صفحه اصلى » مقاله هاى مهدوى » (۲۰۲) زمين هيچگاه از حجت الهى خالى نيست
مقاله هاى مهدوى

مقاله ها (۲۰۲) زمين هيچگاه از حجت الهى خالى نيست

بخش بخش: مقاله هاى مهدوى الشخص نویسنده: محمد فاطمى تاريخ تاريخ: ۱ / ۱۰ / ۱۳۹۳ هـ.ش نمایش ها نمایش ها: ۴۰۸۹ نظرات نظرات: ۰

زمين هيچگاه از حجت الهى خالى نيست

محمد فاطمى

مقدمه

بحث درباره موعود آخرالزمان مسأله اى است که از دير باز مورد توجه انديشمندان ومتفکران دينى بوده است. وهر کس بسته به ذوق واستعداد خود به گوشه يا گوشه هايى از زواياى مختلف آن توجه کرده است. در اين نوشتار به بررسى ديدگاه عالم ربانى وحکيم الهى محمد بن ابراهيم، صدرالدين شيرازى (معروف به صدرالمتألهين وملاصدرا) مى پردازيم.
ملاصدرا معتقد است، بر پيامبر واجب است که براى بعد از خود جانشينانى قرار دهد، وبايد به گونه اى درباره آنها تصريح کند که جايى براى شک وطعن باقى نماند، زيرا وجود مادى آنها براى هميشه باقى نيست، بناچار بايد آشکارا به وجود امامى تصريح کند که امت بدان اقتدا نمايد.(۱) همچنين بايد دانست که زمين هيچ گاه از حجت الهى خالى نيست، وبا رفتن هر کدام، نوبت ديگرى مى رسد. ايشان براى اين مدعا به اين آيه استشهاد مى کنند:
ولقد أرسلنا نوحاً وإبراهيم وجعلنا فى ذريتهما النبوة والکتاب فمنهم مهتد وکثير منهم فاسقون ثمّ قفّينا على آثارهم برسلنا، وقفّينا بعيسى بن مريم وآتيناه الإنجيل...(۲)
ما نوح وابراهيم را فرستاديم، ودر فرزندان آنها نبوت وکتاب را قرار داديم، پس از آن بعضى از آنها هدايت يافتند وبسياى از آنها فاسق شدند. سپس به دنبال آنها رسولان ديگر خود را فرستاديم، پس از آن عيسى بن مريم را مبعوث کرديم وبه او انجيل عطا کرديم.
بيان ملاصدرا در ذيل اين آيه چنين است:
اين آيه دليل بر اين است که زمان از کسى که قيام کند وحجت خدا بر خلقش باشد، خالى نيست، اين سنت الهى از زمان نوح وآدم وآل ابراهيم تا زمان پيامبر ما جارى بوده وسنت الهى تبديل نمى شود. با تمام شدن نبوت آن ولايتى که باطن نبوت است، تا روز قيامت باقى است. پس بناچار بعد از سپرى شدن زمان رسالت، لازم است ولى وسرپرستى باشد که با کشف شهودى وبدون يادگيرى از خلق، خدا را عبادت کند، ونزد او منبع تمام دانشهاى دانشمندان ومجتهدان موجود است، ودر امر دين ودنياى مردم رياست دارد، واز جانب خدا، مردم را به فطرتشان دعوت مى کند، چه مردم اطاعت کنند چه نکنند، ودعوت او را اجابت کنند يا او را انکار نمايند، وفرقى نمى کند آن ولى ظاهر باشد وديگران او را ببينند، ويا همچون بسيارى از ائمه طاهرين از ديده ها پوشيده وپنهان باشد.(۳)
شاهد اين مطلب فرمايش على، عليه السلام، به کميل است که پس از بيان فضيلت علم وارزش علما مى فرمايد:
أللّهم بلى! لا تخلوا الأرض من قائم للّه بحجّة، ظاهراً ومشهوراً، أو مستتراً مغموراً لئلّا تبطل حجج اللّه وبيناته، کم ذا وأين أولئک؟ أولئک واللّه الأقلون عدداً، الأعظمون خطراً، بهم يحفظ اللّه حجته وبيناته حتى يودعوها نظرائهم، ويزرعوها فى قلوب أشباههم. هجم بهم العلم على حقيقةالبصيرة وباشروا روح اليقين، واستلانوا ما استوعره المترفون، وأنسوا بما استوحش منه الجاهلون، صحبوا الدنيا بأبدانٍ أرواحها معلّقة بالمحل الأعلى؛ أولئک خلفاءاللّه فى أرضه، والدعاة إلى دينه. آه! آه! شوقاً إلى رؤيتهم.
بار خدايا! آرى، زمين از قيام کننده براى خدا به وسيله حجت ودليل، خالى نمى ماند، يا آشکار ومشهور است، يا پنهان ومجهول، تا اينکه حجتها ودليلهاى خدا از بين نرود. اينها چند نفرند؟ وکجا هستند؟
سوگند به خدا که اينها از نظر شمارش اندک هستند واز نظر منزلت وبزرگى، بسيار بزرگوار وبلند مرتبه اند. به وسيله اينها حجت ودليلهاى روشن خدا حفظ مى شود تا آن را به همانند آنها بسپارند، وآن را در قلبهاى همانند آنها کشت نمايند.
علم ودانش با بصيرت حقيقى به اينها روى آورده، وروح يقين را به کار بسته اند. آنچه را که اشخاص خوش گذران سخت مى گيرند، اينها آسان مى گيرند. وبه آنچه که افراد نادان از آن وحشت دارند، انس گرفته اند به وسيله بدنهايى که ارواح آن به جاى بسيار بلندى آويخته، در دنيا زندگى مى کنند. اينها جانشينان خدا در زمينش هستند که به سوى دين او دعوت مى کنند. آه! آه! چه بسيار مشتاق ديدار آنها هستيم.(۴)
صدرالمتألهين پس از بيان على عليه السلام، نتايجى به شرح زير مى گيرند:
اول: عالِم حقيقى ولايت ورياست در دين دارد.
دوم: سلسله عرفان به خدا وولايت مطلقه هيچگاه قطع نمى شود.
سوم: آبادى جهان وانسانها وساير حيوانات وهمه موجودات به خاطر وجود آن عالم ربانى است.
چهارم: آن حجت الهى واجب نيست ظاهر باشد وچه بسا پنهان باشد.
پنجم: اولياى خاص الهى، با الهام از خداوند، علوم ومعارف را کسب مى کنند.
ششم: با اين اوصاف شرافت حکمت الهى ومنزلت صاحبان روشن مى شود که چگونه على، عليه السلام، مشتاق لقاى آنهاست.(۵)


 

 

 

پى نوشت ها:

ــــــــــــــــــــــ

(۱) صدرالدين الشيرازى، محمد بن ابراهيم، تفسير القرآن الکريم، قم، انتشارات بيدار، الطبعة الثانية، ۱۴۱۵، ج۴، ص۲۲۰.
(۲) سوره حديد (۵۷)، آيات ۲۶ و۲۷.
(۳) تفسير القرآن الکريم، ج۶، ص۲۹۸.
(۴) نهج البلاغه (صبحى صالح)، کلمات قصار ۱۴۷.
(۵) تفسير القرآن الکريم، ج۶، ص۲۹۹ - ۳۰۰ وشرح الاصول الکافى، ص۴۶۰.

رتبه رتبه:
  ۳ / ۳.۷
نظرات
بدون نظرات

نام: *
كشور:
ايميل:
متن: *
بررسی کاربر: *
إعادة التحميل
 
شبكة المحسن عليه السلام لخدمات التصميم