ادله عقلی - فلسفی بر طول عمر امام زمان (عجل الله فرجه)
سید رضی قادری
مجله کلام اسلامی - شماره ۵۹
تبیین بحث:
مطلبی که این مقاله در پی اثبات آن است این است که براساس اعتقاد شیعه «مهدی موعود» بیش از هزار وصد سال پیش (در سال ۲۵۵ ق) تولد یافته واکنون زنده است والبته در پس پرده غیبت است وجهان هستی انتظار ظهورش را می کشد واین که یک انسان بیش از هزار سال از عمر او بگذرد-در حالی که نوع بشر از چنین عمری برخوردار نیستند-جای سؤال است.
حقانیت وعظمت یک مذهب در گرو آن است که شبهات واشکالات را چگونه پاسخ می گوید. هرچه پاسخ ها متین تر ومبتنی بر عقل وبرهان ونیز معارف وحیانی باشد، حقّانیّت آن مذهب به راحتی قابل پذیرش است. خصوصا در دنیای امروزی که سعی می کنند هر سخنی را با براهین عقلی وفلسفی مطابقت بدهند.
البته در این جا این نکته را متذکر بشویم که اثبات طول عمر از راه علوم تجربی وزیست شناسی وشناخت فیزیولوژی بدنی نیز قابل بحث است که البته دانشمندان زیادی در مقالات وکتب گوناگون در این باب قلم زده اند ومسئله از لحاظ علم تجربی اثبات شده است. از نظر نقلی (آیات وروایات) نیز بر این مطلب مهر تأیید نهاده شده است. ودر طول تاریخ دراین باره تحقیق ها وتألیف ها صورت گرفته است. از نظر عملی ووقوعی نیز چه در تورات وانجیل وچه در قرآن کریم وچه در کتب تاریخی وچه در روایات نمونه های متعددی از انسان ها را به عنوان مصداق معرفی کرده اند که دارای عمر طولانی وخارق العاده بوده اند.
امّا در کنار بررسی ها، مبحث طول عمر از دیدگاه عقلی وفلسفی را کمتر مد نظر قرار داده اند. گویا امکان آن را از حیث براهین عقلی وفلسفی مسلّم گرفته اند. لذا به طور خلاصه گذرا ودر چند جمله، برهان عقلی وفلسفی را در مورد امکان طول عمر مطرح کرده وگذشته اند لذا دیده نشده است که آن را مستقلا مورد بحث ونقد قرار داده باشند وزوایای آن را تحلیل کرده باشند. ازاین رو، این مقاله در پی اثبات طول عمر امام زمان از منظر عقلی وفلسفی وطرح تقریرهایی است که توسط دانشمندان در این زمینه بیان شده است.
مفهوم شناسی
در این مقاله، نخست باید مفهوم دو واژه مورد توجه قرار گیرد: یکی بحث «امکان» است که باید معلوم بشود که مراد از امکان در اینجا چه امکانی است؟ کلمه دوم «برهان» است وقتی که مفهوم کلمه برهان تعریف بشود، برهان عقلی وفلسفی نیز قابل فهم خواهد بود:
امکان: برای امکان چند تعریف شده است، مانند امکان ذاتی، امکان وقوعی، امکان احتمالی، امکان تشریعی، ولی قدر مشترک همهء آنها این است: نسبة الوجود والعدم إلی ماهیة الشیء سواسیة: نسبت وجود وعدم چیزی مساوی باشد.
کلمه دوم «برهان» است. برهان نیز دارای تعریفات گوناگونی است ولی قدر مشترک این تعاریف آن است که «قیاس مؤلّف من یقینیات ینتج یقینا بالذات اضطرارا»(۱): برهان قیاسی است که برگرفته از مقدمات یقینی است که نتیجهء آن بالضرورة معلوم می شود، یعنی برهان از آنچنان مقدمات یقینی برخوردار است که ذاتا آدمی به نتیجهء آن می رسد ونتیجه آن مقبول می افتد.
تذکر چند نکته لازم
۱. مقدار متوسط طول عمر آدمی، مورد اختلاف است: بعضی ۷۰ سال گفته اند وبعضی بیشتر مطرح کرده اند، حتی بعضی ۱۰۰ سال نیز گفته اند واجماعی در این جا بین دانشمندان مطرح نیست، حتی بعضی از عالمان شیعه مثل شیخ صدوق در کتاب«کمال الدین وتمام النعمة» را در فصل جداگانه که آن را تحت عنوان«معمّرین» مطرح کرده، از ۱۲۰ سال تا بیش از هزار سال را از منظر عملی ووقوعی واز منظر نقلی مطرح کرده است وچون بحث در این مقاله از منظر عقلی است، حد متوسط عمر آدمی چندان مورد توجه نیست.
۲. بعضی از علمای بزرگوار امکان طول عمر را امکانن ذاتی گرفته اند وبعضی دیگر امکان وقوعی که در ادامه، به هر دوی این مطلب توجه داده می شود.
۳. فرقی بین برهان فلسفی وبرهان عقلی نیست، هرچند بعضی از بزرگان، برهان عقلی را برهان بی حجاب دانسته وگفته اند: برهان عقلی آن است که برای هر عاقل منصف وآگاهی مقبول افتد، امّا برهان فلسفی در حجاب استدلالات فلسفی پوشیده است ولی در این مقاله فرقی بین برهان عقلی وبرهان فلسفی نمی بیند وبراهین فلسفی بر امکان طول عمر را برگرفته وروی دیگر سکهء برهان عقلی می داند. این نکته در این جا از این نظر مورد تذکر واقع شد که این شبهه به وجود نیاید، چرا برهان عقلی از برهان فلسفی متمایز نشده اند.
۴. ممکن است بعضی از تقریرات را بیان های فلسفی وعقلی که در ادامه، به آن ها اشاره می شود باهم تداخل داشته باشند یعنی یک مطلب در دو بیان آمده باشد ولکن ما به خاطر آن که بزرگان، آن را در بیان های مختلف مطرح کرده اند در تقریرات متعدد مطرح کرده ایم تا هم با بیان بزرگان آشنا شویم وهم قواعد وبراهین دیگر مدنظر قرار گیرد.
بیان ها وبراهین فلسفی
اینک مطالب ارزشمندی را که عالمان وبزرگان گرانقدر در امکان طول عمر حضرت ولی عصر (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) ارائه کرده اند، در قالب تقریرات وبیان های متعدد مطرح می کنیم:
تقریر اوّل:
مرحوم شهید صدر یکی از عالمان بزرگوار محققی است که در این باب زحمت کشیده است ومطالب را از منظر امکان طول عمر مورد بررسی قرار داده است.
ایشان در کتاب «بحث حول المهدی» می نویسد: امور در عالم بر سه قسم است: یک قسم امور طبیعی است که این امور فراوان هستند وکل عالم را پر کرده اند ویک قسم امور محال هستند وامتناع ذاتی دارند، مثل وجود شریک الباری یا... ولی در این عالم ما یک سلسله امور داریم که فراطبیعی هستند وبه تعبیر دیگر خارق العاده هستند والبته این خارق العاده گاهی اوقات در قالب معجزه انجام می گیرد مثل این که آتش بر ابراهیم (علیه السلام) سرد می شود. امور خارق العاده در عالم فراوان است والبته بسیاری از آنها نام معجزه به خود نگرفته است. امکان طول عمر حضرت مهدی (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) نیز از امور فراطبیعی است که امکان آن را عقل وعلم ثابت کرده است لذا چون امروز دانش تجربی، این مسئله را قبول دارد وتلاش می کند که به دست آورد که چطور پیری را عقب بیاندازد. شهید صدر اضافه می کند: هرگان پاسداری از حیات وزندگی یکی از حجت های الهی ضروری باشد، الطاف خداوند دخالت می کند وبرای نگهداری او، یکی از قوانین طبیعی را به حالت تعطیل درمی آورد(۲).
تقریر دوم:
این تقریر در بیان چند تن از عالمان وبزرگان شیعه چون ملا صدرای شیرازی ونیز در بیان فخر رازی از عالمان اهل سنت آمده است. این تقریر به این صورت است که: مؤثر در وجود آدمی وتمامی مخلوقات، واجب الوجود است وواجب الوجود دائمی است وتأثیر واجب الوجود نیز دائمی است(تا وقتی که خود مؤثر اراده کند). لذا هرگاه اراده رب العالمین دخالت کند دوام وجودی، بیشتر خواهد بود وحتی ممکن است دائمی هم باشد. پس امکان طول عمر آدمی به اراده الهی بستگی دارد که مؤثر وجود آدمی است واین مطلب استبعادی ندارد که کسی عمری بیشتر از دیگران داشته باشد(۳).
چنان که ملاحظه می شود، این تقریر نیز مثل تقریر اوّل، امکان ذاتی طول عمر غیر طبیعی را اثبات می کند.
تقریر سوم:
تقریر سوم نیز که در بیان بعضی از بزرگان معاصر آمده است، امکان ذاتی این امر را با تعبیر دیگر اثبات می کند، از جمله استاد جوادی آملی چنین استدلال می کند: انسان دارای جسم ونفس است وجسم آدمی در تدبیر وسلطهء نفس او است، حال که نفس آدمی جسم او را تدبیر می کند وتسلط بر جسم او دارد، اگر نفس به حدی قوی باشد که نه تنها تسلط کامل بر جسم داشته باشد بلکه حتی ولایت- ونه تدبیر امور ونفوس واجسام دیگر-را داشته باشد، این نفس می تواند در جسم خود تدبیر کند وبا اذن الهی تا آن جا که می شود این جسم را همراه خودش حرکت بدهد وببرد تا زمان طولانی تر ادامه وبقاء حیات خود را با آن هماهنگ کند(۴).
تقریر چهارم:
تقریر دیگری که در جهت اثبات امکان ذاتی مطرح است که باز از جملات مرحوم ملا صدرا قابل استفاده است. طبق این تقریر، بقاء در وجود آدمی ذاتا امکان دارد وعدم بقاء به جهت امر عارضی است. عارضی هم ممکن العدم است. یعنی اگر عارض نیاید این آدمی عمرش دوام دارد. وبه عبارت ساده تر، قریب به اتفاق مرگ آدمیان اخترامی است یعنی به واسطه بلیات وآفات وامراض است، وتا آدمی دچار این بلیات وآفات نگردد عمر او دراز است وچون وجود مبارک آن امام معصوم که مصون به حفظ الهی وپرده نشین غیبت ومحفوظ از بلیات وآفات است، لذا عمر آن حضرت، استبعادی ندارد:
«فالنفس الإنسانیة إذ خرجت من القوة إلی الفعل امّا فی السعادة العقلیة الملکیة أو فی الشقاوة الشیطانیة أو السبعیة أو البهیمیة انتقلت عن هذه النشأة إلی النشأة أخری بالطبع وإذا ارتحلت عن البدن مرض الموت وهذا هو الأجل الطبیعی المشار إلیه فی الکتاب الإلهی:
کلّ نفس ذائقة الموت
وهو غیر الآجال الخترامیة التی تحصل بعروض الأسباب الاتفاقیة»(۵).
تقریر پنجم:
این تقریر را مرحوم شیخ مجتبی قزوینی که از صاحبنظران مکتب تفکیک مطرح کرده است، او می نویسد:
طبق قواعد فلسفی وحکمی وعقلی، هر طبیعتی که قابل زیاده ونقصان در عالم وجود باشد باید فرد اکمل وهمچنین فرد کامل آن طبیعت در خارج موجود گردد زیرا هر طبیعتی طالب کمال نهایی خود است.
واین قاعده ای است که بسیاری از قواعد فلسفی روی آن بنا شده است که از جملهء آنها وجود فرد کامل در بین بشر به نام نبی یا حکیم یا امام است. مطابق این قانون که با برهان به اثبات رسیده قابلیت زندگی وعمر بیشتر دارای مراتب متعددی در خارج است. لذا عمر هزار سال یا دو هزار سال را به یقین نمی توان نهایت مرتبهء امکان زندگی مطرح کرد(۶).
تقریر ششم:
برخی از عالمان به نوعی با برهان وقوعی استدلال کرده اند. این بزرگان بعضا از آیه ۲۵۹ سوره بقره(جریان زنده شدن عزیر امکان وقوعی این امر را استفاده کرده اند. خداوند در این آیه می فرماید:
فانظر إلی طعامک وشرابک لم یتسنّه وانظر إلی حمارک ولنجعلک آیة للناس وانظر إلی العظام کیف ننشزها ثمّ نکسوها لحما.
عزیر به اراده وامر الهی صد سال مرد وبعد از صد سال زنده شد وابتدا گمان کرد که یک روز یا نصف روز درنگ کرده است، لکن خداوند متعال به او فرمود صد سال درنگ کردی ونشانهء آن این است که به خوراک ونوشیدنی خود بنگر [که طعم ورنگ آن] تغییر نکرده، وبه درازگوش خود نگاه کن [که چگونه متلاشی شه است، این ماجرا برای آن است که هم به تو پاسخ گوییم] وهم تو را [در مورد معاد] نشانه ای برای مردم قرار دهیم. وبه [این] استخوان ها بنگر، چگونه آنها را برداشته وبه هم پیوند می دهیم، سپس گوشت بر آن می پوشانیم.
طبق نص این آیهء الهی طعام وشراب بعد از صد سال باقی مانده بود والبته برای توضیح بیشتر باید به کتب تفسیری مراجعه کرد که در آنها آمده است: طعام عزیر عبارت بود از انجیر تازه ویا انگور ونوشیدنی عبارت بود از آب انگور یا شیر.
با این آیه استدلال کرده اند که اگر طعام وشراب بعد از صد سال باقی بمانند در حالی که روح در آن ها نیست، پس به یقین وبا قیاس اولویت، انسان که دارای روح است عمر بیش از مدت طبیعی وعادی را می تواند دارا باشد(۷).
آیة الله حسن زاده آملی نیز مثال جالبی در همین راستا مطرح می کند ومی نویسد: وقتی مقبره فرعون را شکافتند وخاک برداری کردند در آن جا دانه های گندم پیدا کردند وشک کردند که آیا قدرت نمو در آن هست یا نه؟وقتی آنها را کاشتند دیدند سبز شد وشکفت وبارور شد(۸). پس یک اسنان نیز می تواند عمر فراطبیعی به خود بگیرد.
تقریر هفتم:
بسیاری از علمای بزرگوار شیعه که امکان طول عمر را یک امر مسلّم گرفته اند از این قاعده فلسفی بهره برده اند که «أدلّ دلیل علی إمکان شیء وقوعه» وبزرگانی چون ملا صدرا(۹) نیز ابتدا به این دلیل اشاره می کند وعلمای بزرگوار ومحدثینی چون شیخ صدوق، شیخ طوسی وعلامه مجلسی نیز آن را مطرح کرده اند. البته از قاعده فلسفی نام نبرده اند ولی آن را تحت عنوان «تجربهء تاریخی یا اخبار دالّ بر وقوع در زمان گذشته» مطرح کرده اند وبا همین استدلال امکان طول عمر را یک امر مسلّم به حساب آورده اند. البته در میان این هفت تقریر تقیر دوم وسوم متقن تر ومتین تر جلوه می کند چون هم با قواعد فلسفی وعقلی سازگارتر است وهم با مبانی روایی.
مرحوم شیخ صدوق با توجه به این که در گذشته نیز چنین عمرهای طولانی واقع شده است، به حدیثی از رسول اکرم (صلی الله علیه وآله وسلّم) استناد می کند که: «آن چه در میان امت های پیشین روی داده همانند آن، میان این امت نیز وجود داشت».
مرحوم شیخ صدوق در کتاب کمال الدین وتمام النعمة، فصلی جداگانه در مورد معمّرین دارد ودر آن بیش از ده ها نفر را برمی شمرد که دارای عمرهایی بیش از صد وبیست تا سه هزار سال داشته اند(۱۰) مرحوم شیخ مفید نیز به این مطلب اشاره کرده است(۱۱) مرحوم کراجکی نیز که در باب طول عمر کتاب مستقلی به نام «البرهان علی صحة طول عمر الإمام صاحب الزمان» دارد در این کتاب به این مطلب اشاره دارد وبرخی از معمّرینی را که در طول تاریخ مطرح بوده اند برمی شمرد.
همچنین مرحوم خواجه نصیر طوسی، این مطلب را مطرح می کند واز تجربه تاریخی یاد می کند ومی فرماید: هم در جانب پیامبران خدا چون خضر والیاس، طول عمر وحیات باقی مطرح است، هم در جانب دشمنان مثل ابلیس ودجّال وسامری، هم در شریعت اسلامی وهم در شرایع دیگر. پس چرا در جانب وسط که اولیای خدا باشند طول عمر جایز نباشد(۱۲)؟
برای اتمام در این تقریر اضافه می شود که در تورات نیز از کسانی نام برده شده است که دارای عمر طولانی بوده اند مثلا در تورات آمده است: پس تمام ایام«آرم» که زیست نهصد وسی سال بوده که مرد... پس جملهء ایام«انوش» نهصد وپنج سال بود که مرد. وتمام ایام«تینان» نهصد وده سال بود که مرد. پس جمله ایام«متوشللح نهصد وشصت ونه سال بود که مرد-پس تمام ایام «لمک» هفتصد وهفتاد وهفت سال بود که مرد(۱۳).
نتیجه
از این همه مباحث این مطلب قابل اثبات است وشاید بدیهی بنماید که امکان طول عمر یک مطالب کاملا مطابق با براهین عقلی وفلسفی است وبر همین مبناست که محدثین وعلمای بزرگوار شیعه وقوع آن را از حیث نقلی وروایات وبعضا از حیث علمی وتجربی مد نظر قرار داده اند.
ولی نکته ای که نباید در پایان بحث از آن غافل ماند وبسیاری از بزرگان وعلمای شیعه متذکر آن شده اند این است که طول عمر امام مهدی (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) در هرحال براساس اراده وقدرت الهی است وچیزی جز خارق عادت نیست. مرحوم علاّمه طباطبایی در یکی از آثار خود به این مطلب اشاره دارد ومی فرماید: هیچ قاعده وبرهان عقلی وجود ندارد که بر محال بودن طول عمر دلالت کند، به همین جهت نمی توانیم طول عمر را انکار کنیم(۱۴) ودر جای دیگر می نویسد: اگر کسی روایات وارد شده از رسول اکرم (صلی الله علیه وآله وسلّم) وامامان اهل بیت (علیهم السلام) در خصوص امام غایب را مطالعه کرده باشد به این نتیجه می رسد که نوع حیات آن حضرت به صورت معجزه وخرق عادت است وخرق عادت امری محال نیست ونمی توان خرق عادت را از طریق علم به طور مطلق منفی کرد.
عواملی در عالم تأثیرگذارند که هرگز منحصر در حوزهء دید وشناخت ظاهری ما نیست وما نمی توانیم عوامل دیگر را از ما وراء طبیعت نفی کنیم(۱۵) واین عوامل بیانگر آن است که طول عمر حضرت از نوع خاصی است، یعنی طول عمر حضرت مهدی (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) هر چند با امکان عقلی وفلسفی سازگار است ولی به نوع خاصی است که فراطبیعی می نماید وحالت خرق عادت به خود می گیرد. وبر همین اساس است که بعضی از بزرگان قائل شده اند حضرت مهدی (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) وقتی ظهور کند عمر حضرت به سیر طبیعی خواهد بود(۱۶).
از مسجد ومحراب به دوریم...
رفتیم وپس از خود عمل خیر نهشتیم * * * با آب گنه توشهء عقبی بسرشتیم
امروز بدین عالم خاکی به چه نازیم؟ * * * فرداست که بینی همه خاک وهمه خشتیم
بس کار مناهی که در این مرحله کردیم * * * بس خار معاصی که در این مرزعه کشتیم
از مسجد ومحراب به دوریم وتو گویی * * * ما بندهء پیران کلیسا وکنشتیم
در حشر ز نیک وبد ما دوست چه پرسد؟ * * * نیکیم از اوییم واز اوییم چو زشتیم
مستوره کردستانی
پى نوشت ها:
ــــــــــــــــــــــ
(۱) المنطق، بحث صناعات خمس، ص ۳۱۱، مرحوم محمد رضا مظفر.
(۲) بحث حول المهدی، ص ۳۳.
(۳) اسفار، ج ۸، ص ۹۷، ج ۳، ص...، تفسیر فخر رازی، ج ۲، ذیل آیه ۲۵۹ سوره بقره.
(۴) عصارهء خلقت، امام زمان(عج)جوادی آملی۷ص ۲۴ ور. ک: نهج الولایة، حسن زاده آملی، ص ۷.
(۵) اسفار۷ج ۸، ص ۱۰۹.
(۶) بیان القرآن، شیخ مجتبی قزوینی، ج ۵، ص ۱۲۱.
(۷) الفرقان فی تفسیر القرآن، ج ۴، ذیل آیه ۲۵۹، سوره بقره، محمد صادقی تهرانی.
(۸) هزار ویک نکته، حسن زاده آملی، ص ۱۳۸.
(۹) تفسیر القرآن الکریم، ملا صدرا، ج ۶، ص ۳۰۱.
(۱۰) کمال الدین وتمام النعمة، شیخ صدوق، ص ۵۱۵۳.
(۱۱) مصنفات شیخ مفید، ج ۳، ص ۹۳.
(۱۲) تلخیص المحصل، خواجه نصیر الدین طوسی، ص ۴۳۳.
(۱۳) تورات، سفر پیدایش، باب ۵، آیات ۵-۳۳.
(۱۴) المیزان، ج ۱۳، ص ۳۵۲.
(۱۵) شیعه در اسلام، ص ۱۹۸.
(۱۶) موعودشناسی، علی اصغر رضوانی، ص ۶۴۲.