(۲۲) رفاه اقتصادى ومعيشتى
رفاه اقتصادى ومعيشتى
از برنامه ها واقدامهاى امام مهدى عليه السلام، پديد آوردن رفاه در كل جامعه بشرى است. در آن دوران طبق ترسيم آيات واحاديث، جامعه بشرى واحدى تشكيل مى گردد كه مانند خانواده اى زندگى مى كنند، ومساله ناهنجار جوامع پيشرفته وابرقدرت، وجامعه هاى در حال رشد، وجامعه هاى عقب مانده ومحروم از ميان مى رود(1) وبشريت به طور كلى به رفاه اقتصادى وبى نيازى دست مى يابد، وهمين چگونگى زمينه اساسى رشد وتعالى معنوى وفكرى انسان را مى سازد.
طبق تحقيقات كارشناسان ومتخصصان،(2) بخش عظيم ومهمى از مسائل عقب ماندگى ووابستگى وكمبود مواد غذايى ومعيشتى (اگر نگوييم تمام آن) به دو عامل بستگى دارد، واين هر دو عامل با هم در ارتباط اند:
1- نظام اقتصادى حاكم بر جهان.
2- نظام سياسى حاكم بر جامعه.
1- (نظام اقتصادى حاكم بر جهان)، يعنى نظام وسيستمى كه قدرتهاى اقتصادى جهان در كشورهاى استعمارگر پديد آورده اند، وهدف وآرمان آنها دستيابى به قدرت اقتصادى روزافزون وسلطه بر منابع ثروت جهان است. اين قدرتهاى سلطه گر، با برنامه ريزيهاى دقيق خود، مانع هرگونه استقلال، خودكفايى ورشد توليد وپيشرفت اقتصادى در كشورهاى عقب نگهداشته شده اند. اين قدرتها از راههاى گوناگون وشيوه هاى تبليغى وبرنامه ريزيهاى گسترده وعميق، در سايه سلطه نظامى وسياسى وفرهنگى، آزادى فكر وعمل را از آحاد مردم در جهان سوم مى گيرند، وروشها وشيوه هايى در همه مسائل زندگى از جمله در توليد ومصرف وتكنولوژى وفرهنگ وراههاى معيشت، بر آنان تحميل مى كنند كه به سود سرمايه داران بزرگ وسلطه بيشتر جهان پيشرفته است. در سايه اين سلب فكر وسلب شخصيت وسلب آزادى وآزادفكرى، پديده عقب ماندگى ويى وخوديابى واعتماد به نفس مى ميرد، ووابستگى روز به روز در اعماق اجتماعات عقب مانده گسترش مى يابد. از اين رو، صاحب نظران مسائل اقتصادى - اجتماعى مى گويند: كمك به كشورهاى عقب مانده(3) تنها در اين است كه آنها را به خودشان واگذارند.(4)
2- (نظام سياسى حاكم بر كشورها) نيز نوعا عامل ودست نشانده قدرتهاى جهانى هستند، وهمواره به زيان ملتهاى خود گام برمى دارند، وبراى سلب هرگونه فكر وانديشه از مردم ونفى حس خودشناسى وخوديابى در مردم خويش مى كوشند، وجريانهاى فكرى وفنى فرمايشى را در ميان ملت خويش نشر مى دهند، وبا رسانه ها وابزارهاى تبليغاتى هرگونه استقلال فرهنگى واقتصادى را از جامعه سلب مى كنند، وتوده ها را برده وار به اسارت وپيروى كوركورانه اين دو جريان مسلط وحاكم - يكى بيگانه وديگرى خودى - نخستين موضوعى كه صدمه مى بيند ويا بكلى نفى مى گردد، اصالت فكر وفرهنگ خودى وحس اعتماد به نفس وبازيابى وبازشناسايى نيروهاى نهفته در درون خود وجامعه خودى است.
در رستاخيز ظهور امام منجى عليه السلام، اين بندها ودامها از سر راه برداشته مى شود، وعوامل سلطه بر فكر وفرهنگ واقتصاد وسياست جهان وكشورها نابود مى گردد، وانسانها آزاد مى شوند، وبا هدايت آن امام به خود مى آيند وديگر بار خويشتن خويش را بازمى يابند وبازمى شناسند وآزادانه فكر مى كنند، وراههاى تحميلى وتبليغى را از راه اصلى ودرست جدا مى سازند. واين است آزادى وآزادگى واقعى، آزاديى كه در سراسر دنياى كنونى تنها واژه آن وجود دارد واز محتوا ومفهوم آن خبرى نيست.
در دنيايى كه تقسيم بندى جهانى با معيارهاى ظالمانه صورت مى گيرد، وامتهاى ضعيف، به حال خود گذارده نمى شوند، واز راههاى مريى ونامريى در شبكه هاى پيچيده نظامهاى سلطه وسرمايه دارى جهان گرفتار مى آيند، سخن از آزادى واقعى وآزادفكرى، بازى با كلمات است. وگفتگو بر سر استقلال اقتصادى وانتخاب شيوه وراه زندگى ومعيشت ودستيابى به رفاه بيهوده است. زيرا در چنين شرايطى، بخشهاى عظيمى از بشريت مواد لازم زندگى را در اختيار ندارند ودچار كمبود وفقرند، وبخشهاى ديگر نيز طبق الگوها ومعيارهايى كه سرمايه داران وتوليدكنندگان بزرگ بر جامعه تحميل مى كنند بايد زندگى كنند، واز مواد وكالاها بهره گيرند، وخود قدرت اختيار وانتخاب ندارند.
از اين رو در رستاخيز امام مهدى عليه السلام، انسان در آغوش آزادى به معناى واقعى كلمه مى آرامد، ودر پرتو اين آزادى همه بندها وزنجيرهايى را كه بر پايش نهاده اند مى گسلد، ورا به دو بخش پيشرفته وعقب مانده تقسيم كرده اند از ميان مى رود، وپديده شوم فقر ونياز نيز نفى مى گردد، ورفاه اقتصادى در پرتو چنين معيارهايى به جامعه وافراد داده مى شود. ترديدى نيست كه بدترين وناهنجارترين اسارت براى بشريت، فقر ونياز روزانه به غذا، لباس، مسكن، دارو وديگر لوازم زندگى است. اين اسارت براى انسان لحظه اى آسايش وفراغت باقى نمى گذارد، وزمينه هاى رشد وتكامل معنوى ومادى او را نابود مى سازد، وهمواره انسان را در انديشه سير كردن شكم وپوشاندن بدن ودست يابى به سايبان وبهبودى از درد وبيمارى و... فرو مى برد، وفرصتى باقى نمى گذارد تابه مفاهيم بالا وبرتر زندگى بينديشد، وپايگاه انسانى خود را درك كند، واز عروج وتكامل نوع انسان سخن بگويد.
در دوران رفاه اقتصادى ورفع همه نيازها، آدمى از اين بردگى واسارت هستى سوز رهايى مى يابد، واز بند مشكلات آن آزاد مى گردد، وبه مسائل متعالى وبرتر وتكامل ورشد وصعود مى انديشد ودر آن راستا گام برمى دارد.
احاديث بسيارى درباره رفاه اقتصادى دوران ظهور وجود دارد وشايد از جمله مسائلى باشد كه بيشترين تاكيد بر آن شده است. واين اهميت موضوع ونقش آن را در ساختن جامعه سالم قرآنى مى رساند، وشايد پس از اصل عدالت دومين موضوعى باشد كه در آن دوران در جامعه ها پديد مى آيد. واين هر دو با يكديگر پيوندى ناگسستنى دارند، زيرا كه اجراى دقيق عدالت براى از ميان بردن روابط ظالمانه وغاصبانه آكل وماكولى است تا اقويا حق ضعيفان را نخورند وآنان را محروم نسازند. بنابراين، رفاه اقتصادى براى همه، با اجراى اصل عدالت اجتماعى وبرپايى قسط قرآنى امكان پذير است، بلكه رفاه وبى نيازى از ميوه هاى درخت تناور عدل است، وامام با تحقق بخشيدن به اصول دادگرى وعدالت اجتماعى، همگان را به زندگيى درست وسامان يافته مى رساند.
امام صادق عليه السلام:
...ان الناس يستغنون اذا عدل بينهم...(5)
- ... مردمان بى نياز مى گردند آنگاه كه عدالت ميانشان حاكم باشد...
ن الله لم يترك شيئا من صنوف الاموال الا وقد قسمه، واعطى كل ذى حق حقه، الخاصة والعامة والفقراء والمساكين، وكل صنف من صنوف الناس... فقال: لو عدل فى الناس لا ستتغنوا...(6)
- خداوند همه ثروتها را (از همه منابع درآمد) ميان مردم تقسيم كرده است، وبه هر كس حقش را داده است: كارگزاران وتوده مردم وبينوايان وتهيدستان وهر گروهى از گروههاى مردم. سپس امام گفت: اگر عدالت اجتماعى برقرار شده بود همه مردم بى نياز شده بودند...
بنابراين در سايه عدالت است كه به رفاه اقتصادى وبى نيازى مادى مى توان دست يافت.
همچنين از نظر تعاليم اسلامى، حاكميت اگر درست واسلامى باشد وبرنامه ها ومجريانى قرآنى واسلامى به كار گمارده شوند، محروميت ونيازمندى در جامعه باقى نمى ماند، زيرا كه اصول عدل وحق اجرا مى گردد، ودر پرتو آن اجراى اصول، همه مردم به رفاه وبى نيازى مى رسند.
امام على عليه السلام:
اما والذى فلق الحبة، وبرا النسمة، لو اقتبستم العلم من معدنه، وادخرتم الخير من موضعه واخذتم الطريق من وضحه، وسلكتم من الحق نهجه، لنهجت بكم السبل، وبدت لكم الاعلام، واضاء لكم الاسلام، واكلتم رغدا، وما عال فيكم عائل، ولا ظلم منكم مسلم ولا معاهد...(7)
- سوگند به خدايى كه دانه را (در دل خاك) بشكافت، وآدميان را آفريد، اگر علم را از معدن آن اقتباس كرده بوديد، وخير را از جايگاه آن خواستار شده بوديد واز ميان راه به رفتن پرداخته بوديد، وراه حق را از طريق روشن آن پيموده بوديد، راههاى شما هموار مى گشت، ونشانه هاى هدايتگر پديد مى آمد، وفروغ اسلام شما را فرا مى گرفت، وبه فراوانى غذا مى خورديد، وديگر هيچ عائله مندى بى هزينه نمى ماند، وبر هيچ مسلمان وغير مسلمانى ستم نمى رفت.
در پرتو حاكميت قرآنى ومحمدى صلى الله عليه وآله وسلم وعلوى عليه السلام امام مهدى عليه السلام، وبا اجراى اصل عدالت اجتماعى كه سيره انكارناپذير آن امام سامان مى يابد، ونيازها برآورده مى گردد، ورفاه اقتصادى وآسايش معيشتى بر تمام بخشها وزواياى زنگى خانواده بشرى پرتو مى افكند.
با اينكه موضوع رفاه اقتصادى از شاخ وبرگهاى عدالت اجتماعى است، در احاديث جداگانه مطرح گرديده است. واين اهميت موضوع را آشكار مى سازد.
پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله وسلم:
يكون فى امتى المهدى... يتعنم امتى فى زمانه نعيما لم يتنعموا مثله قط، البر والفاجر، يرسل السماء عليهم مدرارا، ولا تدخرالارض شيئا من نباتها.(8)
- در امت من مهدى قيام كند... ودر زمان او مردم به نعمتهايى دست مى يابند كه در هيچ زمانى دست نيافته باشند. (همه) نيكوكار وبدكار. آسمان بر آنان ببارد وزمين چيزى از روييدنيهاى خود را پنهان ندارد.
پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله وسلم:
يكون فى امتى المهدى ... والمال يومئذ كدوس، يقوم الرجل فيقول: يا مهدى اعطنى، فيقول: خذ(9)
- در زمان مهدى عليه السلام... مال همى خرمن شود. هر كس نزد مهدى آيد وگويد: (به من مالى ده! مهدى بيدرنگ بگويد: (بگير.)
امام على عليه السلام:
... واعملوا انكم ان اتبعتم طالع المشرق سلك بكم منهاج الرسول ... وكفيتم مؤونة الطلب والتعسف، ونبذتم الثقل الفادح عن الاعناق...(10)
- بدانيد اگر شما از قيامگر مشرق (امام مهدى عليه السلام) پيروى كنيد، شما را به آيين پيامبر درآورد... تا از رنج طلب وظلم (در راه دستيابى به امور زندگى) آسوده شويد، وبار سنگين (زندگى) را از شانه هايتان بر زمين نهيد...
رفاه تا اين پايه وتامين سطح زندگى تا اين سطح، آرمانى است الهى كه به دست مبشر راستين عدالت وانصاف وسعادت وآسايش، امام مهدى عليه السلام تحقق مى يابد.
امام على عليه السلام:
ثم يقبل الى الكوفة فيكون منزله بها، فلا يترك عبدا مسلما الا اشتراه واعتقه، ولا غارما الا قضى دينه، ولا مظلمة لاحد من الناس الا ردها، ولا يقتل منهم عبد الا ادى ثمنه، دية مسلمة الى اهلها، ولا يقتل قتيل الا قضى عنه دينه والحق عياله فى العطاء، حتى يملا الارض قسطا وعدلا...(11)
- ... سپس (امام مهدى عليه السلام) به كوفه، درآيد، ودر آنجا مسكن گزيند، وهر برده مسلمانى را (در صورتى كه باقيمانده باشد) بخرد وآزاد كند ودين بدهكاران را بپردازد، ومظلمه ها وحقهايى كه بر گردن كسان است (به صاحبان حق) بازگرداند، كسى كشته نشود مگر اين كه بهاى آن را (كه ديه است) به صاحبانش تسليم كند، وآن كس كه كشته شد بدهيش را بپردازد، و(زندگى) خانواده او را تامين كند، تا سراسر زمين را از عدل وداد بيآكند...
تامين زندگى ورفاه تا اين پايه است كه اگر از مسلمانان كسى هنوز در بردگى مانده بود به دست امام خريده مى شود وآزاد مى گردد. اگر كسى بدهكارى داشت بدهى او پرداخت مى شود. هر كس حقى وحقوقى از ديگران برى قصاص شد ديه او به صاحبش پرداخت مى گردد. هر كس به دليل جرمى به اعدام محكوم شد بدهكاريهاى او پرداخت مى شود، وپس از اعدام وى زندگى خانواده اش همسان وهم سطح ديگر مردم تامين مى گردد. واينها همه براى اجراى عدالت دقيق در سراسر آباديهاى زمين است. يعنى عدالت در آن دوران چنين مفهومى عميق وگسترده وانسانى دارد، كه هر مشكل وناهنجارى وگرفتارى را برطرف مى سازد.
امام باقر عليه السلام:
ويعطى الناس عطايا مرتين فى السنة ويرزقهم فى الشهر رزقين... حتى لاترى محتاجا الى الزكاة ويجيى ء اصحاب الزكاة بزكاتهم الى المحاويج من شيعته فلا يقبلونها، فيصرونها ويدورون فى دورهم، فيخرجون اليهم، فيقولون: لا حاجة لنا فى دراهمكم ... فيعطى عطاء لم يعطه احد قبله.(12)
- (امام مهدى عليه السلام)، در سال دو بار به مردم مال ببخشد ودر ماه دو بار امور معيشت بدانان دهد... تا نيازمندى به زكات باقى نماند. وصاحبان زكات، زكاتشان را نزد محتاجان آورند، وايشان نپذيرند. پس آنان زكات خويش در كيسه هايى نهند ودر اطراف خانه ها بگردند (براى دستيابى به محتاجى)، ومردم بيرون آيند وگويند:
ما را نيازى به پول شما نيست... پس دست به بخشايش گشايد، چنانكه تا آن روز كسى آنچنان بخشش اموال نكرده باشد.
امام صادق عليه السلام:
ان قائمنا اذا قام اشرقت الارض بنور ربها... ويطلب الرجل منكم من يصله بماله وياخذ منه زكاته، فلا يجد احدا يقبل منه ذلك واستغنى الناس بما رزقهم الله من فضله.(13)
- هنگام رستاخيز قائم ما زمين با نور خدايى بدرخشد... وشما به جستجوى اشخاصى برمى آييد كه مال يا زكات بگيرند وكسى را نمى يابيد كه از شما قبول كند، ومردمان همه به فضل الهى بى نياز مى گردند.
سطح زندگى در اين حد بسيار متعالى وآرمانى ورفاه اقتصادى تا اين پايه، در دنياى سراسر ظلم وجامعه هاى طبقاتى وسرشار از تضاد بر سر منافع وبا روابط ظالمانه استثمارى براى ما، قابل درك نيست، ليكن وعده خدا است وتحقق خواهد يافت. آيا چنين هدفى با اين بزرگى وعالم گسترى، با شيوه هاى اخلاقى وپند وموعظه پديد مى آيد، يا امام مهدى عليه السلام تنها با اعجاز وقدرت معنوى اين چگونگيها را در زمين پديد مى آورد؟ يا شيوه ها وروشهايى ويژه براى رشد ثروت وتوليد كافى كالاها به كار مى برد كه تا كنون نبوده است؟
روشن است كه ايجاد رفاه اقتصادى در اين حد وبراى يكايك افراد خانواده بشرى، كارى بزرگ ومشكلى بس عظيم است، وبه دشوارى مى توان تصور كرد كه در آن روزگار چه مسائل وعواملى پديد مى آيد كه چنين زيستى نصيب انسانها مى گردد.
با مطالعه در وضعيت زندگى كنونى بشر وبا بررسى دقيق منابع طبيعى وذخاير موجود در زمين ومحاسبه استعداد انسان ومحاسبه مقدار مصرف زائد ومسرفانه وتجملى در همه اموال جهان در نزد مهدى عليه السلام گرد آيد، آنچه در دل زمين است وآنچه بر روى زمين، آنگاه مهدى به مردمان بگويد: بيائيد! واين اموال را بگيريد.
اجتماعات مختلف بشرى به اصل دست مى يابيم:
1- منابع طبيعى وذخاير زمين اين استعداد را دارد كه پاسخگوى مجموعه نيازهاى انسانها باشد (در هر مقوله از مقولاتى كه در زندگى بدانها نيازى هست)، وكمبودها را برطرف سازد وآدميان را به رفاه وآسايش وتامين معاش برساند.
2- محاسبه مقدار مصرف تجملى ومسرفانه اجتماعات بشرى،(14) روشن مى سازد كه اگر اين اسرافكاريها وشادخواريها به صورتى درست واصولى مهار گردد، وبا انضباط وقانونى سازش ناپذير جلو عياشى وريخت وپاشهاى زايد گروه اشراف رفاه طلب وشادخوار گرفته شود، نيازهاى كل بشريت برآورده مى شود وزندگى همگان در روى زمين تامين مى شود.
3- با بررسى استعداد خلاق وهوش مبتكر انسانى، روشن مى شود كه انسانها مى توانند در پرتو پيشرفت دانشها، به فورمولها واصول تازه اى دست يابند كه معاش آنان بهتر تامين شود، ونيازها وخواسته ها بيشتر برآورده گردد، ورفاه وآسايشى عمومى وهمگانى پديد آيد. با توجه به اين سه محور، امكان پديد آمدن دوران رفاه مطلق وتامين زندگى در سطحى متعالى براى همه مردم روى زمين، روشن مى گردد. در اين بخش از اين رساله، به بررسى برخى از علل وعواملى مى پردازيم كه ممكن است در رستاخيز قيام وانقلاب امام مهدى عليه السلام به كار گرفته شود، وبا تكيه بر آنها بودجه ومواد ومنابع عظيم وكلان براى چنين اقدامى عظيم تامين گردد، ودر فروغ آن زندگى بشريت سامانى درخور يابد:
1- برقرارى عدالت اجتماعى
عدالت اجتماعى به معناى تعادل وتوازن در كليه جريانهاى اقتصادى جامعه است، ونظام توليد وتوزيع مصرف را در بر مى گيرد. عدالت به اين معنا، اگر گستره اى جهانى يابد ودقيق وبى استثنا حدود آن مشخص شود ودرست اجرا گردد. تعادل وتوازنى در كل جامعه بشرى پديد مى آورد كه آرمان همه عدالتخواهان الهى وبشرى بوده است. در پرتو چنين عدالتى، فاصله هاى اقتصادى به معناى اسراف وتكاثر در بخشهايى وكمبود ومحروميت در بخشهاى فراوان ديگر ريشه كن مى گردد. وچنانكه در بخش نخست(15) ديديم، مگان است.
2- اجراى اصل مساوات
رعايت قاطع اصل مساوات نيز موجب تعديل ثروتها وبرابرى در توزيع كالاها ومواد مورد نياز همه مردم است، واز تراكم وذخيره سازى كنز واسرافكارى نزد طبقات وگروههايى مانع مى گردد، وزمينه هاى اصلى كمبود ونيازمندى را برطرف مى سازد.
در فصل بعد روشن خواهد شد كه با اجراى اصل مساوات نيازها برآورده مى گردد، ومحتاج وتهيدستى باقى نمى ماند. در اين باره به چنين تعاليمى برمى خوريم: (ويسوى بين الناس حتى لاترى محتاجا الى الزكاة:(16) (امام مهدى عليه السلام) ميان مردم (در تقسيم اموال) به مساوات رفتار مى كند به طورى كه ديگر نيازمند ومحتاجى يافت نمى شود). واين همان سطح متعالى زندگى ورفاه عمومى است كه زكات مورد مصرف نداشته باشد، وهمه چيز به همه مردم برسد. اين موضوع در اصل (مساوات) روشن خواهد گشت.
3- عمران وآبادى زمين
عمران وآبادى زمين، وبهره بردارى از امكانات آن تا سر حد امكان، از ديگر اقدامات امام است. اين كار، در دوران پيش از ظهور با همه پيشرفت علوم وتكنولوژى در همه زمينه ها بطور كامل انجام نشده است. طبق نظر متخصصان، بسيارى از زمينها قابل عمران وآبادى وكشاورزى وتوليد است، بسيارى از آبها داراى استعداد ذخيره شدن وبهره بردارى است، وبسيارى از مناطق زمين متروك ورها شده مانده است، وبسيارى از مناطق به علت نفوذ سياستهاى استعمارى وايجاد وابستگى ومحروميت بطور كامل از آنها بهره بردارى نمى شود، وسيستمهاى توليد وكه به سود طبقات محروم نيست، بلكه براى كشورهاى سلطه طلب سودمند است.
اين موضوع نيز از نظر متخصصان وآمارگيران ثابت است كه زمين استعداد اداره وتامين چند برابر جمعيت كنونى را دارد به سه شرط:
الف - از همه امكانات بهره بردارى شود.
ب - از اسرافكارى وشادخوارى وكامروايى فزون از حد گروههايى اندك ممانعت به عمل مى آيد.
ج - تكنيكهاى دقيق علمى وفنى ومتناسب با محيطها وسرزمين ها به كار رود.
4- پيشرفت فنون
چنانكه در فصل (تكامل علم وعقل) در دوران ظهور خواهيم گفت، علم ودانش بشر در رستاخيز امام مهدى عليه السلام به تكامل نهايى مى رسد، وامام با برنامه ريزيهاى دقيق كه از دانش بى كران الهى او برخاسته است، همه مناطق زمين را آباد مى كند، وبراى تامين زندگى وايجاد رفاه همگانى راه وروشهايى را عرضه مى كند كه تا آن روز براى بشر ناشناخته بوده است. با توجه به اينكه راه اصلى رشد توليد وخودكفايى، بهره بردارى از علوم وفنون وتخصصهاى ويژه وطرحها وبرنامه هاى ماهرانه است. علوم وفنون بشرى در رستاخيز ظهور با علوم وفنون در دوران پيش از ظهور قابل مقايسه نيست، از اين رو، پيشرفتها ورشد توليد وسرمايه در آن دوران با هيچ دوره ديگر همانند نيست. امام مهدى عليه السلام در همه زمينه ها به دانش بشر تكامل مى بخشد. وچنانكه در علوم الهى وماوراى طبيعى همه اشتباهات وجهلهاى بشرى را برطرف مى سازد ومعيارهاى درست در شناخت مبدا ومعاد را به انسان مى دهد، در علوم مادى وتكنيكهاى رشد اقتصادى وسامانيابى زيست ور به انسان عرضه مى كند، وبا شيوه هاى بسيار دقيق، نظام توليد وبهره بردارى از منابع طبيعى را رشدى توصيف ناپذير مى بخشد وبدينگونه مشكل كمبودها ونارساييها را بكلى برطرف مى كند.
فاصله پيشرفت علمى وعقلانى ووضع دانش انسان در آن دوره با وضع كنونى، بسى افزونتر است از فاصله دانش امروز بشرى با دورانهاى گذشته تاريخ.
5 - بارانهاى مفيد وپياپى
از علل وعوامل مهم واساسى رشد توليد، بويژه در بخش كشاورزى - كه مادر توليد در بخشهاى ديگر است - نزولات آسمانى وبارانهاى مناسب وبموقع است. طبق تعاليم قرآن واحاديث پارسايى ونيكوكارى واحسان وبخصوص دادگرى موجب نزول رحمتهاى الهى ووفور نزولات آسمانى است،(17) وگناه بويژه ظلم در روابط انسانى موجب خشكسالى ومحروميت از رحمت الهى وقلت نزولات است. در دوران ظهور چون نيكى واحسان وعدل وانصاف بر سراسر گيتى پرتو مى افكند، وروابط انسانى بر اصل عدل وانصاف استوار مى گردد، ومردمان همه به نيكى ونيكوكارى وپارسايى مى گرايند، وظلم وستم را يك سو مى نهند، از اين رو، شايسته فضل ورحمت بيشتر مى گردند، وبارش بارانهاى مناسب وبموقع سبب رشدى وصف ناپذير در توليد خواهد گشت وبسيارى از مشكلات وكمبودها ونيازمنديها را برطرف خواهد ساخت.
پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله وسلم:
يتنعم امتى فى زمن المهدى عليه السلام نعمة لم يتنعموا قبلها قط يرسل السماء عليهم مدرارا ولا تدع الارض شيئا من نباتها الا اخرجته...(18)
- ... امت من در زمان (رستاخيز) مهدى عليه السلام به نعمتهايى دست يابند كه پيش از آن ودر هيچ دوره اى دست نيافته بودند. در آن روزگار، آسمان باران فراوان دهد، وزمين هيچ روييدنى را در دل خود نگاه ندارد...
چون مردمان به تقوا وپارسايى روى مى آورند، خداوند بركات وبارانها را فرو مى فرستد وخشكى وكم آبى در مناطق بسيارى برطرف مى شود; واين وعده الهى كه درباره جامه تقواپيشگان مژده داده است آشكار مى گردد:
(انه كان غفارا. يرسل السماء عليكم مدرارا ويمددكم باموال وبنين ويجعل لكم جنات ويجعل لكم انهارا):(19) سپس گفتم از پروردگارتان آمرزش بخواهيد كه او آمرزنده است. تا از آسمان برايتان پى درپى باران فرستد. وشما را به اموال وفرزندان مدد كند. وبرايتان بستانها ونهرها بيافريند).
امام على عليه السلام:
... ولو قد قام قائمنا لانزلت السماء قطرها، ولاخرجت الارض نباتها... حتى تمشى المراة بين العراق الى الشام لاتضع قدميها الا على النبات...(20)
- ... چون قائم قيام كند، آسمان - چنانكه بايد - باران بارد وزمين گياه روياند ... به گونه اى كه زن، از عراق درآيد وتا شام برود وجز بر زمينهاى سرسبز گندم ننهد...
6 - برنامه ريزى درست واز يك نقطه
چنانكه در آغاز اين فصل يادآور شديم عامل محروميت وعقب ماندگى اكثريت كشورها واجتماعات بشرى، كشورهاى قدرتمند وسلطه طلب است. اگر سلطه طلبان از ميان بروند وتقسيم جامعه بشرى به دو يا سه طبقه: پيشرفته ودر حال رشد وعقب مانده، نفى شود وهمه برنامه ريزيها وفكر وتخصصها وسرمايه ها ومديريتها تا سر حد امكان بطور يكسان در همه مناطق زمين، تقسيم گردد وتبعيض وتفاوتى در كار نباشد، وجهان داراى مركزيتى يگانه وواحد شود كه بر اساس عدل ومساوات به همه انسانها يكسان بنگرد، وتقسيم بنديهاى ظالمانه جامعه بشرى را محو سازد، وهمه امكانات طبق نيازها به مناطق عالم گسيل گردد، وهيچ نقطه اى متروك ورها شده باقى نماند، بطور طبيعى مشكلات ونابسامانيهاى زندگى انسانها برطرف مى شود ورفاه وآسايش بر سراسر زمين سايه مى افكند.
امام باقر عليه السلام:
... القائم منا... تطوى له الارض... فلا يبقى فى الارض خراب الا عمر...(21)
- ... زمين براى قائم ما در هم پيچيده مى شود (وبه لحظه اى از هر نقطه به نقطه ديگر مى رسد)... ودر زمين جاى ناآبادى باقى نمى ماند...
7 - بهره بردارى از معادن ومنابع زيرزمينى
براى دستيابى به خودكفايى ورفاه درو منابع زيرزمينى واستخراج وبهره بردارى از آنها كارى ضرورى است، وچاره اى جز اين نيست كه از همه امكانات وطن انسان يعنى زمين بهره بردارى شود. بسيارى از ثروتها ومواد لازم براى زندگى، از معادن به دست مى آيد. اين معادن ومواد ديگرى كه براى بشر امروز شناخته شده نيست، در دوران ظهور مورد بهره بردارى قرار مى گيرد.
پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله وسلم:
... ويظهرالله له كنوزالارض ومعادنها...(22)
- ... خداوند براى قائم عليه السلام گنجها ومعادن زمين را آشكار مى سازد...
امام على عليه السلام:
وتخرج له الارض افاليذ كبدها وتلقى اليه سلما مقاليدها...(23)
- ... زمين آنچه را در اعماق خويش دارد براى وى بيرون دهد، وهمه امكانات وبركات خويش را در اختيار او گذارد...
امام باقر عليه السلام:
... وتظهر له (القائم عليه السلام) الكنوز...(24)
- ... براى قائم ما گنجها آشكار مى گردد...
در دوران پيش از ظهور بسيارى از معادن شناخته شده است وبشر كنونى وآينده بسرعت آنها را استخراج مى كند ودر زندگى به كار مى گيرد. بنابراين از تاكيد فراوان احاديث بر موضوع معادن وآشكار شدن آنها براى امام قائم عليه السلام، مى توان حدس زد كه آنچه شناخته شده وقابل اكتشاف براى بشر كنونى است (به علت محدوديت دانش بشرى نسبت به دوران ظهور وتكامل علم وعقل انسان با راهنمايى وتعليم معلم بزرگ الهى حضرت مهدى عليه السلام بسيار ناچيز است، ودر دوران آن رستاخيز عظيم مواد ومعادنى شناخته واكتشاف مى شود كه چهره زندگيها را بكى دگرگون مى سازد. وبايد چنين باشد زيرا كه ايجاد رفاه براى كل جامعه بشرى كارى ساده نيست، وسرمايه هاى كلان وعظيمى لازم دارد. يكى از منابع تامين اين سرمايه ها معادن است وبايد از آنها كاملا استفاده شود. با توجه به بيكرانى وفراوانى منابع ومعادن زيرزمينى - بويژه نسبت به بخشهاى ناشناخته آن براى بشر امروز - روشن مى گردد كه اين بخش از منابع درآمد دولت مهدى عليه السلام، سرمايه اى درخور وكارآمد دارد. واز اين راه اگر همه مشكلات بشرى حل نشود بخشهاى عمده اى از آن به در دنيايى كه تقسيم بندى جهانى با معيارهاى ظالمانه صورت مى گيرد وامتهاى ضعيف، به حال خود گذارده نمى شوند، واز راههاى مريى ونامريى در شبكه هاى پيچيده نظامهاى سلطه وسرمايه دارى جهان گرفتار مى آيند، سخن از آزادى واقعى وآزاد فكرى، بازى با كلمات است.
سامانى درخور وشايسته مى رسد.
منابع عظيم اكثريت اجتماعات بشرى امروز نبود شناخت ودانش كافى است، يا برنامه ريزيهاى حساب نشده ونادرست است ودوران ظهور، دوران سراسر آگاهى وشناختهاى ناب وخالص است، كه همه زواياى زندگى انسان را روشن مى سازد ودر برنامه ريزيهاى فرهنگى، تربيتى، هنرى، فنى، اجتماعى، اقتصادى و... نقطه ابهام وعقب ماندگى باقى نمى ماند، وشيوه ها وروشهاى اصولى ودرست ومقرون به صرفه وبه سود انسان ارائه مى شود، وزندگى در همه جاى زمين چهره اى زيبا وانسانى وسرشار از رفاه بخود مى گيرد.
8 - بازپس گيرى ثروتهاى غصب شده
امام مهدى عليه السلام از راه ديگرى كه از اهميت فراوانى برخوردار است نيز سرمايه هاى بزرگ وكلانى به دست مى آورد، واز آن راه بودجه هنگفت سامان بخشيدن به جامعه انسانى وايجاد رفاه عمومى را تامين مى كند. امام با از ميان برداشتن جباران وطاغوتان وسرمايه داران مانع اجراى عدالت، پولها وسرمايه ها وهمه امكانات آنها را كه از راههاى نامشروع، استثمار، غصب، احتكار، ظلم، تعدى وتجاوز، تصاحب به ناحق اموال عمومى وانفال، گرانفروشى، ارزان خريدن مواد خام وكار وكالاى مردمان محروم و... به دست آورده بودند، باز پس مى گيرد ودر اختيار توده هاى محروم بشرى قرار مى دهد.
مام دوران پيش از ظهور، به ثروت اندوزيهاى كلان دست يازيده اند، وسرمايه هاى كلانى در همه كشورهاى جهان كنز وگنج كرده اند، كه بخش اعظم ثروتها وسرمايه هاى كشورها را تشكيل مى دهد. واينها همه از راههاى نادرست وشيوه هاى استثمارى وظالمانه، روانه جيب عده اى خاص از افراد انسان شده است.(25) امام مهدى عليه السلام، در رستاخيز ظهور، اين مالكيتهاى دروغين وصورى را ابطال مى كند (مهدى عليه السلام حق هر حقدارى را بگيرد وبه او دهد، حتى اگر حق كسى زير دندان ديگرى باشد، از زير دندان انسان متجاوز وغاصب بيرون كشد، وبه صاحب حق بازگرداند).(26)
از جمله اموال عمومى كه غاصبانه به افرادى خاص داده شده است (قطايع) است يعنى زمينهايى از اراضى خراجى، كه از راه امتياز به نزديكان حكام داده مى شد. اين اموال بذل وبخششهايى است كه موجب تشكيل طبقه اى ممتاز در جامعه است. در دوران گذشته پادشاهان وحكومتها به درباريان واطرافيان خود قطعه زمينهايى پيشكش مى كردند. واين زمينها قطيعه وقطايع نام داشت، وآغاز كار تشكيل طبقه اى بود ثروتمند ووابسته به حكومتها ودر كنار آنان، وزمينه نابرابرى وتبعيض طبقاتى. حكومتهاى فاسد وخودكامه با امتياز بخشى وجانبدارى عملى وقانونى موجب مى گردند كه طبقات ممتازى در سرمايه رشد يابند، ومنافع واموال عمومى را به سود خود به كارفزايند. اين مسائل ونظاير آن در دوران ظهور نابود مى شود، واين زمينها چون ديگر اموال غصب شده به مردم بازمى گردد:
امام صادق عليه السلام:
اذا قام اضمحلت القطائع...(27)
- چون رستاخيز قائم بيآغازد، قطايع از ميان مى رود ديگر اقطاعى در ميان نخواهد بود...
امروزه در كشورهاى دنيا، شيوه هاى درآمد - با اكثريت قاطع - نامشروع وظالمانه است. بيشتر درآمدهاى پولى با شيوه هاى ربوى است، بسيارى از زمينها غصب شده است. بسيارى از مبادلات بازرگانى با سودهاى زياد وغيرمنصفانه انجام مى گيرد، ويا با انحصارگراييها واعمال اجبارها واضطرارهايى است كه همه مستلزم ظلم است، وسود حاصل از آن غصب وحق محرومان است. شركتهاى بزرگ با شيوه هاى انحصاراتى وبراساس (بخس) وكم بها دادن به كار وكالاى مردم، پولهايى به دست مى آورند كه حق ديگران است. تبانيها وقراردادهايى پنهانى صورت مى گيرد وحقوق كارگر وكشاورز ومردم پايين دست بسيار كمتر از حقشان پرداخت مى شود. كالاهايى توليد مى شود واز آن درآمدهايى تحصيل مى گردد كه به زيان جامعه ومردم است. واينها نيز درآمدهاى بزرگ وظالمانه اى است كه رايج است. وبدينسان است ديگر اموالى كه هر كدام به نوعى ظلم واستثمار وغصب است. ودر دوران ظهور، اينها همه به خزانه دولت حق وعدل بازمى گردد وبه مصرف اصلى مى رسد.
9- استفاده از همه اموال (اموال عمومى، خصوصى)
امام مهدى عليه السلام براى پيشبرد اهداف انقلاب - طبق تعبير برخى از احاديث - از همه اموال خصوصى وعمومى بهره مى گيرد.
در احاديثى آمده است كه همه اموال دنيا نزد امام مهدى عليه السلام گرد مى آيد، وامام آنها را ميان مردمان طبق قانون عدل وبر اساس نياز ورسيدن به رفاه وبى نيازى تقسيم مى كند:
امام باقر عليه السلام
... وتجمع اليه (القائم) اموال الدنيا من بطن الارض وظهرها، فيقول للناس: تعالوا الى ما قطعتم فيه الارحام وسفكتم فيه الدماء الحرام، وركبتم فيه ما حرم الله - عزوجل - ...(28)
د مهدى عليه السلام گرد آيد، آنچه در دل زمين است وآنچه بر روى زمين، آنگاه مهدى به مردمان بگويد: (بياييد! واين اموال را بگيريد! اينها همان چيزهايى است كه براى به دست آوردن آنها قطع رحم كرديد وخويشان خود را رنجانديد، خونهاى بناحق ريختيد، ومرتكب گناهان شديد، بياييد وبگيريد!.(29)
در اين حديث كه نمونه هاى ديگرى نيز دارد، اموال به طور مطلق آمده است واين اموال عمومى، چون انفال وثروتهاى طبيعى ومالياتهاى اسلامى وبيت المال را شامل مى شود وبا اطلاق وكليتى كه دارد ممكن است اموال شخصى وفردى بر اساس مالكيتهاى خصوصى را نيز در بر گيرد، يعنى همه اموال از هر كس وهر راه باشد نزد حضرت گرد مى آيد واز آن مركز، عادلانه وبرادرانه ميان همه افراد انسانى توزيع مى شود. شايد اينگونه تعاليم به اصلى نظر دارد كه در تعاليم ما رسيده است كه امام مالك همه اموال است ومالكان خصوصى امانتدارانى بيش نيستند. (... مناسب است كه نظريه كوبنده اى را در اموال در اينجا بياوريم كه هر نوع مالكيتى را رد مى كند چه رسد به مالكيتهاى كلان. شيخ بزرگوار ثقة الاسلام محمد بن يعقوب كلينى، صاحب (كافى) مالكيت شخصى را از هر كسى نفى مى كند در هر چيز ... واين راى در كافى جلد 1/407 و538، آمده است...)(30) در مورد مالكيت زمين احاديث زيادى رسيده است كه زمين ملك امام است.
امام صادق عليه السلام:
... كان اميرالمؤمنين عليه السلام يقول: من احيى ارضا من المؤمنين فهى له وعليه طسقها يؤديه الى الامام فى حال الهدنة فاذا ظهرالقائم فليوطن نفسه على ان توخذ منه.(31)
- ... امير مؤمنان چنين گفت: هر كس زمينى را آباد كند آن زمين مال اوست وبايد مالياتى را به امام بدهد در دوران صلح (و آرامش پيش از ظهور)، وآنگاه كه رستاخيز قائم بيآغازد مطمئن باشد كه زمين از او گرفته مى شود.
اينها نمونه اى از تعاليم ما درباره مالكيت زمين در دوران پيش از ظهور وپس از ظهور بود كه نظريه مالكيت امام(32) را تثبيت مى كند. در تعاليم ديگرى از مالكيت اموال - بويژه دريرى بيشترى سخن رفته است:
امام باقر عليه السلام:
- فى قوله تعالى: (فلما احسوا باسنا اذاهم منها يركضون لا تركضوا وارجعوا الى ما اترفتم فيه...)(33) يعنى الكنوزالتى كنتم تكنزون.(34)
- درباره اين آيه قرآن: (چون عذاب ما را حس مى كردند به ناگاه از آنجا مى گريختند. مگريزيد. به ناز وكاموريهاى خود و.. . بازگرديد...)
منظور گنجهايى است كه ذخيره كردند.
اين آيه در حديث امام باقر عليه السلام، به ويژگيهاى دوران ظهور تفسير شده است.
امام صادق عليه السلام:
موسع على شيعتنا ان ينفقوا مما فى ايديهم بالمعروف، فاذا قام قائمنا حرم على كل ذى كنز كنزه حتى ياتيه فيستعين به على عدوه وذلك قول الله: (الذين يكنزون الذهب والفضة ولا ينفقونها فى سبيل الله فبشرهم بعذاب اليم)(35).(36)
- شيعيان ما اجازه دارند از اموالشان در راه كار نيك انفاق كنند، ليكن هر گاه قائم ما قيام كند هر كس مالى گنج وذخيره كرده است بر او حرام مى گردد، تا اموالش را به امام قائم دهد، وامام آنها را در راه سركوب دشمنان (دين حق) بكار برد. واين معناى قول خداست: (كسانى را كه زر وسيم مى اندوزند ودر راه خدا انفاق نمى كنند، به عذابى دردآور بشارت ده).
مساله (كنز) در قرآن مطرح گشته وبا لحنى قاطع وكوبنده ممنوع اعلام شده است،(37) ليكن در اثر بدآموزى ونفوذ اشرافيگرى در حوزه اسلام، اين اصل مورد توجه وعملكرد قرار نگرفته است. در رستاخيز ظهور كه دوران عرضه اسلام ناب وخالص وبى پيرايه است اين اصل اجرا مى شود، وهمه اموال كنز شده جامعه، خود از جمله بودجه وسرمايه انقلاب جهانى مهدوى مى گردد، وامام از آنها براى ساختن جامعه آرمانى اسلامى وايجاد رفاه وبى نيازى عمومى وسركوب دشمنان دين خدا - طبق تعبير حديث - بهره مى گيرد.(38)
10- كنترل ونظارت دقيق مركزى
از جمله عوامل بسيار مهمى كه امام مهدى عليه السلام در پرتو آن نابسامانيهاى اقتصادى وويرانى امور معاش را برطرف مى سازد،ى جهانى اسلامى است بر جريان اقتصادى ومعيشتى تمام جماعات بشرى. امام با مركزيت واحد وايدئولوژى واحد كه ترتيب مى دهد، كل منابع ثروت ودرآمد را بدون حيف وميل وتبعيض وامتياز، در اختيار كل جامعه بشرى مى گذارد، وهمه امكانات را به تساوى تقسيم مى كند، همه سرمايه گذاريها به تساوى وعادلانه انجام مى گيرد. واز اين رهگذر حركت خودسرانه وآزمندانه گروهى مال پرست در بخشهاى خصوصى واطرافيان حكومتها ومراكز قدرت، كه با چپاول ثروتها وتصاحب سرمايه ها به مكيدن خون محرومان مى پردازند، كنترل دقيق مى شود، وعوامل اصلى فقر وكمبود - كه سرمايه داران وزراندوزانند - از ميان مى رود.(39)
در پايان اين بخش، تذكر اين نكته نيز لازم است: آنچه درباره انقلاب حضرت مهدى عليه السلام گفته مى شود يا به قلم مى آيد، نسبت به آنچه خواهد شد ومسائل وطرحها وبرنامه هايى كه در آن دوران سراسر عدل وداد وشناخت وآگاهى ونظم وحق وحقوق وعلم وفن ودانش وايمان عرضه خواهد گشت، قطره اى است از دريا، والبته (روشن است كه آگاهى كامل از تمام آن مسائل - كه پس از ظهور رخ مى دهد - در دوران پيش از ظهور دشوار است براى هر كس در هر درجه از آگاهى وانديشمندى. آرى (در اين راستا) مهم شناخت برخى از اين روشهاست كه قوانين عمومى اسلامى آن را روشن مى سازد واحاديث ويژه اى است كه در اين باره رسيده است).(40)
پى نوشت ها:
(1) طبق برآوردهاى دقيق آمارى وفنى، عامل اصلى عقب ماندگى بخشهاى عظيمى از جامعه بشرى، كشورهاى پيشرفته وثروتمند است، زيرا كه اگر عقب ماندگى، عقب ماندگى فرهنگى است اين كشورهاى پيشرفته اند كه مانع پيشرفت فكر وفن وفرهنگ در اجتماعات عقب مانده اند، زيرا كه رشد فرهنگ وتكنولوژى را در ميان اجتماعات عقب افتاده مانع سلطه سياسى ونظامى واقتصادى خود مى دانند. علت عقب افتادگى اقتصادى در كشورهاى عقب مانده نيز كشورهاى پيشرفته است، زيرا نياز به واردات صنعتى كشورهاى پيشرفته اگر از ميان برود، توليدات اين كشورها بدون مشترى وبازار مى ماند. عقب افتادگى نظامى نيز وضعش روشن است وچون پديده شوم عقب افتادگى در همه بخشها به هم مربوط است، بنابراين درمان درد بزرگ عقب ماندگى وحذف عنوان جهان ارد جز از ميان برداشتن عامل اصلى آن يعنى متلاشى كردن مراكز قدرت وسلطه، اين آرمان بزرگ والهى در آن دورات سعادت آفرين تحقق مى يابد، ومراكز سلطه وقدرت وزور وسرمايه دارى در عالم متلاشى مى گردد، وتوده هاى انسانى از يوغ فشار وسلطه جويى كامروايان تاريخ آسوده مى گردند.
(2) به كتابهاى ديكتاتورى كارتلها، ترجمه واقتباس دكتر همايون الهى،1363 اميركبير و(جهان مسلح، جهان گرسنه)، ويلبرانت، ترجمه همايون پور، سازمان انتشارات وآموزش انقلاب اسلامى چاپ اول 1365 و(چگونه نيمى ديگر مى ميرند)، سوزان جرج، ترجمه مهدى قراچه داغى، پژمان،1363. و(امپرياليسم وعقب ماندگى)، دكتر همايون الهى، شركت آموزش فرهنگى انديشه،1367. و(اقتصاد سياسى سرمايه دارى) و... مراجعه شود.
(3) كمكهاى جهانى ومؤسسات بين المللى سازمانهاى خواربار وديگر سازمانهاى جهانى تنها براى ايجاد وابستگى وبازار مصرف وسلطه اقتصادى بيشتر است. براى توضيح بيشتر به كتابهاى: (چگونه نيمى ديگر مى ميرند) و(امپرياليسم وعقب ماندگى) و(سيطره جهانى) وبخصوص (ديكتاتورى كارتلها) وديگر كتابها در اين زمينه مراجعه شود.
(4) (...پاسخ اين سؤال كه مسندنشينهاى غرب چه اقدامى براى از ميان بردن گرسنگى مى توانند انجام دهند؟ تنها يك چيز است وآن اينكه ... فقرا را به حال خودشان بگذارند...) (چگونه نيمى ديگر مى ميرند)،213. (وقتى امروزه از كميابى سخن مى گوييم بايد آن را در متن سياست مللى جستجو كنيم كه عرضه فعلى غذايى جهان را كنترل مى كنند وشركتهاى عظيمى كه بر تجارت غذا مسلط هستند... (و به اين نتيجه مى رسيم كه) تنها انسان خالق (كميابى) است، مدرك سابق، 175 -176.
(مصرف كنندگان بازيچه غولهاى كشاورزى تجارتى هستند)، مدرك سابق،213.
(در حقيقت صاحبان اين كارتلهاى چند مليتى هستند كه سرنوشت اقتصاد ودر نتيجه سياست كشورهاى جهان را در دست دارند... تسلط كارتلها... بر جهان جز ازدياد فقر علمى واقتصادى براى ملتها وحتى مردم كشورهاى صنعتى حاصلى به بار نمى آورد...)، (ديكتاتورى كارتلها)، 19 . 68.
(5) (كافى)3/568.
(6) (كافى) 1/542.
(7) (كافى ) 8/32; (مستدرك نهج البلاغه)/ 31; (الحياة) 2/493.
(8) (بحار) 51/78.
(9) (بحار) 51/88.
(10) (بحار) 51/123.
(11) (تفسير عياشى) 1/66; (بحار) 52/224.
(12) (بحار)52/390; (غيبت نعمانى)/237، با اندك اختلاف.
(13) (بحار) 52/337.
(14) مطالعه آمار وارقام منتشره از طرف سازمانهاى خواروبار وتوليد ومصرف جهانى وآمارهاى اقتصادى كشورها، اين موضوع را ثابت مى كند، كه تنها از اضافه غذايى كه در برخى كشورهاى سرمايه دارى در ظرفهاى زباله مى ريزند يا مصرفى افزون از حد دارند ومواهب طبيعى را اسراف مى كنند مى توان برخى كشورهاى پر جمعيت جهان را به خوبى تغذيه كرد. در اينجا به چند نمونه آمارى اشاره مى شود:
(... تفاوت مصرف غذايى در جهان قابل توجه است. در تئورى مى توان مطرح كرد كه مصرف عظيم غير ضرورى كشورهاى غنى ممكن است به كشورهاى فقير انتقال يابد، اما حتى اگر چنين انتقالى امكان پذير يا قابل قبول باشد فقط باعث بهبود سطح تغذيه كشورهاى فقير تا حد رضايت بخش اندگى)، 25. بى. پى. كول. ترجمه ذوالفقارپور ومحمود رياضى اميركبير 1365
(در جهان امروز تمام منابع عملى ومهارتهاى فنى لازم را براى تغذيه كره زمين وحتى جمعيتى بيشتر را در اختيار دارد. اما مشكل گرسنگى وفقر از اين ناشى مى شود كه در هر جامعه ابتدا اغنيا تغذيه مى كنند ومقدار نامتناسبى از غذاى موجود را مصرف مى كنند).
(چگونه نيمى ديگر مى ميرند)،8 و10.
(در سالهاى اخير دنيا، سالانه حدود 250 ميليون تن غله ودانه هاى غذايى توليد كرده وكشورهاى توسعه يافته با داشتن فقط ربع جمعيت جهان، نيمى از اين توليدات را مصرف مى كنند. حيوانات آنها يك چهارم تمامى غله دنيا را مى خورند كه معادل است با غذاى مصرفى 3/1 ميليارد مردم چين وهند).
چگونه نيمى ديگر مى ميرند،8 و10.
( در ... آمريكا سالانه به تنهايى براى سرسبز نگاهداشتن زمينهاى گلف، چمنها وقبرستانها بيش از 2 ميليون تن كود شيميايى از بين مى رود واين مقدار معادل است با كمبود كود مصرفى در كشورهاى عقب نگهداشته شده. اگر اين مقدار كود در كشورهاى جهان سوم مصرف مى شد مى توانست اضافه توليدى برابر 15 تا 20 ميليون تن غله داشته باشند).
(ديكتاتورى كارتلها)، 224.
نمونه ديگر: مصرفهاى اضافى واسرافى هزينه هاى سرسام آور نظامى است: (اكنون همه كارشناسان سرشناس، وحتى كارشناسان محافظه كار، به اين نتيجه رسيده اند كه تنها راه چيرگى بر بحران مالى جهان، جابه جا كردن اعتباراتى است كه به هزينه هاى نظامى اختصاص يافته است... بر باد دادن بى حساب اعتبارات دولتى در راه سياستهاى تسليحاتى از عوامل مهم برانگيزنده مشكلات كنونى اقتصاد جهان است اين حرف را حتى مى توان به شكل صريحترى بيان كرد: مسابقه تسليحاتى راه را بر بهبود ورشد اقتصادى جهان مى بندد).
(... با هزينه توليد يك هواپيماى جنگى مى توان حدود 000/40 داروخانه روستايى برپا كرد... هزينه توليد زيردريايى هسته اى مساوى است با مجموعه بودجه هاى آموزشى 23 كشور رو به رشد با 160 ميليون كودك كه در سنين مدرسه رفتن هستند).
(جهان مسلح، جهان گرسنه)،56 و92.
موضوع مهم ديگرى كه در اين ارتباط قابل دقت است گرسنگيها وكمبودها وقحطيهاى مصنوعى است كه توسط سرمايه داران وكارتلها وتراستها پديد مى آيد. اين نيز نقش مهمى در كمبودها دارد زيرا كه (در زمينه بحران گرسنگى جهانى (شركتهاى كشاورزى تجارتى) نقش مهمى ايفا مى كنند اين شركتها از زمين ونيروى كار كشور ميزبان براى توليد غذا... جهت صدور به كشورهاى توسعه يافته اى كه بيشترين بها را براى محصول مى پردازند، استفاده مى كنند وبدينگونه در قحطى عمدى آن كشورها بنحو مؤثرى مشاركت دارند).
(چگونه نيمى ديگر مى ميرند) 7 205.
(15) عدالت اجتماعى ص 23 -57.
(16) (بحار) 52/390.
(17) (ولو ان اهل القرى امنوا واتقوا لفتحنا عليهم بركات من السماء والارض): (اگر مردم آباديها ايمان آورده وتقوا پيشه ساخته بودند،ويشان مى گشوديم...) اعراف 7/96.
(18) (بحار) 51/83.
(19) سوره نوح (71): 10 - 12.
(20) (بحار) 10/104.
(21) (كمال الدين) 1/231.
(22) (موسوعة الامام المهدى )، (الكتاب الثالث)، 780، به نقل از اعلام الورى/413.
(23) (نهج البلاغه)/ 425.
(24) (كمال الدين ) 1/331.
(25) به كتاب ديكتاتورى (كارتلها) و(امپرياليسم وعقب ماندگى) و(چگونه نيمى از ديگر مى ميرند) و(جهان مسلح، جهان گرسنه) و... رجوع شود تا معلوم گردد كه چگونه سرمايه ها وكالاها وهمه منافع ومنابع انسانهاى مظلوم در سراسر جهان به جيب عده اى بسيار اندك (در مقايسه با افراد جامعه بشرى) روانه مى گردد.
تنها در اينجا به يك اعتراف اشاره مى شود: ( از نتايج بارز پيشرفت علم وتوسعه اقتصادى در جهان كنونى، حاكميت يك گروه كوچك بر زندگى مادى جهان از يك سو واز سوى ديگر فقر، گرسنگى وعقب افتادگى بيش از سه چهارم از انسانهاى روى زمين است... يكى از علل توسعه اين بى عدالتيهاى اجتماعى را مى توان در وجود كارتلهاى چند مليتى جستجو كرد). (ديكتاتورى كارتلها)، 19.
(26) (خورشيد مغرب)/ 31، به نقل از (المهدى الموعودالمنتظر) 1/279.
(27) (بحار) 52/309; (در فجر ساحل)/39.
(28) (غيبت نعمانى)/237.
(29) (خورشيد مغرب)/33.
(30) (الحياة) 4/186.
(31) (وسائل)6/382.
(32) مالكيت امام به عنوان منصب است يعنى مالكيت دولت اسلامى، از اين رو مالكيت در اسلام از اشكال مالكيت عمومى واجتماعى شمرده مى شود، زيرا كه امام ودولت اسلامى، اموال را در راه سالم سازى اقتصاد جامعه وايجاد تعادل وتوازن اقتصادى ورفع نيازهاى عمومى، صرف مى كند. براى توضيح بيشتر به (الحياة) ج 6 ص 22 وج 2 ص 484 -49. مراجعه شود وهمچنين (اقتصادنا) بخش: (نظرية توزيع ما قبل الانتايج: نظريه توزيع قبل از توليد) ص 433 به بعد وبخش: (مسؤولية الدولة فى الاقتصادالاسلامى: مسؤوليت دولت در اقتصاد اسلامى) ص 697 به بعد، ديده مى شود.
(33) سوره انبياء (21): 12 و13.
(34) (تفسير عياشى) 2/60; (آيات الباهرة)، 97.
(35) سوره توبه (9): 34.
(36) (تفسير عياشى) 2/87; (وسائل)6/381 و382 با اندكى اختلاف.
(37) براى روشن شدن اين موضوع به (الحياة) ج 4 ص 160 به بعد رجوع شود.
(38) در بخش (مساوات) اين موضوع به مناسبتى مشروحتر آمده است.
(39) اقتصاددانان چنين مى گويند: (... بايد درباره مكانيزمهايى به سازگارى رسيد كه ايجاد وتوزيع يك پول بين المللى جهت تسويه حساب بانكهاى مركزى را ممكن كند. اين پول، به عنوان ذخيره اعتبارى اصلى بين المللى، جايگزين پولهاى ملى خواهد شد...)، (دنيا نمى تواند اميدى به كاميابى اقدامات بلندمدت داشته باشد، مگر آنكه به انجام يك برنامه عمل فورى تن در دهد... در اين برنامه اضطرارى بايد به چهار زمينه اصلى وگسترده توجه داشت... چهارم: انجام اصطلاحات بنيادى در نظام اقتصادى بين المللى ... برپايى يك نظام كارآمد مالى وپولى بين المللى به صورتى كه تمام كشورها بتوانند با حقوقى برابر در آن مشاركت داشته باشند...) (جهان مسلح، جهان گرسنه)/ 185 و351 و352.
(40) (موسوعة الامام المهدى)، الكتاب الثالث، 770. محمد الصدر، مكتبة الامام امير المؤمنين العامه، اصفهان.