(۵۸) سازمان رهبرى شيعه در عصر غيبت صغرى
سازمان رهبرى شيعه در عصر غيبت صغرى
دوران غيبت صغرى با ويژگى هايى از ادوار پيشين وپسين خود، باز شناخته مى شود. از جمله مهم ترين وجوه تمايز اين دوران با دوره هاى پيشين - يعنى عصر حضور ائمه عليهم السلام در راس جامعه ى شيعه - محروم ماندن شيعيان از فيض حضور آشكار امام عليه السلام در متن جامعه است.
تا سال 260 ه. ق. شيعيان، به جز در زمان هايى كه امامان شيعه عليهم السلام در زندان به سر مى بردند يا در خانه ى خود زير نظر بودند، آزادانه با آنان ارتباط داشتند وبه طور مستقيم از هدايت وفيض معنوى آنان بهره مند مى گشتند. دراين سال با شهادت امام حسن عسكرى عليه السلام، به ناگاه شيعيان با وضع پيش بينى نشده اى روبه رو شدند. آنان به يك باره، امام خويش را در پس پرده ى غيبت يافتند. به طور طبيعى، نخستين پرسش وچشم داشت شيعيان در شرايط جديد، اين بود كه چگونه مى توانند با امام خويش، ارتباط برقرار كنند وچاره ى مشكل هاى خويش را از او بجويند.
اين پرسش بى پاسخ نماند ودر نخستين فرصت پس از آغاز غيبت صغرى، راه دست يابى به امام عليه السلام وچگونگى ارتباط با او در شرايط پديد آمده، به آگاهى گروهى از شيعيان رسيد. يكى از روايت هاى تاريخى بر جا مانده از آن دوره كه بر مدعاى ياد شده، دلالت دارد، گفته ى شيخ صدوق درباره ى گروهى از شيعيان قم است. آنان مانند هميشه، براى ديدار با امام عسكرى عليه السلام وتقديم هديه هاى مالى ووجوه شرعى ونامه هاى حاوى سؤالات شيعيان قم، به سامراء رفته بودند. اين گروه در سامراء با شهادت امام يازدهم عليه السلام وادعاى دروغين امامت از سوى جعفر بن على الهادى - برادر امام عسكرى عليه السلام - روبه رو شدند. چون جعفر - كذاب - نتوانست نشانه هاى لازم براى اثبات امامت خويش را به آنان ارايه دهد، پس از سرگردانى وگذر از مشكلاتى، راه بازگشت در پيش گرفتند. همين كه به بيرون شهر سامراء رسيدند، پيك امام دوازدهم عليه السلام با آنان ديدار كرد. بدين ترتيب، آنان به درك فيض ديدار با آن بزرگوار موفق شدند. آن حضرت در همين ديدار به گروه قمى ها فرمود كه از آن پس براى ديدار يا انجام امور مربوط به امام عليه السلام، ديگر به سامراء نروند؛ زيرا ايشان براى انجام امور ياد شده، نماينده اى در بغداد خواهد گمارد.(1)
گذر زمان نشان داد كه نماينده ى گمارده شده در بغداد، همان عثمان بن سعيد عمرى؛ نخستين سفير ونايب ناحيه ى مقدسه در دوران غيبت صغرى است كه جامعه ى شيعه را حتى در دورترين سرزمين هاى شيعه نشين جهان اسلام، رهبرى مى كرد.(2)
(عثمان بن سعيد عمرى) ادامه دهنده ى راهى بود كه سال ها پيش از دوران غيبت صغرى واز سوى امام صادق عليه السلام آغاز شده بود.(3) (عثمان بن سعيد عمرى)، در راس آن قرار داشت، سازمانى پنهانى با هدف هاى مشخص بود كه از آن با نام (سازمان يا نهاد وكالت) ويا (نظام الاموال والوكلاء) ياد مى شود.(4)
هدف اصلى وزمينه هاى پيدايش سازمان وكالت
بى ترديد يكى از هدف هاى اين سازمان، پديد آوردن مجموعه اى از وكيلان با برنامه اى حساب شده بود تا زير نظر وكيلانى برتر (وكيل ارشد يا سر وكيل)(5) در گوشه وكنار جهان اسلام، به ويژه در سرزمين هايى كه شمار شيعيان بيشتر بود، به فعاليت بپردازند. اين سازمان، نقش شبكه ى ارتباطى را بين شيعيان ومركز استقرار رهبرى شيعه ايفا مى كرد.
پيش زمينه هاى پيدايش وگسترش جريان وكالت پس از امام صادق عليه السلام را مى توان اين گونه برشمرد: دورى مناطق شيعه نشين از مركز استقرار ائمه عليهم السلام، وجود جو خفقان، دشوار بودن ارتباط مستقيم امامان عليهم السلام با شيعيان، دسترسى نداشتن شيعيان به امامان به دليل حبس، شهادت يا غيبت، وبالاخره آماده سازى شيعيان براى پذيرش شرايط ويژه ى دوران غيبت.
امامان شيعه عليهم السلام بسيار كوشيده بودند با تبيين جريان صحيح مهدويت، ذهن شيعيان را براى پذيرش اصل غيبت آماده تر سازند. با اين حال، شيعيان پس از شهادت امام يازدهم عليه السلام، به دليل غيبت فرزند ايشان ومحروم ماندن از درك حضور مستقيم وآشكار امام، سرگردان شدند ؛ زيرا آنان نزديك به دو ونيم قرن از نعمت امام حاضر بهره مند بودند، پس به طور طبيعى، آن گاه كه امام معصوم، در ميان شيعه، حضورى آشكار ندارد، بايد جانشينى برگزيند وشيعيان را به سوى او رهنمون شود.
اين جاى گزين، همان سفير، نايب يا باب حضرت حجت عليه السلام در دوران غيبت بود. نشانه هايى در دست است كه شيعيان هنگام رويارويى با شرايط جديد وپس از نااميدى از درك حضور امام عليه السلام، در جست وجوى باب يا سفير آن حضرت بوده وگاه براى شناسايى سفير راستين وواقعى امام عصر عليه السلام، نماينده اى را به بغداد يا سامراء گسيل مى داشتند. البته در همه ى اين موارد، امداد ناحيه ى مقدسه به يارى اين نمايندگان آمده وآنان را به سوى مطلوب خويش راهنمايى مى كرد. براى نمونه، افزون بر جريان ياد شده درباره ى گروه قمى ها - وفد قميين - به جريان هاى (حسن بن نضر قمى)،(6) (محمد بن ابراهيم بن مهزيار اهوازى)(7) و(ابوالعباس احمد دينورى)(8) نيز مى توان اشاره كرد.
ادعاهاى دروغين نيابت
با آغاز دوران غيبت صغرى، برخى به دروغ وبا انگيزه هاى خيانت كارانه، مدعى نيابت وبابيت حضرت حجت عليه السلام شدند. ازاين رو، شيعيانى كه در سرزمين هاى دور از بغداد (مركز استقرار سفير ناحيه ى مقدسه) مى زيستند، براى شناسايى سفير راستين از سفيران دروغين، به امداد ناحيه ى مقدسه نيازمند بودند.
از جمله كسانى كه در دوران غيبت صغرى، دعوى دروغين سفارت وبابيت را سر دادند به اين افراد مى توان اشاره كرد: اسحاق احمر،(9) باقطانى،(10) ابومحمد شريعتى،(11) محمد بن نصير نميرى،(12) احمدبن هلال كرخى عبرتائى،(13) محمد بن على بن بلال،(14) ابوبكر بغدادى،(15) ابودلف مجنون،(16) حسين بن منصور حلاج(17) وابوجعفر شلمغانى.(18)
البته امام وسفيران راستين او نيز براى مقابله با اين مدعيان دروغين، شيوه هاى مناسبى را در پيش مى گرفتند. گاه مقايسه ى وضعيت ظاهرى مدعيان دروغين با سفير راستين حضرت، سبب مى شد مردم به ادعاى دروغين آنان پى ببرند. براى نمونه، احمد دينورى هنگامى كه وارد بغداد شد، با ادعاى نيابت از سوى سه تن روبه رو گشت. يكى از آنان (ابوجعفر محمدبن عثمان بن سعيد عمرى) ودو تن ديگر، (اسحاق احمر) و(باقطانى) بودند. او به منزل هر سه تن رفت. ابوجعفر عمرى، فردى فروتن بود كه منزلى كوچك وسلوكى همانند سلوك ائمه عليهم السلام داشت؛ اما، دو تن ديگر داراى خدمت كاران فراوان وخانه هاى گران قيمت بودند. دينورى با ديدن ومقايسه ى وضعيت اين دو تن با وضعيت سفير حضرت، در راستين بودن ادعاى آن دو، دچار ترديد شد وسرانجام با ارشادهاى ناحيه ى مقدسه، به راستين بودن سخن ابوجعفر عمرى، يقين پيدا كرد.(19)
در مواردى نيز، سفير ناحيه ى مقدسه در محفل مدعى سفارت حاضر مى شد وبه شيوه اى، از وى نسبت به دروغ بودن ادعايش اقرار مى گرفت. براى نمونه، (ابوطاهر محمدبن على بن بلال) يكى از كسانى بود كه به دروغ، ادعاى بابيت كرد. روزى ابوجعفر عمرى به محفلى كه او وشمارى از پيروانش در آن حاضر بودند، رفت وخطاب به او گفت: (آيا صاحب الزمان به تو امر نكرد كه اموال را به من تحويل دهى؟) واو در حالى كه رنگ باخته بود، چاره اى جز اقرار نديد! وهمين مساله، سبب بازگشتن برخى از پيروانش از پيروى او گرديد.(20)
يكى ديگر از راه كارهاى مقابله ى ناحيه ى مقدسه با ادعاهاى دروغين نيابت وبابيت در دوران غيبت صغرى، اعلام لعن مدعى دروغين به وسيله ى توقيع هايى بود كه به واسطه ى سفيران ونايبان راستين حضرت به دست شيعيان مى رسيد. گاه حضرت به دليل جايگاه ويژه ى فرد مدعى، ناگزير مى شد دو يا سه بار اعلام لعن وافشاى ماهيت مدعى دروغين را تكرار كند؛ دراين باره، به (احمدبن هلال كرخى عبرتائى) مى توان اشاره كرد؛ زيرا وى سابقه ى وكالت براى امام هادى عليه السلام وامام عسكرى عليه السلام را داشت وفردى صوفى مسلك وبه ظاهر دين دار بود، و54 سفر حج انجام داده بود كه بيست بار آن را با پاى پياده بوده است!(21)
نقش ارتباطى محورهاى فعاليت نايبان چهارگانه وكارگزاران آنان
شيعيان در دوران غيبت صغرى به دلايل گوناگون نزد نايبان يا وكيلان ناحيه ى مقدسه مراجعه مى كردند. متعارف ترين دليل مراجعه به وكيل در طول دوران فعاليت سازمان وكالت از زمان امام صادق عليه السلام تا پايان دوران غيبت صغرى، پرداخت وجوه شرعى وهديه ها ونذرهاى مردمى بود. البته كار وكيلان به اين مورد، منحصر نمى شد. شواهد نشان مى دهد كه آنان (نقش ارتباطى) ميان مردم وامام را داشته اند. آنان نامه ها، پيام ها، پرسش ها ومشكلات فردى يا عمومى شيعيان را به محضر امامان عليهم السلام مى رساندند وپس از دريافت پاسخ، آن را به افراد ابلاغ مى كردند. اين نقش ارتباطى در دوران غيبت صغرى به دليل غيبت امام عليه السلام، جايگاه مهم ترى يافت؛ زيرا سفير ناحيه ى مقدسه در اين دوران، تنها راه ارتباطى شيعيان با وجود شريف حضرت مهدى عليه السلام بود. البته در موارد نادرى، تماس ها به وسيله ى پيك هاى ويژه ى آن حضرت برقرار شده است كه به يك نمونه از آن در ماجراى (وفد قميين) اشاره كرديم.
توقيع نويسى؛ معمول ترين شيوه ى ارتباطى رهبرى شيعه در دوران غيبت صغرى
يكى از معمول ترين راه هاى ارتباط با ناحيه ى مقدسه در دوران غيبت صغرى،(توقيع) هاى صادر شده از سوى ناحيه ى مقدسه براى شيعيان بود.(توقيع)، نوشته اى بود كه در لابه لاى سطور يا در ذيل آن ها، در پاسخ به پرسش ها مى آمد. گاهى نيز توقيع بى آن كه پاسخ به پرسش پيشين باشند، از سوى ناحيه ى مقدسه صادر مى شد. البته صدور همين توقيع ها نيز در راستاى زدودن مشكلى در جامعه ى شيعى آن روزگار بوده است. توقيع هاى ناحيه ى مقدسه در بيشتر موارد از راه نايبان چهارگانه به دست شيعيان مى رسيد. اما در برخى موارد، بعضى وكيلان برجسته نيز اين صلاحيت را يافتند كه واسطه ى صدور توقيع باشند. از آن جمله به (محمدبن جعفر اسدى رازى)؛ وكيل برجسته ى ناحيه ى مقدسه در منطقه ى رى(22) و(قاسم بن علاء آذربايجانى)؛ وكيل ناحيه ى آذربايجان(23) مى توان اشاره كرد.
درون مايه ى توقيع، يكى از موارد زير بود: رفع اختلاف ها، ترديدها وشبهه هاى موجود در جامعه ى شيعى،(24) اعلام نصب وكيلان به وكالت،(25) اعلام عزل وكيلان خيانت پيشه،(26) اعلام لعن مدعيان دروغين نيابت وبابيت،(27) پاسخ به پرسش هاى شرعى،(28) حل مشكلات خصوصى شيعيان مانند مشكلات خانوادگى،(29) دستور عمل به وكيلان.(30)
بى ترديد، ساختار وكالت ونيابت در كنار دو نقش ياد شده، نقش ارشاد، هدايت وراهنمايى شيعيان را نيز برعهده داشته است. به عبارت ديگر، وظيفه ى اصلى سفيران ووكيلان ناحيه ى مقدسه، ارشاد شيعيان به سوى مسير اصيل امامت ورهايى بخشيدن آنان از سردرگمى در غوغاى شيطنت هاى فرمان روايان عباسى، ادعاهاى مدعيان دروغين نيابت وخيانت برخى ياران پيشين ساختار نيابت بود.
خرق عادت در جريان هدايت
هدايت وارشاد مردم، همواره به صورت عادى نبوده، بلكه در صورت نياز، به امر وعنايت ناحيه ى مقدسه، برخى خرق عادت ها نيز به وسيله ى سفيران ونايبان ناحيه ى مقدسه انجام گرفته است. ابوجعفر عمرى در يك ماجرا، با خرق عادت، از محل پارچه ى گم شده اى به يكى از شيعيان خبر مى دهد!(31) هم چنين حسين بن روح نوبختى به نامه اى نانوشته، كه صفحه اى سفيد بيش نبوده وپرسش تنها در ذهن صاحب نامه بوده است، پاسخ مى دهد!(32) على بن محمد سمرى نيز در بغداد از وفات على بن بابويه قمى در قم خبر مى دهد كه بعد آشكار مى شود كه ابن بابويه در همان تاريخى كه سفير چهارم خبر داده بود، رحلت كرده است!(33) ده ها نمونه از اين گونه خرق عادت ها را در لابه لاى متن هاى تاريخى مى توان جست.
نهان كارى؛ اصل حاكم بر ساختار رهبرى شيعه در دوران غيبت صغرى
هم چون دوره هاى پيشين، (اصل تقيه ونهان كارى) بر ساختار رهبرى كننده ى شيعه در دوران غيبت صغرى حاكم بود. از اين رو، برخى پژوهش گران، نام (سازمان زير زمينى) يا (التنظيم السرى) را براى اين نهاد برگزيده اند.(34) اين اصل در دوران غيبت صغرى با شدت هر چه تمام تر رعايت مى شد. به طور كلى، يكى از شرايط گزينش سفير وباب از سوى ناحيه ى مقدسه، داشتن توانايى فراوان بر پرده پوشى ونهان كارى بود. اين نهان كارى در برخى برهه هاى زمانى كه اختناق، شديدتر وخطر محسوس تر مى شد، افزايش مى يافت. براى نمونه، نهان كارى سفير دوم به گونه اى بود كه وى براى رساندن مضمون توقيع مبارك ناحيه ى مقدسه كه دربردارنده ى دستورهايى به يكى از دستياران مشهور سفير، يعنى (جعفربن محمد بن متيل قمى) بود، او را به خرابه ى عباسيه ى بغداد برد، آن گاه با نشان دادن توقيع مبارك، جعفر را از دستورهاى موجود در آن آگاه ساخت، سپس توقيع را پاره پاره كرد تا اثرى از آن باقى نماند!(35)
در همين راستا، شدت نهان كارى وتقيه ى سومين سفير حضرت، زبانزد جامعه ى شيعه بوده است.(36) روزى يكى از شيعيان از ابوسهل نوبختى مى پرسد: چرا ناحيه ى مقدسه با وجود جايگاه رفيع علمى واجتماعى تو، ابن روح را به نيابت برگزيده است؟ او در پاسخ مى گويد: درجه ى راز نگهدارى ابن روح چنان بالا است كه اگر او، حضرت حجت عليه السلام را پنهان كرده باشد، حتى در صورت قطعه قطعه كردن بدنش با قيچى، سخنى نمى گويد!(37)
در پيشبرد كار اين سازمان پنهانى، گاه امدادهاى معجزه آساى حضرت حجت عليه السلام نيز بسيار گره گشا بوده است. براى نمونه، در دوران سفارت (محمدبن عثمان بن سعيد عمرى)، حكومت وقت از برخى از فعاليت هاى پنهانى اين سازمان آگاه شد، بنابراين، كسانى را به عنوان شيعيانى كه قصد پرداخت وجوه شرعى دارند، نزد افرادى فرستاد كه در مظان اتهام وكالت قرار داشتند. يكى از وكيلانى كه با اين جاسوسان روبه رو شد، (محمدبن احمد بن جعفر قطان قمى) بود. البته چون با آغاز اين توطئه، ناحيه ى مقدسه در توقيعى، همه ى وكيلان را تا اطلاع بعدى از دريافت هرگونه وجهى منع كرده بود، وكيل ياد شده نيز منكر وكالت خود شد وهيچ وجهى از آن جاسوس دريافت نكرد! اين وضعيت تا رفع كامل خطر برقرار بود.(38)
نقش امام عصر عليه السلام در گزينش نايبان وكارگزاران آنان
جريان گزينش نايبان چهارگانه به عنوان هدايت گران جامعه ى شيعه، ووكيلان سرزمين هاى شيعه نشين، به عنوان كارگزاران ساختار رهبرى كننده ى شيعه در دوران غيبت صغرى، به طور مستقيم از سوى ناحيه ى مقدسه، صورت مى گرفت.(39) پايدار ماندن اين سازمان وادامه ى منظم روند امور وحفظ جامعه ى شيعه ودستگاه رهبرى كننده ى آن دربرابر خطر دشمن، اقتضا مى كرد كه كارگزارانى زبده ومورد اطمينان براى اين كار، برگزيده شوند.
گستره ى جغرافيايى نظارت وعملكرد سازمان نيابت
از مطالعه ى شواهد موجود براى شناسايى گستره ى جغرافيايى نظارت ساختار رهبرى كننده ى شيعه در دوران غيبت صغرى درمى يابيم كه گوشه وكنار سرزمين هاى شيعه نشين آن روز به وسيله ى اين شبكه ى پنهانى با مركز رهبرى كننده ى آن در بغداد وسامراء ارتباط داشته اند. بنا بر شواهد موجود، فهرستى از سرزمين هاى زير پوشش اين سازمان، از اين قرار است:
1) جزيرة العرب شامل: مدينه، مكه، يمن وبحرين.
2) عراق شامل: كوفه، بغداد، سامراء، مدائن، قراء سواد، واسط، بصره، نصيبين وموصل.
3) شمال آفريقا شامل: مصر ومغرب.
4) ايران شامل: قم، آوه (آبه)، رى، قزوين، همدان، دينور، قرميسين، آذربايجان، اهواز.
5) خراسان وماوراء النهر شامل: بيهق، نيشابور، مرو، بلخ، كابل، سمرقند، كش، بخارا و...
آن سان كه گذشت، نايبان چهارگانه با همكارى وهمراهى شمارى دستيار ووكيل، جريان هدايت ورهبرى شيعه در دوران حيرت يا غيبت را به پيش مى بردند. نخستين سفير ناحيه ى مقدسه با هم يارى سه وكيل برجسته در بغداد، كار خود را در دوران حساس وسرنوشت ساز آغاز غيبت صغرى، انجام داده است. نام سه تن دستيار او عبارت است از: (احمدبن اسحاق اشعرى قمى)، (حاجزبن يزيد وشاء) و(محمدبن احمدبن جعفر قطان قمى).(40) البته فرزند وى؛ يعنى (محمدبن عثمان عمرى) نيز در كنار پدر به فعاليت مشغول بوده است. با مرگ سفير اول وجانشينى پسرش، همان دستياران پيشين در كنار دومين سفير، به فعاليت خود، ادامه دادند. گويا اين دستياران در دوران بلند مدت نيابت سفير دوم بدرود حيات گفته اند. سفير دوم نيز براى پيشبرد امور، دستياران ديگرى براى خود برگزيد وبا كمك آنان، كار نظارت بر سازمان وارتباط با وكيلان سرزمين هاى ديگر را اداره مى كرد. بنا بر تصريح شيخ طوسى، در بغداد ده نفر وكيل زير نظر سفير دوم وبراى انجام دستورهاى او مشغول به كار بودند.(41)
(حسين بن روح نوبختى) كه پس از درگذشت سفير دوم، به فرمان ناحيه ى مقدسه، عهده دار مقام نيابت شد، خود يكى از كارگزاران سفير دوم بوده است. در روزهاى پايانى زندگى سفير دوم، براى اين كه شيعيان با حسين بن روح بيشتر آشنا شوند، امور نيابت به ويژه دريافت وجوه شرعى، بيشتر به وى سپرده شده بود.(42)
با آغاز نيابت ابن روح، دستياران سفير دوم هم چنان در كنار سفير سوم به فعاليت ادامه دادند. يكى از دستياران برجسته ى ابن روح، كه حتى در دوران زندانى بودن وى، به عنوان اداره كننده ى امور، ايفاى نقش مى كرد، (ابوجعفر محمدبن ابى العزاقر) معروف به (شلمغانى) بود. وى بعدها به دليل سوء استفاده از منصب وجايگاه خويش وبيان برخى عقيده هاى ناصواب مانند عقيده ى (حلول)، از سمت خود عزل شد وبه لعن ناحيه ى مقدسه، دچار گشت.(43)
نام دستياران سفير چهارم، به دست ما نرسيده است، ولى مى توان حدس زد كه برخى از دستياران سومين سفير، پس از درگذشت وى، هم چنان در پست خود به كار مشغول بوده اند.
افزون بر كارگزاران ومعاونان برجسته ى سفيران كه معمولا در بغداد يا شهرهاى پيرامون آن زندگى مى كردند. وكيلان ساكن در ديگر سرزمين هاى شيعه نشين نيز در خدمت نايبان چهارگانه وزير نظر آنان مشغول فعاليت بوده اند. ره آورد بررسى مفصل در منابع رجالى وروايى، يافتن نام چهل تن از اين وكيلان بوده است. برخى از آنان عبارتند از: حسن بن نضر قمى، ابوصدام، ابوعلى محمدبن احمدبن حماد مروزى محمودى، جعفربن عبدالغفار، ابوالحسين محمدبن جعفر اسدى رازى، محمدبن شاذان بن نعيم نيشابورى، قاسم بن علاء آذربايجانى، حسن بن قاسم بن علاء آذربايجانى، على بن حسين بن على طبرى سمرقندى، ابومحمد جعفربن معروف كشى، بسامى، عاصمى، ابوجعفر محمدبن على شلمغانى، ابوالقاسم حسن بن احمد، ابوجعفر محمدبن احمد زجوزجى، ابوجعفر محمدبن على اسود، محمد بن عباس قمى، احمدبن متيل قمى، ابوعبدالله بزوفرى، ابو على محمدبن ابى بكر همام بن سهيل كاتب اسكافى، ابومحمد حسن بن على جناء نصيبى و....
بدين ترتيب، نايبان چهار گانه با هدايت فعاليت هاى سازمان پر سابقه ى وكالت، در دوران غيبت صغرى، توانستند راه ارتباطى مطمئن وكارگشايى بين ناحيه ى مقدسه وشيعيان سرزمين هاى گوناگون باشند واز آن به بهترين روش براى حفظ سازمان رهبرى جهان تشيع در اين دوره ى حساس وسرنوشت ساز، بهره جويند.
بنابراين، شناخت دقيق فعاليت هاى نايبان چهارگانه، گستره ى كار آنان وچگونگى رهبرى جامعه ى شيعه در دوران هفتاد ساله ى غيبت صغرى، بدون توجه به پيشينه ى پيدايش وفعاليت هاى شبكه ى ارتباطى وكالت در دوره هاى پيشين، ممكن نخواهد بود. سازمان نيابت، ادامه ى فعاليت شمار بسيارى وكيل وسروكيل بود كه پس از زمان امام صادق عليه السلام، با دقت ونظم فراوان، گردش امور را در سرزمين هاى شيعه نشين به دست گرفته وخط ارتباطى بين شيعيان ومراكز استقرار ائمه عليهم السلام را در مدينه، بغداد، مرو وسامراء حفظ كرده بودند.
با درگذشت سفير چهارم وصدور توقيعى از سوى ناحيه ى مقدسه خطاب به وى - چند روز پيش از وفاتش - او موظف شد كه ديگر براى به دست گيرى جريان سفارت ونيابت، جانشينى برنگزيند ودر همان توقيع، پايان دوران غيبت صغرى وآغاز دوران غيبت كبرا (غيبت تامه) اعلام گرديد.
با پايان يافتن دوران غيبت صغرى وبا درگذشت آخرين رهبر شبكه ى وكالت ونيابت (سفير چهارم)، دوران فعاليت سازمان وكالت پس از دو قرن تلاش به پايان رسيد وسازمان فقاهت در طول دوران غيبت كبرا، ادامه دهنده ى راه سازمان وكالت تا عصر حاضر گشت.
پى نوشت ها:
(1) كمال الدين وتمام النعمة، محمد بن على بن بابويه قمى، ملقب به شيخ صدوق، به تصحيح: على اكبر غفارى، قم، انتشارات جامعه ى مدرسين، 1416 ه. ق، ص 476.
(2) الغيبة، ابوجعفر محمدبن حسن طوسى، ملقب به شيخ طوسى، بيروت، دارالكتاب الاسلامى، 1412 ه. ق، ص 216.
(3) همان، ص 210.
(4) مكتب در فرآيند تكامل، سيد حسين مدرسى طباطبايى، ترجمه: هاشم ايزد پناه، ايالات متحده، نيوجرسى، نشر داروين، 1374 ه. ش، ص 15؛ تاريخ سياسى غيبت امام دوازدهم عليه السلام، جاسم حسين، ترجمه: سيد محمد تقى آيت اللهى، تهران، امير كبير، 1367 ه. ش، ص 134؛
"Die beiden ersten safire des zwolften imams" in Der Islam, D. r Javad Ali,xxv (1939),p 212.
(5) تاريخ سياسى غيبت امام دوازدهم عليه السلام؛ ص 137؛ مكتب در فرآيند تكامل، ص 22؛ رجال نجاشى، ابوالعباس احمدبن على نجاشى، قم، داورى، بى تا، ص 243؛ رجال كشى، ابوعمرو محمدبن عمربن عبدالعزيز كشى، انتخاب وتلخيص: شيخ طوسى، به تصحيح: حسن مصطفوى، دانشگاه مشهد، 1348 ه. ش، ص 513، ح 991- 992، وص 549، ح 1038.
(6) الكافى، ابوجعفر محمدبن يعقوب كلينى رازى، تصحيح: على اكبر غفارى، تهران، 1377 ه. ش، ج 1، ص 417، ح 4.
(7) الغيبة، ص 170؛ كمال الدين وتمام النعمة، ص 487.
(8) بحار الانوار، علامه محمدباقر مجلسى، تهران، 1376 ه. ق به بعد، ج 51، ص 300.
(9) همان.
(10) همان.
(11) الغيبة، ص 244.
(12) همان، ص 245؛ رجال كشى، ص 438؛ بحار الانوار، ج 51، ص 367.
(13) الغيبة، ص 214؛ مكتب در فرآيند تكامل، ص 96.
(14) الغيبة، ص 245.
(15) همان، ص 256.
(16) همان، ص 255.
(17) همان، ص 246- 247.
(18) همان، ص 187 و251- 252.
(19) بحار الانوار، ج 51، ص 300.
(20) الغيبة، ص 245.
(21) همان، ص 214، 217، 228، 245؛ كمال الدين وتمام النعمة، ص 489.
(22) رجال شيخ طوسى، نجف، مكتبة الحيدرية، 1380 ه. ق، ص 496؛ الغيبة، ص 257؛ تنقيح المقال، علامه مامقانى، نجف، مكتبة المرتضوية، 1357 ه. ق، ج 2، ص 92، از ابواب فاء.
(23) بحار الانوار، ج 51، ص 303.
(24) الغيبة، ص 178.
(25) همان، ص 170 و192.
(26) همان، ص 174 و187؛ رجال كشى، ص 450.
(27) همان.
(28) كمال الدين وتمام النعمة، ص 382 و407.
(29) الغيبة، ص 184، 185 و197؛ الارشاد، شيخ مفيد، بيروت، مؤسسة الاعلمى، 1410 ه. ق، ص 332.
(30) الغيبة، ص 241- 242.
(31) كمال الدين وتمام النعمة، ص 502؛ الغيبة، ص 179.
(32) الغيبة، ص 192.
(33) كمال الدين وتمام النعمة، ص 503.
(34) تاريخ سياسى غيبت امام دوازدهم عليه السلام، ص 134.
(35) كمال الدين وتمام النعمة، ص 503.
(36) الغيبة، ص 236.
(37) همان، ص 240.
(38) بحار الانوار، ج 51، ص 310.
(39) براى نمونه ر. ك: جريان گزينش محمد بن ابراهيم بن مهزيار اهوازى به وكالت در الغيبة، ص 170جريان گزينش حسن بن قاسم بن علاء آذربايجانى به وكالت در الغيبة، ص 191 والخرائج والجرائح، قطب الدين راوندى، تحقيق: مؤسسة الامام المهدى عليه السلام، قم، ه. ق، ج 1، ص 467.
(40) تاريخ سياسى غيبت امام دوازدهم عليه السلام، ص 149.
(41) الغيبة، ص 227.
(42) همان، ص 223 و227.
(43) همان، ص 183 و248.