(۳۰) ارتباط روحى ومعنوى با امام مهدى عليه السلام
ارتباط روحى ومعنوى با امام مهدى عليه السلام
يكى از مباحث بسيار مهم پيرامون ارتباط با امام زمان عليه السلام در عصر غيبت كبرى، ارتباط روحى ومعنوى با ايشان است.
اگر به تاريخ، روايات وسيره معصومان عليهم السلام مراجعه كنيم، خواهيم ديد كه اين نوع ارتباط نسبت به ارتباط ظاهرى بسيار كم بوده است. از مهم ترين عواملى كه مى توان براى كم بودن اين ارتباط، چه در زمان حضور وچه پس از شهادت معصومان عليه السلام،برشمرد، نبودن معرفت وشناخت نسبت به امام عليه السلام بوده است. شخصى كه نداند امام عليه السلام همانند خداى تعالى بر اعمال ورفتار وتمام امور زندگى او نظارت واشراف دارد،(1) چگونه مى تواند به خود بباوراند كه غير از ارتباط ظاهرى، ارتباط ديگرى نيز وجود دارد؛ اگر هم بداند، ولى از راهنمايى وارشاد آنان كه همانند راهنمايى وارشاد خداى تعالى است، آگاه نباشد، چگونه به ايجاد اين چنين ارتباطى اقدام مى كند واز اين گنج هاى الهى به قدر ظرفيت خويش بهره مى گيرد؟ روى همين اصل (عدم شناخت) است كه مى بينيم بجز افرادى كه ارتباط روحى ودائمى داشته اند، تنها عده ى قليلى از مردم به آن وجودهاى مقدس توجه وتوسل يافته، به حاجتهاى خود رسيده اند.
بيان دو روايت
قبل از شروع بحث، دو روايت را در باره ى ارتباط روحى با معصومان عليه السلام بيان مى كنيم:
الف. در كتاب كشف الحجة از شيخ كلينى نقل شده است: به حضرت ابوالحسن عليه السلام نوشتم: شخصى مايل است حاجت هاى خصوصى واسرارى را با امام خويش در ميان گذارد، همانگونه كه دوست دارد با پروردگارش بازگو كند؛ آن حضرت در جواب مرقوم فرمودند: (اگر حاجتى داشتى، پس لبانت را به خواستن حاجتت حركت بده كه همان جواب به تو خواهد رسيد).(2)
ب. در حديث معتبر ديگرى از سليمان بن عيسى منقول است كه گفت: پدرم به امام صادق عليه السلام عرض كرد كه چگونه شما را زيارت كنم، هرگاه قادر به آمدن نباشم؟ (فرمود: اى عيسى! هرگاه قادر بر آمدن نباشى، چون روز جمعه شود، غسل كن ويا وضو بگير وبه بالاى خانه ى خود برو، دو ركعت نماز بگذار ومتوجه شو به سوى من؛ به درستيكه هر كس مرا زيارت كند در حيات من، چنان است كه مرا زيارت كرده است بعد از مرگ من وكسى كه مرا زيارت كند پس از فوت من، چنان است كه مرا زيارت كرده است قبل از فوت من).
بنابراين برآورده شدن حاجت ها به زمان حيات امام منحصر نيست؛ بلكه پس از مرگ امام نيز، اگر توسل صورت گيرد، حاجت ها برآورده خواهد شد.
علامه مجلسى در توضيح وادامه اين حديث مى گويد: (اين حديث دلالت مى كند بر اينكه در اين زمان ها (غيبت حضرت صاحب الامرعليه السلام) هم مى توان ايشان را در هر موضعى زيارت كرد واگر در وقت زيارت، به سامره روى كند، بهتر است).(3) اگر با توسل به امامان معصومى كه به ظاهر از دنيا رفته اند مى توان به حاجتهاى خود رسيد، با توسل به حضرت صاحب الامرعليه السلام كه در بين ماست،(4) زنده است، و(طبق توقيع شريفى كه در كتاب احتجاج بيان شده است(5) وآيات(6) ورواياتى كه پشتوانه آن است) بر تمام اعمال ما نظارت دارد نيز، مى توان باايشان ارتباط روحى برقرار كرد واز ايشان حاجت ها را درخواست واز محضر ايشان استفاده وبهره هاى روحى ومعنوى برد.
انواع ارتباط روحى ومعنوى
ارتباط روحى ومعنوى نيز (به مانند ارتباط ظاهرى وبدنى) به سه دسته تقسيم مى شود:
1. ارتباط روحى در حالت عادى روح بمانند توسلات وتوجهات
2. مشاهده معصومان عليه السلام در عالم خواب ورؤيا.
3. ارتباط با معصومان عليه السلام در عالم مكاشفه ومشاهده.
تفصيل
1. اولين نوع ارتباط روحى ومعنوى با امام عصر عليه السلام در زمان غيبت كبرى، ارتباط در حالت عادى روح (يعنى غير از سه حالت خواب، مكاشفه ومشاهده) است، كه اين نوع ارتباط در مقالات ديگر به طور تفصيلى بررسى خواهد شد.
2. مشاهده وارتباط با آن حضرت در عالم رؤيا وخواب دومين راه ارتباط روحى است. اين ارتباط بر دو گونه است: گونه ى اول اين است كه حضرت ولى عصر ارواحنافداه با اراده ى خويش وبراى فهماندن مطلبى ويا به هر دليلى ديگر به خواب شيعيان آمده ووجود مباركش را به شخص خواب بيننده نشان دهد كه از اين نوع قضايا در كتب مختلفى همچون؛ عبقرى الحسان، نجم الثاقب، دارالسلام و... در باب كسانى كه در عالم رؤيا به خدمت امام زمان عليه السلام مشرف شده اند، بسيار است.
گونه ى ديگر از خواب اين است كه ما با اراده خود وبه واسطه ى انجام برخى اعمال، آن حضرت وساير حضرات معصوم عليهم السلام را در عالم رؤيا ببينيم؛ اين نوع ارتباط نيز با توجه به دستوراتى كه در كتب مختلف واز جانب معصومان عليه السلام پيرامون راه هاى تشرف به محضر چهارده نور پاك در عالم رؤيا بيان كرده اند، امكان پذير است.(7)
3. سومين راه ارتباط روحى ومعنوى با امام زمان عليه السلام ارتباط در دو عالم مكاشفه ومشاهده است. قبل از شروع بحث، ابتدا معناى مكاشفه ومشاهده را بيان كرده؛ سپس به بيان تفصيلى آن دو مى پردازيم.
مكاشفه
مكاشفه حالتى است بين خواب وبيدارى كه بيشتر براى اشخاصى پيش مى آيد كه روحشان را تا اندازه اى تزكيه وتقويت كرده اند؛ اينگونه اشخاص به مجرد اينكه چشمشان بخواب رفت ولى گوششان هنوز شنيده وروحشان منقطع از بدن نشده است، فعاليت روحى خود را آغاز مى كنند ومانند شخصى كه خواب رفته است، از يك سرى حقايق واسرار خفيه اى اطلاع پيدا مى كنند. پس مايه ى اصلى به وجود آمدن وراه كار اصلى به وجود آمدن اين حالت واين نوع ارتباط، انقطاع بيشتر از ماديات وظواهر دنيوى است كه هر چه اين انقطاع بيشتر باشد، احتمال حصول مكاشفه بيشتر است؛ به عنوان مثال، در اشخاصى كه به مصيبت سختى دچار شده يا با خطر بزرگى مواجه شده اند، حالت انقطاع موقتى حاصل شود؛ لذا در اين حالت براى آن ها مكاشفه رخ مى دهد. خاطرنشان مى شود كه لفظ مكاشفه يكى از اصطلاحات رايج بين صوفيه وداراى معنايى متفاوت از معناى مورد نظر ما است.(8)
مكاشفه ى شيخ حر عاملى رحمه الله
براى ملموس شدن بيشتر مكاشفه، در اين جا مكاشفه ى شيخ حر عاملى رحمه الله را بيان مى كنيم. وى مى گويد:
من ده ساله بودم وبه مرض سختى مبتلا شدم، به طورى كه دوستان وآشنايان جمع شده وگريه مى كردند وآماده عزادارى براى من شدند؛ آنها يقين داشتند كه همان شب خواهم مرد. همان شب در عالم بين خواب وبيدارى (مكاشفه) پيامبر ودوازده امام عليه السلام را زيارت كردم؛ بر ايشان سلام كردم وبا يك يك آنها مصافحه نمودم. بين من وامام صادق عليه السلام سخنى گذشت كه در ذهنم نماند، جز آنكه در حق من دعا كردند. بعد بر حضرت صاحب الزمان عليه السلام سلام كردم وبا ايشان مصافحه نمودم وگريستم وعرضه داشتم: مولاى من! مى ترسم كه در اين مرض بميرم واهداف علمى وعملى خود را بدست نياورده باشم. فرمودند: نترس، زيرا تو در اين مرض نخواهى مرد؛ بلكه خداوند متعال تو را شفا مى دهد وعمرى طولانى خواهى داشت. آنگاه قدحى را كه در دست مباركشان بود به دست من دادند؛ از آن آشاميدم ودر همان لحظه شفا يافتم ومرض، كاملاً از من رفع شد ودر بستر نشستم. خانواده وبستگان از اين حالت من تعجب كردند؛ اما تا چند روز چيزى به آنان در باره ى آنچه ديده بودم، نگفتم.(9)
مشاهده
مشاهده مرتبه اى بالاتر از مكاشفه است؛ زيرا در اين حالت انسان در اثر رياضت هايى كه متحمل شده وعبادت هايى كه انجام داده است، به حالتى دست مى يابد كه اگر با تمركز به چيزى متوجه شود، بدون آن كه به خواب رود يا حالت مكاشفه به او دست بدهد، حقيقت آن چيز را درك مى كند، اگرچه آن چيز در فاصله ى دورى قرار داشته باشد. بديهى است هرچه اين رياضت ها بيشتر باشد، براى روح انقطاع بيشترى حاصل مى شود وبالتبع روح براى انجام اين عمل آماده تر وورزيده تر مى شود، تاآنجاكه مى تواند در اين حالت همه ى ناديدنى ها را ببيند؛ اما گاهى ممكن است فردى بدون رياضت، توفيق مشاهده يابد؛ ولى اين حالت موقتى است ودوامى ندارد وعلاوه بر اين، در هنگام ديدن برخى از حقايق، متوجه ى موضوع وحالت خود نيست.(10)
تشرف شيخ ابراهيم قطيفى در عالم مشاهده
مؤلف كتاب شريف عبقرى الحسان، در باب (تشرف خدمت امام زمان عليه السلام در عالم مشاهده) مى گويد:
شيخ يوسف بحرانى در حالات شيخ ابراهيم قطيفى (معاصر محقق ثانى) مى فرمايد:
روزى حضرت بقيةالله ارواحنافداه به صورت مردى ناشناس، به منزل شيخ ابراهيم وارد شدند واز او سؤال كردند: كدام آيه از آيات قرآنى در باره ى موعظه از همه مهم تر است؟ شيخ عرض كرد: آيه ى (انَّ الذين يلحدون فى آياتنا لا يخفون علينا، أفمن يلقى فى النّار خيرٌ أمَّن يأتى آمناً يوم القيامة، اعملوا ما شئتم انه بما تعملون بصير)(11)؛ فرمودند: راست گفتى اى شيخ؛ آنگاه از نزد او خارج شدند. شيخ از اهل بيت خود پرسيد: فلانى رفت يا هنوز هست؟ گفتند: ما كسى را نديديم كه داخل شده باشد وكسى را هم نديده ايم كه خارج شود.(12)
خلاصه
با توجه به بيانى كه پيرامون مكاشفه ومشاهده داشتيم، واضح شد كه مكاشفه ومشاهده، با اراده ى هر دو طرف (يعنى امام زمان عليه السلام وما) امكان پذير است. در مورد ارتباط از جانب امام عصر ارواحنافداه كه روشن است واما اينكه چگونه مى توان با اراده ى خود به اين دو امر مهم دست يافت، بايد خاطرنشان كرد كه دست يابى به آن ها نيازمند سال ها تزكيه ى نفس وطى كردن مراحل كمالى است؛ به عبارت ديگر، تنها با پاك نمودن نفس خويش از رذائل اخلاقى وظواهر وزخارف دنيوى ومتصف شدن به صفات رحمانى وكسب روحى قوى ومطمئن مى توان به اين مهم دست يافت.
پى نوشت ها:
(1) (وقل اعملوا فسيرى الله عملكم ورسوله والمؤمنون)؛ سوره توبه، آيه 105.
(2) چند نكته را مى توان از اين روايت برداشت كرد:
الف - قبل از غيبت وبا وجود حضور امام عليه السلام، مردم به ارتباط روحى ومتوسل شدن به آن انوار مقدسه ترغيب شده اند؛ پس در زمان غيبت، كه ما با اراده خود، به ارتباط بدنى با آن حضرت دسترسى نداريم، ارتباط روحى بهترين روش ارتباط با آن حضرت مى باشد.
ب - نكته ى ديگر اطلاق اين روايت است در اين باره كه اين نوع ارتباط مى تواند در تمام زمان ها، چه قبل از غيبت وچه در عصر غيبت، حاصل شود.
ج - واژه ى حاجت، همه ى حاجتهاى معنوى ومادى، را دربر مى گيرد؛ زيرا حضرت به حاجت خاصى اشاره نفرمودند، بلكه فرمودند: (اگر حاجتى داشتى).
(3) تحفة الزائر، باب 5.
(4) بنفسى انت من مغيبٍ لم يخل منّا (دعاى ندبه).
(5) احتجاج، جلد 2، ص 598.
(6)(وقل اعملوا فسيرى الله عملكم ورسوله والمؤمنون).
(7) براى كسب دعاها واذكار لازم، مى توان به كتاب جنةالمأوى تأليف مرحوم حاجى نورى رجوع كرد.
(8) اقتباس از كتاب عالم عجيب ارواح، اثر آيت الله سيد حسن ابطحى.
(9) عبقرى الحسان، 2، 31.
(10) اقتباس از كتاب عالم عجيب ارواح، اثر آيت الله سيد حسن ابطحى.
(11) سوره فصّلت، آيه 40.
(12) عبقرى الحسان، 2، 73.