مقاله ى برگزيده:
المسار:
فارسی » مقاله هاى مهدوى
الفهرس
مقاله هاى مهدوى

(۴۱) نقش انتظار در پويايى جامعه اسلامى

نقش انتظار در پويايى جامعه اسلامى

عظمت وجودى وابعاد مختلف شخصيت حضرت صاحب الامر عليه السلام، باعث شده است كه در طول هزار واندى سال كه از غيبت كبرى مى گذرد، هر گروه از مردم بسته به گرايشهاى خاص اعتقادى، اجتماعى وفرهنگى كه داشته اند، از منظرى خاص به تحليل شخصيت وتعيين جايگاه آن حضرت در عالم هستى بپردازند وهر گروه تنها درك وتصور خود از اين موضوع را تصور درست ومطابق با واقع از شخصيت آن يگانه هستى تلقى كند.

در اين ميان جمعى از اصحاب سير وسلوك ورهروان طريق عرفان ومعنى با طرح موضوع خليفة الله وانسان كامل وهمچنين نقشى كه حجت الهى در عالم هستى، دارد تنها به جنبه فرا طبيعى آن وجود مقدس توجه كرده واز ساير جنبه ها غفلت ورزيدند.

گروهى ديگر از اصحاب شريعت توجه خود را تنها معطوف به جنبه طبيعى آن وجود مقدس ساخته وضمن مطرح كردن نقشى كه آن حضرت به عنوان امام وپيشواى مردم به عهده دارند هيچگونه مسؤوليتى را در زمان غيبت متوجه مردم نديدند وتنها تكليف مردم را اين دانستند كه براى فرج آن حضرت دعا كنند تا خود بيايند وامور مردم را اصلاح كنند.

عده اى هم ضمن توجه به جنبه فرا طبيعى وطبيعى وجود مقدس حضرت حجت عليه السلام، تمام هم وغم خود را متوجه ملاقات با آن حضرت ساخته وتنها وظيفه خود رااين دانستند كه با توسل به آن حضرت به شرف ملاقات با آن ذات اقدس نائل شوند.

اما در اين ميان گروهى با در نظر گرفتن همه ابعادى كه بدانها اشاره شد به طرح معناى درست انتظار پرداخته ودر صدد تعيين وظيفه ونقش مردم در دوران غيبت برآمدند. در اين ديدگاه هم مساله خلافت الهى انسان كامل مطرح است، هم به جايگاه ونقش مردم در قبال آن حضرت توجه شده وهم وظيفه اى كه مردم در دعا براى حفظ آن وجود مقدس وتعجيل در ظهورش دارند از نظر دور داشته نشده است.

شايد بتوان امام راحل امت، رضوان الله تعالى عليه، را به عنوان درخشان ترين چهره از گروه اخير ذكر كرد. ايشان با صراحت به نقد وبررسى برداشتهاى مختلفى كه از مساله انتظار فرج وجود دارد پرداخته وديدگاه خاص خود را در اين زمينه چنين مطرح ساختند:

(البته اين پر كردن دنيا رااز عدالت، اين را ما نمى توانيم بكنيم، اگر مى توانستيم مى كرديم. اما، چون نمى توانيم بكنيم ايشان بايد بيايند. الان عالم پر از ظلم است، شما يك نقطه هستيد در عالم. عالم پر از ظلم است. ما بتوانيم جلوى ظلم را بگيريم، بايد بگيريم، تكليفمان است. قرآن وضرورت اسلام وقرآن تكليف ما كرده است كه بايد برويم همه كار را بكنيم، اما نمى توانيم بكنيم، چون نمى توانيم بكنيم بايد او بيايد تا بكند، اما ما بايد فراهم كنيم كار را، فراهم كردن اسباب اين است كه كار را نزديك بكنيم، كار را همچو بكنيم كه مهيا بشود عالم براى آمدن حضرت عليه السلام...).(1)

در جائى ديگر نيز ايشان درباره مفهوم (انتظار فرج) مى فرمايند:

(انتظار فرج، انتظار قدرت اسلام است وبايد كوشش كنيم تا قدرت اسلام در عالم تحقق پيداكند. ومقدمات ظهور ان شاءالله تهيه شود).(2)

براى روشن شدن بيشتر ديدگاه اخير، در اين مقاله، در ضمن سه گفتار روايات مربوط به (انتظار موعود) را مورد بررسى قرار مى دهيم تا روشن شود كه:

1- انتظار چه ضرورتى دارد؟

2- فضيلت آن چيست؟

3- چه وظايفى در عصر غيبت بر عهده منتظران است؟

وجوب انتظار

در تفكر شيعى انتظار موعود، با خصوصياتى كه در اين تفكر براى آن برشمرده شده، به عنوان يك اصل مسلم اعتقادى مطرح بوده ودر بسيارى از روايات شيعه بر ضرورت انتظار قائم آل محمد:، تصريح شده است. كه از جمله مى توان به روايات زير اشاره كرد:

1- محمدبن ابراهيم نعمانى در كتاب (غيبت) به سند خود ازابوبصير روايت كرده است كه روزى امام صادق عليه السلام خطاب به اصحاب خود فرمودند:

(الا اخبركم بما لا يقبل الله عزوجل من العباد عملا الا به؟ فقلت: بلى، فقال: شهادة ان لا اله الا الله، وان محمدا عبده و(رسوله)، والاقرار بما امر الله، والولاية لنا، والبرائة من اعدائنا - يعنى الائمة خاصة - والتسليم لهم، والورع، والاجتهاد، والطمانينة، والانتظار للقائم،عليه السلام).(3)

(آيا شمارا خبر ندهم به آنچه خداى عزوجل هيچ عملى را جز به آن از بندگان نمى پذيرد؟ گفتم: چرا، فرمود: گواهى دادن به اينكه هيچ شايسته پرستشى جز خداوند نيست واينكه محمد صلى الله عليه وآله وسلم بنده وفرستاده او است، واقرار كردن به آنچه خداوند به آن امر فرموده، وولايت ما، وبيزارى از دشمنانمان - يعنى خصوص امامان - وتسليم شدن به آنان، وپرهيزكارى واجتهاد واطمينان وانتظار قائم عليه السلام).

2- ثقة الاسلام كلينى در اصول كافى به سند خود از اسماعيل جعفر روايت مى كند كه روزى مردى بر حضرت ابوجعفر امام باقر عليه السلام، وارد شد وصفحه اى در دست داشت. حضرت باقر عليه السلام، به او فرمود:

(هذه صحيفة مخاصم سال عن الدين الذى يقبل فيه العمل.فقال: رحمك الله، هذا الذى اريد، فقال ابو جعفر عليه السلام: شهادة ان لا اله الا الله. وحده لا شريك له، وان محمدا عبده ورسوله وتقر بما جاء من عندالله والولاية لنااهل البيت، والبرائة من عدونا، والتسليم لامرنا، والورع، والتواضع وانتظار قائمنا، فان لنا دولة، اذا شاء الله جاء بها).(4)

اين نوشته مناظره كننده اى است كه پرسش دارد از دينى كه عمل در آن مورد قبول است. آن مرد عرض كرد: حمت خداوند بر تو باد همين راخواسته ام. پس حضرت ابوجعفر باقر عليه السلام، فرمود: گواهى دادن به اينكه خدا يكى است وهيچ شريكى براى او وجود ندارد، واين كه محمد بنده ورسول او است، واين كه اقرار كنى به آنچه از سوى خداوند آمده، وولايت ما خاندان وبيزارى از دشمنان، وتسليم به امر ما، وپرهيزكارى وفروتنى، وانتظار قائم ما، كه ما را دولتى است كه هر وقت خداوند بخواهد آن را خواهد آورد.

3- شيخ صدوق در كتاب (كمال الدين) به سند خود از عبدالعظيم حسنى روايت مى كند كه:

(روزى بر آقايم محمد بن على بن موسى بن جعفر بن محمد بن على بن الحسين بن ابى طالب:، وارد شدم ومى خواستم كه درباره قائم از آن حضرت سؤال كنم كه آيا همان مهدى است يا غير او پس خود آن حضرت آغاز سخن كرد وبه من فرمود):

(يا ابا القاسم، ان القائم منا هوالمهدى الذى يجب ان ينتظر فى غيبتة ويطاع فى ظهوره، وهو الثالث من ولدى).(5)

(اى ابوالقاسم بدرستى كه قائم از ماست واو است مهدى كه واجب است در زمان غيبتش انتظار كشيده شود ودر ظهورش اطاعت گردد، واو سومين (امام) از فرزندان من است).

روايات بالا وبسيارى روايات ديگر - كه در اين مجال فرصت طرح آنها نيست - همگى بر لزوم انتظار حضرت قائم در دوران غيبت دلالت مى كند، اما حال بايد ديد كه انتظار كه اين همه بر آن تاكيد شده ويكى از شرايط اساسى اعتقاد اسلامى شمرده مى شود - چه فضيلتى دارد وشخص منتظر چه وظايفى بر عهده دارد.

فضيلت انتظار

در روايات وارد شده از ائمه معصومين عليهما السلام، آنچنان مقام ومنزلتى براى منتظران موعود آخرالزمان برشمرده شده كه گاه انسان را به تعجب وامى دارد كه چگونه ممكن است عملى كه شايد در ظاهر ساده جلوه كند از اين چنين فضيلتى برخوردار باشد. البته توجه به فلسفه انتظار ووظايفى كه براى منتظران واقعى آن حضرت بر شمرده شده، سر اين فضيلت را روشن مى سازد.

در اينجا به پاره اى از فضائلى كه براى منتظران قدوم مصلح جهانى حضرت بقية الله الاعظم بر شمرده شده اشاره مى كنيم:

1- مرحوم صدوق در كتاب (كمال الدين) از امام صادق عليه السلام، روايت كرده كه آن حضرت به نقل از پدران بزرگوارشان، - كه بر آنها درود باد - فرمود:

(المنتظر لامرنا كالمتشحط بدمه فى سبيل الله)(6)

(منتظر امر (حكومت) ما، بسان آن است كه در راه خدا به خون خود غلتيده باشد)

2- در همان كتاب به نقل از امام صادق، عليه السلام، روايت ديگرى به اين شرح در فضيلت منتظران وارد شده

(طوبى لشيعة قائمنا المنتظرين لظهوره فى غيبته والمطيعين له فى ظهوره اولئك اولياء الله الذين لا خوف عليهم ولا هم يحزنون).(7)

(خوشا به حال شيعيان قائم ما كه در زمان غيبتش منتظر ظهور او هستند ودر هنگام ظهورش فرمانبردار از او، آنان اولياء خدا هستند، همانها كه نه ترسى برايشان هست ونه اندوهگين شوند).

3- مرحوم مجلسى در كتاب (بحار الانوار) به سند خود از اميرالمؤمنين عليه السلام، نقل مى كند كه آن حضرت فرمودند:

(انتظروا الفرج ولاتياسوا من روح الله فان احب الاعمال الى الله عزوجل انتظارالفرج).(8)

(منتظر فرج باشيد واز رحمت خداوند نااميد نشويد. بدرستى كه خوشايندترين اعمال نزد خداوند عزوجل، انتظار فرج است).

4- همچنين مرحوم مجلسى روايت ديگرى را به سند خود از فيض بن مختار نقل مى كند كه در آن امام صادق،عليه السلام مى فرمايند:

(من مات منكم وهو منتظر لهذاالامر كمن هو مع القائم فى فسطاطه، قال: ثم مكث هنيئة، ثم قال: لا بل كم قارع معه بسيفه، ثم قال: لا والله كمن استشهد مع رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم).(9)

(هر كس از شما بميرد در حاليكه منتظر اين امر باشد همانند كسى است كه با حضرت قائم عليه السلام در خيمه اش بوده باشد. سپس حضرت چند لحظه اى درنگ كرده، آنگاه فرمود: نه، بلكه مانند كسى است كه در خدمت آن حضرت شمشير بزند، سپس فرمود: نه، بخدا همچون كسى است كه در ركاب رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم، شهيد شده باشد).

وظايف منتظران

در اينكه شيعيان در دوران غيبت چه وظايفى بر عهده دارند سخنهاى بسيارى گفته شده است وحتى در بعضى از كتابها، تا هشتاد وظيفه براى منتظران قدوم خاتم اوصياء، حضرت بقية الله، ارواحنا له الفداء، بر شمرده شده است.(10)

اما، از آنجا كه تبيين همه وظايفى كه شيعيان در عصر غيبت بر عهده دارند در محدوده يك مقاله نمى گنجد، ما در اينجا به تناسب عنوان مقاله، تنها به بيان آن دسته از وظايف مى پردازيم، كه توجه به آنها مى تواند در رشد وبالندگى وپويايى جامعه اسلامى مؤثر باشد:

1- شناخت حجت خدا وامام عصر عليه السلام

اولين ومهمترين وظيفه اى كه هر شيعه منتظر بر عهده دارد كسب معرفت نسبت به وجود مقدس امام وحجت زمان خويش است. اين موضوع تا بدان درجه از اهميت قرار دارد كه در روايات بسيارى كه به طريق شيعه واهل سنت از پيامبر گرامى اسلام صلى الله عليه وآله وسلم وائمه معصومين عليهما السلام، نقل شده، آمده است كه:

(من مات ولم يعرف امام زمانه مات ميتة جاهلية).(11)

(هر كس بميرد وامام زمانش را نشناسد،به مرگ جاهلى مرده است).

جمعى از اصحاب سير وسلوك ورهروان طريق عرفان، با طرح موضوع خليقة الله وانسان كامل و... تنها به جنبه فراطبيعى آن وجود مقدس توجه كرده واز ساير جنبه ها غلفت ورزيده اند.

و در روايت ديگرى كه مرحوم كلينى به سند صحيح از فضيل بن يسار نقل مى كند آمده است كه:

(سمعت اباجعفر عليه السلام، يقول: من مات وليس له امام فميته ميتة جاهلية، ومن مات وهو عارف لامامه لم يضره تقدم هذاالامر او تاخر، ومن مات وهو عارف لامامه كان كمن هو مع القائم فى فسطاطه).(12)

(شنيدم حضرت اباجعفر (امام محمد باقر)،عليه السلام، مى فرمود: هر كس در حالى كه امامى نداشته باشد بميرد مردنش مردن جاهليت است وهر آنكه در حال شناختن امامش بميرد پيش افتادن ويا تاخير اين امر (دولت ال محمد: او را زيان نرساند وهر كس بميرد در حاليكه امامش را شناخته همچون كسى است كه در خيمه قائم، عليه السلام، با آن حضرت باشد).

توجه به مفاد دعاهايى كه خواندن آنها در عصر غيبت مورد تاكيد قرار گرفته است، نيز ما را به اهميت موضوع ناخت حجت خدا رهنمون مى سازد، چنانكه در يكى از دعاهاى معروف ومعتبرى كه شيخ صدوق آن را در كتاب (كمال الدين) نقل كرده، مى خوانيم:

(اللهم عرفنى نفسك فانك ان لم تعرفنى نفسك لم اعرف نبيك اللهم عرفنى نبيك فانك ان لم تعرفنى تبيك لم اعرف حجتك اللهم عرفنى حجتك فانك ان لم تعرفنى حجتك ضللت عن دينى اللهم لاتمتنى ميتة جاهلية ولا تزع قلبى بعد اذ هديتنى...).(13)

(بار الها! خودت را به من بشناسان كه اگر خود را به من نشناسانى پيغمبرت را نخواهم شناخت، بارالها!پيغمبرت را به من بشناسان كه اگر پيغمبرت را به من نشناسانى حجت تو را نخواهم شناخت. بارالها! حجت خود را به من بشناسان كه اگر حجتت را به من،نشناسانى از دينم گمراه مى گردم، خداوندا! مرا به مرگ جاهليت نميران ودلم را از (حق) پس از آنكه هدايتم فرمودى منحرف مگردان...).

مؤلف كتاب ارزشمند (مكيال المكارم فى فوائد الدعا للقائم) مراد ومقصود از (معرفت امام) را، كه در روايتهاى يادشده بر آنها تاكيد شده بود، چنين توضيح مى دهند: (بدون ترديد مقصود از شناختى كه امامان ما، كه درودها وسلامهاى خداوند برايشان باد، تحصيل آن را نسبت به امام زمانمان امر فرموده اند، اين است كه ما آن حضرت را آنچنانكه هست بشناسيم. به گونه اى كه اين شناخت سبب درامان ماندن ما از شبهه هاى ملحدان ومايه نجاتمان از اعمال گمراه كننده مدعيان دروغين باشد، واين چنين شناختى جز به دو امر حاصل نمى گردد: اول، شناختن شخص امام عليه السلام، به نام ونسب، ودوم، شناخت صفات وويژگيهاى او وبه دست آوردن اين دو شناخت از اهم واجبات است).(14)

البته امر دومى كه در كلام يادشده بدان اشاره شده، در عصر ما از اهميت بيشترى برخوردار بوده ودر واقع اين نوع شناخت است كه مى تواند در زندگى فردى واجتماعى منتظران منشااثر وتحول باشد. زيرا گر كسى بحقيقت به صفات وويژگيهاى امام عصر عليه السلام ونقش وجايگاه آن حضرت در عالم هستى وفقر ونياز خود نسبت به او واقف شود، هرگز از ياد ونام آن حضرت غافل نمى شود.

نكته مهمى كه در اينجا بايد در نظر داشت اين است كه شناخت ومعرفت حقيقى نسبت به حجت خدا جز با عنايت حضرت حق حاصل نمى شود وهمچنانكه، در دعايى كه پيش از اين بدان اشاره كرديم، ملاحظه شد بايد از درگاه الهى توفيق شناخت حجتش را درخواست كرد، تا بدين وسيله از گمراهى وسرگردانى نجات يافت. اين موضوع را از روايتى كه مرحوم كلينى به سند خود از محمد بن حكيم نقل كرده نيز مى توان استفاده كرد، در اين روايت آمده است:

(قال: قلت: لا بى عبدالله عليه السلام، المعرفة،من صنع من هى ؟ قال: من صنع الله، ليس للعباد فيها صنع).(15)

(از ابى عبد الله (امام جعفر صادق) عليه السلام، پرسيدم: معرفت ساخته كيست؟ فرمود: از ساخته هاى خداوند است وبراى بندگان نقشى در حصول معرفت نيست).

2- تهذيب نفس وكسب فضائل اخلاقى

وظيفه مهم ديگرى كه هر شيعه منتظر بر عهده دارد تهذيب نفس وآراستن خود به اخلاق نيكو است، چنانكه در روايتى كه نعمانى به سند خود از امام صادق عليه السلام، نقل مى كند آمده است:

(من سره ان يكون من اصحاب القائم، فلينتظر، وليعمل بالورع ومحاسن الاخلاق، وهو منتظر، فان مات وقام القائم عليه السلام، بعده كان له من الاجر مثل الاجر من ادركه فجدوا وانتظروا، هنيئا لكم ايها العصابة المرحومة).(16)

(هر كس دوست مى دارد از ياران حضرت قائم عليه السلام، باشد بايد كه منتظر باشد ودر اين حال به پرهيزكارى واخلاق نيكو رفتار نمايد، در حاليكه منتظر باشد، پس چنانچه بميرد وپس از مردنش قائم عليه السلام،بپاخيزد، پاداش او همچون پاداش كسى خواهد بود كه آن حضرت را درك كرده است، پس كوشش كنيد ودر انتظار بمانيد، گوارا باد شما را اى گروه مشمول رحمت خداوند).

موضوع تهذيب نفس ودورى گزيدن از گناهان واعمال ناشايست، به عنوان يكى از وظايف منتظران در عصر غيبت، از چنان اهميتى برخوردار است كه در توقيع شريفى كه از ناحيه مقدسه حضرت صاحب الامر به مرحوم شيخ مفيد، رحمة الله عليه، صادر گرديده، اعمال ناشايست وگناهانى كه از شيعيان آن حضرت سر مى زند، يكى از اسباب ويا تنها سبب طولانى شدن غيبت ودورى شيعيان از لقاى آن بدر منير شمرده شده است:

(فما يحبسنا عنهم الا مايتصل بنا ممانكرهه، ولا نؤثره منهم).(17)

(... پس تنها چيزى كه ما را از آنان (شيعيان) پوشيده مى دارد، همانا چيزهاى ناخوشايندى است كه از ايشان به ما مى رسد وخوشايند ما نيست واز آنان انتظار نمى رود).

3- پيوند با مقام ولايت

حفظ وتقويت پيوند قلبى با امام عصر عليه السلام وتجديد دايمى عهد وپيمان با آن حضرت يكى ديگر از وظايف مهمى است كه هر شيعه منتظر در عصر غيبت بر عهده دارد. بدين معنا كه يك منتظر واقعى حضرت حجت عليه السلام، على رغم غيبت ظاهرى آن حجت الهى هرگز نبايد احساس كند كه در جامعه رها وبى مسؤوليت رها شده وهيچ تكليفى نسبت به امام ومقتداى خود ندارد.

اين موضوع در روايات بسيارى مورد تاكيد قرار گرفته است كه در اين مجال به برخى از آنها اشاره مى كنيم:

در روايتى كه از امام محمد باقر عليه السلام نقل شده آن حضرت در تفسير اين كلام خداى تعالى: (يا ايهاالذين آمنوا اصبروا وصابروا ورابطوا واتقوالله لعلكم تفلحون) فرمودند:

اصبروا على اداءالفرائض وصابرو عدوكم ورابطوا امامكم (المنتظر).(18)

(بر انجام واجبات صبر كنيد وبا دشمنانتان پايدارى كنيد، وپيوند خود را با امام منتظرتان مستحكم نماييد).

همچنين امام صادق، عليه السلام، در روايت ديگرى كه در تفسير آيه مزبور وارد شده مى فرمايند:

(اصبروا على الفرايض، وصابروا على المصائب ورابطوا على الائمة).(19)

(بر واجبات صبر كنيد ويكديگر را بر مصائب به صبر واداريد وخود را بر پيوند با امامان (ويارى آنها) ملتزم سازيد).

روايات ديگرى نيز به همين مضمون از امام جعفر صادق وامام موسى كاظم عليه السلام، وارد شده است كه به جهت رعايت اختصار از ذكر آنها خوددارى مى كنيم.(20)

اين كه مى بينيم در روايتهاى متعددى امامان ما شيعيان خود را به تجديد عهد وبيعت با امام زمان خود سفارش كرده واز آنها خواسته اند كه در آغاز هر روز وحتى بعد از هر نماز واجب، دعاى عهد بخوانند، همه نشان از اهميت پيوند دائمى شيعيان با مقام عظماى ولايت وحجت خدا دارد.

يكى از مشهورترين دعاهاى عهد، دعايى است كه مرحوم سيد بن طاووس آن را در كتاب ارزشمند (مصباح الزائر) به نقل از امام صادق، عليه السلام، روايت كرده ودر ابتداى آن آمده است كه:

(من دعا بهذا الدعا اربعين صباحا كان من انصار القائم عليه السلام، وان مات قبل ظهوره احياه الله تعالى، حتى يجاهد معه، ويكتب له بعدد كل كلمة منه الف حسنة، ويمحى عنه الف سيئة و...)

(هر كس چهل روز اين دعا را بخواند از ياوران حضرت قائم،عليه السلام خواهد بود، واگر پيش از ظهور آن حضرت بميرد، خداى تعالى او را زنده خواهد كرد، تا در ركاب آن جناب جهاد نمايد. وبه شماره هر كلمه از آن هزار حسنه برايش نوشته مى شود، وهزار كار بد از او محو مى گردد).

به دليل اهميت واعتبار مضمون اين دعاى شريف در اينجا بخشى از آن را نقل مى كنيم:

بعد از ذكر خدا ودرود وصلوات بر امام غائب چنين آمده است:

(اللهم انى اجدد له فى صبيحة يومى هذا وماعشت من ايام حياتى عهدا وعقدا وبيعة له فى عنقى لا احول عنها ولاازول ابدا، اللهم اجعلنى من انصاره واعوانه والذابين عنه والمسارعين اليه فى قضاء حوائجه والممتثلين لاوامره ونواهيه والمحامين عنه والسابقين الى ارادته والمستشهدين بين يديه).(21)

(بار خدايا! من در بامداد اين روز وتمام دوران زندگانيم، عهد وعقد وبيعتى را كه از آن حضرت بر گردن دارم با او تجديد مى كنم، كه هرگز از آن عهد وبيعت بر نگردم وبر آن پايدار بمانم. بار خدايا مرا از انصار وياران آن حضرت ومدافعان از حريم مقدس او، وشتابندگان در پى انجام مقاصدش وامتثال كنندگان دستورات واوامر ونواهيش، وحمايت كنندگان از وجود شريفش، وسبقت جويان به سوى خواسته اش وشهيد شدگان در ركاب ودر حضور حضرتش قرار ده).

دقت در عبارتهاى بالا مى تواند تصويرى روشن از مفهوم عهد وپيمان باامام وحجت زمان به ماارائه دهد، عهد وپيمانى ناگسستنى براى يارى ونصرت امام زمان خود واطاعت مخلصانه وتا پاى جان از اوامر ونواهى او.

آيا اگر هر شيعه منتظر در آغاز هر روز، با حضور وتوجه، چنين عهد وپيمانى را با امام ومقتداى خود تجديد نمايد، هرگز تن به ركود، ذلت وخوارى وظلم وبى عدالتى خواهد داد؟

آيا هرگز حاضر خواهد شد كه به رضاى مولا وسرور خود بى اعتنايى كند وتن به گناه ومعصيت دهد؟ مسلما خير وبدون هيچ ترديدى اگر در جامعه اى چنين فرهنگى حاكم شود وهمه تنها در پى رضاى امام زمان خود باشند، آن جامعه هرگز دچار بحران فرهنگى، از خودبيگانگى، ياس ونوميدى وانحطاط نخواهد شد. اين نكته نيز مسلم است كه اگر همه شيعيان با همدلى وهمراهى دست بيعت ويارى به سوى مولا وسرور خود دراز كنند وبر نصرت او متفق شوند ديرى نخواهد پاييد كه فرج مولايشان را درك خواهند كرد وبراى هميشه از ظلمها وذلتها رهايى خواهند يافت. چنانكه در توقيع شريفى كه بيش ازاين نيز به بخشى از آن اشاره شد آمده است:

(لو ان اشياعنا، وفقهم الله لطاعته، على اجتماع من القلوب فى الوفاء بالعهد عليهم لما تاخر عنهم اليمن بلقائنا ولتعجلت لهم السعادة بمشاهدتنا على حق المعرفة وصدقها منهم بنا).(22)

(اگر شيعيان ماكه خداوند آنان را در اطاعتش يارى دهد، در وفاى پيمانى كه از ايشان گرفته شده يكدل ومصمم باشند، نعمت لقاى ما از آنان به تاخير نمى افتد وسعادت ديدار ما براى آنها با معرفت كامل وراستين نسبت به ما تعجيل مى گردد).

3- كسب آمادگى براى ظهور حجت حق

يكى ديگر از وظايفى، كه به تصريح روايات، در دوران غيبت بر عهده شيعيان ومنتظران فرج قائم آل محمد صلى الله عليه وآله وسلم مى باشد كسب آمادگيهاى نظامى ومهيا كردن تسليحات مناسب هر عصر براى يارى ونصرت امام غائب مى باشد، چنانكه در روايتى كه نعمانى به سند خود از امام صادق عليه السلام، نقل كرده آمده است:

(ليعدن احدكم لخروج القائم عليه السلام ولو سهما فان الله تعالى اذا علم ذلك من نيته رجوت لان ينسى فى عمره حتى يدركه (فيكون من اعوانه وانصاره)).(23)

(هر يك از شما بايد كه براى خروج حضرت قائم عليه السلام (سلاحى) مهيا كند. هر يك هر چند كه يك تير باشد، كه خداى تعالى هر گاه بداند كه كسى چنين نيتى دارد اميدوارم عمرش را طولانى كند تاآنحضرت را درك كند (واز ياران وهمراهانش قرار گيرد)).

در روايت ديگرى مرحوم كلينى به سند خود از امام ابوالحسن (موسى كاظم) عليه السلام نقل مى كند كه:

(من ارتبط دابة متوقعا به امرنا ويغيظ به عدونا وهو منسوب الينا ادرالله رزقه، وشرح صدره وبلغه امله وكان عونا ملى حوائجه)

(... هر كس اسبى را به انتظار امر ما نگاه دارد وبه سبب آن دشمنان را خشمگين سازد واو به ما منسوب باشد خداوند (روزيش را فراخ گرداند وشرح صدر به او عطا كند وبه آروزيش برساند ويار بر حوائجش باشد).

همچنين مرحوم كلينى در (روضة كافى) به سند خود از ابوعبدالله جعفى روايتى را نقل مى كند كه توجه به مفاد آن بسيار مفيد است:

(قال لى ابوجعفر محمد بن على، عليه السلام: كم الرباط عندكم؟ قلت: اربعون، قال عليه السلام لكن رباطنا الدهر).(24)

(حضرت ابوجعفر محمدبن على، امام باقر: به من فرمودند: منتهاى زمان مرابطه نزد شما چند روز است؟ عرضه داشتم: چهل روز، فرمودند: ولى مرابطه ما مرابطه اى است كه هميشه هست...).

(مرابطه) چنانكه فقها در كتاب جهاد گفته اند، اين است كه شخص مؤمن براى جلوگيرى از هجوم ونفوذ مشركان وكافران در مرزهاى كشور اسلامى ويا هر موضعى كه از آن احتمال بروز حمله اى عليه مسلمانان مى رود، به حال آماده باش ودر كمين به سر برد.اين عمل در زمان غيبت امام معصوم عليه السلام، مستحب بوده وفضيلتهاى بسيارى براى آن بر شمرده شده است، چنانكه در روايتى كه به طريق اهل سنت از رسول گرامى اسلام،صلى الله عليه وآله وسلم نقل شده آمده است:

(رباط يوم وليلة خير من صيام شهر وقيامه، وان مات مرابطا جرى عليه عمله واجرى عليه رزقه وامن من الفتان).(25)

يك شب نه روز مرابطه (مرزدارى) در راه خدا از اينكه شخص يك ماه روزها روزه باشد وشبها به عبادت قيام نمايد ثوابش بيشتر است. پس هر گاه در اين راه بميرد عملى كه انجام مى داده بر او جريان خواهد يافت، وروزيش بر او جارى خواهد شد واز فرشته اى كه در قبر مرده ها را امتحان مى كند ايمن خواهد ماند.

اما در مورد اينكه حداقل وحداكثر زمان مرابطه چه اندازه است بايد گفت كه: حداقل زمان مرابطه سه روز وحداكثر آن چهل روز است، زيرا اگر از اين مقدار بيشتر شود ديگر برآن صدق مرابطه نكرده وجهاد شمرده مى شود وشخصى هم از ثواب جهادكنندگان برخوردار مى شود.

علامه مجلسى در شرح اين فرمايش امام عليه السلام، مى فرمايد:

(اى يجب على الشيعة ان يربطوا انفسهم على طاعة امام الحق، وانتظار فرجه، ويتهيا والنصرته).(26)

(بر شيعيان واجب است كه خود را بر اطاعت امام بر حق وانتظار فرج او ملتزم سازند وبراى يارى نمودنش مهيا باشند).

شيخ محمد حسن نجفى نيز در كتاب (جواهرالكلام) در شرح روايت مزبور مى فرمايد:

(وهو محمول على ارادة ترقب الفرج ساعة بعد ساعة كما جائت به النصوص لا الرباط المصطلح).(27)

(مرابطه در اين روايت به معناى اراده انتظار فرج در تمام ساعات شبانه روز است، همچنانكه در بعضى از روايات نيز به اين معنا اشاره شده است، نه مرابطه مصطلح در فقه).

البته شايد بتوان گفت كه كلام مرحوم صاحب جواهر نيز در نهايت به همان كلام مرحوم علامه مجلسى بر مى گردد كه فرمودند: مرابطه در روايت مزبور به معناى آمادگى ومهيا بودن براى يارى امام منتظر مى باشد. كه البته نحوه اين آمادگى ومهيا بودن بسته به شرايط زمان ومكان دارد واگر در بعضى از روايات سخن از آماده كردن اسب وشمشير براى ظهور ولى امر عليه السلام به ميان آمده، وبراى آن فضيلت بسيار برشمرده شده است، به اين معنا نيست كه اينها موضوعيت دارند، بلكه با قدرى تامل روشن مى شود كه ذكر اين موارد تنها به عنوان تمثيل وبيان لزوم آمادگى رزمى براى يارى آخرين حجت حق مى باشد، ومسلما در اين عصر بر شيعيان لازم است كه با مسلح شدن به تجهيزات نظامى روز خود را براى مقابله با دشمنان قائم ال محمد عليه السلام آماده سازند، والبته در حال حاضر به خاطر وجود حكومت شيعى وحاكميت فقيه جامع الشرايط بر سرزمين اسلامى اين وظيفه در درجه اول بر عهده حكومت اسلامى است كه در هر زمان قواى مسلح كشور را در بالاترين حد آمادگى نظامى قرار دهند تابه فضل خدا در هر لحظه كه اراده الهى بر ظهور منجى عالم بشريت عليه السلام قرار گرفت بتوانند به بهترين نحو در خدمت آن حضرت باشند.


 

 

 

پى نوشت ها:


(1) صحيفه نور (مجموعه رهنمودهاى امام خمينى، قدس سره...)، تهران، سازمان مدارك فرهنگى انقلاب اسلامى، 1369، ج 20، ص 198 -199.

(2) همان ماخذ، ج 7، ص 255.

(3) النعمانى، محمد بن ابراهيم، الغيبة، تهران، مكتبة الصدوق، بى تا، ص 200، ح 16.

(4) الكلينى، محمد بن يعقوب، الكافى، تهران، دارالكتب الاسلامية، 1365، ج 2، ص 22، ح 13.

(5) الصدوق (ابن بابويه)، ابوجعفر محمد بن على بن الحسين، كمال الدين وتمام النعمة، تهران، دارالكتب الاسلامية، 1395 ق، ج 2، ص 377، ح 1.

(6) همان ماخذ، ج 2، ص 645، ح 6.

(7) همان ماخذ، ج 2، ص 357، ح 54.

(8) المجلسى، المولى محمد باقر، بحارالانوار، بيروت، مؤسسه الوفاء،1403 ق، ج 52،ص 123،ح 7.

(9) همان ماخذ، ص 126، ح 18.

(10) ر. ك: الموسوى الاصفهانى، ميرزامحمدتقى، مكيال المكارم فى فوائد الدعاء للقائم، قم، مدرسه الامام المهدى، بى تا،3، ص 104 به بعد.

(11) المجلس، المولى محمد باقر، پيشين، ج 8، ص 368 وج 32، ص 321 و333; همچنين ر. ك: القندوزى حافظ سليمان بن ابراهيم، ينابيع المودة، تهران، اسوه 1416 ق، ج 3، ص 372.

(12) الكلينى،محمدبن يعقوب، پيشين، ج 1، ص 371، ح 5.

(13) الصدوق، ابو جعفر محمد بن على بن الحسين، پيشين، ج 2، ص 512.

(14) الموسوى الاصفهانى، ميرزامحمد تقى، پيشين، ج 2، ص 107.

(15) الكلينى، محمد بن يعقوب، پيشين، ج 1، ص 194، ح 1.

(16) النعمانى، محمد بن ابراهيم، پيشين، ص 200، ح 16.

(17) سوره ال عمران، آيه 200.

(18) النعمانى، محمد بن ابراهيم، پيشين، ص 199، همچنين ر.ك: البحرانى السيدهاشم الحسينى، البرهان فى تفسير القرآن، تهران،قم، دارالكتب العلميه، بى تا، ج 1، ص 334، ح 4.

(19) البحرانى، السيد هاشم الحسينى، پيشين، ج 1، ص 334، ح 2.

(20) ر. ك: ماخذ پيشين.

(21) المجلسى، مولى محمدباقر، پيشين، ج 102، ص 111.

(22) همان ماخذ.

(23) النعمانى، محمد بن ابراهيم، پيشين، ص 320، ح 10.

(24) الكلينى، محمدبن يعقوب، پيشين، ج 6، ص 535، ح 1.

(25) البرهان، علاء الدين على المتقى، كنز العمال فى سنن الاقوال والافعال، بيروت،مؤسسة الرسالة،1413 ق، ج 4، ص 284، ح 10509.

(26) المجلسى، المولى محمدباقر، مراة العقول فى شرح اخبار آل الرسول، تهران، دارالكتب الاسلامية، 1404 ق، ج 26، ص 582.

(27) النجفى، الشيخ محمد حسن، پيشين، ج 21، ص 43.

مقاله هاى مهدوى : ۲۰۱۴/۰۶/۲۵ : ۵.۶ K : ۰
: ابراهیم شفیعی سروستانی
comments:
no-comments