(۶) نياز بَشر به راهنما واثبات عقلى آن
نياز بَشر به راهنما واثبات عقلى آن
بسم الله الرحمن الرحيم
بشر از ابتداى خلقت وزندگى بر روى كره زمين همواره در امور مختلف محتاج راهنما بوده است. هر چند اين مسئله بديهى وروشن است امّا براى بهتر روشن شدن بايد به دو مقدمه كاملاً عقلى وبديهى توجه داشته باشيم:
1- انسان مخلوق است. يعنى آفريده شده است. نخست نبوده وسپس بوجود آمده است.
2- هر مخلوقى محتاج ونيازمند است. به عبارتى لازمه مخلوق بودن احتياج ونياز است.
نيازمندى يك مخلوق در دو مسئله كاملاً مسلّم وقابل درك است:
1- امور مختلف نيازمند كمك است.
2- نيازمند هدايت وراهنمايى است.
احتياج بشر به يارى وكمك در زندگى وبلكه اصل زنده ماندنش به حدّى ضرورى است كه در بسيارى موارد بدون كمك، زندگى برايش غير ممكن ميشود؛ مثل احتياج او به آب، غذا وهوا.
از سوى ديگر احتياج ونياز او به هدايت وراهنمايى نيز به حدّى ضرورى است كه در بسيارى موارد بدون آن قادر به زندگى نيست. همانطور كه در يادگيرى شغلها، حرفهها وفنون مختلف نيازمند راهنمايى كسى است كه در اين امور تخصص دارد تا به طور صحيح او را آموزش دهد.
حال كه نياز فطرى وعقلى انسان به راهنما در بُعد مادى ثابت شد، نياز نظرى وعقلى او به هدايت وراهنمايى در بُعد معنوى نيز به طريق قطع ثابت ميشود. چرا كه راهنمايى در مسائل مادى در محدوده محسوسات است اما راهنماى در مسائل معنوى امرى فراتر از محدوده محسوسات است؛ لذا از پيچيدگى واهميّت بيشترى در زندگى انسان برخوردار است وبايد ديد راهنماى معنوى يا هدايت انسان از سوى چه منبعى است؟ وچه كسى ميتواند او را هدايت كند؟ در پاسخ به اين سؤال بايد گفت: انسان مخلوق است وهر مخلوق خالقى دارد وخالق يك پديده بهتر از هر كس ديگرى به احوال ومسائل مخلوق خود احاطه وآگاهى دارد. به عنوان مثال فرض كنيد يك مهندس ماهر، كامپيوتر بسيار سرّى وپيچيدهاى را طرّاحى كرده است كه فقط خود او نسبت به ساختار ورموزش آگاهى كامل دارد. در واقع اين مهندس، خالق وسازنده است وكامپيوتر مخلوق ومصنوع اوست. حال آيا كسى بهتر از او ميتوان يافت كه به ويژگيها وبرنامه اين كامپيوتر تسلّط داشته باشد؟ قطعاً پاسخ منفى است زيرا خالق وسازنده يك پديده بهتر از ديگران بر مصنوع خود وبر جزئيات آن آگاهى ارد. حال با توجه به اين مثال، همانطور كه هدايت يك برنامه كامپيوترى يا هر وسيله ديگرى نيازمند اطلاعات سازنده آن است، قطعاً هدايت انسان نيز بايد بوسيله آفريننده وخالق او انجام گيرد. چرا كه انسان اشرف مخلوقات است وهدايت معنوى وروحى او داراى ظرافت ودقّت خاصّى است كه فقط خالق او يعنى خداى تعالى به آن آگاهى واحاطه كامل دارد. همانگونه كه خداى تعالى در قرآن كريم بارها وبارها به اين حقيقت اشاره وفرموده است: (انَّ علينا لَلْهُدى)(1) (تحقيقاً راهنمايى وهدايت فقط برعهده ماست).
در جاى ديگر آمده است: (ربّنا الّذى أَعطى كلَّ شيءٍ خلقه ثُمَّ هَدى).(2) (پروردگار ما همان كسى است كه هر چيزى را خلق فرمود وسپس آنرا هدايت نمود).
هدايت تكوينى همان هدايتى است كه خداى تعالى در همه مخلوقات خويش از جمله جمادات يا مخلوقاتِ فاقد اختيار خود اعمال ميفرمايد وچون آنها اختيارى ندارند، بر طبق همان هدايت يعنى هدايت تكوينى، خود بخود هدايت ميشوند؛ نظير هدايت كرات آسمانى وكهكشانهاى عظيم ويا هدايت كوچكترين اجسام مثل اتم. هدايت تكوينى خداى تعالى با توجّه به نظم موجود در عالم هستى كاملاً مشهود ومسلّم است. به عبارت سادهتر، نظم موجود در جهان هستى، همان هدايت تكوينى خداوند است.
امّا هدايت تشريعى، هدايتى است كه از سوى خداى تعالى براى مخلوقاتى كه داراى اختيار هستند انجام گيرد. در اين ميان انسان نيز به عنوان يك مخلوق داراى اختيار، مشمول هدايت تشريعى پروردگار است.
اين هدايت تشريعى خداى تعالى بوسيله نمايندگان او انجام ميشود. نام اين نمايندگان، انبياء واوصياء الهى است. به عبارتى پيامبران واوصياء از سوى خداى تعالى عهدهدار هدايت انسان هستند واين يك تناسب عقلايى است كه هادى وراهنما براى هدايتِ كسى كه قصد هدايت او را دارد بايد از اسباب ووسائلى استفاده كند كه كاملاً متناسب وقابل درك ومأنوس باشد. به عنوان مثال بهتر است معلّم ومربّى جهت راهنمايى وآموزش شاگرد، از جنس او باشد يعنى اگر شاگردش انسان است او هم انسان باشد نه جنّ وملك ويا غير انسان. از اين گذشته مربّى بايد به همان زبانِ مادرى كه شاگردان ميفهمند با آنها سخن بگويد زيرا در غير اين صورت راهنمايى او بينتيجه خواهد ماند چرا كه اگر زبان مربّى با زبان شاگردان متفاوت باشد شاگردان متوجّه صحبتهاى او نخواهند شد. با توجّه به اين امر، هدايت وراهنمايى خداى تعالى نيز بايد بوسيله كسانى انجام شود كه همين تناسب واشتراكات را نسبت به ما انسانها داشته باشند يعنى اوّلاً: بايد آنها همانند ما، انسان باشند نه موجود ديگرى مثل جنّ ومَلك.
ثانياً: هر چند كه روح او با عظمت است ولى بايد تمام خصوصيات بدنى وظاهرى ما انسانها از قبيل حواس پنجگانه، احساساتِ تشنگى، گرسنگى، درد، گرما، سرما و… يا امورى مثل صحبت كردن، خوابيدن، ازدواج و… را داشته باشد. از اين رو پيامبران واوصياء الهى به عنوان هاديان وراهنمايان بشريّت كه وجود آنها وهدايتشان براى بشر لازم است، از ابتداى خلقت تا انتها اين وظيفه حساس وواجب، يعنى هدايت بشريّت را به عهده داشته وخواهند داشت. واز جنس انسان ميباشند وتمامى ويژگيها وخصلتهاى ديگر افراد را دارا ميباشند مانند انسانهاى معمولى غذاى ميخورند، لباس ميپوشند وازدواج ميكنند وحتّى خداوند آنها را از ميان قومشان برگزيد تا پيشينه آنها مورد شناخت مردم باشد ومردم نگويند كه ما پيامبر را نميشناسيم واز ميان ما نيست.
با اين توضيحات به اين نتيجه ميرسيم كه: بشر مخلوق است؛ مخلوق ذاتاً محتاج است؛ از جمله نيازهاى مخلوق هدايت وراهنمايى است وهدايت مخلوق دست خالق اوست. از آنجا كه خالق انسان خداى نامحدود است، لذا بوسيله انبياء واوصياء خود انسان را هدايت فرموده است. وخلاصه اينكه اين هدايت معنوى به حدّى ضرورى است كه در طول تاريخ از ابتداى زندگى روى كره زمين تا انتهاى آن، بشر همواره داراى راهنما بوده وخواهد بود وحتّى براى يك لحظه ويا يك مدّت محدود نيز هرگز بدون راهنماى الهى نبوده ونخواهد بود.