قوله تعالی:
﴿إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللهِ اثْنا عَشَرَ شَهْراً فِی کتابِ اللهِ یوْمَ خَلَقَ السَّماواتِ وَالأَرْضَ مِنْها أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذلِک الدِّینُ الْقَیمُ فَلا تَظْلِمُوا فِیهِنَّ أَنْفُسَکمْ﴾ (التوبة: ۳۶)
ترجمه آیه:
(همانا شماره ی ماه ها نزد خداوند در کتاب خدا دوازده ماه است از آن روز که آسمانها وزمین را آفرید، چهار ماه از آنها حرام است، این است آئین استوار پس در [مورد] آنها بر خودتا نستم مکنید).
متن روایت (۱):
محمد بن إبراهیم النعمانی فی الغیبة: قال: أخبرنا علی بن الحسین، قال حدثنا محمد بن یحیی العطار، قال حدثنا محمد بن الحسن الرازی، عن محمد بن علی الکوفی، عن إبراهیم بن محمد بن یوسف، عن محمد بن عیسی، (عن عبد الرزاق) عن محمد بن سنان، عن فضیل الرسّان، عن أبی حمزة الثمالی قال: کنت عند أبی جعفر محمد بن علی الباقر (علیه السلام) ذات یوم، فلما تفرّق من کان عنده قال لی:
یا أبا حمزة: من المحتوم الذی لا تبدیل له عند الله قیام قائمنا (علیه السلام)، فمن شک فیما أقول لقی الله وهو به کافر، وهو له جاحد، ثم قال: بأبی أنت وأمی المسمی باسمی، والمکنی بکنیتی، السابع من بعدی، بأبی من یملأ الأرض قسطاً وعدلاً کما ملئت ظلما وجورا، ثم قال: یا أبا حمزة من أدرکه فلم یسلم له ما سلم لمحمد وعلی صلوات الله علیهما، فقد حرم (الله) علیه الجنة ومأواه النار وبئس مثوی الظالمین، وأوضح من هذا بحمد اله وأنور وأبین وأزهر (أظهره) لمن هداه الله وأحسن إلیه، قول الله (عزَّ وجلَّ) فی محکم کتابه: ﴿إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللهِ اثْنا عَشَرَ شَهْراً فِی کتابِ اللهِ یوْمَ خَلَقَ السَّماواتِ وَالأَرْضَ مِنْها أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذلِک الدِّینُ الْقَیمُ فَلا تَظْلِمُوا فِیهِنَّ أَنْفُسَکمْ﴾، ومعرفة الشهور: المحرم وصفر والمحرم، (و) لا یکون دیناً قیماً، لأن الیهودَ والنصاری والمجوس وسایر الملل والناس جمیعاً من الموافقین والمخالفین یعرفون هذه الشهور ویعدونها بأسمائها، وإنما هم الأئمة (و) القوامون بدین الله (عزَّ وجلَّ)، والمحرم منها أمیر المؤمنین علی (علیه السلام) الذی اشتق (الله تعالی) له اسماً من اسمه العلی، کما اشتق لرسول الله (لرسوله) (صلّی الله علیه وآله وسلّم)، اسماً من اسمه المحمود، وثلاثة من ولده (اسماهم علی) علی بن الحسین وعلی بن موسی الرضا وعلی بن محمد: فصار (لـ)ـهذا الاسم المشتق من اسم الله (عزَّ وجلَّ) حرمة به، وصلوات الله علی محمد وآله المکرمین المحترمین (به)(۱).
ترجمه روایت (۱):
محمّد بن ابراهیم نعمانی در کتاب الغیبه گوید: خبرمان داد علیّ بن الحسین، گفت: برایمان حدیث نمود محمّد بن یحیای عطّار، گفت: حدیثمان داد محمّد بن الحسن رازی، از محمّد بن علی کوفی، از ابراهیم بن محمّد بن یوسف، از محمّد بن عیسی، [از عبد الرّزّاق]، از محمّد بن سنان، از فضیل رسّان، از ابو حمزهی ثمالی که گفت: روزی در محضر امام ابو جعفر محمّد بن علی باقر (علیهما السلام) بودم. وقتی کسانی که در محضر امام (علیه السلام) بودند همه رفتند، به من فرمود:
ای ابو حمزه، از امور حتمی که نزد خداوند تبدیل ناپذیر است، قیام قائم (علیه السلام) است. پس هر کس در آنچه میگویم شک کند، در حالتی خداوند را ملاقات خواهد کرد که بدو کافر باشد.
سپس فرمود: پدر ومادرم فدای تو باد؛ ای نامیده شده به نام من وکنیه داده شده به کنیه ی من(۲)، ای هفتمین [امام] بعد از من! پدرم فدای کسی که زمین را پر از قسط وعدل خواهد ساخت؛ همچنانکه از ظلم وجور پر شده باشد.
سپس فرمود: ای ابو حمزه، هرکس او را درک کند وآنچه را برای محمّد وعلی (صلوات الله علیهما) تسلیم داشته است، نسبت به او تسلیم ندارد، به درستی که [خداوند] بهشت را بر وی تحریم خواهد کرد وجایگاهش آتش دوزخ است که منزلگاه بد ظالمان است.
واضحتر از این -بحمد الله- ونورانی تر وروشن تر وآشکار تر برای کسی که خداوند هدایتش فرموده وبه او احسان داشته است، فرموده ی خدای -عزّ وجلّ- در کتاب محکم خویش است: (همانا شمار ماه ها نزد خداوند در کتاب خدا دوازده ماه است؛ (از) آن روز که آسمانها وزمین را آفرید. چهار ماه از آنها حرام است. این است آیین استوار پس در [مورد] آنها بر خود ستم مکنید.
شناختن ماه ها -محرّم وصفر وربیع و... واینکه ماه های حرام: رجب وذو القعده وذو الحجّه ومحرّماند- دین استوار نیست؛ زیرا که یهود ونصاری ومجوس وسایر ملل وهمه ی مردم، موافقان ومخالفان، این ماه ها را میشناسند وآنها را به اسم می شمارند!
اینها همان امامان (علیهم السلام) وبرپادارندگان دین خدای -عزّ وجلّ- اند وحرام از آنان، امیر المؤمنین (علیه السلام) است که خدای -تعالی- برایش اسمی از نام بلند خویش (علی) مشتق فرمود؛ همچنانکه برای رسول خود اسمی از نام پسندیده ی (محمود) خویش برگزید وسه تن از فرزندانش که نامشان علی است: علیّ بن الحسین وعلیّ بن موسی وعلیّ بن محمّد. پس این اسم -که از اسم خدای (عزّ وجلّ) مشتق شده- حرمتی گرفته است ودرود خداوند بر محمّد وآل گرامی او باد که به او حرمت یافته اند.
متن روایت (۲):
عنه: قال أخبرنا سلامة بن محمد، قال حدثنا أبو الحسن علی بن عمر المعروف بالحاجی، قال: حدثنا القاسم بن حمزة العلوی العباسی الرازی قال: حدثنا جعفر بن محمد الحسنی، قال: حدثنی (ثنا) عبید بن کثیر، قال: حدثنا (أبو) محمد بن موسی الأسدی، عن داوود بن کثیر (الرقی) قال: دخلت علی أبی عبد الله جعفر بن محمد علیهما السلام بالمدینة.
قال (لی) ما الذی ابطأ بک عنا یا داود؟ فقلت حاجة عرضت بالکوفة، فقال من خلفت بها؟ (فـ) قلت جعلت فداک: خلفت (بها) عمک زیداً، ترکته راکباً علی فرس متقلداً مصحفاً (سیفاً) ینادی بأعلی صوته سلونی (سلونی)(۳) قبل أن تفقدونی، فبین جوانحی علم جم، قد عرفت الناسخ من المنسوخ، والمثانی والقرآن العظیم، وإنی العلم بین الله وبینکم.
فقال ((علیه السلام) لی): یا داود لقد ذهبت بک المذاهب، ثم نادی یا سماعة بن مهران، ائتینی بسلة الرطب (فأتاه بسلة فیها رطب) فتناول منها رطبة فأکلها، واستخرج النواة من فیه، فغرسها فی الأرض، ففلقت وأنبتت واطلعت واغدقت، فضرب بیده الی بسرة من غدق فشقها واستخرج منها رقاً أبیض، ففضه ودفعه إلی وقال اقرأه فقرأته فإذا فیه سطران (السطر) الأول: لا إله الا الله، محمد رسول الله، والثانی: ﴿إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللهِ اثْنا عَشَرَ شَهْراً فِی کتابِ اللهِ یوْمَ خَلَقَ السَّماواتِ وَالأَرْضَ مِنْها أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذلِک الدِّینُ الْقَیمُ﴾ أمیر المؤمنین علی بن أبی طالب، الحسن بن علی، الحسین بن علی، علی بن الحسین، محمد بن علی، جعفر بن محمد، موسی بن جعفر، علی بن موسی، محمد بن علی، علی بن محمد، الحسن بن علی، الخلف الحجة.
ثم قال یا داود: أتدری متی کتب هذا فی هذا؟ قلت الله أعلم ورسوله وأنتم، قال: قبل أن یخلق الله آدم بألفی عام(۴).
ترجمه روایت (۲):
هم از اوست که گوید: خبرمان داد سلامه بن محمّد، گفت: حدیثمان آورد ابو الحسن علیّ بن عمر معروف به حاجی، گفت: حدیثمان داد قاسم بن حمزه ی علوی عبّاسی رازی، گوید: حدیثمان داد جعفر بن محمّد حسنی، گفت: حدیثم آورد عبید ابن کثیر، گوید: حدیثمان آورد احمد بن موسای اسدی، از داوود بن کثیر [رقّی] که گفت:
بر حضرت ابو عبد الله جعفر بن محمّد (علیهما السلام) در شهر مدینه وارد شدم.
آن حضرت [به من] فرمود: داوود، چرا در آمدن نزد ما دیر کردی؟ عرضه داشتم: در کوفه کاری برایم پیش آمده بود. فرمود: هنگامی که از کوفه بیرون آمدی، چه کسی را آنجا دیدی؟
عرض کردم: فدایتان گردم! عموی شما زید را دیدم که بر اسبی سوار بود وقرآنی با خود برداشته وبا صدای بلند فریاد میزد: از من بپرسید! از من بپرسید! پیش از آنکه مرا از دست بدهید؛ زیرا که در سینه ام علم ودانش بسیاری نهفته است. من ناسخ را از منسوخ باز شناخته ام ومثانی وقرآن عظیم را دانسته ام ومنام آن علامت ونشانه ی بین خداوند وشماها.
امام صادق (علیه السلام) [به من] فرمود: داوود، دل به این وآن سپرده ای! سپس صدا زد: ای سماعه بن مهران! آن ظرف خرمای تازه را بیاور. [سماعه ظرفی که در آن خرمای تازه بود آورد] پس آن حضرت خرمایی از آن بر گرفت ومیل فرمود وهسته را از دهان بیرون آورد ودر زمین کاشت. همان دم زمین شکافته شد وآن هسته رویید وشکوفه داد وخرما شد. امام (علیه السلام) دست زد ویکی از خرماهای نارس را از خوشه چید وآن را شکافت واز داخل آن پوست نازک سفیدی بیرون آورد. آن را باز کرد وبه دست من داد وفرمود: بخوان: آن را خواندم. دیدم دو سطر نوشته است؛ [سطر] اوّل «لا إله إلّا الله، محمّد رسول الله» ودوم: (همانا شمار ماه ها نزد خداوند در کتاب خدا دوازده ماه است؛ (از) آن روز که آسمانها وزمین را آفرید. چهار ماه از آنها حرام است. این است آیین استوار. پس در [مورد] آنها بر خود ستم مکنید)، امیر المؤمنین علیّ بن ابی طالب، الحسن بن علی، الحسین ابن علی، علیّ بن الحسین، محمّد بن علی، جعفر بن محمّد، موسی بن جعفر، علیّ بن موسی، محمّد بن علی، علیّ بن محمّد، الحسن بن علی، الخلف الحجّه.
سپس فرمود: ای داوود! آیا میدانی چه وقت اینها در اینجا نوشته شده؟ عرض کردم: خداوند بهتر میداند ورسول او وشما.
فرمود: دو هزار سال پیش از آنکه خداوند آدم را بیافریند.
متن روایت (۳):
وعنه: قال أخبرنا سلامة بن محمد، قال: أخبرنا (حدثنا) محمد بن الحسن بن علی بن مهزیار، قال: أخبرنا (حدثنا) أحمد بن محمد السیاری عن أحمد بن هلال، وأخبرنا (قال وحدثنا) علی بن محمد بن عبد الله الجتانی، عن أحمد بن هلال، عن أمیة بن میمون الشعیری، عن زیاد القندی قال:
سمعت أبا إبراهیم موسی بن جعفر علیهم السلام (أجمعین) یقول: إن الله (عزَّ وجلَّ) خلق بیتاً من نور (و) جعل قوا(یـ)ـمه أربعة أرکان، أربعة أسماء، سبحان الله والحمد لله، ثم خلق من الأربعة أربعة، ومن الأربعة (تبارک وسبحان والحمد لله، ثم خلق أربعة من أربعة، ومن أربعة اربعة)، ثم قال (عزَّ وجلَّ): ﴿إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللهِ اثْنا عَشَرَ شَهْراً﴾(۵).
ترجمه روایت (۳):
هم از اوست که گفت: سلامه بن محمّد خبرمان داد. وی گفت: محمّد بن الحسن ابن علیّ بن مهزیار به ما خبر داد، گفت: احمد بن محمّد سیّاری از احمد بن هلال خبرمان داد ونیز علیّ بن محمّد بن عبد الله خبائی حدیثمان داد، از احمد بن هلال، از امیّه بن میمون شعیری، از زیاد قندی که گفت:
شنیدم حضرت ابو ابراهیم موسی بن جعفر (علیهم السلام) میفرمود: خدای -عزّ وجلّ- خانه ای از نور آفرید که پایه های آن را چهار رکن قرار داد، (آنگاه) چهار اسم بر آن نوشت: سبحان الله والحمد لله. سپس از آن چهار، چهار دیگر بیافرید واز آن چهار، چهار دیگر. پس از آن، خدای -عزّ وجلّ- فرمود: (همانا شمار ماه ها نزد خداوند در کتاب خدا دوازده ماه است).
متن روایت (۴):
الشیخ الطوسی فی الغیبة: رواه بحذف الاسناد عن جابر الجعفی قال:
سألت أبا جعفر (علیه السلام) عن تأویل قول الله (عزَّ وجلَّ): ﴿إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللهِ اثْنا عَشَرَ شَهْراً فِی کتابِ اللهِ یوْمَ خَلَقَ السَّماواتِ وَالأَرْضَ مِنْها أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذلِک الدِّینُ الْقَیمُ فَلا تَظْلِمُوا فِیهِنَّ أَنْفُسَکمْ﴾، فقال: فتنفس سیدی الصعداء ثم قال:
یا جابر: أما السنة فهو جدی رسول الله (صلّی الله علیه وآله وسلّم)، وشهورها اثنا عشر شهراً فهو أمیر المؤمنین (علیه السلام) (و) إلی والی ابنی جعفر وابنه موسی وابنه علی وابنه محمد وابنه علی وإلی ابنه الحسن وإلی ابنه محمد الهادی المهدی علیهم السلام، اثنا عشر إماما حجج الله علی (فی) خلقه، وأمناؤه علی وحیه وعلمه، والأربعة الحرم الذین هم الدین القیم، اربعة منهم یخرجون باسم واحد، علی أمیر المؤمنین، وأبی علی بن الحسین، وعلی بن موسی، وعلی بن محمد علیهم السلام، فالاقرار بهؤلاء هو ﴿الدِّینُ الْقَیمُ فَلا تَظْلِمُوا فِیهِنَّ أَنْفُسَکمْ﴾ أی قولوا بهنَّ (بهم) جمیعاً تهتدوا(۶).
ترجمه روایت (۴):
شیخ طوسی در کتاب غیبت، همین (تفسیر) را با حذف سند از جابر جعفی روایت میکند که گفت: از حضرت ابو جعفر امام باقر (علیه السلام) در مورد تأویل قول خدای -عزّ وجلّ-: (همانا شمار ماهها نزد خداوند در کتاب خدا دوازده ماه است؛ (از) آن روز که آسمانها وزمین را آفرید. چهار ماه از آنها حرام است. این است آیین استوار. پس در (مورد) آنها بر خود ستم مکنید).
پرسیدم، (جابر در ادامه) گوید: آن حضرت آهی کشید.
آنگاه فرمود: جابر، منظور از سال، جدّم رسول خدا (صلّی الله علیه وآله وسلّم) است وماه های آن دوازده ماه است: (از) امیر المؤمنین (علیه السلام) تا به من وفرزندم جعفر وپسرش موسی وپسرش علی وپسرش محمّد وپسرش علی وتا پسرش حسن وتا پسرش محمّد هادی مهدی (علیهم السلام) است، دوازده امام حجّت های خداوند بر آفریدگانش وامینان او بر وحی وعلمش وآن چهار (ماه) حرام که همانها دین استوارند، چهار تن از ایشان اند که به یک اسم بر می آیند: حضرت علی امیر المؤمنین وپدرم علیّ بن الحسین وعلیّ بن موسی وعلیّ بن محمّد (علیهم السلام). بنابراین اقرار به ایشان همان (دین استوار است پس در مورد آنان بر خویشتن ستم نکنید) یعنی: به همه ی آنان معتقد باشید تا هدایت شوید.
متن روایت (۵):
الشیخ شرف الدین النجفی فی تأویل الآیات الباهرة فی العترة الطاهرة: عن المقلد بن غالب الحسنی (بن الحسن) رحمه الله عن رجاله بإسناد متصل الی عبد الله بن سنان الأسدی، عن جعفر بن محمد (علیه السلام) (قال):
قال: أبی یعنی محمداً الباقر (علیه السلام) لجابر بن عبد الله: لی إلیک حاجة أخلوا فیها، فلما خلا به قال: یا جابر: أخبرنی عن اللوح الذی رأیته عند أمی فاطمة الزهراء سلام الله علیها، فقال (جابر): اشهد بالله لقد دخلت علی سیدتی فاطمة الزهراء لأهنیها بولدها الحسین (علیه السلام)، فإذا بیدها لوح أخضر من زمردة خضراء فیه کتابة أنور من الشمس وأطیب رائحة من المسک الأذفر، فقلت ما هذا (اللوح)(۷) یا بنت رسول الله، فقالت: هذا لوح أنزله الله تعالی علی أبی وقال لی احفظیه، ففعلت، فإذا فیه اسم أبی وبعلی واسم ابنی والأوصیاء من بعد ولدی الحسین، فسألتها أن تدفعه إلی لأنسخه، ففعلت. فقال له أبی (علیه السلام): ما فعلت بنسختک؟ فقال: هی عندی، فقال فهل لک أن تعارضنی علیها؟ قال: فمضی جابر الی منزله فأتاه بقطعة جلد أحمر، فقال له: انظر فی صحیفتک حتی أقرأها علیک، فکان فی صحیفته:
بسم الله الرحمن الرحیم هذا کتاب من الله العزیز الحکیم (العلیم) أنزله الروح الأمین علی محمد خاتم النبیین، یا محمد ﴿إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللهِ اثْنا عَشَرَ شَهْراً فِی کتابِ اللهِ یوْمَ خَلَقَ السَّماواتِ وَالأَرْضَ مِنْها أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذلِک الدِّینُ الْقَیمُ فَلا تَظْلِمُوا فِیهِنَّ أَنْفُسَکمْ﴾ یا محمد عظِّم أسمائی واشکر نعمائی، ولا تجحد آلائی، ولا ترج سوای، ولا تخشی غیری، فإنه من یرجو سوائی ویخشی غیری أعذبه عذاباً لا أعذبه أحداً من العالمین، یا محمد إنی اصطفیتک علی الانبیاء، واصطفیت وصیک (علیاً) علی الأوصیاء جعلت الحسن عیبة علمی بعد انقضاء مدة أبیه، والحسین خیر أولاد الأولین والآخرین فیه تثبت الإمامة العقب (بعد العقب) وعلی بن الحسین زین العابدین، والباقر العلم الداعی الی سبیلی علی منهاج الحق، وجعفر الصادق فی القول والعمل، تلبس من بعده فتنة صماء فالویل کل الویل لمن کذب عترة نبیی وخیرة خلقی، وموسی کاظم الغیظ، وعلی الرضا یقتله عفریت کافر یدفن بالمدینة التی بناها العبد الصالح الی جنب شر خلق الله، ومحمد الهادی شبیه جده المیمون، وعلی الهادی (الداعی) الی سبیلی والذاب عن حرمی والقائم فی رعیتی، والحسن الأغر یخرج منه ذو الاسمین خلف محمد یخرج فی آخر الزمان وعلی رأسه غمامة بیضاء تظله عن الشمس، وینادی منادٍ بلسان فصیح یسمعه الثقلان ومَن بین الخافقین (هذا المهدی من آل محمد) فیملأ الأرض عدلاً کما ملئت جوراً(۸).
ترجمه روایت (۵):
شیخ شرف الدّین نجفی، در کتاب تأویل الآیات الباهرة فی العترة الطّاهرة: از مقلّد بن غالب حسنی (رحمه الله) از رجالش به سند متّصلی تا عبد الله بن سنان اسدی، از حضرت جعفر بن محمّد امام صادق (علیه السلام) آورده است که [آن حضرت فرمود]: پدرم -یعنی امام محمّد باقر (علیه السلام)- به جابر بن عبد الله فرمود: با تو کاری دارم که در خلوت آن را میگویم وچون جای خلوتی با او ملاقات کرد، فرمود: جابر، مرا خبر ده از آن لوحی که نزد مادرم فاطمه ی زهرا (علیها السلام) مشاهده کردی؟ [جابر] عرضه داشت:
خدای را شاهد میگیرم که بر بانویم فاطمه ی زهرا وارد شدم تا او را به ولادت فرزندش حسین (علیه السلام) تهنیت بگویم. دیدم لوح سبزی از زمرّد سبز به دست دارد که نوشته ای روشنتر از خورشید وخوشبوتر از مشک اذفر در آن است. عرضه داشتم: ای دخت رسول خدا، این (لوح) چیست؟
فرمود: این لوحی است که خدای -تعالی- آن را بر پدرم نازل فرمود و(پدرم) به من فرمود: آن را نگه دار. من نگاه داشتم ودیدم که نام پدر وهمسر ونام دو پسرم وجانشینان پس از فرزندم حسین در آن هست.
(جابر گفت:) پس، از آن حضرت خواهش کردم که آن لوح را به من بدهد تا از رویش نسخه بردارم. فاطمه ی زهرا (علیها السلام) لوح را به من داد که از روی آن نسخهای نوشتم.
امام صادق (علیه السلام) فرمود: پدرم به او گفت: نسخه ات را چه کردی؟ عرضه داشت: آن نسخه نزد من است. فرمود: آیا می خواهی آن را با نسخه ی من مقایسه کنی؟
جابر به منزل خود رفت وقطعه پوست سرخی آورد. (امام باقر (علیه السلام)) به او فرمود: در صفحه (ی نوشته) ات نگاه کن تا آن را بر تو (از بر) بخوانم. در صحیفه ی او چنین بود:
به نام خداوند بخشاینده ی مهربان. این نوشته ای است از (سوی) خدای عزیز حکیم. آن را روح الأمین بر محمّد خاتم پیغمبران نازل کرد. ای محمّد (همانا شمار ماه ها نزد خداوند دوازده ماه است، در کتاب خدا؛ روزی که آسمانها وزمین را آفرید. از آنها چهار ماه حرام است. آن است دین استوار ومحکم. پس در (مورد) آنها بر خویشتن ظلم نکنید). ای محمّد، اسمهای مرا بزرگ شمار ونعمتهایم را سپاسگزار وبخشش های مرا انکار مکن وبه غیر من امید مدار واز غیر من بیمناک مباش که هر کس به جز من امید بندد واز غیر من بیمناک شود، او را عذابی کنم که هیچکس از عالمیان را چنان عذاب نکرده باشم.
ای محمّد، من تو را بر پیغمبران برگزیدم وجانشینت [علی] را بر جانشینان برتری دادم. حسن را گنجینه ی علمم قرار دادم؛ پس از پایان یافتن مدّت پدرش وحسین را بهترین فرزندان اوّلین وآخرین. در او نسل امامت پایدار است وعلیّ بن الحسین زینت عبادت کنندگان است وآن شکافنده ی دانش که به راه من بر شیوهی حق دعوت میکند وجعفر، آن صادق راستگوی در گفتار وکردار. فتنهی (کور و) گنگی پس از وی خواهد بود؛ وای بر کسی که عترت پیغمبرم وبهترین خلقم را تکذیب کند! آنگاه موسی فرو نشاننده ی خشم وغیظ وعلیّ رضا. او را کافری میکشد ودر آن شهری که بندهی صالح بنا کرده در کنار بدترین خلق خدا مدفون خواهد شد ومحمّد هادی شبیه نیای خجسته اش وعلی هادی به راه من ودفاع کننده از حریم من وقیام کننده در رعیّت من وحسن تابنده رو. از صلب او، آن دارای دو اسم بازمانده ی محمّد بیرون می آید. او در آخر الزمان خروج میکند؛ در حالی که ابر سپیدی بر سرش سایه می افکند ومنادی -به زبان فصیحی که جنّ وانس وهر که ما بین مشرق ومغرب است آن را بشنوند- بانگ خواهد زد: این است مهدی از آل محمّد! پس زمین را از عدل میآکند؛ همچنانکه از جور وستم پر شده باشد.
پاورقی:
-----------------
(۱) کتاب غیبت: ۴۱.
(۲) بعضی از امامان یک کنیه وبعضی بیشتر داشته اند. کنیه ی امام باقر (علیه السلام) ابو جعفر است ومولایمان حضرت حجّت (أرواحنا فداه) چندین کنیه دارند. از جمله، ابو جعفر که در چند روایت آمده است. در این باره نگاه کنید به: کمال الدّین ۲-۴۷۴ ودلائل الإمامه: ۲۷۱ ونجم ثاقب: ۳۴.
(۳) در منبع نیست.
(۴) کتاب غیبت: ۴۲.
(۵) کتاب غیبت: ۹۶.
(۶) کتاب غیبت: ۹۶.
(۷) در منبع نیست.
(۸) تأویل الآیات الظاهرة - مخطوط.