جوانان، یاوران مهدی (عجّل الله فرجه)

جوانان، یاوران مهدی (عجّل الله فرجه)

محمد باقر پورامینی
ناشر: انتشارات بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود (عجّل الله فرجه)

فهرست مطالب

1 - چرا جوانان...؟!
وصف جوان
نیاز نسل نو
پیشگامان پیروزی
2 - یاران صبح
یاران جوان
313 فدایی
شب واقعه
دست بیعت
حضور زنان
نژادهای گوناگون
شعار سپاه
3 - نشانه ها
دلباختگی به خدا
فرمانبری و شیدایی
بصیرت و بینش
قدرت و شجاعت
دوستی و ایثار
نظم و ترتیب
4 - امیران نور
وارثان زمین
دولتمردان محبوب
کاردانی و هوشیاری
5 - گام در گام گل
آمادگی و انتظار
رسم دوستی

1 - چرا جوانان...؟!

«یاران مهدی (علیه السلام) همگی جوانند»(1).
این کلام زیبا و ترجمان سخن مولا علی (علیه السلام)، ارمغانی برای نسل نو است.
کنکاش در شناخت شخصیت جوان و آگاهی از توان و کارآمدی آنان در تاریخ اسلام، چرایی جوان بودن یاران حضرت مهدی موعود (علیه السلام) را پاسخ می گوید.
وصف جوان:
جوانی بهار سبز حیات است و فصل شیرین زندگی را در جوانی می توان جست. نشاط، شادابی،تلاش، اراده، پشتکار، نیرو، احساس، نوگرایی، فضیلت جویی و دهها ویژگی دیگر در این مقطع جلوه می کند.
جرقه های هویت جویی و استقلال طلبی که به نوعی همراه با بازیابی و بازسنجی گذشته خود و جامعه است، نخست در دوران جوانی زده می شود.
و بالاخره امید به آینده برجسته ترین نمای زندگی یک جوان است.او وقتی به حال و شرایط موجود خود عشق می ورزد و از اراده و تلاش برخوردار می گردد که افق آینده خود را شفاف و روشن ببیند. این نشاط امید بخش، به منزله نیروی محرکه ای برای حیات و لذت بردن از کار وکوشش است.
نیاز نسل نو:
پیام آوران دین به نیازهای درونی، خواسته های عمومی و کارآیی جوانان نظر داشتند و دیگران را به درنگ در نیازهای این قشر و رفتار نیک و سرشار از مهربانی با ایشان، فرا خوانده، می فرمودند:
* جوان، نازک دل تر از دیگران است(2).
* دلِ جوان، همچون زمین خالی است که هر چه در آن کاشته شود آن را می پذیرد(3).
* جوانان را دریاب! آنان زودتر از دیگران به کارهای خیر روی می آورند(4).
* آداب و رسوم خویش را به فرزندانتان تحمیل نکنید، که آنان برای زمانی غیر از زمان شما آفریده شده اند(5). پیشوایان ما با توجه به نیاز واقعی نسل نو، رهنمودها و برنامه های تربیتی خود را در این محور متمرکز کرده، به راهنمایی جوانان پرداختند و کانون دل ایشان را با نور ایمان روشن ساخته، منشور زندگی زیبا و جان بخش را به آنان ارزانی داشتند.
در پرتو این توجه برخاسته از زاویه آینده نگری و آینده بینی، بسیاری از جاذبه های انحراف رنگ باخته، دام دزدان دل و اندیشه جوان برچیده گردید. نتیجه این سیستم تربیتی آن شد که در هر برهه و دوره ای، جوانان پیشتازان پیشرفت دین و کلید کامیابی پیامبران دینی به شمار می آمده اند.
پیشگامان پیروزی:
پس از بعثت پیامبر اسلام، روی آوری جوانان به آیین محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) دوچندان بود. آنان با الهام از فطرت پاک خویش، پیشاهنگ پیروان اسلام گردیده، با شور و نشاط گرداگرد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) جای گرفتند، و با حضور سبز و چشمگیر خود، قلب پیام آور وحی را شادمان ساختند، حضوری که در کلام حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم)، این گونه وصف شده است:
«ان الله بعثنی بشیرا و نذیرا، فحالفنی الشبان و خالفنی الشیوخ».
خداوند مرا به پیامبری برانگیخت، پس جوانان بامن پیمان بستند و یاریم کردند و بزرگسالان به جوانان، یاوران مهدی (عج) مخالفتم برخاستند(6). روحیه ایثار و جانفشانی جوانان مهاجر و انصار، دین اسلام را ازگزند خطرات و تهدیدهای دشمنان مصون می داشت، این حافظان راستین، راست قامت و استوار، حریم دین را پاس داشتند و ازفرمانبری و یاری پیامبر کوتاهی نمی کردند.
علی بن ابی طالب (علیه السلام) سرآمد جوانان مسلمان بود که مانندی نداشت و نقش نخست را در دفاع از اسلام انجام داد و در تمام صحنه ها،بی ادعا اما از سر اخلاص پیشگام بود. همو می گوید:
هنگامی که همه سستی ورزیدند، به کار پرداختم، وآنگاه که همه نهان شدند، خود را آشکار ساختم، و چون همه در گفتار درماندند، به گشادگی سخن گفتم. و گاهی که همه ایستادند، به نور خدا در راه تاختم. آوایم فروتن از همگان، و رتبتم برتر ازین وآن. در راه فضیلت عنان گشاده راندم، و مرکب مسابقت را از همه پیشتر جهاندم. همانند کوهی ایستاده بودم، که تندرش نتواند جنباند، و گردباد نتواندش لرزاند. نه کسی را بر من جای خرده ای بود و نه گوینده ای را مجال طعنه ای(7).

کوهم و هستی من، بنیاد اوست * * * ور شوم چون کاه یادم یاد اوست
جز به باد او نجنبد میل من * * * نیست جز عشق احد سرخیل من(8)

از جوانان دیگری چون جعفر بن ابی طالب، زید بن حارثه، مصعب بن عمیر، عبدالله بن مسعود و جابر بن عبدالله نیز می توان یاد کرد که در کنار دهها جوان دیگر انجمن مؤمنان جوان را شکل داده، در رکاب پیامبر جنگیدند و با تصدی مدیریت های مختلف سیاسی، نظامی، قضائی و مذهبی کارآمدی و شایستگی خویش را نشان دادند، وصف حضور زیبای ایشان در این سخن رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) هویداست: «به وسیله جوانان یاری شدم».
در عهد ائمه اطهار (علیهم السلام) نیز حضور نسل نو، جلوه های درخشانی به یادگار گذارد، از آن میان:
* علی (علیه السلام) با مجاهدت سرداران رشید و جوانش، حماسه های بزرگ دوران حکومت را آفرید.
* حادثه کربلا از نمادهای ماندگار حضور فعّال و ایثارگرایانه جوانان شیعه است.
.. و امّا نقش جوانان در حوادث و تحولات عصر ظهور حضرت حجّت (علیه السلام) چگونه خواهد بود؟
انزوا، خمودگی و انحطاط!
و یا حضوری پرنشاط، و آکنده از امید.
امید به آینده ای زیبا! در سایه سپهر سعادت،
حضرت مهدی (علیه السلام) و حکومت عدالت گستر او.

2 - یاران صبح:

«پیشینیان بر آنان سبقت نگرفته اند و آیندگان به آنان نخواهند رسید»(9).
ظهور مهدی (علیه السلام) با اجتماع یاران او قرین است؛ اصحاب سختکوشی که با حضور خود فرمان موعود را لبیک گفته، گرد آفتاب وجودش حلقه می زنند تا در رکاب او وعده الهی را تحقق بخشیده، حاکمیت دولت اهل بیت (علیه السلام) را بر جهان بگسترانند.

صبحی دگر می آید ای شب زنده داران! * * * از قلّه های پر غبار روزگاران
از بیکران سبز اقیانوس غیبت * * * می آید او تا ساحل چشم انتظاران
آید به گوش از آسمان: این است مهدی! * * * خیزد خروش از تشنگان: این است باران(10)!

یاران جوان:
بیشتر یاران قائم، «جوان» اند(11)؛ آنگونه که امیر سخن، علی (علیه السلام) بدان بشارت داده است:
ان اصحاب القائم شباب لا کهول فیهم الا کالکحل فی العین أو کالملح فی الزاد، و اقل الزاد الملح(12).
«یاران قائم جوان هستند؛ در میان آنها پیرمرد یافت نمی شود به جز مانند سرمه در چشم و نمک در طعام، که کمتر از هر ماده در طعام نمک آن است».
موعود نیز هم خود «جوان» است، و هر چند که صدها سال از حیات او گذشته، لیک به اعجاز الهی، سیمایش به مانند جوانی خوش چهره می ماند. امام حسن (علیه السلام) در بیان این نکته می فرماید:
خداوند مهدی را به قدرت خویش در سیمای جوانی کمتر از چهل سال آشکار و ظاهر می کند(13).

به تماشای طلوع تو، جهان چشم به راه * * * به امید قدمت، کون و مکان چشم به راه
به تماشای تو ای نور دل هستی، هست * * * آسمان، کاهکشان، کاهکشان چشم به راه(14)

313 فدایی:
یاران مهدی (علیه السلام) 313 نفر هستند.
به تعداد یاران پیامبر اکرم در جنگ بدر.
و به تعداد یاران طالوت در نبرد با جالوت(15).
این رقم در بسیاری از روایات معتبر شیعه(16) و سنّی(17) به ما رسیده است؛از جمله فرمایش پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم):
عدد یاران مهدی 313 نفر _ به تعداد اصحاب بدر _ است(18).
و سخن پیشوای ششم (علیه السلام):
هرگاه 313 نفر _ به تعداد اصحاب بدر _ گرد امام جمع شوند، بر حضرت قیام با شمشیر واجب خواهد شد(19).
همچنین در تفسیر آیه (الامه المعدوده)(20) به عدد یاران امام اشاره شده است:
امام علی (علیه السلام): «امت معدوده، اصحاب 313 نفره قائم هستند»(21).
امام باقر (علیه السلام): «یاران قائم 313 نفرند، قسم به خدا آنان امت معدوده هستند»(22).
احادیثی نیز نقل است که بر رقمهای چون 5 هزار،
10 هزار و 12 تا 15 هزار نفر تاکید دارد(23). و یا بر زنده شدن (رجعت) و همراهی بسیاری از برجستگان دین و مؤمنان گواهی می دهد(24).
البته این ارقام متفاوت و مختلف منافاتی با رقم واقعی اصحاب امام زمان ندارد، بلکه 313 نفر، همان یاران اصلی ونخست امام بوده، که با گردآمدن ایشان، دعوت قائم (علیه السلام) آغاز می شود و سپس با جذب و گردآمدن دیگر دوستان و ارادتمندان مهدی (علیه السلام)، حرکت شکل می گیرد. کلام امام صادق (علیه السلام) بر این نکته اشاره دارد که:
پس از اجتماع 313 یار، امام تا هنگام گردآمدن ده هزار نفر، در مکه اقامت کرده، و پس از کامل شدن راهی مدینه می شود(25).
امام جواد (علیه السلام) به «صحیفه مختومه» ای اشاره می کند که در آن مشخصات یاران مهدی (علیه السلام) ثبت است:
همراه قائم (علیه السلام) صحیفه مهر شده ای هست که اسامی یارانش همراه با ویژگیها، شهر، آراستگیها و کنیه هایشان در آن نوشته شده است(26).
شب واقعه:
حادثه موعود از یک شب جمعه ای آغاز می شود.

بیا که رایت منصورِ پادشاه رسید * * * نوید فتح و بشارت به مهر و ماه رسید
جمال بخت ز روی ظفر نقاب انداخت * * * کمال عدل به فریاد دادخواه رسید
ز قاطعان طریق این زمان شوند ایمن * * * قوافل دل و دانش،که مرد راه رسید
کجاست صوفی دجّال چشمِ ملحد شکل * * * بگو بسوز که مهدیِّ دین پناه رسید(27)

امام زمان، در میان درب خانه خدا و در کنار رکن و مقام می ایستد و آنگاه بانگ بر می آورد:
ای فرماندهان من!
ای نزدیکان من!
ای کسانیکه خداوند پیش از ظهور من آنها را برای یاری من در روی زمین ذخیره کرده است!
به سوی من بشتابید و به فرمان من گردن نهید(28).
صدای آن حضرت در شرق و غرب جهان به گوش یارانش می رسد و آنها که در محرابهای خود و یا بر فراز رختخوابهای خود هستند در یک لحظه بانگ امام را می شنوند و به سوی او می شتابند(29). مبدء حرکت یاران از سراسر جهان، و مقصد شهر شریف مکه است:
در حالی که جوانان شیعه در پشت بام خانه هایشان خوابیده اند یک مرتبه چون قطعه های ابر پاییزی در یک شب از تیره های مختلف بدون وعده قبلی به سوی صاحبشان برده می شوند؛ صبح، همگی خود را در مکه معظمه می یابند و دور شمع وجودش گرد می آیند(30).
امام صادق (علیه السلام) می فرماید:
هنگامیکه به امام زمان اذن ظهور برسد خدا را بااسم اعظمش می خواند و همه یارانش از سراسرجهان گرد می آیند که آنها یاران پرچمدار او هستند.گروهی از آنها شبانه از بسترهایشان ناپدید می شوند وصبح در مکه حاضر می شوند و برخی از آنها آشکارا دیده می شوند که روی ابرها راه می روند(31).
پیشگویی از حضور سریع و اعجازگونه یاران مهدی در سخنان ائمه اطهار (علیهما السلام) بسیار بیان شده است، از جمله امام علی (علیه السلام) می فرماید:
آنها شبانه از بسترهایشان ناپدید می شوند وصبح در مکه حاضر می شوند و برخی از آنها در روزروشن بر فراز ابرها راه می روند آنها با نام، نام پدر، لقب و دیگر خصوصیاتشان شناخته می شوند(32).
امام رضا (علیه السلام) در تفسیر آیه ﴿اینما تکونوا یأت بکم الله جمیعا﴾ (بقره: 148) بر این مهم اشاره می نماید:
همانا قسم به خدا آن هنگام که قائم قیام کند، خداوند یاران شیعه را از سراسر دنیا گرد می آورد(33).
امام صادق (علیه السلام) از حضور همه یاران در شب موعود، چنین خبر می دهد:
خداوند آنها را در یک شب جمعه در مکه معظمه و در بیت الله الحرام گرد می آورد که حتی یک نفر از آنهاتخلف نمی کند، آنگاه در کوچه های مکه به راه می افتند تا برای خود سُکنایی پیدا کنند، مردم که افرادناشناسی را در میان خود می بینند _ در حالی که از ورود هیچ قافله ای به قصد حج عمره، تجارت و غیره اطلاعی ندارند _ از این رهگذر به یکدیگر می گویند:افراد ناشناسی می بینیم که تا به امروز در این شهر آنهاراندیده ایم! اینها اهل یک شهر و یک قبیله و یک تیره و یک نژاد نیستند و خود هیچ اهل و عیال و وسیله و مرکبی همراه ندارند(34).
دست بیعت:
مسجد الحرام، مکان دیدار یاران با مهدی موعود (علیه السلام) و انجام بیعت با حضرت است.

شب وصل است و طی شد نامه هَجر * * * سلام فیه حتّی مطلع الفجر(35)

313 نفر در همین مسجد شما _ مکه _ گرد می آیند که مردم مکه می دانند که از پدران و نیاکان آنان متولد نشده اند(36).
نخستین کسی که با مهدی (علیه السلام) بیعت می نماید، جبرئیل امین است؛ همان فرشته وحی و حامل علم الهی،که از سوی خدا تمام نعمتهای علمی و عطایای معنوی از اوست. پس از بیعت او، 313 یار جوان با امام زمان (علیه السلام) بیعت کرده، پیمان وفاداری و اطاعت با او می بندند(37).
بنا بر گفته امام باقر (علیه السلام)، محل بیعت بین رکن و مقام است(38).
حضور زنان:
زنان متعهّد در طول تاریخِ حماسه ها و قیام ها، نقش چشمگیری داشته، پیام آور حضور توأم با عزّت و عفّت بوده اند.
وجود پنجاه «زن جوان» در میان 313 یار امام زمان (علیه السلام)، حکایتگر جایگاه ویژه آنان در عصر ظهور است.
امام باقر (علیه السلام):
«سوگند به خدا، سیصد و سیزده نفر بدون وعده پیشین گرد می آیند، در میان آنان پنجاه زن هست»(39). بی شک کارآمدی زنان در عرصه هایی جلوه می نماید که با سرشت و طبیعت ایشان سازگار باشد، از این رو سرپرستی و انجام امور بهداشت و درمان را می توان یکی از کارکردهای آنان نام برد.
این نکته را از سخن امام صادق (علیه السلام) پیرامون آن دسته از زنانی که رجعت نموده، و در زمره یاران عمومی مهدی (علیه السلام) قرار می گیرند، می توان فهمید، امام می فرماید:
 همراه مهدی (علیه السلام) سیزده زن هستند. آنان مجروحان را مداوا می کنند و از بیماران جنگی پرستاری می نمایند، چنان چه زنان در زمان پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) همراه او بودند(40).
نژادهای گوناگون:
اصحاب قائم (علیه السلام) از نژاد خاص، قبیله ای باسابقه یا کشوری معروف گزینش نمی گردند، زیرا این نهضت یک قیام عدالت گسترانه است.و در راستای تحقق اسلام ناب، نژادپرستی در آن جایی ندارد.
یاران امام زمان (علیه السلام) از سراسر جهان و دورترین شهرها و به تعبیر روایات از «اقالیم الارض» و «اقصی البلاد» گرد هم می آیند.
امام صادق (علیه السلام) از حضور تعدادی از اهل نوبه _ که به ظاهر سیاه پوستند _ در میان یاران مهدی خبر می دهد(41).
اگر در روایات بر «عجم» (غیر عرب) بودن یاران اشاره شده است(42). جدای از تاکید بر شایسته گزینی، دلیلی بر مبارزه با قومیت گرایی است؛ ویژگی منفی ای که اعراب و بسیاری از نژاد ها بر آن پای می فشارند.
البته به جز 313 یار اصلی، اعراب مؤمن و لایق در زمره اصحاب عمومی مهدی (علیه السلام) خواهند بود.
شعار سپاه:
شعار هر جمع و سپاهی برخاسته از بینش، معرفت و شعور آنان است و سمت و سوی حرکت ایشان را عیان می سازد.
«یا لثارات الحسین» یکی از شعارهای نمادین و برجسته یاران مهدی (علیه السلام) است.
یعنی: ای خونخواهان حسین (علیه السلام) ! به پا خیزید.
این شعار انتقام _ که یکی از محوری ترین آرمانهای شیعه در راستای اصلاح امت، پیرایش انحراف و شکل گیری یک جامعه دینی در سراسر جهان است _ سرداده خواهد شد، و به قرنها انتظار پایان خواهد داد؛ انتظاری که همواره با این دعا همراه بوده است:
«أینَ الطّالبُ بِدَمِ المَقتُولِ بِکربَلآء»(43) کجاست آن که از خون شهید کربلا انتقام خواهد کشید.
«أنْ یَرزُقَنی طَلَبَ ثارِک مَعَ امامٍ مَنْصُورٍ مِنْ أهلِ بَیتِ مُحَمّدٍ (صلی الله علیه و آله و سلم)»(44) ازو درخواست می کنم که روزیِ من گرداند تا با امام منصور از اهل بیت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) خونخواه تو باشم.
3 - نشانه ها:
«پدر و مادرم فدای یک گروه اندکی باد که اسامی آنها در آسمانها معروف و در زمین ناشناخته است»(45).
زیبایی شناسی شخصیت اصحاب، هر شیفته ای را به شناخت جلوه های رفتاری و توانمندیهای ایشان می کشاند.
بی شک نشان یار موعود بر سینه اصحابی زیبنده خواهد بود که ویژگیها و برجستگیهای خاص، آنانرا از دیگران ممتاز ساخته باشد.

ستاره ها همه شب زنده دار خورشیدند * * * که تا طلوع سحر، بیقرار خورشیدند
ز جلوه های رخ تابناکشان پیداست * * * که این خجسته دلان از تبار خورشیدند(46)

جلوه هایی از «نشانه ها» و اوصاف یاران جوان را در کلام حیاتبخش معصومان نظاره می کنیم:
دلباختگی به خدا:
خداجویی، پارسایی و پیوند با پروردگار، با حیات یاران موعود آمیخته است؛ امیر مؤمنان (علیه السلام) آنان را «گنج» نامیده، می فرماید:
مردانی مومن هستند که خدای را به شایستگی شناخته اند(47).
علی (علیه السلام) ضمن تشبیه دل ایشان به مشعلهای نورانی(48)، از ذکر پیوسته آنان یاد می کند: «بر فراز مرکبها، خدا را تسبیح می گویند»(49).
امام صادق (علیه السلام) در وصفشان می فرماید:
مردانی که گویا دلهایشان پاره های آهن است، غبار تردیدِ در ذات مقدس خدای خاطرشان را نمی آلاید. سبک خواب و شب زنده دارند و در نماز بسان زنبور عسل زمزمه می کنند.. همانند چراغهای فروزانند؛ گویادلهایشان نور باران است، از ناخشنودی پروردگارشان هراس دارند، برای شهادت دعا می کنند و آرزومند کشته شدن در راه خدایند(50).
و حضرت باقر (علیه السلام) نیز از مناجات مرید و مراد می گوید:
(مهدی (علیه السلام)) چون بر فراز نجف برآید، به یاران خطاب کند: امشب را به عبادت به روز آورید، آنان برخی در رکوع و برخی در سجده شب را به سحر می رسانند وبه درگاه خدا تضرع می کنند(51).
این ویژگی، برخاسته از قابلیتهای معنوی ایشان است؛ آنگونه که امام حسن عسکری (علیه السلام) می فرماید:
خداوند آنان را از سرشتی پاک و ریشه ای پاکیزه و گرانبها آفریده است، دلهایشان از کینه و دشمنی پیراسته، رخسارشان برای پذیرش حق آماده است و سیمایشان با نور فضل و کمال آراسته، آیین حق رامی پرستند و از اهل حق پیروی می کنند(52).
و براستی ایشان،تفسیر این کلام مولایمان علی (علیه السلام) هستند که:
دیده هاشان به تفسیرِ قرآن که شنوند روشن شود، بام و شام جامهای حکمت نوشتند (و در تکمیل نفس بکوشند)(53).

مردان خدا جز زخدا دل ببریدند * * * در آینه جز چهره محبوب ندیدند
چون عاشق دلخسته کشیدند بسی هجر * * * تا جام وصال از کف معشوق چشیدند(54)

فرمانبری و شیدایی:
آنان در اطاعت و پیروی از مهدی (علیه السلام) زبانزدند، بدان حد که:
در برابر فرمان امامشان از بنده مطیع، مطیع تر هستند(55).
و در توصیفی دیگر:
پر تلاش و کوشا در پیروی از (امام) می باشند(56).
عشق و شیدایی یاران، به عنوان شیرازه اصلی این پیوند، فرمانبری را با دل تک تک ایشان گره می زند، این دلبستگی در کلام پیشوایان معصوم چنین تبیین شده است:
سوارانی با نشان و پرچم، برای تبرّک دست بر زین مرکب امام می سایند و در گرد امام می درخشند، با جان و دل او را در جنگها یاری کرده، و آنچه طلب کند، کفایت می کنند(57).
و در منظر امام علی (علیه السلام):
به هنگام نبرد، پروانه وار شمع وجود امام را درمیان گرفته، محافظت می کنند(58).

یک قطره چشیدیم ز مینای محبت * * * گشتیم فنا در دل دریای محبت
از خویش رهیدیم و به دلدار رسیدیم * * * تا گام نهادیم به صحرای محبت(59)

امام جواد (علیه السلام) نیز به سختکوشی آنان در پیروی از مهدی (علیه السلام) اشاره می نماید:
آنها سلشحورانی شجاع هستند که در اطاعت خدا و قائم سختکوشند(60).
همچنین امام حسن عسکری (علیه السلام) در وصف یاران مهدی (علیه السلام) اینگونه با فرزند خود سخن می گوید:
روزی را می بینم که پرچمهای زرد و سفید در کنار کعبه به اهتزاز در آمده، دستها برای بیعت، پی در پی صف کشیده اند، دوستان باصفا کارها را چنان به نظم و ترتیب درآورده اند که همچون دانه های دُرّ گرانبها که دررشته ای قرار گیرند، شمع وجودت را احاطه کرده اند ودستهایشان برای بیعت با تو در کنار حجرالاسود به هم می خورد(61).
بصیرت و بینش:
آگاهی و روشن بینی همراهان مهدی (علیه السلام) سبب می شود که آنان اسیر تندباد ترفند، شایعه و تهدید نگشته، تن به شبهه و شک ندهند و با بیمه بصیرت، صراط مستقیم را بپیمایند و فتنه های کور را از بُن برکنند.
حضرت علی (علیه السلام) می فرماید:
چون فرمان خدا آزمایش را به سر آورد، شمشیرها در راه حق آختند و بصیرتی را که در کار دین داشتند آشکار کردند، طاعت پروردگارشان را پذیرفتند و فرمان واعظشان را شنیدند(62).
قدرت و شجاعت:
یاران مهدی (علیه السلام) توان و قوت چهل مرد دارند؛ شیران میدان رزمند و جانهایشان از خار سنگ محکم تر.
امام صادق (علیه السلام) می فرماید:
لوط پیامبر از این سخن خود که به دشمنان گفت: «ای کاش نیروی قدرتمندی علیه شما داشتم یابه استوانه ای محکم پناه می بردم» آرزوی نیرویی همانند نیروی قدرتمند مهدی موعود (علیه السلام) و یاران او را داشت، که یک تن از آنان توان چهل مرد را دارد، آنان دلهای استوارتر از پاره های آهن دارند و چون از برابرکوهها بگذرند صخره ها به لرزه در آیند، شمشیرهارا غلاف نمی کنند تا آن هنگام که خداوند بخواهد و خشنود شود(63).
امام ششم در گفتاری دیگربه این نکته اشاره می نمایند که:
یاران قائم هریک توان خود را برابر با سیصد نفر می بیند(64).
بی شک این دو تشبیه، از قدرت فراوان آنان حکایت دارد.
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) اصحاب موعود را از بهترین سوارکاران روی زمین می داند(65).
امام باقر (علیه السلام) در بیگانه بودن آنان با ترس، چنین بیان می دارد:
هنگامیکه قائم ما قیام کند و مهدی ظهور نماید، جرأت و دلیری هر یار او از شیر بیشتر می گردد(66).
آنان بی محابا در صحنه کارزار می تازند زیرا که:
دلهایشان چون قطعه فولاد می شود که اگر با آن دل، خود را به کوه بزنند آنرا از جای می کنند(67).
دلهایی چون پولاد دارند، در هر سو _ تا مسافت یک ماه _ ترس بر دلهای دشمنان سایه می افکند(68).
پیشوای پنجم در تفسیر آیه ﴿أُولِی بَأسٍ شَدِیدٍ﴾ (اسراء: 5) می فرماید:
همانا قائم و یارانش هستند؛ آنان سخت نیرومندند(69).
البته راز توانمندی و دلیری یاران جوان مهدی (علیه السلام) در درک طبیب دلها و حضور در محفل شفابخش جانها نهفته است:
هر کس که قائم اهل بیت مرا درک کند، اگر بیمار باشد بهبودی می یابد و اگر ناتوان باشد نیرومند می شود(70).
مرا پرسی که چونی؟ چونم ای دوست؟!
جگر پر درد و،دل پرخونم ای دوست!
شنیدم: عاشقان را می نوازی
مگر من زآن میان بیرونم ای دوست؟!
نگفتی: گر بیفتی گیرمت دست؟
ازین افتاده تر کاکنونم ای دوست؟! 
دوستی و ایثار:
لطف و صفا بر دوستی یاران صبح سایه می گستراند، بدان حد که تفسیر واقعی همدلی و همرازی را می توان در آیینه اُنس آنان نظاره کرد؛
پیشوای یازدهم (علیه السلام) ایشان را «دوستان باصفا» می نامد(71).
امام باقر (علیه السلام) می فرماید:
زمان قیام قائم، دوران رفاقت و همدلی فرا رسد؛ مرد به سراغ مال برادر رفته حاجت خود برگیرد و احدی او رامنع نکند(72).
اوج محبت ایشان در این کلام معصوم جلوه گر است:
گویا یک پدر و مادر آنان را پرورانده اند، دلهای آنان از محبت و خیرخواهی به یکدیگر آکنده است.
پیامبر بزرگ اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) این انس و الفت را یک عطیه الهی دانسته، می فرماید: «خداوند دلهای آنها را با هم مهربان می کند»(73).
نظم و ترتیب:
یکپارچگی و هماهنگی، تدبیر و نظم، سیره عملی و پیام رفتاری یاران مهدی (علیه السلام) است، حرکت و سکون، آرامش و پیشرفت و عملکرد آنان با نظم آراسته شده است؛ شیوه پسندیده ای که امیرمؤمنان (علیه السلام) از آن چنین یاد می کند:
گویا آنان را می نگرم؛ زیّ و هیأتی یکسان، قد و قامتی برابر، در جمال و برازندگی همانند و هم لباسند(74).
امام حسن عسکری (علیه السلام) نیز این ویژگی یاران را به فرزند دلبندش خبر می دهد:
دوستان باصفا کارها را چنان به نظم و ترتیب در آورده اند که همچون دانه های دُرّ گرانبها که دررشته ای قرار گیرند، شمع وجودت را احاطه کرده اند(75).

بی مرگ سواران شب حادثه هایید * * * خورشید نگاهید و در آفاق رهایید
مرداب کجا فرصت پیدا شدنش هست * * * آنگاه که چون موج از این بحر برآیید
در سینه تان زهره صد موج نهفته است * * * حالی که سبک بارتر از ابر شمایید
شب تا برسد یاد شما می رسد از راه * * * در یاد شماییم که آیینه مایید(76)

4 - امیران نور:

«خداوند شرق و غرب جهان را به دست آنها فتح می کند»(77).
پس از استقرار حاکمیت دولت عدالت گستر اهل بیت (علیهما السلام) در گیتی بدست قائم آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم)، اداره سیاسی هر بخش از ساختار مدیریتی حکومت مهدی (علیه السلام) به عهده یاری از یاران او گذارده می شود؛ جلوه هایی از توان مدیران جوان را نظاره می کنیم:
وارثان زمین:
حاکمیت عدل و برچیده شدن ظلم، یک وعده حتمی الهی است که با ظهور موعود، جهان شاهد تحقق این بشارت خواهد بود: ﴿وَ لَقَد کتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکرِ أنَّ الارْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ﴾ (انبیاء: 105)؛ و به تحقیق، در زبور پس از تورات نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد.
شکافنده دانش و مفسر راستین قرآن، امام محمد باقر (علیه السلام) در تفسیر این آیه می فرماید:
همانا (مراد از این آیه) مهدی (علیه السلام) و یارانش می باشند(78).

رهگذر درنگی کن باز هم بهار آید * * * یاسمن زند لبخند نسترن به بار آید
می رود خزان اینک تا به لطف فروردین * * * نقش زندگانی در قاب روزگار آید
باغ را به بر زیبد غنچه های داودی * * * سبزه را سزاوار است لاله در کنار آید
ابر در خروش آید خون گل به جوش آید * * * با سپاه اهریمن روزِ کارزار آید
آب را به خاک افشان باغ را گلاب افشان * * * مژده ده گلستان را صبح ماندگار آید
رهبری کند خورشید کاروان گلها را * * * تا به باغ پیروزی گل به جای خار آید(79)

دولتمردان محبوب:
یاران موعود حاکمان و دولتمردان حکومت جهانی حضرت حجّت (علیه السلام) هستند؛ کارگزارانی توانا که مردم به حاکمیت آنان خرسندند.
امام صادق (علیه السلام) می فرماید:
در میان شیعیان ما در حکومت قائم (علیه السلام) افرادی هستند که ارکان و حاکمان زمین اند و به هر یک از آنها توان چهل مرد داده شود(80).
ایشان بر اریکه دل مردم جهان حکم می رانند، بدان حد که پیروی و همسویی یک ارزش همگانی شمرده خواهد شد، حتی برای طبیعت!
امام باقر (علیه السلام) چنین بیان می دارد:
هیچ چیزی در جهان باقی نمی ماند مگر آنکه مطیع و پیرو (یاران موعود) خواهد شد، حتی حیوانات زمین وپرندگان آسمان! همگان رضای ایشان را در هر امری جستجو می کنند؛ بخشی از زمین بر جای دیگرمباهات می کند و می گوید: امروز یکی از یاران قائم (علیه السلام) بر من گام نهاد و از اینجا گذشت!(81).
امام در فرازی دیگر می فرماید:
گویا یاران مهدی (علیه السلام) را می بینم که بر شرق و غرب عالم مسلّط شده اند و هیچ چیزی نیست مگر آنکه مطیع آنها می باشد(82).
امام صادق (علیه السلام) نیز از حکمرانی آنان می گوید:
آنها پرچمدارانی هستند که از جانب خدا در روی زمین بر بندگان او حکومت می کنند(83).
با توجه به گونه های مختلف اداره و سرپرستی در ساختار مدیریتی مهدی (علیه السلام)، حضور اصحاب موعود نیز بر اساس شایستگی و کارآمدی، متنوع می باشد، در روایت ذیل به یکی از مدیریتها اشاره شده است: «آنان قاضیان و حاکمان بر روی زمین اند»(84).
کاردانی و هوشیاری:
این ویژگی مهم را نخست از منظر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می نگریم: «ایشان مردانی کاردان و کارسازند»(85).
امام باقر (علیه السلام) در بیان هوشیار بودن یاران، می فرماید:
خداوند آنان را در کتاب خود، هوشیار توصیف کرده است: ﴿إنَّ فِی ذَلِک لایاتٍ لِلْمُتَوَسِّمِینَ﴾(86)،(87).
مثل درخت و سنگ
در رهگذار باد
در انتظار آمدنت
ایستاده ایم
فردا به شهر نور می آیی
از راه ستاره
از راه آفتاب
با دشمنان چو موج خروشان
با ما ولی
به مهربانی یک جویبار نرم رفتار می کنی(88).
﴿و ما ارسَلناک إلاّ رَحْمَهً لِلْعالَمین﴾ (انبیاء: 107).

5 - گام در گام گل:

«خدایا، درود فرست بر مولا و سرورم صاحب الزمان، و مرا از یاران، پیروان، مدافعان و نصرت کنندگانش قرارده، از آنان که در رکابش شربت شهادت می نوشند، باشوق و رغبت، بی هیچگونه کراهت»(89).
هادیان، همواره آرزومند همراهی آن حضرت بوده اند و همه گاه دوستان و شیفتگان را بر «گام در گام گل» نهادن توصیه فرموده اند.

مصلحت دیدِ من آنست که یاران همه کار * * * بگذارند و خم طرّه یاری گیرند
خوش گرفتند حریفان سر زلف ساقی * * * گر فلکشان بگذارد که قراری گیرند(90)

آمادگی و انتظار:
انتظار و آماده بودن نخستین شرط وفاداری است، آراستگی رفتار وپیرایش کردار و همانندسازی جلوه های زندگی با الگوهای پذیرفته شده امام، نمادهای آمادگی است.
هر یک از شما خودش را برای خروج قائم آماده کند و لو با تهیه یک تیر، که اگر خداوند این آمادگی را در نیت شما ببیند امیدوار هستم که خداوند در اجلتان مهلت دهد تاظهور او را درک کرده از اعوان و انصار آن بزرگوارباشید(91).
زیباترین اثر انتظارِ همراه با آمادگی، شکل دهی شخصیت و ساماندهی زندگی بر اساس معیارهای دینی است، در اینصورت شایسته این بشارت خواهیم بود:
خوشا به حال پیروان قائم؛ آنانکه در دوران غیبت، ظهورش را به انتظار می کشند و در عصر ظهورش درپیروی از او پای می فشارند، آنان اولیاء خداوند هستند که نه ترسی در دل و نه از چیزی واهمه دارند(92).
رسم دوستی:
دوستی مهدی موعود (علیه السلام)، همراهی و متابعت او را می طلبد تا توفیق «یار» بودن به جوان ارزانی داده شود، بنابراین با درنگ در «نشانه ها» می توان خود را محک زد، ناسره را زدود و حریم دل را برای درک قائم آذین بست و به «انتظار» موعود مهیّا شد؛ انتظاری که امام صادق (علیه السلام) چنین از آن یاد می کند:
به خدا سوگند من اگر آن روز را درک می کردم جانم را برای حضرت صاحب الامر (علیه السلام) فدا می کردم(93).
و در گفتاری دیگر می فرماید:
اگر او را درک می کردم، تمام عمرم را در خدمتگذاری او می گذراندم(94).
این کلام امیرمؤمنان علی (علیه السلام) را می توان به عنوان منشور جوان، دلیل و راهنمای راه دانست؛ چه در عصر غیبت و چه در عصر ظهور؛ امام فرمود:
از او تخلف نکن اگر او را درک کنی، از او مگذر اگر به سوی او هدایت شدی(95).

سایه حق بر سر بنده بود * * * عاقبت جوینده یابنده بود
گفت پیغمبر که چون کوبی دری * * * عاقبت زآن در برون آید سری
چون نشینی بر سر کوی کسی * * * عاقبت بینی تو هم روی کسی
جمله دانند این اگر تو نگروی * * * هرچه می کاریش روزی بِدْرَوی

کلام را با چند فراز از «دعای عهد» به پایان می بریم؛
* بارخدایا! ما را از یاوران و کمک کنندگان و مدافعان وی قرار ده؛
آنانی که:
از پی انجام مقاصدش شتافته،
اوامرش را امتثال کرده،
به حمایت او برخواسته
و به سوی اراده اش مشتاقانه سبقت می گیرند.
و در حضور حضرتش به درجه رفیع شهادت می رسند.
* پروردگارا! اگر میان من و او مرگ جدائی افکند، پس مرا از قبر برانگیز؛ در حالی که کفنم را ازار خود کرده و شمشیرم را از نیام برکشیده و لبیک گویان دعوتش را _ که اطاعتش بر تمام مردم شهر و دیار عالم لازم است _ اجابت کنم.
* ای خدا!
آن طلعت بلند بالا و چهره زیبا را به من بنما،
و او را از پرده غیبت پدیدار کن،
و بر چشمانم با نگاهی که بر او می افکنم سرمه کش.

آمین ربّ العالمین

پاورقی:

-----------------

(1) کتاب الغیبه، شیخ طوسی، ص 286.
(2) امام صادق (علیه السلام): «لان قلب الشاب ارق من قلب الشیخ». ر.ک: بحارالانوار، محمد باقر مجلسی، ج12، 280.
(3) امام علی (علیه السلام): «قلب الحدث کالارض الخالیه ما القی فیها من شی قبلته». وسائل الشیعه، ج21، ص 478؛ تحف العقول، حرانی، ص 68.
(4) امام صادق (علیه السلام):« علیک بالاحداث فانهم اسرع الی کل خیر».ر.ک: قرب الاسناد، عبدالله بن جعفر حمیری، ص 61.
(5) شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج20، ص 267.
(6) ر.ک: جوان، محمد تقی فلسفی، ج2، 248.
(7) نهج البلاغه، خطبه 37، ص 38.
(8) مثنوی معنوی، مولوی، دفتر اول.
(9) پیامبر(ص): « لم یسبقهم الاولون و لا یدرکه الاخرون». بشاره الاسلام، ص 54.
(10) سید حسن حسینی.
(11) جوان بودن یاران مهدی (علیه السلام) لطمه ای بر جایگاه پیران با ایمان نزده، بر عدم همراهی ایشان گواهی نمی دهد، زیرا بجز سیصد و سیزده یار اصلی، مؤمنان بسیاری نیز گردمهدی (علیه السلام) و فرماندهان جوانش جمع گشته، ایشان را یاری خواهند نمود.
(12) غیبت نعمانی، ص 315، اثبات الهداه، ج3، ص 517. بحارالانوار، ج52، ص 333، ینابیع الموده، ج3، ص66، الملاحم و الفتن، ص 118.
(13) «... ثم یظهره بقدرته فی صوره شاب دون اربعین سنه...». کمال الدین، 315.
(14) زکریا اخلاقی.
(15) پیامبر (ص): «و علی عده اصحاب طالوت الذین جاوزوا النهر». (یاران مهدی) به تعداد اصحاب طالوت اند که از نهر گذر کردند. بشاره الاسلام، ص 200/ و ر.ک: الحاکم، ج4، ص554، عقدالدرر، ص59.
(16) ر.ک: کمال الدین، شیخ صدوق، ص 672؛ بحارالانوار، ج51، ص56 و ج52، ص 341؛ غیبت نعمانی، ص 195 و 315؛ نورالثقلین، حویزی، ج1، ص 139؛کفایه الاثر، ص 263؛ صراط المستقیم، ج2، ص 258؛ منتخب الاثر، ص166، 468 و 476؛ معجم احادیث الامام المهدی (علیه السلام)، ج4، ص 9.
(17) الحاوی للفتاوی، سیوطی، ج2، ص 150.
(18) «عدتهم ثلاثمائه و ثلاثه عشر رجلا عده اصحاب بدر.».. الملاحم، ابن طاووس، ص 63.
(19) «لو اجتمع علی الامام عده اهل بدر ثلثمائه و بضعه عشر رجلا لوجب علیه الخروج بالسیف». معجم احادیث الامام المهدی (علیه السلام)، ج4، ص 9.
(20) ﴿وَ لَئِن أخَّرنا عنهُمُ العذابَ الی أمَّهٍ معدُودهٍ لَیَقُولُن َّ ما یحبِسُهُ﴾ (هود: 8).
(21) «الامه المعدوده أصحاب القائم الثلاثمائه و البضعه عشر». تفسیر القمی، ج1، ص 323.  بضع: از سه تا ده را گویند، که مراد از روایت فوق همان سه است.
(22) «اصحاب القائم (علیه السلام) الثّلاثمائه و البضعه عشر رجلا، هم و الله الامه المعدوده التی قال الله فی کتابه.». تفسیر العیاشی، ج2، ص 57.
(23) غیبت نعمانی، ص 307؛ الملاحم و الفتن، ابن طاووس، ص 65؛ بحارالانوار، ج60، ص 316.
(24) ر.ک: معجم احادیث الامام المهدی (علیه السلام)، ج4، ص 82.
(25) ر.ک: الارشاد، شیخ مفید، ج2، ص 383.
(26) «مع القائم صحیفه مختومه، فیها عدد من اصحابه باسمائهم و بلدانهم طبائعهم و حلاهم و کناهم.».. بشاره الاسلام، ص9.
(27) حافظ شیرازی.
(28) بحارالانوار، ج52، ص 333.
(29) بحارالانوار، ج52.
(30) امام باقر:«بینا شباب الشیعه علی ظهور منازلهم نیام اذ توافوا الی صاحبهم فی لیله واحده علی غیر میعاد، فیصبحون بمکه یجتمعون قزعا کقزع الخزیف من القبایل». بحار الانوار، ج52، ص 370، غیبت نعمانی، ص 170.
(31) «اذا اذن الامام دعا الله باسمه (ای باسم الله الاعظم) فاتیحت له صحابته و هم اصحاب الالویه: فمنهم من یفتقد عن فراشه لیلا فیصبح فی مکه و منهم من یری یسیر فی السحاب نهارا». بحارالانوار، ج52، ص 286.
(32) «انهم لمفتقدون عن فراشهم لیلا فیصبحون بمکه و بعضهم یسیر فی السحاب نهارا»، غیبت نعمانی، ص 168.
(33) «و ذلک و الله ان لو قد قام قائمنا یجمع الله الیه شیعتنا من جمیع البلدان». مجمع البیان، ج1، ص 231.
(34) بشاره الاسلام، ص 210.
(35) حافظ شیرازی.
(36) امام صادق (علیه السلام): «سیاتی من مسجدکم هذا یعنی مکه ثلثمائه و ثلث (ثلاثه) عشر رجلا، یعلم اهل مکه انه لم یلدهم آبائهم و لا اجدادهم.». بصائر الدرجات، ص 311.
(37) امام باقر (علیه السلام): «..فیکون اول خلق الله یبایعه جبرئیل، و یبایعه الثلثمائه و البضعه العشر رجلا». تفسیرالعیاشی، ج2، ص 56
(38) «یبایع القائم بین الرکن و المقام ثلاثمائه و نیف.».. منتخب الاثر، ص 468، بحار الانوار، ج52، ص 334.
(39) «و یجیء والله ثلثمائه و بضعه عشر رجلا فیهم خمسون امرأه». العیاشی، ج1، ص64.
(40) «یکنّ مع القائم ثلاث عشره امراه.. یداوین الجرحی، و یقُمن علی المرضی کما کان مع رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)». آنگاه امام به درخواست سؤال کننده، نام نه نفر از ایشان را بیان داشت: قنواء بنت رشید، ام ایمن، حبابه والبیه، سمیّه (مادر عمار یاسر)، زبیده، ام خالد احمسیه، ام سعید حنفیه، صبانه ماشطه، ام خالد جُهنیّه. اثبات الهداه، ج3، ص 575.
(41) تهذیب الاحکام، شیخ طوسی، ج7، ص 405.
(42) امام باقر (علیه السلام): «اصحاب القائم ثلاثمائه وثلاثه عشر رجلا، اولاد العجم.».. بحارالانوار، ج52، ص 369. امام صادق (علیه السلام): «فانّ لهم خبر سوء، اما انه لایخرج مع القائم منهم احد»؛ برای آنها(اعراب) خبر بدی هست، مگر نه اینست که حتی یک نفر هم از آنها با قائم خارج نمی شود. بحارالانوار، ج52، ص333.
(43) فرازی از دعای ندبه.
(44) فرازی از زیارت عاشوراء.
(45) امام علی (علیه السلام): «.. الا بابی و امی من عده(قلیله)، اسماوهم فی السماء معروفه و فی الارض مجهوله». ینابیع الموده، ص 512.
(46) عزیزالله خدامی.
(47) ینابیع الموده، ص 449.
(48) «کان قلوبهم القنادیل». بحارالانوار، ج52، 308.
(49) «یسبحون علی خیولهم». بحارالانوار، ج52، 308.
(50) «رجال کان قلوبهم زبر الحدید، لایشوبها شک فی ذات الله.. لاینامون اللیل، لهم دوی فی صلاتهم کدوی النحل.. کالمصابیح، کان قلوبهم القنادیل وهم من خشیه الله مشفقون، یدعون بالشهاده و یتمنون ان یقتلوا فی سبیل الله». بحارالانوار، ج52، ص 308.
(51) «حتی اذا صعد النجف، قال لاصحابه: تعبدوا هذه، فیبیتون بین راکع و ساجد، یتضرعون الی الله حتی اذا اصبح». بحارالانوار، ج53، ص 7.
(52) بحارالانوار، ج52، ص 35.
(53) «و یُرمی بالتّفسیر فی مسامعهم. و یُغبقُون کأس الحکمه بعد الصّبوح». نهج البلاغه، خطبه 150، ص 146.
(54) قاسم رسا.
(55) «هم اطوع من الامه لسیدها». بحارالانوار، ج52، ص 308.
(56) «کدادون مجدون فی طاعته». عیون اخبار الرضا (علیه السلام)، ج1، ص63.
(57) «کان علی خیولهم العقبان، یتمسحون بسرج الامام یطلبون بذلک البرکه و یحفون به و یقونه بانفسهم فی الحروب و یکفونه ما یرید منهم». بحارالانوار، ج52، ص 308.
(58) «یحفون به یقونه بانفسهم فی الحرب». بحارالانوار، ج52، ص 308.
(59) محمود شاهرخی.
(60) «..هم کرارون مجدون فی طاعه الله». بشاره الاسلام، ص9.
(61) بحار الانوار، ج52، ص 35.
(62) شرح نهج البلاغه، ج9، ص 130.
(63) کمال الدین، ج2، ص 673.
(64) دلائل الامامه، ص 320.
(65) «هم من خیر فوارس علی ظهر الارض».ر.ک: الزام الناصب .
(66) «..فاذا قام قائمنا و ظهر مهدینا کان الرجل أجرأ من لیث». حلیه الاولیاء، ج3، ص 184.
(67) بشاره الاسلام، ص 224.
(68) بحارالانوار، ج52، ص 308.
(69) بحارالانوار، ج51، ص 57.
(70) «من ادرک القائم اهل بیتی، من ذی عاهه بریء و من ذی ضعف قوی». بشاره الاسلام، ص 243.
(71) بحار الانوار، ج52، ص 35.
(72) «اذا قام القائم جاءت المزامله و یأتی الرجل الی کیس اخیه فیأخذ حاجته لایمنعه». بحارالانوار، ج52، ص 372.
(73) «یؤلف الله قلوبهم». بشاره الاسلام، ص 54
(74) «کانی انظر الیهم و الزی واحد و القد واحد و الجمال واحد و اللباس واحد». ملاحم، ص 148.
(75) بحار الانوار، ج52، ص 35.
(76) سلمان هراتی.
(77) امام باقر (علیه السلام): «یفتح الله لهم مشارق الارض و مغاربها». منتخب الاثر، ص 455.
(78) مراه العقول، مجلسی، ج3 ص 21.
(79) سیمین دخت وحیدی.
(80) «یکونُ من شیعَتِنا فی دَولَه القائمِ سَنَامُ الأرضِ و حُکامُهَا یُعطَی کلّ رَجُل منهُم قوه أربعینَ رَجُلا». اختصاص، ص8.
(81) «..فلیس من شیء الا و هو مطیع لهم، حتی سباع الارض، و سباع الطیر، یطلب رضاهم فی کل شیء حتی تفخر الارض علی الارض و تقول: مرّ بی الیوم رجل من اصحاب القائم (علیه السلام)». کمال الدین، ج2، ص 673، حلیه الابرار، ج، 685.
(82) «کأنّی بأصحابِ القائم (علیه السلام) و قد أحاطُوا بما بینَ الخافِقَین فلیس من شیء الا وَ هُو مُطیع لَهُم». کمال الدین، ص 673.
(83) «هم اصحاب الالویه و هم حکام الله علی خلقه». کمال الدین، ج2، ص 673.
(84) «هم القضاه و الحکام علی الناس». الزام الناصب، ص 199.
(85) «..و رجال مسومه». بحارالانوار، ج52، ص 310.
(86) سوره حجر، آیه 75؛ به یقین در این (سرگذشت) برای هوشیاران عبرتهاست.
(87) «فقد وصفهم الله بالتوسم فی کتابه: ان فی ذلک لایات للمتوسمین». اثبات الهداه، ج3، ص 585.
(88) سلمان هراتی.
(89) «فصلّ علی مولای و سیّدی صاحِبِ الزّمان وَاجعَلنی من اَنصاره وَ اَشیاعه و الذّابّین عنه واجعلنی منَ المُستشهدین بین یدیه طائعا غیر مُکرهٍ». مفاتیح الجنان.
(90) حافظ شیرازی.
(91) امام صادق (علیه السلام): «لیُعدن أحدکم لخروج القائم و لو سهما، فان الله تعالی اذا علم ذلک من نیته رجوت لأن یُنسیء فی عمره حتّی یدرکه (فیکون من اعوانه و أنصاره). بحارالانوار، ج52، ص 366.
(92) امام صادق (علیه السلام): «طوبی لشیعه قائمنا المنتظرین لظهوره فی غیبته و المطیعین له فی ظهوره، اولئک اولیاء الله الذین لا خوف علیهم و لا هم یحزنون». نورالثقلین، ج1، ص 781.
(93) «اما انی لو ادرکت ذلک لاستبقیت نفسی لصاحب هذا الامر». غیبت النعمانی، ص 145.
(94) امام صادق (علیه السلام):«لو ادرکته لخدمته ایام حیاتی». بحارالانوار، ج51، ص 148.
(95) «لاتنثن عنه اذا وفّقت له و لاتجیزنّ عنه اذا هدیت الیه». بحارالانوار، ج51، ص 212.