه السلام)
رفتن سختی ها وبلاها از بدنهای یاران امام زمان (علیه السلام)
دادن نیروی چهل مرد به هر یک از یاران امام زمان (علیه السلام)
غنی شدن خلق به نور حضرت مهدی (علیه السلام)
همراه بودن پرچم رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) با امام زمان (علیه السلام)
زره رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) فقط اندازه قدّ شریفِ امام است
ابر مخصوص حضرت قائم (علیه السلام) که در آن رعد وبرق است
برداشته شدن تقیه وترس از کفّار ومشرکان ومنافقان
منتشر شدن سلطنت حضرت مهدی (علیه السلام) در تمام روی زمین
پرشدن تمام زمین از عدل وداد
حکم کردن در میان مردم بوسیله علم امامت
آوردن احکام ویژه ای که تا زمان حضرت قائم (علیه السلام) ظاهر واجراء نشده است
پیدا شدن تمام مراتب علوم
آوردن شمشیرهای آسمانی برای اصحاب امام زمان (علیه السلام)
اطاعت حیوانات از یاران حضرت قائم (علیه السلام)
جاری شدن نهری از آب ونهری از شیر از پُشت شهر کوفه
امتیاز دادن خداوند متعال به حضرت قائم (علیه السلام) در شب معراج
فرود آمدن حضرت عیسی از آسمان برای یاری امام زمان (علیه السلام)
جایز نبودن هفت تکبیر بر جنازه احدی بعد از حضرت علی (علیه السلام) جز بر جنازه حضرت قائم (علیه السلام)
قتل دجّال ملعون که از عذابهای الهی است
پایان یافتن سلطنت ستمگران وظالمان

مقدمه ناشر
بسمه تعالی

یکی از وظایف مسلمین در زمان غیبت امام زمان (علیه السلام)، گسترش نام ویاد آن حضرت می باشد. بر این اساس ودر راستای تحقّق بخشیدن به این هدف، ابزارهای فرهنگی سهم عمده ای را دارا می باشند که نشر وپخش کتاب یکی از این ابزارها می باشد.
ما به حول وقوّه الهی سعی داریم با استفاده از امکانات محدود خود در زمینه آگاهی بخشیدن به مسلمانان وبلکه تمام مردم جهان پیرامون وجود مقدّس امام زمان (علیه السلام) وزنده کردن یاد آن حضرت در اذهان مردم تلاش نمائیم.
به این اُمید که تمام جهانیان به وجود حضرت ایمان بیاورند وبا رشدفکری واصلاح خویشتن، خود را آماده ظهور امام زمان (علیه السلام) نمایند وبدین وسیله، سعادت درک بهشت دنیایی این جهان یعنی زندگی در زمان دولت حقّه امام زمان (علیه السلام) را پیدا کرده وسعادت دنیا وآخرت را کسب نمایند.

واحد تحقیقاتی گُل نرگس

مقدّمه مؤلّف

این (کتاب) در بیان ویژگی های حضرت مهدی (ع) ومقایسه آن با تمام انبیاء واوصیاء - صلوات الله علیهم - وسلسله بلند مرتبه، غیر از بعضی از اجداد پاک ومطّهر خود (ع) می باشد.
اگر چه شرح آن از قوّه بیان خارج است ولی حضرت مهدی (ع) کسی است که خداوند متعال، مژده ظهور ایشان را به تمام انبیاء خود، از حضرت آدم (ع) تا حضرت خاتم(ع) داده است.
خلاصه آنکه خداوند متعال چنین شخصی بزرگواری را در خزانه قدرت خود محفوظ داشته تا در پایان روزگار (آخرالزّمان)، زمانی که همه انبیاء واولیاء الهی از رسالت خویش فارغ می شوند وکفر وحکومت شیطان، همه جا را فرا می گیرد، ایشان را ظاهر سازد واسباب سلطنت وریاست را برای ایشان مهیّا فرموده که تمام جهان را مسخّر کند وهمه جهانیان را هدایت نماید ودر هیچ سرزمینی، جایی نمی ماند، مگر آنکه صدای «لا اله الّا الله» در آنجا بلند شود وهمه به یگانگی خداوند ایمان آورند تا اینکه خداوند تمامی حجّتهای خود را در آنجا ظاهر سازد.
البتّه چنین ریاست بزرگی نیازمند وسایل وامکاناتی است واستعداد وقابلیّتی می خواهد که عظمت وبزرگیشان، به اندازه این کار بزرگ وخدمت برجسته باشد، زیرا که این ریاست به شخص بزرگواری چون حضرت مهدی (ع) واگذار شده وبه ایشان اختصاص دارد.
پس تمام مقدّمات آن باید در حدّ ومرتبه بالایی باشد، چرا که کم وکیف وقدر ومنزلت آن را هیچکس جز خداوند باعظمت نمی داند وآنرا درک نمی کند، همچنانکه در دعای ندبه آمده است: «بنفسی انت من عقید عزّ لایسامی»(1).
خداوند بگونه ای، بزرگی وعظمت ایشان را مقرّر کرده است که هیچ اندیشه وتفکّری نمی تواند به نهایت بزرگی وجایگاه عظیم آن، راه پیدا کند.
نعمانی در کتاب «غیبت»، از کعب الأخبار روایت کرده است که: «خدای تعالی، هر آنچه را که به پیامبران داده، به ایشان زیادتر می دهد ووی را نسبت به دیگران برتری می دهد».

حسین طبرسی نوری

امتیاز نور وسایه وشبح امام زمان (ع)
در کتاب «غیبت» از شیخ جلیل فضل بن شاذان به دو سند آمده است که عبدالله بن عباس گفت:
رسول خدا (ع) فرمودند: «وقتی به معراج رفتم وآسمانها را سیر کردم به سدرة المنتهی رسیدم، از جانب خداوند ندا آمد که: «ای محمّد!»
گفتم: «لبّیک؛ لبّیک ای پروردگار من!»
خداوند عالم فرمود: «ما هیچ پیغمبری را بر اهل دنیا نفرستادیم تا روزهای زندگی ونعمت او پایان یابد مگر آنکه دعوت خود را به انجام برساند وبرای هدایت مردم پس از خود وصیّ وجانشینی را قرار دهد تا از دین او نگهبانی کند وما حضرت علی (ع) را جانشین تو وامام امّت تو قرار داده وپس از او حسن وحسین وعلیّ بن الحسین ومحمّد بن علی وجعفر بن محمّد وموسی بن جعفر وعلیّ بن موسی ومحمّد بن علی وعلیّ بن محمّد وحسن بن علی وحجّة بن الحسن(ع) قرار دادیم؛ حال ای محمّد! سرت را بالا کن».
چون سرم را بالا کردم، نورهای علی وحسن وحسین ونُه تن از فرزندان حسین را دیدم وحجّت (حضرت مهدی(ع)) را در میان آنها دیدم که همچون ستاره ای می درخشید.
خدای تعالی فرمود: «این ها، جانشین وحجّتهای من در روی زمین ونیز جانشین واوصیایت بعد از تو هستند. خوشا به حال کسی که با آنها دوستی کند ووای بر کسی که با آنها دشمنی نماید».
شیخ جلیل، ابوالحسین بن محمّد بن احمد بن شاذان در کتاب «ایضاح دفاین النّواصب» واحمد بن محمّد بن عیاش در کتاب «مقتضب الاثر» از ابی سلیمان که چوپان پیامبراکرم (ع) بود روایت کردند که رسول خدا (ع) فرمود: «شبی که مرا بسوی آسمان بردند، خداوند جلّ جلاله فرمود: «من، تو وعلی وفاطمه وحسن وحسین واولاد او را از اصل نوری از نور خودم آفریدم. ای محمّد! آیا دوست داری که ایشان را ببینی؟»
گفتم: «بلی! ای پروردگار من»
خداوند فرمود: «به سمت راست عرش، نگاه کن».
چون نگاه کردم، علی وفاطمه وبقیّه تا حسن بن علی را دیدم که در میان مکانی از نور ایستاده بودند ونماز می خواندند ودر میان آنها حضرت مهدی (ع) مانند کوکب درخشنده ای در حال درخشیدن بود».
پوشیده نماند که اختلاف مضمون روایاتی که در مورد معراج است بخاطر اختلاف مضمون خبر نیست بلکه به سبب متعدّد بودن روایت کنندگان است، بعضی از اخبار حفظ وبعضی فراموش شده اند وبعضی دیگر هم از بین رفته اند واین مضامین حمل بر تعداد معراج رفتن پیامبر(ع) نیز هست که در همه آنها به امر ولایت تأکید شده است چنان که در کتاب «خصال» نوشته صدوق روایت شده که پیامبر اکرم (ع) را 120 مرتبه به معراج بردند ودر همه مراتب هم خدای تعالی، پیامبر (ع) را به دوستی وولایت علیّ بن ابیطالب (ع)سفارش می کرد وحتّی زیادتر از دیگر فرایض سفارش می فرمود.
در کتاب «مقتضب» روایت دیگری از حضرت باقر(ع) در ذکر ائمّه (ع) در شب معراج ودیدن انوار ایشان روایت شده است که رسول خدا(ع) فرمود: «علی ودیگر ائمّه تا حسن بن علی (ع) را دیدم وحضرت حجّة(ع) در میان آنها چون ستاره ای درخشان بود.
گفتم: «ای پروردگار من! اینها کیستند؟»
فرمود: «اینها ائمّه اند واین قائم است که در دنیا حلال مرا حلال می کند وحرام مرا حرام واز دشمنان من انتقام می گیرد. ای محمّد! او را دوست بدار ودوستدار کسی باش که او را دوست دارد».
شرافت نَسَب امام زمان (ع)
بحث دوّم: شریف بودن نَسَب امام زمان (ع) است. زیرا حضرت مهدی (ع) شرافت نَسَب همه آباء طاهرین خود را دارا است ونسبش از طرف مادر به قیصر روم وبه جانب شمعون صفاء، جانشین حضرت عیسی(ع) می رسد. پس در این سلسله بسیاری از انبیاء واوصیاء داخل می شوند که نسب همه آنها به شمعون می رسد.
بردن امام زمان (ع) در روز ولادت به سراپرده عرش
بحث سوّم: بردن آن حضرت در روز ولادت به سراپرده عرش است وخطاب خداوند تبارک وتعالی به او که:
«آفرین به تو ای بنده من! که برای نصرت دین من واظهار امر من وهدایت بندگان من آمده ای.
قسم خوردم که بوسیله تو بگیرم وبوسیله تو عطا کنم وتوسّط تو بیامرزم وتوسّط تو عذاب کنم».
دارابودن خانه ای به نام بیت الحمد
چهارم: بیت الحمد، چنانچه نعمان ومسعودی ودیگران از حضرت باقر(ع) روایت کرده اند که فرمود:
«از برای حضرت حجّة (ع)، خانه ای می باشد که به آن بیت الحمد می گویند. در آن چراغی هست که از روزی که متولّد شده روشن است تا روزی که خروج کند وبا شمشیر هم خاموش نمی شود».
جمع میان کنیه رسول خدا (ع) واسم مبارک آن حضرت
پنجم: جمع میان کنیه رسول خدا(ع) واسم مبارک آن حضرت است، ودر «مناقب» روایت است که حضرت مهدی (ع) فرمود: «اسم مرا بگذارید وکنیه مرا نگذارید».
حرمت بردن نام امام زمان (ع)
ششم: حرمت نهادن به نام آن حضرت، چنانچه گذشت(2).
آخرین وصایت حجّت در روی زمین
هفتم: در روی زمین، وصایت به حضرت مهدی (ع) ختم می گردد.
سپرده شدن به روح القدس
هشتم: غیبت حضرت مهدی (ع) از همان روز ولادت وسپرده شدن به روح قدسی وتربیت شدن آن حضرت در عالم نور وفضای قدسی که هیچ جزیی از اجزای آن به پلیدی ها وکثافات وگناههای بنی آدم وشیاطین آلوده نشده وهمنشینی ومؤانست آن حضرت با ارواح قدسی وفرشتگان درگاه خداوند می باشد.
معاشرت وهمنشینی نکردن با کفّار ومنافقین واهل فسق
نهم: معاشرت ومصاحبت نداشتن با کفّار ومنافقین واهل فسق، وخوف نداشتن وتقیّه ومدارا نکردن با آنها ودوری کردن از آنها وهم منزل نشدن با آنها است.همه حجّتهای خداوند پیش از بعثت وبعد از آن، در ایّام عزلت وغیبت خود با کفّار ومنافقین واهل فسق دوستی ویا دشمنی می کردند وحتّی با یکدیگر ازدواج می کردند ودر ماه رمضان افطار می کردند وامثال این مصیبت ها را دیدند ولی خداوند متعال این حجّت گرامی خود را از همه آنها نگاه داشت بطوری که از روز ولادت تا کنون دست ظالمی به او نرسیده وبا هیچ کافر ومنافقی، مصاحبت وهمنشینی نکرده است. خود را از منازل آنها دور ساخته وبخاطر خوف یا مدارا، از حقّی دست نکشیده است واز طرفی همدم وانیسی مثل خضر داشته وخدمتگزارانش افراد خاصّ بوده اند».
خلاصه اینکه کوچکترین غباری از کردار ورفتار ناشایست نامردان بر گردنش ننشسته وهیچ خاری از خارستان بیگانگان به دامانش نرسیده است. «ذلک فضل الله یؤتیه من یشاء»(3).
نبودن بیعت احدی از ستمگران بر گردنش
دهم: بیعت هیچ ستمگری بر گردن او نیست. چنانکه در کتاب «اعلام الوری» از حضرت امام حسن(ع) روایت شده که فرمود: «احدی از ما نیست مگر آنکه بیعتی از سرکشان زمان او بر گردنش باشد، مگر قائمی که روح الله، عیسی بن مریم پشت سر او نماز می خواند».
در کتاب «کمال الدّین» از امام صادق(ع) روایت شده است که فرمودند: «حضرت مهدی (ع) بعد از ولادتش در غیبت فرو می رود تا اینکه بیعتی بر گردن او نباشد وزمانی که قیام می کند، خداوند عزّوجلّ در یک شب، تمام کارهای او را اصلاح می کند».
ونیز حسن بن فضّال از حضرت رضا(ع) روایت کرده است که فرمود: «گویا شیعه را می بینم که در وقت مفقود شدن چهارمین فرزند من، او را جستجو می کند اما او را نمی یابند».گفتم: «چرا ای فرزند رسول خدا؟» فرمود: بخاطر اینکه امام آنها از آنها غایب می شود».
گفتم: «چرا غایب می شود؟» فرمود: «برای اینکه بیعتی بر گردن او نباشد تا زمانی که با شمشیر قیام کند».
داشتن علامتی مانند علامت ختم نبوّت حضرت رسول (ص)
یازدهم: داشتن علامتی در پشت کمر ایشان است مثل علامتی که بر پشت مبارک رسول خدا (ع) بود که به آن ختم نبوّت می گفتند.
القاب متعدّد حضرت مهدی (ع)
دوازدهم: القاب متعدّدی به حضرت مهدی (ع) اختصاص داده شده که در کتب آسمانی وروایات معراج، از سایر اوصیاء (ع) ذکر شده است
ظهور نشانه های عجیب وغریب آسمانی وزمینی
سیزدهم: ظهور نشانه های آسمانی وزمینی برای ظهور شادمانه حضرت مهدی (ع) می باشد که این آیات ونشانه ها برای تولّد وظهور هیچ حجّتی منظور نشده است.
در کتاب «کافی» از حضرت صادق(ع) روایت شده که این آیه را فرمودند: «سنریهم آیاتنا فی الافاق وفی انفسهم حتّی یتبیّن لهم انّه الحقّ»(4).
ودر تفسیر آن به آیات ونشانه های قبل از ظهور آن حضرت وقیام ایشان اشاره شده است.
وفرمود که: «آن مسئله، از نزد خداوند عزّوجلّ حقّ است که خلق آن را می بینند وحتماً آن جناب خروج خواهد کرد».
وآن آیات ونشانه ها بسیار است وذکر کرده اند که نزدیک به چهار صد نشانه می رسد ودر کتاب «غیبت» بعضی از آنها ثبت شده است.
یکی از این نشانه ها، سُرخی آسمان است که در بسیاری از روایات نیز آمده است وبه روایت نعمانی از امیرالمؤمنین(ع) نقل شده است که: «آن سرخی، اشک چشم حاملان عرش بر اهل زمین است».
ندای آسمانی با اسم حضرت حجّت (ع) همزمان با ظهور
چهاردهم: نزدیک ظهور آن حضرت ندای آسمانی به اسم آن جناب به گوش می رسد، چنانکه علیّ بن ابراهیم در تفسیر آیه شریفه «واستمع یوم یناد المناد من مکان قریب»(5)، از حضرت صادق(ع) روایت کرده است که فرمود: «منادی به اسم قائم واسم پدرش ندا می کند».
ودر قرآن نیز آمده که: «یوم یسمعون الصّیحة بالحق ذلک یوم الخروج»(6)، فرمود: «فریاد قائم(ع) است».
در کتاب «کمال الدّین» از امام باقر(ع) روایت شده است که فرمود: «منادی از آسمان ندا می کند که فلان بن فلان امام است؛ ونام او را می برد».
ونیز در آنجا «زراره» از امام صادق(ع) روایت است که فرمود: «منادی به اسم قائم(ع) ندا می کند».گفت: «پرسیدم آیا این ندا برای افراد خاصیّ است یا برای عموم مردم است؟»
فرمود: «برای عموم مردم است وهر قومی به زبان خودش می شنود».
در کتاب «غیبت» نعمانی از امیرالمؤمنین(ع) روایت شده است که فرمود: «منادی از آسمان ندا می کند که: ای گروه مردم! امیر شما فلان است وآن مهدی است که زمین را آنگاه که از ظلم وستم پر شده، از عدل وداد پر می کند».
در تفسیر عیاشی از امام باقر(ع) روایت شده که در حدیثی طولانی به جابر فرمود: «اگر این نشانه ها بر شما مشتبه شد، صدایی که از آسمان به اسم او وبه امر او می آید بر شما مشتبه نخواهد شد».
در کتاب «غیبت» نعمانی از آن حضرت روایت است که می فرمود: «منادی از آسمان به اسم قائم(ع) ندا می کند وکسی که در مشرق ومغرب است می شنود واز ترس این صدا، خوابیده ای نمی ماند مگر اینکه بیدار می شود وایستاده ای نمی ماند، مگر اینکه می نشیند ونشسته ای نمی ماند، مگر اینکه می ایستد».
وفرمود که: «آن صدا از جبرئیل است واین واقعه در شب جمعه، بیست وسوّم ماه رمضان رخ می دهد».
اخبار بسیار زیادی در این زمینه وجود دارد بطوری که این روایات از حدّ تواتر هم گذشته وهمه آنها این موضوع را از واجبات وامری لازم دانسته اند.
شیخ طوسی در کتاب «غیبت» خود از سیف بن عمیره روایت کرده است که گفت: نزد منصور بودم، شنیدم که می گفت: «ای سیف بن عمیره! چاره ای نیست از منادی که به اسم مردی از فرزندان ابیطالب، از آسمان ندا کند».
گفتم: «یکی از مردم نیز این را روایت کرده است».
گفت: «قسم به آن که جانم در قبضه قدرت اوست، گوشم شنید که می گفت: «منادی به اسم مردی از آسمان ندا می دهد».
گفتم: «یا امیرالمؤمنین! هرگز حدیثی مانند این نشنیدم».
گفت: «ای شیخ! اگر چنین باشد ما اوّل کسی هستیم که دعوت او را اجابت می کنیم وآگاه باش که او یکی از پسرعموهای ماست».
گفتم: «کدام پسر عموی شما؟»
گفت: «مردی از فرزندان فاطمه (س)».
آنگاه گفت: «ای شیخ! اگر این خبر را از ابی جعفر، محمّد بن علی نشنیده بودم، اگر همه دنیا هم به من می گفتند قبول نمی کردم، ولی کسی که خبر را از او شنیدم محمّد بن علی است».
کُند شدن واز سرعت افتادن حرکت سریع افلاک
پانزدهم: کُند شدن واز سرعت افتادن حرکت سریع افلاک است. چنانکه شیخ مفید، از ابی بصیر واز از حضرت باقر(ع) روایت کرده است که حضرت در حدیثی طولانی در سیر وسلوک حضرت مهدی (ع) فرمودند: «حضرت قائم(ع) بر این سلطنت هفت سال درنگ می کند ومقدار هر سال از این هفت سال به اندازه ده سال شماست، آنگاه خداوند آنچه را که می خواهد، انجام می دهد».
گفتم: «فدای تو شوم! چگونه هر سال این همه مدّت پیدا می کند؟»
حضرت فرمود: «خداوند فلک را به درنگ کردن امر می فرماید وبه همین خاطر روزها وسالها طول می کشد».
گفتم: «ایشان می گویند اگر فلک تغییر پیدا کند، عالم نابود می شود».
حضرت فرمود: «این سخن زنادقه است، امّا برای مسلمانان در این سخن، شکّ وشبهه ای نیست، زیرا که خداوند ماه را برای پیامبر خود دو نیم کرد، وقبل از آن آفتاب را برای یوشع بن نون برگرداند وبه طول روز قیامت واینکه آن روز مثل هزار سال است، از آن چه شما می شمارید خبر داد».
ونیز روایست کرده که: «مدّت حکومت آن حضرت نوزده سال است که روزها وماههای آن طولانی است».
ونیز عبدالکریم خثعمی از امام صادق (ع) همانند خبر قبلی روایت کرده است.
فضل بن شاذان در کتاب «غیبت» خود از امام صادق(ع) روایت کرده است که فرمود: «حضرت قائم(ع) هفت سال حکومت می کند که مطابق هفتاد سال از سالهای شما می شود».
وشیخ طوسی در کتاب «غیبت» در روایتی طولانی آورده است که: «خداوند در زمان آن حضرت به فلک امر می فرماید که گردش او کُند شود تا اینکه در ایّام حکومت او هر روز، ده روز؛ وهر ماه، ده ماه؛ وهر سال، ده سال می شود».
در بعضی از خبرها نیز آمده است که مدّت حکومت حضرت مهدی (ع) بیشتر از این است.
فضل بن شاذان در کتاب «غیبت» از حضرت باقر(ع) روایت کرده است که فرمود: «حضرت قائم (ع)، سیصد ونه سال پادشاهی خواهد کرد، همانطور که اصحاب کهف در غار درنگ کردند، آن حضرت زمین را از عدل وداد پر خواهد کرد، آنگاه که پر از ظلم وجور شده باشد».
آشکار شدن کتاب امیرالمؤمنین (ع)
شانزدهم: آشکار شدن کتاب امیرالمؤمنین(ع) است که علی (ع) بعد از وفات رسول خدا (ع) آن را جمع نمود، بدون آنکه تغییری در آن داده شود وتمام آنچه را که بصورت معجزه بر آن حضرت نازل شده، دارا می باشد که پس از گردآوری بر اصحاب عرضه نمود، چون صحابه روی گرداندند، آن را مخفی کردند وبه حال خود باقی است تا اینکه حضرت مهدی (ع) ظهور کند وآن را بیاورد تا مردم آن را بخوانند وحفظ کنند واز این جهت که از نظر ترتیب با مصحف کنونی تفاوت دارد، حفظ آن از تکالیف دشوار مکلّفان خواهد بود.
در کتاب «غیبت» نعمانی روایت شده که فرمود: «حضرت قائم(ع) با امری جدید وقضایی جدید وکتابی جدید، خروج می کند».
ونیز از امیرالمؤمنین(ع) روایت کرده که فرمود: «شیعیان خود را می بینم که در مسجد کوفه خیمه ها برپا کردند وقرآن را به نحوی که نازل شده به مردم آموزش می دهند»
ونیز «اصبغ بن نباته» از امیرالمؤمنین(ع) روایت کرده که فرمود: «گویا عجم را می بینم که خیمه های ایشان در مسجد کوفه است، قرآن را چنانکه نازل شده به مردم آموزش می دهند».
نیز از امام صادق(ع) روایت است که فرمود: «والله! گویا بسوی آن حضرت نظر می کنم (یعنی حضرت قائم) ومی بینم که از مردم بر کتابی جدید بیعت می گیرد».
شیخ طبرسی در کتاب «احتجاج» از ابوذر غفّاری روایت کرده که: وقتی رسول خدا (ع) وفات کرد، علی(ع) قرآن را جمع آوری کرد وآن را نزد مهاجرین وانصار آورد وآن قرآن را بر آنها عرضه داشت(7)، بخاطر اینکه پیامبر (ع) به او این چنین وصیّت کرده بود.
وقتی ابوبکر آن را باز کرد، صفحه اوّل آن که در مورد فضایح قوم بود آمد، پس عمر بلند شد وبه حضرت علی(ع) گفت: «یا علی! آن را ببر که ما به آن نیازی نداریم».
پس حضرت آن را گرفت وبرگشت. تا اینکه می گوید:
وقتی عمر خلیفه شد از آن حضرت خواست که آن قرآن را به او بدهد تا آن را تحریف کنند. پس گفت: «ای ابالحسن! آن قرآن را نزد ابی بکر بیاور تا کنار آن جمع شویم».
حضرت علی (ع) فرمود: «هرگز آن را نخواهم آورد، من آن را نزد ابی بکر نیاوردم مگر برای آنکه حجّت بر شما تمام شود ودر روز قیامت نگویید که ما از آن اطّلاعی نداشتیم یا بگویید که آن را نزد ما نیاوردی. کسی به قرآنی که در نزد من است دست نمی زند مگر پاکیزگان واوصیاء از فرزندان من».
عمر گفت: «آیا وقت معلومی برای اظهار آن هست؟»
فرمود: «آری! هر گاه قائم که یکی از فرزندان من است قیام کند، آن را می آورد ودر میان مردم جاری می سازد که پس از آن، سنّت بر مبنای آن اجراء می شود».
از روایت مفضّل مرویست که سیّد حسنی خدمت حضرت حجّت(ع) عرض می کند که: «اگر شما مهدی آل محمّد (ع) هستید، پس آن کتابی که جدّ تو امیرالمؤمنین (ع) بدون هیچ تغییر وتبدیلی جمع کرد، کجاست؟»
در کتاب «ارشاد» شیخ مفید از حضرت باقر(ع) روایت شده که فرمود: «هر گاه قائم آل محمّد(ع) قیام کند، خیمه هایی را برپا می کند تا قرآن را به همان نحوی که نازل شده به مردم تعلیم دهد، پس برای آنان که امروز آن را حفظ نموده اند مشکل ترین کار خواهد بود. زیرا آن قرآن با این قرآن در ترتیب، تفاوت دارد»(8).
ودر کتاب «غیبت» فضل بن شاذان همین خبر را به یک سند صحیح از حضرت صادق(ع) روایت کرده است.
سایه انداختن ابری سفید بر سر مبارک امام زمان (ع)
هفدهم: ابر سفیدی پیوسته بر سر مبارک حضرت مهدی(ع) سایه می اندازد ومنادی در آن ابر بطوری ندا می دهد که آن ندا را انس وجنّ وپری واهل مشرق واهل مغرب می شنوند.
در روایت لوح، شیخ طوسی روایت کرده است که: «او مهدی آل محمّد(ع) است که زمین را هنگامی که از ستم پر شده از عدل وداد پر می کند».
خرّاز در کتاب «کفایه» وکنجی شافعی در «بیان» ومهدی ابونعیم حافظ ویوسف بن یحیی سلمی در «مناقب» ونیز احمد بن المنادی در کتاب «ملاحم» وابن شیرویه در کتاب «فردوس» وابوالعلاء حافظ در کتاب «فتن»، خبر ابر ومنادی را به این الفاظ روایت کرده اند که: «این مهدی، خلیفةالله است» وبه روایتی «او را همراهی کنید» آمده است
قرار داشتن ملائکه واجنّه در لشکر حضرت مهدی (ع)
هجدهم: ملائکه وجنّ در لشکر حضرت مهدی (ع) قرار دارند وآنها به چشم یاران حضرت نیز می آیند، چنانکه در روایت طولانی مفضّل آمده که به امام صادق (ع) گفت: «ای سیّد من! آیا ملائکه وجنّ برای مردم ظاهر می شوند؟»
حضرت فرمودند: «آری، به خدا قسم ای مفضّل! وچنان با مردم گفتگو می کنند که مردم با خودشان گفتگو می کنند».
گفتم: «ای سیّد من! آیا با او سیر می کنند؟»
فرمود: «آری، به خدا قسم ای مفضّل! هر آینه آنها در زمینی مابین کوفه ونجف بنام هجرت، فرود می آیند وتعداد افراد آن حضرت در آن وقت چهل وشش هزار ملائکه وشش هزار جنّ است».
در روایت دیگر آمده است که: «اجنّه ایشان را یاری می دهد وبه یاری خدا همه جا را فتح می کنند».
در کتاب «کامل الزّیارة» و«غیبت» نعمانی از امام صادق(ع) در ضمن حالات آن حضرت روایت شده است که فرمود: «سیزده هزار وسیصد وسیزده ملک نزد حضرت مهدی (ع) می آیند».
ابوبصیر گفت: «گفتم تمام این ملائکه می آیند؟!»
گفت: «آری! آن ملائکه ای که با نوح در کشتی بودند وآنهایی که با حضرت ابراهیم بودند، آن زمانی که او را به آتش انداختند وآن ملائکه ای که با موسی بودند، زمانی که دریا شکاف خورد وآنهایی که با حضرت عیسی بودند، زمانی که خداوند او را به آسمان برد وچهار هزار ملائکه که نشانه های خاصّ خود وعمّامه های زرد دارند که اینها با پیامبر(ع) بودند. وهزار ملائکه که منظّم می آیند وسیصد وسیزده ملک که در بدر بودند وچهار هزار ملک که نازل شدند ومی خواستند حسین بن علی(ع) را یاری کنند پس به آنها اجازه نداد وآنها نزد قبر آن حضرت، ژولیده وغبارآلوده هستند ودر کنار قبر آن حضرت نشسته اند وتا روز قیامت گریه می کنند، ورئیس آنها ملکی به نام منصور است، پس هیچ زائری امام حسین (ع) را زیارت نمی کند مگر آنکه آن فرشته ها از او استقبال می کنند ووداع کننده ای او را وداع نمی کند مگر آنکه آنها او را همراهی می کنند وهر کس مریض می شود او را عیادت می کنند وهر کس از آنها بمیرد بر جنازه او نماز می خوانند وبعد از مردنش بر او استغفار می کند وهمه اینها در زمین هستند ومنتظر ظهور حضرت قائم (ع) هستند».
جوان ظاهر شدن امام زمان (ع)
نوزدهم: طول روزگار وگردش روز وشب وسیر فلک در بنیه ومزاج واعضاء وقوا وصورت وشکل آن حضرت، با اینکه طول عمر ایشان بیش از هزار سال می باشد، تأثیر نگذاشته است وخدا می داند که تا وقت ظهور، ایشان چند سال دارند.
وقتی حضرت حجّت (ع) ظاهر شود، در صورت مانند مرد سی ساله یا چهل ساله است ومسن تر از انبیای گذشته می باشد.
شیخ صدوق از ابوالصلت هروی روایت کرده است که: گفت: از حضرت رضا(ع) پرسیدم: «علامت قائم شما هنگامی که خروج می کند چیست؟»
فرمود: «علامتش آن است که در سنّ، پیر است ولی در صورت جوان می باشد بطوری که کسی که به او نظر می کند، گمان می کند که در سنّ چهل سالگی یا کمتر از چهل سال است، ونشانه دیگر آن حضرت این است که با گذشت شب وروز پیری به آن حضرت راه نمی یابد تا زمانی که اجل آن حضرت فرا رسد».
در کتاب «غیبت» شیخ طوسی از امام صادق(ع) روایت شده که فرمود: «آن جناب بصورت یک جوان سی ساله موفّق ظاهر می شود».
ونیز از آن حضرت روایت کرده است که فرمود: «اگر حضرت قائم (ع) خروج کند، مردم او را انکار خواهند کرد، در حالتی که حضرت یک جوان موفّق است».
ونیز از آن حضرت روایت کرده است که فرمود: «بزرگترین بلا آن است که حضرت مهدی (ع) از غیبت خارج می شود وبسوی مردم می آید در حالی که جوان است، ولی مردم او را فردی سالخورده، گمان می کنند».
مراد از «موفّق» همانطور که علاّمه مجلسی احتمال داده آن است که: اعضایش متناسب یکدیگر وخلقتش معتدل است یا اینکه کنایه در متوسّط بودن جوانی ویا .... است».
«شهرستانی» حیوان سیرت، در «ملل ونحل» بعد از ذکر فرقه های امامیّه، بعد از امام حسن عسکری (ع) که این مطلب را از رساله «فرق نوبختی» برداشته وجمله ای را از کلمات نافعه او دزدیده می گوید: «از عجایب این است که می گویند غیبت حضرت طولانی شده است ودر حدود 250 سال است وامام ما فرموده که: اگر کسی به نام حضرت حجّت (ع) قیام کند در حالی که از سنّ چهل سالگی گذشته باشد پس او امام وصاحب شما نیست؛ وما ندانستیم که چگونه یک فرد 250 ساله، 40 ساله می شود» تا آخر.
ومنظور ونتیجه این خبر این است که: «آن حضرت یا چهل سال دارد ویا اینکه از چهل سال کمتر است واگر زیادتر باشد حضرت مهدی (ع) نیست».
ونتیجه شکّ وتردید این غافل آن است که: شما می گویید که او تقریباً 250 سال است که غایب شده است، حال اگر او ظهور کند چگونه می تواند چهل ساله باشد؟
جواب: منظور این است که در ظاهر صورت وهیأت وبنیه ومزاج، مرد چهل ساله است، هر چند عمر او هزار سال باشد وخداوند متعال قادر است که هر کسی را در هر سنّی به این صورتی که ذکر شد، نگه دارد.
فریقین (شیعه وسنّی) نقل کرده اند که: «از معجزات پیامبر(ع) این بود که بر هر حیوانی که سوار می شدند، آن حیوان در همان سنّی که بود باقی می ماند».
ابن اثیر در کتاب «اسدالغابه» روایت کرده که: عمرو بن حمق خزاعی، آن حضرت را سیراب نمود وآن حضرت هم در مورد جوانی اش، در حقّ او دعا کرد وفرمود: «اللهمّ متّعه بشبابه».(یعنی: خدایا! به جوانی اش به او بهره عطا فرما).
پس هشتاد سال بر او گذشت ولی در ریش او موی سفیدی دیده نشد. بلکه بسا باشد که از حالت پیری به جوانی برگرداندند وخداوند متعال همه پیران بهشتی را جوان کند وبه بهشت ببرد.
حال آیا به اعتقاد شهرستانی، (نعوذ بالله) در آخرت قدرت جدیدی برای حقّ تعالی پیدا شود یا اینکه شهرستانی برای آخرت، یک خدای دیگر قائل است که می تواند چنین کاری بکند وعجیب اینجاست که او حضرت خضر (ع) را زنده می داند، در صورتی که او چند هزار سال از حضرت مهدی (ع) بزرگتر است ومی گویند در صحرا وخشکی ها، سیر وسفر می کند، واگر زندگی آن حضرت طبق معمول باشد باید مشتی پوست واستخوان از ایشان باقی باشد ودر گوشه ای افتاده باشد، وایشان را در ظاهر وصورت، دارای هر سنّی که بدانیم جای همان اعتراض هست.
خدای تعالی به این گروه از مردم یا انصاف دهد یا درک وشعور عطا فرماید که هیچ کدام از اینها را ندارند.
میبدی در شرح دیوان گفته است که: «حقّ تعالی، دندان وارکان حضرت خضر (ع) را پیش از ظهور حضرت محمّد(ع)، هر پانصد سال یک بار تجدید می کرد وبعد از ظهور حضرت مهدی (ع) هر صد وبیست سال یکبار تجدید می کند».
در «احتجاج» طبرسی از امام حسن(ع) روایت شده است که در حالات حضرت مهدی (ع) فرمود: «خدا عمر آن حضرت را طولانی می کند وبعد به قدرت خود او را بصورت جوانی ظاهر می کند که دارای سنّ چهل سالگی باشد واین برای آن است که بدانند که خداوند بر همه چیز قادر است».
از بین رفتن وحشی گری ونفرت از میان حیوانات
بیستم: خوی وحشی گری ونفرت وهمچنین دشمنی از میان حیوانات حتّی میان آنها وانسانها از بین می رود، همانطور که پیش از کشته شدن هابیل این چنین بود.
شیخ صدوق در کتاب «خصال» از امیرالمؤمنین(ع) روایت کرده است که فرمود: «اگر حضرت قائم ظهور کند، میان درندگان وچارپایان، صلح برقرار می شود، بطوری که یک زن میان عراق وشام راه می رود وپایش را روی هیچ گیاهی نمی گذارد وهیچ درنده ای او را به هیجان نمی آورد ونمی ترساند».
ودر «تأویل الآیات» از شیخ شرف الدّین نیز آمده است که: «گوسفند وگرگ وگاو وشیر ومار وانسان از یکدیگر در امان می مانند».
در کتاب «عقد الدّرر» از حضرت علی(ع) روایت شده است که در مورد حضرت مهدی (ع) فرمود: «گوسفند وگرگ در یک مکان زندگی می کنند وکودکان با مارها وعقربها بازی می کنند وآنها بچّه ها را اذیّت نمی کنند وخلاصه اینکه شرّ می رود وخیر می ماند».
در «احتجاج» از آن حضرت روایت شده است که: «در آن زمان، درندگان وسایر حیوانات با یکدیگر سازش می کنند وهمگی مطیع آن حضرت می شوند».
چنانکه شیخ صدوق از امام باقر(ع) روایت کرده است که فرمود: «گویا اصحاب حضرت قائم را می بینم که مغرب ومشرق را احاطه کرده اند وهمه چیز فرمانبردار ایشان می شود، حتّی حیوانات وحشی زمین وحیوانات وحشی پرنده، وزمین بر خود فخر می کند ومی گوید: «امروز بر من یکی از اصحاب قائم (ع) گذشت».
در خطبه مخزون امیرالمؤمنین(ع) که در «منتخب البصائرِ» حسن بن سلیمان حلّی روایت شده، آن حضرت در مورد کیفیّت روزها وقیام حضرت مهدی (ع) فرموده اند که: «در آن زمان، وحوش رام می شوند بطوری که روی زمین مثل چهارپایان ایشان می چرخند».
حاضر بودن جمعی از مردگان در رکاب امام زمان (ع)
بیست ویکم: جمعی از مردگان در رکاب آن حضرت حاضر می شوند، چنانکه شیخ مفید در کتاب «ارشاد» فرموده است که: «بیست وهفت نفر از قوم موسی وهفت نفر اصحاب کهف ویوشع بن نون وسلمان وابودجانه ومقداد ومالک اشتر، از یاران آن جناب خواهند بود که در شهرهای مختلف حاکم می شوند».
ونیز در کتاب «ارشاد» از امام صادق(ع) روایت شده است که فرمود: «وقتی ظهور حضرت مهدی (ع) نزدیک شود در جمادی الاخر وده روز از رجب، بر مردم باران می بارد، بارانی که مردم مانند آن ندیده اند وخداوند بوسیله آن باران، گوشت مؤمنین را وبدنهایشان را در قبر می پروراند».
در کتاب «غیبت» شیخ فضل بن شاذان از امام رضا(ع) روایت شده که فرمود: «در شب بیست وسوّم ماه رمضان به اسم حضرت قائم ندا کنند ودر روز عاشورا قیام کند.
واز آن ندا هیچ خفته ای نمی ماند مگر آنکه بیدار شود وبرمی خیزد ومی ایستد وایستاده ای نمی ماند مگر آنکه بنشیند ونشسته ای نمی ماند مگر آنکه روی دو پای خود برخیزد.
آن ندا، ندای جبرئیل است وبه مؤمن در قبرش خواهند گفت که: صاحب تو ظهور کرد پس اگر می خواهی به او ملحق شو واگر می خواهی بمانی، در جای خود بمان».
ونیز از آن حضرت روایت شده که فرمود: «وقتی حضرت قائم ظهور کرد ووارد کوفه شد، خداوند از پشت کوفه یعنی وادی السّلام، هفتاد هزار صدّیق را مبعوث می کند که از اصحاب ویاران او می شوند».
در بحار از بهاء الدّین سیّد علیّ بن عبدالحمید از حضرت علی(ع) روایت کرده که: «خداوند اصحاب کهف وسگ ایشان را مبعوث خواهد کرد».
سیّد علیّ بن طاووس از حضرت صادق(ع) روایت کرده است که فرمود: «هر کس خدا را چهل صبح به این عهد (دعای عهد) بخواند، از انصار حضرت قائم خواهد بود، پس اگر پیش از ظهور آن حضرت مُرد، خداوند او را بعد از ظهور از قبرش بیرون می آورد» ودعا معروف است واوّل آن این است: «اللهم ربّ النّور العظیم وربّ الکرسی الرّفیع»(9).
خارج شدن گنجها وذخیره های زمین
بیست ودوّم: زمین گنجها وذخایری را که در او پنهان شده بیرون می ریزد.
در «کمال الدّین» آمده است که: خداوند در شب معراج به پیامبر اکرم (ع) فرمود: «گنجها وذخایر را به مشیّت خود، برای او (یعنی حضرت قائم(ع)) ظاهر می کنم».
در کتاب «ارشاد» از شیخ مفید از امام صادق(ع) روایت است که فرمود: «وقتی حضرت قائم ظهور کند، زمین گنجهای خود ظاهر می کند بطوری که مردم گنجها را بر روی زمین می بینند».
در غیبت نعمانی از امام باقر(ع) روایت است که فرمود: «وقتی قائم(ع) برخیزد آنها را بطور مساوی تقسیم می کند».تا اینکه فرمود: «واموال دنیا از شکم زمین وظاهر او نزد ایشان جمع می شود».
در عقدالدرّر از عبدالله بن عبّاس است که گفت: «وامّا مهدی آن کسی است که زمین را آنگاه که ستم همه جا را فرا گرفته باشد، از عدل وداد پر می کند وچهارپایان از دست درندگان در امان می مانند وزمین پاره های جگر خود را می اندازد».
راوی پرسید: «پاره های جگر او چیست؟»
گفتند: «مانند ستون از طلا ونقره».
ونیز از رسول خدا (ع) روایت است که: «زمین گنجهای خود را بیرون می اندازد».
وشیخ طوسی در کتاب «امالی» از آن جناب روایت کرده است که فرمود: «در ماجرای حضرت مهدی(ع) زمین برای او پاره های جگر خود را بیرون می اندازد».
نزدیک به آن روایت در کتاب «احتجاج» از امیرالمؤمنین(ع) و«کمال الدّین» از رسول خدا (ع) روایت شده که فرمود: «خداوند گنجهای زمین وآنچه در داخل آن است را برای او آشکار می سازد».
در کتاب «غیبت» فضل، نیز این مضمون به چند سند معتبر آمده است.
زیاد شدن باران ودرختان میوه وسایر نعمتهای زمین
بیست وسوّم: زیاد شدن باران وگیاه ودرختان ومیوه ها وسایر نعمتهایی که روی زمین است، بطوری که حالت زمین در آن زمان با حالت آن در وقتهای دیگر تفاوت می کند وقول خداوند تحقّق می یابد که: «یوم تبدّل الارض غیر الارض»(10).
نعمانی از کعب روایت کرده است که: «حضرت مهدی(ع) چنین کند ومرادش این است که صورت زمین در عهد حضرت مهدی (ع) به صورت دیگرِ مبدّل می شود که آن بخاطر زیاد بودن عدل وباران ودرختان وگیاهان وسایر برکات دیگر است».
در «کشف الغمّه» از حضرت رسول (ع) روایت است که فرمود: «امّت من در زمان حضرت مهدی(ع) به نعمتی متنعّم می شوند که هرگز مثل آن را نداشته اند. آسمان بر ایشان باران پی در پی می فرستند وزمین چیزی از گیاهان خود را ذخیره نمی کند».
گنجی در کتاب «بیان» گفته است که: «زمین میوه های خود را می دهد وچیزی را بر آنها پنهان نمی کند».
وبه روایت بغوی: «آسمان از باران خود چیزی کم نمی گذارد وآن را پی در پی می فرستد وزمین گیاهان خود را ظاهر می کند، تا اینکه برای مردگان آرزو می کنند».یعنی کاش زنده می شدند واین چیزها را می دیدند.
شیخ طبرسی در کتاب «احتجاج» از حضرت علی(ع) روایت کرده است که فرمود: «در زمان او، زمین گیاهان خود را بیرون می آورد وآسمان برکت خود را نازل می کند».
نزدیک به این روایت در خصال هم آمده است که: «در آن زمان زن از عراق به شام می رود وپای خود را فقط بر روی گیاه می گذارد».
شیخ مفید در کتاب «اختصاص» از رسول اکرم(ع) روایت کرده است که فرمود: «هنگامی که وقت ظهور حضرت قائم شود منادی از آسمان ندا می کند که: ای مردم! زمان حکومت جبّاران بر شما پایان یافته وبهترین امّت محمّد(ع)، ولیّ امر شما شده است».تا اینکه فرمود: «پس در آن زمان، مرغان در آشیانه های خود جوجه می گذارند وماهی ها در دریاها تخم می گذارند ونهرها جاری می شوند وآب چشمه ها بسیار می شود وزمین چند برابر ثمر ورزق خود را می رویاند».
در «عقدالدّرر» از حضرت روایت است که در جریان حضرت مهدی(ع) فرمود: «اهل آسمان واهل زمین ومرغان ووحشیان وماهیان در دریا، به او شادمان می شوند وباران در زمان حکومت او زیاد می شود، نهرها جاری می شوند وزمین ثمره خود را دو چندان می کند وگنجهای خود را بیرون می ریزد».
سیّد علیّ بن طاووس در کتاب «سعدالسّعود» از صحیفه ادریس نبیّ، در ضمن درخواست ابلیس نقل کرده است که: «پروردگارا! به من تا روزی که خلق مبعوث می شوند، مهلت بده».
وجواب آمد که: «نه! ولی تا روز معلوم، تو از مهلت داده شدگان هستی وآن روزی است که من حکم نمودم وحتم کردم که آن روز، زمین را از کفر وشرک ومعاصی پاک کنم وبرای آن وقت، بندگانی که دلهایشان را به ایمان آزمودم وآنها را پُر نمودم از ورع واخلاص ویقین وتقوی وخشوع وصدق وحلم وصبر ووقار وپرهیزگاری وزهد در دنیا ورغبت در آنچه در نزد من است، بعد از هدایت وآنها را نگاهبانان آفتاب وماه می گردانم، یعنی برای عبادت در شب وروز. وآنها را در زمین خلیفه وجانشین خواهم کرد وبه آنها بر دینی که آن را برای ایشان پسندیدم، قدرت وتوانایی خواهم داد.
آنگاه مرا عبادت می کنند وچیزی را برای من شریک قرار نمی دهند. نماز خود راسر وقت بخوانند وزکات خویش را در زمانش بپردازند وامر به معروف ونهی از منکر نمایند، ودر آن زمان امانت را بر زمین بیاندازم.
پس چیزی به چیزی ضرر نرساند وچیزی از چیزی نترسد. آنگاه چهارپایان وجانوران زهردار در میان مردم آیند وهمدیگر را اذیّت نمی کنند. ونیش را از جانورانی که نیش دارند بردارم وزهر هر حیوان زهردار را ببرّم وبرکات را از آسمان وزمین نازل کنم وزمین از نیکویی نبات خود بدرخشد وهمه ثمره های خود را بیرون دهد ومهربانی ودوستی را در میان آنها بیندازم پس با یکدیگر مواسات کنند وبه یک اندازه قسمت کنند.
پس فقرا بی نیاز می شوند وهیچ کس از مردم بر دیگری برتری نکند وبزرگ به کوچک وکوچک به بزرگ احترام بگذارد وبه حقّ، متدیّن شوند وانصاف دهند وحُکم کنند، آنها اولیای من هستند، برای آنها پیامبر ورسول را برگزیدم وبرای او، اولیاء ویاورانی قرار دادم.
اینها برترین امّتی هستند که من برای نبیّ برگزیده خود وامین مرتضای خود، انتخاب کردم واین هنگامی است که آن را در علم غیب خود پوشاندم، وچاره ای نیست که آن واقع شود وتو را در آن روز با تمام سواران وپیاده گانت وتمام لشکریانت هلاک می کنم. برو! تو از مهلت داده شدگان هستی تا روز معلوم».
آثار ذکر شده در این اثر شریف تا کنون ظاهر نشده ومطابق اخبار خاصّه وعامّه از خصایص حضرت مهدی(ع) است.
سیّد علیّ بن عبدالحمید در «انوارالمضیئه» از امام صادق(ع) روایت کرده است که فرمود: «آیه شریفه «فانّک من المنظرین الی یوم الوقت معلوم»(11).که وقت معلوم، همان روز برخاستن وظهور حضرت قائم است، پس وقتی خداوند او را مبعوث می کند در مسجد کوفه است وآن روز ابلیس می آید وبه زانوهای حضرت می افتد ومی گوید: وا ویلاه از این روز؛ وحضرت موی پیشانی او را می گیرد وگردنش را می زند، پس این روز، روز معلوم است».
در تفسیر علیّ بن ابراهیم از آن جناب روایت است که در تفسیر «مدهامّتان»(12) فرمود: مابین مکّه ومدینه با نخل، پُر می شود.
ودر خطبه امیرالمؤمنین(ع) که در کتاب «منتخب» حسن بن سلیمان حلّی ذکر شده است که: «زمین به عدل، نورانی یا خرسند می شود وآسمان، باران خود را می باراند ودرخت، ثمره خود را بیرون داده وخود را برای اهل خود زینت می دهد».
کامل شدن عقل مردم وبه آخرین حدّ خود رسیدن علوم
بیست وچهارم: عقل مردم به برکت وجود حضرت قائم(ع)، کامل می شود وایشان دست بر سر آنها می کشد وکینه وحسد از دلهایشان بیرون می رود که از روز کشته شدن هابیل تا کنون وجود داشته است، وعلوم به آخرین حدّ خود می رسد. چنانکه در اصل زراد آمده است که گفت: به امام صادق(ع) گفتم که: «می ترسم از مؤمنین نباشیم».
حضرت فرمود: «برای چه؟»
گفتم: «چونکه کسی را پیدا نمی کنیم که برادر او در نزد او بهتر ومحبوبتر از درهم ودینار باشد ودرهم ودینار را از برادری که میان ما واو، دوستی امیرالمؤمنین(ع) باشد محبوبتر می بینیم».
حضرت فرمود: «شماها مؤمن هستید ولکن ایمان خود را کامل نخواهید کرد، مگر اینکه حضرت قائم(ع) ظهور کند، پس در آن زمان خداوند تبارک وتعالی، عقلهای شما را کامل می کند».
در کتاب «خرایج» راوندی و«کمال الدّین» صدوق از حضرت باقر(ع) روایت شده است که فرمود: «هر گاه حضرت قائم(ع) قیام کند، دست خود را بر سر بندگان می گذارد وبخاطر این کار، عقل ایشان را جمع می نماید وخرد آنها را کامل می کند».
شیخ کلینی از سعید بن حسن روایت کرده است که حضرت باقر(ع) به او فرمود: «آیا احدی از شما هست که به برادر خود رو کرده ودست خود را در جیب برادر خود کند وبه مقدار نیاز خود بردارد وبرادرش او را از این کار منع نکند؟»
گفتم: «چنین شخصی در میان خود نمی شناسم».
پس حضرت فرمود: «چیزی در این حال نیست».یعنی مقام وکمالی برای ایشان نیست.
پرسیدم: «آیا آخر این حال، هلاکت ونابودی است؟»
حضرت فرمود: «نه! بدرستی که هنوز عقلهای این گروه به آنها داده نشده است».
در کتاب «اختصاص» از شیخ مفید روایت است که کسی به آن حضرت عرض کرد: «اصحاب ما در کوفه، عدّه بسیاریی هستند، اگر دستور می دادید هر آینه آنها از شما اطاعت وپیروی می کردند».
حضرت فرمود: «آیا کسی از آنها هست که نزد برادرش برود تا از کیسه پول او، درخواست خود را بگیرد؟»
گفت: «نه!»
حضرت فرمود: «پس آنها به خون خود بخیل تر هستند».
آنگاه فرمود: «بدرستی که مردم در آرامی وآسایش می باشند. با آنها ازدواج می کنیم واز همدیگر ارث می بریم وحدّ بر آنها جاری می کنیم وامانت ایشان را ادا می کنیم. چون حضرت قائم(ع) برخیزد آن وقت طوری می شود که شخص بسوی کیسه برادر خود می رود وحاجت خود را می گیرد وکسی او را منع نمی کند».
صدوق در «کمال الدّین» از امیرالمؤمنین (ع) روایت کرده است که فرمود: «از صفات مهدی(ع) آن است که دست خود را بر سر بندگان می گذارد، پس آنگاه مؤمنی نمی ماند مگر آنکه قلبش از آهن سخت تر می شود».
در «خصال» از آن حضرت روایت است که در ضمن وقایع زمان حضرت مهدی (ع) فرمود: «هر آینه، کینه ودشمنی از دلهای بندگان می رود».
در «کشف الغمّه» از رسول خدا (ع) روایت شده است که فرمود: «خدای تعالی بی نیازی را در دلهای مردم وارد می سازد».وظاهر است که چون آن دو صفت زشت وپلید یعنی کینه وعداوت، از میان مردم واز دلهایشان برود، آنگاه این صفت پسندیده بر دل آنها وارد می شود ومردم آسوده می شوند.
در «کمال الدّین» از امام صادق(ع) روایت شده است که به ابان بن تغلب فرمود: «در این مسجد شما (مسجد مکّه)، سیصد نفر مرد می آیند که اهل مکه می دانند که پدران واجداد آنها در آنجا متولّد نشده اند، وهمراه ایشان شمشیرهایی است که روی هر شمشیر کلمه ای نوشته شده است واز هر کلمه هزار کلمه باز می شود»(13).
وبه روایت نعمانی: «بر هر شمشیر هزار کلمه نوشته شده که هر کلمه کلید هزار کلمه است».
در خطبه مخزون از امیرالمؤمنین (ع) ذکر شده است که: «در آن زمان علم در دلهای مؤمنان جا داده می شود وهیچ مؤمنی محتاج علم برادر خود نمی شود ودر آن هنگام تأویل این آیه آشکار می شود که: «... الله کُلّاً مِن سعته...»(14).
قوّت دیدگان وگوشهای امام زمان (ع) واصحاب آن حضرت
بیست وپنجم: قدرت غیر معمول در دیدگان وگوشهای امام زمان (ع) وآن حضرت است. چنانچه در کتاب «کافی» و«خرایج» از امام صادق(ع) روایت است که فرمود: «بدرستی که هر گاه قائم ما، حضرت مهدی(ع) ظهور کند، خداوند در گوشها وچشمهای شیعیان ما، قوّت وقدرت می دهد بطوری که میان آنها وحضرت مهدی (ع) به اندازه چهار فرسخ فاصله می شود، پس با ایشان صحبت می کند وآنها می شنوند وبسوی آن جناب نظر می کنند».
شیخ جلیل، فضل بن شاذان در کتاب «غیبت»، از امام صادق(ع) روایت کرده است که فرمود: «مؤمن در زمان قائم، در حالی که در مشرق است، هرآینه برادر خود را که در مغرب است می بیند وهمچنین کسی که در مغرب است برادر خود را که در مشرق است می بیند».
طول عمر اصحاب وانصار امام زمان (ع)
بیست وششم: طولانی بودن عمر اصحاب وانصار امام زمان (ع) می باشد.
چنانکه شیخ مفید در کتاب «ارشاد» وفضل بن شاذان در کتاب «غیبت» خود از حضرت صادق(ع) روایت کرده اند که فرمود: «در سلطنت وحکومت امام زمان (ع)، اصحاب وانصار آن حضرت آنقدر عمر می کنند که برای آنها هزار پسر متولّد می شود».
در تفسیر عیّاشی از امیرالمؤمنین (ع) در ضمن بیان حالات سلطنت حضرت مهدی (ع) مرویست که فرمود: «قسم به آنکه دانه ها را شکافت وجان را آفرید، هر آینه در آن زمان مردم مانند اشراف وپادشاهان زندگی می کنند وبا آسایش در ناز ونعمتند ومردی از آنها از دنیا نمی رود تا اینکه از صُلب او هزار پسر متولّد شود که آنها از هر بدعت وآفت وجدایی از دین در امان هستند، وعمل کننده به کتاب خداوند وسنّت پیامبر خدا (ع) می شوند چرا که آفات وشبهات از آنها نابوده شده است وهرگز به آفتی گرفتار نخواهند شد.
رفتن سختی ها وبلاها از بدنهای یاران امام زمان (ع)
بیست وهفتم: رفتن سختی ها وبلاها از بدنهای یاران حضرت مهدی (ع) است. چنانچه در خبرهای گذشته گفته شد ودر کتاب «خرایج» راوندی از حضرت باقر(ع) روایت شده است که فرمود: «هر کسی، حضرت قائم از اهل بیت مرا درک کند از هر آفت وبلایی شفا خواهد یافت واز هر ضعفی قوی خواهد شد».
در کتاب «غیبت نعمانی» از حضرت سجّاد(ع) روایت است که فرمود: «هر گاه حضرت قائم(ع) قیام کند خداوند از هر مؤمنی آفت را می برد وبه او قدرت ونیرو می دهد».
واین کرامت بزرگ مانند شفا دادن حضرت عیسی وسایر انبیا نیست، گاهی به جهت معجزه وتمام کردن حجّت، کور، لال، پیسی یا مریضی را برای انکار کنندگان ومنافقان در موارد معدود شفا می دهد، بلکه از بین بردن این آفات وبلاها از تمام مؤمن ومؤمنات، از آثار شادمانه وطلوع نور بزرگ وشریف ورسیدن به آداب دیدار ودرک فیض شرف حضور حضرت مهدی (ع) است که چون بهشتیان اوّل در چشمه حیات وچشمه پاک کننده شست وشو می کنند وتن خود را چون جان از هر عیب ونقصی پاک می کنند که بتوانند در محفل نزدیکان پا گذارند وتوان شنیدن کلمه تحیّه: «سلام علیکم طبتم فادخلوها خالدین»(15). را داشته باشند. پس فرق بین این دو شفا از فرق بین زمین وآسمان بیشتر است.
دادن نیروی چهل مرد به هر یک از یاران امام زمان (ع)
بیست وهشتم: به هر یک از یاران امام زمان (ع)، به اندازه چهل مرد نیرو داده می شود. همانطور که در کتاب «کافی» از عبدالملک بن اعین آمده است که گفت: در نزد ابی جعفر(ع) بلند شدم. بر دستم تکیه کردم وگریه کردم وگفتم: «آرزو دارم که ظهور حضرت مهدی (ع) وسلطنت او را ببینم ودرک کنم ودر من نیرویی باشد».
حضرت فرمود: «آیا خشنود نمی شوید که دشمنان شما همدیگر را بکُشند وشما در خانه های خود آسوده باشید؟ اگر امر چنان شد یعنی گشایش بزرگ پدید آمد، به هر مردی از شما، نیرو وقدرت چهل مرد داده می شود ودلهای شما مانند پاره های آهن می گردد بطوری که می توانید با آن قدرت، کوه را از جا بکَنید وشما قوام (وخزاین) زمین هستید».
صدوق در کتاب «کمال الدّین» از امام صادق (ع) روایت کرده است که فرمود:
«حضرت لوط به قوم خود نگفت: «لوانّ لی بکم قوّة او آوی الی رکن شدید»(16) مگر با مقایسه وآرزوی قوّت ونیروی حضرت قائم(ع)، وذکر نکرد مگر قدرت اصحاب او را که به هر کدامشان قدرت چهل مرد داده می شود».
واین مضمون را از حضرت سجّاد (ع) در کتاب «خصال» وشیخ مفید در کتاب «اختصاص» وابن قولویه در کتاب «کامل الزّیارة» وفضل بن شاذان در کتاب «غیبت» از امام صادق (ع) وهمینطور عیّاشی در تفسیر خود روایت کرده اند.
در کتاب «کمال الدّین» از امیرالمؤمنین(ع) روایت است که فرمود: «آن جناب دست خود را روی سر عبادت کنندگان می گذارد، پس هیچ مؤمنی نماند که دلش سخت تر از پاره آهن نباشد وخداوند به او قدرت چهل مرد را می دهد».
در کتاب «بصائر الدّرجات» صفّار از امام باقر(ع) روایت است که فرمود: «وقتی امر ما واقع شود ومهدی ما بیاید، هر مردی از شیعیان ما، جری تر از شیر وگذارنده تر از نیزه می شود، ودشمن ما را با پای خود پایمال می کند واو را با دست خود می زند واین کار در هنگام نزول رحمت خدا وفرج او بر بندگان است».
غنی شدن خلق به نور حضرت مهدی (ع)
بیست ونهم: مردم با نور حضرت مهدی (ع) از نور آفتاب وماه بی نیاز می شوند. چنانکه علیّ بن ابراهیم از حضرت صادق (ع) در تفسیر آیه شریفه «واشرقت الارض بنور ربّها»(17) روایت کرده است که: «مربّی زمین حضرت مهدی(ع) است».
راوی عرض کرد: «پس وقتی حضرت ظهور کند چه خواهد شد؟»
حضرت فرمود: «مردم از روشنایی خورشید ونور ماه بی نیاز می شوند وبه نور امام (ع) اکتفا می کنند».
شیخ مفید در کتاب «ارشاد» وشیخ طوسی در کتاب «غیبت» از امام صادق (ع) روایت کرده است که فرمود: «هر گاه قائم ما قیام کند، زمین به نور خداوند روشن می شود، تاریکی می رود ومردم نیز از نور آفتاب بی نیاز می شوند».
صدوق این مضمون را در کتاب «کمال الدّین»، از امام رضا(ع) روایت کرده است که فرمود: «سایه ای برای حضرت مهدی(ع) نیست».
شیخ خرّاز در «کفایة الأثر» روایت کرده است که: «او پیش از ظهور، صاحب غیبت است، پس وقتی که قیام کرد زمین از نور او روشن می شود».
به قرینه خبر اوّل معلوم می شود که مراد، نور ظاهری است والّا ممکن است گفته شود که مراد، نور معبودی است که نور علم وحکمت وعدل باشد».
فضل بن شاذان در کتاب «غیبت» خود به سند صحیح از آن حضرت روایت کرده است که فرمود: «هر گاه قائم ما برخاست وقیام کرد، زمین به نور او روشن می شود وبندگان از نور آفتاب وماه بی نیاز می شوند وتاریکی از بین می رود ومرد، در ملک آن حضرت آنقدر عمر می کند تا آنکه هزار پسر برای او متولّد می شود که هیچ دختری در میان آنها نیست وزمین گنجهای خود را ظاهر می کند تا اینکه مردم آنها را می بینند وهر فردی از شما دنبال کسی می گردد تا هدایا وخمس وزکوة وصدقات وفطره را به او بدهد امّا کسی را پیدا نمی کند چون همه احساس بی نیازی می کنند چرا که خداوند همه را از فضل خود بی نیاز کرده است».
همراه بودن پرچم رسول خدا (ع) با امام زمان (ع)
سی ام: پرچم رسول خدا (ع) همراه حضرت مهدی(ع) است که این پرچم جز در بدر وروز جمل، هیچ روزی باز نشده است. شیخ نعمانی از حضرت صادق(ع) روایت کرده است که فرمود: «پرچم رسول خدا (ع) را روز بدر، جبرئیل نازل نمود وبه خدا آن نه از پنبه ونه از کتان ونه از ابریشم ونه از حریر بود».
راوی عرض کرد: «پس از چه بود؟»
حضرت فرمود: «از برگ بهشت بود که رسول خدا (ع) آن را در روز بدر باز کرد وبعد آن را پیچید وبه دست علیّ بن ابیطالب داد، پس پیوسته نزد حضرت علی (ع) بود تا اینکه روز بصره فرا رسید وحضرت علی (ع) آنرا باز کرد وخداوند به او فتح وپیروزی عطا کرد، آنگاه آنرا پیچید وآن پرچم در نزد ماست وآن را هیچ احدی باز نمی کند تا اینکه حضرت قائم (ع) ظهور کند، پس هر گاه آن حضرت ظهور کرد، آن پرچم را باز می کند.
در آن هنگام هر کس که در مشرق ومغرب است آن را ملاقات می کند و(دشمنان) با فاصله زیادی از پیش روی آن فرار می کنند».
ونیز از حضرت باقر(ع) روایت است که به ابوحمزه فرمود: «ای ثابت! گویا قائم اهل بیت خود را می بینم که بر این نجف مشرف شده است». (وبا دست خود به کوفه اشاره فرمود).
وفرمود: «وقتی بر نجف شما مشرف شد، پرچمِ رسول خدا (ع) را باز می کند ووقتی که باز کرد، ملائکه بدر بر او فرود می آیند».
گفت: «پرچم رسول خدا(ع) چیست؟»
حضرت فرمود: «چوبش از عمود عرش خداوند ورحمت اوست وبقیّه آن از نصر خداوند است. آن را بطرف چیزی دراز نمی کند مگر آنکه آن را تباه کند واز بین ببرد».
وبه روایت صدوق در «کمال الدّین» آمده است که: «وقتی آن را باز کند، سیزده هزار وسیزده ملک بر قائم فرود می آیند که همه آنها منتظر آن حضرت بودند».
نعمانی در کتاب «غیبت» از امام صادق(ع) روایت کرده است که فرمود: «وقتی میان اهل بصره وحضرت علی(ع) تلاقی شد، آن حضرت پرچم رسول خدا (ع) را باز کرد، پس قدمهای ایشان لرزید وآفتاب زرد نشده بود که گفتند: ای پسر ابوطالب! به ما امان بده».
وفرمود: «وقتی روز جنگ صفّین شد از حضرت علی (ع) خواهش کردند که آن پرچم را باز کند، حضرت این کار رإ؛''ّّ نکرد، پس آنگاه حضرت امام حسن (ع) وامام حسین (ع) وعمّار بن یاسر را شفیع خود قرار دادند.
پس حضرت علی (ع) به امام حسن(ع) فرمودند: «ای فرزند من! زمانی است که باید این قوم آن زمان را پشت سر بگذارند وبدرستی که این پرچم را بعد از من هیچ کس باز نمی کند مگر حضرت قائم(ع)».
زره رسول خدا (ع) فقط اندازه قدّ شریفِ
سی ویکم: زره رسول خدا(ع) فقط بر قامت حضرت مهدی (ع) راست می آید. چنانکه در کتاب «بصائرالدّرجات» از امام صادق (ع) روایت است که بعد از ذکر چیزهایی از قبیل سلاح وموارث انبیاء که در نزد ایشان است، فرمود: «بدرستی که قائم ما کسی است که وقتی زره رسول خدا (ع) را بپوشد آن را پر کند وبه اندازه باشد یعنی کوچک یا بزرگ نباشد وهمانا ابوجعفر (ع) آن را پوشید پس بزرگتر از قامتش بود».
راوی عرض کرد: «شما چاق تر هستید یا ابوجعفر؟»
حضرت فرمود: «ابوجعفر از من چاقتر بود، زیرا وقتی من آن را پوشیدم اندکی برای من بزرگ بود».
ونیز آنجا راوندی در کتاب «خرایج» از ابی بصیر روایت کرده که به حضرت صادق(ع) عرض کردم: «فدای تو شوم! من می خواهم دستم را به سینه تو بمالم».
حضرت فرمود: «این کار را بکن».
پس دستم را به سینه وکتفهای مبارکش مالیدم. پس فرمود: «ای ابومحمّد! چرا این کار را کردی؟»
عرض کردم: «فدای تو شوم! از پدرت شنیدم که می فرمود: بدرستی که حضرت قائم (ع) سینه اش پهن است ودو کتفش فرو هشته ومیان آنها فراخ است».
حضرت فرمود: «ای ابومحمّد! پدرم زره رسول خدا(ع) را پوشید ولی آن بر زمین کشیده می شد، بعد من پوشیدم وبرای من مناسبتر بود (ولی اندازه نبود) واین زره بر تن حضرت قائم (ع) همان گونه ای خواهد بود که بر تن رسول خدا (ع) بود. دامن آن از زمین بلند است به نحوی که گویا جلوی آن را با دو حلقه بلند کرده اند».
در روایت راوندی آمده است که: «وآن زره برای صاحب امر مشمر است».یعنی دامان او بالا رفته است، همانطور که بر تن رسول خدا (ع) اینگونه بود.
وبر این مضمون اخبار متعدّدی وجود دارد وعلاّمه مجلسی در جلد هفتم بحار فرموده است که: «از روایات استنباط می شود که در نزد ائمّه دو زره بوده است: یکی از آنها علامت امامت بود که به اندازه ایشان بود ودیگری علامت حضرت قائم (ع) بود که به اندازه آنها نبود وفقط بر بدن حضرت مهدی (ع) اندازه می گردد».
ابر مخصوص حضرت قائم (ع) که در آن رعد وبرق است
سی ودوّم: ابری مخصوص است که خداوند متعال، آن را برای حضرت قائم (ع) ذخیره کرده است که در آن رعد وبرق می باشد. چنانکه صفّار در کتاب «بصائر» وشیخ مفید در کتاب «اختصاص» به سندهای متعدّد از حضرت باقر(ع) روایت کرده اند که فرمودند: «آگاه باشید که ذوالقرنین را در میان دو ابر مخیّر کردند. پس او ابر آرام را انتخاب کرد وابر صعب وسخت را برای صاحب شما ذخیره نمود».
راوی پرسید: «صعب کدام است؟»
حضرت فرمود: «آن ابری که در آن رعد وبرق وصاعقه است. آگاه باشید که صاحب شما بر آن سوار می شود، پس آن ابر، او را در راههای هفت آسمان وهفت زمین که پنج عدد آن آباد، ودوتای آن خراب است می برد».
ونیز از امام صادق(ع) روایت کرده اند که فرمود: «خداوند ذوالقرنین را میان دو ابرِ آرام وسخت مخیّر کرد، پس او ابر آرام را انتخاب کرد وآن ابری است که در آن رعد وبرقی نیست واگر سخت را انتخاب می کرد این ابر برای او نبود زیرا خداوند این ابر را برای حضرت قائم (ع) ذخیره کرده است».
برداشته شدن تقیّه وترس از کفّار ومشرکان ومنافقان
سی وسوّم: در زمان ظهور امام زمان (ع) تقیّه(18) وترسِ از کفّار ومشرکان ومنافقان برداشته می شود وبندگی خداوند متعال وسلوک در امور دنیا طبق فرمانهای الهی برای آنها میسّر وآسان می گردد وبدون اینکه از ترس مخالفان، نیاز به دست برداشتن پاره ای از آنها باشد. چنانکه خداوند متعال در قرآن وعده فرموده که: «وعد الله الّذین آمنوا منکم وعملوا الصّالحات لیستخلفنّهم فی الارض کما استخلف الّذین من قبلهم ولیمکّننّ لهم دینهم الّذی ارتضی لهم ولیبدّلنّهم من بعد خوفهم امناً یعبدوننی لا یشرکون بی شیئاً ومن کفر بعد ذلک فاولئک هم الفاسقون»(19).
(یعنی: خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده وکارهای شایسته انجام داده اند، وعده می دهد که قطعاً آنان را در روی زمین خلیفه خواهد کرد، همان گونه که به پیشینیان آنها خلافت روی زمین را بخشید، ودین وآیینی را که برای آنان پسندیده، پابرجا وریشه دار خواهد ساخت، وترسشان را به امنیّت وآرامش مبدّل می کند، آنچنان که تنها مرا می پرستند وچزی را شریک من نخواهند ساخت وکسانی که پس از آن کافر شوند، آنها فاسقانند).
وبر هیچ باانصافی پوشیده نیست که وعده خلافتی که خداوند تعالی داده است برای کسانی است که در دنیا بعد از پیامبر خود دارای مرتبه ای از ایمان ودرجات عمل صالح هستند که در زمان خلافتش بتواند تمام دینی که خدا برایش پسندیده برپا کند، واو از هر خوفی که از جانب خلق به او رسیده ایمن می شود وایشان خدا را بی تقیّه پرستش می کنند. شیخ طبرسی در کتاب «مجمع البیان» فرمود: «روایت از اهل بیت (ع) این است که این آیه در حقّ حضرت مهدی(ع) است».
عیّاشی روایت کرده است که حضرت سجّاد (ع) این آیه را تلاوت کرد، آنگاه فرمود: «به خدا قسم ایشان شیعیان ما اهل بیت هستند. این کار یعنی این سه احسان بزرگ به دست مردی از ما، بر ایشان انجام می شود واو مهدی این امّت است».
صدوق در کتاب «کمال الدّین» از امام صادق (ع) روایت کرده است که فرمود: «ایّام غیبت او دراز می شود تا اینکه حقّ خالص شود وهر کس از شیعیان که طینت او خبیث باشد وبیم نفاق در وی برود، از ایمان او کدورت رفع می شود چرا که استخلاف وتمکین واموری که در زمان خلافت حضرت مهدی (ع) بوجود می آید را می بیند».
راوی عرض کرد: «کسانی هستند که گمان می کنند این آیه در حقّ ابابکر وعمر وعثمان وعلی(ع) نازل شده است».
حضرت فرمود: «خداوند دلهای ایشان را هدایت نکن! کجا متمکّن شد آن دینی که خداوند ورسولش آن را به انتشار امر آن در امّت ورفتن خوف از دلهای ایشان واز بین رفتن شکّ از سینه های آنها، پسندید؟! ودر عهد کدام یک از آنها این امر محقّق شد؟! در عهد آنها وحضرت علی (ع) که مسلمانان، مرتد شدند وفتنه هایی برپا شد وجنگهایی میان ایشان وکفّار درگرفت».
ونیز از امام رضا(ع) روایت کرده که فرمود: «دینی نیست برای آن کسی تقوایی ندارد وآن کسی که تقیّه نمی کند ایمان ندارد! بدرستی که گرامی ترین شما نزد خداوند آن کسی است که پیش از خروج قائم ما، بیشتر به تقیّه عمل کند پس کسی که عمل به تقیّه را پیش از خروج قائم ما ترک کند از ما نیست».
منتشر شدن سلطنت حضرت مهدی (ع) در تمام روی زمین
سی وچهارم: سلطنت حضرت مهدی (ع) تمام زمین از مشرق تا مغرب، خشکی ودریا، آبادی وویرانه وکوه ودشت فرو می گیرد. جایی نمی ماند که حکمش جاری نشود وامرش نافذ نشود. وروایات متواتر زیادی در این زمینه وجود دارد.
شیخ صدوق در کتاب «علل وعیون» و«کمال الدّین» در روایتی طولانی از رسول خدا (ع) روایت کرده است که فرمود: «در شب معراج به ساق عرش نگاه کردم، پس دوازده نور دیدم، در هر نور خطّ سبزی بود که بر آن اسم جانشینی از جانشینان من بود اوّل آنها علیّ بن ابیطالب وآخر آنها مهدیِ امّت من است».
گفتم: «ای پروردگار من! اینها جانشینان من هستند؟»
پس خطاب رسید: «ای محمّد! اینها اولیاء وبرگزیدگان وحجّتهای من بعد از تو بر خلق هستند وایشان اوصیای تو وخلفای تو وبهترین خلق من بعد از تو هستند.
به عزّت وجلال خود قسم که حتماً دین خود را بوسیله ایشان ظاهر می کنم وکلمه خود را بلند می گردانم وبا آخرین ایشان، زمین خود را از دشمنان خود پاک می کنم واو را مالک مشرقها ومغربهای زمین می گردانم.
وهرآینه برای او بادها را مسخّر می کنم وابرهای سخت را برای او هموار گردانم واو را در راههای آسمان بالا می برم واو را با لشکر خودم یاری می نمایم وبا ملائکه های خود به او قدرت ونیرو می دهم تا دعوت من بالا گیرد ومردم بر توحید من جمع شوند، آنگاه سلطنت او را دوام می بخشم وروزگار پادشاهی را تا روز قیامت، میان اولیای خود به نوبت قرار می دهم».
در کتاب «کمال الدّین» از آن حضرت روایت است که بعد از ذکر سلطنت ذوالقرنین فرمود: «خدای تعالی بزودی سنّت او را در سلطنت حضرت قائم (ع) که از فرزندان من است، جاری می سازد واو را حاکم مشرق ومغرب زمین می گرداند تا اینکه دشت وکوهی که ذوالقرنین در آن قدم گذاشته باقی نمی ماند مگر آنکه حضرت مهدی(ع) در آنجا قدم گذارد».
ونیز حضرت باقر(ع) فرمود: «گویا اصحاب حضرت قائم(ع) را می بینم که مابین مشرق ومغرب را احاطه نموده اند».
ودر تفسیر عیّاشی از امام صادق (ع) روایت شده است که در تفسیر آیه شریفه «وله اسلم من فی السّماوات والارض طوعاً وکرهاً والیه یرجعون»(20). فرمود: «هر گاه حضرت قائم ما خروج کند، زمینی نمی ماند مگر آنکه در آن شهادت «لا اله الّا الله وانّ محمّداً رسول الله» را در آن ندا کنند».
ونیز از حضرت کاظم(ع) در تفسیر آیه یاد شده روایت شده که فرمود: «آن آیه در حقّ حضرت قائم (ع) نازل شده است، زیرا که او یهود ونصاری وستاره پرستان وزنادقه وکفّار را از مغرب ومشرق زمین بیرون می آورد. پس اسلام را بر آنها عرضه می کند وهر کس با میل ورغبت اسلام آورد او را به نماز وزکات وآنچه مسلمان را به آن امر می کند امر می فرماید؛ وبه دستور خداوند بر او واجب است که هر کس اسلام نیاورد گردنش را بزند تا اینکه در مشرقها ومغربهای زمین کسی نماند مگر اینکه موحّد ویکتاپرست باشد».
راوی گفت: «فدای تو شوم! مردم بیشتر از اینها هستند».
فرمود: «خداوند وقتی امری را اراده فرماید، زیاد را کم وکم را زیاد می کند».
یوسف بن یحیی السلمی در باب نهم از کتاب «عقدالدّرر» روایات بسیاری در کیفیّت وچگونگی گشایشها وفتوحات حضرت وگرفتن قسطنطنیه وروم وبنی الاصفر وچین وکابل وجزایر وغیر آنها را بیان کرده که اینجا جای ذکر آنها نیست.
پرشدن تمام زمین از عدل وداد
سی وپنجم: تمام روی زمین از عدل وداد پر می شود چنانکه در کمتر خبری، الهی یا نبوی، خاصّ یا عام، یافت می شود که ذکری از حضرت مهدی (ع) شده باشد ولی این بشارت برای آن حضرت نیامده باشد.
در کتاب «عیون» از امام رضا(ع) روایت است که فرمود: «وقتی آن حضرت قیام کند، زمین از نور پرروردگار روشن می شود ومیزان عدل، میان مردم گذاشته می شود، آنگاه هیچ کس به کسی ظلم نخواهد کرد».
در کتاب «کمال الدّین» از امام صادق(ع) روایت است که در تفسیر این آیه شریفه «سیروا فیها لیالی وایّاماً آمنین»(21) فرمود: «مراد ما، قائم اهل بیت است یعنی در زمان آن حضرت هر کس در شب یا روز، هر کجا که رود، ایمن ومحفوظ است».
در تفسیر عیّاشی از امام باقر(ع) روایت است که فرمود: «به خدا قسم که آن حضرت واصحابش جنگ می کنند تا اینکه خلق خدا به یگانگی خدا اقرار کنند وچیزی را برای او شریک قرار ندهند، تا جایی که پیرزن ضعیفی از مشرق، اراده رفتن به مغرب را می کند واحدی او را نمی ترساند».
شیخ مفید در کتاب «ارشاد» از حضرت صادق(ع) روایت کرده است که فرمود: «هر گاه حضرت قائم (ع) قیام کند به عدل حکم می کند ودر زمان او جور وستم از بین می رود وبوسیله او راهها ایمن می شود وزمین برکات خود را بیرون می آورد وهر حقّی به صاحب آن حقّ برمی گردد وهیچ اهل دینی باقی نمی کند مگر آنکه اظهار اسلام کند وبه ایمان اعتراف نماید».
در کتاب «کمال الدّین» آمده است که ریان بن الصلت به امام رضا(ع) عرض کرد: «آیا شما صاحب این امر هستید؟»
حضرت فرمود: «من صاحب این امر هستم ولی آن کسی نیستم که زمین را از عدل وداد پر می کند، چنانکه از ظلم وستم پر شده است».
حکم کردن در میان مردم بوسیله علم امامت
سی وششم: امام زمان (ع) در میان مردم بوسیله علم امامت خود حکم می کند واز هیچکس دلیل وشاهدی نمی خواهد.
صفّار در کتاب «بصائر الدّرجات» از امام صادق (ع) روایت کرده است که فرمود: «هرگز دنیا به آخر نخواهد رسید مگر اینکه مردی از ما اهل بیت ظهور کند که به حکم داوود وآل داوود حکم نماید واز مردم دلیل ومدرکی نخواهد».
در روایت دیگر فرمود: «به هر کسی، حکم او را عطا خواهد کرد».
ونیز از آن حضرت روایت است که فرمود: «هر گاه قائم آل محمّد (ع) قیام کند، به حکم داوود وسلیمان حکم می کند واز مردم شاهدی نمی خواهد».
سیّد فضل الله راوندی در کتاب «دعوات» روایت کرده است که شخصی از امام حسن عسکری (ع) پرسید: «وقتی حضرت قائم (ع) قیام کرد به چه چیز حکم می کند؟»
حضرت فرمود: «هر گاه او ظهور کرد مثل حکم داوود، با علم خود در میان مردم حکم می کند واز مردم دلیل نمی خواهد».
در «خرایج» راوندی از امام صادق (ع) روایت شده است که فرمود: «گویا مرغ سفیدی را بالای حجرالاسود می بینم ودر زیر آن مردی است که به حکم داوود وسلیمان حکم می کند وهیچ دلیل ومدرکی نمی خواهد».
شیخ مفید در کتاب «ارشاد» وفضل در کتاب «غیبت» از امام صادق (ع) روایت کرده اند که فرمود: «هر گاه قائم آل محمّد برخواست، میان مردم به حکم داوود، حکم می کند وبرای حکم کردن محتاج دلیل نمی شود!
خدای بزرگ به او الهام می کند، پس آن حضرت به علم خود حکم می کند وبه هر قومی به آنچه که در دل خود مخفی کرده اند، خبر می دهد».
در تفسیر عیّاشی روایت است که: «روز ظهور آن حضرت، جبرئیل بصورت یک مرغ سفیدی در بالای خانه خدا است».
نعمانی در کتاب «غیبت» از امام صادق(ع) روایت کرده است که فرمود: «منادی آن حضرت ندا می دهد که این مهدی مانند داوود وسلیمان حکم می کند واز مردم دلیل نمی خواهد».
صدوق در کتاب «کمال الدّین» از آن حضرت روایت کرده است که فرمود: «خداوند بادی را برمی انگیزد که به هر وادی ندا می کند که: این مهدی به حکم داوود وسلیمان حکم می کند وبر حکم خود دلیل نمی خواهد».
فضل بن شاذان در کتاب «غیبت» از حضرت باقر (ع) روایت کرده است که فرمود: «حضرت قائم، سیصد سال سلطنت می کند وزیاد می کند نُه سال را همانطور که اصحاب کهف در غار خود ماندند.
زمین را از عدل وداد پر می کند، چنانکه از ظلم وستم پر شده وخداوند برای او شرق وغرب آن را فتح می کند.
آنقدر از مردم می کشد تا اینکه فقط دین محمّد(ع) باقی می ماند وبه سیر وسلوک سلیمان وداوود حکم می کند وآفتاب وماه را می خواند پس او را اجابت می کند وزمین برای او پیچیده می شود وبه او وحی می شود پس به امر خدای تعالی به وحی عمل می کند».
آوردن احکام ویژه ای که تا زمان حضرت قائم (ع)ظاهر واجراء نشده است
سی وهفتم: آوردن احکام ویژه ای که تا زمان حضرت قائم (ع) ظاهر واجرا نشده است. چنانکه در کتاب «کافی» و«کمال الدّین» از حضرت صادق(ع) روایت شده است که فرمود: «دو خون است که از جانب خدای تعالی حلال است واحدی در آن حکم نمی کند تا اینکه قائم ما اهل البیت ظهور کند.
هر گاه خداوند متعال، قائم ما اهل بیت را برانگیخت، به حکم خداوند در آن حکم می کند ودلیل بر آن نمی خواهد. زناکاری که همسر دارد را سنگسار می کند وگردن کسی که زکات نمی دهد را می زند».
در کتاب «خصال» از امام صادق (ع) وامام کاظم (ع) روایت است که فرمود: «هر گاه قائم ما ظهور کرد، به سه حُکم، حکم می کند که احدی قبل از او به آنها حکم نکرده است، پیر زناکار را می کشد، مانع زکات را می کشد وبه برادر از برادرش در عالم ذرّ ارث می دهد، یعنی هر دو نفر که در آنجا میانشان عقد اخوّت وبرادری بسته شد در این جا از یکدیگر ارث می برند».
نعمانی در کتاب «غیبت» از حضرت علی (ع) روایت کرده است که می فرمود: «بر من واجب بود که کسی که در جنگ پُشت کرده است وفرار می کند را بکُشم یعنی آنان که در روز جنگ مردند، وخسته مجروح را نیز بکشم ولی این کار را بخاطر عاقبت یاران خود نکردم که اگر یارانم توسّط دشمنان مجروح شدند آنها را نکشند ولی بر حضرت قائم واجب است که هم پشت کننده وهم مجروح را بکشد».
فضل بن شاذان از حضرت باقر(ع) روایت کرده است که فرمود: «حضرت قائم (ع) به احکامی حکم می کند که بعضی از اصحابش که در پیش رویش شمشیر می زنند آن را انکار می کنند وآن حکم، حکم آدم(ع) است. پس آنها را نزد خود می خواند ودستور می دهد که گردن آنها را بزنند.
سپس دوباره حکمی می کند، پس گروهی دیگر که در پیش روی ایشان شمشیر زده اند آن را انکار می کنند واین، قضای داوود است، پس آنها را نزد خود می خواند وگردن آنها را می زند.
برای بار سوّم حکمی می فرماید که باز گروهی دیگر که در پیش روی حضرت شمشیر می زدند آن حکم را انکار می کنند که دوباره حضرت آنها را نزد خود می خواند وامر می فرماید که گردن آنها را بزنند.
آنگاه برای بار چهارم حکمی می فرماید وآن حکم حضرت محمّد(ع) است واحدی آن را انکار نمی کند».
در جمله ای از روایات آمده است که: «آن حضرت، جزیه(22) قبول نمی کند وصلیب را می شکند وخوک را می کشد».
شیخ طبرسی در کتاب «اعلام الوری» روایت کرده است که: «آن حضرت، مرد بیست ساله ای که علم دین واحکام مسایل خود را نیاموخته باشد را می کُشد».
در کتاب «مزار» محمّد بن مشهدی روایت است که ابوبصیر از حضرت صادق(ع)، درباره حکم کسانی که با حضرت دشمنی ومخالفت کردند، پرسید، امام صادق (ع) فرمود: «ای ابومحمّد! در دولت ما برای کسی که با ما مخالفت کرد، بهره وجایگاهی نیست. بدرستی که خداوند متعال خونهای آنها را هنگام خروج قائم (ع) حلال کرده وامروز این کار بر ما وشما حلال است. پس مواظب باش که کسی تو را مغرور نکند. هر گاه قائم ما قیام کند، انتقام پیامبرش وانتقام همه ما را خواهد گرفت».
پیدا شدن تمام مراتب علوم
سی وهشتم: تمام علوم در زمان حضرت قائم(ع) بیرون می آید. چنانکه قطب راوندی در «خرایج» از امام صادق(ع) روایت کرده است که فرمود: «علم، بیست وهفت حرف است. تمام علومی که پیامبران آورده اند دو حرف بود ومردم تا امروز بیش از این دو حرف را نشناختند.
پس زمانی که قائم ما (ع) خروج می کند بیست وپنج حرف را بیرون می آورد. سپس تمام بیست وهفت حرف علم را در میان مردم منتشر می کند».
شیخ صفا در «بصائر» از آن جناب روایت کرده است که فرمود: «در انتهای شمشیر رسول خدا(ع) صحیفه کوچکی بود که حضرت علی (ع)، پسرش امام حسن(ع) را خواست وآن صحیفه را به او داد وفرمود: «آن را باز کن».
امام حسن (ع) نتوانست آن را باز کند، پس آن را برای او باز کرد وفرمود: «بخوان».
پس امام حسن(ع) حرفی را بعد از حرفی خواند: «الف، با، سین، لام و..».
سپس حضرت علی (ع) آن را بست وبه پسرش امام حسین(ع) داد، پس او هم نتوانست آن را باز کند. حضرت علی (ع) آن را برای او باز کرد وفرمود: «بخوان».
پس امام حسین (ع) نیز مانند برادرش، آن را به همان صورت خواند».
سپس حضرت علی (ع) آن صحیفه را بست وبه پسرش محمّد بن حنفیّه داد، او هم نتوانست آن را باز کند. پس آن را برای او باز کرد وفرمود: «بخوان».
ولی او نتوانست چیزی از آن را بخواند.
سپس حضرت علی(ع) آن را گرفت وبست وبر شمشیر رسول خدا(ع) آویزان کرد».
راوی پرسید: «در آن صحیفه چه بود؟»
حضرت فرمود: «در آن حروفی بود که از هر حرفی از آن هزار درب باز می شود. تا کنون فقط دو حرف از آن بیرون آمده است».
به سند دیگری از ابوبصیر روایت است که از آن حضرت پرسیده شد: «در انتهای شمشیر رسول خدا (ع) چه بود؟
پس به همان صورت که در روایت قبل گفته شد، بیان فرمود وظاهراً بقیّه حروف این صحیفه نبویّه از ویژگیهای دولت مهدویّه باشد
آوردن شمشیرهای آسمانی برای اصحاب امام زمان (ع)
سی ونهم: برای یاران واصحاب امام زمان (ع) شمشیرهایی از آسمان آورده می شود. چنانکه نعمانی در کتاب «غیبت» از امام صادق(ع) روایت کرده است که فرمود: «هر گاه حضرت قائم (ع) خروج کند شمشیرهای جنگ، فرود می آید که بر هر شمشیری اسم مرد واسم پدر او نوشته شده است
اطاعت حیوانات از یاران حضرت قائم (ع)
چهلم: در آن زمان حیوانات از یاران امام زمان (ع) اطاعت می کنند. چنانکه قبلاً به نقل از امیرالمؤمنین (ع) بیان شد
جاری شدن نهری از آب ونهری از شیر از پُشت شهر کوفه
چهل ویکم: دو نهرِ آب وشیر از پُشت شهر کوفه که محلّ سلطنت آن حضرت است از سنگ حضرت موسی(ع) که با ایشان است جاری می شود.
در کتاب «خرایج» از حضرت باقر (ع) روایت است که فرمود: «وقتی حضرت قائم (ع) خروج کند وقصد رفتن به کوفه را بنماید، منادی آن حضرت ندا می کند که: کسی، آب وغذا با خود حمل نکند.
وسنگ موسی را با خود حمل کنند، همان سنگی که از آن دوازده چشمه آب جاری شده بود. پس در هر منزلی که فرود می آیند آن را نصب می کنند وآن چشمه ها از آن جاری می شود.
پس هر کس گرسنه باشد سیر می شود وهر کس تشنه باشد سیراب می شود وآن سنگ توشه آن ها می باشد تا اینکه وارد نجف (پشت کوفه) می شوند.
وقتی پشت کوفه فرود آمدند پیوسته آب وشیر از آن جاری می شود. پس هر کسی که گرسنه باشد سیر می شود وهر کسی که تشنه باشد سیراب می گردد
امتیاز دادن خداوند متعال به حضرت قائم (ع) در شب معراج
چهل ودوّم: خداوند در شب معراج پیامبر (ع)، بعد از نشان دادن اشباح نورانی امامان معصوم (ع) از امیرالمؤمنین (ع) تا حجّت عصر(ع)، امتیازی برای آن امام زمان (ع) قائل شد به اینکه فرمود: «این قائم (ع)، حلال مرا حلال می کند وحرام مرا حرام می کند وای محمّد! او از دشمنان من انتقام می کشد. او را دوست بدار ودوستدار کسی باش که او را دوست می دارد».
فرود آمدن حضرت عیسی از آسمان برای یاری امام زمان (ع)
چهل وسوّم: حضرت روح الله، عیسی بن مریم (ع)برای یاری حضرت مهدی (ع) از آسمان فرود می آید وپشت سر آن حضرت نماز می خواند.
حسن بن سلیمان حلّی در کتاب «مختصر» آورده است که خدای تعالی در شب معراج به رسول خود فرمود: «من این لطف را به تو نموده ام که بیرون می آورم از صلب علی، یازده فرزند را که همه از ذریّه تو وفاطمه باشند، که حضرت عیسی در پشت سر آخرین آنها یعنی حضرت مهدی نماز می گذارد واو زمین را پر از عدل می کند وبه واسطه او، گمراه را هدایت می کنم، کور را عافیت وسلامتی، ومریض را شفا می دهم».
در کتاب «کمال الدّین» از رسول خدا (ع) روایت است که فرمود: «قسم به آن که مرا به پیامبری فرستاد که اگر نماند از دنیا مگر یک روز، خدا طولانی می کند آن روز را تا اینکه فرزندم مهدی قیام کند وحضرت عیسی فرود می آید وپشت سر او نماز می خواند».
شیخ طبرسی در کتاب «اعلام الوری» از امام حسن مجتبی (ع) روایت کرده است که فرمود: «نیست از ما احدی مگر آنکه در گردن او بیعت طغیان کننده زمان او باشد الاّ قائمی که پشت سر او حضرت عیسی نماز می خواند».
شیخ طوسی در کتاب «غیبت» از آن حضرت روایت کرده است که به حضرت فاطمه (س) فرمود: «ای فرزند من! به ما اهل بیت، هفت چیز داده شد که به احدی پیش از ما داده نشد:
1 - پیغمبر ما بهترین پیغمبران است وآن پدر تو است.
2 - وصیّ ما بهترین اوصیاء است وآن شوهر تو است.
3 - شهید ما بهترین شهداست وآن حمزه، عموی پدر تواست.
4 - کسی که دو بال سبز دارد ودر بهشت پرواز می کند، از ما است(23).
5 و6 - دو سبط این امّت یعنی حسن وحسین از ما هستند.
7 - قسم به خداوندی که خدایی جز او نیست، مهدی این امّت از ما است، همان کسی که حضرت عیسی پشت سر او نماز می خواند».
آنگاه دست مبارکش را بر کتف امام حسین (ع) گذاشت وسه مرتبه فرمود: «از این است». یعنی از نسل امام حسین(ع) است.
در «کافی» روایت شده است که: روزی رسول اکرم (ع) مسرور وشادمان از خانه بیرون رفت. پس سبب آن را جویا شدند.
حضرت فرمود: «هیچ روز وشبی نیست مگر اینکه تحفه ای از جانب خدا برای من می رسد. آگاه باشید که خداوند امروز به من تحفه ای داده که هرگز به گذشتگان نداده است.
جبرئیل نزد من آمد وطرف پروردگارم سلام رساند وگفت: ای محمّد! حضرت قائم از شماست وهر گاه خدای او را آشکار کند، حضرت عیسی پشت سر او نماز می خواند».
در کتاب «کمال الدّین» از امام باقر(ع) روایت است که سیرت اوصیاء پیامبر (ع) را می فرمود وچون به آخرین آنها رسید فرمود: «دوازدهم کسی است که عیسی بن مریم در پشت سر او نماز می خواند».
گنجی شافعی از حضرت رسول اکرم (ع) روایت کرده است که در احوال حضرت مهدی (ع) فرمود: «آن حضرت با اصحاب خود مشغول نماز صبح است که حضرت عیسی(ع) فرود می آید.
پس حضرت بگونه ای برمی گردد تا حضرت عیسی، پیشوا شود، پس حضرت عیسی، دو دست خود را بر کتف حضرت مهدی می گذارد ومی گوید: شما مقدّم شوید».
همچنین روایت است که فرمود: «شما چگونه هستید در وقتی که پسر مریم فرود آید وامام شما از خودتان باشد؟»
در کتاب «عقدالدّرر» از آن حضرت روایت است که فرمود: «پس حضرت مهدی آگاه می شود که حضرت عیسی نازل شده است وگویا از مویش آب می چکد. مهدی به او می گوید: مقدّم شو وبرای مردم نماز بخوان.
امّا عیسی می گوید: این نماز مخصوص شما برپا شده است؛ پس حضرت عیسی در پشت فرزند من (حضرت مهدی(ع)) نماز می خواند ووقتی نماز تمام شد حضرت عیسی با او بیعت می کند.
همچنین «سدی» از آن حضرت روایت کرده است که فرمود: «حضرت مهدی وعیسی در هنگام نماز جمع می شوند، پس حضرت به عیسی می فرماید: پیش رو. امّا عیسی می گوید: تو به نماز خواندن سزاوارتر هستی.
پس حضرت عیسی نماز را به حضرت مهدی اقتدا می کند».
جایز نبودن هفت تکبیر بر جنازه احدی بعد ازحضرت علی (ع) جز بر جنازه حضرت قائم (ع)
چهل وچهارم: بعد از حضرت علی (ع) هفت تکبیر بر جنازه احدی جایز نیست مگر حضرت قائم (ع). چنانکه در «بحار» در حدیث وفات آن حضرت روایت کرده است که حضرت در ضمن وصیّتهای خود به امام حسن (ع) بعد از امر به کفن وحنوط وبردن تا جای قبر شریف، فرمود: «ای ابامحمّد! بر دیگران مقدّم شو وبر من نماز بخوان وهفت تکبیر بر من بگو، وبدانکه این عمل برای احدی غیر از من حلال نیست مگر بر مردی که در آخرالزّمان بیرون می آید، اسم او قائم مهدی (ع) واز فرزندان برادر تو حسین است واو کجی های حقّ را راست می کند».
قتل دجّال ملعون که از عذابهای الهی است
چهل وپنجم: قتل دجّال ملعون که از عذابهای الهی برای اهل قبله است. چنانکه در تفسیر علیّ بن ابراهیم از امام باقر(ع) روایت شده است که: عذاب در آیه شریفه «قل هو القادر علی ان یبعث علیکم عذاباً من فوقکم او من تحت ارجلکم او یلبسکم شیعاً ویذیق بعضکم بأس بعض»(24). به دجّال اشاره دارد، وفرمودند: «هیچ پیغمبری نیامد مگر آنکه مردم را از فتنه دجّال ترساند».
چنانکه در کتاب ««کمال الدّین»» از رسول خدا (ع) روایت است که فرمود: «چگونه فتنه ای در کار نباشد در حالی که او با آن شکل وقیافه واستعداد در سال قحطی بیرون می آید وهمه آفاق جز مکّه ومدینه را سیر می کند».
حسن بن سلیمان حلّی در کتاب «مختصر بصائر» از امیرالمؤمنین(ع) روایت کرده است که فرمود: «هر کس می خواهد با پیروان دجّال بجنگد پس با کسانی بجنگد که بر خون فلان(25) وبر خون اهل نهروان گریه می کنند وبدرستی که کسی که اعتقاد داشته باشد که فلان مظلوم کشته شد وقتی خدا را ملاقات می کند خداوند بر او غضبناک خواهد بود واو دجّال را درک می کند».
شخصی پرسید: «ای امیرالمؤمنین! اگر پیش از آن بمیرد چه؟»
حضرت فرمود: «خداوند او را از قبرش، مبعوث می کند».
در کتاب ««کمال الدّین»» آمده است که آن ملعون در عقبه افیق شام، به دست آن حضرت کشته می شود.
ونیز از امام صادق (ع) روایت شده که فرمود: «خداوند تبارک وتعالی، چهارده هزار سال پیش از آنکه خلق را بیافریند، چهارده نور را آفرید».
شخصی پرسید: «ای فرزند رسول خدا! آن چهارده تن چه کسانی هستند؟»
حضرت فرمود: «محمّد وعلی وفاطمه وحسن وحسین وامامان از فرزندان حسین که آخرین آنها قائم (ع) است که بعد از غیبتش برمی خیزد ودجّال را می کشد وزمین را از هر ظلم وستمی پاک می کند».
پایان یافتن سلطنت ستمگران وظالمان
چهل وششم: به جهت وجود حضرت قائم (ع)، سلطنت ستمگران وظالمان در همه دنیا از پایان پذیرفته واز بین می رود، زیرا دولت آن حضرت بنا بر عقیده بعضی از علما به قیامت متّصل می شود وبه عقیده بعضی دیگر به بازگشت سایر ائمّه (ع) منتهی می گردد.
بعضی نیز معتقدند که به دولت فرزندان آن حضرت متّصل می شود، چنانکه شیخ مفید در کتاب «ارشاد» فرمود: «بعد از دولت قائم (ع)، دولت دیگری نیست مگر آنچه که در روایات درباره سلطنت فرزندان آن حضرت آمده که البتّه به طور قطعی وحتمی نرسیده است».
بیشتر روایات این است که: «مهدی نمی رود مگر چهل روز قبل از قیامت»(26).
حضرت صادق (ع) مکرّر این بیت را می خواند:

لکل اناس دولة یرغبونها * * * ودولتنا فی آخر الدّهر تظهر(27)

ودر «غیبت» نعمانی از امام باقر (ع) روایت شده است که فرمود: «دولت وحکومت ما آخرین دولت است وخاندانی نمی ماند مگر اینکه برای آنها دولتی است که پیش از ما سلطنت کنند تا اینکه هرگاه که راه وروش وسلوک ما را ببینند نگویند که اگر ما سلطنت می کردیم مثل سلوک این جماعت سلوک می کردیم، واین سخن خدای عزّوجلّ است: «والعاقبة للمتّقین»(28).
فضل بن شاذان در کتاب «غیبت» همین خبر را به سند صحیح از حضرت صادق(ع) روایت کرده است. آنچه بیان کردیم نمونه ای از ویژگی ها وتشریفات الهیّه حضرت مهدی (ع) بود که اندکی از مقامهای عالی آن حضرت (ع) وبزرگی سلطنت آن حضرت ظاهر می شود که کسی ندیده ونشنیده ونخواهد دید.
شیخ نعمانی در کتاب «غیبت» روایت کرده است که شخصی از امام صادق (ع) پرسید: «آیا قائم متولّد شده است؟»
حضرت فرمود: «نه! اگر من او را درک کنم هر آینه در طول روزهای زندگانی خود به او خدمت می کنم».
وایشان بعد از نماز ظهر برای حضرت قائم (ع) دعا می کردند. پس راوی عرض کرد: «برای خود دعا کردی؟»
حضرت فرمود: «برای نور آل محمّد (ع) وسبقت گیرنده از آنها وانتقام گیرنده از دشمنان آنها دعا می کردم».
ونیز حضرت کاظم (ع) مکرّر در مقام شمایل وحالات حضرت مهدی (ع) می فرمود: «پدرم فدای آن کسی که چنین است».
در «کامل الزّیارات» از حضرت صادق(ع) روایت شده است که در ضمن اتّفاقهای هنگام خروج آن حضرت، فرمود: «هیچ مرده مؤمنی نمی ماند مگر آنکه سرور وشادی این ظهور در قبرش داخل می شود واین مسئله هنگامی است که در قبرهایشان به زیارت یکدیگر می روند ویکدیگر را به خروج قائم (ع) بشارت می دهند».
صدوق با همین مضمون در کتاب «کمال الدّین» از حضرت علی(ع) روایت کرده است که فرمود: «شادی وسرور بر قلب هر مؤمنی وارد می شود».
شیخ نعمانی از حضرت باقر (ع) روایت کرده است که فرمود: «موسی بن عمران در سِفْر (بخش) اوّل از تورات نظر کرد وآنچه از قدرت وسلطنت وفضیلت که به حضرت قائم(ع) داده می شود را خواند.
موسی گفت: «پروردگارا! مرا قائم آل محمّد بگردان».
به او گفتند: «این قائم از فرزندان احمد است».
سپس در سِفْر دوّم نگاه کرد وآن را نیز همینگونه یافت. سپس در سِفْر سوّم نگاه کرد وباز مانند همان را دید. پس بار دیگر همان سخن را گفت وهمان جواب را شنید».
در کتاب «رأی معین» روایت شده است که حضرت رسول اکرم (ع) فرمود: «فرزندم حسین، غریب وتنها وتشنه، در بیابان کشته خواهد شد! کسی که او را یاری کند بدرستی که مرا وفرزندش قائمِ منتظر (ع) را یاری نموده است».
در «بشارة المصطفی» از عمادالدّین طبری و«تحف العقول» وبعضی نسخه های «نهج البلاغه» از امیرالمؤمنین(ع) روایت است که به کمیل فرمود:
«ای کمیل! هیچ علمی نیست مگر آنکه من آن را باز می کنم وهیچ چیزی نیست مگر آنکه قائم (ع) آن را به پایان می رساند».
همه انبیا واوصیاء که برای پاکسازی قلبها وزیبا کردن آنها به نور ایمان وپاک کردن آنها از کثافات وعقاید پلید واخلاق رذیله مبعوث شدند، بخاطر موانع زیاد، نتوانستند تمام اسباب را ظاهر کرده ورموز واسرار را بیان کنند وهمیشه مردم را بشارت می دادند وآنان را به حضرت مهدی (ع) وزمان سلطنت آن حضرت ارجاع می دادند.
پس هیچ چیز باقی نمی ماند مگر آنکه حضرت مهدی(ع) آن را بیان فرموده وبه خلق می رساند وایشان را بسوی خداوند می کشاند. چنانکه خدا در آیه وعده استخلاف وجانشینی فرموده که: «دیگر ترسی برای جانشین ما باقی نمی ماند که بخاطر احدی، حقّ را بپوشاند ومخفی کند».
شیخ جلیل، علیّ بن محمّد بن علی خرّاز در کتاب «کفایةالأثر» از رسول خدا (ع) روایت کرده است که به حضرت علی(ع) فرمود: «یا علی تو از من ومن از تو هستم. تو برادر ووزیر من هستی. وقتی که من بمیرم، کینه ها در دلهای هر قومی ظاهر شود وپس از من زود فتنه ای برپا می شود وهر بیگانه ونزدیکی در این فتنه داخل می شود واز شیعه مفقود می شود پنجمین از هفتمینِ فرزندان من (یعنی حضرت قائم (ع)) که اهل زمین وآسمان برای فقدان او محزون می شوند وبسیاری از زنان ومردان مؤمن در هنگام نبودن او حیران می گردند».
آنگاه آن حضرت سر مبارک خود را کمی به زیر انداخت وبعد بالا آورد وفرمود: «پدر ومادرم فدای آن کسی باد که همنام وشبیه من وشبیه موسی بن عمران است وبر او لباسهایی از نور یا لباسهایی که از شکاف آنها نور بیرون می زند وانوار آن مانند لؤلؤ است می باشد».
شیخ طبرسی در «احتجاج» وابن طاووس در «کشف الیقین» روایت کردند خطبه بلیغه طولانی رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) را که در حجّةالوداع در غدیرخم، در آن محضر عظیم خواندند واز جمله فقرات آن خطبه این است که: «ای مردم! آگاه باشید که من هشدار دهنده هستم وعلی هدایت کننده است.
ای مردم! همانا من پیامبرم وعلی جانشین من است.
آگاه باشید که آخرین امام از ما است واو قائم مهدی می باشد که درود خدا بر او باد.
آگاه باشید که او آشکار کننده دین است.
آگاه باشید که او فتح کننده دژها ودرهم کوبنده آنهاست.
آگاه باشید که او هلاک کننده هر قبیله ای از مشرکین است.
آگاه باشید که او مدرکی است برای تمام خونبهاهای اولیای خداوند عزّوجلّ.
آگاه باشید که او یاری کننده دین خداست.
آگاه باشید که او بَردارنده از دریای عمیق است».
در روایت سیّد مجازی اینگونه آمده است: «هر صاحب فضلی به فضلش وهر صاحب جهلی به جهلش می باشد.
آگاه باشید که او همان کسی است که خداوند او را انتخاب واختیار کرده است.
آگاه باشید که او ارث برنده هر علمی است که به تمام آن علم ها احاطه دارد.
آگاه باشید که اوست که از پروردگار عزّوجلّش خبر می دهد وبه مسئله ایمان او هشدار می دهد.
آگاه باشید که او رشید واستوار است.
آگاه باشید که او همان کسی است که تمام کارهایش را به خدا می سپارد.
آگاه باشید که او همان کسی است که به آنچه پیش رو دارد وانجام می دهد بشارت داده شده است.
آگاه باشید که او باقیمانده حجّت ودلیل است وهیچ حجّت ودلیلی بعد از او نیست وهیچ حقّی نیست مگر با او، وهیچ نوری وجود ندارد مگر در نزد او.
آگاه باشید که هیچ غلبه کننده ای بر او نیست وهیچ یاری کننده ای بر علیه او نیست.
آگاه باشید که او ولیّ خدا در روی زمینش است وحکم او در میان آفریدگانش، وامین او در آشکارا وپنهانی اوست).

پایان



 

 

 

 

 

پاورقی:

-----------------

(1) «یعنی: به جانم قسم که تو دارای عزّتی هستی که برتری وهمطرازی نداری».
(2) این بحث در کتاب «نجم الثّاقب»، ذکر شده است.
(3) مائده 54 «یعنی: این فضل خداوند است که به هر کس که بخواهدمی دهد».
(4) سوره فصّلت آیه 53 «یعنی: بزودی نشانه های خود را در اطراف جهان ودر درون جانشان به آنها نشان می دهیم تا برای آنان آشکار گردد که او حقّ است».
(5) سوره ق آیه 41 «یعنی: گوش فرا دار روزی که منادی از مکانی نزدیک، نداکند».
(6) سوره ق آیه 42 «یعنی: روزی که می شنوند فریاد را به راستی که این روز، روز خروج است».
(7) تذکّر این نکته ضروری است که بنابر نظر اکثر علماء، در قرآن هیچ تحریفی صورت نگرفته است وقرآن مورد نظر در اینجا، تفاسیر واقعی قرآن بوده است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) آنها را به حضرت علی (ع) تعلیم فرمود.
(8) تفاوت داشتن در ترتیب، تحریف محسوب نمی شود.
(9) مفاتیح الجنان.
(10) سوره ابراهیم آیه 48 «یعنی: در آن روز که این زمین به زمین دیگری مبدّل می شود».
(11) سوره حجر آیه 37 و38 - سوره ص آیه 80 و81
(12) سوره رحمن آیه 64
(13) شاید منظور از شمشیرها وکلمات، حکمتهای الهی است که بر قلب آنها وارد می گردد.
(14) سوره نساء آیه 130 «یعنی: خداوند هر کدام از آنها را با فضل وکَرَم خود بی نیاز می کند».
(15) سوره زمر آیه 73 «یعنی: سلام بر شما! گوارایتان باد این نعمتها! داخل بهشت شوید وجاودانه بمانید».
(16) سوره هود آیه 80 «یعنی: ای کاش در برابر شما قدرتی داشتم یا تکیه گاه وپشتیبان محکمی در اختیار من بود.»
(17) سوره زمر آیه 69 «یعنی: زمین به نور پروردگارش روشن می شود».
(18) تقیّه یعنی نگهداری خود از ضرری که نفع غالبی در مقابل نداشته باشد.
(19) سوره نور آیه 55.
(20) سوره آل عمران آیه 83 «یعنی: تمام کسانی که در آسمانها وزمین هستند، از روی اختیار یا از روی اجبار در برابر او تسلیم هستند وهمه بسوی او بازگردانده می شوند».
(21) سوره سبأ آیه 18 «یعنی: شبها وروزها در این آبادیها با ایمنی (کامل) سفر کنید».
(22) جزیه، پولی است که اهل کتاب می پردازند تا تحت سیطره حکومت اسلامی زندگی کنند.
(23) ظاهراً اشاره به جعفر بن ابی طالب (علیهما السلام) است.
(24) سوره انعام آیه 65 «یعنی: بگو، او قادر است که از بالا یا از زیر پای شما، عذابی بر شما بفرستد یا بصورت دسته های پراکنده، شما را با هم بیامیزد وطعم جنگ (واختلاف) را به هر یک از شما بوسیله دیگری بچشاند».
(25) ظاهراً اشاره به عثمان است.
(26) ظاهراً این روایت اشاره به رجعت دوباره حضرت مهدی (ع) دارد.
(27) «یعنی: برای هر گروهی از مردم، دولتی است که به آن رغبت می کنند وحکومت ما در بعد از زمانی از روزگار، ظاهر خواهد شد».
(28) سوره اعراف آیه 128 «یعنی: سرانجام نیک برای پرهیزگاران است».