(۹۹) آموزه هاى اجتماعى دعاى عهد
آموزه هاى اجتماعى دعاى عهد
عادت کردن به خواندن دعاى عهد در هر بامداد وتوجه به مضامين و(آموزه هاى اجتماعى) آن اگر در جامعه هم چون (رسم هاى اجتماعى) بر اثر تکرار فراوان وتثبيت کنش هاى متقابل اجتماعى فراگير شود، آموزه هايش که سراسر درس زندگى سعادت مندانه است، تحقق مى يابد وجامعه مؤمنان بنابر (خودآگاهى) و(عمل گرايى) به وظايف خويش آشنا مى شوند وعمل مى نمايند. امام صادق (عليه السلام) در اين باره مى فرمايد:
هر کس بخواهد از ياران قائم شود، بايد منتظر باشد وبايد در حال انتظار به پرهيزکارى وخوهاى پسنديده عمل نمايد که هرگاه بميرد وقائم (عليه السلام) را درک نکند، پاداش وهم چون کسى خواهد بود که دوران حکومت حضرتش را درک کرده باشد.
در اين نوشتار برخى از آموزه هاى دعاى عهد را هم چون وفاى به عهد وتعهد داشتن، عدالت خواهى، مهرورزى، اصلاح طلبى و... برشمرديم که همگى هويت فردى اجتماعى منتظرانى را نشان مى دهد که از (خداجويى) و(ولايت مدارى) و(معرفت) آنان نشأت گرفته است.
تقديم به وکه ايينة پرستش حق ازلى است آن گاه که به نماز مى ايستد، وطنين وحى پيامبران در گفتار او، چون به موعظه مى نشيند، فريادش قرون را در مى نوردد وشمشير خشمش فرعونيان را براى ابد در هرم نابودى دفن مى کند.
او که قيامش، هم سنگ قيامت است وظهورش مظهر ديانت.
همو که ژرفاى معناى ناشناختة خلافت انسان را بر جهانيان آشکار مى سازد؛
وجودش ايت بزرگ خداست وغيبتش تفسير غيب وظهورش مبشر معاد وقيامش تفسير تعهد وجهاد، کلامش تاويل قرآن ونگاهش تمّوج درياى مهير پيامبران بر گمشدگان.
مقدمه
تنها (درمان) دردهاى بشر، رو آوردن به اسلامى است که در آن (امام زمان (عجّل الله تعالى فرجه الشريف)) به روشن، مطرح باشد وهمه دعوت ها وکوشش ها وخروش ها، براى احياء تعاليم (کتاب خدا وعترت (عليهم السلام) پيامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم)) قرار گيرد.
دعوت به (مهدى (عجّل الله تعالى فرجه الشريف)) ومطرح کردن نام ونقش واثر ودر جهان هستى وجهان اسلام، وظيفه فرد وگروه خاصى نيست؛ زيرا (مهدويت) اصلى عميق وريشه دار از اصول اسلامى به شمار مى رود؛ (اعتقاد به مهدى (عجّل الله تعالى فرجه الشريف)) تنها نشانگر يک باور اسلامى نيست، بلکه افزون بر آن، عنوانى است براى خواسته ها وآرزوهاى همة انسان ها با کيش ها ومذاهب گوناگون، وبازده الهام فطرى انسان است که (روز موعود) را در (انتظار) است؛ (انتظار فرج) ودر خواست ظهور حضرت، توصيه وترغيب شد. تا مؤمنين همواره چشم به راه وباشند واين تشويق تحقق همان پيوستگى روحى ووابستگى وجدان منتظران ظهور ورهبرشان است ودر اين راستا ادعيه نقش کليدى را ايفا مى کنند، يکى از اين ادعيه که سراسر آموزه هاى اجتماعى دارد؛ (دعاى عهد) است که در آن (تجسم يافتن مهدى (عجّل الله تعالى فرجه الشريف)) تحرک تازه اى به (منتظران) مى بخشد وروح (مهر ورزى) را در دل وجان شيفتگان حضرتش، پرورش مى دهد واو را به (عدالت خواهى) و(ظلم ستيزى) وا مى دارد تا براى نايل شدن به رضايت دوست خود را با (گروه مؤمنين) پيوند زند وچون (جهانى) بينديشد وبا مستضعفين (همدردى) کند وبا (تداوم) (دعاى عهد) در هر (صبح گاه)، آن را نه تنها در خود (نهادينه) کند بلکه (جامعه) را نيز با (فرهنگ انتظار) همراه کند.
(آموزه هاى اجتماعى) آن را ترويج کند وزمينه را براى تعجيل ظهورش فراهم نمايد.
در اين راستا ما با بررسى فرازهاى اين دعاى شريف، درصدد آنيم تا بيابيم که (انتظار) امرى جمعى است بطورى که اين دعا که على الظاهر به صورت فردى خوانده مى شود وامرى شخصى است، سراسر (درس اجتماعى) است که به برخى از آن ها اشاره مى کنيم. شرح وتوضيح ادعيه نيز بنا به فرموده امام راحل (رحمه الله) وظيفه اى خطير ومهم است: (از ائمه هدى (عليهم السلام) ادعيه اى وارد شده است که مضامين آن ها را بايد تامل کرد وآن هايى که اهل نظر هستند، اهل معرفت هستند بر آن ها شرح کنند، آن ها را به مردم ارائه بدهند، اگر چه هيچ کس نمى تواند آن چيزى که به حسب واقع هست، شرح کند).
ضرورت بحث
(نهادينه کردن) فرهنگ وارزش هاى متعالى در جامعه، بخصوص در ميان جوانان ونوجوانان، از مباحث مهم در عصر کنونى است؛ به گونه اى که آنان اصول وآرمان هاى اصيل اسلامى را فرا گيرند وخود را متناسب با آن فرهنگ، اجتماعى کنند. اين فرايند جز از طريق ارتباط مؤمنان با هم اتفاق نمى افتد؛ زيرا اجتماعى شدن، فرايندى است که به وسيله آن انسان مبتدى از طريق تماس با انسان هاى ديگر به تدريج به معارف آگاهى مى يابد وبا شيوه هاى رفتاريى فرهنگ ومحيط معنى آشنا شود.
اگر جوانان بدانند که امثال (دعاى عهد) تنها در خواست ونياز شخصى نيست بلکه سراسر درس زندگى، مهرورزى، عدالت خواهى، تعهد، ايثار و... است، شيفته آنها مى شوند؛ زيرا همواره انسان ها درباره رفتار خويش کنجکاوانه ودرباره عوامل مؤثر در آن، واکنش نشان مى دهند. معتقديم که (عادت) بر اين ارزش دينى (خواندن دعاى عهد در هر صبح)، هم از جهت (ترويج فرهنگ مهدويت) براى جامعه (آرمان خواه مهدى) وهم از لحاظ (جامعه پذيرى نسل جوان) وپذيرش ارزش ها وهنجارهاى متعالى اسلامى اهميت خاصى دارد. نتيجه، آن فرد با (پويايى)، (تحول خواهى)، (ايثار) وبا اين (عهد) و(پيمان) خويشتن را براى (اصلاح) جامعه وپيوستن به (ياوران) حضرت مهيا مى کند که در نظام ارزشى اسلامى، (بالاترين) جايگاه براى هر مؤمنى به شمار مى ايد؛ زيرا جايگاه اصلى در منزلت فرهنگ اسلامى با (گروه مؤمنان) است.
هدف
هدف اين مقاله، آشنايى با (آموزه هاى اجتماعى) دعاى عهد است که مؤمنان را به تلاش براى (اصلاح امور) تحت (نظارت) حضرت ولى عصر (عجّل الله تعالى فرجه الشريف) به نقش آفرينى وا مى دارد.
اين دعا (پيوند فرد) با (گروه مرجع) را اثبات وفرد را براى مهيا کردن امور وجامعه پذيرى فرهنگ مهدوى در جامعه موظف مى کند. اين فرد نه تنها خود را براى (خدمت رسانى) به حضرت مهيا مى نمايد بلک (ديگر خواهى) و(تعهد اجتماعى اش) را شکوها مى کند وبا استمرار از بارى تعالى براى رسيدن به آن (آرمان هاى بزرگ)، به (عمل گرايى) وانجام وظيفه خويش اهتمام مى ورزد.
اهميت دعا
دانشمندان غير مسلمان نيز به اهميت، آثار وارزش دعا معترفند ودعا را عامل حرکت واز ضرورى ترين نيازهاى بشر بر مى شمرند وآن را دواى درد حتى در امور جسمى مى دانند.
دعا امرى فطرى، ضرورى واز اخلاق انبياى بزرگ الهى به شمار مى ايد که زمينه شايستگى گرفتن عطاى حق را فراهم مى کند.
دعا در قرآن وحديث
قرآن مجيد با دستور به دعا استکبار وخوددارى از به جا آوردن آن را باعث سقوط در جهنم بر مى شمرد:
(وَقَالَ رَبُّكُمْ ادْعُونِى أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِى سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ)
الف: گشايش کارها در پرتو دعا
قرآن دعا را عامل گشايش کارها، نجات از هم وغم ورنج مى داند:
(قُلْ مَنْ يُنَجِّيكُمْ مِنْ ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ تَدْعُونَهُ تَضَرُّعًا وَخُفْيَةً لَئِنْ أَنجَانَا مِنْ هَذِهِ لَنَكُونَنَّ مِنْ الشَّاكِرِينَ * قُلْ اللَّهُ يُنَجِّيكُمْ مِنْهَا وَمِنْ كُلِّ كَرْبٍ ثُمَّ أَنْتُمْ تُشْرِكُونَ)
... خداوند شما را نجات می دهد...
ب: دعا، ويژگى صالحان
قرآن دعا را کارى پسنديده ونماد بندگان صالح بر مى شمرد وآنان را در همه شئون حيات با اين واقعيت عالى همراه وهم آهنگ معرفى مى کند.
(إِنَّهُمْ كَانُوا يُسَارِعُونَ فِى الْخَيْرَاتِ وَيَدْعُونَنَا رَغَبًا وَرَهَبًا وَكَانُوا لَنَا خَاشِعِينَ)
ايشان همواره در کارهاى خير وبه سرعت اقدام مى کردند ودر حال بيم واميد ما را مى خواندند وپيوسته براى ما خاشع بودند.
ج: دعا وجلب توجهات الهى
(قُلْ مَا يَعْبَأُ بِكُمْ رَبِّى لَوْلَا دُعَاؤُكُمْ)
بگو پروردگارم ارجى براى شما بر نمى شمرد، اگر دعا شما نباشد.
د: دعا واجابت آن
(وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِى عَنِّى فَإِنِّى قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِى إِذَا دَعَانِى فَلْيَسْتَجِيبُوا لِى وَلْيُؤْمِنُوا بِى لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ)
... من نزديکم، دعاى دعا کننده را به هنگام که مرا مى خواند، پاسخ مى گويم ... .
هـ: دعا، اسلحه مؤمن
پيامبر اکرم (صلّى الله عليه وآله وسلّم) درباره دعا مى فرمايد:
الدعاء سلاحُ المؤمن وعمود الدّين ونور السماوات والأرض.
و: دعا، درمان هر دردى
ابو عبدالله (عليه السلام) درباره خواند دعا مى فرمايد:
عليک بالدّعا فإنّه شِفاء من کلّ داء؛
آرى، دعا درمان هر دردى است، وقتى دل به حضرت محبوب توجه کند، جان، ايينه اوصاف معشوق مى گردد، آدمى در رحمت را از هر سو به سوى خود باز ببيند وقلب بر اثر اتصال، مالامال از اميد گردد، روح قدرت وتسلّط مى يابد وبه هنگام هجوم دردها به وسيله دعا ودرخواست از محبوبش دفع بلا وشفاى مرض را مى خواهد ومحبوب هم وى را شفا مى دهد.
حضرت دعا براى فرج بقيةالله الاعظم (عجّل الله تعالى فرجه الشريف) را نيز چنين سفارش نموده اند:
وأکثروا الدّعا بتعجيل الفَرَج؛
براى تعجيل فرج بسيار دعا کنيد.
اهميت دعاى عهد
براى اهميت اين دعا حديثى از امام صادق (عليه السلام) را نقل مى کنيم:
مَن دَعا إلى الله أربعين صباحاً بهذا العهد کان مِن اَنصار قائِمنا وإنَ ماتَ أخرجَهُ الله إليه مِن قبره وأعطاه الله بکُل کَلِمةٍ ألفَ حَسَنةٍ ومَحا عَنه ألف سيئة...؛
هر کس چهل صبح گاه اين دعا را را بخواند، از ياوران حضرت قائم (عجّل الله تعالى فرجه الشريف) خواهد بود واگر پيش از ظهور آن حضرت بميرد، خداى تعالى ورا زنده خواهد کرد تا در رکاب آن حضرت جهاد نمايد وبه شماره هر کلمه از آن هزار حسنه برايش نوشته مى شود وهزار کار بد از ومحو مى گردد.
مهم ترين آثار مداومت بر اين دعا عبارتند از:
1. ثواب کسانى را خواهد داشت که در زمان ظهور براى امام (عجّل الله تعالى فرجه الشريف) خدمت مى کنند؛
2. تجديد عهد، مايه ثبات، کمال محبت، اخلاص وايمان انسان مى شود؛
3. مايه توجه خاص، جلب نظر ورحمت کامل آن حضرت به انسان مى گردد؛
4. باعث نهادينه شدن آموزه هاى دعا از جمله مهرورزى، جهانى انديشيدن وعدالت خواهى مى شود.
نگاهى گذرا به دعاى عهد
(دعاى عهد) از دعاهاى مشهور به شمار مى رود که خواندن آن در دوران غيبت حضرت مهدى (عجّل الله تعالى فرجه الشريف)، سفارش بسيار شده است.
اين دعاى شريف، شامل درود خاصّ، خوانندة دعا، نيز از سوى تمامى مردان وزنان مؤمن در شرق وغرب جهان (خشکى ودرى) ونيز پدران، مادران وفرزندان به پيش گاه حضرت ولى عصر (عجّل الله تعالى فرجه الشريف) است. سپس (عهد)، پيمان و(بيعت) با آن حضرت را تجديد مى کند وپايدارى بر اين پيمان را تا روز قيامت بيان مى نمايد. آن گاه دعا کننده از خداوند در خواست مى کند که اگر مرگش فرا برسد، درحالى که حضرت ظهور نکرده باشد، پس از ظهور ورا دوباره به دنيا بازگرداند وبه يارى آن حضرت سعادتمند نمايد. سپس از خدا تقاضاى ديدار حضرت را بيان مى دارد وبه دعا براى تعجيل ظهور وفرج، برپايى حکومت حقه، سامان يافتن جهان، زنده شدن حقايق دينى واهل ايمان مى انجامد.
مفاهيم
الف: آموزه هاى اجتماعى
1. آموزه هايى که معطوف به زندگى، روابط وپديده هاى اجتماعى است. مشخصه آن اين است که ناظر به مسائل اجتماعى است؛
2. مجموعه اى از شناخته ها وانديشه هايى که افراد جامعه نسبت به خود، ديگران، دنياى اجتماعى، پديدها وروابط آنها دارند.
بنابر تعاريف بيان شده از مبانى جامعه شناسى، منظور (درس ها وشناخت هايى است که در اجتماع منعکس مى شود وبه زندگى افراد جهت مى دهد).
ب: دعاى عهد
امام صادق (عليه السلام) با بيان دعاى عهد توصيه کرده اند که مؤمنان در هر صبح گاه بر آن مداومت نمايند وآثار مهمى نيز براى آن بيان کرده اند.
اين دعا در کتب ذيل آمده :
1. مفاتيح الجنان، ص1061؛ 2. زاد المعاد، ص488؛ 3. البلد الامين، ص124؛ 4. المصباح، ص729؛ 5. مصباح الزائر، ص455؛ 6. باب السعادة، ص214؛ 7. الصحيفة الصادقيه، ص204.
يادآور مى شويم که دعاى عهد غير مشهور با مضامين متفاوت نيز در کتب ذيل آمده:
1. مهج الدعوات، ص398؛ 2. بحارالانوار، ج95، ص337؛ 3. نجم الثاقب، ص782.
ج: آموزه هاى اجتماعى دعاى عهد
درس ها وشناخت هاى مؤثر، عميق، منطقى ومفيد در دعاى عهد آمده که علاوه بر سازندگى فردى، آثار اجتماعى نيز دارد.
به عبارت ديگر، دعا نه تنها در نهادينه کردن ارزش هاى والاى فردى مداخله دارد، در سازندگى اجتماعى نيز نقش ايفا مى کند؛ زيرا عادت به خلق وخوهاى پسنديده، زمينه را براى شکل گيرى هويت فرهنگى اجتماعى فراهم مى آورد وتداوم دعاى عهد در هر صبح گاه باعث چنين تأثيرى مى شود.
د: عهد وبيعت (تعهد وپاى بندى به يک موضوع يا يک عمل)
لغت شناسان از جمله، خليل بن احمد از لغويان مشهور قرون اوليه اسلام وفيومى در بيان واژه بيعت مى نويسند:
البيعة الصفقة على ايجاب البيع وعلى المبايعة والطاعة؛
دست به دست يک ديگر دادن براى معامله وبراى اطاعت.
1. راغب اصفهانى که تبحر وتخصص در شناخت واژگان قرآن دارد، درباره واژه بيعت چنين مى نويسد:
(بايع السلطان)، يعنى اين که فرد به ازاء خدماتى که سلطان انجام می دهد، پيروى واطاعت از وى را مى پذيرد.
پس بيع وبيعت هم ريشه ومفهومى نزديک به هم دارند.
2. ابن خلدون نيز مى نويسد:
بيعت، يعنى پيمان بستن به فرمان برى واطاعت؛ بيعت کننده با امير خويش پيمان مى بندد که در امور خود تسليم نظر وى باشد، با وى به ستيز بر نخيزد وتکاليفى که بر عهده وى مى گذارد اطاعت کند، خواه دل خواه وباشد يا نباشد.
بيعت کردن ومبايعت به معناى هم عهدى وعقد بستن با يک ديگر به کار مى رود.
پس بيعت با امام را نيز چنين بيان مى دارند:
تصميم قلبى محکم وثابت بر اطاعت امر ايشان ويارى کردن وبا نثار جان ومال.
جهانى انديشيدن
... اللهم بلغ مولانا الامام الهادى المهدى القائم بامرک صلوات الله عليه وعلى آبائه الطاهرين عن جميع المؤمنين والمؤمنات فى مشارق الارض ومغاربها وسهلها وجبلها وبرّها وبحرها وعنى وعن والدى من الصلوات ...؛
خدايا برسان به مولاى ما امام هادى، مهدى، قائم به امر توـ صلواتت را بر او وبر پدران پاکش از همه مؤمنان ومؤمنات در شرق وغرب عالم، در دشت ها وکوه ها ودر دريا وخشکى است واز طرف پدر ومادرم ... .
دين اسلام، دينى جامع وجهانى است که تشريعات آن براى همه وهدايت جميع زن ومرد غنى وفقير، سياه وسفيد، شهر وروستايى وکليه طبقه ها در سراسر گيتى از شرق تا غرب واز شمال تا جنوب محسوب مى گردد. بنابراين، فرد در اوايل دعاى عهد با درود وسلام به پيش گاه مقدس حضرت مهدى (عجّل الله تعالى فرجه الشريف) از طرف ونيابت همه مؤمنان (چه زن وچه مرد) در سراسر جهان هستى، ابراز ارادت مى نمايد. اين آموزه دعاى عهد، مقدمه اى براى حکومت جهانى حضرت است تا مؤمنان حتى در دعا کردن هم به فکر هم باشند، زمينه حکومت جهانى را فراهم نمايند، افق ديد خويش را گسترده کنند وجهانى بينديشند. پس اسلام ايين تمام مردم جهان ودين جامعه بشرى به شمار مى رود.
قرآن کريم نيز زمام دارى جهانى آن حضرت را بشارت داده است:
(وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِى الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمْ الْوَارِثِينَ)؛
آرى اين وعده الهى به شمار مى ايد ودنيا به سمت آن عصر درخشان در حرکت است. سير زمان وگردش دوران هر دم بشر را به روزگار وصل دوست نزديک تر مى سازد وبه همه مستضعفان نويد مى دهد که حکومت جهانى حضرت به فرياد آنان مى رسد ومنتظران ظهور را براى جهانى انديشيدن مهيا مى کند تا به حکومت واحد جهانى عدالت گستر برسند:
(جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوق)؛
عهد وبيعت
اللهم انى اجدد له فى صبيحة يومى هذا وما عشت من ايامى عهداً وعقداً وبيعة له فى عنقى لا أحول عنها ولا أزول أبدا...؛
پروردگارا، من در امروز صبح ودر تمام عمرم با وتجديد عهد مى کنم که بيعت وبر من است واز آن برنگردم تا ابد.
دعا کردن براى فرج امام زمان (عجّل الله تعالى فرجه الشريف) خود وفا نمودن به عهد وپيمان الهى است. اين بخش از دعاى عهد تجديد ميثاق صبح گاهى است که انسان را تا شام گاه متوجه حضرت مى کند. از سوى ديگر، امام باقر (عليه السلام) در اين باره مى فرمايد:
اِنّ الله أخذ ميثاق شيعتنا باولاية؛
خدا از شيعيان ما پيمان ولايت گرفت.
وفاى به ميثاق الهى واجب است، چنان که مى فرمايد:
(أَوْفُوا بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ كَانَ مَسْئُول)؛
امام صادق (عليه السلام) در تفسير اين ايه شريفه مى فرمايد:
ما عهد الهى هستيم، پس هر که به پيمان ما وفا کند، عهد الهى را وفا نموده وهر کس آن را بشکند، حرمت وعهد الهى را شکسته است.
اين وفاى به عهد، با شش امر حاصل مى گردد:
1. يقين قلبى به امامت وولايت امامان وتسليم به آن چه از آنان وارد شده؛
2. مودّت قلبى به آنان؛
3. بغض به دشمنان ايشان وغاصبان خلافت؛
4. اطاعت وپيروى از آنان در تمام اوامر ونواهى ايشان؛
5. اظهار اعتقاد قلبى به آنان با زبان واعضاء بدن؛
6. يارى آنان به اقتضاى هر حال.
اين عناوين شش گانه در دعا براى صاحب الزمان (عجّل الله تعالى فرجه الشريف) ودرخواست تعجيل فرج آن بزرگواران از خداوند تحقق مى يابد.
اهتمام قرآن به عهد وپيمان
(وَأَوْفُوا بِعَهْدِ اللَّهِ إِذَا عَاهَدْتُمْ)
(وَأَوْفُوا بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ كَانَ مَسْئُول)
بى شک اين عهد در مفهوم گسترده همه انواع پيمان اعم از فطرى، عقلى، تشريعى واز جمله بيعت را شامل مى شود، هم چنان که خداوند با صراحت بيعت را عهد برشمرده است:
(... فَمَنْ نَكَثَ فَإِنَّمَا يَنْكُثُ عَلَى نَفْسِهِ وَمَنْ أَوْفَى بِمَا عَاهَدَ عَلَيْهُ اللَّهَ فَسَيُؤْتِيهِ أَجْراً عَظِيم).
قرآن وفاکنندگان به عهد وپيمان را نيز به نيکى ستوده وفرموده است:
(وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُوا)؛
(وَالَّذِينَ هُمْ لِأَمَانَاتِهِمْ وَعَهْدِهِمْ رَاعُونَ)؛
واز سوى ديگر پيمان شکنان را به شدت نکوهش مى کند ومى فرمايد:
(وَإِنْ نَكَثُوا أَيْمَانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَطَعَنُوا فِى دِينِكُمْ فَقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لَا أَيْمَانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَنتَهُونَ * أَلَا تُقَاتِلُونَ قَوْماً نَكَثُوا أَيْمَانَهُمْ)؛
هم چنين ناقضان عهد وپيمان شکنان را به بدترين جنبندگان تعبير مى نمايد:
(إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ... الَّذِينَ عَاهَدْتَ مِنْهُمْ ثُمَّ يَنقُضُونَ عَهْدَهُمْ...)؛
حضرت على (عليه السلام) درباره اهميت عهد وپيمان مى فرمايد:
ان العهود قلائد فى الاعناق الى يوم القيامة فمن وصلها وصله الله ومن نقضها خذله الله؛
پيمان ها بر گردن انسان است تا روز قيامت، پس هر آن که حقش را رعايت کند، خداوند به ولطف مى کند وهر کس آن را نقض کند، خوار وذليل مى شود.
از آنجا که بيعت از سنخ (عهد وپيمان) است، طبعاً براى بيعت شونده حقوقى را به دنبال دارد، همان طور که امام على (عليه السلام) مى فرمايد:
واما حقى عليکم فالوفاء بالبيعة؛
حق من بر شما اين است که در بيعت وفادار باشيد.
اهميت عهد وپيمان در جامعه
اعتماد افراد به يک ديگر مهم ترين سرمايه جامعه به شمار مى ايد؛ هر چه اين اتحاد وهم بستگى را تقويت کند، سبب اعتماد وپيشرفت جامعه مى شود وهر عمل وکارى به آن لطمه وآسيب رساند، باعث تباهى آن مى گردد. (وفاى به عهد وپيمان) از مهم ترين امورى است که باعث جلب اعتماد عمومى مى شود واز بزرگ ترين فضايل اخلاق فردى وجمعى به شمار مى ايد.
اقوام وملل مختلف اعم از دين دار وبى دين پاى بندى به (عهد وپيمان) را ضرورى بر مى شمرند، به طورى که پيمان شکنان براى توجيه عملشان به دنبال بهانه مى گردند تا (اعتبار) و(منزلت) خود را در (جامعه) حفظ کنند. بنابراين، وفاى به عهد از اسباب منزلت اجتماعى افراد در جامعه محسوب مى شود. هر قدر، موضوع يا شخصى که با وعهد وپيمانى بسته مى شود، پايگاه اجتماعى ومنزلت بالاترى داشته باشد، آن عهد وپيمان نيز اهميت ويژه اى مى يابد؛ زيرا بنابر تعريف، متعهد کسى است که به صورت گسستگى ناپذيرى خود را به آن پاى بند مى سازد.
پيوند با گروه هاى مرجع
... اللهم اجعلنى من انصاره واعوانه والذابين عنه والمسارعين إليه فى قضاء حوائجه والممتثلين لاوامره والمُحامين عنه والسابقين إلى إرادته والمستشهدين بين يديه...؛
پروردگارا، مرا از انصار وياران آن بزرگوار قرار ده واز آنان که از ودفاع مى کنند واز پى انجام مقاصدش مى شتابند واوامرش را امتثال واز وى حمايت مى کنند وبه جانب اراده اش مشتاقانه سبقت مى گيرند ودر حضور حضرتش به درجه رفيع شهادت مى رسند.
گروه مرجع، يعنى گروهى که مردم براى ارزيابى رفتار خود به آنان اشاره ورجوع مى نمايند. عمواره اعمال، ظواهر، ارزش ها وآرزو هايمان را ارزيابى مى کنيم وبراى آنان به معيارهاى گروهى رجوع نماييم. خواه عضو آن گروه باشيم يا نباشيم پس اين ارزيابى ها تحت تأثير گروه هاى مرجعى است که انتخاب مى کنيم، پس آنان عنصر مهمى در فرايند جامعه پذيرى به شمار مى ايند؛ زيرا آنها مى توانند رفتار وشخصيت فرد را با همان درجة قوت هر گروه ديگرى شکل دهند که شخص احساس وفادارى به آن مى کند.
انسان در اين بخش از (دعاى عهد) از خداوند درخواست مى کند که جزو (گروه انصار) حضرت باشد؛ مؤمن در فرهنگ اسلامى، الگوى عملى خود را در درجه اول وجود مقدس امام زمان (عجّل الله تعالى فرجه الشريف) وسپس ياران آن امام را به دليل منزلت وارزش والايشان در نزد حضرت برمى شمرد. بنابراين، مؤمن از خداوند پيوند با اين گروه را درخواست مى کند تا با افتخار خدمت در رکاب حضرت، توفيق شهادت نصيبش گردد.
فرهنگ اسلامى، (انصار امام زمان (عجّل الله تعالى فرجه الشريف)) را پايگاهى اصلى در منزلت اجتماعى برمى شمرد که نقش کليدى وبيشترين اهميت را در تثبيت (هويت اجتماعى) مؤمن برعهده دارند؛ زيرا کارکرد اصلى دين ونظام ارزشى در جامعه مؤمنان (به خصوص دعا) استقرار، تدوين وتحکيم ارزش هاى بنيادى اجتماعى است.
يادآور مى شويم که (جامعه شناسان) معمولاً (سبقت جويى) در درون گروه را که بر اثر کنش هاى متقابل به وجود مى ايد باعث گسست ونابودى گروه مى دانند، اما درباره مؤمنان نه تنها سبب از بين رفتن گروه وياران حضرت نمى شود بلکه حس سبقت در خدمت به امام زمان(عجّل الله تعالى فرجه الشريف) وهم کارى در کار مايه انجام بيشتر مؤمنان مى گردد؛ چون هدف مشترک مؤمنان رضايت حضرت است که با وحدت سازگارى دارد، نه تفرقه.
مهرورزى (ديگرخواهى)
... واعمر اللهم به بلادک واحى به عبادک...
اللهم اکشف هذه الغمَّة عن هذه الامة بحضوره...
منظور از مهرورزى يا ديگر خواهى، (آمادگى به خدمت براى ديگران بدون توقع پاداش است. آمادگى که از آن، ميل به خوبى کردن، خواست ديگران را در نظر گرفتن ونيازهاى آنان را برآوردن وبه يارى آنان شتافتن است که مستلزم نوعى ايثار است).
اهميت وضرورت مهرورزى
مکتب اسلام همواره بر يکى از ضرورت هاى هنجارى خود يعنى ايثار وتوجه به خواسته هاى مؤمنان (ديگرخواهى) توجه وتأکيد نموده است.
امام صادق (عليه السلام) در اين باره مى فرمايد:
مشى المُسلم فى حاجة المُسلم خيرٌ من سبعين طوافاً بالبيت؛
در پى برآوردن حاجت مسلمان بودن، بهتر از هفتاد بار طواف خانه خدا است.
اسلام هم چنين بر خيرخواهى، تقوا، شتاب در هم کارى، هم يارى وديگر يارى مؤمنان تأکيد نموده است؛ زيرا انسان ها را مانند اعضاى يک پيکر به شمار مى آورد که در همه درد ورنج ها با يک ديگر شريکند. بنابراين، تضاد منافع در بين مسلمانان معنايى ندارد واشتراک در هم دردى، مهرورزى وهم دلى وجود دارد.
برخى از اصول مهروزى در سيره ى ائمه اطهار (عليهم السلام):
الف) توجه به مشکلات آحاد جامعه
حل مشکلات وتأمين نيازمندى هاى ديگران در سيره ائمه (عليهم السلام) جايگاه ويژه اى دارد که آن را گونه هاى مختلف تأکيد نموده اند:
1. بهره گيرى از ابزارهاى معنوى هم چون دعا، چنان که در بخش هايى از (دعاى عهد) آمده:
(اللهم اکشف هذه الغمة عن هذه الامة...)؛
2. حمايت از مردم وتعجيل در تأمين نيازهاى ايشان.
ب) تخدير جامعه از غفلت از حال يک ديگر
خداوند درباره پيامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم)، الگوى مهرورزى چنين مى فرمايد:
(لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنِينَ رَءُوفٌ رَحِيمٌ)؛
منتظران واقعى با پيروى از ائمه (عليهم السلام)، تفقت بر هم نوعان، احسان به خلق وبراساس فراتر از قوانين اجتماعى، به وحدت انسانى با هم نوعان مى رسند ومنافع ديگران را همانند منافع خويش مى پندارند.
پيامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم) در اين باره مى فرمايد:
خوشا به حال کسى که درک کند قائم اهل بيت (عليهم السلام) را در حالى که هنگام غيبت وپيش از قيامش به واقتدا کند ودوستانش را دوست بدارد واز دشمنانش بيزارى جويد که واز همراهان، دوستان وگرامى ترين امتم، در روز قيامت خواهد بود.
هم چنان که در روايت ديگر آمده است:
إن شيعتنا من شيعنا واتّبع آثارنا واقتدى باعمالنا؛
شيعه ما کسى است که از ما وآثار ما پيروى وبه اعمال ما اقتدا کند.
مؤمنى که فکر رفع حوائج مؤمنان است وبه ديگران مهر مى ورزد سزاوار دوستى است.
امام حسن عسکري (عليه السلام) در اين باره مى فرمايد:
أولى الناس بالمحبّة منهم من أمّلُوه؛
سزاوارترين شخص به دوستى، کسى است که مردم اميد به ودارند.
بنابراين، مؤمن منتظر براى عمران وآبادانى جامعه ورفع مشکلات مردم مى کوشد وهيچ چشم داشتى جز رضايت مولاى خويش نمى جويد.
منتظران واقعى نيازهاى بسيار گوناگونى در زندگى اجتماعى خود دارند، اما توجهشان به تثبيت حسن مودت وتفاهم عاطفى معطوف مى گردد ودر پى شناخت عينى خود هستند. آنان نه تنها خودآگاهى واعتماد متقابل بين خود را تقويت مى کنند بلکه به فکر ديگران نيز هستند. بنابراين، در روابطشان احساس راحتى خيال بيشترى دارند وبا تشکيل گروه هاى صميمى عواطف واحساسات خود را با زبان واز صميم قلب به يک ديگر ابراز مى نمايند. بنابراين ويژگى، مؤمنان در فرهنگ اسلامى يک ديگر را دعا مى کنند وآرزوى رفع مشکلات را با عمل تؤام مى نمايند:
... واجعله اللهم مفزعاً لمظلوم عبادک وناصراً لمن لا يجد له ناصراً غيرک...؛
خداى، امام زمان(عجّل الله تعالى فرجه الشريف) را پناه گاه ستم ديدگان قرار بده وياور کسانى که جز تو ياورى ندارند.
زيرا امام(عجّل الله تعالى فرجه الشريف)، مطابق روايات وسيره سلف صالح خويش، فردى به شمار مى ايد که براى انسان ها از پدر ومادر مهربان تر است:
يکون... اشفق عليهم من آبائهم وامامتهم و...؛
اين ولى مهربان خدا، هم چون مهر خداوند کريم، درس مهرورزى را به مؤمنان ياد مى دهد.
عدالت خواهى
.. يحقّ الحقَّ ويحقّقه...؛
بارزترين ويژگى جامعه (موعود) ودولت کريمه، گسترش جهانى قسط وعدل به شمار مى ايد که در بيش از يک صد خبر به آن تصريح شده است، از جمله: (يملائا قسطاً وعدلاً کما ملئت جوراً وظلم)؛ (يملاء الله به الارض قسطاً وعدلاً کما ملئت جوراً وظلم) که اين الفاظ معروف را هم علماى علم حديث شيعه هم سنى در احاديث بسيارى روايت کرده اند.
همه افراد بشر به برقرار نمودن عدل وقسط اظهار علاقه مى نمايند وهمگان بالفطره می خواهند که عادل باشند وقرآن هم هدف از ارسال رُسُل، نزول کتب آسمانى، قوانين وموازين محکم الهى را همين نکته بيان مى دارد:
(لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمْ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ)؛
عدالت اجتماعى به معناى توزيع عادلانه ثروت وامکانات در جامعه از آموزه هاى اجتماعى دعاى عهد به شمار مى ايد که نه تنها درخواست تحقق آن مى شود بلکه به طور ضمنى به مؤمنان يادآور مى گردد که اگر جوياى منزلت در نزد رهبر ونظام ارزشى خود هستند، بايد عدالت محور باشند.
امام راحل دربارة اهميت عدالت ونقش منتظران در برپايى آن مى فرمايد:
در نيمه شعبان 1401 قمرى برابر با 28 خرداد 1360 در سال روز ميلاد امام زمان... چه مبارک است ميلاد بزرگ شخصيتى که برپاکننده عدالتى است که بعثت انبياء (عليهم السلام) براى آن بود... ما منتظران مقدم مبارکش مکلف هستيم تا با تمام توان کوشش کنيم تا قانون عدل الهى را در اين کشور ولى عصر (عجّل الله تعالى فرجه الشريف) حاکم کنيم...
عدالت خواهى، جزو آرمان هاى عدالت گستر جهانى است که آرزوى تحقق آن را داريم. امام مهدى (عجّل الله تعالى فرجه الشريف) در اين باره مى فرمايد:
اللهم أنجز لى وعبدى وأتمم امرى وثَبِّت وَطأتى واملأ الارض بى عدلاً وقسطاً؛
خدايا وعده ام را محقق ساز وامر مرا کامل گردان وجايگاهم را استوار ساز وزمين را به وسيله من از عدل وداد آکنده ساز.
عدل وقسطى که حضرت ولى عصر (عجّل الله تعالى فرجه الشريف) جهان را از آن پر مى نمايند، معلول اجراى کامل احکام اسلام است که با اجراى يگانه راه رسيدن عدالت اجتماعى مظاهر ظلم وبی عدالتى نيز از ميان مى رود.
ظلم ستيزى
... واجعله اللهم مفزعاً لمظلوم عبادک وناصراً لمن لا يجد له ناصراً غيرک...؛
... خدايا ورا پناه گاه ستم ديدگان قرار بده وياور کسانى باش که جز تو ياورى ندارند... .
ظلم ستيزى از آرمان هاى حضرت ولى عصر(عجّل الله تعالى فرجه الشريف) به شمار مى ايد. بنابراين، کسانى مى توانند همراه وبراى قطع ريشه هاى ستم وبى عدالتى گام بردارند که خود نيز از ظلم گريزانند وخويشتن را از جور وستم پيراسته اند، اين درس وآموزه دعاى عهد در دعاى ندبه نيز آمده است:
اين المُعَدُّ لقطع دابر الظّلمة؛
کجاست آن مهيا شده براى ريشه کن نمودن نسل ستم گران؟
امام خمينى (رحمه الله) (آموزه ظلم ستيزى) را به درستى آموخته وآن را براى امت اسلامى چنين معنا نموده است:
ما با خواست خدا دست تجاوز وستم همه ستم گران را در کشورهاى اسلامى مى شکنيم وبا صدور انقلابمان که در حقيقت صدور اسلام راستين وبيان احکام محمدى (صلّى الله عليه وآله وسلّم) است به سيطره، سلطه وظلم جهان خواران خاتمه مى دهيم وبه يارى خدا راه را براى ظهور منجى مصلح وکل وامامت مطلق حق امام زمان (عجّل الله تعالى فرجه الشريف) هموار مى کنيم.
اصلاح طلبى
واجعله اللهم... مُجدداً لما عُطِّلَ من احکام کتابک ومشيداً لما ورد من اعلام دينک وسنن نبيک (صلّى الله عليه وآله وسلّم)...؛
منتظران با اميد به اينده مطلوب، وجد وشادابى درونى مى يابد واحساس يأس ونااميدى را به خود راه نمى دهد. لذا براى اصلاح امور در جامعه مى کوشد و(اصلاح طلبى) را سرلوحه انديشه وفعل خويش قرار مى دهد، ارمغان آور تهذيب نفس مى گردد واز سويى، چون به (جامعه آرمانى) مهدوى عشق مى ورزد، در جهت تحقق آن عمل مى کند وبا حتمى پنداشتن آن خويش را به آن متعهد ومسئول مى داند، دست به دعا برمى دارد وبراى ساختن جامعه مطلوب تلاش مى کند. بنابراين، به بطالت عمر را سپرى نمى کند.
اصلاح واقعى را مصلحان بزرگى انجام مى دهند که از شايستگى هاى فردى، پشتوانه هاى فکرى وعقيدتى بزرگ ومتعالى بهره مى برند.
مصلح جهانى در نظام ارزشى اسلام، حضرت بقية الله الاعظم (عجّل الله تعالى فرجه الشريف) است ومنتظران وى نيز در اصلاح طلبى به واقتدا مى نمايند ودر هر صبح گاه نه تنها از خداوند متعال درخواست ظهور حضرتش را مى کنند بلکه براى رسيدن به آن آرمان همت مى گمارند؛ زيرا مهم ترين (آرمان اجتماعى) ظهور امام زمان (عجّل الله تعالى فرجه الشريف)، تحقق اصلاح وجامعه عدالت گستر است.
آرمان اجتماعى در هر جامعه، يعنى تصورى از نظم فرهنگى، اجتماعى، سياسى و... که بيشتر مردم آن را مرجعى براى تنظيم رفتار خويش مى شناسند وبى شک چنين تصورى از نظم عالى را هم چون داده اى عادل نمى پندارند بلکه آن را به گونه اى نمونه وخاص در ذهن متبادر مى نمايند. رسميت ورواج ارزش هاى غالب وشکل وصورت سلسله مراتب ارزش هاى پذيرفته شده، آرمانى را تشکيل مى دهند که افراد از جامعه در ذهن دارند.
منتظران واقعى حضرت، نه تنها به اصلاح خويش مى پردازند بلکه به بازسازى جامعه واصلاح اجتماع توجه دارند و(اصلاح طلبى) را شعار ووظيفع خويش مى دانند وآن را خواستارند:
... مُجّدداً لما عُطّل من احکام کتابک ومشيداً لما ورد من اعلام دينک وسنن نبيک (صلّى الله عليه وآله وسلّم)؛
آن روزى که انش ء الله تعالى، مصلح کل ظهور نمايد گمان نکنيد که يک معجزه شود ويک روزه عالم اصلاح شود بلکه با کوشش ها وفداکارى ها، ستم کاران سرکوب ومنزوى مى شوند.
(نظارت) وحضور حضرت در زندگى
العجل العجل يا مولاى يا صاحب الزمان؛
بى ترديد امام زمان (عجّل الله تعالى فرجه الشريف) ناظر وشاهد حالات، کنش ها وواکنش هاى ماست. بنابراين، بايد با ديده دل به حضرت نگاه کرد که در اين صورت بايد براى رعايت آداب حضور وانجام وظايف درباره آن بزرگوار تلاش وهمت نمود.
امام على (عليه السلام) در اين باره مى فرمايد:
اگر شخص و[بقيةالله الاعظم (عجّل الله تعالى فرجه الشريف)] از مردم در حال صلح ومتارکه با مخالفان غايب ماند، به درستى که علم وآداب ودر دل هاى مؤمنان ثبت است که آنان به آنها عمل مى کنند.
نظارت وکنترل اجتماعى (social control) از عوامل جامعه پذيرى است؛ زيرا (دلالت بر اين دارد که فرد از حيث اعمال وافعال خود به واسطه گروه ها، اجتماع و... تابع شروط وارزش هاى آنان شود). نظام ارزشى اسلامى نيز نظارت امام زمان(عجّل الله تعالى فرجه الشريف) را همه وسايل وروش هايى برمى شمرد که براى انطباق دادن مؤمن با توقعات حضرت به کار گرفته مى شود، هم چنان که امام خمينى (رحمه الله) به عنوان اسوه اى خويش را تحت نظارت مولا ومقتدايش مى ديد:
ما مفتخريم که ائمه معصومين از على بن ابى طالب گرفته تا منجى بشر، حضرت مهدى صاحب الزمان ـ عليهم الاف التحيات والسلام ـ که به قدرت خداوند قادر، زنده وناظر امور است، ائمه ما هستند.
مؤمنى راه رستگارى را مى پيمايد که جه در زمان ظهور وچه در غيبت خود را تحت نظارت حضرتش بداند.
امام جعفر بن محمد (عليه السلام) در اين باره مى فرمايد:
طوبى لمن تمسّک بأمرنا فى غيبة قائمنا فلم يزغ قلبه بعد الهداية؛
خوشا به حال کسى که در زمان غيبت قائم ما، به امر ما چنگ زند؛ زيرا بعد از هدايت شدن، قلبش نخواهد لغزيد.
سخن پايانى
عادت کردن به خواندن دعاى عهد در هر بامداد وتوجه به مضامين و(آموزه هاى اجتماعى) آن اگر در جامعه هم چون (رسم هاى اجتماعى) بر اثر تکرار فراوان وتثبيت کنش هاى متقابل اجتماعى فراگير شود، آموزه هايش که سراسر درس زندگى سعادت مندانه است، تحقق مى يابد وجامعه مؤمنان بنابر (خودآگاهى) و(عمل گرايى) به وظايف خويش آشنا مى شوند وعمل مى نمايند. امام صادق (عليه السلام) در اين باره مى فرمايد:
هر کس بخواهد از ياران قائم شود، بايد منتظر باشد وبايد در حال انتظار به پرهيزکارى وخوهاى پسنديده عمل نمايد که هرگاه بميرد وقائم (عليه السلام) را درک نکند، پاداش وهم چون کسى خواهد بود که دوران حکومت حضرتش را درک کرده باشد.
در اين نوشتار برخى از آموزه هاى دعاى عهد را هم چون وفاى به عهد وتعهد داشتن، عدالت خواهى، مهرورزى، اصلاح طلبى و... برشمرديم که همگى هويت فردى اجتماعى منتظرانى را نشان مى دهد که از (خداجويى) و(ولايت مدارى) و(معرفت) آنان نشأت گرفته است.
منابع:
ـ قرآن کريم
ـ دعاى عهد، مفاتيح الجنان، شيخ عباس قمى
ـ فرهنگ نامه مهدويت، خدا مراد سليميان، قم: مرکز تخصصى مهدويت، 1383
ـ امامت ومهدويت، صافى گلپايگانى
ـ امام مهدى، حماسه اى از نور، سيد محمد باقر صدر، تهران: مؤسسه الامام المهدى، 1398ق
ـ جامعه شناسى،...، آنتونى گيدنز، منوچهر صبورى، تهران: نشر نى، چ12، سال 1383ش
ـ ايين انتظار (خلاصه مکيال المکارم)، قم: واحد پژوهش مسجد جمکران، 1383ش
ـ انسان شناسى فرهنگى، دانيل بيتس ـ فرد پلاگ، محسن ثلاثى، تهران: چ اول، 1375، انتشارات علمى
ـ زمينه جامعه شناسى، اگ برون وتيم کوف، آريان پور، تهران: نشر سيزدهم، نشر گستره، 1380
ـ جامعه شناسى ـ مفاهيم کليدى ـ، منصور قنادان ـ ناهيد مطيع ـ هدايت الله ستوده، تهران: انتشارات آوار نو، 1375
ـ شرح دعاى عهد، ميرزا محمد حسن بن ملا على هرندى، به کوشش حسين درگاهى، تهران: شمس الضحى، 1383
ـ فرهنگ علوم اجتماعى، آلن پيرو، ترجمه باقر ساروخانى، تهران: انتشارات کيهان، 1370
ـ ره توشه راهيان نور، ويژه ماه مبارک رمضان، قم: دفتر تبليغات، بوستان کتاب، 1381
ـ ره توشه راهيان نور، ويژه ماه محرم الحرام، قم: دفتر تبليغات، بوستان کتاب، 1383
ـ ره توشه راهيان نور، ويژه جوانان، تابستان، قم: دفتر تبليغات، بوستان کتاب، 1384
ـ صحيفه نور، 22 جلد، انتشارات تنظيم آثار امام خمينى (رحمه الله)