پاسخ های روشن به احمد اسماعیل بصری (۸)
غیبت کبری وپناهگاه مرجعیت
نویسنده: سید ضیاء خبّاز
مترجم: محمد مهدی سلمانپور
مرکز پژوهشهای تخصصی امام مهدی (عجّل الله فرجه)
↑صفحه ۰↑
فهرست
مقدمهی مرکز:..................۳
پیشگفتار مترجم..................۷
رابطهی امتحان وغیبت کبری..................۱۱
بررسی حقیقت ارتباط بین غیبت و آزمایش:..................۱۵
بیان حقیقت آزمایش:..................۱۷
۱ - سطح اول، آزمایش در بُعد رفتاری:..................۱۸
۲ - سطح دوم، آزمایش در بُعد فکری:..................۲۱
هدف از آزمایش:..................۲۳
تشرّف به محضر امام نیز پیرو قانون آزمایش است:..................۲۴
وظیفهی مؤمن در مرحلهی آزمایش:..................۲۷
وظیفهی اول: پرهیز از امامان گمراه ومدَّعیان مهدویت:..................۲۸
وظیفهی دوم: پناه بردن به فقیهان و عالمان:..................۲۹
وظیفهی سوم: آمادگی معرفتی:..................۳۶
↑صفحه ۰↑
به نام خداوند بخشنده مهربان
سپاس از آنِ پروردگار جهانیان است، و درود و سلام بر سرور و پیامبر ما، محمد و خاندان پاک و طاهر ایشان.
مرکز پژوهشهای تخصصی امام مهدی (عجّل الله فرجه)، به دنبال افزایش مباحث پیرامون احمد اسماعیل گاطع و ادِّعاها و دروغهای او که بیش از پنجاه ادِّعای باطل و بیدلیل است، پاسخ به این ادِّعاها را ضروری دانسته است. لازم به تذکر است که جواب به آن سخنان، به معنای علمی و منطقی بودن آنها نیست؛ چرا که ادِّعاهای آن افراد تنها تقلب، نیرنگ، دروغ، افتراء و برخورد سلیقهای با روایات است و بهترین
↑صفحه ۳↑
دلیل بر این امر کتابهای (احمد اسماعیل) و پیروانش است. بلکه رد و پاسخ به ادِّعاهای این افراد به دلیل شبهاتی است که میتواند دامنگیر برخی افراد ضعیف شده و در نتیجه پارهای توضیحات، روشنگریها و بیان مبانی را سبب گردد که راه و روش علمی نزد همه مردم به صورت عام و شیعیان به شکل ویژه، بر آن تکیه دارد.
علاوه بر این، افرادی که فریب (احمد اسماعیل) را خورده و از او پیروی کردهاند نیز باید با دلیل و برهان روبرو شوند تا کسی از این افراد را یارای این نباشد که بگوید: ﴿پروردگارا چرا برای ما پیامبری بیم دهنده نفرستادی و راهنمایی هدایتگر را نیاوردی تا از آیات تو پیروی کنیم پیش از آنکه ذلیل و رسوا شویم﴾ (طه: ۱۳۴)(۱).
از این رو، در کنار دیگر فعالیتهای مرکز
-----------------
(۱) اقبال اعمال ج ۱، ص ۵۰۵.
↑صفحه ۴↑
پژوهشهای تخصصی امام مهدی (عجّل الله فرجه) در رد شبهات، از طریق سایت اینترنتی، فضای مجازی و نشریه (صدی المهدی) و دیگر فعالیتها، انتشار این کتابچه نیز در رد بر احمد اسماعیل، حلقهای از حلقههای برخورد با اهل بدعت و انحراف محسوب میشود.
از خدای متعال توفیق ثابت قدمی بر حق را خواستاریم. ای دگرگون کننده قلبها، دلهای ما را بر دینت ثابت بدار.
مدیر مرکز
سید محمد قبانچی
↑صفحه ۵↑
احمد اسماعیل بصری، مشهور به احمد الحسن، از دجّالان، شیّادان و مدَّعیان دروغین این عصر است. او از عشیره البوسیلم استان بصره است و کمتر از دو دهه پیش ادِّعاهای ناروای خویش را در عرصه مهدوی آغاز کرده است.
ادِّعاهای نامبرده، از ارتباط با امام زمان (عجّل الله فرجه) آغاز شد و سپس مدَّعی مذکور خود را فرزند امام عصر، یمانی موعود، مهدی اول از مهدیان دوازده گانهای که به پندار باطل او پس از امام زمان (عجّل الله فرجه) به حکومت میرسند، جانشین و فرستاده و نائب خاص امام زمان دانست. او همچنین خود را معصوم و دارای علم و سلاح اهل بیت (علیهم السلام)، امام سیزدهم و وصیّ امام زمان (عجّل الله فرجه) نیز قلمداد میکند.
این میراثدار مکتب شلمغانی، در حالی چنان
↑صفحه ۷↑
ادِّعاهایی میکند که در حدّ یک فرد عامّی هم از اسلام و قرآن اطلاع ندارد و خطاهای او حتّی در خواندن آیات سادهی قرآن نیز بی شمار است.
در حدود کمتر از دو دهه که از فعالیتهای این جریان میگذرد، کتب و مقالات بسیاری در نقد و بررسی ادِّعاهای باطل آن به نگارش در آمده است. مرکز پژوهشهای تخصصی امام مهدی (عجّل الله فرجه) در نجف اشرف، از مراکزی است که پیشینهای درخشان در پاسخ به شبهات این مدَّعی مهدویت دارد.
از جمله آثاری که این مرکز در دفاع از عقائد حقّه توفیق نشر آن را یافته است، مجموعهی عالمانهی (الردُّ الساطع علی ابن گاطع) است که ده کتاب کم حجم را شامل می شود. این کتب، برگرفته از کتابهای مفصلی هستند که نویسندگان محترم آنها به تفصیل در رد احمد اسماعیل نگاشتهاند و برخی از آن آثار را نیز مرکز پژوهشهای تخصصی امام مهدی (عجّل الله فرجه) منتشر ساخته است.
↑صفحه ۸↑
کتابی که پیش روی خوانندگان گرامی است، پنجمین اثر از مجموعهی مورد اشاره است. نویسندهی فاضل این کتاب، استاد سیِّد ضیاء الخبّاز است که اثر پیش رو، بخشی از اثر مفصَّل ایشان در نقد احمد اسماعیل بصری میباشد.
استاد بزرگوار در مباحث خود در این کتاب، به بحث آزمایش و امتحان در زمان غیبت کبری، هدف از آزمایش و امتحان و وظایف شیعیان در این بازه زمانی پرداختهاند. همچنین، به روایات متعددی در خصوص رجوع شیعیان به مراجع عظام وفقیهان در زمان غیبت پرداخته شده است.
اهمیت این اثر از آن روست که مراجع عظام تقلید و عالمان بزرگ امامیه، مهمترین سدّ و مانع پیش روی احمد اسماعیل و جریان انحرافی او هستند؛ از همین رو، این جریان با تمام قوا به مبارزه با مقام و نهاد فقاهت و مرجعیت و متَّهم کردن آن بزرگواران و نفی مطلق مرجعیت دینی فقیهان در عصر غیبت پرداختهاند. از همینرو، میتوان مطالعهی این
↑صفحه ۹↑
کتاب را برای هر شیعهای که در پی معرفت بیشتر وظایف خویش در عصر غیبت است، ضروری قلمداد نمود.
با مطالعهی کتاب پیشرو، خوانندگان گرامی به داوری منصفانه دربارهی شخصیت این مدَّعی دروغین خواهند پرداخت. امید که این اثر در پیشگاه قطب عالم امکان مقبول و مرضیّ افتد.
* * *
↑صفحه ۱۰↑
با ملاحظهی روایات پیشوایان معصوم در مییابیم که آن بزرگواران، هشدار مرحلهای خطرناک و دشوار را دادهاند که جامعهی شیعی با آن روبرو خواهد شد؛ این همان مرحلهی آزمایش و امتحان است. در اینجا برخی از آن روایات را ذکر میکنیم:
۱ - ابو بصیر از امام صادق (علیه السلام) روایت کرده که آن حضرت فرمودند:
«مع القائم (علیه السلام) من العرب شیء یسیر»، فقیل له: إنَّ من یصف هذا الأمر منهم لکثیر! قال: «لا بدَّ للناس من أن یمحَّصوا ویمیزوا ویغربَلوا، وسیخرج من الغربال خلق کثیر.
تعداد اندکی از مردم با قائم (علیه السلام) خواهند بود. به
↑صفحه ۱۱↑
امام صادق عرض شد: امّا بسیاری از آنها از این امر سخن میگویند [اظهار اعتقاد به امام زمان دارند]. حضرت فرمودند: باید مردم امتحان شده، جدا و غربال شوند و از غربال گروه بسیاری بیرون خواهند ریخت»(۲).
۲ - امام صادق (علیه السلام) فرمودند:
«هیهاتَ هیهاتَ! لا واللهِ لا یکون ما تمدُّون إلیه أعینکم - یعنی ظهور الإمام المهدی (علیه السلام) - حتَّی تُمیزوا، لا واللهِ لا یکون ما تمدُّون إلیه أعینکم حتَّی تُمحَّصوا، لا واللهِ لا یکون ما تمدُّون إلیه أعینکم حتَّی تُغربَلوا، لا واللهِ لا یکون ما تمدُّون إلیه أعینکم إلَّا بعد إیاسٍ، لا واللهِ لا یکون ما تمدُّون إلیه أعینکم حتَّی یشقی مَنْ یشقی ویسعد مَنْ یسعد».
هیهات! هیهات! نه به خدا سوگند آنچه چشم
-----------------
(۲) غیبت نعمانی ص ۲۱۲، و او این روایت را از ابو یعفور نیز روایت کرده است. همچنین کلینی در کافی ج ۱، ص ۳۷۰ همین روایت را از ابو یعفور آورده است.
↑صفحه ۱۲↑
انتظارش هستید - یعنی ظهور امام مهدی (علیه السلام) - واقع نخواهد شد تا آن زمان که جدا گردید، نه به خدا سوگند آنچه چشم انتظارش هستید واقع نخواهد شد تا آن زمان که امتحان شوید، نه به خدا سوگند آنچه چشم انتظارش هستید واقع نخواهد شد تا غربال شوید، نه به خدا سوگند آنچه چشم انتظارش هستید تنها پس از نا امیدی اتفاق میافتد، نه به خدا سوگند آنچه چشم انتظارش هستید اتفاق نمیافتد تا نگونبخت بدبخت شود وسعادتمند خوشبخت گردد(۳).
نتیجه این است که روایات اهل بیت (علیهم السلام) از حقیقتی پنهان سخن میگویند که همان آزمایش و امتحانی است که جامعهی شیعی دچار آن خواهد شد و مردمی بسیار از آن بیرون خواهند رفت؛ این امتحان به غیبت امام زمان ارتباط دارد؛ امیرمؤمنان (علیه السلام) در این باره فرموده است:
-----------------
(۳) کافی ج ۱، ص ۳۷۰؛ غیبت شیخ طوسی ص ۳۳۵.
↑صفحه ۱۳↑
«والله لأُقْتَلَنَّ أنا وابنای هذان - یعنی: الحسن والحسین - ولیبعثنَّ اللهُ رجلاً من ولدی فی آخر الزمان یطالِب بدمائنا، ولیغیبنَّ عنهم تمییزاً لأهل الضَّلالة حتَّی یقول الجاهلُ: ما لله فی آل أحمد من حاجةٍ.
به خدا سوگند من و این دو فرزندم - یعنی حسن و حسین - کشته خواهیم شد، و خداوند مردی را از فرزندان من در آخر الزمان بر میانگیزد که به خونخواهی ما برخواهد خواست و از مردم غایب میشود تا اهل گمراهی [از اهل حق] جدا شوند؛ تا آنجا که فرد نادان خواهد گفت: به خدا سوگند خداوند را به آل پیامبر هیچ نیازی نیست»(۴).
این که امام فرمودند: «به جهت جدا شدن اهل گمراهی از مردم غایب میشود» آشکارا بر ارتباط آزمایش با غیبت امام زمان (عجّل الله فرجه) دلالت میکند؛ امّا بحث مهم در این است که حقیقت این ارتباط چیست؟ آیا از قبیل ارتباط علّی است یا ارتباط هدفی؟
-----------------
(۴) غیبت نعمانی ص ۱۴۳.
↑صفحه ۱۴↑
بررسی حقیقت ارتباط بین غیبت و آزمایش:
ابتدا شایسته است که دو ارتباط پیش گفته را به طور دقیق معرفی نماییم. این امر به فهم دقیق تفاوت بین علّیت و هدفی بودن، و به عبارت دیگر: فرق دو اصطلاح علّت و حکمت وابسته است.
علّت آن چیزی است که معلول در وجود و عدمش به آن وابسته است؛ اگر علّت موجود باشد معلول نیز موجود خواهد شد و چنان چه علّت از بین برود معلول نیز از بین خواهد رفت. در حالی که حکمت همان مصلحت و ثمرهای است که بر وجود چیزی مترتِّب است، به این ترتیب گاهی چیزی وجود دارد امّا حکمت وجود ندارد و گاهی هر دو با یکدیگر موجودند.
به دیگر عبارت، رابطهی علّیت غیر قابل تخلّف و از باب تلازم است. اگر علّت یافت شود ضرورتاً باید معلول نیز وجود داشته باشد؛ حال آن که در
↑صفحه ۱۵↑
حکمت و هدفی بودن، چنین ملازمهای موجود نیست و ممکن است حکمتی محقّق شود یا نشود.
اکنون این پرسش مطرح است که رابطهی بین غیبت ولیّ خدا، حضرت صاحب الزمان (که جانهایمان فدای او باد) و بین آزمایش و غربال شدن مردم و جدا شدن آنان و عناوینی مانند اینها که در روایات شریفه آمده چه نوع رابطهای است؟ آیا رابطهی علّیت است؟ به این شکل که خداوند ولیّ خود را پنهان کرده تا شیعه آزمایش و غربال شوند و اگر خدا در پی غربال و امتحان ایشان نبود آن حضرت را پنهان نمیکرد؟ یا آن که خداوند ایشان را غائب کرده و علّت غیبت نیز چیزی است که بر ما پوشیده است و یکی از اهداف آن آزمایش بوده است؟
پاسخ صحیح مورد دوم است، چرا که هیچ کس علّت قطعی غیبت را نمیداند و به این امر در برخی از روایات شریفه نیز اشاره شده است. از جمله، عبد الله بن فضل میگوید که امام صادق (علیه السلام) فرمودند:
↑صفحه ۱۶↑
«إنَّ لصاحب هذا الأمر غیبةً لا بدَّ منها، یرتاب فیها کلُّ مبطلٍ»، فقلتُ: ولِمَ جُعِلْتُ فداک؟ قال: «ذلک لأمرٍ لم یؤْذَن لنا فی کشفه لکم».
همانا برای صاحب این امر غیبتی است که حتماً انجام خواهد شد؛ در زمان آن غیبت، هر اهل باطلی تردید خواهند کرد. عبد الله بن فضل عرض کرد: فدایتان شوم، چرا؟ حضرت فرمودند: به دلیلی که ما اجازهی آشکار کردن آن را برایتان نداریم(۵).
نتیجه آن که علّت غیبت را تنها خداوند و حافظان علم او میدانند. به این ترتیب، ترس از کشته شدن یا کسب مهارتهای فرماندهی! یا برخی دیگر سخنان به عنوان علّت غیبت، از ادِّعاهایی است که مستندی ندارد.
بیان حقیقت آزمایش:
پس از آن که برای ما روشن شد که جامعهی
-----------------
(۵) کمال الدین ص ۴۸۲؛ علل الشرایع ج ۱، ص ۲۴۶.
↑صفحه ۱۷↑
شیعه در زمان غیبت دچار امتحان و آزمایش خواهد شد، باید حقیقت و ماهیّت این آزمایش را بیان کنیم تا مؤمنان نسبت به آن آمادگی لازم را داشته باشند.
این آزمایش در زمان غیبت در دو سطح خواهد بود:
۱ - سطح اول، آزمایش در بُعد رفتاری:
بسیاری از مردم در خصوص غریزهها و شهوتهایشان دچار امتحان خواهند شد تا مشخص شود که چه کسی از شهوات و غرائزش پیروی میکند و چه کسی از بند آن رها خواهد بود. روشن است که ما در زمانی هستیم که راههای متعدد برانگیختن شهوات وجود دارد و انقلابی در غریزه رخ داده است. زمان این انقلاب همان زمان آزمایش بُعد رفتاری مردم در خصوص غریزههایشان خواهد بود.
در روایات شریفه نیز به این نوع از آزمایش اشاره شده است. از جمله، در خبری طولانی که شیخ کلینی در کتاب شریف کافی از امام صادق (علیه السلام) نقل کرده چنین آمده است:
↑صفحه ۱۸↑
«مَنْ انتظر أمرَنا وصبر علی ما یری من الأذی والخوف فهو غداً فی زمرتنا، إذا رأیتَ الحقَّ قد مات وذهب أهلُه، ورأیتَ القمارَ قد ظهر، ورأیتَ الشرابَ یباع جهاراً ولیس له مانعٌ، ورأیتَ النساءَ یبذلن أنفسَهنَّ لأهل الکفر، ورأیتَ الملاهی قد ظهرت لا یجرؤ أحدٌ علی منعها، ورأیتَ الدماءَ قد اسْتُخِفَّ بها، ورأیتَ الناسَ قد تساووا فی ترک الأمر بالمعروف والنهی عن المنکر والتدین به، فکن علی حذر واطلب إلی الله النجاة، واعلم أنَّ الناس فی سخط الله وإنَّما یمهلهم لأمر یراد بهم، فکن مترقِّباً واجتهد لیراک الله فی خلاف ما هم علیه.
هر کس منتظر امر ما باشد و بر ترس و آزاری که میبیند شکیبایی نماید، فردا در گروه ما خواهد بود. آنگاه که ببینی حق مُرده و اهل آن از بین رفتهاند، آنگاه که ببینی قمار کردن آشکار شده، شراب آشکارا به فروش میرسد و مانعی برایش وجود ندارد، زنان خود را به کافران عرضه میکنند، و لهو و لعب آشکار شده
↑صفحه ۱۹↑
و کسی جرأت بازداشتن از آن را ندارد، خون و جان مردم کوچک شمرده میشود، و هیچ یک از مردم امر به معروف ونهی از منکر نمیکنند وبه آن التزام ندارند، پس در چنین شرایطی هوشیار و برحذر باش و از خدا نجات را درخواست کن و بدان که مردم دچار غضب پروردگار شدهاند، امّا به دلیل امری که برای آنان اراده شده، به آنها مهلت داده شده است، پس منتظر باش و تلاش کن تا خداوند تو را بر خلاف رفتار آنان مشاهده کند»(۶).
این روایت شریفه - و امثالش - از بُعد رفتاری آزمایش سخن میگویند و بیان میکنند که مردم دچار شدیدترین فتنههای دنیوی خواهند شد و تنها کسی شرافت دیدار امام و یاری آن حضرت را خواهد یافت که از این آزمایش رفتار با موفقیت عبور کرده باشد.
-----------------
(۶) کافی ج ۸، ص ۳۶ - ۴۲ با تصرُّف.
↑صفحه ۲۰↑
۲ - سطح دوم، آزمایش در بُعد فکری:
بُعد فکری این آزمایش شدیدتر و خطرناکتر است. چرا که مردم بر حسب عادت به آن توجهی ندارند؛ جامعهی شیعی در بصیرت، اعتقادات و افکار خود دچار آزمایش خواهد شد، و پرچمهای گمراهی افکار انحرافی و شبهات به نام دین انتشار خواهد یافت، و تنها کسانی که درک و بصیرت داشته باشند از آن نجات خواهند یافت.
شاهد این امر، روایتی است که امیرمؤمنان (علیه السلام) در آن فرمودهاند:
«الحادی عشر من ولدی، هو المهدی الذی یملأ الأرض عدلاً وقسطاً کما مُلِئَت جوراً وظلماً، تکون له غیبة وحیرة، یضلُّ فیها أقوام ویهتدی فیها آخرون.
یازدهمین نفر از فرزندان من، همان مهدی است که زمین را همانگونه که از ظلم و ستم پُر شده، سرشار از عدل و داد مینماید. برای او غیبت و حیرتی خواهد
↑صفحه ۲۱↑
بود که در آن گروههایی گمراه شده و گروههایی دیگر هدایت خواهند یافت(۷).
این که آن حضرت برای دوران غیبت از گمراهی و هدایت سخن گفتهاند، به روشنی دلالت میکند که آزمایش در بصیرتها و دین مردم خواهد بود.
نتیجه آن که آزمایشی که جهان شیعی دچار آن خواهد شد، دو بُعد رفتاری و فکری خواهد داشت و بُعد دوم از بُعد اول خطرناکتر است، چرا که با بصیرت و دین مردم در ارتباط است؛ و کسانی خواهند آمد که پرچمهایی را به نام امام زمان (عجّل الله فرجه) برافراشته و ادِّعای سفارت و نیابت و ارتباط با آن حضرت را خواهند داشت، و هر کس از آنها پیروی کند در جهنم افتاده است.
-----------------
(۷) کافی ج ۱، ص ۳۳۸؛ کمال الدین ص ۲۸۹؛ غیبت نعمانی ص ۶۹؛ غیبت شیخ طوسی ص ۳۳۶.
↑صفحه ۲۲↑
هدف از آزمایش:
با رجوع به آیات قرآن مشخص میشود که حقیقتی غیر قابل انکار و تشکیک، و سنّتی تکوینی وجود دارد که مربوط به تمام جوامع، از جامعهی حضرت آدم و فرزندانش تا آخرین روز دنیا، میباشد. این همان آزمایش و امتحان است که ضرورتاً انجام خواهد پذیرفت و آیات قرآن، با ندایی بلند آن را بیان کردهاند. چنان که خدای متعال میفرماید:
﴿أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ یتْرَکوا أَنْ یقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لا یفْتَنُونَ * وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَیعْلَمَنَّ اللهُ الَّذِینَ صَدَقُوا وَلَیعْلَمَنَّ الْکاذِبِینَ﴾ (العنکبوت: ۲ و۳).
﴿آیا مردم گمان کردند به حال خود رها میشوند و آزمایش نخواهند شد؟ ما کسانی را که پیش از آنان بودند آزمودیم [و اینها را نیز امتحان میکنیم] باید علم خدا در مورد کسانی که راست میگویند و کسانی که دروغ میگویند تحقق یابد﴾.
↑صفحه ۲۳↑
ذکر دلیل برای این حقیقت نیازی به شواهد بسیار ندارد؛ تنها لازم است که هدف از آن را بشناسیم. به راستی چرا خدای متعال آزمایش را سنّتی تاریخی و اجتماعی قرار داد که هر جامعهای دچار آن شود؟
پاسخ این است که خدای متعال برای بندگان، درجات و جایگاهها و مراتبی مختلف را قرار داده است که فقط با صعود از نردبان کمال و درجات آن میتوان به آنها رسید. این صعود نیز تنها با آزمایش و ابتلاء خواهد بود.
تشرّف به محضر امام نیز پیرو قانون آزمایش است:
اکنون که آشکار شد آزمایش به طور کلی به جهت شایستهسازی است، سخن ما در این بحث روشنتر خواهد شد. واضح است که همراهی با امام مهدی (عجّل الله فرجه) و یاری ایشان از مقامات بسیار والاست، بنابراین برای رسیدن به آن، عبور از مرحلهی امتحان و آزمایش ضروری خواهد بود.
به عبارت دیگر، رتبه و مقام این امر نزد خدا آن
↑صفحه ۲۴↑
چنان بالاست که عقلها را به حیرت میاندازد؛ روایاتی مختلف نیز در فضیلت اصحاب امام زمان (عجّل الله فرجه) و مقام عالی آنان نقل شده است. از جمله:
شیخ صدوق در کتاب کمال الدین وتمام النعمه، به سند خود از امام باقر (علیه السلام) چنین روایت کردهاند:
«کأنّی بأصحاب القائم (علیه السلام) وقد أحاطوا بما بین الخافقین، فلیس من شیء إلَّا وهو مطیع لهم حتَّی سباع الأرض وسباع الطیر، یطلب رضاهم فی کلِّ شیء، حتَّی تفخر الأرض علی الأرض وتقول: مرَّ بی الیوم رجل من أصحاب القائم (علیه السلام).
گویا یاران قائم (علیه السلام) را میبینم که بر دنیا، بین مشرق و مغرب، مسلّط شدهاند؛ و همه چیز حتّی درندگان زمین و آسمان نیز از آنان پیروی میکنند و در هر امری خشنودی آنان را میجویند. حتّی قطعه زمینی بر قطعهی دیگر فخر فروخته و میگوید امروز مردی از اصحاب قائم از من عبور کرد»(۸).
-----------------
(۸) کمال الدین ص ۶۷۳.
↑صفحه ۲۵↑
بنا بر آنچه گذشت و به اقتضای قانون همانندی و تناسب عقلائی، باید گفت که تنها با سختی و رنج بسیار وطی کردن آن امتحانات و آزمایشات است که میتوان به چنین مقام و منزلتی رسید و در مقابل چنان آزمایشی باید صبری مناسب همان مقام داشت. این روایت امام صادق (علیه السلام) نیز گواه همین موضوع است:
«من سرَّه أن یکون من أصحاب القائم فلینتظر ولیعمل بالورع ومحاسن الأخلاق وهو منتظر، فإن مات وقام القائم بعده کان له من الأجر مثل أجر من أدرکه، فجدوا وانتظروا، هنیئاً لکم أیتها العصابة المرحومة».
هر کس دوست دارد که از اصحاب قائم (علیه السلام) باشد، پس باید انتظار بکشد و انتظار او همراه با عمل پرهیزگارانه و اخلاق نیک باشد. پس اگر درگذشت و قائم پس از مرگ او ظهور کرد، اجر و پاداش او مانند کسی خواهد بود که قائم (علیه السلام) را درک کرده است؛ پس
↑صفحه ۲۶↑
تلاش کنید و منتظر باشید، گوارایتان باد ای گروهی که مورد رحمت پروردگار هستید»(۹).
وظیفهی مؤمن در مرحلهی آزمایش:
در مطالب پیشین بیان شد که آزمایش، در دو بُعد فکری - بصیرتی و رفتاری - عملی است. همچنین بیان شد که بُعد اول خطرناکتر است. دلیل حساسیّت و خطر بیشتر آن را میتوان با بیان دو امر بازگو نمود:
امر اول: تشخیص آزمایش رفتاری سهل است؛ چرا که اگر کسی امور حرام و انواع مختلف آن را بشناسد، به آسانی میتواند از آن دوری کند.
امر دوم: آزمایش فکری به نام دین و علم خواهد بود؛ بنابراین تشخیص آن، خصوصاً برای مردم عادی دشوار است.
روایات شریفه نیز بر سه وظیفهی مهم تأکید
-----------------
(۹) غیبت نعمانی ص ۲۰۷.
↑صفحه ۲۷↑
کردهاند که سزاوار است مؤمنان در مرحلهی آزمایش به آن اقدام کنند:
وظیفهی اول: پرهیز از امامان گمراه ومدَّعیان مهدویت:
در روایات شریفه توجه بسیاری به این امر شده است. از جمله، در صحیحهی ابی خدیجه از امام صادق (علیه السلام) آمده که آن حضرت فرمودند:
«لا یخرج القائم حتَّی یخرج اثنا عشر من بنی هاشم کلُّهم یدعو إلی نفسه.
قائم (علیه السلام) خروج نمیکند تا آنکه پیش از ایشان دوازده نفر از بنی هاشم خروج کنند، و همهی آنان به خودشان دعوت مینمایند»(۱۰).
نتیجه این است که حالتی از ابهام و پیچیدگی در مرحلهی آزمایش وجود دارد و شایسته است که انسان، هوشیار و بیدار بوده و در ارتباط با حوادث مرتبط با ظهور امام زمان (عجّل الله فرجه) با بصیرت عمل نماید.
-----------------
(۱۰) غیبت شیخ طوسی ص ۴۳۷؛ ارشاد مفید ج ۲، ص ۳۷۲.
↑صفحه ۲۸↑
وظیفهی دوم: پناه بردن به فقیهان و عالمان:
با ملاحظهی دقیق سیرهی امامان اهل بیت (علیهم السلام)، و خصوصاً امام جواد تا امام حسن عسکری (علیهم السلام)، آشکار میشود که آن بزرگواران نقشی مهم و بزرگ را در زمینهسازی برای غیبت امام زمان (عجّل الله فرجه) داشتهاند. چرا که آن پدیده، پدیدهای نو بود و شیعیانی که عادت به حضور امام داشتند، هنوز با آن مأنوس نبودند.
از جمله فعالیتهایی که چند امام آخر از امامان بزرگوار در این زمینه انجام دادند، مشخص کردن دقیق مرجعیت دینی بوده که مردم باید در زمان غیبت امام مهدی (عجّل الله فرجه) به آن رجوع نمایند.
روایاتی که دربارهی تأکید ائمه (علیهم السلام) بر فقیهان و نقش آنان وارد شده، بسیار و متعدّد است و میتوان آنها را در دو گروه دستهبندی کرد:
گروه اول: روایاتی که به صورت عام، سخن از
↑صفحه ۲۹↑
فضیلت علم و عالمان میگویند و به دوران مشخصی از زمان آن علماء اشاره ندارند. مانند صحیحهی قدّاح از امام صادق (علیه السلام) که از رسول خدا (صلّی الله علیه وآله وسلّم) چنین نقل کردهاند:
«وإنَّ العلماء ورثة الأنبیاء.
همانا عالمان، وارثان پیامبران هستند»(۱۱).
همچنین امام صادق (علیه السلام) فرمودهاند:
«الراویة لحدیثنا یشدُّ به قلوب شیعتنا أفضل من ألف عابد.
کسی که حدیث ما را نقل کند و به واسطهی آن، قلبهای شیعیان ما محکم و استوار گردد، از هزار عابد برتر است»(۱۲).
همچنین آن حضرت فرمودند:
«العلماء أُمناء، الأتقیاء حصون، والأوصیاء سادة.
-----------------
(۱۱) کافی ج ۱، ص ۳۴.
(۱۲) همان مصدر ج ۱، ص ۳۳.
↑صفحه ۳۰↑
عالمان، امین هستند، و پرهیزگاران دژها، و اوصیاء سروران میباشند»(۱۳).
روایات در این باره بسیار زیاد است.
گروه دوم: روایاتی که از فضیلت علم و عالمان در یک بازهی زمانی خاص صحبت میکند که همان زمانی است که ما از آن با عنوان مرحلهی آزمایش تعبیر میکنیم.
از جمله، آنچه از امام جواد (علیه السلام) وارد شده که آن حضرت فرمودند:
«من تکفَّل بأیتام آل محمّد المنقطعین عن إمامهم المتحیرین فی جهلهم الأُسراء فی أیدی شیاطینهم وفی أیدی النواصب من أعدائنا فاستنقذهم منهم وأخرجهم من حیرتهم وقهر الشیاطین بردِّ وساوسهم وقهر الناصبین بحُجَج ربِّهم ودلیل أئمَّتهم لیفضلون عند الله تعالی علی العُبّاد بأفضل المواقع بأکثر من فضل السماء علی الأرض والعرش والکرسی والحُجُب علی السماء،
-----------------
(۱۳) همان مصدر.
↑صفحه ۳۱↑
وفضلهم علی هذا العابد کفضل القمر لیلة البدر علی أخفی کوکب فی السماء.
به درستی هر که سرپرستی یتیمان آل محمّد - همانها که از امامشان دور افتاده و در حیرت جهل غوطهور و در دستان دشمنان ناصبی ما اسیرند - را بر عهده گیرد و آنان را نجات داده و از سرگردانی برهاند، و شیاطین را با دفع وسوسههایشان مغلوب سازد، و بر ناصبیان توسّط حجّتهای پروردگار و دلائل امامانشان چیره شود، مقام و منزلتش نزد خداوند به بهترین وجهی بر شخص عابد، برتری و فضیلت یابد، فضیلتی به مراتب بالاتر از فضل آسمان بر زمین و عرش و کرسی و پردههای آسمان بر آسمان، و برتری این جماعت بر گروه عابدان همچون فضیلتی است که ماه شب بدر بر کمسوترین ستارهی آسمان دارد»(۱۴).
-----------------
(۱۴) احتجاج ج ۱، ص ۹.
↑صفحه ۳۲↑
همچنین امام هادی (علیه السلام) فرمودند:
«لولا من یبقی بعد غیبة قائمکم (علیه السلام) من العلماء الداعین إلیه والدالِّین علیه والذابِّین عن دینه بحُجَج الله والمنقذین لضعفاء عباد الله من شباک إبلیس ومردته ومن فخاخ النواصب لما بقی أحد إلَّا ارتدَّ عن دین الله، ولکنَّهم الذین یمسِکون أزمَّة قلوب ضعفاء الشیعة کما یمسک صاحب السفینة سُکانها، أُولئک هم الأفضلون عند الله.
اگر در پس غیبت امام قائم (علیه السلام) عالمانی نبودند که به سوی ایشان دعوت و اشاره به او کنند، و با براهین الهی از او دفاع نمایند، و بندگان مستضعف خدا را از دام ابلیس و اعوانش برهانند، و از بند نواصب رهایی بخشند، همهی مردم از دین خدا دست کشیده و مرتدّ میشدند. امّا علماء کسانی هستند که زمام قلوب شیعیان ضعیف ما را در دست داشته و مهار میکنند، همچون ناخدای کشتی که سکان آن را در
↑صفحه ۳۳↑
دست دارد. این گروه همان شخصیتهای برتر در نزد خداوند میباشند»(۱۵).
همچنین امام حسن عسکری (علیه السلام) فرمودند:
«فأمَّا من کان من الفقهاء صائناً لنفسه، حافظاً لدینه، مخالفاً علی هواه، مطیعاً لأمر مولاه، فللعوامِّ أن یقلِّدوه.
امّا هر کس از فقیهان که از نفس خود مراقبت کند، و نگهدار دین خود باشد، و با هوای نفسش مخالفت نماید، و پیرو امر مولای خود باشد، پس بر عوام لازم است که از او تقلید کنند»(۱۶).
و هنگامی که نوبت به امام زمان (علیه السلام) رسید، آن حضرت در توقیع شریف خود به سفیر مقدّسشان، شیخ محمد بن عثمان عمری چنین فرمودند:
«وأمَّا الحوادث الواقعة فارجعوا فیها إلی رواة حدیثنا فإنَّهم حجَّتی علیکم وأنا حجَّة الله علیهم.
-----------------
(۱۵) همان مصدر.
(۱۶) احتجاج ج ۲، ص ۲۶۳.
↑صفحه ۳۴↑
امّا در حوادثی که اتفاق میافتد به راویان حدیث ما رجوع کنید، پس آنان حجّت من بر شمایند و من حجّت خدا بر آنان هستم»(۱۷).
نتیجه آن که امامان بزرگوار و خصوصاً چند امام آخر از امامان ما، مرجعیت دینی فقهاء در زمان غیبت را برای شیعیان پایهگذاری کردند که مردم به آنان رجوع نمایند.
از همین رو، سنت شیعیان در رجوع به فقیهان ومراجع عظام در طول تاریخ، پاسخ به این خواست امامان بزرگوار بوده است.
بنابراین نباید مطلقاً به ادِّعاهای بیارزشی که برخی از منحرفان و گمراهان مطرح میکنند و به دنبال برحذر داشتن مردم از مراجع عظام تقلید و متّهم کردن آن بزرگواران به
-----------------
(۱۷) کمال الدین ص ۴۸۵. به جلد دوم بحار الانوار علامه مجلسی رجوع کنید که ابواب مختلفی را در این خصوص قرار داده و روایات شریفهای که مرتبط به این بحث هستند را آورده است.
↑صفحه ۳۵↑
گمراهی هستند گوش فرا داد. چرا که چنین مطالبی خلاف چیزی است که امامان ما تأسیس کرده بودند.
وظیفهی سوم: آمادگی معرفتی:
روایات شریفه بر این وظیفه، پافشاری بسیاری داشتهاند که گویای اهمیت و حساسیت آن است. از جمله، عمرو بن ابان میگوید که از امام صادق (علیه السلام) شنیدم که فرمودند:
«اعرف العلامة فإذا عرفته لم یضرّک تقدَّم هذا الأمر أو تأخَّر، إنَّ الله یقول: ﴿یوْمَ نَدْعُوا کلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ﴾ [الإسراء: ۷۱]، فمن عرف إمامه کان کمن کان فی فسطاط المنتظر (علیه السلام).
علامت را بشناس که اگر شناختی دیر و زود بودن این امر به تو زیانی نخواهد رساند. همانا خدای متعال میفرماید: ﴿روزی که همه مردم را با امامشان فرا میخوانیم﴾ [اسراء: ۷۱]، پس هر کس که امامش را بشناسد، گویا که در خیمه امام زمان (علیه السلام) است»(۱۸).
-----------------
(۱۸) کافی ج ۱، ص ۳۷۲؛ غیبت نعمانی ص ۳۵۲.
↑صفحه ۳۶↑
همچنین زرارة بن اعین از امام صادق (علیه السلام) روایت کرده که آن حضرت ضمن گفتار خود دربارهی امام زمان (علیه السلام) فرمودند:
«وهو المنتظر غیر أنَّ الله یحِبُّ أن یمتحن الشیعة، فعند ذلک یرتاب المبطلون یا زرارة»، قال: قلت: جُعلت فداک، إن أدرکت ذلک الزمان أی شیء أعمل؟ قال: «یا زرارة، إذا أدرکت هذا الزمان فادع بهذا الدعاء: اللّهمَّ عرِّفنی نفسک، فإنَّک إن لم تُعرِّفنی نفسک لم أعرف نبیک، اللّهمَّ عرِّفنی رسولک، فإنَّک إن لم تُعرِّفنی رسولک لم أعرف حجَّتک، اللّهمَّ عرِّفنی حجَّتک، فإنَّک إن لم تُعرِّفنی حجَّتک ضللت عن دینی».
او امامی است که انتظارش کشیده میشود، امّا خداوند دوست دارد که شیعیان را امتحان کند. آنگاه ای زراره، اهل باطل تردید خواهند کرد. زراره میگوید به ایشان عرض کردم: فدایتان شوم، اگر آن زمان را درک کردم به چه چیزی عمل کنم؟ حضرت فرمودند:
↑صفحه ۳۷↑
ای زراره، اگر آن زمان را درک کردی این دعا را بخوان: پروردگارا، خودت را به من بشناسان، که اگر خودت را به من نشناسانی من پیامبرت را نمیشناسم؛ پروردگارا پیامبرت را به من بشناسان، که اگر پیامبرت را به من نشناسانی حجّتت را نمیشناسم؛ پروردگارا حجّتت را به من بشناسان، که اگر حجّتت را به من نشناسانی از دینم گمراه خواهم شد(۱۹).
* * *
-----------------
(۱۹) کافی ج ۱، ص ۳۳۷.
↑صفحه ۳۸↑