قوله تعالی:
﴿أَلَمْ تَرَ إِلَی الَّذِینَ قِیلَ لَهُمْ کفُّوا أَیدِیکمْ وَأَقِیمُوا الصَّلاةَ وَآتُوا الزَّکاةَ فَلَمَّا کتِبَ عَلَیهِمُ الْقِتالُ إِذا فَرِیقٌ مِنْهُمْ یخْشَوْنَ النَّاسَ کخَشْیةِ اللهِ أَوْ أَشَدَّ خَشْیةً... لَوْ لا أَخَّرْتَنا إِلی أَجَلٍ قَرِیبٍ﴾ (النساء: ۷۷)
ترجمه آیه:
(آیا ندیدی کسانی را که به آنان گفته شد: (فعلا) دست از جنگ بدارید ونماز به پا دارید وزکات دهید. پس چون فرمان جنگ برایشان نوشته وثبت شد، ناگهان گروهی از ایشان -به اندازهای که از خدا میترسند- یا بیش از آن از مردم (دشمنان خود) ترسیدند وگفتند: پروردگارا، چرا حکم جنگ را بر ما فرض کردی؟ چه میشد که عمر ما را مهلت دهی ومرگ ما را تا زمانی نزدیک به تأخیر اندازی؟).
متن روایت (۱):
محمد بن یعقوب: عن محمد بن یحیی، عن أحمد بن محمد، عن ابن سنان، عن أبی الصباح بن عبد الحمید عن محمد بن مسلم، عن أبی جعفر (علیه السلام) قال:
والله للذی صنعه الحسن بن علی (علیهما السلام) کان خیراً لهذه الأمة مما طلعت علیه الشمس، فوالله لقد نزلت هذه الآیة: ﴿أَلَمْ تَرَ إِلَی الَّذِینَ قِیلَ لَهُمْ کفُّوا أَیدِیکمْ وَأَقِیمُوا الصَّلاةَ وَآتُوا الزَّکاةَ﴾، إنما هی طاعة الامام وطلبوا القتال، ﴿فَلَمَّا کتِبَ عَلَیهِمُ الْقِتالُ﴾ مع الحسین (علیه السلام)، ﴿قالُوا رَبَّنا لِمَ کتَبْتَ عَلَینَا الْقِتالَ لَوْ لا أَخَّرْتَنا إِلی أَجَلٍ قَرِیبٍ﴾ أرادوا تأخیر ذلک الی القائم (علیه السلام)(۱).
ترجمه روایت (۱):
محمّد بن یعقوب: از محمّد بن یحیی از احمد بن محمّد، از ابن سنان، از ابو الصّباح ابن عبد الحمید، از محمّد بن مسلم، از حضرت ابو جعفر امام باقر (علیه السلام) روایت آورده است که آن حضرت فرمود:
به خدا سوگند، کاری که حسن بن علی (علیه السلام) کرد برای این امّت از آنچه خورشید بر آن میتابد بهتر بود. به خدا این آیه (درباره ی او) نازل شد: (آیا ندیدی کسانی را که به ایشان گفته شد: (فعلا) دست از جنگ بدارید ونماز به پا دارید وزکات دهید؟) همانا این اطاعت از امام است؛ (ولی) آنها اصرار داشتند که فرمان جنگ به آنان داده شود. پس چون جنگ کردن در رکاب امام حسین (علیه السلام) بر ایشان فرض شد، گفتند: (پروردگارا، چرا حکم جنگ را بر ما فرض فرمودی؟ چه میشد که عمر ما را تا به هنگام اجل مهلت میدادی؟ اگر مهلت دهی) دعوتت را اجابت واز رسولان پیروی میکنیم) منظورشان این بود که تا (قیام) حضرت قائم (علیه السلام) این حکم به تأخیر افتد.
متن روایت (۲):
العیاشی فی تفسیره: بإسناه عن إدریس مولی لعبد الله بن جعفر عن أبی عبد الله (علیه السلام) فی تفسیر هذه الآیة: ﴿أَلَمْ تَرَ إِلَی الَّذِینَ قِیلَ لَهُمْ کفُّوا أَیدِیکمْ﴾ مع الحسن ﴿وَأَقِیمُوا الصَّلاةَ وَآتُوا الزَّکاةَ فَلَمَّا کتِبَ عَلَیهِمُ الْقِتالُ﴾ مع الحسین ﴿قالُوا رَبَّنا لِمَ کتَبْتَ عَلَینَا الْقِتالَ لَوْ لا أَخَّرْتَنا إِلی أَجَلٍ قَرِیبٍ﴾ الی خروج القائم (علیه السلام) فإن معهم النصر والظفر، قال الله: ﴿قُلْ مَتاعُ الدُّنْیا قَلِیلٌ وَالآخِرَةُ خَیرٌ لِمَنِ اتَّقی...﴾(۲).
ترجمه روایت (۲):
عیّاشی در تفسیرش به سند خود از ادریس -آزاده شده ی عبد الله بن جعفر- از حضرت ابی عبد الله صادق (علیه السلام) در تفسیر این آیه آورده است: (آیا ندیدی کسانی را که به ایشان گفته شد: (فعلا) دست از جنگ بدارید) فرمود: مراد با امام حسن (علیه السلام) (است) (ونماز به پا دارید وزکات دهید. پس چون فرمان جنگ برایشان نوشته وثبت شد) (یعنی) با امام حسین (علیه السلام) (گفتند: پروردگارا، چرا حکم جنگ را بر ما فرض کردی؟ چه می شد که عمر ما را تا به هنگام اجل نزدیک مهلت میدادی؟) تا خروج حضرت قائم (علیه السلام)؛ زیرا که نصرت وپیروزی با آنان است. خداوند فرمود: (بگو: کالای دنیا اندک است وآخرت- برای کسی که تقوی پیشه کند- بهتر) تا آخر آیه.
متن روایت (۳):
عنه: بإسناده عن محمد بن مسلم عن أبی جعفر (علیه السلام) قال: والله الذی صنعه الحسن بن علی (علیهما السلام) کان خیراً لهذه الأمة مما طلعت علیه الشمس، والله لفیه نزلت هذه الآیة: ﴿أَلَمْ تَرَ إِلَی الَّذِینَ قِیلَ لَهُمْ کفُّوا أَیدِیکمْ وَأَقِیمُوا الصَّلاةَ وَآتُوا الزَّکاةَ﴾ إنما هی طاعة الامام فطلبوا القتال ﴿فَلَمَّا کتِبَ عَلَیهِمُ الْقِتالُ﴾ مع الحسین ﴿قالُوا رَبَّنا لِمَ کتَبْتَ عَلَینَا الْقِتالَ لَوْ لا أَخَّرْتَنا إِلی أَجَلٍ قَرِیبٍ﴾ وقوله ﴿رَبَّنا أَخِّرْنا إِلی أَجَلٍ قَرِیبٍ نُجِبْ دَعْوَتَک وَنَتَّبِعِ الرُّسُلَ﴾ أرادوا تأخیر ذلک الی القائم (علیه السلام)(۳).
ترجمه روایت (۳):
هم از اوست، به سند خود از محمّد بن مسلم، از حضرت ابو جعفر امام باقر (علیه السلام) که فرمود: به خدا سوگند، کاری که حسن بن علی (علیهما السلام) کرد برای این امّت از آنچه خورشید بر آن میتابد بهتر بود. به خدا قسم، درباره ی او این آیه نازل شد: (آیا ندیدی کسانی را که به ایشان گفته شد: (فعلا) دست از جنگ بدارید ونماز بهپا دارید وزکات دهید؟) همانا این اطاعت از امام است، آنان اصرار داشتند که جنگ بر ایشان فرض گردد، (پس چون قتال [در راه خدا] برایشان نوشته شد) با امام حسین (علیه السلام) (گفتند: پروردگارا، چرا حکم جنگ را بر ما واجب ساختی؟ چه میشد که عمر ما را تا به هنگام اجل مهلت میدادی؟) ومرادشان از این سخن: (پروردگارا، تا اجلی نزدیک، (مهلت) ما را به تأخیر انداز تا دعوت تو را اجابت واز رسولان پیروی کنیم) به تأخیر افتادن آن حکم تا هنگام (قیام) امام قائم (علیه السلام) بود.
پاورقی:
-----------------
(۱) الروضة: ۳۳۰.
(۲) تفسیر العیاشی، ۱: ۲۵۷.
(۳) تفسیر العیاشی، ۱: ۲۵۸.