از شب عاشور تا آدینه ظهور
علی اکبر مهدی پور
فهرست
از ژرفای عاشور تا بلندای ظهور
از طلیعه نور تا هنگامه ظهور:
از عصر عاشور تا آدینه ظهور:
گلبانگِ: «منّا المهدی» را از امام سجاد آموختیم:
راز بقای مکتب را از قهرمان کربلا آموختیم:
ما شور حسینی را از حضرت مهدی آموختیم:
همراه با راهیان نور از کربلا تا کربلا:
سیمای دلربای امام حسین و امام زمان در آیینه قرآن:
ثار الله و حضرت بقیّه الله در احادیث قدسی:
نهمین فرزند امام حسین (علیه السلام):
جلوه هایی از روابط تنگاتنگ امام حسین و امام زمان:
1. عاشورا روز قیام جهانی:
2. کوفه پایتخت دولت کریمه:
3. یاران مشترک:
4. همسو با نهضت حسینی:
5. شب نیمه شعبان شب زیارتی خاص امام حسین:
6. شب قدر شب زیارتی امام حسین:
7. امام زمان در سرزمین کربلا:
8. شب جمعه شب زیارتی امام حسین:
9. روز عرفه روز زیارتی خاص امام حسین:
10. جایگاه ویژه امام حسین در دعای ندبه:
جایگاه حضرت مهدی در زیارت عاشورا:
1. شعار عاشوراء:
2. امام همیشه پیروز:
3. امام به حق ناطق:
ختومات و جایگاه آنها در إسلام:
ختم ادعیه و اذکار:
ادعیه و اذکاری که از سوی پیشوایان معصوم به ختم آنها:
چهل روز توسّل، تضرّع و تهجّد:
قداست عدد چهل:
امّا از نظر تشریع:
ختم زیارت عاشورا برای تعجیل در امر فرج:
مطمئن ترین و نزدیک ترین راه:
آثار معجزآسای زیارت عاشورا:
کیفیّت ختم زیارت عاشورا:
و اینک متن زیارت «امین الله»:
زیارت عاشورا:
دعای علقمه:
آخرین سخن:
سند زیارت عاشورا:
همسو با قرآن:
همسو با سنّت:
راه آسان:
آداب ختم:
آثار چاپ شده ی مؤلّف:
اعتقاد به منجی و ظهور مصلح جهانی سابقه ای طولانی به بلندای تاریخ دارد، از نخستین روزی که بشر گام بر فراز کره خاکی نهاده، نوید حکومت صالحان به دست توانای حضرت بقیه الله - ارواحنا فداه - توسط پیامبران الهی در سرلوحه آموزه های دینی قرار گرفته است(1).
تنها چیزی که بر آن سبقت جسته و پیش از آفرینش انسان با کلک قضا بر لوح تقدیر رقم خورده، هنگامه شهادت حسینی است، چنانکه امام جواد (علیه السلام) می فرماید:
أَوَّلُ ما جَری بِهِ الْقَلَمُ عَلَی اللَّوْحِ قَتْلُ الْحُسَیْنِ؛
هنگامی که برای نخستین بار قلم بر فراز لوح به گردش درآمد، هنگامه شهادت امام حسین (علیه السلام) را رقم زد(2).
از طلیعه نور تا هنگامه ظهور:
روز میلاد مسعود امام حسین (علیه السلام)، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) از پیوند خاص امام حسین با آخرین امام نور پرده برداشته، پس از شرح شهادت مظلومانه امام حسین (علیه السلام) فرمود:
فَمَنْ نَصَرَهُ فَقَدْ نَصَرَنی وَنَصَرَ وَلَدَهُ الْحُجَّهَ؛
هر کس او را یاری دهد، مرا یاری کرده و فرزندش حضرت حجت را یاری نموده است(3).
از عصر عاشور تا آدینه ظهور:
عصر عاشورا فرشتگان از مشاهده چهره خونین سالار شهیدان به تضرّع درآمده، از این جنایت هولناک به درگاه ربوبی شکوه نمودند، خداوند منّان سایه و شَبَح حضرت بقیه الله را به آنان پدیدار ساخته، فرمود:
با این ایستاده انتقام او را خواهم گرفت(4).
آوای «یَا بْنَ الْحَسَن» از حسین آموختیم:
وجود مقدس سالار شهیدان امام حسین (علیه السلام) شب عاشورا، پس از آزمودن یاران خود، خطبه مفصّلی ایراد نموده، آن شبِ استثنایی جهان آفرینش را به گفتمان ظهور و قیام مصلح جهانی اختصاص داده، در فرازی از این گفتمان مهدوی فرمود:
أَبْشِرُوا بِالْجَنَّهِ، فَوَ اللهِ إِنَّما نَمْکُثُ ما شاءَ اللهُ، بَعْدَ ما یَجْری عَلَیْنا، ثُمَّ یُخْرِجُنَا اللهُ وَإِیّاکُمْ حَتّی یَظْهَرَ قائِمُنا، فَیَنْتَقِمَ مِنَ الظّالِمینَ، وَأَنَا وَأَنْتُمْ نُشاهِدُهُمْ فِی السَّلاسِلِ وَالاْءَغْلالِ وَأَنْواعِ الْعَذابِ؛
با بهشت برین بر شما بشارت باد، سوگند به خدا، پس از آنکه حوادث عاشورا بر ما رخ می دهد، تا خدا بخواهد درنگ می کنیم، آنگاه خداوند به هنگام قیام قائم ما، ما را بیرون می آورد، پسْ از ستمگران انتقام می گیرد، من و شما آنان را به بند کشیده شده، با انواع زنجیرها و شکنجه ها مشاهده می کنیم.
پرسیدند: قائم شما کیست؟
امام حسین (علیه السلام) به امام محمّدباقر (علیه السلام) که در محفل حضور داشت، اشاره کرده فرمود:
او هفتمین فرزند این پسرم: محمّد بن علیّ الباقر می باشد.
او حجّت بن الحسن بن علی بن محمّد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمّد، فرزند پسرم علی - امام سجاد - می باشد.
او مدّتی بس دراز غیبت می کند، سپس ظاهر شده جهان را آکنده از عدل و داد کند، همانگونه که پر از جور و ستم شده باشد(5).
سالار شهیدان با این خطبه آتشین خود به عاشورائیان آموخت که آنها باید با فریاد رسا و روح بخش: «یابن الحسن» آوای انتظار را در خیمه تاریخ بنوازند و زمینه ظهور آن رهایی بخش الهی را فراهم آورند، تا روزی به فرمان پروردگار ظهور نموده، انتقام خون مظلومان را بگیرد، با شعار: «یا لَثاراتِ الْحُسَیْنِ» پرچم خونین حسین را بر فراز کاخهای ستمگران به اهتزاز درآورد.
گلبانگِ: «منّا المهدی» را از امام سجاد آموختیم:
و اینک برماست که به دنبال قافله حسینی حرکت نموده، کوچه و بازار کوفه و شام را پشت سر نهاده، بر کاخ یزید بتازیم و گوش جان به سخنان فخر ساجدان، زینت عابدان، معمار فرهنگ عاشورا، امام سجاد (علیه السلام) بسپاریم، که در جامه اسارت، با غُلِ جامعه در گردن، با یک دنیا صلابت و اقتدار، بر فرعون زمان بانگ برآورده می فرماید:
وَمِنّا مَهْدِیُّ هذِهِ الاُمَّهِ(6)؛
هان ای طاغوت افسار گسیخته، به هوش باش که آن مهدی قائم که ظهور کرده کاخ فرعونیان را بر سرِشان فروریخته، شالوده حکومت واحد جهانی را بر ویرانه های ابرقدرتها بنیان می نهد و زنجیر اسارت و بردگی را از مظلومان تاریخ برمی گیرد و شهد شیرین آزادی را در کام رنج دیده ها و ستم کشیده ها فرو می ریزد، از ماست.
راز بقای مکتب را از قهرمان کربلا آموختیم:
و اینک راز بقای مکتب سرخ عاشورا تا سپیده دم ظهور سبز منتقم کربلا را از مکتب عقیله بنی هاشم، شریکه الحسین، نائبه الزّهرا، قهرمان کربلا، حضرت زینب کبری (علیها السلام) می آموزیم، که جامه اسارت بر تن، با خطبه آتشین خود تخت و تاج طاغوت زمان را به لرزه درآورد، همچون مادرش حضرت زهراء (علیها السلام) خلیفه مقتدر زمان را به استیضاح کشید، مُهر بطلان بر پیشانی طاغوت لجام گسیخته اموی زده، راز بقای مکتب سرخ را با صلابت و اقتدار بر تارک زمان بر قلم زرّین ثبت کرد و خطاب به فرعون زمان فریاد برآورد که:
فَکِدْ کَیْدَکَ، وَاسْعَ سَعْیَکَ، وَناصِبْ جُهْدَکَ، فَوَ اللهِ لا تَمْحُو ذِکْرَنا وَلا تُمیتُ، وَحْیَنا؛
هر چه می خواهی تلاش کن، حیله هایت را به کار بینداز، همه توانت را به کار بگیر، به خدا سوگند هرگز نمی توانی نام ما را از صفحه روزگار بیندازی و کانون وحی ما را نابود کنی(7).
آری قهرمان کربلا راه مبارزه با ابر قدرت زمان را در پنج سالگی در مکتب مادر آموخت، دژ مستحکم امویان را تسخیر نمود، در پایتخت امویان سفارت خانه بنیاد نهاد، دخت سه ساله امام حسین، حضرت رقیه بنت الحسین را به عنوان سفیر خود در پایتخت دشمن نصب کرد و سرفراز به نزد برادر بازگشت.
او دقیقاً روز اربعین، بیستم ماه صفر به سرزمین کربلا رسید(8) گزارش سفر داد، شرح دلاوریهایش را با برادر در میان گذاشت و برای تقدیم استوارنامه به خدمت مادرش حضرت زهرا (علیها السلام) راهی مدینه شد.
و اینک بر یوسف زهرا است که به فرمان خدا ظهور کرده بر اردوگاه کفر جهانی بتازد و آخرین شاخه امویان را از ریشه و بُن برکند و سفیانی - جُرثومه فساد دوران - را در کرانه دریاچه طبریّه گردن زند و عدالت را در پهنه گیتی بگستراند.
به امید آن روز.
ما شور حسینی را از حضرت مهدی آموختیم:
اگر سرور شهیدان، سالار دلباختگان، اسوه و الگوی پاکبازان، در طول حیات از فرزند برومندش حضرت مهدی سخن گفته و شب عاشورا را به گفتمان مهدوی اختصاص داده و شهدای کربلا را به ظهور و رجعت در دولت مهدوی نوید داده است، حضرت بقیه الله نیز همه روزه در بامدادان و شامگاهان، به یاد جدّ مظلومش سیلاب اشک بر چهره جاری ساخته، عرضه می دارد:
فَلَئِنْ أَخَّرَتْنِی الدُّهُورُ، وَعاقَنی عَنْ نَصْرِکَ الْمَقْدُورُ، وَلَمْ أَکُنْ لِمَنْ حارَبَکَ مُحارِباً، وَلِمَنْ نَصَبَ لَکَ الْعَداوَهَ مُناصِباً، فَلاَءَنْدُبَنَّکَ صَباحاً وَمَساءً، وَلاَءَبْکِیَنَّ عَلَیْکَ بَدَلَ الدُّموعُ دَماً؛
اگر روزگار مرا به تأخیر انداخت و تقدیرات مرا از یاری تو باز داشت، نبودم که با دشمنانت بجنگم و با کسانی که با تو سرِ ستیز داشتند پیکار کنم، اینک هر صبح و شام برایت نوحه سرایی می کنم و به جای اشک از دیدگانم خون می فشانم(9).
همراه با راهیان نور از کربلا تا کربلا:
و اینک بر ماست که به دنبال کاروان حسینی حرکت کرده، درس شهامت، شجاعت، صلابت و حمایت از مکتبِ امام زمانِ خود را از آن اسوه های فضیلت بیاموزیم، با شوری برخاسته از شعور و درنگی نشأت گرفته از وقوف، با ختم آگاهانه زیارت عاشورا، چهل منزل قافله حسینی را همراهی کنیم، به مدّت چهل روز، از عاشورا تا اربعین با توجّه کامل و بهره گیری وافر از مضامین عالیه و فرازهای برجسته آن، در فراق یار ندبه سر دهیم و برای تعجیل در امر فرج یوسف زهرا دعا کنیم.
در این نوشتار، با بضاعتی مُزجات، در این راستا گام نهاده، از پیوند تنگاتنگ فرهنگ عاشورا با فرهنگ انتظار سخن گفته، از ختومات و جایگاه آنها در اسلام، قداست عدد چهل، متن زیارت عاشورا، سند، محتوا و آداب ختم زیارت عاشورا بحث کردیم، به این امید که شاهد لبخند رضایت و قبول در لبان نازکتر از گلِ یوسفِ زهرا باشیم، عاشورائیان را به کار آید و منتظران را به حرکت بیشتر وادارد.
عزیزانی که در این چهل روز توفیق ختم زیارت عاشورا را پیدا می کنند، سعی کنند که رابطه خود را با زیارت عاشورا قطع نکنند و تا پایان عمر خود همه روزه از فیض بیکران آن برخوردار باشند، چنانکه امام باقر (علیه السلام) به «علقمه» فرمود:
اگر بتوانی که امام حسین (علیه السلام) را همه روزه از خانه ات با این زیارت، زیارت کنی، انجام بده، که همه این پاداشها برای تو خواهد بود(10).
خداوند منّان این تلاشها را موجب قُرب ظهور موفور السّرور آن حضرت و تقرّب نویسنده، خواننده و همه تلاشگران برای چاپ و نشر، این اثر و مروّجان فرهنگ عاشورا و انتظار قرار بدهد.
* * *
سیمای دلربای امام حسین و امام زمان در آیینه قرآن:
در شماری از آیات قرآن نام نامی و یاد گرامی امام حسین و حضرت صاحب الزّمان (علیهما السلام) در کنار هم بیان شده اند، که به چند نمونه از آنها اشاره می کنیم:
1. «وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِیِّهِ سُلْطاناً»؛
کسی که به ستم کشته شود برای ولیِّ او سُلطه قرار دادیم(11).
امام رضا (علیه السلام) در تفسیر آن فرمود:
در حقِّ امام حسین و حضرت مهدی نازل شده است(12).
امام صادق (علیه السلام) در همین رابطه فرمود:
در حقِّ امام حسین نازل شده است(13).
امام باقر (علیه السلام) فرمود:
منظور از مقتول امام حسین و منظور از ولیِّ او قائم (علیه السلام) است(14).
2. «وَ جَعَلَها کَلِمَهً باقِیَهً فِی عَقِبِهِ»؛
آن را کلمه ای پایدار در نسل او قرار داد(15).
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) بزرگ مفسِّر قرآن در تفسیر این آیه شریفه فرمود:
خداوند امامت را در صلب حسین قرار داد، که نُه تن از امامان از صلب او خارج شوند که از آنهاست مهدی این امّت(16).
زینت عابدان و فخر ساجدان، امام سجاد (علیه السلام) در این رابطه فرمود:
امامت را در پشتِ امام حسین قرار داد تا روز قیامت(17).
رئیس مذهب امام صادق (علیه السلام) نیز فرمود:
امامت را کلمه ای پایدار در پشتِ امام حسین قرار داد تا روز قیامت(18).
و در تفسیر: «فَأَتَمَّهُنَّ»(19) فرمود:
آن را به اتمام رسانید تا قائم (علیه السلام) دوازده امام، که نُه تن از آنها از فرزندان امام حسین (علیه السلام) است(20).
3. «وَ الْفَجْرِ * وَ لَیالٍ عَشْرٍ»؛
سوگند به سپیده دم و شبهای دهگانه(21).
گذشته از احادیث فراوان که آیات پایانی سوره فجر را به امام حسین (علیه السلام) تفسیر کرده اند(22)، امام صادق (علیه السلام) می فرماید:
سوره فجر را در نمازهای واجب و مستحبّی خود بخوانید که سوره امام حسین (علیه السلام) می باشد(23).
و در تفسیر: «وَ الْفَجْرِ» می فرماید:
منظور از «فجر» سپیده دم ظهور قائم (علیه السلام) می باشد(24).
ثار الله و حضرت بقیّه الله در احادیث قدسی:
در احادیث فراوان سیمای دلربای حضرت مهدی (علیه السلام) در عصر روز عاشورا برای فرشتگان در کلمات قدسی خداوند منّان ترسیم شده که به چند نمونه از آنها بسنده می کنیم:
1. امام صادق (علیه السلام) می فرماید:
زمانی که هنگامه شهادت امام حسین (علیه السلام) رخ داد، فرشته ها ناله ها سر دادند و اشک فراوان ریختند و به سوی پروردگار تضرّع نمودند و عرضه داشتند:
آیا با حسین که برگزیده تو و فرزند پیامبر تست، چنین رفتار شود؟!
خداوند منّان سیمای قائم (علیه السلام) را برای آنان برافراشت و فرمود:
با این (قائم) انتقام او (امام حسین) را خواهم گرفت(25).
2. ابوحمزه ثمالی از امام باقر (علیه السلام) پرسید: چرا به حضرت مهدی (علیه السلام) «قائم» گویند؟ فرمود:
هنگامی که جدّ بزرگوارم حسین (علیه السلام) کشته شد، فرشتگان به سوی پروردگار تضرّع و زاری کردند و گفتند:
آیا می گذری از کسی که برگزیده و فرزند برگزیده ات را از میان بندگانت به قتل می رساند؟!
خطاب شد:
ای ملائکه من! آرام باشید که سوگند به عزّت و جلال خودم، انتقام او را از آنها خواهم گرفت، اگرچه زمانی بگذرد.
آنگاه خداوند منان سیمای امامان از فرزندان امام حسین (علیه السلام) را برای فرشته ها آشکار نمود، پس آنها شادمان شدند و مشاهده کردند که یکی از آنها در حال ایستاده مشغول نماز می باشد، پس خداوند فرمود:
بِذلِکَ الْقائِمِ أَنْتَقِمُ مِنْهُمْ؛
با این ایستاده (قائم آل محمّد (علیه السلام)) از آنان انتقام خواهم گرفت(26).
* * *
نهمین فرزند امام حسین (علیه السلام):
نکته ای بس ظریف در احادیث پیشوایان معصوم در پیشگویی آنان از مهدی موعود (علیه السلام) این است که در احادیث فراوان، حضرت مهدی (علیه السلام) را به عنوانِ: «نهمین فرزند امام حسین (علیه السلام)» معرّفی نموده اند، که تعداد آنها را آیه الله صافی 160 مورد بیان کرده اند(27).
و اینک به چند نمونه از آنها تبرّک می جوییم:
1. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در روز میلاد مسعود امام حسین (علیه السلام) نور دیده اش را در پارچه سپیدی پیچیده به حضرت فاطمه (علیها السلام) برگردانیده فرمود:
فاطمه جان! او را بگیر که او امام، فرزند امام و پدرِ نُه امام است، از صلب او امامان نیکو سِیَر خواهند بود، که نهمین آنان قائم آنهاست(28).
2. امیر مؤمنان (علیه السلام) خطاب به امام حسین (علیه السلام) فرمود:
نهمین فرزندت ای حسین! قائم به حق، آشکار کننده دین و گسترش دهنده عدالت است(29).
3. امام حسن مجتبی (علیه السلام) فرمود:
تعداد امامان پس از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) دوازده تن می باشد، نُه تن از آنها از صلب برادرم حسین است که مهدی این امّت نیز از آنهاست(30).
4. امام حسین (علیه السلام) در همین رابطه فرمود:
قائم این امت نهمین فرزند منست، که صاحب غیبت می باشد(31).
جلوه هایی از روابط تنگاتنگ امام حسین و امام زمان:
با نگاهی گذرا به آموزه های دینی درمی یابیم که در میان فرهنگ عاشورا و فرهنگ انتظار روابط تنگاتنگ فراوانی وجود دارد، که به برخی از آنها در اینجا اشاره می کنیم:
1. عاشورا روز قیام جهانی:
امام صادق (علیه السلام) می فرماید:
در شب بیست و سوّم ماه رمضان به نام قائم (علیه السلام) منادی آسمانی ندا سر می دهد و در روز عاشورا، که روز شهادت امام حسین (علیه السلام) است، قیام می کند. گویی با چشم خود می بینم که در روز شنبه دهم محرم در میان رکن و مقام قیام کرده، جبرئیل در طرف راست او ندا سر می دهد: «بیعت برای خدا» پس شیعیان از چهار گوشه جهان به سویش سرازیر می شوند، زمین در زیر پاهایشان در نور دیده می شود، پس خداوند زمین را به دست او از عدل و داد آکنده می سازد(32).
وه چقدر مناسب است که منتقم خون امام حسین (علیه السلام) انقلاب جهانی خود را در روز شهادت آن حضرت آغاز کند.
2. کوفه پایتخت دولت کریمه:
قیام جهانی حضرت بقیه الله - ارواحنا فداه - تداوم بخش نهضت امام حسین (علیه السلام) است، همانگونه که می دانیم حضرت حسین (علیه السلام) از مکّه به قصد کوفه حرکت نمود ولی در کربلا هنگامه عاشورا پیش آمد و این سفر به مقصد نهایی نرسید، حضرت بقیه الله (علیه السلام) آن را تداوم می بخشد، از مکّه معظّمه حرکت می کند، پس از توقّفی در سرزمین قُدس، راهی کوفه می شود و کوفه را به عنوان پایتخت دولت کریمه برمی گزیند(33).
در حدیث آمده است:
یا أَهْلَ الْکُوفَهِ أَنْتُمْ أَسْعَدُ النّاسِ بِالْمَهْدِیِّ؛
هان ای اهل کوفه، در مورد حضرت مهدی شما خوشبخت ترین مردمان هستید(34).
چه سعادتی بالاتر از این که انسان همه روزه به پیشگاه مهر تابان تشرّف پیدا کند، پای سخنانش بنشیند و از فیض جماعتش برخوردار شود.
3. یاران مشترک:
امام رضا (علیه السلام) می فرماید: 4000 فرشته برای یاری إمام حسین (علیه السلام) فرود آمد و پس از شهادت آن حضرت به سرزمین کربلا رسیدند، آنها با چهره ای غبارآلود و موهایی پریشان در کنار قبر آن حضرت مقیم هستند، تا در هنگامه ظهور از یاران قائم (علیه السلام) باشند، شعارشان:
یا لَثاراتِ الْحُسَیْنِ؛
«ای خونخواهان حسین!» می باشد(35).
4. همسو با نهضت حسینی:
امام صادق (علیه السلام) می فرماید: ما با آل ابی سفیان برای خدا دشمن شدیم:
ما گفتیم: خدای راست می گوید، آنها گفتند: دروغ می گوید.
ابوسفیان با پیامبر جنگید، معاویه با امیر مؤمنان نبرد کرد، یزید با امام حسین قتال نمود، سفیانی نیز با قائم (علیه السلام) می جنگد(36).
5. شب نیمه شعبان شب زیارتی خاص امام حسین:
شب نیمه شعبان که شب میلاد مسعود کعبه مقصود و قبله موعود است، شب زیارتی مخصوص امام حسین (علیه السلام) می باشد.
شیخ طوسی می فرماید: افضل اعمال در شب نیمه شعبان زیارت امام حسین (علیه السلام) است(37).
روز اول شعبان فرشته ها هشدار دهند که ای قافله حسینی، شب نیمه شعبان از زیارت امام حسین (علیه السلام) غفلت نکنید(38).
در شب نیمه شعبان ارواح پیامبران برای زیارت قبر امام حسین (علیه السلام) از خداوند رخصت می طلبند، پس به آنها اذن داده می شود.
هر کس بخواهد روح 124000 پیامبر با او مصافحه کند در شب نیمه شعبان به زیارت امام حسین (علیه السلام) برود(39).
در شب نیمه شعبان همه گناهان زائران امام حسین (علیه السلام) آمرزیده شود(40).
6. شب قدر شب زیارتی امام حسین:
در شب قدر که همه فرشته ها برای عرض ادب به پیشگاه مقدس حضرت بقیه الله به روی زمین می آیند، فرشته ای از درون عرش از فراز آسمان هفتم فریاد برآورد که: هر کس به زیارت قبر امام حسین بیاید آمرزیده است(41).
امام جواد (علیه السلام) در این رابطه فرمود:
شب 23 رمضان که امید می رود شب قدر باشد و هر امر استواری در آن متمایز شود، هر کس در آن شب به زیارت امام حسین برود، روح 124000 پیامبر و فرشته با او مصافحه کند(42).
7. امام زمان در سرزمین کربلا:
براساس روایات فراوان تمام دنیا در برابر حضرت بقیه الله (علیه السلام) همانند کف دست آن حضرت می باشد و از طیّ الأرض برخوردار هستند، آیا امکان دارد که در یک شب زیارتی به زیارت قبر مطهر امام حسین (علیه السلام) مشرّف نشوند؟ ظاهراً جواب منفی است.
در شب قدر فرشتگان و روح به روی زمین فرود آمده برای عرض ادب به پیشگاه مقدّس امام زمان (علیه السلام) شرفیاب می شوند، آیا وجود فیزیکی امام زمان در شب قدر در کجاست؟
از پرسش پیشین نتیجه می گیریم که قاعدتاً وجود اقدس آن حضرت به دلیل شب زیارتی بودن آن شب، در کربلای معلّی خواهند بود.
با این پیش فرض، در شب قدر آسمان و زمین، به تعبیر دیگر: خاکیان و کرّوبیان بر محور حرم مطهر امام حسین (علیه السلام) می چرخند.
8. شب جمعه شب زیارتی امام حسین:
براساس تقسیم ایام هفته توسط امام هادی (علیه السلام)، روز جمعه به حضرت ولی عصر - ارواحنا فداه - اختصاص دارد(43) و در زیارت روز جمعه آمده است:
هذا یَوْمُ الْجُمُعَهِ، وَهُوَ یَوْمُکَ، الْمُتَوَقَّعُ فیهِ ظُهُوُرُکَ وَالْفَرَجُ لِلْمُؤْمِنینَ عَلی یَدِکَ؛
امروز روز جمعه است، که روزِ شماست و آن روزی است که در آن ظهور شما و فرج مؤمنان به دست شما انتظار می رود(44).
از دیگر سو، شب جمعه و روز جمعه روز زیارتی مخصوص امام حسین (علیه السلام) می باشد:
اخطب خوارزم نقل می کند که در شب جمعه و روز جمعه 000/70 فرشته به زیارت قبر امام حسین مشرف می شوند(45).
علامه مجلسی می نویسد: دعای مشهور به دعای مظلوم مستحب است که در شب جمعه در حرم امام حسین (علیه السلام) خوانده شود(46).
حاج علی بغدادی در تشرّف معروف خود از زیارت إمام حسین (علیه السلام) در شب جمعه می پرسد، حضرت ولی عصر - ارواحنا فداه - می فرماید:
آری، زیارت امام حسین (علیه السلام) در شب جمعه امان از آتش است در روز قیامت(47).
شیخ طوسی برای روز جمعه زیارت مخصوصی نقل کرده که علاقمندان در وطن خود غسل کرده به پشت بام یا صحرا رفته، امام حسین (علیه السلام) را از راه دور با آن زیارت کنند(48).
9. روز عرفه روز زیارتی خاص امام حسین:
براساس روایات حضرت بقیه الله - ارواحنا فداه - همه ساله در موسم حج شرکت می کند و روز عرفه را در عرفات وقوف می نمایند و خیل مشتاقان به حج مشرف می شوند تا در روز عرفه از هوایی استنشاق کنند که مطمئن هستند که یوسف زهرا نیز در آن سامان حضور دارند و از آن هوا استنشاق می کنند، ولی امام صادق (علیه السلام) برای زیارت امام حسین (علیه السلام) در روز عرفه پاداش فراوان نقل می کنند، که از آن جمله است:
ثواب هزارهزار حج در محضر حضرت قائم (علیه السلام) و هزارهزار عمره در خدمت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)(49).
10. جایگاه ویژه امام حسین در دعای ندبه:
دعای ندبه که از سوی امام صادق (علیه السلام) برای دوران غیبت انشاء شده، تا عاشقان و دلباختگان حضرت ولی عصر (علیه السلام) در پگاه هر آدینه، در مساجد، تکایا، حسینیّه ها و مهدیّه ها دور هم گرد آیند و در فراق یار ندبه سر دهند و از طول انتظار بنالند، با داشتن جملاتی چون:
أَیْنَ الْحَسَنُ، أَیْنَ الْحُسَیْنُ؟...
أَیْنَ الطّالِبُ بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِکَرْبَلا؟(50)...
به بستر مناسبی برای عرض ادب به سالار شهیدان مبدّل گشته است.
این بود جلوه هایی از روابط تنگاتنگ امام حسین با امام زمان (علیهما السلام) در آموزه ها دینی.
* * *
جایگاه حضرت مهدی در زیارت عاشورا:
از پیوندهای ناگسستنی امام حسین و امام زمان (علیهما السلام) این است که:
1) امام حسین (علیه السلام) «ثار الله» است و امام زمان (علیه السلام) «الآخذ بالثّار».
یعنی امام حسین خونِ خدا و امام زمان خونخواهِ خونِ خدا می باشد.
2) امام حسین «الوتر الموتور» است و امام زمان (علیه السلام) «الموتور بأبیه».
یعنی: امام حسین خونش بر زمین مانده و امام زمان کسی است که خون پدرانش بر زمین مانده است.
با توجه به اینکه روز عاشورا روز قیام جهانی امام زمان (علیه السلام) است، در زیارت عاشورا به این موضوع توجه ویژه شده است:
1. شعار عاشوراء:
امام باقر (علیه السلام) می فرماید: هنگامی که روز عاشورا به یکدیگر می رسید بگویید:
أَعْظَمَ اللهُ اُجُورَنا بِمُصابِنا بِالْحُسَیْنِ وَجعَلَنا وَاِیّاکُمْ مِنَ الطّالِبینَ بِثارِهِ مَعَ وَلِیِّهِ الاِْمامِ الْمَهْدِیِّ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ (علیهم السلام)؛
خدای پاداش ما را در مصیبت امام حسین (علیه السلام) افزون کند، ما و شما را از خونخواهان آن حضرت با ولیِّ آن حضرت، امام مهدی از آل محمّد (علیهم السلام) قرار دهد(51).
2. امام همیشه پیروز:
در یکی از فرازهای زیارت عاشورا می خوانیم:
أَنْ یَرْزُقَنی طَلَبَ ثارِکَ مَعَ إِمامٍ مَنْصُورٍ مِنْ أَهْلِ بَیْتِ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله)؛
خداوند برای من نصیب کند که در محضر امام نصرت یافته از اهلبیت حضرت محمّد (صلی الله علیه و آله) به خونخواهی تو برخیزم(52).
منصور از نامهای حضرت مهدی (علیه السلام) می باشد(53).
3. امام به حق ناطق:
در فراز دیگری از زیارت عاشورا می خوانیم:
وَأَنْ یَرْزُقَنی طَلَبَ ثارِکُمْ مَعَ إِمامٍ مَهْدِیٍّ ظاهِرٍ ناطِقٍ بِالْحَقِّ مِنْکُمْ؛
و نصیبم کند که در محضر امام مهدیِ به حق ناطق، در حال ظهورش، خون شما را طلب کنم(54).
* * *
ختومات و جایگاه آنها در إسلام:
ختوم جمع «ختم» است و آن در لغت به معنایِ رسیدن به پایان چیزی می باشد.
هنگامی که قاری سوره ای را به پایان می رساند، گویند: آن را ختم کرد.
از این رو هنگامی که نامه را به پایان برده، آن را مُهر کنند، گویند که آن را ختم کرد(55).
ختم قرآن؛ قرآن کریم را از آغاز تا پایان تلاوت کردن.
ختم «أَمَّنْ یُجِیبُ»؛ این آیه شریفه را به تعداد معیّن در مجلس خواندن.
ختم دعاء؛ دعایی را از اوّل تا آخر، یک یا چند بار خواندن(56).
مشهورترین واژه «ختم» در مورد ختم قرآن به کار می رود و در احادیث فراوان پیرامون آداب ختم قرآن، عدد، زمان و مکان ختم قرآن سخن رفته است:
1. دعای ختم قرآن، مأثور از امام سجاد (علیه السلام)(57).
2. دعای ختم قرآن، مأثور از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)، به روایت امیر مؤمنان (علیه السلام)(58).
3. دعای امام صادق (علیه السلام) پیش از تلاوت قرآن و بعد از ختم آن(59).
4. آداب تلاوت و ختم قرآن، از طهارت، ترتیل تجوید و تدبّر(60).
5. ختم قرآن در مکه معظمه(61).
6. ختم قرآن در یک شب، چنانکه حبیب بن مظاهر انجام می داد(62).
7. ختم قرآن در سه روز، چنانکه امام رضا (علیه السلام) ملتزم بود(63).
8. ختم قرآن چهل بار در طول ماه مبارک رمضان(64).
9. ختم قرآن در روز جمعه(65).
10. ختم قرآن در یک هفته(66).
ختم ادعیه و اذکار:
ادعیه و اذکاری که از سوی پیشوایان معصوم به ختم آنها:
برای امور دینی یا دنیوی امر شده بسیار فراوان است و از حوصله این کتاب بیرون است، در اینجا فقط به ادعیه و اذکاری اشاره می کنیم که به انجام دادن آنها 40 بار و یا به مدت 40 روز امر شده است:
1. دعای عهد، که از امام صادق (علیه السلام) برای زمان غیبت روایت شده و فرموده: هر کس این دعا را چهل روز بامداد بخواند از یاران قائم ما می شود و اگر پیش از ظهور آن حضرت بمیرد، در آن هنگام رجعت می کند(67).
2. دعای مروی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) که فرمود:
هر کس 40 شب جمعه این دعا را بخواند، خداوند همه گناهانش را بیامرزد(68).
3. دعای مروی از امیر مؤمنان (علیه السلام) با همان ویژگی برای 40 شب جمعه(69).
4. دعای سریع الاجابه مروی از امیر مؤمنان (علیه السلام) برای حلّ هر مشکلی، به مدت 40 شب جمعه(70).
5. دعای دیگری که امیر مؤمنان (علیه السلام) آن را به اویس قرنی تعلیم کرد، که برای هر مشکلی 40 شب جمعه بخواند(71).
6. ختم 40 حمد برای شفای بیمار، که به هنگام بیماری امام حسن مجتبی (علیه السلام)، آن را جبرئیل به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرود آورد(72).
7. ختم 40 حمد برای عقرب زدگی(73).
8. دعای مروی از امام صادق (علیه السلام) برای شفای بیماران که چهل بار بعد از نماز صبح خوانده شود(74).
مرحوم کفعمی گوید: شخصی به مرضی مبتلا شد که پزشکان از درمانش فروماندند، این دعا را 40 روز خواند و بهبودی یافت(75).
9. ختم آیه شریفه: «آیه الکرسی»، برای طلب ظهور حضرت قائم (علیه السلام)(76).
10. ختم سوره حمد به مدت چهل روز برای ادای دَین، و آغاز آن از روز جمعه باشد و بهترین ساعات آن بعد از نماز صبح است(77).
این بود نمی از یم و اندکی از بسیار مواردی که در مورد:
ختومات برای چهل روز، یا چهل شب جمعه، یا چهل بامداد از معصومین (علیهم السلام) امر شده است.
در این میان مواردی هست که در طول قرون و اعصار انجام پذیرفته و انتساب آن به معصومین (علیهم السلام) معلوم نیست، مانند چهل شب چهارشنبه در مسجد سهله یا مسجد جمکران به تهجّد و عبادت پرداختن، که مجرّب است و افراد بسیاری از این طریق به دیدار حضرت نایل شده اند، که تعدادی از آنها را نگارنده از منابع مورد اعتماد و استناد نقل کرده است(78).
* * *
چهل روز توسّل، تضرّع و تهجّد:
توسّلات چهل روزه ریشه قرآنی دارد، خداوند منّان به حضرت موسی (علیه السلام) فرمان داد که چهل روز از قوم خود عزلت گزیند و در طور به عبادت، اطاعت، تهجّد و تهذیب نفس بپردازد تا الواح را دریافت کند، دقیقاً روز چهلم الواح را دریافت نمود(79).
اشرف کاینات و مفخر موجودات، حضرت رسول اکرم (علیه السلام) نیز چهل سال به عبادت و اطاعت و تهذیب نفس پرداخت، تا به رسالت مبعوث شد و قرآن کریم بر قلب شریفش نازل شد.
آنگاه مأموریت یافت که چهل روز از حضرت خدیجه عزلت گزیند و مشغول تهجّد و عبادت شود تا کوثر قرآن، سیده النّسوان، حضرت فاطمه زهرا (علیها السلام) به او اعطا شود(80).
حضرت داود (علیه السلام) چهل روز کامل مشغول تهجّد بود، به جز ساعات خاصّ همه اوقاتش را در حال سجده سپری می کرد و ذکر خاصّی را در حال سجده می خواند(81).
بهلول نبّاش چهل روز تمام به تضرّع و استغفار پرداخت، روز چهلم خداوند توبه اش را پذیرفت و به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمان داد که پذیرش توبه اش را به وی ابلاغ فرماید(82).
قوم بنی اسرائیل مقدّر بود که به مدت 400 سال با حیرت و سرگردانی گرفتار باشند، پس از گذشت 230 سال چاره ای اندیشیدند، چهل روز گریه و تضرّع کردند و به درگاه پروردگار توبه کردند، خداوند توبه آنها را پذیرفت، به حضرت موسی و هارون فرمان داد که آنها را از دست فرعونیان نجات دهند و به این طریق 170 سال فرج آنها جلو افتاد(83).
امام صادق (علیه السلام) پس از بیان این مطلب فرمود:
اگر شما نیز این کار را انجام دهید خداوند به شما گشایش دهد و فرج ما را می رساند، ولی اگر انجام ندهید امر فرج به آخرین وقت تعیین شده منتهی شود(84).
از این حدیث شریف چند نکته استفاده می شود:
1. تضرّع و گریه و دعا برای فرج، فرج را جلو می اندازد.
2. سهل انگاری در دعا و تضرّع، موجب طولانی شدن دوران غیبت و ادامه یافتن آن تا پایان مدّت می شود.
3. اگر دعا برای فرج به صورت دسته جمعی باشد مؤثّرتر خواهد بود.
4. اگر تضرّع و دعا برای فرج به مدّت چهل روز ادامه یابد تأثیر خاصّی خواهد داشت.
از احادیث دیگر استفاده می شود که این توسّل باید به محمّد و آل محمّد (علیهم السلام) باشد، که بنی اسرائیل نیز با توسّل به محمّد و آل محمّد - صلوات الله علیهم اجمعین - رهایی یافتند(85).
قداست عدد چهل:
در میان اعداد قداست عدد چهل از نظر تکوین و تشریع تردیدناپذیر است، امّا از نظر تکوین:
1. آفرینش انسان از نطفه است که چهل روز در رحم می ماند، سپس تبدیل به علقه می شود، چهل روز به حالت علقه می ماند و هکذا(86).
2. عقل انسان در چهل سالگی به کمال می رسد(87).
3. حضرت موسی در 40 سالگی به پیامبری مبعوث شد(88).
4. اشرف کاینات در 40 سالگی مبعوث گردید(89).
5. سایر پیامبران نیز در 40 سالگی مبعوث شدند(90).
6. پس از چهل سالگی عقل آدمی افزایش می یابد(91).
7. از چهل ساله ها عذری پذیرفته نمی شود(92).
8. ترک حیوانی و نخوردن گوشت تا 40 روز موجب بد خُلقی می شود(93).
9. شرب خمر و لقمه حرام تا چهل روز اثر وضعی اش می ماند(94).
10. جعفر کذاب چهل روز نماز نخواند تا شعبده یاد بگیرد(95).
امّا از نظر تشریع:
1. نصاب طلا در زکات 40 دینار است(96).
2. نصاب گوسفند در زکات 40 رأس می باشد(97).
3. تعداد قسامه (سوگند دسته جمعی) برای اثبات یا ردّ حدّ 40 نفر می باشد(98).
4. حریم مساجد 40 ذراع می باشد(99).
5. کسی که 40 بار به حج برود به مقام شفاعت نایل آید(100).
6. کسی که برای 40 مؤمن پیش از خودش دعا کند، دعایش در حق آنها و در حق خودش مستجاب شود(101).
7. اگر چهل نفر جمع شده دعا کنند، خداوند دعایشان را اجابت می کند(102).
8. اگر چهل نفر در تشییع مؤمنی گواهی دهند که از او جز خیر ندیده اند، خدایش می آمرزد(103).
9. کسی که چهل حدیث حفظ کند به عنوان فقیه محشور گردد(104).
10. کسی که چهل روز عملش را برای خدا خالص کند، چشمه های حکمت بر زبانش جاری گردد(105).
ختم زیارت عاشورا برای تعجیل در امر فرج:
از بررسی روایت صفوان به این نتیجه می رسیم که ختم زیارت عاشورا را می توان به امام صادق (علیه السلام) نسبت داد، زیرا صفوان می گوید:
امام صادق (علیه السلام) آنگاه به من فرمود: این زیارت را ادامه بده - ترک نکن - و این دعا (دعای علقمه) را بخوان، و آن حضرت را با این زیارتْ، زیارت کن، که من از سوی خداوند ضامن هستم که هر کس این زیارت را بخواند و این دعا را بخواند، از دور یا نزدیک، که زیارتش مقبول و تلاشش مشکور و سلامش به پیشگاه آن حضرت واصل شود و محجوب نگردد و هر حاجتی داشته باشد، حاجتش روا شود و نومید نشود.
ای صفوان! من این زیارت را با این ضمان، از پدرم، از پدرش - امام سجاد - ، از پدرش امام حسین، از برادرش امام حسن، از پدرش امیرمؤمنان، از رسول خدا، از جبرئیل، از خداوند متعال یافته ام.
خداوند به عزّت و جلال خود سوگند یاد کرده که هر کس امام حسین (علیه السلام) را با این زیارت و با این دعا زیارت کند، زیارتش را قبول کند، خواسته اش را برآورد...
در پایان فرمود: ای صفوان! هر حاجتی برای تو پیش آید، هر کجا باشی این زیارت را با این دعا بخوان و حاجتت را بطلب، که حاجتت روا می گردد، زیرا خداوند به وعده ای که به پیامبرش داده هرگز خُلف نمی کند(106).
دقّت در فرازهای بیان امام صادق (علیه السلام) و تأکید آن حضرت بر مداومت بر زیارت عاشورا همه روزه از دور و نزدیک و تأکید آن حضرت بر خواندن آن برای حوائج - هر چه باشد - دلهای منتظران را به سوی ختم آن برای مهم ترین حاجت جهان بشریّت سوق می دهد.
اگر همه مردمان احساس اضطرار کنند و به صورت دسته جمعی در طول سال، به ویژه در ایام عاشورا تا اربعین سالار شهیدان به آن مداومت کنند، بی گمان موانع ظهور برطرف شده، شاهد ظهور موفور السّرور آن مصلح جهانی و منجی آسمانی خواهند بود.
مطمئن ترین و نزدیک ترین راه:
همه امامان کشتی نجاتند، لکن کشتی امام حسین (علیه السلام) سریعتر است.
همه ائمّه مشعل هدایتند، ولی مشعل امام حسین (علیه السلام) پرفروغتر است.
همه اولیای الهی درهای رحمت پروردگارند، امّا درِ رحمت امام حسین (علیه السلام) فراختر است.
همه شهیدان راه حقْ شفا بخشند، لکن شفابخشیِ امام حسین (علیه السلام) گسترده تر است.
همه پیشوایان الهی اعجازگرند، ولی معجزات امام حسین (علیه السلام) همگانی تر است.
امام حسین (علیه السلام) هر چه داشت در طبق اخلاص نهاد و همه را یکجا در راه خدا داد.
خدا نیز به او پاداشی به فراخور خداوندیش عطا فرمود:
شفا در تربت او، استجابت دعا در تحت قبّه او، و دوای هر دردی را در گرو یک نگاه او قرار داد.
یکی از وسائل مهم و مجرّب برای توسّل به حضرت سیّدالشّهداء (علیه السلام) «زیارت عاشورا» است.
زیارت عاشورا و مداومت بر آن بسیار سهل و آسان است، هر کسی در هر مکان و در هر زمانی می تواند با دلی پاک و نیّتی صادق به درگاه او روی آورد، این زیارت را طبق دستور امام (علیه السلام) بخواند و مشکلش را حل شده بیابد.
چقدر فراوانند کسانی که اولاددار نمی شدند، با زیارت عاشورا صاحب اولاد شدند، به بیماری سخت و کمرشکنی چون سرطان مبتلا بودند، از برکت زیارت عاشورا بهبودی یافتند، سرپناهی نداشتند و در پرتو زیارت عاشورا صاحب خانه و کاشانه شدند.
وه چقدر بسیارند کسانی که یک عمر از درد هجران سوختند، با زیارت عاشورا به کعبه مقصود و قبله موعود رسیدند.
آثار معجزآسای زیارت عاشورا:
آثار اعجازآسای زیارت عاشورا در این صفحات نمی گنجد ولی به حکمِ «آب دریا را گر نتوان کشید، به قدر تشنگی باید چشید» به نمی از یمِ بیکران آن اشاره می کنیم:
1 - مرحوم آیه الله حاج شیخ عبدالکریم حائری از استادش مرحوم آیه الله سیّد محمّد فشارکی نقل می کند که به هنگام شیوع وبا در سامرّا ایشان فرمودند:
«من حکم کردم بر زنان و مردان از شیعیان سامرّا، که زیارت عاشورا بخوانند و ثواب آن را هدیّه نمایند به روح مطهّر حضرت نرجس خاتون، والده ماجده حضرت حجّت (علیه السلام) و او را در نزد فرزندش شفیع قرار دهند، تا ایشان نیز در نزد خداوند شفاعت نمایند، و من ضامن می شوم که هر کس این عمل را انجام دهد، مبتلا به بیماری وبا نشود».
همه شیعیان به این حکم عمل کردند و هیچ کس مبتلا به وبا نشد.
این مطلب به قدری روشن بود که سنّی ها از روی شرمساری مرده های خود را شبانه دفن می کردند، و به حرم مطهّر عسکریّین (علیهما السلام) می آمدند و می گفتند:
«ما به شما درود می فرستیم آنگونه که شیعیان می فرستند»(107).
2 - در عهد زعامت مرحوم آیه الله حاج سیّد محمّد حجّت کوهکمری قحطی و گرانی سختی پدید آمد، آن مرحوم چهل نفر از طلاّب مهذّب و متدیّن را دستور داد که به مسجد جمکران مشرّف شوند و در پشت بام مسجد به صورت دسته جمعی زیارت عاشورا را با صد سلام و صد لعن و دعای علقمه بخوانند، آنگاه به حضرت موسی بن جعفر، حضرت ابوالفضل و حضرت علی اصغر (علیهم السلام) متوسّل شوند، رفع گرانی و نزول باران را از خداوند بخواهند.
چهل تن از طلبه فاضل و متدیّن به امر مرجعیّت اعلای تشیّع به میعادگاه عاشقان شرفیاب شدند، زیارت عاشورا را طبق دستور آن مرجع آگاه انجام دادند، مسجد جمکران را به قصد قم ترک کردند. هنوز به دهِ جمکران نرسیده بودند که باران رحمت سیل آسا فروریخت و طلاّب ناچار شدند که لباسهای خود را درآورند، کفشهای خود را به دست بگیرند و از میان سیلابها عبور کنند(108).
3 - داستان همسرِ صالحه استاد «اشرف حدّاد» را همه شنیده اید که به زیارت عاشورا مداومت داشت، در شب اوّل رحلتش سه بار امام حسین (علیه السلام) به دیدارش تشریف فرما شدند و در بار سوّم امر فرمودند که عذاب را از اهل آن قبرستان بردارند(109).
4 - سیّد احمد رشتی هنگامی که از قافله عقب ماند و از زندگی دست شست، توسّل فراوان نمود، سرانجام به محضر کعبه دلها تشرّف یافت، حجّت خدا بعد از فرمان نماز شب و جامعه کبیره فرمود:
«شما چرا عاشورا نمی خوانید؟ عاشورا، عاشورا، عاشورا»(110).
5 - مرحوم میرزا ابراهیم محلاّتی، عموی مرحوم آیه الله حاج شیخ بهاءالدّین محلاّتی، در شب 24 صفر 1336 ه. در شیراز رحلت کرد. در همان شب مرحوم شیخ مشکور در نجف اشرف حضرت عزرائیل (علیه السلام) را رؤیا کرد.
از او پرسید: از کجا تشریف می آورید؟ فرمود: از شیراز، از قبض روح میرزا ابراهیم محلاّتی می آیم.
از وضع آن مرحوم در عالم برزخ پرسید، فرمود: در بهترین حالت است، خداوند هزار فرشته موکّل فرموده، که از او اطاعت کنند.
پرسید: از کجا ایشان به این مقام رسیده؟ فرمود: او سی سال تمام بر زیارت عاشورا مداومت داشت.
شیخ مشکور خوابش را به میرزا محمّدتقی شیرازی نقل کرد، او به شدّت گریه نمود، گفته شد: خواب است، فرمود: بلی، ولیکن خوابِ شیخ مشکور است.
فردای آن روز تلگرافی از شیراز رسید و صادقه بودن رؤیای شیخ مشکور بر همگان ثابت شد(111).
6 - مرحوم شیخ صدرا بادکوبه ای که بر زیارت عاشورا مداومت داشت، در 11 شعبان 1392 ه. درگذشت، پس از 23 سال هنگامی که قبر شریفش در موقع تخریب وادی السلام توسّط رژیم عفلقی شکافته شد، پیکر پاکش تر و تازه پدیدار گردید(112).
7 - مرحوم حاج شیخ حسن فرید که داستان سامرّا را از مرحوم حایری شنیده بود، به گرفتاری سختی مبتلا می شود، از روز اوّل محرّم به زیارت عاشورا شروع می کند، روز هشتم از برکت آن زیارت به صورت خارق العاده ای مشکلش حل می شود(113).
8 - بانویی که تا بیست سال بعد از ازدواج اولاد دار نمی شد، با مداومت بر زیارت عاشورا - به مدّت چهل روز - صاحب فرزند شد(114).
9 - مرحوم آقانجفی اصفهانی می نویسد: دو چلّه زیارت عاشورا جهت مطالب مشروعه خواندم و نتیجه گرفتم(115).
10 - مرحوم حاج شیخ عبدالنّبی عراقی که کتاب ارزشمندی در کیفیّت مداومت بر زیارت عاشورا نوشته، انگیزه نگارش این کتاب را برآورده شدن حاجتی به برکت زیارت عاشورا معرّفی می کند که به نظر ایشان محال عادی بوده است.
کیفیّت ختم زیارت عاشورا:
در شیوه ای که ایشان بیان فرموده، سه روز روزه گرفته می شود، روز سوّم غسل زیارت کرده، به صحرا رفته به خواندن زیارت عاشورا پرداخته می شود(116).
امّا بهترین کیفیّت زیارت عاشورا بر اساس روایتی که شیخ طوسی در مصباح و ابن قولویه در کامل الزّیارات از امام صادق (علیه السلام) نقل کرده اند، به قرار زیر است:
1 - غسل زیارت کردن در اوّل روز
2 - رفتن به صحرا و یا محلّی مرتفع
3 - اشاره کردن به سوی کربلا
4 - لعن فراوان بر قاتلان امام حسین (علیه السلام) نمودن
5 - تکبیر گفتن
6 - زیارت امین الله و یا زیارت ششم امیرالمؤمنین (علیه السلام) خواندن
7 - دو رکعت نماز زیارت به جای آوردن(117)
8 - زیارت عاشورا را با صد لعن و صد سلام خواندن
9 - دو رکعت نماز زیارت به جای آوردن
10 - دعای علقمه خواندن.
امام صادق (علیه السلام) تضمین کرده که هر کس این زیارت را به این کیفیّت بخواند زیارتش قبول، سعیش مشکور، دعایش مستجاب، حاجتش روا، و سلامش به محضر سیّدالشّهدا (علیه السلام) واصل گردد.
آنگاه پس از آنکه پاداش زیارت عاشورا را هزارهزار حجّ، هزارهزار عمره و هزارهزار جهاد در محضر رسول خدا بیان می کنند، می فرمایند:
«اگر بتوانی در همه عمر همه روزه این زیارت را بخوانی انجام بده، که همه این پاداشها از آنِ تو خواهد بود».
و در پایان می فرماید: «هرگاه تو را حاجتی پیش آید، این زیارت را با این دعا بخوان و به این وسیله به سوی خدا توجّه کن، که البتّه حاجتت برآورده می شود و بی گمان خداوند در وعده اش خلف نمی کند»(118).
با توجّه به نکات یاد شده بر همه ما لازم است که مشکلات خود را با توسّل به ائمّه اطهار و بالخصوص از رهگذرِ «مداومت بر زیارت عاشورا» حل کنیم و از فیوضات بی کران این زیارت غفلت نکنیم.
از این رهگذر متن کامل زیارت عاشورا و دعای علقمه را براساس صحیح ترین و کهن ترین نسخه «مصباح شیخ طوسی»(119) در اینجا می آوریم و از همه خوانندگان گرامی عاجزانه ملتمس دعا هستیم.
و اینک متن زیارت «امین الله»:
زیارت امین الله
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَمینَ اللهِ فی اَرْضِهِ وَ حُجَّتَهُ عَلی سلام بر تو ای امانتدار الهی در زمین و حجت حق بر عِبادِهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَمیرَالْمُوءْمِنینَ اَشْهَدُ اَنَّکَ بندگان سلام بر تو ای امیرمؤمنان گواهی می دهم که تو جاهَدْتَ فِی اللهِ حَقَّجِهادِهِ وَ عَمِلْتَ بِکِتابِهِ در راه خداآنگونه که شایسته است، جهاد کردی و به کتاب او عمل نمودی وَاتَّبَعْتَ سُنَنَ نَبِیِّهِ (صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ) و از آئین پیامبر خدا (صلّی الله علیه وآله) پیروی کردی حَتّی دَعاکَ اللهُ اِلی جِوارِهِ فَقَبَضَکَ اِلَیْهِ بِاخْتِیارِهِ تا آنکه خداتورابه جوار رحمت خود فراخواند وبااختیار خودش توراقبض روح وَاَ لْزَمَ اَعْدآئَکَ الْحُجَّهَ مَعَ مالَکَ مِنَ الْحُجَجِ کرد وبر تمام دشمنان تو اتمام حجت نمود باآنکه حجتهای رسای الهی الْبالِغَهِ عَلی جَمیعِ خَلْقِهِ اَللّهُمَّ فَاجْعَلْ نَفْسی بر تمام خلائق در وجود تومی باشد. پروردگارا قلب مرا به تقدیرت مُطْمَئِنَّهً بِقَدَرِکَ راضِیَهً بِقَضآئِکَ مُولَعَهً بِذِکْرِکَ وَ مطمئن و به قضایت راضی بگردان وبه یادت و دعایت حریصم ساز و دُعآئِکَ مُحِبَّهً لِصَفْوَهِ اَوْلِیآئِکَ مَحْبُوبَهً فی دوستدار اولیاء خاصّت بگردان و در زمین وآسمان اَرْضِکَ وَ سَمآئِکَ صابِرَهً عَلی نُزُولِ بَلائِکَ محبوبم نما ومرادرمقابل بلاهایت بردبار شاکِرَهً لِفَواضِلِ نَعْمآئِکَ ذاکِرَهً لِسَوابِغِ الائِکَ و در برابر نعمتهای فزونت شکرگزارم ساز ویادآور مهربانیهای شایانت مُشْتاقَهً اِلی فَرْحَهِ لِقآئِکَ مُتَزَوِّدَهَنِ التَّقْوی لِیَوْمِ ومشتاق شادی ملاقاتت وتوشه گیر تقوی برای روز جَزآئِکَ مُسْتَنَّهً بِسُنَنِ اَوْلِیآئِکَ مُفارِقَهً جزایت قرارم ده و مرا پیرو آداب دوستانت ساز و دور لاِءَخْلاقِ اَعْدائِکَ مَشْغُولَهً عَنِ الدُّنْیا بِحَمْدِکَ ازاخلاق دشمنانت بنما. و بجای اشتغال به دنیا به حمد وثنایت وَثَنآئِکَ مشغولم دار آنگاه گونه های مبارک خودرابرقبرگذاشت وگفت:
اَللّهُمَّ اِنَّ قُلُوبَ الْمُخْبِتینَ اِلَیْکَ والِهَهٌ پروردگارا قلبهای آرامش یافتگان به یاد تو حیران و دیوانه تست وَسُبُلَ الرّاغِبینَ اِلَیْکَ شارِعَهٌ وَ اَعْلامَ الْقاصِدینَ و راههای مشتاقان به سوی تو آشکار وروشن و پرچمهای راهیان اِلَیْکَ واضِحَهٌ وَاَفْئِدَهَ الْعارِفینَ مِنْکَ فازِعَهٌ کوی تو نمایان است و دلهای گرم عارفان ازمشاهده جلال توهراسان وَاَصْواتَ الدّاعینَ اِلَیْکَ صاعِدَهٌ وَ اَبْوابَ الاِجابَهِ می باشد و صدای اهل دعا در درگاه تو طنین انداز و درهای اجابت به روی لَهُمْ مُفَتَّحَهٌ وَ دَعْوَهَ مَنْ ناجاکَ مُسْتَجابَهٌ وَ تَوْبَهَ آنان گشوده است و دعای اهل مناجات مستجاب و توبؤ مَنْ اَنابَ اِلَیْکَ مَقْبُولَهٌ وَ عَبْرَهَ مَنْ بَکی مِنْ خَوْفِکَ بازگشتگان به درگاه تو پذیرفته است. اشک سرازیر از ترس تو مورد مَرْحُومَهٌ وَالاِْغاثَهَ لِمَنِ اسْتَغاثَ بِکَ مَوْجُودَهٌ لطف و رحمت بوده فریاد رسی تو برای فریادرسان ازتو وَالاِْعانَهَ لِمَنِ اسْتَعانَ بِکَ مَبْذُولَهٌ وَ عِداتِکَ مهیّاست و یاری تو برای آنان که از تو یاری می طلبند رایگان است وعده های لِعِبادِکَ مُنْجَزَهٌ وَ زَلَلَ مَنِ اسْتَقالَکَ مُقالَهٌ وَ اَعْمالَ تو برای بندگان قطعی ولغزش آنان که ازتو عذرخواهی کنند مورد گذشت الْعامِلینَ لَدَیْکَ مَحْفُوظَهٌ وَ اَرْزاقَکَ اِلَی الْخَلائِقِ است و عمل نیکوکاران نزد تو محفوظ است و روزی همه خلایق از جانب تو مِنْ لَدُنْکَ نازِلَهٌ وَ عَوآئِدَ الْمَزیدِ اِلَیْهِمْ واصِلَهٌ وَ فرود می آید و بهره های فزون نصیب آنان می شود و ذُنُوبَ الْمُسْتَغْفِرینَ مَغْفُورَهٌ وَ حَوآئِجَ خَلْقِکَ گناهان آمرزش طلبان مورد بخشش قرار می گیرد و حاجتهای بندگان عِنْدَکَ مَقْضِیَّهٌ وَ جَوآئِزَ السّائِلینَ عِنْدَکَ مُوَفَّرَهٌ وَ نزد تو برآورده و جوائز تقاضاگران نزد تو فراوان است عَوآئِدَ الْمَزیدِ مُتَواتِرَهٌ وَ مَوآئِدَ الْمُسْتَطْعِمینَ وبخششهای فزون تو پی در پی است و سفره های آراسته به طعام تو برای مُعَدَّهٌ وَ مَناهِلَ الظِّمآءِ مُتْرَعَهٌ اَللّهُمَّ فَاسْتَجِبْ روزی طلبان آماده وچشمه های لطف توبرای تشنگان وصالت لبریزاست دُعآئی وَاقْبَلْ ثَنآئی وَاجْمَعْ بَیْنی وَ بَیْنَ اَوْلِیآئی ای خدا دعای مرا مستجاب فرما و حمد و ثنایم را بپذیر و ومرادر جوار اولیائم بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ وَ فاطِمَهَ وَ الْحَسَنِ وَالْحُسَیْنِ قرار ده بحق محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین (علیهم السلام) اِنَّکَ وَلِیُّ نَعْمآئی وَ مُنْتَهی مُنایَ وَغایَهُ رَجائی فی که تو ای خدا صاحب واقعی نعمت هایم و نهایت آرزوهایم و هدف نهائی مُنْقَلَبی وَ مَثْوایَ امیدهایم در دنیا و آخرت هستی.
بعد این دعارابخواند:
اَنْتَ اِلهی وَ سَیِّدی وَ مَوْلایَ اِغْفِرْ لاِءَوْلِیآئِنا وَ تو معبود و آقا و مولای من هستی دوستان ما رابیامرز و کُفَّ عَنّا اَعْدائَنا وَ اشْغَلْهُمْ عَنْ اَذانا وَ اَظْهِرْ دشمنان ما را از ما دفع فرما و آنان را سرگرم خودشان ساز کَلِمَهَ الْحَقِّ وَاجْعَلْهَا الْعُلْیا وَاَدْحِضْ کَلِمَهَ و سخن حق را غالب و برتر قرار ده و سخن باطل را الْباطِلِ وَاجْعَلْهَا السُّفْلی اِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدیرٌ لغزان و پست بگردان. زیرا تو بر هرچیزی توانائی.
زیارت عاشورا:
بعد از زیارت امین الله به طرف کربلا رو آورده، حرم مطهّر سالار شهیدان را در برابر دیدگانت مجسّم نموده، خود را در محضر حضرت حسین (علیه السلام) حاضر، و آن شهیدِ شاهد را بر خود ناظر دیده، از اعماق دل بگو:
«السّلام علیکَ یا ابا عبد الله».
آنگاه جنایات دشمنان خون آشام این خاندان را در نظرت مجسّم کرده، بر ستمگران، غاصبان، تجاوزگران و قاتلان حضرت حسین (علیه السلام) و دیگر شهیدان راه حق - از محسنِ حضرت زهرا تا علی اصغر کربلا - از سویدای دل لعن کرده، برای تعجیل در امر فرج حضرت بقیّه الله (علیه السلام) خونخواه خون سالار شهیدان و دیگر مظلومان تاریخ دعا کرده، با چشم گریان و دل خونبار بگو:
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِ اللهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ سلام بر تو ای ابا عبد الله سلام بر تو ای یَابْنَ رَسُولِ اللهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ فرزند رسول خدا سلام بر تو ای فرزند امیرموءمنان و اَمیرِالْمُوءْمِنینَ وَابْنَ سَیِّدِ الْوَصِیّینَ اَلسَّلامُ ای فرزند سیّد اوصیاء سلام بر تو عَلَیْکَ یَابْنَ فاطِمَهَ سَیِّدَهِ نِساءِ الْعالَمینَ ای فرزند فاطمه زهرا و بانوی بانوان جهان اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا ثارَ اللهِ وَابْنَ ثارِهِ وَالْوِتْرَ سلام برتو ای کسی که خدا از خون پاک تو و پدربزرگوارت، انتقام می کشد و از ظلم الْمَوْتُورَ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ وَ عَلَی الاْءَرْواحِ الَّتی و ستم وارد بر تو دادخواهی می کند سلام برتو و بر ارواح پاکی که در حرم مطهرت حَلَّتْ بِفِنائِکَ عَلَیْکُمْ مِنّی جَمیعاً سَلامُ اللهِ با تو مدفون شدند بر همه شما تا ابد از من اَبَداً ما بَقیتُ وَبَقِیَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ درود و تحیت و سلام خدا باد تا من هستم و شب و روز باقی و برقرار است یا اَبا عَبْدِ اللهِ لَقَدْ عَظُمَتِ الرَّزِیَّهُ وَجَلَّتْ ای ابا عبد الله همانا عزاداری تو بس بزرگ و مصیبت تو وَعَظُمَتِ الْمُصیبَهُ بِکَ عَلَیْنا وَ عَلی جَمیعِ در جهان بر ما شیعیان و همه مسلمانان، سخت و اَهْلِ الاْءِسْلامِ وَ جَلَّتْ وَ عَظُمَتْ مُصیبَتُکَ ناگوار و دشوار بود و تحمّل مصیبت تو بر همه فِی السَّمواتِ عَلی جَمیعِ اَهْلِ السَّمواتِ فَلَعَنَ اهل آسمانها، سخت و دشوار بود پس خدا لعنت کند اللهُ اُمَّهً اَسَّسَتْ اَساسَ الظُّلْمِ وَالْجَوْرِ ملّتی را که اساس و بنیان ظلم و ستم را بر شما عَلَیْکُمْ اَهْلَ الْبَیْتِ وَلَعَنَ اللهُ اُمَّهً دَفَعَتْکُمْ اهل بیت پیغمبر(ص) پایه گذاری کردند و خدا لعنت کند ملّتی را که شما را ازمقام عَنْ مَقامِکُمْ وَاَزالَتْکُمْ عَنْ مَراتِبِکُمُ الَّتی و مرتبه خود (خلافت) منع کردند و رتبه ای را که خدا مخصوص شما گردانیده رَتَّبَکُمُ اللهُ فیها وَلَعَنَ اللهُ اُمَّهً قَتَلَتْکُمْ وَلَعَنَ بود، از شما گرفتند. خدا لعنت کند امتی را که شما را به شهادت رساندند. و خدا اللهُ الْمُمَهِّدینَ لَهُمْ بِالتَّمْکینِ مِنْ قِتالِکُمْ لعنت کند کسانی را که با فراهم نمودن امکانات زمینه کشتار وقتل شمارا مهیاکردند بَرِئْتُ اِلَی اللهِ وَاِلَیْکُمْ مِنْهُمْ وَمِنْ اَشْیاعِهِمْ من از آن ستم پیشگان و شیعیان آنها وپیروان و دوستانشان بسوی خدا وَاَتْباعِهِمْ وَ اَوْلِیائِهِمْ یا اَبا عَبْدِ اللهِ اِنّی سِلْمٌ و بسوی شمابیزاری می جویم. ای ابا عبد الله من تا قیامت در صلح وسازشم لِمَنْ سالَمَکُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُمْ اِلی یَوْمِ با هرکه با شمادر صلح است و در جنگ و جهادم با هرکه با شما در جنگ است. الْقِیامَهِ وَلَعَنَ اللهُ الَ زِیادٍ وَالَ مَرْوانَ وَلَعَنَ خدا لعنت کند خاندان زیاد و خاندان مروان را اللهُ بَنی اُمَیَّهَ قاطِبَهً وَلَعَنَ اللهُ ابْنَ مَرْجانَهَ و خدا لعنت کند همه بنی امیّه را و لعنت کند فرزند مرجانه را وَلَعَنَ اللهُ عُمَرَ بْنَ سَعْدٍ وَلَعَنَ اللهُ شِمْراً ولعنت کند عمربن سعد را وخدا لعنت کند شمر بن ذی الجوشن را وَلَعَنَ الله اُمَّهً اَسْرَجَتْ وَاَلْجَمَتْ وَتَنَقَّبَتْ و خدا لعنت کند ملّتی را که اسبهارا برای جنگ باحضرتت زین کرده و لجام زده لِقِتالِکَ بِاَبی اَنْتَ وَاُمّی لَقَدْ عَظُمَ مُصابی و برخود نقاب بستند. پدر و مادرم فدای تو. مصیبت تو برمن بس دشوار وسنگین شده بِکَ فَاَسْئَلُ الله الَّذی اَکْرَمَ مَقامَکَ وَاَکْرَمَنی پس می خواهم از خدایی که مقام ترا گرامی داشت بِکَ اَنْ یَرْزُقَنی طَلَبَ ثارِکَ مَعَ اِمامٍ مَنْصُورٍ ومراهم بواسطه شماگرامی داشت، روزی کند مرا انتقامخواهی تورا در رکاب آن مِنْ اَهْلِ بَیْتِ مُحَمَّدٍ (صلّی الله علیه وآله) امام یاری شده (حضرت ولی عصر) از اهل بیت حضرت محمد (صلّی الله علیه وآله) اَللّهُمَّ اجْعَلْنی عِنْدَکَ وَجیهاً بِالْحُسَیْنِ پروردگارا! بحق حسین (علیه السلام) مرا در دنیا و آخرت (علیه السلام) فِی الدُّنْیا وَالاْءخِرَهِ یا اَبا عبد الله آبرومند گردان. ای ابا عبد الله من اِنّی اَتَقَرَّبُ اِلَی الله وَاِلی رَسُولِهِ وَاِلی تقرّب می جویم بسوی خدا و بسوی رسولش و بسوی حضرت اَمیرِالْمُوءْمِنینَ وَاِلی فاطِمَهَ وَاِلَی الْحَسَنِ امیرالموءمنین و حضرت فاطمه زهرا و حضرت امام حسن وَاِلَیْکَ بِمُوالاتِکَ وَبِالْبَرائَهِ [مِمَّنْ قاتَلَکَ و به حضرت تو، بواسطه محبّت ودوستی تو و بیزاری ازکسانی که با تو به قتال وَنَصَبَ لَکَ الْحَرْبَ وَبِالْبَرائَهِ مِمَّنْ اَسَّسَ پرداخته وآتش جنگ را برافروختند. و همچنین با بیزاری از کسانی که اساس و اَساسَ الظُّلْمِ وَالْجَوْرِ عَلَیْکُمْ وَاَبْرَءُ اِلَی الله پایه های ظلم وستم برعلیه شما را بنیانگزاری کردند. وبیزاری می جویم بسوی خدا وَاِلی رَسُولِهِ] مِمَّنْ اَسَّسَ اَساسَ ذلِکَ وبسوی رسول خدا از کسانی که پایه های ظلم را بپا کرده و وَبَنی عَلَیْهِ بُنْیانَهُ وَجَری فی ظُلْمِهِ وَجَوْرِهِ اساس ستم را برآن پایه ها استوار نمودند و این ستم وبیعدالتی برعلیه شما و برعلیه عَلَیْکُمْ وَعَلی اَشْیاعِکُمْ بَرِئْتُ اِلَی الله وَاِلَیْکُمْ شیعیان شما جریان پیدا کرد. و به درگاه خدا و حضرت شما مِنْهُمْ وَ اَتَقَرَّبُ اِلَی الله ثُمَّ اِلَیْکُمْ بِمُوالاتِکُمْ ازآن مردم ستم پیشه، بیزاری می جویم و تقرب می جویم بسوی خدا وسپس بسوی وَمُوالاهِ وَلِیِّکُمْ وَبِالْبَرائَهِ مِنْ اَعْدائِکُمْ شما بواسطه محبت و دوستی شما و دوستی با دوستان شما وبسبب بیزاری جستن وَالنّاصِبینَ لَکُمُ الْحَرْبَ وَبِالْبَرائَهِ مِنْ اَشْیاعِهِمْ ازدشمنان شماوبیزاری ازمردمی که با شمابه جنگ برخاستند واز شیعیان و پیروان وَاَتْباعِهِمْ اِنّی سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ وَحَرْبٌ لِمَنْ آنهاهم بیزاری می جویم. هرکس باشمادر صلح وسازش باشد من بااودرصلح وسازشم حارَبَکُمْ وَوَلِیٌّ لِمَنْ والاکُمْ وَعَدُوٌّ لِمَنْ عاداکُمْ و در جنگم باکسی که با شما در جنگ است و با دوستان شما، دوستم و فَاَسْئَلُ الله الَّذی اَکْرَمَنی بِمَعْرِفَتِکُمْ وَمَعْرِفَهِ بادشمنان شما، دشمنم پس از خداوندی که مرا به معرفت وشناسایی شما ودوستان اَوْلِیائِکُمْ وَرَزَقَنِی الْبَرائَهَ مِنْ اَعْدائِکُمْ شماگرامی داشته وبیزاری ازدشمنان شماراروزی نموده می خواهم که مرادر دنیا اَنْ یَجْعَلَنی مَعَکُمْ فِی الدُّنْیاوَالاْءخِرَهِ وَاَنْ یُثَبِّتَ وآخرت با شما و همنشین شما قرار داده و مرا در این صفا و صدق لی عِنْدَکُمْ قَدَمَ صِدْقٍ فِی الدُّنْیا وَالاْءخِرَهِ به شما، در دو جهان ثابت قدم بدارد وَاَسْئَلُهُ اَنْ یُبَلِّغَنِیَ الْمَقامَ الْمَحْمُودَ لَکُمْ و از خدا می خواهم مرا برساند به آن مقام والای پسندیده ای که شمادر نزد خدا عِنْدَ اللهِ وَاَنْ یَرْزُقَنیطَلَبَ ثارِکُمْ مَعَ اِمامٍ مَهْدِیٍّ دارید. ومرا در رکاب حضرت ولی عصر(عج) آن امام وپیشوای هدایت گر و نمایان ظاهِرٍ ناطِقٍ بِالْحَقِّ مِنْکُمْ وَاَسْئَلُ الله بِحَقِّکُمْ و ناطق بحق، انتقامخواهی شما را نصیب فرماید و از خدامی خواهم بحقّ شما وَبِالشَّاْنِ الَّذی لَکُمْ عِنْدَهُ اَنْ یُعْطِیَنی و مقام ومنزلت شما نزد خدا که به من بسبب مصیبت زدگیم بِمُصابی بِکُمْ اَفْضَلَ ما یُعْطی مُصاباً بخاطر شما، بهترین پاداشی که به هر مصیبت زده عطا می کند، بِمُصیبَتِهِ مُصیبَهً ما اَعْظَمَها وَاَعْظَمَ رَزِیَّتَها عنایت فرماید و مصیبت شما آل محمّد در عالم اسلام فِی الاِسْلامِ وَفی جَمیعِ السَّمواتِ وَالاْءَرْضِ و در تمام آسمانها و زمین چقدر بزرگ و ناگوار است اَللّهُمَّ اجْعَلْنی فی مَقامی هذا مِمَّنْ تَنالُهُ پروردگارا مرا در این مقام و موقعیت از آنان قرار ده مِنْکَ صَلَواتٌ وَرَحْمَهٌ وَمَغْفِرَهٌ اَللّهُمَّ اجْعَلْ که درود و رحمت و مغفرتت شامل حال آنهاست پروردگارا مَحْیایَ مَحْیا مُحَمَّدٍ وَالِ مُحَمَّدٍ وَمَماتی زیستن مراهمانند زیستن محمد وآل محمد (صلوات الله علیهم) قرار ده و مردن مَماتَ مُحَمَّدٍ وَالِ مُحَمَّدٍ اَللّهُمَّ اِنَّ هذا یَوْمٌ مرا همانند مردن محمد وآل محمد قرار ده. خدایا این روز (عاشورا) روزی تَبَرَّکَتْ بِهِ بَنُواُمَیَّهَ وَابْنُ اکِلَهِ الاْءَکْبادِ اللَّعینُ است که بنی امیّه و پسر (هنده) جگرخوار جشن گرفتند که آنان ابْنُ اللَّعینِ عَلی لِسانِکَ وَلِسانِ نَبِیِّکَ (صَلَّی الله عَلَیْهِ وَالِهِ) گرفتار لعن تو گردیدند و همچنین پیغمبر تو فی کُلِّ مَوْطِنٍ وَمَوْقِفٍ وَقَفَ در هر جا و در هر موقعیّت آنان فیهِ نَبِیُّکَ (صلّی الله علیه وآله) اَللّهُمَّ الْعَنْ را لعن نمود پروردگارا لعنت فرست اَباسُفْیانَ وَمُعاوِیَهَ وَیَزیدَبْنَ مُعاوِیَهَ عَلَیْهِمْ بر ابو سفیان و معاویه و پسرش یزید. همه آنان مِنْکَ اللَّعْنَهُ اَبَدَالاْءبِدینَ وَهذا یَوْمٌ فَرِحَتْ بِهِ به لعن ابدی وهمیشگی تو گرفتار شوند و این روز (عاشورا) روزی است که الُ زِیادٍ وَالُ مَرْوانَ بِقَتْلِهِمُ الْحُسَیْنَ صَلَواتُ دودمان زیاد و دودمان مروان بخاطر کشتن حضرت امام حسین (علیه السلام) الله عَلَیْهِ اَللّهُمَّ فَضاعِفْ عَلَیْهِمُ اللَّعْنَ مِنْکَ خوشحال وشادمان شدند پروردگارا تو لعن و عذاب دردناکت را برآنان وَالْعَذابَ [الاَلیمَ] اَللّهُمَّ اِنّیاَتَقَرَّبُ اِلَیْکَ چند برابر گردان. پروردگارا من در این مکان و در این موقعیت فی هذَا الْیَوْمِ وَفی مَوْقِفی هذا وَاَیّامِ حَیاتی و در دوران زندگی بسوی تو تقرب می جویم بِالْبَرائَهِ مِنْهُمْ وَاللَّعْنَهِ عَلَیْهِمْ وَبِالْمُوالاتِ به سبب بیزاری جستن و لعن بر آن ستم پیشگان و سبب دوستی ومحبت لِنَبِیِّکَ وَالِ نَبِیِّکَ عَلَیْهِ وَ(علیهم السلام) پیغمبر و آل اطهار او درود خدا بر او وآلش باد آنگاه صدمرتبه می گویی: اَللّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِمٍ پروردگارا تو لعنت کن براوّل ظالمی که درحقّ محمد و آل او ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَالِ مُحَمَّدٍ وَاخِرَ تابِعٍ لَهُ ستم رواداشت و آخرین کسی که از آن ستم پیشگان در ظلم وستم، پیروی کرد عَلی ذلِکَ اَللّهُمَ الْعَنِ الْعِصابَهَ الَّتیجاهَدَتِ پروردگارا لعنت فرست برجماعت متعصّبی که باحضرت حسین به جنگ ومبارزه الْحُسَیْنَ وَ شایَعَتْ وَبایَعَتْ وَتابَعَتْ عَلیقَتْلِهِ برخاستند و لعنت کن برآنانکه درکشتن آن حضرت همکاری کرده وهم پیمان شدند و اَللّهُمَّ الْعَنْهُمْ جَمیعاً آنگاه صدمرتبه بگو: پیروی نمودند پروردگارا همه آنان را به لعن خود گرفتارکن اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا ابا عبد الله وَ عَلَی الاْءَرْواحِ سلام بر تو ای ابا عبد الله و برآن ارواح پاکی که در حریم ودرگاه تو الَّتی حَلَّتْ بِفِنائِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ الله اَبَداً اقامت گزیدند (مدفون شدند) ازطرف من سلام جاودانه خدا بر تو باد مادامی که مابَقیتُ وَبَقِیَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ الله من هستم و شب وروز برقرار است و خدا این زیارت مرا اخِرَالْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ آخرین ملاقات من با حضرتت قرار ندهد سلام بر حضرت حسین وَعَلی عَلِیِّبْنِ الْحُسَیْنِ [وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ] و حضرت علی بن الحسین و بر فرزندان حسین و وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ سپس می گویی: اَللّهُمَّ بر اصحاب حسین: پروردگارا تو لعن خُصَّ اَنْتَ اَوَّلَ ظالِمٍ بِاللَّعْنِ مِنّی وَابْدَأْ بِهِ اَوَّلاً ثُمَّ مرا مخصوص اوّلین ظالم گردان و ابتدا اولی را گرفتار لعن خود ساز الثّانِیَ وَالثّالِثَ وَالرّابِعَ اَللّهُمَّ الْعَنْ یَزیدَ و آنگاه دوّمی و سوّمی و چهارمی را لعنت کن و یزید را که خامِساً وَالْعَنْ عُبَیْدَ اللهِ بْنَ زِیادٍ وَابْنَ پنجمین آنهاست لعن کن و لعنت فرست بر عبید الله بن زیاد و پسر مَرْجانَهَ وَ عُمَرَ بْنَ سَعْدٍ وَ شِمْراً وَالَ اَبی مرجانه و عمر سعد و شمر و آل ابی سفیان سُفْیانَ وَ الَ زِیادٍ وَالَ مَرْوانَ اِلی یَوْمِ الْقِیمَهِ و آل زیاد و آل مروان، تا روز قیامت بسجده می روی و می گویی: اَللّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ حَمْدَ خدایا ترا ستایش می کنم به ستایش الشّاکِرینَ لَکَ عَلی مُصابِهِمْ اَ لْحَمْدُ للهِ عَلی سپاسگزاران تو، بر غم و مصیبت آن بزرگواران خدا را ستایش بر عزاداری عَظیمِ رَزِیَّتی اَللّهُمَّ ارْزُقْنی شَفاعَهَ الْحُسَیْنِ سنگین ودردناک من دراین مصیبت.پروردگارا هنگام ورودبه آن جهان شفاعت یَوْمَ الْوُرُودِ وَثَبِّتْ لی قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَکَ حضرت حسین رابه من روزی ساز ومرا در این صدق و صفا در نزد خود مَعَ الْحُسَیْنِ وَاَصْحابِ الْحُسَیْنِ الَّذینَ همراه با حضرت حسین (علیه السلام) واصحاب او که در رکاب بَذَلُوا مُهَجَهُمْ دُونَ الْحُسَیْنِ (علیه السلام) حضرتش به شهادت رسیدند ثابت قدم بدار.
آنگاه دو رکعت نماز زیارت بجا می آوری وبهتر آن است که در رکعت اوّل بعد از حمد سوره «یس» و در رکعت دوّم بعد از حمد سوره «الرّحمن» بخوانی سپس دعای علقمه را می خوانی:
دعای علقمه:
یا الله یا الله یا الله یا مُجیبَ دَعْوَهِ الْمُضْطَرّینَ ای خدا ای خدا ای خدا ای مستجاب کننده دعای بیچارگان یاکاشِفَ کُرَبِ الْمَکْرُوبینَ یا غِیاثَ الْمُسْتَغیثینَ و ای برطرف کننده اندوه پریشان خاطران ای دادرس دادخواهان یا صَریخَ الْمُسْتَصْرِخینَ وَیامَنْ هُوَ اَقْرَبُ اِلَیَّ مِنْ حَبْلِ و ای فریادرس فریادخواهان و ای آنکه تو از رگ الْوَریدِ وَیا مَنْ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَ یا مَنْ هُوَ گردن به من نزدیکتری ای آنکه بین شخص ونیّت او حائل می شوی ای آنکه ذات اقدس تو بِالْمَنْظَرِ الاَْعْلی وَ بِالاُْفُقِ الْمُبینِ وَیا مَنْ هُوَ الرَّحْمنُ در مرتبه بالاتر از عقل بشر و وجود تو درکرانه روشن ومرتبه ظهور است ای آنکه بخشایشگر الرَّحیمُ عَلَی الْعَرْشِ اسْتَوی وَیا مَنْ یَعْلَمُ خائِنَهَ ومهرپیشه ای وتدبیر ورهبری جهان هستی بدست تست ای آنکه از خیانت الاَْعْیُنِ وَما تُخْفِی الصُّدُورُ وَیا مَنْ لایَخْفی عَلَیْهِ چشمهاآگاهی و ازنیت درونی دلها باخبری ای آنکه هیچ امرپنهانی برتو پوشیده خافِیَهٌ یامَنْ لاتَشْتَبِهُ عَلَیْهِ الاَْصْواتُ وَیامَنْ لاتُغَلِّطُهُ نیست ای آنکه صدا وآواز خلایق برتو مشتبه نخواهد شد و حاجتهای بسیار، ترا به الْحاجاتُ وَیامَنْ لایُبْرِمُهُ اِلْحاحُ الْمُلِحّینَ یا مُدْرِکَ اشتباه نیندازد و ای آنکه اصراراصرار ورزان تورا به ستوه نیاورد ای دریابنده کُلِّ فَوْتٍ وَیا جامِعَ کُلِّ شَمْلٍ وَیابارِئَ النُّفُوسِ بَعْدَ تمام آنچه فوت شود ای گردآورنده همه آنچه درعالم پراکنده شود ای زنده کننده مردگان بعد الْمَوْتِ یامَنْ هُوَ کُلَّ یَوْمٍ فیشَأْنٍ یاقاضِیَ الْحاجاتِ از مرگ ای آنکه هر روزی در کار ویژه ای هستی ای برآورنده حاجات یا مُنَفِّسَ الْکُرُباتِ یا مُعْطِیَ السُّؤُلاتِ یا وَلِیَّ ای برطرف کننده گرفتاریها ای عطاکننده درخواستها ای دوستدارنده الرَّغَباتِ یاکافِیَ الْمُهِمّاتِ یامَنْ یَکْفی مِنْ کُلِّ شَیْ ءٍ تمایلات ای کفایت کننده مهمّات ای کسی که تو برای رسیدگی به تمام امور کافی هستی وَلایَکْفی مِنْهُ شَیْ ءٌ فِی السَّمواتِ وَالاْءَرْضِ اَسْئَلُکَ ودرآسمان و زمین کسی قادرنیست به کارهایی که تو انجام می دهی رسیدگی کند ازتو بِحَقِّ مُحَمَّدٍ خاتَمِ النَّبِیّینَ وَعَلِیٍّ اَمیرِالْمُؤْمِنینَ می خواهم بحقّ محمّد خاتم پیامبران و بحقّ علی امیر مؤمنان وَبِحَقِّ فاطِمَهَ بِنْتِ نَبِیِّکَ وَبِحَقِّ الْحَسَنِ وَالْحُسَیْنِ وبحقّ فاطمه دختر پیغمبرت و بحقّ حسن و حسین، فَاِنّی بِهِمْ اَتَوَجَّهُ اِلَیْکَ فی مَقامی هذا وَبِهِمْ اَتَوَسَّلُ و من در این موقعیت بوسیله آن بزرگواران به درگاه حضرتت رو آورده ام وَبِهِمْ اَتَشَفَّعُ اِلَیْکَ وَبِحَقِّهِمْ اَسْئَلُکَ وَاُقْسِمُ وَاَعْزِمُ آنهارا نزد تو وسیله و شفیع قرار داده ام و بحقّ آنان از تو می خواهم وتراجدا بحق آنان سوگند عَلَیْکَ وَبِالشَّأْنِ الَّذی لَهُمْ عِنْدَکَ وَبِالْقَدْرِالَّذی لَهُمْ می دهم و به مقام ومنزلتی که آن بزرگواران نزد تو دارند عِنْدَکَ وَبِالَّذی فَضَّلْتَهُمْ عَلَی الْعالَمینَ وَبِاسْمِکَ وبه آن سرّیکه باعث افضلیّت آنان برتمام جهانیان شده و به آن اسم خاصّی الَّذی جَعَلْتَهُ عِنْدَهُمْ وَبِهِ خَصَصْتَهُمْ دُونَ الْعالَمینَ که نزد آنان قرارداده ای ومخصوص آنان کرده ای وَبِهِ اَبَنْتَهُمْ وَاَبَنْتَ فَضْلَهُمْ مِنْ فَضْلِ الْعالَمینَ حَتّی و موجب امتیاز آنان در میان تمام خلایق شده فاقَ فَضْلُهُمْ فَضْلَ الْعالَمینَ جَمیعا اَسْئَلُکَ اَنْ و فضیلت آنان بر فضیلت تمام جهانیان برترشده، از تومی خواهم که تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَالِ مُحَمَّدٍ وَاَنْ تَکْشِفَ عَنّی بر محمّد وخاندان او درود فرستی و غم و نگرانی و غَمّی وَهَمّی وَکَرْبی وَتَکْفِیَنِی الْمُهِمَّ مِنْ اُمُوری گرفتاری مرابرطرف کنی وکارهای مهمّ مرابادست پرکفایت خودرسیدگی کنی وَتَقْضِیَ عَنّی دَیْنی وَتُجیرَنی مِنَ الْفَقْرِ وَتُجیرَنیمِنَ و قرضم را ادا نمایی واز تهیدستی نجاتم دهی الْفاقَهِ وَتُغْنِیَنی عَنِ الْمَسْئَلَهِ اِلَی الْمَخْلُوقینَ و از سؤال از مردم، بی نیازم گردانی وَتَکْفِیَنی هَمَّ مَنْ اَخافُ هَمَّهُ وَعُسْرَ مَنْ اَخافُ عُسْرَهُ ومرا از اندوه اذیتگران و سختگیری وَحُزُونَهَ مَنْ اَخافُ حُزُونَتَهُ وَشَرَّ مَنْ اَخافُ شَرَّهُ وفشار خشونتگران و شرّ اشرار وَمَکْرَ مَنْ اَخافُ مَکْرَهُ وَبَغْیَ مَنْ اَخافُ بَغْیَهُ وَجَوْرَ و مکر حیله گران و ظلم ستم پیشگان و بی عدالتی مَنْ اَخافُ جَوْرَهُ وَسُلْطانَ مَنْ اَخافُ سُلْطانَهُ وَکَیْدَمَنْ بیدادگران و تسلطّ قدرتمندان و نیرنگ اَخافُ کَیْدَهُ وَمَقْدُرَهَ مَنْ اَخافُ مَقْدُرَتَهُ عَلَیَّ وَ تَرُدَّ بداندیشان وثروت توانمندان پناهم داده و کفایت نمایی. عَنّی کَیْدَ الْکَیَدَهِ وَمَکْرَ الْمَکَرَهِ اَللّهُمَّ مَنْ اَرادَنی خدایا نیرنگ مکاران وفریب فریبکاران را از من دور گردان پروردگارا شرّ فَاَرِدْهُ وَمَنْ کادَنی فَکِدْهُ وَاصْرِفْ عَنّی کَیْدَهُ وَمَکْرَهُ بداندیش ونیرنگباز را به خودش برگردان و خطر نیرنگ وحیله وَبَأْسَهُ وَاَمانِیَّهُ وَامْنَعْهُ عَنّی کَیْفَ شِئْتَ وَاَنّی شِئْتَ وستیز وسوء نیت اورابه هرطور و هرزمان که صلاح می دانی ازمن برطرف ساز اَللّهُمَّ اشْغَلْهُ عَنّی بِفَقْرٍ لاتَجْبُرُهُ وَبِبَلاءٍ لاتَسْتُرُهُ و او را به فقر جبران ناپذیر و مصیبت آشکار وَبِفاقَهٍ لاتَسُدُّها وَبِسُقْمٍ لاتُعافیهِ وَذُلٍّ لا تُعِزُّهُ و نیاز خلأ ناپذیر و بیماری غیر قابل علاج وذلّت دائمی وَبِمَسْکَنَهٍ لاتَجْبُرُها اَللّهُمَ اضْرِبْ بِالذُّلِّ نَصْبَ عَیْنَیْهِ وبیچارگی همیشگی گرفتار ساز پروردگارا ذلّت نفس را نصب العین وَاَدْخِلْ عَلَیْهِ الْفَقْرَ فیمَنْزِلِهِ وَالْعِلَّهَ وَالسُّقْمَ فیبَدَنِهِ او قرار ده و زندگی او را به تهیدستی گرفتارکن و بدن او را به درد و مرض حَتّی تَشْغَلَهُ عَنّی بِشُغْلٍ شاغِلٍ لافَراغَ لَهُ وَاَنْسِهِ مبتلا ساز تا او همیشه مشغول گرفتاری خودش باشد و مرا از یاد ذِکْری کَما اَنْسَیْتَهُ ذِکْرَکَ وَخُذْ عَنّی بِسَمْعِهِ وَبَصَرِهِ او ببرچنانکه یاد خود را از خاطرش برده ای و شرّ گوش و چشم وَلِسانِهِ وَیَدِهِ وَرِجْلِهِ وَقَلْبِهِ وَجَمیعِ جَوارِحِهِ وَاَدْخِلْ و زبان و دست و پا و قلب و همه اعضای اورا از من برطرف کن و دردی به عَلَیْهِ فی جَمیعِ ذلِکَ السُّقْمَ وَلا تَشْفِهِ حَتّی تَجْعَلَ تمام این اعضا و جوارحش مسلّط فرما که ابدا شفا نبخشی تابجای پرداختن به ذلِکَ لَهُ شُغْلاً شاغِلاً بِهِ عَنّی وَعَنْ ذِکْری وَاکْفِنی یا اذیّت من به گرفتاری خویش مشغول شود و یاد من از خاطرش برود و مهمّات مرا کافِیَ ما لایَکْفیسِواکَ فَاِنَّکَ الْکافیلاکافِیَ سِواکَ کفایت فرما ای کفایت کننده مهمّاتی که دیگران از حلّ او عاجزند تنهاکفایت کننده مهمّات وَمُفَرِّجٌ لا مُفَرِّجَ سِواکَ وَ مُغیثٌ لا مُغیثَ سِواکَ در عالم توئی وغیراز تو کفایت کننده ای نیست ودر جهان تنها گشایش بخش کارها و وَجارٌ لا جارَ سِواکَ خابَ مَنْ کانَ جارُهُ سِواکَ فریادرس خلایق وتنهاپناهگاه بیچارگان توئی و جز تو نیست. محروم آنکس که به غیر تو وَمُغیثُهُ سِواکَ وَمَفْزَعُهُ اِلی سِواکَ وَمَهْرَبُهُ اِلی پناه برد و ازغیرتو فریاد رسی کند وبه درگاه غیرتو گریزد سِواکَ وَمَلْجَأُهُ اِلی غَیْرِکَ وَمَنْجاهُ مِنْ مَخْلُوقٍ و پناه برد و از غیرتو نجات خواهی کند غَیْرِکَ فَاَنْتَ ثِقَتی وَرَجائی وَمَفْزَعی وَمَهْرَبی فقط توئی مورد اعتماد و امید من و فریاد رس وگریزگاه من وَمَلْجَأی وَمَنْجایَ فَبِکَ اَسْتَفْتِحُ وَبِکَ اَسْتَنْجِحُ وپناهگاه ونجات بخش من واز تو پیروزی و موفّقیّت می طلبم وَبِمُحَمَّدٍ وَالِ مُحَمَّدٍ اَتَوَجَّهُ اِلَیْکَ وَاَتَوَسَّلُ وَاَتَشَفَّعُ و بواسطه محمّد و آل محمّد به درگاه تو رو می آورم وآنان را وسیله وشفیع فَاَسْئَلُکَ یا الله یا الله یا الله فَلَکَ الْحَمْدُ وَلَکَ خود قرار می دهم و از تو می خواهم ای خدا ای خدا ای خدا! سپاس و الشُّکْرُ وَاِلَیْکَ الْمُشْتَکیوَاَنْتَ الْمُسْتَعانُ فَاَسْئَلُکَ یا ستایش مخصوص تست وبه درگاه توشکوه می کنم و یاری کننده فقط تو هستی الله یا الله یا الله بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَالِ مُحَمَّدٍ اَنْ تُصَلِّیَ ای خدا ای خدا ای خدا! بحقّ محمّد و آل محمّد از تو می خواهم که درود عَلی مُحَمَّدٍ وَالِ مُحَمَّدٍ وَاَنْ تَکْشِفَ عَنّی غَمّی فرستی بر محمّد و خاندانش ودراین موقعیّت غم و اندوه وَهَمّی وَکَرْبی فیمَقامی هذا کَما کَشَفْتَ عَنْ نَبِیِّکَ ونگرانی مرا برطرف سازی چنانکه غم و اندوه ونگرانی پیغمبرت را برطرف هَمَّهُ وَغَمَّهُ وَکَرْبَهُ وَکَفَیْتَهُ هَوْلَ عَدُوِّهِ فَاکْشِفْ عَنّی نمودی وهول و هراس دشمنش راکفایت نمودی. گرفتاریهای مرا برطرف سازچنانکه از آن کَما کَشَفْتَ عَنْهُ وَفَرِّجْ عَنّی کَما فَرَّجْتَ عَنْهُ وَاکْفِنی حضرت برطرف ساختی ودرکارمن گشایش بخش چنانکه به آن حضرت بخشیدی و امورم را کَما کَفَیْتَهُ وَاصْرِفْ عَنّی هَوْلَ ما اَخافُ هَوْلَهُ وَمَؤُنَهَ کفایت فرما چنانکه از او کفایت فرمودی و هر چه از آن هراسانم برطرف گردان و آنچه ما اَخافُ مَؤُنَتَهُ وَهَمَّ ما اَخافُ هَمَّهُ بِلامَؤُنَهٍ عَلی از مشقّت و زحمت آن ترسانم و از اندوه آن بیمناکم کفایت فرما نَفْسی مِنْ ذلِکَ وَاصْرِفْنی بِقَضاءِ حَوآئِجی وَکِفایَهِ ومرا از درگاهت با برآورده شدن حاجات و ما اَهَمَّنی هَمُّهُ مِنْ اَمْرِ اخِرَتی وَدُنْیایَ کفایت تمام مهمّات دنیا وآخرت برگردان یااَمیرَالْمُؤْمِنینَ وَیاابا عبد الله عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ الله ای امیرمؤمنان و ای ابا عبد الله مادامی که من اَبَدا ما بَقیتُ وَبَقِیَ اللَّیْلُ والنَّهارُ وَلاجَعَلَهُ الله اخِرَ هستم وشب وروز برقرار است ازطرف من درود جاودانه الهی برشماباد. وخداوند این زیارت الْعَهْدِ مِنْ زِیارَتِکُما وَلافَرَّقَ الله بَیْنی وَبَیْنَکُما اَللّهُمَّ را آخرین دیدار من از شما قرار ندهد ومیان من وشما در دنیاوآخرت جدائی نیفکند. خدایا اَحْیِنی حَیوهَ مُحَمَّدٍ وَذُرِّیَّتِهِ وَاَمِتْنی مَماتَهُمْ وَتَوَفَّنی مرا زنده بدار بآنگونه که محمد وذریّه او را زنده داشتی وبمیران بآنگونه که آنانرا میراندی عَلی مِلَّتِهِمْ وَاحْشُرْنی فی زُمْرَتِهِمْ وَلا تُفَرِّقْ بَیْنی ومرا برشریعت آنان بمیران ودر گروه آنان محشور فرما ومیان من وَبَیْنَهُمْ طَرْفَهَ عَیْنٍ اَبَداً فِی الدُّنْیا وَالاْخِرَهِ یا وآنان در دنیا وآخرت یک چشم بهم زدن جدائی مینداز اَمیرَالْمُؤْمِنینَ وَیاابا عبد الله اَتَیْتُکُما زآئِرا وَمُتَوَسِّلاً ای امیرمؤمنان و ای ابا عبد الله به قصد زیارت شماآمده ام وشمارا درپیشگاه اِلَی الله رَبّی وَرَبِّکُما وَمُتَوَجِّها اِلَیْهِ بِکُماوَمُسْتَشْفِعا حق که پروردگار من و شماست وسیله قرار داده ام و بواسطه شما بسوی او رو می کنم بِکُما اِلَی الله فی حاجَتی هذِهِ فَاشْفَعالی فَاِنَّ لَکُما و در این حاجتم شما را نزد او شفیع قرار داده ام. اینک درپیشگاه حق ازمن شفاعت نمایید زیرا شما عِنْدَ اللهِ الْمَقامَ الْمَحْمُودَ وَالْجاهَ الْوَجیهَ وَالْمَنْزِلَ نزد او دارای مقام ستوده وآبروی ارزنده ورتبه الرَّفیعَ وَالْوَسیلَهَ اِنّی اَنْقَلِبُ عَنْکُما مُنْتَظِرا لِتَنَجُّزِ والا و وساطت باارزش هستید. واینک از زیارت شما برمی گردم ودر انتظار برآورده الْحاجَهِ وَقَضائِها وَنَجاحِها مِنَ الله بِشَفاعَتِکُما لی شدن قطعی وباموفقیت حاجات خود از خدا به برکت شفاعت شما هستم.
اِلَی الله فی ذلِکَ فَلا اَخیبُ وَلایَکونُ مُنْقَلَبی مُنْقَلَبا وامیدوارم که ناامید برنگردم واین زیارت، مایه زیانکاری و خائِبا خاسِرا بَلْ یَکُونُ مُنْقَلَبی مُنْقَلَبا راجِحا مُفْلِحا محرومیّت من نباشد.بلکه از درخانه شما بافضیلت ورستگاری مُنْجِحا مُسْتَجابا بِقَضاءِ جَمیعِ حَوآئِجی وَتَشَفَّعالی وباموفقیّتِ قرین با برآورده شدن تمام حاجاتم برگردم. نزد خدا ازمن شفاعت اِلَی الله انْقَلَبْتُ عَلی ماشاءَ الله وَلاحَوْلَ وَلا قُوَّهَ اِلاّ نماییدکه برگردم برآنچه خواست خدابرآن تعلق گرفته است زیرا تمام قدرت ونیرو در انحصار بِاللهِ مُفَوِّضا اَمْری اِلَی الله مُلْجِأً ظَهْری اِلَی الله خداست و کارخودرا به خدا واگذارکنم وخدارا پشت وپناهم قراردهم مُتَوَکِّلاً عَلَی الله وَاَقُولُ حَسْبِیَ الله وَکَفی سَمِعَ الله وبه خدا توکّل نمایم وبگویم که عنایت خدا مراکافی است وصدای دعاکننده هارا می شنود لِمَنْ دَعی لَیْسَ لی وَرآءَ الله وَ وَرآئَکُمْ یا سادَتی وبالاتر ازخدا وشما کسی نیست که به او امیدوار باشم. ای سروران من مُنْتَهی ماشاءَ رَبّی کانَ وَمالَمْ یَشَأْ لَمْ یَکُنْ وَلاحَوْلَ آنچه خواست خداست خواهد شد وآنچه خواست خدانیست نخواهد شد. غیر ازقدرت وَلاقُوَّهَ اِلاّ بِاللهِ اَسْتَوْدِعُکُمَا الله وَلاجَعَلَهُ الله اخِرَ ونیروی حق هیچ قدرت ونیروئی درعالم نیست. اینک شمارابخدامی سپارم وخدا این زیارت را الْعَهْدِ مِنّی اِلَیْکُما اِنْصَرَفْتُ یا سَیِّدی یا آخرین دیدار قرارندهد از شما خدا حافظی می کنم ای سرور من ای اَمیرَالْمُؤْمِنینَ وَمَوْلایَ وَاَنْتَ یاابا عبد الله یاسَیِّدی امیرمؤمنان ای مولای من وای ابا عبد الله ای سرور من وَسَلامی عَلَیْکُما مُتَّصِلٌ مَااتَّصَلَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ سلام جاودانه وبیدریغ من بر شماباد مادامیکه شب و روز برقراراست. واصِلٌ ذلِکَ اِلَیْکُما غَیْرُ مَحْجُوبٍ عَنْکُما سَلامی واز خدا می خواهم بحق شما این زیارت مرا اِنْشاءَ اللهُ وَاَسْئَلُهُ بِحَقِّکُما اَنْ یَشاءَذلِکَ وَیَفْعَلَ فَاِنَّهُ بپذیرد زیرا او ستوده وبزرگواراست حَمیدٌ مَجیدٌ اِنْقَلَبْتُ یا سَیِّدَیَّ عَنْکُما تائِبا حامِدا للهِ وازدیدار شما برمی گردم وازتمام گناهانم توبه کرده وخدارا ستایش کرده شاکِرا راجِیا لِلاِْجابَهِ غَیْرَ ایِسٍ وَلاقانِطٍ ائِبا عائِدا وسپاس می گویم وامیدوارم که دعاهایم به اجابت رسد واز درگاه کرم شمامأیوس وناامید نیستم راجِعا اِلی زِیارَتِکُما غَیْرَ راغِبٍ عَنْکُما وَلامِنْ که دوباره به زیارت شماموفق شوم واز شما وزیارت شما زِیارَتِکُما بَلْ راجِعٌ عائِدٌ اِنشاءَ اللهُ وَلاحَوْلَ وَلاقُوَّهَ روگردان نیستم بلکه دوباره به زیارت شما خواهم آمد انشاء الله. تمام نیرو وقدرت اِلّا بِاللهِ یاسادَتی رَغِبْتُ اِلَیْکُما وَاِلی زِیارَتِکُمابَعْدَ در انحصار خداست ای سروران من بسوی شما وزیارت شما مشتاقم در صورتیکه اَنْ زَهِدَ فیکُما وَفی زِیارَتِکُما اَهْلُ الدُّنیا فَلا خَیَّبَنِیَ دنیاپرستان به شما ودیدار شما تمایل ندارند خداوند مرا محروم نگرداند ازآنچه الله مارَجَوْتُ وَمااَمَّلْتُ فیزِیارَتِکُمااِنَّهُ قَریبٌ مُجیبٌ که اززیارت شماامیدواروآرزومندم همانااوبه مانزدیک است وبه اجابت می رساند.
آخرین سخن:
چند نکته پیرامون:
1. سند زیارت عاشورا
2. محتوای زیارت عاشورا
3. راه سهل و آسان
4. آداب ختم
سند زیارت عاشورا:
آنچه از متن زیارت عاشورا و دعای علقمه تقدیم گردید، بر اساس نقل شیخ طوسی در کتاب «مصباح المتهجّد» از محمّد بن خالد طیالسی، از سیف بن عمیره، از صفوان بن مهران، از امام صادق (علیه السلام) و از علقمه بن محمّد حضرمی از امام باقر (علیه السلام) می باشد(120). جمعی از بزرگان در مورد اثبات صحّت این سند به تفصیل سخن گفته اند که فقط اشاره می کنیم:
1. مرحوم حاج میرزا ابوالفضل تهرانی، متوفای 1316 ق. که به تفصیل در این رابطه سخن گفته است(121).
2. آیه الله حاج شیخ نصر الله شبستری قدس سره که در حدود 50 صفحه پیرامون سند آن بحث کرده است(122).
3. آیه الله حاج سید موسی شبیری زنجانی، از مراجع تقلید که در پاسخ استفتایی به تاریخ 28 / 1 / 1428 ق. به خط شریف خود به تفصیل بحث کرده و اثبات کرده که که طریق شیخ طوسی به کتاب محمّد بن خالد طیالسی صحیح، مورد وثوق و همگی از بزرگان امامیه و مورد اعتماد هستند، و سند در نهایت اعتبار است(123).
همسو با قرآن:
برخی از روشن فکر نماها در مورد زیارت عاشورا از نظر محتوا تردید کرده گفته اند: در زیارت عاشورا افرادی به نام و افرادی به وصف لعن شده اند، در حالی که پیشوایان ما اهل لعن نبودند!!
در پاسخ باید گفت:
آیا پیشوایان ما راهی به جز راه قرآن می پیمودند؟ آیا قرآن کریم افرادی را به اسم و افرادی را به وصف لعن نکرده است؟ در قرآن کریم 37 بار واژه لعن به خدا نسبت داده شده، به افراد و گروه هایی چون: ابلیس، کافران، دروغگویان و ستمگران لعن شده است(124).
در موردی به حضرت داود و حضرت عیسی(125) و در مواردی به فرشتگان و دیگران نسبت داده شده است(126).
همسو با سنّت:
بر اساس روایات معتبر که در کتب اهل سنّت به سند صحیح رسیده، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) وسلم افرادی را به نام و افرادی را به وصف لعن کرده، که از آن جمله است:
1. حکم بن ابی العاص، که پیامبر او را و نسلش را لعن کرد(127).
2. ابوسفیان، که معاویه دستش را گرفته از مسجد بیرون برد، پیامبر اکرم فرمود: خداوند پیرو و پیشرو را لعنت کند(128).
3. معاویه، که ابوذر به وی گفت: از پیامبر شنیدم که ترا لعن کرد(129).
4. مروان بن حکم، که عایشه گفت: از پیامبر شنیدم که فرمود: منظور از «شجره ملعونه» در قران: پدرت حکم و پدر بزرگت: ابوالعاص می باشد(130).
پس محتوای زیارت عاشورا که لعن به ستمگران، خاندان ابوسفیان، خاندان مروان، خاندان زیاد و دیگر ستمگران می باشد، دقیقاً با قرآن کریم و سیره پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) وسلم منطبق می باشد.
راه آسان:
صحیح ترین، معتبرترین، کامل ترین و جامع ترین کیفیت ختم زیارت عاشورا همان است که بر اساس صحیح ترین و کهن ترین نسخه مصباح المتهجّد شیخ طوسی تقدیم گردید.
امّا برای کسانی که می خواهند همه روزه توفیق ختم زیارت عاشورا پیدا کنند ولی زمان آنها برای چنین کاری کفاف نمی دهد، راه آسانی هست که صاحب کتاب «الصّدف المشحون» با سلسله اسنادش از امام هادی (علیه السلام) روایت کرده است، بر اساس این نقل می توان جمله لعن را یکبار خوانده، فقط جمله: «اَللّهُمَّ الْعَنْهُمْ جَمیعاً» را صدبار گفت.
هم چنین جمله سلام را یکبار خوانده، فقط جمله: «اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلی أوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلی أصْحابِ الْحُسَیْنِ» را صدبار گفت(131).
آیه الله شبستری نیز این متن را از وی نقل کرده و شرح داده(132) صاحب الذّریعه نیز به آن اشاره نموده است(133).
آداب ختم:
همه ختومات از جمله ختم زیارت عاشورا آدابی دارد که رعایت آنها شایسته است:
1. با وضو باشد.
2. رو به قبله باشد.
3. با توجّه کامل انجام پذیرد.
4. به قصد قربت باشد.
5. به دور از هر گونه ریا و تظاهر انجام پذیرد.
6. در صورت امکان در اماکن مقدّسه و مشاهد مشرّفه انجام شود.
7. در صورت امکان در ساعت معیّن انجام شود.
8. در صورت امکان در مکان معیّن انجام پذیرد.
9. بدون تکلّم در وسط باشد.
10. با تن پاک، جامه نظیف، به دور از لقمه شبهه ناک باشد.
در مورد «ختم زیارت عاشورا» علاوه بر آداب یاد شده، رعایت چند نکته دیگر مناسب است:
1. غسل زیارت کرده باشد.
2. رو به سوی کربلا باشد.
3. در صحرا، پشت بام، جای مرتفع، زیر آسمان باشد.
4. متن زیارت را با صد لعن، صد سلام و سجده انجام دهد.
5. قبلاً زیارت امین الله یا زیارت ششم امیر مؤمنان را بخواند.
6. دو رکعت نماز زیارت به جا آورد.
7. دعای علقمه را بخواند.
8. بر قاتلان امام حسین لعنت فراوان کند.
9. آن را به نیّت تعجیل در امر فرج انجام دهد.
10. برای تعجیل در امر فرج دعا کند و حدّاقل بگوید:
اَللّهُمَّ رَبَّ الْحُسَیْنِ، اِشْفِ صَدْرَ الْحُسَیْنِ، وَاطْلُبْ بِثارِهِ، اَللّهُمَّ انْتَقِمْ مِمَّنْ قَتَلَهُ وَأَعانَ عَلَیْهِ(134).
آثار چاپ شده ی مؤلّف:
1 - ابو ریحان بیرونی / چاپ دوّم / دارالتبلیغ اسلامی / قم.
2 - اجساد جاویدان / چاپ دوم / نشر حاذق / قم.
3 - ارزیابی تمدن غرب / چاپ سوّم / انتشارات رسالت / قم.
4 - ارمغان صافی / چاپ اول / انتشارات دلیل ما / قم.
5 - ارمغان مجلسی / چاپ پانزدهم / انتشارات رسالت / قم.
6 - اسرار نماز / چاپ چهارم / انتشارات رسالت / قم.
7 - اعتقادات علاّمه ی مجلسی / چاپ سوم / انتشارات رسالت / قم.
8 - اماکن زیارتی منتسب به امام زمان / سلسله مقالات / انتظار / قم.
9 - او خواهد آمد / چاپ دوازدهم / انتشارات رسالت / قم.
10 - با دعای ندبه در پگاه جمعه / چاپ اول / نشر موعود / تهران.
11 - بانوی اسلام / چاپ اوّل / دارالتّبلیغ اسلامی / قم.
12 - تاریخ شیعه ی زیدیّه / چاپ اوّل / دانشگاه شیراز.
13 - تاریخ وهابیان / چاپ اول / نشر طوفان / تهران.
14 - تاریخچه ی عاشورا / ترکی استانبولی / انتشارات زمان / استانبول.
15 - ترجمه ی مصوّر سوره ی رعد / به سه زبان / دفتر نشر/ تهران.
16 - ترجمه ی مصوّر سوره ی الرّحمن / به چهار زبان / انتشارات اوس / استانبول.
17 - تشرفات در میان نفی و اثبات / سلسله مقالات / موعود / تهران.
18 - تشیّع یا اسلام راستین / چاپ ششم / بنیاد بعثت / تهران.
19 - جزیره ی خضراء / چاپ چهاردهم / انتشارات رسالت / قم.
20 - جغرافیای کشورهای اسلامی / سلسله مقالات / نسل نو / قم
21 - چهل حدیث از غیبت فضل بن شاذان / چاپ اوّل / نشر حاذق / قم.
22 - چهل حدیث پیرامون نور یزدان / چاپ اوّل / نشر حاذق / قم.
23 - چهل حدیث پیرامون یوسف زهرا / چاپ اوّل / نشر حاذق / قم.
24 - چهل حدیث در مناقب اوّلین پیشوا / چاپ اوّل / انتشارات رسالت / قم.
25 - چهل حدیث در مناقب امّ ابیها / چاپ اوّل / انتشارات رسالت / قم.
26 - حضرت مهدی و رابطه العالم الاسلامی / ترکی / انتشارات زمان / استانبول.
27 - دانشگاه امام صادق (علیه السلام) / چاپ اوّل / دارالتّبلیغ اسلامی / قم.
28 - دراسه عن حیاه فاطمه (علیها السلام) / عربی / چاپ اوّل / بحرین.
29 - در حریم حضرت معصومه (علیها السلام) / چاپ دوم / نشر رسالت / قم.
30 - راهنمای قبله / ترکی استانبولی / انتشارات زمان / استانبول.
31 - روزگار رهائی / چاپ سوّم / نشر آفاق / تهران.
32 - روزه در اسلام / ترکی استانبولی / انتشارات زمان / استانبول.
33 - رهبری در اسلام / ترکی استانبولی / انتشارات زمان / استانبول.
34 - زندگانی کریمه ی اهلبیت / نشر حاذق / قم.
35 - زمینه سازان حکومت امام زمان / نشر توحید / تهران.
36 - زیارت عاشورا وآثار معجزآسای آن / چاپ پنجم / انتشارات رسالت / قم.
37 - زیارتنامه ی حضرت معصومه / چاپ دوم / نشر حاذق / قم.
38 - سرچشمه کوثر / چاپ سوم / انتشارات راه وداد / کرج.
39 - سند حدیث کساء / چاپ دوّم / انتشارات رسالت / قم.
40 - سیری در ترجمه های قرآن / سلسله مقالات / نسل نو / قم.
41 - سیمای مدینه / سلسله مقالات / میقات / تهران.
42 - طول عمر امام زمان (علیه السلام) / چاپ سوّم / انتشارات طاووس بهشتیان / قم.
43 - عاشورا چه روزیست؟ / ترکی استانبولی / انتشارات زمان / استانبول.
44 - علاّمه ی اقبال در مدینه / چاپ اوّل / دارالتّبلیغ اسلامی / قم.
45 - علی اول / چاپ دوم / نشر موعود / تهران.
46 - علی و فلسفه ی الهی / چاپ اوّل / بنیاد علاّمه ی طباطبائی / قم.
47 - قرآن معجزه ی جاویدان / ترکی استانبولی / انتشارات زمان / استانبول.
48 - قربانیان الکلیسم / سلسله مقالات / نسل جوان / قم.
49 - کتابنامه ی آثار ماندگار تنهار یادگار پیامبر / چاپ اول / انتشارات دلیل ما / قم.
50 - کتابنامه ی حضرت مهدی (علیه السلام) / چاپ اول / انتشارات الهادی / قم.
51 - کرامات معصومیه / چاپ دوم / انتشارات حاذق / قم.
52 - کریمه ی اهلبیت / چاپ اوّل / انتشارات حاذق / قم.
53 - گزارش لحظه به لحظه از میلاد نور / چاپ اول / انتشارات رسالت / قم.
54 - معارف اسلامی / ترکی استانبولی / انتشارات زمان / استانبول.
55 - میثم تمّار / چاپ اوّل / انتشارات توحید / تهران.
56 - میلاد نور / چاپ اوّل / مسجد صدریّه / تهران.
57 - نبراس الزائر / چاپ اول / انتشارات رسالت / قم.
58 - نبراس الفائزین بزیاره امیرالمؤمنین (علیه السلام) / چاپ اول / نشر تک / قم.
59 - نقش امام زمان در جهان هستی / چاپ سوّم / دارالتّبلیغ اسلامی / قم.
60 - نقش روزه در درمان بیماریها / به هشت زبان / کعبه / تهران.
پاورقی:
-----------------
(1) شاهد صدق این گفتار نویدهای برجسته و بر جای مانده تورات، انجیل، زبور و دیگر کتب انبیای پیشین است که به پیوست تورات و انجیل به عنوان کتاب مقدس به بیش از یک هزار زبان چاپ و منتشر شده است. [ر. ک: نگارنده، او خواهد آمد، ص 117-148، چاپ چهاردهم].
(2) میرجهانی، البکاء للحسین، ص 227، چاپ رسالت.
(3) حائری، معالی السّبطین، ج 1، ص 209.
(4) کلینی، الکافی، ج 1، ص 465.
(5) میرلوحی، کفایه المهتدی، ص 513، ح 19؛ عبدالرزّاق مقرّم، مقتل الحسین، ص 215.
(6) حائری، معالی السّبطین، ج 2، ص 105.
(7) شیخ جعفر نقدی، زینب الکبری، ص 55.
(8) بیرونی، الآثار الباقیه، ص 422.
(9) ابن المشهدی، المزار الکبیر، ص 501.
(10) شیخ طوسی، مصباح المتهجّد، ص 776.
(11) سوره اسراء، آیه 33.
(12) قندوزی، ینابیع المودّه، ج 3، ص 243.
(13) کلینی، الکافی، ج 8، ص 212، ح 364.
(14) عیّاشی، التّفسیر، ج 3، ص 50.
(15) سوره زخرف، آیه 28.
(16) خزّاز، کفایه الأثر، ص 86.
(17) قندوزی، ینابیع المودّه، ج 3، ص 249.
(18) شیخ صدوق، معانی الأخبار، ص 126.
(19) سوره بقره، آیه 124.
(20) شیخ صدوق، کتاب النّبوه، ص 100.
(21) سوره فجر، آیه 1 و 2.
(22) علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، ج 2، ص 421.
(23) شیخ صدوق، ثواب الأعمال، ص 123.
(24) سید هاشم بحرانی، البرهان، ج 10، ص 264.
(25) کلینی، الکافی، ج 1، ص 465.
(26) طبری امامی، دلائل الامامه، ص 452، ح 427.
(27) صافی، منتخب الأثر، ج 2، ص 164 - 169.
(28) خزّاز، کفایه الأثر، ص 194.
(29) شیخ صدوق، کمال الدّین، ج 1، ص 304.
(30) خزّاز، کفایه الأثر، ص 223.
(31) شیخ صدوق، کمال الدّین، ج 1، ص 317.
(32) شیخ مفید، الارشاد، ج 2، ص 379.
(33) عیّاشی، التّفسیر، ج 1، ص 165.
(34) ابن ابی شیبه، المصنّف، ج 8، ص 678.
(35) شیخ صدوق، الأمالی، ص 112.
(36) مجلسی، بحار الأنوار، ج 33، ص 265.
(37) شیخ طوسی، مصباح المتهجّد، ص 829.
(38) سید ابن طاووس، اقبال الأعمال، ج 3، ص 339.
(39) شیخ طوسی، تهذیب الأحام، ج 6، ص 48.
(40) ابن قولویه، کامل الزّیارات، ص 181.
(41) شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج 6، ص 49.
(42) سید ابن طاووس، اقبال الأعمال، ج 1، ص 383.
(43) شیخ صدوق، کمال الدین، ج 2، ص 383.
(44) سید ابن طاووس، جمال الاسبوع، ص 38.
(45) خوارزمی، مقتل الحسین، ج 2، ص 170.
(46) علامه مجلسی، بحار الأنوار، ج 89، ص 306.
(47) محدث نوری، جنّه المأوی، ص 141.
(48) شیخ طوسی، مصباح المتهجّد، ص 289.
(49) شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج 6، ص 49.
(50) ابن المشهدی، المزار الکبیر، ص 579.
(51) شیخ طوسی، مصباح المتهجّد، ص 772.
(52) همان، ص 775.
(53) شیخ صدوق، کمال الدین، ج 1، ص 330.
(54) شیخ طوسی، مصباح المتهجّد، ص 775.
(55) ابن فارس، معجم مقابیس اللغه، ج 2، ص 245.
(56) دهخدا، لغتنامه، حرف خاء، ص 279.
(57) سید ابن طاووس، اقبال الاعمال، ج 1، ص 450.
(58) علامه مجلسی، بحار الانوار، ج 92، ص 206.
(59) شیخ مفید، الاختصاص، ص 141.
(60) بحار الأنوار، ج 92، ص 206.
(61) همان، ص 205.
(62) سید محسن امین، اعیان الشیعه، ج 4، ص 553.
(63) شیخ صدوق، عیون الاخبار، ج 2، ص 178.
(64) بحار الأنوار، ج 98، ص 5.
(65) همان، ج 92، ص 205.
(66) شیخ صدوق، ثواب الاعمال، ص 100.
(67) ابن المشهدی، المزار الکبیر، ص 663.
(68) سید ابن طاووس، مهج الدعوات، ص 170.
(69) همان، ص 277.
(70) همان، ص 219.
(71) همان، ص 221.
(72) علامه مجلسی، بحار الانوار، ج 62، ص 104.
(73) همان، ص 274.
(74) همان، ج 86، ص 153.
(75) کفعمی، مصباح، ص 81.
(76) کاشانی، الصحیفه المهدیه، ص 20.
(77) همان، ص 12.
(78) نگارنده، فصلنامه انتظار، شماره 6، ص 341 - 350.
(79) سوره بقره، آیه 51 و سوره اعراف، آیه 142.
(80) محدّث قمی، بیت الأحزان، ص 7.
(81) علامه مجلسی، بحار الأنوار، ج 14، ص 27.
(82) همان، ج 6، ص 25.
(83) تفسیر عیاشی، ج 2، ص 315.
(84) همان.
(85) علامه مجلسی، بحار الانوار، ج 16، ص 235.
(86) کلینی، الکافی، ج 7، ص 344.
(87) شیخ صدوق، خصال، ج 2، ص 545.
(88) سوره قصص، آیه 14 و سوره احقاف، آیه 15.
(89) ابن هشام، السیره النبویّه، ج 2، ص 65.
(90) علامه مجلسی، بحار الأنوار، ج 13، ص 50.
(91) همان، ج 1، ص 131.
(92) همان، ج 8، ص 257.
(93) همان، ج 66، ص 67.
(94) همان، ج 8، ص 244.
(95) شیخ طوسی، الغیبه، ص 289.
(96) کلینی، الکافی، ج 3، ص 534.
(97) شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج 4، ص 11.
(98) شیخ حرّ، وسائل الشیعه، ج 27، ص 282.
(99) علامه مجلسی، بحار الأنوار، ج 80، ص 195.
(100) شیخ صدوق، خصال، ج 2، ص 548.
(101) شیخ صدوق، الأمالی، ص 310.
(102) علامه مجلسی، بحار الأنوار، ج 93، ص 316.
(103) همان، ج 81، ص 376.
(104) کلینی، الکافی، ج 1، ص 49.
(105) شیخ صدوق، عیون الأخبار، ج 2، ص 68.
(106) شیخ طوسی، مصباح المتهجّد، ص 781.
(107) این داستان به خطّ مرحوم آیه الله حاج شیخ مرتضی حائری در نزد نگارنده موجود است.
(108) این داستان را به نقل از شاهدان عینی در کتاب: «کریمه اهلبیت»، صفحه 481 آوردیم.
(109) این واقعه را صاحب «شفاء الصّدور» در جلد اوّل، صفحه 126 با سند معتبر نقل کرده است.
(110) این تشرّف و این فرمان را مرحوم نوری در: «نجم ثاقب» صفحه 342 بدون واسطه از سیّد احمد رشتی نقل کرده است.
(111) شرح حال آن فقید سعید در کتاب «مردی بزرگ از خطّه فارس» به تفصیل آمده، و این داستان در منابع فراوان، از جمله «داستانهای شگفت» صفحه 344 آمده است.
(112) مشروح این داستان را در کتاب «اجساد جاویدان»، ص 355 آوردیم.
(113) داستانهای شگفت، ص 458.
(114) زیارت عاشورا و آثار شگفت، ص 32.
(115) سیاحت شرق، ص 380.
(116) نگارنده گوید: شیخ طوسی سه روز روزه را در زیارت وارث نقل فرموده است. [مصباح المتهجّد، ص 717].
(117) اگر زیارت عاشورا در یکی از حرم های معصومین خوانده شود، نماز زیارت بعد از متن زیارت، و در غیر این صورت قبل از متن زیارت خوانده می شود [میرداماد، اربعه ایّام، ص 64].
(118) شیخ طوسی، مصباح المتهجّد، ص 781.
(119) کهن ترین نسخه مصباح المتهجّد به تاریخ 502 ق. کتابت شده و به شماره 8822 در کتابخانه آستان قدس رضوی در مشهد مقدّس نگهداری می شود.
(120) شیخ طوسی، مصباح المتهجّد، ص 777.
(121) تهرانی، شفاء الصّدور فی شرح زیاره العاشور.
(122) شبستری، اللّؤلؤ النّضید، ص 23 - 71.
(123) استفتاء شماره: 4383، تاریخ ورود به دفتر 30 / 1 / 86.
(124) سوره ص، آیه 78؛ سوره احزاب، آیه 64؛ سوره نور، آیه 7؛ سوره هود، آیه 18.
(125) سوره مائده، آیه 78.
(126) سوره آل عمران، آیه 87.
(127) حاکم، مستدرک صحیحین، ج 4، ص 481.
(128) ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 3، ص 79.
(129) احمد حنبل، المسند، ج 4، ص 421.
(130) سیوطی، الدّر المنثور، ج 4، ص 191.
(131) شیروانی، الصّدف المشحون، ص 199.
(132) شبستری، اللّؤلؤ النضید، ص 140.
(133) تهرانی، الذّریعه، ج 15، ص 29.
(134) کفعمی، البلد الأمین، ص 280.