ابعاد رشد در مدينه فاضله مهدوى از ديدگاه آيت الله جوادى آملى
چكيده
در آموزه هاى اسلام وآراى مسلمانان، مباحث متعددى در ارتباط با نظام اسلامى مطلوب يا همان مدينه فاضله وجود دارد كه در اين راستا مى توان ابعاد پيشرفت نظام اسلامى ايران با چشم انداز الگوى مدينه فاضله مهدوى را بررسى كرد. آيت الله جوادى آملى، پيشرفت نظام اسلامى را مبتنى بر نقش محورى رهبر آن مى داند كه در عصر غيبت، ولايت فقيه ودر عصر ظهور، امامت انسان كامل يعنى حضرت ولى عصر عجل الله تعالى فرجه الشريف به آن مشروعيت مى بخشد. همچنين نقش مديران وشاخصه هاى مديريتى آن ها در رسيدن به رشد وپيشرفت كشور با توجه به الگوى مدينه فاضله مهم است. از نظر آيت الله جوادى آملى، اسلام در حوزه هاى فرهنگى، اقتصادى وحقوقى، داراى آموزه هاى روشنگرانه وسازنده اى براى تكامل وپيشرفت نظام اسلامى به واسطه الگوى مدينه فاضله است.
مقدمه
آيت الله جوادى آملى، مفسر قرآن واز نظريه پردازان مبحث حكومت دينى ولوازم آن از منظر اسلام است. وى، پيشرفت ولوازم آن را از شؤون جامعه انسانى مى داند، شؤونى كه در دين، بدون حكم نيستند.در اين پژوهش، سعى شده است با بررسى ديدگاه اين بزرگوار دربارة رشد وپيشرفت وابعاد آن كه عمدتاً با استناد به منابع اسلامى است، اين سؤال بررسى شود كه: (آيا رشد وپيشرفت درالگوى مدينه فاضله اسلامى، مفهوم وجايگاهى دارد يا نه؟) اگر جواب مثبت است، چگونه ودر چه محورهايى قابل طرح است؟ در پاسخ به اين سؤال، فرض كرديم با توجه به ديدگاه آيت الله جوادى آملى، در مدينه فاضله اسلامى، مفهوم رشد وپيشرفت، جايگاه معينى دارد ودر شاخصه هاى فرهنگى، حقوقى وصنعتى مدينه فاضله، مى توان ويژگى ها وابعاد آن را بررسى كرد.
از نظر آيت الله جوادى آملى پيشرفت يا توسعه (فرايندى است كه متضمن رشد مداوم در ابزار وروابط مادى ومعنوى وبنيان هاى اقتصادى ـ اجتماعى مى باشد وانسان در اين جريان مى تواند به كمال برسد) (جوادى آملى، ۱۳۸۰: ص ۲۱۳)؛ پس رشد در آموزه هاى اسلامى، جريانى پويا ومداوم وهمه جانبه با هدف به كمال رسيدن انسان است.
برخى با انحراف از مسير صحيح رشد، همّ وغمشان در پيشرفت وتوسعه، رشد مالى به منظور رفاه طلبى، رشد مصرفى، رشد وتوسعه شخصى به معناى زراندوزى بيشتر وبخل و… است؛ لذا رشد سرمايه دارى اگر به منظور جمع مال ورفاه وراحت طلبى وفخرفروشى است، در اين رده جاى مى گيرد: (كسانى كه فقط به فكر توسعه شخصى اند، مسرفين، مترفين، مرفهين افرادى هستند كه چون چهارپايان مى خورند) (همان: ص۲۱۹). اين گونه رفتارها به نام رشد وپيشرفت، مطرود است. زمانى هم انسان براى رفع نياز خود وجامعه تلاش مى كند؛ ولى چون به منظور افزايش ثروت، حب مال وتكاثر نيست، اين رشد، معناى كوثر مى گيرد ومقبول است؛ براى نمونه: (توسعه اقتصادى به معناى افزايش سرمايه، بر اساس خودمحورى وتكاثر، مذموم وراه شيطان است؛ اما توسعه اقتصادى وداشتن كارخانجات ومزرعه وامكانات مادى به منظور رفع نياز نيازمندان، محبوب ومطلوب دين است) (همان: ص ۲۲۳). اهداف حقيقى ونحوه استفاده از اين مواهب است كه تمايز بين اين دو مطلب (كوثر وتكاثر) را سبب مى شود.
امامت ورهبرى در مدينه فاضله
از نظر آيت الله جوادى آملى، انگيزه نهايى بعثت پيامبران، پيروزى دين خدا بر همة مكتب هاى باطل ومنسوخ است: (ليظهره على الدين كله ولوكره المشركون) (توبه: ۳۳ وصف: ۹)، ومهم ترين عامل تحقق چنين حكومتى نيز رهبرى انسان هاى كامل معصوم ـ به ويژه وجود مبارك حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف ـ است (جوادى آملى، ۱۳۸۷: ص ۹۴).
آيت ا… جوادى آملى در توصيف اين انسان كامل كه خليفه خداوند در زمين است (اشاره به سوره بقره:۳۰)، مى فرمايد:
وجودى عنصرى دارد كه در عالم طبيعت است وجامعه در خدمت اويند ووجودى مثالى دارد كه ملكوتيان در مشهد ومحضر اويند ووجودى جبروتى دارد كه عقول عاليه در خدمت اويند ويك وجود خلافت مطلق دارد كه در مشهد ومحضر مستخلف عنه خود، از همه مستور وغايب است (جوادى آملى، ۱۳۸۷: ص۱۱۰).
اين انسان كامل كه رهبرى مدينه فاضله مهدوى را دارد يعنى حضرت ولى عصر عجل الله تعالى فرجه الشريف، داراى دو ويژگى محورى است: ۱. بعد علمى كه راى وبر قرآن عرضه مى شود. ۲. بعد عملى كه هواى نفس و… را تابع هدايت قرار مى دهد. (همان: ص۱۱۱و۱۱۲). رهبر با دو رسالت عمده ومحورى، مدينه فاضله را تشكيل داده وپيشرفت وتكامل آن را مديريت مى كند: يكى رسالت حراست از وحى واقامه معارف آن وديگرى رسالت حراست از سلامت عقل وبصيرت بشريت (رك: همان: ص۲۵۱ ـ ۲۵۳). وى از اين دو مأموريت با عنوان نخستين سر فصل هاى حكومت حق مهدوى ومبناى هندسه دولت كريمه ياد مى كند (همان: ص۲۵۴).
از سوى ديگر، الگوى نظام اسلامى ايران در عصر غيبت، مدينه فاضله مهدوى است ودر اين راستا، سلسله رهبرى اسلام، اين گونه تبيين مى شود:
واجبات ومحرمات مقطعى در زمان رسول الله، به دست خود حضرتش بوده است ودر زمان معصومين عليهم السلام به دست تواناى آن ها ودر زمان غيبت، به دست كسى كه نايب ائمه معصومين هستند، خواهد بود (جوادى آملى، ۱۳۶۳: ص۹۴).
اين انقلاب اسلامى ايران، از جهات متعددى آينه انقلا ب عظيم مهدوى مى باشد:
۱. اين انقلاب ها هر دو نقطه عطف تاريخ مى باشند كه به تغيير كل جهان ونظام طاغوتى آن، منجر مى شوند.
۲. در هر دو اين انقلاب ها قلب هاى انسان ها دگرگون مى شود. اين تحول قلوب، بر اساس كريمة (يهدون بامرنا (انبيا: ۷۳)) در جهت هدايت انسان ها است (جوادى آملى، ۱۳۸۷، ص ۱۵۹و۱۶۰).
در نظام اسلامى عصر غيبت نيز رهبرى، نقش اساسى را ايفا مى كند واعتبار ومشروعيت همه ساختار واركان نظام به واست. آيت الله جوادى آملى درمفهوم وضرورت اين مطلب، معتقد است:
آن كه منوب عنه را نشناخت، به شناخت نايب راه نمى يابد. امام معصوم، نايب رسول اكرم است وولايت فقيه، عهده دار نيابت عام امام معصوم؛ پس آن كه وحى ونبوت را نشناخت، امام شناس نمى شود وآن كه امام شناس نشد، نيابت عام وولايت فقيه را نخواهد شناخت وشخص فقيه نيز تابع فقاهت خواهد بود (همان: ص۱۵۲).
از نظر وى:
فقيه جامع شرايط در زمينه هاى مختلف اجتماعى ـ چه در امور فرهنگى نظير تعليم وتربيت وتنظيم نظام آموزشى صالح، چه در امور اقتصادى مانند منابع طبيعى، جنگل ها، معادن ودرياها و… چه در امور سياسى داخلى وخارجى مانند روابط بين الملل ودر زمينه هاى نظامى همانند دفاع در برابر مهاجمان وتجهيز نيروهاى رزمى ودر ساير امور لازم ـ به تطبيق قوانين اسلام واجراى آن مبادرت مى ورزد (جوادى آملى، ۱۳۷۸: ص ۲۴۴-۲۴۲).
در همين راستا، ويژگى هاى اين دو نظام اسلامى در عصر ظهور وغيبت نيز با تفاوت درجات وتوجه به اختصاصات آن ها در مسير هم مى باشد ونظام مبتنى بر ولايت عام امام عصر عجل الله تعالى فرجه الشريف چشم انداز نظام ومدينه فاضله مهدوى را در پيشرفت وتكامل وزمينه سازى ظهور، در نظر دارد:
برخى از افراد در انقلاب وتحول عميق عصر مهدويت كه با محدودى از شاگردان وسربازان ويژه آن حضرت آغاز مى گردد وسر انجام به تغيير نظام حاكم بر پهنه زمين خواهد انجاميد، تشكيك روا مى دارند وچنين تحول عظيمى را كه به يارى گروهى به ظاهر اندك انجام مى شود، بعيد مى دانند (جوادى آملى، ۱۳۸۷: ص۵۸).
۲. ويژگيهاى مديران مدينه فاضله
ابعاد رشد در نظام اسلامى را مى توان از زاويه تأثير شاخصه هاى شخصيتى مديران ونيز نوع مديريت آن ها در نظام اسلامى بررسى كرد. اين بخش، به ابعاد انسانى وفردى مدير يا كارگزار مى پردازد. چه شاخصه هايى براى يك فرد يا كارگزار سياسى لازم است تا ورا در مديريت ورهبرى وسازماندهى رشد نظام هدايت كند؟ اين شاخصه، در سطوح مختلف كارگزاران ومديران اجرايى وتصميم گيرى به طور كامل وجود خواهد داشت وهر چه مسؤوليت، بالاتر رود، عمق وتأكيد وضرورت آن شاخصه ها بيشتر نمود مى يابد؛ اما وجود آن براى همه كارگزاران نظام اسلامى لازم است:
تخصص وتعهد: اين ويژگى، در رشد كمى وكيفى امور مؤثر است وفردى كه تخصص وتعهد دارد، از انضباط ووجدان كارى برخوردار است. از طرفى جامعه اى كه كار را به كاردان نمى سپارد، همواره سير نزولى خود را طى مى كند، نه سير پيشرفت وتوسعه. واز سوى ديگر، تعهد در كار موجب مى شود كه شخص، متوجه نياز جامعه باشد واز شغل هاى كاذبى كه در عينِ داشتن درآمدهاى كلان شخصى، به پيكر اقتصادى جامعه خسارت وارد مى كند، بپرهيزد. چه در بخش خصوصى وچه عمومى، مديريت وسياست هاى نظام، بايد با تعهد وتخصص سياستگزار گره بخورد، تا پيشرفت به جاى خسارت باشد.
اتقان در مسؤوليت: انجام هر مسؤوليتى بدون در نظر گرفتن ضوابط، جوانب وپيامدهاى آن، نافرجام وبى حاصل است. به طور عموم در اسلام از كم كارى، خيانت وتزوير در كار، نيرنگ وپنهان كردن حقيقت به شدت نكوهش شده است (جوادى آملى، ۱۳۸۰: ص ۱۶۳-۱۵۷).
پايدارى در مسؤوليت: شخص با استقامت، سختى هاى موقت ومحروميت هاى مقطعى را ناديده مى گيرد وبراى رسيدن به هدف، همه جانبه مى كوشد. از قرآن كريم (اعراف: ۸۵) استفاده مى شود كه استقامت، موجب تقويت وآرامش دل ووسعت رزق است.
اخلاص در كار: اخلاص، ضمن تقويت جنبة عبادى مسؤوليت، به آن، رنگ تقدس مى بخشد وبه منزله زينت وزيور عمل است.
انتخاب مسؤوليتى مناسب: اسلام، برخى شغل ها را واجب، بعضى را حرام، بخشى را مستحب وبرخى را مكروه مى داند. خداوند متعال، كارهاى شكوهمند وعالى را دوست دارد وكارهاى پست را خوش ندارد.
اعمال تخصص در طليعه كار: ممكن است فرد متخصص، مسؤوليتى بپذيرد؛ ولى در برخى بخش ها، از توجه به تخصص خودش غفلت كند. لازم است هر كارى از ورودى، نقشه، معيار، الگو واندازه بگذرد، تا به وسيلة تخصص، از افزايش بى جا يا كاهش بى مورد جلوگيرى شود. امام على عليه السلام فرمود: (نخست اندازه بگير، آن گاه برش بده. ابتدا بينديش، سپس بگو. اول روشن وآگاه شو، آن گاه كار كن) (آمدى، بى تا: ج۴، ص۵۶).
اين جا دو نكته به دست مى آيد: ۱. تلاش در توليد وكوشش در عرضه كالاهاى مورد نياز جامعه، نه تلاش در مصرف؛ ۲. قناعت در مصرف، نه قناعت در توليد، وعكس آن، يعنى تلاش در مصرف وقناعت در توليد، پسنديده نيست.
خلاقيت در كار ومسؤوليت: اصل كار ومسؤوليت، به منزله دميدن روح هنر در كالبد طبيعت است، تا صنايع آدميان، تبلورى از حيات هنر وتجلى زنده بودن وزنده شدن باشد.
دلپذير بودن مسؤوليت: اصل هر چيز را روح ملكوتى آن تشكيل مى دهد؛ لذا براى آن كه كار ومسؤوليت كارگزاران، صبغه ملكوتى پيدا كند، لازم است دلپذير ودلاويز بودن در ضمن آن مسؤوليت، ظهور يابد.
كار ومسؤوليت هدفمند: كار وشغلى به صورت هنر مدرن متبلور مى شود كه از بدعت، سهل انگارى، سست رفتارى وبى رونق بودن رهايى يابد وبه سنت نوآورى بودن برسند. در اين راستا بايد: ۱. كار ومسؤوليت براى هدف برين باشد. ۲. هدف، معقول ومقبول جامعه انسانى باشد. ۳. كارهاى متنوع همانند اعضاى يك پيكر زنده بالنده، مكمل هم باشند. ۴. فرهنگ كار، جنبه دينى ومدنى خود را تفسير وكارهاى گوناگون نسبت به يك ديگر تبلور دهد، تا مكمل هم باشند وتمام نيازهاى صادق جامعه بشرى را به بهترين وضع برطرف كنند (همان).
ويژگى هاى متوليان امور توسعه در نظام اسلامى وساختار فكرى ورفتارى آن ها، در تصميم گيرى، اجرا وتكامل نظام، نقش اساسى دارد كه توجه به نهادينه كردن آن، ضرورى است.
در مجموع، شاخصه هاى فردى (جامعه يا مسؤولان) در مدينه فاضله يا الگوى نظام اسلامى عبارتند از:
۱. تخصص وتعهد، ۲. اتقان وپايدارى در مسؤوليت، ۳. اخلاص در كار، ۴. تناسب فرد با مسؤوليت، ۵. خلاقيت، ۶. نظم ومحاسبه گرى، ۷. اصلاح وتحول به منظور پيشرفت، ۸. هدفمند بودن.
آيت الله جوادى آملى در شرح ابعاد رشد در مدينه فاضله، موارد متعددى را بر اى تحقق آن در مدينه فاضله ونظام اسلام قابل ذكر مى داند. چهار بعد اصلى كه لازمه رشد نظام اسلامى هستند، عبارتند از: ۱. رشد فرهنگى، ۲. رشد اقتصادى، ۳. رشد در فرايند صحيح صنعتى، ۴. رشد حقوقى (داخلى وبين المللى).
در مباحث بعد به بيان ديدگاه اين عالم محترم وتبيين آن در اين موارد مى پردازيم.
۳. بررسى شاخصه هاى رشد فرهنگى در مدينه فاضله
در تعريفى فرهنگ، (شامل آداب ورسوم، اطلاعات، تخصص ها، علم وهنر، زندگى خانوادگى ومذهب مى باشد) (راد، ۱۳۸۲: ص ۲۹).
رشد فرهنگى، در واقع پيشرفت ضابطه مند فرهنگ، يعنى آداب ورسوم، پيشرفت اطلاعاتى، رشد تخصص ها، پيشرفت علم وهنر وتوسعه زندگى خانوادگى ونقش مذهب را شامل مى شود.
از نظر آيت الله جوادى، زمامدار حكومت اسلامى درباره تأمين وتوسعه علمى وفن آورى مسؤول است: (هو الذى بعث فى الأميين رسولا منهم يتلوا عليهم آياته ويزكيهم ويعلمهم الكتاب والحكمة وإن كانوا من قبل لفى ضلال مبين) (جمعه: ۲).
در موضوع فرهنگ، دو نكته مهم مد نظر وى عبارتند از: ۱. رشد علمى وبه دنبال آن، رفع جهالت. ۲. رشد اخلاقى وتزكيه نفس كه به رفع ضلالت وگمراهى منجر مى شود. اين جا رشد علوم را مى توان به معناى جامع آن در نظر گرفت:
رشد علوم تجربى: اسلام با ترغيب به علوم تجربى ورياضى و… هم به ترتيب منطقى مباحث آن پرداخته وهم از اكتفاى به آن ها واعتزاز به داشتن آن ها واعمال نابجاى آن ها ترهيب نموده است. آيت الله جوادى اصل تحريص اسلام به فراگيرى اين گونه از علوم را (به لحاظ روشنى) نيازمند به طرح نمى دانند ؛ ولى بيان منطقى مسائل اين علوم به اين است كه سبك متداول تبيين آن ها به شرح سير افقى اشيا وتفسير غرضى اسرار طبيعى ورياضى است (جوادى آملى، ۱۳۸۰: ص ۱۸۳).
وى تبيين وشناخت رشد يافته علوم را با مثالى اين گونه مطرح مى كند:
مثلاً فلان موجود زمينى يا سپهرى در گذشته دور چنين بوده است وهم اكنون نيز چنين است وپيش بينى مى شود در آينده به فلان صورت در آيد. در اين تفسير، فقط به نظام داخلى امور طبيعى ورياضى پرداخته مى شود؛ لكن اسلام به غير از اشاره كوتاه موضوعى به كيفيت ساختار درونى آن ها به تبيين نظام فاعلى ونظام غايى آن ها نيز همت مى گمارد وبا رمز گوياى (هو الأول والآخر) به مبدأ پيدايش اسرار جهان مى پردازد وبه مبدأ غايى وهدف آن، كاملاً عنايت مى كند وعلم تجربى ومانند آن را تفسير صحيح كتاب تكوينى خداى سبحان دانسته وغفلت از آن را مايه ابتر بودن علوم مى داند (همان: ص ۱۸۳ـ ۱۸۶).
تأكيد زياد اين عالم بزرگوار به اين كه نقش نظام فاعلى ونظام غايى اگر در علوم تجربى غافل بماند، در واقع، علم ناقص است واشاره وى به ابتر بودن آن، چيزى شبيه به عقب افتادگى علمى صاحبان چنين علوم واطلاعاتى مى باشد؛ لذا عقب ماندگى يا پيشرفت علمى از نظر وى، علاوه بر مسأله كمى علوم تجربى با تبيين وفهم آن علوم هم به گونه اى كه ذكر شد، مرتبط است واين، شامل تمام علوم تجربى مى شود.(۱)
رشد علوم عقلى: در اين راستا نيز (تأملات عقلى بشر به تنهايى عقب ماندگى آن است وبايستى در كنار آن ها، متوجه ارسال انبيا وانزال وحى بود) (همان، ص ۱۸۶). در نتيجه، رشد عقلى زمانى در مسير صحيح وتشخيص درست است كه در كنار عقل، نسبت به كتاب وسنت، متوجه ومتذكر باشد.
علم شهودى: از نظر آيت الله جوادى آملى، علم شهودى، همان تزكيه است واين دو جداى از هم نيستند:
… برخى بايد به زحمت، تعليم خود را به تزكيه مرتبط كنند؛ يعنى بگويند: (خدا، قيامت وحسابى هست؛ لذا من بايد پرهيز كنم)؛ ولى اگر كسى به علم شهودى رسيد، علم وهمان تزكيه است وتزكيه وهمان تعليم. چنين علمى مطلوب بوده ومقدور وارثان انبيا واولياى الهى مى باشد (جوادى آملى، ۱۳۸۴: ص ۱۶۶).
در ارزش وجايگاه پيشرفت علمى ونقش كارگزاران آن، به نظر وى:
هر دانشمندى كه با دانش وتحقيق خود در رفع مشكل علمى جامعه مى كوشد، يا پزشكى كه بيماران را مداوا مى كند، يا مهندسى كه طرح فنى مى ريزد، يا دانش پژوهى كه در راه دانش رنج مى برد، هر كدام از اين كوشش هاى علمى وپژوهش هاى تحقيقى، مصداق بارزى از مصاديق كارند؛ اما ارزش آن ها يكسان نيست (جوادى آملى، ۱۳۸۰: ص ۱۵۴).
از طرفى نوع كاربرد علوم پيشرفته نيز مهم است؛ چرا كه بايد منجر به (پرهيز از تباهى محيط زيست وعدم محروم كردن ديگران از حقوق خداداد شود) (همان).
هماهنگى علم وتزكيه ونقش آن در پيشرفت
معيار ديگرى كه وى در رشد فرهنگى تأكيد دارد، بحث تزكيه است كه راه رهايى از ضلالت مى باشد. در فرهنگ جامعه ونظام اسلامى، انحرافات عملى واخلاقى، راهكارى براى درمان دارد وآن، رشد وترويج تهذيب روحى انسان هاى آن است. به تبع آن، فرهنگى كه از انحرافات رفتارى واخلاقى در هر بعدى از زندگى فردى واجتماعى به وسيله رشد ونهادينه كردن علم توأم با تزكيه، پيشگيرى مى كند، شاخصه فرهنگ مدينه فاضله والگوى توسعه فرهنگى در نظام اسلامى است:
گاهى انسان عالم است ومواظب است كه به علم خود عمل كند. وهميشه بايد اهل محاسبه باشد، تا علم خود را به عمل برساند؛ اما يك وقت وعلمى دارد كه با تزكيه است؛ يعنى دو لفظ ودو مفهوم است ويك مصداق. اين علم، رنجى ندارد. البته رسيدن به اين جا سخت است؛ ولى از اين پس، به آسانى كار خير را انجام مى دهد (جوادى آملى، ۱۳۸۴: ص ۱۶۵).
توجه به هماهنگى علم وتزكيه در رشد فرهنگى جامعه اسلامى، مبحثى فراتر از همراهى علم وتزكيه است كه در نظام اسلامى رشد يافته مورد توجه قرار مى گيرد.
شايد اين مطلب را بتوان در چيزى كه بسيار مورد تأكيد ايشان واز اهداف اصلى حكومت اسلامى است نيز بررسى كرد كه آن، راهنمايى انسان به سوى (خليفة الله) شدن است:
خليفة الله، همان انسان كامل است كه از گزند هر گونه زوال، مصون است. اهميت پرورش روحى به گونه اى است كه مدينه فاضله، به مثابه جسم است وخليفة الله به مثابه روح آن ومدينه فاضله را انسان كامل تأسيس مى كند (همان: ص ۳۳۶).
از طرفى وى، اين گونه رشد فرهنگى را بر اساس حركت فردى واجتماعى انسان ها با مديريت ورهبرى نظام اسلامى اصلى دانسته است كه نورانى شدن جامعه انسانى را در پى دارد:
هدف حكومت الهى، نورانى نمودن جامعه انسانى است. انسان نورانى، از گزند تيرگى هوى وآسيب تاريكى هوس مصون بوده واز دسيسه وسوسه وپند ومغالطه محفوظ خواهد بود (همان).
مفهوم نورانى كردن چيست؟ از نظر آيت الله جوادى (مردم نورانى، مردمى هستند كه حق را بدانند وطبق دانسته وعلم خويش - يعنى حق - عمل كنند…) (جوادى آملى، ۱۳۷۴: ص ۳۶۴). نكته مهمى كه اين جا مطرح ميشود، مسأله پيروى از حق است كه بى توجهى به آن، سد راه علم وسبب زوال حق است:
عدم پيروى از حق، انسان را دچار مشكلات فراوان علمى وعملى ومايه عبرت ديگران مى كند وحق، همان است كه از سوى خداى سبحان آمده است: (الحق من ربك فلا تكن من الممترين) (آل عمران: ۶۰)و سر پيچى از آن، مانع كمال عقل است؛ بلكه سبب نقض وزوال آن مى گردد (جوادى آملى، ۱۳۸۴: ص۱۲۲).
ارتباط دقيق بين حق ومفهوم آن ودر اين راستا سنجش ميزان صحت وسقم عقل انسان وجامعه، ما را ناگزير مى كند كه در مفهوم نقص وكمال عقل وحقانيت ـ به خصوص در آنچه در علوم آكادميك طرح شده است ـ به طور دقيق تر مرورى بنماييم، تا به تمايزات عقلانيت وحقانيت در انديشه فاضله اسلام كه بر محوريت فرمان خدا است با ديگر مكاتب بشرى واقف شويم. از نظر آيت الله جوادى آملى: (تجلى گاه اهداف نهايى (نورانى كردن) واهداف ميانى (عدالت در جامعه) مدينه فاضله اى است كه افراد جامعه به يمن تمسك به دين، آن را ايجاد كرده واز وجودش بهره مى برند). (جوادى آملى، ۱۳۸۱: ص۲۶).
در نتيجه تلاش براى رسيدن به اين اهداف فاضله، قسمت عمدة برنامه ريزى مرتبط با رشد فرهنگى نظامى اسلامى را به خود اختصاص مى دهد. آثار ونمود تلاش در جهت توسعه علم، رهايى از جهل، رشد تزكيه ورهايى از ضلالت را مى توان در ابعاد مختلف فرهنگى در آداب ورسوم، تخصص ها، هنر، زندگى خانوادگى، مذهب و… بررسى كرد. اين شؤون مختلف فرهنگى، در اثر پيشرفت ونهادينه شدن دو اصل محورى مذكور در حوزه فرهنگ براى تعالى وسعادت انسان ها تثبيت، تصحيح يا تكميل خواهند شد.
در باب سياست گزارى فرهنگى در مدينه فاضله مى توان موارد زير را جمع بندى كرد:
الف. رشد علمى:
۱. پيشرفت علوم تجربى كه با تفسير نظام فاعلى وغايى همراه باشد.
۲. رشد علوم عقلى كه همراه كتاب وسنت باشد.
۳. در مدينه فاضله، علم مطلوب ورشد يافته، با تزكيه هماهنگ است.
ب. رشد بعد روحى واخلاقى جامعه:
۱. اهميت رشد فضايل اخلاقى در مدينه فاضله --------- هدف مدينه فاضله
۲. تشخيص حق از باطل وعمل به حق در مدينه فاضله --------- هدف مدينه فاضله
۴. بررسى شاخصه هاى رشد اقتصادى در مدينه فاضله
جامعه اسلامى كه الگوى مدينه فاضله را دارد، از لحاظ سياست گزارى هاى اقتصادى نيز بايد به سوى رشد وپيشرفت حركت كند. از نظر آيت الله جوادى آملى: توسعه اقتصادى، به وضعيتى از اقتصاد اطلاق مى شود كه امكانات مادى براى رشد وتعالى انسان فراهم آمده است. طبيعى است كه اين وضعيت، به معناى دسترسى بيشتر انسان به كالا وخدمات براى به كارگيرى آن ها در جهت رشد وتعالى نوع بشر، مستلزم توليد بيشتر است وتوليد بيشتر، درك واستفاده از روش هاى علمى وفنى وبهره مندى از فناورى است. اسلام، به عنوان دين همه جانبه در رابطه با توسعه اقتصادى حقايقى را بيان كرده كه دولت اسلامى بايد در جهت رساندن جامعه به توسعه اقتصادى برنامه ريزى داشته باشند واز طريق كار وكوشش وتلاش وفعاليت، در اين راستا گام بردارند (جوادى آملى، ۱۳۸۰: ص ۲۱۳).
درباره نكاتى كه آيت الله جوادى مطرح فرمود، امورى قابل توجه است:
۱. اقتصاد يا عمل اقتصادى (عملى است كه در آن، عامل منحصراً به نحو مسالمت آميز از سيطره خود بر منابع استفاده مى كند، تا اهداف اقتصادى خاص را به دست آورد) (لاريجانى، ۱۳۷۷: ص ۳۵۸).
۲. تأكيد بر توليد ورشد توليدى در اقتصاد در نظر وى در ذيل چند مبحث قابل بررسى است:
۱. چه توليد مى شود؟ در دولت اسلامى كالايى توليد مى شود كه براى ادامه زندگى در جامعه اسلامى ضرورى ودر واقع، واجب است؛ اما برخى كالاها در اسلام، مصرفش مجاز نيست ودر نتيجه توليد آن هم وجهى ندارد. ۲. چه مقدار توليد شود؟ اين جا توليد كالاهاى تجملى ومصرفى اسراف واتلاف را به همراه دارد و…. ۳. چگونه توليد شود؟ روش توليدى بايستى زيان جبران ناپذير به محيط زيست وارد نكند، با شؤونات اداره نظام اسلامى سازگار باشد وبه نسل آينده ضرر نرساند (احمدى: ۱۳۷۸).
نقش افراد در رشد اقتصادى
از نظر آيت الله جوادى آملى رشد اقتصادى در نظام اسلامى، گاهى اوقات در حيطه اختيارات فرد است كه:
فرد، به اصلاح معيشت ديگران بپردازد كه زن وفرزند ووالدين، از جمله آن ها هستند.
همچنين فرد به تأمين نيازمندى هاى محرومان در جامعه اسلامى توجه داشته باشد كه واجب عينى يا كفايى است: (كلكم راع وكلكم مسؤول عن رعيته) (علامه مجلسى، ۱۴۰۳: ج ۷۲، ص ۳۸). افراد، به تأمين نيازمندى محرومان در سراسر امت اسلامى مبادرت ورزند كه اين هم واجب عينى يا كفايى است: (من أصبح لايهتم بأمور المسلمين فليس بمسلم) (كلينى، ۱۴۱۴: ج۲، ص ۱۶۴).
تأمين نياز غيرمسلمانان كه از مسلمانان استمداد كنند؛ يعنى بر مسلمانان متمكن لازم است براى نجات وى اقدام كنند. رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم مى فرمايد: (من سمع رجلا ينادى ياللمسلمين فلم يجبه فليس بمسلم) (همان)؛ يعنى اگر كافر وغيرمسلمان از مسلمان كمك خواست وراهى براى تأمين خود نداشت ونيز ومزاحم، رهزن واهل توطئه بر ضد اسلام ومسلمانان نبود، بايد ورا تأمين كرد واستمداد ورا اجابت نمود.
حتى اگر حيوان غير مزاحمى گرسنه يا تشنه باشد بايد براى رفع گرسنگى يا تشنگى واقدام كرد (أفضل الصدقة إبراد كبد حرى) (جوادى آملى، ۱۳۸۰: ص ۲۱۶).
افراد در نظام اسلامى، نقش مهمى در رشد اقتصادى وتأمين نيازهاى جامعه بشريت دارند. هر چه نيازهاى مادى به حكم اسلام، بيشتر وفراگيرتر برطرف شود، بسيارى از موانع توسعه اقتصادى حذف وعوامل رشد اقتصادى فراهم مى شود وحيطه وگستره توجه به فقر وكاستى هاى اقتصادى از افراد، اجتماع، امت، بشريت به سطح همه موجودات مى رسد واين، تفاوت پيشرفت اقتصادى ودقت هاى مرتبط با آن، در نظام اسلامى وحكومت هاى ديگر مى باشد.
وى در بيان اهميت رشد اقتصادى در سيره مديريت اسلامى، آن را بسان ستون فقرات جامعه ومايه قوام مى داند: (همان طور كه جارى نشدن خون در بعضى رگ ها، موجب فلج شدن آن عضو مى شود، مال نيز بايد در همه شرايين جامعه جريان داشته باشد) (همان: ص ۲۲۱)؛ پس تفاوت ديگر نظام اسلامى وغير آن، در رشد وتوسعه اقتصادى، موضوع عدم طبقاتى بودن وجمع آورى ميزان زيادى از منابع واموال اقتصادى در سيطره گروه خاص مى باشد:
در نظام سرمايه دارى، ثروت هاى كلان وسنگين در دست گروه خاصى است. آن هايى كه در دنيا داد وستدهاى مهم را انجام مى دهند، محدودند؛ به طورى كه گاه ممكن است شركت ها، تراست ها، كشتى ها يا هواپيماهاى مختلفى را خريدارى كرده وبفروشند؛ ولى قرآن، مال را به منزله خون در پيكر جامعه مى داند… (همان: ص ۲۲۲).
قبل از اين كه وارد تأكيدها ومعيارهاى آيت الله جوادى در پيشرفت اقتصادى توسط نظام اسلامى شويم، لازم است ويژگى كارگزاران نظام اسلامى را ـ به ويژه در توسعه اقتصادى ـ مطرح كنيم. معيار اين عالم بزرگوار (عقل) است ودر مقابل آن، (سفاهت است). كارگزاران توسعه اقتصادى، نبايد سفيه باشند:
انسانى كه مال را از راه رشوه يا ربا وبدون توليد صحيح وكسب حلال به دست مى آورد ونيز كسى كه مال را از راه صحيح فراهم مى كند، ولى در مصرف، اسراف واتراف دارد، هر دو سفيهند. (همان).
همچنين درباره علائم عقل وعقلانيت كارگزاران پيشرفت اقتصادى، چنين آمده است: (معيار عقل وسفاهت، اطاعت از خدا وتخلف از فرمان خدا است. مطيع فرمان خدا نيكو سرشت وعاقل مى باشد ومخالف فرمان خدا، سفيه است) (همان). شايد به نظر ما كسى كه از راه هاى اشرافى گرى يا از راه ربا وتوليد نامشروع مالى، سرمايه اى جمع مى كند، تفكر اقتصادى دارد، ولى لوازم شرعى را رعايت نمى كند؛ اما از نظر آيت الله جوادى، وعقل اقتصادى ندارد وسفيه است.
از وظايف اصلى ومشترك حكومت ومردم، شناخت مفسدان اقتصادى ومقابله با آن ها است. آن ها دقيقاً خلاف رشد اقتصادى مطلوب در نظام اسلامى حركت مى كنند وخودشان وجامعه را دچار آسيب وآفت مى كنند:
داستان حريص نسبت به دنى، داستان كرم ابريشم است كه دائماً در خود مى تند كه خودش را دفن كند؛ چون محصول كرم ابريشم جز اين نيست كه دور خود مى تند وخود را خفه مى كند وقبل از هر چيزى، خودش مى ميرد ومحصولش را ديگرى استفاده مى كند(۲) (جوادى آملى، ۱۳۸۰: ص ۲۲۳).
وظايف دولت در سياست گزارى هاى اقتصادى
تأكيدات آيت الله جوادى آملى در مديريت پيشرفت اقتصادى توسط نظام اسلامى، شامل موارد زير مى شود:
تلاش براى مديريت اسلامى در شؤون مختلفى كه يك اجتماع ونظام بايد داشته باشد (كاشت، داشت، برداشت وهمه شؤون).
تلاش براى مديريت اسلامى در حلال بودن تمام شؤون ومراحل مختلف توليد، توزيع، مصرف و… به عنوان ركن وشاخصه لازم اقتصاد سالم (جوادى آملى، ۱۳۷۸: ص ۱۰۹ و۱۱۰).
از نظر وى، سود اقتصادى حرام، نه فقط بر فرد، بلكه بر جامعه اثرات مخربى دارد. غذاى حلال وحرام، مثلاً در آينده نزديك به صورت بينش علمى يا گرايش عملى در مى آيد وسبب جزم صائب يا عزم صحيح يا سقيم خواهد شد واز اين رهگذر، در فرزند كه حامل وراثت هاى بدنى وروحى پدر ومادر است، ظهور مى كند. شايد گوشه اى از معناى آيه (وشاركهم فى الأموال والأولاد) (اسراء: ۶۴) همين تحليل باشد. نيز امام صادق عليه السلام مى فرمايد: (كسب الحرام يبين فى الذرية) كسب حرام وآلوده، در نسل آينده ظاهر مى شود (جوادى آملى، ۱۳۸۰: ص۱۷۳).
در مجموع، وى لوازم سياست گزارى هاى اقتصادى را از نظر اسلام در موارد ذيل خلاصه مى كند:
اصل مالكيت انسان ها در مقايسه با يك ديگر پذيرفته است؛ ولى تمام انسان ها در مقايسه با خداوند، امين ونايبند، نه مالك. مالكيت خصوصى، تا جايى است كه به فقر وحرمان جامعه منجر نشود.
مجموع اموال، متعلق به مجموع انسان ها است. مال، به منزله خون در عروق تمام جامعه است.
مال، به منزله خون بدن وبه مثابه ستون فقرات جامعه انسانى است.
قرار دادن مال در اختيار سفيه، ممنوع است وصرف آن به نحو اسراف يا اتراف ناروا است.
احتكار ثروت واكتساء (پوشاندن) نان، ممنوع است وجريان آن لازم است.
جريان ناقص مال، ممنوع مى باشد ودور كامل آن لازم است.
جريان عمومى مال، گذشته از راه هاى پيش بينى شده در شرع مانند ارث وبخشش، همانا بر اساس تجارت با رضايت است؛ برخلاف تجارت بدون رضايت يا رضايت بدون تجارت: قمار و….
۵. بررسى شاخصه هاى رشد صنعتى در مدينه فاضله
آيت الله جوادى آملى از ديگر شاخصه هاى پيشرفت مدينه فاضله را با بعد سياست گزارى هاى صنعتى مرتبط مى داند كه لازم است نظام اسلامى در الگوى پيشرفت، به آن توجه كند.روندى كه در مفهوم صنعت وصنعتى شدن لازم است، از صنايع دستى با قدمت چند هزار ساله را شامل مى شود تا صنايع مصرفى وتوليدى كشاورزى، صنايع فضايى، هواپيمايى، الكترونيك وكامپيوترها (همچنين انقلاب صنعتى معاصر با محوريت ميكروپروسورها، رايانه هاى پيچيده تر، روبوت ها، انتقال از طريق فيبر نورى، مهندسى ژنتيك وكاربردهاى آن در كشاورزى، شيمى، انرژى وپزشكى وبهره گيرى از ميكروپروسورها ورايانه ها در پزشكى وآموزش وارتباطات…) (رزاقى، ۱۳۷۰: ص ۵۱).
پيش از بررسى انقلاب صنعتى در دوران معاصر، به دو انقلاب صنعتى گذشته وتأثير آن در فرايند، نوع وشيوه توليد صنايع نيز مى توان اشاره كرد كه در نيمه دوم قرن هجدهم ميلادى واواخر قرن نوزدهم واوائل قرن بيستم به وقوع پيوست.صنايع را مى توان در تقسيم هاى مختلفى از جمله: الف. صنايع كوچك روستايى، صنايع كوچك شهرى وصنايع بزرگ، ب. صنايع سبك وصنايع سنگين، ج. صنايع مصرفى (سبك يا سنگين) وصنايع توليدى قرار داد (همان: ص ۱۳۰ و۱۹۶).
آيت الله جوادى نقش فرايند صنعتى در پيشرفت همه جانبه نظام اسلامى را با توجه به آموزه هاى قرآنى وقرائن آن در زندگى سليمان نبى، نوح عليه السلام وذوالقرنين بررسى مى كند واين كه فرايند صحيح صنعتى در سيره ائمه وپيشوايان دينى عليهم السلام مورد ترغيب است: (پيشوايان نظام اسلامى، عهده دار ترغيب به فراگيرى كامل فرايند صحيح صنعتى وتعليم كيفيت بهره بردارى از آن مى باشند) (جوادى آملى، ۱۳۷۸: ص ۱۱۱)؛ پس:
۱. فراگيرى، تحصيل، تحقيق وآموزش فرايند صحيح صنعتى، مد نظر نظام اسلامى است.
۲. در عرصه عمل هم آموزش بهره بردارى خوب وبهينه از صنايع در جهت رشد نظام اسلامى ورسيدن به اهداف آن، مورد سفارش است.
آيت الله جوادى نمونه اى از رشد صنعتى در عصر حضرت سليمان عليه السلام را اين گونه مطرح مى كند: (جريان ورود ملكه صبا به ساحت قدس سليمان عليه السلام ومشاهده قصر ظريف شيشه اى وپندار آب وبالا زدن پوشش پا، شاهد بر پيشرفت صنعت معمارى، هنرى وصنعتى آن عصر است) (همان).
وى، به طور خلاصه در باب شاخصه هاى پيشرفت صنعتى در نظام اسلامى به موارد زير اشاره مى كند:
اصل فرايند صنعتى در حكومت اسلامى ممدوح ومورد ترغيب است.
مهم ترين بهره درست از صنايع پيشرفته در هر عصر، عبارت است از نيازهاى علمى وعملى مردم آن عصر.
آنچه در قرآن ياد شده است، جنبه تمثيل دارد نه يقين؛ يعنى در قرآن، مثال بهره ورى صحيح از صنعت بازگو شده است، نه اين كه استفاده درست از صنعت منحصر در همين چند مورد باشد.
درباره الگوى صنعتى، صنعت كشتى سازى نوح عليه السلام الگويى براى ساخت وپرداخت هر گونه وسايل نقلى دريايى وزير دريايى ـ اعم از وسيله نقليه مسافر، بار ومانند آن ـ ونيز وسايل نقلى زمينى وهوايى به طور عام است. صنعت زره بافى حضرت داوود عليه السلام، الگويى براى شناخت هر گونه وسائل دفاعى خواه برابر تير جنگى ومانند آن باشد وخواه برابر سموم شيميايى ومانند آن وصنعت معمارى وكارهاى دستى وظرايف هنري. نيز ساختن ظروف فلزى سليمان عليه السلام نمونه اى براى ساختن هر گونه لوازم زندگى است كه نيازمندى هاى فردى يا گروهى وهمچنين نيازمندى هاى هنرى وادبى توسط آن برطرف مى شود (همان: ص ۱۱۳).
شناخت تسليحات ـ حتى نوع كشنده وتخريبى آن ـ براى نظام اسلامى لازم است؛ اما از نظر آيت الله جوادى، تحقيق وآشنايى با انواع تكنولوژى پيشرفته، با استفاده از آن ها متفاوت است:
استفاده از تكنولوژى در تمام امور سازنده وسودمند روا است؛ ولى بهره بردارى از آن در امور تخريبى وتهاجمى وسوزنده وكشنده وتباه كننده زمين، درى، هوا، گياهان، جانوران، انسان ها، مناطق معمور و… هرگز روا نيست. با اين مسأله مى توان فرق ميان كادر صنعتى در مدينه فاضله كه هدف حكومت اسلامى است را با كادر صنعتى كشورهاى مهاجم ومخرب ومدعى تمدن بررسى نمود (همان: ص ۱۱۴).
همچنين توجه به حفظ محيط زيست وحتى توسعه ورونق فضاى سبز وآبادانى كشور، از وظايف مورد توجه كارگزاران پيشرفت صنعتى مى باشد. (صنايع تجربى موظفند در راستاى تأمين سعادت وسلامت همه بشر جهت گيرى كنند؛ چنان كه مكلفند حقوق طبيعى هر موجود ديگر را اعم از دريا وآبزيان هوا وپرندگان واستنشاق كنندگان از آن ونيز هر پديده طبيعى ديگر را رعايت نمايند وهرگز به هلاكت نسل رضايت ندهند) (جوادى آملى، ۱۳۸۰: ص ۱۹۵).
با رعايت اين گونه موازين ورعايت حقوق ديگر موجودات است كه حوزه فعاليت در توليدات صنعتى (محدود به نقطه خاصى نيست؛ بلكه از اعماق درياها تا اوج آسمان ها وفراخناى خشكى وصحرا ميدان كار وتلاش است) (همان: ص ۱۵۴). از طرفى خداوند، زمينه هر گونه نوآورى وابداع را براى ما فراهم ساخته است:
خداى سبحان، همه مواد خام ولازم براى هر گونه ابتكار را در سفره سنت الهى قرار داده است وزمينه هر گونه صنعت بديع وهر نوع نوآورى را در نهان بشر نهادينه كرده است، تا اصل كار از سادگى صدف به پيچيدگى گوهر بار يابد واز تكرار پرهيز شود وبه سمت خلاقيت، جهت گيرى شود) (همان: ص ۱۶۲).
۶. بررسى شاخصه هاى رشد حقوقى درمدينه فاضله
همان طور كه در بخش هاى قبل هم متذكر شديم، آيت الله جوادى آملى معتقد است: (قوانين اسلامى ومسؤولان دينى، عهده دار تبيين وتحقيق رشد حقوق داخلى وبين المللى هستند) (جوادى آملى، ۱۳۷۸: ص ۱۱۴). سلاح هاى صنعتى واقتصادى بدون صلاح حقوقى واخلاقى، زمينه تباهى را فراهم مى كنند وجنگ جهانى اول ودوم، گواهى بر صدق همين مطلب است. حقوق، مجموعه قواعد ومقرراتى است كه به وسيله قوه مقننه وضع مى شود تا روابط بين مردم يك جامعه را تحت نظم درآورد واز طرفى نظم عمومى را در جامعه مستقر مى كند.
حقوق، از لحاظ قلمرو حكومت وحدود تنظيم روابط، به دو دسته تقسيم مى شود:(۳)
حقوق داخلى (در داخل مرزها)
حقوق خارجى يا بين الملل (در بين ملت ها ودولت ها)
هر يك از اين دو دسته نيز به دو دسته تقسيم مى شوند ودر مجموع چهار نوع را تشكيل مى دهند: ۱. حقوق داخلى خصوصى (روابط افراد با هم) ۲. حقوق داخلى عمومى (روابط افراد دولت) ۳. حقوق بين الملل خصوصى (اتباع كشورها با هم) ۴. حقوق بين الملل عمومى (روابط دولت ها). قصد ما، بحث تفصيلى درباره اين ها نيست؛ اما بايد دانست لازمه رشد حقوقى، توجه به همه ابعاد وزواياى حقوق داخلى وبين المللى است.
در بُعد حقوقى آيت الله جوادى اصول وعواملى را براى سياست گزارى در نظام اسلامى مى شمارند: (جوادى آملى، ۱۳۷۸: ص ۱۱۶-۱۱۴).
نفى هرگونه سلطه گرى وسلطه پذيرى: (لاتَظلِمون ولاتُظلَمون) (بقره: ۲۷۹).
رعايت عهدها ومواثيق بين المللى: سيره وروش ابرار است كه وقتى عهدى مى بندند، به آن وفا مى كنند. از سوى ديگر، خداى سبحان مشركان وكافران را به دليل بى تعهدى ونقض عهد چنين نكوهش مى كند: (الذين عاهدت منهم ثم ينقضون عهدهم فى كل مره) (انفال: ۵۶).
اهتمام حكومت اسلامى براى برقرارى نظام تعهد وقانون وعمل به پيمان واحترام به ميثاق، براى آن است كه جامعه متعهد، از امنيت حقيقى برخوردار شود.
به نظر اين عالم فرزانه، امنيت در پرتو رعايت حقوق فراهم مى شود. همچنين حقوق ورعايت آن، براى همه اقشار ضرورى است وكسى اجازه ندارد با خوى استكبار وپيمان شكنى به برترى جويى وايجاد اختلال در تعادل اجتماعى بپردازد، تا جايى كه كفار نه به جهت بى ايمانى شان، بلكه به لحاظ عدم تعهد، مطرود ومورد مبارزه هستند (رك: توبه: ۱۲). وى، مشكل حقوق بين الملل را در پيمان شكنى زورمداران عصر حاضر معرفى مى كند كه در پى آن، سازمان بين الملل هم نارسا شده است.
رعايت امانت وپرهيز از خيانت در اموال وحقوق: دستور خداوند، لزوم رعايت امانت وبازگرداندن آن به صاحبش است. (نساء: ۵۸) تأثير احترام متقابل به امانت هاى يك ديگر در برقرارى امنيت وآزادى در تأسيس مدينه فاضله كاملاً واضح است.
زواياى رشد حقوقى
از زاويه اى ديگر، پيشرفت حقوقى را مى توان در سه بعد نظرى، اجرا (يا ضمانت اجرا) ونظارت هم در الگوى مدينه فاضله بررسى كرد (جوادى آملى، ۱۳۷۸: ص ۸۸ و۸۹).
بُعد نظرى: در جامعه دينى ونظام الهى، قانونگذار، معصوم ومصون از جهل وخطا است. ومنفعت طلب وسودجو نيست، تا به سود افراد يا گروهى قانون وضع كند ودر اين قانون، عرب وعجم فرقى ندارند (مؤمنون: ۳۷). سياه وسفيد وسرخ تفاوتى با هم ندارند: (وأرسلتُ إلى الأبيض والأسود والأحمر) (مجلسى، ۱۴۰۳ق: ج ۱۶، ص ۳۲۶) وانسان ها، مانند دندانه هاى شانه، يكسان ومساويند: (الناس سواء كأسنان المشط) (همان: ج ۷۵، ص ۲۵۱).
در بُعد اجرا: مجريان نخستين اين قانون، انسان هاى وارسته ومعصومند. در عصر غيبت نيز كارگزاران حكومت دينى، كسانى هستند كه انگيزه حفظ قانون وعمل به آن را دارند وآن انگيزه، از همان اعتقاد وعبادت ايشان برمى خيزد. اگر بر اساس غفلت يا تغافل، شخص دنياطلبى در جامعه دينى مسؤوليتى را عهده دار شد وآخرت را با دنيا معامله كرد، مؤمنان متعهد چنين جامعه دينى اى، ورا خلع كرده واز قلمرو پيش كسوتان دينى طرد مى نمايند.
نقش مردم در رشد حقوقى: اسلام، براى اين كه نظام الهى از هر گزندى محفوظ بماند، مردم را نيز ناظر ملى معرفى كرده است. اين گونه نيست كه مردم، فقط مشمول قانون باشند وهيچ سمت ديگرى نداشته باشند. اسلام، مردم را ناظر حسن اجراى قانون دينى والهى قرار داده وامر به معروف ونهى از منكر را بر همه واجب كرده است. تذكر اين نكته لازم است كه قانون الهى، خود از منابع بسيار مهم حقوق وقانون گزارى در قوه مقننه است كه اعمال نظارت بر رعايت موازين آن از سوى شوراى نگهبان صورت مى گيرد.
از نظر آيت الله جوادى لازمه پيشرفت كشورهاى جهان ـ به ويژه نظام هاى به اصطلاح توسعه يافته ـ صلح عادلانه جهانى يا رشد حقيقى بعد حقوقى در اين جوامع است: (هرگونه توسعه جهانى خواه تجارت يا سياست يا امور ديگر، در پرتو صلح عادلانه جهانى جلوه مى كند، وگرنه توسعه آن امور، محصولى جز فساد وناامنى ندارد) (جوادى آملى، ۱۳۸۰: ص ۱۹۱).
راه رسيدن به صلح جهانى، جلوگيرى از تعدى به حقوق ديگران ومنع از گسترش فساد جهانى است:
به منظور صلح جهانى پايدار (كه مورد تأكيد اسلام است)، نه تنها نبايد تن به تباهى ظلم داد وبه آن مباهات كرد، بلكه بايد جلوى هرگونه تعدى را گرفت، وگرنه فساد اولًا زمينه ضعف مراكز عبادى – فرهنگى را فراهم مى كند وثانياً به گستره زمين واهل آن مى رسد (همان: ص ۱۸۰).
از نظر وى، راه تأمين صلح عادلانه به كيفيت بهره ورى از علوم عقلى كامل شده توسط اسلام برمى گردد:
اسلام با تكميل علوم عقلى، كيفيت بهره ورى از آن ها را در تأمين صلح عادلانه جهانى بر عهده دارد. عناصر محورى علوم عقلى مانند كلام، حكمت، عرفان و… را معرفت خدا وشناخت اسما وصفات علياى وتشكيل مى دهد وسهم مؤثر ثقلين (قرآن وعترت) در طرح معارف، توسعه، تعليل وتبيين آن، به طورى كه از گزند اضلال، آسيب اغوا وخطر مغالطه مصون باشد… (همان، ص ۱۸۲).
شاخصه هاى ذيل از جمع بندى مباحث رشد سياست گزارى هاى مدينه فاضله در عرصه قانون وحقوق ذكر مى شود:
تبيين وتحقيق براى رشد حقوق داخلى وبين المللى، به واسطه (قوانين اسلامى) واز طريق (مسؤولان دينى) در مدينه فاضله صورت مى گيرد.
تساوى حقوق ورعايت قوانين براى همه اقشار مدينه فاضله، ضرورى است.
صلح جهانى پايدار (عادلانه) در قوانين مدينه فاضله مورد تأكيد است.
صلح جهانى عادلانه به كيفيت بهره گيرى از علوم عقلى وتكميل آن توسط اسلام بر مى گردد.
نتيجه گيرى
همانطور كه در هر كشورى رشد وپيشرفت از موضوعات اساسى است، در مدينه فاضله هم از مسائل محورى مد نظر نظام اسلامى مى باشد. اما در اين نظام، پيشرفت، سطحى، تك بعدى يا منحصر به رفاه دنيايى نيست؛ بلكه راه وسياستى مى باشد كه با احكام وقوانين الهى آميخته شده است. در الگوى مدينه فاضله كه جمهورى اسلامى ايران به آن توجه دارد، رشد در تمام ابعاد آن، فقط با محوريت رهبرى ومديريت الهى وپيگيرى مى شود. سپس مى توان اين پيشرفت را با يارى كارگزاران ومديران شايسته، در ابعاد متعددى ـ اعم از حوزه هاى فرهنگى وزير مجموعه هاى آن، ابعاد حقوقى وشاخه هاى آن ودر بخش اقتصادى وصنعتى ومسائل مرتبط با آن ـ در جامعه ونظام اسلامى ايجاد كرد. در واقع، اسلام والگوى مدينه فاضله، از اين گونه محورهاى اساسى حيات متعالى بشريت در حوزه هاى مرتبط با مسؤوليت اجتماع وحكومت غافل نيست؛ لذا نظام اسلامى ايران هم با محوريت ولايت فقيه در عصر غيبت، در تمام اين ابعاد، پيرو نظام رشد يافته در مدينه فاضله با محوريت امام عصر عجل الله تعالى فرجه الشريف يا انسان كامل خواهد بود.
منابع ومآخذ
قرآن مجيد
۱. آمدى، عبدالواحد، غرر الحكم ودررالكلم، بى جا، بى تا.
۲. احمدى، عليرضا، اسلام وتوسعه اقتصادى، مجله ابرار اقتصادى، ش ۵، ۱۱/۲/۱۳۷۸ش.
۳. جوادى آملى، عبدالله، امام مهدى موعود موجود، قم، اسراء، ۱۳۸۷ش.
۴. ــــــــــــــــــ، انتظار بشر از دين، قم، اسراء، ۱۳۸۰ش.
۵. ــــــــــــــــــ، بنيان مرصوص امام خمينى، چ ششم، قم، اسراء، ۱۳۸۴ش.
۶. ــــــــــــــــــ، تفسير موضوعى قرآن، ج ۸، تهران، رجاء، ۱۳۷۴ش.
۷. ــــــــــــــــــ، شكوفايى عقل در پرتو نهضت حسينى، چ۳، قم، اسراء، ۱۳۸۴ش.
۸. ــــــــــــــــــ، مجموعه سخنرانيها پيرامون ولايت فقيه، قم، دفتر انتشارات اسلامى، ۱۳۶۳ش.
۹. ــــــــــــــــــ، نسبت دين به دنى، چ۲، قم، اسراء، ۱۳۸۱ش.
۱۰. ــــــــــــــــــ، ولايت فقيه ولايت فقه وعدالت، قم، اسراء، ۱۳۷۸ش.
۱۱. راد، فيروز، جامعه شناسى توسعه فرهنگى، تهران، انتشارات چاپ بخش، ۱۳۸۲ش.
۱۲. رزاقى، ابراهيم، الگويى براى توسعه اقتصادى ايران، ج ۲، تهران، نشر توسعه، ۱۳۷۰ش.
۱۳. كاتوزيان، ناصر، مقدمه علم حقوق، چ نوزدهم، تهران، نشر مدرس، ۱۳۷۴ش.
۱۴. كلينى رازى، محمد بن يعقوب، اصول كافى، پيشين، ج۲، قم: مؤسسه معارف الاسلامية، ۱۴۱۴ق.
۱۵. لاريجانى، محمد جواد، تدين، حكومت وتوسعه، تهران، مؤسسه فرهنگى انديشه معاصر، ۱۳۷۷ش.
۱۶. مجلسى، محمد باقر، بحار الانوار، چ دوم، بيروت، مؤسسه الوفاء، ۱۴۰۳ ق.
۱۷. واحدى، قدرت الله، مقدمه علم حقوق، چ دوم، تهران، نشر گنج دانش، ۱۳۸۰ش.
پى نوشت ها:
ــــــــــــــــــــــ
(۱) در تبيين درست وتوسعه يافته مثالى مى زنند : (خدا است كه براى شما دريا را مسخر كرد، تا كشتى به امر ودر آن، جارى شود واز فضل خدا طلب كنيد شايد شكر نعمتش را به جا آريد...).
(۲) اشاره به حديثى از امام باقر عليه السلام. ر.ك: كلينى، پيشين: ص ۳۱۶.
(۳) جهت آگاهى ر.ك: واحدى، ۱۳۸۰؛ كاتوزيان، ۱۳۷۴.