مهدی (عجّل الله فرجه) معجزه جاودان

مهدی (عجّل الله فرجه) معجزه جاودان

محمد حسین طسوجی

فهرست کتاب

مقدمه
وجود داشتن حجت خدا در روی زمین در طول تاریخ بشریت از نظر قرآن کریم
تاریخچه مسجد جمکران
طریقه ملاقات با امام زمان (عجّل الله فرجه)
شباهت‏های انبیاء به حضرت مهدی (عجّل الله فرجه)
شبیه بودن حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) به حضرت نوح (علیه السلام)
شبیه بودن حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) به حضرت ابراهیم (علیه السلام)
شبیه بودن حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) به حضرت یوسف (علیه السلام)
شبیه بودن حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) به حضرت خضر (علیه السلام)
شباهت حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) به حضرت الیاس (علیه السلام)
شباهت حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) به حضرت موسی (علیه السلام)
شبیه بودن حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) به حضرت داوود (علیه السلام)
شباهت حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) به حضرت سلیمان (علیه السلام)
شباهت حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) به حضرت عیسی (علیه السلام)
نقش مهدی (عجّل الله فرجه) در سایر ادیان چگونه است؟
اسامی مقدس اما زمان (عجّل الله فرجه) در مذاهب مختلف جهان چنین است
از کتاب شاکمونی (هندوها)
از کتاب دید (هندوها)
از کتاب اسک (هندوها)
کتاب پاتیکل (هندوها)
کتاب دادنک (بودائیان)
کتاب دانیال نبی (علیه السلام) از کتاب مقدس
در کتاب تورات اشعیاء نبی (علیه السلام) چنین آمده
کتاب صفنیای نبی (علیه السلام) از عهد عتیق
کتاب حبقوق نبی (علیه السلام) از کتاب مقدس
کتاب زکریای نبی (علیه السلام)
در کتاب انجیل عیسی مسیح (علیه السلام)
نشانه‏های حکومت آخر الزمان از کتاب پولس نبی (علیه السلام) به فرزندش تیمو تائوس:
در کتاب انجیل یوحنای نبی (علیه السلام) درباره نشانه‏های ظهور چنین آمده:
اسامی والقاب مبارک امام زمان (عجّل الله فرجه) در کلام معصومین (علیهم السلام)
قرآن ومهدویت
نبوت وامامت در قاموس بشریت
قوانینی که بشر را سعادتمند می‏کنند
قوانین بشری در اداره دنیا ناقص است:
امامت از نظر روایات
عالم هور قلیا وامام زمان (عجّل الله فرجه)
مطالب مهمی که از احادیث سنی وشیعی درباره اهل بیت استفاده شده عبارتند از:
مادر امام مهدی (عجّل الله فرجه)
چگونگی اسارت نرجس خاتون وآمدنش به نزد امام حسن عسگری (علیه السلام)
چگونگی ولادت حضرت مهدی (عجّل الله فرجه)
اکنون به روایت ونقلی دیگر چگونگی ولادت حضرت ولی عصر (عجّل الله فرجه) را بیان می‏کنیم
اکنون روایتهای مختلف را درباره ولادت حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) بیان می‏کنیم
کسانی که آن حضرت را در خردسالی دیده‏ اند
سن حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) در آغاز امامت
عقیده علمای اهل سنت درباره وجود مقدس امام زمان (عجّل الله فرجه)
داستان غیبت حضرت مهدی (عجّل الله فرجه)
غیبت صغری وکبری
غیبت صغری وارتباط شیعیان با حضرت مهدی (عجّل الله فرجه)
تعداد نواب حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) در غیبت صغری چهار نفر بودند که به ترتیب:
اکنون ارادت خالصانه چندی از علماء شیعه را در مورد حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) بیان می‏کنیم:
چرا از اول غیبت کبری واقع نشد؟
فلسفه غیبت حضرت مهدی (عجّل الله فرجه)
این آیات قرآن کریم همگی دلالت بر علم امام زمان (عجّل الله فرجه) دارند.
منکران امام زمان (عجّل الله فرجه) وجواب امام صادق (علیه السلام) وامام باقر (علیه السلام) در این باره.
علت انکار کردن حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) چیست؟
کسانی که می‏گویند امام زمان (عجّل الله فرجه) سالها پیش شهید شده صحیح نیست.
مگر خداوند قدرت حفظ امام زمان (عجّل الله فرجه) را نداشت که حضرت غایب شد؟
چرا حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) ظهور نمی‏کند؟
وظیفه مسلمانان در زمان غیبت چیست؟
فضیلت انتظار فرج در دوران غیبت امام مهدی (عجّل الله فرجه)
ثبات قدم شیعیان در اعتقاد به ولی عصر (عجّل الله فرجه)
مقام وپاداش کسانی که در اعتقاد خود به امام زمان (عجّل الله فرجه) راسخ هستند.
آگاهی مهدی (عجّل الله فرجه) از اعمال شیعیان
نحوه بهره‏مند شدن مردم از وجود مقدس ولی عصر (عجّل الله فرجه) در زمان غیبت
قیام زید:
چگونگی ظهور امام زمان (عجّل الله فرجه)
سرنوشت یهود ومسیحی‏ها در ظهور مهدی (عجّل الله فرجه):
چگونگی نشر اسلام از شهر قم به تمام جهان:
علائم غیر حتمی ظهور مهدی (عجّل الله فرجه) وحوادثی که در نزدیکی ظهور رخ خواهد داد
علائم حتمی ظهور حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) در آخر الزمان:
شخصیت سید حسنی
احادیث اهل بیت (علیهم السلام) درباره نقش ملت ترک زبان در قیام حضرت مهدی (عجّل الله فرجه)
اکنون روایاتی دیگر در مورد خروج مهدی (عجّل الله فرجه) از مکه معظمه را بیان می‏کنیم
سنتهای پیامبران (علیه السلام) به ویژه رسول اکرم (صلّى الله علیه وآله وسلّم) درباره حضرت مهدی (عجّل الله فرجه)
محل ظهور ودعوت امام زمان (عجّل الله فرجه)
بیعت کنندگان با امام مهدی (عجّل الله فرجه) واصحاب ویاری کنندگان آن حضرت
ویژگی‏های یاران امام قائم (عجّل الله فرجه)
اجر یاوران امام قائم (عجّل الله فرجه)
نزول حضرت عیسی (علیه السلام) برای یاری حضرت مهدی (عجّل الله فرجه)
تخلف ناپذیر بودن رجعت بعد از ظهور حضرت مهدی (عجّل الله فرجه)
رجعت در زمان ظهور حضرت مهدی (عجّل الله فرجه)
جهان در حکومت حضرت مهدی (عجّل الله فرجه)
آیین حضرت مهدی (عجّل الله فرجه)
هنگامی که حضرت با اجل طبیعی به لقاء الله پیوست.
ملاقات حضوری شیعیان با حضرت ولی عصر (عجّل الله فرجه)
سخنان نورانی بقیة الله الاعظم (عجّل الله فرجه)

بسم الله الرحمن الرحیم

تقدیم به وجود مثال ومقدس بقیة الله الاعظم حجة ابن الحسن عسکری روحی فداه
هذا کتاب لویباع بوزنه ذهباً لکان البایع مغبوناً(1).
این کتاب شریف را که، با استفاده از نخبه ترین روایات واحادیث اهلبیت (علیهم السلام) وبا استناد به آیات قرآن کریم، تهیه وتنظیم نموده ایم، تقدیم به روح پاک شهداء، صلحا، وپدر بزرگوارم آیة الله العظمی حاج شیخ عباس طسوجی که سالها عمر گرانبهای خود را عاشقانه وقف مولایش قطب عالم هستی بقیة الله الاعظم حجة بن الحسن العسگری (روحی وارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء) وصرف تربیت طلاب وتدریس علوم دینیه نمود، می نمایم.

ومن الله توفیق

محمد حسین بن عباس الطسوجی
قم مطابق 20 جمادی

اللهم کن لولیک الحجة بن الحسن صلواتک علیه وعلی آبائه فی هذه الساعة وفی کل ساعة ولیاً وحافظاً وقاعداً وناصراً ودلیلاً وعینا حتی تسکنه ارضک طوعاً وتمتعه فیها طویلاً.
خداوندا پشتیبان باش بر ولیت، امام زمان حجة بن الحسن وبر پدرانش درود فرست، در این ساعت وهر ساعتی وهمواره نگهدار ونگهبان او باش تا جهان را به فرمان وخواسته حضرت در آوری واو را سالیان طولانی از آن بهره مند گردانی.
اما بعد، شیعیان ناامیدی ویاس را در این روزها از خود رانده وبه عاقبت وسرنوشت جهان خوشبین هستند. اگر چه قوانین حاکم که اکنون در جهان حکمروایی می کنند، برای اصلاح واداره جهان پاسخ:تدوین شده ولیکن به هیچ وجه جوابگوی آحاد بشر نبوده، ونتوانسته بشر را از گرداب جهل وشقاوت نجات دهد.
شیعه زمانی را پیش بینی می کند. که بشر عقلش کامل شود واز کشتار وبی عدالتی وتبعیض وسرگردانی نجات یابد. وبدور از هر گونه شرک وبت پرستی والحاد، به نهایت سعادت وخوشبختی برسد. وتنها یک پرچم از صدها پرچم را بر سر خود به احتراز در آورد. وآن پرچم بقیة الله الاعظم (روحی وارواح العالمین لتراب مقدم الفداه) می باشد.
چرا که در قرآن آمده (بقیة الله خیر لکم ان کنتم مومنین)(2) بقیة الله برای شما بهتر است اگر مومن هستید.
همان طور که جدش رسول اکرم (صلّى الله علیه وآله وسلّم) عرب زمان جاهلیت را از جهل وبت پرستی والحاد، نجات داد، وعزت وشرف انسانیت را به آنها باز گردانید. فرزندش نیز این جهل وشقاوت حاکم بر جهان امروز را تبدیل به خیر وبرکت وعدل وداد خواهد فرمود.
وجود داشتن حجت خدا در روی زمین در طول تاریخ بشریت از نظر قرآن کریم:
1- (انما انت منذر ولکل قوم هاد؛ (3) همانا تو بیم دهنده ای وبرای هر قومی هدایتگری است.
2- (وان من امة الا خلا فیها نذیر)(4) هیچ امتی نیست مگر این که در میان آنها بیم دهنده ای بوده است.
3- لو کان فی الارض ملائکة یمشون مطمئنین لنزلنا علیهم من السماء ملکاً رسولاً؛ (5) اگر در زمین- به جای شما انسانها- فرشتگان سکونت داشتند از جانب آسمان ملکی- همجنس خودشان- به سوی آنها می فرستادیم.
4- (لکل امة رسول)؛(6) برای هر امتی- از ناحیه ما- رسولی فرستاده شده است (ویا فرستاده می شود).
از امیر المؤمنین (علیه السلام) در بخشی از یک حدیث طولانی چنین نقل شده است: زمین- هیچگاه- از حجتی که به اقامه امر خدا قیام کند خالی نیست یا آشکار است ومردم او را می شناسند ویا در شدت وسختی ومخفی از دیدگاه مردم نگران اداره اهل زمین است؛ تا حجتهای الهی وآیات پروردگار در مسیر حق دوام یابد- ونتیجه زحمات ایشان هدر نرود (7)
از امام جعفر صادق (علیه السلام) از پدران بزرگوارش علی (علیه السلام) در خطبه ای که بر منبر کوفه ایراد فرموده، نقل شده است: پروردگارا- تو خود گواهی- که اهل زمین را از داشتن حجتی از ناحیه تو که آنان را به دین تو هدایت کند وعلم الهی را به ایشان بیاموزد، وحجتت از تمامیت نیفتد وپیروان دین حق را بعد از این که- به وسیله پیامبران- هدایتشان کردی گمراه نشوند، گریزی نیست این حجت تو یا در میان مردم ظاهر وبرای آنان آشناست اما مردم از او اطاعت نمی کنند؛ یا از دید مردم پنهان ومنتظر زمان ظهور می باشد. زمانی که مردم در صلح وآرامش هستند اگر وجود حجت نظر آنان غایب باشد دانش ومنش او به دلهای مومنین می رسد ومومنین به آن عمل می کنند. (8)
از امام حسن عسگری (علیه السلام) در مورد- صحت یا کیفیت- این خبر که به نقل از پدران بزرگوارش رسیده است که: زمین هیچگاه از حجت خدا بر خلقش خالی نیست، هر کس بمیرد وامام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است. سوال شد، پس امام (علیه السلام) فرمود: این مطلب حق است همان طور که وجود آتش- وجهنم- حق است. پس از آن دوباره از حضرت امام حسن عسکری (علیه السلام) سوال شد که: یا بن رسول الله، حجت وامام بعد از شما کیست؟ فرمود: فرزندم (م ح م)، او امام وحجت بعد از من است، هرپاسخ:که بمیرد واو را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است. (9)
امام صادق (علیه السلام) از امیر المؤمنین (علیه السلام) نقل می فرماید که فرمود: بدانید که زمین از حجت خدای عزو جل خالی نیست، اما به واسطه ستمگریها وجهالتهای مردم، خداوند دیدگانشان را از مشاهده حجت خود فرو بسته است واگر زمین لحظه ای از حجت خدا خالی باشد نظامش در هم ریخته واهلش را در خود فرو خواهد برد، اما حجت خدا مردم را می شناسد ولی مردم او را نمی شناسند همانگونه که حضرت یوسف مردم وبرادرانش را می شناخت وآنها او را نشناختند. (10)
آیات وروایاتی که گذشت به روشنی بر چند مطلب دلالت می کنند:
ول: ضرورت وجود حجت خدا در تمام زمانها، زیرا که ائمه (علیهم السلام) به صراحت فرموده اند: زمین از حجت خدای عز وجل خالی نیست.
دوم: علت ضرورت وجود حجت خدا در تمام زمانها، چنان که از این جمله بر می آید: تا پیروا دین یکتا پرستی بعد از این که- به وسیله پیامبران وحجت های قبلی که هدایت شدند گمراه نشوند. یعنی در نبودن حجتی هدایتگر، انسانها خود سبب گمراه شدن مؤمنین از راه راست وحقیقت می شوند.
سوم: ضرورت شناخت حجت خدا، چنان که از این جمله آشکار می شود: هر کس بمیرد وامام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است. وعلت این امر این است که پیروی از حجت خدا- که یگانه راه هدایت است- بعد از شناخت او میسر است وکسی که او را نشناسد نمی تواند از او تبعیت نماید وچنین کسی بر جهل ومرام جاهلیت از عالم خواهد رفت.
چهارم: علت غایب بودن حجت خدا از دیدگان مردم ومحرومیت آنها از مشاهده وجود شریفش، که از این جمله بر می آید که: به واسطه ستمگری وجهالت مردم خداوند دیدگانشان را از مشاهده او فرو خواهد بست، با توجه به این جمله ظاهراً مقصود از ظلم وجهل، تمام اشکال آن است، یعنی هم ظلم مردم به یکدیگر وهم ظلم به خودشان به خاطر پیروی نکردن از حق وفطرت وحجتهای الهی، هم جهل نسبت به حجت خدا وهم جهل نسبت به وظایف شرعی می باشد.
پنجم: نیاز هستی به وجود حجت خدا، که از این عبارت پیداست. اگر زمین لحظه ای از حجت خدا خالی باشد. نظامش درهم ریخته واهلش را در خود فرو خواهد برد. در این جمله به علت ضرورت وجود حجت وعظمت کار او اشاره شده است.
خداوند تبارک تعالی می فرماید: (انی جاع فی الارض خلفة)؛ (11)من قرار دهنده خلیفه وجانشین در روی هستم. ونیز می فرماید:
کان الناس امة واحدة فبعث الله النبیین مبشرین ومنذرین وانزل معهم الکتاب بالحق لیحکم بین الناس فیما اختلفوا فیه؛ (12)
مردم امت واحد بودند، سپس خدا پیامبران را به عنوان بشارت دهنده وبیم دهنده برگزید وهمراه آنان کتاب را به حق نازل فرمود تا در بین مردم وبرای ختم اختلافشان در چار چوب حق، حکم نمایند. از این آیات به ترتیب بر می آید که پروردگار در نظام خلقت، ونیز نظام قانون گذاری ودیانت، حجتهای خودش را خلیفه روی زمین قرار داد وآنان را مجرای بهره زریها وفیض عام وخاص برای مردم ساخت وتمام اسماء الهی را به ایشان آموخت: و(علم آدم الاسماء کلها)؛ (13) تا این که به اذن او همچون خودش در همه چیز تصرف ودخالت کنند وبا جانشینی خویش وعهده داری امور زمین وساکنان آنان ایشان را بر دیگران شرافت وبرتری داد وایشان واوصیای بعد از خودشان- که درود خدا بر تمامشان باد- در تمام زمانها صاحب اختیار وکارگزار امور زمین ومردم شدند وچنین است که اگر حجت وخلیفه خدا در زمین نباشد زمین ساکنان خود را در خود خواهد کشید.
برای این که معنی خلافت وحجت بیشتر روشن شود باید افزود که خداوند تعالی با اسماء وصفات عالیه اش همه چیز وهمه پدیده ها را پدید آورده است وخود عهده دار تمام امور آن هاست، هستی همه آنها وابسته به اوست وهر گونه اراده کند در آنها دخل وتصرف می نماید اما بنای ذات مقدسش بر این است که امور خلقت مادی را فقط از طریق اسباب مادی - وبدون دخالت مستقیم ویا بی واسطه- اداره نماید، واز جمله اسباب مادی برای اصلاح امور ظاهری وباطنی مردم پیامبران وجانشینان آنها هستند.
امام صادق (علیه السلام) می فرماید: خداوند دوست می دارد که امور عالم را با اسباب وسبب نماید از این رو برای هر چیزی سببی قرار داده است، وبرای هر سبب گستره ومیدان قدر ونفوذی قرار داده وهر میدانی را کلیدی بخشیده وبرای هر کلیدی گشایشگری ونشانه ای وبرای هر نشانه ای راه ورودی قرار داده پس اگر آن بزرگواران- که درود خدا بر آنان باد- عناصری خاکی نبودند وامور عالم خلقت واز جمله زمین وساکنان آنان را بر عهده نمی گرفتند امور زمین ومردمش از هم می پاشید، بنابراین باید واسطه ای بین آفریننده وپدیده های مادی باشد که دارای خلقت مادی وجسمانی وعلاوه بر آن دارای درجه ای از شرافت معنوی باشد که شایستگی ارتباط بین آفریننده ومخلوقش را داشته باشد. وچنین افرادی جز خلفای پروردگار یعنی پیامبران وجانشینان آنها کسی نمی تواند باشد. این که خداوند می فرماید:
وما منع الناس ان یومنوا اذ جائهم الهدی الا ان قالوا: ابعث الله بشراً رسولا؟ قل: لو کان فی الارض ملائکة یمشون مطمئنین لنزلنا علیهم من السماء ملکاً رسولاً؛ (14)
چیزی مانع از ایمان آوردن مردم به پیامبر واسباب هدایت نشد مگر این که- به شیوه منکران- گفتند آیا خدا بشری را به سوی ما فرستاده است؟ بگو اگر در زمین- به جای شما انسانها- فرشتگان سکونت داشتند از آسمان ملکی- همجنس خودشان- سوی آنها می فرستادیم. بر همین مطلب دلالت دارد، چنان که این آیه نیز مشعر بر صحت همین ادعاست:
و لما ضرب ابن مریم مثلاً اذا قومک منه یصدون وقالوا: آلهتنا خیر ام هو؟ ما ضربوا لک الا جدلاً بل هم قوم خصمون ان هو الا عبد انعمنا علیه وجعلناه مثلاً لبنی اسرائیل ولونشاء لجعلنا منکم ملائکة فی الارض یخلفون (15)
آن هنگام که به عیسی- پسر مریم مثل زده شد قوم تو با هیاهو از آن روی گرداندند وگفتند: آیا خدایان ما بهترند یا او؟ این سخنان را جز از سر ستیزی ولجبازی به زبان نیاوردند که ایشان سخت پایبند دشمنی هستند. او (عیسی (علیه السلام)) جز بنده ای که مشمول نعمتهای ما قرار گرفته نیست واو را نمونه والگویی برای بنی اسرائیل قرار دادیم واگر ما بخواهیم فرشتگان را جایگزین شما انسانها در زمین می کردیم.
شاید با آن چه ذکر شد معنی کلام امام (علیه السلام) که فرمودند: اگر زمین لحظه ای از وجود حجت خدا خالی باشد نظامش بهم ریخته واهلش را در خود فرو خواهد برد ضمن این که طی همین مطالب علت رجعت پیامبر وائمه- درود خدا بر تمامی آنان باد- روشن شد زیرا که جهان مادی تا وقتی برقرار است به وجود حجت حق نیازمند است.
و در حدیث لوح از امام صادق (علیه السلام) آمده است: بسم الله الرحمن الرحیم، این پیامی است از سوی خدای مقتدر شکست ناپذیر که در ساخته وپرداخته اش هیچ عیب ونقصی نیست، خطاب به محمد؛ پیامبر، نور، نماینده، وبرده بردار او وراهنمای بندگانش به سوی خدا، که روح الامین- جبرئیل (علیه السلام) آن را از جانب پروردگار بر او نازل کرد. آن گاه رشته کلام به بیان نام ائمه کشانده شده تا به حسن بن علی (علیه السلام) رسیده وحدیث قدسی چنین ادامه می یابد: سرانجام سلسله امامت را به فرزندش (م ح م د) که مایه رحمت برای جهان واهل آن است کامل فرمود، او کمال موسی، درخشش عیسی وپایداری واستقامت ایوب، همه را داراست، اولیاء من در زمان- غیبت او نزد جهال وستمگران عالم- خوار وبی ارزش هستند، سرشان از پیکر جدا شده ترسان وهراسان هستند زمین از خونشان رنگی می شود، ناله سوزناک وفریاد- وا مظلوما- در بین همسران وخانواده شان به آسمان می رود. اینان به حق وبی شک اولیاء من هستند... (16)
از امام باقر (علیه السلام) نقل شده است: موسی (علیه السلام) در سفر (17)اول نگاه کرد وآن چه را به قائم آل محمد (عجّل الله فرجه) داده می شود دید. عرض کرد: پروردگارا مرا قائم آل محمد (عجّل الله فرجه) قرار بده، پیام آمد: او از نسل احمد است. آن گاه موسی در سفر دوم نظر انداخت ودرست همان چیزی را که در سفر اول دیده بود در آن نیز همان را یافت وهمان درخواست را کرد وهمان جواب را شنید، سپس در سفر سوم نیز همان دید، وهمان گفت وجواب اول تکرار شد. (18)
از قول پیامبر در بخشی از یک حدیث قدسی طولانی چنین نقل شده است: خدا عزوجل به پیامبر (صلّى الله علیه وآله وسلّم) فرمود: من علی (علیه السلام) را وزیر ودر بین اهل بیت وامتت جانشین بعد از تو قرار دادم، واز نسلت، از طریق حضرت زهرا یازده جانشین به تو عنایت کردم که آخرین آنها حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) است که عیسی بن مریم به امامت او نماز گزارد، به دست او انسان ها را از هلاکت نجات بخشم وگمراهان را به راه راست راهنمایی کنم، وبیماران را شفا دهم. (19)از امام صادق (علیه السلام) به نقل از امام باقر (علیه السلام) به نقل از جدش (علیه السلام) به نقل از رسول الله (صلّى الله علیه وآله وسلّم) آمده است: امام قائم از فرزندان من است، نامش نام من، کنیه اش کنیه من، سیما وقامتش چون سیما وقامت من وسیره وروشش، سیره وروش من است، مردم را بر دین وآئین من استوار نماید وبه کتاب خدای عز وجل فرا خواند هر که او را اطاعت کند، مرا اطاعت کرده است وهر که از او سرپیچی کند مرا سرپیچی کرده است. آن کسی که در غیبتش او را منکر شود مرا منکر شده ودروغ پندارنده او ما را به دروغ نسبت داده، پذیرنده او به راستی، مرا به راستی باور داشته است. من از کسانی که سخن مرا درباره- وجود وغیبت وفرج وقیام- او تکذیب می کنند وامتم را از راه منحرف می نمایند به خدای متعال شکایت می برم، وسیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون (20).(21) ستمکاران به زودی خواهند فهمید که به کدام جایگاه بر خواهند گشت.
از امام صادق (علیه السلام) به نقل از پیامبر (صلّى الله علیه وآله وسلّم) آمده است که به علی (علیه السلام) فرمود: بدان که فرزندم مهدی (عجّل الله فرجه) از ستمکاران در حق تو وحق شیعیانت، در دنیا انتقام خواهد گرفت ودر آخرت نیز خداوند آنها را عذاب خواهد کرد.
سلمان سوال کرد: یا رسول الله او کیست؟ پیامبر فرمود: نهمین فرزند از نسل پسرم حسین (علیه السلام) است که بعد از غیبتی طولانی ظاهر خواهد شد ودین وفرمان خدا را به صدای رسا به جهانیان خواهد رساند واز دشمنان خدا انتقام خواهد گرفت وزمین را همان طور که از ظلم وستم پر شده است از عدل وداد سرشار خواهد کرد. (22)
اصبغ بن نباته می گوید: دیدم امیر المؤمنین (علیه السلام) در حالی که در فکر فرو رفته است روی زمین خطوطی رسم می کند. گفتم: چه شده است شما را می بینم که در اندیشه اید وبر زمین خط می کشید، آیا علاقه وتمایل به خاک وزمین پیدا کرده اید؟
امام فرمود: نه به خدا قسم، من هرگز به زمین ودنیا علاقه ای نداشته ام، اما در اندیشه کسی هستم که از نسل من متولد می شود؛ یازدهمین فرزندم که مهدی (عجّل الله فرجه) است وزمین را همانگونه که از ستم پر شده است از عدل وداد سرشار خواهد کرد، او دروان غیبتی خواهد داشت که در آن دوران گروهی نسبت به آن گمراه می شوند وعده ای هم به راه درست قدم می نهند.- اصبغ می گوید- گفتم: یا امیر المؤمنین!واقعاً چنین چیزی اتفاق خواهد افتاد؟ فرمود: آری چنین است واو پا به عرصه هستی خواهد نهاد، اما ای اصبغ فکر تو از فهم این مطلب کوتاه است، آن رهیافتگان، نیکان ملت پیامبر وابرار عترت او هستند.
گفتم: بعد از آن چه خواهد شد؟ فرمود: خدا هر چه اراده کند به انجام خواهد رساند، او اراده واهدافی دارد- که به آنها جامه ظهور وتحقق خواهد پوشاند. (23)
ابی وایل می گوید: امیر المؤمنین (علیه السلام) به فرزندش حسین (علیه السلام) نگاه کرد وفرمود: این پسرم سید وسالار است همان طور که خداوند سید وآقایش نامیده است واز نسل او فرزندی هم نام پیامبرتان که در سیما واندام ونیز اخلاق ورفتار شبیه اوست متولد خواهد شد ودر دوران بی خبری وگمراهی مردم ونابودی حق وغلبه ستم خروج خواهد نمود، به خدا قسم خروج او حتمی است وگرنه گردنش زده خواهد شد. (24)
ابی سعید عقیصاء می گوید: هنگامی که امام مجتبی (علیه السلام) با معاویه صلح کرد مردم به محضرش شرفیاب شده وعده ای از آنها به خاطر این مصالحه، آن بزرگوار را سرزنش می کردند. حضرت فرمود: (وای بر شما!شما نمی دانید من چه کاری انجام دادم به خدا قسم آن چه من کردم برای شیعیانم از تمام عالم وآن چه خورشید بر آن می تابد بهتر وپر سودتر است. تا جایی که فرمود : آیا نمی دانید قائم (عجّل الله فرجه) که عیسی روح الله نمازش را به او اقتدا خواهد کرد. وخداوند عز وجل زمان ولادت او ونیز خودش را از دیده مردم پنهان می کند تا در زمان ظهور، در گرو بیعت با کسی نباشد، او نهمین فرزند برادرم حسین (علیه السلام) است، خداوند در دوره غیبت عمرش را طولانی می کند آن گاه به قدرت خویش در سیمای رشیدی جوانتر از چهل ساله، بر خلق، آشکارش خواهد فرمود تا مردم بدانند که خداوند بر انجام هر کاری تواناست. (25)
تاریخچه مسجد جمکران:
پیدایش این مسجد از اوائل غیبت صغری حضرت ولی عصر (ارواحنافداه) می باشد که در نوشتجات قدیمی این مسجد دارای سه نام است. 1- مسجد جمکران 2- مسجد حسن بن مثله 3- مسجد صاحب الزمان (عجّل الله فرجه) وهر کدام از این سه اسم به مناسبتی گفته می شود مسجد جمکران گفته شده چون متصل است به قریه جمکران که یکی از قریه های شهر مذهبی قم است این مسجد را مسجد حسن بن مثله می گویند نظر به این که در زمان او وبه همت او این مسجد ساخته شده ومسجد صاحب الزمان (عج) گویند چون به امر حضرت بنا شده ووجود مبارکش در این مسجد مکرر دیده شده است این مسجد شریف مورد احترام همه شیعیان از اول زمان غیبت تا امروز بوده است.
اما قضیه تشرف حسن بن مثله جمکرانی به محضر مقدس امام عصر (عجّل الله فرجه) شب سه شنبه هفدهمین شب ماه پر برکت وپر معنویت رمضان به سال 393 هجری قمری بود ومن در روستای زادگاه خویش جمکران در خانه خود خوابیده بودم پاسی از نیمه شب گذشته بود که ناگاه گروهی به خانه من آمدند مرا از خواب بیدار کردند وگفتند: حسن مثله!بیدار شو ودعوت امام عصر (عجّل الله فرجه) را اجابت کن. چرا که حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) شما را فرا می خواند. لحظات وصف ناپذیری بود به سرعت به پا خواستم وناباورانه آماده دیدار شدم.
گفتم اجازه دهید تا لباسم را بر تن کنم وبه خدمت شرفیاب شوم وکوشیدم که لباسی را به سرعت در همان تاریکی اتاق بر من کنم وبشتابم، گفتند: حسن آن لباس از آن تو نیست لباس خویش را بپوش آن لباس را رها کردم ولباس خود را یافتم زیر جامه ای داشتم آن را برای پوشیدن برداشتم که باز ندار سوی آنان برخواست که آن هم از آن تو نیست زیر جامه خود را در بر تن کن آن را دور افکندم ولباس دیگری را پوشیدم به سرعت به سوی کلید رفتم تا در خانه را بگشایم اما باز ندا آمد حسن بیا نیاز به کلید نیست چرا که در خانه گشوده است وما منتظر تو هستیم.
شتابان به در خانه آمدم که با چهره های وزین وپر شکوه روبرو شدم آنان در کنار هم باوقار وادب ایستاده وگویی در انتظار آمدن من بودند. سلام کردم وآنان نیز با لطف ومحبت بسیار پاسخ مرا دادند ومرا تحسین کردند وبا اشاره آنان حرکت کردیم وتا نقطه ای که اینک مسجد جمکران است مرا راهنمایی وهمراهی نمودید.
با رسیدن به آن جایگاه مقدس هنگامی که به دقت نگاه کرد در آن جا تختی بسیار زیبا دیدم که فرشی جالب وتماشایی بر آن گسترده وپشتیهای زیبایی بر آن نهاده بودند وجوانی پر شکوه وپر صلابت که حدوداً سی ساله بودند وبسان خورشید نور افشانی می نمودند بر آن بساط مجلل تکیه زده ودر برابرش پیرمردی وزین وبزرگوار نشسته ودر حالی که کتابی در دست داشت برای او می خواند ودر همان حال بیش از شصت نفر با جامه ای سفید وسبز با شکوه ونظم خیره کننده ای برگرد خورشید وجود او در آن مکان مبارک به نماز ونیایش ایستاده ودست نیاز به درگاه خداوند متعال برداشته بودند. آنان را نشناختیم اما به گونه ای بایم روشن شد که آن خورشید جهان افروز که در اوج کمال وجمال و... بر آن تخت تکیه زده است محبوب دلها پاک امام عصر (عجّل الله فرجه) است وآن پیرمرد نورانی که حضرت خضر (علیه السلام) بود مرا دعوت به نشستن کرد وپس از این که ناباورانه به دیدار کعبه مقصود وقبله موعود مفتخر شدم رو به من کرد ومرا به نام نشان خواند وفرمود: حسن!مثله آمدی؟ گفتم آری سرورم.
پس از لطف وکرامتی بسیار فرمود: اینک نزد کشاورز این زمین حسن بن مسلم برو واین پیام را از سوی ما به او برسان پرسیدم کدام پیام؟
فرمود: بگو شما اکنون سالهاست که این زمین را کشت می کنی وما آن را از بین می بریم شما آن را آباد می کنی وما آثار غاصبانه تو را محو می کنیم اینک سالی که در پیش است باز همان تصمیم را داری اما آگاه باش که اولاً بر این کار مجاز نیستی ونباید اقدام کنی بعلاوه باید استفاده ای را که تا کنون از این زمین کرده ای برگردانی تا در این مکان شریف مسجدی بر پا گردد چرا که این زمین پر شرافت ومقدس است وخداوند آن را از دیگر زمینها امتیاز بخشیده وتو آن را به زمینهای خود افزوده ای وبا خیره سری آن را غصب نموده ای تو به کیفر این کارت دو فرزند جوانت را از دست دادی اما به خود نیامدی واگر به خود نیایی وهمچنان گستاخی وخیره سری کنی کیفری که بدان نیندیشیده ای بر تو فرود خواهد آمد.
پس از شنیدن سخنان دلنشین وحیاتبخش آن گرامی گفتم: سرورم به دیده منت برای انجام خدمت با همه وجود آماده ام اما باید همراه این پیام جانبخش نشانی باشد چرا که مردم، پیام بدون نشان ودلیل آشکار را از من نمی پذیرند وگفتارم را باور نمی دارند وسخنم را تصدیق نمی کنند.
فرمود: درست است نشان ما صداقت وراستی تو وعدالت ودرستی پیام را در همین جا قرار خواهیم داد شما برو وپیام ما را برسان ودر این مورد مطمئن باش وبا قوت قلب کارت را انجام بده.
آن بزرگوار خطاب به من فرمود: 1- نخست نزد سید ابوالحسن در شهر قم بشتاب وبه او بگو که به همراه تو حرکت کند وکشاورزان این زمینی را بخواهد ومنافع سالهای گذشته را از او باز بستاند 2- پس از آن به کمک مردم خیر خواه وعلاقمند بی درنگ طرح مسجد پر شکوهی را در این زمین بپا کنید 3- از منافع املاکی که در رهق در ناحیه اردهال می باشد واز آن ماست برای تکمیل ساختمان این مسجد استفاده کنید وبه او بگو که ما نصف ملک رهق را وقف این مسجد نموده ایم بنابراین همه ساله استفاده آن را به ساختمان این مسجد برسانید ودر راه شکوه وعظمت آن مصرف نماید. 4- به مردم بگو این مکان مقدس را گرامی دارند وعارفانه وبا اخلاص به اینجا روی آرند ودر این مکان پر معنویت وشریف این گونه به نیایش پروردگار بپردازند.
آن گاه حضرت فرمود: 1- کسانی که به اینجا مشرف می شوند نخست دو رکعت نماز تحیت مسجد بخوانند وآن بدین صورت است که در هر رکعت پس از سوره مبارکه حمد هفت بار سوره اخلاص وهفت بار ذکر رکوع وسجود مقرر شده است. 2- پس از نماز تحیت مسجد دو رکعت نماز به نیت نماز صاحب الامر (عجّل الله فرجه) بخوانند که آن هم بدین گونه مقرر شده است: پس از نیت وشروع سوره فاتحه تا جمله ایاک نعبد وایاک نستعین بخوانند وآنگاه این جمله را یکصد بار با همه وجود وشور واخلاص تلاوت وزمزمه کنند وبعد یک بار سوره اخلاص را بخوانند وذکر رکوع وسجده ها را نیز هفت مرتبه بخوانند ورکعت دوم را نیز همین گونه ادامه دهند پس از نماز در برابر خدا سر تعظیم فرود آورده واو را بزرگ بدارند وستایش کنند وتسبیحات حضرت فاطمه (سلام الله علیها) را بگویند وآنگاه سر به سجده نهند ویکصد بار (صلوات بفرستند) بر پیامبر وخاندانش که سلام خدا بر آنان باد درود فرستند.
آن گاه فرمود: حسن مثله! هر کس دو رکعت نماز عارفانه وخالصانه وهمراه با همه شرایط در این مکان شریف به جای آورد چنان است که گویی در کعبه این نماز را خوانده است.
من پیام آن حضرت را به دقت وبا همه وجود به گوش جان سپردم وتا آخرین واژه همه را به جان خریدم آن گاه پس از پایان به خود گفتم که گویی آن مکان مورد نظر اینجاست واین مسجد همان مسجد با شکوه است... وبا نوعی تصدیق وتایید اشاره فرمود که درنگ نکن وبرای رسیدن پیام دقت کن از تماشای دل آرای او سیر نشده بودم همچنان بسان تشنه ای در عشقش بودم که با اشاره او بازگشتم.
با گامهای استوار می آمدم که دگر بار مرا خواند وفرمود حسن مثله!در گله گوسفند جعفر کاشانی چوپان بزی است ابلق وپر مو هفت علامت سیاه وسفید دارد این نشانه ها همانند سکه درهم هستند که سه علامت در یک طرف وچهار علامت در طرف دیگر آن حیوان است شما باید این بز را به کمک مردم با پول شخصی خریداری کنید آن را شب آینده به این مکان مقدس بیاورید وذبح نمایید آن اه گوشت آن را روز چهارشنبه برابر با هجدهم ماه رمضان در میان بیماران تقسیم کنید که خداوند آنان را به وسیله این گوشت شفا خواهد بخشید... برای رساندن پیام واجرای دستور حرکت کردم که برای سومین بار مرا فرا خواندند وآن خورشید جهان افزود فرمود: ما هفت یا هفتاد روز دیگر به اینجا خواهیم آمد تا پیشرفت کار را ملاحظه کنیم.
به سوی خانه آمدم با دمیدن طلوع بامداد نماز خویش را خواندم ماموریت خود را آغاز کردم نخست جریان را با یکی از دوستانم در میان نهادم وبا او به مکان مقدسی که دیشب بدانجا دعوت شده بودم آمدیم وپس از بازدید از آن جا به برخی از نشانه هایی که امام عصر (عجّل الله فرجه) شب گذشته فرموده بود برخوردیم وآن عبارت بود از زنجیر ومیخهایی که در آن جا نصب شده بود.
آن گاه همراه دوستم به منزل سید گرانقدری که امام دیشب دستور داده بود ومن او را نمی شناختم شتافتیم هنگامی که به در خانه سید ابوالحسن رسیدیم برخی فرزندان وکارگزارانش گویی در انتظار ما هستند وبا دیدن ما گفتند: آیا شما از جمکران آمده اید؟ گفتم: آری. گفتند سید ابوالحسن از طلوع فجر تا کنون منتظر شماست وبرای آمدنتان بی صبرانه لحظه شماری می کند وارد خانه شدیم وضمن تقدیم سلام واظهار تواضع با پاسخ گرم واحترام او روبرو شدم او مرا در جایگاه خویش نشاند پیش از این که من سخن را شروع کنم گفت: حسن مثله!من شب گذشته خواب بودم که در عالم رویا بزرگ مردی را دیدم که به من فرمود: با مداد فردا مردی بنام حسن مثله از جمکران به خانه شما خواهد آمد آن چه او به تو گفت باور کن وبه او اعتماد داشته باش چرا که سخن او پیام ما ونپذیرفتن آن در حقیقت نپذیرفتن پیام است در همان لحظه بیدار شدم وتا کنون در انتظار شما لحظه شماری می کردم.
حسن مثله می گوید: جریان دیشب را بطور دقیق با او در میان نهادم وسید دستور داد اسبها را آماده نمودند وسوار بر مرکبها حرکت کردیم در راه خویش ودر نزدیکی روستای جمکران بود که به گله جعفر کاشانی رسیدیم وآن بزی را که نشانه های صداقت ودرستی پیام من بود در میان گله یافتم وخواستم قیمت آن را بپردازم که چوپان گفت: به خدا سوگند این بر در گله من نبود تنها امروز آن را دیدم هر چه کوشیدم نتوانستم بگیرم که حالا این حیوان به آسانی به طرفتان آمد وشما آن را گرفتید وبه این صورت بود که حیوان را به نقطه ای که حضرت فرمان داده بود آوردیم وذبح کردیم وهمان طوری که دستور داده شده بود به بیماران دادیم وهر کس که از آن گوشت مصرف نمود شفا یافت وخبرش به اطراف رسید. وطرح مسجد جمکران اجرا شد وبا اموال ومنافع واملاک منطقه اردهال سقف آن را برافراشتیم.
آن میخها وزنجیرها را سید ابوالحسن به خانه خود برد که هر گاه به بیماران آن را تماس می دادند به اذن خداوند بیماران شفا می یافتند پس از رحلت سید یکی از فرزندانش بیمار شد وبرای شفای خویش سر صندوقی رفت که زنجیرها ومیخها را نیافت آری بدینسان مسجد پر شکوه جمکران به فرمان قبله خوبان دوازدهمین امام نور وبه لطف خود آن حضرت پایه گذاری شد تا محل عبادت عارفان گردد.
اکنون این واقعه را به روایت دیگری نیز نقل می نمائیم.
شیخ حسن مثله جمکرانی می گوید:
در شب سه شنبه 17 رمضان سال 393ه ق یا 373ه ق در خانه خود بودم که کسی درب منزل را زد ومرا از خواب بیدار کرد وگفت برخیز وامر مولایت امام مهدی (عجّل الله فرجه) را اجابت کن.
و مرا به محلی که اکنون مسجد است برد، حضرت را دیدم که بر تختی نشسته بود وپیرمردی هم که حضرت خضر (علیه السلام) بود کنارش نشسته بود، حضرت مرا با نام صدا زد.
و فرمود، برو به حسن مسلم بگو این زمینی را که در آن کشاورزی می کنی، محل مقدسی است وخداوند آن را برگزیده برای عبادت ومحل مسجد ودیگر نباید در این مکان کشاورزی کنی واین مکان چهار رکعت نماز دارد.
دو رکعت نماز تحیت مسجد که در هر رکعت سوره اخلاص هفت مرتبه وذکر رکوع وسجود هم هفت بار ودو رکعت نماز امام الزمان (عجّل الله فرجه).
که در هر رکعت (ایاک نعبد وایاک نستعین) صد مرتبه وسوره (قل هو الله احد) یک مرتبه وذکر رکوع وسجود هفت مرتبه. در پایان نماز تسبیحات حضرت زهرا ودر سجده صد مرتبه صلوات فرستاده شود. حضرت فرمود: که این نماز ثوابی به اندازه دو رکعت نماز در کعبه دارد. واین مسجد، حج فقیران است.
عرض کردم یا مولا، حتماً باید دلیلی ونشانه ای داشته باشم که مردم کلام مرا قبول کنند، والا مردم مرا تکذیب می کنند.
فرمود، در گله گوسفند جعفر کاشانی بزی مو بلند وسیاه وسفید وجود دارد، آن را بگیرید وذبح کنید وهر کس از گوشت آن بخورد اگر بیمار باشد شفا یابد.
صبح هنگام به قم برو، وسید ابوالحسن را پیدا کن، وبه او بگو که حسن مسلم را احضار کند وسود واستفاده چندین ساله این زمین را از او بگیرد وبا آن مسجدی در این مکان بر پا کند حسن مثله می گوید تا صبح نتوانستم بخوابم، صبح به اتفاق دوستم علی المنذر به همان مکان دیشب رفتیم. زنجیری دیدم که دور زمین کشیده شده بود، که طبق گفته حضرت حدود واندازه مسجد را مشخص می کرد.
بعد به قم رفتیم تا جریان را به سید بگوییم، تا به درب منزل او رسیدیم خادمش گفت شما از جمکران آمده اید سدی از سحر در انتظار شماست.
به خانه سید رفتیم وبسیار به ما احترام گذاشت وفرمود، در خواب دیدم شخص والا مقامی که به من گفت حسن مثله از جمکران به نزد تو می آید، او را تصدیق کن وبه صحبتش گوش فرا ده که سخن او سخن ماست.
از خواب بیدار شدم وتا بحال بیدارم تا تو بیایی. حسن مثله می گوید، ماجرای دیشب را برای سید تعریف کردم، سید بلافاصله دستور داد تا اسبها را زین کردیم وبسوی جمکران حرکت نمودیم. در بین راه گله گوسفند جعفر کاشانی را دیدیم وهمان بر مو بلند وسیاه سفید در گله بود، گفتیم این بز را چقدر به ما می فروشی.
گفت این بز چند روز است در گله من آمده وبسیار چابک است، وهیچ کس نمی تواند آن را بگیرد اگر می توانید شما بگیرید.
حسن مثله، می گوید به طرف آن رفتم اصلاً فرار نکرد، در محل مسجد آن را ذبح کردیم وبه هر کسی که بیمار بود دادیم وبلافاصله شفا یافت وخبرش در قم وشهرهای اطراف پیچید وهمه این معجزه را شنیدند واز هر سو بطرف جمکران آمدند وجمعیت زیادی در محل جمع گردید.
سید، حسن مسلم را احضار کرد ومنافع زمین را از او گرفت ومسجدی در آن مکان بر پا ساخت آن گاه سید، زنجیر ومیخهایی را که در اطراف زمین بود با خود به قم آورد ودر خانه خود گذاشت وهر بیماری که به آن زنجیر خود را می زد شفا می یافت.
تا زمینی که خود سید بیمار شد وخواست از آن استفاده کند زنجیر ناپدید گشت.
و دیگر کسی آن زنجیر را ندید وسید وفات نمود.
از آن زمان تا بحال این مکان مقدس محل عبادت عاشقان حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) گشته است.
طریقه ملاقات با امام زمان (عجّل الله فرجه):
شیخ رجب علی خیاط با توسل به این آیه شریفه به خدمت امام زمان (عجّل الله فرجه) می رسید.
رب ادخلنی مدخل صدق واخرجنی مخرج صدق واجعل لی من لدنک سلطاناً نصیراً (26)
ترجمه: خدایا مرا داخل وادی راستی ودرستی کن وهنگام خروج از دنیا مرا با صدق خارج بگردان، وبرای من از نیروی بی کران خودت فریاد رسی قرار بده.
صد بار تا چهل شب خوانده شود عده ای هم از شاگردان او این عمل را انجام دادند هر چند در هنگام دیدن حضرت او را نشناختند.
مثلاً: یکی از شاگردان شیخ به ایشان عرض کرد من این ذکر را طبق دستور انجام دادم ولی موفق به دیدن حضرت ولی عصر (عجّل الله فرجه) نشدم.
شیخ فرمود: هنگامی که در مسجد نماز می خواندی سید به شما فرمود، انگشتر در دست چپ کراهت دارد، وشما هم گفتید (کل مکروه جائز) ایشان همان امام زمان (عجّل الله فرجه) بودند.
آیا امام عصر (عجّل الله فرجه) همیشه به کی صورت دیده می شود؟ باید گفت خیر؟
زیرا اگر حضرت ولی عصر (عجّل الله فرجه) همیشه به یک صورت دیده شوند طبعاً وقتی یک شخص آن حضرت را در جائی ببیند ایشان را خواهد شناخت وبه خصوص اگر آن شخص حضرت را به دیگران نیز معرفی کند همه خواهند شناخت وکم کم حضرت ولی عصر (عجّل الله فرجه) از غیبت بیرون می آیند لذا باید حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) در چشم آن شخص دخل وتصرف کنند یعنی امام را طور دیگر ببیند که نتواند تشخیص دهد که حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) است ویا در خودشان تصرف کنند یعنی به صورت های مختلف دیده شوند وآن چه که ظاهراً بیشتر بدست آمده ودر احوال کسانی که خدمت حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) شرفیاب شده اند گفته شده همان تصرف در چشم افراد است والبته اگر کسی سر نگهدار باشد بعید نیست حضرت را به شکل همیشگی شان ببیند زیرا که مسئله اصلی شناخته نشدن حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) وخارج نشدن از صور، غیبت می باشد.
در کتاب شریف نجم الثاقب، نقل از شیخ ابراهیم کفعمی در حاشیه جنة الواقیه در دعائی ام داود بعد از صلوات بر محمد وآلش فرموده:
اللهم صل علی الابدال والاوتاد السیاح والعباد والمخلصین والزهاد واهل الجد والاجتهاد (27)
ترجمه: خداوندا درود فرست بر ابدال واوتاد وبندگان مخلصت وبر زهاد وکسانی که اهل اجتهاد وکوشش هستند.
زمین هرگز خالی نشود از حجت خدا زیرا:
1- قطب: یعنی انبیاء ومعصومین که در هر زمانی بوده اند تا به امروز که حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) می باشد واینان دارای عصمت هستند واز هر گونه اشتباهی مبرا وپاکند وحکم عمود خیمه را دارند.
2- اوتاد : (چهار نفرند) این چهار نفر غفلت نکنند واز دنیا جمع نکنند مگر به مقدار قوت ونیاز روزانه شان ولی دارای عصمت نیستند وحکم میخهای چهار طرف خیمه را دارند، از جمله آنان حضرت خضر است که هم اکنون ملازم وهمنشین حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) می باشد.
3- ابدال: (چهل نفرند) کسانی هستند که گاهی غفلت کنند ولی هرگز از روی عمد معصیت نکنند.
4- نجبا: (هفتاد نفرند) کسانی هستند- پرهیزکارند وغفلت اعیان بیشتر از ابدال است.
5- صلحا: (سیصد وشصت نفرند) کسانی هستند که در میان مردم معروف به عدالت هستند، وهر گاه گناهی کنند فوراً استغفار وتوبه کنند.
هیچ گاه تعداد اوتاد از چهار نفر کمتر نشود وهرگاه یکی از این افراد وفات کند یک نفر از ابدال جای او را پر می کند (البته حضرت خضر از زمان حضرت موسی بوده وداستانی هم در این باره در سوره کهف در قرآن آمده. نهایت کلام اینست که حضرت خضر استثنی شده ووفات نخواهد کرد وتا حکومت مهدی (عجّل الله فرجه) در رکاب حضرت باقی خواهد بود.) وهر گاه یک نفر از ابدال وفات کند یک نفر از نجبا جای او را می گیرد. وهرگاه یک نفر از نجبا وفات کند، یک نفر از صلحا جای او را می گیرد.و وقتی یک نفر از صلحا وفات کند جای او را یک نفر از مردم عادی جامعه که از افراد دیگر ممتازتر باشد پر می کند.
عقیده به حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) در نیمه دوم اسلام بوجود آمد ودر این باره هم سنی وهم شیعه مطالبی را بیان کرده اند.
عبد الله ابن معود: از پیامبر نق می کند که دنیا تمام نخواهد شد، تا ای که مردی از اهل بیت من که نامش هم نام من است بر مردم حکومت کند (م ح م د) که در زمان غیبت حرامست کسی او را محمد بنامد، مگر این که ظهور کند وحکومت تشکیل دهد.
مسجدی را که آن حضرت از طرف ناحیه مقدسه خویش شخصاً امر به ساختن آن نموده، مسجد مقدس جمکران است که در شش کیلومتری شهر قم واقع است.
حضرت فرموده که شیعیان به این مکان مقدس رغبت داشته باشند، زیرا که زمینش مقدس است وموجب بر آورده شدن حوائج مومنین می گردد.
و تاکید شده که در آن مکان برای ظهور حضرت دعا شود که گشایش کارهای مردم در دعا کردن برای فرج آن حضرت است.
ابوالحجاف یکی از صحابه پیامبر اکرم بیان می کند رسول اکرم (صلّى الله علیه وآله وسلّم) سه بار فرمود: بشارت باد بر شما از مهدی (عجّل الله فرجه) در هنگامی که گرفتاریها ومشکلات ظاهر شود وزمین پر از ظلم وستم شود واو زمین را پر از عدل وداد می کند.
روایت دیگری از رسول اکرم (صلّى الله علیه وآله وسلّم) وارد شده که فرمودند رستاخیز بر پا نشود تا قائم بر حق ما قیام کند، وقتی قیام کند که خداوند به او اذن دهد وهر کسی او را یاری کند نجات یافته وهر کسی تخلف کند، کشته خواهد شد، ای بندگان خدا، خدا را در نظر گرفته: هنگامی که مهدی (عجّل الله فرجه) ظاهر شد بسویش بشتابید اگر چه بر روی برف حرکت کنید. زیرا که او خلیفه خدا وجانشین من است وفرمود: هر کس مهدی (عجّل الله فرجه) را منکر شود من را منکر شده.
شباهت های انبیاء به حضرت مهدی (عجّل الله فرجه):
شباهت حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) به خاتم النبیین (صلی الله علیه وآله وسلم):
سخن جامع در این باب فرمایش رسول اکرم (صلّى الله علیه وآله وسلّم) می باشد که فرمودند:
حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) از فرزندان من است اسم او اسم من وکنیه اش کنیه من از نظر خلق وخوی شبیه ترین مردم به من است... نویسنده کتاب مکیال المکارم در این باره می گوید: از این سخن مبارک مطالب فهمیده می شود که شایسته است در آن به تفکر بیشتری نمائید.
شباهت حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) به امام حسین (علیه السلام):
1- امام حسین (علیه السلام) در مورد حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) فرمودند. (لو ادرکته لخدمته ایام حیاتی) اگر او را درک می کردم تمام عمر خدمتگزارش می شدم. 2- امام زمان (عجّل الله فرجه) یا جدا من صبح وشب برای شما اشک می ریزم وبلکه به جای اشک بر شما خون گریه می کنم.
3- اهتمام پیامبران گذشته به گریستن برای حضرت امام حسین (علیه السلام) وبر پا نمودن مجالس سوگواری... نظیر اهتمام امامان (علیه السلام) گذشته است در دعا کردن برای فرج حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) وطلب ظهور آن بزرگوار پیش از این که حضرت متولد شوند، برای این بود که مردم را آگاه به این مسئله کنند تا همه امام آخر الزمان خود را بشناسند.
4- نبودن بیعت طاغوت زمان بر آن دو وجود مقدس چنانچه امام حسین (علیه السلام) حاضر به بیعت نشدند. ومهدی (عجّل الله فرجه) نیز با هیچ حکومتی بیعت نمی کند.
5- در مظلومیت وغربت هر دو امام حسین (علیه السلام) وامام مهدی (عجّل الله فرجه) مثل هم هستند.
6- امام حسین (علیه السلام) ترسناک از مدینه بیرون رفتند ودر مکه اقامت کردند وسپس به سوی کوفه حرکت فرمودند حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) نیز نظیر همین بر ایشان اتفاق می افتد که سفیانی عده ای را به مدینه می فرست وحضرت مهدی (عجّل الله فرجه) از آن جا به سوی مکه کوچ می کند.
7- مصیبت آن دو سخت ترین مصیبتهاست مصیبت غربت وتنهایی امام حسن (علیه السلام) ومصیبت طولانی شدن غیبت وغربت وتنهایی ومظلومیت امام عصر (عجّل الله فرجه).
8- امام حسین (علیه السلام) ندای (هل من ناصر ینصرنی) سر دادند وطلب یاری از مردم نمودند امام عصر (عجّل الله فرجه) نیز هنگام ظهور طلب یاری می کنند ودر قسمتی از روایت است که می فرمایند: خدا را خدا را، درباره ما، ما را یاری کنید، که خداوند شما را یاری کند. وهم اکنون هم اگر گوش دلمان را باز کنیم ندای (هل من ناصر ینصرنی) امام زمان (عجّل الله فرجه) بلند است که اهل ایمان را به یاری می طلبد انشاءالله که همه ما بتوانیم از یاران حقیقی حضرتش باشیم.
شبیه بودن حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) به حضرت نوح (علیه السلام):
1- حضرت نوح عمر بسیار طولانی نمودند (2500 سال) حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) نیز عمری طولانی دارند.
2- حضرت نوح زمین را با سخن خود از کافرین پاک کرد وگفت پروردگارا بر روی زمین دیگر بشری از کافران قرار نده (سوره نوح آیه 26) حضرت مهدی (علیه السلام) نیز زمین را با شمشیر از وجود کافران پاک خواهد نمود.
3- هر که از حضرت نوح تخلف جست هلاک شد از حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) نیز همین طور.
4- فرج حضرت نوح را خداوند آنقدر به تاخیر انداخت که بیشتر معتقدین به حضرت نوح از او برگشتند فرج حضرت ولی عصر (عجّل الله فرجه) نیز همین طور.
5- ادریس پیامبر به ظهور نوح بشارت داد وبه ظهور قائم (عجّل الله فرجه) نیز خداوند فرشتگان را بشارت داد وهمچنین پیامبر (صلّى الله علیه وآله وسلّم) وامامان (علیه السلام) همگی به آمدنش وعده داده اند.
6- نداهای نوح بر شرق وغرب عالم می رسید واین یکی از معجزات آن حضرت بود قائم (عجّل الله فرجه) نیز هنگام ظهور در مکه بین رکن ومقام فریادی بر می آورد (انابقیة الله) من باقی مانده پیامبران الهی هستم که تمام عالم سخنان آن حضرت را می شنوند.
شبیه بودن حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) به حضرت ابراهیم (علیه السلام):
1- حضرت ابراهیم (علیه السلام) دوران حمل وولادتش مخفیانه بود قائم (عجّل الله فرجه) نیز حمل وولادتش مخفی بود.
2- حضرت ابراهیم (علیه السلام) در روز مقداری رشد می کرد که دیگران در یک هفته رشد می کنند ودر یک هفته آنقدر رشد می کرد که دیگران در یک ماه رشد می کنند ودر یک ماه.... حضرت قائم (عجّل الله فرجه) نیز رشدشان چنین بود.
3- حضرت ابراهیم (علیه السلام) از مردم عزلت گزید قائم (عجّل الله فرجه) نیز همان طور می باشد.
4- حضرت ابراهیم (علیه السلام) خانه کعبه را بنا کرد وحجرالاسود را در جایش نصب فرمود حضرت قائم (عجّل الله فرجه) نیز مسجد الاحرام را در جای اصلی می سازند وحجر الاسود را به جائی که در آن بوده باز می گرداند.
5- حضرت ابراهیم (علیه السلام) را خداوند از آتش نجات داد قائم (عجّل الله فرجه) نیز که مردم تقاضای معجزه ابراهیم (علیه السلام) از آن حضرت می کنند وحضرت همان معجزه را تکرار می کنند.
6- حضرت ابراهیم (علیه السلام) مردم را به سوی خدا فرا خواند و(اذن فی الناس وبالحج) وقائم (عجّل الله فرجه) نیز مردم را به سوی خدا دعوت می کند.
شبیه بودن حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) به حضرت یوسف (علیه السلام):
1- حضرت یوسف از زیباترین اهل زمان خود بود حضرت قائم (عجّل الله فرجه) نیز از زیباترین اله زمان خود می باشد.
2- حضرت یوسف مدتی طولانی غایب شد تا این که برادران بر او داخل شدند پس آنها را شناخت در حالی که آنها او را نشناختند حضرت قائم (عجّل الله فرجه) نیز از خلق غایب شد در عین حالی که در میان آنها راه می رود ومردم را می شناسد ولی مردم حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) را نمی شناسند.
3- حضرت یوسف خداوند امرش را در یک شب اصلاح فرمود که پادشاه مصر آن خواب را دید قائم (عجّل الله فرجه) نیز خداوند امرش را در یک شب اصلاح می کند پس در آن یک شب یاران آن حضرت را از بلاد دور جمع می کند.
4- حضرت یوسف دچار زندان شد قائم (عجّل الله فرجه) نیز در زندان دنیا است چرا که این دنیا با این ظلم وستم معاندین ومخالفان از زندان هم بدتر است.
5- حضرت یوسف از خاص وعام خودش غایب شد وخود را از برادرانش مخفی ساخت با اینکه فاصله میان او وخاندانش بود ولی همیشه به فکر آنان بود. امام زمان (عجّل الله فرجه) نیز اگر چه از نظر ودید شیعیانش غایب است ولی همیشه به یاد شیعیان می باشد.
شبیه بودن حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) به حضرت خضر (علیه السلام):
1- خضر عمرش را خداوند طولانی نمود واین موضوع نزد شیعه وسنی مسلم است قائم (عجّل الله فرجه) نیز خداوند عمر با برکتشان را طولانی قرار داده است ویکی از دلائل واستدلالها بر طولانی بودن عمر قائم (عجّل الله فرجه) طولانی بودن عمر حضرت خضر (علیه السلام) می باشد.
2- نام حضرت خضر (بلیا) می باشد بر چوب خشکی دست نزند مگر این که سبز شود وهر گاه نماز بگذارد اطرافش سبز می شود وحضرت قائم (عجّل الله فرجه) نیز به هر سرزمینی پا بگذارد سبز وپر گیاه می شود وآب از آنجا می جوشد وچون از آن جا برود آب فرو می رود وزمین به جای خود بر می گردد.
3- خداوند به حضرت خضر قدرت ونیروئی عنایت فرموده که به هر شکل که بخواهد در می آید قائم (عجّل الله فرجه) نیز خداوند همین قدرت را به ایشان عنایت فرموده.
4- حضرت خضر (علیه السلام) وجه کارهایش برای حضرت موسی آشکار نشد مگر بعد از این که خودش بیان کرد یعنی کشتن آن کودک وسوراخ کردن کشتی وخراب کردن دیوار) که کودک را کشت زیرا اگر کودک به سن بلوغ می رسید پدر ومادر خود را کافر می نمود وکشتی را سوراخ نمود زیرا حاکمی از منطقه ای دیگر می آمد وکشتی های سالم را به ظلم از مردم آن شهر می گرفت ودیوار را خراب کرد زیرا چند کودک یتیمی در کنار آن دیوار به وصیت پدرشان گنجی پنهان کرده بودند که وقت آن نشده بود که دیوار خراب شود وگنج نمایان گردد، پس دیوار را خراب کرده ودوباره ساخت که کودکان بزرگ شده خود گنج را پیدا کنند.
قائم (عجّل الله فرجه) نیز وجه غیبتش آن طور که باید مکشوف نمی شود مگر بعد از ظهور.
5- حضرت خضر هر سال در مراسم حج شرکت می کند تمام مناسک را انجام می دهد قائم (عجّل الله فرجه) نیز هر سال در مراسم حج شرکت می کند ومناسک را به بجای می آوردند.
شباهت حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) به حضرت الیاس (علیه السلام):
1- حضرت الیاس خداوند عمرش را همچون خضر طولانی ساخته قائم (عجّل الله فرجه) نیز خداوند عمرشان را طولانی فرموده اند.
2- حضرت الیاس نیز مانند حضرت خضر هر سال به حج می رود ودر آن جا با هم ملاقات می کنند قائم (عجّل الله فرجه) نیز هر سال در مناسک حج شرکت می کنند.
3- حضرت الیاس از قومش فرار کرد واز نظرشان غایب شد هنگامی که می خواستند او را بکشند حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) نیز همین طور.
4- حضرت الیاس خداوند متعال با دعایش مردگان را زنده می کرد، حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) نیز خداوند به برکتش وبه دعایش مردگان بسیاری را زنده خواهد کرد پس از گذشت سالها از عمرشان از جمله اصحاب کهف ودویست وپنجاه نفر از قوم موسی، یوشع بن نون حضرت موسی ومومن آل فرعون وسلمان فارسی ومالک اشتر.
5- الیاس گفته می شود که به فریاد دردمندان می رسد وگمشدگان مضطر را در بیابانها ودشتها راهنمایی می کند وحضرت خضر (علیه السلام) نیز مردم را در جزایر ودریاها فریاد رسی می کند حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) نیز به دردمندان رسیدگی می کند وگمشدگان را در خشکی ودریا راهنمایی می کند وبلکه در زمین وآسمان...
6- برای الیاس به اذن خداوند تعالی از آسمان مائده نازل می شود برای حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) نیز مائده از آسمان نازل می شود. (28)
7- الیاس در کوه دشواری سکونت کرد حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) نیز در روایت علی بن مهزیار اهوازی آمده که حضرت ولی عصر (عجّل الله فرجه) فرمودند: پدرم به من امر فرموده که از کوهساران جز دشوار آنها واز بلاد جز جاهای پست را بر نگزینم.
شباهت حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) به حضرت موسی (علیه السلام):
1- در مورد حضرت موسی دوران حملش وولادتش مخفی بود قائم (عجّل الله فرجه) نیز مدت حملشان وولادتشان مخفی بود.
2- در مورد حضرت موسی از قومش دو غیبت داشت که یکی از دیگری طولانی تر بود حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) نیز همین طور است.
3- در مورد موسی خداوند با او سخن گفت وچنین فرمود که تو را انتخاب کردم برای یاری دین و... به قائم (عجّل الله فرجه) نیز هنگامی که به آسمان به سراپرده عرش رفتند چنین جملاتی خطاب شد بلکه بیشتر.
4- در مورد حضرت موسی از قوم خود ودیگران غائب شد از ترس دشمنانش قائم (عجّل الله فرجه) نیز همین طور.
5- در مورد حضرت موسی وقتی غائب شد قوم در سختی قرار گرفتند به طوری که دشمنان پسران آنها را می کشتند وزنانشان را زنده می گذاشتند... ودر غیبت قائم (عجّل الله فرجه) نیز بر شیعیان سختی وفشار زیادی وارد می آید.
6- در مورد حضرت موسی بنی اسرائیل منتظر قیامش بودند چون به آنها خبر داده شده بود که فرج آنها به دست اوست، قائم (عجّل الله فرجه) نیز شیعیانش منتظر ظهورش هستند.
7- در مورد حضرت موسی خداوند درباره اش می فرماید: ما به موسی کتاب را دادیم پس در آن اختلاف شد، قائم (عجّل الله فرجه) نیز همین طور در کتابی که نزد او است وامیر المؤمنین (علیه السلام) جمع کرده یعنی همان قرآنی که نزد حضرت ولی عصر (عجّل الله فرجه) است اختلاف می شود.
8- در مورد حضرت موسی خداوند به او عصائی عنایت فرمود وآن را معجزه آن جناب قرار داد حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) نیز همان عصا را همراه خواهد داشت. (29)
9- در مورد حضرت موسی خداوند دشمنش را به زمین فرو برد حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) نیز دشمنانش (لشکر سفیانی را به زمین فرو خواهد برد)
10- در مورد حضرت موسی چون دستش را بر می آورد می درخشید وسفیدی آن بینندگان را خیره می ساخت حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) نیز صورت مبارکشان می درخشد.
11- در مورد حضرت موسی از سنگ برایش دوازده چشمه جوشید حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) نیز از سنگ آب برایش خواهد جوشید.
12- فرعون برای رسیدن به موسی افراد بسیاری را کشت ولی موفق به کشتن موسی نشد وآن چه خدا خواست همان شد حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) نیز فرعونهای زمان به منظور قتل حضرتش چه بسیار از فرزندان پیامبر (صلّى الله علیه وآله وسلّم) را کشتند ولی به حضرت دست پیدا نکردند.
13- در مورد حضرت موسی خداوند در یک شب امرش را اصلاح فرمود حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) نیز خداوند در یک شب امر ظهورش را اصلاح می فرماید.
14- در مورد حضرت موسی خداوند به منظور امتحان قومش ظهور آن حضرت را تاخیر انداخت تا آنهایی که گوساله می پرستیدند از خدا پرستان جدا شوند حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) نیز خداوند به همین منظور ظهورشان را به تاخیر انداخته است.
شبیه بودن حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) به حضرت داوود (علیه السلام):
1- حضرت داوود را خداوند عزوجل در زمین خلیفه ساخت وفرمود: یا داوود انا جعلناک خلیفة فی الارض
حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) نیز خداوند او را خلیفه روی زمین قرا می دهد.
امن یجیب المضطر اذا دعاه... ویجعلهم خلفاء فی الأرض.
2- حضرت داوود آهن به امر خداوند برایش نرم شد وحضرت مهدی (عجّل الله فرجه) نیز خداوند آهن را برایش نرم می کند چنان که در روایت است که مردی از عماد تقاضای معجزه داوود را زا آن حضرت می کند که آن حضرت آهن برایش نرم می شود.
3- سنگ با حضرت داوود سخن گفت وصدا زد ای داوود مرا بگیر وجالوت را با من به قتل برسان قائم (عجّل الله فرجه) هم شمشیرش او را صدا می زند که ای ولی خدا با من دشمنان خدا را به قتل برسان همچنین در روایت آمده است که سنگ در زمان ظهور آن حضرت (علیه السلام) اگر کسانی در پناه آن پنهان شوند مومن را صدا می زند وبه او خبر می دهد.
4- حضرت داوود جالوت را کشت حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) نیز شیطان را می کشد.
5- داوود به وسیله الهام در میان مردم حکم می کرد حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) نیز به حکم داوود قضاوت خواهد کرد واز بینه وشاهد نمی پرسد ونیازی به آن ندارد.
6- حضرت داوود نوشته ای از آسمان بر او نازل شد که مهری زرین بر آن بود در آن سیزده مسئله بود که خداوند به داوود وحی کرده بود. حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) نیز بر منبر کوفه که سیصد وسیزده تن از یارانشان دورشان هستند نوشته ای بیرون می آورد که با مهری زرین ممهور شده...
شباهت حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) به حضرت سلیمان (علیه السلام):
1- حضرت سلیمان داوود را جانشین خود قرار داد در حالی که هنوز به سن بلوغ نرسیده بود حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) نیز خداوند او را خلیفه قرار داد در حالی که کودکی تقریباً پنج ساله بودند.
2- حضرت سلیمان گفت پروردگارا به من حکومتی عنایت کن که برای هیچکس بعد از من شایسته نباشد حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) نیز خداوند متعال حکومتی به او عنایت خواهد فرمود که برای احدی از اولین وآخرین از نظر کیفیت وکمیت مانندش نبوده است.
3- برای حضرت سلیمان خداوند باد را در تسخیرش قرار داده بود حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) نیز خداوند باد را در خدمتش قرار می دهد.
4- حضرت سلیمان مدتی از قومش غائب شد حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) نیز غیبتش طولانی تر از سلیمان است.
5- حضرت سلیمان حشمة الله بود حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) نیز حشمة الله است.
شباهت حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) به حضرت عیسی (علیه السلام):
1- حضرت عیسی فرزند بهترین زنان زمانش بود حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) نیز فرزند بهترین زنان زمانش بود.
2- حضرت عیسی در شکم مادر تکلم کرده تسبیح می گفت حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) نیز در شکم مادر سخن گفت وسوره قدر را قرائت نمودند.
3- حضرت عیسی در کودکی در گهواره سخن گفت حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) نیز در کودکی سخن گفت.
4- خداوند به حضرت عیسی حکمت وویژگیهای نبوت را در کودکی به او عنایت فرمود حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) نیز خداوند حکمت وویژگی های امامت را در کودکی به او عنایت فرمود.
5- به حضرت عیسی خداوند متعال مقامی والا عنایت فرمود، به حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) نیز خداوند مقامی والا عنایت فرموده.
6- حضرت عیسی مردم درباره اش اختلاف کردند حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) نیز مردم درباره اش اختلاف کردند (بعضی می گویند متولد شده بعضی می گویند متولد شده...).
7- حضرت عیسی به اذن خدا مرده را زنده کرد حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) نیز مردن را به اذن خدای تعالی زنده می کند مانند (اصحاب کهف وسلمان فارسی).
8- حضرت عیسی فرمود: من به شما خبر می دهم آن چه می خورید وآن چه در خانه هایتان ذخیره می کنید حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) نیز بر تمام احوال وکارها مطلع می باشند.
حقیقت داشتن مهدی (عجّل الله فرجه) امری حتمی است، زیرا که هم سنی وهم شیعه آن را تایید کرده اند، که شخصی خواهد آمد که جهان را پر از عدل وداد کند ویگانه پرستی را رواج خواهد داد وهمواره میان صحابه وتابعین گفتگوهایی بوده که بعد وفات پیامبر این گفتگوها بالا گرفت (ابوهریره) از اهل سنت می گوید: مابین رکن ومقام با مهدی (عجّل الله فرجه) بیعت می شود.
(ابن عباس) می گوید مهدی (عجّل الله فرجه) از قریش واز فاطمه (سلام الله علیها) است.
(زهری می گوید) مهدی (عجّل الله فرجه) از اولاد فاطمه (سلام الله علیها) است.
(عمار یاسر می گوید) هر گاه نفس زکیه کشته شود مهدی (عجّل الله فرجه) قیام کند.
(محمد بن حنفیه) پسر امیر المؤمنین علی (علیه السلام) که بعلت همنام بودن وهم کینه بودن با رسول خدا او را مهدی (عجّل الله فرجه) می نامیدند وگفته اند که مختار وقتی قیام کرد، به خونخواهی شهدای کربلا، مهدویت را به محمد بن حنفیه نسبت داد وخودش را نیز فرستاده او معرفی ونامه هایی به مردم نشان داد.
و گفته اند هر گاه مردم می خواستند به محمد بن حنفیه سلام کنند می گفتند: (السلام علیک یا مهدی (عجّل الله فرجه)) وخودش هم می گفت، بله من مهدی (عجّل الله فرجه) هستم وشما را به راه راست هدایت می کنم، زیرا که اسم من، اسم رسول خدا وکنیه ام هم کنیه رسول خدا است ومی گفت هر وقت به من سالم می کنید بگویید (السلام علیک یا محمد السلام علیک یا اباالقاسم) ویم دانیم که هیچ کس حق ندارد که هم اسم وهم لقب پیامبر باشد استثناء این کار فقط در مورد محمد بن حنفیه انجام شد، به درخواست حضرت علی (علیه السلام) که پیامبر اجازه فرمود، زیرا حضرت روزی را پیش بینی می کردند که لازم بود کسی از خاندان علی (علیه السلام) بماند تا در همین دنیا قاتلین کربلا را قصاص کند.
پس مختار با کمک محمد بن حنفیه توانست قاتلین عاشورا را دستگیر کند. ابوسعید خدری می گوید، پیامبر به حضرت فاطمه (سلام الله علیها) فرمودند: مهدی (عجّل الله فرجه) که عیسی در نماز به او اقتدا می کند از نسل ماست واز نسل این فرزندم است، یعنی امام حسین (علیه السلام) مهدی (عجّل الله فرجه) به گفته پیامبر از اولاد حسین (علیه السلام) است.
(محمد بن عبد الله بن حسن) گرویه می گفتند او مهدی (عجّل الله فرجه) است، امام سجاد می فرمود: با او بیعت نکنید، زیرا او مهدی (عجّل الله فرجه) نیست، امام رضا فرمودند که بعد از من فرزندم امام محمد تقی بعد او فرزندش امام علی النقی وبعد از او فرزندش امام حسن عسگری، وبعد از او مهدی (عجّل الله فرجه) خواهد بود.
امام رضا (علیه السلام) فرمود: بعد از من پسرم امام محمد تقی (علیه السلام) وبعد از او فرزندش امام علی النقی (علیه السلام) وبعد از او امام حسن عسگری (علیه السلام) پسرش حجت وقائمی است که در ایام غیبت باید در انتظارش بود.
(فرقه جارودیه) محمد بن عبد الله بن حسن را حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) می دانستند.
(فرقه ناوسیه) امام صادق را مهدی (عجّل الله فرجه) می دانستند.
(فرقه واقفیه) موسی بن جعفر را مهدی (عجّل الله فرجه) می دانستند.
(فرقه اسماعیلیه) اسماعیل را مهدی (عجّل الله فرجه) می دانستند.
(فرقه باقریه) امام باقر را مهدی (عجّل الله فرجه) می دانستند.
(فرقه محمدیه) محمد بن علی را مهدی (عجّل الله فرجه) می دانستند.
(فرقه جوازیه) می گفتند حجة ابن الحسن را فرزندی بوده که او مهدی (عجّل الله فرجه) است.
(فرقه ای از امامیه) امام حسن عسگری را مهدی (عجّل الله فرجه) می دانند.
(ابی مسلمیه) ابومسلم خراسانی را مهدی (عجّل الله فرجه) می دانستند.
امام علی (علیه السلام) می فرمود: مهدی (عجّل الله فرجه) از ماست ودر آخر الزمان قیام خواهد کرد، ودر هیچ ملتی، مثل ومانندی برای او وجود ندارد، از حضرت علی (علیه السلام) پنجاه حدیث درباره مهدی (عجّل الله فرجه) نقل شده.
حضرت فاطمه (علیه السلام) به امام حسین (علیه السلام) می فرمایند: وقتی که تو را به دنیا آوردم، رسول خدا فرمودند، حسینت را بگیر وبدانکه او پدر نه امام است ونهمی آنها مهدی (عجّل الله فرجه) است.
امام حسن (علیه السلام) بعد از پیامبر دوازده امام وجود دارد، که نه نفر آنها از نسل برادرم حسین (علیه السلام) می باشد.
امام حسین (علیه السلام) دوازده امام از ما هستند، علی (علیه السلام) اولین آنها ونهمین آنها فرزند من است، که خداوند زمین را آباد واسلام را بر تمام ادیان پیروز می کند، ومدتی از نظرها غائب می شود. که در این وقت عده ای از دین خارج شده وگروهی ثابت قدم باقی می مانند ودر این راه ناراحتی ها خواهند دید، واز باب سرزنش به آنها خواهند گفت اگر عقیده شما بر حق است پس امام شما کی قیام می کند؟ وآگاه باشید که هر کسی این ناراحتیها را در زمان غیبت تحمل کند، همانند کسی است که در کنار رسول خدا با شمشیر جنگ نموده.
امام سجاد (علیه السلام): ولادت قائم ما بر مردم مخفی می ماند بطوری که خواهند گفت اصلاً متولد نشده است، علت غائب شدن آن حضرت اینست که وقتی نهضت خود را آغاز نمود بیعت کسی در گردنش نباشد.
امام باقر (علیه السلام) به (ابان بن تغلب) فرمود، بخدا سوگند! امامت مهدی (عجّل الله فرجه) است که از رسول خدا به ما رسیده.
امام هادی (علیه السلام) بعد از پیامبر یازده نفرند که نه نفرشان از نسل حسین می باشند. مهدی (عجّل الله فرجه) نیز از نسل ماست ودر آخر الزمان دین را نگه داری می کند.
امام صادق (علیه السلام) هر کس به تمام امامان اقرار کند، اما وجود مهدی (عجّل الله فرجه) را منکر شود، مانند کسی است که به همه پیغمبران عقیده داشته باشد ولی، نبوت محمد (صلّى الله علیه وآله وسلّم) را انکار کند.
از آن حضرت سوال کردند: ای پسر پیامبر!مهدی (عجّل الله فرجه) از فرزندان کیست؟ فرمود: پنجمین فرزند امام هفتم یعنی امام کاظم (علیه السلام) می باشد، اما غائب می شود ونام بردنش برایتان جایز نیست. وباید بگویید (م ح م د) تا وقتی که حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) خود ظهور کنند وتشکیل حکومت دهند وکسی حق ندارد در زمان غیبت حضرت را به این اسم یعنی محمد نام ببرد.
یونس بن عبد الرحمن از امام کاظم (علیه السلام) فرمود: من قائم به حق هستم لیکن آن قائمی که زمین را از وجود دشمنان خدا پاک می کند واز عدل وداد پر می کند نیستم، پنجمین فرزند من است چون بر جان خویش ترسان است، مدت طولانی غائب می گردد. در عصر غیبت گروهی از دین خدا خارج گشته وگروهی در عقیده خویش پایدار خواهند بود. خوشا بحال شیعیانی که در زمان غیبت به ولایت ما چنگ زنند وبر دوستی ما وبیزاری از دشمنان ثابت قدم باشند، آنها از ما هستند وما از آنهائیم. آنها به امامت ما راضی شده اند، ما نیز به تشیع آنها خوشنودیم. خوشا به حالشان به خدا سوگند!در درجات بهشت با ما خواهند بود.
از امام رضا (علیه السلام) پرسیده شد شما صاحب الامر هستی؟ فرمود: من صاحب الامر هستم، اما آن صاحب الامری که زمین را از عدل وداد پر می کند من نیستم.
با وجود ناتوان وضعفی که در من مشاهده می کنی، چگونه امکان دارد، من همان صاحب الامر باشم! قائم کسی است که در سن پیران ولی در صورت جوانان ظاهر می شود، بقدری نیرومند وقوی است، که اگر به بزرگترین درخت روی زمین دست دراز کند، آن را ریشه بر می کند واگر در میان کوهها فریاد زند، سنگهای سخت متلاشی می گردند. عصای موسی، انگشتر سلیمان در دست اوست. آن جناب چهارمین فرزند من است، تا هر وقت خدا بخواهد او را از دیدگان مردم غائب نگه می دارد. بعد از آن ظاهرش می نماید، وزمین را به توسط او از عدل وداد پر می کند، چنان که از ظلم وستم پر شده است.
امام محمد تقی (علیه السلام) در زمان غیبت باید در انتظار مهدی (عجّل الله فرجه) بود ودر زمان ظهور باید اطاعتش کرد، او سومین فرزند من است، به خداوندی که محمد (صلّى الله علیه وآله وسلّم) را پیامبرش برگزید، سوگند- اگر از عمر زمین یک روز هم باقی مانده باشد، خداوند آن روز را آنقدر طولانی می کند تا مهدی (عجّل الله فرجه) ظاهر شود وزمین را پر از عدل وداد کند، همچنان که از ظلم وستم پر شده ودر شبی خداوند کار او را اصلاح کند، چنانچه موسی را در شبی به منصب پیامبری تعیین نمود.
امام رضا (علیه السلام) فرمودند (افضل الاعمال انتظار الفرج)(30)
ترجمه: بهترین عملها انتظار در فرج ظهور امام زمان (عجّل الله فرجه) است.
امام علی النقی (علیه السلام) فرمودند بعد از من امام حسن عسگری امام است، وبعد از او مهدی (عجّل الله فرجه) امام است.
امام حسن عسگری (علیه السلام) فرمودند گویا شما در جانشینی من اختلاف دارید، آگاه باشید که هر کسی به امامت، امام هادی (علیه السلام) ایمان داشته باشد ولی، امامت فرزند مرا قبول نکند، مانند کسی است که نبوت تمام پیامبران را قبول کند، ولی نبوت رسول خدا حضرت محمد (صلّى الله علیه وآله وسلّم) را انکار کند، زیرا که اطاعت آخرین امام ما مثل اطاعت از اولین امام ما می باشد، هر کس آخرین ما را انکار کند همانا اولین ما را انکار کرده، وغیبت امام مهدی (عجّل الله فرجه) بقدری خواهد بود، که عده ای گمراه شده وآن را تکذیب می کنند، ولی عده دیگر با ایمان باقی می مانند او غایب می شود از چشمان مردم ولی یاد وذکرش از دل دوستانش غایب وخالی نمی شود.
نقش مهدی (عجّل الله فرجه) در سایر ادیان چگونه است؟
همه ادیان اعتقاد دارند در یک زمانی که فساد جهان را فرا گرفته باشد یک نیروی غیبی اوضاع جهان را اصلاح می کند، در (انجیل، تورات) نیز ذکر شده که اصلاح کننده ای خواهد آمد، وهر ملتی او را با اسمی مخصوص خود می شناسند.
و نکته دیگر این که علامتهایی را که برای این شخص اصلاح کننده تمام جهان ذکر نموده اند، با مهدی (عجّل الله فرجه) آخر الزمان که پیامبر فرموده مطابقت دارد ومادر امام سجاد ایرانی بوده بنام شهر بانو وهمچنین از خاندان بنی اسرائیل نیز شمرده می شود، وبنی هاشم وبنی اسرائیل از نسل حضرت ابراهیم هستند، ومادر امام زمان نیز یک شاهزاده خانم رومی بودند بنام نرگس. پس همه ادیان ادعا دارند که مهدی (عجّل الله فرجه) خواهد آمد.
اسامی مقدس اما زمان (عجّل الله فرجه) در مذاهب مختلف جهان چنین است(31):
در کتاب انجیل یوحنا (تسلی دهنده، وروح راستی)
در کتاب انجیل مسیحی ها (مهمید آخر)
در صحف ابراهیم (صاحب)
در کتب زبور داوود (قائم)
در صحیفه آسمانی (کلمة الحق)
در تورات عبری (ماشع)
در زمزم زرتشت (سروش ایزد)
در کتاب شعیای نبی (فیروز)
در کتاب قبروس رومیان (فردوس الاکبر)
در کتاب صحیفه آسمانی (لسان الصدق)
در مذهب دوهر (بقیة الله)
در کتاب دانیال نبی (قائم)
در مذهب دادنگ بودائیان (دست راستین)
در کتب دیگر بنام (مسیح الزمان) آمده است.
اکنون قسمتهایی از کتاب زبور حضرت داوود نبی را درباره حکومت آخر الزمان بیان می کنیم:
1- در میان امتها گوئید که خداوند سلطنت ایجاد می کند وقومها را به انصاف داوری خواهد نمود آسمان شادی کند وزمین مسرور گردد ودر دریا وصحرا وهر چه در آن است به وجد آید آنگاه تمام درختان جنگل ترنم خواهند کرد زیرا کسی می آید که برای داوری جهان است وجهان ربع مسکون را به انصاف داوری خواهد کرد.ص 96.
2- نسل افراد پلید منقطع خواهند شد واما منتظران خداوند وارث زمین خواهند شد.ص 37.
3- ای خدا احکام خود را به ملک زاده عطا فرما تا آن که قوم تو را به عدالت وانصاف حکم نماید تا اینکه بر کوهها سلامت وکویرها عدالت برساند فقیران قوم تو را حکم نماید وپسران مسکینان را نجات دهد وظالم را بشکند... در روزهایش صدیقان شکوفه خواهند نمود واو کسی است که بر دریا ونهرها تا به اقصای زمین سلطنت خواهد نمود.... بلکه تمامی ممالک به او کرنش خواهند نمود وتمامی امتها او را بندگی خواهند کرد زیرا که فقیر را فریاد رسی می کند ومسکینی که نصرت بخواهد خلاصی خواهد داد.ص 27.
4- همانا که بعد از اندک زمانی شریر وبدخواه نخواهد بود واما حلیمان وارث زمین خواهند شد واز سلامتی بهره مند خواهند گردید صالحان را خداوند تایید می کند صالحان وارث زمین خواهند بود ودر آن تا ابد سکونت خواهند نمود وعاقبت نسل ظالمان وشریران منقطع خواهد شد. نزد خداوند ساکت شو ومنتظر او باش ومنتظر خداوند باش وطریق او را نگهدار تا تو را به وارثت زمین برساند.ص 37.
اکنون برای اثبات حقانیت عقیده مذهب شیعه وآگاهی بیشتر شیفتگان وجود مقدس ولی عصر روحی فداه عقاید هندوها وبودائیان را نیز درباره حکومت آخر الزمان بیان می کنیم.
از کتاب شاکمونی (هندوها):
پادشاهی وحکومت بر دنیا به فرزند سید خلایق دو جهان کشن (32)تمام شد او کسی باشد که بر کوههای مشرق ومغرب دنیا حکم براند وبر ابرها سوار شود وفرشتگان کارکنان او باشند وجن وانس در خدمت او شوند از کشور سودان که زیر خط استوا است تا ارض تسعین که زیر قطب شمال است وماوراء بحار را صاحب شود ودین خدا یک دین شود ودین خدا زنده گردد ونام او قائم وخداشناس باشد.
از کتاب دید (هندوها):
پس از خرابی دنیا پادشاهی در آخر الزمان پیدا شود که پیشوای خلایق باشد ونام او منصور باشد وتمام عالم را بگیرد وبه دین خود آورد همه کس از مومن وکافر بشناسد وهر چه از خدا خواهد برآید.
از کتاب اسک (هندوها):
دور دنیا تمام شود به پادشاه عادلی در آخر الزمان که پیشوای ملائکه وپریان وآدمیان باشد وحق وراستی با او باشد وآن چه در دریا وزمینها وکوهها پنهان باشد بدست آورد واز آسمانها وزمین وآن چه باشد خبر دهد واز او بزرگتر کسی به دنیا نباشد.
کتاب پاتیکل (هندوها):
چون مدت روز تمام شود دنیای کهنه نو شود وزنده گردد صاحب ملک تاره از فرزندان وپیشوای جهان یکی ناموس آخر الزمان (پیامبر اکرم (صلّى الله علیه وآله وسلّم)) ودیگری صدیق اکبر یعنی وصی بزرگتر وی که (پشن)نام دارد (یعنی حضرت علی (علیه السلام)) ونام آن صاحب ملک تازه راهنما است فرزندش به حق پادشاه شود وخلیفه خداشناس حکم براند واو را معجزه بسیار باشد هر که پناه به او برد ودین پدران او را اختیار کند سربلند باشد ودر نزد (رام: یعنی خدا) ودولت او بسیار کشیده وطولانی شود وعمر او از فرزندان ناموس اکبر زیاد باشد وآخر دنیا به او تمام شود واز ساحل دریای محیط وجزایر سراندیب وقبر آدم (علیه السلام) واز جبال القمر تا شمال هیکل زهره تا سیف البحر واقیانوس را مسخر گرداند وبت خانه سومنات را خراب کند وجگرنات به فرمان او به سخن آید وبه خاک افتد پس آن را بشکند وبه دریای اعظم اندازد وهر بتی که هر جا باشد بشکند.
(منظور از ناموس آخر الزمان پیامبر (صلّى الله علیه وآله وسلّم) وپشن نام هندی علی بن ابی طالب (علیه السلام) می باشد جگرنات به لغت سانسکریتی نام بتی است که هندوها آن را مظهر خدا می دانند.)
کتاب دادنک (بودائیان):
از قول بودا: بعد از آن که مسلمانی به هم رسید در آخر الزمان عالم از ظلم وفسق وگناه وریای زاهدان وخیانت امینان وحسودی بخیلان وعمل نکردن دانایان به آموخته خود دنیا از ظلم وجفا گناه پر شود از دین جز نام او نماند پادشاهان ورئیسان بی رحم وظالم شوند ورعیت بی انصاف ونافرمان ومتقلب شوند وهمه در خرابی نظم دنیا بکوشند وهمه جا را کفر وناسپاسی فراگیرد آن وقت دست راستین(33) جانشین مماطا(34) ظهور کند وخاور وباختر عالم را بگیرد آدمیان را به راه خوبیها رهبری کند او تنها حق وراستی را قبول می کند وبس.
کتاب دانیال نبی (علیه السلام) از کتاب مقدس:
1- در آن زمان امیر عظیمی برای قوم تو واقع خواهد شد وقائم (عجّل الله فرجه) قیام خواهد نمود وچنان زمانه پر از ننگ خواهد شد که از وقتی که امتی به وجود آمده است تا امروز نبوده ودر آن زمان هر یک از قوم تو تکه اسمش در دفتر مکتوب یافت شود رستگار خواهد شد وبسیاری از آنان که در خاک زمین خوابیده اند بیدار خواهند شد... کتاب دانیال نبی / باب 12.
2- پسر انسان با ابرهای آسمان آمد وسلطنت وجلال وملکوت به او داده شده تا جمیع قومها وامتها همگی او را خدمت نمایند. کتاب دانیال نبی / باب 7)
3- امیر عظیمی که برای پسران قوم تو ایستاده قائم (عجّل الله فرجه) است خواهد آمد وحکومت خواهد نمود، در آن زمان هر کس از قوم تو که اسمش در دفتر مکتوب یافت شود رستگار خواهد شد وبسیاری از آن که در خاک زمینی خوابیده اند بیدار خواهند شد. کتاب دانیال نبی / باب 12 بند 12 - 4 - 1.
در کتاب تورات اشعیاء نبی (علیه السلام) چنین آمده:
1- ودر ایام آخر عمر زمین واقع خواهد شد... برای داوری نمودن میان امتها همگی به سوی او روان خواهند شد او امتها را داوری خواهد نمود قومهای بسیاری را تنبیه خواهد کرد امتی بر امتی شمشیر نخواهد کشید وبار دیگر جنگ را نخواهند آموخت. کتاب اشیعاء نبی / باب دوم بندهای 2 - 4
2- بلکه مسکینان را به عدالت داوری خواهد کرد به جهت مظلومان زمین به راستی حکم خواهد نمود... کمر بند کمرش عدالت خواهد بود وکمربند میانش امانت وگرگ با گوسفند سکونت خواهد داشت وپلنگ با بزغاله خواهد خوابید کتاب اشعیاء نبی / باب یازدهم بندهیا 4- 6
3- عصای موسی وقدرت وسلطنت یهود دور نخواهد شد ونه فرمانروائی از میان پاهای وی تا (شیلو) بیاید واو را اطاعت امتها خواهد بود (شیلو: کسی که دارای حق است وصلح وسلامتی می آورد.) ّتورات اشعیاء نبی / شماره 10 و42].
طفل شیرخواره بر سوراخ ماری بازی خواهد کرد وطفل از شیر باز داشته شده دست خود را بر خانه افعی خواهد گذاشت ودر تمام کوه مقدس به من ضرر وفسادی نخواهند کرد زیرا که جهان از معرفت خداوند پر خواهد بود مثل آبهائی که دریا را می پوشاند. اشعیاء نبی / باب یازدهم 8-9.
آنگاه انصاف در بیابان ساکن خواهد شد وعدالت در بوستان مقیم خواهد گردید وعمل به عدالت سلامتی ونتیجه عمل به عدالت آرامی واطمینان خواهد بود تا قوم من در مسکن سلامتی ودر مساکن مطمئن ودر منزلهای آرام ساکن شوند. شعیاء نبی / باب سی ودوم 16 - 18.
کتاب صفنیای نبی (علیه السلام) از عهد عتیق:
خداوند می گوید برای من منتظر مباشید زیرا قصه من بر این است که امتها را جمع نمایم وممالک را فراهم آورم ودر آن زمان ایمان پاک به امتها باز خواهم داد تا جمیع ایشان اسم یهوه خدا را بخوانند وبه یک دل او را عبادت نمایند.
باب 3 شماره 8 و9
کتاب حبقوق نبی (علیه السلام) از کتاب مقدس:
1- اگر چه تاخیر نماید برایش منتظر باش زیرا که البته می آید ودرنگ نخواهد نمود بلکه جمیع امتها را نزد خود جمع می کند وتمامی قومها را برای خویشتن فراهم خواهد نمود. کتاب مقدس
کتاب زکریای نبی (علیه السلام):
اینک روز خداوند می آید وغنیمت تو در میانت تقسیم خواهد شد وجمیع امتها را به ضد اورشلیم برای جنگ جمع خواهد کرد وشهر را خواهند گرفت وخانه ها را تاراج خواهند نمود وآن یک روز معروف خداوند خواهد بود آنگاه یهوه خدا بر تمامی زمین پادشاه خواهد بود.
در کتاب انجیل عیسی مسیح (علیه السلام):
عیسی (علیه السلام) ایشان را گفت: هر آینه به شما می گویم: شما که مرا متابعت نموده اید وقتی که پسر انسان بر کرسی جلال خود نشیند شما نیز به دوازده کرسی نشسته بر دوازده سبط داوری خواهید نمود وهر که به خاطر اسم من خانه ها یا برادران یا خواهران یا پدر یا مادر یا زن یا فرزندان یا زمینها را ترک کرد صد چندان خواهد یافت ووارث حیات جاودانی خواهد گشت. انجیل متی باب 19 بندهای 28 و29.
نشانه های حکومت آخر الزمان از کتاب پولس نبی (علیه السلام) به فرزندش تیمو تائوس:
1- پیش از وقت به چیزی حکم می کنید تا خداوند بیاید که ابعاد ظلمت را روشن نماید ونیتهای دلها را به ظهور خواهد آورد آنگاه هر کس را مدح از خدا خواهد بود. رساله اول پولس رسول به فرزندان باب چهارم بند 5
2- به جنگ نیکو جنگ کرده ام ودوره خود را به کمال رسانیده ام وایمان را محفوظ داشته ام بعد از این تاج عدالت برای من حاضر شده است که خداوند داور عادل در آن روز به من خواهد داد ونه به من بلکه بن، همه کسانی که ظهور او را دوست دارند. رساله دوم پولس به تیمو تائس باب 4 بندهای 7 و8
3- به زودی می آیم پس آن چه داری حفظ کن مبادا کسی تاج ترا بگیرد.
مکاشفه یوحنای رسول باب سوم بند 11.
4- اما این را بدان که در ایام آخر زمانهای سخت پدید خواهد آمد زیرا که مردمان خود پرست خواهند بود وطماع ولاف زن ومتکبر وبدگو ونامطیع والدین وناسپاس وناپاک وبی الفت وکینه توز وغیبت گر وناپرهیز وبی مروت ومتنفر از نیکوئی وخیانتکار وتند مزاج ومغرور که عشرت را بیشتر از خدا دوست می دارند که صورت دینداری دارند لیکن قوت آن را انکار می کنند رساله دوم پولس به تیمو تائوس باب سوم بندهای 5- 1
در کتاب انجیل یوحنای نبی (علیه السلام) درباره نشانه های ظهور چنین آمده:
1- وفوراً بعد از مصیبت آن ایام آفتاب تاریک گردد وماه نور خود را ندهد وستارگان از آسمان فرو ریزند وافلاک متزلزل گردد وآنگاه عدالت بر انسان در آسمان پدید گردد وآن وقت جمیع طوایف سینه زنی کنند وپسر انسان را ببینند که بر ابرهای آسمان با قوت وجلال عظیم می آید.
انجیل متبی باب 24 بند 29 و30
2- لیکن چون تسلی دهنده که او از جانب پدر نزد شما آید یعنی روح راستی که از پدر صادر می گردد او بر من شهادت خواهد داد وشما نیز شهادت خواهید داد. انجیل یوحنا باب 15ص 27
3- راست می گویم که رفتن من برای شما مفید است زیرا اگر نروم تسلی دهنده نزد شما نخواهد آمد اما اگر بروم او را نزد شما می فرستم وچون او آید جهان را بر گناه وعدالت داوری ملزم خواهد نمود و... بسیار چیزهای دیگر نیز دارم به شما بگویم لکن الان طاقت تحمل آن ها را ندارید ولیکن چون او یعنی روح راستی آید شما را به جمیع راستیها هدایت خواهد کرد زیرا که او از خود تکلم نمی کند بلکه به آن چه شنیده است سخن خواهد گفت واز امور آینده به شما خبر خواهد داد آن چه از آن من است می گیرد وبه شما خبر خواهد داد.
انجیل یوحنا باب 16 شماره 7
4- آن گاه پسر انسان را می بینم که با قوت وجلال عظیم بر ابرها می آید در آن وقت فرشتگان خود را از جهات اربعه از انتهای زمین تا اقصای فلک جمع خواهند شد. ولی از آن روز وساعت غیر از پدر (یعنی: خداوند) هیچ کس اطلاع ندرد ونه فرشتگان در آسمان ونه پسر هم پس در حذر باشید وبیدار شده ودعا کنید زیرا نمی دانید که آن وقت کی می شود انجیل مرفس باب 13 شماره 19 و32.
5- پس شما نیز مستعد خدمت به او باشید زیرا در ساعتی که گمان نمی برید پسر انسان می آید انجیل لوقا باب 12، ص40.
و دلهای مردمان ضعف خواهد کرد از خوف وانتظار آن وقایعی که بر ربع سکون ظاهر می شود وآن گاه پسر انسان را خواهند دید که بر ابری سوار شده با قوت وجلال عظیم می آید انجیل لوقا باب 20 (صلّى الله علیه وآله وسلّم) 40.
اسامی والقاب مبارک امام زمان (عجّل الله فرجه) در کلام معصومین (علیهم السلام):
1- مهدی (عجّل الله فرجه) 2- محسن 3- حامد 4- احمد 5- منعم 6- خاتم الائمه 7- ابوالقاسم 8- اباصالح 9- خاتم الاوصیاء 10- احسان 11- قطب 12- خلف 13- مضطر 14- قائم الزمان 15- خلیفة الله 16- مضطر 17- قیم الزمان 18- خلیفه 19- الاتقیاء 20- قاطع 21- فتح 22- بقیة الله 23- کاشف الغطاء 24- داعی 25- ثائر 26- کمال 27- رب الارض 28- نور الاصفاء 29- کلمة الحق 30- سدرة المنتهی 31- نور الاتقیاء 32- لسان الصدق 33- صاحب 34- ولی الله 35- میزان الحق 36- صاحب الزمان 37- وارث 38- منصور 39- صاحب الرجعه 40- حجت 41- هادی 42- صاحب العصر 43- منتقم 44- حق 45- منتظر 46- حجاب 47- صاحب الامر 48- موعود 49- برهان الله 50- طاب التراث 51- عالم 52- صاحب 53- عدل 54- قائم 55- غوث 56- جوار الکنس 57- ضیاء 58- غایب 59- غایة القصوی 60- خلیل 61- فجر 62- باسط 63- منان 64- مدبر 65- مامول 66- مومل 67- نور آل محمد (صلّى الله علیه وآله وسلّم) 68- نجم 69- بلد الامین 70- بقیة النبیاء 71- تالی 72- حاشر 73- لواء اعظم 74- خازن 75- صمصام الاکبر 76- عین 77- یعسوب الدین 78- جابر.
برخی از نامها والقاب حضرت (علیه السلام) که به خاطر شرایط سخت دوران ظلم خلفاء آن زمان جهت ناشناخته ماندن توسط دوستان آن حضرت خطاب می شد چنین است: فقیه- جعفر- ناحیه مقدسه- رجل- سید- صاحب الدار غریم- صاحب الناحیه.
قرآن ومهدویت:
در قرآن آمده که حزب خداوند وطرفداران آن حکومت زمین را گرفته ودین اسلام بر تمام اداین غالب می گردد.
در (سوره انبیاء) آمده که در تورات وزبور نوشتیم که بندگان شایسته ما وارثان زمین هستند.
(سوره نور) خداوند به کسانی که ایمان آورده اند وعمل شایسته انجام داده اند، وعده خلیفه بودن بر روی زمین را به آنان داده.
(سوره قصص) ما اراده کرده ایم که مستضعفان را خلیفه ووارثان زمین قرار دهیم.
(سوره قصص) ما اراده کرده ایم که مستضعفان را خلیفه ووارثان زمین قرار دهیم.
(سوره صف) خداوند رسولش را بر تمام ادیان پیروز گرداند، اگر چه مشرکین ناراحت شوند.
از این آیات استفاده می شود که دنیا روزی بدست مومنین خواهد افتاد، ودین اسلام بر تمام دنیا پیروز خواهد شد. که همانا بدست امام زمان (عجّل الله فرجه) است.
نبوت وامامت در قاموس بشریت:
نبوت وامامت در قاموس بشریت باید وجود داشته باشد زیرا:
1- رسید به کمال از سوی انسان امری فطری است، وتمام تلاشها نیز برای رسیدن به این منظور است.
2- یکی از ادله هایی که بسیار مهم است، این که چون خداوند جهان را بیهوده وعبث خلق نکرده به این جهت حد شقاوت وسعادت را با پیامبرش معلوم نمود.
3- انسان از جسم وروح تشکیل شده، که جسم او مادی بوده، ولی روحش از مجردات است.
4- بشر طبعاً خود خواه است ومنفعت طلب، وکوشش می کند که دیگران را استثمار کند، وپیامبران وامامان برای هدایت آنان آمده اند.
5- وبعلت این که انسان دائماً در حال حقیقت جویی است، اغلب در تشخیص راه دچار مشکل شده، ودر انحراف دچار می شود حتماً نیاز به یک راهنما وامام دارد.
قوانینی که بشر را سعادتمند می کنند:
قوانینی هستند- جامع وکامل باشند، ودر تمام شئون زندگی بشر دخالت داشته باشد، واحتیاجات واقعی افراد را بیان کنند، وانسان را بسوی سعادت وکمالات واقعی سوق دهند وباید این قوانین برای تمام افراد باشد، نه برای گروه خاصی، وقوانین آنقدر قوی باشد، که بتواند از هرج ومرج جلوگیری کند. وانسانها را بتواند از سقوط وهلاکت نجات دهد.
قوانین بشری در اداره دنیا ناقص است:
چون اطلاعات بشر ناقص ومحدود است، واز تمامی خواسته ها ونیازهای افراد اطلاع ندارد. اگر هم قوانین جامعی از نیازهای بشر تدوین کنند، باز هم ناقص است، زیرا از ارتباطی که مابین زندگی مادی ومعنوی است، بی خبرند. وچون بشر استعمارگر است، پس می خواهد همواره قوانینی را وضع کند، که به نفع خود باشد.
و جامعه بشری نیازمند فردی معصوم است که از هر گونه خطا واشتباه مصون باشد.
و این عملی نیست مگر با انسان کاملی بنام امام، که به تمام احکام دین عمل نموده وتمام آن احکام را بداند واگر چنین فردی در اجتماع نباشد، امدادهای غیبی که از طرف خداوند به بشر می شود، قطع می گردد، وهمیشه باید کسی باشد که مورد تایید خداوند بوده ورابط بین مردم وخداوند باشد؛ زیرا امام حجت حق ونمونه انسان کامل است، وتمام وجودش مخزن اسرار الهی است وهمانند آیینه ای است که حقایق عالم هستی را انعکاس داده تا دیگران استفاده کنند.
امامت از نظر روایات:
امام صادق (علیه السلام) می فرماید: اگر در روی زمین فقط دو نفر باشند، یکی از آنان حتماً حجت خواهد بود، باز فرمودند به خدا سوگند از وقتی که آدم را خداوند قبض روح نمود، تا بحال هرگز زمین خالی از حجتش نبوده وخداوند انسان لایقی را حجت قرار داده.
امام صادق (علیه السلام) فرمود: امامان درهای الهی هستند ومردم بوسیله آنان وارد دین می شوند، واگر آنان نباشند دین شناخته نمی شود.
پیامبر (صلّى الله علیه وآله وسلّم) فرمودند همچنان که اگر ستارگان نباشند، آسمان نابود می شود، اهل بیت من هم اگر بر روی زمین باشند، اهل زمین هلاک می گردند.
عالم هور قلیا وامام زمان (عجّل الله فرجه):
عده ای اعتقاد دارند، امام زمان (عجّل الله فرجه) از این عالم به عالم دیگری رفته بنام هورقلیا وتا هنگامی که انسان به سن بلوغ معنوی نرسیده باشد، امام زمان (عجّل الله فرجه) غایب خواهد بود، مگر زمانی که بشر لیاقت ملاقات با حضرت را پیدا کند، وعده ای می گویند باید ما برویم تا حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) پیش ما بیاید، وما خود سازی نکرده باشیم، حضرت را نخواهیم دید. ما باید به مکانی برسیم که بتوانیم حضرت را ببینیم وآن مکان هور قلیا است. وظلم بر طرف شده وحق ظاهر می شود (البته این عقیده خالی از اشکال نیست.)
احادیث اهل بیت برای عموم مسلمانان حجت است.
ابوذر از پیامبر روایت می کند مثل اهل بیت من، مثل کشتی نوح است که هر کس سوار شد، نجات یابد، وهر کس تخلف کند، هلاک شود.
پیامبر فرمود: هر کسی بخواهد در قیامت نزد من وشجره طوبی باشد، بعد از من حضرت علی (علیه السلام) را امام خود قرار دهد. زیرا خاندان من از علم وفهم بهره کافی برده اند، ولایق امامت هستند وهر کس تخلف کند، شفاعت من نصیبش نشود. همچنین پیامبر به حضرت علی (علیه السلام) فرمودند، مثل تو وفرزندانت همانند کشتی نوح است، که افراد سوارش شدند، ونجات پیدا کردند وهر کس سرپیچی نمود، غرق شد. ومثل شما مثل ستاره هایی است که، هر گاه یک ستاره غروب کند، ستاره دیگر طلوع می نماید، واین اوضاع تا قیامت باقی خواهد ماند.
مطالب مهمی که از احادیث سنی وشیعی درباره اهل بیت استفاده شده عبارتند از:
مراد از عترت اوصیای دوازده گانه پیغمبر هستند. همان طور که قرآن تا قیامت باقی خواهد ماند، عترت پیامبر هم تا قیامت باقی خواهد ماند وهمین دلیل بر وجود امام غائب است. پیامبر بعد از خودش مردم را بلا تکلیف رها نکرده وعترت خودش را برای هدایت مسلمانان باقی گذاشت، وهمه را سفارش به پیروی از آنان نمود وبعلت این که از هر گونه خطایی محفوظ هستند، پس قابلیت هدایت مردم را دارند.
از راههایی می توان اثبات نمود که امام حسن عسگری (علیه السلام) دارای فرزند بوده اند.
از احادیث وارده بخوبی می توان به وجود فرزند در خانه امام حسن عسگری (علیه السلام) پی برد؛ زیرا که پیامبر فرمودند: از نسل حسین (علیه السلام) ونه فرزندش پسری خواهد بود، که مهدی (عجّل الله فرجه) است. وباز از امام حسن عسگری روایتی وارد شده که حضرت می فرمایند:
یغیب عن ابصار الناس شخصه ولا یغیب عن قلوب المؤمنین ذکره (35)
فرزندم از دیده مردم غایب می شود ولی نام ویادش هرگز از دل دوستانش غایب نمی شود.
احادیث دیگر که به صراحت بیان شده که حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) اولاد امام حسن عسگری (علیه السلام) می باشد. وخود امام حسن عسگری (علیه السلام) که فرمودند: فرزند من مهدی (عجّل الله فرجه) است، که تولد او را جز برای نزدیکان بیان نخواهم نمود. وهنگامی که امام زمان متولد شدند، امام حسن عسگری (علیه السلام) امر فرمودند: که نان وگوشت خریداری وبه بنی هاشم تقسیم شود.
و اوضاع بگونه ای بود که جان امام مهدی (عجّل الله فرجه) در خطر بود، وهر لحظه ممکن بود، از طرف حکومت مورد تهدید قرار گیرد، به این جهت تولدش را مخفی نگاه می داشتند، حتی مردم می گفتند: اصلاً مهدی (عجّل الله فرجه) متولد نشده وبگونه ای خفقان بود که حکومت عده ای از زنان را مامور نموده بود که زنان امام حسن عسگری (علیه السلام) را معاینه نموده، تا بفهمد که آیا زنی حامله است یا خیر. واگر به زنی بدگمان می شدند او را آنقدر نگه می داشتند، تا مطمئن شوند حامله نیست.
مادر امام مهدی (عجّل الله فرجه):
حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) مادرشان نامهای مختلفی داشته اند نرجس، ریحانه، حکیمه، مریم، سوسن وامام حسن عسگری (علیه السلام) دارای کنیزهای متعددی بودند، وحضرت امام حسن عسگری می فرمودند: از سوسن فرزندی خواهد آمد، که جانشین من است.
و در نیمه شعبان امام مهدی (عجّل الله فرجه) ولادت یافت.
در نام مادر حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) اختلاف وجود دارد زیرا نامشان متعدد است بعلت اوضاع وحشتناک آن دوره که معلوم نشود از کدام یک از کنیزها فرزندی متولد می شود.
چگونگی اسارت نرجس خاتون وآمدنش به نزد امام حسن عسگری (علیه السلام)(36):
بشر بن سلیمان برده فروش که از نواده های ابو ایوب انصاری است واز شیعیان خالص حضرت علی بن ابیطالب (علیه السلام) در سامراه همسایه امام عسگری (علیه السلام) بوده است نقل کرده که یک روز کافور غلام امام هادی (علیه السلام) نزد من آمد وگفت حضرت امام هادی (علیه السلام) تو را احضار فرموده اند.
من فوراً خدمتشان شرفیاب شدم آن حضرت به من فرمودند ای بشر تو از دوستان ما وبلکه آباء واجداد وحتی فرزندانت همیشه از دوستان ما خاندان بوده وهستند وتو مورد وثوق من هستی، می خواهم سری را به تو بگویم که از این جهت بر سائر شیعیان برتری پیدا خواهی کرد.
من خوشحال شدم واز آقا تشکر کردم.
سپس آن حضرت نامه تمیزی به خط وزبان رومی نوشتند وسر آن را بستند ودویست وبیست اشرفی که در کیسه زردی بود بیرون آوردند وآن را به من دادند وفرمودند به بغداد می روی صبح زود در فلان روز سر پل بغداد حاضر می شوی اولین کشتی که حامل اسیران است می رسد مشتریان زایدی از اشراف بنی العباس بطرف آنها هجوم می برند عده کمی هم از جوانان عرب برای خریدن کنیز آمده اند در این بین شخصی بنام عمر بن زید کنیزی را که داری اوصاف زیر است به معرض فروش می گذارد.
دو لباس حریر پوشیده وخود را پوشانده ودر معرض فروش ومشتریان قرار نمی گیرد، از وضع اسارت خود به زبان رومی ناله می کند واز پشت پرده رقیقی اظهار ناراحتی بر هتک حرمتش می نماید.
تو در این موقع نزد فروشنده برو وبگو من نامه ای برای او از طرف یکی از اشراف به خط رویم آورده ام وسپس نامه را به کنیز نشان بده واو را بخر وبیاور. بشر بن سلیمان می گوید آن چه حضرت امام هادی (علیه السلام) فرموده بودند انجام دادم وقتی چشم آن کنیز به نامه افتاد گریه زیادی کرد سپس رو به عمر بن زید نمود وگفت مرا به صاحب نامه بفروش وقسم خورد که اگر مرا به او نفروشی خودم را می کشم.
من در خصوص قیمتش با فروشنده گفتگو کردم او به همان مبلغی که امام هادی (علیه السلام) داده بودند راضی شد ومن آن کنیز را خریدم وآوردم اما آن کنیز از این جریان بسیار خوشحال بود ومکرر نامه امام را می بوسید وبه روی چشمش می مالید وبصورت وبدنش می کشید.
من گفتم: تعجب است نامه ای را می بوسی که نویسنده اش را نمی شناسی.
گفت: اگر مایل باشی بایت نقل کنم.
گفتم: بفرمائید
گفت: من دختر پسر قیصر روم هستم پدر بزرگم پادشاه روم است. مادرم از فرزندانم شمعون وصی حضرت عیسی است.
روزی جد من قیصر روم می خواست مرا به ازدواج پسر برادرش در آورد من آن روز سیزده سال داشتم مجلس عقد با شکوهی ترتیب داده بودند. تنها سیصد نفر از راهبان وقدیسین نصاری از فرزندان حواریین حضرت عیسی حضور داشتند هفتصد نفر از اعیان واشراف وچهار هزار نفر از امراء وفرماندهان وسران لشگر وبزرگان مملکت بودند.
تختی برای جلوس ما ترتیب داده بودند که با انواع جواهرات مزین بود ولی به مجرد آن که پسر عمویم روی تخت کنار من نشست واسقفها می خواستند مراسم عقد را برگزار کنند ناگهان زلزله ای شد که صلیبها به روی زمین افتادند وپایه های تخت شکست وپسر عمویم بی هوش روی زمین افتاد.
رنگ صورت اسقفها پرید وبشدت می لرزیدند.
پاپ بزرگ اسقفها رو به قیصر کرد وگفت: پادشاهان ما را بار دیگر از مشاهده این اوضاع که نشانه زوال دین مسیح ومذهب وزوال پادشاهی شما است معاف بدار. جدم نیز این وضع را به فال بد گرفت ولی در عین حال به اسقفها دستور داد که دوباره مجلس عقد را برقرار کنند ولی باز هم مجلس به سرنوشت اول دچار گشت. من همان شب در خواب دیدم که حضرت عیسی وشمعون وصی او وجمعی از حواریین حضرت عیسی در قصر جدم (قیصر روم) اجتماع کرده اند وبه جای تخت او منبری از نور گذاشته اند ومثل این که منتظر کسی هستند.
چیزی نگذشت که دیدم که حضرت محمد (صلّى الله علیه وآله وسلّم) ودامادش حضرت علی (علیه السلام) وجمعی از فرزندانش وارد قصر شدند حضرت عیسی از آنها استقبال کرد وبا حضرت محمد (صلّى الله علیه وآله وسلّم) دیدار نمودند پس از چند لحظه حضرت محمد (صلّى الله علیه وآله وسلّم) رو به حضرت عیسی فرمودند وگفتند: یا روح الله من به خواستگاری دختر وصی شما شاره به من برای فرزندم اشاره به حضرت امام حسن عسگری (علیه السلام) آمده ام.
حضرت عیسی رو به وصی وجانشین خود شمعون کرد وفرمود سعادت وشرافت به سوی تو رو آورده با این وصلت با شکوه موافقت کن. او هم گفت موافقم.
حضرت محمد (صلّى الله علیه وآله وسلّم) از همان منبر بالا رفت وخطبه عقد را خواند ومرا باری فرزندش تزویج کرد وحضرت عیسی وفرزندان خود را هم شاهد گرفت. من هم وقتی از خواب بیدار شدم از ترس جانم خوابم را برای پدر وجدم نقل نکردم ولی بعد از آن شب قلبم مملو از محبت حضرت عسگری (علیه السلام) شده بود واز عشق او از غذا افتاده بودم وکم کم لاغر ورنجور وبیمار شدم. جدم قیصر تمام پزشکان پایتخت را جمع کرد ولی آنها هر چه کردند اثر در روحیه وبدن من نداشت.
روزی جدم به من گفت نور دیده ام هر چه می خواهی به من بگو تا انجام دهم چرا این قدر ناراحتی؟
گفتم: پدر جان اگر زندانیان واسیران مسلمین را آزاد کنی شاید حضرت عیسی وحضرت مریم مرا شفا دهند.
جدم تقاضای مرا پذیرفت من هم بطوری که او نفهمد مقداری اظهار اشتها کردم وغذا خوردم جدم خوشحال شد ونسبت به مسلمانها بیشتر رعایت می کرد. از این جریان چهارده شب گذشت یک شب باز در خواب دیدم حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) وحضرت مریم وحوریه های بهشتی به عیادت من آمده اند. حضرت مریم رو به من کرد وفرمود این خانم بانوی زنهای عالم فاطمه زهرا (سلام الله علیها) مادر شوهر تو است که به عیادتت آمده اند.
من به گریه افتادم ودامن او را گرفتم واز این که حضرت عسگری (علیه السلام) دیگر به خواب من نیامده به آن حضرت شکایت کردم. فرمود او از این جهت به دیدنت نیامده که تو هنوز مسیحی هستی اگر می خواهی خدا وحضرت عیسی وحضرت مریم از تو راضی باشند وپسرم حضرت امام حسن عسگری (علیه السلام) به دیدنت بیایند باید به اسلام گواهی بدهی ومسلمان شوی.
من فوراً شهادتین گفتم ومسلمان شدم حضرت زهرا (سلام الله علیها) مرا در آغوش گرفت وحالم خوب شد وآن حضرت به من فرمودند از امشب منتظر باش که فرزندم امام حسن عسگری (علیه السلام) نزد تو خواهد آمد.
شب بعد حضرت عسگری (علیه السلام) به خوابم آمد من از گذشته ام شکایت می کردم ومی گفتم ای محبوب من در فراق تو تلف شدم.
او فرمود نیامدن من فقط به خاطر مذهبت بود وحالا که اسلام آوردی هر شب به دیدنت می آیم تا وقتی که این فراق به وصاف مبدل گردد وبحمدالله از آن شب تا به حال شبی نبوده که حضرت امام حسن عسگری (علیه السلام) بخوابم نیامده باشد.
بشر بن سلیمان می گوید من از آن خانم پرسیدم چطور شد که به میان اسیران افتادی؟
گفت: یک شب در عالم خواب حضرت امام حسن عسگری (علیه السلام) فرمود فلان روز پدر بزرگت قیصر لشگری به جنگ مسلمانان می فرستد تو هم بطور ناشناس در لباس خدمتکاران همراه با کنیزان از فلان راه به آنها ملحق شو. من اینان را کردم پیش قراولان سپاه اسلام مطلع شدند وما را اسیر گرفتند وآوردند تا به امروز که نامه حضرت هادی (علیه السلام) را به من دادی ولی تا به حال به احدی نگفته ام که من دختر قیصر روم هستم. حتی پیرمردی که در تقسیم غنائم جنگ نصیب او شده بودم از من پرسید اسمت چیست.
گفتم: نرجس.
گفت: این نام کنیزان است.
بشر می گوید: گفتم تو از کجا عربی را آموخته ای؟
گفت: جدم در تربیتم بسیار کوشید وزنی را که چند زبان بلد بود مربی من قرار داد او به من زبان عربی را یاد داده است.
بشر می گوید: وقتی او را به سامراء خدمت امام هادی (علیه السلام) بردم حضرت به نرجس فرمودند: آیا به تو ده هزار دینار بدهم یا مژده مسرت انگیزی را به تو بگویم. ونرجس خاتون عرض کرد: مژده بدهید فرمود به تو مژده می دهم که بزودی فرزندی خواهی داشت که شرق وغرب عالم را مالک خواهد شد. ودنیا را پر از عدل وداد خواهد کرد: این فرزند از کدام شوهر خواهد بود.
حضرت امام هادی (علیه السلام) فرمودند از آن کسی که پیغمبر اسلام (صلّى الله علیه وآله وسلّم) در فلان شب ودر فلان ماه ودر فلان سال رومی تو را برای او خواستگاری فرمود. در آن شب حضرت عیسی بن مریم ووصی او شمعون تو را برای چه کسی تزویج کردند؟
نرجس خاتون گفت: برای فرزند شما حضرت امام حسن عسگری (علیه السلام) امام هادی فرمود: او را می شناسی؟
نرجس خاتون عرض کرد: چگونه او را نشناسم وحال آن که از شبی که به دست حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) مسلمان شده ام شبی نیست که او به دیدن من نیاید. امام دهم (علیه السلام) به کافور خادمش فرمود خواهرم حکیمه را بگو نزد من بیاید. وقتی آن بانوی محترمه آمد حضرت امام هادی (علیه السلام) فرمود این دختر همان است گفته بودم.
حکیمه خاتون او را در آغوش گرفت واز دیدارش شادمان گردید.
حضرت امام هادی (علیه السلام) به حضرت حکیمه فرمودند: خواهرم او را به خانه خود ببر ومسائل واحکام اسلام را به او تعلیم ده، او همسر فرزندم امام حسن عسگری (علیه السلام) ومادر قائم آل محمد (عجّل الله فرجه) است.
چگونگی ولادت حضرت مهدی (عجّل الله فرجه):
حضرت ولیعصر (روحی فداه) روز نیمه شعبان 255 هجری قمری از پدرش امام حسن عسگری (علیه السلام) واز مادرش حضرت نرجس خاتون (سلام الله علیها) متولد شد وکیفیت تولد آن حضرت از زبان مبارک حضرت حکیمه خاتون دختر امام محمد تقی جواد (علیه السلام) وعمه امام حسن عسگری (علیه السلام) بدین شرح است:
او می گوید شب نیمه شعبان سال 255 هجری قمری امام حسن عسگری (علیه السلام) مرا خواست وفرمود امشب نیمه شعبان است لطفاً نزد ما باش ضمناً حق تعالی امشب فرزندی را متولد می کند که حجت او در روی زمین است.
عرض کردم: مادرش کیست؟
فرمود: نرجس خاتون است.
گفتم: فدایت گردم!اثری از حاملگی در نرجس خاتون (سلام الله علیها) نیست.
فرمود: همین است که می گویم.
سپس به خدمت حضرت نرجس رفتم سلام کرد ونشستم او خواست لباس مرا عوض کند وکفشهای مرا بیرون آورد. فرمود بانوی من شب بخیر.
گفتم: بانوی من وبانوی خاندان ما توئی.
فرمود: نه، من کجا واین مقام بزرگ
گفتم: دختر جان امشب خدای تعالی پسری به تو عنایت می کند که سرور دو جهان خواهد بود.
وقتی این کلام را از من شنید با کمال حجب وحیا سر را به زیر انداخت سحر برای اداء نماز شب بیدار شدم دیدم حضرت نرجس (سلام الله علیها) هنوز خواب است وهیچ آثار وضع حمل در او نیست پس از نماز شب مقداری خوابیدم ولی پس از چند دقیقه با اضطراب از خواب پریدم دیدم باز هم حضرت نرجس (سلام الله علیها) خوابیده است با خودم فکر می کردم که چگونه حضرت امام حسن عسگری (علیه السلام) فرمود که امشب فرزندش متولد می شود؟
ناگهان صدای امام حسن عسگری (علیه السلام) بلند شد وفرمود عمه جان تعجب نکن که وقت تولد فرزندم نزدیک است. من وقتی صدای آن حضرت را شنیدم مشغول سوره الم سجده شدم وسپس سوره یس را خواندم که ناگهان دیدم حضرت نرجس (سلام الله علیها) از خواب پریده ومضطرب است نزد او رفتم. گفتم: آیا چیزی احساس می کنی؟
گفت: بلی.
گفتم: دل قوی دار این مولود همان مژده ای است که به تو داده ام دیدم طفل متولد شده وصورت روی زمین گذاشته وخدا را سجده می کند حضرت را در آغوش گرفتم دیدم پاک از جمیع آلودگیهائی که سایر کودکان دارند می باشد بعد از آن حضرت امام حسن عسگری (علیه السلام) از آن اطاق صدا زد که عمه جان فرزندم را نزد من بیاور. من او را نزد امام حسن عسگری (علیه السلام) بردم امام دست زیر رانها وپشت بچه گذاشتند ودست بر چشم وگوش وبندهای او کشیدند وفرمود: پسرم با من حرف برن آن طفل زبان باز کرد وگفت:
اشهد ان الا اله الا الله وحده لا شریک له واشهد ان محمد رسول الله
و سپس بر امیر المؤمنین وائمه اطهار (علیه السلام) صلوات وسلام فرستاد ووقتی به نام پدرش رسید چشمهایش را باز کرد وسلام را داد.
پس از آن حضرت عسگری (علیه السلام) به من فرمودند: عمه جان او را نزد مادرش ببر تا به او هم سلام کند وبعد او را نزد من بیاور من او را نزد مادرش بردم چشم باز کرد وبه مادرش هم سلام کرد ومادرش جواب سلام را داد واو را به من باز گرداند ومن دوباره او را نزد پدرش بردم وتحویل دادم. حضرت عسگری (علیه السلام) فرمود: روز هفتم ولادتش نیز بچه را نزد من بیاور صبح روز 22 شعبان که به خدمت امام (علیه السلام) رسیدم روپوش از روی او برداشتم ولی بچه را ندیدم عرض کردم. فدایت گردم بچه چه شد؟
فرمود: او را به کسی سپردم که مادر موسی فرزند خود را به او سپرد.
و به نقلی دیگر چون روز هفتم به حضور امام شرفیاب شدم فرمود:
فرزندم را بیاور. او را در قنداقه پیچیده نزد حضرت بردم امام مانند با اول فرزند دلنبدش را نوازش فرمود وسپس فرمود : فرزندم با من سخن بگو.
گفت: اشهد ان الا اله الا الله آن گاه به پیغمبر خاتم (صلّى الله علیه وآله وسلّم) ویک یک ائمه وپدر بزرگوارش درود فرستاد سپس این آیه شریف را تلاوت فرمود:
و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض ونجعلهم ائمة ونجعلهم الوارثین ونمکن لهم فی الارض و... (37)
ترجمه: همانا خداوند اراده فرموده که مستضعفین را وارثین زمین قرار دهد تا حکومت بر جهان نمایند.
اکنون به روایت ونقلی دیگر چگونگی ولادت حضرت ولی عصر (عجّل الله فرجه) را بیان می کنیم:
1- موسی بن محمد بن قاسم بن حمزه فرزند امام موسی کاظم (علیه السلام) می گوید: حکیمه دختر امام جواد (علیه السلام) گفت: امام حسن عسگری (علیه السلام) کسی را به دنبال من فرستاد- وقتی خدمتش رسیدم- فرمود: عمه!امشب افطار نزد ما بمان، امشب شب نیمه شعبان است وخداوند امشب حجتش را ظاهر خواهد فرمود، او حجت خدا در زمین است. حکیمه گفت: عرض کردم: مادرش کیست؟ حضرت فرمود: نرجس، گفتم: قربانت شوم، اثری از حمل در او نمی بینم. فرمود: همان است که گفتم.
حکیمه گفت: به منزل مولا وارد شدم، سلام کردم ونشستم، نرجس جلو آمد تا کفش مار از پا در آورد، به من گفت: سرورم حالت چطور است؟ من گفتم: تو سرور من وسرور خاندانم هستی، نرجس حرف مرا رد کرد وگفت: این چه حرفی است عمه؟! به او گفتم: دختر عزیزم!خداوند امشب به تو پسری عطا خواهد کرد که آقا وسرور دنیا وآخرت است. نرجس با اظهار حیا وخجالت نشست. حکیمه گفت: وقتی نماز عشا را خواندم افطار کردم وبه رخت خواب رفتم، خوابم برد. نیمه شب برای نماز برخاستم، نماز تمام شد، دیدم نرجس خوابیده وهیچ تغییری در وضع او ایجاد نشده است، نشستم وبه تعقیبات مشغول شدم، باز دراز کشیدم ودوباره با نگرانی بیدار شدم، نرجس خوابیده بود، بلند شد ونماز خواند.
حکیمه می گوید: دچار تردید شدم، ناگاه صدای امام حسن عسگری (علیه السلام) از همان محلی که نشسته بود بلند شد که فرمود: عمه!شتاب مکن، نزدیک است. حکیمه می گوید آنگاه سوره سجده ویس را خواندم، در همین اثنا نرجس با نگرانی بیدار شد، به سوی او از جا پریدم وگفتم: اسم الله علیک؛
اسم خداوند بر شما باد. وسپس گفتم: آیا چیزی احساس می کنی؟ نرجس گفت: آری عمه، گفتم: خیالت راحت ودلت آرام باشد، همان است که گفتم حکیمه می گوید: مرا رخوت وآرامشی فرا گرفت وبه نرجس حالت ولادت دست داد، با احساس وجود مولایم مهدی (عجّل الله فرجه) به خود آمدم، پارچه را از رویش کنار زدم، دیدم اعضاء هفتگانه را بر زمینی گذاشته وسجده می کند، او را در بغل گرفته، به خود چسباندم، پاک وپاکیزه بود، بلافاصله امام عسگری (علیه السلام) صدایم زد: عمه!پسرم را بیاور. او را به نزدش بردم. امام (علیه السلام) دو دست خود را زیر بدن وپشت نوزاد نهاد ودو پای نوزاد را روی سینه خویش گذاشت، زبانش را در دهان طفل فرو برد، دست خود را بر چشم وگوش واعضای فرزند کشد، سپس فرمود: فرزندم!سخن بگو. نوزاد فرمود:
اشهد ان الا اله الا الله وحده لا شریک له، واشهد ان محمداً رسول الله
آن گاه بر امیر المؤمنین (علیه السلام) وسایر امامان درود فرستاد وبعد از سلام بر پدرش، سکوت کرد، امام حسن عسگری (علیه السلام) فرمود: طفل را نزد مادرش ببر تا به او سلام کند، آن گاه نزد من برگردان. حکیمه گفت: طفل را پیش مادرش بردم، سلام کرد، او را برگرداندم وهمان جا که پدرش نشسته بود گذاشتم، سپس امام فرمود: عمه!روز هفتم باز نزد ما بیا. حکیمه گفت: صبح شد، آمدم به امام حسن عسگری (علیه السلام) سلام عرض کنم، پارچه را برداشتم ودنبال مولایم مهدی (عجّل الله فرجه) گشتم، او را ندیدم، به امام حسن عسگری (علیه السلام) عرض کردم، فدایت شوم، مولایم چه شد؟ فرمود: عمه! او را به همان کسی سپردیم که مدر موسی (علیه السلام) فرزندش را به او سپرد.
حکیمه گفت: روز هفتم که شد به منزل امام شرفیاب شدم، سلام کردن ونشستم حضرت فرمود: پسرم را بیاور، مولایم را که پارچه ای به دورش پیچیده شده بود نزد امام آوردم، مثل دفعه پیش او را گرفت، زبانش را در دهان او فرو برد مثل این که شیر وعسل به او می خوراند، سپس فرمود: پسرم!سخن بگو. حضرت فرمود: (اشهد ان لا اله الا الله) وبر پیامبر، امیر المؤمنین وامامان- صلوات الله علیهم اجمعین- تا پدرش درود فرستاد ومدح نمود، سپس این آیه را تلاوت فرمود:
بسم الله الرحمن الرحیم ونرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض ونجعلهخ ائمة ونجعلهم الوارثین ونمکن لهم فی الارض ونری فرعون وهامان وجنودهما منهم ما کانوا یحذرون (38)(39)؛ اراده ما بر این است- بر ضعیف نگاه داشته شدگان زمین منت نهیم وآنان را پیشوایان ووارثان زمین قرار دهیم ودر زمین توانایی واقتدارشان بخشیم وبه فرعون وهامان ولشکریانش آن چه را که از آن بیمناک بودند به دست اینان بنمایانیم وبه ایشان بنشانیم. خبر دادن امام (علیه السلام) از نزدیک بودن تولد فرزندش واینکه او حجت خدا در زمینی است. این امر به علم امام بر می گردد وشکی نیست که امام از گذشته وحال وآینده وتمام وقایع آنها مطلع است.
خبر دادن امام از این که پسرش از نرجس خاتون متولد می شود در حالی که با وجود نزدیکی وضع حمل، هیچ آثار بارداری در آن بانو نبوده است. شاید علت مخفی بودن این امر نیز به همان علت مخفی بودن سایر امور وجنبه های زندگی آن حضرت (علیه السلام) که در روایات آمده است برگردد.
اطلاع داشتن امام حسن عسگری (علیه السلام) از دل حکیم، وقتی درباره خبری که امام (علیه السلام) به او داد تردید کرد، که در نتیجه امام او را صدا زد وفرمود: شتاب مکن وباز اطلاع داد که ولادت حجت خدا نزدیک است. این مطلب نیز به علم امام (علیه السلام) بر می گردد.
تلاوت کردن سوره های سجده ویس توسط حکیمه. شاید این عمل مخصوص زمان تولد حضرت قائم (عجّل الله فرجه) بوده وامام عسگری (علیه السلام) به حکیمه چنین دستوری داده باشند یا شاید تلاوت این سوره ها در هنگام وضع حمل زنانه به عنوان سنت پیامبر اکرم (صلّى الله علیه وآله وسلّم) در بین اهل بیت معمول بوده است.
این که حکیمه خطاب به نرجس (سلام الله علیها) عبارت (اسم الله علیک)؛ اسم خداوند بر شما باد را ادا کرد شاید نوعی تبریک وتهنیت به او بوده باشد.
پیدایش سستی وآرامش در حکیمه، که ممکن است ناشی از عظمت موضوع وتولد آن بزرگوار باشد.
سجده کردن حضرت حجت (عجّل الله فرجه). شاید این سجده به خاطر شنیدن سوره سجده وآیه سجده در آن بوده است وشاید هم سپاسگذاری از خداوند است که به وهستی بخشیده وبه وعده امامت ووراثت مستضعفین که در آیه (ونرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض)(40) آمده، وفا فرموده است. تلاوت کردن همین آیه، چنان که در احادیث به آن اشاره شده است، (41)می تواند شاهدی برای صحت احتمال دوم باشد.
سخن گفتن حضرت حجت (عجّل الله فرجه) در هنگام ولادت وهفت روزگی وشهادت بر یگانگی خداوند ودرود فرستادن بر پیامبر وامیر المؤمنین وائمه (علیهم السلام) یا به تعبیر دیگر ادای شهادتین وسلام بر امیر المؤمنین وائمه (علیهم السلام) تا پدر بزرگوارشان وسپس تلاوت آیه (ونرید ان نمن)
نظیر این گونه سخن گفتن در زمان ولادت از انبیاء واولیاء (علیه السلام) نیز دیده شده است وهر کس به رتبه ومقام آنان در نزد پروردگار آشنایی داشته باشد کمترین تردیدی در صحت این قضیه نخواهد داشت واساساً چه جای تعجب وتردید است در حالی که خداوند سبحان در قرآن کریم از سخن گفتن بعضی از پیامبران(42) از جمله حضرت عیسی مریم- علی نبینا وآله وعلیه السلام- خبر داده است.
اکنون روایتهای مختلف را درباره ولادت حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) بیان می کنیم:
1- علی بن محمد(43) می گوید: حضرت صاحب الزمان (عجّل الله فرجه) در نیمه شعبان سال دویست وپنجاه وپنج متولد شد. (44)
2- حکیمه دختر امام جواد (علیه السلام) می گوید: امام عسگری (علیه السلام) در نیمه شعبان سال دویست وپنجاه وپنج کسی را به دنبال من فرستاد.... (45)
3- در ارشاد مفید آمده است: تولد امام مهدی (عجّل الله فرجه) در شب نیمه شعبان سال دویست وپنجاه وپنج واقع شد. (46)
4- در روایت معلی بن محمد آمده است:... برای امام عسگری (علیه السلام) در سال دویست وپنجاه وپنج فرزندی متولد شد واو را (م ح م د) نامید... (47)
5- محمد بن حسن کرخی می گوید: از یکی از دوستانم به نام ابی هارون شنیدم که می گفت: صاحب الزمان (عجّل الله فرجه) را دیدم، ولادت آن حضرت در روز جمعه سال دویست وپنجاه وشش واقع شد. (48)
6- از حکیمه (از طریق دیگری غیر از سند روایات شماره دو) نقل شده که گفت: امام عسگری (علیه السلام) در شب نیمه شعبان سال دویست وپنجاه وپنج کسی را دنبال من فرستاد. (49)
7- علان می گوید: مولایمان مهدی (عجّل الله فرجه) در سال دویست وپنجاه وشش هجری، دو سال پس از رحلت امام هادی (علیه السلام) متولد شد. (50)
8- شیخ کمال الدین بن طلحه می گوید: حجة بن الحسن (عجّل الله فرجه) در بیست وسوم رمضان سال دویست وپنجاه وهشت در سامرا متولد شد. (51)
9- عیسی بن محمد جوهری می گوید: همراه گروهی برای تبریک به امام عسگری (علیه السلام) به خاطر تولد حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) از منازل خود خارج شدیم؛ برادرانمان گفتند که زمان ولادت، هنگام طلوع فجر شب جمعه در ماه شعبان بوده است... (52)
کسانی که آن حضرت را در خردسالی دیده اند:
1- غیاث ابن اسد می گوید: از محمد بن عثمان عمری یکی از نواب اربعه ونمایندگان ولی عصر (عجّل الله فرجه) شنیدم که می گفت: هنگامی که حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) به دنیا آمد، از سر مبارکش نوری به سمت آسمان اوج گرفت، آنگاه حضرت به سجده افتاد در برابر پروردگار جبین به خاک سائید سپس سر برداشت وچنین فرمود:
اشهد ان لا اله الا هو والملائکة واولوا العلم قائماً بالقسط لا اله الا هو العزیز الحکیم، ان الدین عند الله الاسلام (53)
با این تفاوت که آیه این گونه شروع می شود: (شهد الله انه لا اله) ترجمه: خداوند وملائکه وصاحبان علم گواهی می دهند که خدایی جز او نیست، او قائم به قسط است وجز او خدای مقتدر شکست ناپذیری که ساخته وپرداخته اش خالی از هر عیب ونقصی است هیچ خدایی نیست، دین پذیرفته شده در نزد خداوند، همانا اسلام است. محمد بن عثمان اضافه کرد: ولادت آن بزرگوار در شب جمعه بود. (54)
2- احمد بن اسحق سعد اشعری در یک حدیث طولانی از امام عسگری (علیه السلام) نقل می کند که از ایشان سوال کردم: یابن رسول الله!امام وخلیفه بعد از شما چه کسی است؟ امام (علیه السلام) به سرعت از جا برخاست ووارد خانه شد، پس در حالی که پسری ماهرو وسه ساله را بهمراه داشت خارج شد وفرمود: ای احمد بن اسحق! اگر تو در نزد خدا وائمه احترام نداشتی این پسرم را به تو نشان نمی دادم، او همنام وهم کنیه رسول الله است وزمین مالامال از ستم را از عدل وداد سرشار خواهد کرد. (55)
3- یعقوب بن منقوش می گوید: بر امام عسگری (علیه السلام) وارد شدم، ایشان بر روی سکویی در خانه نشسته بودند، در سمت راست آن حضرت اتاقی بود که پرده ای جلوی در آن آویزان بود. عرض کردم: مولای من، صاحب الامر کیست؟ فرمود: این پرده را بلا برن، پرده را بلا زدم، پسری هشت ساله با قدی در حدود یک متر واندی با پیشانی بلند، چهره ای نورانی، چشمانی درشت ودرخشنده، دستانی قوی وزانوی برجسته که خالی بر گونه راست وپارچه ای بر سر داشت خارج شد، روی پای امام عسگری (علیه السلام) نشست، امام فرمود این صاحب شماست سپس به سرعت از جا بلند شد وفرمود: پسرم!به داخل خانه برو تا زمان مقرر. در حالی که من به سیما وقد وقامتش نگاه می کردم داخل خانه شد. امام عسگری (علیه السلام) فرمود: یعقوب! نگاه بکن ببین در خانه کیست؟ من وارد اتاق شدم اما هیچ کس را ندیدم. (56)
4- محمد بن علی بن حمزه علوی میگوید: از امام عسگری (علیه السلام) شنیدم که می فرمود: ولی خدا وحجت او بر بندگانش وجانشین من، پاک وپاکیزه ومختون (ختنه شده) در هنگام طلوع فجر در شب نیمه شعبان سال دویست وپنجاه وپنج متولد شد. (57)
1- حسین بن ابی العلا می گوید به امام صادق (علیه السلام) عرض کردم: آیا می شود که زمین بدون امام بماند؟ فرمود: نه...، عرض کردم آیا قائم امام است؟ فرمود: آری، او امام وپسر امام است. این مطلب پیشاپیش معین واعلام شده است. (58)
2- معاویه بن حکیم ومحمد بن ایوب بن نوح ومحمد بن عثمان عمری گفتند: چهل نفر در منزل امام عسگری (علیه السلام) بودیم، حضرت، پسرش را به ما نشان داد وفرمود : این بعد از من امام شما وجانشین من است، از او اطاعت کنید ودر امر دین اختلاف نکنید که هلاک خواهید شد؛ بدانید که از امروز به بعد او را نمی بینید چند روزی از این قضیه نگذشته بود که امام عسگری (علیه السلام) از دنیا رفت. (59)
3- حکیمه دختر امام جواد (علیه السلام) گفت: هنگامی که قائم (عجّل الله فرجه) به دنیا آمد، پدرش امام عسگری (علیه السلام) به او فرمود: ای حجت خدا وبازمانده انبیاء، حکیم اوصیاء سخن بگو! ای جانشین اتقیاء وای نور اوصیاء سخن(60) بگو!...
4- امام صادق (علیه السلام) در مورد آیه:
امن یجیب المضطر اذا دعاه ویکشف السوء ویجعلکم خلفاء الارض(61)
چه کسی است که وقتی درمانده ای از روی ناچاری او را می خواند، پاسخ گوید وگرفتاریش را از میان بر دارد وشما را جانشین در زمین قرار دهد؟! فرمود: این آیه در مورد قائم آل محمد نازل شده است که در مقام ابراهیم دو رکعت نماز می خواند ودست به درگاه خدا بر می دارد، خداوند دعایش را اجابت می کند وگرفتاری را بر طرف می نماید واو را خلیفه روی زمین قرار می دهد. (62)
5- امام صادق (علیه السلام) می فرماید: قائم، امام وپسر امام است، قبل از قیامش، مردم، حلال وحرام- وباید ونباید خویش را از او می جویند... (63)
سن حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) در آغاز امامت:
1- محمد بن جعفر اسدی (64) می گوید: امام قائم محمد بن حسن (عجّل الله فرجه) در نیمه شعبان سال دویست وپنجاه وپنج متولد شد وبه هنگام رحلت پدرش پنج ساله بود. (65)
2- علی بن مهزیار می گوید: امام هادی (علیه السلام) به امامت حضرت عسگری (علیه السلام) در حالی که حضرت امام حسن عسگری (علیه السلام) هفت ساله بود تصریح فرمود، من عرض کردم مولای من آیا می شود که پسری هفت ساله امام باشد؟ آن حضرت فرمود: آری ومی شود پسری پنج ساله امام باشد. (66)
3- ارشاد مفید می گوید: ولادت آن حضرت در شب نیمه شعبان سال دویست وپنجاه وپنج واقع شد ومادرش کنیزی بود به نام نرجس، وسن آن حضرت هنگام رحلت پدرش پنج سال بود که خداوند به او حکمت عنایت فرمود وحق را در دل وزبان او نهاد ووی را آیتی برای جهانیان قرار داد. همان طور که به یحیی در کودکی حکمت عطا کرد به او نیز حکمت بخشید وهمان گونه که عیسی بن مریم را در گهواره به نبوت رساند، مهدی (عجّل الله فرجه) را نیز مقام امامت داد... (67)
4- در کتاب ارشاد مفید آمده، امام عسگری (علیه السلام) روز اول ماه ربیع الاول سال شصت بیمار شد وروز جمعه هشتم همان ماه، همان سال در بیست وهشت سالگی از دنیا رفت ودر سامرا در همان خانه ای که پدرش مدفون بود دفن شد وپسرش، امام منتظر جانشین او شد. (68)
از این حدیث ونمونه های مشابه آن، این طور فهمیده می شود که حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) در هنگام شهادت پدر بزرگوارش پنج ساله بوده ودر همین سن امامت امت را بر عهده گرفته است. وبنابراین روایت سوم که گویای آن بود که روای در سن هفت هشت سالگی با قامتی حدود یک متر واندی آن حضرت را دیده به قد وقامت ایشان مربوط می شود وبا سن پنج سالگی در هنگام امامت منافاتی ندارد.
عقیده علمای اهل سنت درباره وجود مقدس امام زمان (عجّل الله فرجه):
سویدی، یکی از علماء اهل تسنن می گوید:
آن چه علما بر آن اتفاق دارند آن است که حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) در پایان روزگار قیام می فرماید وزمین را پر از عدل وداد می کند واحادیث را جمع به حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) وظهورش بسیار است. (69)
ابن ابی الحدید می گوید:
در آخر الزمان مردی از اهل بیت ظاهر خواهد شد که دین را تایید وعدل را آشکار فرماید ومسلمانان از او پیروی نمایند وبر ممالک اسلامی مستولی شود ونام او مهدی (عجّل الله فرجه) است. (70)
محمد بن طلحه شافعی از اهل سنت می گوید:
هو ابن ابی محمد العسکری (علیه السلام) ومولده بسامراه.
یعنی او فرزند ابی محمد امام حسن عسگری (علیه السلام) می باشد ومحل تولدش سامرا بوده است. (71)
ابو عبد الله فقیه محمد بن یوسف گنجی شافعی از اهل سنت می گوید:
ان المهدی والد الحسن العسکری فهو حی موجود باق منه الی الان ولا امتناع فی بقائه بدلیل بقاء عیسی والخضر والیاس (علیه السلام)
بدرستی که مهدی (عجّل الله فرجه) فرزند حسن عسگری (علیه السلام) است او از زمان غیبت تا کنون زنده وموجود وباقی است بقای او امتناع ندارد بدلیل بقای عیسی وخضر والیاس (علیه السلام). (72)
شیخ الاسلام حموینی از اهل سنت می گوید:
شیخ الاسلام حموینی در فرائد السمطین از محدث وفقیه شافعی ابراهیم بن یعقوب کلابادی نجاری وخواجه کلان شیخ سلیمان بلخی حنفی در ینابیع الموده از جابر بن عبد الله انصاری نقل می نماید که رسول اکرم (صلّى الله علیه وآله وسلّم) فرمود:
من انکر خروج المهدی فقد کفر بما انزل علی محمد (صلّى الله علیه وآله وسلّم)
یعنی: کسی که خروج حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) را منکر شود محققاً کافر است به آن چه بر محمد (صلّى الله علیه وآله وسلّم) نازل گردیده. (73)
محب الدین طبری از اهل سنت می گوید:
محب الدین طبری از رسول اکرم (صلّى الله علیه وآله وسلّم) روایت می کند که فرمودند: اگر از دنیا نماند مگر یک روز خداوند آن روز را طولانی می کند تا مردی را از اهل بیت من که نامش نام من است مبعوث نماید سلمان پرسید: یا رسول الله از کدام فرزندت؟ حضرت دست مبارکش را روی شانه حسین (علیه السلام) نهاد وفرمود: از این فرزندم. (74)
شیخ محیی الدین از اهل سنت می گوید:
بدانید که چاره ای نیست از خروج مهدی (عجّل الله فرجه) ولکن او خروج نمی کند تا این که زمین پر از ظلم وجور گردد وآن گاه آن را پر از عدل وداد می کند مهدی (عجّل الله فرجه) از عترت رسول خدا (صلّى الله علیه وآله وسلّم) واز فرزندان فاطمه (علیه السلام) وجدش حسین بن علی بن ابیطالب وپدرش امام حسن العسکری بن الامام علی النقی (علیه السلام)...(75)
محمد بن طلحه شافعی از اهل سنت می گوید:
محمد بن طلحه شافعی از تفسیر ثعلبی از قول انس بن مالک می نویسد که پیغمبر (صلّى الله علیه وآله وسلّم) فرمود:
نحن ولد عبد المطلب سادة اهل اجنة انا وحمزه وجعفر وعلی والحسن والحسین والمهدی
ما فرزندان عبد المطلب سروران اهل بهشت هستیم من وحمزه وجعفر وعلی وحسن وحسین ومهدی (عجّل الله فرجه). (76)
این جوزی از اهل سنت می گوید:
ابن جوزی گوید رسول خدا (صلّى الله علیه وآله وسلّم) فرمود: در آخر الزمان مردی از فرزندان من خروج می کند که نامش مانند اسم من وکنیه اش مانند کنیه من است زمین را پر از عدل می کند چنان که از ظلم پر شده است واین همان مهدی (عجّل الله فرجه) است واین حدیث مشهور است. (77)
ابن صباغ مالکی از اهل سنت می گوید:
ابن صباغ مالیک می نویسد: ابو محمد حسن عسگری (علیه السلام) پسرش حجت قائم منتظر را برای دولت حقه به جا گذاشت وبه علت نامساعد بودن زمان وخوف سلطان ولادت او را مخفی نگهداشته وامرش را مستور نموده است. (78)
ابن صبغ مالکی از اهل سنت می گوید:
همچنین ابن صباغ از عبد الله بن مسعود روایت می کند که رسول خدا (صلّى الله علیه وآله وسلّم) فرمود: اگر نمانده باشد از دنیا مگر یک روز خداوند آن روز را آنقدر طولانی کند تا این که مردی را از امت وخاندان من که هم نام وهم کنیه من باشد مبعوث نماید که زمین را پر از عدل وداد کند هم چنان که از ظلم وجور پر شده باشد. (79)
ابن ابی الحدید از اهل سنت می گوید:
ابن ابی الحدید می نویسد: تمام فرقه های مسلمین همگی اتفاق کرده اند بر این که دنیا وتکلیف دینی پایان نیابد مگر پس از ظهور مهدی (عجّل الله فرجه). (80)
شیخ سلیمان بلخی از اهل سنت می گوید:
شیخ سلیمان بلخی از کتاب فرائد السمطین نقل می کند که رسول خدا (صلّى الله علیه وآله وسلّم) فرمود: خلفاء واوصیای من وحجت های خدا بر مردم پس از من دوازده نفرند اول آنها علی (علیه السلام) وآخرشان فرزندم مهدی (عجّل الله فرجه) است عیسی بن مریم نازل می شود وپشت سر مهدی (عجّل الله فرجه) نماز می خواند وزمین به نور پروردگار روشن می شود وسلطه وحکومت مهدی (عجّل الله فرجه) به مشرق ومغرب می رسد.
صلاح الدین صفدی از اهل سنت می گوید:
صلاح الدین صفدی در شرح دایره می گوید: یقیناً مهدی موعود (عجّل الله فرجه) امام دوازدهمی از ائمه (علیهم السلام) است اولشان سید ما علی (علیه السلام) وآخرشان مهدی (عجّل الله فرجه) است خداوند از آنان راضی شود وما را به وجود آنها بهره مند گرداند.(81)
مردم چرا با نام بردن اسم (قائم آل محمد) بلند می شوند واحترام می گذارند؟
زیرا که حضرت در همان لحظه متوجه آن مجلس شده وطبق روایات وارده در آن مکان حضور می یابند وتوجه خاصی مبذول می فرمانید.
امام رضا (علیه السلام) فرمودند: هر وقت بلند شدید به احترام حضرت پس بگویید (اللهم عجل فرجه وسهل مخرجه) خدایا تعجیل کن در فرجش وراحت کن قیامش را.
و امام صادق (علیه السلام) فرمودند: هر کسی از روی علاقه به نام حضرت بلند شود، حضرت نیز به او نظر خواهد کرد. وباید مسلمانان همگی برای ظهورش دعا کنند.
داستان غیبت حضرت مهدی (عجّل الله فرجه):
داستان غیبت حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) از زمان پیامبر وائمه وجود داشته که از غیبت امام زمان خبر داده اند، پیامبر فرمودند: حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) غائب می شود بگونه ای که مردم خواهند گفت: خداوند احتیاجی به (آل محمد) ندارد وافراد در اصل تولدش شک می کنند. وباید همگی دین خود را نگه دارند وشیطان را به خود راه ندهند.
حضرت علی (علیه السلام) فرمود: مهدی (عجّل الله فرجه) غائب می شود، وافراد نادان خواهند گفت: که خداوند احتیاجی به آل محمد نخواهد داشت.
قال رسول الله (صلّى الله علیه وآله وسلّم):
لو لم یبق من الدنیا الا یوم واحد لطول الله ذلک الیوم حتی یخرج رجل من اهل بیتی اسمه اسمی وکنیة کنیتی یملاء الارض قسطاً وعدلاً بعد ما ملئت ظلماً وجوراً. (82)
اگر باقی بماند از عمر دنیا حتی یک روز، حق تعالی آن روز را آنقدر طولانی کند، تا خروج وقیام کند مردی از اهل بیت من که اسمش هم اسم من وکنیه اش هم کنیه من است.
زمین را مملو می کند از عدل وداد، کما اینکه مملو شده باشد از ظلم وستم.
و باز پیامبر اکرم (صلّى الله علیه وآله وسلّم) فرمودند: هر کس امام زمان خود را نشناسد وبمیرد به مرگ جاهلیت مرده است.
امام صادق (علیه السلام) اگر خبر غیبت امام مهدی (عجّل الله فرجه) را شنیدید انکار کنید.
غیبت امام زمان (عجّل الله فرجه) را هم حضرت علی (علیه السلام) وهم پیامبر اکرم (صلّى الله علیه وآله وسلّم) بیان نموده اند واز همان صدر اسلام ما بین مسلمین رواج داشته. وقبل وبعد ولادت مهدی (عجّل الله فرجه) علماء سنی وشیعه همگی در این باره کتابهایی را نوشته اند.
غیبت صغری وکبری:
امام صادق (علیه السلام) فرمودند: امام مهدی (عجّل الله فرجه) دو غیبت دارد، یکی طولانی تر از دیگری خواهد بود، که در غیبت اول نواب اربعه جای امام مهدی (عجّل الله فرجه) را می دانند، ودر غیبت دوم فقط عده بسیار اندکی از مومنین جای امام مهدی (عجّل الله فرجه) را می دانند، وباز امام صادق (علیه السلام) فرمودند، مهدی (عجّل الله فرجه) دو غیبت دارد،که یکی از غیبتهای ایشان بقدری طولانی می شود که مردم می گویند: امام زمان (عجّل الله فرجه) مرده است، وگروه دیگر می گویند: کشته شده، ورفته. وفقط عده بسیار اندکی باقی می مانند، که آنها ثابت قدم هستند.
غیبت صغری وارتباط شیعیان با حضرت مهدی (عجّل الله فرجه):
در این غیبت عده ای از مردم از دیدار حضرت محروم بودند، وارتباط مردم بطور کامل با حضرت قطع نبود وبوسیله نواب اربعه مردم خواسته های خود را با امام مطرح می کردند، وسهم امام به توسط این نواب به حضرت داده می شد ومردم از حضرت، سوالات مختلفی می نمودند، که حالت (توقیع) داشت: یعنی افراد معینی ما بین حضرت ومردم واسطه بودند، وخواسته های مردم را که کتباً به حضرت می دادند کتباً نیز جواب می گرفتند.
(توقیع) نامه هایی بود که مردم به حضرت می نوشتند ونواب اربعه آنها را به حضرت داده وحضرت مهدی (عجّل الله فرجه) با دست خط خود به آنها جواب می دادند.
آیا توقیعات به خط خود امام بود؟ عده ای گفته اند تمامی جواب نامه ها به دست خط خود حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) نوشته شده وشواهدی نیز دارند.
(محمد بن عثمان عمری) می گوید از ناحیه مقدسه توقیعی صادر شد که خطش را خوب می شناختم.
(اسحاق بن یعقوب) می گوید: توسط محمد بن عثمان عمری مشکلی را عنوان نمودم به حضرت که جوابش با خط حضرت دریافت شد.
و عده ای دیگر گفته اند که در نزاعی که رخ داده بود، نامه ای به حضرت فرستادند، وجوابش با خط حضرت آمد، وهمگی ادعا دارند که نامه ها با دست خط خود حضرت بوده، ولی چگونگی تشخیص این که دست خط خود امام است، یا نه معلوم نیست.
و توقیعات امام زمان توسط (محمد بن عثمان عمری) به مردم داده می شد.
عده ای گفته اند حضرت یک نویسنده مخصوص داشته، همچنان که امام حسن عسگری (علیه السلام) یک نویسنده مخصوص داشته ومی گویند: تمامی نامه ها در زمان حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) از نظر خطشان مثل هم بوده.
تعداد نواب حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) در غیبت صغری چهار نفر بودند که به ترتیب:
1- عثمان بن سعید عمری
2- محمد بن عثمان عمری
3- حسین بن روح نوبختی
4- علی بن محمد سمری
1- عثمان بن سعید عمری: او را عثمان بن سعید عسگری هم می گویند زیرا او از قریه عسکر سامره بوده است.
او را سمان هم می گویند زیرا به خاطر پنهان داشتن منصب نیابتی که از جانب امام زمان (عجّل الله فرجه) داشت روغن فروشی می کرد روش وی چنین بود که شیعیان اموالی را که برای امام حسن عسگری (علیه السلام) می آوردند بوی می دادند واو از ترس آنها را میان خیک روغن پنهان می نمود وبدین گونه به خانه امام می رساند.
آن مرد بزرگوار مورد اطمینان امام هادی (علیه السلام) وامام حسن عسگری (علیه السلام) بوده است واز عرب بنی اسد بوده است. احمد بن اسحاق قمی می گوید: روزی خدمت امام هادی (علیه السلام) رسیدم عرض کردم: آقا من گاهی سعادت درک حضورتان را دارم وگاهی از این فیض بی نصیب می مانم در اینجا همه اوقات این فیض برایم میسر نمی گردد سخن چه کسی را بپذیرم واز چه کسی پیروی نمایم فرمود: این ابو عمرو وعثمان بن سعید مردی مورد اطمینان وامین است آن چه وی برای مشا نقل کند از طرف من می گوید وآن چه به شما می رساند از جانب من می رساند. احمد بن اسحاق می گوید بعد از رحلت آن حضرت روزی به خدمت امام حسن عسگری (علیه السلام) شرفیاب شدم وهمان سوال را از آن حضرت نیز کردم آن حضرت هم فرمودند: عثمان بت سعید عمری مردی مورد اطمینان وامین است هم مورد اطمینان امام گذشته (امام هادی (علیه السلام)) بود وهم نزد من در زمان حیات وممات مورد اطمینان می باشد آن چه به شما برساند از جانب من می گوید واز طرف من می رساند.
عثمان بن سعید پیش از ولادت حضرت ولی عصر (عجّل الله فرجه) به مدت 5 سال از طرف امام هادی (علیه السلام) وامام حسن عسگری (علیه السلام) وکیل ونماینده بود ودر اینجا متذکر این نکته باید باشیم که موقعیت این دو امام بزرگوار طوری بود که با مردم نمی توانستند براحتی ارتباط داشته باشند به همین جهت از طریق شاگردان خاص وشیعیان با ایشان ارتباط برقرار می کردند واز فواید این وضعیت این بود که مردم برای غیبت امام عصر (عجّل الله فرجه) آماده می شدند تا امر غیبت حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) به یکباره صورت نپذیرد ومردم پیش از حد حیران وسرگردان نشوند وتحت فشار قرار نگیرند واین امر تدریجاً انجام شود. وهمواره امام هادی (علیه السلام) وامام حسن عسگری (علیه السلام) از عثمان بن سعید هنگامی که عثمان بن سعید الطاف وبزرگواری را از حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) در حق خود شنید به سجده شکر افتاد وخدا را سپاس گفت واشک شوق از دیدگانش جاری گشت عثمان بن سعید عمری از دوران کودکی حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) به مقام سفارت ونیابت از طرف آن حضرت منصوب شد. او از جمله کسانی بود که در مراسم غسل وکفن ونماز ودفن امام حسن عسگری (علیه السلام) شرکت نمود.
و از جمله توقیعات که از ناحیه امام عصر (عجّل الله فرجه) که به وسیله عثمان بن سعید عمری برای شیعیان صادر شد. توقیعی می باشد که به جهت به شک افتادن جمعی از شیعیان درباره وجود مقدس آن حضرت بوده که آن حضرت مردم را نصیحت می فرمایند.
هنگامی که نایب اول حضرت ولی عصر (عجّل الله فرجه) دیده از جهان فروبست شیعیان در غم واندوه قرار گرفتند وخاطر شریف ولی عصر (عجّل الله فرجه) نیز در سوگ او محزون گردیدند وطبق نامه شریفی که به افتخار فرزند بزرگوارش محمد بن عثمان از ناحیه مقدسه صادر شد به فرزندش تسلیت فرمودند در این نامه چنین آمده است:
ما برای خدائیم وبازگشتمان به سوی اوست تسلیم فرمان خدا به قضای الهی هستیم پدرت سعادتمندانه زیست ونیک از این جهان دیده بربست خدا رحمتش کند واو را به اولیاء وموالی خود ملحق سازد که همواره در راه آنها کوشا بود ودر چیزهائی که او را به خدا نزدیک سازد تلاش فراوان داشت خدای تبارک وتعالی رویش را سفید ودرخشنده گرداند ولغزشهایش را ببخشد.
در نامه دیگری که به عنوان تسلیت از آن ناحیه مقدسه حضرت ولی عصر (عجّل الله فرجه) صادر شده است نشانگر حزن واندوه زیاد حضرتش در فقدان نایب گرامیش ونیز موقعیت او نزد امامش می باشد که ضمن بشارت بر جانشینی پسرش محمد بن عثمان عمری به جای پدرش این چنین مرقوم می فرمایند:
خداوند به تو اجر جزیل وصبر جمیل مرحمت فرماید ما وشما در این حادثه دچار غم واندوه شدیم از جدائی وفراق او احساس وحشت نمودیم خدایش او را شاد ومسرور گرداند از کمال سعادت او این بود که خدای تبارک وتعالی فرزندی چون تو به او عنایت فرموده است که در جای او بنشینی ومنصب او را به عهده بگیری واز خدا برایش رحمت ومغفرت بطلبی.
عثمان بن سعید عمری فردی بزرگوار بوده که نزد امام هادی وامام حسن عسگری (صلّى الله علیه وآله وسلّم) بسیار اعتبار داشت، وهمواره آن دو امام می فرمودند: که عثمان بن سعید وفرزندش محمد بن عثمان عمری مورد اطمینان هستند. وهمگان به بزرگواری او پی برده بودند.
امام حسن عسگری (علیه السلام) هنگامی که از یمن برایشان اجناسی آورده شده بود (به عثمان بن سعید) فرمودند: او وکیل فرزندم مهدی (عجّل الله فرجه) است اموال را تحویل به او دهید.
حضرت امام حسن عسگری (علیه السلام) حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) را به چهل نفر معرفی نموده وفرمودند، بعد از مدتی فرزندم غائب می شود، پس، از سخنان عثمان بن سعید عمری پیروی کنید.
2- محمد بن عثمان عمری:
محمد بن عثمان نایب دوم حضرت ولی عصر (عجّل الله فرجه) در غیبت صغری بود، نیابت ایشان مصادف با ایام خلافت معتمد عباسی، معتضد عباسی، مکتفی عباسی وده سال از خلافت مقتدر عباسی مصادف شد ودر حدود چهل سال مقام والای نیابت خاصه را به عهده داشت ودر سال 305 دیده از جهان بربست. امام حسن عسگری (علیه السلام) خطاب به یکی از یاران درباره او چنین می فرماید وعثمان بن سعید وپسرش محمد بن عثمان هر دو مورد اعتماد هستند وهر چه بگویند از من گفته اند وهر چه روایت می کنند از من روایت کرده اند سخنان ایشان را بشنو وفرمانشان را اطاعت کن که هر دو امین ومورد وثوق هستند.
و امام عصر (عجّل الله فرجه) نیز در توقیع شریفشان در حق محمد بن عثمان عمری می فرمایند: او در هر حال مورد وثوق واعتماد ماست واو در پیش ما مقام ومنزلتی دارد که او را دلشاد می سازد خداوند لطف وکرمش را در حق او افزون کند که او مولای تواناست وهمه ستایشها مخصوص خداوند است که شریکی ندارد وصلوات وسلام ودرودهای فراوان بر رسول گرامی حضرت محمد (صلّى الله علیه وآله وسلّم) واهل بیت او باد..
توقیعات (نامه های) مبارک حضرت با همان خطی که در زمان پدرش عثمان صادر می شد بدست او صادر می گشت وبه شیعیان می رسید وشیعیان جواب سوالات خود را از طریق ایشان از امام عصر (عجّل الله فرجه) می گرفتند وواسطه بین آن حضرت ومردم بود. محمد بن عثمان پس از چهل سال افتخار خدمت وافتخار تصدی پست رفیع نیابت سرانجام در سال 305 هجری به دار آخرت شتافت وجهان تشیع را در سوگ خود به ماتم نشاند خدای رحمتش کند وما را از شفاعتش محروم نسازد.قبر آن بزرگوار در شهر بغداد می باشد، علائم وکرامات زیادی از وی ظاهر شد معجزات امام زمان (عجّل الله فرجه) بدست او آشکار می گردید وامور بسیاری را از جانب امام مهدی (عجّل الله فرجه) به شیعیان خبر می داد که همه باعث بصیرت شیعیان در خصوص وجود امام دوازدهم می گردید.
محمد بن عثمان قبری برای خود حفر نموده بود که هر روز داخل آن می شد ویک جزء قرآن را تلاوت می کرد سپس بیرون می آمد وقتی علت آن را سوال می کنند می فرماید: برای مردن اسبابی هست بعداً که از او سوال می کنند می فرماید: مامور شدم که خود را جمع وجور کنم. سپس دو ماه بعد وفات می کنند که در کتاب غیبت شیخ طوسی نوشته شده که در آخر ماه جمادی الاولی سال 305 وفات می کنند.
3- ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی:
سومین نائب خاص امام عصر (عجّل الله فرجه) است که حدود بیست ویک سال متصدی مقام مقدس نیابت بود که دوران نیابتش با دو خلیفه عباسی (مقتدر وراضی) مصادف شد ودر گذشت آن بزرگوار سال 326 هجری قمر بوده است. محمد بن عثمان که در سال آخر عمر با برکتش بسیار پیر وناتوان شده بود در دو سال آخر (304 و305ه ق) زندگی قبض (گرفتن) اموال شیعیان حاضر در مجلس فرمود: به من امر شده که به ابوالقاسم حسین بن روح وصیت نمایم.
یکبار حسین بن روح به پیشگاه ولی عصر (عجّل الله فرجه) نامه نوشت واجاره تشرف به حج خواست از ناحیه مقدس چنین پاسخ صادر شد: (لا تخرج هذه السنه)، امسال نرو، حسین بن روح بسیار اندوهگین گردید ودر فرصت دیگری اجازه خواست در پاسخ چنین فرمان رسید: (اذا کان لا بد فلن فی القافلة الاخیر.).
اگر ناگزیر از رفتن باشی با آخرین قافله حرکت کن. او نیز با آخرین قافله به راه افتاد بعد حکمت آن معلوم شد زیرا همه قافله های قبلی با راه زنان روبرو شدند وفقط قافله آخر جان به سلامت برد که آن سال به تئاثر کواکب معروف شد زیار صدها نفر از حجاج میان عراق وحجاز به دست غارتگران کشته شدند وفقط قافله آخر از قتل وغارت مصون ماند حسن بن روح بیست وسه سال نیابت را بر عهده گرفت وسرانجام در شعبان 326 هجری قمری از جهان دیه بربست وشیعیان را در غم واندوه فراوان برد.
نخستین توقیعی (نامه ای) که به دست حسین بن روح از ناحیه مقدسه صادر شده بود به این شرح بود: امام زمان (عجّل الله فرجه) خطاب- حسین بن روح چنین می فرماید:
(ما او (حسین بن روح) را می شناسیم خدا همه خوبیها ورضای خود را به او بشناساند واو را با توفیق خود سعادتمند گرداند از نامه او اطلاع یافتیم وبه وثوق او اطمینان داریم در نزد ما مقام وجایگاهی دارد که او را مسرور می گرداند خداوند احسان خود را درباره او افزون گرداند.) این توقیع در روز یکشنبه که شش شب از ماه شوال گذشته بود در سال 305 ق به دست حسین بن روح رسید.
4- ابوالحسن علی به محمد سمری:
چهارمین وآخرین نایب حضرت ولی عصر (عجّل الله فرجه) که بعد از رحلت حسین بن روح به مقام نیابت منصوب شد ومدت سه سال عهده دار این منصب بود در نیمه شعبان 329 هجری قمری دار فانی را وداع گفت وبا رحلت او باب نیابت بسته شد ودیگر کسی ادعای نیابت خاصه نمی کند مگر این که دروغگو بشد علی بن محمد سمری از اصحاب نزدیک امام حسن عسگری (علیه السلام) بوده در دوران نیابتش با دو خلیفه عباسی (راضی ومتقی) مصادف شد از توقیعات شریفی که در اواخر نیابت او توسط حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) خطاب به او صادر شد توقیع ذیل می باشد.
و اما الحوادث الواقعة فارجعوا بها الی رواة حدیثنا فانهم حجتی علیکم وانا حجة علیهم...
امام در موارد حوادثی که روی می دهد به راویان حدیث ما رجوع کنید که آنها حجت من بر شما هستند ومن حجت خدا بر آنها هستم..
و بدین سان پایه های مرجعیت وغیبت کبری استوار شد تا شیعیان در این مقطع حساس از نظر احکام اسلام بی سر پرست نمانند وبا مراجعه به مراجع عالی قدر تقلید وظائف شرعی خود را دریافته وعمل کنند.
در روزهای بیماری علی بن محمد سمری از وی پرسیدند که به چه کسی ما را توصیه می کنی؟ که بعد از تو در مسائل شرعی وحقوقی به او مراجعه کنیم؟ فرمود:
خدا مشیتی دارد که آن را انجام خواهد داد
آن گاه نامه ای را که از ناحیه مقدسه رسیده بود در آورد مهر آن را شکافت وبرای حاضران قرائت نمود متن توقیع شریف به خط حضرت بقیه الله ارواحنا فداه چنین بود:
بسم الله الرحمن الرحیم یا علی بن محمد السمری اعظم الله اجر اخوانک فیک فانک میت ما بینک وبین ستةایام، فاجمع امرک ولاتوص الی احد فیقوم مقامک بعد وفاتک، فقد وقعت الغیبة التامة، فلا ظهور الا بعد یاذن الله تعالی ذکره، وذلک بعد طول الامد وقسوة القلوب وامتلاء الارض جوراً وسیاتی من شیعتی من یدعی المشاهدة الافمن ادعی المشاهدة قبل خروج السفیانی والصیحة فهو کذاب مفتر ولا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم.
بنام خداوند بخشنده خدا پاداش برادرانت را در سوگ تو افزون سازد که شش روز دیگر رحلت خواهی کرد کارهایت را فراهم سار وکسی را بر جانشینی خود بر نگزین وبه کسی وصیت مکن که غیبت کامل- کبری فرا رسیده دیگر تا روزی که خدای تبارک تعالی بخواهد ظهوری نخواهد بود وآن مدتی بس دراز خواهد بود که دلها را قساوت خواهد گرفت وزمین پر از ظلم وستم خواهد شد در این دوران برخی از شیعیان ادعای مشاهده (نیابت خاصه) خواهند نمود آگاه باشید که هر کس ادعای مشاهده کند (نیابت خاصه) پیش از خروج سفیانی ووقوع صیحه آسمانی دروغ گفته است که هیچ کار واراده ای صورت نگیرد مگر به خواست خداوند بزرگ وبزرگوار.
اکنون ارادت خالصانه چندی از علماء شیعه را در مورد حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) بیان می کنیم:
شیخ مفید: ابو عبد الله محمد نعمان حارثی اکبرائی مشهور به شیخ مفید در یازدهم سال 336 هجری قمری تقریباً هفت سال بعد از غیبت کبری در سویقه ابن بصری از توابع اکبری شمال شهر بغداد چشم به جهان گشود ودر دامان پدر ومادری عاشق ودلباخته مکتب اهل بیت عصمت وطهارت پرورش یافت شیخ مفید در کودکی به همراه پدر به بغداد آمد وفراگیری علوم اسلامی را نزد دانشمندان بزرگ آن زمان آغاز کرد تا این که خود از بزرگترین عالمان ومتفکران تاریخ اسلام شد ایشان با پنج واسطه به سعید بن جبیر می رسد که از شاگردان وپیروان امام چهارم حضرت امام سجاد (علیه السلام) بوده او نخستین کسی است که در علم تفسیر کتاب نوشته است او به دست حجاج بن یوسف ثقفی شیهد شد به علت عقیده به تشیع.
شیخ مفید نیز همانند جد خود در جهاد وکوشش برای حق وروشن کردن حقیقت به مقامی رسید که در رواج دین خدا از هیچ چیز پروا نداشت زندگی او آکنده بود از علم وعمل وکوشش وتلاش وبهره گرفتن وبهره رساندن تا آن جا که همه فضیلتها در او جمع شد. بیشتر زندگیش در ترویج مذهب ودفاع از حق ومبارزه علمی با مخالفان گذشت او با فرقه هایی مانند معتزله، مرحبه، اشاعره، خوارج، زیدیه وواقفیه و... مبارزه علمی می نمود. شاگردان بزرگی از جمله سید مرتضی علم الهدی، سید رضی سیخ الائفه طوسی و... تربیت نمود.
لقب شیخ مفید را نیز حضرت بقیه الله (عجّل الله فرجه) به او عنایت فرمودند وحقاً او برای شیعیان ودیگران مفید بود از ویژگیهای شیخ مفید مقامات روحی ومعنوی او بوده او با پاک کردن باطن خود از تیرگیها وظلمتها وخلاصه از رذائل روحی قلب وروح خود را آماده برای کسب اسرار ومعارف الهی نمود. در سال 393 ق بدست بهاء الدوله دیلمی تبعید گردید شیخ مفید در اثر تبعیدها وگرفتاریها استقامت وصبر را از دست نداد تا جایی که نام او پر آوازه شد. تالیفات آن مرد بزرگ به دویست جلد می رسد که نیمی از آنها در تبیین عقائد حقه وامامت وولایت می باشد وچون عاشق وشیدای امام زمانش حضرت ولی عصر (عجّل الله فرجه) بود کتب ورسائل متعددی راجع به آن حضرت به رشته تحریر در آوردند مانند کتاب الغیبه- منحصر فی الغیبه جواب الفارقین فی الغیبه و... حضرت ولی عصر (عجّل الله فرجه) به پاس این زحمات از ایشان تجلیل نموده ومفتخر به نامه ها وتوقیعاتی کردند چنانچه که در فرازی از آن توقیعات می فرمایند: نامه ای به برادر با ایمان ودوست رشید ما ابو عبد الله محمد بن نعمانی- شیخ مفید که خداوند عزت وی را مستدام بدارد. بعد در قسمتی دیگر نامه می فرمایند: از آن جا که در راه یاری حق وبیان سخنان ونصایح ما صادقانه کوشیدی خداوند این افتخار را به شما ارزانی داشته وبه ما اجازه فرموده است که با شما مکاتبه کنیم. خداوند او را با موالیانش محشور فرماید.
علاقمندان را جهت اطلاع بیشتر از زندگانی پر برکت وی به کتاب امام زمان (عجّل الله فرجه) وشیخ مفید ارجاع می دهیم.
اکنون حکایتی را از یکی از عاشقان وجود مقدس بقیة الله الاعظم حجة ابن الحسن العسگری روحی فداه نقل می نمائیم.
مرحوم آیة الله العظمی حاج شیخ عباس طسوجی می فرمود: در یکی از شبها که تا پاسی از شب طبق معمول (کتاب شریف جامع الاثر فی حالات حجة ثانی عشر)(83) را تدوین وجمع آوری می نمودم، از سقف اطاق صدایی بی نهایت زیبا ودلنشینی را شنیدم که فرمود: دو مقام از مقامات سید ابن طاووس به تو داده شد.
1- استجابت دعا 2- تاثیر نفس در موعظه.
و از آن به بعد هر چه از خداوند طلب نمودم مستجاب شد وهر کسی را نصیحت می کردم قبول می نمود.
و اما در مورد استجابت دعا، ایشان می فرمودند: در صبح جمعه ای یکی از سادات بزرگوار ما را به منزل خود به میهمانی دعوت نمود وقتی صبحانه تمام شد وخواستند سفره را جمع کنند، دوستان اصرار کردند شما دعا کنید من هم برای تعجیل در فرج حضرت ورفع گرفتاری از مومنین وبرای صاحب منزل دعا نمودم. آن گاه در پایان دعا گفتم خداوندا برای این که به میهمانان نشان دهی که دعای ما مستجاب شده بارانی را نازل کن که این درختی که در منزل آیة الله مفتی الشیعه، قرار دارد برگ های شسته شود، وما منظره زیبای را ببینیم. همین که کلامم تمام شد، باران شروع به باریدن گرفت به طوری که آب باران از باغچه لبریز شد وحیاط را پر کرد.
به صاحب خانه گفتم منزل ما قدیمی است وبا باریدن این باران ترس این را دارم که ناودآنها بگیرد وضرری به منزل ما برسد.
از صاحب خانه خداحافظی نموده، به قصد حرکت به طرف منزل به راه افتادم، با کمال تعجب دیدم تکه ابری فقط بر روی منزل آیة الله مفتی الشیعه قرار گرفته وباران بر بام چند همسایه وقسمتی از مدرسه حجتیه که در کوی حرم واقع است می بارد. شخصی که تازه از شهرستان به قم آمده بود واو هم میهمان صاحب خانه بود، با دیدن این اوضاع، درخواست نمود که دعایی برای او بنمایم تا در نزدیکی حرم حضرت معصومه (سلام الله علیها) صاحب مغازه ومنزلی شود من هم دعا نمودم واو هم در مدت کوتاهی به حاجت خود رسید. واین واقعه ای بود که اینجانب شخصاً از پدر بزرگوارم شنیده بودم ودر اینجا فرصت را مناسب دیدم تا دیگران را نیز از اثرات وبرکات یاد نمودن وتوجه خالصانه داشتن به وجود مقدس قطب عالم هستی بقیة الله الاعظم روحی فداه آگاه سازم.
سید بن طاووس: خاندان ابن طاووس از بزرگترین خاندان علماء شیعه می باشند که شخصیتهای بزرگی که همگی آنان از فقهای محدثین متکلمین، ادبان وفرزانگان ودانشمندان بنام جهان اسلام بوده اند که بعضی از آنها در کتاب امام زمان (عجّل الله فرجه) وسید بن طاووس نوشته آقای سید جعفر رفیعی آمده است. یکی از بزرگان رضی الدین علی بن موسی بن جعفر بن طاووس حسنی حسینی معروف به سید ابن طاووس می باشد البته از این خاندان سه نفر دیگر هم مشهور به سید ابن طاووس بوده اند که یکی فرزند ودیگر برادر وی وسومی از برادر زادگان او می باشند همگی از جانب مادر نواده شیخ طوسی پیشوای مجتهد شیعه هستند.
زیرا جعفر جد رضی الدین وداماد شیخ طوسی بوده است.
خود او در مورد ولادتش می فرماید: ولادتم قبل از ظهر روز پنجشنبه نیمه ماه محرم سال 580 در حله سیفیه بوده است از استعداد درخشان ونبوغ کم نظیر برخوردار بود لذا علوم آن زمان را در اندک زمانی فرا گرفت وبی نیاز گشت تالیفات زیادی داشته است وی سعی می کرد تمام اعمالش مورد رضای حضرت ولی عصر (عجّل الله فرجه) بوده باشد از کتب سید بن طاووس بجز قلیلی از آنها به ما نرسیده است. وبعضی در اثر گذشت زمان وطوفان حوادث از بین رفته اند وبعضی دیگر از آنها هنوز خطی اند وبه چاپ نرسیده است فهرست حدود شصت جلد از تالیفات وی در کتاب امام زمان (عجّل الله فرجه) وسید بن طاووس ذکر شده است.
او چنان حقوق امام زمان (عجّل الله فرجه) را رعایت کرده تا این که به مقامات والائی رسید زیرا رعایت حق حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) مایه بزرگ شدن وتقرب جستن نزد خداوند است هر چه معرفت ومحبت نسبت به آن حضرت بیشتر شود ورعایت حقوق آن جناب نیز بیشتر ومنزلت شخص نزد حضرتش می گردد وچنان که سید بن طاووس عمل کرد وبه مقامی رسید که آن حضرت در ملاقات اسماعیل هرقلی او را فرزند خود می خوانند ومی فرمایند: به فرزندم رضی (اسم دیگری از سید بن طاووس) بگو که نامه ای به علی بن عوض درباره تو بنویسد ومن به او سفارش می کنم که هر چه بخواهی به تو بدهد. اصل قضیه اسماعیل هرقلی در کتاب امام زمان وسید بن طاووس موجود می باشد.
سید ابن طاووس مسئله انتظار را یک ویژگی بسیار مهم می دانست وآن را ضامن ساختار شخصیت بشر وجامعه می شمرد چنان که امام هادی (علیه السلام) می فرماید: هر گاه امام زمانتان زندگی غائبانه را شروع کرد چشم به راه منتظر ظهورش باشید لذا ودر نوشته های خویش دائم سخنی از انتظار ویا حضرت ولی عصر (عجّل الله فرجه) آمده وبه عنوان وصیت وسفارش به فرزندان وتمام فرزندان مکتب تشیع پیام انتظار ویاد آن امام عزیز برای نسلهای آینده به یادگار می گذارد تا آنان نیز بخود آیند. از تشرفات آن جناب خدمت مقام مقدس حضرت ولی عصر (عجّل الله فرجه) که در کتاب نجم الثاقب آورده بدین شرح است:
سید بن طاووس قدس الله سره می فرماید:
در یک سحرگاه در سرداب مطهر از حضرت صاحب الامر (عجّل الله فرجه) این مناجات را شنیدم که می فرمود: (اللهم ان شیعتنا خلقت من شعاع انوارنا و...) یعنی خدایا شیعیان ما را از شعاع نور ما وبقیه طینت ما خلق کرده ای آنها گناهان زیادی به اتکاء بر محبت به ما وولایت ما کرده اند اگر گناهان آنها گناهی است که در ارتباط با تو است از آنها بگذر که ما را راضی کرده ای وآن چه از گناهان آنها در ارتباط با خودشان ومردم هست خودت بین آنها را اصلاح کن واز خمسی که حق ما است به آنها بده تا راضی شوند وآنها را از آتش جهنم نجات بده وآنها را با دشمنان ما در سخط خود جمع نفرما.
آن بزرگوار در هفتاد وپنج سالگی سال 644 قمری دار فانی را بدرود گفت وقبر مطرش در جوار جد بزرگوار حضرت علی (علیه السلام) می باشد. (84)
چرا از اول غیبت کبری واقع نشد؟
زیرا باور کردنش برای مردم ممکن نبود وباید کم کم این موضوع بر مردم نشان داده می شد، که مردم آگاهی داشته باشند. وغیبت صغری ونواب اربعه که مدتی واسطه میان مردم وحضرت بودند مردم را آماده به قبول غیبت کبری نمودند.
و حضرت هادی (علیه السلام) هم با مردم کمتر معاشرت می نمود که مردم عادت کنند. وامام حسن عسگری (علیه السلام) هم از پشت پرده با مردم صحبت می کردند، که مردم عادت کرده وایمانشان از دست نرفته ومنحرف نشوند، وهنگامی که مردم آماده شده وزمینه مساعد گشت، حضرت غیبت کبری را شروع نمودند. غیبت کبری حد واندازه ای ندارد ولی به قدری طولانی می شود که عده ای منحرف می شوند، مثلاً حضرت علی (علیه السلام) فرمود: بقدری غیبت حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) طولانی می شود که مردم می گویند: خداوند نیازی به خاندان (آل محمد (علیه السلام)) ندارد.
امام سجاد (علیه السلام) فرمودند: یکی از ویژگیهای امام زمان، طول عمر اوست که از ویژگی های حضرت نوح (علیه السلام) بوده است.
فلسفه غیبت حضرت مهدی (عجّل الله فرجه):
امام صادق (علیه السلام) می فرماید: مهدی (عجّل الله فرجه) به ناچار غیبت خواهد نمود، بطوری که عده ای شک کنند. وحکمتی در این غیبتش وجود دارد، که حکمتش ظاهر نمی شود. مگر بعد از ظهورش، همچنان که سوراخ کردن کشتی وکشتن آن جوان بدست حضرت خضر برای موسی آشکار نشد، مگر در وقت جدا شدن از یکدیگر.
و حضرت صادق (علیه السلام) فرمودند: غیبت امام زمان (عجّل الله فرجه) سری از اسرار خداوند است، بعلت این که خداوند حکم است، هیچ کاری را بیهوده انجام نداده واین غیبت از روی حکمت است. وسه حکمت برای غیبت امام زمان بیان شده که بوسیله احادیث بدست آمده:
1- آزمانش مردم
2- محفوظ ماندن از بیعت با ستمگران
3- بوسیله غیبت حضرت از خطر قتل نجات می یافت.
و این کلام مطابقت دارد با کلام معصوم که فرمود:
غائب می شود زیرا از جان خود بیمناک است.
و همچنین امام حسن عسگری (علیه السلام) که فرمود: فرزندم مهدی (عجّل الله فرجه) را به چهل نفر بیشتر نشان نخواهم داد (یعنی اگر همه بدانند جانش در خطر خواهد بود).
از روایات معلوم است که با بیان پیامبر که حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) ظلم وستم را نابود می کند. دو گروه از مردم همواره حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) را مورد توجه خاص قرار می دادند:
1- مظلومین که حق خود را طلب می کردند.
2- ظالمین که همواره مراقب بودند که چنین شخصی را شهید کرده ومانع محقق شدن عدل وداد شوند.
و حق مظلوم گرفته نخواهد شد، مگر با نابودی ظلم وستم وآماده شدن شرایط آن وایجاد حکومتی عدالت گستر، که به امر خداوند، بدست حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) محقق خواهد شد.
این آیات قرآن کریم همگی دلالت بر علم امام زمان (عجّل الله فرجه) دارند:
1- عالم الغیب فلا یظهر علی غیبه احداً الا من ارتضی من رسول (85)
خداوند داننده غیب است وجز آن کسی را از میان فرستادگانش که خود بدان راضی باشد، کسی دیگری را بر علوم غیب مطلع نخواهد کرد.
2- قل هل یستوی الذین یعلمون والذین لا یعلمون انما یتذکر اولو الالباب (86)
بگو آیا آنان که می دانند با آنهایی که بی نصیب از دانش هستند برابرند؟
منحصراً اندیشمندان متذکر می شوند وبه حقیقت میل می کنند.
3- وما یعلم تاویله الا الله والراسخون فی العلم (87)
از حقیقت وباطن ناپیدای آن جز خداوند وآنان که جانشان در ژرفای دانش الهی آرام گرفته اند کسی با خبر نیست.
4- بل هو آیات بینات فی قلوب الذین اتوا العلم (88)
چنین نیست، بلکه قرآن همان آیات روشن الیه است که در قلوب صاحبان دانش وفرهیختگان واقعی جای گرفته است.
1- حمران بن اعین از امام باقر (علیه السلام) در مورد آیه
عالم الغیب فلا یظهر علی غیبه احداً
توضیح خواست، امام (علیه السلام) ادامه آیه را که می فرماید (الا من ارتضی من رسول) تلاوت کرده وفرمود: به خدا قسم محمد از کسانی بود که پروردگار بر علم واطلاع او به غیب، رضا داده بود، اما این که فرموده است: (عالم الغیب) به این معنی است که خداوند قبل از این که چیزی را خلق کند وعلم وتدبیر آن را به ملائکه بسپارد خود به آن چه از قضا وقدر الهی که از آفریده های پنهان است عالم است، حمران!این همان علمی است که فقط در نزد خداوند است، ومشیت خدا نیز در دائره همین علم الهی قرار دارد که هر وقت بخواهد آن را به انجام می رساند وهر گاه مصلحتی باشد، بدا (توقف از انجام کار) حاصل می شود ومشیتش را جاری نمی نماید. اما علمی که از قلم تقدیر الهی بگذرد، دیگر برگشتنی در آن نیست وآن همان علمی است که از ناحیه پروردگار به رسول الله (صلّى الله علیه وآله وسلّم) وسپس به ما می رسد.(89)
2- امام باقر (علیه السلام) در مورد آیه:
هل یستوی الذین یعلمون والذین لا یعلمون انما یتذکر اولو الالباب
فرمود: آنها که می دانند، ما هستیم، وبی نصیبان از دانش، دشمنان ما هستند واندیشمندان متذکر شونده، شیعیان ما هستند. (90)
3- امام صادق (علیه السلام): راسخون وآرام گرفتگان در ژرفای دانش الهی ما هستیم وحقیقت باطن آن را می دانیم. (91)
4- امام صادق (علیه السلام) درباره آیه (بل هو آیات بینات فی صدور الذین اوتوا العلم) فرمود: (الذین اوتوا العلم)(صاحبان دانش وفرهیختگان)، ما امامان هستیم. (92)
5- امام صادق (علیه السلام): همانطور که گیاه از بهترین بذر می روید ونهال در نهایت بالندگی می روید، علم به کتاب خدا وسنت پیامبر نیز همان گونه در دل مهدی (عجّل الله فرجه) می روید، پس هر کدام از شما که عمرش به جایی رسید که او را ببیند باید او را مخاطب قرار داده وعرض کند:
السلام علیکم یا اهل بیت الرحمة والنبوة ومعدن العلم وموضع الرسالة (93)
سلام بر شما ای خاندان رحمت وواسطه نزول آیات الهی بر بشر وای اصل واساس دانش وفرودگاه رسالت الهی.
6- امام باقر (علیه السلام) درباره آیه
قل ارءیتم ان اصبح ماوکم غوراً، فمن یاتیکم بماء معین (94)
بگو اگر آبی که می آشامید به زمین فرو رود چه کسی آب گوارا به شما خواهد رساند؟ فرمود: این آیه درباره اما قائم (عجّل الله فرجه) نازل شده است یعنی اگر امام شما غائب شود که ندانید در کجاست چه کسی امامی ظاهر برای شما به پهنه هستی خواهد آورد تا اخبار زمین وآسمان وحلال وحرام خدا را برای شما بیان نماید؟... به خدا قسم تاویل وحقیقت این آیه نیامده است وقطعاً خواهد آمد. (95)
7- امام صادق (علیه السلام) می فرماید: وقتی نوبت به حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) برسد، خداوند هر بلندی دور از دسترس را برای او پست، وهر پستی را برایش بلند خواهد کرد تا این که دنیا برای او مثل کف دستش خواهد شد. (96)
8- کمیل بن زیاد از امیر المؤمنین (علیه السلام) نقل می کند که فرمود: ای کمیل!هیچ علمی وجود ندارد مگر این که کلید آن در دست من است وهیچ رازی در عالم نیست مگر این که در اختیار قائم (عجّل الله فرجه) است. از کمیل!
ذریة بعضها من بعض والله سمیع علیم (97)برگزیدگان- از آل ابراهیم- برخی از نسل یکدیگرند وخداوند- به اقوال واحوال اطاعت کنندگان از خدا ورسول وروی گردانان از حق- شنوا وداناست. ای کمیل، گذشتگان شما بی تردید به این عالم باز می گردند وآیندگان شما بدون شک- در کنار مهدی (عجّل الله فرجه) بر دشمنان پیروز خواهند شد. (98)
صفر بن دلف می گوید: از امام جواد (علیه السلام) شنیدم که می فرمود: امام بعد از من پسرم امام هادی (علیه السلام) است، امر او امر من، سخن من واطاعت او اطاعت از من است؛ امامت پس از او به پسرش امام حسن عسگری (علیه السلام) می رسد، امر او امر پدرش، سخن او سخن پدرش وپیروی از او پیروی از پدرش است. سپس ساکت شد. عرض کردم: یابن رسول الله، پس امام بعد از امام حسن عسگری (علیه السلام) کیست؟ امام جواد (علیه السلام) سخت گریه کرد. سپس فرمود: بعد از امام حسن عسگری، فرزندش قائم به حق، امام منتظر است. بعد عرض کردم: چرا آن حضرت منتظر نامیده شده است؟ فرمود: زیرا دوران غیبت او بسیار طولانی می شود، دینداران وخدا جویان ناب منتظر خروج او هستند وشکاکان بی ایمان، او را انکار می کنند، منکران حق ودیانت- یاد ونام او را مسخره می کنند، وعده زیادی برای ظهور او وقت وزمان تعیین مینمایند، برخی که شتابزده وعجولند- یا با متوسل شدن به مدعیان دروغگو یا با ناامید شدن از آمدن مهدی (عجّل الله فرجه) وانکار او- خود- ودینشان را به نابودی می کشانند ومسلمانان واقعی که تسلیم امر امامت هستند از خطرها رسته ونجات می یابند. (99)
جابر می گوید: در خدمت امام باقر (علیه السلام) بودم که مردی وارد شد- وامام شروع به صحبت فرمود- تا به اینجا رسید که فرمود: از آن روز، امام غایب، مهدی نامیده شده است که به امر پنهان از تمام مردم، رهنما می شود ؛ او تورات به تورات، در بین اهل انجیل به انجیل، در میان اهل زبور به زبور ودر میان اهل قرآن با قرآن حقانیت خود را ثابت می کند، (100) آن چه از اموال دنیا که روی زمین ظاهر یا در دل زمین پنهان است برای او جمع شده ودر خدمتش قرار می گیرد، سپس به مردم می فرماید: آن چه که از پیوند خویشاوندی بریدید وقطع رحم نمودید، خونهایی که ریختید وحرامهایی که انجام دادید همه را اصلاح وجبران کنید. به آن حضرت چیزی داده می شود که به پیشینیان او داده نشده است... (101)
ابو سعید خراسانی می گوید: به امام صادق (علیه السلام) عرض کردم: آیا مهدی وقائم یکی هستند؟ حضرت فرمود: آری، گفتم: چرا آن حضرت مهدی نامیده شده است؟ فرمود: زیرا به تمام امور پنهان رهنما می شود وقائم نامیده شده است زیرا بعد از آن که بمیرد (یعنی هنگامی که مردم او را فراموش کردند)(102) به امر بسیار مهمی قیام می کند. (103)
از امام صادق (علیه السلام) به نقل از پدران بزرگوارش آمده است: رسول الله (صلّى الله علیه وآله وسلّم) فرمود: قائم از نسل من است، نام او نام من، کنیه اش کنیه من، سیما وقامتش سیما وقامت من وروش او روش من است، مردم را بر پیروی از من ودینم وآنان را به کتاب خدا دعوت می کند، هر که از او اطاعت کند از من اطاعت کرده است... (104)
محمد بن عجلان می گوید: امام صادق (علیه السلام) فرمود: وقتی قائم (عجّل الله فرجه) قیام کند از نو مردم را به اسلام دعوت می کند، مردم را به چیزی که کهنه وفراموش شده است واکثریت مردم از آن جدا شده وبه گمراهی افتاده اند هدایت می نماید، قائم (عجّل الله فرجه)، مهدی نامیده شده است زیرا به چیزی که دیگران نسبت به آن گمراه شده اند رهنما می شود وقائم نامیده شده است زیرا به حق قیام می نماید. (105)
محمد بن علی سلمی می گوید: امام باقر (علیه السلام) فرمود: همانا مهدی، مهدی نامیده شده است زیرا به امری پنهان وآن چه در دل مردم نهفته است رهنما می شود... (106)
هر چند تمام این روایات در صدد توضیح معنی کلمات قائم، منتظر، ومهدی هستند اما هر کدام معنایی جدا از معنای ذکر شده در روایات دیگر را بیان می کنند ولی در عین حال با اندکی دقت معلوم می شود که بین این معنیهای متعدد ومختلف منافاتی وجود ندارد.
شایسته است خواننده محترم در این حدیث دقت بیشتری به خرج دهند؛ عبارت لانه یقوم بعد موت ذکره وارتداد اکثر القائلین او پس از این که یاد ونامش از خاطرها رفت وبیشتر معتقدان به او از دین واعتقاد به آن حضرت بر می گردند مهدی (عجّل الله فرجه) قیام می کند که در توضیح معنی قائم آمده است، وعبارت (فینتظر خروجه المخلصون)، دینداران وخدا جویان ناب منتظر خروج او می مانند که در توضیح معنی منتظر آمده است، عبارات شایسته دقت وتفکر هستند. (107)
منکران امام زمان (عجّل الله فرجه) وجواب امام صادق (علیه السلام) وامام باقر (علیه السلام) در این باره:
1- سدیر صیرفی می گوید: از امام صادق (علیه السلام) شنیدم که می فرمود: صاحب الامر (عجّل الله فرجه) با حضرت یوسف (علیه السلام) شباهتی دارد، گفتم: زندگی آن حضرت را می فرمائید یا غیبتش را؟، فرمود: بد اندیشان این امت چه چیزی را درباره حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) انکار می نمایند؟؛ برادران یوسف که نوادگان وفرزندان پیامبر بودند یوسف را فروختند آن گاه- بعد از مدتی- با او هم حبت شدند وبا وجود این که برادرشان بود او را نشناختند تا این که حضرت یوسف، خود را به آنان معرفی کرد وفرمود: (انا یوسف وهذا اخی)(108)
این امت دور از رحمت الهی چه چیزی را انکار می کنند؟ آیا این که خداوند مدتی با حجت خودش همان کاری را انجام دهد که با یوسف انجام داد- قابل انکار است-؟ (109)
2- ابو حمزه ثمالی می گوید: روزی در خدمت امام باقر (علیه السلام) بودم، وقتی مردم از حضورش مرخص وپراکنده شدند خطاب به من فرمود: ای اباحمزه، از مسائل مسلم وحتمی در نزد خداوند که به هیچ رو قابل تغییر نیست قیام قائم ماست، پس هر که در آن چه می گویم شک کند در حالی خدا را ملاقات خواهد کرد که به او کفر ورزیده واو را انکار کرده باشد... (110)
3- ابو بصیر می گوید: امام صادق (علیه السلام) فرمود: وقتی امام قائم (عجّل الله فرجه) ظهور کند عده زیادی از مردم، او را انکار خواهند کرد، زیرا در سیمای جوانی رشید ظاهر خواهد شد، وجز مومنینی که خداوند در عالم زر از آنها پیمان گرفته است کسی بر اعتقاد به او باقی نخواهد ماند. (111)
4- در حدیث هشام بن سالم از امام صادق (علیه السلام) از پدران بزرگوارش آمده است که فرمود: رسول الله (صلّى الله علیه وآله وسلّم) فرمود: قائم از نسل من است... هرکس از او اطاعت کند از من اطاعت کرده وهر کس از او سرپیچی کند از من سر پیچی کرده است، هر کس غیبت او را انکار کند مرا انکار کرده است وهر کس از او سرپیچی کند از من سرپیچی کرده است، هر کس غیبت او را انکار کند مرا انکار کرده است وهر که او را دروغ پندارد، مرا دروغ پنداشته است، هرکه او را به راستی قبول کند وبپذیرد، مرا تصدیق کرده است، از آنان که سخن مرا درباره او دروغ می پندارند وسخنم را انکار می کنند وامتم را از اعتقاد به او وراهش گمراه می نمایند به خدا شکایت می برم، (وسیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون)(112)(113)ستمکاران به زودی خواهند فهمید که به کدام جایگاه بر خواهند گشت.
علت انکار کردن حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) چیست؟
1- امام صادق (علیه السلام) در مورد آیه (واذ اخذ ربک من بنی آدم) فرمود: پیمانی که از آنان گرفته شد نسبت به خداوند، اقرار به ربوبیت، نسبت به پیامبر، اقرار به نبوت، ونسبت به امیر المؤمنین وامامان، اقرار به امامت آنان بود، آن گاه فرمود: (الست بربکم) وامام (علیه السلام) بعد از تلاوت این قسمت از آیه اضافه فرمود: وآیا محمد پیامبر شما نیست؟ وآیا علی امام شما نیست؟ وآیا ائمه هدایتگر به سوی حق، امامان شما نیستند؟ آنگاه بنی آدم گفتند آری (قالوا بلی)، پس خداوند فرمود (ان تقولوا یوم القیامة) یعنی تا این که در روز قیامت نگویید:
(انا کنا عن هذا غافلین)(114)(115)؛ یاد آر آن هنگام را که پروردگارت از پشت فرزندان آدم ذریه آنها را- احضار کرد- وبر ربوبیت خود گواهشان گرفت واز ایشان پرسید که آیا من پروردگار شما نیستم گفتند بلی شهادت می دهیم که هستی تا این که روز قیامت نگویید- شما بنی آدم- ما از این موضوع کاملاً بی اطلاع بودیم.
2- حسین بن نعیم صحاف می گوید: از امام صادق (علیه السلام) در مورد آیه (فمنکم کافر ومنکم مومن)(116)سوال کردم. امام (علیه السلام) فرمود: خداوند در روز میثاق که بنی آدم ذراتی در صلب آدم بودند، کفر وایمان مردم را با اعراض از ولایت ماو تمسک به آن، به ایشان شناساند. (117)
3- امام رضا (علیه السلام) در پاسخ نامه عبد الله بن جندب می فرماید: شیعیان ما ونیز پدرانشان با نام ونشان مشخص شده اند، خداوند از ما وآنها پیمان گرفته است، در مسیر ما هستند وبه جایگاه ما راه می یابند، جز ما وآنها کسی تا روز قیامت بر اسلام باقی نمی ماند... (118)
در حدیث صقر بن دلف در توضیح این که چرا امام منتظر، منتظر نامیده شده است، از قول امام جواد (علیه السلام) آمده بود که: فینتظر خروجه المخلصون... وینجو فیها المسلمون دینداران وخداجویان ناب منتظر خروج او هستند...و مسلمانان واقعی که تسلیم امر امامت هستند از خطرها رسته ونجات می یابند. ودر حدیث ابو بصیر از امام صادق (علیه السلام) نقل شد که فرمود: فلا یثبت علیه الاکل مومن اخذ الله میثاقه فی الزر الاول جز مومنینی که خداوند در عالم زر از آنها پیمان گرفته است، کسی بر اعتقاد به او باقی نخواهد ماند. از این دو عبارت واحادیثی که در این فصل ذکر شد فهمیده می شود که: انکار منکران ودشمنی ورزیدن دشمنان دارای سبب وعلتی ازلی است وشاید به مساله طینت وسرشت که در احادیث طینت به آن پرداخته شده است برگردد. (119)
کسانی که می گویند امام زمان (عجّل الله فرجه) سالها پیش شهید شده صحیح نیست:
اولاً: این گونه عقائد تناقضی آشکار با تمامی روایات وارده واحادیث از رسول اکرم (صلّى الله علیه وآله وسلّم) وسایر امامان (علیه السلام) دارد که همگی دلالت بر حیات وزنده بودن حضرت دارد واگر قرار باشد این عقیده را قبول کنیم، آنگاه لازم می آید تا تمامی احادیث مذکوره وهمچنین آیات متعددی از قرآن کریم را که دلالت بر حقانیت وزنده بودن حضرت دارد نادیده بگیریم همچون (بقیة الله خیر لکم ان کنتم مومنین)(120) ترجمه: بقیة الله برای شما بهتر است اگر مومن ومسلمانید.
و آیه شریفه دیگر که می فرماید: عاقبت زمین به ارث گذاشته خواهد شد برای مستضعفین.
و آیات متعدد دیگر که همگی باطل بودن این مدعا وعقیده را ثابت می کند وهمان طور که در این کتاب هم توضیح داده ایم شهادت حضرت بدست ظالمی اصلاً صحیح نیست وحضرت به اجل طبیعی وفات خواهند نمود، واگر قرار باشد حضرت مهدی
(عجّل الله فرجه) در حکومت عدل ودادی که بر پا نموده وتمام جهان را فرا گرفته، آن گاه خودش گرفتار ظلم وستم شود، وبه ظلم شهید شود محال وغیر ممکن خواهد بود.
ثانیاً: در تمام ادیان دیگر هم به نوعی منتظر ظهور شخصی هستند که اصلاح کننده زمین است.
ثالثاً: این نوع شهدی شدن (که هنوز قیامی صورت نگرفته) به مصلحت جامعه ودین نیست، واگر امام زمان شهید شود، دیگر جانشین ندارد، وآنگاه محقق خواهد شد معنی روایت (لو لا الحجة لساخت الارض باهلها) یعنی اگر حجت خدا بر روی زمین نباشد زمین اهل خود را هلاک خواهد کرد، وبلا فاصله وعده الهی که در قرآن راجع به متلاشی شدن زمین داده شده تحقق خواهد یافت. رابعاً: اگر حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) شهید شده باشد، پس تکلیف تشکیل یک حکومت فراگیر چه خواهد شد؟
مگر خداوند قدرت حفظ امام زمان (عجّل الله فرجه) را نداشت که حضرت غایب شد؟
خواست خداوند بگونه ای است که دوست دارد تمام کارها بصورت عادی انجام گیرد وبنا نیست خداوند بر خلاف عوامل طبیعی کاری صورت دهد، زیرا در غیر این صورت دیگر دنیا جای آزمایش وامتحان نبود.
در اینجا سوال دیگری پیش می آید مگر غیبت حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) خود نوعی از عوامل غیر طبیعی محسوب نمی شود که حضرت بیش از هزار سال داشته باشد ودر حال حاضر هم ناظر بر اعمال ما باشند وفقط برای افرادی خاص ظاهر شوند؟ در جواب باید گفت خواست ومشیت الهی بر این امر قرار گرفته است یعنی همان طور که در مورد حضرت خضر (علیه السلام) خداوند استثناء قرار داده وایشان را از زمان حضرت موسی تا بحال زنده نگه داشته وهم اکنون نیز ملازم وهمراه حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) می باشد وهمانطور که حضرت عیسی مسح را به آسمانها برده که قرآن نیز آن را تایید می کند وهمان طور که اصحاب کهف هنوز هم در خواب هستند تا با ظهور حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) به حضرت ملحق شوند عمر طولانی واحاطه کامل داشتن حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) بر اعمال مردم خود نوعی قدرت نمایی ومعجزه ای بزرگ از طرف خداوند است برای حقانیت واثبات وجود مقدس آن بزرگوار که رسول اکرم وتمامی امامان شیعه در مورد حقانیت مهدی (عجّل الله فرجه) مطالب بی شماری عنوان کرده اند که در این کتاب هم اشاره شده است.
اگر امام زمان فقط برای علماء ومومنین ظاهر می شد وغیبت کبری نمی نمود مشکلاتی رخ می داد از جمله ناچار بود که معجزاتی را انجام دهد، که آنان یقین بر حقانیتش کنند (وممکن بود افراد فریبکاری پیدا شوند که مردم را فریب دهند وادعای امامت کنند، واین خود مشکلی ایجاد می کرد.) عده ای از افراد فریب کار دیگری هم پیدا می شدند که دائماً ادعا می کردند که خدمت حضرت رسیده اند، وخلاف شرع ها را به او نسبت میدادند، که به اهداف خود برسند. البته ممکن است در حال حاضر افرادی نیز به خدمت حضرت برسند ولی اجازه بیان آن را نداشته باشند وبه احدی از این ملاقات چیزی نگویند.
بواسطه وجود امام است که خداوند شناخته شده وبلاها از شیعیان دور می شود وعبادات بطور شایسته انجام می گیرد، واگر امام نباشد رابطه بین عالم مادی وعالم معنوی قطع می شود امید به ظهور حضرت، مایه آرامش ودل گرمی مومنین می شود، وتنها امیدی که باعث روشنی دلهای آنان می شود فقط انتظار فرج است.
و ایجاد امیدواری ودل گرمی برای مومنین که روزی حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) خواهد آمد، واهداف محقق خواهد شد.
همان طور که مردم از خورشید پشت ابر استفاده می کنند،
مومنین نیز از وجود امام زمان (عجّل الله فرجه) در غیبت کبری استفاده می کنند.
و همان طور که مردم بوی دلنشین عطر را می فهمند ولی نمی توانند آن رایحه دلنشین را ببینند وفقط می بویند، صلحا ونجبا واوتاد با تمام وجود خود حضور با برکت ولی عصر (عجّل الله فرجه) را در تمام نقاط جهان احساس می کنند ورابطه معنوی خود را با حضرت حفظ کرده اند.
و احادیث طویل العمر بودن امام زمان خبر داده اند:
امام حسن عسگری فرمودند، بعد از من فرزندم مهدی (عجّل الله فرجه) امام شماست که دو سنت پیامبران در موردش اجرا می شود:
الف) طویل العمر بودن آن حضرت که اگر چه بیش از هزار سال از عمرش می گذرد، ولی چهل ساله بنظر می رسد.
ب)غایب بودن از چشم مردم که از بس طولانی می شود دلها تاریک شده وفقط افراد نیکو سیرت منحرف نمی شوند. که در حال حاضر مدت زمان غیبت کبری حضرت مهدی (عجّل الله فرجه)(یکهزار ویکصد وشصت ودو سال) می باشد.
نشانه های متکبرین با توجه به آیات قرآنی چنین است. (برتری جویی، ایجاد تفرقه، اسراف کاری، تحقیر مردم، فساد، قبول نکردن حق، ترویج کفر) از مطالبی که درباره متکبرین وارد شده چنین برداشت می شود. متکبران اقلیتی بیش نیستند که به مردم زور می گویند ومستضعفین اکثریتی هستند که قدرت واقعی آنان می باشند. مهم ترین عامل بدبختی مستضعفین احساس ضعف آنان است که خود را کوچک احساس می کنند، راه علاج آن این است که به قدرت خود پی برده وزیر بار مستکبران نروند، راه دیگر نجات مستضعفین این است که شخصیت گمشده خود را پیدا کرده وقید وبندها را از میان بردارند. اگر چه دشوار باشد، خداوند فرموده وارثان اصلی زمین مستضعفان هستند.
امام باقر (علیه السلام) فرمودند: حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) دست بر سر مومنین گذاشته وعقل آنان کامل می شود.
چرا حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) ظهور نمی کند؟
هر کاری زمینه وامکانات خاص خودش را طلب می کند که در ظهور حضرت نیز باید زمینه آن فراهم گردد تا حضرت ظهور کنند.
باید مردم به کمال برسند وآمادگی قبول حکومت حق را داشته باشند، واز خداوند بخواهند که ظهور حضرت را تعجیل بخشد وزمینه را آماده کنند وحضرت امام باقر (علیه السلام) فرمودند دولت ما آخرین دولت است وهمه حکومت می کنند، که نگویند ما هم اگر به حکومت می رسیدیم، می توانستیم مانند حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) حکومت کنیم.
امام صادق (علیه السلام) با توجه به آیات قرآن فرمودند: یکی از امامان قیام خواهد کرد وپیروز می شود. حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) علم غیب را می داند وصدای ملک وصیحه آسمانی را می شنود ولی ملک را نمی بیند مثل الهامی که خداوند به رسول اکرم (صلّى الله علیه وآله وسلّم) می فرمود: بعد از اذن حق تعالی قیام مهدی (عجّل الله فرجه) از مردم مخفی می شود که بیعت کسی بر گردنش نباشد. وخداوند کارش را در شبی اصلاح می کند.
امام صادق (علیه السلام) فرمود: کسی که در انتظار فرج باشد وبمیرد همانند کسی است که در خیمه مهدی (عجّل الله فرجه) باشد.
امام رضا (علیه السلام) فرمود: (افضلا الاعمال انتظار الفرج).
ترجمه: بهترین اعمال منتظر بودن ظهور مهدی (عجّل الله فرجه) است.
از احادیث فهمیده می شود که امام زمان با جنگ وجهاد پیروز می شود. وامام باقر (علیه السلام) فرمودند: حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) همانند پیامبر با شمشیر قیام می کند. (منظور از شمشیر قیام با اسلحه است) کسی به امام صادق (علیه السلام) عرض کرد، گفته شده در قیام حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) کسی کشته نمی شود، حضرت فرمود: بخدا قسم چنین نیست، اگر این کار ممکن بود خداوند در مورد پیامبر اجرا می کرد در حالی که پیامبر دندانش شکست وپیشانی اش زخمی شد، ودر قیام مهدی (عجّل الله فرجه) خونها ریخته خواهد شد.
وظیفه مسلمانان در زمان غیبت چیست؟
شرط تحقق یافتن یک فعل در هر کاری بستگی به عوامل دارد از جمله 1- رفع مانع نمودن در تحقق آن فعل 2- ایجاد مقتضای آن (یعنی پذیرفتن ومورد قبول قرار گرفتن). مثلاً: اگر بخواهیم چوبی را آتش بزنیم الف) باید خشک باشد ب)آتشی وجود داشته باشد که بتواند آن چوب را آتش بزند.
و آن کسی که تا چهل صبح دعای عهد را می خواند، وتوقع دارد که بعد از وفاتش در ظهور مهدی (عجّل الله فرجه) دوباره زنده شود همین شرایط را دارد:
1- حقیقت بگوید که طالب امام زمان است.
2- از طرف حضرت هم مورد تایید قرار گیرد.
و همان طور که قبلاً هم ذکر شد، وظیفه اصلی مسلمانان رفع موانع در ظهور آن حضرت است ومسلمانان وظیفه دارند در نمازها ودعاهای خود سلامتی حضرت را بخواهند وبرای تعجیل در ظهورش دعا کنند ودر راه حق وراهی که مورد تایید آن حضرت است قدم بردارند وهر عملی را که انجام می دهند باید توجه داشته باشند که اگر حضرت حضور داشتند آیا آن عمل را تایید می کردند یا خیر؟ واگر جواب آری بود آن را انجام دهند. واگر مردم دعای بر ظهور حضرت کنند دعایشان موجب گشایش کارهای خود آنان می شود، اعمال خیرشان مضاعف می شود، گناهانشان پاک می شود وموجب برآورده شدن حوائجشان می گردد وهر کس دعا برای سلامتی آن حضرت نماید حق تعالی خود آن شخص را سلامت می دارد.
از جمله وظیفه های منتظرین حضرت اظهار شوق وذوق به دیدن چهره نورانی آن حضرت است- بیان کردن فضائل وکرامات حضرت برای دیگران، از فراق ودوری حضرت ومظلومیتش گفتن- صدقه دادن وقربانی کردن برای سلامیت ولی عصر (عجّل الله فرجه) واز مال خود به نام حضرت به مومنین هدیه دادن، اعمال خیری را که انجام می دهیم پیش کش حضرت کنیم، وهمچنین زیارت های معصومین ونمازهای مستحبی خود را از طرف حضرت وبرای ایشان انجام دهیم با شنیدن اسم حضرت (یا قائم آل محمد) بلند شویم واحترام بگذاریم از حق تعالی درخواست کنیم که ما را از یاران وفادارش قرار دهد- به نیابت آن حضرت حج وطواف نماییم وبا صدای بلند برایش دعا کنیم- ودر وقت دعا کردن خدا را به آبرویش قسم دهیم- در وقت دعا کردن اول برای حضرت وفرجش دعا کنیم- واز خدا بخواهیم که، خداوند!با طولانی شدن غیبتش قلوب ما را تاریک نگردان وما را از مسیر حق منحرف نفرما- در کارهای دشوار وسخت کار را به حضرت واگذار وتوسل به حضرت پیدا کنیم- از سرزنش وآزار دشمن نترسیم وصبر را پیشه کار خود نمائیم- وزمان ووقتی را برای ظهور حضرت تعیین نکنیم- خود را همواره برای خدمت به حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) آماده نگه داریم- محل نشستن خود را ورودی درب منزل قرار دهیم که به خلق خدا ومردم خدمت بهتری شود- جواب مخالفین ومنکرین حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) را با دلایل محکم بدهیم- روزهای جمعه خود وفرزندانمان را مهمان حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) بدانیم. ونماز امام زمان را فراموش نکنیم اگر چه در منزل باشد.
فضیلت انتظار فرج در دوران غیبت امام مهدی (عجّل الله فرجه):
1- مفضل بن عمر می گوید: امام صادق (علیه السلام) فرمود: بهترین سبب نزدیکی بندگان به خداوند وبرترین چیزی که موجب خشنودی او از ایشان می شود این است که در ایام غیبت حجت خدا که مردم، مکان او را نمی دانند، معتقد باشند که حجت خدا بر حق است وروی زمین وجود دارد، در آن هنگام، هر صبح وشب منتظر فرج آن حضرت باشید... (121)
2- مفضل بن عمر می گوید: از امام صادق (علیه السلام) شنیدم که می فرمود: کس که در حال انتظار فرج صاحب الامر از دنیا برود، نه تنها مثل کسی است که همراه با امام قائم، در کنار او ودر اردوگاهش است، بلکه همچون جنگاور مجاهدی است که در رکاب رسول الله (صلّى الله علیه وآله وسلّم) شمشیر می زند. (122)
3- علی بن ابی حمزه از قول ابو بصیر نقل می کند: امام صادق (علیه السلام) فرمود:... ای ژ!خوشا به حال شیعیان امام قائم ما، که در ایام غیبت منتظر ظهور ان حضرت هستند ودر دوران ظهور آن حضرت از او اطاعت می کنند، آنها همان اولیاء خدا هستند که ترس واندوهی ندارند. (123)
4- علی بن مهزیار می گوید: به امام هادی (علیه السلام) نامه نوشتم ودر مورد فرج از آن حضرت سوال کردم حضرت در پاسخ من مرقوم فرمود: هر گاه صاحب شما از دید ستمگران پنهان شد، منتظر فرج باشید. (124)
5- علاء بن سیابه می گوید: امام صادق (علیه السلام) فرمود: هر که از شما در حال انتظار امر فرج از دنیا برود مثل کسی است که در خیمه واردوگاه امام قائم (عجّل الله فرجه) جای ومقام دارد. (125)
6- عبد الحمید واسطی می گوید: امام باقر (علیه السلام) فرمود: هر کس از شما که بگوید: اگر من قائم آل محمد (عجّل الله فرجه) را درک می کردم او را یاری می نمودم مثل کسی است که در کنار او شمشیر می زند، بلکه بالاتر، مثل کسی است که در رکاب او شهید شده است. (126)
7- مفضل بن عمر می گوید: درباره امام قائم (عجّل الله فرجه) وآن عده از دوستانمان؟ در انتظار آن حضرت از دنیا رفته اند گفتگو می کردیم، امام صادق (علیه السلام) فرمود: وقتی قائم قیام کند. در قبر مومن ندا داده می شد: فلانی!صاحب تو ظهور کرده است اگر می خواهی به او ملحق شوی، ملحق شو واگر می خواهی در ضیافت وبزرگداشت پروردگارت باقی بمانی، باقی بمان. (127)
8- ابو بصیر می گوید: امام صادق (علیه السلام) روزی فرمود: آیا بگویم که چه چیزی است که خداوند هیچ عملی را بدون آن قبول نمی کند؟ عرض کردم: آری بفرمایید، فرمود: شهادت به یگانگی خدا تا این که فرمود: ونیز انتظار قائم ما، سپس فرمود: ما دولتی داریم که هر موقع خدا بخواهد آن را مستقر خواهد کرد وسپس فرمود: هر کس خشنود است به این که از اصحاب قائم (عجّل الله فرجه) باشد. باید منتظر آن حضرت باشد واهل پرهیز از محرمات الهی وعمل به بهترین اخلاق باشد، در آن صورت او منتظر خواهد بود، واگر قبل از قیام قائم (عجّل الله فرجه) بمیرد مثل کسی است که امام قائم (عجّل الله فرجه) را درک کرده پاداش خواهد دید... (128)
9- اما رضا (علیه السلام) به نقل از پدران بزرگوارش فرمود: رسول الله (صلّى الله علیه وآله وسلّم) فرمود: بهترین اعمال امت من انتظار فرج از طرف خداوند عزوجل است. (129)
10- ابو بصیر می گوید: امام صادق (علیه السلام) فرمود: برای خروج امام قائم چه عجله ای دارید؟ به خدا قسم، او جز لباس خشن نپوشد وجز خوراک ناگوار میل نکند، او چیزی جز شمشیر نیست، ومرگ در سایه شمشیر گریبان مردم را می گیرد. (130)
11- عبد الله بن زراره می گوید: امام صادق (علیه السلام) فرمود: شما باید تسلیم ما باشید وامور- مربوط به دین وحکومت- را از ما بگیرید وامر ما وامر خودتان وفرج ما وفرج خودتان را انتظار بکشید... (131)
12- اسحق بن سعد اشعری از امام عسگری (علیه السلام) نقل می کند که فرمود:...ای احمد بن اسحق!مثل حجت خدا در این امت مثل خضر وذوالقرنین است، به خدا قسم آن چنان غیبتی خواهد داشت که هیچ کس جز کسی که خدا او را در اعتقاد به امامتش استوار ودر دعا برای تعجیل فرجش موفق کرده است از هلاکت وگمراهی رهایی نخواهد یافت... (132)
بادقت در روایات فهمیده می شود که فرج بر دو قسم است: 1- فرج شخصی 2- فرج عمومی؛ فرج شخصی، خود به دو نوع تقسیم می شود:
الف: پاک شدن انسان از اخلاق زشت وویژگیها وصفات پست وفرومایه، وبه دنبال آن، رسیدن به کمالات فطری ودرجات والای انسانی واخلاق ومنش الهی.
ب:فرجی که به ولی عصر وامام قائم به حق (عجّل الله فرجه) منسوب است، که این نوع از فرج شخصی، به نوبه خود،بر دو نوع است:
1- شناخت مقام نورانیت امام (عجّل الله فرجه) که چیزی جز مقام ولایت الهی نیست، واین معرفت را فقط به دنبال فرج شخصی که همان رسیدن به کمالات فطری درونی است می توان به دست آورد.
2- رسیدن به خدمت امام (عجّل الله فرجه) ودرک زمان ظهور آن حضرت؛ ومعلوم است که اگر این فرج حاصل شود. فرج به معنی اول که همان رسیدن به کمالات عالی انسانی است نیز حاصل می شود زیرا چنان که از بعضی روایات (133)فهمیده می شود رسیدن به حضور امام در زمان ظهور آن حضرت، برای تمام افراد بشر یا لااقل برای خواص ووارستگان از غیر حق، در رسیدن به کالات انسانی ودرجات عالی اثر بسیار ونقش جدی دارد.
و اما فرج عمومی عبارت است از رها شدن جامعه از شر ستم وبیداد ورسیدن به عدل وداد وبر پا شدن دولت الهی وعدل که در آن دولت، حق عزیز ومحترم وباطل، ذلیل وپایمال گردد.
بعضی از دعاها وروایات وبه ویژه دعاهایی که در ماه رمضان وارد شده است درخواست فرج شخصی را به انسان الهام می کند وبرخی روایات به طلب فرج عمومی در زمان امامان (علیه السلام) ودر زمان غیبت مربوط است که برای آن پاداش بزرگی ذکر کرده اند. (134)روشن است که کسی که معتقد باشد فرجی عمومی از ناحیه خداوند خواهد رسید ومسلمانان از ستم وبیداد ستمکاران رهایی می یابند، وبر این اعتقاد ثابت بماند واستقامت کند وآخرتش را به دنیا نفروشد، به خاطر این انتظار، پاداش بزرگی خواهد گرفت.
احادیثی را که به طور مطلق وبدون هیچ قید وشرطی فضیلت فرج را یادآور شده اند شاید بتوان این گونه تفسیر کرد که مقصود آنها مطلوب بودن فرج به همه معانی که ذکر شد می باشد به ویژه آن که در حدیث فرموده اند: فرجنا وفرجکم، فرج ما، فرج شما است.
حنان بن سدیر به نقل از پدرش از امام صادق (علیه السلام) نقل می کند که فرمود: قائم ما غیبتی دارد که طولانی می شود. عرض کردم: یابن رسول الله!علت آن چیست؟ فرمود: خداوند نمی خواهد این امر انجام شود مگر این که تمام سنتهایی را که پیامبران در غیبتهایشان داشته اند، در این غیبت قرار دهد وای سدیر!بنابراین باید تمام مدت مجموع غیبتهای پیامبران، در این غیبت وجود داشته باشد. خداوند می فرماید: (لتر کبن طبقاً عن طبق)(135) مرحله ای پس از مرحله دیگر را سیر خواهید کرد. مقصود این است که سنتهای گذشتگان در مورد شما جاری خواهد شد. (136)
ابراهیم کری می گوید: به امام صادق (علیه السلام) عرض کردم (یا این که شخصی به ایشان عرض کرد): خداوند سالمت بدارد، آیا علی (علیه السلام) در دین خدا قوی نبود؟ فرمود: آری، چنین بود، گفتم (ابراهیم یا آن شخص دیگر): پس چگونه مردم بر او چیره شدند واو جلوی ایشان مقاومت نکرد؟ وچه چیزی باعث شد جلوی آنها را نگیرد؟ حضرت فرمود: آیه ای از قرآن، او را از این کار بازداشت، گفتم (یا آن مرد گفت): آن آیه کدام است؟ فرمود: (لو تزیلوا لعذبنا الذین کفروا منهم عذباً الیماً)(137) خداوند عزوجل فرزندانی مومن در پشت افرادی از کافران ومنافقان قرار داده است وحضرت علی (علیه السلام) پدران- کافر یا منافق- را نمی کشت تا این که این امانتهای الهی از پشت آنها خارج شوند ووقتی این فرزندان از صلب آنها خارج می شدند بر هر کدام دست می یافت با آنها می جنگید، قائم ما اهل بیت نیز چنین است، تا تمام امانتهای الی از پشت پدرانشان خارج نشوند ظهور نکرده وکسی را نمی کشد، اما وقتی امانتها (138)خارج شدند، بر کافران ومنافقان مسلط شده وآنها را می کشد. (139)
مروان انباری می گوید: از امام باقر (علیه السلام) نوشته یا پیامی صادر شد که در آن فرمود: وقتی خداوند بودن ما را در میان قومی، ناخوش دارد ما را از میان آنها خواهد برد. (140)فرات بن احنف از امام صادق (علیه السلام) از پدر بزرگوارش از امیر المؤمنین (علیه السلام) نقل میکند که فرمود: به خدا قسم من واین دو پسرم (حسن وحسین (علیه السلام)) کشته خواهیم شد ودر آخر الزمان مردی از نسل من به خونخواهی ما بر خواهد خاست، او برای شناخته شدن گمراهان از رهیافتگان غیبتی طولانی خواهد کرد تا جایی که گویندگان نادان بگویند: خداوند را- برای فرستادن قائم آل محمد (عجّل الله فرجه) احتیاجی نیست. (141)
مفضل بن عمر از امام صادق (علیه السلام) نقل می کند: امیر المؤمنین (علیه السلام) فرمود: بدانید که زمین را حجت خدا خالی نیست، اما خداوند به واسطه نادانی وستمکاری مردم دیده ایشان را از دیدن حجتش فرو می بندد... (142)
امام باقر (علیه السلام) می فرماید: وقتی قائم ما خاندان ظهور کند می گوید: (ففررت منکم لما خفتکم فوهب لی ربی حکماً)(143)پس از میان شما گریختم، چون بر جان خود بیمناک بودم، سپس پروردگار حکم (حکومت وفرمانروایی) را به من ارزانی داشت. از میان شما رفتم چون از شما بر جان خود بیمناک بودم واینک چون پروردگار اذان داد وامر فرجم را به سامان رسانید به میانتان آمدم.(144)
ثبات قدم شیعیان در اعتقاد به ولی عصر (عجّل الله فرجه):
امام جواد (علیه السلام) می فرماید: حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) بعد از این که یادش از خاطرها محو شد وبیشتر معتقدان به امامتش، از اعتقاد خود برگشتند قیام می کند. (145)
2- یمان تمار می گوید: نزد امام صادق (علیه السلام) نشسته بودیم که به ما فرمود: صاحب الامر (عجّل الله فرجه) غیبتی خواهد داشت که کسی که در آن دوره غیبت بخواهد دیندار بماند سخت در مشقت ودر معرض مشکلات است. وسپس فرمود: صاحب الامر (عجّل الله فرجه) غیبتی دارد وبنده خدا- برای حفظ دینش- باید تقوای الیه را پیشه کند ودو دستی به دین خود بچسبد. (146)
3- امام صادق (علیه السلام) می فرماید:... جدا مورد آزمایش قرار می گیرید تا جایی که مردم می گویند: مهدی (عجّل الله فرجه) مرده یا کشته شده است، اگر زنده است پس کجاست وچه می کند؟ چشمان مومنین بر او می گریند وهمچون کشتی طوفان زده به اضطراب می افتند، جز کسانی که خداوند از آنها پیمان گرفته وبه دم الهی یاریشان کرده، کس دیگری رستگار نخواهد شد. (147)
4- از امام صادق (علیه السلام) از پدران بزرگوارش در وصیت پیامبر (صلّى الله علیه وآله وسلّم) به امیر المؤمنین (علیه السلام) آمده است که فرمود: یا علی!شگفت انگیزترین مردم از نظر ایمان وبلند مرتبه ترین آنها در یقین، مردمی هستند که در آخر الزمان می آیند که پیامبران را ندیده اند، حجت خدا هم از دیده ایشان پنهان است اما فقط از طریق روایات ونوشته هایی که به دستشان رسیده است ایمان می آورند- (148)
5- علی بن فضال از پدرش از امام رضا (علیه السلام) نقل می کند که فرمود: گویا شیعه را می بینم در حالی که چهارمین فرزند از نسل من از دیده آنها مخفی است شیعیان در جستجوی مهدی (عجّل الله فرجه) هستند اما آن را نمی یابند علی بن فضال می گوید: عرض کردم: چرا چنین است یابن رسول الله؟ فرمود: زیرا امامشان از دیده آنها غایب گشته است... (149)
6- پیامبر (صلّى الله علیه وآله وسلّم) فرمود: مهدی (عجّل الله فرجه) غیبت وگمگشتگی خواهد داشت که مردم در آن دوره گمراه خواهند شد. (150)
7- پیامبر (صلّى الله علیه وآله وسلّم) فرمود: کسانی که در دوره غیبت حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) بر اعتقاد به او استوار هستند از کبریت احمر نایاب ترند. جابر بن عبد الله انصاری بلند شد وگفت: یا رسول الله!آیا فرزندت قائم، غیبت خواهد کرد؟ فرمود: آری به خدا قسم (ولیمحصن الله الذین آمنوا وبمحق الکافرین)(151)خداوند مومنین را جداً می آزماید وکافران را از میان بر می دارد. (152)
8- اصبغ بن نباته می گوید: امیر المؤمنین (علیه السلام) فرمود: مهدی (عجّل الله فرجه) غیبتی طولانی خواهد داشت تا آن جا که نادانان گویند: خداوند- برای فرستادن مصلح- از آل محمد بی نیاز است. (153)
9- امام رضا (علیه السلام) از پدارن بزرگوارش از امیر المؤمنین (علیه السلام) نقل می کند که فرمود:... در دوران غیبت، جز دینداران ناب که یقین در جانشان رسوخ کرده وخداوند از آنان بر ولایت ما پیمان گرفته وایمان را در جانشان ثابت کرده وبه دم الهی یاریشان نموده است، کسی بر اعتقاد خود، استوار نخواهد ماند. (154)
10- امام زین العابدین (علیه السلام) می فرماید:... مدت غیبت آن قدر طول می کشد که بیشتر معتقدان به حضرت، از اعتقاد خود دست بر می دارند، مگر آنان که دارای یقینی محکم وشناختی درست باشند ودر درون خویش نسبت به حکم ما هیچ دلتنگی واضطرابی احساس نکنند وکاملاً تحت اختیار وتسلیم امر ما باشند. (155)
11- ابی الجارود می گوید: امام باقر (علیه السلام) به من فرمود: وقتی حرکت چرخ گردون به آنجا رسد که مردم گفتند: - امام- قائم مرده یا کشته شده است، اگر نه پس کجاست وچرا نمی آید؟ وکسی که دنبال امام بود کارش به آنجا می رسد که بگوید: چطور می شود امام قائم غایب باشد با این که الان استخوانهایش هم پوسیده است. آن موقع- به ظهور امام مهدی (عجّل الله فرجه) امیدوار باش واگر شنیدی- ظهور کرده است- به سوی او بشتاب، اگر چه مجبور باشی خود را بر یخ وبرف بکشانی. (156)
12- امام باقر (علیه السلام) می فرماید: ای محمد بن مسلم !در قائم آل محمد (عجّل الله فرجه) شباهتهایی به پنج پیامبر وجود دارد. وسنتی از موسی در اوست که عبارت است از ادامه وطول کشیدن ترس او، دراز شدن زمان غیبت، مخفی بودن تولد، مصیبت ورنج پیروانش واذیت وآزاری که می بینند... واما شباهت او به عیسی این است که مردم درباره او اختلاف کردند، بعضی گفتند: اصلاً متولد نشده است، برخی گفتند: مرده است وعده ای گفتند: کشته شده وبه دار آویخته شده است.... (157)
13- عبد الرحمن بن سیابه می گوید: امام صادق (علیه السلام) فرمود: چه بر شما خواهد گذاشت وقتی امام هدایتگر ونشانه حق را به چشم نبینید، گروهی از گروهی دیگر بیزاری می جوئید، آن گاه سخت مورد آزمایش واقع می شوید وناخالصان شما از مخلصین جدا خواهند شد، اول روز در اخبار وروایات اختلاف ومشاجره خواهید داشت وآخر روز، کارتان به کشت وکشتار خواهید کشید (158)
14- سدیر صیرفی می گوید: امام صادق (علیه السلام) فرمود:... وای بر شما!در کتاب جفر نظر انداختم... ودر ولادت قائم ما وغیبت آن حضرت وطولانی شدنش ومدت عمر وی تامل کردم و- دیدم که- مردم با ایمان گرفتار بلاها ومصیبتها هستند وبه خاطر طولانی شدن دوران غیبت، در دلهایشان شک وتردید راه می یابد وبیشتر آنها از دینشان بر می گردند... (159)
15- احمد بن زکریا می گوید: امام رضا (علیه السلام) فرمودند:... بدون تردید دچار گرفتاری هولناک وفتنه ای شدید خواهید شد که در آن هنگام به نزدیکترین افراد انسان نیز نمی شود اعتماد کرد وآن هنگامی است که چهارمین فرزند از نسل من غایب شود. (160)
16- اسحق بن سعد اشعری می گوید: امام عسگری (علیه السلام) فرمود: به خدا قسم مهدی (عجّل الله فرجه) غیبتی خواهد داشت که جز آنها که خداوند در اعتقاد به امامت او استوارشان کرده وبرای دعا در تعجیل فرجش موفقشان کرده، کسی دیگر، از نابودی رهایی نخواهد یافت. به آن حضرت عرض کردم: یابن رسول الله!آیا غیبتش به طول می انجامد؟ فرمود: آری به خدا قسم، تا آن قدر به درازا می کشد که بیشتر معتقدان به او از اعتقادشان بر می گردند وجز آنها که خداوند درباره ولایت ما از آنها پیمان گرفته وایمان را در قلبشان راسخ کرده وبه دم الهی یاریشان کرده است کسی دیگر بر اعتقاد به او باقی نخواهد ماند. (161)
17- جعفر بن وهب بغدادی از امام عسگری (علیه السلام) نقل می کند که فرمود: بدانید که فرزندم غیبتی خواهد داشت که غیر از کسی که خداوند او را از لغزش نگهداشته است، بقیه مردم درباره او دچار شک وتردید خواهند شد. (162)
18- امام عسگری (علیه السلام) می فرماید: بدانید که فرزندم غیبتی خواهد داشت که نادانان، در آن دچار سرگردانی می شوند، طرفداران باطل نابود می شوند وآنها که برای ظهورش، از پیش خود، وقت تعیین می نمایند به دروغگویی می افتند. (163)
19- امام عسگری (علیه السلام) می فرماید: این پسرم، امام قائم بعد از من است که آن چه از سنتهای الهی در زمینه طول عمر وغیبت، درباره پیامبران جاری شده است، درباره او جریان می یابد تا جایی که به خاطر طولانی شدن غیبتش، دلها سخت وتیره می شود وجز آنها که خداوند ایمان به او را در قلوبشان نگاشته وبه دم الهی یاریشان کرده است کسی دیگر بر اعتقاد به او باقی نمی ماند. (164)
20- مفضل بن عمر می گوید: از امام صادق (علیه السلام) در مورد کلمه (والعصر) توضیح خواستم. آن حضرت فرمود: (العصر) همان عصر خروج امام قائم (عجّل الله فرجه)، (ان الانسان لفی خسر) یعنی دشمنان ما در زبان هستند، (الا الذین امنوا) مقصود، ایمان به نشانه های ماست، (وعملوا الصالحات) یعنی همراهی وهمنوایی با برادران، (تواصوا بالحق) یعنی توصیه یکدیگر به مساله امامت و(وتواصوا بالصبر)(165)یعنی استقامت در دوران غیبت. (166)
21- مفضل می گوید: از امام صادق (علیه السلام) شنیدم که می فرمود: صاحب الامر دو غیبت دارد که یکی از دیگری طولانی تر است تا جایی که می گویند- آن حضرت- مرده است وبرخی می گویند کشته شده است وجز عده کمی از اصحابش کسی معتقد به او باقی نخواهد ماند... (167)
22- محمد بن منصور از پدرش نقل می کند که گروهی خدمت امام صادق (علیه السلام) نشسته بودیم وصحبت می کردیم که ایشان به ما فرمودند: چه می گویید؟- وبه اصطلاح کجای کار هستید؟- هیهات!هیهات! نه به خدا قسم، آن چه چشم انتظار آن هستید نخواهد شد مگر این که غربال شوید، نه به خدا قسم، آن چه چشم انتظار آن هستید نخواهد شد مگر این که- مومن ومتزلزل شما- از هم جدا شوند، نه به خدا قسم آن چه چشم انتظار آن هستید نخواهد شد مگر این که آزمایش شوید: نه به خدا قسم، آن چه چشم انتظار آن هستید نخواهد شد مگر بعد از این که ناامید شوید: نه به خدا قسم، آن چه چشم انتظار آن هستید نخواهد شد مگر بعد از آن که شقی وبدبخت به شقاوتش برسد وسعید ونیک انجام به سعادتش دست یابد. (168)
23- محمد بن ابی نصر می گوید: امام ابوالحسن (علیه السلام)(169) فرمود: بدانید که به خدا قسم، آن چه چشم انتظار آن هستید نخواهد شد مگر این که- مومن ومتزلزل- از هم جدا شوند، ومورد آزمایش قرار گیرند تا این که جز افراد بسیار نادری از شما باقی نماند، آنگاه آیاتی از قرآن تلاوت فرمود که: (ام حستم ان تترکوا ولما یعلم الله الذین جاهدوا منکمم)(170) آیا گمان کردید که بدون آزمایش الهی ومشخص شدن مجاهدانتان، از شما دست برداشته می شود؟ (171)(ویعلم الصابرین)(172)
24- محمد بن مسلم وابوبصییر روایت کرده اند که: از امام صادق (علیه السلام) شنیدم که می فرمود: این کار به سامان نمی رسد- وظهور محقق نخواهد شد- مگر این که دو سوم مردم (173) از دین برگردند، ما گفتیم: اگر دو سوم مردم از دین برگردند دیگر چه کسی باقی خواهد ماند؟ امام (علیه السلام) فرمود: آیا دوست ندارید در بین یک سوم باقیمانده باشید؟ (174)
25- جابر جعفی می گوید: به امام باقر (علیه السلام) عرض کردم: فرج شما کی خواهد بود؟ فرمود: هیهات، هیهات، فرج ما شدنی نیست مگر این که غربال شوید، باز هم غربال شوید، بار هم غربال شوید سه مرتبه این مطلب را فرمود، تا این- آلودگیها از میانتان برود وصفا وخلوص باقی بماند. (175)
26- عبایة بن ربعی اسدی می گوید: از امیر المؤمنین (علیه السلام) شنیدم که می فرمود: چه بر شما خواهد گذشت وقتی امام هدایتگر ونشانه حق را به چشم نبینید، گروهی از گروه دیگر بیزاری می جوئید. (176)
27- ابن ابی عمیر می گوید: به موسی بن جعفر (علیه السلام) عرض کردم: آیا در بین امامان کسی هست که غیبت داشته باشد؟ فرمود: آری، جسمش از دیدگان مردم پنهان می شود اما یاد وخاطره اش از دلهای مومنان محو نمی شود، واو دوازدهمین امام است. (177)
28-ابو بصیر از امام صادق (علیه السلام) نقل می کند که فرمود (178) عده کمی از عرب همراه امام قائم (عجّل الله فرجه) خواهند بود. به ایشان عرض شد: افرادی از آنها که در این باره صحبت می کنند زیاد هستند فرمود: مردم باید امتحان شوند، مومن وغیر مومن از هم باز شناخته شوند، غربال وجداسازی انجام شود ودر آن صورت، عده زیادی از غربال خارج خواهند شد. (179)
29- مالک بن حمزه می گوید: امیر المؤمنین (علیه السلام) در حالی که انگشتان دو دستش را درهم فرو می برد فرمود: چه خواهید کرد وقتی که شیعه این گونه اختلاف کنند؟ گفتم: یا امیر المؤمنین (علیه السلام) در آن موقع دیگر هیچ خیر قابل تصور وانتظار نیست. فرمود: تمام خیر، در همان موقع جمع است، ای مالک!در آن موقع است که قائم ما قیام می کند... (180)
روشن است که آزمایش مومنان وغیر مومنان، در هر عصر وزمانی، از سنتهای الهی است ومخصوص دوره غیبت نیست وخداوند، هر شخص وگروهی را به چیزی امتحان می کند. این امت، پس از پیامبر وامامان (علیه السلام)، به غیبت حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) وبعضی چیزهایی دیگر مبتلا وآزمایش شده اند- واز آزمایش الهی نمی توان گریخت- چنان که خدای تعالی می فرماید:
احسب الناس ان یترکوا ان یقولوا امنا وهم لا یفتنون ولقد فتنا الذین من قبلهم فلیعلمن الله الذین صدقوا ولیعلمن الکاذبین (181)
آیا مردم گمان می کنند همین که به زبان بگویند ایمان آوردیم، دست از سر آنها بر می داریم ودیگر آزمایش نمی شوند؟ مردمی را که قبل از ایشان بودند نیز آزمودیم وخداوند می داند که چه کسانی راستگو وچه کسانی دروغگویند- ودر امتحان، درست یا نادرست از آب در می آیند-.
ما باید برای رستگاری وموفق شدن در این آزمایشها تلاش کنیم، رستگاری کامل جز برای دینداران ناب- مخلصین- وکسانی که جانشان با یقین در آمیخته واعتقادشان محکم وشناختشان از نادانیها ونادرستیها کامل شده است، فقط با داشتن چنین شرایط وحالاتی است که بنده پروردگار، به قضاء الهی وحکم پروردگار در تمام امور، خشنود است ونسبت به غیبت ودیگر مسائل مربوط به آن هیچ شک وتردیدی به دل راه نمی دهد وبر اعتقاد به امامت امام غایب ثابت واستوار می ماند وهمیشه یاد او را در دل دارد، واین چیزها جز با تلاش پیگیر وحرکت در راه بندگی حقیقی وخالصانه، از راه دیگری به دست نمی آید. خداوند همه ما را، در این راه توفیق عنایت فرماید.
عمر بن عبد العزیز می گوید: امام صادق (علیه السلام) فرمود: هر گاه زمانی آمد که امامی نیافتی- که در مسیر هدایت- به دنبالش قرارگیری، با موالیانی که- به هدایت امام پیشین- آنها را دوست می داشتی دوستی بورز وبا دشمنانی که- با اشاره امام پیشین- دشمنی داشتی، دشمن باش (182) تا هنگامی که خداوند عزوجل، آن امام را ظاهر کند. (183)
یونس بن یعقوب از معتمدانش از امام صادق (علیه السلام) نقل می کند که فرمود: در چه حالی به سر خواهید برد در روزگاری که امامتان را نشناسید؟ به آن حضرت عرض شد: اگر چنین شد چه باید کرد؟ فرمود: از دستورات امام سابق پیروی کنید تا وقتی خداوند او را ظاهر کند. (184)
عبد الله بن سنان می گوید: امام صادق (علیه السلام) فرمود: شبهه ای دامنتان را خواهد گرفت وبه حیرتی دچار خواهید شد، نشانه هدایت وامام راهبرتان دیده نخواهد شد، ودر آن هنگام جز کسی که مانند غریق ناامید از همه جا، دست دعا به درگاه پروردگار بردارد، کس دیگری نجات نخواهد یافت. عرض کردم: دعاء غریق چگونه است؟ فرمود: غریق می گوید:
یا الله!یا رحمن یا رحیم! یا مقلب القلوب!ثبت قلبی علی دینک...
مقام وپاداش کسانی که در اعتقاد خود به امام زمان (عجّل الله فرجه) راسخ هستند:
1- امام صادق (علیه السلام) از پیامبر (صلّى الله علیه وآله وسلّم) فرمود: خوشا به حال- بهشت، گوارا باد بر- آن که قائم اهل بیت مرا درک کنند ودر دوره غیبت وقبل از قیامت از او تبعیت کنند، دوستانش را دوست بدارند وبا دشمنانش دشمنی ورزند، او از یاران ودوستداران من واز گرامی ترین افراد امتم نزد من است. (185)
2- حضرت علی (علیه السلام) فرمود:... بدانید!هر کس از شیعیان که، بر دینش محکم باقی بماند، واز به درازا کشیدن غیبت امام، دلش به زنگار شک، تیره وسخت نگردد، روز قیامت او با من ودر رتبه من است. (186)
3- امام سجاد (علیه السلام) فرمود: هر کس در دوره غیبت قائم ما، بر ولایت ما، استوار باقی بماند خداوند اجر هزار شهید از شهدای بدر واحد به او عطا می فرماید. (187)
4- امام صادق (علیه السلام) فرمود: بهترین سبب نزدیکی بندگان به خداوند وبرترین چیزی که موجب خشنودی او از ایشان می شود، این است که در ایام غیبت حجت خدا که مردم، مکان او را نمی دانند، معتقد باشند که حجت خدا بر حق است وروی زمین وجود دارد... (188)
5- مفضل بن عمر می گوید: شنیدم امام صادق (علیه السلام) که می فرمود: کسی که در حال انتظار فرج صاحب الامر (عجّل الله فرجه) از دنیا برود نه تنها مثل کسی است که با امام قائم، در کنار او ودر اردوگاهش است، بلکه همچون مجاهد جنگاوری است که در رکاب پیامبر (صلّى الله علیه وآله وسلّم) شمشیر می زند. (189)
6- امام صادق (علیه السلام) فرمود: هر یک زا شما که بر اعتقاد به صاحب الامر (عجّل الله فرجه) ودر غیبتش بمیرد، مثل کسی است که در راه خدا شمشیر می زند.(190)
7- حکم بن عینه می گوید: هنگامی که امیر المؤمنین (علیه السلام) در نهروان، با خوارج می جنگید، مردی برخاست وعرض کرد: ای امیر المؤمنین!خوشا به حال ما که در کنار تو در این میدان هستیم ودر رکاب تو با این خوارج می جنگیم، امیر المؤمنین (علیه السلام) فرمود: به آن خدایی که دانه را شکافت وموجودات را خلق کرد سوگند، مردمی هستند که هنوز خداوند پدران واجدادشان را هم خلق نکرده است اما در این میدان، با ما هستند. آن مرد گفت: چگونه ممکن است گروهی هنوز به دنیا نیامده اند با ما باشند؟ حضرت فرمود: آری، گروهی در آخر الزمان هستند که در آن چه ما انجام می دهیم با ما شریکند ودلشان تسلیم امر ماست، براستی وجدا که آنها در آن چه ما انجام میدهیم با ما شریک هستند. (191)
8- امام صادق (علیه السلام) فرمود: هر کس امامش را بشناسد وقبل از قیام صاحب الامر (عجّل الله فرجه) از دنیا برود، مثل کسی است که در لشگر او مستقر است، وبلکه بالاتر، مثل کسی است که زیر پرچم او مستقر است. (192)
شاید علت مترتب بودن چنین ثواب وآثاری، این باشد که مومنان در دوره غیبت با این که از دیدن امام خود ورسیدن به محضرش واز کلام نافذش محرومند، اما در عین حال او را دوست می دارند وبه او ایمان دارند ودل ودین خود را به او سپرده اند، حال، انسان مومنی که در دوره غیبت چنین روحیه ای داشته باشد اگر یکی از امامان پیشین را درک می کرد چه وضعی داشت؟ قطعاً چنین است که اگر او را درک میکرد، از او پیروی می نمود ودر کنار او می جنگید وپاداش مجاهدان در رکاب امام حاضر را از آن خود می نمود؛ وچنین است که امیر المؤمنین (علیه السلام) می فرماید: مردمی هستند که هنوز خداوند، پدران واجدادشان را هم خلق نکرده است اما در این میدان با ما هستند... گروهی در آخر الزمان هستند که در آن چه ما انجام می دهیم، با ما شریکند، دلشان تسلیم امر ماست، به راستی وجدا که در آن چه ما انجام میدهیم، آنها با ما شریک هستند. همچنین ممکن است علت این ثواب ها وآثار ارزشمند، این باشد که از آنجا که مومنان راستین دوره غیبت، به امامشان ایمان آورده، دل ودین وجان به او سپرده وخود را برای جهاد در زمان ظهور وقیامش آماده نموده اند، مثل این باشد که محضر آن بزرگوار را درک کرده ودر کنار او جنگیده اند وبنابراین از پاداش کسی که او را درک کرده ودر کنارش جنگیده است برخوردارند.
آگاهی مهدی (عجّل الله فرجه) از اعمال شیعیان:
عبید بن زراره می گوید: از امام صادق (علیه السلام) شنیدم که می فرمود: مهدی (عجّل الله فرجه) از دیده مردم غایب می شود، او در موسم حج، بر اعمال مردم ناظر است، آنها را می بیند ولی آنها او را نمی بینند. (193)
از امام رضا (علیه السلام) درباره قائم (عجّل الله فرجه) سوال شد، فرمود: جسمش دیده نمی شود، ونامش برده نمی شود. (194)
حسن بن علی بن فضال می گوید: از امام رضا (علیه السلام) شنیدم که فرمود: خضر (علیه السلام) از آب حیات نوشید وتا نفخ صور زنده است، نزد ما می آید، به ما سلام می کند، صدایش را می شنویم اما خودش را نمی بینیم. تا این که فرمود: وخداوند، در دوره غیبت، به وسیله او غربت وتنهایی قائم ما را به انس والفت بدل خواهد کرد. (195)
ابوهاشم جعفری می گوید: شنیدم که امام هادی (علیه السلام) فرمود: جانشین من فرزندم حسن است،با جانشین بعد از جانشین چه خواهید کرد؟ عرض کردم: فدایت شوم چرا چنین چیزی می فرمایید؟ فرمود: زیرا شما خودش را نمی بینید وجایز نیست با نامش از او یاد کنید. عرض کردم، پس چگونه از او یاد کنیم؟ فرمود: بگویید حجت آل محمد (196)
امام صادق (علیه السلام) فرمود: امیر المؤمنین (علیه السلام) فرمود: بدانید که زمین از حجت خدا خالی نیست اما خداوند به واسطه ستم ونادانی مردم، دیده ایشان را از دیدارش می پوشاند، واگر زمین لحظه ای از حجت خدا خالی باشد اهلش را در خود فرو خواهد برد، اما حجت خدا، مردم را می شناسد ولی مردم او را نمی شناسند همان طور که یوسف، مردم (برادرانش) را می شناخت وآنها او را نمی شناختند. (197)
نحوه بهره مند شدن مردم از وجود مقدس ولی عصر (عجّل الله فرجه) در زمان غیبت:
اعمش می گوید: امام صادق (علیه السلام) فرمود: از زمانی که خداوند، آدم را خلق کرده است، زمین از حجت خدا خالی نبوده است، حجتی که یا آشکار وشناخته شده است ویا پنهان وناشناس، وتا روز قیامت هم زمین از حجت خدا خالی نخواهد بود واگر غیر از این بود عبادت خدا انجام نمی گرفت. سلیمان اعمش می گوید عرض کردم: مردم چگونه از امام پنهان از دیده ها بهره مند می شوند؟ فرمود: همان طور که وقتی خورشید زیر ابرها پنهان است مردم از آن بهره مند می شوند. (198)
در توقیعی (نامه ای) که از ناحیه مقدسه حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) به دست نایبش محمد بن عثمان عمری خارج شد آمده است:...چگونگی بهره مند شدن امت از من، در دوره غیبت، مثل بهره مندی آنها از خورشید است وقتی که ابرها آن را از دیده ها پنهان می کنند، من برای اهل زمین مایه امنیت هستم همچنان که ستارگان آسمان برای اهل آسمان چنین هستند. پس، از سوال کردن درباره آن چه برای شما فایده ای ندارد خودداری کنید ودر بیش از آن چه مورد نیاز شماست خود را به زحمت نیندازید، برای تعجیل فرج، بسیار دعا کنید که فرج شما در آن است... (199)
جابر جعفی از جابر بن عبد الله انصاری نقل می کند که او از پیامبر پرسید:
آیا شیعیان در دوره غیبت از امام قائم (علیه السلام) بهره مند می شوند؟ فرمود: آری، سوگند به آن خدایی که مرا به پیامبری فرستاد، از او بهره مند می شوند وهمان طور که از خورشید پنهان زیر ابرها بهره می برند، از نور ولایت او، در دوره غیبتش، استفاده کرده به زندگی خود روشنی(200) می بخشند.
امام موسی بن جعفر (علیه السلام) درباره آیه (واسبغ علیکم نعمة ظاهرة وباطنة)(201)؛ ونعمتهای ظاهری وباطنی خود را بر شما تمام کرده است. فرمود: نعمت ظاهر، امام آشکار ونعمت باطن، امام غایب است که جسمش از دیدگان مردم پنهان است، گنجهای زمین برایش پدیدار می گردد وهر امر غیر ممکنی، ممکن وهر راه دوری برایش نزدیک می شود. (202)
قیام زید:
زید از نسل امام حسین (علیه السلام) بود. زید مردی با تقوا وعالم بود وصلاحیت رهبری را داشت.
امام صادق (علیه السلام) درباره اش فرمود: عمویم زید برای دنیا وآخرت ما سودمند بود، ودر راه خدا شهید شد.
حضرت علی (علیه السلام) فرموده بود، در کوفه مردی بزرگوار قیام می کند که نامش زید است که همانندی مثل او نیست.
و فرشتگان به استقبال آنان می شتابند وآنان بهترین افرادند ورسول خدا از آنها استقبال کرده ومی فرماید: پسرم شما به وظیفه خود عمل کردید، داخل بهشت شوید.
رسول خدا (صلّى الله علیه وآله وسلّم) به امام حسین (علیه السلام) فرموده بود: ای حسین از نسل تو شخصی بنام زید قیام خواهد کرد که در بهشت با صورتهای زیبا محشور خواهند شد. هدف زید، هدفی صحیح ودرست بود وادعای امامت نکرد. فقط هدفش سرنگونی حکومت امویان بود، وبعد از پیروزی می خواست حکومت را به امام معصوم بسپارد، واگر پیروز می شد به وعده خود عمل می کرد.
امام صادق (علیه السلام) می فرمود: عمویم اگر پیروز می شد به وعده خود عمل می کرد ومردم را بسوی امام معصوم راهنمایی می کرد.
پسر زید یحیی می گوید پدرم یکی از بزرگترین عبادت کنندگان بود، وشبها را عبادت می کرد، وروزها روزه بود، ولی پدرم امام نبود، او یکی از زهاد وسادات بزرگوار بود.
و یحیی می گوید پدرم ادعای امامت نکرد وهمواره پسر عمویم امام صادق (علیه السلام) را بعنوان امام معرفی می نمود.
قیام زید قیامی نسنجیده نبود، وانگیزه اش امر به معروف ونهی از منکر بود. ونابودی طاغوت وسپردن حکومت به امام معصوم بود پانزده هزار نفر از مردم کوفه با او بیعت کردند، ونکته مهم این است که، زید موضوع قیام خود را به امام صادق (علیه السلام) مطرح نمود، وحضرت فرمود، عمو جان اگر راضی هستی کشته شوی وبدنت را به دار بیاویزند، هر طور که صلاح میدانی عمل کن.
نتیجه تمامی این احادیث وارده از سوی امامان چنین است که:
هر کسی که قیام کرد فوراً دعوتش را قبول نکنید، بلکه اهدافش را بررسی کرده واگر غیر خدایی است، از او اطاعت نکنید، زیرا که هنوز وقت قیام امام زمان (عجّل الله فرجه) فرا نرسیده، بعلت این که اسباب قیام مهدی (عجّل الله فرجه) هنوز فراهم نشده پس هر کس قیام کند، شکست خواهد خورد. قیام حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) نشانه وعلامتهایی دارد، وقبل از این علائم هر کس بنام حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) قیام کند وبگوید حضرت مهدی هستم، دروغ می گوید.
وباید اول اسباب ومقدمات قیام حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) آماده شود.
چگونگی ظهور امام زمان (عجّل الله فرجه):
هر گاه اوضاع عمومی جهان مساعد شود، وافکار جهانیان برای پذیرش حکومت حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) آمادگی پیدا کند، آنگاه خداوند به حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) اجازه ظهور می دهد. وتعداد (سیصد وسیزده) نفر به یاریش خواهند شتافت.
امام صادق (علیه السلام) فرمود: هنگامی که امام زمان ظهور نماید، جوانان شیعه در همان شب با او در مکه ملاقات می کنند وبعداً حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) دعوت عمومی خود را به تمام جهان علنی خواهد کرد ومردم فداکار دورش را خواهند گرفت.
امام باقر (علیه السلام) وامام صادق (علیه السلام) فرمودند: یاران حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) در هنگام ظهور شرق وغرب جهان را اشغال خواهند کرد، وهر یک نیروی چهل مرد را دارند وقلبشان همانند آهن سخت است، واگر کوه ها بخواهند آنان را از هدفشان، منحرف کنند، کوه ها را از سر راه خود بر می دارند وتا رضایت خداوند فراهم نشود، از جنگ دست بر نخواهند داشت.
و با رعب ووحشتی که بر کفار وارد می شود، تسلیم حضرت می شوند، واگر سرپیچی کنند قتل عام می گردند ودین اسلام فراگیر می شود.
سرنوشت یهود ومسیحی ها در ظهور مهدی (عجّل الله فرجه):
دو دسته حدیث وروایت وجود دارد:
الف)در بعضی از آیات قرآن آمده که یهود ومسیحی ها تا روز قیامت باقی خواهند بود. خداوند می فرماید:
ما از نصاری پیمان گرفتیم وآنان، پیمان شکنی کردند وما هم دشمنی را تا قیامت در بینشان انداختیم وما تا قیامت نصاری را بر کفار برتری دادیم که این آیات دلالت بر وجود (یهود ونصاری) تا قیامت هستند.
در احادیث امامان نیز آمده امام صادق (علیه السلام) فرمود: حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) با یهود ونصاری مصالحه می کند وآنها جزیه می دهند وسپس طبق این آیات قرآن واحادیث دلالت بر وجود یهود ونصاری تا قیامت است.
احادیث وروایات مخالف دیگری نیز وجود دارند، که دلالت دارد که حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) دین اسلام را به آنها عرضه می کند اگر قبول کنند، محفوظ مانده واگر مخالفت کنند، کشته خواهند شد.
امام صادق (علیه السلام) فرمودند: آنقدر حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) جنگ می کند که جز دین اسلام دینی باقی نمی ماند واحدی باقی نمی ماند، مگر که به رسول الله ایمان بیاورد. وبا توجه به این که عیسی مسیح در نماز به حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) اقتدا خواهد کرد منطقی اینست که پیروان عیسی مسیح نیز به پیامبر خود اقتدا کرده وهمچون او مسلمان شوند ودین اسلام را قبول کنند.
بنابراین یهود ونصاری باقی خواهند ماند، ولی از شرک دست بر می دارند، واسلام بر آنها غالب می شود.
حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمود: حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) بر شرق وغرب عالم حکومت خواهد کرد.
چگونگی نشر اسلام از شهر قم به تمام جهان:
امام صادق (علیه السلام) فرمودند:
و تخلوا کوفة من المؤمنین وتعرض عنه العلم کما تعرض الحیة فی جعدها ثم یظهر العلم فی بلدة یقال لها قم منها یفیض العلم الی سایر البلاد حتی لایبقی مستضعف فی الدین فی المشرق والمغرب وذالک عند قرب ظهور قائمنا مهدی (عجّل الله فرجه)(203)
کوفه از مومنین خالی می شود، همانند ماری که در سوراخ خود مخفی گردد، علم ودانش هم از کوفه خواهد رفت، ودر شهری بنام قم ظاهر می شود، وآنجا معدن علم ودانش است، واز آن جا علم ودانش به تمام شهرها پخش می شود، ومستضعف در دین باقی نخواهد ماند.
که این در زمان نزدیک به ظهور واقع خواهد شد. وخداوند شهر قم واهلش را حجت بر تمام زمین قرار داده. وبعد از آن مهدی (عجّل الله فرجه) ظهور می کند.
عده ای که منکر حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) هستند، می گویند: مهدی (عجّل الله فرجه) در سالها پیش قیام کرده! در جواب باید گفت: کدام مهدی می تواند قیام کند، حال آن که حتماً باید تمام شرایط در او باشد.
1- نامش (م ح م د)و کینه اش ابوالقاسم باشد.
2- مادرش نرجس واز بنی هاشم باشد، واز حضرت زهرا (سلام الله علیها) واز اولاد امام حسین (علیه السلام) باشد.
3- تنها فرزند امام حسن عسگری (علیه السلام) ومتولد شهر سامرا باشد.
4- در مکه قیام کرد باشد.
5- در تشکیل دولت فقط یک دولت را فرماندهی کند وآن دولت پیامبر اکرم (صلّى الله علیه وآله وسلّم) است، به اجتماع قاطع علماء واهل فن هنوز کسی که این علائم وصفات در او باشد، هنوز در طول تاریخ قیام نکرده.
امام باقر (علیه السلام) می فرماید: مهدی (عجّل الله فرجه) قیام خواهد نمود، با شمشیر وهرگز شکست نمی خورد، واز این جهت قیامش شبیه قیام رسول اکرم (صلّى الله علیه وآله وسلّم) است، که با سلاح واسلحه قیام کردند.
(قیام وخروج با شمشیر منظور جنگ کردن است) واحتمال استفاده از سلاح روز قوی تر است. وقوی تر از آن این است که حضرت با استفاده از ولایت تکوینی خود دخل وتصرف ومعجزه ای نماید تا اسلحه های مدرن روز از کار بیفتد.
علائم غیر حتمی ظهور مهدی (عجّل الله فرجه) وحوادثی که در نزدیکی ظهور رخ خواهد داد:
1- بزنطی می گوید: امام رضا (علیه السلام) فرمود: قبل از این امر (فرج) قتل بیوح واقع خواهد شد. عرض کردم: بیوح چیست؟
فرمود: پیوسته وبدون فاصله. (204)
2- امام باقر (علیه السلام) فرمود: قبل از این امر دو نشانه واقع خواهد شد: گرفتگی ماه در روز پنجم وگرفتگی خورشید در روز پانزدهم، واز زمان هبوط (خلقیت) آدم تا کنون چنین اتفاقی نیفتاده است ودر آن روز است که حساب منجمین بهم می ریزد. (205)
3- سلیمان بن خالد می گوید: از امام صادق (علیه السلام) شنیدم که فرمود: قبل از قیام قائم دو نوع مرگ واقع می شود: مرگ سرخ ومرگ سفید، به طوری که از هر هفت نفر پنج نفر می میرند، اما مرگ سرخ، مرگ با شمشیر است ومرگ سفید، امراض است. (206)
4- امام صادق (علیه السلام) فرمود: قبل از قیام قائم (عجّل الله فرجه) خورشید در پنجم ماه رمضان می گیرد. (207)
5- جابر می گوید: به امام باقر (علیه السلام) عرض کردم: این امر (فرج) چه موقع خواهد بود؟ فرمود: چه موقع خواهد بود؟ ای جابر؟ آن هنگامی است که بین حیره وکوفه کشتار زیاد شود. (208)
6- مفضل بن عمر می گوید: از امام صادق (علیه السلام) در مورد آیه (ولنذیقنهم من العذاب الادنی دون العذاب الاکبر)(209) قبل از عذاب بزرگتر، از عذاب کوچکتر به آنها خواهیم چشانید. سوال کردم. فرمود: عذاب کوچکتر، گرانی است وعذاب بزرگتر، خروج مهدی (عجّل الله فرجه) با شمشیر است. (210)
7- از امام صادق (علیه السلام) سوال شد که هنگام خروج قائم (عجّل الله فرجه) چه موقع است؟ فرمود، وقتی که حکومت در دست بیضه کشیده شدگان، وزنان بیفتد (211) علامتهای دیگری را نام برد تا این که فرمود: آن موقع وقت خروج قائم ما اهل بیت است. (212)
8- امام صادق (علیه السلام) از پدران بزرگوارش نقل می فرماید: حضرت علی (علیه السلام) فرمود: وقتی آتش در حجاز بیفتد وسیل در نجف جاری شود منتظر ظهور قائمتان باشید. (213)
9- محمد بن مسلم می گوید: از امام صادق (علیه السلام) شنیدم فرمود: قبل از قیام قائم برای مومنان نشانه هایی از طرف خدای تعالی آشکار خواهد شد. گفتم: فدایت شوم!آن نشانه ها چیستند؟ فرمود:
ولنبلونکم بشی من الخوف والجوع ونقص من الاموال والانفس والثمرات وبشر الصابرین (214)
و قطعاً شما را به نوعی از ترس وگرسنگی وزیان مالی وجانی وکمبود محصول می آزماییم پس صابران را نوید بده. وفرمود: (ولنبلونکم بشی من الخوف)، ترس از ناحیه بنی فلان در آخر سلطنتشان است، (والجوع) آزمایش را گرسنگی، به گرانی وبالا بودن قیمتهاست، و(نقص... الانفس)، دلالت بر مگر سریع وآشکار است، و(بشر الصابرین) بشارت صابران به تعجیل در خروج قائم ماست، سپس فرمود: ای محمد این تاویل آیه است وخداوند می فرماید: (وما یعلم تاویله الا الله والراسخون فی العلم)(215) حقیقت نهانی آن را جز خدا وآنان که دانش در سینه هایشان آرام یافته است کسی نمی داند. (216)
10-ابو بصیر درباره آیه:
ان نشاننزل علیهم من السماء آیة فظلت اعناقهم لها خاضعین (217)
اگر بخواهیم از آسمان نشانه ای بر آنان فرو فرستیم که شرمگینانه بر آن گردن نهند. از امام باقر (علیه السلام) نقل می کند که فرمود: خداوند به زودی این کار را درباره آنان انجام خواهد داد. ابو بصیر می گوید: عرض کردم آنان چه کسانی هستند؟ فرمود: بنی امیه وپیروان آنها، گفتم: آن نشانه چیست؟ فرمود: توقف خورشید بین ظهر تا عصر وآشکار شدن چهره ونیم تنه مردی در قرص خورشید که به نام ونشانش شناخته می شود، واین کار در زمان سفیانی انجام خواهد شد که در آن موقع، نابودی او وقومش فرا رسیده است. (218)
11- امام صادق (علیه السلام) فرمود: قبل از قیام قائم (عجّل الله فرجه) به واسطه آتشی که در آسمان پیدا می شود، سرخی هوا را فرامی گیرد، گرفتگی ماه در بغداد وبصره، خونهایی که ریخته می شود، ویرانی منازل وساکنانش وترسی که به دل مردم عراق می افتد که آرام وقرار ندارند، مردم از گناه باز داشته می شوند. (219)
12- امام باقر (علیه السلام) فرمود: قائم ظهور نمی کند تا این که در شام، فتنه وآشوبی دامن مردم را بگیرد که راه نجاتی از آن نیابند وکشتار بین حیره وکوفه واقع شود، کشته های آنها مثل هم هستند (220) ومنادی از آسمان ندایی در دهد. (221)
13- امام صادق (علیه السلام) فرمود: این امر واقع نخواهد شد تا این که هر گروهی از مردم، به حکومت بر مردم دست یابند وطوری نباشد که گروهی بگویند: اگر ما حکومت داشتیم به عدالت رفتار می کردیم. آن وقت است که قائم به حق وعدل قیام می کند. (222)
نشانه هایی که برای ظهور حضرت قائم (عجّل الله فرجه) ذکر شده است بر دو نوع است: حتمی وغیر حتمی.
هر چند تعبیر نشانه های غیر حتمی در روایت نیامده است، اما از آن جا که بعضی از نشانه ها، در روایات، به نشانه های حتمی موسوم شده اند، نشانه های دیگر را نشانه های غیر حتمی نامیده اند. آن چه در این جا ذکر کردیم وآن چه در حوادث مربوط به قرآن وسنت ومسلمانان وطرفداران باطل نقل شد بیانگر نشانه های غیر حتمی هستند.
در این زمینه، روایات دیگری نظیر، روایت عمار یاسر (223)، روایت عامر بن وائله (224)، روایت جابر جعفی (225)روایت بشیر (226)و روایت معاویه بن سعید (227)، ونیز بیانی از کتاب ارشاد مفید در مورد نشانه های قبل از قیام قائم (عجّل الله فرجه)، که شیخ حر عاملی در اثبات الهداة آن را نقل کرده، (228) وجود دارد که به خاطر جلوگیری از به درازا کشیدن مطلب از نقل آنها خودداری نمودیم.
در این روایات نکته قابل توجهی وجود دارد وآن این-: گرفتگی ماه در پنجم، وگرفتگی خورشید در پانزدهم وطلوع خورشید از مغرب (229)- که در امور حتمی آمده است- وتوقف خورشید، در واقع از آیات الهی هستند وبا محاسبات معمول سازگاری ندارند از همین رو فرموده اند: از زمان هبوط (خلقت) آدم تا کنون چنین اتفاقی نیافتاده است. ودر آن موقع، حساب منجمین به هم می ریزد.
علائم حتمی ظهور حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) در آخر الزمان:
زید العمی می گوید: امام زین العابدین (علیه السلام) فرمود: در یکی از سالها، قائم ما برای گرفتن حق مردم قیام می کند. وفرمود: آیا قیام بدون ظهور سفیانی واقع می شود؟ ظهور قائم، از ناحیه خداوند، حتمی است، وظهور سفیانی- نیز از ناحیه خداوند- حتمی است وظهور قائم بدون ظهور سفیانی شدنی نیست. عرض کردم: فدایت شوم!امسال چنین چیزی واقع می شود؟ فرمود: هر چه خدا بخواهد عرض کردم: سال آینده چنین خواهد شد؟ فرمود: خداوند، هر چه بخواهد انجام می دهد. (230)
عامر بن وائله از امیر المؤمنین (علیه السلام) نقل می کند: که پیامبر (صلّى الله علیه وآله وسلّم) فرمود: قبل از رستاخیز وقیامت، این وقایع قطعاً اتفاق می افتد: ظهور سفیانی، آمدن دجال، پیدا شدن دود وآسمان، خروج دابه، خروج قائم، طلوع خورشید از مغرب، گرفتگی در مشرق، خسوف در جزیرة العرب ظاهر شدن آتشی از دور دست در عدن که مردم به یک جا می راند وجمع می کند. (231)
امام صادق (علیه السلام) فرمود: در یک سال، یک ماه ویک روز سه نفر خروج خواهند کرد: خراسانی، ویمانی، ودر بین آنها بیرق یمانی، رهیافته تر وبه حق نزدیکتر است، (232) امام صادق (علیه السلام) فرمود: ندای آسمانی، ظهور سفیانی، کشته شدن نفس زکیه وپیدا شدن دستی در آسمان: از امور حتمی است. (233)
ابو هاشم جعفری می گوید: نزد حضرت امام محمد تقی (علیه السلام) نشسته بودم صحبت از سفیانی وحتمی بودن ظهور مهدی (عجّل الله فرجه) - در روایات به میان آمد. به امام جواد (علیه السلام) عرض کردم: آیا در امر حتمی بدای الهی (تغییری) جاری می شود؟ فرمود: آری عرض کردم: آیا نمی ترسید که در قیام قائم بدا جاری شود فرموده: قیام قائم، میعاد است وخداوند از وعده تخلف نمی فرماید: (والله لا یخلف المیعاد)(234)، وخداوند از وعده خود بر نمی گردد.
اینها بخشی از احادیثی بودند که بیانگر نشانه های حتمی ایام نزدیک ظهور حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) هستند، اما تمام این نشانه ها، چه حتمی وچه غیر حتمی، بر حسب این که در قضاء الهی رقم خورده باشند یا در قدم الهی تعیین شده باشند، قطعی تخلف ناپذیر نیستند وقابل تغییرند ومشیت وبدای الهی ممکن است در آنها جاری شود واساساً هیچکدام واقع نشوند، چنان که در قرآن کریم فرموده است: (یمحو الله ما یشاء ویثبت وعنده ام الکتاب)(235) خداوند آن چه را بخواهد از صفحه وجود پاک می کند وآن چه را بخواهد برقرار می نماید وام الکتاب ولوح اصلی حاکی از هستی وعدم نیز نزد اوست. حدیث ابوهاشم جعفری که در آخر همین روایات نقل شد شاهد دیگری بر این مطلب است.
آری، قیام قائم (عجّل الله فرجه) از چیزهایی است که بدا در آن جاری نمی شود، زیرا قیام قائم از مصادیق میعاد است وخداوند میعاد را قطعاً عملی می سازد.
در روایت عمر بن حنظله از امام صادق (علیه السلام) نقل شده که قیام حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) دارای پنج علامت می باشد. (236)
1- قتل نفس زکیه
2- صدای آسمانی
3- خروج سفیانی
4- خروج یمانی
5- خسف(237) بیداء
1- قتل نفس زکیه: حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) یکی از یاران خود را به سوی مکه وخانه خدا می فرستد که، حجت را بر مردم تمام کند وبگوید: من فرستاده مهدی (عجّل الله فرجه) هستم که مهدی از اهل بیت رحمت است ومعدن رسالت وبرگزیده پیغمبران می باشد. واز شما مردم یاری می خواهد پس یاریش کنید. در این زمان مردم شورش کرده واو را میان رکن ومقام در کعبه شهید می کنند. آن گاه مهدی (عجّل الله فرجه) در مقام ابراهیم چهار رکعت نماز می خواند، سپس به حجر الاسود تکیه کرده وحمد ثنای خداوند وپیامبر اکرم (صلّى الله علیه وآله وسلّم) را می نماید. به طوری؟ کسی تا به حال آن طور نیایش نکرده باشد آن گاه حضرت، حق خود را از خداوند مطالبه می نماید واوست مضطری که خداوند فرموده:
امن یجیب المضطر اذا دعاه ویکشف السوء ویجعلکم خلفاء الارض (238)(239)
ترجمه: آیا آن کیست که دعای بیچارگان مضطر را اجابت کرده ورنج وغم آنها را بر طرف نماید ومسلمین را خلفای زمین قرار دهد.
سپس جبرئیل ومیکائیل با مهدی (عجّل الله فرجه) بیعت می کنند.
حضرت امیر المؤمنین (علیه السلام) فرمودند: به خدا قسم هر آینه طائفه قریش در وقت ظهور قائم، به شدت به وحشت افتاده وپناهگاهی جستجو می کنند آن گاه مهدی (عجّل الله فرجه) حادثه ای بزرگ در میان آنها ایجاد کند وبدکاران آنها را، مجازات نماید.
آنگاه حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) با سیصد وسیزده نفر، رهسپار نجف اشرف می شوند در صورتیکه جبرئیل در سمت راست ومیکائیل در سمت چپ حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) می باشند. وشعارشان (یالثارات الحسین) است.
ترجمه: وای از خونهایی که از حسین (علیه السلام) واصحابش ریخته شد وچنان رعب ووحشت در دل دشمنان کنند که کسی یارای مقابله با مهدی را نداشته باشد.
2- صدای آسمانی: علامه مجلسی در کتاب بحار از تفسیر عیاشی از اما صادق (علیه السلام) روایت فرموده که صدایی آسمانی ندا دهد از آسمان که ای اهل حق جدا شوید از باطل وای اهل باطل جدا شوید از اهل حق.
و محقق می شود معنی آیه شریفه:
(وما کان لیذرالمؤمنین علی ما انتم علیه حتی یمیز الخبیث من الطیب)
چاره نیست بر مومنی که جدا شود از باطل وهمچنین جدا شود، باطل از حق.
و جابر جعفی از امام باقر (علیه السلام) نقل فرموده وهمچنین در کتاب بحار الانوار از محمد بن ابراهیم ودر کتاب غیبت از کعب الاخبار به استناد او از عمر بن سعد از امیر المؤمنین علی (علیه السلام) که فرمودند:
سرخی در افق ظاهر شود که از اشک دیدگان عرشیان است که به حال اهل زمین می گریند ونشان دهنده مملو شدن ظلم وستم وشروع خون ریزی وقتل وغارت در آخر الزمان است. این سرخی طبق فرمایش حضرت علی (علیه السلام) سه تا هفت روز در افق دیده می شود. (240)
ترس وبیم عراق وبغداد را فراگیرد، تلف اموال وقحطی ظاهر شود.
خون ریزی واقع شود، شهر ری توسط زلزله ای خراب شود. بغداد تبدیل به ویرانه ای شود وآذربایجان با ارمنستان به جنگ برخیزد.
3- خروج سفیانی: سفیانی (عثمانی بن عمبسه) از کشور سوریه (شام) خروج کند، شخصی است بلند قد سیاه چهره، آبله ور، واز اهل سنت می باشد که با گروههای دیگر اهل سنت (حنبلی، شافعی، مالکی، حنفی) به جنگ می پردازد. وطوری آنان را قلع وقمع کند که اثری از آنان باقی نگذارد واین است مراد آیه شریفه: (فویل الذین کفروا من مشهد یوم عظیم)
ترجمه: پس وای بر کافران از حضور روز عظیم (که مراد، روز جنگ سفیانی است)
چنان که در هر شهری که وارد شود هر کسی را که مخالف او باشد، سنی وشیعه همگی را از دم تیغ بگذارند وحرکت کند، بسوی کوفه، عراق، ومنظورش شیعیان آن منطقه است وهر کسی که اسمی از (علی، حسن وحسین، زهرا یا زینب وسایر ائمه (علیهم السلام) را داشته باشد یا فرزندش این اسامی را داشته باشد.
بدست سفیانی کشته شود سفیانی کودکی را در مسجد کوفه بر دست گرفته واو را بکشد، به همین جرم که پدر ومادرش شیعه واسمی شیعه دارد. قتل وغارت او در مدت هشت ماه به حدی خواهد رسید که کسی تا آن زمان چنین جنایاتی ندیده باشد وآن گاه محقق می شود کلام معصوم که فرمود (ملئت ظلماً وجورا) زمین لبریز شود از ظلم وجنایات وخونریزی.
عمر بن یزید می گوید: امام صادق (علیه السلام) به من فرمود: اگر سفیانی را ببینی پلیدترین مردم با چهره ای قرمز مایل به کبودی، را دیده ای پناه بر خدا، پناه بر خدا، پناه بر خدا از آتش. سفیانی در پلیدی به آنجا رسیده است که همسرش را، از ترس این که او را معرفی کند، زنده به گوز می نماید. (241)
امام صادق (علیه السلام) فرمود: موضوع خروج سفیانی از امور حتمی ووقوع آن در ماه رجب است. (242)
عبد الله بن ابی منصور می گوید: از امام صادق (علیه السلام) در مورد نام سفیانی سوال کردم فرمود: به اسمش چه کاری داری؟ وقتی پنج شهر شام، دمشق، حمص، فلسطین، اردن وقنسرین را به تصرف در آورد، آن موقع، منتظر فرج باشید. گفتم: آیا نه ماه مالک آنهاست؟ فرمود: نه، بلکه فقط هشت ماه، حتی یک روز هم بیشتر نمی شود. (243)
عمر بن ابان کلبی از امام صادق (علیه السلام) نقل می کند که فرمود: گویا سفیانی، ورفیق سفیانی، را می بینم که در محله رحبه در کوفه، بار انداخته ومنادی، از طرف او، ندا می دهد که: هر کس سر شیعه ای را برای من بیاورد هزار درهم جایزه دارد، بعد از آن، همسایه به همسایه اش یورش می برد ومی گوید این شیعه است، گردنش را می زند وهزار درهم می گیرد... (244)
امام صادق (علیه السلام) فرمود... قطعاً قبل از خروج قائم (عجّل الله فرجه) این دو صدا به گوش می رسد: صدایی از آسمان، که صدای جبرئیل است وصدایی از زمین که صدای ابلیس معلون است، که نام خلیفه سوم را می برد ومی گوید مظلوم کشته شد، ومقصودش از این حرف، ایجاد فتنه وآشوب است، از ندای اولی اطاعت کنید واز صدای دومی بپرهیزید که مبادا شما را(245) بفریبد...
مفضل بن عمر از امام صادق (علیه السلام) نقل می کند... وقتی خورشید طلوع کند وآفتاب بدرخشد ندایی از جانب خورشید، به زبان عربی روشن ورسا، به طوری که هر که در آسمانها وزمین است بشنود، مردم را مخاطب قرار داده می گوید: ای مردم! این مهدی آل محمد است، او را به نام وکنیه جدش پیامبر (صلّى الله علیه وآله وسلّم) می نامد ونسبش را از امام حسن عسگری (علیه السلام) به امام حسین- صلوات الله علیهم اجمعین- می رساند، ومی فرماید: با او بیعت کنید که به راه راست هدایت خواهید شد واز امر او سرپیچی نکنید که گمراه خواهید شد... (246)
امام صادق (علیه السلام) فرمود:... اولین کسی که دست او (قائم) را می بوسد، فرشتگان، سپس جنیان وبعد برگزیدگان بشر هستند ومی گویند: شنیدیم واطاعت کردیم وهیچ صاحب گوشی در عالم نمی ماند مگر این که آن صدا را پذیرا می شود وبعضی از همدیگر در مورد صدایی که شنیده اند توضیح می خواهند.
وقتی غروب خورشید نزدیک می شود، فریادی از مغرب بلند می شود که: ای مردم!پروردگار شما از دره یابس از سرزمین فلسطین ظهور کرده است، او عثمان بن عنبسه از نسل یزید بن معاویه است، با او بیعت کنید تا به حق راه یابید ومخالفت نکنید که گمراه می شوید. فرشتگان، جنیان وبرگزیدگان بشر در پاسخ، او را تکذیب کرده، حرفش را دروغ می شمارند ومی گویند: کلامت را شنیدیم وزیر پا گذاشتیم ودر آن هنگام، هیچ شکاک، دو دل ومنافق یا کافری باقی نمی ماند مگر این که با این صدای آخری گمراه می شود... (247)
عثمان بن سعید عمری نایب امام زمان (عجّل الله فرجه) از امام عسگری (علیه السلام) نقل می کند:... سپس مهدی (عجّل الله فرجه) خروج می کند وگویا من بیرقهای سفید را می بینم که بر بالای سرش، در نجف به اهتزاز در آمده اند. (248)
علی بن ابی حمزه می گوید: امام صادق (علیه السلام) فرمود: وقتی قائم (عجّل الله فرجه) قیام کند، مردم او را انکار خواهند کرد، زیرا در سیمای جوانی مومن ظهور خواهد کرد، وهیچکس بر اعتقاد به او ثابت نمی ماند مگر کسی که خداوند، در عالم زر، از او پیمان گرفته است. (249)
سیف بن عمیره می گوید: امام باقر (علیه السلام) به من فرمود: وقتی قائم (عجّل الله فرجه) قیام کند، مومن در قبرش مطلع می شود وبه او گفته می شود: صاحب تو قیام کرده است، اگر می خواهی به او ملحق شوی، ملحق شو واگر می خواهی همچنان در نعمت وبزرگداشت پروردگارت بمانی، بمان (250)
شخصیت سید حسنی:
مفضل بن عمر می گوید: امام صادق (علیه السلام) فرمود:... سپس حسنی، جوان خوش چهره ونورانی از طرف خراسان خروج می کند وبا صدایی رسا فریاد می زند: ای آل احمد به ندای مظلوم که از جانب حرم، بلند است پاسخ دهید، آن گاه گنجهای طالقان، او را پاسخ می گویند، چه گنجهایی!از طلا ونقره نیستند،
بلکه مردانی چون پاره های آهن بر اسبهای ابلق سوار وسلاحی در دست دارند، پیوسته ستمکاران را می کشند تا این که بیشتر زمین را پاک می کنند ووارد کوفه می شوند وآن مکان را خیمه گاه ومحل استقرار خود قرار می دهند. بعد از آن، خبر آمدن حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) به او ویارانش می رسد ویارانش به او می گویند: ای پسر رسول خدا!این کیست که به محل ما آمده است؟، آن گاه حسنی می گوید: برویم او را ببینیم وخواسته اش را بدانیم، والبته او خود می داند که آن حضرت، مهدی (عجّل الله فرجه) است وایشان را می شناسد ولی مقصودش این است که آن حضرت را به اصحابش معرفی نماید. سپس حسنی خارج شود وخطاب به آن حضرت می گوید: اگر تو مهدی آل محمد (صلّى الله علیه وآله وسلّم) هستی پس عصای جدت، انگشتر، ردا، زره، عمامه، اسب بلند قامت، شتر (ناقه عضباء) استر آن حضرت وچار پای آن بزرگوار، براق، اسب حضرت وقرآن امیر المؤمنین (علیه السلام) کجاست؟ حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) آنها را نشان می دهد، حسنی عصا را می گیرد ودر سنگ سخت فرو می برد وآن را می شکافد (251)
و مقصودش آن است که فضل حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) را به یارانش نشان دهد بعد از آن که سنگ از هم شکافت حسنی می گوید: الله اکبر، یابن رسول الله، دستت را دراز کن تا با تو بیعت کنیم. آن حضرت دستش را دراز می کند، حسنی وبقیه لشگریانش با آن حضرت بیعت می کنند فقط چهل هزار نفر که به زیدیه معروفند بیعت نمی کنند ومی گویند: این جز یک سحر بزرگ، چیز دیگری نیست. (252)
از این حدیث چهار مطلب روشن می شود:
حسنی کیست؟ جوان نورانی وخوش رویی است که با صدای رسا مردم را برای یاری حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) دعوت می کند.
از کجا خروج می کند؟ خراسان.
مقصد وهدفش چیست؟ یاری حضرت ولی عصر (عجّل الله فرجه).
از روبرو شدن با حضرت حجت وسوال وجواب با آن حضرت چه منظوری دارد؟ معلوم کردن حقانیت ولی عصر (عجّل الله فرجه) برای یارانش.
4- خروج یمانی: ابو بصیر از امام باقر (علیه السلام) نقل می کند: خروج سفیانی ویمانی وخراسانی، در یک سال، یک ماه ویک روز، به طور منظم مثل رشته تسبیح ودنبال هم انجام می گیرد. از هر جهت قوی وشجاعند، وای بر کسی که به قصد دشمنی با آنها روبرو شود.
در میان بیرقها، ره یافته تر از بیرق یمانی، بیرقی نیست، آن، بیرق هدایت است زیرا مردم را به صاحب شما فرا می خواند. وقتی یمانی خروج کند فروختن سلاح بر مردم وتمام مسلمانان حرام است؛ هر گاه یمانی خروج کرد به آنان بپیوندد که بیرقشان، بیرق هدایت است وبر هیچ مسلمانی جایز نیست که با آن مقابله واز آن ممانعت کند واگر چنین کند اهل جهنم خواهد بود زیرا یمانی، به حق وراه راست دعوت می کند... (253)
حضرت علی (علیه السلام) در خطبه ای سه بار فرمودند: عجبا، روزی را می بینم که شیعیان از محل های خود بلند شده (منظور از قبرهای خود است) وبا لباسهای سفید به یاری مهدی (عجّل الله فرجه) بشتابند ودر کوچه های کوفه به تعقیب کفار بروند وآنها را هلاک سازند این واقعه هنگامی خواهد بود که حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) قیام خود را از مکه شروع کرده ودر حال حرکت بسوی نجف اشرف است که رجعت رخ می دهد. (254) وائمه معصومین همگی به این جهان بر می گردند وحضرت سیدالشهدا (علیه السلام) اولین آنان است.
خروج مردی ضعیف از شیعیان که در کنار دجله قرارگاه بسازد، وحمله کند بر سیفیانی ودرگیری آغاز شده وکشته شود. سفیانی شیعه ای باقی نخواهد گذاشت، لذا کسی را باقی نمی گذارد مگر این که آن را از بین ببرد یا زندانی کند.
سفیانی عده ای را مامور کند که حمله به مکه ومدینه کنند، تا آن جا را فتح ومهدی (عجّل الله فرجه) را شهید کنند.
5- خسف بیداء: لشکر سفیانی به منطقه ای می رسند که نامش (بیداء) است. زمین بیداء لشکر سفیانی را در خود فرو می برد، بطوری که اثری از لشکریان او باقی نماند. واینست مراد آیه شریفه:
افا من الذین مکروا السیئات ان یخسف بهم الارض اویاتیهم العذاب من حیث لا یشعرون او یاخذهم فی تقلبهم فما هم بمعجزین
ترجمه: آیا می دانند کسانی که از روی مکر گناه می کنند، از این که زمین فرو برد ایشان را، یا آن که عذاب دریابد آنها را بطوری که آگاه نشوند یا آن که عذاب بگیرد، ایشان را در حال اشتغال به کارهای خودشان، پس اینان نمی توانند خداوند را عاجز کنند.
نمایان شدن ستاره دنباله داری که نزدیک است برسد، دنباله اش به سر آن، همچون هلال، ندا دهد شیطان که ای مسلمانان قیام کنید به خوی خواهی عثمان آن گاه مهدی (عجّل الله فرجه) میان رکن ومقام در خانه کعبه نماز بخواند وخود را معرفی کند (انا بقیة الله) وقیامش را بر جهان اعلام کند امام باقر (علیه السلام) می فرماید: در این زمان (سیصد وسیزده نفر مرد وپنجاه نفر زن)، همچون تکه های ابر یکی پس از دیگری بهم برسند وجمع شوند در غیر موسم حج.(255)
و این است مراد آیه شریفه:
اینما تکونوا یاتی بکم الله جمیعاً ان الله علی کل شیء قدیر.
ترجمه: در هر جا که بوده باشید خداوند شما را جمع کند، زیرا که خدا بر هر کاری قادر است.
آنگاه یاران حضرت (سیصد وسیزده نفر) میان رکن ومقام با حضرت بیعت کنند یک نفر از آنان بگوید مکه معظمه جای افراد بدکار شده وهمگی از مکه خارج شده وبسوی نجف اشرف حرکت می کنند.
و اسلحه هر یک با نامهایشان بر روی قبضه آن هک ونوشته شده. منادی در آسمان ندا دهد که همه زمینیان آن را بشنوند که ای اهل زمین بدانید حجة خدا ظاهر شده از او اطاعت کنید واز خون ریزی دست بردارید، وبگویید (بقیة الله خیر لکم ان کنتم مومنین)(256) بقیة الله برای شما بهتر است اگر مومن هستید واشخاصی که از عشق حضرت از دنیا رفته اند، به اذن الله از قبر برخیزند وزنده شده وملحق به یاران حضرت شوند.
و همگی همراه با لشکر مهدی (عجّل الله فرجه) بسوی کوفه روند، برای نابودی سفیانی، حضرت با لشکری که آماده نموده بسوی وادی (رمله) می روند که قرارگاه سفیانی است.
دو لشکر با هم برخورد کرده، سفیانی شکست می خورد وکشته می شود ویک نفر از لشکر او باقی نماند. وحضرت بواسطه اسم اعظمی که به سیصد وسیزده نفر یاران خاص خود می آموزاند این افراد از روی آبها واز کوهها عبور کرده وهیچ مانعی در راه آنان وجود نخواهد داشت وشرق وغرب عالم را در تصرف خود خواهند آورد. وحضرت هر یک نفر از آنان را مامور به تصرف یک کشور می نماید. البته هر کدام از این سیصد وسیزده نفر حکم فرماندهان ارشد لشکر حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) را دارند که یاران مهدی را فرماندهی وهدایت می کنند.
عیسی مسیح از آسمان بر بام کعبه نزول کند ومسیحیان به دین مهدی (عجّل الله فرجه) در آیند واصحاب کهف به یاران حضرت ملحق شوند. شیطان را دستگیر کرده وبر تخته سنگی قرار داده وسرش را قطع می کنند.
شیخ صدوق در کتاب خصال خود آورده:
از امام باقر وصادق (علیه السلام) که حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) در روز جمعه ای قیام خواهد کرد که روز شنبه اش عاشورا باشد.
و فرمود هیچ روز نورزی نمی رسد، مگر این که ما اهل بیت منتظر ظهور هستیم.
احادیث اهل بیت (علیهم السلام) درباره نقش ملت ترک زبان در قیام حضرت مهدی (عجّل الله فرجه):
امام صادق (علیه السلام) به نقل از امیر المؤمنین علی (علیه السلام) فرمودند:
و ظهرت لولدی رعایات الترک متفرقاة فی الاقطار والخباط وکانوا بین هناة وهناک (257)
ترجمه : وظاهر می شوند برای حمایت از فرزندم حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) ملت ترک زبان که متفرق در نقاط مختلف زمین وهمه جا هستند.
و همچنین روایت دیگری نیز از امیر المؤمنین علی (علیه السلام) است که می فرمایند:
بنی اذا جاشت الترک فانتظر ولایت مهدی (عجّل الله فرجه) یقوم ویعدل (258)
ترجمه: فرزندم هر گاه دیدی که ملت ترک (برای حمایت از مهدی (عجّل الله فرجه)) در حال جمع آوری نیرو وسپاه است، پس منتظر ظهور مهدی (عجّل الله فرجه) باش که عدالت را بر پا خواهد نمود.
اکنون روایاتی دیگر در مورد خروج مهدی (عجّل الله فرجه) از مکه معظمه را بیان می کنیم:
ابو بصیر می گوید: امام صادق (علیه السلام) فرمود: قائم (عجّل الله فرجه) از مکه خروج نخواهد کرد تا این که حلقه ای گرداگردش را فراگیرد. عرض کردم: تعداد حلقه چند نفر است؟ فرمود: ده هزار نفر؛ جبرئیل از سمت راست، ومیکائیل از سمت چپ، آن گاه حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) پرچم غلبه وپیروزی را به اهتزاز در آورده آن را به حرکت در آورد، در شرق وغرب عالم کسی نمی ماند مگر این که آن را ببیند در حالی که آن، همان پرچم پیامبر (صلّى الله علیه وآله وسلّم) است که جبرئیل در روز جنگ بدر آن را فرود آورد. سپس فرمود: ای ابا محمد! به خدا قسم، آن پرچم از نخ، کتان، ابریشم ویا حریر نیست. عرض کردم: پس، از چه چیزی است؟ فرمود: از برگهای بهشتی است که پیامبر (صلّى الله علیه وآله وسلّم)، در روز جنگ بدر، آن را باز کرد، سپس پیچید وبه حضرت علی (علیه السلام) داد، پرچم نزد حضرت علی (علیه السلام) بود تا این که در جنگ جمل، امیر المؤمنین (علیه السلام) آن را باز کرد وخداوند، فتح وپیروزی نصیب او فرمود، سپس آن حضرت، بیرق را درهم پیچید، هم اکنون آن پرچم نزد ماست وهیچکس آن را نمی گشاید تا این که قائم (عجّل الله فرجه) قیام کند، وقتی امام قائم (عجّل الله فرجه) قیام کرد پرچم را باز می کند، ودر شرق وغرب عالم کسی نمی ماند مگر این که آن را می بیند، در فاصله ای به اندازه حرکت یک ماه، از چهار طرف، ترس از آن بیرق، همه را فرا می گیرد. (259)
ابو حمزه ثمالی می گوید: امام باقر (علیه السلام) به من فرمودند: ای ثابت گویا قائم اهل بیتم را می بینم که به نجف شما مشرف شده وبا دستش به طرف کوفه اشاره فرمود، وقتی به نجف وارد شود پرچم پیامبر (صلّى الله علیه وآله وسلّم) را باز می کند وبا باز شدن آن بیرق، فرشتگانی که در جنگ بدر پیامبر را یاری کردند، فرود می آیند عرض کردم: آیا آن پرچم نزد شما پنهان است؟ آیا آن حضرت، پرچم را می یابد یا برایش می آورند؟ فرمود: برایش می آورند عرض کردم: چه کسی برایش می آورد؟ فرمود: جبرئیل (علیه السلام). (260)
عمر بن شمر می گوید: نزد امام باقر (علیه السلام) از مهدی (عجّل الله فرجه) نام برده شد، اما (علیه السلام) فرمود: در حالی وارد کفه می شود که سه بیرق، اوضاع کوفه را درهم ریخته است، آن گاه همه چیز، خالص تحت ولایت او قرار می گیرد. (261)
در بعضی روایات، مقصود از بیرق، همان بیرق ظاهری است اما در بعضی روایات دیگر، مثل روایت ابو بصیر وابوحمزه، مقصود پرچمهایی که معمولا برای ترساندن دشمنان به اهتزاز در می آید وچرخانده می شود نیست، بلکه مقصود پرچم معنوی است که رعب ووحشت ویژه ای ایجاد می کند به طوری که اهل باطل در شرق وغرب عالم، آن را می بینند.
امام باقر (علیه السلام) فرمود: ایام الله سه روز است، روز قیام قائم (عجّل الله فرجه)، روز رجعت، وروز قیامت. (262)
ابوالجاورد می گوید: به امام باقر (علیه السلام) عرض کردم: فدایت شوم، از صاحب الامر چیزی برایم بگو. فرمود: شب هنگام بیش از همه مردم در خوف وهراس هستند وصبح بیش از هر کسی امنیت دارند واین خوف وامان هر روز وهر شب به او الهام- وحی- می شود. عرض کردم: ای اباجعفر!آیا با او وحی می شود؟ فرمود: ای ابا جارود، این وحی، وحی پیامبری نیست، اما همان طور که به مریم دختر عمران، مادر موسی وحی شد به او هم وحی می شود. ای اباجارود! قائم، در نزد خداوند، از مادر عیسی ومادر موسی گرامی تر است!(263)
عبد الاعلی حلبی می گوید: امام باقر (علیه السلام) فرمود: صاحب الامر در یکی از این دره ها غیبتی خواهد شدات. سپس با دستش به منطقه ذی طوی اشاره کرد، تا این که فرمود: به خدا قسم، گویا او را می بینم که به سنگ تکیه زده است وخدا را به حق خودش سوگند می دهد که فرجش را تعجیل بخشد. (264)
مفضل بن عمر می گوید: امام صادق (علیه السلام) فرمود: وقتی خداوند بلند مرتبه به قائم (عجّل الله فرجه) اجازه خروج بدهد، او از منبر بالا می رود ومردم را به سوی خود فرا می خواند... (265)
عبد الرحمن بن کثیر از امام صادق (علیه السلام) نقل می کند در مورد آیه (اتی امر الله فلا تستعجلوه)(266) که حضرت فرمود: امر خدا واقع شدنی است، وحضرت مهدی (عجّل الله فرجه) ظهور خواهد نمود سپس شتاب می کنید.
امام صادق (علیه السلام) فرمود: حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) نیز مثل، رسول الله از شهر مکه خروج می کند که خدا می فرماید: (کما اخرجک ربک من بیت بالحق)(267)(268)؛ همان گونه که خداوند ترا به حق از خانه است بیرون برد.
محمد بن مسلم از امام باقر (علیه السلام) درباره آیه شریفه (امن یجیب المضطر اذا دعاه)(269) کیست که آن هنگامی که مضطر ودرمانده او را می خواند پاسخ گوید؟.
نقل می کند که فرمود: این آیه در مورد امام قائم (عجّل الله فرجه) است، آن گاه که خروج کند، عمامه به سر بندد، نزد مقام ابراهیم نماز گزارد وبه پیشگاه پروردگارش زاری کند، آن گاه هیچ چیز وهیچ کس از تحت سلطه وغلبه او خارج نخواهد شد. (270)
از امام زین العابدین نقل شده است که فرمود: سپس در حالی که مردم اطرافش گرد آمده اند به سمت مکه خروج می کند، خود به تنهایی قایم می کند ومی گوید: ای مردم!من فلانی فرزند فلانی هستم، من پسر پیغمبر خدا هستم، شما را به همان چیزی دعوت می کنم که پیامبر خدا، شما را به آن فرا خواند. (271)
سماعه می گوید: امام صادق (علیه السلام) فرمود: گویا قائم (عجّل الله فرجه) را می بینم که در ناحیه ذی طوی روی پاهایش ایستاده وهراسان ونگران است، همان طور که موسی چنین حالتی داشت، تا این که به نزد مقام ابراهیم می آید ومردم را- به حق- فرا می خواند. (272)
ابو بصیر می گوید: امام صادق (علیه السلام) فرمود: قائم (عجّل الله فرجه) از مکه خروج نخواهد کرد تا این که حلقه ای گرداگردش را فراگیرد. عرض کردم: تعداد حلقه چند نفر است؟ فرمود: ده هزار نفر، جبرئیل از سمت راست، میکائیل از سمت چپ، آن گاه امام مهدی (عجّل الله فرجه)، پرچم غلبه وپیروزی را به اهتزاز در آورده، با آن به راه می افتد. (273)
ویژگی های جانشین پیامبر (صلّى الله علیه وآله وسلّم) به طور عموم، ویژگی های خاص حضرت حجت (عجّل الله فرجه):
امام رضا (علیه السلام) فرمود: امام نشانه هایی دارد، دانشمندترین مردم، حکیمترین، با تقواترین، حلیم ترین وپر تحمل ترین، شجاع ترین، عابدترین، وبخشنده ترین آنان است. مختون، پاکیزه وبدون عیب متولد می شود، همین طور که از روبرو می بیند از پشت سر هم تشخیص می دهد منظور اینست که حضرت علم وآگاهی تمام دارند وحضرت مهدی (عجّل الله فرجه) سایه ندارد، وقتی از مادر متولد می شود روی رانها به زمین می نشیند وصدایش را به شهادتین بلند می کند، شیطان در خواب به او راه ندارد، چشمش می خوابد ولی دلش نمی خوابد، با او- از سوی خدا وفرشتگان- سخن گفته می شود، زره پیامبر (صلّى الله علیه وآله وسلّم) بر اندام او اندازه است، از او ادرار ومدفوع دیده نشده است زیرا خداوند به زمین فرمان داده است که هر چه از او خارج شود در خود فرو برد، بوی او از مشک خوشتر است، نسبت به مردم، از خودشان اولی ودارای حق بیشتری است، از پدر ومادر بر آنان مهربانتر است وبیش از همه مردم، بر خداوند فروتنی دارد وبیش از همه از دستورات او اطاعت می کند واز آن چه نهی فرموده دوری می جوید، دعا ودرخواستش پذیرفته است به طوری که اگر صخره ای را نفرین کند از وسط به دو نیم خواهد شد، سلاح پیامبر نزد اوست، شمشیرش ذولفقار است، کتابی که نامهای تمام شیعیان ونیز کتابی که نامهای تمام دشمنان، تا قیامت، در آن نوشته شده است نزد اوست؛ جامعه که صحیفه ای است با هفتاد ذرع طول وتمام نیازهای بین آدم در آن موجود است نزد اوست، جفر اکبر، جفر اصغر، حتی دیه خراشی که بر پوست افتد، تا حد یک تازیانه ونصف تازیانه وثلث تازیانه، در آن موجود است، ونیز مصحف حضرت فاطمه (علیه السلام)، نزد او موجود است. (274)
اباصلت هروی می گوید: به امام رضا (علیه السلام) عرض کردم: نشانه قائم شما چیست؟ فرمود: نشانه اش این است که از نظر سنی، پیر ودر قیافه وسیما، جوان است به طوری که هر کس او را نگاه می کند، او را مردی چهل ساله یا کمتر می داند واز نشانه هایش آن است که با گذشت زمان، پیر نمی شود تا این که اجلش برسد. (275)
ابوالجارود از امام باقر (علیه السلام) از پدران بزرگوارش نقل می کند که امیر المؤمنین (علیه السلام) بر بالای منبر فرمود: در آخر الزمان از نسل من فرزندی متولد می شود که دارای چهره ای درخشنده، سینه ای ستبر، پاهایی قوی، شانه هایی پهن وتناور است که در پشتش دو علامت دارد، یکی همرنگ پوست خودش ودیگری همرنگ علامتی که پیامبر (صلّى الله علیه وآله وسلّم) داشت،او دو اسم دارد یکی پنهان ودیگری آشکار، آن اسم پنهان احمد واسم آشکارش محمد است، هر گاه بیرقش را تکان دهد هر چه بین شرق وغرب عالم است برایش روشن وآشکار می شود، وقتی دستش را بر سر بندگان خدا بکشد هیچ مومنی نیست مگر این که دلش از پاره آهن محکمتر می شود ونیروی چهل مرد پیدا می کند، تمام مردگان، در آن هنگام، در دل خویش احساس شادی می نمایند ودر قبرها به دیدار یکدیگر رفته، قیام قائم (عجّل الله فرجه) را به یکدیگر تبریک می گویند. (276)
جابر جعفی می گوید: از امام باقر (علیه السلام) شنیدم که فرمود: عمر بن خطاب از امیر المؤمنین (علیه السلام) در مورد حضرت مهدی ونامش، سوال کرد حضرت فرمود حبیبم رسول الله از من پیمان گرفته است که تا زمانی که خداوند او- حضرت مهدی- را مبعوث می نماید نامش را ذکر نکنم. عمر گفت: اوصافش را برایم بیان کن. حضرت فرمود: جوانی میان قامت، خوشرو ونیکو موی است که مویش بر شانه هایش ریخته ونور چهره اش بر سیاهی محاسن وموی سرش غلبه کرده است، پدرم فدای پسر بهترین کنیزان باد. (277)
امام باقر (علیه السلام) فرمود: پیامبر در روز غدیر فرمود: ای مردم!من پیامبرم وعلی (ژ) جانشین من است، بدانید که پایان امامت با مهدی قائم (عجّل الله فرجه) است ودر دین غالب است واز ستمکاران انتقام می گیرد، بدانید که او گشاینده دژها وویران کننده آنهاست. او بر قبایل مشرکین پیروز می شود، خون خواه خون به ناحق ریخته اولیاء خداست، او یاریگر دین است، وهر صاحب فضل وهنر را به فضلش وهر جاهلی را به جهلش می شناسد ومی نامد، او برگزیده خداوند است، او وارث هر علمی ومسلط به هر دانشی است، اطلاعات او از ناحیه پروردگار است، او رشید وکامل است وتمام امور در اختیار اوست، او حجت باقی است ودیگر بعد از او حجتی نیست، حق جز با او ونور وروشنی جز در نزد او یافت نمی شود، او پیروز ومسلط است وکسی بر او غالب نمی شود، او ولی خدا در زمین وحاکم خدا در بین مردم وامین خداوند در آشکار ونهان است. (278)
سنتهای پیامبران (علیه السلام) به ویژه رسول اکرم (صلّى الله علیه وآله وسلّم) درباره حضرت مهدی (عجّل الله فرجه):
ابو بصیر می گوید: از امام صادق (علیه السلام) شنیدم که فرمود: سنتهایی که برای پیامبران در دوره غیبتشان جاری شده است عیناً در مورد قائم ما اهل بیت جاری می شود. (279)
سعید بن جبیر می گوید: از امام صادق (علیه السلام) شنیم که فرمود: در مورد قائم ما، سنتهایی از سنن پیامبران جاری می شود: سنتی از آدم، سنتی از نوح، سنتی از ابراهیم، سنتی از موسی، سنتی از عیسی، سنتی از ایوب وسنتی از محمد (صلّى الله علیه وآله وسلّم)، اما سنتی که از آدم ونوح درباره قائم (عجّل الله فرجه) انجام می شود طول عمر است، از ابراهیم، مخفی بودن ولادت وکناره گیری از مردم، از موسی، خوف وهراس وغیبت، از عیسی، اختلاف مردم درباره او، از ایوب، فرج وگشایش بعد از آزمایش واز محمد (صلّى الله علیه وآله وسلّم)، خروج با(280) شمشیر.
محمد بن مسلم طحان می گوید: بر امام باقر (علیه السلام) وارد شدم، در حالی که قصد داشتم در مورد قائم آل محمد (صلّى الله علیه وآله وسلّم)، از ایشان سوال کنم. آن حضرت ابتدائاً- بدون این که من قصدم را در میان بگذرام- فرمودند: ای محمد بن مسلم!در قائم آل محمد به پنج تن از پیامبران شباهتهایی وجود دارد: یونس بن متی، یوسف بن یعقوب، موسی، عیسی ومحمد (صلّى الله علیه وآله وسلّم)، اما شباهتش به یونس، بازگشتش به میان مردم است در حالی که با وجود سن زیاد، جوان به نظر می رسد، اما شباهتش به یوسف، غایب شدن از دید عام وخاص ومخفی شدن از برادرانش ومشکل شدن کار بر پدرش یعقوب (علیه السلام) است، با این که فاصله بین او وخانواده وشیعیانش نزدیک است، اما شباهتش به موسی، دوام ترس وهراس وبه دراز کشیدن غیبت، مخفی بودن ولادت، رنج وسختی شیعیانش وناراحتی ومصیبتی است که کشیدند تا این که خداوند به او اجازه ظهور داد ویاریش کرد وبر دشمنش غلبه داد، اما شباهتش به عیسی، اختلافی است که درباره او واقع شد وگروهی گفتند: متولد نشده است، عده ای گفتند: مرده است. بعضی گفتند: کشته شده وبه دار آویخته شده است. اما شباهتش به جدش مصطفی (صلّى الله علیه وآله وسلّم) خروجش، با شمشیر وکشتن دشمنان خدا ودشمنان پیامبر وستمکاران وگردنکشان است واین که با شمشیر وافتادن ترس به دل دشمنان، خداوند او را یاری می کند آن گاه هیچ چیز وهیچ کس از تحت سلطه وغلبه او خارج نخواهد ماند. (281)
در سوالی که احمد بن اسحق بن سعد اشعری از امام عسگری (علیه السلام) پرسیده آمده است:... از خضر وذوالقرنین جه سنتی در مورد آن حضرت جاری می شود؟ امام (علیه السلام) در جواب فرموده است: به درازا کشیدن غیبت، ای احمد!... (282)
حنان بن سدیر به نقل از پدرش از امام صادق (علیه السلام) نقل می کند که فرمود: قائم ما غیبتی دارد که طولانی می شود. عرض کردم: یابن رسول الله!علیت آن چیست؟ فرمود: خداوند نمی خواهد این امر انجام شود مگر این که تمام سنتهایی را که پیامبران در غیبتهایشان داشته اند، در این غیبت قرار دهد وای سدیر!بنابراین باید تمام مدت مجموع غیبتهای پیامبران، در این غیبت وجود داشته باشد. خداوند می فرماید: (لتر کبن طبقاً عن طبق)(283) مرحله ای پس از مرحله دیگر را طی خواهید کرد مقصود این است- سنتهای گذشتگان در مورد شما جاری خواهد شد.(284)
محل ظهور ودعوت امام زمان (عجّل الله فرجه):
امام باقر (علیه السلام) فرمود: قائم از راه گردنه ذی طوی فرود می آید، سیصد وسیزده نفر- به تعداد مجاهدان بدر- همراه او هستند، تا این که پشتش را به حجرالاسود تکیه می دهد وبیرق پیروزی را به اهتزاز در می آورد. (285)
صالح بن عقبه از قول امام صادق (علیه السلام) در مورد آیه:
امن یجیب المضطر اذا دعاه ویکشف السوء ویجعلکم خلفاء الارض (286)
کیست آن هنگامی که مضطر ودرمانده او را می خواند پاسخ گوید، وبلا ورنجوری را بر طرف می کند وشما را جانشینان روی زمینی قرار می دهد. نقل می کند که فرمود: درباره قائم آل محمد نازل شده است که در مقام ابراهیم، دو رکعت نماز می گزارد، وخداوند را می خواند، خدا او را پاسخ می گوید وناراحتی او را بر طرف می نماید واو را خلیفه وجانشین خود در روی زمین قرار می دهد. (287)
مفضل بن عمر از امام صادق (علیه السلام) نقل می کند که فرمود: مولای قائم ما به کعبه تکیه می زند ومی گوید: ای مردم!بدانید! که هر کس می خواهد به آدم وشیث بنگرد، همانا من، آدم وشیث هستم، هر که می خواهد نوح را ببیند، بداند که من نوح هستم، هر که می خواهد ابراهیم واسماعیل را نظاره کند، من ابراهیم واسماعیل هستم، هر که میل نگاه به چهره موسی ویوشع بن نون نبی (علیه السلام) را دارد، بداند که من موسی ویوشع بن نون نبی هستم، هر که جمال وکمال عیسی وشمعون را طالب است، من عیسی وشمعون هستم، هر که می خواهد به محمد وامیر المؤمنین (علیه السلام) بنگرد- ومعنی حسن وکمال را دریابد- من محمد وامیر المؤمنین هستم، هرکه می خواهد جلوه حسن وحسین (علیه السلام) را درک کند، من حسن وحسین هستم وهر که می خواهد امامان سلاله حسین (علیه السلام) را بنگرد، من آن امامان هستم، درخواست ودعوت مار پاسخ مثبت گوئید، من به شما از همان چیزی خبر می دهم که به شما خبر داده شده است وشما به گوش نگرفته اید. هر کس اهل خواندن کتابها وصحف آسمانی وفهم آنهاست، پس به من گوش بسپارد.
سپس شروع به خواندن صحفی که خداوند بر آدم وشیث (علیه السلام) نازل کرده، می نماید. امت آدم صفوة الله وشیث هبةالله می گویند: به خدا قسم که بی هیچ تردیدی، این همان صحف است، به ما چیزی نمایاند که از آن بی خبر بودیم وبر ما پوشیده بود، هیچ چیز از آن کم نشده، عوض نشده وتحریف نگشته است. سپس صحف نوح وابراهیم وتورات وانجیل وزبور را می خواند، آن گاه اهل انجیل وتورات وزبور می گویند: به خدا قسم که بی هیچ تردیدی، این همان صحف نوح وابراهیم (علیه السلام) است وچیزی از آن کم نشده، عوض نشده وتحریف نگشته است، وبه خدا قسم این همان تورات وزبور وانجیل کامل ودست نخورده است وبیش از آن چیزی است که به دست ما رسیده بود. سپس، آن حضرت قرآن را تلاوت می فرماید، آن گاه مسلمان می گویند: به خدا قسم، بدون هیچ تردیدی، این همان قرآنی است که خداوند بر محمد (صلّى الله علیه وآله وسلّم) نازل کرده است هیچ چیز از آن کاسته نشده، عوض نشده وتحریف نگشته است. (288)
بیعت کنندگان با امام مهدی (عجّل الله فرجه) واصحاب ویاری کنندگان آن حضرت:
1- امام صادق (علیه السلام) فرمود:... امام قائم (عجّل الله فرجه) به کعبه تکیه می زند، دستش را دراز می کند. بیضاء من غیر سوء (289)خداوند به موسی فرمود: دست در گریبانت فرو بر وآن را نورانی، بدون عیب، بیرون آر. حضرت حجت نیز عیناً همین عمل را انجام می دهد. بدون هیچ عیب ومرضی، نورانی دیده می شود ومی گوید: این دست خدا واز جانب خدا وبه امر خداست. سپس این آیه را تلاوت می کند:
ان الذین یبایعونک انما یبایعون الله یدالله فوق ایدیهم، فمن نکث فانما ینکث علی نفسه... (290)
آنها که با تو بیعت کنند همانا با خدا بیعت کرده اند، قدرت پروردگار از تمام قدرتها برتر است وهر کس نقض بیعت کند به زبان خویش پیوند گسسته است.
اول کسی که دست او را ببوسد وبا او بیعت می کند جبرئیل است، سپس فرشتگان ونجباء (برگزیدگان) جنیان بیعت می کنند وآن گاه نقباء (بزرگان) دست بیعت می دهند... (291)
2- محمد بن مسلم از امام باقر (علیه السلام) در مورد آیه (امن یجیب المضطر اذا دعاه)(292)کیست که دعای درمانده را چون بخواندش، اجابت می کند؟! نقل می کند که فرمود: درباره قائم (عجّل الله فرجه) وجبرئیل که روی ناودان وبه صورت پرنده ای سفید به عنوان اولین مخلوق پروردگار با او بیعت می کند وبعد از آن سیصد وسیزده نفر از مردم با او بیعت می کنند، نازل شده(293)
است.
3- ابو خالد کابلی می گوید: امام باقر (علیه السلام) فرمود: در مکه، برای عمل به کتاب خدا وسنت پیامبرش با امام مهدی (عجّل الله فرجه) بیعت می شود، آن گاه امام مهدی (عجّل الله فرجه)، حاکمی در مکه می گمارد وبه سمت مدینه حرکت(294) می کند...
4- ابو بصیر می گوید: مردی از امام صادق (علیه السلام) سوال کرد: چند نفر با قائم (عجّل الله فرجه) خروج می کنند؟ مردم می گویند با او سیصد وسیزده نفر به تعداد مجاهدان بدر خروج می کنند فرمود: جز در بین عده ای اولوالقوه (نیرومند) خروج نمی کند واولوالقوه (نیرومندان) کمتر از ده هزار نفر(295) نیست.
5- ریان بن شبیب در حدیث فضل الحسین (علیه السلام)، از قول امام رضا (علیه السلام) نقل می کند که فرمود: هفت هزار فرشته برای یاری امام حسین (علیه السلام) به زمین فرود آمدند، اما به آنها اجازه یاری وجنگ داده نشده، آنها غبار آلود وپریشان در کنار قبر آن حضرت آماده اند تا این که قائم قیام کند وآنها او را یاری کنند. (296)
مفضل می گوید: امام صادق (علیه السلام) فرمود: همراه با قائم (عجّل الله فرجه) سیزده نفر زن هستند. عرض کردم: به آنها چه کاری واگذار می کند؟ فرمود: آنها مجروحان را مداوا واز بیماران نگهداری وپرستاری می کنند، همچنان که در زمان پیامبر چنین بود. (297)
جابر جعفی از امام باقر (علیه السلام) نقل می کند: ... به خدا قسم، سیصد وسیزده نفر که پنجاه نفر زن در میان آنها هستند، بدون قرار قبلی، مثل تکه های ابر که به سرعت باد رد حرکتند، یکی پس از دیگری وارد مکه می شوند وگرد هم می آیند وآن مصداق همین آیه شریفه است که فرمود:
اینما تکونوا یات بکم الله جمیعاً ان الله علی کل شیء قدیر (298)
هر جا باشید خداوند شما را گرد هم آورد که او بر هر کاری تواناست. (299)
اما زنان به طور کلی ویا زنان مومن در چه حالی هستند؟ آیا با وجود تعداد زیادشان حضرت حجت را یاری می نمایند یا خیر؟
تا کنون غیر از دو روایتی که بر مداوای مجروحان ورسیدگی به بیماران، توسط زنان، دلالت می کند به دلیل دیگری که بر یاری کردن یا یاری نکردن آنها، حضرت حجت را، دلالت کند دست نیافته ایم.
این احتمال نیز هست که آن زنان، همان پیر زنانی باشند که خداوند تعالی درباره آنها فرموده است:
والقواعد من النساء اللاتی الایرجون نکاحاً فلیس علیهن جناح ان یضعن ثیابهن غیر متبرجات بزینة وان یستعففن خیر لهن والله سمیع علیم (300)
و آن زنان باز نشسته واز تک وتا افتاده که امیدی به ازدواج- یا میل وتوانی برای امور جنسی- ندارند، بر آنان ایرادی نیست که، بدون زینت وخودنمایی، لباس خود را کنار گذارند، وپوشش جدی لازم برای جوانترها را نداشته باشند. والبته اگر عفاف پیشه کنند، وهمان حجاب را رعایت کنند. برای آنها بهتر است وخداوند به همه امور شنوا وداناست.
ویژگی های یاران امام قائم (عجّل الله فرجه):
امیر المؤمنین (علیه السلام) فرمود: یاران مهدی جوان هستند وپیر در میان آنها وجود ندارد مگر فقط به مقدار سرمه در چشم ونمک در غذا، وکمترین چیز در میان غذا نمک است. (301)
امام صادق (علیه السلام) فرمود: گویا قائم (عجّل الله فرجه) را بر منبر کوفه می بینم که سیصد وسیزده تن از یارانش، به عدد مجاهدان بدر، گرداگردش را گرفته اند، آنها یاران بیرقها وحکام خدا در روی زمین هستند... (302)
امام باقر (علیه السلام) فرمود: گویا اصحاب ویاران امام قائم (عجّل الله فرجه) را می بینم که شرق وغرب را پر کرده اند، هیچ چیز در عالم پیدا نمی شود مگر این که از آنها اطاعت می کند، وحتی درندگان وپرندگان وحشی نیز مطیع آنها هستند، همه چیز در روی زمین خواهان به دست آوردن رضایت آنهاست تا جایی که قطعه ای از زمین بر قطعه ای دیگر افتخار می کند ومی گوید: امروز مردی از یاران قائم (عجّل الله فرجه) از روی من عبور کرد. (303)
ابو بصیر می گوید: امام صادق (علیه السلام) فرمود: این که لوط (علیه السلام) به قومش گفت: (لو ان لی بکم قوة او آوی الی رکن شدید)(304) ای کاش در برابر شما نیرویی داشتم یا به شخص قابل اعتماد وقدرتمندی پناه می بردم. چیزی جز آرزوی داشتن نیروی حضرت قائم، وتکیه به قدرت یاران آن حضرت نبود، به هر مردی از یاران امام (عجّل الله فرجه) نیروی چهل مرد داده شده ودلشان از پاره های آهن محکم تر وقویتر است، اگر از کوهها عبور کنند، کوهها از هم می پاشند، تا خداوند عزوجل راضی نشود شمشیرهایشان را غلاف نخواهند کرد. (305)
مفضل بن عمر می گوید: امام صادق (علیه السلام) فرمود: آیه (اینما تکونوا یات بکم الله جمیعاً)(306) هر کجا که باشید همه شما را گرد هم می آورد. درباره آن عده از اصحاب امام قائم (عجّل الله فرجه) که غایب هستند نازل شده است که ناگاه شب هنگام از بسترهایشان غایب می شوند وصبح در مکه هستند، بعضی از آنها در میان ابر حرکت می کنند، اسم آنها، نام پدرشان وسیما وقیافه ونسبشان شناخته می شود. مفضل می گوید: عرض کردم: فدایت شوم، ایمان کدام یک از آنها قویتر است؟ فرمود: آن که روز در میان ابر حرکت می کند.(307)
جابر جعفی می گوید: امام باقر (علیه السلام) فرمود: در بین رکن ومقام، سیصد وسیزده نفر، به تعداد مجاهدان بدر، با امام بیعت می کنند، که برگزیدگان مصر، شایستگان اهل شام، ونیکان عراق در میان آنها وجود دارند، آن گاه آن چه خداوند اراده کند به دست امام قائم بر پا می شود. (308)
ابان بن تغلب می گوید: با امام محمد باقر (علیه السلام) در مسجد مکه- مسجد الحرام- بودم، آن حضرت در حالی که دستم را گرفته بود فرمود: ای ابان سیصد وسیزده نفر به این مسجد خواهند آمد، مردم مکه می دانند که هنوز پدران واجداد آن افراد به دنیا نیامده اند، شمشیرهایی با خود دارند که روی هر کدام، نام صاحب شمشیر ونام پدرش وحسب ونسبش نوشته شده است، آن گاه منادی ندا می دهد که: این مهدی (عجّل الله فرجه) است که چون داوود وسلیمان قضاوت می کند، ودر قضاوت کردن احتیاجی به دلیل وشاهد ندارد. (309)
امام باقر (علیه السلام) فرمود: شمشیرهای بر خود بسته اند که بر روی هر کدام هزار کلمه نوشته شده وهر کلمه کلید هزار کلمه است، باد از هر ناحیه ای وزیدن می گیرد ندا می دهد که: این مهدی است که همچون داوود قضاوت می کند وبه شاهد ومدرک احتیاج ندارد. (310)
امام باقر (علیه السلام) فرمود: یاران قائم، سیصد وسیزده نفر از فرزندان عجم هستند، بعضی از آنها به هنگام روز در میان ابر حرکت می کنند، به اسم خودشان ونام پدرشان وحسب ونسب شناخته می شوند، بعضی از آنها بر بستر خوابیده اند ولی ناگهان بدون قرار قبلی در مکه گرد هم می آیند. (311)
حسین بن ثویر بن ابی فاخته از پدرش از امام زین العابدین نقل می کند که فرمود: وقتی قائم ما قیام کند خداوند مرض وناراحتی را از شیعیان ما می برد ودلهاشان را چون پاره های آهن، محکم قرار می دهد ونیروی هر مردمی را با نیروی چهل نفر برابر می گرداند وآنها را حاکم ورئیس بر مردم قرار می دهد. (312) امام صادق (علیه السلام) فرمود: اصحاب حضرت موسی طبق آیه (ان الله مبتفیکم بنهر)(313) خداوند شما را به نهر آبی می آزماید. با خوردن از آب نهری امتحان شدند، یاران قائم نیز تحت چنین امتحانی واقع خواهند شد. (314)
اجر یاوران امام قائم (عجّل الله فرجه):
جابر می گوید: گروهی بودیم که بعد از انجام مناسک حج، بر امام باقر (علیه السلام) وارد شدیم وبا ایشان خداحافظی کرده عرض کردیم: یا بن رسول الله!توصیه ای بفرمائید. پس امام (علیه السلام) فرمود: امر ما وآن چه از جانب ما به شما رسیده است مراعات کنید، اگر آن را موافق قرآن یافتید به آن عمل کنید واگر آن را موافق قرآن نیافتید رد کنید واگر امر بر شما مشتبه شد وندانستید چه کنید، تاویل کنید وآن را به ما برگردانید تا این که برایتان تفسیر کرده مطلب را روشن نمائیم. اگر آن طور که ما توصیه کردیم عمل نمودید واز آن تخطی نکردید، در این صورت هر یک از شما، قبل از خروج قائم ما از دنیا برود شهید به حساب می آید واگر قائم ما را درک کند ودر رکاب او کشته شود اجر دو شهدی را دارد وهر کس در کنار او، دشمنی از دشمنانش را بکشد پاداش بیست شهید دارد. (315)
عبد الحمید واسطی می گوید: به امام باقر (علیه السلام) عرض کردم: خداوند سالمت بدارد، ما در انتظار فرج مهدی (عجّل الله فرجه)، بازارها وکسبمان را ترک کردیم تا جایی که نزدیک است بعضی از ما، به احتیاج ودرخواست بیفتد. فرمود: ای عبد الحمید! آیا فکر می کنی کسی که خود را برای خدا در گرفتاری ومشقت افکنده است، خداوند، راه خلاصی برایش قرار نمی دهد؟ آری به خدا قسم، خدا برایش گریزگاهی از گرفتاری قرار خواهد داد، رحمت خداوند بر کسی که به خاطر ما، خود را به گرفتاری بیندازد، رحمت خداوند بر کسی که امر ما را زنده بدارد. عرض کردم: اگر قبل از این که قائم را درک کنم از دنیا بروم چطور؟
فرمود: هر کس از شما که بگوید: اگر من قائم آل محمد را درک کنم او را یاری می کنم، او مثل کسی است که در کنار امام شمشیر زده است. وکسی که در کنار او شهید شود، دو شهادت نصیبش شده است- یا ثواب دو شهادت را دارد- (316)
ابی الجارود از امام باقر (علیه السلام) نقل می کند: بدان که بنی امیه، سلطنتی دارند که مردم نمی توانند آن را از ایشان بگیرند واهل حق، دولت وحکومتی دارند که وقتی زمان برقراری آن برسد، خداوند هر کس از ما اهل بیت را که بخواهد، ولایت می دهد، هر کس از شما که آن دولت وولایت را درک کند، با ما در اوج اعلی است، وهر کس که قبل از رسیدن آن، خداوند جانش را بگیرد، خیر ونیکویی را برای او اراده فرموده است. (317)
ابو حمزه از امام باقر (علیه السلام) نقل می کند: از مسائل حتمی وتغییر ناپذیر در نزد خداوند، قیام قائم ماست وهر که در آن چه می گویم، شک کند، در حال کفر خدا را ملاقات خواهد کرد. تا این که فرمود: ای ابا حمزه!هر کس او را درک کند وهمان طور که تسلیم ودر اختیار محمد (صلّى الله علیه وآله وسلّم) وعلی (علیه السلام) بوده است، تسلیم ودر اختیار او باشد، بهشت بر او واجب است وهر که تسلیم او نباشد از بهشت محروم است وجایگاهش جهنم است، وجایگاه ستمکاران، بد جایگاهی است. (318)
نزول حضرت عیسی (علیه السلام) برای یاری حضرت مهدی (عجّل الله فرجه):
معمر بن راشد از امام صادق (علیه السلام) از پیامبر (صلّى الله علیه وآله وسلّم) نقل می کنند که فرمود: مهدی از نسل من است، وقتی خروج کند عیسی بن مریم برای یاریش فرود می آید، او را پیش رو قرار داده وپشت سرش اقتدا می کند. (319)
ابو بصیر می گوید: امام صادق (علیه السلام) فرمود: آن چه از سنتهای الهی در مورد غیبتهای آنان جریان پیدا کرده است درباره قائم ما اهل بیت نیز جاری می شود... سپس خداوند عزوجل او را ظاهر می کند وشرق وغرب عالم را!دست او فتح می نماید، عیسی بن مریم روح الله نازل می شود وپشت سر او نماز می خواند... (320)
جابر بن عبد الله انصاری از امیر المؤمنین (علیه السلام) نقل می کند که فرمود:... مهدی از نسل من است، بین رکن ومقام ظهور می کند، پیراهن ابراهیم وردای اسماعیل را به تن وکفش شیث نبی (علیه السلام) را به پا دارد ودلیل این مطلب، فرمایش پیامبر است که فرمود: عیسی بن مریم، از آسمان فرود می آید وهمراه مهدی (عجّل الله فرجه) است، وقتی ظهور کرد او را بشناسید. (321)
در روایت مرفوعه جعفر بن محمد از امام باقر (علیه السلام) آمده است: ای چشم!زمانی خواهد آمد که مردم از خدا وتوحید، شناختی نداشته باشند، تا این که عیسی بن مریم از آسمان فرود آید وخداوند به دست او دجال را بکشد، مردی از اهل بیت من پیشاپیش مردم نماز گزارد، آن موقع عیسی پشت سر ما نماز می خواند واگر چه او پیامبر است اما ما از او برتر(322) هستیم.
شهر بن حوشب می گوید: حجاج بن یوسف (لعنة الله علیه) به من گفت: آیه ای در قرآن هست که مرا عاجز کرده است. گفتم: ای امیر!آن کدام آیه است؟ حجاج گفت: (وان من اهل الکتاب الا لیومنن به قبل موته)(323) هیچ یک از اهل کتاب باقی نمی ماند مگر این که قبل از مرگ به او ایمان می آورد. به خدا قسم من دستور می دهم که یهودی ونصرانی را بکشند، وقتی آنها گردن زده می شوند با دقت به آنها می نگرم نمی بینم لبهایشان تکان بخورد- وشهادتین بگویند- تا این که خاموش می شوند. گفتم: خدا امیر را سلام بدارد، تاویل این آیه این طور نیست. حجاج گفت: تاویل آیه چیست؟ گفتم: عیسی (علیه السلام) قبل از روز قیامت به دنیا فرود می آید وهیچ یک از یهودیان ومسیحیان باقی نمی ماند مگر این که قبل از مرگش به او ایمان می آورد، وپشت سر حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) نماز می خواند. حجاج گفت: وای بر تو! از کجا چنین تاویلی آوردی؟ گفتم: محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب (علیه السلام) این را به من فرمود. حجاج گفت: به خدا قسم از سرچشمه ای زلال، آن را گرفته ای. (324)
عباراتی که گواه آن است که عیسی (علیه السلام) پشت سر مهدی (عجّل الله فرجه) نماز می خواند، در روایات زیاد است، وشاید- البته خدا می داند- علت اصرار وتاکید امامان معصوم (علیه السلام) بر این مطلب، این باشد که چون پیروان عیسی (علیه السلام) که جمعیت زیادی از اهل زمین را هم تشکیل می دهند، گمان می کنند که عیسی (علیه السلام)، آخرین پیامبر است ونمرده است، ظهور خواهد کرد وزمین را از فساد پاک خواهد نمود واوست که بشر را از فسا وتباهی وظلم وآلودگیهای دیگر نجات خواهد داد، واین بیانات به منظور نفی این خیال وباطل نمودن آن است، چنان که در روایات به این مطلب اشاره شده است.
دقت در زوایای این روایات نشان می دهد که مقصود روایات، همان چیزی است که ما بیان نمودیم نه این که مقصود آنها، بیان اصل رجعت حضرت عیسی (علیه السلام) باشد.
اما نزول وفرود آمدن حضرت عیسی (علیه السلام) به یکی از دو معنی است:
الف) اگر مقصود از آیه (بل رفعه الله الیه)(325) خداوند او را به سوی خود برکشید. این باشد که خداوند او را به آسمانها بالا برد، در نزول وفرودش اشکالی نیست وهمان معنای اصلی نزول وفرود آمدن را خواه داشت.
ب) اگر مقصود از آیه، وفات آن حضرت وقبض روحش باشد، نزول یعنی بازگشت روح مبارکش به بدن وحضورش در کنار قائم (عجّل الله فرجه)(326)خواهد بود.
تخلف ناپذیر بودن رجعت بعد از ظهور حضرت مهدی (عجّل الله فرجه):
امیر المؤمنین (علیه السلام) خطاب به کمیل می فرماید:... ای کمیل!گذشتگان شما بی تردید به این عالم باز می گردند وآیندگان شما بدون شک- در کنار مهدی (عجّل الله فرجه) - بر دشمنان پیروز خواهند شد. (327)
زراره می گوید: از امام صادق (علیه السلام) درباره امور مهمی مثل رجعت وشبیه آن سوال کردم. حضرت فرمود: آن چه سوال می کنی هنوز وقتش نرسیده است وخداوند تعالی فرموده است:
بل کذبوا بمالم یحیطوا بعلمه ولما یاتهم تاویله (328)(329)
بلکه آن چه را به آن دانشی ندارند دروغ شمردند وهنوز باطن آن برای آنها روشن نشده است.
ابو بصیر می گوید: امام باقر (علیه السلام) به من فرمود: آیا مردم عراق رجعت را انکار می کنند؟ عرض کردم: آری، فرمود: آیا قرآن نمی خوانند که می فرماید: (ریوم نحشر من کل امة فوجاً)(330)(331)؛ روزی که از هر امتی گروهی را محشور نمائیم.
ابو بصیر ومحمد بن مسلم، در تفسیر آیه
و حرام علی کل قریة اهلکناها انهم لایرجعون (332)
و بر هر قریه ای که آنها را نابود ساختیم رجعت حرام است وآنها رجعت نمی کنند. از امام صادق وامام باقر (علیه السلام) نقل می کنند که فرمودند: هر قریه ای که خداوند مردمش را با عذاب نابود سازد، مردم آن قریه در رجعت بر نمی گردند، واین آیه محکمترین دلیل بر رجعت است، زیرا هیچ مسلمانی بازگشت ورجعت همه مردم را در قیامت انکار نمی کند، چه آنها که هلاک شده باشند وچه آنها که هلاک نشده باشند، بنابراین (لایرجعون) یعنی در رجعت بر نمی گردند اما در قیامت بر می گردند تا این که وارد جهنم شوند. (333)
حسن بن جهم می گوید: مامون به امام رضا (علیه السلام) گفت: ای ابالحسن درباره رجعت چه می فرمائید؟ امام (علیه السلام) فرمود: رجعت حق است، در ادیان گذشته هم بوده وقرآن از آن یاد کرده است... (334)
احمد بن عقبه از پدرش نقل می کند- از امام صادق (علیه السلام) سوال شد که آیا رجعت حق است؟ امام (علیه السلام) فرمود: آری... (335)
احمد بن ابی عبد الله برقی از امام صادق (علیه السلام) نقل می کند که فرمود: هر کس به هفت چیز اعتراف کند مومن است واز جمله آنها ایمان به رجعت را نام برد. (336)
فضل بن شاذان از امام رضا (علیه السلام) نقل می کند که فرمود: هر کس... به رجعت اعتراف کند... او واقعاً مومن واز شیعیان ما اهل بیت است. (337)
امام صادق (علیه السلام) فرمود: ایام الله سه روز است، روز ظهور، روز رجعت وروز قیامت. (338)
و همین نکته، یعنی یکی بودن حقیقت این سه روز واختلافشان در مراتب ودرجات، باعث شده است که امامان معصوم (علیه السلام)، بعضی از آیات را گاه به قیامت، گاهی به رجعت وگاهی به ظهور حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) تفسیر نمایند.
از آن چه ذکر شد- که ما به خاطر رعایت اختصار از نقل آنها خودداری کردیم معلوم شد که این روز- رجعت- امکان دارد وبلکه وقوع آن حتمی است وکسی که آن را انکار می کند، هیچ دلیلی برای انکارش ندارد. (339)
مطلب دیگر این که، آن چه از روایات رجعت بر می آید این است که محل وقوع آن همین جهان طبیعی ومادی است که ما در آن زندگی می کنیم وبه عوالم دیگر مربوط نیست.
زنده شدن بندگان برگزیده وبازگشتشان به این دنیا وجنگ با ابزارهای مادی وکشتن دشمنان خدا، یا شهدید شدن آن بندگان برگزیده ومسائلی از این قبیل، چیزهایی است که در همین جهان اتفاق می افتد ودر واقع، خداوند سبحان، قبل از این که قیامت واقع شود وتمام مردگان اعم از نیکوکار وبدکردار را زنده نماید، گوشه ای از قدرت بی حد وحساب خود را در این عالم به نمایش می گذارد.
رجعت در زمان ظهور حضرت مهدی (عجّل الله فرجه):
1- امام صادق (علیه السلام) فرمود:...رجعت، عمومی نیست بلکه مربوط به عده خاصی است، (340)جز آنها به کافر خالص هستند کسی رجعت نمی کند. (341)
2- فیض بن ابی شیبه می گوید: امام صادق (علیه السلام) در حالی که آیه (واذ اخذ الله میثاق النبیین)(342) وقتی خدا از پیامبران پیمان گرفت. را تلاوت می کرد فرمود: تا به پیامبر (صلّى الله علیه وآله وسلّم) ایمان آورند وامیر المؤمنین علی (علیه السلام) را یاری کنند فیض می گوید: عرض کردم: تا این که امیر المؤمنین را یاری کنند؟ امام (علیه السلام) فرمود: آری، به خدا قسم، از زمان آدم گرفته تا آخر، خداوند پیامبری را برنمی انگیخته مگر این که همه را به دنیا بر می گرداند تا تحت فرماندهی امیر المؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) با دشمنان، جنگ کنند.
3- جمیل بن دراج می گوید: در خدمت امام صادق (علیه السلام)، آیه
انا لننصر رسلنا والذین آمنوا فی الحیواة الدنیا ویوم یقوم الاشهاد (343) ما پیامبرانمان وکسانی را که در دنیا ایمان آوردند یاری می کنیم، وروزی که شاهدان قیام کنند. را تلاوت کردم، امام (علیه السلام) فرمود: به خدا قسم، این به رجعت مربوط است، آیا نمی دانی که بیشتر پیامبران در دنیا یاری نشده وکشته شدند وامامان همه یاری نشده وکشته شدند؟ پس، این به رجعت مربوط است. جمیل می گوید: آیه
واستمع یوم یناد المناد من مکان قریب یوم یسمعون الصیحة بالحق، ذلک یوم الخروج (344)
گوش فرا دار روزی که فریادگر، از جایی نزدیک، صدا می کند، روزی که فریاد دعوت به حق را می شنوند، آن روز، روز خروج است. را قرائت کردم. باز امام (علیه السلام) فرمود: آن مربوط به رجعت است. (345)
4- بکیر بن اعین می گوید: کسی که هیچ تردید در او ودرستی سخنش ندارم،یعنی امام باقر (علیه السلام) به من فرمودند: پیامبر وعلی رجعت(346)
می کنند.
5- جابر بن یزید، درباره آیه (یا ایها المدثر قم فانذر)(347)؛ ای در لباس پیچیده برخیز وبیم ده. از امام باقر (علیه السلام) نقل می کند- فرمود، مقصود آیه، محمد (صلّى الله علیه وآله وسلّم) وقیامش در هنگام رجعت است که مدرم را می ترساند ومقصود از (آنها لاحدی اکلبر نذیراً) یعنی محمد (صلّى الله علیه وآله وسلّم) و(نذیراًللبشر)(348)؛ آن یکی از امور بزرگ است که ترساننده بشر است. به رجعت مربوط است و(انا ارسلناک کافة للناس)(349)؛ ما تو را برای هدایت تمام بشر فرستادیم. آیه به این صورت است: (وما ارسلناک الا کافة للناس). نیز به رجعت مربوط است. (350)
6- ابو خالد کابلی از امام زین العابدین (علیه السلام) درباره آیه (ان الذی فرض علیک القرآن لرادک الی معاد)(351)؛ آن که قرآن را بر تو نازل وواجب گردانید وتو را به جایگاه برگشت (یعنی رجعت)، بر می گرداند. نقل می کند که فرمود: پیامبر شما به سوی شما بر می گردد. (352)
7- سلام بن مستنیر از امام صادق (علیه السلام) نقل می کند که فرمود: اسمی بر خود نهادند، که خداوند، جز علی بن ابیطالب (علیه السلام) کسی را به این اسم ننامید (353) وحقیقت آن هنوز روشن نشده است. عرض کردم: فدایت شوم!حقیقت آن چه موقع معلوم می شود؟ امام (علیه السلام) فرمود: وقتی موقع آن برسد، خداوند، پیامبران ومومنان را در رکابش گرد می آورد تا او را یاری کنند، وخدا فرموده است: (اذا اخذ الله میثاق النبیین لما اتیتکم من کتاب وحکمة) تا آن جا که می فرماید: (انا معکم من الشاهدین)(354) آن هنگام که خداوند درباره کتاب وحکمتی که به شما داده شده، از پیامبران پیمان بگیرد... ومن با شما، از شاهدان خواهم بود. در آن روز، پیامبر، پرچم را به علی بن ابیطالب (علیه السلام) می سپارد واو امیر تمام مخلوقات خواهد بود، همه مخلوقات زیر پرچم او هستند واو امیر آنهاست، پس این حقیقت آیه خواهد بود. (355)
8- یونس بن طبیان از امام صادق (علیه السلام) نقل می کند که فرمود: کسی که قبل از قیامت به حساب مردم می رسد حسین بن علی (علیه السلام) است، اما روز قیامت، هنگامه برانگیخته شدن به سوی بهشت وجهنم است. (356)
9- محمد بن سلیمان دیلمی از پدرش نقل می کند که گفت: از امام صادق (علیه السلام) در مورد آیه (وجعلکم انبیاء وجعلکم ملوکاً)(357) شما را پیامبران وپادشاهان قرار داد. سوال کردم، امام (علیه السلام) فرمود: پیامبران، رسول الله، ابراهیم، اسماعیل وفرزندانش هستند وملوک وپادشاهان، ما هستیم، عرض کردم: کدام ملک وپادشاهی به شما داده شده است؟ فرمود: ملک بهشت وملک رجعت. (358)
10- صالح بن میثم از امام باقر (علیه السلام) درباره آیه:
و له اسلم من فی السموات والارض طوعاً وکرهاً (359)
آن که در آسمانها وزمین است، خواه ناخواه تسلیم امر اوست. نقل می کند که فرمود: آن مربوط به وقتی است که علی (علیه السلام) بفرماید: من از تمام مردم به آیه واقسموا بالله جهد ایمانهم لایبعث الله من یموت بلی وعداً علیه حقاً اکثر الناس لا یومنون...کاذبین (360)
کسانی که به خداوند، سوگند شدید خوردند که خداوند، آن کسی را که می میرد بر نمی انگیزد، بلکه چنین نیست واین وعده حقی است که خداوند مقرر فرموده است ولی بیشتر مردم ایمان نمی آورند. (361)
11- در کتاب من الایحضره الفقیه آمده است: امام صادق (علیه السلام) فرمود: هر کس 1- به رجعت ما ایمان نداشته باشد و2- عقد موقت وصیغه ومتعه ما را حلال نشمارد از ما نیست. (362)
12- هروی از امام رضا از پدرانش از امیر المؤمنین (علیه السلام) از پیامبر (صلّى الله علیه وآله وسلّم) نقل میکند که خداوند سبحان در شب معراج، در تجلیل از جانشینان پیامبر (صلّى الله علیه وآله وسلّم) به پیامبرش فرمود:...زمین را به وسیله آخرین آنها از دشمنانم پاک می کنم. تا آنجا که فرمود: حکومتش را دوام بخشم وتا روز قیامت در میان اولیائم دست به دست بگردانم. (363)
13- موسی بن عبد الله نخعی از قول امام هادی (علیه السلام)، در زیارت جامعه نقل می کند:... و- خداوند- مار از کسانی که از آثار وگامهای شما پیروی می کنند وراه شما را طی می نمایند وبه هدایت شما، راه می یابند ودر گروه شما محشور می شوند ودر رجعت شما، به دنیا بر می گردند ودر دولت شما به سلطنت می رسند وبا سلامت شما بزرگی می یابند ودر روزگار قدرت شما، قدرت می یابند وفردا چشمشان به دیدن شما روشن می شود قرار دهد. (364)
14- صفوان بن مهران جمال در زیارت اربعین از امام صادق (علیه السلام) چنین نقل می کند: گواهی می دهم که به شما ایمان دارم وبه رجعت وبازگشت شما یقین دارم وبه احکام دین وعواقب امورم ملتزم هستم. (365)
15- در دعای عرفه امام سجاد (علیه السلام) می خوانیم: پروردگارا بر اولیاء آنها که به مقامشان معترفند... وایام (رجعت) آنها را انتظار می کشند وبه سوی آنها چشم دوخته اند درود فرست. (366)
16- در زیارت امام حسین (علیه السلام) که از امام صادق (علیه السلام) نقل شده آمده است: تو خون به ناحق ریخته در زمین هستی، خونی که جز به دست اولیاء تو، خونخواهی نخواهد شد. (367)
17- از همان بزرگوار نقل شده است:... به دست شما خونخواهی هر مومنی انجام می شود. (368)
18- از همان بزرگوار نقل شده است: خداوند وشما را گواه می گیرم که به شما ایمان وبه رجعت شما یقین دارم. (369)
19- از همان بزرگوار نقل شده است:... دل من تسلیم شما، امر من تابع شما، ونصرت ویاریم برای شما حاضر وآماده است تا این که خداوند حکم کند واو بهترین حاکم در دین من است، شما را بر می انگیزد، پس من با شما هستم وبا دشمنان شما نیستم، من به رجعت شما مومن هستم، قدرت خدا ومشیت او را انکار نمی کنم وهرگز گمان نمی کنم که آن چه او اراده می کند نشدنی باشد. (370)
20- از همان بزرگوار نقل شده است... ای خواننده به سوی خدا!گوش به فرمانم. گوش به فرمانم. آماده یاری شما هستم، تا خداوند به دینش حکم کند وشما را برانگیزد.9 (371)
21- در زیارتی که حسین بن روح نایب امام زمان (عجّل الله فرجه) بیان نموده چنین آمده است... ورحمت وبرکات ودرود خدا بر مهدی (عجّل الله فرجه) باد تا این که به حضور شما باز گردم ودر رجعت شما رستگار شوم. (372)
22- در مصباح الزائر آمده است: از امام صادق (علیه السلام) نقل شده است که فرمود: هر کس می خواهد پیامبر (صلّى الله علیه وآله وسلّم) وامامان (علیه السلام) را از دور زیارت کند باید بگوید:... من از معتقدان به فضل شما ومعترف به رجعت شما هستم، هیچ قدرتی برای خدا را، انکار نمی کنم وواقع شدن چیزی جز آن چه بخواهد به گمانم خطور نمی کند. (373)
جهان در حکومت حضرت مهدی (عجّل الله فرجه):
حضرت حکومت خود را در تمام جهان گسترش می دهد. وهر پیرمردی به اذن خدا قدرت چهل مرد را پیدا می کند. حضرت دست خود را بر سر مردم گذاشته عقل وفکر آنها کامل می شود. حضرت به زمین اشاره کرده، زمین طلاهای خود را بیرون می ریزد. حیوانات وحشی آزادانه به داخل شهرها رفت وآمد کنند پولهای رایج همگی از اعتبار افتاده ذکر صلوات اجرت وپول روز گردد.
آسمان نعمت خود را بر مردم تمام کند وزمین محصولاتی پر بارتر ومرغوبتر را بعمل آورد. علومی که اکنون در نزد جهانیان است بسیار محدود است وبیست وپنج قسمت آن در وقت حکومت حضرت نمایان می شود. سفر به کرات آسمانی ودیگر سیاره ها محقق می شود. واز آسمانهای دیگر به سوی زمین مسافرت خواهند نمود. زمین آباد شود عدل وداد در آن برقرار گردد. مردم با هم مهربان شوند جهان سر تا سر امنیت گردد. باران رحمت ببارد، زمین سبز شود. دین اسلام تنها دین رسمی شود.
موفقیت حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) موفقیت تمام پیامبران ومعصومین است. واوست که مجری تمام برنامه آنان است. وحق تعالی در قرآن می فرماید: (ما رد زبور نوشتیم که بندگان ما وارث زمین هستند.)
آیین حضرت مهدی (عجّل الله فرجه):
مهدی (عجّل الله فرجه) بدعتها را نابود کرده، همانطور که رسول خدا نابود کرد حضرت مهدی اسلام را از نو بنا خواهد نمود. مهدی (عجّل الله فرجه) همان روش جدش را دنبال خواهد نمود. پیامبر (صلّى الله علیه وآله وسلّم) فرمود: مهدی (عجّل الله فرجه) به روش من عمل می کند وفرمود من برای قرآن جنگ می کنم ومهدی (عجّل الله فرجه) برای سنت من جنگ خواهد کرد.
امام صادق (علیه السلام) فرمود: مهدی (عجّل الله فرجه) بدون شاهد وگواه حکم می کند همچون داوود وسلیمان. وحضرت امام باقر وامام صادق (علیه السلام) فرمودند: حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) با اجل طبیعی از دنیا وفات خواهد کرد.
هنگامی که حضرت با اجل طبیعی به لقاء الله پیوست:
در این باره هم از دلائل عقلی وهم از دلائل نقلی (که از احادیث معصومین) به ما رسیده می توان فهمید که حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) با عجل طبیعی وفات خواهد نمود واین حدیث در مورد حضرت استثناء دارد به دو دلیل فوق قال معصوم (علیه السلام): (ما منا اما مقتول او مسموم)(374)
ترجمه: از ما معصومین از دنیا نرود مگر این که توسط شمشیر شهید شود یا این که توسط سم شهید گردد.
الف) دلیل عقلی بر استثناء بودن این حدیث در مورد حضرت:
حضرت مهدی ظهور می کند تا دنیا را پر از عدل وداد کند در حالی که پر از ظلم وستم شده باشد واگر قرار باشد آن حضرت به قتل وشهادت برسد با عدالت مطلقه حضرت تناقض ومنافات خواهد داشت زیرا هیچ ظلم وستمی بالاتر از این نیست که امام معصومی به ظلم کشته شود واگر چنین باشد عدالت مطلقه برقرار نشده ودر نتیجه اهداف حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) نیز محقق نگردیده زیرا آن حکومتی را که حضرت تشکیل می دهد باید خالی از هر گونه ظلم وستم وقتل وغارت باشد چه در مورد خودش وچه در مورد دیگران واگر قرار باشد حضرت در حکومت عدل ودادی که بر پا نموده خود گرفتار ظلم وستم شود غیر ممکن ومحال خواهد بود.
زیرا که حق تعالی به تمام آحاد بشر دو پیامبر را ارزانی داشته تا بوسیله آنها بتوانند راه حق را از باطل تشخیص دهند وآن دو عبارتند از: 1- پیامبر ظاهری (که پیامبران وائمه اطهار (علیه السلام) هستند) 2- پیامبر باطنی (که عقل وفهم بشر است).که با توسل به قدرت تفکر واندیشه حقانیت، حق تعالی وهر چه را که مقرر وامر فرموده مورد تایید قرار می دهد کما این که کلما حکم به العقل حکم به الشرع وکلما حکم به الشرع حکم به العقل.
ترجمه: هر چه را عقل حکم کند شرع نیز به آن حکم می کند وهر چه را شرع حکم کند عقل نیز به درستی آن حکم می کند.
ب) دلیل نقلی بر استثنا بودن این حدیث در مورد حضرت:
حدیثی از امام رضا (علیه السلام) وارد شده که فرمود:
عن الهروی، قال سالت عن الرضا ما علامته المهدی عن الظهوره، قال (علیه السلام) من علاماته عن یکون کثیر السن- وشاب المنظر حتی عن الناظر علیه یحسبه، ابن اربعین سنه اودونها، لا یهرمه بمرور ایام ولیالی حتی یعطی الاجله (375)
ترجمه: از هروی نقل است که گفت پرسیدم از امام رضا (علیه السلام) چیست علامات حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) در زمان ظهور آن حضرت؟ امام رضا (علیه السلام) فرمود: از علامتهای آن حضرت آن است که سنش زیاد است ولی به نظر جوان می رسد وکسی که نگاه می کند خیال می کند آن حضرت چهل سال بیشتر ندارد یا کمتر از چهل سال است که گذشت زمان وشبانه روز در چهره وجوانی آن حضرت تاثیر سوء نگذاشته است. تا این که حضرت به اجل طبیعی وفات کند.
حال به کسانی که ادعا دارند، که حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) را زنی یا شخصی به شهادت می رساند، می گوییم به چه دلیل ومدرکی چنین ادعایی می کنید واگر بر گفته های خود تاکید می کنید، دلایل واسنادی را که دلالت بر صحت گفته های شماست ارائه دهید، والا چنین افکار نادرستی را به جامعه ومردم القاء نکنید.
مرویست روزی که قیامت بپا شود وحجة الله از میان مردم به لقاء الله برسد. در آن روز محقق خواهد شد، معنی این حدیث
(لولا الحجة لساخت الارض باهلها)(376)
اگر حجت خدا بر روز زمین نباشد، زمین اهل خود را به کام خود می کشد، وآن گاه محقق شود، معنی این آیه شریفه (القارعه)(یوم یکون الناس کالفراش المبثوث) مردم وحشت زده به هر سو فرار کنند، همچون پروانه هایی سرگردان وپناهگاهی جستجو کنند. کوهها متلاشی شود همچون پشم زده شده، واضطراب به نهایت برسد. به امر الهی کسانی که مرتبه ای والا از تقوا وایمان دارند گلی را ببویند که با بوییدن عطر دلنشین آن روح آنان به راحتی قبض شود آنگاه حق تعالی امر کند به عزرائیل که جانها را قبض کن وهمان شود وامر کند که جان ملائکه را هم قبض کن، پس محقق شود. تا این که نوبت خود عزرائیل شود وجان خودش را نیز قبض کند.
سپس محقق می شود، معنی آیه شریفه (یس)
(اذا اراد شیئاً ان یقول له کن فیکون) ترجمه: خداوند زمانی که بخواهد اراده کند چیزی را همانا می گوید باش پس می شود.
آنگاه یگانه مطلق حق تعالی، ندا دهد (سوره حم غافر)
(لمن الملک الیوم) این ملک واین کائنات امروز برای کیست. صدایی شنیده نشود، تا بار سوم که سکوت مطلق حکم فرما شود. وجوابی داده نشود. در این موقع خود باری تعالی وحضرت حق پاسخ دهد. سوره (حم غافر)(لله الواحد القهار) برای خداوند یگانه وقهار است، تمامی کائنات وهر چه که در جهان هستی وهفت آسمان (377) وجود دارد، برای این که محکوم کند مشرکین وبت پرستان وملحدین را واثبات کند وحدانیت ویگانگی مطلق وبی چون وچرای خود را، زیرا که قرار است دوباره همین مشرکین وملحدین وتمام اهل بشر را زنده کند وبپرسد که کجا بودید که تکرار کنید وبگویید کلمه شرک خود را که این ملک وکائنات برای الله نیست. پس خداوند کاری را بیهوده انجام ندهد وآن چه که از اخبار رسیده زمین به صورت غبار در آید در یک زمان طولانی که فقط حق تعالی مدت آن را بداند بعد باران خواهد بارید واین ذرات را به طرف پایین بر می گرداند وجاذبه ای آن را متراکم کند وبه امر حق تعالی کره خاک به صورت محشری پدید آید با این تفاوت که دیگر پستی وبلندی نباشد الا در محل های خاص مثل اعراف که در قرآن آمده که همچون سدی هستند که مانع عبور کفار از آن می شوند وکفار پشت آن قرار می گیرند، به اذن الله حتی سرانگشت افراد بازسازی شود.
وپیشرفت علم ثابت کرده که سرانگشت هیچ کس با دیگری یکی نیست واین یک نمونه از خلقتهای شگفت انگیز حق تعالی می باشد. که قرآن فرموده حتی سرانگشتان آنها را دوباره به شکل اول خلق کنیم، آن گاه با صیحه وندایی قوی همگی از محل ها وقبرهای خود بلند شوند که محقق شود معنی آیه شریفه والعادیات (افلا یعلم اذا بعثر ما فی القبور)
ترجمه: آیا نمی دانید که زمانی از قبرها بلند شوید ودوباره مبعوث گردید. ومحشر آماده گردد ومحقق خواهد شد، معنی این آیه شریفه (سوره زلزله).
فمن یعمل مثقال ذرة خیراً یره ومن یعمل مثقال ذرة شراً یره
ترجمه: هر که به اندازه ذره ای خیر انجام داده باشد می بیند. وهر که به اندازه ذره ای شر انجام داده باشد خواهد دید. واز هیچ چیزی کم وکسر نخواهد شد. ودوباره در قرآن سوره (قارعه) آمده. (فاما من ثقلت موازینه، فهوفی عیشه راضیه) ترجمه: پس کسی که سنگین باشد اعمال نیکش زندگی همراه با لذت وراضی کننده ای خواهد داشت.
ملاقات حضوری شیعیان با حضرت ولی عصر (عجّل الله فرجه):
(سعد بن عبد الله به همراه احمد بن اسحاق) جهت پاسخ سوالاتی که برایشان پیش آمده بود خدمت امام حسن عسگری (علیه السلام) در سامرا آمده بودند. که آن حضرت می فرمایند از نور چشم حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) بپرسید.
(در این جا تعدادی از سوالات شیعیان وپاسخ حضرت ولی عصر (عجّل الله فرجه) به آنها را می آوریم. (378)
تفسیر آیه فاخلع نعلیک توسط امام زمان (عجّل الله فرجه):
1- سعید بن عبد الله از تاویل آیه (فاخلع نعلیک) سوال می نماید.
حضرت ولی عصر در جواب می فرمایند: موسی بن عمران که به وادی مقدس آمد عرض کرد: خداوندا! من محبتم را نسبت به تو خالص نمودم وخانه دلم را از غیر تو پاک نموده ام، در حالی که خاندانش را بسیار دوست مس داشت، لذا خداوند به او فرمود: (فاخلع نعلیک) یعنی محبت وعلاقه شدید خانواده ات را از دل بیرون کن، اگر محبت تو نسبت به من خالص، واز میل بجز من دلت پاک است.
تفسیر آیه کهیعص (سوره مریم آیه یکم توسط امام زمان (عجّل الله فرجه):
2- سعد بن عبد الله می گوید: سپس عرض کردم: از تاویل کهیعص مرا مطلع فرمائید.
حضرت ولی عصر (علیه السلام) در جواب فرمودند: این حروف از اخبار غیبیه است که خداوند زکریا را از آن مطلع نمود؛ سپس داستان را برای حضرت محمد (صلّى الله علیه وآله وسلّم) بیان فرمود وخلاصه ماجرا این است که زکریا از خداوند درخواست نمود که اسامی پنچ تن را به او یاد دهد وجبرئیل فرود آمده، اسامی پنجگانه را به ایشان تعلیم نمود. هر زمان که زکریا نامهای محمد (صلّى الله علیه وآله وسلّم)، علی (علیه السلام) وفاطمه (سلام الله علیها) وحسن (علیه السلام) را می برد، شاد می شد، ولی آن گاه که نام مقدس امام حسین (علیه السلام) را می برد دلش شکسته واشکش جاری می گشت. روزی گفت: خدایا مرا چه می شود که هر گاه نام چهار تن بالا را می برم دلم تسلی می یابد وهر گاه نام مبارک امام حسین (علیه السلام) را می برم اشکم جاری می شود ونفسم در سینه گره می خورد؟ خداوند نیز از حادثه کربلا مربوط به امام حسین (علیه السلام) بدین گونه خبر داد که کهیعص.
امام عصر روحی له الفداء فرمودند که:
کاف هاء یاء عین صاد: کاف اسم کربلا وهاء اشاره به شهادت وهلاکت عترت طاهرین (خاندان مکرم رسول اکرم) است؛ یاء اشاره به یزید است که بر حسین (علیه السلام) ظلم نمود عین اشاره به عطش وتشنگی حسین (علیه السلام) ویاران عزیر اوست وصاد اشاره به صبر آن حضرت است در مقابل مصائب وشدائد.
زکریا (علیه السلام) چون این بشنید در مسجد خویش سه روز اعتکاف نمود واز معاشرت با مردم خودداری کرد وپیوسته مشغول گریه وزاری بود ومرثیه سرائی می کرد که:
بار خدایا آیا بهترین بندگان ومخلوقت را به مرگ فرزندانش با این کیفیت مبتلا می کنی؟
بار الها!آیا این بلیه را با شهادت حسین (علیه السلام) بر حبیبت خاتم الانبیاء نازل می فرمائی؟
خداوندا! آیا بر علی (علیه السلام) وفاطمه (سلام الله علیها) لباس این مصیبت را می پوشانی؟ آنگاه زکریا عرض کرد: خداوندا!به من نیز فرزندی عنایت فرما واو را در پیری مایه روشنای چشمم قرار ده ومرا به وسیله او امتحان فرما ودر مرگ او دل مرا بسوزان، چنان که حبیبت خاتم الاانبیاء را به مصیبت فرزندش مبتلا می کنی. خداوند نیز به او یحیی را مرحمت فرمود که او را نیز همچون امام حسین (علیه السلام) شهید کردند.
3- سپس سعد بن عبد الله می گوید: عرض کردم مولای من علت این که مردم نمی توانند باری خودشان امام انتخاب کند چیست؟
امام زمان (عجّل الله فرجه) فرمودند: علت این که مردم نمی توانند برای خود امام انتخاب کنند این است ومن برای تو دلایلی ذکر می کنم که عقلت بپذیرد.
عرض کردم: بفرمائید.
در مقام باین استدلال ودلیل بر اثبات مدعی امام زمان (عجّل الله فرجه) فرمودند: به من بگو آیا انبیاء وفرستادگان الهی که راهنمایان مردمند وبا نزول کتابهای آسمانی، فرستادن وحی به وسیله جبرئیل ومجهز بودن به نیروی عصمت، موید هستند وبزرگانی مانند موسی وعیسی با آن عقل وکمالی که داشته اند ممکن است انتخابشان غلط بوده باشد ودر حالی که خیال می کردند برگزیدگان آنها مومن هستند، از منافقین بوده باشند؟
عرض کردم: خیر، ای مولای من!
امام عصر (عجّل الله فرجه) فرمودند: با این وصف موسی کلیم الله با آن فراوانی عقل وکمال علمی وبرخوردار بودن از نیروی وحی از میان بزرگان قوم ولشکریانش هفتاد نفر را از همه طبقات اختیار کرد؛ آن هم کسانی را که در اخلاص وایمان آنها شک وتردید نبود ودیدیم که چه شد. وخداوند بزرگ فرموده است: وموسی هفتاد مرد از قوم خود را برای وعده گاه برگزید. (379)
امام عصر (عجّل الله فرجه) فرمودند: پس هنگامی که مشاهده کردیم که انتخاب واختیار برگزیدگان خداوند از سلسله جلیله انبیاء به این صورت در آمد وافراد فاسد به جای مردم صالح قرار گرفتند، نتیجه می گیریم افرادی که از درون اشخاص آگاهی ندارند حق اختیار وانتخاب از آنها گرفته شده است، وپس از این که انتخاب انبیاء بر افراد مفسد پیاده شد، دیگر اعتباری برای انتخاب مهاجرین وانصار پس از رسول اکرم (صلّى الله علیه وآله وسلّم) باقی نمی ماند تا برای پیامبر اسلام وصی وجانشین انتخاب کنند.
4- سعد بن عبد الله سوال در جریان با یکی از نواصب برایش پیش آمده بود که خود وجود مقدس امام عصر (عجّل الله فرجه) بدون شنیدن از او در جواب می فرماید:
ای سعد!در مورد ادعای دشمن راجع به این که پیامبر (صلّى الله علیه وآله وسلّم) منتخب امت (ابوبکر) را با خود به غار بردند، زیرا ترسیدند اگر او کشته شود امر اسلام مختل گردد چون می دانستند که او پس از آن حضرت خلیفه می شود، ورعایت اختفاء ایجاب می نمود کس دیگری را به غار نبرند وعلی (علیه السلام) را در رختخواب خود بخوابانند، زیرا می دانستند که اگر علی (علیه السلام) کشته شود اختلالی در اسلام پیدا نخواهد شد واین که کسانی که بتوانند جای علی (علیه السلام) را بگیرند وامور اسلام ومردم را منظم نمایند وجود داشتند.
درباره این سوال وادعای این شخص چرا جواب نقضی ندادی؟ چرا نگفتی که مگر نه این است که شما در روایتتان از قول رسول اکرم (صلّى الله علیه وآله وسلّم) نقل کرده اید که آن حضرت فرمودند خلافت پس از من سی سال خواهد بود وبقای عمر آن به وجود این چهار نفر (ابوبکر وعمر وعثمان وعلی (علیه السلام)) بستگی دارد؟ بنابراین، این چهار نفر بر اساس مذهب شما جانشینان رسول الله هستند.
قطعاً دشمن تو چاره ای جز این که بگوید درست است، ندارد (یعنی گفته تو را قبول کند). پس از این امر به دشمن می گوئی با توجه به این موضوع همان گونه که ابوبکر خلیفه پیامبر است، این سه نفر هم خلیفه اند پس چرا پیامبر از این چهار نفر (ابوبکر)را با خود به غار برد وآن سه نفر دیگر را نبرد؟ در حالی که از نظر مقام وآثار وجودی، هر چهار نفر باید یکی باشند. در این صورت، پیامبر (صلّى الله علیه وآله وسلّم) نسبت به آن سه نفر استخفاف ورزیده وترک محبت نموده واز شفقتی که نسبت به ابوبکر روا داشته آنان را محروم کرده است.
5- سپس امام عصر درباره سوال دیگری راجع به چگونگی ایمان آوردن اولی ودومی (ابوبکر وعمر) که سعد بن عبد الله داشت بدون شنیدن سوال جواب می فرماید: امام عصر (عجّل الله فرجه) فرمودند: اما در مورد سوال دیگر دشمن درباره اسلام اولی ودومی که آیا از روی اختیار یا از اکراه واجبار بود که اسلام آورده اند چرا در جوابشان نگفتی که آن دو نفر به جهت طمع ایمان آورده بودند وعلت طمع آنان نیز این بود که آنها با یهودیان معاشرت داشتند ودر نتیجه این معاشرت از این که محمد (صلّى الله علیه وآله وسلّم) به پیامبری مبعوث خواهند شد وبر عرب استیلا پیدا می کنند، با خبر شده واز تورات وکتب مقدسه ماجرای آن حضرت را شنیده بودند وبه این دو نفر گفته شده بود همچنان که بخت النصر بر بنی اسرائیل مسلط شد حضرت محمد (صلّى الله علیه وآله وسلّم) نیز بر عرب استیلا می یابد، با این تفاوت که حضرتش دعوی پیامبری دارد. بنابراین، آنگاه که موضوع رسالت حضرتش ظاهر شد، این دو تن در مورد شهادت لا اله الا الله ومحمد رسول الله با پیامبر اسلام مساعدت کردند تا شاید به مقامی دست یابند وپس از قدرت یافتن واستقرار حضرت رسول (صلّى الله علیه وآله وسلّم) در حکومت شریک باشند ولی آنگاه که از دستیابی به مقامی مایوس شدند با دوستان دیگرشان در شب عقبه سعی کردند مرکب سواری حضرت رسول (صلّى الله علیه وآله وسلّم) را منحرف نمایند تا در دره ای سقوط کند وپیامبر کشته شود، ولی خداوند پیامبرش را حفظ فرموده واو را از این توطئه نجات داد ونظیر ومانند این دو نفر طلحه وزبیرند که با امیر المؤمنین (علیه السلام) به طمع دستیابی به مقامی بیعت کردند وچون با توجه به عدالت امیر المؤمنین (علیه السلام) مایوس شدند، بیعت خود را با حضرتش شکستند ونتیجه امرشان مانند دیگر بیعت شکنان شد، یعنی به ارتداد آنان از دین منجر گشت.
سوالات زیر از جمله سوالاتی است که به محمد بن عثمان نائب خاص آن حضرت داده شده بود وحضرت ولی عصر (عجّل الله فرجه) به آن سوالات پاسخ فرمودند. (380)
6- در مورد سوال از بچه ای که یکبار ختنه شده ولی پس از آن در موضع ختنه پوست روئیده باشد آیا برای بار دوم ختنه لازم است یا خیر؟
جواب: بلی واجب است برای بار دیگر نیز ختنه کنند زیرا زمینی که شخصی ختنه نشده بر آن بول (ادرار) می کند تا چهل روز به درگاه خداوند ناله وشکایت می کند. نماز گزاردن در مقابل آتش و...
7- حضرت می فرمایند: در پاسخ این که نمازگزاری که آتش، عکس وچراغ در جلوی او باشد آیا نمازش صحیح است یا خیر؟
جواب: اگر اجداد ونیاکان نمازگزار از بت پرستان وآتش پرستان نباشند نماز آنها صحیح است ولی در صورتی که پدران ومادرانشان بت پرست وآتش پرست بوده اند نماز آنها در حالی که آتش، عکس وچراغ در پیش روی آنان باشد جایزه نیست.
8- حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) می فرماید: سوال گردید آیا جائز است از میوه درختهایی که از کنار آنها عبور می کنیم بخوریم؟
جواب: خوردن میوه این گونه درختها برای عبور کننده (نه به قصد خوردن از آنجا عبور کند) حلال ولی بردن آن حرام است.
جوابهای زیر جواب تعدادی از سوالاتی است که (اسحق بن یعقوب) در مورد برخی از مسائل که برای او مشکل بوده توسط جناب (محمد بن عثمان رضی الله عنه) از حضرت ولی عصر (عجّل الله فرجه) پرسیده وآن حضرت جواب گفته اند: (381)
9- اسحق بن یعقوب درباره این که بعضی از افراد امامت حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) را انکار می کنند سوال می کند وحضرت چنین پاسخ می دهند:
جواب: اما در خصوص انکار وجود من از طرف برخی از خویشاوندان بدان که بین خداوند متعال وبندگانش هیچ گونه قرابت وخویشاوندی وجود ندارد. وهر کس که مرا انکار کند از من نیست وراه او راه پسر نوح است (از ما نیستند).
10- درباره اموالی که به آن حضرت پرداخت می نمایند (تحت عنوان خمس و...) سوال می کند؟
جواب: حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) فرمودند: اما وجه این که اموال شما را قبول می کنیم این است که اموال شما پاک شود. بنابراین هر کس که می خواهد اموالش پاک شود بدهد وهر کس که نمی خواهد، ندهد، آن چه خداوند به ما عطا فرموده از آن چه شما می دهید بهتر است.
11- درباره وقت ظهور سوال می کنند؟
جواب: حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) می فرماید: اما وقت ظهور ما موکول ومنوط به اراده خداوند عزوجل است وهر کس برای ظهور ما وقت تعیین کند دروغ گفته است.
12- (اسحق بن یعقوب) درباره مسائل وحوادث جدیدی که برای مردم پیش می آید کسب تکلیف می کند!
جواب: حضرت می فرماید: اما در مورد مسائل وحوادث جدیدی که برای شما پیدا می شد به کسانی که احادیث ما را ورایت می کنند رجوع کنید که تحقیقاً آنها حجت من بر شمایند ومن حجت خدا بر همه شما هستم.
13- درباره محمد بن عثمان سوال می کنند؟
جواب: حضرت می فرماید: واما محمد بن عثمان عمری- که خداوند از او وپدرش راضی باشد- مورد اعتماد من است ونوشته ونامه او نوشته ونامه من است. میان جمعی از شیعیان در مورد نقش ائمه (علیهم السلام) درباره خلقت موجودات اختلافی پدید آمد که عریضه ای به توسط محمد بن عثمان خدمت حضرت تقدیم داشتند که حضرت در جواب فرمود:
خداوند متعال آفریننده تمامی مخلوقات وروزی دهنده همه آنهاست. او جسم نیست ومثل ومانند ندارد وشنوا وداناست. اما ائمه (علیهم السلام) سوال ودرخواست می کنند از خدای تعالی، پس خداوند خلق می کند، وآنها از ذات مقدس او تقاضا می کنند واو به خاطر درخواست ایشان واحترام وبزرگداشت آنها روزی می دهد. (382)
محمد بن عبد الله بن جعفر حمیری عریضه ای به ناحیه مقدسه امام عصر ارواحنا فداه تقدیم داشت ودر آن سوالاتی از محضر مبارک آن حضرت نمودند که در ذیل تعدادی از آنها آورده می شود: (383)
14- محمد بن عبد الله از این که نامی از علی بن محمد معروف به مالک بادوکه در توقیعی از حضرت که برای گروهی مرقوم فرموده بودند. سوال می کنند که ایشان از این موضوع غمگین هستند، از من خواسته که جریان را به عرض شما برسانم تا اگر علت نبردن نام او گناهی بوده که مرتکب شده است طلب آمرزش کند ویا غیر از این باشد بیان فرمایید که، موجب آرامش خاطر او گردد انشاءالله :
جواب امام عصر (عجّل الله فرجه) فرمودند: هر کس به ما نامه نوشت ما هم با او مکاتبه می کنیم (مکاتبه نمی کنیم مگر با کسی که با ما مکاتبه کند.)
15- محمد بن عبد الله سوال می کند: آیا زنی که شوهرش فوت شده است می تواند در تشییع جنازه او شرکت کند یا خیر؟
امام عصر (عجّل الله فرجه) می فرماید: می تواند.
16- محمد بن عبد الله سوال می کند: آیا زنی که شوهرش فوت شده ودر عده وفات است می تواند به زیارت قبر شوهرش برود؟
امام عصر (عجّل الله فرجه) می فرماید: به زیارت قبر شوهرش می تواند برود ولی از خانه اش دور نشود.
17- آیا زن می تواند برای انجام حاجتی از خانه شوهرش بیرون برود در حالی که در عده وفات است؟
امام عصر (عجّل الله فرجه) می فرماید: اگر نیازی داشته باشد وکسی که آن حاجت را تامین کند نباشد، بیرون آمدن زن از منزل شوهر برای انجام حوائج مانعی ندارد.
18- محمد بن عبد الله سوال می کند: در خصوص وداع با ماه مبارک در میان اصحاب ما اختلاف است. برخی می گویند این عمل در شب آخر ماه باید انجام گیرد وبعضی دیگر می گویند باید در آخرین روز ماه رمضان، آن گاه که هلال ماه سوال رویت گردد خوانده شود.
امام عصر (عجّل الله فرجه) می فرماید: اعمال در ماه مبارک رمضان در شبها انجام می گیرد ووداع با آن نیز در شب آخر ماه رمضان عمل می شود ولی اگر کسی بترسد که نقصی حاصل شده، از ثواب آن کاسته گردد، می تواند برنامه وداع را در دو شب قرار دهد.
19- احمد بن روح سوالی در رابطه لباس نمازگزار برایش پیش آمد بود که جوابی از ناحیه امام عصر (عجّل الله فرجه) داده شد.(384)
جواب: امام عصر (عجّل الله فرجه) فرمود: اما در مورد چیزهایی که نمی شود با آنها نماز خواند، با پوست سمور وروباه نماز خواندن حرام است وبا پوست حیوانات حلال گوشت به وسیله یکی از برادران دینی تو یا فردی از مخالفان (ممکن است اشاره به اهل سنت باشد) که مورد اعتماد تو باشد ذبح شود، پوشیدن آن جائز است وطبعاً نماز خواندن با آن مانعی ندارد.
21- در زمان غیبت صغری ابی صالح خجندی که به خاطر محبتی که به حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) داشت جهت رسیدن به محضر آن حضرت ودیدار آن عزیز تلاش می کرد. بوسیله حسین بن روح عریضه ای در این رابطه تقدیم می دارد که حضرت در جواب می فرمایند: (385)
جواب: هر کس درباره من جستجو کند، به دنبال من آمده است وهر کس برای پیدا کردم من کوشش کند، دشمن را به سوی من راهنمایی کرده است وهر کس که دشمن را به سوی من رهبری کند جان مرا در خطر انداخته است وهر کس که از نظر جانی خطری متوجه من کند مشرک است.
22- نزدیک ما خیاط مجوسی است که گوشت میته می خورند واز آلودگی جنابت پروائی ندارند آیا با لباسی که برای ما می دوزد قبل از این که تطهیر شود می توان نماز خواند؟ جواب: نماز در آن لباس مانعی ندارد.
23- نمازگزاری که هنگام نماز در تاریکی شب، سجاده را اشتباه می کند وپیشانی را بر غیر آن چه سجده بر آن صحیح است می گذارد وچون سر بر می دارد سجاده را پیدا می کند. آیا این سجده کافی است یا خیر؟
جواب: تا زمانی که دو زانو نشسته است می تواند سر خود را برای پیدا کردن سجاده از محل سجده بلند کند.
محمد بن عبد الله حمیری در نامه دیگری در سال 307 قمری به امام عصر (عجّل الله فرجه) سوالاتی می نماید که یکی از آنها در زیر می آید. (386)
24- در مورد سجده شکر پس از نماز واجب، برخی از اصحاب گفته اند که این کار بدعت است، آیا جائز است که پس از نماز واجب سجده شکر نمود یا خیر؟ در صورتی که جایز است در مورد نماز مغرب پس از نماز واجب باید سجده کرد یا پس از نوافل مغرب؟
جواب: سجده شکر از لازم ترین وواجب ترین مستحبات است وکسی که آن را بدعت خواند خود قصد ایجاد بدعت در دین داشته است. اما خبری که در مورد سجده شکر روایت شده ورد آن اختلاف است که پس از نماز مغرب است یا پس از چهار رکعت نافله آن، بدان که: فضیلت دعا وتسبیح پس از فرائض در مقایسه با دعا وتسبیح پس از نوافل، مشابه ومانند فضیلت خود فرائض بر نوافل است وسجده، دعا وتسبیح می باشد پس بهتر است که بعد از فریضه ونماز واجب باشد، البته پس از نوافل هم جایز وصحیح است.
و باز در توقیع نامه دیگری امام عصر (عجّل الله فرجه) جواب سوالات محمد بن عبد الله حمیری را عنایت می فرمایند که تعدادی از آنها در ذیل می آید: (387)
25- آیا اهل بهشت زاد وولد می کنند یا خیر؟
جواب: در بهشت، زنان باردار نمی شوند تا بچه بزایند وخون حیض ونفاس هم نمی بینند ورنج بچه داری نیز نیست همان گونه که خداوند فرموده است در بهشت آن چه چشمها وجانها از آن لذت می برند وجود دارد وهر گاه مومنی بخواهد بچه داشته باشد خداوند بدون باردار شدن ووضع حمل برای او بچه وفرزندی خلق می کند، همان گونه که حضرت آدم را آفرید.
26- آیا شهادت کسانی که به جذام وپیسی وفلج مبتلا هستند قبول است؟ چون روایت شده که این گونه افراد نمی توانند امام جماعت باشند.
جواب: چنان چه این گونه افراد پس از تولدشان به امراض یاد شده مبتلا باشند شهادت دادن آنان جائز است وچنان چه این بیماری ها در آنها مادرزاد باشد جایز نیست.
27- آیا مرد می تواند با دختر زن خود ازدواج کند؟
جواب: اگر در دامان وی ونزد وی تربیت یافته باشد نمی تواند با آن دختر ازدواج کند.
28- آیا با دختر زنی می شود ازدواج کرد که بعداً با مادربزرگ آن دختر ازدواج نمود یا جایز نیست؟
جواب: امام عصر (عجّل الله فرجه) می فرماید: این عمل نهی شده است.
فوائید وفضایل تربت امام حسین (علیه السلام)
29- در مورد گل قبر (منظور تربت حضرت امام حسین (علیه السلام) بوده است) که همراه میت در قبر می گذارند، آیا این عمل درست است یا خیر؟
جواب: در قبر گذاشته می شود وبه خواست خداوند با نخهای کفن وی مخلوط خواهد شد.
30- از حضرت صادق (علیه السلام) روایت شده است که بر کفن فرزندشان اسماعیل نوشتند: اسماعیل شهادت می دهد که خدائی جز خداوند یکتا نیست آیا جایز است که با تربت قبر امام حسین (علیه السلام) یا با چیز دیگری همین کلمات را بنویسیم؟ جواب: این عمل جائز است.
31- آیا از گل قبر تربت می توان تسبیح درست کرد وتسبیح با تربت فضیلت دارد یا خیر؟
جواب: با آن تسبیح تربت، تسبیح بگوید که تسبیح گفتنی با فضیلت تر از تسبیح گفتن با آن نیست واز جمله فضیلت وبرتری آن، این که گاهی که انسان تسبیح گفتن را فراموش می کند اما تسبیح می گرداند، برای او ثواب تسبیح گفتن را می نویسند.
32- آیا بر مهر تربت امام حسین (علیه السلام) سجده جائز است وآیا فضیلتی دارد یا خیر؟
جواب: این عمل جایز ودر آن ثواب وفضیلت است.
سجده بر قبور ائمه (علیهم السلام):
33- شخصی به زیارت قبور ائمه می رود آیا سجده بر قبور ائمه (علیهم السلام) جایز است؟ آیا ایستادن پشت قبر وقبر را قبله خود قرار دادن جائز است؟ آیا می تواند بالا سر وپائین پا بایستد وآیا جائز است پشت به قبر ورو به قبله ایستاده نماز بخواند یا خیر؟
جواب: امام سجده بر قبر نه در واجبات ونه در مستحبات ونه در نماز احتیاط جائز نیست وآن چه بدان عمل می شود آن است که طرف راست صورت یا گونه خود را روی قبر بگذارد واما نماز خواندن به نحوی که قبر در جلو قرار گرفته باشد جائز است ولی در جلوی قبر یا طرف راست وچپ قبر نماز خواندن درست نیست واز امام که درود خدا بر او وخاندانش باد نباید جلو افتاد ودر طرف مساوی امام نیز نباید ایستاد.
34- در مورد وقت فضیلت نماز جعفر طیار سوال پرسیدند واین که آیا این نماز قنوت دارد وچنان چه دارد دارد در کدام رکعت نماز باید خوانده شود؟
جواب: بهترین وقت برای خواندن نماز جعفر طیار نزدیک ظهر جمعه است ودر اوقات دیگر نیز می شود آن را خواند. دوبار قنوت دارد: یکی در رکعت دوم پیش از رکوع ودیگری در رکعت چهارم پس از رکوع.
35- آیا هر دو پا را با هم می توان مسح کرد یا باید یکی پس از دیگری مسح شود یعنی اول پای راست وسپس پای چپ؟
جواب: هر دو را با هم می توان مسح کرد واگر خواست اول یکی را مسح کند باید از پای راست شروع کند وبعد پای چپ را مسح نماید.
36- در حال خواندن نماز اعم از واجب یا مستحب آیا گرداندن تسبیح جایز است یا خیر؟
جواب: اگر می ترسد که اشتباه وسهو در رکعات نماز کند اشکال ندارد.
37- آیا گرداندن تسبیح با دست چپ در وقت ذکر جایز است یا خیر؟
جواب: این عمل جایز است ودر حقیقت حمد وستایش برای آفریننده دو جهان است.
38- در مورد تسبیح حضرت زهرا (سلام الله علیها) سوال نموده اند که اگر اضافه گفت تکلیف چیست؟ اشکالی ندارد وبر او چیزی نیست.
39- کسی نماز ظهر را خواند ووارد نماز عصر شد وپس از این که دو رکعت از نماز عصر را خواند یقین کرد نماز ظهر را دو رکعتی خوانده است تکلیف چیست؟
جواب: اگر در بین نماز، چیزی که نماز را باطل می کند انجام داده هر دو نماز را اعاده کند واگر انجام نداده دو رکعت اخیر را به نیت نماز ظهر بخواند. سپس نماز عصر را اعاده کند.
40- آیا محرم در حال احرام می تواند برای جلوگیری از بوی عرق به زیر بغل خود مرتک یا توتیا بمالد؟ توتیا نوعی از بوی خوش.
جواب: مانعی ندارد وتوفیق از جانب خداوند است.
سخنان نورانی بقیة الله الاعظم (عجّل الله فرجه):
(اللهم ارنی الطلعة رشیدة وقرة الحمیده).
(خداوند جمال رشید ونورانی امام زمان (عجّل الله فرجه) را برای ما نمایان کن).
1- براستی که علم ما بر اوضاع واخبار شما احاطه دارد وهیچ یک از احوال شما بر ما پوشیده نیست.
2- براستی که حق با ما ودر دست ماست، غیر از ما هر کس این ادعا را به زبان آورد دروغگو وافترا زننده وگمراه گشته است.
3- گر نظر لطف ودعای ما نباشد، هر آیینه شیعیان به دست دشمنان ویا توسط مشکلات خورد وشکسته خواهند شد.
4- همانا بین خداوند وهیچ کسی خویشاوندی نیست وهر کس مرا منکر باشد پس از من نیست وسرنوشت او همچون پسر نوح خواهد بود. اگر در بهشت مومنی هوس فرزند کند خداوند برایش می آفریند بدون حمل وزایمان به هر شکلی که بخواهد همان طور که آدم (علیه السلام) را برای عبرت آفرید.
5- از فضائل تربت حضرت سیدالشهداء (علیه السلام) آن است که اگر تسبیح گلی تربتش را در دست بگیری وذکر نگویی ثواب ذکر خواهد داشت.
6- سجده بر قبر معصومین (علیه السلام) جایز نیست بلکه می توان طرف راست صورت را بر قبر گذاشت.
7- کسی با ما در مقام ولایت مشاجره ومنازعه نمی کند مگر آن که ستمگر ومعصیت کار باشد.
8- گرفتن پول یا هر چیزی برای آوازه خوانی حرام می باشد.
9- برای تعجیل در ظهور وفرج من بسیار دعا نمائید که در آن فرج شما خواهد بود.
10- هیچ چیزی مثل نماز، بینی شیطان را به خاک نمی مالد واو را خوار نمی کند.
11- حلال نیست برای هیچ کس تصرف در مال دیگری مگر با اجازه اش.
12- افضل وقت نماز جعفر طیار، پیش از ظهر جمعه است.
13- نفرین شده است کسی که نماز صبح را تاخیر بیندازد تا ستارگان ناپدید شوند.
14- سجده شکر بعد از نماز، ثواب دعا وتسبیح را دارد.
15- خدا حق را در بین اهل حق حفظ می نماید وآنرا در جای خود مستقر می گرداند.
16- زمان ظهور مربوط به خداوند است وهر کس زمان آن را تعیین کند دروغ گفته است.
17- آگاه باشید زمین از امام وحجت خداوند خالی نمی شود خواه ظاهر وآشکار باشد ویا مخفی وپنهان.
18- هر کس در حق ما ظلم کند در جمله ظالمین خواهد بود ولعنت خداوند شاملش می گردد.
19- هنگامی که خروج می کنم هیچ قدرتی بر گردن من بیعتی ومنتی ندارد.
20- اگر هدایت ورشد بخواهی ارشاد می شوی واگر جویا شوی می یابی.
21- درهای سوال را از آن چه که مطلوب شما نیست ببندید.
22- من آخرین نفر از اوصیاء هستم، خداوند به وسیله من بلا را از شیعیانم بر طرف می گرداند.
23- به راستی که مقدرات خداوند متعال مغلوب نخواهد شد واراده الهی مردود نگردد وچیزی بر توفیق او پیشی نگیرد.
24- سجده شکر از لازمترین وواجب ترین مستحبات است.
25- خودت را برای خدمت در اختیار مردم بگذار ومحل نشستن خویش را در درب ورودی خانه قرار بده وحوائج مردم را برآور.
26- نماز بخوان وبینی شیطان را به خاک بمال.
27- ظهوری نیست مگر به اجازه خداوند متعال وآن هم پس از زمانی طولانی وقساوت دلها وفراگیر شدن زمین از جور وستم.
28- من باقیمانده از آدم وذخیره نوح وبرگزیده ابراهیم وخلاصه محمد (درود خدا بر همگی آنان باد) هستم.
29- جستجوی معارف از غیر طریق ما خاندان پیامبر (صلّى الله علیه وآله وسلّم) برابر با انکار ما خواهد بود.
30- همانا من برای مردم گیتی امان از عذابم.
31- ما در رعایت حال شما کوتاهی نمی کنیم ویاد شما را از خاطر نمی بریم.
32- من به شما نصیحت می کنم که خداوند متعال شاهد من وشاهد اعمال شماست.
33- حق با ماست واز کناره گیری مردم به وحشت نمی افتیم.

پاورقی:

-----------------

1) این کتابی است که اگر فروشنده هم وزنش طلا بگیرد فروشنده ضرر خواهد کرد.
2) سوره هود آیه 5
3) سوره رعد، آیه 7
4) سوره رعد، آیه 7
5) سوره اسراء، آیه 95
6) سوره یونس، آیه 47
7) اثبات الهداة، ج3، ص262، روایت 109
8) اثبات الهداء، ج3، ص363، روایت 112
9) اثبات الهداة، ج3، ص482، روایت 189
10) اثبات الهداة، ج3، ص532، روایت 463
11) سوره بقره آیه 30
12) سوره بقره، آیه 213
13) سوره بقره، آیه 31
14) سوره اسراء آیه 94 و95
15) سوره خرف، آیه 57 تا 60
16) الجواهر السنیه، ص203- 204
17) سفر به معنی کتاب وسفرهای تورات بلا تشبیه نظیر جزءهای قرآن است، گفته شده است که تورات دارای پنج سفر است، سفر اول شامل آغاز آفرینش وتاریخ از آدم تا یوسف سفر دوم مربوط به مصر وبنی اسرائیل وظهور موسی (علیه السلام) وهلاکت فرعون ودر گذشت هارون (علیه السلام) ونزول الواح دهگانه، سفر سوم آموزش مختصر قوانین واحکام، سفر چهارم شامل تعداد وآمار بنی اسرائیل ونحوه تقسیم زمین بین آنان ونمایندگان که موسی (علیه السلام) آنها را به شام گسیل داشت واخبار من وسلوی وغمام، سفر پنجم شامل بعضی از احکام ووفات هارون (علیه السلام) برادر حضرت موسی وخلافت یوشع بن نون نبی است.
18) اثبات الهداة، ج3، ص541، روایت 511
19) اثبات الهداة، ج3، ص588، روایت 809
20) سوره شعرا، آیه 227
21) اثبات الهداة، ج3، ص482، روایت 190
22) اثبات الهداة، ج3، ص569، روایت 679
23) اثبات الهداة، ج3، ص461، روایت 108
24) یعنی اگر حضرت ولی عصر در زمان مقرر خروج ننماید شرایط طوری خواهد شد که به دست ستمکاران می افتد وکشته می شود ودر آن صورت، غرض از زنده ماندن حجت در دورذن طولانی غیبت، نقض خواهد شد، پس بنابراین ظهور آن حضرت، حتیم خواهد بود.
25) بحار الانوار، ج51، ص132، روایت 1.
26) سوره اسراء آیه 8
27) نجمالثاقب، ص305، نوشته شیخ ابراهیم کفعمی
28) میکال المکارم، ج1، ص232
29) مکیال المکارم، ج1، ص230
30) عیون الاخبار رضا (علیه السلام)
31) کتاب شریف، اقوام الائمه، ج1، ص329
32) کشن: در لغت هندی نام پیامبر اکرم (صلّى الله علیه وآله وسلّم) است.
33) یعنی حضرت مهدی روحی فداه
34) یعنی حضرت محمد مصطفی (صلّى الله علیه وآله وسلّم)
35) از کتاب شریف مصباح کفعمی (رحمه الله).
36) کتاب بحار الانوار جلد 53 مولف علامه مجلسی
37) سوره قصص، آیه 5
38) سوره قصص، آیه 5 و6
39) بحار الانوار، ج51، ص2، روایت 3.
40) سوره قصص، آیه 5
41) بحارالانوار، ج51، ص17، روایت 25
42) سوره مریم آیه 29 و32
43) احتمالا همان علی بن محمد بن ابراهیم بن ابان رازی کلینی صاحب کتاب اخبار القائم است.
44) بحار الانوار، ج51، ص4،روایت 5
45) بحار الانوار، ج51، ص17،روایت 25
46) بحرا الانوار، ج51، ص23،روایت 36
47) بحار الانوار، ج51، ص4، روایت 4
48) بحار الانوار، ج51، ص15،روایت 16.
49) بحار الانوار، ج51، ص19،روایت 26
50) بحار الانوار، ج51، ص23، روایت 35
51) بحار الانوار، ج51، ص23،روایت 35
52) اثبات الهداة، ج3، ص572، روایت 696
53) سوره آل عمران، آیه 18 و19
54) بحار الانوار، ج51، ص15،روایت 19
55) اثبات الهداة تج 3، ص479، روایت 180
56) اثبات الهداة، ج3، ص480، روایت 183
57) اثبات الهداة، ج3، ص570، روایت 683
58) اثبات الهداة، ج3، ص460، روایت 102
59) اثبات الهداة، ج3، ص485، روایت 204
60) اثبات الهداة، ج3، ص530، روایت 451
61) سوره نمل، آیه 62
62) اثبات الهداة، ج3، ص553 روایت 576
63) اثبات الهداة، ج3ت ص580، روایت 579
64) وی از کسانی است که هیچ خدشه ای در موردش نشده است.
65) اثبات الهداة، ج3، ص568، روایت 678
66) اثبات الهداة، ج3، ص579، روایت 754
67) بحار الانوار، ج51، ص23،روایت 36
68) بحار الانوار، ج50، ص334، روایت 5
69) سیائک الذهب ص78
70) مقدمه ابن خلدون ص362
71) مطالب الوول فی مناقب آل الرسول.
72) البیان فی اخبار صاحب الزمان آخر باب 20
73) فرائید السمطین.
74) دخائر العقبی، ص136
75) فتوحات.
76) مطالب الاصول ص89
77) تذکرة الخواص ص340
78) فصول المهمةص 306
79) فصول المهمه ص312
80) شرح نهج البلاغه ج2، ص353
81) ینابیع الموده، ص417
82) از کتاب فصول مهمه، ص312، همچنین این روایت به طرق دیگری نیز آمده از جمله در کتب: عقاید الجعفریه، ص250- عیون الاخبار رضا، ج1ص 266- کمال الدین، ص280
83) این کتاب شریف در ده جلد ودرباره وجود مقدس ولی عصر (عجّل الله فرجه) می باشد.
84) علاقمندان به کسب اطلاع بیشتر از زندگانی آن بزرگوار را به کتاب امام زمان وسید بن طاووس نوشته آقای سید جعفر رفیعی ارجاع می دهیم.
85) سوره جن، آیه 26 و27
86) سوره زمر، آیه
87) سوره آل عمران، آیه 7
88) سوره عنکبوت، آیه 49
89) اصول کافی، ج1، ص256، روایت 2
90) اصول کافی، ج1، ص2121، روایت 1.
91) اصول کافی، ج1، ص213، روایت 1.
92) اصول کافی، ج1، ص214، روایت 2
93) بحار الانوار، ج51، ص36، روایت 5
94) سوره ملک آیه 30
95) اثبات الهداة، ج3، ص467، روایت 130
96) اثبات الهداة، ج3، ص494، روایت 252
97) سوره ال عمران، آیه 34
98) ظاهراً منظور از گذشتگان شما وآیندگان شما که به کمیل خطاب شده است. همان افرادی نظیر کمیل هستند است نه تمام گذشتگان وآیندگان، چنان که در جای خود بحث می شود که فقط محض الکفر ومحض الایمان بر خواهند گشت ونه تمام گذشتگان.
99) بحار الانوار، ج51، ص30، روایت 4.
100) ظاهراً مقصود این است که حکم الهی واحد را به استناد کتابهای مختلف آسمانی به مردم اعلام می کند، نه این که هر کتاب حکم جدا ومتفاوتی نسبت به کتابهای دیگر داشته باشد ومردم به احکام مختلف عمل نمایند.
101) بحار الانوار، ج51، ص29، روایت 2
102) مجلسی رحمة الله علیه فرموده ست: مقصود این است که نام ویادش مرد یا مردم او را مرده پنداشتند، روایت دیگر نیز این مطلب را تایید می کند.
103) بحار الانوار، ج51، ص30، روایت 6
104) اثبات الهداة، ج3، ص526، روایت 426.
105) اثبات الهداة، ج3، ص555، روایت 593
106) اثبات الهداة، ج3، ص573، روایت 711
107) طول کشیدن بیش از انتظار زمان غیبت حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) گسترش بی حد وحساب ظلم وفساد در عالم وبر لب آمدن جانها، کار را به جایی می رساندکه حتی متدینین ومعتقدان به امامت حضرت مهدی (عجّل الله فرجه)، ناامید می شوند ومی گویند اگر مهدی (عجّل الله فرجه) وجود داشت باید ظاهر می شد پس معلوم می شود خبری نیست. در این جاست که از ایمانهای معمولی واخلاص مخلصین (با کسره لام) هم کار چندانی ساخته نیست وفریاد متی نصرالله از همه بلند است وباید به اخلاص مخلصین (با فتح لام یعنی کسانی که خدا خالصشان کرده وجایی برای غیر خدا در دلشان نیست) پناهنده شد واز افتادن در گرداب هلاکت وارتداد رهایی یافت.
108) سوره یوسف، آیه 90
109) اثبات الهداة، ج3، ص442، روایت 17
110) اثبات الهداة، ج3، ص532، روایت 460
111) اثبات الهداة، ج3، ص583، روایت 778
112) سوره شعرا، آیه 227
113) اثبات الهداة، ج3، ص526، روایت 426
114) سوره اعراف، آیه 172
115) بحار الانوار، ج26، ص248، روایت 2
116) سوره تغابن، آیه 2
117) بحار الانوار، ج26، ص271، روایت 9.
118) بحار الانوار، ج26، ص241،روایت 5
119) ادحایث طینت در اصول کافی، ج2، ص2 و3 آمده است.
120) سوره هود: آیه 85.
121) اثبات الهداة، ج3 (صلّى الله علیه وآله وسلّم) 470، روایت 142
122) اثبات الهداة، ج3، ص471، روایت 143
123) اثبات الهداة، ج3، ص476، روایت 163
124) اثبات الهداة، ج3، ص479، روایت 177.
125) اثبات الهداة، ج3، ص489، روایت 225.
126) اثبات الهداة، ج3، ص490، روایت 226
127) اثبات الهداة، ج3، ص515، روایت 358
128) اثبات الهداة، ج3، ص536، روایت 488.
129) بحار الانوار، ج52، ص122، روایت 2.
130) اثبات الهداة، ج3، ص540، روایت 503
131) اثبات الهداة، ج3، ص560، ص628
132) اثبات الهداة، ج3، ص479،روایت 180
133) اثبات الهداة، ج3، ص495، روایت 253
134) این نوع تقسیم بندی فرج، لااقل در کتابهایی که در اختیار عموم مردم است، بی سابقه می باشد، این نوع تقسیم بندی، اعتقاد به آن وعلم به لوازمش، از آن میزان سازندگی برخوردار است که در اعتقاد به فرج عمومی- آن طور که متداول بین مردم است- چنین حدی از سازندگی وجود ندارد.
135) سوره انشقاق آیه 19
136) اثبات الهداة، ج3، ص486، روایت 212
137) سوره فتح، آیه 25
138) با توجه به این حدیث شاید بتوان گفت مقصود از روایات (اثبات الهداة، ج3، ص581، 518، 524، 570) که پیدا شدن گنجهای زمین وبیرون ریختن زمنی گنجهایش را مطرح کرده است همین ودیعه هغاو امانها باشد وشاهد آن هم سخن امام صادق (علیه السلام) است که فرمود: سپس جوان خوشروی حسنی ظاهر می شود که با فریاد رسا به سوی دیلم فریاد می کند: ای آل احمد به فریاد مظلومی که از ناحیه حرم صدایتان می زند پاسخ دهید، وگنجهای الهی در طالقان به او پاسخ خواهند داد، آن هم چه گنجهایی!که از طلا ونقره نیستند بلکه مردانی چون پاره های آهنند... (بحار الانوار، ج53، ص15)، وشاید بتوان گفت مقصودد از این که تمام اموال دنیا برایش جمع می شود (بحار الانوار، ج53، ص15) وشاید بتوان گفت مقصود از این که تمام اموال دنیا برایش جمع می شود (بحار الانوار، ج51، ص29، روایت 2)، همان طلا ونقره واموال دیگر باشد.
139) اثبات الهداة، ج3، ص489، روایت 224.
140) اثبات الهداة، ج3، ص498، روایت 271
141) اثبات الهداة، روایت 462
142) اثبات الهداة، ج3، ص532، روایت 463
143) سوره شعرا، آیه 21
144) اثبات الهداة، ج3، ص583، روایت 777.
145) بحار الانوار، ج51، ص30، روایت 4.
146) اثبات الهداة، ج3، (صلّى الله علیه وآله وسلّم) 442، روایت 14.
147) اثبات الهداة، ج3، ص473، ص154
148) اثبات الهداة، ج3، ص453، ص154
149) اثبات الهداة، ج3، ص456، روایت 84
150) ب اثبات الهداة، ج3، ص460
151) سوره آل عمران، آیه 141
152) اثبات الهداة، ج3، ص461
153) اثبات الهداة، ج3، ص463، روایت 110
154) اثبات الهداة، ج3، ص464، روایت 117
155) اثبات الهداة، ج3، ص467، روایت 128
156) اثبات الهداة، ج3، ص468، روایت 131
157) اثبات الهداة، ج3، ص468، روایت 132
158) اثبات الهداة، ج3، ص473، روایت 155
159) اثبات الهداة، ج3، ص475، روایت 162
160) اثبات الهداة، ج3، ص477، روایت 171
161) اثبات الهداة، ج3، ص479، روایت 180
162) اثبات الهداة، ج3، ص482، روایت 188
163) اثبات الهداة، ج3، ص482، روایت 189.
164) اثبات الهداة، ج3، ص4888، روایت 20.
165) سوره عصر، آیه 1- 3
166) اثبات الهداة، ج3، ص492، روایت 236.
167) اثبات الهداة، ج3، ص499، روایت 278.
168) اثبات الهداة، ج3، ص510، روایت 329
169) ظاهرا مقصود امام موسی بن جعفر (علیه السلام) باشد.
170) سوره توبه، آیه 16
171) اثبات الهداة، ج3، ص510، روایت 330.
172) سوره آل عمران، آیه 142
173) ظاهرا مقصود از کلمه ناس، مردم در روایت، شیعیان باشند نه تمام مردم.
174) اثبات الهداة، ج3، ص510، روایت 331.
175) اثبات الهداة، ج3، ص510، روایت 332
176) اثبات الهداة، ج3، ص510، روایت 334.
177) اثبات الهداة، ج3، ص533، روایت 412
178) در روایت دیگری شبیه این روایات، اثبات الهداة، ج3، ص527، روایت 490، جمله دیگری نیز اضافه شده است که عبارت است: وای بر سرکشان عرب از اتفاقی که به زودی دامن ایشان را می گیرد.
179) اثبات الهداة، ج3، ص537، روایت 489.
180) اثبات الهداة، ج3، ص537، روایت 491
181) سوره عنکبوت، آیه 2 و3
182) ظاهرا عبارت دیگری برای اصطلاح معروف یعنی دوستی با دوستان امامان ودشمنی با دشمنان امامان است که در این جا به عنوان یک اصل جدی برای سالم ماندن وباقی ماندن بر دین ائمه (علیهم السلام) به آن توصیه شده است.
183) اثبات الهداة، ج3، ص424، روایت 156
184) اثبات الهداة، ج3، ص474، روایت 157
185) اثبات الهداة، ج3، ص460، روایت 104
186) اثبات الهداة، ج3، ص464، روایت 115
187) اثبات الهداة، ج3، ص466، روایت 127
188) اثبات الهداة، ج3، ص470، روایت 142
189) اثبات الهداة، ج3، ص471، روایت 143
190) بحار الانوار، ج52، ص126، روایت 17.
191) بحار الانوار، ج52، ص131، روایت 32.
192) بحار الانوار، ج52، ص141، روایت 53
193) اثبات الهداة، ج3، ص443، روایت 19
194) اثبات الهداة ج3، ص477، روایت 170
195) اثبات الهداة، ج3، ص480، روایت 181
196) اثبات الهداة، ج3، ص490، روایت 229.
197) اثبات الهداة، ج3، ص532، روایت 463
198) بحار الانوار، ج52، ص92،روایت 6.
199) بحار الانوار، ج52، ص92، روایت 7
200) بحار الانوار، ج52، ص92، روایت 8.
201) سوره لقمان، آیه 20.
202) اثبات الهداة، ج3، ص581، روایت 763.
203) بهار الانوار، ج53
204) بحار الانوار، ج52، ص183،روایت 6.
205) بحار الانوار، ج52، ص207، روایت 41.
206) بحار الانوار، ج52، ص207، روایت 42
207) بحار الانوار، ج52، ص207، روایت 43.
208) بحار الانوار، ج52، ص209، روایت 50
209) سوره سجده، آیه 21
210) اثبات الهداة، ج3، ص564، روایت 646
211) شاید کنایه از نامردها وافراد بی غیرت باشد چنان که در کلام مولی علی (علیه السلام) آمده است: یا اشباه الرجال ولا رجال.
212) اثبات الهداة، ج3، ص578، روایت 741
213) اثبات الهداة، ج3، ص578، روایت 746
214) سوره بقره، آیه 155
215) سوره آل عمران، آیه 7.
216) اثبات الهداة، ج3، ص731، روایت 76
217) سوره شعراء، آیه 4.
218) اثبات الهداة، ج3، ص732،روایت 82
219) اثبات الهداة، ج3، ص733، روایت 87
220) احتمالا مقصود این است که هر دو دسته بر باطل واهل آتش هستند.
221) اثبات الهداة، ج3، ص739، روایت 118
222) اثبات الهداة، ج3، ص738، روایت 111
223) بحار الانوار، ج52، ص207، روایت 45
224) بحار الانوار، ج52، ص209 روایت 48
225) اثبات الهداة، ج3، ص727، روایت 51
226) اثبات الهداة، ج3، ص727، روایت 52
227) اثبات الهداة، ج3، ص730 روایت 69
228) اثبات الهداة، ج3، ص740، روایت 11.
229) در کتاب دارالسلام مولف شیخ محمود عراقی آمده منظور از طلوع خورشید از مغرب چهره نورانی ولی عصر (عجّل الله فرجه) است که در مکه میان رکن ومقام قیام می کند.
230) بحار الانوار، ج52، ص182، روایت 5
231) بحار الانوار، ج52، ص209، روایت 48
232) بحار الانوار، ج52، ص210،روایت 52
233) بحار الانوار، ج52، ص233، روایت 98
234) اثبات الهداة، ج3، ص740، روایت 123.
235) سوره رعد، آیه 39
236) بحار الانوار، ج52، ص204، روایت 34
237) خسف: فرو کشیدن قسمتی از زمین می باشد.
238) از کتاب شریف دارالسلام، نویسنده شیخ محمود عراقی، ص377، 387
239) سوره نمل آیه 62
240) در کتاب شریف دارالسلام، ص348، مولف شیخ محمود عراقی.
241) بحار الانوار، ج52، ص205، روایت 37
242) بحار الانوار، ج52، ص204، روایت 32
243) بحار الانوار، ج52، ص206، روایت 38
244) بحار الانوار، ج52، ص215، روایت 72
245) بحار الانوار، ج50، ص230، رواتیت 96
246) بحار الانوار، ج53، ص8، از روایت 1.
247) بحار الانوار، ج53، ص8، از روایت 1.
248) اثبات الهداة، ج3، ص482، روایت 189
249) اثبات الهداة، ج3، ص536، روایت 483
250) اثبات الهداة، ج3، ص574، روایت 721
251) شاید هم معنی این باشد که عصای خشک را در سنگ فرو می برد، چوب خشک در دل سنگ سخت، سبز می شود وبرگ وبار می دهد. واین معنی برای توجه به قدرت وفضل آن حضرت، مناسبرت به نظر می رسد.
252) بحار الانوار، ج53، ص14- 16 بخشی از روایت 1.
253) بحار الانوار، ج52، ص232، رایت 96.
254) رجعت یعنی افراد مومنی که به عشق ولی عصر (عجّل الله فرجه) از دنیا وفات نموده اند به امر الهی دوباره زنده شده وملحق به اصحاب مهدی (عجّل الله فرجه) می شوند.
255) از کتاب شریف دارالسلام نویسنده شیخ محمود عراقی، ص347
256) سوره هود، آیه 85
257) کتاب بحار الانوار، جلد 52، ص235، حدیث 104 (چاپ بیروت)
258) کتاب صراط المستقیم، ج2، ص264، وکتاب بحار الانوار، جلد 51، ص131
259) اثبات الهداة، ج3، ص545، روایت 533
260) اثبات الهداة، ج3، ص545، روایت 534
261) اثبات الهداة، ج3، ص555، روایت 588
262) اثبات الهداة، ج3، ص560،روایت 624
263) اثبات الهداة، ج3، ص585، روایت 798
264) اثبات الهداة، ج3، ص550، روایت 559
265) اثبات الهداة، ج3، ص555، روایت 592
266) سوره نحل، آیه 10.
267) سوره انفال، آیه 5
268) اثبات الهداة، ج3، ص562 روایت 635
269) سوره نمل آیه 62
270) اثبات الهداة، ج3، ص(صلّى الله علیه وآله وسلّم) 564، روایت 644
271) اثبات الهداة، ج3، ص852، روایت 771
272) اثبات الهداة، ج3، ص583، روایت 779
273) اثبات الهداة، ج3، ص545، روایت 533
274) اثبات الهداة، ج3 (صلّى الله علیه وآله وسلّم) 716، روایت.
275) اثبات الهداة، ج3ت ص722، روایت 29
276) اثبات الهداة، ج3، 722، روایت 32.
277) اثبات الهداة، ج3، ص730، روایت 71.
278) اثبات الهداة، ج3، ص558، روایت 613
279) اثبات الهداة، ج3، ص473، روایت 152
280) اثبات الهداة، ج3، ص466، روایت 144.
281) اثبات الهداة، ج3، ص468، روایت 132.
282) اثبات الهداة، ج3، ص479، روایت 180.
283) سوره انشقاق، آیه 19.
284) اثبات الهداة، ج3، ص486، روایت 212.
285) اثبات الهداة، ج3، ص547، روایت 541
286) سوره نمل، آیه 62
287) اثبات الهداة، ج3، ص553، روایت 576
288) بحار الانوار، ج53، ص9و 10 از روایات طولانی باب 25.
289) سوره قصص، آیه 32
290) سوره فتح آیه 10.
291) بحار الانوار، ج53، ص8، از روایت 1.
292) سوره نمل، آیه 62
293) اثبات الهداة، ج3، ص546، روایت 538
294) اثبات الهداة، ج3، ص583، روایت 774
295) اثبات الهداة، ج3، ص491، روایت 234
296) اثبات الهداة، ج3، ص456، روایت 85
297) اثبات الهداة، ج3، ص575، روایت 725
298) سوره بقره، آیه 148
299) تفسیر البرهان، ج2، ص164، روایت 10.
300) سوره نور، آیه 60
301) اثبات الهداة، ج3 (صلّى الله علیه وآله وسلّم) 517، روایت 377
302) اثبات الهداة، ج3، ص494، روایت 247
303) اثبات الهداة، ج3، ص494، روایت 248.
304) سوره هود، آیه 80
305) اثبات الهداة، ج3، ص494، روایت 249
306) سوره بقره، آیه 148
307) اثبات الهداة، ج3، ص493،روایت 246
308) اثبات الهداة، ج3، ص517، روایت 378
309) اثبات الهداة، ج3، ص546، روایت 537
310) اثبات الهداة، ج3، ص546، روایت 539
311) اثبات الهداة، ج3، ص547، روایت 540
312) اثبات الهداة، ج3، ص496، روایت 259
313) سوره بقره، آیه 249
314) اثبات الهداة، ج3، ص516، روایت 367
315) بحار الانوار، ج52، ص122، روایت 5.
316) بحار الانوار، ج52، ص126،روایت 16.
317) اثبات الهداة، ج3، ص536، روایت 486
318) اثبات الهداة، ج3، ص571، روایت 692.
319) اثبات الهدادة، ج3، ص495، روایت 255.
320) اثبات الهداة، ج3، ص473، روایت 152.
321) اثبات الهداة، ج3، ص578،روایت 804
322) بحار الانوار، ج14، ص348، روایت 10.
323) سوره نساء آیه 159
324) بحار الانوار، ج14، ص349، روایت 13.
325) سوره نساء، آیه 158
326) برای تحقیق پیرامون این آیه واحتمالات آن به المیزان، ج5، ص133 مراجعه شود.
327) اثبات الهداة، ج3، ص529، روایت 447
328) سوره یونس، آیه 39
329) بحار الانوار، ج53، ص40، روایت 4.
330) سوره نمل، آیه 83
331) بحار الانوار، ج53، ص40، روایت 6.
332) سوره انبیاء، آیه 95
333) بحار الانوار، ج53، ص52،روایت 29.
334) بحار الانوار، ج53، ص59، روایت 45
335) بحار الانوار، ج53، ص121، روایت 16
336) بحار الانوار، ج53، ص121، روایت 161
337) بحار الانوار، ج53، ص121،روایت 161
338) بحار الانوار، ج53، ص63، روایت 53 مراجعه شود.
339) استاد علامه طباطبائی از تفسیر شریف المیزان.
340) بحار الانوار، ج53، ص39
341) بحار الانوار، ج53، ص39،روایت 1.
342) سوره آل عمران، آیه 81
343) سوره مومن، آیه 51
344) سوره قاف، آیه 41 و42
345) بحار الانوار، ج53، ص65،روایت 57
346) بحار الانوار، ج53، ص39، رویت 2.
347) سوره مدثر، آیه 1 و2
348) سوره مدثر، آیه 34 و35
349) سوره سبا، آیه 28
350) بحار الانوار، ج53، ص42، روایت 10.
351) سوره قصص، آیه 85
352) بحار الانوار، ج53، ص56، روایت 33
353) خلفای ناحق وستمکار بنی امیه وبنی عباس، خود را امیر المؤمنین نامیدند.امامان معصوم ما علی رغم داشتن ولایت الهی، هیچکدام خود را امیر المؤمنین ننامیده اند که این لقب مخصوص علی بن ابی طالب (علیه السلام) است.
354) سوره آل عمران، آیه 81.
355) بحار الانوار، ج53، ص70، روایت 67
356) بحار الانوار، ج53، ص43، روایت 13
357) سوره مائده، آیه 20.
358) بحار الانوار، ج53، ص45، روایت 18
359) سوره آل عمران، آیه 83
360) سوره نحل، آیه 37 و38
361) بحار الانوار، ج53، ص50،روایت 21
362) بحار الانوار، ج53، ص92،روایت 101
363) بحار الانوار، ج53، ص337، از روایت 1.
364) بحار الانوار، ج53، ص92،روایت 99
365) بحار الانوار، ج53، ص92، روایت 100
366) صحیفه سجادیه، دعای 45
367) کامل الزیارات، (صلّى الله علیه وآله وسلّم) 195، از زیارت 1.
368) کامل الزیارت، ص199، از زیارت 2.
369) کامل الزیارت، (صلّى الله علیه وآله وسلّم) 202، از زیارت 3.
370) کامل الزیارت، ص218، از زیارت 13
371) کامل الزیارات، ص230، از زیارت 18
372) اقبال الاعمال، ص632، از زیارت مخصوص ماه رجب.
373) بحار الانوار، ج53، ص97، روایت 112.
374) کتاب عیون الاخبار رضا (علیه السلام).
375) کتاب عیون الاخبار رضا (علیه السلام) وکتاب اثبات الهداة، جلد 3، ص722، روایت 29
376) بحار الانوار، جلد 78
377) طبق روایات وارده اگر آسمان اول را با تمام کرات ووسعتی که دارد در آسمان دوم قرار دهیم همچون حلقه ای کوچک در یک بیابان وسیع است. واگر آسمان دوم را در آسمان سوم قرار دهیم، بار همچون حلقه ای کوچک در بیابان بزرگ است تا به ترتیب آسمان چهارم وپنجم وششم وهفتم. تا عرش الهی که محل استقرار حق تعالی می باشد. که البته علم وتفکر بشر درباره آن منقطع است وکسی توان تصور آن را ندارد.
378) احتجاج طبرسی ج2، ص268 ومجموعه فرمایشات امام زمان (عجّل الله فرجه) ص26.
379) وعده گاه یعنی تقاضای بزرگان یهود از حضرت موسی (علیه السلام) که می خواستند خدای موسی را ببینند، که حضرت حق باری تعالی در کوه طور تجلی فرمود وهمگی هلاک شده وموسی بیهوش شد وبعد از آن از حق تعالی درخواست نمود که آنان را عفو فرموده ودوباره زنده کند که مورد قبول واقع شد.
380) بحار الانوار، جلد 53، ص182، ودر کتاب مجموعه فرمایشات ولی عصر (عجّل الله فرجه)، ص55
381) غیبت طوسی، ص176 ومجموعه فرمایشات حضرت مهدی (عجّل الله فرجه)، ص72
382) غیبت طوسی ص178
383) بحار الانوار، ج53، ص151،مجموعه فرمایشات ص100
384) بحار الانوار، ج53، ص197 مجموعه فرمایشات ص124
385) بحار الانوار، ج53، ص154- مجموعه فرمایشات ص125
386) کتای احتجاج طبرسی، ج2، ص268
387) کتاب مجموعه فرمایشات امام زمان، ص26