آثار تربیتی اعتقاد به مهدویت
نجمه نجم
انتشارات مرکز تخصصی مهدویّت
فهرست مطالب
مقدمه
فصل اول: مفاهیم ومقدمات
گفتار اول: مفهوم تربیت
الف) تعریف تربیت
ب) اهداف وابعاد تربیت در فرهنگ اسلامی
ج) شیوه های تربیت در فرهنگ اسلامی
گفتار دوم: مفهوم مهدویت
الف) مهدویت واعتقاد به آن
ب) اعتقاد به مهدویت وآثار آن
گفتار سوم: مهدویت وتربیت
الف) مهدویت وبرنامه کلان تربیتی الهی
ب) مهدویت ومراد از آن در عرصه تربیتی
گفتار چهارم: شاخص های تربیتی اعتقاد به مهدویت
الف) محور شناختی (انتظار، معرفت ونگرش امیدوارانه)
ب) محور عاطفی (انتظار، محبت وشوق)
ج) محور رفتاری (انتظار، آمادگی وخودسازی)
د) محور جنبشی (انتظار، قیام واصلاح)
فصل دوم. آثار تربیتی اعتقاد به مهدویت در دوره پیش از غیبت
گفتار اول: راهکار بیان شرایط ونشانه های ظهور وآثار آن
گفتار دوم: زمینه سازی خدا وانبیا (علیهم السلام) در تربیت مهدوی وآثار آن
گفتار سوم: اقدامات اساسی ائمه (علیهم السلام) در راستای تربیت مهدوی وآثار آن
الف) سیره معصومان (علیهم السلام) در آماده سازی جامعه برای عصر غیبت، انتظار وظهور
ب) شیوه های امامان (علیهم السلام) برای ترویج فرهنگ مهدویت وجامعه پذیر سازی آن
گفتار چهارم: آثار تربیتی آموزه های مهدوی در این عصر به همراه نقل برخی شواهد تاریخی
فصل سوم. آثار تربیتی اعتقاد به مهدویت در دوره غیبت صغری
گفتار اول: آثار تربیتی سازمان رهبری ونهاد وکالت در تربیت افراد
الف) سازمان رهبری
ب) نهاد وکالت
گفتار دوم: آثار تربیتی توقیع ومکاتبه
گفتار سوم: آثار تربیتی حضور علما وپرورش شیعیان
فصل چهارم. آثار تربیتی اعتقاد به مهدویت در دوره غیبت کبری
گفتار اول: فایده امام غائب وچگونگی بهره مندی از او
گفتار دوم: آثار تربیتی توصیه برای تمسک به سیره وسنت اهل بیت (علیهم السلام) وسخنان حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
گفتار سوم: آثار تربیتی جایگزینی فقها، علما ونواب عام
گفتار چهارم: آثار تربیتی ملاقات با برخی علما
گفتار پنجم: مروری بر شواهد تاریخی آثار تربیتی عقیده به مهدویت
الف) انتظار همراه با صبر وامید
ب) نقش انتظار وامید، در شکل گیری جنبش های مردمی
ج) شواهد تاریخی تأثیر نواب عام ومرجعیت، در تربیت مهدوی
د) شواهدی بر آثار راهکار تربیتی حضرت، مبنی بر ملاقات با خواص
ه-) شواهد اعتقاد شعرا به مهدویت
و) آثار اعتقاد به مهدویت در فرقه نعمت اللّهی
ز) آثار اعتقاد به مهدویت در انتخاب نام مهدی
فصل پنجم. تربیت در عصر ظهور وآثار آن
گفتار اول: آثار تربیتی حکومت دینی - سیاسی حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
گفتار دوم: آثار تربیتی بهره گیری از پرورش یافتگان مکتب انتظار
گفتار سوم: آثار تربیتی برنامه های حضرت برای پرورش نیافتگان در مکتب انتظار
گفتار چهارم: آثار تربیتی حاصل از بیان ویژگیها وبرنامه های عصر ظهور برای عصر حاضر
فصل ششم. موانع بروز آثار تربیتی اعتقاد به مهدویت وراه های مقابله با آن
گفتار اول: آشنایی با موانع وآسیبها
الف) آسیب شناسی در مباحث کلان
ب) آسیب شناسی در مفاهیم کلیدی
ج) آسیب شناسی در سطح خواص ومربیان جامعه
د) آسیب شناسی در حوزه اجتماعی
گفتار دوم: مقابله با موانع وآسیبها
گفتار سوم: راهکارهایی برای الگوسازی صحیح در موضوع تربیت مهدوی
نتیجه گیری
منابع
از جمله اعتقادات بنیادین مذهبی که از منزلت خاصی در تفکر اسلامی برخوردار است، اعتقاد به مهدویت است. مهدی باوری در نزد مسلمانان ونیز اعتقاد به منجی در همه ادیان ابراهیمی وغیر ابراهیمی، مقبول ومورد عنایت است؛ اما مکتب شیعه به عنوان مکتبی که منجی موعود را از خود، وخود را منسوب به او میداند، تنها زمانی خواهد توانست دیگران را به موعود خود دعوت، وافکار واصول او را ترویج کند ودر جذب دیگران موفق باشد که معقول ترین وجامع ترین تصویر ممکن را از آن مرد الهی ارائه دهد.
در راستای تحقق این هدف، با توجه به آنکه بعد تربیتی این منجی موعود وآثار اعتقاد به او، بسیار برجسته ودر عین حال اثرگذار است، قصد داریم در این تحقیق با عنوان «آثار تربیتی اعتقاد به مهدویت»، راهکارها، ساختارها وآموزه های مهدوی برای تربیت بشر وآثار تربیتی برگرفته از این اعتقاد به او را بررسی کنیم.
هدف الهی از آفرینش، تربیت وتکامل بشر است؛ در راستای تحقق این مقصود، برنامه جامع وکلان تربیتی برای انسان تنظیم شده که به تعبیر ما یک زنجیره تربیتی با حلقه های پیوسته ومنظم از ابتدا تاکنون است. آخرین حلقه این زنجیره، «تربیت مهدوی» است که خود دارای یک زنجیره منظم وبه هم پیوسته است وقصد ما تحقیق وبررسی در مراحل همین موضوع خواهد بود. بنابراین با تأمل وبررسی دقیق در منابع روایی، عقیدتی وتربیتی وتنظیم شاخص های تربیتی عقیده به مهدویت، برای ارزیابی آثار تربیتی این عقیده در هر عصر، ضمن صحبت از راهکارها، آموزه های تربیتی مهدوی، روشها واسلوبهای تربیتی حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) - به عنوان بهترین مربی برای تربیت متربیان ومنتظران در عصر قبل از ظهور، دوره پیش از غیبت، غیبت صغری وغیبت کبری- آثار تربیتی آن راهکارها را بر متربیان بررسی، وبرخی شواهد تاریخی دال بر وجود این آثار در هر عصر را بیان خواهیم کرد.
گام بعدی، ورود در حلقه تربیتی عصر ظهور است که قصد داریم با بیان راهکارها وبرنامه های تربیتی حضرت ونیز ایجاد تصویری از آینده انسان تربیت یافته بر اساس اعتقاد به مهدویت وجامعه او، آثار تربیتی بیان ویژگیها وبرنامه های عصر ظهور را برای عصر حاضر بررسی کنیم. در نهایت، با توجه به پتانسیل تربیتی اعتقاد به مهدویت وبه ویژه قوّت اعتقاد شیعی از یک سو، وظهور وبروز نیافتن آثار این اعتقاد در حدّ مطلوب در جامعه اسلامی از سوی دیگر، آسیبشناسی وبیان چرایی این کمبود را مدّ نظر قرار میدهیم.
متأسفانه برخی عوامل، مانع موفقیت کافی جامعه شیعی، در بروز وظهور آثار تربیتی برگرفته از عقیده به مهدویت شده ولازم است این امر با توجه به آثار وفواید مهم آن، به شیوهای اصیل ومطابق رهنمودهای دینی احیا گردد ودر فرایند تربیتی جامعه استفاده شود؛ چرا که در واقع با تبلور آثار تربیتی اعتقاد به مهدویت در انسان، رابطه وی با خدا اصلاح میگردد وعبودیت وایمان تحقق می یابد. در تنظیم رابطه انسان با خویشتن، معنویت، عقلانیت وکمال حاصل میشود. از طریق اصلاح روابط خود با دیگران، عدالت، امنیت والفت پدید میآید وبا تصحیح رابطه انسان با طبیعت، زمینه پیشرفت، توسعه واستفاده مفید از آن آماده میگردد. در نتیجه، با رشد ایمان وتعقل افراد وبه عبارتی در پی تربیت ایمانی وعقلانی آنان، جامعه ای متشکل از منتظران حقیقی ومهدوی به وجود می آید.
هدف اصلی این اثر، شناساندن چنین الگویی برای کاربردی کردن مباحث تربیتی مهدوی، جلوه گر ساختن آثار تربیتی آن به جهت روشن ساختن قابلیتِ این اعتقاد برای إنسان سازی وجامعه سازی، ایجاد شوق ورغبت در متربیان برای منتظر حقیقی شدن، تأمل در ظرفیت والای این اعتقاد به عنوان نظریه تربیتی، وتأکید بر شناخت دلایل بروز وظهور نیافتن آثار تربیتی عملی این عقیده متناسب با شأن علمی نظریه است. در این راستا، با ترسیم برنامه تربیتی بلند مدت الهی وتربیتی مهدوی وتبیین زنجیره منظم وبه هم پیوسته آن از پیش از غیبت تا پس از ظهور، میکوشیم تصویری جامع از عقیده به مهدویت، تربیت مهدوی وآثار تربیتی برآمده از آن ایجاد کنیم. امید است این اثر، گامی کوچک در تحقق این امر باشد.
در اینجا بر خود لازم میدانم ضمن سپاس بیکران وشکر عظیم به درگاه خدای علیم که توفیق تعلم وتعلیم را نصیبمان کرد، از مسئولان ودستاندرکاران مرکز تخصصی مهدویت، پژوهشکده تعلیم وتربیت آموزش وپرورش، مؤسسه انتظار نور ومؤسسه آینده روشن، واز زحمات وراهنمایی های جناب آقایان: حجت الاسلام والمسلمین دکتر مهدی مهریزی، حجت الاسلام والمسلمین دکتر محمد ابراهیمی راد، حجت الاسلام والمسلمین دکتر عبد الرضا زاهدی، حجت الاسلام والمسلمین مجتبی گودرزی، دکتر علیرضا اسعدی وهمچنین از مساعدت وپیگیری حجت الاسلام والمسلمین جناب آقای ملایی مدیر محترم گروه اخلاق وتربیت مرکز تخصصی مهدویت ومسئولان نشر این مرکز، تشکر وسپاسگزاری کنم.
در نهایت، قدردانی خالصانه وصادقانه خود را از زحمات وتلاشهای مادر بزرگوار وپدر ارجمندم - که رحمت خدا بر او باد - وهمراهی های خواهر فرهیخته ام در راه پرورش وعلم آموزی این جانب، وعنایت وحمایت همسر فرزانه وفرزندان دلبندم در به ثمر نشستن این اثر، ابراز میدارم وبرای همه بزرگوارانی که از آنان یاد کردم، توفیق وتأییدات روز افزون الهی را خواستارم.
نجمه نجم
زمستان1395
گفتار اول: مفهوم تربیت:
الف) تعریف تربیت:
واژه «تربیت» از نگاه اهل لغت ودانشمندان، از ریشه «رُبُوّ»، به معنای زیادت وفزونی ورشد ونمو گرفته شده(1)، واز نگاه صاحب لسان العرب، به معنای رشد ونمو وپرورش دادن است(2).
برخی معتقدند تربیت به معنای تغذیه طفل به کار میرود؛ زیرا این واژه از این ریشه به معنای فراهم کردن زمینه های فزونی وپرورش است؛ آیه 24 سوره اسراء شاهد این معناست وآیه 18 سوره شعراء تربیت جسمی را در نظر دارد. گاهی تربیت به معنای تهذیب هم به کار رفته وبه معنای زدودن خصوصیات ناپسند اخلاقی است(3).
«تربیت» همچنین میتواند از ریشه «ربَبَ: رَبَّ» به معنای مالک ومدبر، مربی وقیّم باشد(4) ودر ضمن، اصلاح کننده هر چیز را نیز «ربّ» گویند(5). راغب اصفهانی نیز این چنین تعبیر کرده است: ربّ در اصل به معنای تربیت وپرورش است وعبارت است از: ایجاد کردن حالتی پس از حالت دیگر در چیزی تا به حدّ نهایی وتام وکمال خود برسد(6).
برخی معتقدند به کار بردن مفاهیم ربوبیت وربانیت از ریشه «ربَبَ» برای تبیین تربیت اسلامی، از مفهوم تربیت مناسبتر است؛ چرا که معنای جامع تر که برگرفته از ریشه «ربّ» است، ربوبی شدن انسان است. صاحب نظران تربیتی معتقدند پایه های این معنا، خدا را مالک ومدبر خویش گرفتن وبه کار زدن طرح وتدبیر او در زندگی است. زمانی که انسان ملازم رب باشد، منتسب به او میشود. ربوبیت، تنها در شأن خداست وباید در راه ربوبی شدن سعی وتلاش نموده ودر ضمن آن تطهیر وتزکیه کرد(7).
برخی از صاحب نظران معتقدند آنچه قرآن بر آن تصریح کرده ورهبران دینی برای آن برانگیخته شده اند، تزکیه است نه تربیت؛ زیرا هدف، ساختنِ انسانِ مطلوب است که تنها از مسیر تزکیه امکانپذیر است. بنابراین، آنچه در اسلام مطرح است، تزکیه وتهذیب است؛ ولی به دلیل غلبه کاربرد، همواره واژه تربیت به کار رفته است. با این حال، مراد در همه جا معنای تزکیه است(8).
در معنای اصطلاحی، تعلیم وتربیت دو واژهای است که معمولاً در کنار هم استفاده می شود؛ اما در بررسی وکاوش درباره معنای این دو واژه، دیده میشود که برخی صاحب نظرانِ در این موضوع، تعلیم وتربیت را در کنار هم معنا میکنند وبرخی با تأمل ونکته سنجی، پس از تعریف تربیت، تعلیم را معنا کرده ومعتقدند: تعلیم نیز نوعی تربیت است وعلم از جمله کمالاتی است که در تربیت، به پرورش ورشد آن میپردازیم(9).
طبق ریشه اول، تعلیم وتربیت، یعنی: «فراهم کردن زمینه ها وعوامل به فعلیت رساندن یا شکوفا ساختن استعدادهای مختلف شخص در جهت رشد وتکامل اختیاری او به سوی هدف های مطلوب وبر اساس برنامهای سنجیده شده»(10).
طبق ریشه دوم، پژوهشگران با توجه به تعاریف مختلف تربیت، بهترین تعریف آن را این گونه بیان میکنند:
«فراهم کردن زمینه مناسب، انتخاب رفتار وگفتار مناسب، ایجاد شرایط وعوامل لازم برای پرورش یافتن استعدادهای جسمانی وروانی انسان مورد تربیت در تمام ابعاد وجودی وهماهنگ ساختن وهدایت آن در جهت هدف وکمال مطلوب که به طور تدریجی صورت میگیرد»(11).
در بیانی دیگر، تربیت یعنی: «رفع موانع وایجاد مقتضیات برای آنکه استعدادهای انسان در جهت کمال مطلق شکوفا شود»(12).
به هر ترتیب، با توجه به موارد بیان شده وجدا از استفاده از واژه اصیل «تزکیه» در بیان قرآن یا واژه شهیر «تربیت» به دلیل غلبه کاربرد در علوم تربیتی، معنای تربیت وتزکیه برای رسیدن به یک هدف بیان شده است ودانشمندان علوم تربیتی برای تبیین تربیت در اسلام، از اصل تزکیه هم بهره گرفته اند.
بدین ترتیب، میتوان «تربیت اسلامی» را علم آماده سازی انسان مسلمان برای زندگی دنیا وآخرت دانست؛ با این توضیح که آماده کردن کامل انسان وتربیت بهداشتی، عقلانی، علمی، عقیدتی، ایمانی، اخلاقی، اجتماعی، ارادی ونوآوری او در همه مراحل رشد، در پرتو مبانی وارزشها وروشها وشیوه های تربیتی اسلام، صورت میگیرد(13) وبدین شکل انسانی مبتنی بر ارزشهای اسلامی تربیت میشود.
ب) اهداف وابعاد تربیت در فرهنگ اسلامی:
هدف اصلی ادیان الهی، تعلیم وتربیت بشر، به معنای تهذیب نفس وتعدیل تمایلات وغرایز، وبالا بردن روح وعقل بشر تا عالیترین سطح کمال است؛ از اینرو دین، افکار وعقول واحساس مردم را راهبری کرده، انسان را متوجه عوالم روحی ومعنوی میسازد.
علما معتقدند دین به انسان میفهماند که بشر، موجودی زوال ناپذیر است وکاربرد جسم وبدن، فقط به منظور تجلیات ظاهری وفعالیتهای مادی، آن هم به طور موقت وموسمی است؛ اما انسان، نیازهای لطیفتری نیز دارد که روحانی وعقلانی هستند وبرای رشد آنها، به انبیا وراهبری آنان نیازمند است.
موضوعهای عقلی وروحی، بیش از هر چیز موجب بهجت انسان میشود وهمواره از این موارد، احساس نشاط ورضایت میکند. به دست آوردن این نشاط، در گرو وجود مربی تربیت یافته در مکتب الهی است که با برنامه صحیح تربیتی، متربیان خود را تربیت کند.
دین، نیرومندترین عامل وانگیزه ای است که میخواهد بشر را معتقد به اصول وپای بند به موازین آن تربیت کند. پس هدف دین، تربیت افراد متدین، دارای وجدانی زنده ودرونی بیدار واثرپذیر است که مربیان آنها، همان انبیا واولیا هستند(14).
با توجه به ابعاد گسترده تربیت در دین اسلام، صاحب نظران علوم تربیتی، اهداف بسیاری را از دیدگاه های مختلف برای تربیت بیان کرده اند(15) که در نهایت، همه موارد به هدف نهایی تکامل انسان ختم میشوند؛ اما با توجه به اینکه برخی، نقطه آغاز هدفهای تربیتی را فرهنگ اسلامی میدانند، سخن درباره مشخصات وویژگیهایی است که این فرهنگ را از دیگر فرهنگها جدا میسازد واینکه چگونه میتوان به این فرهنگ دست یافت وبا شناخت کامل از ویژگیهای اصیل فرهنگی اسلام، در این بعد، هدفهای تربیتی را تبیین کرد؟
در فرهنگ اسلامی، خدا جز عدل واحسان، تکلیفی بر مردم قرار نداده است؛ با توجه به این نکته میتوان هدفهای تربیتی را بر اساس نوع روابط انسان تعیین کرد:
- اهداف تربیتی در فرهنگ اسلامی در زمینه ارتباط انسان با خدا: معرفت خدا، ایمان به خدا واطاعت از حضرت حق وکسب آرامش، تقوا از طریق روشنبینی واحاطه بر روند حرکت زندگی وموفقیت در برابر مشکلات وحفظ نفس از عصیان، عبادت در جهت تقویت اطاعت ودوری از گناه، شکرگزاری، دستیابی به عدالت اجتماعی وکسب مقام رضا وتسلیم وتوکل.
- اهداف تربیتی در فرهنگ اسلامی در زمینه ارتباط با خود: این اهداف را در دو بعد می توان مطرح کرد؛ ابعاد مختص انسانی وابعاد مختص حیوانی. حیطه بحث ما، ابعاد مختص انسانی است ودر سه هدف طرح میشود:
اهداف شناختی: شامل پرورش عقل وروشهای آن، فراگیری علوم ومعارف، تعالی اندیشه، وخودشناسی که مقدمهای برای خداشناسی است.
اهداف گرایشی: پرورش ایمان در قالب پرورش حس حقیقتجویی، حس خداجویی، فضیلت جویی، گرایش به جاودانگی وکمال جویی.
واهدافی که در جهت تقویت اراده، در نهایت تزکیه وخودسازی فرد را شامل میشود.
- اهداف تربیتی در فرهنگ اسلامی در زمینه ارتباط انسان با انسان: رعایت حقوق افراد وارتباط سالم با آنان، دستیابی به عدالت اجتماعی وحس اتحاد وبرادری.
- اهداف تربیتی در فرهنگ اسلامی در زمینه ارتباط انسان با طبیعت: تفکر ودقت در آفرینش وشناخت آیات الهی وبهره برداری صحیح از آنها در جهت کمال واصلاح خود(16).
در بحث ابعاد تربیت، با توجه به آنکه هدف آفرینش، رسیدن به مقامی است که انسان را به خدا پیوند دهد، بشر نیز باید بهترین ابعاد وجودِ خویش را در خدمت به یکدیگر قرار دهد ومحصول خدمات متقابل آنها را در مسیر الی الله به کار گیرد. این ابعاد اساسی وجود انسان را باید از دیدگاه الهی شناسایی کنیم تا ما را به هدف مطلق که رسیدن به رضای الهی است، نزدیک کند.
با توجه به مضمون آیات 7 تا 10 سوره سجده وبر اساس نظر علما، انسان از سه بعد جسم، عقل وقلب (روح ونفس) شکل گرفته واز آنجا که خداوند حکیم است، این ابعاد وخواسته های انسان را بی دلیل نیافریده است. بنابراین در تربیت باید هر سه بعد را در نظر گرفت وآنها را هماهنگ با یکدیگر، پرورش داد(17).
تربیت جسم وتقویت آن، به عنوان ابزاری که در خدمت عقل وروح قرار میگیرد، لازم است. تربیت عقل نیز بُعدی است که راهبر انسان در بندگی خدا ونیرویی مهم در جهت رسیدن به سعادت الهی است(18) ومحدودیتهای آن، به کمک وحی ومعیارهای الهی جبران وترمیم میشود. خداوند از دو ابزار اوصیا واولیا وعقل، برای هدایت وتربیت انسان بهره میگیرد(19).
اما در باب تربیت روح، مهم آن است که روح طبق آیه 9 سوره سجده، نفخه الهی است. بنابراین روح را باید از طریق تربیت الهی، از اسارت وقید وبند تمایلات آزاد کرد تا خدا را ببیند. در کنار پرورش ابعاد دیگر، این بعد، هدف اصلی پیامبران در تعلیم وتربیت بوده است. تمام رهنمودهای ادیان، برای رشد ایمان وتنظیم ضوابط رفتاری وراه ورسم مردم با یکدیگر ورابطه آنها با خداست وبه همین دلیل، پرورش وتقویت این بعد که مرکز وکانون شخصیت انسان را تشکیل میدهد ونیرویی نامحدود وفنا ناپذیر می باشد، ارزشمند است.
از این رو علما معتقدند باید پیوستگی خلل ناپذیری میان روح وخداوند، در تمامی ابعاد زندگی برقرار ساخت تا در قلب انسان، آرامش وسکون دائمی ایجاد شود وقلب با ارتباطش با خدا، روح فرد وجامعه را به راه مستقیم هدایت کند.
پس تربیت ابعاد مختلف وجود انسان به عنوان گذرگاه ومعبری در سیر به سوی خودیابی وخدایابی، بسیار مطلوب است وجامعیت تربیت الهی، به دلیل در برداشتن تمام ابعاد وجود اعم از جسم، روح وعقل، به اثبات رسیده واین نوع تربیت، مطابق با فطرت ومتکی بر تزکیه ویقین است(20).
ج) شیوه های تربیت در فرهنگ اسلامی:
در توضیح شیوه های تربیت، پرداختن به راه ها وروشهای تربیتی وویژگیهای مربی که مهمترین رکن در اجرای روشهاست، لازم به نظر میرسد.
راه ها وروشها: با توجه به نگرش درستی که دین درباره انسان، هستی وزندگی ایجاد میکند، انسان مؤمن، راه وهدف وبرنامه زندگی دنیوی واخروی خویش را از مربیان خود، یعنی خداوند، انبیا واوصیای آنها میگیرد وبا میل ورغبت وآزادانه در مسیر انجام وظیفه حرکت میکند وبه آینده امیدوار است.
ایمان، یکی از ارزشهای مهم نفسانی است که پرورش آن باید جزء برنامه مربیان باشد؛ به تعبیری، پرورش ایمان واستفاده از آن، یکی از شیوه های مهم تربیتی بهشمار میرود که مربیان باید از آن بهره گیرند. وجود انبیا واولیا در جایگاه مربیان بشر، از جانب رب، دقیقاً به منظور پرورش این امر مهم بوده است(21).
در مورد عقل نیز یکی از بهترین راه ها در تعلیم وتربیت، پرورش وتقویت عقل است؛ چرا که عقل در کنترل وتعدیل غرایز وتمایلات ودعوت به کارهای نیک وتقید به مکارم اخلاق، نقش بزرگی دارد. مشکلات اخلاقی واجتماعی انسان، بیشتر معلول نادانی وضعف نیروی عقل است. اگر عقل نیرومند باشد، زمام نفس را در اختیار میگیرد وطبق مصالح واقعی، آن را اداره میکند وفرد، سعادتمند خواهد شد.
بنابراین مربیان الهی وظیفه دارند پرورش عقل را جزء برنامه های تربیتی خود قرار دهند واز این طریق، متربی را در صراط مستقیم انسانیت هدایت کنند. به همین دلیل است که اسلام به عقل وپرورش آن، توجه خاص دارد(22).
پس در یک کلام، شیوه های اصلی تربیت در فرهنگ اسلامی، دو راه تربیت ایمانی وتربیت عقلانی است که هر یک با روشهای خاص(23) خود، در تربیت انسان الهی نقش کلیدی ایفا میکنند.
ویژگی های مربی در فرهنگ اسلامی: مربی، یک رکن اصلی در شیوه تربیتی اسلامی است که ویژگی هایی برای او ذکر شده است ومهمترین آنها عبارت اند از:
- داشتن علم وحکمت عالی وکافی؛ علمی که مبانی اصلی تعقل وتفکر را در بر دارد.
- در عرصه های جسمانی، روانی، عقلانی، ایمانی، عاطفی، اجتماعی و... انسانی تکامل یافته باشد.
- درباره متربیان احساس پدری وعطوفت ومهربانی داشته باشد.
- دقت وتوانایی کامل در اجرای برنامه های تربیت الهی، ونیز قدرت دفاع از حدود الهی را داشته باشد.
- خودنگهدار، حافظ دین خود، مخالف هوا وهوس خود، ومطیع امر خداوند باشد.
- از وضعیت وطبیعت متربیان آگاه باشد.
- متناسب با عقل وظرفیت متربیان سخن بگوید وبه استعدادهای فطری وغرایز آنان توجه کند.
- کسب رضای خدا، اخلاص در عمل، صبر وبردباری، آراستگی ظاهر وباطن، هیبت ووقار و... از خصوصیات او باشد(24).
با توجه به این ویژگیها، برترین مربیان از نگاه دین، انبیا واوصیا هستند. در این دوران، برترین مربی به تعبیر عام، منجی موعود وبه تعبیر شیعی، حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است که رسالت او، تربیت انسانهایی مبتنی بر اهداف وابعاد وروشهای تربیت دینی در فرهنگ اسلامی است. دلیل ما بر این مطلب، القاب وویژگی های ایشان است که نشان از ضرورت تربیت از جانب حضرت دارد.
با دقت در الفاظ وصفات بهکاررفته در روایات وادعیه وزیارات، به چهار حق اصلی حضرت، درباره خودمان آگاه میشویم؛ حق پدر بر فرزند، حق آقا ومولا بر بنده، حق معلم بر متعلم، حق امام بر رعیت(25)، که به برخی از موارد آن اشاره می کنیم:
- در دعای سرداب مطهر آمده است که شیعیان از باقیمانده گل ما خلق شده اند(26). در کلام امام رضا (علیه السلام) نیز واژه «الوالد الشفیق»(27) مطرح میشود ودر عبارتی دیگر، «الاب الرحیم»(28) به کار رفته است. در حدیثی از پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) نیز آمده است: «أنا وعلی أَبَوا هذه الأمّه»(29). همچنین بر این اساس که حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) از نظر خَلق وخُلق نزدیکترین فرد به رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) هستند(30)، در جایگاه پدر امت اند. حال نکته آن است که حق پدر بر فرزند چیست؟ حق مادر بر فرزند چیست که حضرت، مهربانتر از مادر به فرزند است؟ آیا غیر از آن است که وظیفه اصلی پدر ومادر، تربیت اخلاقی وروحانی فرزند است؟ روشن است حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در جایگاه پدر ومادر ما معرفی شده وحق تربیت وهدایت بر ما دارد.
- در زیارت جامعه، تعبیر «والساده الولاه»(31) آمده است که نشان از حق امامت ومولویت حضرت بر ما دارد. بنابراین ما مأموریم وباید تحت لوای هدایت وتربیت او واقتدا واطاعت او به رستگاری برسیم.
- حق معلم بر متعلم؛ چرا که صفات وویژگیهای حضرت، بر آن دلالت دارد(32). او به روش وسیره پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) حق ربانی ومربیگری دارد.
- بر اساس آیه ﴿یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللهَ وأَطِیعُوا الرَّسُولَ وأُولِی الأَمْرِ مِنکُمْ﴾ (نساء: 59) وطبق روایات(33)، حق امامت بر رعیت برای حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است.
افزون بر این، القاب حضرت، تأییدکننده حقّ هدایت وتربیت اوست:
او را اباصالح وابو عبد الله لقب داده اند؛ یعنی پدر بندگان صالح وپدر بندگان خدا(34).
او را هادی خوانده اند؛ یعنی کسی که خود به حقیقت، هدایت یافته وهمه راه های حق وحقیقت، برای او آشکار شده وبه مقاصد رسیده ومستعد هدایت کردن دیگران شده است.
او را مهدی خواندند؛ مقامی که در هدایت خلق برآید وهر کس را به هر راهی که داند وتواند، به حسب استعداد آن فرد، به مقصد الهی برساند.
امام صادق (علیه السلام) در پاسخ سؤالی درباره مقام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، فرموده است: «مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) مهدی نامیده شده است؛ برای اینکه مردم را به امری که از آن گمراه شده اند، هدایت میکند»(35).
در شب معراج، خداوند به پیامبرش فرمود:
به وسیله قائم شما، زمین خود را با تسبیح وتهلیل آباد کنم وآن را از پلیدی دشمنان پاک سازم وبا ظهور او سخنان بیدینان را پست، وتعالیم خود را بلند گردانم وبا نیروی فرشتگانم مدد برسانم تا فرشتگان، او را در اجرای فرمان من وآشکار کردن دین من یاری دهند وبه راستی، او ولیّ من وهدایتکننده بندگان من است(36).
روشن است که بیشتر اسامی والقاب حضرت وصفات ایشان، از جانب خدا وانبیا واوصیاست ونامگذاری آنان، مثل نامگذاریها وبه کار بردن صفات از جانب ما نیست؛ بلکه خداوند وخلفایش، تا معنای اسم وصفتی در شخص متجلی نباشد، او را با آن نامها واوصاف نخواهند خواند. بنابراین با دقت در نامها، صفات والقاب حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) روشن میشود، ویژگیهای مربی در فرهنگ اسلامی که پیش از این به آن پرداختیم، در ایشان جلوه گر است وبه طور کلی، جامع صفات وخصوصیات یک مربی است ودر روایت، «أعلم الناس، أحکم الناس، أتقی الناس، أحلم الناس، أشجع الناس، أسخی الناس وأعبد الناس»(37) خوانده شده است.
گفتار دوم: مفهوم مهدویت:
الف) مهدویت واعتقاد به آن:
مهدویت، مصدر جعلی مهدی وبه معنای مهدی بودن است. در تعریف اصطلاحی این واژه آمده است: از جمله عقاید اصول مذهب شیعه اثنا عشری است. شیعه معتقد است که مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، فاطمی، یعنی از فرزندان آن حضرت، پسر امام حسن عسکری (علیه السلام) ودوازدهمین جانشین پیامبر خاتم (صلی الله علیه وآله وسلم) است(38).
امروزه مهدویت واعتقاد به آن، از بحث های اساسی جهان اسلام، به ویژه مکتب تشیع است. مهدویت که در ادامه بحث امامت درباره آن بحث میشود، یکی از اصول اساسی مذهب تشیع به شمار میرود وشیعه، بدون اعتقاد به مهدویت، هویت نمی یابد. این اعتقاد، شامل اعتقاد به وجود امام غائب، اعتقاد به انتظار برای ظهور او، واعتقاد به ظهور وعدالت گستری آن حضرت است(39).
در باب اهمیت اعتقاد به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) وشناخت آن حضرت، در روایتی از امام حسن عسکری (علیه السلام) آمده است: «زمین هرگز از حجت خدا بر خلقش خالی نمیماند وهر کس بمیرد وامام زمان خود را نشناسد، بر مرگ جاهلیت از دنیا رفته است»(40). در روایتی دیگر، مرگ جاهلیت، به کفر ونفاق وگمراهی تعبیر شده است(41) واین امر بر اهمیّت والای موضوع اعتقاد به مهدویت وشناخت امام زمان، حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) اشاره دارد.
بدین ترتیب، مراد از اعتقاد به مهدویت، باور وجود وحضور حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) وشناخت ایشان است؛ بدین گونه که ایشان را واجب الاطاعه وواسطه فیوضات الهی وراهِ رسیدن به معرفه الله بدانیم وبا توجه به برنامه ها وسفارشات ایشان ودیگر بزرگان دین، در راه هدایت وتربیت فردی واجتماعی خود بر اساس مبانی اسلام کوشا باشیم.
در معارف عقیدتی مکتب تشیع، پس از عقیده به توحید که اصل الاصول عقاید است، آدمیان برای رسیدن به هدف غایی ومقصد نهاییِ خلقت باعظمت خویش - که کمال حقیقی در همه ابعاد حیات دنیوی واخروی است -، نیازمند حکمت الهی وهدایت ربانی هستند. این نیاز مردم را خداوند از لطف وکرامت خود، با برانگیختن پیامبران وفرستادن کتاب پاسخ داده است.
در این راستا، پیروان مکتب امامت معتقدند که پس از رحلت پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) این نیاز بشر منتفی نمیشود؛ پس خدای رحمان به همان دلیل که انبیا را برمی انگیخت، در نبود ایشان از میان نیکان، اوصیا را برمیگزیند تا راه آنان را پی گیرند ومردمان، همچنان از هدایت خدا وتربیت آسمانی او بهره گیرند(42).
در راستای این اعتقاد، مکتب تشیع با الهام از کتاب الهی وبه استناد سنت نبوی، به دوازده وصی معصوم که از اصحاب رسول خدایند، به عنوان جانشینان منصوب آن حضرت تا روز قیامت ایمان آورده است. امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) از دید شیعه، آخرین فرد از این ائمه دوازدهگانه است که به اراده توانمند ربانی، برای تحقق اهداف عالی حیات دنیوی انسان واجرای کامل طرحها وبرنامه های پیامبران ذخیره شده است تا در زمان مناسب به پا خیزد وحکومت عدل جهانی را بنا نهد. در متون تشیع نیز، همچون منابع اعتقادی اهل سنت، قیام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نشانه حتمی ومقدمه ناگسستنی پایانی جهان شناخته میشود(43).
برخلاف برخی ادعاها وپافشاریها درباره اعتقاد نداشتن اهل سنت به مهدویت، در فرهنگ عقیدتی سنیها نشانه هایی وجود دارد که اکثر عالمان سنی ومسلمانان آن فرقه هم، به مهدویت عقیده دارند ومیتوان آن را جزء فرهنگ عقیدتی آنها به شمار آورد(44).
البته گفتنی است که اعتقاد به آمدن منجی وظهور او به دین اسلام اختصاص ندارد؛ بلکه در تمامی ادیان به چشم میخورد وپیروان همه ادیان معتقدند که روزی جهان، سراسر ظلم وبیدادگری میشود ومنجی قدرتمندی ظهور میکند وجهان را از بیعدالتی نجات خواهد داد. همه بزرگان ملل وادیان، در انتظار چنین موعودی هستند واین نوید در همه کتابهای آسمانی باقیمانده، چون زند وپازند، جاماسب، تورات وانجیل وحتی در کتابهای مقدس براهنه وبوداییها هم آمده است(45).
اعتقاد به منجی، عقیدهای عمومی ومشترک است؛ اگر چه در اسم وظاهر آن اختلاف است. اصولاً «فتوریسم»؛ یعنی اعتقاد به دوره های آخر الزمان وانتظار ظهور مصلح کل، عقیده ای است که در کیشهای آسمانی یهودیت، زرتشتی، هندو، مسیحیت ودین اسلام، به عنوان یک اصل مهم پذیرفته شده است(46).
ب) اعتقاد به مهدویت وآثار آن:
اندیشه مهدویت وعقیده به آن در تاریخ اندیشه اسلامی، فراتر از هر نوع تفسیر وقرائت از آن، اصلی اعتقادی وکلامی تلقی میگردد که اندیشمندان اسلامی ومؤمنان، آن را جزئی از اندیشه های دینی خود میدانند. آنگاه که یک باور جزئی از اعتقادات دینی فرد باشد، جایگاه خاصی در روحیه، افکار وروال زندگی انسان خواهد داشت وتأثیرپذیری فرد از آن، ژرف وعمیق خواهد بود؛ در حالی که اگر اعتقاد به یک موضوع، متکی بر باور دینی نباشد، اثربخشی آن همچون تأثیر اعتقادات دینی نخواهد بود. برای نمونه، اگر انسان بر اساس نوع اندیشه یا شرایط اجتماعی خود به باوری برسد وسپس در گذر زمان یا رویارویی با حوادث روزگار یا بر اثر اندیشهای نو، در باورش تزلزل ایجاد شود، از تغییر فکر واندیشه خود چندان احساس اضطراب وناامنی نخواهد کرد؛ در حالی که تغییر در اعتقادات دینی به راحتی امکانپذیر نیست ووجود اجزای اعتقادی در روح وافکارِ انسان، آن قدر اثرگذار وجهت بخش است که وی به راحتی نمیتواند از آن برگردد؛ به ویژه اگر آن اعتقاد دینی، همچون مهدویت از عناصر اصلی وبنیادین اعتقادی باشد(47).
منظور از تأثیرات اعتقاد به مهدویت، آموزه های اعتقادی - دینی مبتنی بر فرهنگ مهدوی است که در عصر پیش از غیبت، عصر غیبت، عصر ظهور وانتظار، توانایی وقابلیت بیان نظر وارائه راه حلهای راهبردی در حوزه های متفاوت انسانی واجتماعی را دارا بوده وهمچنان داراست؛ به گونه ای که میتوان بر اساس آن، در عرصه فردی واجتماعی نظریه پردازی کرد؛ یعنی در تفکر ونظام فکری مسلمانان، آن را شاخص انسجام بخش وسامان دهنده قرار داد تا بتواند در بسیاری از اظهار نظرها وارائه الگوهای فکری حضور داشته باشد ومسلمانان را به صحت عمل سوق دهد(48).
البته روشن است که تأثیرات اعتقاد به مهدویت، زمانی بارور میشود که این عقیده به طور صحیح وبا تبیین جامع، شکل گرفته باشد. از این رو مقتضی است با دلایل علمی وعقلانی وتفکر در آفریده های خدا، صفات خدا، رسالت پیامبران واندیشه پیرامون ولایت، به ویژه مهدویت وبررسی آن از دیدگاه اسلامی، باور جوانان را تقویت نمود؛ به گونهای که در رأس هر چیز، نشانه های خدا را در علوم وهستی مشاهده کنند وبه هر سو مینگرند دلایلی بر هدفداری، نوآوری ونظم بر وجود خالق اعلی بیابند وبفهمند که در برنامه کلان الهی، برای رساندن انسان به کرامت وتکامل مطلوب انسانی، از هدایت تکوینی وهدایت تشریعی بهره گرفته شده ودر راستای تحقق این امر، به دلیل اهمیت کلیدی بحث مهدویت ونقش آن، از ابتدا بر روی این باور وتجلی آثار آن سرمایه گذاری شده است.
هر چند لازم است برای تحقق تبیین صحیح عقاید، مهمترین شیوه های تربیتی برای پذیرش عقاید اسلامی را شناخت واجرا کرد؛ ولی این مهم وپرداختن به راه های جزئی وکلی تبیین وتثبیت عقیده در رسالت این تحقیق نیست؛ بلکه مسئله اصلی این نگاشته آن است که بیان کنیم: اگر باور درست شکل گرفت ومهدویت، جزء اعتقاد راسخ انسان شد، چه آثار تربیتی برای او به ارمغان خواهد داشت؟
گفتار سوم: مهدویت وتربیت:
پس از شناخت تربیت اسلامی وعقیده به مهدویت، لازم است رابطه آنها نیز بررسی شود که این هدف در دو محور محقق خواهد شد.
الف) مهدویت وبرنامه کلان تربیتی الهی:
طبق کلام خداوند در آیه 56 سوره ذاریات، غرض الهی از آفرینش بشر واعطای دو نیروی عقل واختیار به او، تربیت وبه کمال رسیدن وی است. از این رو خداوند برای تحقق این هدف، برنامه کلان تربیتی خود را از ابتدای آفرینش تا به حال، از طریق هدایت تکوینی وهدایت تشریعی اجرا کرده است. هر چند با وجود تلاشها ومجاهدت فراوان پیامبران واولیا، تکاپوی خالصانه آنها در عصر خودشان به نتیجه نرسید، ولی تلاش آنان برای آخرین حلقه تربیتی الهی از این زنجیره به هم پیوسته وبرای روز موعود ذخیره شده است؛ ضمن آنکه خود آنها از ابتدا مبلغ روز موعود بوده اند ودر کتابهای مقدس وقرآن کریم، بشارت آمدن منجی وروز موعود آمده است.
به هر ترتیب، طراحی برنامه کلان تربیتی الهی وسیر آن، به گونهای است که به دنبال خود شرایط ظهور را فراهم خواهد آورد وپس از آن، آخرین وبزرگترین نتیجه، یعنی ظهور منجی موعود وبه تعبیر شیعی ظهور حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) محقق خواهد شد که هدف آن، تربیت انسانهای متعالی وسامان مدینه فاضله است. دست یابی به این مقصود تربیتی، وابسته به شرایطی است که عبارتند از:
1. وجود طرح وبرنامهای کامل وعدالت محور که بشر آن را از سوی خداوند دریافت میدارد وقانون فراگیر برای جامعه بشری میگردد؛
2. وجود پیشوایانی که برای اجرای این طرح وبرنامه از ابتدای زندگی بشر تلاش کردند تا در نهایت، پیشوای نهایی این برنامه وقانون را در روز موعود به طور کامل اجرا کند؛
3. وجود شماری کافی از مؤمنان مخلص که پیشوایان وبه طور اخص، پیشوای نهایی را در اجرای مطلوب مأموریتش یاری دهند.
در شرط نخست، برنامه خداوند آن است که برای تحقق غرض خود از آفرینش انسان، قوانینی بنیان گذارده وبشر را به مدد آن ودر امتداد کاروان انبیا واولیا در طول تاریخ، پرورش دهد تا سرانجام، اجرای کامل این برنامه در قالب مکتب اسلام با موفقیت صورت پذیرد(49).
در شرط دوم، خداوند پیشوای نهایی را امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) قرار داده تا در مقام رهبری نمونه، قانون وبرنامه کامل را اجرا کند.
در شرط سوم، همه امتها میتوانند طبق اصول وبرنامه دینی خود تربیت شوند وبه عنوان یاور موعود مطرح باشند؛ چرا که پذیرش پیامبر خاتم واجرای فرمانهای او جزء اصول مسلم ادیان گذشته بوده است.
امت اسلامی میتواند بر اساس قانون وبرنامه کامل دین اسلام، دستورات الهی، فرمایشات وسنت رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) واهل بیت (علیهم السلام) وبرنامه های تربیتی حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در طول غیبت، هم از لحاظ درک مفاهیم وهم از نظر پیروی علمی از آن، تحت تربیت قرار گیرند وباید مسیر طولانی تربیت را در شرایط ویژه ای چون امتحان وپالایش روح وروان طی کنند که این خود، در دو ساحت تربیت عقلی وایمانی به سامان خواهد رسید.
در تربیت عقلانی، امت اسلامی (وبه طور غیر مستقیم، همه بشریت) از رهگذر آموزه های دینی وتلاش عالمان ومتفکران ونائبان خاص وعام حضرت ونازک اندیشیهای آنان درباره معارف اسلام تربیت میشوند تا به سطحی از عقلانیت برسند که توان درک اندیشه وقوانین جدید روز موعود را کسب کنند.
تربیت ایمانی آنگاه حاصل وکامل میشود که امت اسلامی، دوران دشوار ظلم وبیداد انحرافات را بگذراند وبرگزیدگان صالح امت، آنچنان اخلاص وایمان وارادهای داشته باشند که واکنش آنها در برابر کژیها وزشتیها، در راستای اجرای قانون وبرنامه کامل الهی وبه عبارتی دیگر پیروی تام وکامل از فرامین الهی باشد.
به همین ترتیب، اگر این تربیت نسل به نسل استمرار یابد، در طی این فرایند، شمار مخلصان به حدّ کفایت خواهد رسید وبا وجود شرط یک ودو وبا حاصل شدن شرط سوم، وعده الهی محقق خواهد شد(50). عده ای که به این مرحله نرسند نیز طبق مراتب خود در زمان پس از ظهور، تحت تربیت مستقیم حضرت قرار خواهند گرفت.
در اینجا، میزان ارتباط مهدویت واعتقاد به آن وروز موعود، با برنامه کلی تربیتی الهی روشن است؛ چرا که در حقیقت آن روز است که عبودیت وپرستش واقعی پروردگار که هدف اصلی آفرینش است، تحقق پیدا خواهد کرد.
در این صورت چنانکه روشن شد، روز ظهور نه رویدادی غیرمنتظره وتصادفی است ونه پدیده ای موقت وزوال پذیر؛ بلکه نتیجه طبیعی وتدریجی برنامه کلان تربیتی الهی وهدف مورد نظر خداوند از آفرینش بشر است.
ب) مهدویت ومراد از آن در عرصه تربیتی:
همانطور که بیان شد، یک اعتقاد بنیادین باید توانایی تفسیر مجموعه ای از مسائل، توانایی بهبود وضعیت فرد وجامعه ونیز توانایی ارائه راهکارهای راهبردی را داشته باشد، انسان را در زمینه های تربیتی یاری کند واز منظر انسانشناسی وجامعه شناسی به ساختن انسان ایده آل کمک کند.
همه مکتبهای إنسان شناسی لازم می بینند که به خواسته ها، علایق، محدودیتها واهداف انسانی ونیازهای او مثل آرامش، امید، رضایت، عزت، شکوفایی وکمال پاسخ دهند. حتی برخی از آیینها، نگاه إنسان شناسانه به مشکلات انسان دارند؛ مثل آیین بودا که با روشهایی چون تمرکز ومراقبه، میخواهد انسان را از توهمات ذهنی وتردیدهای روحی نجات بخشد وبه آرامش برساند(51). از این روست که پرداختن به مباحث دینی وعقیدتی وتوجه به تأثیرات آن در عرصه تربیتی، برای پرداختن به این نیازها ضرورت مییابد.
بنابراین مراد ما از موضوع مهدویت وطرح آن در عرصه تربیتی، این است که بدانیم آیا مهدویت واعتقاد به آن به عنوان یک نظریه اعتقادی - کلامی، میتواند راهکارهای راهبردی برای تربیت انسان وجامعه ارائه دهد؟
به عبارتی در اعتقادات اسلامی وبه طور خاص اعتقاد به مهدویت، آیا راهکاری برای حل مسائل انسان ورشد وتربیت او وجامعه او وجود دارد؟ واگر پاسخ مثبت است، چگونگی آن را در حدّ امکان بررسی کنیم.
گفتار چهارم: شاخصهای تربیتی اعتقاد به مهدویت:
در قسمت مفاهیم، مفهوم تربیت ومهدویت را بررسی کردیم. یکی دیگر از مفاهیمی که در عنوان این اثر وجود ندارد، ولی افزون بر جایگاه مهم ومؤثر آن در بحث عقیده به مهدویت، در تعیین شاخصهای تربیتی این عقیده نیز نقش بسزایی ایفا میکند، مفهوم «انتظار» است.
انتظار در لغت، به معنای چشم داشت وچشم به راه بودن آمده است(52)؛ چشمداشت یک تحول ورویداد خوب، گشایش آینده مطلوب وچشم به راه یک منجی(53). مراد از انتظار در این تحقیق، حالتی است که از ترکیب ایمان واعتقاد به مبانی دین وولایت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، از شوق وعلاقه به ظهور وحکومت عدل وهمراهی با اهل بیت (علیهم السلام) وتنفر از وضع موجود (غیبت امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ونقص وفساد وتباهی عالم) سرچشمه گرفته است وانواع دگرگونیها را در حالت قلبی، اندیشه وآمال انسانی، رفتار فردی وتلاش اجتماعی انسان ایجاد میکند(54).
در اصل انتظار، آمادگی برای پذیرش ظهور، در فکر آن بودن، تلاش کردن برای آن وامیدوار بودن است. مرحله خودسازی واصلاح نفس در صورتی به اوج وتکامل میرسد که انسان در انتظار وآرزوی پاکسازی سراسر جهان باشد وتنها به تهذیب نفس خود فکر نکند. در نتیجه کسی که انتظار حقیقی را شناخته باشد، دغدغه پاکسازی نفس وجامعه را دارد. در خور توجه است که انتظار ظهور با اعتقاد به ظهور تفاوت دارد؛ کسی که منتظر است، افزون بر اعتقاد، امید وانتظار درک زمانِ موعود را دارد. از این رو بر اساس انتظار وامید عمل میکند واین مسئله در حیات وتحول تربیتی انسان بسیار مهم است(55).
به عبارت دیگر، انتظار نیز به عنوان عنصر کلیدی عقیده به مهدویت، همراه با ویژگیهای روانشناختی وشاخص های تربیتی خود، موجب ارتباطی همراه با آگاهی وبینش واعمالی پویا ومتکامل درباره خدا، خود، انسانهای دیگر وطبیعت میشود وزمینه های آرامش وسلامت روان را فراهم میسازد؛ ضمن آنکه از ابتلا به بیماریهای روانی، افسردگیها وخمودگیها وخستگیها جلوگیری میکند وزمینه ساز رشد وارتقای توانمندیهای فرد در ایفای نقشهای فردی واجتماعی است. بر این اساس، خصوصیات وشاخصهای تربیتی انتظار، در چهار محور: ویژگیهای شناختی، عاطفی، رفتاری وجنبشی(56) سامان مییابد وزمینه ساز ارتقای روانی فرد میشود؛ یعنی در ابعاد شناختی، عاطفی، رفتاری وجنبشی، توانمندیهای وی را بالا میبرد واز این جهت بر سلامت روان او تأثیر میگذارد؛ به خصوص که این انتظار، متعلق به یک معصوم پاک سرشت است که فراگیری رحمت وعدالت در جهان، ره آورد ظهور اوست(57).
بدین ترتیب روشن شد که انتظار به عنوان رکن سازنده مهدویت ونسخه جامع تربیتی در این بحث مطرح است واز آنجا که موضوع این اثر، «آثار تربیتی اعتقاد به مهدویت» است، میباید برای ارزیابی وشناسایی این آثار، شاخصهای تربیتی را در این موضوع به دست آوریم. از این رو، بر اساس محورهای اشاره شده در شاخص تربیتی انتظار، با مطالعه در منابع روایی وعقیدتی، ارکان مباحث مهدویت وآموزه های آن شناسایی شد؛ سپس با غور در منابع تربیتی وبررسی ارکان وآثار تربیتی ودر ادامه، تطبیق آن با مهدویت وتنظیم ساختار آثار تربیتی در موضوع عقیده به مهدویت، شاخصهای تربیتی عقیده به مهدویت شکل گرفت وبا توجه به نقش ویژه انتظار، یکی از ارکان ثابت در این چهار محور، «انتظار» معرفی شده است. در نتیجه از این شاخصها، برای ارزیابی آثار تربیتی اعتقاد به مهدویت در جوامع وبررسی شواهد تاریخی مربوط به عصرهای پیش از غیبت، غیبت صغری وغیبت کبری استفاده میکنیم.
الف) محور شناختی (انتظار، معرفت ونگرش امیدوارانه):
این محور، شامل معرفت وآگاهی افراد درباره موعود عادل وحکومت وجامعه زمان اوست وبه تناسب این معرفت وشناخت، بینش ونگرش امیدوارانه ذهنی (تفکر مثبت) آنان به جامعه آینده وتأثیر آن را در زمان حال، در نظر دارد؛ از این محور، با عنوان «انتظار، معرفت ونگرش امیدوارانه»(58) یاد میشود.
تأثیر نگرش امیدوارانه: امید وآرزو، از ویژگیهای فطری انسان هستند؛ چرا که هر دو، نگاه به آینده دارند ونمایانگر خواسته های بشر ونشان سعادت انسان هستند. امید، با عقل بشر وخواسته های خردمندانه وامکانپذیر همراه است؛ مثل بیمار که امید به بهبودی دارد، اما آرزو گاه با عقل هماهنگی دارد وگاه ندارد؛ مثل پیرمردی که آرزوی جوانی دارد. آرزومند، انتظار رسیدن به آرزویش را دارد، ولی به سوی مقصود خود قدم برنمیدارد؛ در حالی که امیدوار در پی امید میرود وتلاش میکند.
امید، امری خردمندانه است وبا افزایش آن، هدف وآرمان که اموری عقلانی است به دنبال خواهد آمد وهر دو همگام با هم برای ایجاد انگیزه وعمل در فرد پیش میروند.
به عبارت دیگر زمانی که امید در یک مبحث اجتماعی افزایش یابد، هدف اجتماعی با آرمان بشری هم جهت میگردد وبشر برای رسیدن به آن امید وآرمان اجتماعی باید تلاش کند ودر سختی ورنج، مقاومت نشان دهد. از جمله موارد، تلاش انبیا واولیا برای هدایت انسانها به امید سعادت آنان است؛ چنانکه پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمود: «اگر خورشید را در دست راست وماه را در دست چپ من بگذارید، از تلاش برای سعادت بشر دست برنمی دارم»(59). نمونه دیگر، امید بشر به تحقق ظهور وتشکیل حکومت عدل ورحمت حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ومدینه فاضله وقرار گرفتن در زمره یاران حضرت است(60).
با توجه به کارکردها وآثار خاص مهدویت، یکی از فرضیه های تقویت سلامت روان، تقویت نگرش امیدوارانه از طریق عنصر مهدویت وعقیده به آن در نظر گرفته شده است. در یک تحقیق میدانی، روشن گردید که یکی از راه های تقویت سلامت روان، تقویت عنصر مهدویت واتصال به منبع الهی از طریق امید ونیکی، به منظور تعالی هر چه بیشتر است(61).
از دیدگاه اسلامی، انسانی که خودآگاهانه ارتباطی زنده وپویا ومتکامل با تمام هستی دارد، دارای روان سالم است. عالیترین الگوهای إنسان های سالم نیز انبیا واولیا هستند؛ چراکه خودآگاهانه ترین، پویا ترین ومتکامل ترین رابطه را با کل هستی دارند. دیگر انسانها نیز به میزان نزدیکیشان به ملاکهای امید وسلامت روانی که آن بزرگواران در توصیه های دینی خود مشخص کرده اند، از امید ودر نتیجه سلامت روان بهرهمند هستند(62). با این توضیح، عقیده به مهدویت وبه کار بستن راهکارها، توصیه ها وآموزه های مهدوی، موجب ارتباطی آگاهانه، امیدوارانه، پویا وفعال وکامل با خدا، خود، انسانهای دیگر وطبیعت وبه عبارتی کل هستی میشود.
بر این اساس، شاخص های تربیتی این محور که برای سنجش آثار تربیتی عقیده به مهدویت در نظر گرفته می شود، عبارت اند از:
- تقویت واستحکام اعتقاد نظری ودر پی آن، اعتقاد عملی به توحید وعدل؛
- شناخت ومعرفت درباره خدا وبرنامه های تربیتی او ونیز شناخت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) واقدامات ایشان؛
- بینش صحیح درباره انسان وزندگی ووظایف او در دنیا وعمل کردن بر اساس آن؛
- داشتن تفکر وروحیه ظلم ستیزی وعدالت خواهی؛
- داشتن تفکر مثبت وامیدوارانه در رویارویی با مشکلات وسختیهای دوران غیبت؛
- داشتن فکری خلاق وجست وجو گر برای یافتن راه های حل مشکلات آن زمان؛ به عنوان مثال قرار دادن نماد برای انتظار وامید به منظور تکرار ویادآوری آن؛
- توجه به امام زنده وحاضر، واعتقاد وامید به هدایت وتربیت ویاری ایشان در زمینه های مختلف علمی ومعنوی زندگی؛
- توجه به مصالح وفواید غیبت در تربیت افراد؛
- توجه به توصیه وراه کارهای حضرت در زمان غیبت صغری وکبری، از جمله توجه به سیره وسنت ائمه پیشین (علیهم السلام)، اطاعت از نواب عام، استفاده از سخنان وتوقیعات حضرت و... ؛
- تفکر در مورد آینده، اهداف وتکالیف؛
- امیدواری ذهنی وتفکر مثبت درباره آینده وتحقق حکومت عدل جهانی ومدینه فاضله؛
- تفکر ونظم بخشی به اهداف کوتاه مدت وبلند مدت برای رسیدن به مرتبه عالی انسانیت وکسب رضایت حضرت.
ب) محور عاطفی (انتظار، محبت وشوق):
این محور، میزان شوق ومحبت افراد به مولا ومربی کامل زمان، حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) وبه تناسب آن، آثار پدید آمده از این محبّت وعاطفه را در نظر میگیرد که از آن با عنوان «انتظار، محبت وشوق» تعبیر میشود.
از جمله آثار انتظار، عشق ومحبت به آن چیزی یا کسی است که مورد انتظار است ودر طولانی شدن این انتظار، صبر همراه با یاد او لازم به نظر میرسد. هر چه این محبت شدیدتر باشد، انسان منتظر کمتر از یاد وخواسته های محبوب خود غافل میگردد. بنابراین اهل ایمان در زمان غیبت، هر چه از محبت خدا وولی خدا، حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) لبریز باشند، کمتر دچار غفلت میشوند. در حقیقت همین مودّت وارتباط های روحی ومعنوی است که راه سیر به سوی خدا را فراهم میکند وسلوک انسان را در راستای اراده حق شکل میدهد. با محبت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است که زمینه های اطاعت از او فراهم میشود وبا اطاعت از اوست که راه کمال به سوی خدا هموار میگردد (البته محبت حقیقی نه ادعای محبت)(63).
امام رضا (علیه السلام) به نقل از امام علی (علیه السلام) میفرماید:
هر کس دوست دارد خدا را ملاقات کند در حالی که دارای ایمان واسلام نیکو باشد، محبت منتظَر - صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) - را پیشه خود قرار دهد که او ودیگر پیشوایان، چراغ های روشن در تاریکیهای زندگی وامامان هدایت ونشانه های تقوایند. من برای هر کس که آنان را دوست بدارد وولایتشان را داشته باشد، از سوی خدای تعالی بهشت را ضمانت میکنم(64).
در انتظار موعود آخر الزمان، شور وطلب محبت متعلق به حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است؛ اما نکته پر اهمیت آن است که این اشتیاق ومحبت به حضرت، بدون امید واصلاح نفس وآمادگی معنا پیدا نمیکند. در اصل، محبت وشوق واقعی به حضرت زمانی است که منتظر با کسب ویژگیها وصفات منتظران حقیقی وانجام وظایف وتکالیف خود، عشق وشور خود را افزون بر زبان، به صورت قلبی ودر عمل نیز به محبوب ومربی خود ابراز کند. این موضوع یک رابطه دو طرفه است که محبت، شور اطاعت می آورد واطاعت، عشق ومحبت را زیاد میکند واین امر نشان میدهد که در بعد عاطفی نیز آثار انتظار، معطوف به تربیت، اصلاح وتکامل وتعادل اخلاقی، از طریق صبر بر رذایل وکسب فضایل است.
بدین ترتیب، شاخصهای تربیتی این محور، به این شرح در نظر گرفته میشود:
- توجه به حضرت در هر زمان، از شوق ومحبت؛
- احساس حضور مولا ومربی، ومراقبت دائمی وهمیشگی بر اعمال ورفتار به جهت نظارت دائمی ایشان؛
- داشتن شور ونشاط وسرزندگی به واسطه این اعتقاد ودوری از افسردگی وناامیدی؛
- اطاعت از فرمانهای حضرت به دلیل محبت حقیقی به ایشان؛
- از جانگذشتگی وایثار، به دلیل عشق وعلاقه به مولا واهداف ایشان؛
- وحدت واتحاد مردم برای یاری دادن حضرت، به دلیل علاقه به ایشان واهداف عالی آن حضرت؛
- پیوند روحی وقلبی با امام ومربی کامل عالم؛
- توجه وعُلقه به مکانهای منتسب به حضرت وادعیه منتسب به ایشان؛
- انجام دادن مستحبات وهدیه دادن ثواب اعمال، مثل صدقه وحج از طرف ایشان.
ج) محور رفتاری (انتظار، آمادگی وخودسازی):
در این محور، با توجه به نگرش امیدوارانه ذهنی وقلب وروح مملو از محبت، میزان امیدواری عینی وآمادگی وزمینه سازی افراد متربی برای کسب رضایت مولا ومربی در نظر گرفته میشود که از آن به عنوان «انتظار، آمادگی وخودسازی» تعبیر میکنیم.
انتظار وویژگی عدلبرانگیز آن، بهگونهای است که انسان را به حرکت در مسیر متناسب با اهداف وعقاید صحیح برمیانگیزد واز گرایش به جهت های نامتناسب وناسازگار باز میدارد. نقش واثر حیاتی انتظار در انسانها، تحریک آنهاست. به عبارتی انتظار، عامل حرکت وزمینه ساز تحول در درون انسان است؛ چرا که منتظر امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) مثل میزبان منتظر که پاکیزه وآماده، شاد وچشم به راه است، با علم به نظارت ومراقبت خدا وحضرت وبا هدف منتظر واقعی بودن واز یاران حضرتش به شمار رفتن، با کوشش برای پاکی درون وتهذیب نفس وایجاد آمادگی روحی، برای ایجاد ارتباط روحی وعاطفی وهم سنخ شدن با امام خود، در انتظار منتظر، شاد وچشم به راه است.
تهذیب نفس وایجاد تحول درونی در رفتار وکردار واعمال، فکر کسانی است که به امام عادل وجامعه ایده آل می اندیشند وبا صبر وطمأنینه، امیدوار به ظهور وآمدن او هستند. اخلاق را باید اصلاح کرد؛ چرا که منتظر در فرهنگ مهدوی با قطعی ونزدیک دانستن ظهور، هر لحظه احتمال ظهور موعود عادل خود را میدهد. از این رو، در امر اصلاح ومهذب شدن خود سهل انگاری نمیکند(65) وبا صبر در برابر گناه وهوا وهوس وکسب فضایل اخلاقی در آمادگی خود میکوشد.
انسان منتظر افزون بر تحول درون ونفس خویش، برای احیای حقوق از دست رفته واقامه عدل نیز تلاش میکند؛ چرا که انتظار، تعهدهای انسانی را در قبال خود وانسانهای دیگر قوت می بخشد. انسان منتظر با مشاهده در اوضاع جامعه، از خود میپرسد: چرا در جامعه، درگیری، ناعدالتی ونافهمی است؟ چرا برخلاف مبانی تربیتی وعقلی عمل می شود؟!
چنین انسان صبور وخواهان عدل که منتظر روزی است که شرایط آن به گونه ای باشد که اقتضای آفرینش است، به خودسازی وجامعه سازی میاندیشد وبرای آن تلاش می کند.
بدین ترتیب، آثار تربیتی انتظار در محور رفتاری، در دو بعد فردی(66) واجتماعی(67) طرح می شود وبرای ارزیابی این آثار در دوره های مختلف، شاخصهای آن بدین شکل سامان می یابد:
- تلاش برای مهذب شدن وکسب فضایل اخلاقی؛
- صبر در برابر گناه وهوا وهوس؛
- صبر در برابر برخورد نامطلوب برادران وخواهران دینی؛
- صبر در برابر سختی ظلم وستم، به امید بهبود شرایط وفرا رسیدن روزگار صلح وراحتی؛
- صبر در برابر غیبت امام ومولا؛
- تلاش عملی برای منتظر واقعی ویار حضرت بودن در زمان ظهور؛
- تکاپو وتلاش برای اصلاح اعمال، به دلیل نظارت وآگاهی حضرت؛
- زمینه سازی ومقدمه سازی فردی واجتماعی برای تعجیل فرج؛
- عادل بودن در عمل به تکلیف وبرخورد با دیگران؛
- تقویت جنبه عبادی به وسیله ارتباط معنوی با حضرت واحساس حضور دائم ایشان؛
- تلاش برای احیای حقوق از دست رفته واقامه عدل وکمک به دیگران؛
- امر به معروف ونهی از منکر برای اصلاح جامعه؛
- خستگی ناپذیری در برابر امتحانات ودشواری های عصر غیبت ودلداری دادن به دیگر شیعیان؛
- برنامه ریزی به منظور تحقق اهداف مورد نظر در راستای رسیدن به مقام منتظر حقیقی.
د) محور جنبشی (انتظار، قیام واصلاح):
این محور، میزان ایستادگی وپایداری در برابر ستم وسازش نکردن با ستمکاران وقیام به موقع افراد را برای اصلاح جامعه در نظر دارد که از آن با عنوان «انتظار، قیام واصلاح» یاد میشود.
شیعه علت اساسی غیبت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را حاکمیت ستم میداند وهمیشه با امید پیروزی حق بر باطل، با صبر وعدالت خواهی، خود را در برابر حاکمیت باطل وبرای نابودی آن آماده میبیند.
امامان شیعه انتظار فرج را واجب اعلام کرده اند واین انتظار هیچگاه به معنای خودسپاری به قضا وقدر نیست؛ بلکه منظورشان از انتظار، آمادگی دائم وشبانه روزی برای جنگیدن در رکاب مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است. امام صادق (علیه السلام) میفرماید: «هر یک از شما شیعیان باید [خود را] برای قیام قائم، آماده کند، هر چند با یک تیر باشد»(68). به شیعه توصیه شده است که هر روز با خواندن دعای عهد، با حضرت بیعت کند وخود را برای قیام آماده سازد؛ آنجا که میگوید: «... مرا از شهیدان رکابش قرار بده»(69).
بدین گونه، انتظار شیعه برای ایجاد حکومتی عادلانه او را آرمان گرا کرده است. این آرمان گرایی، روحیه ای انقلابی به شیعه بخشیده؛ به گونه ای که در طول تاریخ غیبت، پرچمداری انقلاب را همواره بر عهده گرفته است؛ به بیانی دیگر: «نظریه ای تاریخی وجود دارد که به طور بالقوه زمینه ساز فرضیه انقلاب میتواند باشد... بر این اساس که امام دوازدهم، حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در سال 893 م ناپدید شد ودر نهایت، جهت ایجاد عدالت در دنیا ظاهر میشود. به طور اصولی شیعه متوجه شده است که بین این دو تاریخ، عدالت واقعی در دنیا وجود ندارد که به طور بالقوه نظریه انقلابی است»(70).
بر این اساس، شیعیان با صبر وتحمل در برابر دشواریهای راه وداشتن روحیه عدالتخواهی، با پیروی از رهبران شیعی وحفظ وحدت وهمدلی، با حضور در صحنه های پیکار نظری وعملی وبا همکاری انسانهای خداجو وعدالتخواه، آماده قیام شده وبه قیامهای زمینه ساز انقلاب جهانی اقدام کرده اند(71). همراهی برخی مردم با مدعیان دروغین مهدویت نیز بر اساس همین آرمان خواهی بوده که متأسفانه این کاذبان، برای رسیدن به اهدافشان از آن بهره برداری کرده اند.
در اهمیت وآثار انتظار شیعه، همین بس که دشمنان در جلسات خود آن را مانع تسلط بر مسلمانان میشمارند؛ چنانکه در کنفرانس تل آویو، مایکل امجی گفته است: شیعیان با نام امام حسین (علیه السلام) قیام میکنند وبا اسم امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) قیامشان را حفظ میکنند(72).
در این محور نیز شاخصهایی برای سنجش آثار تربیتی عقیده به مهدویت در دوره های مختلف تعیین شده است که عبارت اند از:
- داشتن روحیه تعهد ومسئولیت پذیری؛
- ایثار واز خودگذشتگی برای استقرار عدالت وحکومت حضرت؛
- نپذیرفتن حکومت ظالم وایستادگی در برابر آن؛
- تلاش برای اصلاح وتحول در جامعه وایجاد عدالت به منظور زمینه سازی برای قیام واصلاحات حضرت؛
- داشتن روحیه شهادت طلبی ودر رکاب حضرت بودن؛
- داشتن وحدت واتحاد برای یاری دادن حضرت یا حکومت اسلامی در زمان غیبت، از طریق جنبشهای مردمی.
در هر چهار محور تبلور آثار تربیتی، دو صفت مشترک صبر وعدل، به معنای داشتن روحیه صبر وروحیه عدالت خواهی وتعادل وجود دارد؛ چرا که یکی از ابعاد تربیتی مکتب اسلام، صبر است وتوصیه عام معصوم (علیه السلام) درباره آن فراوان است. همچنین توصیه خاص به صبر در آخر الزمان نیز در کلام آنان آمده وبسیار ستایش شده است. امام رضا (علیه السلام) در باب صبر در مشکلات عصر غیبت، میفرماید: «چه نیکوست صبر وانتظار فرج»(73) وبه فرموده پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم): «انتظار فرج همراه با صبر، عبادت است»(74).
هدف اصلی انتظار، حفظ روح امید ونشاط، احساس تعهد وآمادگی وعمل به تکلیف ومحبت حقیقی وپیوند روحی با امام (عجل الله تعالی فرجه الشریف) وتلاش برای اصلاح خود وجامعه است که تحقق این موارد، بدون صبر امکان ندارد(75).
از سوی دیگر، مفهوم عدل، تعهدپذیری ورعایت حقوق دیگران وروابط اجتماعی نیکو ورعایت کمال اخلاق است. پیامبران که از حقیقت جامعه وانسان وسعادت او باخبر بودند، خوب میدانستند که همه احکام الهی در پرتو بهبود روابط انسانی وامنیت وعدالت اجتماعی تحقق مییابد وزمینه عینیت یافتن احکام، بدین ترتیب آماده میگردد. در جامعه عادل است که انسان، به درستی تربیت میشود؛ با آسایش وامنیت، تن به تکلیف میدهد؛ به مقررات وحقوق همگان احترام میگذارد ودر پرتو چنین تعهدشناسی، به سعادت ومعنویت وخدا دست مییابد.
از ابعاد مهم وزیربنایی در ساختن جامعه عدالت محور، راهیابی ونفوذ عدالت در روح افراد وبرقراری تعادل اخلاقی در میان مردم است. حقجویی وعدالتخواهی، در پرتو تربیت صحیح واصلاح اخلاق وبرقراری عدل وتعادل باطنی نفوذ میکند ومحور گزینش اهل عدل میشود. در زمینه عدالت اخلاقی وتربیتی وتعادل باطنی، افزون بر هدایتهای امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، ائمه (علیهم السلام) هم زمینه سازی کرده اند که احادیث تربیتی واخلاقی آنان وتوصیه شان به راستگویی(76)، خوشبینی(77)، مهرورزی(78)، دیگران را از خود دانستن(79) و... راه گشا خواهد بود.
ارتباط مباحث سیاسی وجامعه شناسی عصر غیبت با آثار تربیتی اعتقاد به مهدویت:
شاید این نکته در ذهن آید که تحولات اجتماعی صدر اسلام ومقاومت شیعیان در برابر خلفای ستمگر، شکل گیری جنبشهای مردمی، شکلگیری مدعیان مهدویت - چه به قصد خیر وتحول وچه برای رسیدن به قدرت - در تقسیمات سیاسی وجامعه شناسی مهدوی جای میگیرد وطرح آن در آثار تربیتی اعتقاد به مهدویت، در محور جنبشی لازم به نظر نمیرسد.
پاسخ این است که قرار گرفتن این مباحث در تقسیمات سیاسی وجامعه شناسی مهدوی کاملاً درست است؛ اما ریشه ها وبناهای شکل گیری این جنبشها وادعاها، الگوگیری این گروه ها از آغاز تا سرانجام، همه وهمه به آثار تربیتی اعتقاد به مهدویت در افراد وجامعه باز میگردد؛ ضمن آنکه اگر آموزه های مهدوی وتعلیمات ائمه (علیهم السلام) در این باب وآثار تربیتی این پذیرش در میان مردم وجود نداشت، حتی فکر تشکیل جنبش یا ادعای مهدویت در ذهن این گروه ها شکل نمی گرفت.
در حقیقت میتوان ادعا کرد که حتی تشکیلات سیاسی وشکل گیری جنبشها وادعاها در عصر پیش از غیبت وپس از آن، بر اساس آموزه های مهدوی واز آثار تربیتی اعتقاد به مهدویت است؛ حتی مدعیان دروغین وافراد سودجو نیز با اطلاع از آثار تربیتی این اعتقاد وجایگاه مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ومهدویت در بین مردم، وبا الهام والگو گیری از قیام حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، از این موضوع برای رسیدن به مقاصد سوء خود بهره برده وتشکیلات خود را برپا کرده اند.
به بیانی دیگر، شیعه با اعتقاد به مهدویت وبه کارگیری آثار تربیتی آن چون انتظار، ظلم ستیزی وعدالت خواهی، مشروع ندانستن حاکمان سیاسی، نصب عام فقیهان به نیابت از امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، امید به اصلاح وتعالی جامعه ونابودی مظاهر ظلم وفساد، یا محرومیت جامعه از فیض حضور امام، زمینه سازی برای تعجیل فرج و... موضوع انتظار را به طور مستقیم یا غیر مستقیم، محور فکری خود قرار داده ودر قیامها وجنبشهای خود از آن بهره برده است.
چنین عقایدی در شیعه درباره احیای مردم وجامعه ورستگاری در آینده نزدیک، یک نوع موعودباوری همراه با محبت را به او ارزانی داشته است وچشم انداز تحقق رستگاری وایجاد مدینه فاضله در زمان حضرت، باعث قوت وتوانمندی این مذهب شده است. هنگامی که چنین عقیده دینی وآثار تربیتی آن، در برابر یک هدف سیاسی برگرفته از آن آثار آماده به کار میشود، موجب یک تعهد وایثارگری قوی خواهد شد.
در نوشته های «اندرو وهی وود»، درباره اعتقاد به مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، ظهور وانتظار آمده است: آثار تربیتی این اعتقاد در سیاست، میشود تعهد وایثارگری و.... بدین ترتیب، موضوع مهم واساسی غیبت امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) وامید به تشکیل حکومت صالح، به طور مستقیم وغیر مستقیم بر رفتارهای سیاسی شیعیان اثر دارد ودر بعد تربیتی، آنان را به شهادت طلبی، مقاومت، مبارزه با رژیم فاسد و... سوق داده است(80).
بدین ترتیب، شاخصهای تربیتی عقیده به مهدویت برای سنجش آثار وشواهد تربیتی دلالت کننده بر این عقیده، در چهار محور: شناختی (امید به آینده)، رفتاری (آمادگی واصلاح نفس)، عاطفی (شوق ومحبت) وجنبشی (قیام واصلاح) با وجه مشترک انتظار، طبقه بندی شد. برای بررسی محورهای یاد شده، عنصر صبر وحق جویی وعدالت خواهی نیز مورد توجه خواهد بود.
فصل دوم: آثار تربیتی اعتقاد به مهدویت در دوره پیش از غیبت:
با عنایت به تقسیم دوره ها به پیش از ظهور وبعد از ظهور به منظور بررسی آثار تربیتی اعتقاد به مهدویت، بر دوره پیش از ظهور متمرکز میشویم وراهکارها وساختارهای تربیت مهدوی وشواهد تاریخیِ مربوط به آثار تربیتی را که در پی اعتقاد به مهدویت، در سه دوره پیش از غیبت، غیبت صغری وغیبت کبری بروز یافته، در قالب سه فصل مجزا بررسی میکنیم. این فصل به دوره پیش از غیبت اختصاص دارد.
همانطور که در بخش مهدویت وبرنامه کلان تربیتی الهی اشاره شد، زمینه سازی تربیت مهدوی از دوران پیش از غیبت مورد توجه بوده است. از جمله اقدامات وراهکارهایی که برای زمینه سازی این امر صورت گرفته است، عبارت اند از:
- بیان نشانه ها وشرایط ظهور؛
- زمینه سازی خداوند درکتابهای آسمانی واقدامات انبیا؛
- اقدامات اساسی ائمه (علیهم السلام) در راستای تربیت مهدوی.
در این فصل، به بررسی هر یک از این امور وآثار آن خواهیم پرداخت.
گفتار اول: راهکار بیان شرایط ونشانه های ظهور وآثار آن:
شرایط ظهور ونشانه های ظهور، از جمله مباحث مهدویت است که معمولاً در عصر ظهور مطرح میشود. با توجه به آنکه شرایط ونشانه ها در کلام معصومان (علیهم السلام)، پیش از غیبت بیان شده وآگاهی از آن دارای آثار تربیتی است، اندکی درباره آن توضیح میدهیم.
مهمترین تفاوت بین شرایط ظهور ونشانه های آن، این است که «شرایط» عبارت از برخی ویژگیهاست که در پیدایش روز موعود وتحقق وعده حکومت جهانی، تأثیری واقعی دارد ودر صورت محقق نشدن شرایط، حکومت جهانی تحقق پیدا نخواهد کرد؛ در حالی که «نشانه های ظهور» ارتباطی به تشکیل دولت جهانی امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ندارد وآن نشانه ها چه جلوه گر شود وچه نشود، روز موعود خواهد آمد. این نشانه ها، مطالبی است که خداوند توسط پیشوایان دین به آگاهی مردم رسانده است. نشانه ها دو نوع است: نشانه های نزدیک که نزدیک بودن زمان ظهور را میرساند ونشانه های دور که بر اصل حادثه ظهور دلالت دارد.
مهم آن است که با وجود این تفاوت، هر دو یعنی هم «شرایط» وهم «نشانه ها» با بحث تربیتی ما مرتبط است. از شرایط ظهور، دو شرط مهم آن تا به حال آنگونه تحقق نیافته است که موجب تحقق وعده الهی شود:
تربیت امت اسلام در ساحت فکر واندیشه، برای آنکه شایستگی فراگیری، فهم واجرای قوانین خدا، دین وامام موعود را داشته باشند که آن را تربیت فکری وعقلی مینامیم وتربیت در ساحت ایمان، که شماری کافی از افراد مخلص ومؤمن برای اجرای برنامه های عدالت محور وکامل الهی آماده باشند.
البته روشن است که حدی نسبی از تربیت فکر وایمان در عصر پیش از ظهور انتظار میرود؛ چرا که تحقق کامل آن، پس از ظهور ودر زمان حضور حجت حق اتفاق خواهد افتاد.
تربیت فکری وایمانی پیش از ظهور، به تدریج ودر نتیجه یک برنامه تربیتی دراز مدت محقق خواهد شد. روشن است که در این موارد، قابلیت ارتقا وجود دارد وامت میتوانند از جهت عقلی وایمانی، از راه های پرورش عقل وایمان، همواره در حال پیشرفت وترقی باشند. تا زمانی که برنامه کلان الهی در باب تربیت امت اسلامی نتیجه نداده وامت به سطحی مطلوب از مسئولیت پذیری ورشد نرسیده است، باید گفت که روز موعود فرا نخواهد رسید؛ چرا که حدود ومقدمات، بالاتر از سطح فکری وفرهنگی وایمانی مردم خواهد بود.
امام موسی کاظم (علیه السلام) فرمود:
ای پسرم! عقلهای شما برای فهم این امر ضعیف است وخردهایتان برای حملِ آن سست؛ ولی اگر در آن زمان (زمان ظهور) زندگی کنید، آن را درک خواهید کرد(81).
مراد از «عقول» در این روایت، همان سطح فکری وفرهنگی ومراد از «احلام»، اخلاص وایمان ونیروی اراده ومسئولیت پذیری است. طبق فرمایشات حضرت، درک وفهم این امر منوط به زندگی در آن زمان (ظهور) است وزندگی در زمان ظهور، منوط به تحقق شرایط ورسیدن روز موعود است. تا امت اسلامی به درجهای نسبی از رشد وتربیت یافتگی در عرصه عقل وایمان نرسند، روز موعودی نخواهد آمد که تعقل وایمانشان کامل شود وامور مورد نظر را درک کنند(82).
با این اوصاف همانطور که ادعا شد، هم نشانه ها وهم شرایط، دارای فواید تربیتی خاص خود خواهند بود. هر چند نشانه ها رابطه سببی با روز ظهور ندارند، خداوند آنها را مایه بیداری وآگاهی امت قرار داده تا نزدیک شدن زمان ظهور را دریابند وبا تلاش وتکاپو، آمادگی کامل روحی وفکری برای استقبال از امام ورهبرشان وپذیرش مسئولیت ها را داشته باشند.
در مورد شرایط نیز در صورت حاصل شدن دو شرط تربیت عقلی - فکری وتربیت ایمانی، جدا از حرکت وپیشرفت تربیتی در همین سیر، شرایط دیگر نیز برای ظهور محقق خواهد شد. در نتیجه، آن طرح وایده کامل اسلام در میان بشریت پدیدار خواهد شد وامت هم که به مدد آموزه های تربیتی مکتب اسلام وبه طور خاص، آموزه های اعتقادی - تربیتی مهدوی، به شایستگی تربیت شده اند، قابلیت آن را پیدا خواهند کرد که در زمان ظهور حضرت، از حکومت عدل جهانی ایشان حمایت کنند؛ چرا که درک عقلی وایمانی مطلوب را یافته اند(83).
ما در اینجا به دنبال سیر تربیتی برای رشد عقلی - فکری وایمانی مردم در زمان پیش از ظهور وتا حدودی پس از ظهور هستیم؛ اینکه در برنامه کلان الهی وبرنامه ریزی تربیتی آن، در آخرین حلقه از زنجیره تربیتی که تربیت مهدوی است، مراحل چگونه وبا چه اهدافی چیده شده اند تا ما، به سرانجام اعتقاد مهدوی وآثار تربیتی آن دست یابیم.
این توضیح لازم است که هر چند در نگاه کلان، تربیت را در دو ساحت عقلانی وایمانی در نظر میگیریم، در بررسی سیر تربیتی در دوره های پیش از ظهور، مباحث خود را در قالب این دو قسم مطرح نمیکنیم؛ اما پس از بررسی، روشن خواهد شد که نتایج مباحث عرضه شده، در تجلی ورشد عقلانی وایمانی امت مؤثر بوده، هست وخواهد بود.
گفتار دوم: زمینه سازی خدا وانبیا (علیهم السلام) در تربیت مهدوی وآثار آن:
نخستین زمینه سازی برای بروز وظهور آثار تربیتی اعتقاد به مهدویت، در خطاب خداوند به پیامبران واولیا ودیگر افراد بشر، در قرآن وکتابهای مقدس صورت گرفته است.
قرآن طبق سبک واسلوب خود، به ترسیم طرح کلی از آینده جهان وبشارت عصر رهایی پرداخته ودر برخی نشانه های ظهور به اجمال اکتفا کرده وبیان جزئیات وحسب ونسب ومختصات یاران را به احادیث اهل بیت (علیهم السلام) وتبیین آنان سپرده است؛ از جمله: آیات 5 و6 سوره قصص، 55 سوره نور، 105 سوره انعام، 33 سوره توبه، 28 سوره فتح، 9 سوره صف، 81 سوره اسراء، 61 سوره زخرف و...(84).
قصد ما پرداختن به این آیات نیست؛ بلکه نتایج آن در بعد تربیتی مورد نظر ماست، اما به عنوان شاهد مثال در روایتی از امام باقر (علیه السلام) ذیل آیه 105 سوره انبیاء، در تفسیر عبارت «عبادی الصالحون» مصداق آن، حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) واصحاب ایشان معرفی شده اند(85) یا در تمثل واستشهاد ائمه (علیهم السلام) در مورد حیات وممات زمین، حیات زمین به عدالت حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، بعد از موت زمین به واسطه ظلم وجور(86) وبه عنوان حیات طیبه تعبیر شده است(87).
از مجموع آیات که به طور مستقیم یا غیر مستقیم به موضوع مهدویت اشاره دارد، چنین بر می آید که خداوند به گروهی از مسلمانان که دارای دو صفت ایمان وعمل صالح هستند، سه نوید داده است: استخلاف وحکومت در زمین (آیه 5 سوره قصص وآیه 55 سوره نور)؛ نشر آیین حق به طور اساسی در همه جا (آیه 28 سوره فتح وآیه 33 سوره توبه)؛ از میان رفتن تمام اسباب خوف وناامنی (آیه 55 سوره نور).
این موارد، نمایانگر بشارت خداوند به هنگام حضور مصلح جهانی در میان مردم است. مقدمه حضور مصلح، اصلاح وتربیت مردم است که محوریت آیات قرآنی در موضوعات مختلف، اصلاحات فردی(88) واصلاحات اجتماعی(89) است وبه زمینه سازی برای آمادگی عقلی وایمانی بشر کمک میکند. در کنار آن، خداوند با بشارت آمدن منجی وتوصیف روزگار نهایی ودعوت به صبر وانتظار، بر اهمیت موضوع مهدویت تأکید میکند.
به عبارت دیگر، قرآن کریم روشی ویژه ومنحصر به فرد برای مطرح کردن موضوع مهدویت به کار گرفته وتمام اصول خود را در این الگو نهادینه کرده است وبا توجه به سنتهای تخلف ناپذیر الهی، تحقق این آرمان بزرگ الهی را به بشریت نوید داده وبه منتظران راستین امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، بینشی روشن ومسیری صحیح وانگیزه ای متعالی بخشیده است، وآنان را به سوی سازندگی همه جانبه در دوران انتظار فراخوانده وشاخص ها وویژگیهای منتظران را نیز ترسیم فرموده است(90).
پیامبران وامامان نیز معلمانی از جانب خدا برای اصلاح وتربیت بشر هستند. البته معلم جهانی ومصلح نهایی در آیات قرآن، حضرت مهدی موعود (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است(91) که برای اصلاح وتربیت جامع وکامل بشر ظهور خواهد کرد.
در دیگر کتب مقدس در بشارتهای عهدین قدیم وجدید وزبور، اشاراتی است که در مورد ظهور یک منتظر بشارت میدهد وکیفیت حکم او وشیوه ارتباط او با خدا را بیان میکند که در این اشارات، با سخنان پیامبر واهل بیت (علیهم السلام) تشابهات فراوانی یافت میشود.
از جمله این موارد، در سفر اشعیا 11: 2، 3، 4، 6، 8، 9 و10 است که در مورد صفات موعود منتظر بیان شده است:
... حلول میکند بر او روح رب وروح کلمه وفهم وروح مشورت وقوه وروح معرفت وترس خدا... حکم میکند به انصاف وعدل... آن روزی که بالا خواهد گرفت "قائم" پرچم را برای امتهایی که طلب میکنند او را وانتظار میکشند او را.
وعبارات آن، با صفات بیان شده در روایات اسلامی که مهدی منتظر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) با حکم وفهم می آید وبه عدل وعدالت برای ساکنان زمین وبا حکم داود (علیه السلام) قضاوت میکند و...(92)، مشابه است.
در مورد زمینه سازی انبیا با توجه به آنکه برنامه همه ادیان وراهبرد همه انبیا (علیهم السلام) احیا وتربیت انسان بوده است، در اعتقاد اسلامی، حکومت وتربیت مهدوی، تجلی آخرین فرصت ادیان (بقیه الله) در این جهت تلقی شده است؛ چنانکه حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در ابتدای ظهور، در سخنرانی خود می فرماید: «من باقیمانده آدم، بهترین فرزند نوح، برگزیده نسل ابراهیم (علیه السلام) وبرگزیده ترین [از خاندان] محمد (صلی الله علیه وآله وسلم) هستم»(93). در واقع، نهالی که حضرت آدم (علیه السلام) کاشت ویکصد وبیست وچهار هزار پیامبر آن را آبیاری کردند، در حکومت مهدوی به بار مینشیند. در سخن پیشوایان دین آمده است:
خوشا به حال آنان که این زمان را درک کنند واگر ما هم آن زمان را درک میکردیم، در یاری امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) میکوشیدیم(94).
در حقیقت این رغبت وشوق پیشوایان دین، بدین دلیل بوده که چشمانداز آرمانی همه انبیا وامامان، در حکومت مهدوی تحقق مییابد واز این دوره است که تکامل بشری شتاب مییابد؛ هر چند در زمانهای قبل زمینه سازی تربیتی صورت گرفته است، ولی افراد بر خلاف عصر پیش از ظهور، از زمان تحقق این دوره تا انتهای تاریخ میتوانند با کمترین کوشش وهزینه به رشد وکمال دست یابند. بنابراین بدیهی است که تمامی ادیان ورسولان وامامان، احساس خوبی به این عصر واین حکومت داشته باشند واز آن به نیکی یاد کنند.
موارد مطرح شده در مورد منجی در کتب مقدس وتبلیغ وترویج آن از طرف پیامبران الهی، آماده سازی ذهنی افراد بشر در تمام ادیان درباره وجود وظهور منجی در آخر الزمان، توصیه به کسب آمادگی واصلاح خویش وجامعه ودر انتظار او بودن وبیان توصیفات وخصوصیات او، از جمله زمینه سازیهایی است که انبیا برای ایجاد درک وفهم در آیندگان درباره منجی آخر الزمان واهمیت این مسئله برای آنها انجام داده اند. «روز موعود» نتیجه تلاشهای انبیا از آغاز پیدایش است که همگی بسترسازان تحقق آن روز هستند(95).
بدین ترتیب، بهترین روش برای هدایت وتربیت انسان، جهت بخشیدن به حیات اوست. قرآن، بهترین وعالیترین روش هدایتی را داراست وآیه 9 سوره اسراء بر این مطلب اشاره دارد؛ چرا که قرآن، روح انسانی را با بهترین روش رشد میدهد؛ به گونهای که انسان هم قادر است مسائل سودمند وحکیمانه را درک، وهم راه عملی را به خوبی طی کند(96).
این روش، در بحث تربیت کلی الهی ونیز در بحث زمینه سازی اعتقادی مهدویت در کلام خدا جلوه گر است ودر کنار آن، رهنمودهای رهبران دینی نیز مکمل این روش تربیتی است. همچنین بزرگواران دینی ما نیز در جهت تفهیم وایجاد باور درست درباره مهدویت (غیبت، انتظار وظهور) گام برداشته اند که پس از کسب معرفت وبصیرت درباره آن، باید بر اساس آن عمل کنیم.
به فرموده امام علی (علیه السلام):
علم وعمل، پیوندی نزدیک دارند وکسی که دانست، باید عمل کند؛ چرا که علم، عمل را فرا خواند؛ اگر آن (عمل) را یافت، میماند وگرنه کوچ میکند(97).
گفتار سوم: اقدامات اساسی ائمه (علیهم السلام) در راستای تربیت مهدوی وآثار آن:
نقطه عطفِ زمینه سازی برای موضوع مهدویت، از زمان پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) آغاز شد وطبق نقلهایی(98) گویی شناخت سیره حضرت محمد (صلی الله علیه وآله وسلم)، شناخت سیره وسلوک امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است(99).
به طور کلی امامان معصوم (علیهم السلام) در مسیر ایجاد آمادگی علمی، ذهنی وروحی مردم، طبق برنامه ودستور الهی وبه ترتیب منطقی قدم برداشته اند. این هادیان در عرصه های مختلف وبا بیانهای متفاوت، موضوعات مهمی را در زمینه مهدویت تبیین کرده وسبب ایجاد آمادگی برای عصر غیبت وظهور شده اند. با بررسی دقیق روایات ودسته بندی وعنوان گذاری آنها، به دو اقدام اساسی ائمه (علیهم السلام) در جهت آماده سازی برای موضوع مهدویت وعصر غیبت وانتظار وظهور پی میبریم: اول، سیره تربیتی معصومان (علیهم السلام) در آماده سازی جامعه برای عصر غیبت وانتظار وظهور؛ ودوم شیوه های ترویج فرهنگ مهدویت وجامعه پذیرسازی آن، که با توجه به اهمیت آنها هر یک را در قسمی جداگانه توضیح می دهیم.
الف) سیره معصومان (علیهم السلام) در آماده سازی جامعه برای عصر غیبت، انتظار وظهور:
ایجاد معرفت وآگاهی درباره اصل مسئله غیبت، انتظار وظهور ومعرفی حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف):
1. نوید آمدن مصلح جهانی ومعرفی ایشان(100): در گام اول، ائمه (علیهم السلام) از طریق بشارت به آمدن حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ومعرفی ایشان، در مسلمانان آمادگی علمی وروحی ایجاد کرده اند.
2. توصیف عصر غیبت ودوران انتظار: درباره دوران انتظار، سازنده بودن انتظار ومعرفی آن به عنوان برترین عبادت، توصیف عصر غیبت وشرایط واسرار آن، روایات متعددی بیان شده؛ از جمله موضوعات مهم آن، امتحانات عصر غیبت وجدا کردن مؤمنان حقیقی از افراد سست ایمان است(101) که به منظور آماده سازی مسلمانان برای این امتحان، بر آن تأکید فراوانی شده است.
3. توصیف عصر ظهور وعدل ورزی واصلاحات حضرت(102): تأکید ویژه وتوصیف ویژگیهای جسمانی، روحانی ومعنوی واخلاقی حضرت، توصیف عصر غیبت واوضاع آن، تبیین انتظار ومعرفی صفات منتظران حقیقی، تبیین سیره وروش حکومتی حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در عصر ظهور، بیان شرایط اقتصادی، رفاهی، قضایی وفرهنگی در زمان حکومت حضرت، شرح صفات یاران وکارگزاران او، سخنرانی حضرت در زمان ظهور وحتی پیماننامه اخلاقی(103) حضرت پیش از تشکیل حکومت جهانی خود وعهد وپیمانی که از یاران وکارگزاران خود میگیرد و... همه از مواردی است که چهارده معصوم (علیهم السلام) در روایات برای معرفت وآگاهی امت اسلامی بیان فرموده اند.
حال این سؤال مطرح است که این همه تأکید وتوصیه در زمان پیش از غیبت برای چه بوده وچه فواید وآثاری داشته است؟ این چه سخنرانی وپیمان نامهای است که زودتر از موعد بیان شده است؟! حکمت آن چیست؟ بیان این سخنرانی وپیمان نامه، دلالت بر آن دارد که حرکت، رفتار وگفتار، روش واسلوب، برنامه وعملکرد حضرت، طبق یک برنامه حکیمانه از قبل مشخص است.
قصد ما پرداختن به این روایات نیست؛ مهم آن است که شناخت حضرت ومعرفت یافتن به ایشان، آشنایی امت با توقعات وانتظارات او، آگاهی بر خواسته ها وپیمان او، انگیزه وتلاش برای کسب آمادگی، الگوگیری از صفات منتظران ویاران حقیقی، ایجاد شوق وامید، ودرک اهمیت مسئله به دلیل پرداختن همه ائمه (علیهم السلام) به این موضوع و...، از آثار تربیتی بیان این روایت هاست.
راهکار تربیتی ائمه (علیهم السلام) به منظور ایجاد آمادگی در امت برای عصر غیبت، انتظار وظهور:
1. دعوت به ثابت قدم بودن امت در زمان طولانی شدن غیبت وبیان پاداش انتظار، به منظور ایجاد انگیزه ورغبت: توصیه به پایداری در دین در زمان غیبت وبیان پاداش آن، که دوستی حضرت فاطمه (علیهم السلام) است(104)؛ توصیه به ثابت قدم بودن در اجرای امر ائمه (علیهم السلام) در زمان غیبت که پاداش آن، همرتبه بودن با امیر المؤمنین (علیه السلام) در روز قیامت است(105)؛ توصیه به ثابت قدم بودن در راه ائمه (علیهم السلام) وبشارت به ثواب آن از جانب خدا(106)؛ وبرای ایجاد انگیزه قویتر بشارت دادن به این نکته که منتظران ظهور ومعتقدان به امامت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، شیعیان خالص وراستین ائمه (علیهم السلام)(107) هستند.
در این قسمت، محور سخنان معصومان (علیهم السلام)، درک مشکلات وسختیهای امت در عصر غیبت ودلداری به ایشان ودعوت آنان به امیدواری وثابت قدم بودن است. معصومان (علیهم السلام) با کلام خود، انسانها را آگاه وآماده میسازند واز لحاظ تربیتی وروانی، زمینه شوق به انتظار وصبر در برابر سختیهای عصر غیبت را ایجاد میکنند. همچنین در راهکار تربیتی دیگری، با بشارت به پاداشهای ثابت قدم بودن، امت را به پذیرش وعمل فرا میخوانند.
2. اشاره به فضل مؤمنان منتظر وتوصیه به انتظار حقیقی: در کلام ائمه (علیهم السلام) ایمان وعمل صالح وبه جا آوردن مراتب بندگی، از خصوصیات منتظران حقیقی معرفی شده است(108). همچنین بر مأیوس نشدن در دوران انتظار وباقی بودن بر ایمان(109) تأکید، واخلاص، یقین وایمان، از جمله صفات منتظران حقیقی شمرده شده است(110)؛ ونیز بر تقوای الهی برای حفظ دین در دوران غیبت(111)، وانتظار همراه با خلق نیکو وپرهیزکاری که از خصوصیات اصحاب قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف)(112) است، تأکید شده است.
بیانات ائمه (علیهم السلام) به گونهای است که توصیه ها وتلاش آنان را در جهت آموزش انتظار حقیقی به منتظران، جلوه گر میسازد؛ چه نکات دقیق ومهمی را در عبارات خود، برای الگوگیری امت اسلامی بیان میدارند ومیکوشند از همان ابتدا ودر دوران پیش از غیبت، شاخصه ها وملاکهای منتظران حقیقی را در میان مردم نهادینه کنند.
ایمان، عمل صالح، به جا آوردن مراتب بندگی، مأیوس نشدن وامیدواری، اخلاص، یقین، تقوا وخلق نیکو، از جمله صفاتی است که معصومان (علیهم السلام) ما را به آنها توصیه کرده اند. گویی دل انسان میلرزد ومتوجه این هشدار میشود که مبادا من، امید خود را در این غیبت طولانی از دست دهم وبه دنبال آن، ایمان ویقین من سست گردد! با این تنبه، انگیزه ای حاصل میشود که به دنبال کسب شناخت صحیح برخیزد وبا خالص کردن خود وتقویت روحیه امید، در تقویت ایمان ویقین بکوشد. اینگونه تأثیر کلام ونوع تربیت ائمه (علیهم السلام)، پیش از غیبت، بروز وظهور میکند وآثار آن نه فقط در زمان حضور آنان، بلکه تا این زمان جاری است.
3. تدابیر ائمه (علیهم السلام) برای زمینه سازی عمل در زمان غیبت وارائه الگوی عملی به منتظران: با توجه به اهمیت موارد این قسم در بحث عملی، تعدادی از متن روایات را به عنوان شاهد مثال ذکر میکنیم:
- اطاعت از خدا وتمسک به امر ائمه (علیهم السلام) در زمان غیبت؛ یعنی اقتدا به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف):
امامان معصوم (علیهم السلام) با عنایت به غیبت امام معصوم وظاهر نبودن او در میان مردم، در نسخه عملی برای عملکرد امت اسلامی، بیان میدارند که میباید اطاعت از خدا وائمه (علیهم السلام) وحضرت حجت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ومودت آنها را در کنار هم داشته باشید وبه امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) اقتدا کنید(113).
به فرموده امام صادق (علیه السلام):
خوشا به حال کسی که در زمان غیبت قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به امر ما تمسک کند که قلب او بعد از این هدایت گمراه نمیشود(114).
آن حضرت در کلامی دیگر میفرماید:
در چه حالی به سر خواهید برد در روزگاری که امامتان را نشناسید؟ به آن حضرت عرض شد: اگر چنین شد، چه باید کرد؟ فرمود: از دستورات امام سابق پیروی کنید تا وقتی خداوند او را ظاهر کند(115).
- حاضر وناظر دانستن خدا وائمه (علیهم السلام):
اگر اعتقاد به این انتظار، حقیقی باشد وباور کنیم که همه در محضر خدا وامام زمان خود حاضریم، چقدر از مسائل وآداب را رعایت خواهیم کرد؟ در روایتی از امام باقر (علیه السلام) آمده است: «آیا معتقدید برای ما نسبت به شما، چشمانی نظاره گر وگوشهایی شنوا وجود ندارد؟ به خدا قسم، هیچ چیزی از اعمال شما از ما پنهان نیست. پس همه، ما را حاضر در نزد خود بدانید ونفسهای خود را به کارهای پسندیده عادت دهید واهل کارهای نیک شوید تا این حقیقت را بشناسید. من، فرزندان وشیعیان خود را به آنچه گفتم، امر می کنم»(116).
حضرت در کلام خود، این نسخه تربیتی را برای آماده سازی وتنبه صادر میفرماید. وقتی به صراحت بیان میکند که ما شما را میبینیم ونظاره گر شما هستیم، این کنترل از راه دور در نفس اثر میگذارد. بدیهی است که باور این قضیه ویقین به آن، نقش تربیتی زیادی در کنترل نفس دارد وموجب تحولی بزرگ در رفتار وکردار انسان میشود.
- دعوت به دعا ونیایش وداشتن حالت انتظار:
یکی از یاران امام هادی (علیه السلام) از آن حضرت، درباره برنامه عملی ووظیفه عموم شیعیان در زمان غیبت حضرت سؤال کرد: در زمان غیبت، شیعیان شما چه کاری انجام دهند؟ امام فرمود: «بر شما باد دعا ونیایش وداشتن حالت انتظار»(117).
درباره توصیه به خواندن دعای غریق در زمان غیبت، نقل شده است که امام صادق (علیه السلام) فرمود:
شبه های دامنتان را خواهد گرفت وبه حیرتی دچار خواهید شد؛ [ولی] نشانه هدایت وامام راهبرتان دیده نخواهد شد. در زمان غیبت او، انسان با ایمان را سزاست که خدای را با دعای غریق بخواند(118).
عناصر کلیدی وشاخص در دعای غریق، در توصیه امام صادق (علیه السلام) عبارت است از: طلب ثبوت واستواری قلب بر دین، درخواست شناخت خدا که زمینه ساز شناخت پیام آور خداست، ودرخواست شناخت پیام آور خدا، که موجب شناخت حجت خداست. در انتهای این دعا آمده است: «اگر حجت خویش را به من نشناسانده بودی، از دین ودینداری راستین گمراه بودم(119)»(120).
این موارد، تدابیر ائمه (علیهم السلام) در ارائه الگو ودعوت به پیروی از سنت وسیره رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) در زمان غیبت، وتوصیه به دعا ونیایش وارتباط با خدا از طریق ادعیه، به ویژه دعای غریق بود که ما را در داشتن حالت انتظار واقعی کمک میرساند.
به بیانی دیگر، رهنمودهای کلامی وتوصیه ها را در سه عرصه میتوان تقسیم کرد:
- رهنمودهایی که وظیفه منتظران حقیقی را در کسب دانش وآگاهی ومعرفت صحیح بیان میکند؛ از جمله: آگاهی ومعرفت به توحید وعدالت (توانایی او، تحقق وعده های او، نصرت دادن مؤمنان از طرف او و...)(121)؛ آگاهی ومعرفت بر مقام امامت وولایت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) وشناخت حضرت(122)؛ آگاهی به نقش دین(123)، نقش انسان در زندگی ووظایف او در دنیا(124).
- توصیه هایی به منظور ایجاد تفکر وبینش صحیح ابراز شده است که در نتیجه کسب آگاهی ومعرفت، بینش صحیح درباره این موارد حاصل میشود ودرک درستی به وجود می آید؛ از جمله بینش درباره حضور دائم حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ونظارت خدا وائمه (علیهم السلام) وامام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بر اعمال ورفتار وکردار ما؛ بینش درست درباره ایام غیبت ودر معرض امتحان وابتلای الهی قرار داشتن به منظور گزینش صالحان؛ بینش صحیح درباره انتظار ومحورهای امیدواری، آمادگی، محبت همراه با عمل، اصلاح وقیام؛ داشتن درک درست از فواید صبر وحق جویی وعدالت خواهی، در همه این محورها(125) قابل ذکرند.
- نکاتی که برای عملی کردن علم وبصیرت، با تأکید بیان شده است؛ از جمله: فرمانبرداری واطاعت کامل از حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در مقام عمل، پرهیزکاری وتقوا، داشتن اخلاق نیک واخلاص وخیرخواهی، ادای حقوق الهی، دعای زیاد برای فرج و...(126)، که با عمل به این توصیه ها وکسب معرفت وبصیرت وعمل بر اساس آن، منتظران حقیقی تربیت میشوند.
ب) شیوه های امامان (علیهم السلام) برای ترویج فرهنگ مهدویت وجامعه پذیرسازی آن:
با توجه به بحران غیبت ووجود مشکلات این دوره وبروز سرگردانی در این عصر، امامان معصوم (علیهم السلام) برای پیشگیری از این بحران وبهبود مشکلات، طبق برنامه الهی وآگاهیهای غیبی خود، قدمهایی برداشتند که زمینه های خود اتکایی وآمادگی امت اسلامی را در پذیرش غیبت وگذراندن آن دوران پدید آورند.
مرجعیت عالمان:
امامت شیعه توانسته بود از ابتدا نوعی از رهبریِ جانشینی را در امت شیعی به وجود آورد. عالمان شیعی به اذن امامان، نوعی از مرجعیت را پیدا کرده بودند که امت در هنگام ناتوانی یا دسترسی نداشتن به امام، به آنان مراجعه کنند ومسائل خود را از آنان بپرسند. امام صادق (علیه السلام) با یک برنامه ریزی بسیار عالمانه، مرجعیت قضاوت را به اهل نظر؛ یعنی همان عالمانی که بعدها به عنوان مرجع در فرهنگ تشیع معروف شدند، واگذار کرد. این عمل افزون بر استقلال از حاکمیت اکثریت، به عالمان شیعی مشروعیت بخشید وهمین مشروعیت، موجب پذیرش عالمان در میان شیعیان شد.
امامان معصوم (علیهم السلام) حتی در زمان خودشان به بعضی از شاگردانشان اجازه اجتهاد میدادند تا پاسخگوی مشکلات دینی مردم باشند. این موارد، تمرین خوبی برای خود اتکایی امت به شمار میرفت تا در زمان غیبت، برای حل مشکلات دینی به عالمان واجد شرایط خود رجوع کنند.
معصومان (علیهم السلام) ضمن لطف واحترام به عالمان شیعه واهدای صله به آنان، تلاش کردند آنها را از وابستگی به حکومت یا گرایش به دنیا حفظ کنند وبا بیان احادیث، منزلت آنان را بالا ببرند؛ به ویژه امام عسکری (علیه السلام) که در مورد عظمت علما، بسیار زمینه سازی کرد، از جمله مسئله تقلید از فقهای شیعه را مطرح فرمودند(127). بدینگونه، ریشهدار شدن عالمان در بین شیعیان، یکی از عوامل مهم عبور شیعه از بحران غیبت واز شیوه های امامان (علیهم السلام) برای جامعه پذیر سازی فرهنگ مهدویت بوده است(128).
غیبت های کوتاه واحتجاب تدریجی، نظام وکلا ونظام مراسله:
همه ائمه (علیهم السلام) برای ایجاد آمادگی روحی وروانی وعملی در افراد وجامعه پذیرسازی غیبت وفرهنگ مهدویت، زمینه سازی کرده اند؛ به ویژه امام هادی وامام عسکری که با به کارگیری شیوه هایی چون غیبت کوتاه واحتجاب تدریجی، نظام وکلا ونظام مراسله، برای آماده سازی مردم اقدام کرده اند. این دو امام، به ویژه امام عسکری (علیه السلام) از پشت پرده با اصحاب خود سخن میگفتند وبرخی از کارهای مردم را از طریق وکیلان پیگیری میکردند ومردم را به آنان ارجاع میدادند(129)؛ یا با نامه نگاری، نکات وتوصیه های خود را بیان میفرمودند(130) تا زمینهای برای تشکیلات غیبت صغری باشد(131). جایگاه عالمان شیعی واصالت یافتن آنان در مقام کفیلان ونائبان عام ائمه (علیهم السلام) در اواخر امامت معصومان، کارکرد صحبت از پشت پرده ونظام وکلا ومراسله، به اضافه تلاش برای ایجاد اعتقاد به مهدویت از زمان پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) که تحت عنوان سیره تربیتی معصومان (علیهم السلام) وآماده سازی جامعه عصر غیبت به آن پرداختیم، از جمله شیوه های تمرین جدایی از امام در ایام غیبت وجامعه پذیرسازی فرهنگ مهدویت است که موجب شد شیعه با بحران غیبت طولانی مواجه نشود وبا آمادگی، در وادی غیبت وجدایی از رهبری معصوم قدم بگذارد.
شاگردان ائمه (علیهم السلام) وتأثیر آنان در گسترش فرهنگ مهدوی:
ائمه (علیهم السلام) با تربیت شاگردان توانمند، زمینه را برای ترویج فرهنگ مهدوی آماده کردند. شاگردان ودوستداران ائمه (علیهم السلام) در راستای دستیابی به آثار تربیتی در بین مردم، از طریق ایجاد شور ورغبت در میان آنها وبه قصد ایجاد تحول اجتماعی واعلام انزجار از حکومتهای ظالم، جنبشهای مردمی را تشکیل میدادند وبا رهبری این جنبشها وایجاد وحدت در میان مردم (در منابع تاریخی در مورد موافقت ائمه (علیهم السلام) یا مخالفت آنان با برخی رهبران این گروه ها، اختلافنظر است)، در ترویج وگسترش فرهنگ مهدوی نقش مؤثری داشتند. اقدامات کیسانیه، أبو مسلمیه، واقفیه، اسماعیلیه و... در بین مردم، نشان از آن دارد که اعتقاد به مهدویت در میان مسلمانان وشیعیان، امری کاملاً شناخته شده وشایع بوده است که در جای خود به برخی از این موارد اشاره خواهیم کرد.
از سوی دیگر، برخی شاگردان ودوستداران ائمه (علیهم السلام) از طریق تألیف کتاب در ترویج فرهنگ مهدوی مؤثر بوده اند وبا تألیف وتصنیف کتابهایی در موضوع غیبت، حتی دوران پیش از غیبت ودر زمان حضور ائمه (علیهم السلام)، در این امر پیش قدم شده اند. بدین ترتیب، هم مردم آموختند که مصدر رجوع آنان فقیهان وعالمان دین هستند وهم عالمان دانستند که باید مصادر ومراجع علمی مورد نیاز را به گونه ای متقن وثابت در دسترس مردم قرار دهند.
واقفیان از پیشگامان تألیف کتاب بودند؛ ابراهیمبنصالح انماطی، علیبنحسن طاهری وابن سماعه، از سران واقفیه وصاحب کتاب در موضوع مهدویت هستند. در امامیه نیز علی بن مهزیار اهوازی با کتاب الملاحم وکتاب القائم(132)، حسن بن محبوب سراء با کتاب المشیخه(133) در موضوع غیبت وفضل بن شاذان نیشابوری با کتاب اثبات الرجعه والقائم(134)، در امر گسترش فرهنگ مهدوی خوش درخشیدند(135).
گفتار چهارم: آثار تربیتی آموزه های مهدوی در این عصر به همراه نقل برخی شواهد تاریخی:
از جمله آثار آموزه های مهدوی وتعلیم اعتقاد صحیح به مهدویت که خداوند، انبیا واولیا (علیهم السلام) وشاگردان ائمه (علیهم السلام) مسئول تعلیم آن بوده اند، عبارت اند از:
- شناخت وپذیرش قلبی حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به عنوان منجی آخر الزمان؛
- انتظار واقعی برای او بر اساس آموزه های قرآن ومعصومان (علیهم السلام)؛
- فهم سختیها ومشکلات خاص زمان غیبت وصبر وتحمل در برابر آن؛
- تعلیم مقاومت در مواجهه با ابتلا وآزمایش برای انتخاب مؤمنان ومنتظران حقیقی در دوران غیبت؛
- مراقبت همیشگی درباره گفتار ورفتار واعمال، به دلیل اعتقاد به نظارت دائمی خدا وائمه (علیهم السلام) بر احوال امت؛
- شوق وانگیزه کافی برای کسب صفات منتظر حقیقی وآمادگی برای یاری حضرت؛
- الگوگیری از صفات منتظران حقیقی، حتی در زمان حضور ائمه (علیهم السلام)؛
- نا امید نشدن از آمدن حضرت وامیدوار بودن به حضور در مدینه فاضله؛
- پذیرش وآمادگی ارتباط با امام از پشت حجاب، یا از طریق نظام وکلا ومراسله وپذیرش عالمان دین به عنوان نائبان امام و...
اما مبنای آثار تربیتی اشاره شده، به این اقسام تقسیم میشود:
امیدواری برای تحول وبهبود شرایط جامعه وظهور حضرت: پس از شهادت امام علی (علیه السلام) با افزایش تعصبات نژادی واشرافیت ایرانی ورومی، فاصله گرفتن از شعائر اسلامی، رفتن عدالت اجتماعی وبازگشت تبعیضها و...، همه مصلحان به دنبال رهایی از این وضع بودند.
در این میان، شیعیان به دلیل اعتقاد به ظهور امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) که از نسل پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) ومنجی دین وآیین اوست، این آرمان را واقعی ودوران سیاه ظلم وشقاوت ستمگران را ناپایدار وزودگذر میدانستند؛ به گونهای که پس از شهادت امام حسین (علیه السلام) همواره مترصد ظهور مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بودند وبا امید وآرزوی ظهور آن امام وپیروزی وی بر ظالمان وانتقام مظلومیت خود وهم نوعانشان، آلام خود را تسکین میدادند(136).
شواهد تاریخی که در این قسم بیان میشود، برگرفته از کلام معصومان (علیهم السلام) وویژگی های شیعیانی است که پیش از غیبت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، از طریق راهکارها وآموزه هایی که ذکر شد، منتظر تربیت شده اند؛ شیعیانی که پس از شهادت امام حسین (علیه السلام) همواره مترصد ظهور مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بودند وبا امیدواری، انتظار او را میکشیدند. از امام هادی (علیه السلام) درباره زمان فرج وپیروزی اهل بیت (علیهم السلام) پرسیدند، حضرت در پاسخ فرمود: «بعد از غیبت امامتان از جامعه ستمگران، منتظر فرج باشید»(137).
این روایت، بیانگر آن است که آنان در اوج امیدواری به پیروزی اهل بیت (علیهم السلام)، منتظر زمان فرج بودند واز امام زمان خود، چنین سؤالی پرسیدند.
همچنین روایتی از امام رضا (علیه السلام) خطاب به معمّر بن خلاد، با عبارت «انتظار شیعیان برای مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)» آغاز شده است که نشان از وجود روح امید وانتظار در میان شیعیان دارد ودر ادامه، حضرت به آنان گوشزد میکند که این امید وانتظار، پس از خالص شدن وکسب آمادگی های لازم از طرف شما محقق خواهد شد(138).
کلامی دیگر که از گریه امام صادق (علیه السلام) ودرد دل ایشان با حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) حکایت دارد، نشان میدهد شخص امام معصوم نیز به امید ظهور منجی، رنجها ومصائب را تحمل میفرمودند(139).
انتظار با صبر: شیعیان بر اساس آموزه های دینی وآموزه های مهدوی، انتظار همراه با صبر را آموخته بودند؛ در عین حال ایستادگی ومقاومت در برابر ظالمان، نپذیرفتن بیعدالتی وستم، ایثار وجهاد در راه خدا و...، نیز از جمله آموزه های دین وائمه (علیهم السلام) وبه ویژه رهاورد قیام امام حسین (علیه السلام) واز اوصاف قیام حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بوده است.
بنابراین انتظار در تاریخ شیعه واسلام، جلوه های گوناگونی داشته که یکی از آنها، انتظار همراه با صبر بوده است. اثر آموزه های مهدویت در تحولات اجتماعی صدر اسلام ومقاومت شیعیان در برابر خلفای اموی وعباسی، در گروی صبر وانتظار ودر عین حال مقاومت بوده است؛ اما مقاومت آنان با توجه به شرایط واقتضائات زمان ومکان، از طریق تلاش وتکاپو برای افشاگری ظلم وستم حاکمان، ارشاد مردم ودلداری وامیدواری دادن به آنها، تلاش برای همراهی با امام زمان عصر واطاعت از او صورت میگرفته است.
از جمله شواهد تاریخی که بر وجود این اثر دلالت دارد، عبارت اند از: برخورد قاطع (البته غیر مسلحانه) تعدادی از شیعیان علوی در مقابل عملکرد بنی امیه وبنی عباس ورسوا کردن حکومت ظالمانه آنها وشهادت این مسلمانان به دست عمال جور، رشد اصل تقیه در نتیجه پدیده های کم دوام سیاسی وسرکوب معترضان حکومت، هدایت شیعیان به سمت رشد فقهی وفرهنگی در زمان امام صادق (علیه السلام)، تبلیغ مذهب با در نظر گرفتن مصالح سیاسی وتدابیر فرهنگی ومذهبی، همگام با ترویج وگسترش فرهنگ مهدوی واصل انتظار برای ایجاد امید به تحول وبهبود وضع جامعه در زمان بیشتر امامان (علیهم السلام)، پرورش شیعیان وافزایش نفوذ آنان در عرصه های اجتماعی وسیاسی از سال 330 هجری قمری، وایجاد تحول مذهبی وسیاسی در دوران حکومتهایی مثل آل بویه(140).
تأثیر اعتقاد به مهدویت در شکلگیری جنبشهای مردمی با رویّه ایثار: شیعه بنا بر اعتقادات خود، علت اساسی غیبت حضرت را حاکمیت ظلم میداند. از این رو خداوند، آخرین امام را برای برقراری عدالت جهانی حفظ کرده واو را بقیه الله خوانده است. با این تفکر، شیعه هیچگاه در زندگی سیاسی خود نا امید وسرخورده نمیشود وبر اساس آثار تربیتی اعتقاد به مهدویت، همواره به امید پیروزی حق بر باطل، برای مبارزه با حاکمیت باطل ونابودی آن آماده است. این بینش در طول تاریخ همراه با سختیهایش، به او نشاط وشور داده است(141).
بنابراین گروهی با الهام از آموزه هایی چون ایثار، مقاومت وجهاد در راه خدا، با هدف ایستادگی در برابر ظالمان وقت وایجاد تحول در وضع موجود، جنبشهای مردمی را برای از بین بردن ظلم وبیعدالتی تشکیل میدادند واز اعتقاد مردم به مهدویت وروحیه انتظار وامید وتحول خواهی آنان، به دلیل تنگ آمدن از ستم موجود بهره میبردند، ولی ادعایی در زمینه مهدویت نداشتند. البته تعداد این گروه ها بسیار اندک است.
مهمترین شاهد تاریخی در اینباره بابک، قهرمان مبارزه با عباسیان وظالمان در آذربایجان است که در مورد نسب ومذهب او اختلاف است؛ ولی به نظر میرسد که از فرزندان مطهّر، پسر فاطمه، دختر أبو مسلم خراسانی بوده است واین فاطمه، همان است که فاطمیان خرّمی به او منسوب هستند(142) ودستگاه تبلیغاتی خلافت کوشیده تا بابک را هر چه بیشتر ناخوشایند جلوه دهد(143).
یاقوت حموی در معجم البلدان با معرفی منطقه «بذ» اظهار میدارد که بابک خرّمی، قیام خود را از آنجا آغاز کرد؛ سپس به سخن مسعر شاعر اشاره میکند: «در اردبیل، قلعه ای به نام "بذ" وجود دارد که طایفه خرّمیه در آن اجتماع نمودند وبا بابک بیعت کردند وبابک از آنجا خروج نمود. از آن پس، مردم در این محل، انتظار حضرت صاحب الامر را میکشند»(144). در بین مردم شایع بود که حضرت از این محل ظهور میکند واین محل، سنبل ونماد انتظار آنان برای ظهور حضرت شده بود. در زیر این قلعه، نهر عظیمی است که مردم معتقد بودند هرکس دچار تب ومرضی باشد وخود را در رود آن قلعه بشوید، شفا می یابد.
منظور در اینجا درست یا نادرست بودن اعتقادات این مردم نیست؛ بلکه مراد اصلی، تأثیرِ این اعتقاد در مردم آن عصر است تا آنجا که با دیدن این قلعه، به صاحب الامر وظهور او فکر میکردند وآن را سنبل ونماد انتظار خود قرار داده بودند ودر هر بیماری، به شفای بیمار خود از این رودِ قلعه، دل میبسته اند. اگر چه انحرافی بودن این مسئله، خود نکته ای است، ولی اثر تربیتی اعتقاد به مهدویت ورسوخ آن در روح وجان مردم آن منطقه، مطلب دیگری است که محل بحث واشاره ماست.
گفته شده که منتظران مهدی کسانی هستند که پرچم سرخ برپا میکنند، واین نیز شاید سنبل ونماد دیگری از انتظار ومنتظران آن دوره بوده است؛ چرا که آنان به سرخجامگان مشهور بودند. آنان به ظهور مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) معتقد بودند ومهدویت، راسخترین اصل اعتقادی آنان بود؛ به حدّی که پس از سقوط شهر بذ ونهضت بذ وقتل عام ساکنان آن، بقیه مردم هم در عقاید خود باقی ماندند. گفتنی است که نهضت بذ، یکی از پنج فرقه شیعیان امامیه در آن عصر بوده است(145).
از مهدی باوری تا شکل گیری مدعیان مهدویت(146) (زمینه های تربیتی مثبت؛ اما کاربرد نامناسب): موضوع مهدویت واعتقاد به آن در طول تاریخ شیعه، بروزهای مختلفی داشته است. در تاریخ شیعه، قیامهای متعددی صورت گرفته که عنصر مهدویت در آنها به چشم میخورد وتاریخ شیعه به خوبی نمایانگر این است که باور مهدویت، بر خلاف دیدگاهی که آن را با سکون همراه میداند، همواره عامل حرکت، قیام ومبارزه، همراه با ایثار وجهاد بوده است.
نخستین بروز مهدویت، بعد از شهادت امام علی (علیه السلام) وادعای برخی شیعیان در مورد زنده بودن حضرت ومهدی بودن ایشان بود؛ اما پس از آن، ادعای جدیتر مهدویت، در مورد محمد حنفیه واعتقادات کیسانیه درباره وی پدید آمد(147).
با توجه به این توضیحات، دو گروه با استفاده از ادعای مهدویت، جنبشهای مردمی ایجاد کرده اند:
1. گروهی از آگاهان، با توجه به نارضایتی عمومی واعتقاد عموم شیعیان به ظهور حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) وانتظار آمدن او ونیز اطلاع از آثار تربیتی این اعتقاد، همچون امید به بهبود وضع، تحولخواهی، مدینه فاضله وآمادگی مردم برای کمک رساندن به مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) واطاعت از او، ادعای مهدویت میکردند تا به این واسطه با بسیج عمومی وغلیان احساسات پیروان خود، بساط ظلم وستم را برچینند. نیت این گروه خیر بوده وبه قصد تحول اقدام میکردند؛ ولی به هر حال از طریق ادعای مهدویت، حرکت خود را آغاز مینمودند.
قیامهای مختار ثقفی، زید بن علی بن حسین، یحیی بن زیاد، محمد بن جعفر، ابن طباطبای علوی ویحیی بن عمر بن یحیی بن حسین بن زید را میتوان شواهد تاریخی این بحث، ذکر کرد(148).
2. عدهای نیز با استفاده از آثار اعتقاد به مهدویت در بین مردم؛ از جمله روحیه ایثار واز جانگذشتگی آنها در راه امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، وحدت وهمدلی مردم برای اجرای فرامین حضرت، صبر وایستادگی در برابر ظلم، شور وانگیزه برای اصلاح وایجاد تحول، دفع ظلم وآمادگی برای بسیج نیرو برای حضرت ونجات شیعیان و...، به منظور تحقق اهداف قدرتطلبانه خود با ادعای مهدویت، علیه حکام وظالمان وقت قیام کرده اند. در واقع، آنها با مناسب دیدن فضا واستفاده از اختناق وفشار حاکم بر مردم به دلیل ظلم وستم واطلاع از احساسات پاک وقوی آنها درباره مهدویت، برای پیش بردن اهداف سوء خود وکسب قدرت، از این ادعا بهره برداری کردند(149).
شاهد تاریخی این نوع قیامها، قیامهای افرادی چون نفس زکیه(150) وعبد الله بن معاویه(151) است که برای پیشبرد اهداف خود، از طریق بازی با احساسات وعقاید مردم در مورد مهدویت، به نفع خود اقدام کردند(152).
نکته مهمی که در اینجا ذکر آن لازم به نظر میرسد، آن است که تمام آثار تربیتی مطرح شده در دوره پیش از غیبت، در عصر غیبت صغری وغیبت کبری نیز برقرار بوده وهست؛ بنابراین از ذکر دوباره ومبسوط آن در آثار تربیتی آموزه های مهدوی در غیبت صغری وغیبت کبری خودداری میکنیم وبه بحث بیشتر درباره آثار تربیتی خاص آن دوره ها میپردازیم.
فصل سوم: آثار تربیتی اعتقاد به مهدویت در دوره غیبت صغری:
تا سال 260 ه-ق شیعیان با امامان عصر خود در ارتباط بودند واز هدایت وفیض آنان بهره میبردند؛ اما در دوران غیبت صغری امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، ارتباط مستقیم مردم با حضرت واستفاده از هدایت وتربیت ایشان به طور معمول، میسر نبود. از اینرو حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) با تشکیل ساختاری نو واستفاده از راهکارهایی در جهت هدایت وتربیت مردم اقدام فرمودند.
با تشکیل سازمان رهبری شیعه در عصر غیبت صغری وامامت حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، ایشان با ایجاد نهاد وکالت وانتصاب نواب خاص وسفیران، بهره گیری از وکلای مورد اعتماد، از طریق توقیع ومکاتبه وملاقات، واز طریق علما وفقهای جامع الشرایط و... در جهت ساماندهی فکری، علمی واخلاقی شیعیان وهدایت وتربیت آنان تلاش میکردند.
بدین ترتیب، راهکارهای مهدوی در این دوران عبارت اند از:
- سازمان رهبری ونهاد وکالت(153)؛
- توقیع، مکاتبه(154) وملاقات(155)؛
- تربیت علما(156).
در ادامه به بررسی آثار تربیتی هر یک میپردازیم.
گفتار اول: آثار تربیتی سازمان رهبری ونهاد وکالت در تربیت افراد:
نقش حضرت وآثار تربیتی سازمان رهبری ایشان، از طریق بررسی نواب ووکلای حضرت ونیز نقش آنان در زمان غیبت، از طریق توقیعات ونامه های حضرت وفرمایشات وتوصیه های اخلاقی وتربیتی حضرت، از طریق ملاقاتهای حضرت در دوران غیبت وتوصیه های ایشان به افراد که در مباحث بعدی بیان میشود، روشن خواهد شد. ضمن آنکه تبیین میشود چگونه ایشان هدایت مردم را به طور مستقیم وغیر مستقیم در اختیار داشته اند ودر زمینه حفظ ارزشها وفرهنگ دینی وتربیت نسل مهدوی، اقدامات مؤثری انجام داده اند.
الف) سازمان رهبری:
شیوه رهبری امام در ایام غیبت کبری به منظور انجام رسالت تربیت وهدایت امت، وبا هدف بهره مندی متربیان آن دوره بوده است؛ از جمله مهمترین آثار تربیتی سازمان رهبری حضرت، میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
نجات شیعیان از گمراهی از طریق عنایت حضرت:
- پس از فوت أبا محمد، نائب دوم حضرت، میان ابن ابی غانم القزوینی وجماعتی از شیعه در مورد خلف وجانشین حضرت اختلاف افتاد ومشاجره در گرفت که ایشان با پاسخ به نامه شیعیان، شک وتردید را برطرف کردند(157).
پاسخ حضرت، نشانهای است بر اینکه امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، مردم زمان خویش را رها نکرده اند وبر همه امور نظارت دارند واز حیث روانی وتربیتی، با دلیل وتوجیه فکری وعقلانی، مردم را قانع میسازند واز گمراهی میرهانند.
- توقیع حضرت به آخرین نائب خود در اواخر غیبت صغری وعبارت «فَقَدْ وَقَعَتِ الغَیْبَهُ التّامّه...» که آغاز غیبت کبری ونشانه های آن وعلائم ظهور را بیان فرموده اند(158)، نشان میدهد که حضرت، مردم را در سرگردانی وناآگاهی رها نکرده اند وبا اعلام غیبت کبری ونشانه های آن، اظهار داشتند که منتظر باشند وبکوشند که حق را بشناسند تا گمراه نشوند.
- در ابتدای غیبت صغری، گروهی از شیعیان قم، مثل همیشه برای دیدار با امام حسن عسکری (علیه السلام) وتقدیم هدیه ووجوهات شرعی خود، به سامرا رفتند ودر آنجا متوجه شهادت حضرت شده، با ادعای جعفر کذاب مواجه گردیدند. پس از نیافتن امام بعدی، با حیرت وسردرگمی راهی قم شدند که در بیرون شهر سامرا، پیک امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) آنان را نزد حضرت برد. حضرت به شیعیان قم فرمودند: «نماینده خود را با نام عثمانبنسعید عمری در بغداد میگذارم تا در مواقع لزوم به او مراجعه کنید»(159).
بدین طریق حضرت، شیعیان قم را با اقدامی به موقع، در راهیابی درست وشناخت ولیّ زمانشان وخارج شدن از حیرت، یاری فرمودند. به این ترتیب مردم در هنگام ناامیدی وسختی ودر مشکلات علمی، مادی یا خانوادگی و... از طریق نائب با امام خود ارتباط برقرار میکردند. البته شناسایی این نائبان نیز با امدادهای غیبی ناحیه مقدسه صورت میگرفت. افزون بر این ماجرا که به «وفد قمیین» معروف است، میتوان به ماجرای حسن بن نضر قمی(160)، محمد بن ابراهیم بن مهزیار اهوازی(161) وأبو العباس احمد دینوری اشاره کرد(162) که به توضیح یکی از این موارد میپردازیم:
در مواردی برای نجات مردم از ادعاهای دروغین وهدایت آنها به مسیر اصلی، به امداد غیبی حضرت نیاز بود. امام برای مقابله با این مدعیان، روشهای مناسب وشیوه های خاصی داشتند؛ از جمله تعلیم مقایسه ظاهر مدعیان دروغین با سفیر راستین، چنانکه احمد دینوری پس از ورود به بغداد ومواجه شدن با ادعای نیابت سه نفر، با بررسی وضعیت ظاهری وخانه آنها توانست به صحت ادعای أبو جعفر عمری پی ببرد(163).
آماده شدن نواب برای حل مسائل مردم وراهنمایی شیعیان از طریق آموزشهای حضرت: از جمله روشهای امام وسفیران ایشان جهت هدایت مردم، حضور سفیر راستین در محفل مدعی سفارت وپیروان او بود که به شیوهای از وی درباره دروغ بودن ادعایش اقرار میگرفتند. مانند ادعای أبو طاهر محمد بن علی بن بلال که أبو جعفر عمری با راهنمایی امام، در محفل او وپیروانش حاضر شد وخطاب به او گفت: «آیا صاحب الزمان به تو امر نکرد که اموال را به من تحویل دهی؟» واو در حالی که رنگ باخته بود، چارهای جز اقرار ندید وهمین مسئله، موجب بازگشت برخی پیروانش شد(164). این چنین، حضرت وسفیر راستینشان، نقش هدایتی وتربیتی خود را ایفا کردند.
تربیت واصلاح افراد از طریق هدایت باطنی ونفوذ روحانی حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف): حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) از طریق هدایت باطنی ونفوذ روحانی نیز به تربیت واصلاح پیروان خویش میپردازند؛ چنانکه در کلام امام علی (علیه السلام) آمده است: «خداوندا! جز این نیست که باید حجتی از سوی تو در زمین باشد تا خلق را به سوی آیین تو رهنمون گردد واگر وجود ظاهری او از مردم پنهان است، ولی بیشک تعالیم وآداب او در دلهای مؤمنان پراکنده است وآنها بر اساس آن عمل میکنند»(165).
مسلم است کسانی همچون شیخ مفید که شایستگی لازم را داشته اند، تحت تربیت ویژه حضرت قرار گرفته اند(166).
از دیگر آثار تربیتی سازمان رهبری حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در میان مردم، حفظ سیره وسنت پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) واهل بیت (علیهم السلام) است. این امر با اقدامات عملی وتوصیه های کلامی حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، رفع نیازهای مؤمنان واصلاح مشکلات آنان، کشف انحرافات عقیدتی وافشای به موقع کذابان، امید بخشی وایجاد آمادگی وهمدلی در شیعیان، حل مشکلات علمی وفکری آنان و... صورت میگیرد که هر یک به مقتضای بحث خود، در مبحث نهاد وکالت، توقیعات وملاقات بررسی خواهد شد.
ب) نهاد وکالت:
یکی از مهمترین ارکان سازمان رهبری حضرت در دوره غیبت صغری، انتخاب نواب خاص از سوی حضرت واستفاده از آنان برای پیشبرد اهداف تربیتی بوده است. از کارکردهای نهاد وکالت وآثار تربیتی آن در میان مردم، میتوان به این موارد اشاره کرد:
هدایت شیعیان به مسیر اصلی امامت ورهایی بخشیدن از سردرگمیها وانحرافها: ارشاد شیعیان وتلاش برای راهیابی درست آنان ورهایی از سردرگمیها، در غوغای شیطنتهای فرمانروایان عباسی وادعای مدعیان دروغین نیابت وخیانت برخی نایبان امامان پیشین، از جمله کارکردهای نهاد وکالت بود. مانند أبو جعفر عمری ونقش هدایتی او در اقرار گرفتن از أبو طاهر محمد بن علی بن بلال درباره ادعای دروغش، که در گذشته مطرح شد. همچنین نواب خاص برای جلوگیری از انحرافها، بر روایات واحادیث وتألیف کتب دینی واموری از این قبیل نظارت داشتند(167).
جلب اعتماد مردم از طریق خرق عادت، با عنایت حضرت: برای مثال، أبو جعفر عمری در یک ماجرا با خرق عادت، از محل پارچه گمشده ای به یکی از شیعیان خبر میدهد(168)؛ یا حسین بن روح نوبختی به نامه ای نا نوشته که صفحه ای سفید بیش نبود وپرسش فقط در ذهن صاحب نامه بود، پاسخ داد(169)؛ یا اینکه علی بن محمد سمری در بغداد از وفات علی بن بابویه قمی در قم در همان تاریخ خبر داد(170).
جلوگیری از تفرقه شیعیان: از جمله فعالیتهای سفیران این بود که با اثبات امامت پسر امام حسن عسکری (علیه السلام)، جماعت امامیه را از انشعابهای بیشتر مصون دارند. در این راستا، آنان با نقل سخنانی از پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) وائمه (علیهم السلام) که بر ختم دوازده امام به امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) وغیبت ایشان دلالت داشت، توانستند انشعابها در مکتب تشیع را کاهش دهند ودر نهایت از بین ببرند(171).
پاسخگویی به پرسشهای فقهی وعلمی وعقیدتی مردم ومناظره با مخالفان: نائبان، مرجع مراجعات مردم در مسائل ومشکلات علمی واخلاقی، معتبرترین سند علمی وتربیتی وتعیین کننده حقانیت در شبهه های کلامی وعقیدتی بودند؛ چنانکه از نائب دوم حضرت در مورد مفوّضه وعقایدشان وپیروی از آنها سؤال شد، ایشان نظر مفوّضه در نسبت دادن خلق ورزق به ائمه (علیهم السلام) را تکذیب، وآن را از شئون ذات الهی ذکر کرد. مردم نیز چون میدانستند که نواب با حضرت در ارتباط هستند، سخنان آنان را با اطمینان میپذیرفتند(172). در ماجرایی دیگر، حسین بن روح نوبختی به سؤالی درباره علت تسلط دشمنان بر امام حسین (علیه السلام) پاسخ مفصل وقانع کننده ای داد؛ به گونه ای که راوی میگوید: تردید کردم که پاسخها از جانب او باشد، ولی چیزی نگفتم که خودش رو کرد به من وگفت:
اینها را از حضرت حجت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شنیده است(173).
به واسطه این کار نائبان، اطمینان وآرامشی پدید می آمد که از شدت بحران نبودِ امام میکاست. نائبان، وکلا را تثبیت میکردند وهر دو در جهت تحکیم وتثبیت فقیهان مرجع اقدام میکردند ومردم را برای طلب سؤالات ومشکلات از فقیه در زمان غیبت کبری، آماده میساختند(174).
رساندن نامه ها، پیامها، پرسشها ومشکلات مردم به حضرت ودریافت جواب وابلاغ به آنان: مانند نامه حضرت به محمد بن جعفر الاسدی که خاص پاسخ به سؤالات ومسائل شرعی وفقهی بوده واز طریق نائبان حضرت به او رسیده است(175) یا پاسخ به سؤالات فقهی محمد بن عبد الله بن جعفر الحمیری(176) که نائب حضرت به او ابلاغ کرد(177).
گفتار دوم: آثار تربیتی توقیع ومکاتبه:
نوشتن توقیع ونامه از طرف حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) یا پاسخ به نامه های نگاشته شده برای حضرت، وسیله هدایت خواص وعوام در مسیر حقیقت دین بوده است. مهمترین این آثار عبارت اند از:
اعلان نصب سفرا ووکیلان وآگاهی دادن به مردم درباره آنها: از جمله توقیع حضرت به نائب دوم، فرزند عثمان بن سعید، به مناسبت ارتحال پدرش وهمدردی حضرت در این مصیبت واعلام جانشینی او(178) یا توقیع حضرت درباره معرفی راویان حدیث که فرمود: «واما رخدادها وپیش آمدهایی در آینده روی خواهد داد، درباره آنها به راویان حدیث ما رجوع کنید؛ زیرا آنان حجت من بر شمایند ومن، حجت خدایم»(179).
حفظ ارزشها وفرهنگ دینی وسنت وسیره نبوی (صلی الله علیه وآله وسلم) واهل بیت (علیهم السلام) از طریق توصیه ها واندرزها: برای مثال، در مورد نهی از پرسشهای بیهوده، حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ضمن توقیعی، ظهور را در اختیار خدا وزمان آن را از علم واختیارات الهی دانستند ومردم را از پرسشهای بیهوده در حکمت ومصلحت غیبت نهی فرمودند(180).
در توقیعی، امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در موضوع لزوم محبت فرمود: «هر یک از شما باید کاری کند که وی را به محبت ودوستی ما نزدیک کند واز آنچه ناخوشایند ما وموجب کراهت وخشم ماست دوری گزیند؛ زیرا امر ما ناگهان فرا میرسد، در هنگامی که توبه در آن زمان برای او سودی ندارد وخداوند رشد وهدایت مطلوب را بر شما الهام فرماید وبه لطف خویش، شما را به به رهوری از رحمتهایش توفیق بخشد»(181). در بیان حضرت آمده است که عمل ما باید مطابق رضایت آنان باشد تا موجب محبت ودوستی حقیقی گردد؛ ضمن آنکه ایشان ما را از تأخیر انداختن در امر توبه ومتکی شدن به توبه آن لحظه برحذر می دارند.
در مورد ادای حقوق الهی، در توقیعی که برای شیخ مفید صادر شده وحضرت، ایشان را دوست بااخلاص خود میخوانند، به شیعیان سفارش میکنند: «سفارش میکنیم هر یک از برادران دینی تو را که تقوای الهی پیشه کرده است تا آنچه بر گردن دارد، به مستحقانش برساند؛ در نتیجه از فتنه های ویرانگر وگرفتاریها وآشفتگی های تاریک وگمراه کننده در امان خواهد بود وآن کس که در دادن نعمتهایی که خداوند به او کرامت کرده، به کسانی که فرمان رسیدگی به آنها را دارد، بخل ورزد، زیانکار دنیا وآخرت خواهد بود»(182).
در موردی دیگر، درباره حق امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) سفارش شده وحضرت در ضمن توقیعی، با توصیه به شیعیان میفرماید: «پس از خدا بترسید وتسلیم ما شوید وکار را به ما واگذارید وبر ماست که شما را از سرچشمه، سیراب بیرون آوریم... از راه راست منحرف نشوید وبه نادرستی نگرایید وبر اساس سنت آشکار الهی به وسیله محبت ودوستی خود، راه ومقصدتان را به سوی ما ادامه دهید»(183).
امید بخشی وهمدلی با شیعیان: حضرت صاحب الامر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) برای ایجاد آمادگی در شیعیان واعلام مراقبت از اعمال ورفتار وگفتار آنها، چنین بیان میدارد: «ما به همه اخبار واحوال شما علم داریم وچیزی از اخبار شما از ما دور نمیماند»(184). این چنین، ضمن اعلام همراهی، شیعیان را متوجه کنترل ونظارت دقیق خود میکنند.
در بیانی دیگر درباره رسیدگی به امور مردم، ضمن امید دادن وهمدلی با آنها می فرماید: «ما در رسیدگی وسرپرستی شما کوتاهی نکرده ویاد شما را از خاطر نمیبریم واگر جز این بود، دشواریها ومصائب بر شما فرود می آمد...»(185). بیان چنین عبارتی از جانب یک امام ومولا، آثار تربیتی عمیقی در قلب وعمل منتظران حقیقی میتواند داشته باشد.
در بیانی دیگر، حضرت در مورد کیفیت بهره وری از ایشان، ضمن اعلام امان وامنیت برای اهل زمین، شیعیان را مطمئن میکنند که اگر چه حضور ظاهری ندارند؛ اما همچون خورشید پشت ابر، آثار وبرکات خود را ارزانی میدارند: «اما کیفیت بهره وری از من در دوران غیبتم، همچون بهره وری از خورشید است؛ هنگامی که ابرها آن را از دیدگان بپوشانند ومن برای اهل زمین، موجب امان وامنیت باشم، همچنان که ستارگان برای اهل آسمان موجب امان میباشند. پس از آنچه به شما مربوط نیست، پرسش نکنید... وبرای تعجیل فرج بسیار دعا کنید که به راستی همین دعا، فرج شماست»(186).
حل مسائل ومشکلات علمی وفکری شیعیان وپاسخ به سؤالات شرعی: از این نمونه ها بسیار است؛ برای نمونه، پاسخ حضرت به سؤالات مختلف فقهی - عقیدتی محمد بن عبد الله بن جعفر الحِمْیَری در یکی از توقیعات(187).
کشف انحرافات عقیدتی وافشای دروغگویان ولعن مدعیان دروغین: مدعیان دروغین وفرقه های انحرافی، نقش زیادی در گمراه کردن مردم داشتند که حضرت با اقدام به موقع ونظارت وکنترل بر همه امور مسلمین، آنان را از انحرافها رهایی میبخشیدند. آن حضرت در توقیعی، شیعیان را از همنشینی با گروه گمراه «أبو خطّاب اجدع» برحذر داشتند ودر ضمن، توصیه فرمودند که مردم از مال حرام وباطل دوری کنند(188).
در اقدامی دیگر، حضرت توقیعی در اعلان لعن مدعی دروغین، «احمد بن هلال کرخی عبرتائی» وکیل سابق امام هادی وامام عسکری که فردی صوفی مسلک بود، صادر فرمودند که به دلیل جایگاه ویژه او واستفاده وی از منصب پیشین خود، ناگزیر حضرت دو یا سه بار، ماهیت دروغین وگمراه شدن او را اعلام ووی را لعن کردند.
توقیع حضرت در مورد اعلان لعن شملغانی که از مدعیان دروغین مهدویت بود(189)، شاهدی دیگر در این زمینه است.
هر یک از این موارد، بیانگر توجه حضرت به هدایت مردم وشناساندن افراد گمراه، نظارت وکنترل بر امور وانجام اقدامات تربیتی - هدایتی برای آنان است که از جمله آثار آن، هدایت مردم به مسیر اصلی وسیره وسنت معصومان (علیهم السلام) وحفظ ارزشها وفرهنگ دینی است که ضمن آن، به پرسشهای علمی وفکری شیعیان پاسخ داده شده وآنان را منتظر حقیقی وامیدوار وآماده تربیت میکند.
گفتار سوم: آثار تربیتی حضور علما وپرورش شیعیان:
از دیگر راهکارهای تربیتی حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) برای تقویت عقیده به مهدویت وتربیت مردم، تثبیت وتأیید علما وفقهای بافضیلت شیعه برای مراجعات مردم بود؛ علمایی همچون شیخ صدوق، شیخ مفید وشریف مرتضی(190). در این قسمت، به آثار وبرکات حضور علما در میان مردم اشاره میکنیم.
چنانکه پیشتر بیان شد، پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) وائمه (علیهم السلام) درباره حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) وغیبت او، از حدود دویست سال پیش از غیبت کبری سخن گفته بودند واین سخنان، در اوایل قرن دوم به همت یاران وشاگردان ائمه (علیهم السلام)، در صحیفه ها ونوشته های متعددی گردآوری شده بود. این نوشته ها که به «اصول مدوّنه» شهرت یافته بودند، اساس کتابهای بعدی علما درباره غیبت صغری وکبری ومهدی موعود (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شدند(191).
انگیزه علما از نوشتن کتاب در مبحث مهدویت، این بود که با آغاز غیبت صغری تا نیمه دوم قرن چهارم، مکتب اهل حدیث یا اخباریون، بر مدارس شیعی کاملاً مسلط شدند وموضوع مهدویت از مسائل بسیار مهم وبحث برانگیز آن دوره شد. دشمنان نیز از همین زاویه حمله میکردند واتهام میزدند. گروهی از متکلمان توانای شیعه از فرصتی که دولت آل بویه ایجاد کرد، برای مبارزه با افکار اخباریان واتهامات دشمنان در این بحث استفاده کرده، آثاری همچون تصحیح الاعتقاد ومقابس الأنوار فی الردّ علی أهل الأخبار (اثر شیخ مفید) والردّ علی أصحاب العدد (اثر شریف مرتضی) و... منتشر نمودند که به کاهش قدرت اخباریون واتهامات دشمنان به شیعه، کمک بسزایی کرد(192).
افزون بر تألیف کتاب وفعالیتهای علمی وپرورشی شاگردان، شیعیان در دوران غیبت صغری از طریق تلاش عالمان بزرگ شیعه وپیروی از ولایت وسفرا ووکیلان حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) رشد وتعالی می یافتند؛ از جمله:
- از اواخر قرن سه؛ یعنی آغاز غیبت صغری، تشیع امامی در ماوراء النهر (حوالی سمرقند) رواج یافت. عامل اساسی در این امر، وجود برخی عالمان شیعه در این ناحیه بود. محمد بن مسعود سمرقندی عیاشی، مؤلف تفسیر عیاشی(193)، از برجسته ترین عالمان شیعه بود که در سمرقند، مجلس درس داشت وخانه او مرکز علمی وآموزش وتربیت شاگردان بسیاری بود که از این طریق، مکتب تشیع را در این ناحیه پدید آوردند. به امور شیعیان در این نواحی، وکیلان امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در خراسان رسیدگی میکردند. در مقدمه من لا یحضره الفقیه شیخ صدوق آمده که در عصر غیبت صغری تشیع در ما وراء النهر رشد بیشتری یافت؛ چنانکه شیخ صدوق به آنجا سفر، وبا شیعیان دیدار کرده است(194).
- در عصر غیبت صغری، در شهر ری نیز گرایشهای قوی شیعی بروز وظهور بیشتری یافتند. حضور راویان ومحدثان وعالمان برجسته در این شهر در عصر غیبت، از تأثیر کار وکیلان این شهر که ارتباط نزدیک با شیعیان داشتند، حکایت دارد. از نمونه های بارز علما میتوان به محمد بن یعقوب کلینی، نویسنده کتاب الکافی اشاره کرد(195).
- شهر قم مرکز شیعیان بود، ولی در عصر غیبت صغری با توجه به شرایط خاص حاکم بر آن، حضرت برای وارد شدن فقها وعلما به صحنه، وگسترش وتربیت شیعه تأکید بیشتری کردند. از همینرو به دلیل آنکه متولیان مساجد از اهل سنت بودند، خانه های خود را محل آموزش وپرورش شیعه کردند؛ از جمله علمای بزرگ شهر قم، پدر شیخ صدوق بود که فرزندش با دعای حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به دنیا آمد ودیگری، احمد بن محمد بن خالد برقی که از شخصیتهای شاخص این عصر وصاحب تألیفات بسیاری است(196).
بدین ترتیب نائبان وسفرای چهارگانه به رهبری حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، با هدایتِ فعالیت های سازمان پرسابقه ی وکالت، همکاری وکلای برجسته در دوران غیبت صغری وآماده سازی علما، توانستند راه ارتباطی مطمئن وکارگشایی میان حضرت وشیعیان سرزمین های گوناگون برقرار سازند واز آن برای حفظ سازمان رهبری جهان تشیع در دوران حساس وسرنوشت ساز بهره جویند.
با پایان یافتن دوران غیبت صغری ووفات آخرین رهبر نهاد وکالت وصدور آخرین توقیع حضرت، دوران فعالیت سازمان وکالت پس از دو قرن تلاش (با محاسبه از زمان امام صادق (علیه السلام)) ودوران صدور توقیع از طرف حضرت، به پایان رسید وسازمان فقاهت در طول دوران غیبت کبری، ادامه دهنده راه سازمان وکالت تا عصر حاضر گشت(197).
با مرور شواهد تاریخی آثار تربیتی اعتقاد به مهدویت در دوره غیبت صغری، وبا عنایت به آثار تربیتی راهکارهای مهدوی وسازمان رهبری (از طریق نهاد وکالت، توقیع، حضور علما و...) بر افراد، وبا توجه به مواردی که در بحث دوره قبل از غیبت گذشت، محورهای آثار تربیتی اعتقاد به مهدویت در میان مردم، عبارت است از: انتظار همراه با صبر در مشکلات وامید به بهبود شرایط، شکلگیری جنبشهای مردمی برای مبارزه با ظلم، ادعاهای مهدویت با نیت خیر وایجاد تحول یا کسب قدرت که در پایان به طور گذرا به آثار آنها اشاره میکنیم:
- احیای شیعه در جهان اسلام، پس از سه قرن مبارزه وترک حالت تقیه وحضور در صحنه رقابت(198)؛
- رابطه گرم وصمیمانه مرجعیت دینی شیعه ومرجعیت سیاسی وتحقق امید وانتظار شیعیان برای ایجاد تحول(199)؛
- برگزاری کرسیهای علمی علما با حمایت حکومت؛ مثل کرسی کلام شیخ مفید، شریف مرتضی وشیخ طوسی(200)؛
- پیروزی جنبشهای مردمی وتشکیل دولتهای شیعی آل حمدان(201) وآل بویه(202) به نیت مبارزه با ظلم (آثار تربیتی اعتقاد به مهدویت در دولت آل بویه، با اقداماتی مثل احیای فرهنگ شیعی، بزرگداشت ائمه (علیهم السلام)(203)، برگزاری مجالس پاسخ به شبهات دینی(204) ومهدویت، وتألیف کتاب در مورد مهدویت(205) جلوهای دیگر یافت).
فصل چهارم: آثار تربیتی اعتقاد به مهدویت در دوره غیبت کبری:
تا به حال دو گام از این مراتب تربیتی را در دوره پیش از غیبت وغیبت صغری طی کردیم؛ اکنون برآنیم که در گام سوم، به چگونگی تربیت امت توسط حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) وآثار تربیتی اعتقاد به ایشان واجرایی شدن راهکارهایشان در دوره غیبت کبری بپردازیم.
برخی اقدامات وراهکارهایی که در قالب یک ساختار تربیتی هماهنگ برای این دوره در نظر گرفته شده، عبارت است از:
- توصیه برای تمسک به سیره وسنت اهل بیت (علیهم السلام) وسخنان خودِ حضرت برای عمل در دوران غیبت ایشان؛
- جایگزینی فقها وعلما ونواب عام؛
- ملاقات با برخی خواص ونقش آفرینی حضرت در حل مشکلات؛
- راهنمایی وکمک به برخی عوامِ خاص.
پیش از ورود در بحث اصلی، فایده امام غائب وچگونگی بهرهمندی از او را توضیح میدهیم.
گفتار اول: فایده امام غائب وچگونگی بهره مندی از او:
با توجه به شرایط خاص دوران غیبت کبری، اینگونه به ذهن میرسد که فایده امام غائب چه میتواند باشد؟ امام غائب، چگونه میتواند وظایف امامت وولایت خویش را انجام دهد، در حالی که در میان مردم حضور ندارد؟ آیا غیبت با وظیفه هدایت وتربیت امام، سازگار است؟
برای پاسخ به این پرسشها، ابتدا امامت را از قول علامه طباطبایی تعریف میکنیم:
امامت حقیقی، ورای مقام اطاعت یا ریاست دین ودنیا یا وصایت وخلافت در زمین، به معنای حکومت در بین مردم است(206).
امام غائب، روش هدایت وتربیتی خاصی دارد که با روش پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) ودیگر معصومان (علیهم السلام) متفاوت است. در کیفیت بهره مندی از حضرت در زمان غیبت، در کلام خود ایشان آمده است: «کیفیت نفع بردن من در زمان غیبتم، مانند نفع بردن به واسطه خورشید است، هنگامی که ابرها او را از دیدگان مستور نماید»(207).
نکته قابل توجه این است که این سؤال پیش از تولد حضرت نیز مطرح بوده؛ وپیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) نیز پاسخی مشابه کلام حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) (بهرهمندی از خورشید در پشت ابر) بیان فرموده اند(208).
توصیف بیان شده حاکی از آن است که اصل قضیه غیبت نه تنها مانع تربیتی نیست، بلکه دارای آثار وفواید تربیتی برای بندگان خداست؛ از جمله:
امتحان بندگان از طریق غیبت حضرت وگزینش صالحان: اولین نکته دارای اهمیت در این بحث، امتحان بندگان از طریق غیبت حضرت وایام غیبت است؛ زیرا به واسطه غیبت، به ویژه اگر سرّ آن نامعلوم باشد، مرتبه ایمان وتسلیم افراد در برابر تقدیر الهی، ظاهر میشود وقوت تدین وتصدیق آنان آشکار میگردد. همچنین در زمان غیبت، به واسطه حوادث وفتنه هایی که روی میدهد، شدیدترین امتحانات از مردم گرفته میشود.
امتحان، یکی از سنن الهی در گزینش صالحان است. زندگی ومرگ، داشتن ونداشتن، مقام، بیماری و... همه وسایل تخلیص وتربیت، امتحان برای ظهور کمالات وفعلیت یافتن استعدادها ونمایش شخصیت، ایمان، صبر، استقامت، میزان درجه حضور وتسلیم افراد در برابر خداست(209).
از آنجا که دوران غیبت، طولانی میشود، افراد به شک میافتند وجز مخلصان وافراد بامعرفت وآزموده ومعتقد حقیقی، باقی نمیمانند. ایمان به بقا وحیات حضرت، انتظار ظهور در دوران بسیار طولانی غیبت توسط منتظران ونیز ایمان به غیب، استواری عقیده واعتماد به خبرهای غیبی پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) واولیا، نشانه ایمان به قدرت الهی آنان وعلامت قوت تسلیم وتمکین این منتظران در برابر برنامه دین است(210).
آمادگی بشر برای ظهور وحرکت به سمت اصلاح وتکامل: یکی از مصالح وفواید غیبت، انتظار وتکامل بشر وآمادگی فکری او برای ظهور آن حضرت است. از جمله این اسرار، آن است که افراد بشر به تدریج برای ظهور آن مصلح حقیقی وسامان دهنده وضع بشر، آمادگی علمی واخلاقی وعملی پیدا کنند؛ زیرا روش آن حضرت، مانند انبیا واولیای گذشته نیست که مبتنی بر اسباب وعلل عادی وظاهری باشد؛ بلکه بر اساس حکم به باطن است. سیره ایشان در رهبری جهانیان، مبنی بر حقایق وحکم به واقعیات، مسامحه نکردن در امور دینی، احقاق حقوق در رد مظالم، بازخواست دستنشاندگان وارباب قدرت ورسیدگی به کار آنان است که تحقق این امور، در گرو تکامل علوم ومعارف، وترقی ورشد فکری وایمانی بشر است؛ به طوری که زمینه عالمگیر شدن آموزه های اسلام وجهانی شدن حکومت احکام قرآن فراهم باشد(211).
در زمان حضور ائمه (علیهم السلام) وبا وجود تلاشهای آنان در راه تربیت واصلاح همه انسانها، به دلیل فقدان فهم ودرک مناسب عامه مردم، تنها خواص در پرتو تربیت ائمه (علیهم السلام) رشد میکردند.
شاید بتوان ادعا کرد که دوران حضور ائمه (علیهم السلام)، برای رشد وبالندگی خواص مناسب بوده است. غیبت آخرین ولیّ خدا، با توجه به شرایط خاص این دوران وسیر حکومتها وناعدالتیها در جهان، احساس نیاز به یک مظهر عدل جهانی ومنجی را در دوران غیبت برمیانگیزد؛ به گونهای که ندای فطرت مردم را زنده میکند. در زمان دیگر ائمه (علیهم السلام)، آنان حضور داشته اند وبیشتر مردم از حضور آنان استفاده نکرده اند؛ اما حال رویکرد به سمتی است که معصوم، حاضر نیست وبه تدریج احساس نیاز مردم به حجت زمان وضرورت تربیت از طریق او بیشتر برانگیخته میشود وآنها با تشنگی وولع بیشتر به دنبال تکامل واصلاح هستند.
بنابراین یکی دیگر از حکمتها وفواید غیبت را میتوان آمادگی جهانی برای ظهور خاتم الأوصیاء (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بیان کرد که باید زمینه ی پذیرش در سطح کلی وعمومی آماده باشد.
سرّ تربیتی غیبت آنگونه است که با غیبت معصوم (علیه السلام) واوضاع نامطلوب وتاریک جامعه، مردم طلب نور میکنند ودر یک کلام، فلسفه این غیبت طولانی وفایده آن، تربیت وتکامل وایجاد آمادگی برای ظهور در عموم مردم است(212).
حضرت در پشت پرده های غیبت، دلهای آماده را تحت جذبه مخصوص خود قرار میدهد واز طریق هدایت باطنی وبا در نظر گرفتن راهکارهایی، به تربیت وتکامل بشر میپردازد. در ادامه به بررسی راهکارهای تربیت مهدوی در دوران غیبت کبری وآثار تربیتی آن میپردازیم.
گفتار دوم: آثار تربیتی توصیه برای تمسک به سیره وسنت اهل بیت (علیهم السلام) وسخنان حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف):
هر چند غیبت ظاهری مربی، برخی محرومیتها را در پی دارد؛ اما این غیبت، بر اساس حکمتها وشرایطی بوده است ودر ضمن آن، امکاناتی هم در نظر گرفته شده که دارای آثار هدایتی وتربیتی است.
در زمان غیبت کبری، کتاب خدا وسنت رسول (صلی الله علیه وآله وسلم)، احادیث وآموزه های یازده معصوم (علیهم السلام) وسیره عملی ایشان در ابعاد گوناگون، دوران هفتاد ساله غیبت صغری ومجموعه ارشادها وآموزه ها در این دوره که از طریق نائبان ووکلای حضرت منتقل شده است ووجود جمعی از عالمان وبزرگان شیعه که با واسطه های کم، دوره های تربیتی امامان (علیهم السلام) را درک کرده اند(213)، از راهکارهای عملی تربیت متربیان ومنتظران است.
أبو نصر فارابی وبرخی دیگر از فیلسوفان میگویند:
هنگامی که رئیس [مدینه فاضله] غایب بود، باید به سنن وقوانین پیشینیان او عمل کرد؛ علمای بزرگ تشیع نیز همین سیره را عملی کرده اند(214).
در کلامی از خود حضرت نیز چنین آمده است: «بکوشید در صراط مستقیم باشید وبه چپ وراست نروید؛ ما را با شناخت وحجت قبلی، الگوی خود قرار دهید»(215).
این است که با وجود میراث هدایتی وتربیتی ائمه پیشین (علیهم السلام) که در ابعاد گوناگون به جای مانده است وبا وجود توصیه ها وسخنان حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در دوران غیبت صغری، درمییابیم که آثار وجودی حجت در دوران غیبت، به طور کلی منتفی نیست.
مهمترین آثار این راهکار تربیتی که با عمل به سنت وسخنان چهارده معصوم (علیهم السلام) حاصل میشود، عبارت اند از:
اعتقاد به واسطه فیض بودن حضرت: به واسطه اخبار مستفیضه قطعیه، ثابت شده که ذات ائمه (علیهم السلام)، علت غایی ایجاد مخلوقات عالم است. از این رو، حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نیز واسطه فیض الهی وعلت غایی مخلوقات هستند وبدون ایشان، زمین واهل زمین مضطرباند؛ چرا که حضرت، واسطهای تکوینی است وچنانکه پیشتر گفته شد، از انظار عموم، غائب؛ ولی درباره نفوس شایسته، هدایت باطنی دارند وآنان را به حق وحقیقت وبه سوی هدایت وسعادت، هدایت خواهند کرد(216).
شیعیان معتقدند آنچه از مادیات ومعنویات به آنان میرسد، همگی به برکت وجود حضرت وفیض پر برکت ایشان است واینجاست که آثار تربیتی این اعتقاد، بروز وظهور میکند ومردم به امید حضرت وهدایت وتربیت توسط ایشان، برنامه سعادتبخش خود را دنبال میکنند.
در کلامی از زیارت جامعه کبیره(217) که ائمه (علیهم السلام) به آن گواهی داده اند، آمده است که افاضه فیض بدون واسطه حضرت، امکانپذیر نیست. اعتقاد به اینکه امام، واسطه فیض است وبه مؤمن کمک میکند، موجب ثبات وصلابت مؤمن در عقیده اش میشود ودر رویارویی با طاغوت وظلمت، به او قوت قلب میبخشد(218).
احساس وجود وحضور امام ونظارت ایشان: بنا بر فرموده شخص حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) که در بخش توقیعات ذکر شد، حضرت از احوال همه انسانها واوضاع آنان آگاهی دارند ومراقبتها وکنترلهای حضرت ورسیدگی وسرپرستی ایشان دائمی است(219).
اگر چه حضرت، حکومت ظاهری ندارند؛ اما شئون امامت ورهبری را در حدّ امکان بر عهده دارند ووظایف خود را به بهترین شکل انجام میدهند. هدایت اشخاص، یاری مؤمنان بر مخالفان، حل مسائل مشکل علمی، موعظه افراد وتعلیم معارف، رفع گرفتاریها ودفع انواع عذاب ویاری دادن به علما در استنباط احکام دین و...، از جمله اقدامات حضرت است.
فرمایش حضرت به شیخ مفید که فرمود: «شیخ، تو فتوا بده، ما اصلاح میکنیم»(220)، یا سخنان دیگر که در بخش توقیعات بیان شده است، بر آگاهی حضرت ومراقبت ایشان بر احوال امت دلالت دارد.
حال، آگاهی مردم بر چنین مواردی وایمان آنان به امام غائب؛ اما زنده ودارای حضور مفید ومؤثر، منشأ حیات ونشاط مذهب است؛ چنانکه هانری کربن به علامه طباطبایی گفته است: مذهب شیعه باقی است، به دلیل اینکه اعتقاداتش بر اساس رجوع به امام زنده شکل میگیرد وهمه شیعیان حقیقی، به این رهبر وپیشوای کامل اقتدا واز سیرت او پیروی میکنند(221). این احساس حضور امام ونظارت ایشان، افزون بر آثاری؛ همچون اطمینان به حضور یک مربی ویقین به تربیت وهدایت او، شور ونشاط ودلگرمی به داشتن پناهگاه ویاریگر و...، حس مراقبت افراد بر رفتار وگفتار وکردارشان را به دلیل نظارت حضرت تقویت میکند.
به فرموده حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف): «ما تربیت یافته های پروردگارمان هستیم ومخلوقات دیگر از ما وتحت تربیت ما هستند»(222).
احساس وجود وحضور حضرت کمک میکند که انسان با بهره گیری از هدایت وتربیت این امام ونظارت کامل بر اعمال خود، از متربیان خوب آن مربی باشد.
گفتار سوم: آثار تربیتی جایگزینی فقها، علما ونواب عام:
بر اساس روایات، مقام نیابت عامه به حکم خود ائمه (علیهم السلام)، به ویژه امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، به فقیه واجد شرایط تفویض شده است. دو سند مرتبط با این بحث، مقبوله عمر بن حنظله(223) ونیز توقیع حضرت در پاسخ به سؤال إسحاق بن یعقوب است که در مورد شیوه رجوع مردم در حوادث در ایام غیبت کبری صادر شده است؛ حضرت فرموده است:
اما آنچه سؤال کردی، خداوند تو را هدایت کند وثابتقدم دارد؛ اما در حوادثی که پیش می آید، به راویان حدیث ما (فقها) مراجعه کنید؛ زیرا آنان حجت ونمایندگان من هستند بر شما ومن، حجت خدا بر شما هستم(224).
از این توقیع، به خوبی معلوم میشود که فقهای عادل، نماینده ونواب عام حضرت هستند وخود ایشان، مردم را به آنان ارجاع داده اند. بنابراین فقیهی که نگه دارنده نفس خود، محافظ دین ومطیع امر مولاست، بر عوام واجب است که از او تقلید کنند. این مطلب گواه آن است که مسلمانان در ایام غیبت، بدون پناهگاه رها نشده اند(225).
در روایتی دیگر، نواب عام وفقیهان واجد شرایط، سرپرست یتیمانی معرفی شده اند که آن یتیمان، افراد دورمانده از امام ومولای خویش هستند(226). در مثالی دیگر، امام رضا (علیه السلام) علی بن مسیّب را برای آموزش علوم دینی، به زکریا بن آدم قمی ارجاع دادند وفرمودند: «علوم دینت را از او بیاموز»(227).
بدین ترتیب، مهمترین وظایف فقها ونواب عام در هدایت وتربیت امت، عبارتند از: الگوگیری از آرمانها وسیره حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)(228)، حراست از معارف حقیقی اسلامی(229) ونیابت(230). اکنون با روشن شدن جایگاه خاصِ نواب عام وتوان آنان در تأثیرگذاری، آثار تربیتی این راهکار مهم را توضیح میدهیم.
اثر غیبت بر تربیتِ خودِ علما: دوران غیبت ومسئله انتظار مهدی موعود (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، زمینه تربیت علمای دینی را در بخشهای مختلف فراهم کرد وعلما را برای ایفای نقشها ومسئولیتهایی که در فقدان معصوم بر عهده داشتند، به تلاش مستمر وسازمان یافته واداشت. از همین رو، علما نقش مشخص وجدیتری در جامعه عهده دار شدند وسازمان روحانیت وعلما، جایگزین نهاد وکالت گردید وحوزه های علمیه در این راستا شکل گرفتند.
فقها وعلمای اسلام، شاخص ترین قشری بودند که در هدایت وارشاد وتعلیم وتربیت مردم ودفاع از عقاید اسلام، همت گماردند ودر هر عصری، با استفاده از جایگاه وعظ وخطابه، نوشتن کتاب، برگزاری کلاسها وحوزه های علمی ودرسی، بحث ومناظره با مخالفان وملحدان و... ایفای نقش کردند(231).
رشد وترقی حاصل شده در زمینه های مختلف کلامی ونوشتاری، از آثار دوران غیبت وایام انتظار است.
اقدام علما به هدایت مردم برای عمل به سیره وسنت، وتربیت آنان بر این محور: علما ونواب عام، ضمن رشد وبالندگی وتربیت خود در مسائل گوناگون علمی وعملی، بر اساس وظایف خویش که در مباحث قبل اشاره کردیم، با الگوگیری از آرمانهای مهدی موعود (عجل الله تعالی فرجه الشریف) وسیره آن حضرت، به منظور حراست از معارف اسلامی وروح عدالت خواهی وستم ستیزی، سرپرستی امت اسلامی را بر عهده گرفتند ومردم را بر اساس سیره وسنت چهارده معصوم (علیهم السلام) واحکام الهی هدایت کردند. همچنین به تربیت عقلی وایمانی آنان، از طریق تقویت معرفت وبصیرت دینی ونشان دادن محاسن معارف اسلامی و... اقدام نمودند.
همچنانکه مردم در زمان غیبت، معتقدند تنها مرجعی که میتوانند دین را از آنان فراگیرند، علمای دینی هستند؛ امید است علمای این عصر نیز، همچون علمای عصرهای گذشته، بتوانند در غیاب معصوم، پاسخگوی نیازهای مردم باشند.
گفتار چهارم: آثار تربیتی ملاقات با برخی علما:
از دیگر راهکارهای حضرت، بحث ملاقات است. با توجه به موارد مطرح شده در قسمت ملاقاتها در عصر غیبت صغری وبنا بر پذیرش اصل ملاقات، حضرت در مواقع وشرایط خاصی با برقراری ارتباط با برخی علمای واجد شرایط ورفع مشکلات علمی ومالی آنان یا آگاه ساختن آنان بر اموری ویا ارتباط با برخی عوام پاکسرشت وراهنمایی وکمک به آنان در مسائل مختلف، راه ارتباطی دیگری را برای هدایت وتربیت افراد برگزیده اند. آثار تربیتی این راهکار حضرت در زمان غیبت کبری، عبارت اند از:
ایجاد انگیزه ومواظبت عملی برای کسب این توفیق: با نگاهی گذرا به شرح حال کسانی که در طول غیبت کبری حضرت را زیارت کرده اند، روشن میشود که توجه قلبی، مواظبت عملی، رعایت تقوا واستمرار عبادت وبندگی خدا واطاعت از اولیایش، زمینه های ایجاد این توفیق الهی بوده است. علم ومعرفت به این مسئله وچگونگی حاصل شدن توفیق زیارت حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) وآگاهی بر ملاقاتهای حضرت با افرادی؛ همچون سید بن طاووس، علامه سید بحر العلوم، شیخ محمد علی فشندی، سید علی اکبر آقای قاضی، سید عبد الکریم کفاش، ملا علی نوری همدانی و...، موجب ایجاد انگیزه والگوگیری در افراد دیگر میشود؛ همچنانکه در بررسی موارد مطرح شده در کتب مربوطه ونقل ماجراها، شاهد تلاش وتکاپو ومواظبت عملی شاگردان آنان برای کسب این توفیق الهی بوده ایم(232).
ذکر این مطلب در اینجا لازم به نظر میرسد که «شاید بالاترین آرزوی هر شیعه پاک وخالص، زیارت حضرت باشد؛ لکن باید توجه داشت که مهمتر از زیارت حضرت، راضی بودن مولای عالم از ماست وبالاترین مقام، رضایت خدا ورضایت مولای زمان است»(233).
در بحث ملاقات وزیارت حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، اصل مهم، احساس حضور ونظارت ایشان وملاقات دائمی حضرت، در قلب وروح انسان است. زمانی که هر لحظه ودر هر مکان، حضور معنوی حضرت را درک، ودر جهت اطاعت از او تلاش کنیم، در راستای تربیت مهدوی گام برداشته ایم.
برکات دیدار با حضرت: دیدار حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) خود، جزئی از فرج است؛ فرجی که انسان را از رذایل اخلاقی وصفات ناپسندی که قرآن واهل بیت (علیهم السلام) نهی فرموده اند، دور میدارد؛ فرجی که منتسب به حضرت است واز طریق شناخت امام، مقام نورانیت وولایت الهی حاصل میشود وبه همراه آن، کمالات معنوی فراوانی پدیدار میگردد؛ فرجی که موجب توفیق درک محضر امام میشود وپیمودن راه کمالات معنوی نیز آسان میگردد(234)؛ به فرموده پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم): «خوشا به حال کسی که امام زمان را ملاقات کند»(235).
گفتار پنجم: مروری بر شواهد تاریخی آثار تربیتی عقیده به مهدویت:
در مبحث شواهد تاریخی عقیده به مهدویت در دوران غیبت کبری، با توجه به طولانی بودن این دوران، سعی میشود شواهد تاریخی با سیر منطقی زمانی مطرح گردد؛ هر چند برخی شواهد به طور مشترک در طول غیبت کبری رواج داشته است. در ضمن با توجه به مباحثی که در مبحث تاریخی عصر قبل از غیبت وعصر غیبت صغری مطرح کردیم ومبنا را در شواهد تاریخی، انتظار توأم با صبر وامید به بهبودی شرایط، جنبشهای مردمی ومدعیان مهدویت قرار دادیم، در عصر غیبت کبری نیز با همین مبنا، ولی متناسب با شرایط واحوالات این عصر وبیان نکات دیگر، بحث خود را دنبال میکنیم.
الف) انتظار همراه با صبر وامید:
در طول هزاره اول اسلامی در ایران، از دوران حکومت خلفا، امویان وعباسیان تا زمان مغولان وتیموریان و... وپیش از سلسله صفوی، مذهب رایج، مذهب اهل سنت بوده است. برنامه مذهب شیعه در مقابل ظلم وستم وبی عدالتی حکام، انتظار وامید به زندگی در بازگشت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بوده است(236). عدهای این انتظار را همراه با صبر وقرار دادن نمادی برای انتظار خود، دنبال میکردند که برخی از مصادیق آن عبارتند از:
1. پس از حملات ویران گر ووحشیانه مغول به ایران وحاکمیت آنان بر جان ومال وناموس مردم، شیعیان نشانه های ظهور را نزدیک میدیدند. یاقوت حموی، مورخ معروف قرن هفتم، مینویسد: «در سالهای نخست حمله مغول، در شهر کاشان که کانون تشیع بود، مردم شهر هر روز هنگام سپیده دم، از دروازه شهر خارج میشدند واسب زین کردهای را با خود میبردند تا حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، در صورت ظهور بر آن سوار شوند»(237).
2. همچنین در زمان فرمانروایی سربداران، یکی از فرمانروایان سربدار، مسئله مهدویت وانتظار ظهور مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را احیا کرد؛ تا آنجا که دستور داد نظیر همین عمل در شهر سبزوار که یکی از مراکز تشیع بود، صورت گیرد وهر صبحگاه وشامگاه، اسب زینکردهای را در ابتدای شهر آماده نگه دارند تا اگر امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ظهور کردند، بیمرکب نباشند(238). به بیان «میرخواند» در روضه الصفا: «هر بامداد وشب، به انتظار صاحب الزمان، اسب کشیدندی»(239).
درست بودن یا درست نبودن این عمل، محل بحث ما نیست؛ مهم این است که این اسب نزد مردم کاشان وسبزوار، یک نماد انتظار بوده است که مردم با انجام دادن این عمل ودر هر روز هنگام سپیده دم، یا هر صبحگاه وشامگاه، انتظار موعودشان را به یاد می آوردند وبا توجه به کوچک بودن شهرها در آن زمان، در هنگام عبور هر عابری از دروازه شهر، با دیدن این صحنه، یاد حضرت وانتظار ایشان تداعی میشده است. طبق نظر صاحب نظران، این حرکت نمادینی است تا به مردم بفهمانند صبح وشام به فکر امام زمان خود باشند واین آمادگی را داشته باشند که در پای رکاب او گام بردارند(240).
3. صدقه دادن به نیت سلامتی حضرت که از اقدامات مهم نزد شیعیان بوده ودر سفارش سید بن طاووس به فرزندش آمده است: «حوائج حضرت را مقدم بر حوائج خودت، وصدقه دادن از سوی آن حضرت را مقدم بر صدقه دادن از طرف خودت قرار بده»(241).
4. هدیه دادن اعمال به حضرت؛ مرحوم نوری طبرسی در نجم الثاقب آورده است: «حج کردن به نیابت از آن حضرت، از قدیم میان شیعیان مرسوم بوده است»(242).
5. بزرگداشت حضرت وبرگزاری مجالس ادعیه وخواندن دعای توسل، ندبه، دعای عهد، دعای فرج و... از نشانه های انتظار همراه با صبر وامید است؛ چرا که در دعای ندبه با بیانهای مختلف، انتظار آمدن حضرت، محبت به او، امید به درک حضور او وصبر و... را هر جمعه ندبه میکنند(243).
همچنین شیعه به خواندن دعای عهد توصیه شده است تا هر روز جمعه با مهدی آلمحمد (صلی الله علیه وآله وسلم) بیعت کند: «خدایا! من در بامداد امروز ونیز تا زمانی که زندگی کنم، با او تجدید پیمان میکنم وبیعت او را بر گردن میگیرم که هرگز از او روی برنگردانم وهرگز از بیعت او دست برندارم. خدایا! مرا از یاران، کمک کاران، مداهنین، شتابندگان به سوی او برای برآوردن خواسته هایش واز فرمانبرداران دستورهای او وحامیانش واز پیشیگیرندگان در دوستی او واز شهیدان رکابش قرار بده»(244).
این ادعیه، میراثی است که علمای ما در عصر غیبت کبری به آن مقید بوده اند که در مجموعه مفاتیح الجنان شیخ عباس قمی نیز گردآوری شده است وتکرار ومداومت بر آن (دعای فرج ودعای عهد)، وتکرار هفتگی آن (دعای ندبه، توسل) موجب یادآوری رکن انتظار وشاخصهای امید، تلاش برای آمادگی واصلاح نفس و... ورسوخ اعتقاد به مهدویت در دل وجان وروح میشود.
6. توجه به اماکن خاص منتسب به حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، از جمله مسجد جمکران که درباره آن سندی از دوره صفوی موجود است. این سند، دستخطی از پسر فیض کاشانی، علم الهدی، (متوفای 1091ه-.ق) است که به همراه پدر به زیارت جمکران رفته است واز قول پدرش بیان کرده که شیخ بهایی وعلامه محمد تقی مجلسی هم به زیارت جمکران می آمده اند(245).
در زمان ما نیز شاهد سیل گسترده مردم در شبهای چهارشنبه در مسجد جمکران هستیم. این حضور وحرکت مردم مشتاق پیاده وسواره، وحضور مستمر وهفتگی آنان در این مکان که منتسب به حضرتش است، سنبل ونمادی از انتظار در این روزگار به شمار میرود. پناه بردن به این مکان وندبه ها وناله های مردم در هر هفته، نشانی آشناست برای آنان که خود نیز، سنبل ونماد صبر وانتظارشان را حضور در این مکان قرار داده اند تا به این وسیله، قلب وروحشان آرام گیرد وبا کسب انرژی وامیدی دوباره، در روزگار غیبت، ایام انتظار را بگذرانند.
7. گرامیداشت مقام حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) وبزرگداشت میلاد ایشان، هدیه دادن اعمال به پیشگاه حضرت، یاد کردن حضرت در مراسم حج وبه جا آوردن حج به نیابت از ایشان، توجه به موضوع نظارت دائمی حضرت بر اعمال شیعیان ورسیدن کارنامه اعمال آنها به دست ایشان در روزهای دوشنبه وپنجشنبه وشبهای قدر و...، میراث مشترک علما ومعتقدان به امید وصبر در ایام انتظار است که به دست ما رسیده است ودر روزگار ما هر چه میگذرد، بر گستردگی مجالس واشتیاق مردم به دعای ندبه وزیارت جمکران افزوده میشود. این امر، از اضطرار مردم، تشنگی وولع آنان واحساس نیاز شدیدشان به ظهور منجی رهایی بخش، وافزایش محبت ومعرفت به امام زمانشان حکایت دارد.
این آثار تربیتی اعتقاد به مهدویت، در قالب نمادهای صبر وانتظار، شور وشوق برای آمدن حضرت، ابراز محبت ودلتنگی برای حضرت، به یاد او وبرای سلامتی ایشان صدقه دادن و... بروز مییابد.
ب) نقش انتظار وامید، در شکل گیری جنبشهای مردمی:
اعتقاد به بازگشت امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، آن که عدالت را در جهان میگسترد وصلح وآرامش را به ارمغان میآورد، شیعه را وامیداشت که باور داشته باشد جهان در غیبت حضرت، ناقص است وانسان که همواره در جستوجوی کمال است، به کمال انسان وجامعه نخواهد رسید، مگر با ظهور قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف)(246).
از این رو، شیعه با این اهداف وانگیزه که برخاسته از اعتقاد به مهدویت بود، در جهت رفع ظلم وایجاد تحول واستقرار عدالت، با روحیه ایثار وجهاد میکوشید؛ چنین انگیزهای در تشکیل دولت سربداران(247) وصفویان(248) مشاهده میشود.
با توجه به تأثیرات قیام سربداران خراسان بر مناطق دیگر که در تاریخ نقل شده، می توان احتمال داد مهدی گرایی واعتقاد به مهدویت که از مباحث مورد توجه سربداران بوده است، در مناطق دیگر نیز بروز وظهور یافته باشد.
در تاریخ، قیام سربداران کرمان وسمرقند طبرستان، تحت تأثیر سربداران خراسان وقیام مرعشیان مازندران، تحت تأثیر قیام سمرقند ذکر شده است؛ ضمن آنکه مرعشیان مازندران، در حکومت آلکیا در گیلان ودولت صفویان تأثیرگذار بوده اند(249).
آنچه ذکر شد، رسوخ اعتقاد به مهدویت وانتظار را در روح وقلب واعمال مردم نشان میدهد که شاخصه هایی؛ چون ایستادگی در برابر ظلم وظلم ستیزی، تحول خواهی وتلاش برای اصلاح را جلوه گر میسازد؛ اما نقش انتظار وامید، در شکل گیری حرکتهای رهایی بخش در ایران وجهان اسلام که مربوط به دوره معاصر است، از این قرار است:
انقلاب اسلامی ایران واعتقاد به مهدویت: یک عامل فکری وایدئولوژیکی مهم در شکل گیری انقلاب ایران که از نگاه تیزبین نظریه پردازان ونویسندگان داخلی وخارجی پنهان نماند، مسئله غیبت حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) وانتظار ظهور منجی عالم بشری است. به نظر آنان، این باور واعتقاد، زمینه ساز تغییر نگرش ورفتارهای مردم ایران، تقویت بنیانهای فکری وفرهنگی جامعه، گسترش روزافزون اندیشه های اصلاح طلبانه، تلاش وکوشش برای تغییر وتحول، نپذیرفتن حاکمیتهای سیاسی فاسد، داشتن امید وآرزوی پیروزی ودر نهایت، قیام علیه بی عدالتیها وزمینه سازی برای انقلاب جهانی مهدی موعود (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بوده است.
نقش وتأثیر انتظار در شکلگیری مبانی فکری وایدئولوژیکی انقلاب، انکارناپذیر است. با توجه به مؤلفه های ظلم ستیزی انتظار، مشروعیت نداشتن حاکمان سیاسی، نصب عام فقیهان به نیابت از امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، امید به اصلاح وتعالی جامعه ونابودی مظاهر ظلم وفساد، غصب حق حاکمیت ائمه (علیهم السلام)، محدودیت جامعه از فیض حضور امام، زمینه سازی برای تعجیل فرج و...، میتوان گفت که مسئله انتظار، به طور مستقیم وگاه غیرمستقیم، محور فکری ورهبری انقلاب اسلامی بوده ونقش عمده ای در شروع وپیروزی آن داشته است.
بعد از مشروطیت در ایران، روشن شد که بیتفاوتی وگوشه نشینی با فلسفه اصل غیبت ناسازگار است. خاستگاه انقلاب وقدرت مذهبی، عمدتاً انتظار ظهور امام غائب وآمادگی شیعیان برای ایثار، جهاد، مبارزه واصلاحگری وقیام در زمان غیبت بوده است.
خانم تدا اسکاچپل در مقاله خود، نقش امام خمینی (رحمه الله) را اینچنین توصیف میکند:
نقش امام خمینی، به عنوان یک کانون مرکزی برای رهبری انقلابی، پروژهای از انتظار مداوم مردمی برای ظهور دوباره امام دوازدهم را در خود داشت؛ امامی که مدتها قبل، از انظار پنهان گشته بود، تا در زمانی که یک اسلام کامل به عنوان مقطع نهایی سیر تاریخ پدید آید، بار دیگر به جهان مرئی بازگردد(250).
امام خمینی (رحمه الله) با تلفیق چند مقوله مهم، به ویژه با تأکید بر وظیفه شیعیان در عصر غیبت؛ مثل ایستادگی در برابر ظلم، تلاش برای اصلاح واز بین بردن آن، تقویت روحیه تعهد، ایثارگری واتحاد، پیام آور امید وانتظار ظهور مهدی موعود (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بود. ایشان مردم را به پایان دادن به ظلم وستم پهلوی ترغیب نمود وبا تکیه بر آموزه های اسلامی ومهدوی، در جایگاه مرجعیت ونائب امام در ایام غیبت، مردم را رهبری کرد وبا اتحاد وهمدلی آنان علیه ظالمان وقت به پا خاست وانقلاب اسلامی ایران را در راستای انقلاب مهدی موعود وبا امید به ظهور وتحقق حکومت عدل جهانی او به وجود آورد.
دفاع مقدس واعتقاد به مهدویت: حاکمان ظالم ودینستیز، همواره شیعیان را آزار داده اند وبه حیات دینی ومعنوی آنان تعرض کرده اند؛ از جمله پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، بیگانگان ودین ستیزان که انقلاب ایران را مخالف اهداف وبی عدالتیهای خود می دیدند، با تحریک وتهدید وفشارهای همه جانبه، کوشیدند این انقلابیون منتظر را از بین ببرند. یکی از راه بردهای آنها برای رسیدن به هدفشان، تحمیل جنگی بیرحمانه علیه ایران بود.
مردم ایران که در سیر تاریخی وعقیدتی خود وبه ویژه پس از انقلاب اسلامی، با فرهنگ مهدوی، زندگی ورشد میکردند واندیشه وتفکرات خود را رشد میدادند، با الهام از فرهنگ زنده مهدویت که آثار تربیتی آن، همچون ایستادگی در برابر ظلم ظالمان، تلاش برای اصلاح گری، تعهد وایثارگری در برابر دشمنان دین، وشهادتطلبی در راه اعتلای اسلام وفرهنگ مهدوی، در بین آنان جلوه گر بود، به دفاع از کشور اسلامی خود پرداختند.
آنان با ویژگی اعتقاد به دین وعنصر مهم اعتقاد به مهدویت، انتظار وآمادگی مداوم وآگاهانه برای ظهور امام غائبی که به منظور نابودی ظلم وبی دینی وتباهی از جهان قیام وظهور میکند، برای زمینه سازی قیام او واعلام آمادگی برای حضور در رکاب او، علیه دشمنان دین شوریدند.
مقاومت حزب الله واعتقاد به مهدویت: جنبش انقلابی حزب الله، از مشهورترین ومهمترین گروه های اسلامگراست که از بدو تا به حال توفیقات زیادی کسب کرده است.
اعتقاد به مهدویت، اساس ومنشأ جنبشها وحرکتهای آزادی بخش وتحول آفرین جوامع شیعی بوده است. جنبش شیعی لبنان هم از این قاعده مستثنا نیست ونشانه های فراوانی از باورداشت مهدویت در شکل گیری وپیروزی این نهضت وجود دارد:
* روحیه عدالت گرایی وظلم ستیزی که در کلام ورفتار آنان کاملاً مشهود است.
* امید بخشی درباره آینده که الهام از این آموزه مهدوی، روح امید را در میان حزب الله، وایمان به مبارزه با ظلم را در آنان قویتر میکند:
- سخنان دبیر کل حزب الله، سید حسن نصر الله در مورد دولت عدل وظهور، معرفی انقلاب ایران به عنوان مقدمه ظهور وتشکیل وطن بزرگ اسلامی در کره زمین با ظهور حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، موجب امیدواری در میان مردم است.
- بر پرچم حزب الله، آیه ﴿فَإِنَّ حِزْبَ اللهِ هُمُ الغَالِبُونَ﴾ نقش بسته که به طور مشخص، امید وباور آنها را به مهدویت اثبات میکند. آنها به پیروزی خویش ایمان دارند وتنها خاستگاه این عقیده، باور آنها به مهدویت وامید به آینده ای روشن است.
- حزب الله در گفتمان خویش با تأسی به آیه ﴿وَنُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الأَرْضِ...﴾ واعتقاد به آینده روشن، حرکت میکند.
* تأکید بر اندیشه حکومت جهانی مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)؛ در فرهنگ گفتمان حزب الله، به این موضوع توجه ویژه شده است. آنان تنها در پی آزادی لبنان از تجاوز دشمنان نیستند؛ بلکه در اندیشه پیروز ساختن اسلام بر کفر وفراهم ساختن پایه های حکومت جهانی موعود هستند:
- حسین موسوی (أبو هاشم)، از رهبران تشکیلات حزب الله لبنان، میگوید: ما تلاش داریم که در سرتاسر جهان از مسلمانان دفاع کنیم.
- شیخ صبحی طفیلی، اولین دبیر کل حزب الله، در نامه سرگشاده به حزب الله لبنان که با نگاهی دور اندیشانه وعمیق، برگرفته از آموزه های مهدوی است، میگوید: ما فرزندان حزب الله، خود را بخشی از امت اسلامی در جهان میدانیم... ما یک سازمان حزبی بسته یا تشکیلات تنگ سیاسی در لبنان نیستیم. ما خود را امتی میدانیم که با مسلمانان سراسر جهان، ارتباط عقیدتی استوار در چهارچوب اسلام دارد. ما ضرورت تشکیل جبهه جهانی مستضعفان، متشکل از تمامی جنبشهای رهایی بخش با هدف هماهنگی بیشتر برای آغاز یک حرکت فعال ومتمرکز بر ضدّ دشمنان را یادآور میشویم.
* پیوند با ولایت در عصر غیبت ورسالت، حفظ مکتب وساماندهی آن به همت علما وفضلا، از برکات عقیده به مهدویت است. اعتقاد به ولایت والتزام قلبی وعملی به آن، از مقدمات فکری وعملی حزب الله است:
- در کتابچه ای که حزب الله در خصوص تاریخچه خود منتشر کرده، آمده است: ولایت، در ولی فقیه جامع الشرایطی است که عدالت، اعلمیت، کفایت، آگاهی به مسائل روز، مدیریت، تقوا ودیگر صفات لازم در او تجلی یافته است.
- در نامه سرگشاده حزب الله آمده است: تعهد خود را به دستورات رهبری یگانه، حکیمانه، عادلانه، ولی فقیه جامع الشرایطی که در حال حاضر در امام خمینی تجسم یافته، اعلام میداریم.
- اظهارات سید حسن نصر الله وسید ابراهیم الامین، از رهبران تشکیلات حزب الله نیز در این زمینه مهم است.
سید حسن نصر الله در سالروز میلاد حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) پس از تبریک به مردم لبنان، بیان میکند: همچنین تبریک میگویم به برپادارنده پرچم وفرمانده دولتش وزمینه ساز بزرگ حکومتش در زمین؛ کسی که با اراده وپرصلابت وایمان مهدی گونه اش، همه طاغوتهای جهان را به مبارزه میطلبد ودر برابر همه طوفانها با عزمی راسخ میایستد؛ یعنی آیت الله خامنه ای.
روشن شد که مهدویت - به منزله باور مذهبی - وآموزه ها وآثار آن در عرصه های فردی واجتماعی، در میان حزب الله لبنان جلوه گر، وعامل موفقیت آنان است. تأکید بر ظلم ستیزی وعدالت، امید به آینده، تحقق حکومت واحد جهانی، پیوند با ولایت واطاعت پذیری از باورداشت مهدویت است که روح حزب الله را زنده نگاه داشته است(251).
ج) شواهد تاریخی تأثیر نواب عام ومرجعیت، در تربیت مهدوی:
تأثیر مرجعیت نواب عام امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در تحولات اجتماعی، وبهره گیری آنها از آثار مهدویت در میان مردم برای ایجاد تحول، دارای اهمیت است. نیابت فقها وعلمای واجد شرایط در دوران غیبت از جانب امام، یکی از توصیه ها وراهکارهای مهدوی است که در کلام شیخ مفید، این چنین بیان شده است:
وجود امام برای حل منازعات، بیان احکام شرعی ومصالح دنیوی، همواره لازم است... واگر امام به لحاظ تقیه واضطرار... غیبت نماید... در حوادث واقعه مورد ابتلا، به فقهای شیعه مراجعه کرده واز طریق آنان به احکام شریعت که نزد آنان به امانت واگذار شده، آگاه شوند(252).
از نکات در خور تأمل در اقدامات دولت صفوی، به ویژه شاه طهماسب، توجه به جایگاه ولایت فقها ونائبان عام امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است؛ به طوری که شاه طهماسب از محقق ثانی (از مراجع بزرگ شیعی) دعوت کرد تا به ایران بیاید وخطاب به ایشان گفت:
تو به پادشاهی سزاوارتری؛ چون تو نائب امام زمانی، من فقط کارگزار تو هستم وبه اوامر ونواهی تو قیام میکنم(253).
بیان شد که از جمله راهکارهای تربیتی حضرت در زمان غیبت کبری، جایگزینی علما وفقها ونواب عام بود که شاه طهماسب در برابر آن سر خضوع وتسلیم فرود آورد. میتوان ادعا کرد مهمترین اندیشه ای که در میان مردم دوره صفوی رواج یافت، اعتقاد به ولایت فقها بود. شاردن وکمپفر گزارش میدهند که یکی از گفتمانهای مطرح صفویان درباره حکومتِ زمان غیبت، نواب عام ومجتهد عادل بوده است(254). طرح این مطالب در آن دوران، از اعتقاد قوی به مهدویت ودغدغه مردم در زمان غیبت برای حفظ دین ودریافت احکام صحیح دین از جانشینان امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در دوران غیبت حکایت دارد.
این اعتقاد، در دوره معاصر نیز موجب شده است که مردم در زمان تردید در مصالح واحکام، وهنگام ناامیدی وفشار واختناق حاصل از ظلم وستم حاکمان جور، به مرجعیت ونواب عام امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) خود رجوع کنند واز آنان برای حل مشکلات ومسائل خود یاری بخواهند. در این باره میتوان به نمونه های تاریخی ذیل اشاره کرد:
1. پس از شکستن مواد عهدنامه گلستان از طرف روسها در سال 1240 ق وتجاوز آن ها به ایران وانجام اقداماتی چون تجاوز به زنان مسلمان، گرفتن اموال مردم، آزار واذیت رعایا وغارت دسترنج آنها و...، مردم تحت ستم که از حکومت وقت ناامید شده بودند، دست به دامان علمای نجف شدند وبه علمای عظام آقا سید محمد اصفهانی و... از رفتار خشن روسها با مسلمانان شکوه، ودرخواست کمک کردند(255).
مردم در اوج ناامیدی، در زیر بار ظلم وستم، پناهگاه خود را نواب عام امام زمانشان میدانستند وبه آنان پناه بردند. این امر نشان دهنده تأثیر راهکار تربیتی حضرت وهدف ایشان از این راهکار است که جزئی از اعتقاد ما به مهدویت به شمار میرود وآثار آن در این شواهد تاریخی، بروز وظهور می یابد.
2. این نمونه نیز مشابه نمونه قبلی، پس از شکست ایران از روس وقرارداد ترکمانچای وورود الکساندر سرگیویچ گریبایدوف به ایران رخ داد که مؤلف ناسخ التواریخ، او را متکبر ودارای غلظت وخشونت معرفی میکند. در پی فشارها، تحقیرها وخشونتهای گریبایدوف در رفتار با مردم واقدام آخر او، مبنی بر درخواست دو زن شوهردار وبچه دار از آصف الدوله وتسلیم شدن وی، مردم به تنگ آمدند وناامید از دولت، از دولتسرای مجتهد زمان، حاجی میرزا مسیح، طلب کمک کردند(256).
3. در پی ماجراهای زمان ناصرالدین شاه، پیش از فتوای میرزای شیرازی مبنی بر تحریم تنباکو، مردم باز بر اثر فشار واختناق وناامیدی، به مجتهدان رجوع کردند که در پی آن، فرمان میرزای شیرازی، مجتهد وقت، در جهت تحریم توتون وتنباکو رسید وبه مسلمانان پژمرده، طراوت وتازگی بخشید:
«بسم الله الرحمن الرحیم. از امروز استعمال توتون وتنباکو بر هر نحوی، در حکم محاربه با امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است»(257).
دکتر فووریه، پزشک مخصوص ناصر الدین شاه، بازتابهای این فتوا را این چنین بیان میکند:
فتوایی از عتبات رسیده؛ به مردم امر شده است که برای برچیدن کمپانی، از استعمال دخانیات خودداری کنند. این فتوا با انضباط تمام رعایت شده، تمام توتون فروشیها دکانهای خود را بسته وتمام قلیانها را برچیده اند واحدی در شهر، نه در میان نوکران شاه ونه در اندرون او، لب به استعمال دخانیات نمیزند. مردم ایران هر وقت فتوایی از طرف ملایی معتقد یا مجتهدی معتبر برسد، با انضباط تمام، اطاعت آن را گردن مینهند(258).
نکته جالب ماجرا، تأثیر حکم میرزا در همه اقشار وطبقات مردم، حتی داشمشتیها واوباشان است که از هیچ گناه وجُرمی رویگردان نبوده اند؛ در کلام آنان آمده است: «من شراب را علانیه وبرملا میخورم واز هیچ [گناهی] باکی ندارم؛ ولی چپق را تا آقای میرزا حلال نکند، دم هم نخواهم زد. من عرق را به امید شفاعت صاحب الزمان میخورم، چپق را به چه امید بکشم؟ وقتی میرزا در حکم محاربه با امام زمان میداند»(259).
اما آثار این ماجرا:
- پناه بردن مردم در اوج ناامیدی وفشار وظلم، به مجتهد ونائب امام زمان وقت؛
- اطاعت پذیری مردم از حکم میرزا، جدا از مسائل سیاسی؛ چرا که بنا بر اعتقادات خود، او را نائب امام زمانشان وپناه خود میدانند واطاعت از او را واجب میشمرند؛
- نکته دیگر، علم میرزا به آثار اعتقاد به مهدویت در میان مردم واستفاده از واژه محاربه با امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در فتوای خود است که موجب اطاعت تام همه اقشار، حتی اوباش شد؛ چنانکه میگفتند وقتی میرزا، توتون وتنباکو را در حکم محاربه وجنگ با امام زمان می داند، به چه امیدی سراغ آن برویم.
4. در جریان تشکیل مجلس شورا به دستور شاه وقت، روشن فکران غربزده کوشیدند با تحریک مردم، به ویژه زنان، علما را تحت فشار قرار دهند تا نتوانند درباره تصویب قوانین مورد نظر آنان، اظهار نظر کنند. مرحوم شیخ فضل الله نوری با مشاهده این دسیسه غربگرایان وبا علم به اعتقاد مردم به مهدویت وآثار مطلوب آن در فرمانپذیری واطاعت مردم، ومحبت آنها به حضرت ولیعصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) وراضی نبودنشان به نارضایتی آن حضرت، اصل پیشنهادی خود را با این مطلع، آغاز فرمود:
این مجلس شورای ملی که به توجه حضرت امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) وبذل مرحمت شاهنشاه ومراقبت حجج اسلامیه وعامه ملت ایران تأسیس شده، باید در هیچ عصر از اعصار، مواد احکامیه آن مخالفتی با قواعد مقدسه اسلام وقوانین موضوعه حضرت خیر الأنام (مهدی) (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نداشته باشد ومعین است که تشخیص مواد موافقت ومخالفت قوانین موضوعه مجلس شورای ملی با قواعد اسلامیه در عهده علمای اعلام بوده وهست...(260).
سرانجام، کمیسیون نظر شیخ را پذیرفت. روشنفکران غربزده ومخالفان اعلام نظر علما در قوانین نیز چون از آثار اعتقاد مردم به امام زمانشان وتمایل آنان به مخالف نبودن قوانین مجلس با قوانین خدا وقوانین موضوعه امام عصرشان با خبر بودند، سکوت کردند ونظر شیخ را پذیرفتند.
5. در جریان حضور انگلیسیها در شیراز در سال 1335 ق واقدامات ظالمانه آنان، از جمله تجاوز به زنان وکودکان یکی از قبایل قشقایی، آیت الله سید عبد الحسین لاری، اعلم مجتهدان فارس، ضمن همدردی با مردم، حکم جهاد را از طریق نماینده خود، به خان قشقایی اعلام میکند:
اعلام فرمان قضا جریان حضرت سبحان ومحکمات قرآن وامام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)... واجب فوری وعینی است مخصوصاً در این زمان امتحان کفر وایمان، جهاد بر این کفار حربی ابالیس انگلیس واعوان ایشان... وهر کس تخلف وتقاعد از این جیش مجاهدین واز این جهاد اکبر ونهی از منکر نماید، کأنّ تخلف از جیش اسامه وامام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نموده...(261).
سردار عشایر هنگامی که حکم جهاد را خواند، آن را بوسید وگفت: «... اکنون که حضرت آقا نیز تأکید فرموده اند، این حکم جهاد را برای خویشتن الهامی الهی میدانم...»(262).
روشن است که آیت الله لاری نیز در مقام نائب عام وبا علم بر فرمانپذیری خان ومردم از فرمان او با توجه به اعتقادات شیعه، برای تحریک وتقویت انگیزه آنان، فرمود: تخلف کنندگان جهاد، در حکم تخلف کنندگان از فرمان امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) هستند.
6. در پی واکنش آیت الله قمی به کشف حجاب وقانون استفاده بانوان از کلاه فرنگی، نیروهای شاه، ایشان را محاصره کردند. خبر محاصره ایشان به عنوان مرجع تقلید، موجب قیام مسجد گوهرشاد شد وعلت مقاومت مردم در برابر رضا شاه، مرجعیت آیت الله قمی بود. آقای حاجی هادی محقق، از قول پدرش (شیخ عباسعلی محقق واعظ خراسانی، از روحانیان پرتلاش قیام گوهرشاد) نقل میکند: «بدان این جریان، نه خیال کنی که همه اش یک قضیه سیاسی است وما هم کشیده شده ایم؛ این قضایا به رهبری حاج آقا حسین قمی بود... او هم نائب امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است وخصوصیاتی که امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) راجع به نواب عامش میفرماید، در ایشان هست»(263)، (لذا اطاعت وحمایت از او، واجب است).
با توجه به پیام شیخ واعظ خراسانی، روشن است که این قضایا جدای از مسائل سیاسی، قضیه اعتقادی است وآثار اعتقادی مهدویت وپذیرش نواب عام ومجتهدان، موجب داخل شدن در قضایای سیاسی میشود. بدین ترتیب، نقل ماجراها، جنبشها وقضایای تاریخی - سیاسی در این اثر، از این باب است که ریشه این اقدامات به آثار تربیتی اعتقاد به مهدویت در میان علما ومردم باز میگردد.
پس از بررسی شواهد تاریخی بر محور مبناهای ذکر شده، نکاتی از آثار ملاقات خواص با امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را بیان خواهیم کرد وسپس، از آثار این اعتقاد در میان شعرا سخن خواهیم گفت.
د) شواهدی بر آثار راهکار تربیتی حضرت، مبنی بر ملاقات با خواص:
در مورد آثار تربیتی اصل ملاقات با حضرت، سخن گفتیم وروشن است کسی که اعتقاد به مهدویت را پذیرفته باشد، هدایت وتربیت، نظارت ومراقبت حضرت بر احوال منتظران را نیز خواهد پذیرفت. شواهدی که بیان میکنیم، افزون بر آثار تربیتی اصل ملاقات، اثر هدایت، تربیت، مراقبت حضرت، کمک به حل مسائل علمی واصلاح فتاوای مراجع و... را در بر دارد. همچنین نقل شواهد تاریخی از خواص (آنان که توفیق درک حضوری حضرت را داشته اند)، از اعتقاد عمیق آنان به مهدویت ویقین آنان به آثار تربیتی آن تربیت ومراقبت حضرت و... حکایت دارد که موجب تعمیق وتثبیت اعتقاد به مهدویت وآثار تربیتی آن در ما نیز میشود.
اکنون به تعدادی از این ملاقاتها که دارای کثرت نقل است، اشاره میکنیم:
1. علامه حلی:
علامه حلی عازم زیارت کربلا بود. در راه، شخصی عرب همسفر ایشان میشود که به گفته علامه، بسیار فهیم وعلامه بوده است. شخص عرب سؤالاتی از علامه حلی می پرسد ودر فتوایی با نظر او مخالفت میکند. علامه حلی به عنوان اعتراض میگوید: سند ومدرکی برای این مطلب نداریم. فرد عرب، به تهذیب شیخ طوسی اشاره میکند ومیفرماید: در فلان صفحه در کتابی که در دست توست، این روایت آمده است. علامه حلی شک میکند که شاید این آقا، مولا باشد. در ادامه میپرسد: آیا ملاقات با حضرت امکان دارد؟ در این هنگام، تازیانه علامه به زمین میافتد؛ شخص عرب در حالی که تازیانه را به او میدهد، میگوید: چگونه امکان ندارد، در حالی که دست او اکنون در دست توست(264).
اصلاح فتوا وخبر از دلیل آن ومعرفی روایت مورد نظر، جهت تربیت وهدایت مربیان جامعه که در غیاب حضرت، وظیفه تربیت مردم را دارند، در این شاهد تاریخی روشن است.
2. مقدس اردبیلی:
میرفیض، یکی از شاگردان مقدس اردبیلی، با علم به درجه بالای معنوی استادش، شبی او را در تاریکی دنبال میکند. مقدس اردبیلی به صحن حرم امیر مؤمنان (علیه السلام) میرود ودرهای صحن به روی او گشوده میشود. او رو به ضریح، سلام میدهد وزمزمه هایی می کند، سپس به مسجد کوفه میرود ودر محراب با فردی سخن میگوید ودوباره به حرم باز میگردد و.... در پی سوگند شاگردش، مقدس اردبیلی ماجرا را نقل میکند واز او عهد میگیرد که تا زمانی که مقدس زنده است، ماجرا را برای کسی نقل نکند. مقدس اردبیلی میگوید: مسئله ای در دین برایم مشکل شده بود. خدمت حضرت علی (علیه السلام) رسیدم ومسئله را از آن حضرت پرسیدم. آن حضرت فرمودند: امروز امام زمان تو در این شهر است، به مسجد کوفه برو واز او بپرس. رفتم ودر محراب مسجد کوفه، سؤال خود را پرسیدم وجواب شنیدم(265).
حل مشکلات علمی برای نواب عام که وظیفه هدایت وتربیت مردم را در زمان غیبت بر عهده دارند، از آثار خاص این ملاقات بوده است.
3. سید بن طاووس:
سید بن طاووس از جمله علمایی بود که حقوق مولای خود را رعایت کرد ومعرفت ومحبت به ایشان داشت، در نتیجه به مقامی رسید که حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در ملاقات با اسماعیل هرقلی، سید را فرزند خود میخواند ومیفرماید: به فرزندم رضی بگو که نامه ای به علی بن عرض درباره تو بنویسد ومن به او سفارش میکنم که هر چه تو بخواهی، به تو بدهد. یکی از علمای اهل معنا میفرمود: سید بن طاووس در مقامات معنوی وکمالات، به حدی رسید که بعضی اعمال وادعیه را بدون واسطه از حضرت میگرفت ونقل میکرد. وی برای تأیید این مطالب، شواهدی ذکر میکند(266).
اعتقاد راسخ به مهدویت، موجب تأثیر وتربیت علمایی چون سید بن طاووس شده وروشن است که پایه های این اعتقاد، منتظر حقیقی بودن ودر پی آن، امیدوار بودن به کمک وتربیت حضرت وحضور ایشان، تلاش برای کسب آمادگی ومحبت عمیق وواقعی و... است.
همچنین ملاقات علامه بحر العلوم(267) وکمک علمی حضرت در حل مسائل وتوجه دادن این عالِم به مأمور بودن به ادله حاضر یا تلاش هدایتگونه حضرت در شیعه شدن ملاعلی رشتی(268) وشفای بیماری علامه میرجهانی واصلاح تفکر علمی او(269)، از دیگر شواهد ما در این موضوع هستند.
ه) شواهد اعتقاد شعرا به مهدویت:
از موارد دیگری که در جایگاه بروز وظهور آثار تربیتی اعتقاد به مهدویت، میتوان به بررسی آن پرداخت، آثار این اعتقاد در میان شعرا وشعرهای آنهاست. شعرا زمانی شعر میسرایند که طبع لطیفشان تحت تأثیر موضوع یا حادثهای قرار گیرد ودر حس، ذهن، قلب وروح آنان دگرگونی واحوالاتی خاص پدید آورد، یا تحت تأثیر نیاز جامعه، احساسات مردم وموضوعات مورد علاقه آنان، اثری از خود خلق میکنند. بنابراین، این دو حالت، برای ارزیابی آثار اعتقاد به مهدویت در میان شعرا ومردم، محک ومیزان خوبی به نظر میرسد. حال، شعرهای شعرا در مورد حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در هر کدام از این دو مسیر خلق شود، مطلوب ومراد ما از بیان نمونه هایی برگرفته از اعتقاد به مهدویت حاصل می آید ومهمتر از آن، پرداختن آنان به آثار تربیتی این اعتقاد در جامعه است که به غلیان احساسات، عواطف وهیجانات مردم درباره این مسئله کمک میکند؛ آثاری چون، انتظار، امید، منتظر حقیقی بودن، دلتنگی برای حضرت ومحبت به ایشان، سختی های زمانه وامید مردم به تحول شرایط واصلاح جامعه به دست حضرت، ایستادگی وصبر تا زمان ظهور حضرت و... که از نمونه ها وشواهد آن، میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
- در کتاب نجم الثاقب ذکر شده است که حضرت، مکنّی به أبو القاسم، أبو صالح و... بوده وأبو صالح، کنیه معروف حضرت میان عربهای بادیه نشین است وآنان پیوسته در توسلات واستغاثات خود، آن جناب را به این اسم میخوانند. شعرا نیز ایشان را با همین کنیه، در قصاید ومدایح خود یاد میکنند(270).
- جناب میر اسرافیلی، از شعرای پیشکسوت حاضر، اشاره دارد که موضوع مهدویت وانتظار در میان شعرای گذشته، دارای اهمیت بوده است؛ برای نمونه زمانی که پادشاهی از جنگ باز میگشته است، شاعران درباری برای شاه، شعر میسرودند واو را به «مهدی موعود» تشبیه میکردند وهمچنان افزونی شعر در موضوع مهدویت وانتظار در میان شاعران معاصر، دلالت بر توجه به این مطلب تا به امروز دارد(271).
- شاعری به نام حسامالدین محمد بن حسام کوهستانی که یک روستایی شاعر پیشه بوده ودر حدود سال 875 ق درگذشته است، منظومه ای به نام خورشیدنامه دارد که در مدح امیر مؤمنان (علیه السلام) وامام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است(272).
- استاد شهید مطهری نیز از تأثیر اعتقاد به مهدویت در اشعار حافظ سخن گفته ونمونه هایی را به عنوان شاهد مثال ذکر کرده اند؛ از جمله:
کجاست صوفی دجّال چشم ملحد شکل * * * بگو بسوز که مهدی دین پناه رسید
غزل معروف:
مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید * * * وز انفاس خوشش بوی کسی می آید...(273)
با وجود این نمونه ها وصدها نمونه دیگر، روشن است که موضوع مهدویت از دیرباز در شعر مطرح بوده وشعرای فارسی زبان، گاه به صورت کنایی وغیرمستقیم وگاه روشن وآشکار از مهدی موعود (عجل الله تعالی فرجه الشریف) یاد کرده اند.
- شاعر دکتر غلامرضا کافی، درباره شعر ومهدویت معتقد است که برخی از شاعران، امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را وارد حادثه عاشورا میکنند وقیام ایشان را ادامه قیام امام حسین (علیه السلام) می دانند واز منتقم بودن ایشان یاد میکنند. به گفته وی، اشعار مذهبی، پیش از تشکیل حکومت شیعه، سه نوع ودر قالبهای توحیدی، نبوی وعلوی بوده اند وبعد از تشکیل حکومت شیعی در دوره صفویان، رویکرد به شعرهای علوی وعاشورایی بیشتر بوده است. در دوره ما، به ویژه پس از انقلاب اسلامی ایران، توجه به شعر مهدوی بیشتر است وبا توجه به نیاز جامعه، مضمون اصلی شعر شاعران نسل سوم، مهدویت است. ایشان معتقدند که باید در مقتلها ومرثیه ها از منتقم حسین (علیه السلام)، حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) سخن گفته شود وبا برگزاری جشنواره های مهدوی، شعرا، نقاشان ودیگر هنرمندان، تصویر زیبا وروشن آینده را به نمایش بگذارند(274).
با عنایت به سخنان استاد کافی، رویکرد به شعر مهدوی، پس از پیروزی انقلاب اسلامی بیشتر بوده است. این رویکرد، با توجه به آنکه انقلاب، حرکتی رهایی بخش وبرگرفته از اصل مهدویت بوده است، منطقی به نظر میرسد وبا توجه به رشد وگسترش اندیشه مهدوی واضطرار وشوق مردم به حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، شاعران نسل سوم انقلاب، بیش از گذشتگان به مهدویت میپردازند که نشان از بارقه های امید وانتظار در شاعران ما دارد.
گفتنی است در سده های آغازین هجری از نام مهدی بیشتر به عنوان یک نماد تاریخی استفاده میشد؛ نمادی که یادآور «صلح وآرامش»، «قسط وعدل»، «پیروزی» و«جهان شمولی اسلام ونابودی کفر جهانی» بوده است. از همین پیشینه ادبی میتوان به آثار اعتقاد راسخ مسلمانان به ظهور حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) از سده های آغازین هجری تا کنون پی برد(275).
و) آثار اعتقاد به مهدویت در فرقه نعمت اللّهی:
انتخاب این فرقه وپرداختن به مهدویت از نگاه آنان، به دلیل ادعای رویکرد معناگرایانه آنان به بحث مهدویت است. فرقه نعمت الله، همواره به آن حضرت متوسل میشوند وروزی چندین بار آن حضرت را صدا میزنند وصلوات کبیر میخوانند وهنگام خواب، به باطن او وپدر واجداد بزرگوارش متوسل میشوند.
نظر آنها در مورد حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، به قیام وبه اطاعت از حضرتش باز میگردد وقیام ظاهری را که به اصطلاح خودشان مخصوص ذکر تام است، هنگامی پسندیده می دانند که نماینده قیام باطن باشد ومعتقدند اگر تنها به قیام ظاهر اکتفا کنند ودر رفتار وگفتار وکردار، آن حضرت را در نظر نگیرند، قیام ظاهریشان تأثیری نخواهد داشت(276).
جدا از اعتقادات ناصحیح ودارای اشکال این فرقه، تبلیغ آنان در مبحث مهدویت، در خور توجه است؛ آنها به پیروان خود هشدار میدهند که ابتدا به فکر قیام واصلاح درونی خویش باشند وبا در نظر گرفتن حضرت در رفتار وگفتار وکردارشان، در راه تحول درونی خویش بکوشند؛ که اگر در قیام درون وباطن خود موفق بودند، آنگاه قیام ظاهری واصلاح بیرونی آنها پسندیده واثرگذار خواهد بود.
ز) آثار اعتقاد به مهدویت در انتخاب نام مهدی:
طبق اطلاعات سایت آمار ایران، در سال 1392، بالاترین آمار انتخاب نام پسر، به ترتیب: امیر علی، امیر حسین، أبو الفضل، محمد طاها، محمد، علی، امیر محمد، محمد مهدی، مهدی و... بوده که نام مهدی در مرتبه نهم ودهم انتخاب قرار داشته است. بررسی این فراوانی در سالهای قبل از 1387 نشان میدهد که نام مهدی در رتبه های دوم وسوم وچهارم بوده است(277).
با سیری در تاریخ وموضوع تأثیر وقایع تاریخی واعتقادی بر نامگذاری ایرانیان، مشخص میشود که در زمان پیروزی انقلاب اسلامی، انتخاب نام روح الله ومهدی افزایش چشمگیری داشته است. همچنین اوج گیری دفاع مقدس وتوجه ویژه جامعه در آن سالها به شهادت در رکاب امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، مردم را به انتخاب نام مهدی برای فرزندانشان ترغیب کرد(278).
با توجه به این اعتقاد شیعه که در زمان افزایش ستم واضطرار واختناق، امید آنان به ظهور افزایش مییافته است، با افزایش فشارها در اواخر دوره رژیم پهلوی وقیام امام خمینی (رحمه الله) - که الهام گرفته از قیام مهدوی بوده وبنابر وظیفه دینی ورسالت مرجعیت ودر مقام نائب عام امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) صورت گرفته - پس از پیروزی انقلاب، رویکرد مردم به دو اسم مهدی وروح الله بیشتر شد.
همچنین در زمان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، رویکرد مردم به اعلام آمادگی وبودن در رکاب حضرت، از طریق انتخاب نام مهدی گسترش یافت که همگی اینها بر اعتقاد راسخ مردم به مهدویت دلالت دارد که آثارش در انتخاب نام، شعر شعرا وهنر هنرمندان تجلی یافته است.
فصل پنجم: تربیت در عصر ظهور وآثار آن:
پس از بررسی آثار تربیتی اعتقاد به مهدویت در مرحله پیش از ظهور، در گام بعدی وارد مرحله بعد از ظهور میشویم. برخی راهکارها وبرنامه های تربیتی حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) برای پرورش افراد در عصر ظهور از این قرار است:
- تشکیل حکومت دینی وتلفیق آن با اخلاق وتربیت؛
- بهرهمندی از پرورشیافتگان دوران انتظار (منتظران حقیقی) جهت پیشبرد اهداف؛
- برنامه ریزی خاص برای افرادی که در مکتب انتظار چنانکه شایسته است، رشد وتربیت نیافته اند.
در این فصل، به بررسی این راهکارها وآثار تربیتی آن خواهیم پرداخت.
گفتار اول: آثار تربیتی حکومت دینی - سیاسی حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف):
پس از قیام حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، تمام دولتهای باطل در سراسر جهان نابود، ودولت جهانی حضرت تشکیل خواهد شد. هر قیام واصلاحی که با هدف تشکیل حکومت صورت میگیرد، برای رسیدن به اهداف حکومتی خود، به برنامه ای جامع وقانونی کامل، رهبری عالی وتوانمند ویارانی شایسته نیاز دارد(279)؛ به ویژه دولت حضرت که هدفش، تشکیل حکومت سیاسی وتلفیق آن با اخلاق وتربیت است.
برنامه: همچنانکه دوران پیش از ظهور، دارای برنامه ای جامع وسنجیده وبرنامه ریزی شده بود، روزگار پس از ظهور هم دارای برنامه ای جامع وهماهنگ در عرصه تربیت انسانهاست وبه گفته شهید صدر، در حقیقت، برنامه تربیتی خداوند برای تکامل انسان، با به نتیجه رسیدن آن در پیش از ظهور پایان نمیپذیرد؛ بلکه این برنامه همواره تا انتهای عمر بشر ادامه دارد(280).
هر چند پس از قیام وپیروزی بر گروه باطل ونابودی آنها، ظلم وستم از بین میرود وامنیت برقرار میشود؛ اما حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) برای تغییر در بینش، روش ومنش ناسالم مردم (آنان که به گمراهیِ اهل باطل نبوده ودر عین حال، با راهکارهای تربیتی پیش از ظهور، نتوانسته اند به اصلاح خود بپردازند وجزء یاران ومنتظران حقیقی باشند)، رشد وکمالیابی انسانها را سرلوحه برنامه های حکومت خود قرار داده وبر تزکیه نفوس، مکارم اخلاقی، دعوت به خیرات عامه وفضایل (عدالت، راستی و...) اقدام خواهد کرد(281).
برنامه های دولت مهدوی، حتی برنامه های اقتصادی، سیاسی، رفاهی و... حضرت دارای آثار است؛ چرا که با اجرای عدالت در اقتصاد، صداقت در سیاست و...، سیاست، اقتصاد، اجتماع وفرهنگ را به سمت فضیلتهای اخلاقی وتربیتی میکشاند وبا پیوند میان سیاست واقتصاد با اخلاق وتربیت، در تعالی وتکامل مردم میکوشد. در این راستا، دانش وصنعت وتکنولوژی در مسیر درست قرار میگیرند؛ رابطه مردم با خدا، با خود، با دیگران وبا طبیعت اصلاح میشود وقدرت نیز در خدمت آنان قرار میگیرد. در این عصر، سرچشمه اخلاق وتربیت، وحی الهی وشریعت آسمانی است که تکلیف مردم را به شکل مطلوبی تبیین میکند.
در حقیقت دولت حضرت، دولت تربیتی - اخلاقی است؛ بدین معنا که هم خود جامع تمام فضایل، نیکیها، محاسن ایمانی وعقلانی است وهم در مقام عمل واجرا، همه آن ها را در جامعه محقق میسازد(282).
رهبر: رهبر این دولت اخلاقی، رهبری عالی وتوانمند، عادل، آگاه، دلسوز، مدیر ومدبر، قاطع و... است؛ ویژگیهایی که از آنِ برترین مربی عالَم است.
امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به دلیل ارتباط با عالم غیب، بر همه هستی وروابط موجودات آگاهی دارد وداناترین انسان زمان خویش، وبه فرموده رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم)، وارث تمام علوم است وبر دانشها احاطه دارد. چنین فردی که خُلْق وخَلْق او چون رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) است، از همه قیدها وبندها آزاد است ودل تنها در گرو رضایت خدا دارد. حضرت به کاملترین شکل، شئون امامت را در عرصه جهان جلوه گر خواهد کرد وزعامت دینی - سیاسی وهدایت وتربیت انسانها را عهدهدار خواهد شد(283).
بدین ترتیب، حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) با برقراری حکومت دینی - سیاسی؛ اما مبتنی بر اخلاق وفضیلت وتربیت، به متربیان عصر ظهور میآموزد که حتی از برنامه های اقتصادی، سیاسی، رفاهی و...، میتوان در جهت تربیت مردم واحیای جامعه بهره برد. ملاک اصلی تشکیل چنین حکومتی، احیا وتربیت افراد جامعه است واز این حکومت وبرنامه های متنوع آن، برای رسیدن به این مطلوب بهره برداری میشود.
گفتار دوم: آثار تربیتی بهره گیری از پرورش یافتگان مکتب انتظار:
آن عده از منتظران که در مکتب انتظار ودوران پیش از ظهور، با استفاده از راهکارها، آموزه ها وبرنامه های تربیتی الهی ومهدوی، از نظر ایمانی وعقلانی پرورش یافته اند وبا داشتن امید، شور، شوق ومحبت، با ایجاد آمادگی وزمینه سازی، به اصلاح خود پرداخته واز هدایت باطنی حضرت نیز بهره مند شده اند، در مسلک منتظران حقیقی پیش از ظهور ویاران خاص ویاران عام بعد از ظهور جای گرفته اند. آنان در سمت کارگزاران وهمراهان حضرت، در برنامه های تربیتی پس از ظهور قرار میگیرند، تا افزون بر رشد وتقویت پایه های تربیتی وتکاملی خود، در جهت رشد وتوسعه فرهنگ مهدوی وبرنامه های اصلاح طلبانه وعدالت خواهانه حضرت، به ایشان یاری رسانند وبه فرمان حضرت، برای اصلاح وتربیت مابقی افراد بشر وپرورش نیافتگان در مکتب انتظار قدم بردارند.
در مورد ویژگیهای یاران حضرت، روایاتی بیان شده است که نشاندهنده درجات ایمانی آنهاست: «همه وجودشان یقین به خداست»، «هرگز شک به خدا در دلشان راه ندارد»، «زاهدان شباند وزمزمه قرآن ومناجات آنان، چون صدای زنبوران عسل می ماند»، «گوش به فرمان امام خویش هستند»، «خدا به دست آنان، امام حق را یاری می کند» و...(284).
از این کارگزاران ویاران در دولت اخلاقی حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، با عناوین مختلف نام برده شده است. البته احتمال دارد برخی از گروه هایی که نام خواهیم برد، جزء همان 313 تن (حاکمان ووالیان جهان) باشند؛ از این گروه ها با نامهای نجبا(285)، رفقا، نقبا، ابدال(286)، عصائب(287)، اوتاد(288)، رجال الهی، اعوان وقُوّاد (فرماندهان)، فقها، خزّان (خزانه داران)، اهل قضاوت و... یاد شده است(289).
در این راهکار، شخص حضرت با استفاده از پرورش یافتگان مکتب انتظار، در جایگاه کارگزاران ویاران حکومتی خود در مناصب مختلف، شایسته سالاری ونخبه پروری را سرلوحه کار خود قرار داده ونشان میدهند که بر اساس ملاک تقوا وپارسایی، از افراد برای انجام کارهای مهم خویش، به ویژه در امر تربیت دیگران واحیای جامعه استفاده میکنند.
گفتار سوم: آثار تربیتی برنامه های حضرت برای پرورش نیافتگان در مکتب انتظار:
همانطور که اشاره شد، برنامه های تربیتی حضرت در پیش از ظهور، بر محور تربیت ایمانی وتربیت عقلانی استوار بود؛ هر چند با تفکیک این دو محور در مورد آن بحث نشد؛ اما با دقت وتأمل در هر کدام از راهکارها وآموزه ها وبرنامه ها، روشن میگردد که در رشد ایمانی یا عقلانی متربی مؤثر بوده اند.
برنامه های تربیتی حضرت در عصر ظهور نیز با دو رکن تربیت عقلانی وتربیت ایمانی صورت میپذیرد. با وجود آثار تربیتی دیگر برنامه های حضرت در عرصه سیاست، اقتصاد و...، بحث را بر اساس برنامه های فرهنگی - تربیتی با محوریت تربیت ایمانی وتربیت عقلانی، ادامه خواهیم داد واینها آثاری است برگرفته از اعتقاد به مهدویت که در زمان آینده، بروز وظهور خواهد یافت.
هدف ما بیان برنامه های حضرت در دوران ظهور نیست؛ ولی به جهت الگوگیری ورسیدن به مقصود خود، به اختصار به آن میپردازیم:
1. برنامه های حضرت برای تربیت عقلانی، بر مبنای رشد اندیشه وتفکر، ایجاد معرفت وبینش صحیح یا اصلاح آن(290) و...، با دو روش نهضت علمی(291) ونهضت فکری(292) برای رسیدن به کمال علمی وکمال عقلی ودر نتیجه «تعادل» سامان می یابد؛
2. برنامه های مصلح برای تربیت ایمانی، بر مبنای رشد روحیه خود نگهداری وتزکیه نفس، پرورش فضیلتها ونفرت از رذایل، پرورش اراده برای عملی کردن فضایل اخلاقی(293) و...، به روشهای ذیل اجرا میشود:
- ریشه کنی رذایل اخلاقی (مبارزه با هوای نفس(294)، از بین بردن بدعتها(295)، نهی از منکرها(296)، رفع کینه ها(297)، مداوای نا فهمی(298) وجلوگیری از معصیت الهی(299)).
- تربیت وگسترش مکارم اخلاقی (تزکیه وتقویت اخلاق(300)، دعوت به سنت رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) وامر به معروف)(301).
3. دیگر برنامه های حضرت که در زمینه های دینی - تبلیغی واجتماعی و... صورت میگیرد ودر رشد وتربیت عقلانی وایمانی مؤثر است:
الف) برنامه های دینی وتبلیغی حضرت بر مبنای تجلی ایمان وباورها؛ وایجاد انگیزه قوی ایمانی که آدمی را به عمل وا دارد(302)، با روش هایی؛ چون اصلاح اعتقادات وباورها(303)، احیای اسلام وقرآن، تثبیت دین(304)، ترویج وگسترش دستورات دینی واجرای احکام الهی(305)، ساخت واصلاح مسجد(306) سامان میپذیرد.
ب) برنامه های اجتماعی ایشان، بر مبنای توجه به مشکلات دیگران، پرورش روحیه همکاری جمعی، همدردی با دیگران وتوجه به سرنوشت آنان(307) و...، با روشهایی چون عدالت گستری در جامعه واحیای جامعه مرده(308)، ایجاد وحدت وتألیف قلوب(309)، عملی میشود.
پرورش نیافتگان وبه عبارتی متربیان عام دوران ظهور نیز با دیدن رویّه های اصلاحی واقدامهای عدالت خواهانه حکومت، با اعتماد ویقین به رهبر وکارگزاران او، ضمن الگوگیری از پرورش یافتگان مکتب انتظار ویاران خاص حضرت، برای رسیدن به مقام آنان تلاش میکنند.
برنامه های فرهنگی - تربیتی حضرت در این دوره در دو بعد فردی واجتماعی تنظیم شده ودارای آثار تربیتی مطلوبی است؛ از جمله:
- تقویت کننده روان إنسان هاست که در بعد روحی، تزکیه نفس وآراسته شدن به فضایل ودوری از رذایل، از آثار تربیت اخلاقی است؛ در بعد جسمانی نیز تمام امکانات مادی را در جهت رشد وتعالی روح به کار خواهد گرفت.
- تعدیل کننده خواسته هاست؛ به طوری که اخلاق، میان غریزه ونیروهای باطنی انسان تعادل ایجاد میکند. تعدیل این غرایز، در اصلاح رفتار، گفتار واعمال انسان، تأثیر بسزایی دارد واز طریق رشد معرفت وعقل وبصیرت وتغییر در بینش به نظام هستی وزندگی، از بسیاری از تجاوزها، فتنه ها وفسادها، کوته بینیها وتنگ نظریها جلوگیری خواهد کرد.
- جامعه سالم به واسطه افراد دارای فضایل اخلاقی به وجود خواهد آمد. اگر در اجتماعی، تعاون، انفاق، عفت، تواضع، حسن ظن، محبت وبه طور کلی عدالت، حکم فرما باشد، این جامعه، مدینه فاضله وجامعه آرمانی اسلام خواهد بود.
به این ترتیب، در پرتو برنامه های فرهنگی - تربیتی در دو بعد فردی واجتماعی وبا تأثیر متقابل آنها، افراد در کنار جامعه احیا خواهند شد؛ به طوری که تربیت عقلانی، در دو محور کمال علمی وکمال عقلی، به «تعادل» میانجامد وتربیت ایمانی در پرتو کمال اخلاقی وتزکیه، به «تعالی» و«تکامل» منجر خواهد شد. پس از تحقق آثار تربیت فردی از طریق کمال اجتماعی با نتیجه «پیشرفت وهمدلی»، زمینه تعالی جامعه نیز فراهم خواهد شد.
به فرموده آیت الله جوادی آملی:
کار اصلی امام زمان این نیست که جهان را از عدل وداد پر کند؛ کار اصلی او، زنده کردن جامعه است. وجود امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) عامل حیات است. او جامعه مرده را زنده می کند وسپس به عدل وداد فرا میخواند. جامعه زنده، مشتاق عدل وداد است. برخی انسانها به حسب ظاهر، انسان ودر باطن، مرده اند؛ صورت آنها مطابق سیرتشان نیست. امام (عجل الله تعالی فرجه الشریف) صورت آنها را مطابق سیرتشان میکند. بعد از آنکه سیرت را انسانی وواقعی کرد، جامعه ظاهراً وباطناً انسانی میشود. سپس به عدل وداد فرا میخواند وجامعه زنده، تشنه عدل وداد میشود. کار اصلی او احیاگری است. همانگونه که رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم)، جامعه مرده را زنده کرد، حضرت ولیعصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نیز جامعه مرده را زنده، وبرای احیای آن، معارف وحقایق وطهارت حقیقی را اعطا میکند. ﴿یُزَکِّیهم ویُعَلّمهم﴾ جامعه ای زنده است که کتاب الهی، حکمت الهی وطهارت باطنی را بداند. پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) بعد از اینکه تزکیه وتعلیم فردی را مطرح کرد، به تزکیه وتعلیم جمعی پرداخت وبه درمان کینه جویی، حسادت و... روی آورد. آن که عداوت را تبدیل به صلح میکند، کیمیاگری است (ولایت تکوینی) واین امر تنها با نصیحت ممکن نیست. کار امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) تبدیل عداوت به صداقت و... است. بیشتر کارهای امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) (تأمین عدالت، رفاه و...) فرعی است ومهم، کار اصلی است واین کار اصلی با کارهای فرعی برای تربیت افراد، کامل میشود...(310).
گفتار چهارم: آثار تربیتی حاصل از بیان ویژگی ها وبرنامه های عصر ظهور برای عصر حاضر:
نکته در خور تأمل در این مباحث، آن است که ذکر وبررسی برنامه های تربیتی عصر ظهور که هنوز دوران آن فرا نرسیده است، چه ضرورت وفایده ای دارد؟ به نظر میرسد همچنانکه در برنامه ریزی الهی، مباحث انتظار ومنتظران، قبل از شروع غیبت صغری وکبری مطرح گردید وحتی از ابتدای خلقت ساماندهی شد واین برنامه ریزی، حاصل تدابیر حکیمانه الهی برای تربیت بشر بوده است، بیان پیش از موعد اخبار وشرایط دوران ظهور نیز در راستای برنامه کلان تربیتی الهی وبرای زمینه سازی وارائه الگوست. بنابراین لازم است ما نیز پیش از فرا رسیدن ایام موعود، برای برنامه ریزی وساماندهی امور تربیتی والگوگیری از مربی آن دوران وبرنامه های او برای متربیانش، به شناخت برنامه های ایشان اقدام کنیم.
الگوگیری از سیره حکومتی - تربیتی حضرت، برای حاکمان، علما ومربیان امروز جامعه:
یکی از مباحث جالب توجه در تربیت اسلامی، نقش اسوه ها در تبلیغ وتربیت است. یکی از روشهای مؤثر در تربیت اسلامی، روش الگویی یا معرفی اسوه هاست که این روش، چه در نظامهای تربیتی - تبلیغی الحادی وچه در سیستم تربیتی - تبلیغاتی اسلام، جایگاه ویژه ای دارد وبدان اهتمام خاصی شده است. در این شیوه، درباره الگوگیری از یک حرکت موفق، یا یک فرد موفق واسوه، وتلاش برای نزدیک شدن به او از طریق شناخت آن اسوه وعملکرد ونتایج موفق کار او... سخن گفته شده است. همچنین درباره نوع تربیت اسوه ها والگوها وچگونگی معرفی آنها به جامعه وراه های هدایت بیشتر جامعه به وسیله الگوها بحث میشود(311).
این روش مؤثر در تربیت اسلامی، در بحث تربیت مهدوی نیز مطرح، ودر دو جایگاه برای ما شایسته ی بهره گیری است. یکی از آن جایگاه ها، الگوگیری از سیره حکومتی - تربیتی حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) برای حاکمان، علما ومربیان جامعه است.
برنامه ها وآثار مطرح شده در زمان ظهور که برگرفته از اعتقاد به مهدویت است، هر چند برای زمان آینده است؛ ولی برای عصر حاضر نیز قابلیت الگوگیری دارد. این ویژگی جالب دین ماست که افزون بر الگوگیری از گذشته سنت نبوی (صلی الله علیه وآله وسلم) وآموزه های مهدوی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، از روش حکومتی آینده حضرت، برخورد با کارگزاران، برنامه های تربیتی، رویکرد تربیتی به برنامه های اقتصادی، سیاسی ورفاهی واصلاح آن، ونحوه برخوردها وعملکردهای عصر ظهور و... نیز میتوانیم الگوگیری کنیم.
با توجه به اینکه اسوه والگوی ما در این مرتبه، معصوم است؛ تطبیق دقیق ما با ایشان امکانپذیر نیست وتحقق عینی این موضوع فقط در زمان ظهور حضرت اتفاق میافتد، ولی بر اساس اعتقاد به انتظار سازنده وتکلیف منتظران بر کسب آمادگی وزمینه سازی برای ظهور ایشان، باید در حدّ توان برای اصلاح ومقدمه سازی وپاکسازی درون وبرون خود تلاش کنیم.
شایسته است بر اساس آموزه های مهدوی وآثار تربیتی حاصل شده از زمان گذشته وحاضر، برای نزدیک شدن به حکومت، حکمرانان، کارگزاران وشایستگان در حکومت مهدوی ونیز برای نزدیک شدن عالمان ومربیان جامعه به عملکرد وروشهای تربیتی حضرت، اقدامات اصلاحی انجام دهیم.
الگو گیری از سیره یاران حضرت وتمایل وشوق برای شبیه شدن به یاران خاص:
مرتبه دوم از روش الگوگیری در تربیت مهدوی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، الگوگیری از سیره یاران حضرت در زمان ظهور است. با بیان ویژگیها واوصاف این افراد که رضایت خدا وامام زمان خود را به دست آورده اند، وذکر مقامات آنها در روایات، انگیزه وشوق برای شبیه شدن به آنان وکسب رضایت خدا وامام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، در منتظران حقیقی اوج میگیرد ودر افزایش همت آنان برای کسب آمادگی وخودسازی وهمسنخ شدن با ویژگیهای ذکر شده در روایات نتیجه بخش خواهد بود؛ چرا که بر اساس این الگوگیری، ملاک ومعیار مشخص وصحیح برای خوب بودن، در اختیار منتظران قرار میگیرد.
در مراحل تقلید از الگو، ابتدا برای شناخت صحیح اسوه والگو تلاش میکنیم. سپس با استفاده از مراتب تفکر واندیشه وتحلیل ذهنی، از آن نکته ها وعملکردها واوصاف متناسب با اقتضائات وشرایط خود، الگوبرداری ذهنی نموده وبا تقویت انگیزه واراده خود، برای رسیدن به هدف مورد نظر وارد صحنه عمل میشویم(312).
ایجاد تصویر انسانهای متعالی ومدینه فاضله وعصر ظهور، برای ایجاد شوق وانگیزه بیشتر در منتظران:
برای پرداختن به این اثر، دو پرسش را مطرح میکنیم: در بحث الگوگیری از سیره یاران حضرت، این نکته مطرح شد که برای رسیدن به هدف خود باید با تقویت انگیزه وارد صحنه عمل شویم؛ اما این انگیزه چگونه تقویت میشود؟ چگونه تحرک وشوق برای عمل کردن، افزایش مییابد؟ سؤال دوم، منتظران در انتظار چه هستند؟ در امید به چه کسی یا چه چیزی به سر میبرند؟
در پاسخ به سؤال دوم، روشن است که انتظار وامید منتظران به ذات ظهور بر نمیگردد؛ بلکه انتظار آنان وامید آنها برای آمدن امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، منجی احیاکننده وعدلگستر آنان است. امید وانتظار آنان برای رسیدن به وعده های الهی در زمان ظهور وویژگیها وشرایط متعالی آن دوران است. ریشه کن شدن فقر وبدبختی، جهل ونادانی وظلم وستم از سراسر جهان، حکم فرما شدن بینش وبصیرت، آرامش وهمدلی، امنیت ورفاه بر جامعه، قرار گرفتن امام در رأس امور به عنوان زمامدار صالح وعادل، حضور کارگزاران شایسته او در اجرای امور ولذت بردن انسانها در آن دوران از کنار هم بودن، از جمله چیزهایی است که انتظار آن را میکشند؛ چرا که انسان عصر ظهور، در ارتباط خود با خدا، با خود، با طبیعت وبا دیگران(313) تعالی یافته، واین انتظار وامید است که او را برای تحقق هدفهای اسلامی وانسانی وبرنامه های عملی دین، به عمل وحرکت وا میدارد. ایجاد تصویر از رهبر، از انسانهای عصر ظهور، از جامعه عصر ظهور ومدینه فاضله برای منتظر، رونق وشوق ونشاط وامید او را به همراه دارد وبا این تصویر وبرای رسیدن به این دوران است که انگیزه وتحرک او فزونی مییابد.
در اینجا پاسخ سؤال اول نیز روشن میشود. قصد ائمه (علیهم السلام) (در روایات) از پرداختن به ویژگیهای انسان وجامعه عصر ظهور (مدینه عدل(314)، مدینه رفاه(315)، مدینه امن وامنیت(316)، مدینه علم(317) ومدینه تربیت(318))، ترسیم تصویر آن در ذهن منتظران وایجاد شوق وانگیزه وتقویت آن در مخاطبان ومنتظران دوران غیبت بوده است واین، یکی دیگر از آثار تربیتی حاصل از بیان ویژگیها وبرنامه های عصر ظهور برای عصر حاضر بود که به آن پرداختیم.
بدین ترتیب، آنان که به مهدویت اعتقاد دارند وآثار تربیتی این اعتقاد را میپذیرند، باور دارند که پرورشیافتگان مکتب انتظار، به همراه رهبر ومربی فرزانه خود، در قالب یک حکومت دینی - سیاسی مبتنی بر اخلاق وتربیت، انسانهای پس از ظهور را این چنین تربیت میکنند وچنین جامعه آرمانی ومدینه فاضلهای را میسازند واین انسانها وجامعه پس از ظهور که براساس روایات، تصویر شد، تبلور آثار تربیتی اعتقاد به مهدویت خواهد بود.
یک نکته مهم در بحث الگوگیری:
بررسی نگاه فلسفی جامعه در بحث الگوگیری ورابطه آن در عرصه تربیتی مهدوی، نکته مهمی است که در این قسمت بدان می پردازیم.
اصولاً بینش فلسفی، نظام دهنده به جهان بینی انسانهاست واین بینش فلسفی، انگیزه اساسی انسانها را برای اقدام کردن یا اقدام نکردن میسازد. بینش فلسفی را در قسم ماهیت، به سه قسم میتوان تقسیم کرد: اصالت گوهر، اصالت ذات واصالت وجود دینی؛ یعنی اصالت گوهر وضرورت ذات. در جهتگیری این ماهیتها نیز به آرمانگرا بودن وخوشبین بودن، وواقعگرا وبدبین بودن تقسیم میشود(319).
هدف ما توضیح وتبیین این بینش فلسفی نیست؛ بلکه درصدد بیان آثار تربیتی این بینش در عرصه جامعه در مبحث الگوگیری هستیم.
برخی اندیشمندان وکارگزاران تربیتی، بر فلسفه اصالت ذات تکیه دارند؛ نه اصالت گوهر (یعنی به ذات وشخص افراد اسوه والگو اصالت میدهند، نه به گوهر وارزشها وبرجستگیهای رفتاری وبه عبارتی شخصیت آنان)؛ اگر هم در مبنا به آن معتقد نباشند، در عمل، اصالت ذات را برتری میدهند.
در این بینش تربیتی - فلسفی، انسانهایی متعالی فرض می شوند، وبقیه افراد با هر یک از مصادیق فرض شده، مورد سنجش قرار می گیرند ودر صورت دوری از آنان - به جای تلاش برای اصلاح این افراد - به عنوان انسان هایی نامطلوب مطرح میگردند. حتی در برخی مواقع، خصوصیات این افراد متعالی واسوه را فقط عقلای جامعه میتوانند کشف وفهم کنند وآنان بدون ایجاد درک، فهم ومعرفت درست درباره ویژگیها وخصوصیات اسوه در ذهن جوانان، مطالب را چونان مادر پرنده، به جوجه اش میخورانند.
در این حالت، حقیقت یابی این افراد اسوه ومتعالی، فقط در بحث تعاریف خلاصه، وبه تعبیری صفات وخصوصیات در قالب توصیفهای زیبا، به سوی مخاطبان پرتاب میشود، بدون آنکه فهم درست وکاربردی از آن ویژگیها ایجاد شود(320). در واقع به ارزشگذاری واحترام به ذات آن اسوه میپردازند، ولی گوهر وجود وویژگیهایی که باعث اسوه شدن آن فرد شده است را برای متربی بیان نمیکنند. به عبارتی، فقط بازگو کننده وتعریف کننده هستند، نه تبیین کننده وسازنده.
در نتیجه این بینش وعمل، انسانهای دیگر هیچگاه حقیقت ساز نمیشوند تا افرادی متعالی واسوه های جدید به وجود آیند. در این صورت، ما بیشتر به دنبال کشف افراد متعالی واسوه خواهیم بود تا خلق افراد جدید ومتعالی واسوه. در این نظام تربیتی، ما فقط الگوها را مشخص ومعرفی میکنیم، ولی راه رسیدن به این الگوها را برای متربیان ونسل منتظر خود تبیین نمیکنیم.
گویی در عرصه ارائه نظام تربیتی واجرای آن در جامعه در بحث تئوری آرمانگرا هستیم؛ اما در عرصه عملی واجرا شاید ناخواسته آرمانگرا بوده ایم. به جای تلاش برای تغییر دادن شرایط، امیدوار بودن وخوشبین بودن به احیا وتربیت انسانهای جدید، به واقعگرایی محافظه کارانه وتلاش برای حفظ شرایط موجود واصرار بر حفظ همین الگوها واسوه های موجود، روی آورده ایم وبه جای اصالت دادن به گوهر ومعیارهای الگو بودن اسوه ها وپرداختن به شخصیت آنها، به اصالت دادن به ذات وشخصها مشغول شده ایم. با ادامه دادن این مسیر، همچنان در مقام عمل ودر توسعه وثبات در عرصه تربیتی دینی، ناموفق خواهیم ماند.
هر چند ارزش گزاردن به ذاتها وانسانهای وارسته، امری ارزشمند وضروری است؛ اما در کنار آن باید با توجه به نظام تربیتی اسلام، ملاک ومعیار را گوهرهای کسبشده در این شخصیتها واسوه ها دانست وبرای تربیت وپرورش این ارزشها در نسل جدید سرمایه گذاری کرد. پس در قسم ماهیت، به ضرورت احترام به ذات واصالت دادن به گوهر وارزشهای آن اسوه معتقدیم ودر جهتگیری در اجرای نظام تربیتی، به آرمانگرایی وخوشبین بودن به احیا وتربیت انسانهای جدید ارزش میدهیم.
نتیجه عملی وملموس این بحث در عصر حاضر، در اسوه ها والگوهای زمان ظهور (حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ویاران وکارگزاران ایشان) ودر ایام انتظار (در منتظران حقیقی وعالمان ومربیان برجسته جامعه) مطرح میشود.
در این نگرش فلسفی در عرصه تربیتی مهدویت، اگر فقط به ذکر مشخصات، ویژگیها، برنامه ها وفعالیتهای حضرت، یاران وکارگزاران ایشان، منتظران حقیقی وعلمای مشهور بسنده کنیم واصالت ذات را در پیش گیریم، به بیراهه رفته ایم. شایسته است با احترام به ذات وشخص حضرت، یاران، کارگزاران ومنتظران حقیقی، به اصالت گوهر وجودِ ایشان بپردازیم وافزون بر کشف این اسوه های متعالی، به منظور الگوگیری عملی ونه فقط توصیفی، وخلق وپرورش یاران ومنتظران حقیقی وعلما ومربیان شایسته در ایام انتظار، وبهره گیری از روش حکومتی وسیره تربیتی حضرت وبهره مند شدن از صفات وفعالیتهای یاران وکارگزاران در ایام ظهور، چارهای اندیشیده ودر راه پژوهش وایجاد تحول وپرورش اسوه های جدید در خانواده وجامعه گامهای مثبتی برداریم.
فصل ششم: موانع بروز آثار تربیتی اعتقاد به مهدویت وراههای مقابله با آن:
در این فصل برآنیم که در حدّ توان به این پرسشها پاسخ دهیم؛ چرا با وجود آثار تربیتی اعتقاد به مهدویت که در بحث نظری، اثبات شدنی است، ولی در عرصه عمل وعرصه تاریخی - تربیتی تنها تا حدودی بروز وظهور یافته است؟! چرا همپای نظرهای قوی وعمیقِ بخش نظری، شاهد آثار وشواهد عملی کافی ووافی در این عرصه نبوده ایم؟!
چرا با توجه به آثار تربیتی اعتقاد به مهدویت که در منابع دینی وتمدن اسلامی دارای جایگاه ویژهای است، از آن در حوزه إنسان شناسی وجامعه شناسی، إنسان سازی وجامعه سازی استفاده لازم نمیشود؟ چرا از آموزهای که تعیین کننده وظایف مؤمنان وهدایتگر آنان وتعیین کننده حرکت جوامع - چه قبل از ظهور وچه پس از ظهور - است، برای رسیدن به جامعه ایده آل با انسانهای متعالی، بهره کافی گرفته نمیشود؟! چرا فرهنگ مهدوی وآثار این اعتقاد، در بنیانهای اصلی زندگی شیعیان، مهجور ومتروک مانده است؟!
روشن است که هر فرهنگ ومجموعه معرفتی - تربیتی، ممکن است دچار آفتهایی شود که مانع رشد وکمال وبالندگی آن فرهنگ گردد. فرهنگ دینی وبه تبع آن فرهنگ مهدوی نیز گاهی به آسیبهایی دچار میشود که حرکت رو به کمال آن را کُند میکند وبحث آسیب شناسی، عهده دار شناختن این آفتها وشیوه مقابله با آنهاست.
مناسب است در انتها با آسیب شناسی وبررسی موانع بروز آثار تربیتی اعتقاد به مهدویت، ضمن آشنایی با موانع، به راه های مقابله با آن بیندیشیم.
گفتار اول: آشنایی با موانع وآسیب ها:
الف) آسیب شناسی در مباحث کلان:
فقدان نظام تربیتی مهدوی: با وجود آیات تربیتی پربار وروایات عمیق واثرگذار، نتوانستهایم آنها را در قالب یک نظام تربیتی برای استفاده در جامعه ومتناسب با جوانان، خانواده ها، مدارس، رسانه ها و... عرضه کنیم. البته مراد ما از نظام تربیتی، چینش چند آیه وروایت در کنار هم نیست؛ بلکه این کار، بسان کاوش در معارف انباشته از سنگ وآهن است که جز با تلاشهای بیوقفه متخصصان علوم تربیت دینی ومهدوی، وتحمل سختیها وجستوجوی عمیق وریشهای، وایجاد رابطه مناسب میان اصلاح وفضیلت وتربیت با سیاست، اقتصاد، خانواده، مدارس، رسانه ها و...، امکانپذیر نیست(321).
ناهماهنگی مباحث تربیت دینی ومهدوی با نظامهای اداری، اقتصادی، رسانهای...، وکوتاهی متخصصان وعالمان دینی در تدوین یک نظام تربیتی جامع وهماهنگ مهدوی، از ضعفهای آشکار در این عرصه است. هر چند بسیار کتاب نوشته وگفتمان وهمایش ترتیب داده ایم، گاه موازی کاریها، سطحی بودن کارها، پرداختن به توصیفها به جای تبیینها، نبود همراهی واتحاد متخصصان ونویسندگان در این وادی برای عرضه نظام جامع وهماهنگ تربیتی، مانع از آن شده است که نظام تربیتی مهدوی برای استفاده در مباحث مورد نیاز فرد وجامعه، شکل بگیرد.
نبود نظریه پردازی در مباحث تربیتی مهدوی: در طول تاریخ شیعه، از بحث مهدویت، برای نظریه پردازی در موضوع حکومت ودولت وشرایط حاکمان در عصر غیبت، آن هم با توجه به آنکه قسمی از مباحث فقهی بوده، استفاده شده است وفقها وعلمای اسلام، موضوع مهدویت را به عنوان یک اصل، موضوع بحث وگفت وگو قرار داده اند؛ اما متأسفانه این توجه به فرهنگ مهدویت، منحصر در همین حوزه حکومت در عصر غیبت بوده ودر دیگر حوزه ها کمتر به آن توجه شده است. این در حالی است که از موضوع مهدویت نه تنها در عرصه حکومت؛ بلکه به عنوان اصل تربیتی وسازنده در عرصه های علوم اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و... میتوان استفاده کرد وآن را در نحوه مدیریت جامعه، اقتصاد وفقرزدایی، رفتار ومناسبات اجتماعی، قانونمند سازی وقانون پذیری جامعه، انسانشناسی وانسانسازی، جامعه شناسی وجامعه سازی به کار گرفت.
در عقیده وباور اسلامی، انتظار وعقیده به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) وظهور او، سامان بخش همه این عرصه هاست. از اینرو، مهدویت به مثابه قلب اندیشه اسلامی، باید در تمام شئون زندگی حاکم وجهت بخش باشد، نه اینکه توجه به مهدویت وآثار تربیتی آن، در حاشیه نظریه پردازیها قرار گیرد وبه عنوان یک امر تاریخی وگاه اسطورهای تلقی شود(322).
ب) آسیبشناسی در مفاهیم کلیدی:
یکی از آفتها در فرهنگ دینی وفرهنگ مهدوی ما، نداشتن دیدی جامع به مباحث دینی ومهدوی وبرخورد افراطی وتفریطی با آن است. هنگامی که انسان با دیدگاهی تکبعدی به سراغ فهم دین برود، افزون بر افراط وتفریطها، مرتکب تأویل وتفسیرهای نابجا وتحلیل نادرست از روایات وبیان ناقص مفاهیم میشود(323).
انحراف از مفاهیم کلیدی واصیل مهدویت؛ مانند غیبت وانتظار، موجب شکل گیری انتظار مخرب وسهل انگاری در انجام وظیفه میشود وجامعه را به سمت بی تحرکی ونداشتن پویایی، نداشتن انگیزه برای زمینه سازی قیام حضرت وکسب آمادگی، انزواطلبی وپوچی میکشاند(324). ترسیم چهره خشن از حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) وتمرکز افراطی بر قیام ایشان، بدون پرداختن به جنبه های فرهنگی وتربیتی اقدامات ایشان، نگرش سطحی وخرافی به مهدویت، تعیین وقت ظهور وتطبیق نادرست نشانه های ظهور بر مصادیق، داغ کردن بحث ملاقات با حضرت وگسترش ملاقاتگرایی ومدعیان دروغین ومریدپروری(325) و...، همه وهمه ناشی از نگاه تک بعدی به مهدویت وانحراف مفاهیم قیام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) از جایگاه اصیل وباارزش آن است.
ج) آسیبشناسی در سطح خواص ومربیان جامعه:
دو عامل اساسی که ما را از حیات سازنده در عرصه تربیتی مهدوی بازداشته، غفلت وتغافل ویا نبود شناخت صحیح است؛ عده ای شناخت دارند وبه هر علتی غافلند ویا خود را به تغافل زده اند وباید راهکارهای تربیتی را برای حل مشکل آنان یافت، عده ای شناخت ندارند واز معرفت وامور تربیتی مهدوی بی بهره وبه مادیات واسباب مادی دل بسته وشاید از زندگی هم خسته اند؛ مسلم است که اگر این افراد به شناخت صحیح برسند وبفهمند که راه نجات آنان در اصلاح رابطه شان با خدا، خود ودیگران است ودر پی امید وحرکت وخودسازی برآیند، از آثار تربیتی مهدوی بهره مند خواهند شد.
اما این وظیفه تربیت این دو گروه، بر عهده کیست؟ روشن است که بر عهده سیاستگزاران تربیتی، عالمان ومربیان جامعه است؛ اما متأسفانه آسیبهایی در قشر مربی وسیاستگذار ما مانع از ظهور وبروز آثار تربیتی اعتقاد به مهدویت در متربیان میشود، از جمله این موارد عبارتند از:
نبود برنامه ریزی وبیان مناسب: نبود برنامه ریزی وبه کار نگرفتن تدبیر ونیازسنجی وشناخت صحیح از متربیان، از جمله ضعفهای سیاستگذاران وعالمان عرصه تربیتی جامعه است. در چند سال گذشته، توجه مردم به باور مهدوی وفرهنگ انتظار چندین برابر شده وبه ویژه جوانان، اشتیاق فراوانی برای شناخت بیشتر این موضوع ابراز میکنند والبته تلاش ودغدغه متولیان تربیتی نیز در این شوق، مؤثر بوده است؛ ولی جامعه ما از آثار مستند، بیان مستدل ومتقن که با زبان روز ومتناسب با استعداد وتوانایی مخاطبان مختلف، بتواند موضوع مهدویت را تشریح وتبیین کند، محروم است(326).
تغییر هدف ورویکرد: تغییر هدف ورویکرد برخی سیاستگذاران وعالمان تربیتی در اِعمال وظایف، از جمله آسیبهای این گروه است. زمانی که هدف مربیان جامعه از انتقال علم ومعرفت، سخنرانی، گفتمان، نوشتن کتاب، تبلیغ وموعظه و...، در مقوله های مادی خلاصه شود یا مقوله های مادی پررنگتر گردد وعملشان خالصانه وصادقانه به مخاطب عرضه نشود، مسلماً از عمق وبهره وری لازم برخوردار نخواهد بود(327).
مربیان بی عمل: حضور مبلغان وناصحان وعالمان ودر یک کلام، مربیان بیعمل وبدون ظهور آثار تربیتی، موجب بی اعتمادی وسرگردانی متربیان عرصه مهدوی میشود. زمانی که مربی عرصه مهدوی از خلق خوب ورفتار حسنه وهمراهی وهمدلی با متربی بیبهره باشد، دلیلی برای اثرگذاری او وانتقال معارف مهدوی وآثار تربیتی عقیده به مهدویت باقی نمیماند.
نکته قابل ذکر آن است که در این عرصه تربیتی، اندیشمندان حوزوی وروحانیان، بیش از همه دچار قصور وتقصیر بوده اند. ذکر این نکته ضروری است که مقصود از بیان این مطالب، خدای ناکرده تخریب طلاب وروحانیان نیست که اگر چنین باشد، این کار از هدف این اثر وهدف نگارنده به دور خواهد بود.
ما دانشجویان وطلاب علوم دینی اگر در راه هدایت وتربیت افراد جامعه وترویج عقیده به مهدویت وعملی کردن آثار تربیتی آن، کاری انجام داده ایم، مسلم آن است که در انتظار تشکر وقدردانی فرد یا جامعه نیستیم؛ چرا که ما از داعیه داران تربیت وهدایت جامعه بر اساس سنت نبوی واهداف مهدوی هستیم واین اعمال جزء وظایف ماست واگر به هر دلیلی در این امر کوتاهی کرده ایم، لازم است ابتدا برای اصلاح وتربیت خود، وسپس اصلاح وتربیت صحیح دیگران چاره ای بیندیشیم.
د) آسیب شناسی در حوزه اجتماعی:
خداوند وفرهنگ مهدوی، در کنار زندگی، نه در زندگی: از دیدگاه جامعه شناسان دین، عمدتاً مردم دیندار هستند ودر کنار فعالیتهای زندگی، به رفتارهای دینی پرداخته، به مجموعه ای از باورها از جمله مهدویت ایمان دارند. این در حالی است که اکثر انسانهای پیش از ظهور وجامعه آنان، دارای دینداری ومهدی باوری ژرف نیستند وخدا وفرهنگ مهدوی در کنار زندگی آنان جریان دارد، نه در زندگی آنان.
از آنجا که یکی از مؤلفه های بزرگ وآثار تربیتی در جامعه مهدوی، اصلاح رابطه انسان با خدا وحضور خداوند در همه شئون زندگی انسان است، اینگونه دینداری، مانع از بروز وظهور اثر تربیتی مهدوی خواهد شد(328).
عملکرد دشمنان مهدویت: هدف دشمنان مهدوی، تضعیف اثرگذاری فرهنگ وتربیت مهدوی در افراد جامعه است. مهمترین اقدامات دشمن در این راستا، بیاعتنا کردن مردم به ارزشها وباورهای مهدوی، ایجاد تزلزل وشک در مورد حضور حضرت وزنده بودن وارتباط با ایشان، وبی اعتماد ساختن جامعه به مربیان ومبلغان فرهنگ مهدوی است.
در این مرحله، نقش تبلیغات وبرنامه های دشمنان برای ضعیف کردن باورهای دینی ما، به ویژه عقیده به مهدویت - که به آثار مهم آن پی برده اند - روشن است؛ اما برنامه های تبلیغاتی ورسانهای، نظام آموزش ما در مدارس ودانشگاه ها وحوزه ها، مربیان ومبلغان ما، کتابها ومجلاتمان، مجالس وعظ وسخنرانی وگفتمانها و...، در راستای خنثی کردن برنامه های دشمنان ورشد هر چه بیشتر آثار تربیتی اعتقاد به مهدویت چیست؟!
بینش نامطلوب به تاریخ زندگی اهل بیت (علیهم السلام) وحضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در جامعه: تأمل در احوال گذشتگان وبررسی احوال نامآوران واسوه های گذشته، به عنوان تجربه های زنده، برای آشنایی، معرفت، وسعت دید وعمل ما میتواند بسیار مفید باشد(329). تاریخ، تجربه های گذشته را به تجربه کنونی ما می افزاید واز راه زنده نگه داشتن یاد نیکها ونیکیها، زندگی ما را پرمایه تر میکند(330)؛ اما به راستی، عرضه تاریخ اهل بیت (علیهم السلام) وبه ویژه تاریخ زندگی حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، در رسانه ومحیطهای آموزشی ما چگونه است؟ تاریخ زندگی حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ومهدی باوران، منتظران حقیقی حضرت در دوران گذشته، افرادی مثل علی بن مهزیارها، شیخ مفیدها، مقدس اردبیلیها... در نگاه رسانهای وآموزشی ما چقدر عمق مییابد؟ در کتابها ومجلات ما چگونه به آن پرداخته میشود وآیا برای نسل امروز، کاربردی وقابل درک وعمل پذیر میگردد؟
معلمان ومدرسان تاریخ، مربیان تربیتی در مدارس، اساتید تاریخ در دانشگاه ها وحوزه ها، خود چگونه به تاریخ زندگی حضرت ومهدی باوران ومنتظران مینگرند وبا چه بینشی آن را به مخاطب خود می آموزند؟
باید بپذیریم که در این زمینه بسیار کمبود داریم ونگاه وبینش اساتید، معلمان، مربیان، اهل رسانه ومطبوعات به تاریخ زندگی حضرت، تاریخ زندگی یاوران ومنتظران حضرت ومهدی باوران ومهدی یاوران، در حیطه آثار تربیتی اعتقاد به مهدویت نبوده است. ادعا نمی کنیم اطلاع رسانی نشده است؛ بلکه اشکال اینجاست که ذهنها مملو از اطلاعات وآموزه های تاریخی هستند، ولی بینش وفهم عمیق وقلب وروحی تأثیر پذیرفته وآماده عمل بر اساس آموزه های تاریخی حاصل نشده است.
پرداخت غیرتربیتی رسانه ها به موضوع: منظور از رویکرد تربیتی رسانه به بحث مهدویت وآثار تربیتی عقیده به آن، گفتمان ومیزگرد وطرح مباحث علمی وتاریخی از زندگی حضرت ودوستداران حقیقی او نیست، هر چند این موارد لازم است؛ اما کافی نیست. نمیتوان از یک شبکه، مردم را با آثار تربیتی جامعه مهدوی آشنا کرد ودر همان شبکه یا شبکه دیگر، بدون توجه به این عقیده وآثار آن، برنامه ارائه داد!
هنر رسانهای زمانی جلوه گر میشود که بتواند مسائل روز، خانوادگی، اجتماعی وتأکید باورهای دینی ومهدی باوری را در قالب سریالها، برنامه های شاد وجذاب، همراه با ایده های نو وخلاقانه، وبه دور از شعارگرایی وبرخورد تصنعی ارائه دهد وبا هنر رسانه ای خود، مروج ومربی تربیتی باشد.
نبود معرفت در نهاد خانواده: خانواده به عنوان مهمترین وکوچکترین نهاد اجتماعی - تربیتی، بدون معرفت وآگاهی لازم درباره عقیده به مهدویت، بدون آشنایی کافی با مراکز پاسخگویی به سؤالات وشبهات در بحث مهدویت، وجود تعصب وتقلید از گذشتگان وبزرگان در موضوعات وباورهای دینی، فقدان بصیرت لازم به مهدیباوری ومهدی یاوری، نبود انتظار مثبت وسازنده در خانواده ها، بدون تلاش پدر ومادر برای کسب آمادگی وخودسازی، وبی توجهی به زمانهای خاص برای یاد حضرت و...، چگونه می تواند فرزندان خود را به صورت منتظر حقیقی تربیت کند؟!
تبلیغ غیر سازنده درباره موضوع محبت حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف): در بحث انتظار وارکان تربیتی آن، یکی از محورها، بحث عاطفی (محبت وشوق) به حضرت بود؛ ولی متأسفانه یکی از آسیب های جامعه ما در برنامه های تبلیغی، مداحیها، سخنرانیها، خانواده ها و...، توجه زیاد به عشق ومحبت حضرت وبیان احساسات در این موضوع است، بدون آنکه در این زمینه، محبت حقیقی ولوازم آن تبیین گردد. پررنگ شدن بحث محبت وکمرنگ بودن مباحث امید، کسب آمادگی وتلاش برای اصلاح وخودسازی، موجب میشود که منتظران، ناخودآگاه در مقوله عمل ومباحث رفتاری وجنبشی و... سست شوند.
توجه به آسیبشناسی در حوزه فردی: مواردی چون جهل، کجفهمی، ساده لوحی وساده پنداری، روی آوردن به خرافات در بحث مهدویت، جمود وتعصب یا رفتارهای فقط احساسی، نقصان در بینش وبصیرت عقیده به مهدویت، افراطها وتفریطها در مباحث مرتبط با مهدویت، گناه کردن وداشتن صفات رذیله ودر نتیجه پیروی از هوا وهوس، بی توجهی به اعتقادات به علت نداشتن تعقّل و...، از جمله آسیبهای فردی وموانع بروز وظهور آثار تربیتی اعتقاد به مهدویت است.
گفتار دوم: مقابله با موانع وآسیب ها:
حوزه فردی:
- منتظر حقیقی باید با سرکوب رذایل وتلاش برای تهذیب نفس، زمینه را برای تربیت خود واقدامات تربیتی مربیان در عرصه تبلور آثار تربیتی عقیده به مهدویت فراهم کند.
- معرفت وشناخت خود را به حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) وفرهنگ مهدوی وفرهنگ انتظار، اوامر ونواهی حضرت، سیرت اخلاقی حضرت، اهداف وبرنامه های ایشان، سیرت وویژگیهای منتظران حقیقی ونیز تلاش خود را برای الگوپذیری از آنان وکسب رضایت امام از طریق اطاعت افزایش دهد.
- به مطالعه کتاب در این زمینه بپردازد ودر جلسات معارف مهدوی شرکت کند.
- با علمای وارسته وفرهیخته، ارتباط علمی - معرفتی - تربیتی داشته باشد.
- به معارف اصیل ومفاهیم صحیح مهدوی توجه کند واز خرافات، احساسات، ادعاهای دروغین وساده لوحی و... دوری گزیند.
حوزه اجتماعی:
- خانواده به عنوان مهمترین نهاد اجتماعی، باید بر اساس اعتقاد به مهدویت، به اصلاح ساختار تربیتی خود بپردازد.
- باید تلاش همه جانبهای برای همه گیر شدن عقیده به مهدویت در جامعه وتقویت آثار وجلوه های تربیتی آن، صورت گیرد؛ به طوری که فرهنگ مهدوی در کنار فرهنگ حسینی، به عنوان بهترین عوامل سازندگی وشادابی دین، عرضه اندام کند.
- تلاش همه جانبه نهادهای تربیتی جامعه، برای خنثی کردن اقدامات دشمنان مهدوی صورت گیرد.
- مسئولان وسیاستگذاران عرصه تربیتی، به ارائه آثار مستند، مستدل ومتقن که با زبان روز ومتناسب با نیازهای مخاطبان باشد، بپردازند وبا عزمی راسخ وارائه کارهای هنری وجذاب؛ اعم از تصویری، متنی، گفتمانی و... به تشریح وتبیین عقیده به مهدویت پرداخته، برای تحقق آثار تربیتی آن در جامعه تلاش کنند.
برنامه ریزی وتدبیر بر اساس نیازهای نسل جوان در این زمینه، امر مهمی است. نهادهایی؛ مثل سازمان تبلیغات اسلامی، وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی، دفتر تبلیغات، وزارت آموزش وپرورش، صدا وسیما، حوزه ها ودانشگاه ها، در نهادینه کردن فرهنگ صحیح مهدوی میتوانند مؤثر باشند.
عرصه مربیان جامعه:
- روشنگری علما واندیشمندان ومتفکران حوزه مهدوی پژوهی ودادن اطلاعات صحیح در باب مهدویت وپیش قدم بودن آنان در مبارزه با آسیبهای ذکر شده، از جمله درمانهای مؤثر خواهد بود.
- معرفی شخصیت حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ونگاه تاریخی آموزنده به آن، بررسی وتحلیل احادیث مهدوی، تبیین انتظار سازنده ووظایف منتظران، آگاهی دادن درباره خطرها وآسیبها، وتبیین برنامه های حضرت در دوران ظهور برای تقویت روحیه امید، تحرک وخودسازی در نسل منتظر و... از جانب علما ومربیان جامعه نقش بسزایی خواهد داشت.
- آشنایی مربیان عرصه فرهنگ مهدوی با علم جامعه شناسی وروان شناسی ونحوه برخورد با منتظران جوان وهمدلی وهمراهی آنان ورفتار حسنه با آنان، از عوامل مثبت تأثیرگذاری خواهد بود.
- مهمتر از همه، عمل عالمان وتربیت یافتگی مربیان بر اساس آموزه های مهدوی، در جلب اعتمادسازی مخاطب نقش مهمی دارد.
- توجه نواب عام به ادای تکلیف ووظیفه در این زمینه وعنایت به اینکه نیابت، پذیرفتن همه تکالیف اسلامی؛ اعم از مالی، اجتماعی، رهبری وتربیتی است ونیابت، از مقوله اقدام وعمل است، نه موعظه وحرف؛ نیابت، میدانداری در برابر دشمن است، نه انزوا گزینی.
روشن است که اگر در رأس همه مربیان جامعه، عالمان ربّانی حوزه وطلاب، از مهدییاوران ومنتظران حقیقی حضرت باشند، کلام آنان نافذ خواهد بود وبقیه مربیان هم با پیروی از آنان وسپس متربیان با الگوگیری از مربیان خود، در عرصه تأثیرپذیری از عقیده وآموزه های مهدوی موفق خواهند بود.
گفتار سوم: راهکارهایی برای الگوسازی صحیح در موضوع تربیت مهدوی:
معمولاً هر اعتقاد بنیادین در عرصه علمی ودینی، باید توانایی تحلیل وتفسیر مجموعه ای از مسائل را داشته باشد وبرای بهبود ورشد وضعیت فرد وجامعه، راهکارهایی راهبردی پیشنهاد دهد. حال پرسش این است که آیا اعتقاد به مهدویت، به عنوان یک نظریه اعتقادی میتواند راهکارهای راهبردی را به انسان وجامعه عرضه کند؟ در بررسی این اثر روشن شد که اعتقاد به مهدویت، قابلیت هدایت، تربیت، ایجاد رشد وبهبود را برای انسان وجامعه در دوره قبل از ظهور وبعد از ظهور داراست؛ آثار وکارکردهای تربیتی آن در موضوعات إنسان شناسی وانسان سازی، جامعه سازی در دوره های قبل از غیبت، غیبت صغری، غیبت کبری ودوران انتظار وعصر ظهور وپس از آن، دالّ بر این مطلب است.
اکنون که این عقیده به عنوان یک نظریه اعتقادی، میتواند در انسان وجامعه اثرگذار باشد وبا راهکارهای خود، در مسیر رشد وتقویت آنان قدم بردارد، باید برای تعمیق وتثبیت این اعتقاد مؤثر تربیتی، راهکارهایی بیندیشیم. از این رو، به بررسی راهکارهای ترویج وتثبیت این باور تربیتی میپردازیم:
برای رسیدن به این مقصود، ابتدا لازم است با عزمی راسخ، به اصلاح ساختار تربیت دینی وتربیت مهدوی در جامعه خود بپردازیم وبرای تعمیق تربیت مهدوی، اقدامات لازم را انجام دهیم.
- نخستین راهکار، بررسی علمی وتدوین نظام تربیتی اسلام وسپس تدوین نظام تربیت مهدوی است؛ البته نظامی جامع وکارآمد. باید با نظریه پردازی، گفتمان، نقد ونظر، نکتهسنجیها وإظهار نظرهای ژرف درباره این آموزه اعتقادی، به قوت علمی این موضوع بینالادیانی کمک کرد؛ تا آنجا که آن را همچون مباحث علمی چون هرمنوتیک، پلورالیسم، سنت ومدرنیسم و... به عرصه گفتوگو ونظریه پردازی کشانده، زوایای گوناگون آن را بررسی کنیم؛ یعنی بحث مهدویت را از عرصه های سنتی ومهجور به عرصه های پژوهشی - علمی ودر متن زندگی وارد، وکمک کنیم که باور مهدویت در زندگی انسانها اثر گذارد وآنان را با امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ومربی زمانشان مرتبط سازد.
باید همچون اندیشه سوسیالیسیم یا لیبرالیسم که در بره های، چنان بر فرهنگ جهان اثر گذارد که بیشتر عناصر فرهنگی؛ اعم از رمانها، فیلمها، نمایشنامه ها، آثار هنری، اقتصاد، سیاست، تولید، روابط بینالملل، فلسفه، مبارزه سیاسی، انقلاب وبسیاری دیگر از زمینه های فرهنگی - تربیتی، با این تفکرها آمیخته شد(331)، ما نیز با تلاش مدبرانه در این عرصه، به دور از سخنان سطحی وکلیشهای وبه دور از فرض تربیت مهدوی واعتقاد به مهدویت به عنوان امری فرعی وحاشیهای، با زبانی عمیق وگویا، رفتار وگفتار وکردار انسانها وجامعه را نه در موضوع مهدویت وباور آن، بلکه بر اساس آن ودر راستای آثار تربیتی آن سامان دهیم.
- گام دوم، اصلاح نگرش فلسفی جامعه به مقوله تأثیرگذاری تربیتی عقیده به مهدویت است. سزاوار است با توجه به مطالب بیانشده در گذشته، در عین احترام به ذات وشخص حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) وابراز عشق ومحبت به این بزرگوار، وافزون بر پرداختن به تعاریف وتوصیفات، به گوهر وجودی ایشان اصالت دهیم وآمادگی وزمینه تغییر وتحول رفتاری وکرداری منتظران را برای کسب گوهر ارزنده وویژگیهای آن موعود منتظر، فراهم آوریم ودر جهت الگوگیری از آن شخصیت، ویژگیها، برنامه های تربیتی ایشان، شخصیت وویژگیهای مهدییاوران ومهدیباوران حقیقی در گذشته وحال اقدام کنیم.
- راهکار سوم، برگزاری همایش وکنفرانس مفید درباره نظریه پردازی در عرصه تعلیم وتربیت اسلامی وساخت وتدوین نظام تربیتی اسلامی معاصر وتدوین نظام تربیتی مهدوی است. سزاوار است با علم روششناسی، به روششناسی تربیت دینی وتربیت مهدوی بپردازیم. ضرورت پرداختن به فلسفه تربیت مهدوی ایجاب میکند که درباره اهداف کلی وجزئی تربیت مهدوی، بایدها ونبایدهای مباحث تربیتی امروز، اولویتهای تحقیق تربیتی در این عرصه، ومبانی واصول تربیت مهدوی، بحث وتبادل نظر شود. ضمن آنکه علوم تربیتی ومباحث روانشناسی وجامعه شناسی وبه کارگیری این علوم در این زمینه، بر پایه یافته های قرآنی وروایی بسیار مفید خواهد بود.
در این صورت، شایسته است نخبگان فکری وتربیتی جامعه، با شکل گیری نظام تربیتی مهدوی واستفاده از معلومات به دست آمده، پس از عمل به راهکار سوم وتغییر نگرش فلسفی خود به تربیت، با جهت دهی آرمانگرایانه، جامعه وفرد را به سوی اصلاح وهدایت وتربیت مهدوی هدایت کنند ودر شکل گیری ورشد مهدی باوران ومهدی یاوران جدید سهیم باشند.
هر چند در عمل به راهکار سوم، شاهد برگزاری همایشها ونشستهایی قابل هستیم؛ اما به راستی خروجی این برنامه ها تا چه اندازه در رشد نظام تربیت مهدوی وعملیاتی شدن آن مؤثر بوده است؟!
- درباره زندگی ائمه (علیهم السلام) تلاش علمی ودر خور توجهی صورت نگرفته است. از این رو، شایسته است در راهکار چهارم، آنچنان که در تاریخ زندگی افرادی مثل ارسطو، افلاطون و... ودر تحلیل وتبیین زوایای مختلف اندیشهای وبینشی آنان تلاش شده است، در تاریخ زندگی امامان واز جمله امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نیز کار شود ودر جهت شناسایی افکار، خواسته ها وآرمانهای ائمه (علیهم السلام) اقدامی مطلوب صورت گیرد.
از این رو، پیشنهاد میشود که به دور از کلینویسی وسادهانگاری، بلکه به صورت تخصصی، شخصیت هر یک از پیشوایان، به ویژه حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، با توجه به دوران زندگیشان ودوره حال، تحلیل عقلانی - اجتماعی شود. در ادامه، برای ترویج فرهنگ رفتاری وکرداری وتربیتی هر یک از آنان، کرسیهای جداگانه در مورد اندیشه ها وبینشهایشان، در حوزه ودانشگاه شکل گیرد؛ از جمله برای تعمیق وترویج فرهنگ مهدوی، ایجاد کرسی مهدی شناسی در حوزه ودانشگاه ضروری به نظر میرسد.
همچنان که در حوزه ها در بحث فقه پژوهی، مدتها درباره مباحث فقهی؛ چون آب قلیل، طهارت و... بحث میشود، لازم است برای غنای فرهنگی وتربیتی، اجتهاد نظری وبحثهای گسترده تخصصی درباره مهدویت وآثار تربیتی این باور در حوزه ها ودانشگاه ها صورت گیرد(332).
- طبق یک نظریه، رهبری جهان در آینده، از آنِ کشور واندیشهای است که بهترین تفسیرها را از چگونگی تحولات جهانی در آینده داشته باشد. چنین کشور واندیشهای، از لحاظ فکری میتواند هدایت ورهبری فرهنگی جوامع دیگر را به عهده داشته باشد. به عبارتی، هر قدرت واعتقادی که بتواند بهتر از دیگران افکار را هدایت کند، میتواند با قبولاندن جهانبینی خود، رهبری فرهنگی وهدایت افکار را به دست آورد(333). از اینرو:
- با توجه به اینکه ایران، کشوری معتقد به مکتب شیعی است؛
- مکتبی که افزون بر ظرفیتها واندیشه های تربیتی وفرهنگی والا، دارای اندیشه مهدویت است؛
- اعتقاد واندیشهای جامع که ضمن ارائه راهکارها وبرنامه ها وآموزه های تربیتی، تصویری زیبا، شفاف، رغبت انگیز وشوق برانگیز وحقیقی از آینده انسان، جهان وتحولات واصلاحات آن ترسیم میکند ودر جهت انسان سازی وجامعه سازی میکوشد؛
- ضمن آنکه این اندیشه واعتقاد، یک اعتقاد مشترک میان ادیان مختلف است؛
بر این اساس، در راهکار پنجم پیشنهاد میشود که با توجه به راهکارهای قبل، با برگزاری گفتمانهای بین المللی، درباره ویژگیهای جامعه آرمانی، منجی وموعود ورهبری او، نظریات ادیان ومشترکات آنها وتأثیر آن در عرصه تربیتی فرد وجامعه و... تبادل نظر شود وبا توجه به ظرفیتهای والای تربیتی موجود در اعتقاد به منجی در شیعه، به طور غیر مستقیم با تثبیت عقلانی آن در جامعه جهانی وقبولاندن این جهان بینی وبینش سازنده وتلاش برای رشد ایمانی افراد، شرایطی را فراهم آوریم که بر اساس این نظریه، رهبری فرهنگی - تربیتی وهدایت افکار جامعه به دست مکتب شیعه باشد.
جای بسی تأسف وتعجب است که نظریه های افرادی چون هانتینگتون، فوکویاما، آلوین تافلر و... در عرصه جهانی مطرح باشد، اما اندیشه وباوری همچون مهدویت واعتقاد به منجی که موضوع مشترک ادیان ومکاتب است، به عنوان یک نظریه تربیتی جهانی ناشناخته باشد.
نتیجه گیری:
هدف نهایی از آفرینش انسان وجهان وفرستادن وحی وبرانگیختن انبیا واولیا، پرورش، تربیت وتکامل انسان است. خداوند برای تحقق این امر، برنامه جامع وکلان تربیتی خود را در قالب یک زنجیره تربیتی، متشکل از حلقه های تربیتی منظم وبه هم پیوسته ومتناسب با هر زمان ومکان ودر راستای یک برنامه بلند مدت تنظیم کرده است.
کوشش تمامی انبیا وهدف آموزه های وحیانی هم، سامان دادن واجرای برنامه تربیتی الهی برای تربیت انسان بوده است واین امر، مهمترین آرمان ادیان ابراهیمی وغیر ابراهیمی وحتی مکتبهای بشری در طول تاریخ است؛ چرا که همه اندیشمندان با هر نوع تفسیری که از کمال عرضه کنند، به نظر خود، برای نجات ورستگاری انسان اقدام میکنند.
تربیت مهدوی به عنوان آخرین حلقه ومهمترین قسمت از زنجیره تربیتی الهی، تجلی آخرین فرصت ادیان (بقیت الله) ونتیجه نهایی برنامه بلندمدت الهی در نظر گرفته شده است. در واقع، تلاشهای حضرت آدم (علیه السلام) وصد وبیست وچهار هزار پیغمبر ومعصومین (علیهم السلام) برای تربیت بشر، در حکومت مهدوی به طور کامل به ثمر مینشیند.
با توجه به اهمیت ونقش سازنده تربیت مهدوی، به منظور پرداختن به این مرحله مهم در تربیت بشر، با انتخاب موضوع آثار تربیتی اعتقاد به مهدویت، وارد عرصه تحقیق شدیم وبه دنبال بررسی وتبیین دو نوع مطلب بودیم:
1. کیفیت تربیت مهدوی وبه عبارتی، راهکارها، ساختارها، آموزه ها وبرنامه های تربیتی امام غائب ومربی برتر عالم، برای تربیت متربیان ومنتظران (همانطور که روشن شد، اعتقاد به وجود وحضور حضرت واعتقاد به جایگاه ولایت ومربیگری حضرت بر ما، اعتقاد به برنامه ها وپذیرش راهکارها وآموزه های او را نیز به دنبال دارد).
2. نتیجه وآثار اعتقاد به وجود، حضور، نظارت وظهور حضرت وهمچنین آثار برنامه ها، راهکارها وآموزه های تربیتی حضرت برای تربیت متربیان ومنتظران، وجستوجوی شواهد تاریخی دلالت کننده بر آن.
برای رسیدن به این اهداف، ابتدا معیارهایی در چهار محور برای سنجش آثار تربیتی شناسایی شد. از آنجا که انتظار، جایگاه رفیع وسازندهای در عقیده به مهدویت دارد وبه عبارتی، عقیده به مهدویت در دوره های مختلف با انتظار حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) معنا ومفهوم مییابد، یکی از ارکان ثابت در چهار محور شاخصهای تربیتی، انتظار است؛ چرا که در این انتظار، منتظِر ومتربی به امید آمدن مربی ومنتظَر، سرزنده وشاداب است وبرای تطهیر وپاکی درون خویش میکوشد تا میان روح او ومربیاش سنخیت ایجاد شود. او با امید به آینده مطلوب، شادابی درونی دارد واحساس ناامیدی را به خود راه نمیدهد. این انتظار، برای او که امیدوارانه وعاشقانه انتظار مولای خود را میکشد، تهذیب نفس وخودسازی وتلاش برای قیام واصلاح جامعه را به دنبال دارد.
انتظار مهدوی، آثار إنسان سازی وجامعه سازی دارد واز این روست که در روایات، بهترین عمل معرفی شده است.
بر این اساس، آثار عقیده به مهدویت با رکنی سازنده واثرگذار چون انتظار، در چهار محور: شناختی (انتظار، معرفت ونگرش امیدوارانه)، عاطفی (انتظار، محبت وشوق)، رفتاری (انتظار، آمادگی وخودسازی) وجنبشی (انتظار، قیام واصلاح) تجلی مییابد. برای بروز وظهور آثار تربیتی عقیده به مهدویت بر اساس شاخصه های تربیتی در هر محور، صبوری وعدالتخواهی وتلاش برای تعادل ضروری است. بدین ترتیب، برای بررسی آثار بر اساس این شاخصه ها، مباحث در دو مرحله قبل از ظهور وبعد از ظهور سامان گرفت. دوران قبل از ظهور، در سه دوره قبل از غیبت، غیبت صغری وغیبت کبری، در سه فصل، گام به گام بحث تربیت مهدوی را شفاف میسازد وبا تبیین راهکارها وآثار تربیتی در هر دوره به طور جداگانه، برنامه تدریجی بلندمدت وبه هم پیوسته تربیت مهدوی را تشریح میکند. این برنامه در حقیقت، بر دو محور رشد وتربیت عقلانی وایمانی استوار است.
با توجه به نقش اثرگذار وپر اهمیت تربیت مهدوی که مقصود نهایی برنامه تربیت الهی ونتیجه کامل اقدامات انبیا واولیا (علیهم السلام) است، این برنامه برای تحقق کامل وشایسته، از دوران قبل از غیبت طراحی شده است، به گونه ای که به نظر میرسد نقطه نهایی تربیت بشر وبرترین مربی برای تحقق این امر الهی، حتی قبل از غیبت به مردم هر عصر، شناسانده شده واز همان ابتدا اقدامات لازم برای ایجاد معرفت به موعود آخر الزمان واعلام نوید تحقق صلح وعدالت وتشکیل مدینه فاضله در زمان او، از طریق بشارتهای الهی وزمینه سازی انبیا واولیا (علیهم السلام) برای اعتقاد به او وانتظار برای او، صورت گرفته است. از جمله راهکارها وساختارهای تربیت مهدوی در دوره قبل از غیبت با توجه به بیان شرایط ونشانه های دوران غیبت وانتظار وعصر ظهور، میتوان به موارد ذیل اشاره کرد: زمینه سازی خداوند وانبیا جهت بروز وظهور آثار تربیتی این اعتقاد، سیره تربیتی چهارده معصوم (علیهم السلام) در آماده سازی وجامعه سازی برای عصر غیبت، شیوه های آنان برای ترویج وجامعه پذیرسازی فرهنگ مهدویت ونیز تلاش شاگردان ائمه در گسترش فرهنگ مهدوی.
از جمله آثار تربیتی آموزه های مهدوی در این عصر، امیدواری وصبر برای تحول وبهبود شرایط جامعه، ایستادگی ومقاومت شیعیان در برابر خلفای اموی وعباسی همراه با صبر وتلاش وتکاپو برای تحول از طریق افشاگری و...، شکل گیری جنبش های مردمی با روحیه ایثار واز خودگذشتگی در راه زمینه سازی برای اصلاحات مهدوی، وظهور مدعیان مهدویت است که با آگاهی از اعتقاد مردم به مهدویت وانتظار وآثار تربیتی مطلوب آن، یا در جهت خیر، ایجاد تحول، اصلاح، سرکوبی ظلم ونجات مظلوم قیام می کرده یا برای رسیدن به اهداف شخصی وکسب قدرت از این موضوع بهره می گرفته اند؛ این آثار در همه دوره ها متجلی است. البته شواهد تاریخی این آثار هم در این فصل اشاره شده است.
در گام بعدی، با عنوان آثار تربیتی اعتقاد به مهدویت در دوره غیبت صغری، اقدامات تربیتی حضرت؛ شامل ایجاد ساختار سازمان رهبری، نهاد وکالت، استفاده از راهکارهایی؛ چون توقیع، مکاتبه، ملاقات وتثبیت جایگاه علما بررسی شد. آثار تربیتی این راهکارها نیز که در راستای تربیت وهدایت افراد وتقویت عقیده به مهدویت است، مورد بررسی قرار گرفت. امیدواری همراه با صبر، مقاومت، شکلگیری جنبشهای مردمی وظهور مدعیان مهدویت در این دوره نیز از زمره آثار محسوب میشود. در این فصل، به شواهد تاریخی - تربیتی که بر اساس شاخصه های تربیتی عقیده به مهدویت سنجیده میشوند، پرداخته شده است.
در بحث راهکارها وساختارهای تربیتی در دوره غیبت کبری، ضمن بیان فایده امام غایب وچگونگی بهره مندی از برکات او، به راهکارهایی؛ چون هدایت تکوینی وباطنی حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، توصیه ی عمل به سیره وسنت اهل بیت (علیهم السلام)، توصیه ی عمل به سخنان ودستورات حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، جایگزینی فقها وعلما ونواب عام، وظایف هدایتی وتربیتی آنان، وملاقات حضرت با برخی علمای خاص وراهنمایی وکمک به برخی عوام اشاره شده است. درباره آثار تربیتی این راهکارها نیز با عنوان فواید اصل غیبت در تربیت افراد، آثار اعتقاد به واسطه فیض بودن حضرت ونظارت دائمی ایشان، آثار احساس وجود وحضور امام، تأثیر غیبت بر پرورش ورشد علما واقدامات تربیتی آنان در جامعه، آثار تربیتی ملاقاتها با حضرت و... بحث وبررسی شده است.
در مروری بر شواهد تاریخی آثار تربیتی عقیده به مهدویت، به نماد صبر وامید وانتظار مردم کاشان وسبزوار، توجه به اماکن ومراسم وادعیه منتسب به حضرت و...، شکلگیری جنبشهای مردمی وظهور مدعیان مهدویت با تکیه بر اعتقاد مردم به مهدویت، آثار این اعتقاد در نعمت اللّهی ها، اهل تصوف وشعرا ونیز نکات تربیتی برخی ملاقاتها اشاره شده است. ضمن آنکه درباره تأثیر این اعتقاد، در حرکتهای رهایی بخش؛ مانند انقلاب اسلامی ایران، دفاع مقدس وحزب الله لبنان، بررسی اجمالی صورت گرفته است. آثار این اعتقاد در رویکرد مردم به اماکن مذهبی ومجالس وتلاش برای گسترش فرهنگ مهدوی، رویکرد شعرا به شعر سرایی در موضوع مهدویت، رویکرد مردم به انتخاب نام مهدی برای فرزندانشان و... نیز مورد توجه بوده است.
بدین ترتیب، روشن میشود که آثار تربیتی برگرفته از عقیده به مهدویت وشواهد تاریخی - تربیتی آن، در گذشته وجود داشته ودر حال حاضر نیز وجود دارد ومسلماً در آینده وجود خواهد داشت.
در ذیل عنوان تربیت در عصر ظهور (مرحله پس از ظهور) به راهکارهای تربیتی حضرت اشاره شد؛ از جمله: تشکیل حکومت مبتنی بر اخلاق وتربیت وسامان دادن همه امور اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و... برای رشد وپرورش وتربیت افراد عصر ظهور، استفاده از پرورشیافتگان در مکتب انتظار (همان منتظران حقیقی که در زمره یاران حضرت درآمده اند) وبرنامه های خاص تربیتی حضرت برای پرورشنیافتگان مکتب انتظار که این برنامه ها بر محور تربیت عقلانی وتربیت ایمانی است.
سپس با بیان تأثیر این برنامه ها وراهکارها وتربیت افراد پس از ظهور، تصویری از آینده انسان وجهان پس از ظهور ترسیم شد.
در قسمت دیگر با عنوان «آثار تربیتی حاصل از بیان ویژگیها وبرنامه های عصر ظهور»، حکمت بیان ویژگیها وبرنامه های عضر ظهور برای منتظران ومتربیان عصر غیبت را ذکر کردیم وگفتیم که ما معتقدیم: با ایجاد تصویر مطلوب وتوضیح روایات مربوط به عصر ظهور وموارد رشد وترقی آن دوران (در ذهن انسان عدالتجو، صلح طلب، آزادی خواه، دوستدار حاکم عادل، دوستدار آرامش وامنیت اجتماعی ونیازمند هم زیستی مسالمت آمیز با دیگران)، افزون بر احساس آرامش، احساس شوق ورغبت برای رسیدن به این دوران، تمایل وشوق او را برای شبیه شدن به یاران خاص، زیاد میکند وانگیزه او را در خودسازی وپاکسازی درونی تقویت میبخشد. ضمن آن که بیان ویژگیها وبرنامه های حضرت وسیره حکومتی - تربیتی ایشان، وروش ومنش یاران وکارگزاران ایشان، برای عبرتگیری والگوگیری حاکمان، علما ومربیان امروز جامعه ونیز متربیان ومنتظران بسیار مفید است.
بدین ترتیب، روشن شد که حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) از طریق راهکارها وبرنامه های متناسب با هر عصر، چگونه اقدامات تربیتی خود را اعمال میکند. برنامه تربیتی تدریجی وبلند مدت که از دوران قبل از غیبت برنامه ریزی شده وزمینه سازی برای تحقق آن از طرف خداوند، انبیا واولیای او صورت گرفته است؛ سپس شخص حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) آن را ادامه میدهد تا مقصود نهایی از آفرینش بشر حاصل شود.
همچنین با توجه به نوع راهکارها وآموزه های تربیتی حضرت، دریافتیم که قابلیت اجرا وعمل را داراست ووجود برخی شواهد تاریخی - تربیتی قابلیت عمل واجرایی بودن آن را اثبات میکند.
با وجود ظرفیتهای موجود در بحث عقیده به مهدویت به واسطه اثرگذاری آن در عرصه تربیت بشر، به خصوص ظرفیتهای خاص مکتب شیعه - همچون: اعتقاد به زنده بودن وحضور امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در جامعه، اعتقاد به نظارت دائم ایشان بر احوال واعمال متربیان ومنتظران، استفاده از توصیه های حضرت مبنی بر عمل به سیره وسنت اهل بیت (علیهم السلام)، استفاده از توقیعات وآموزه ها وسخنان حضرت، وجود نواب عام وعقیده به تبعیت از آنان و... - تجلی آثار تربیتی این عقیده در زندگی فردی واجتماعی شیعیان، بسیار بیشتر از موارد ذکر شده وشواهد تاریخی، مورد انتظار است؛ به طوری که شایسته است بیش از این، منتظران حقیقیِ محب، امیدوار، خودساخته وآماده در این عرصه پرورش یابند واین موضوع در جامعه فراگیر شود.
متأسفانه برخی عوامل، مانع بروز وظهور کامل آثار تربیتی برگرفته از عقیده به مهدویت در جامعه شیعی شده ولازم است این امر با توجه به آثار وفواید مهم آن، به شیوهای اصیل ومطابق رهنمودهای دینی احیا گردد ودر فرایند تربیتی جامعه استفاده شود؛ چرا که در واقع، با تبلور آثار تربیتی اعتقاد به مهدویت در انسان، به تلازم آن، رابطه انسان با خدا اصلاح میشود وعبودیت وایمان تحقق مییابد؛ در تنظیم رابطه خود با خود، معنویت وعقلانیت وکمال حاصل میشود؛ از طریق اصلاح روابط خود با دیگران، عدالت، امنیت والفت پدید میآید وبا اصلاح رابطه انسان با طبیعت، زمینه پیشرفت وتوسعه واستفاده مفید از آن محیا میگردد. در نهایت، با رشد حاصل شده در ایمان وتعقل افراد وبه عبارتی تربیت ایمانی وعقلانی آنان، جامعه ای متشکل از منتظران حقیقی ومهدوی شکل میگیرد.
هدف اصلی این اثر، شناساندن چنین رویکردی برای کاربردی کردن مباحث تربیتی مهدوی، جلوه گر ساختن آثار تربیتی آن به جهت روشن ساختن قابلیتِ این اعتقاد برای إنسان سازی وجامعه سازی، ایجاد شوق ورغبت در متربیان برای منتظر حقیقی شدن، تأمل در ظرفیت والای این اعتقاد به عنوان نظریه تربیتی، واز طرف دیگر، بررسی دلایل بروز وظهور نیافتن آثار عملی این عقیده، متناسب با شأن علمی نظریه است. در این راستا با ترسیم برنامه بلند مدت تربیتی الهی وتربیتی مهدوی وتبیین زنجیره منظم وبه هم پیوسته آن از قبل از غیبت تا پس از ظهور، تلاش شده است تصویری جامع از عقیده به مهدویت، تربیت مهدوی وآثار تربیتی برآمده از آن ترسیم شود.
این اثر، گامی ابتدایی در راستای تحقق این هدف است. لذا محققان محترم در آینده می توانند با تمرکز در هر دوره به طور عمیق تر ودقیق تر، راهکارها، آموزه ها وبرنامه های تربیت مهدوی را تبیین کنند وشواهد تاریخی بیشتری را با جست وجوی بهتر، برای هر دوره ارائه دهند.
همچنین پرداختن به موضوعات زیربنایی این موضوع نیز جهت عملیاتی شدن آن مؤثر خواهد بود. موضوعاتی از قبیل: چگونگی نظریه پردازی در تربیت اسلامی؛ چگونگی نظریه پردازی در تربیت مهدوی؛ راه های تدوین نظام تربیتی اسلام؛ راه های تدوین نظام تربیت مهدوی؛ چگونگی ترسیم وتدوین نظام جامع وکارآمد تربیت مهدوی؛ تجلی اندیشه لیبرالیسم، سوسیالیسم و... در فرهنگ جهانی ومقایسه آن با تبلور آثار عقیده به مهدویت در فرهنگ جهانی؛ چگونگی اثرگذاری عمیق ونه شعاری مهدویت در عرصه هنر؛ راه های فرهنگ سازی تربیت مهدوی در آثار هنری چون نمایشنامه، رمان وفیلم؛ راه های فرهنگ سازی تربیت مهدوی در عرصه اقتصاد، با الگوگیری از اقتصاد در حکومت حضرت؛ راه های فرهنگسازی تربیت مهدوی در عرصه سیاست، با الگوگیری از سیاست در حکومت مهدوی؛ راه های فرهنگ سازی تربیت مهدوی در عرصه مسئولیت وخدمت، با الگوگیری از کارگزاران ویاران حضرت در جامعه پس از ظهور؛ راه های فرهنگ سازی تربیت مهدوی در عرصه برخورد حاکمان جامعه با مسئولان، با الگوگیری از روشهای برخورد حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) با کارگزاران حکومت؛ چگونگی اصلاح نگرش فلسفی به مقوله تربیت؛ چگونگی اصلاح نگرش فلسفی به مقوله اثرگذاری تربیتی عقیده به مهدویت؛ چگونگی ایجاد نگرش آرمان گرایانه برای اصلاح وتحول افراد جامعه با بهره گیری از امید وآرمانهای انتظار؛ روششناسی علمی در باب تربیت دینی وتربیت مهدوی؛ مبانی واصول تربیت مهدوی واولویتهای آن؛ فلسفه تربیت مهدوی وبایدها ونبایدهای تربیتی؛ چرایی وضرورت تشکیل کرسی مهدی شناسی در حوزه ها ودانشگاه ها؛ ضرورت تحلیل عمیق از مباحث تربیتی به موازات مباحث فقهی؛ آسیبهای تمرکز حوزه های علمیه بر مباحث فقه پژوهی وغفلت از غنا دادن به عرصه فرهنگ وتربیت؛ آسیبشناسی کتب نوشته شده در تاریخ زندگی امامان به عنوان مربیان برتر جامعه؛ چگونگی تحلیل عقلانی - اجتماعی وتخصصی از شخصیت ائمه (علیهم السلام) در علم تاریخ؛ ضرورت وچگونگی پرداخت عمیق به زوایای مختلف اندیشه وبینش وزندگی ائمه (علیهم السلام) در علم تاریخ؛ چرایی وآسیبهای ناشی از مطرح بودن نظریه های افرادی چون هانتینگتون، تافلر، فوکویاما... در عرصه جهانی وناشناخته بودن اعتقاد مشترک منجی؛ بررسی وراه های در دست گرفتن رهبری فکری وفرهنگی جهان توسط مکتب تشیع؛ ظرفیت وقدرت موجود در اندیشه مهدویت برای رهبری وهدایت جهان با توجه به ایجاد تصویر روشن وجذاب از آینده انسان وجهان.
امید است از طریق علم وعمل، جزء معتقدان تربیت یافته حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) باشیم.
فهرست کتب عربی
1.قرآن کریم، ترجمه: آیت الله مکارم شیرازی.
2.قمی، عباس، مفاتیح الجنان، انتشارات قدس، قم، 1386.
3.نهج البلاغه، انتشارات دار الهجره، قم، بیتا.
4.ابن ابی الحدید معتزلی، عبد الحمید، شرح نهج البلاغه، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، قم، 1404ق.
5.ابن ابی الکرم، عزّ الدین ابوالحسن علی (ابن الاثیر)، الکامل فی التاریخ، دار صادر، بیروت، 1385ق.
6.ابن بابویه قمی، محمد بن علی بن حسین (شیخ صدوق)، الامالی، انتشارات کتابخانه اسلامیه، بیجا، 1362.
7.------------------------------------------، عیون اخبار الرضا (علیه السلام)، انتشارات جهان، بیجا، 1378.
8.-----------------------------------------، کمال الدین وتمام النعمه، دار الکتب الاسلامیه، قم، 1395 ق.
9.ابن عربی، ابو عبد الله محیی الدین محمد، تفسیر ابن عربی، دار احیاء التراث العربی، بیروت، 1422ق.
10.ابن فارس بن زکریا، ابیالحسین احمد، معجم مقائیس اللغه، تحقیق: محمد عوض مُرعِب وفاطمه محمد اصلان، دار احیاء التراث العربی، بیروت، 1422 ق.
11.ابن منظور، لسان العرب، دار احیاء التراث العربی، بیروت، 1408 ق.
12.ابن واضح، احمد بن ابی یعقوب بن جعفر بن وهب، تاریخ الیعقوبی، جلد دوم، منشورات الشریف الرضی، بیجا، 1414 ق.
13.اِربلی، علی بن عیسی، کشف الغمه، مکتبه بنی هاشمی، تبریز، 1381 ق.
14.الاصفهانی، ابی الفرج، مقاتل الطالبیین، تحقیق: السید احمد صقر، مؤسسه الأعلمی للمطبوعات، بیروت، 1419 ق.
15.امام جعفر صادق (علیه السلام)، مصباح الشریعه، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، بیروت، 1400 ق.
16.امام حسن عسگری (علیه السلام)، تفسیر امام عسکری (علیه السلام) مدرسه امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، قم، 1409 ق.
17.ترمذی، ابی عیسی محمد بن عیسی بن سوره، سنن الترمذی، تحقیق: صدقی محمد جمیل العطار، دار الفکر، بیروت، 1421 ق.
18. تمیمی آمدی، عبد الواحد، تصنیف غرر الحکم ودرر الکلم، دفتر تبلیغات اسلامی، قم، 1366.
19.تنکابنی، محمد بن سلیمان، قصص العلماء، انتشارات علمی وفرهنگی، تهران، 1389.
20.الحاتمی، محمد محیی الدین عربی، الفتوحات المکیه فی معرفه الأسرار المالکیّه والملکیه، تحقیق: مکتب التحقیق بدار احیاء التراث الاسلامی، دار احیاء التراث العربی، بیروت، 1418ق.
21.حسینی استرآبادی، سید شرف الدین، تأویل الآیات الظاهره، انتشارات جامعه مدرسین، قم، 1409ق.
22.الحسینی الصدر، السید علی، الامام المنتظر مِن ولادتِهِ إلی دولته، انتشارات دلیل ما، قم، 1382.
23.الحموی، یاقوت بن عبد الله، معجم البلدان، دار صادر، بیروت، 1995 م.
24.خزاز قمی، علی بن محمد، کفایه الأثر، انتشارات بیدار، قم، 1401 ق.
25.الدینوری، أبو حنیفه احمد بن داوود، الأخبار الطوال، تحقیق: عبد المنعم عامر وجمال الدین شیال، منشورات الرضی، قم، 1368 ق.
26.الراغب الاصفهانی، أبو القاسم الحسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق: صفوان عدنان داوردی، انتشارات ذوی القربی، قم، 1424 ق.
27.راوندی، قطب الدین، الخرائج والجرائح، مؤسسه امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، قم، 1409 ق.
28.السجستانی، حافظ ابی داود سلیمان بن الاشعث، سنن ابی داود، تحقیق: صدقی محمد جمیل، دار الفکر، بیروت، 1420 ق.
29.السروی المازندرانی، ابی جعفر محمد بن علی بن شهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، تحقیق: یوسف البقاعی، انتشارات ذوی القربی، بیجا، 1427 ق.
30.الشیرازی، السید حسن، کلمه الامام المهدی، مؤسسه الوفاء، بیروت، 1403 ق.
31.صافی گلپایگانی، لطف الله، منتخب الأثر فی الامام الثانی عشر، مکتب المؤلف، بیجا، بیتا.
32.الصدر، السید صدر الدین، المهدی، به اهتمام سید باقر خسروشاهی، انتشارات حوزه علمیه قم، 1379.
33.طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، دفتر انتشارات جامعه المدرسین حوزه علمیه قم، قم، 1417 ق.
34.طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج، نشر مرتضی، مشهد، 1403 ق.
35.طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری باعلام الهدی، دار الکتب الاسلامیه، تهران، 1390 ق.
36.الطبری، أبو جعفر محمد بن جریر، تاریخ الطبری، تحقیق: محمد أبو الفضل ابراهیم، دار التراث، بیروت، 1387 ق.
37.الطوسی، ابی جعفر محمد بن الحسن، الغیبه، مؤسسه معارف اسلامی، قم، 1411 ق.
38.--------------------------، الفهرست، المکتبه الرضویه، نجف، بیتا.
39.العاملی، محمد بن الحسن (شیخ حرّ عاملی)، اثبات الهداه بالنصوص والمعجزات من الامام الثانی عشر، بینا، بیجا، بیتا (نرمافزار موعود).
40.----------------------------------، وسائل الشیعه، مؤسسه آل البیت، قم، 1409 ق.
41.العکبری البغدادی، ابی عبد الله محمد بن النعمان (الشیخ المفید)، الإرشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، تحقیق: مؤسسه آل البیت، دار المفید، بیروت، 1414 ق.
42.------------------------------------------------، الرساله الاولی فی الغیبه، دار المفید، قم، 1413 ق.
43.------------------------------------------------، الفصول المختاره، کنگره شیخ مفید، قم، 1413 ق.
44.الفقیه الایمانی، مهدی، الامام المهدی عند اهل السنه، المجمع العالمی لاهل البیت، قم، 1418ق.
45.القبانچی، السید صدر الدین، الحرکه الاصلاحیه من الحسین الی المهدی، مؤسسه السیده المعصومه، نجف، 1427 ق.
46.قمی، علی بن ابراهیم بن هاشم، تفسیر القمی، مؤسسه دار الکتب، قم، 1404 ق.
47.کراجکی، أبو الفتح، کنز الفوائد، انتشارات دار الذخائر، قم، 1410 ق.
48.کلینی رازی، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، دار الکتب الاسلامیه، تهران، 1365.
49.الکورانی العاملی، علی، المعجم الموضوعی لاحادیث الامام المهدی، مؤسسه تحقیقات ونشر معارف اهل البیت (علیهم السلام)، بیجا، بیتا.
50.الکوفی، أبو محمد احمد بن اعثم، الفتوح، تحقیق: علی شیری، دار الاضواء، بیروت، 1411 ق.
51.مبارک، عبد الرحیم، فی رحاب الامام المهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، مجمع البحوث الاسلامیه، مشهد، 1426 ق.
52.مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، مؤسسه الوفاء، بیروت، 1404 ق.
53.النجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، انتشارات جامعه مدرسین، قم، 1407 ق.
54.النعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبه، مکتبه الصدوق، تهران، 1397 ق.
55.نوری طبرسی، حسین، نجم الثاقب، علمیه اسلامیه، بیجا، بیتا.
56.ورام، ابن ابی فراس، تنبیه الخواطر، مکتبه فقیه، قم، بی تا.
57.الهیثمی الشافعی، شهاب الدین ابنحجر، القول المختصر فی علامات المهدی المنتظر، بضعه المصطفی لاحیاء التراث، قم، بیتا.
58.یزدی حائری، علی، الزام الناصب فی اثبات الحجه الغائب، مکتبه الرضی، قم، بی تا.
59.الیسوعی، الأب لویس معلوف، المنجد فی اللغه والأدب والعلوم، المطبعه الکاثولیکیه، بیروت، 1927 م.
فهرست کتب فارسی
60.احمدی، سید احمد، اصول وروشهای تربیت در اسلام، جهاد دانشگاهی، تهران، 1372.
61.ابن بابویه قمی، محمد بن علی بن حسین (شیخ صدوق)، من لا یحضره الفقیه، ترجمه: علی اکبر ومحمد جواد بلاغی، نشر صدوق، تهران، 1367.
62.امین اصفهانی، سیده نصرت، مخزن العرفان فی تفسیر القرآن، نهضت زنان مسلمان، تهران، 1361.
63.امینی، ابراهیم، اسلام وتعلیم وتربیت، انتشارات انجمن اولیا ومربیان، تهران، 1373.
64.-------------، دادگستر جهان، انتشارات شفق، قم، 1369.
65.ای.پ پطروشفسکی، نهضت سربداران خراسان، ترجمه: کریم کشاورز، انتشارات پیام، تهران، 1351.
66.باقری، خسرو، نگاهی دوباره به تربیت اسلامی، مؤسسه فرهنگی برهان وانتشارات مدرسه، تهران، 1383.
67.تونهای، مجتبی، موعودنامه، میراث ماندگار، قم، 1384.
68.جعفری، سید حسین محمد، تشیع در مسیر تاریخ، ترجمه: سید محمدتقی آیت اللهی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، 1386.
69.جعفری، محمد تقی، حیات معقول، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، 1375.
70.جمعی از نویسندگان حوزه، چشم به راه مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، قم، 1378.
71.جمعی از نویسندگان، نگاهی تحلیلی به زندگانی حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، دبیرخانه دائمی اجلاس دو سالانه بررسی ابعاد وجودی حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، تهران، 1379.
72.جمعی از نویسندگان، نگین آفرینش، بنیاد فرهنگی موعود، تهران، 1383.
73.جوادی آملی، عبد الله، هدایت در قرآن، انتشارات رجاء، تهران، 1363.
74.حسینیان، روح الله، چهارده قرن تلاش شیعه برای ماندن وتوسعه، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران، 1382.
75.حکیمی، محمد، خورشید مغرب، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، 1380.
76.خوانساری، محمد باقر، روضات الجنات، انتشارات اسماعیلیان، بیجا، بیتا.
77.دفتر همکاری حوزه ودانشگاه، اهداف تربیت از دیدگاه اسلام، انتشارات سمت، تهران، 1376.
78.------------------------، فلسفه تعلیم وتربیت، انتشارات سمت، قم، 1374.
79.دلشاد تهرانی، مصطفی، سیری در تربیت اسلام، مؤسسه نشر وتحقیقات ذکر، تهران، 1377.
80.دوانی، علی، مهدی موعود، ترجمه جلد سیزدهم از کتاب بحار الأنوار (علامه مجلسی)، دار الکتب الاسلامیه، تهران، 1364.
81.------------------، نهضت روحانیون ایران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران، 1377.
82.دهخدا، علی اکبر، لغتنامه دهخدا، زیر نظر: محمد معین، دانشگاه تهران، تهران، 1342.
83.الرازی، أبو علی مسکویه، تجارب الامم، ترجمه: علی نقی منزوی، توس، تهران، 1376.
84.رضوانی، علی اصغر، موعودشناسی، انتشارات مسجد جمکران، قم، 1384.
85.رنجبر، محمد علی، مشعشعیان (ماهیت فکری - اجتماعی وفرآیند تحولات تاریخی)، نشر آگاه، تهران، 1382.
86.زرین کوب، عبد الحسین، تاریخ در ترازو، مؤسسه انتشارات امیر کبیر، تهران، 1386.
87.------------------، دو قرن سکوت، انتشارات سخن، تهران، 1378.
88.سعادتپور، علی، الحشوش المضیئه، مترجم: سید محمد جواد وزیری فرد، انتشارات احیاء کتاب، تهران، 1380.
89.سیف زاده، سید حسین، اصول روابط بینالملل، نشر دادگستر ونشر میزان، تهران، 1378.
90.شریعت مداری، علی، اصول وفلسفه تعلیم وتربیت، امیرکبیر، تهران، 1371.
91.شفیعی سروستانی، ابراهیم، انتظار، بایدها ونبایدها، مؤسسه فرهنگی موعود ومرکز پژوهشهای اسلامی صدا وسیما، تهران، 1383.
92.صافی گلپایگانی، لطف الله، امامت ومهدویت، دفتر انتشارات اسلامی، قم، 1375.
93.صدر، سید رضا، راه مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، به اهتمام: سید باقر خسروشاهی، بوستان کتاب، قم، 1381.
94.صدر، سید محمد، تاریخ ما بعد الظهور، ترجمه: حسن سجادیپور، موعود عصر، تهران، 1384.
95.صفائی حائری، علی، رشد، انتشارات لیله القدر، قم، 1385.
96.عباسی مقدم، مصطفی، نقش اسوه ها در تعلیم وتربیت، مرکز چاپ وانتشارات دفتر سازمان تبلیغات اسلامی، قم، 1371.
97.عبدی پور، حسن، نقش اجتماعی انتظار، بوستان کتاب، قم، 1386.
98.عسکری، سید مرتضی، معالم المدرستین، مترجم: محمد جواد کرمی، انتشارات دانشکده اصول الدین، قم، 1379.
99.عمیدی، سید ثامر هاشم حبیب، در انتظار ققنوس؛ کاوشی در قلمرو موعودشناسی وموعود باوری، مترجم: مهدی علیزاده، مؤسسه آموزشی وپژوهشی امام خمینی (رحمه الله)، قم، 1379.
100.فاطمی نیا، عبد الله، فرهنگ انتظار، رسائل، بیجا، 1385.
101.فرهادیان، رضا، مبانی تربیت، انتشارات مسجد جمکران، قم، 1385.
102.فقیه ایمانی، مهدی، اصالت مهدویت از دیدگاه اهل تسنن، نویسنده، قم، 1418 ق.
103.فووریه، ژوانس، سه سال در دربار ایران، ترجمه: عباس اقبال آشتیانی، دنیای کتاب، تهران، 1366.
104.فیرحی، داوود، قدرت، دانش، مشروعیت در اسلام، نشر نی، تهران، 1378.
105.قزوینی، سید محمد کاظم، امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) از ولادت تا ظهور، تحقیق: علی کرمی وسید محمد حسینی، الهادی، قم، بی تا.
106.کارگر، رحیم، آینده جهان (دولت وسیاست در اندیشه مهدویت)، بنیاد فرهنگی موعود، تهران، 1383.
107.مجاهدی، محمد علی، سیمای مهدی موعود در آئینه شعر فارسی، مسجد مقدس جمکران، قم، بی تا.
108.مجتهدی سیستانی، سید مرتضی، صحیفه مهدیه، دار الثقلین، قم، 1381.
109.محرمی، غلام حسین، تاریخ تشیع از آغاز تا پایان غیبت صغری، مرکز انتشارات مؤسسه آموزشی وپژوهشی امام خمینی (رحمه الله)، قم، 1385.
110.محسنی کبیر، ذبیح الله، مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) آخرین سفیر انقلاب، مؤسسه خدمات فرهنگی رسا، تهران، 1379.
111.محمد بن خاوند شاه (میرخواند)، تاریخ روضه الصفا فی سیره الانبیاء والملوک والخلفاء، تصحیح: جمشید کیانفر، اساطیر، تهران، 1380.
112.مطهری، مرتضی، احیای تفکر اسلامی، انتشارات صدرا، قم، 1372.
113.------------، تعلیم وتربیت در اسلام، انتشارات صدرا، تهران، 1382.
114.------------، مجموعه آثار، انتشارات صدرا، تهران، 1387.
115.مکارم شیرازی، ناصر، حکومت جهانی حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، مؤسسه امام علی (علیه السلام)، قم، 1376.
116.ملکاوی، فتحی حسن، گامی به سوی نظریه پردازی در تعلیم وتربیت اسلامی، مترجم: غلامرضا متقی فر واسد الله طوسی، مؤسسه آموزشی وپژوهشی امام خمینی (رحمه الله)، قم، 1380.
117.موسوی اصفهانی، سید محمد تقی، مکیال المکارم، مترجم: سید مهدی حائری قزوینی، ایران نگین، قم، 1381.
118.موسوی گیلانی، سید رضی، دکترین مهدویت، بنیاد فرهنگی حضرت موعود، تهران، 1384.
119.نهاوندی، علی اکبر، حکایات عبقری الحسان فی احوال مولانا صاحب الزمان، انتشارات تک سوار حجاز، مشهد، 1382.
120.واحد تحقیقات مسجد جمکران، فرازهایی از توقیعات حضرت، انتشارات مسجد جمکران، قم، 1377.
121.وثوقی، محمد باقر، اسناد ومکاتبات آیت الله سید عبد الحسین لاری، مؤسسه تحقیقات وتوسعه علوم انسانی دانشگاه تهران، 1385.
کتابهای اینترنتی
122.تابنده، سلطان حسین، رساله رفع شبهات، انتشارات حقیقت، تهران، 1377 ش، تاریخ دسترسی: زمستان 1386، www.njavan.ir.
123.شریف رازی، محمد، گنجینه دانشمندان، جلد دوم، کتابفروشی اسلامی، تهران، 1352، www.shistu.org.
پایان نامه ها
124.اخلاقی، عبد الله، اصلاحات در حکومت حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، (کارشناس ارشد مرکز جهانی علوم اسلامی)، استاد راهنما: حسین علوی مهر، علی اکبر مهدی پور،1383.
125.تاجری نسب، غلامحسین، مهدویت در کتاب وسنت از دیدگاه امامیه واهل سنت، (مقطع دکتری)، استاد راهنما: دکتر حجتی ودکتر مهدی زاده، 1377.
126.مرتضایی، مریم، اندیشه مهدویت ونقش آن در سلامت روان، (کارشناس علوم روانشناسی)، دانشگاه پیام نور زرینشهر، 1384.
127.مقصودی، مهری، بررسی رابطه بین انتظار ظهور وافسردگی، (کارشناس علوم تربیتی)، استاد راهنما: فرهاد رئیسی، دانشگاه پیام نور شهر کرد.
مقالات
128.آذربایجانی، مسعود، «رابطه انتظار وبهداشت روان»، خلاصه مقالات چهارمین گفتمان مهدویت، بخش تدوین متون مؤسسه فرهنگی انتظار نور، قم، بیتا.
129.آژند، یعقوب، «مذهب امامیه در قرن چهارم هجری»، مجله تاریخ اسلام، ش3، سال هشتم، مهر 1379.
130.آقاتهرانی، مرتضی، «اهل بیت، مشتاق دیدار مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)»، مجله موعود، ش 67، سال دهم، شهریور 1385.
131.«امام عصر وجنبشهای مردمی»، قسمت دین واندیشه سایت تبیان، 19/7/1382، www.Tebyan.net.
132.بهروزلک، غلامرضا، «مباحث فلسفه سیاسی مهدویت ومنجی گرایی»، باشگاه اندیشه مهدویت، 1386، www.mahdiforum.com.
133.تورک اوغلو، منصور، «بابک قهرمان مبارزه با اشغالگران»، 6/9/2006 مطابق با 15 شهریور 1385، سایت www.Ardabil information.htm؛ (این کتاب خلاصه ای از کتاب «بابک ونقد تاریخ نگاری» تألیف رسول رضوی است که انتشارات نشر امین تبریز در سال 1380 چاپ کرده است).
134.جباری، محمدرضا، «از سازمان وکالت تا فقاهت»، مجله موعود، ش38، سال هفتم، خرداد وتیر 1382.
135.---------------، «سازمان رهبری شیعه در عصر غیبت صغری»، فصلنامه انتظار، ش 1، سال اول، پاییز 1380.
136.جوادی آملی، عبد الله، مهدویت وعدل الهی (سخنرانی ایشان در دیدار با مسئولان فصلنامه انتظار)، فصلنامه انتظار، ش 13، پاییز 1383.
137.حسین زاده شانه چی، حسن، «غیبت صغری ووضعیت فرهنگی شیعه (1)»، مجله موعود، ش27، سال ششم، تابستان 1380.
138.----------------------------------------------------- (2)و(3)، -----------، ش29 و30، سال ششم، اسفند 1380.
139.حکیم، سید منذر، «جایگاه دکترین مهدویت در اسلام از منظر قرآن کریم»، فصلنامه انتظار، ش 16، سال پنجم، 1384.
140.رجبی، محمد حسن، «مدعیان دروغین در نهضت های سیاسی - اجتماعی»، مجله موعود، ش 22، سال پنجم، مهر وآبان 1379.
141.رفیعی، سید جعفر، «سید بن طاووس»، مجله موعود، ش 12، سال پنجم، بهمن واسفند 1377.
142.زاهد زاهدانی، سید سعید، «بهائیت، تقابل با اقتدار ملی ایران»، ماهنامه اندیشه وتاریخ سیاسی ایران معاصر (زمان)، ش 61، سال ششم، مهر 1386.
143.زمانی محجوب، حبیب، «باورداشت مهدویت وآثار آن در پیروزی مقاومت حزب الله»، مجموعه آثار سومین همایش بین المللی دکترین مهدویت (جلد چهارم)، پایگاه اطلاع رسانی مؤسسه آینده روشن (پژوهشکده مهدویت)، زمستان 1393، www.brightfuture.ir.
144.عبدی پور، حسن، «تأثیرهای اجتماعی اعتقاد به مهدویت از دیدگاه جامعه شناسی»، فصلنامه انتظار موعود، ش 5، سال دوم، پاییز 1381.
145.کارگر، رحیم، «انقلاب اسلامی وفرهنگ انتظار»، فصلنامه انتظار، ش 2، سال اول، زمستان 1380.
146.مزروعی، علیرضا، «مسأله موعود، فلسفه ای رو به آینده»، سایت معاونت پژوهشی وآموزشی سازمان تبلیغات اسلامی (پژوه دین)، 1386، pajohe.ir.www.
147.مشگان، هادی، «تحولات سیاسی، اجتماعی وفرهنگی عصر سربداران»، پایگاه تخصصی مقالات مجمع جهانی شیعه شناسی، 1392، www.shiastudies.net.
148.موسوی نژاد، سید علی، نشست «بررسی نقش اعتقاد به مهدویت در نخستین جنبشهای شیعی»، سلسله نشستهای علمی مهدویت در پژوهشکده مهدویت، آرشیو اندیشه سایت آینده روشن، 13 دی 1384.
149.«موعود اسلام»، روزنامه ابتکار، ش 1268، سال پنجم، مرداد 1387.
150.میر هادی، سید مهدی، «اهداف تربیت»، ماهنامه پژوهشی وزارت آموزش وپرورش (تربیت)، سال نهم، 1372.
گزارش واخبار مستند در سایت
151.اسرافیلی، حسین، «آثار اعتقاد به مهدویت بر روی شعرا»، بخش فرهنگ وهنر سایت آینده روشن، بهمن 1385، www.bfnews.ir.
152.«اعتقاد به مهدویت در تعابیر وادبیات جنبش سربداران»، سایت کنگره بین المللی سربداران، 16 آذر 1393، www.sarbedaran.nsu.ac.ir.
153.پوریانی، محسن، «تأثیر وقایع بر نامگذاری ایرانیان»، نشر سازمان ثبت احوال کشور، تهران، 1384، گزارش در سایت عصر ایران، 18 اردیبهشت 1387، www.asriran.com.
154.تشرف یافتگان، بخش مهدویت سایت تبیان، 29 شهریور 1384،www.tebyan.net.
155.جعفریان، رسول، «سندی درباره مسجد جمکران در دوره صفوی»، سایت مرکز مطالعات شیعه شناسی، www.shistu.org.
156.فراوانی نامگذاری، سایت سازمان ثبت احوال کشور، زمستان 1393،.www.sabteahval.ir
157.کافی، غلامرضا، «مهدویت وشعراء»، بخش فرهنگ وهنر سایت آینده روشن، 8 بهمن1385، www.bfnews.ir.
158.«ویژگیهای نهضت شیعی سربداران»، سایت نهضت سربداران سبزوار، 13 تیر 1392، www.sarbedaranesabzevar.blogfa.com.
نرم افزار
159.جامع الاحادیث، نسخه 5/2، کتابخانه احادیث اهل بیت (علیهم السلام)، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی، قم.
160.موعود، کتابخانه تخصصی حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، مرکز تحقیقات رایانهای حوزه علمیه اصفهان.
161.CD مرجع مهدویت، بنیاد فرهنگی موعود وپایگاه اطلاع رسانی سراسری اسلامی پارسا.
162.نور السیره (2)، جامع منابع تاریخ اسلام، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی قم.
پاورقی:
-----------------
(1) ابن فارس، معجم مقاییس اللغه، ص .420
(2) ابن منظور، لسان العرب، ج 5، ص .127
(3) لویس معلوف، المنجد فی اللغه والأدب والعلوم، ص .247
(4) همان، ص .243
(5) معجم مقاییس اللغه، ص 378؛ لسان العرب، ص .96
(6) راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص .336
(7) خسرو باقری، نگاهی دوباره به تربیت اسلامی، ص .45
(8) سید احمد احمدی، اصول وروش های تربیت در اسلام، ص 33 - .23
(9) ابراهیم امینی، اسلام وتعلیم وتربیت، ج 1، ص .15
(10) دفتر همکاری حوزه ودانشگاه، فلسفه تعلیم وتربیت، ج 1، ص .366
(11) اسلام وتعلیم وتربیت، ص .14
(12) مصطفی دلشاد تهرانی، سیری در تربیت اسلامی، ص .24
(13) حسن فتحی ملکاوی، گامی به سوی نظریه پردازی در تعلیم وتربیت اسلامی، ترجمه: غلامرضا متقی فر واسد الله طوسی، ص .73
(14) اسلام وتعلیم وتربیت، ص .33
(15) برای آشنایی با نظرهای مختلف، رک : سیری در تربیت اسلامی، ص73؛ محمدتقی جعفری، حیات معقول، ص103؛ سید مهدی میرهادی، «اهداف تربیت»، ماهنامه پژوهشی وزارت آموزش وپرورش (تربیت)، ص22؛ نگاهی دوباره به تربیت اسلامی، ص .53
(16) محمد حکیمی، خورشید مغرب، ص30؛ دفتر همکاری حوزه ودانشگاه، اهداف تربیت از دیدگاه اسلام، خلاصه کل کتاب.
(17) مرتضی مطهری، تعلیم وتربیت در اسلام، ص40 و180؛ اسلام وتعلیم وتربیت، ص .37
(18) همان، ص 181 و183؛ همان، ص .38
(19) علی شریعت مداری، اصول وفلسفه تعلیم وتربیت، ص .237
(20) تعلیم وتربیت در اسلام، ص 88 و89؛ اسلام وتعلیم وتربیت، ص .38
(21) فلسفه تعلیم وتربیت، ج2، ص .37
(22) همان، ص .38
(23) برای آشنایی با روش های تربیت عقلانی بر اساس آیات وروایات وبحث های تربیتی، ر.ک: بقره (2): آیه 17؛ انفال (8): آیه 22؛ یونس (10): آیه100؛ کلینی، الکافی، ج1، ص10، ح20؛ ابن ابی فراس، تنبیه الخواطر، ج1، ص52؛ تمیمی آمدی، تصنیف غرر الحکم ودرر الکلم، ص 58، باب ثمره؛ امام جعفر صادق (علیه السلام)، مصباح الشریعه، ص 152 و153، باب مشاوره؛ کراجکی، کنز الفوائد، ج1، ص368؛ مجلسی، بحار الأنوار، ج1، ص106، ح37 وص198؛ گامی به سوی نظریه پردازی در تعلیم وتربیت اسلامی، ص 76 و77؛ فلسفه تعلیم وتربیت، ج2، ص 59 -48 . برای آشنایی با روش های تربیت ایمانی (بر سه محور تربیت عقیدتی، تربیت معنوی وتربیت اخلاقی)، ر.ک: گامی به سوی نظریه پردازی در تعلیم وتربیت اسلامی، ص 78 و81 و83؛ تعلیم وتربیت در اسلام، ص 94، 131 - 126، 158، 213، 251 -236؛ اصول وفلسفه تعلیم وتربیت، ص .240
(24) النعمانی، الغیبه، ص 192 و304؛ سید محمد صدر، تاریخ ما بعد الظهور، ترجمه حسن سجادی پور، ص 43 و.44
(25) موسوی اصفهانی، مکیال المکارم، ج1، ص97، 99 و.100
(26) عباس قمی، مفاتیح الجنان، زیارت حضرت صاحب الامر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در سرداب مطهر، ص .1013
(27) الکافی، ج1، ص200، ح .1
(28) بحار الأنوار، ج92، باب... بعض الأدعیه التی لها اسماء معروفه...، ص .385
(29) ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج3، ص .105
(30) بحار الأنوار، ج35، ص309، ح148؛ کمال الدین وتمام النعمه، ج1، ص286، ح .1
(31) مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره، ص .1061
(32) بحار الأنوار، ج51، ص115، ح 14و ج24، ص150، ح34 وج90، ص21 وج92، ص385؛ النعمانی، الغیبه، ص213، باب13؛ حسینی استرآبادی، تأویل الآیات الظاهره، ص317؛ علی یزدی حائری، الزام الناصب فی اثبات الحجه الغائب، ج1، ص 74 و75؛ الکافی، ج1، ص198، ح1و ص201، ح1 وص213، ح2 (الراسخون فی العلم)؛ تفسیر امام عسکری (علیه السلام) (منسوب به امام حسن عسکری (علیه السلام))، ج7، ص340؛ اربلی، کشف الغمه، ج 2، ص468؛ صدوق، کمال الدین وتمام النعمه، ج 2، ص680.
(33) کشف الغمه، ج 2، ص .468
(34) بحار الأنوار، ج 53، ص 300؛ شیخ مفید، الفصول المختاره، ص257؛ ابن حجر هیثمی، القول المختصر فی علامات المهدی المنتظر، ص .44
(35) طبرسی، اعلام الوری باعلام الهدی، ص .461
(36) شیخ صدوق، الأمالی، ص 632، ح4؛ بحار الأنوار، ج 51، ص 65 و66، ح .3
(37) شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا (علیه السلام)، ج 1، ص213، باب .19
(38) مجتبی تونه ای، موعودنامه، ص .711
(39) شیخ حرّ عاملی، اثبات الهداه بالنصوص والمعجزات من الامام الثانی عشر، ص 498 و.499
(40) شیخ حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج 16، ص 246، ح.21475
(41) الکافی، ج 1، ص 377، ح.3
(42) سید مرتضی عسکری، معالم المدرستین، ترجمه: محمد جواد کرمی، ج1، ص531، 557 و.580
(43) اعلام الوری باعلام الهدی، ص.455
(44) از جمله: بیان ابن ابی الحدید (قرن 7) در شرح نهج البلاغه، (ج7، ص59)؛ گفتار ابن حجر احمد بن محمد الهیثمی الشافعی (قرن 10) در القول المختصر فی علامات المهدی المنتظر، (مقدمه)؛ نظر علاءالدین علی بن حسام المتقی الهندی وفتاوای چهار مفتی بزرگ اهل سنت در اصالت مهدویت از دیدگاه اهل تسنن، (مهدی فقیه ایمانی، الامام المهدی عند اهل السنه، صفحه آخر متن کتاب)؛ کلام محمد محیی الدین عربی الحاتمی (قرن 7) در الفتوحات المکیه فی معرفه الاسرار المالکیه والملکیه، (ج3، ص319، باب366)؛ روایات ومباحث مهدویت ذیل «اشراط الساعه» در: أبو داود السجستانی، السنن، ج 4، ص 90-86؛ الترمذی، السنن، ج 4، ص99؛ یا آشنایی با مصنفات اهل سنت در اثبات الهداه بالنصوص والمعجزات من الامام الثانی عشر، ج 3، ص619 -.622(در قسمت اعتقاد به مهدویت از دیدِ شیعه واهل سنت از رساله دکترای غلامحسین تاجری نسب با عنوان «مهدویت در کتاب وسنت از دیدگاه امامیه واهل سنت» بهره گرفته شده که به منابع اول آن نیز مراجعه شده است).
(45) ابراهیم امینی، دادگستر جهان، ص 75-69.
(46) سید ثامر هاشم حبیب، در انتظار ققنوس، کاوشی در قلمرو موعودشناسی وموعود باوری، ص.45
(47) سید رضی موسوی گیلانی، دکترین مهدویت، ص.11
(48) همان، ص.14
(49) تاریخ ما بعد الظهور، ص 37 و38.
(50) همان، ص 38 و.39
(51) دکترین مهدویت، ص 65 و.69
(52) علی اکبر دهخدا، لغتنامه، ص.294
(53) ابراهیم شفیعی سروستانی، انتظار، باید ونبایدها، ص.9
(54) لطف الله صافی گلپایگانی، امامت ومهدویت، ج1، ص.353
(55) سید مرتضی مجتهدی سیستانی، صحفیه مهدویه، ص.101
(56) محور جنبشی را نگارنده با توجه به مجموع مطالعات خود، به ویژه کتاب انقلاب اسلامی وفرهنگ انتظار، وچهارده قرن تلاش شیعه برای ماندن، به محورها افزوده است.
(57) مسعود آذربایجانی، «رابطه انتظار وبهداشت روان»، خلاصه مقالات چهارمین گفتمان مهدویت، ص.6
(58) مفهوم امیدواری دارای دو بعد ذهنی وعینی است. منظور از امیدواری در بعد ذهنی، مجموعه تفکرات، تمایلات، انگیزه ها وعادات مثبت فکر است که شخص امیدوار، در حیطه ذهن خود از آن بهره مند است. منظور از امیدواری در بعد عینی، مجموعه اعمال، رفتار، کنش ها وواکنش هایی است که شخص امیدوار، به صورت مثبت، جهت دار وفعال، در مواقع گوناگون از خود نشان می دهد. در بخش ذهنی، دارای دو مؤلفه هستیم: 1. تفکر مثبت که شامل تأکید بر موارد مثبت، رویارویی واقعی با مشکلات، تفکر خلاق وخستگی ناپذیری است؛ 2. هدفمندی شامل وجود اهداف کوتاه مدت، بلند مدت، پرهیز از پوچی وتفکر در مورد آینده است. مؤلفه های بخش عینی عبارت اند از: 1. برنامه ریزی برای اهداف کوتاه مدت وبلند مدت؛ 2. تلاش در زمینه های مختلف. (مهری مقصودی، تحقیق میدانی بررسی رابطه بین انتظار ظهور وامید وافسردگی، ص4 و6).
(59) بحار الأنوار، ج 9، ص 143.
(60) سید رضا صدر، راه مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، ص 24-20.
(61) مریم مرتضایی، اندیشه مهدویت ونقش آن در سلامت روان، چکیده.
(62) همان، ص.99
(63) رابطه انتظار وبهداشت روان، ص.7
(64) بحار الأنوار، ج 36، ص 296، ح.125
(65) دکترین مهدویت، ص 77-79.
(66) رابطه انتظار وبهداشت روان، ص7؛ ناصر مکارم شیرازی، حکومت جهانی حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، ص 105 و109؛ جمعی از نویسندگان، نگاهی تحلیلی به زندگانی حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، ص54، 60و.61
(67) حکومت جهانی حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، ص 82 و108؛ علی اصغر رضوانی، موعود شناسی، ص.87
(68) النعمانی، الغیبه، ص320، ح10؛ بحار الأنوار، ج52، ص366، ح.146
(69) مفاتیح الجنان، دعای عهد امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف).
(70) روح الله حسینیان، چهارده قرن تلاش شیعه برای ماندن، ص 115 و.116
(71) نگاهی تحلیلی به زندگانی حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، ص.69
(72) موعود شناسی، ص.99
(73) بحار الأنوار، ج12، ص.379
(74) همان، ج 52، ص 145، ح.65
(75) خورشید مغرب، ص290؛ رابطه انتظار وبهداشت روان، ص.7
(76) الکافی، ج2، ص42، ح1 وص74، ح3.
(77) بحار الأنوار، ج72، ص196، ح12.
(78) الکافی، ج2، ص643، ح4.
(79) بحار الأنوار، ج73، ص20، ح3 وج75، ص347، ح4.
(80) رحیم کارگر، «انقلاب اسلامی وفرهنگ انتظار»، فصلنامه انتظار، ش 2، سال اول، 1380، ص50.
(81) الکافی، ج1، ص336، ح1؛ کمال الدین وتمام النعمه، ج2، ص360، باب.34
(82) تاریخ ما بعد الظهور، ص54، 56 و.57
(83) همان، ص54 و58.
(84) عبد الرحیم مبارک، فی رحاب الامام المهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، ص16؛ السید علی الحسینی الصدر، الامام المنتظر من ولادته الی دولته، ص17،24، 28،30 و.33
(85) علی بن ابراهیم قمی، تفسیر القمی، ج2، ص.77
(86) بحار الأنوار، ج51، ص54، ح37؛ کمال الدین وتمام النعمه، ج2، ص668، ح.13
(87) علی کورانی، المعجم الموضوعی لاحادیث الامام المهدی، ص.952
(88) سید محمد حسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج18، ص 241 و.242
(89) از جمله: مائده (5): آیه15؛ حجرات(49): آیه 13؛ لقمان(31): آیات20 و21 و...؛ ر.ک: المیزان فی تفسیر القرآن، ج18، ص350 و351؛ عبد الله اخلاقی، اصلاحات در حکومت حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، ص 37، 39، 40، 41 و50.
(90) سید منذر حکیم، «جایگاه دکترین مهدویت در اسلام از منظر قرآن کریم»، فصلنامه انتظار، ش16، سال پنجم، 1384، ص.211
(91) قصص(28): آیه5؛ نور(24): آیه55؛ توبه(9): آیه 33؛ صف(61): آیه 9؛ فتح(48): آیه 28؛ هود(11): آیه.86
(92) شیخ مفید، الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، ج2، ص386؛ فی رحاب الامام المهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، ص.22
(93) النعمانی، الغیبه، ص281، ح67؛ بحار الأنوار، ج52، ص238، ح.105
(94) النعمانی، الغیبه، ص273، ح50؛ بحار الأنوار، ج52، ص243، ح.116
(95) مطالب قسمت انبیا برگرفته از: تاریخ ما بعد الظهور، ص197؛ دکترین مهدویت، ص 81 و82.
(96) عبد الله جوادی آملی، هدایت در قرآن، ص74؛ مرتضی مطهری، احیای تفکر اسلامی، ص.20
(97) نهج البلاغه، حکمت.366
(98) بحار الأنوار، ج36، ص309، ح148؛ کمال الدین وتمام النعمه، ج1، باب 23، ص 250.
(99) الامام المنتظر من ولادته الی دولته، ص.38
(100) ر.ک: بحار الأنوار، ج54، ص 214و ج36، ص291، ح114؛ خزّاز قمی، کفایه الأثر، ص.29
(101) ر.ک: النعمانی، الغیبه، ص202؛ امامت ومهدویت، ج2، ص.351
(102) ر.ک: کمال الدین وتمام النعمه، ج1، باب 23، ص251.
(103) النعمانی، الغیبه، ص.632
(104) کمال الدین وتمام النعمه، ص.311
(105) بحار الأنوار، ج51، ص109، ح.1
(106) همان، ج 52، ص145، ح.66
(107) همان، ج36، ص387، ح1.
(108) همان، ج24، ص214، ح1؛ کمال الدین وتمام النعمه، ص656، ح.1
(109) بحار الأنوار، ج52، ص123، ح.7
(110) همان، ج51، ص110، ح2؛ کمال الدین وتمام النعمه، ص 304، ح.16
(111) اثبات الهداه بالنصوص والمعجزات من الامام الثانی عشر، ص442، ح.14
(112) بحار الأنوار، ج52، ص140، ح.50
(113) همان، ج36، ص386، ح1؛ اعلام الوری باعلام الهدی، ص.407
(114) بحار الأنوار، ج52، ص123، ح6؛ کمال الدین وتمام النعمه، ج2، ص358، ح.55
(115) اثبات الهداه بالنصوص والمعجزات من الامام الثانی عشر، ص474، ح.157
(116) بحار الأنوار، ج46، ص 243، ح.31
(117) همان، ج92، ص336، ح.6
(118) اعلام الوری باعلام الهدی، ص.432
(119) بحار الأنوار، ج53، ص187، ح18؛ کمال الدین وتمام النعمه، ج2، ص512، ح.43
(120) در این قسمت برای یافتن احادیث جهت تنظیم وطبقه بندی، از این منابع بهره برده ایم: موعودشناسی، ص330-340؛ سید محمد کاظم قزوینی، امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) از ولادت تا ظهور، ص118، 119،133 و468؛ لطف الله صافی گلپایگانی، منتخب الأثر فی الامام الثانی عشر، ص635 و637؛ علی سعادت پور، الحشوش المضیئه، ص 100، 102 و103؛ صحیفه مهدیه، ص99، 101 و107؛ المعجم الموضوعی الأحادیث الامام المهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، ص418-420.
(121) آل عمران(3): آیات 125، 126 و139.
(122) الکافی، ج1، ص 371، ح5؛ النعمانی، الغیبه، ص 129، ح6؛ کمال الدین وتمام النعمه، ج2، ص409، ح.9
(123) بقره: 193
(124) بقره: 143.
(125) روایت های مربوط به این مطالب در مباحث قبل در همین کتاب موجود است.
(126) روایت های مربوط به این مطالب در مباحث قبل در همین کتاب موجود است.
(127) بحار الأنوار، ج2، ص86-88، ح12؛ تفسیر الامام العسکری (علیه السلام)، ص229 و300.
(128) چهارده قرن تلاش شیعه برای ماندن وتوسعه، ص109 - 107.
(129) الطوسی، الغیبه، ص 215-209.
(130) مناقب آل ابی طالب، ج4، ص 462 و.466
(131) فی رحاب الامام المهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، ص 74 و.75
(132) النجاشی، رجال، ص253، ش.664
(133) الطوسی، الفهرست، ص41، ش.151
(134) النجاشی، رجال، ص306، ش.840
(135) حسن حسین زاده شانه چی، «غیبت صغری ووضعیت علمی - فرهنگی شیعه (1)»، مجله موعود، ش 27، سال ششم، ص 80.
(136) محمد حسن رجبی، «مدعیان دروغین در نهضت های سیاسی - اجتماعی»، مجله موعود، ش22، سال پنجم، ص 78؛ چهارده قرن تلاش شیعه برای ماندن وتوسعه، ص.107
(137) بحار الأنوار، ج 51، ص159، ح2؛ کمال الدین وتمام النعمه، ج2، ص380، ح.3
(138) النعمانی، الغیبه، ص.202
(139) الطوسی، الغیبه، ص167 و.168
(140) «مدعیان دروغین در نهضت های سیاسی - اجتماعی»، مجله موعود، ش 22، سال پنجم، ص 79؛ بهروزلک، «مباحث فلسفه سیاسی مهدویت ومنجی گرایی»، باشگاه اندیشه مهدویت، 1386، www.mahdifroum.com.
(141) چهارده قرن تلاش شیعه برای ماندن وتوسعه، ص.115
(142) الدینوری، اخبار الطوال، ص 444؛ الطبری، تاریخ، ج7، ص556.
(143) عبد الحسین زرین کوب، دو قرن سکوت، ص 215 و.217
(144) الحموی، معجم البلدان، ج 1، ص.361
(145) منصور تورک اوغلو، «بابک، قهرمان مبارزه با اشغالگران»، سایت اردبیل، 15/6/1385، www.Ardabil information.htm؛ (این مقاله خلاصه ای از کتاب «بابک ونقد تاریخ نگاری» تألیف رسول رضوی است که انتشارات نشر امین تبریز در سال 1380 چاپ کرده است).
(146) مراد ما از طرح این بحث در آثار وشواهد تاریخی تربیتی هر فصل، توجه به زمینه های تربیتیِ مثبتی است که به واسطه مهدی باوری در بین مردم وجود داشته؛ ولی متأسفانه مدعیان مهدویت از این زمینه های مثبت، سوء استفاده کرده اند.
(147) سید علی موسوی نژاد، نشست «بررسی نقش اعتقاد به مهدویت در نخستین جنبش های شیعی»، آرشیو اندیشه، سایت آینده روشن، 13/10/1384، www.bfnews.ir.
(148) برای مطالعه بیشتر، ر.ک: قیام مختار: تاریخ الطبری، ج5، ص560 وج6، ص71؛ ابن اعثم کوفی، الفتوح، ج6، ص228؛ سید حسین محمد جعفری، تشیع در مسیر تاریخ، ترجمه: سیّد محمّد تقی آیت اللهی، ص 305 و312-307؛ مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج 18، ص171؛ غلامحسین محرمی، تاریخ تشیع از آغاز تا غیبت صغری، ص204؛ الاخبار الطوال، ص 288. قیام زید: چهارده قرن تلاش شیعه برای ماندن وتوسعه، ص68-66؛ تاریخ تشیع از آغاز تا پایان غیبت صغری، ص148؛ «بررسی نقش اعتقاد به مهدویت در نخستین جنبش های شیعی»، آرشیو اندیشه، سایت آینده روشن، 13/10/1384؛ ابن واضح، تاریخ الیعقوبی، ج2، ص 326؛ «مدعیان دروغین در نهضت های سیاسی - اجتماعی»، مجله موعود، ش22، ص80؛ «مباحث فلسفه سیاسی مهدویت ومنجی گرایی»، باشگاه اندیشه مهدویت، شهریور1386. قیام یحیی بن زید: ابی الفرج الاصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص148؛ چهارده قرن تلاش شیعه برای ماندن وتوسعه، ص69؛ تاریخ تشیع از آغاز تا پایان غیبت صغری، ص.149قیام محمد بن جعفر: مقاتل الطالبیین، ص439؛ چهارده قرن تلاش شیعه برای ماندن وتوسعه،ص.84قیام ابن طباطبای علوی: ابن ابی الکرم، الکامل فی التاریخ، ج 6، ص.302 قیام یحیی: تاریخ الطبری، ج9، ص268؛ چهارده قرن تلاش شیعه برای ماندن وتوسعه، ص99؛ «بررسی نقش اعتقاد به مهدویت در نخستین جنبش های شیعی»، آرشیو اندیشه، سایت اندیشه روشن، 13/10/1384.
(149) «مدعیان دروغین در نهضت های سیاسی- اجتماعی»، مجله موعود، ش22، ص80؛ «مباحث فلسفه سیاسی مهدویت ومنجی گرایی»، باشگاه اندیشه مهدویت، شهریور 1386.
(150) مقاتل الطالبیین، ص214-210؛ سنن ابو داود، ص 87، ح4282 وص 88، ح4284؛ تشیع در مسیر تاریخ، ص 312و 313؛ تاریخ تشیع از آغاز تا پایان غیبت صغری، ص153.
(151) مقاتل الطالبیین، ص156؛ چهارده قرن تلاش شیعه برای ماندن وتوسعه، ص.69
(152) در دوره های بعد نیز شاهد سوء استفاده از آثار اعتقاد به مهدویت هستیم: هم چون دولت فاطمیان در غیبت صغری (یعقوب آژند، «مذهب امامیه در قرن چهارم هجری»، مجله تاریخ اسلام، ش3، سال هشتم، مهر 1379، ص128؛ چهارده قرن تلاش شیعه برای ماندن وتوسعه، ص120؛ الکامل فی التاریخ، ج 8، ص 94، 114 و179) ودولت مشعشعیان (محمد علی رنجبر، مشعشعیان (ماهیت فکری - اجتماعی وفرآیند تحولات تاریخی)، مقدمه کتاب ودولت سودانی («مدعیان دروغین در نهضت های سیاسی واجتماعی»، مجله موعود، ش22، ص80؛ چهارده قرن تلاش شیعه برای ماندن وتوسعه، ص117؛ مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج 18، ص176) وبهائیت وبابیت در غیبت کبری (سید سعید زاهد زاهدانی، «بهائیت، تقابل با اقتدار ملی ایران»، ماهنامه اندیشه وتاریخ سیاسی ایران معاصر (زمانه)، ش61، سال ششم، مهر 1386، ص6-9).
(153) المعجم الموضوعی الاحادیث الامام المهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، ص864،995 و1001؛ السید حسن الشیرازی، کلمه الامام المهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، ص.145
(154) موعود شناسی، ص 363 و365.
(155) ملاقات با امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) وامکان مشاهده وارتباط با ایشان، در دوران غیبت صغری، هم امکان داشت وهم برای عده کثیری واقع شده بود وآن ها از وجود امام بهره مند شده اند. مرحوم شیخ مفید وشیخ صدوق، از این ملاقات کنندگان نام برده اند واختلافی در آن نیست؛ اما در مورد غیبت کبری وامکان ملاقات حضرت، اختلاف نظر است وعده ای معتقدند با وجود تواتر نقل به رؤیت حضرت در زمان غیبت صغری وغیبت کبری وصفحاتِ تدوین شده وحکایات نقل شده از ناقلان ثقه ومعروف به صداقت وامانت وتقوا در این باب، علم قطعی به وجود چنین مسئله ای حاصل می شود وبیانات واستدلالات علامه مجلسی نیز در این زمینه در خور توجه است. از جمله افراد با اخلاص ودرستکاری که امام خود را ملاقات کرده اند ودر کتاب های مربوطه، فصلی جدا به آنان اختصاص داده شده است، می توان به علمای بزرگی؛ چون علی بن مهزیار، شیخ انصاری، سید بحر العلوم، محقق اردبیلی، علامه حلی و... اشاره کرد. اگر این تشرفات ومکاشفات را بپذیریم، در آن ها نکات تربیتی تأمل برانگیزی وجود خواهد داشت. بحار الأنوار، ج 52، باب 18 و19، ص 90-1 وج 53، ص 199-59 وص 325-318 (312 حکایت)؛ الزام الناصب فی اثبات الحجّه الغائب، ج 2، ص 41-1 (83 حکایت)؛ علی اکبر نهاوندی، حکایات عبقری الحسان فی أحوال مولانا صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) (کل کتاب)؛ صحیفه مهدیه، ص454-413؛ الامام المنتظر من ولادته الی دولته، ص81؛ جمعی از نویسندگان حوزه، چشم به راه مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، ص33.
(156) چهارده قرن تلاش شیعه برای ماندن وتوسعه، ص 122.
(157) المعجم الموضوعی الأحادیث الإمام المهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، ص867؛ الطوسی، الغیبه، ص285؛ طبرسی، الاحتجاج، ج2، ص.467
(158) المعجم الموضوعی لاحادیث الامام المهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، ص.1001
(159) کمال الدین وتمام النعمه، ج2، ص 476، ح.26
(160) همان، ص443، ح.16
(161) همان، ص486، ح.8
(162) محمد رضا جباری، «سازمان رهبری شیعه در عصر غیبت صغری»، مجله انتظار، ش1، سال اول، پاییز 1380، ص3.
(163) بحار الأنوار، ج51، ص300، ح.19
(164) الطوسی، الغیبه، ص 400 و.401
(165) اثبات الهداه بالنصوص والمعجزات من الامام الثانی عشر، ص 463، ح.112
(166) الاحتجاج، ج2، ص497.
(167) «سازمان رهبری شیعه در عصر غیبت صغری»، مجله انتظار، ش1، ص7؛ «غیبت صغری ووضعیت فرهنگی شیعه (3)»، مجله موعود، ش 30، سال ششم، اسفند 1380، ص81.
(168) کمال الدین وتمام النعمه، ج2، ص502، ح.30
(169) همان، ص 488 و489، ح11؛ قطب الدین راوندی، الخرائج والجرائح، ج 3، ص 1129 و.1130
(170) کمال الدین وتمام النعمه، ج2، ص503، ح32؛ رک: محمد رضا جباری، «از سازمان وکالت تا فقاهت»، مجله موعود، ش 38، سال هفتم، خرداد وتیر 1382، ص45.
(171) حسن عبدی پور، نقش اجتماعی انتظار، ص.71
(172) اثبات الهداه بالنصوص والمعجزات من الامام الثانی عشر، ص 757، ح.43
(173) کمال الدین وتمام النعمه، ج2، ص507، ح.37
(174) «غیبت صغری ووضعیت فرهنگی شیعه (3)»، مجله موعود، ش29 و30، سال ششم، 1380، ص81.
(175) الاحتجاج، ج2، ص.479
(176) همان، ص.481
(177) السید صدر الدین القبانچی، الحرکه الإصلاحیه من الحسین الی المهدی، ص.82
(178) بحار الأنوار، ج51، ص.349
(179) الاحتجاج، ج2، ص 470؛ بحار الأنوار، ج75، ص 380، ح.1
(180) الحرکه الاصلاحیه من الحسین الی المهدی، ص.82
(181) الاحتجاج، ج2، ص 498؛ واحد تحقیقات جمکران، فرازهایی از توقیعات حضرت، ص64.
(182) الاحتجاج، ج2، ص499؛ بحار الأنوار، ج53، ص177؛ فرازهایی از توقیعات حضرت، ص65.
(183) الاحتجاج، ج2، ص467؛ بحار الأنوار، ج53، ص179؛ فرازهایی از توقیعات حضرت، ص71.
(184) الاحتجاج، ج2، ص.497
(185) همان.
(186) همان، ص.471
(187) همان، ص.481
(188) کمال الدین وتمام النعمه، ج 2، ص 485؛ الاحتجاج، ج2، ص470 و471.
(189) الاحتجاج، ص.474
(190) چهارده قرن تلاش شیعه برای ماندن وتوسعه، ص.122
(191) «موعود اسلام»، روزنامه ابتکار، ش1268، سال پنجم، مرداد 1387؛ علیرضا مزروعی، «مسئله موعود، فلسفه ای رو به آینده»، سایت معاونت پژوهشی وآموزشی سازمان تبلیغات اسلامی (پژوه دین)، 1386، www.pajohe.ir.
(192) «موعود اسلام»، همان.
(193) النجاشی، رجال، ص.350
(194) شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ترجمه: علی اکبر ومحمد جواد غفاری، مقدمه محقق، ص11؛ «غیبت صغری ووضعیت فرهنگی شیعه (2)»، مجله موعود، ش 29، ص82.
(195) «غیبت صغری ووضعیت فرهنگی شیعه (2)»، همان.
(196) «غیبت صغری ووضعیت فرهنگی شیعه(3)»، مجله موعود، ش29، ص80.
(197) «سازمان رهبری شیعه در عصر غیبت صغری»، فصلنامه انتظار، ش1، ص5.
(198) چهارده قرن تلاش شیعه برای ماندن وتوسعه، ص120، 121 و125.
(199) همان.
(200) همان، ص130 و131.
(201) تاریخ طبری، ج11، ص 342.
(202) همان، ص122؛ الکامل فی التاریخ، ج 8، ص.264
(203) چهارده قرن تلاش شیعه برای ماندن وتوسعه، ص126 و.127
(204) همان، ص 128؛ کمال الدین وتمام النعمه، ج1، ص.87
(205) چهارده قرن تلاش شیعه برای ماندن وتوسعه، ص130 و131.
(206) المیزان فی تفسیر القرآن، ج1، ص.271
(207) الاحتجاج، ج 2، ص471؛ بحار الأنوار، ج 53، ص.181
(208) بحار الأنوار، ج 52، ص 92، ح.6
(209) امامت ومهدویت، ج2، ص.339
(210) همان، ص.351
(211) همان، ص 339 و.354
(212) حکومت جهانی حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، ص.251
(213) ذبیح الله محسنی کبیر، مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) آخرین سفیر انقلاب، ج 1، ص.27
(214) خورشید مغرب، ص.185
(215) الاحتجاج، ج2، ص.467
(216) موعودشناسی، ص.282
(217) مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره: «بِکُمْ فَتَحَ اللهُ وَبِکُمْ یخْتِمُ وَبِکُمْ ینَزِّلُ الغَیثَ وَبِکُمْ یمْسِکُ السّماءَ».
(218) فی رحاب الامام المهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، ص.182
(219) کلمه الامام المهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، ص.188
(220) همان، ص.575
(221) فی رحاب الامام المهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، ص.183
(222) الاحتجاج، ج2، ص467؛ الطوسی، الغیبه، ص285؛ بحار الأنوار، ج53، ص.178
(223) الاحتجاج، ج2، ص 356.
(224) همان، ص.469
(225) السید صدر الدین الصدر، المهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، ص.244
(226) تفسیر الامام العسکری (علیه السلام)، ص344، ح224؛ الاحتجاج، ج 1، ص.17
(227) بحار الأنوار، ج2، ص251، ح.68
(228) نقش اجتماعی انتظار، ص.90
(229) الکافی، ج1، ص34، ح1؛ نقش اجتماعی انتظار، ص.92
(230) نقش اجتماعی انتظار، ص.95
(231) همان، ص 87 و.88
(232) مرتضی آقا تهرانی، «اهل بیت، مشتاق دیدار مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)»، مجله موعود، ش 67، سال دهم، 1385، ص20.
(233) سید عبد الله فاطمی نیا، فرهنگ انتظار، ص 32-28.
(234) «اهل بیت، مشتاق دیدار مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)»، مجله موعود، ش67، ص22.
(235) کمال الدین وتمام النعمه، ج 1، ص 268.
(236) «امام عصر وجنبش های مردمی»، تبیان،19/7/1382، www.tebyan.net.
(237) «مدعیان دروغین در نهضت های سیاسی - اجتماعی»، مجله موعود، ش22، ص80 (رجوع شد به: ای. پ پطروشفسکی، نهضت سربداران خراسان، ص 15 و16).
(238) هادی مشگان، «تحولات سیاسی، اجتماعی وفرهنگی عصر سربداران»، پایگاه تخصصی مقالات مجمع جهانی شیعه شناسی، 1392، www.shiastudies.net؛ «مدعیان دروغین در نهضت های سیاسی - اجتماعی»، مجله موعود، ش 22، ص 81.
(239) محمد بن خاوند (میرخواند)، روضه الصفا فی سیره الانبیاء والملوک والخلفاء، ج5، ص624.
(240) «تحولات سیاسی، اجتماعی وفرهنگی عصر سربداران»، همان.
(241) مکیال المکارم، ج2، ص301؛ حسن عبدی پور، «تأثیرهای اجتماعی اعتقاد به مهدویت از دیدگاه جامعه شناسی»، فصلنامه انتظار موعود، ش5، سال دوم، 1381، ص235.
(242) حسین نوری طبرسی، نجم الثاقب، ص 774.
(243) مفاتیح الجنان، دعای ندبه.
(244) همان، دعای عهد با امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف).
(245) رسول جعفریان، «سندی درباره مسجد جمکران در دوره صفوی»، پایگاه تخصصی مقالات مجمع جهانی شیعه شناسی، 24/2/1392، www.shiastudies.net.
(246) «امام عصر وجنبش های مردمی»، دین واندیشه، تبیان، 19/7/1382.
(247) «تحولات سیاسی، اجتماعی وفرهنگی عصر سربداران»، پایگاه تخصصی مقالات مجمع جهانی شیعه شناسی، 1392، www.shiastudies.net؛ «اعتقاد به مهدویت در تعابیر وادبیات جنبش سربداران»، سایت کنگره بین المللی سربداران، 16/9/1393، www.sarbedaran.hsu.ac.ir؛ «ویژگی های نهضت شیعی سربداران»، سایت نهضت سربداران سبزوار، 13/4/1392، www.sarbedaranesabzevar.blogfa.com.
(248) الرازی، تجارب الامم، ترجمه: علی نقی منزوی، ج5، ص 234 وج6، ص229؛ چهارده قرن تلاش شیعه برای ماندن وتوسعه، ص 167 و.168
(249) «تحولات سیاسی، اجتماعی وفرهنگی عصر سربداران»، پایگاه تخصصی مقالات مجمع جهانی شیعه شناسی،1392، www.shiastudies.net.
(250) «انقلاب اسلامی وفرهنگ انتظار»، فصلنامه انتظار، ش2، ص52.
(251) حبیب زمانی محجوب، «باورداشت مهدویت وآثار آن، در پیروزی مقاومت حزب الله لبنان»، مجموعه آثار سومین همایش بین المللی دکترین مهدویت (جلد چهارم)، پایگاه اطلاع رسانی مؤسسه آینده روشن (پژوهشکده مهدویت)، 1393، www.brightfuture.ir.
(252) شیخ مفید، الرساله الاولی فی الغیبه، ج 9، ص28؛ داود فیرحی، قدرت، دانش ومشروعیت در اسلام، ص284.
(253) محمد باقر خوانساری، روضات الجنات، ج4، ص361.
(254) چهارده قرن تلاش شیعه برای ماندن وتوسعه، ص.186
(255) همان، ص 213 و.214
(256) همان، ص 218 و.219
(257) همان، ص242.
(258) فووریه، سه سال در دربار ایران، ترجمه: عباس اقبال آشتیانی، ص323.
(259) چهارده قرن تلاش شیعه برای ماندن وتوسعه، ص243.
(260) همان، ص287و288.
(261) علی دوانی، نهضت روحانیون ایران، ج2، ص350؛ محمدباقر وثوقی، اسناد ومکاتبات آیت الله سید عبد الحسین لاری، ص73.
(262) نهضت روحانیون ایران، همان؛ چهارده قرن تلاش شیعه برای ماندن وتوسعه، ص342.
(263) چهارده قرن تلاش شیعه برای ماندن وتوسعه، ص.424
(264) محمد تنکابنی، قصص العلماء، ص259 و355.
(265) مهدی موعود (ترجمه جلد سیزدهم از کتاب بحار الأنوار)، ترجمه: علی دوانی، ص 934؛ بحار الأنوار،ج 52، ص174 و175.
(266) سید جعفر رفیعی، «سید بن طاووس»، مجله موعود، شماره 12، سال پنجم، 1377، ص65.
(267) روضات الجنات، ج7، ص204؛ قصص العلماء، ص173.
(268) «تشرف یافتگان»، دین واندیشه، تبیان، 29/6/1384، www.tebyan.net.
(269) محمد شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ج 2، ص415-410.
(270) نجم الثاقب، ص.60
(271) حسین اسرافیلی، «آثار اعتقاد به مهدویت بر روی شعرا»، فرهنگ وهنر، آینده روشن، 1385، www.bfnews.ir.
(272) «مدعیان دروغین در نهضت های سیاسی - اجتماعی»، مجله موعود، شماره 22، ص81.
(273) مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج 18، ص 177.
(274) غلامرضا کافی، «مهدویت وشعرا»، فرهنگ وهنر، آینده روشن، 1385،.www.bfnews.ir
(275) محمد علی مجاهدی، سیمای مهدی موعود در آینه شعر فارسی، ص.63
(276) سلطان حسین تابنده، رساله رفع شبهات، 1386، www.njavan.ir.
(277) فراوانی نام گذاری، سایت سازمان ثبت احوال کشور، زمستان 1393، www.sabteahval.ir.
(278) محسن پوریانی، «تأثیر وقایع بر نامگذاری ایرانیان»، نشر سازمان ثبت احوال کشور، عصر ایران، 18/2/1387،www.asriran.com.
(279) نگین آفرینش، ص.143
(280) تاریخ ما بعد الظهور، ص.89
(281) رحیم کارگر، آینده جهان (دولت وسیاست در اندیشه مهدویت)، ص.231
(282) همان، ص.232
(283) نگین آفرینش، ص143.
(284) بحار الأنوار، ج52، ص 307، ح82؛ منتخب الأثر، ج3، ص.126
(285) الکافی، ج1، ص534، ح18؛ منتخب الأثر، همان.
(286) بحار الأنوار، ج52، ص304، ح 73؛ منتخب الأثر، همان.
(287) همان.
(288) بحار الأنوار، ج52، ص138، ح.43
(289) آینده جهان (دولت وسیاست در اندیشه مهدویت)، ص.277
(290) رضا فرهادیان، مبانی تربیت، ص.15
(291) بحار الأنوار، ج 36، ص253، ح 69و ج52، ص 336، ح23؛ النعمانی، الغیبه، ص 238، ح30؛ نگین آفرینش، ص.183
(292) بحار الأنوار، ج52، ص336، ح71؛ گامی به سوی نظریه پردازی در تعلیم وتربیت اسلامی، ترجمه: غلامرضا متقی فر واسد الله طوسی، ص76؛ سید رضا صدر، راه مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، ص29؛ آینده جهان (دولت وسیاست در اندیشه مهدویت)، ص.332
(293) مبانی تربیت، ص14؛ گامی به سوی نظریه پردازی در تعلیم وتربیت اسلامی، ص.81
(294) نهج البلاغه، خطبه138، ص195؛ آینده جهان (دولت وسیاست در اندیشه مهدویت)، ص.318
(295) بحار الأنوار، ج51، ص47، ح9و ج52، ص339، ح84؛ نگین آفرینش، ص.184
(296) النعمانی، الغیبه، ص205، ح9؛ الکافی، ج 8، ص396، ح597؛ بحار الأنوار، ج52، ص378، ح.182
(297) بحار الأنوار، ج52، ص316، ح11؛ مبانی تربیت، ص11؛ آینده جهان (دولت وسیاست در اندیشه مهدویت)، ص318 و.319
(298) بحار الأنوار، ج51، ص123؛ ر.ک: نهج البلاغه، خطبه166، ص241؛ النعمانی، الغیبه، ص237، ح.26
(299) کمال الدین وتمام النعمه، ج2، ص647؛ منتخب الأثر، ص 128 و129؛ آینده جهان (دولت وسیاست در اندیشه مهدویت)، ص 320 و.321
(300) بحار الأنوار، ج52، ص336، ح 71؛ منتخب الأثر، ج3، ص128، ح7؛ سیده نصرت امین اصفهانی، مخزن العرفان فی تفسیر القرآن، ج2، ص 86 و87؛ تفسیر ابن عربی، ج2، ص193؛ تاریخ ما بعد الظهور، ص.210
(301) کمال الدین وتمام النعمه، ج2، ص411، ح6؛ اعلام الوری باعلام الهدی، ص425؛ بحار الأنوار، ج52، ص339، ح84؛ تأویل الآیات الظاهره، ص.185
(302) گامی به سوی نظریه پردازی در تعلیم وتربیت اسلامی، ص.78
(303) المیزان فی تفسیر القرآن، ج9، ص247؛ اصلاحات در حکومت حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، ص124-109.
(304) بحار الأنوار، ج53، ص4؛ النعمانی، الغیبه، ص255؛ تاریخ ما بعد الظهور، ص.383
(305) بحار الأنوار، ج52، ص343 وج53، ص.17
(306) الطوسی، الغیبه، ص472؛ بحار الأنوار، ج52، ص332، ح57؛ المیزان فی تفسیر القرآن، ج9، ص393-391؛ اصلاحات در حکومت حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، ص.179
(307) مبانی تربیت، ص.14
(308) الکافی، ج4، ص427، ح1؛ بحار الأنوار، ج 52، ص374، ح 169و ج53، ص34؛ نگین آفرینش، ص177؛ آینده جهان (دولت وسیاست در اندیشه مهدویت)، ص.311
(309) کمال الدین وتمام النعمه، ج3، ص647؛ بحار الأنوار، ج52، ص372، ح164؛ آینده جهان (دولت وسیاست در اندیشه مهدویت)، ص.312
(310) عبد الله جوادی آملی، «مهدویت وعدل الهی»، (سخنرانی ایشان در دیدار با مسئولان فصلنامه انتظار)، فصلنامه انتظار، ش13، 1383، ص42.
(311) مصطفی عباس مقدم، نقش اسوه ها در تبلیغ وتربیت، ص.9
(312) همان، ص.106
(313) دکترین مهدویت، ص75، 76 و88-82.
(314) از جمله: الاحتجاج، ج2، ص494؛ النعمانی، الغیبه، ص244، ح 45 وص274، ح53؛ کمال الدین وتمام النعمه، ج2، ص371، ح5؛ بحار الأنوار، ج27، ص90، ح 44و ج52، ص338، ح83 وج51، ص120، ح 23؛ الکافی، ج1، ص334، ح2؛ اعلام الوری باعلام الهدی، ص462.
(315) بحار الأنوار، ج51، ص78، ح.37
(316) نور(24): آیه55؛ النعمانی، الغیبه، ص240، ح.35
(317) النعمانی، الغیبه، ص.239
(318) بحار الأنوار، ج52، ص336، ح71؛ حسن مسعودی، مهدویت ومدینه فاضله، از مجموعه چشم به راه مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، ص 205-198.
(319) سیدحسین سیف زاده، اصول روابط بین الملل، ص 23 و.24
(320) علی صفائی حائری، رشد، ص.18
(321) گامی به سوی نظریه پردازی در تعلیم وتربیت اسلامی، ص.14
(322) دکترین مهدویت، ص 63 و64؛ تاریخ ما بعد الظهور، ص.94
(323) نگاهی تحلیلی به زندگانی امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، ص.34
(324) انتظار، بایدها ونبایدها، پیش گفتار.
(325) نگین آفرینش، ص.231
(326) انتظار، باید ونبایدها، پیش گفتار.
(327) گامی به سوی نظریه پردازی در تعلیم وتربیت اسلامی، ص.90
(328) دکترین مهدویت، ص 84 و.85
(329) عبد الحسین زرین کوب، تاریخ در ترازو، ص.12
(330) همان، ص.18
(331) دکترین مهدویت، ص 145 و.146
(332) همان، ص 147، 149 و.150
(333) اصول وروابط بین الملل، ص.88