(۱۱۰) آينده در کتاب خدا
آينده در کتاب خدا
جهان امروز آن جامعه اى نيست که پيامبران عموما ورسول اکرم صلى الله عليه وآله وسلم خصوصا آن را طلب کرده وبرپايى آن را نويد مى داده اند. بايد دانست که اين عدم تطابق هم در ارتباط با فکر دينى وگسترش آن در گستره زمين مطرح است وهم مرتبط با جامعه انسانى که آنها تدارک ديده اند طرح مى گردد. در اين بخش به چند آيه قرآنى وحديث نبوى اشاره داريم که به موجب آنها ترسيمى روشن از آن آينده نورانى به عمل آمده است. در يکى از اين ترسيم ها، قرآن مجيد مرگى فراگير براى گستره گيتى سراغ داده سپس در پى آن همگان را به حياتى دوباره آگاهى مى دهد ومى فرمايد: (اعلموا ان الله يحيى الارض بعد موتها قد بينا لکم الايات لعلکم تعقلون)(1) روشن است که اين موت وحيات همانند مرگ وزندگيهاى ظاهرى - اعم از فردى يا گروهى - نيست بلکه نمايانگر بروز دو دوره وحشت وراحت همانند دو فصل خزان وبهار در طبيعت است وبنابر آنچه در تفاسير ذيل آيه آمده اين مرگ زمين وحيات دوباره آن در ارتباط با دوران غيبت وسپس ظهور مهدى آل محمد عليه السلام تبيين گرديده است وبه بيان ابن عباس: يصلح الارض بقائم آل محمد من بعد موتها يعنى من بعد جور اهل مملکتها قد بينا لکم الايات بقائم آل محمد لعلکم تعقلون!(2) اشاره به اينکه ظلم وجور، به واقع حيات زمين را مى گيرد وداد ودادگري، آن را جانى دوباره مى بخشد واين همان ويژگى است که با برپايى نظام حکومتى حضرت مهدى عليه السلام شکل مى گيرد وچه بسا جمله پايانى آيه که مردم را به انديشيدن فرا مى خواند بر اين مهم نظر داشته باشد که مردم بينديشيند، واقعيت اين مرگ وحيات را دريابند وخداى متعال را به عنوان اصلى ترين عامل در اين تحول بشناسند وبراى آگاهى از چگونگى اين تغيير سراغ پيامبر ومعصومين عليهم السلام رفته از آنان واقعيت امر را جويا شوند.(3) قرآن در ترسيمى ديگر، بينش وفکر حاکم بر جهان را در آن روزگاران سراغ مى دهد، بدين معنى که انديشه برتر در آن دوران ونظام فکرى آن جامعه، برپايى اسلام وقرآن وسيطره اين مکتب بر تمامى طرحها وانديشه ها خواهد بود آنجا که مى فرمايد: (هو الذى ارسل رسوله بالهدى ودين الحق ليظهره على الدين کله وکفى بالله شهيدا)(4) از آنجا که تا کنون چنين چيرگى به جهان حاکم نگرديده است پس به ناچار بايد زمانى در پيش باشد که اين وعده الهى واقعيت جامع خارجى بر خود بگيرد واينجاست که آمده: ليظهره على جميع الاديان عند قيام القائم(5) ترسيم ديگر قرآن، راه ورسم رائج در آن زمان ونقطه هاى اساسى در اين طرح را نشان مى دهد آنجا که مى فرمايد: (الذين ان مکناهم فى الارض اقاموا الصلوه واتوا الزکوه وامروا بالمعروف ونهوا عن المنکر ولله عاقبه الامور)(6) يعنى سيره عملى اين نظام در آن روزگاران چنان است که در ارتباط با خدا نماز را بر پا مى دارند ودر ارتباط با مردم - ولى باز هم به انگيزه الهى - زکوه مال مى دهند ودست وزبان به گسترش معروف وهمراه سازى با حق ورويارويى با منکر وجداسازى از باطل بر مى گشايند وجالب اين که اين همه را صرفا در راستاى حرکت وتلاشى فراگير در زمينه حق وعدل وخداجويى وخدا محورى در کارها به انجام مى رسانند. روايات، اين آيه را از آن خاندان پيامبر دانسته تا آنجا که مى گويند مهدى عليه السلام در آغاز حرکت وقيام خويش مردم را مخاطب قرار داده ومى گويد: نحن الذين وعدکم الله فى کتابه الذين ان مکناهم...(7) مائيم آن گروه که خداوند سراسر زمين را مسخر آنان گرداند وبوجود ايشان دين را جلا وجلالى دوباره بخشد وچيرگى تازه در دهد وخداى بوجود آنان بدعتها وباطلها را درهم فرو کوبد آنسان که ديگر اثرى از ظلم وستم بر جاى نماند.(8) اين حرکت در عرصه هاى فکر وانديشه وعمل وسيره فردى وجمعى چه بسا که جباران روزگار را چندان خوش نيايد ودر اين انديشه باشند که چونان گذشته تاريخ - که همواره همه چيز پامال آمال وآراء آنان مى شد وهميشه حرف آخر را همانها مى زدند - اين بار نيز چنين مى توانند نمود غافل از آنکه اين بار مصرع اين دم شير است به بازى مگير مصداق يافته است. در اينجا بنا به ترسيم روشن قرآني، کيد ومکر وحيله وطراحى وبرنامه ريزيهاى ارباب ستم همانند حبابى بر سراب از اصل بى پايه وبى مايه است که: (يريدون ان يطفئوا نور الله بافواههم ويابى الله الا ان يتم نوره ولو کره الکافرون)(9) که بنا به روايات فالنور هو الامام وآنان که در صدد خاموش کردن نور ولايت بر مى آيند (همانها که تبارشان در آغاز در مقابل اولين امام - على عليه السلام - موضع گرفت) اينک آخرين امام واساسا نظام امامت الهى را نشانه گرفته اند وحال آن که: والله متم نوره والله متم الامامه، والله متم نوره، ولايه القائم(10) آرى خداى اين امر را به سامان مى رساند ودرست بدنبال همين آيه است که موضوع چيرگى نهايى اسلام بر ساير اديان بدست با کفايت امام عصر عليه السلام مطرح مى گردد، همان مطلبى که پيش از اين بدان اشاره رفت. سخن در اين زمينه وراستا بس دراز است وما فعلا به همين مختصر بسنده مى کنيم که خلاصه، در منطق روش قرآن، زمين پس از مرگى جانکاه جانى دوباره مى گيرد وبهاران پر بار جايگزين خزان غمبار مى گردد، اسلام بعنوان تنها مکتب الهى نظام نامه حکومت جهانى شده وبر همه مکتبها وآراء چيره مى شود. سيره عملي، در آن زمان گسترش نماز وزکوه وامر بمعروف ونهى از منکر مى گردد وهمه تلاشها به سوى خداى بزرگ جهت مى گيرد وطرحهاى دشمن در رويارويى با اين نور، با ناکامى مواجه مى شود واين همه دستاورد ظهور قيام مهدى آل محمد عجل الله فرجه است.(11)
پى نوشت ها:
ــــــــــــــــــــــ
(1) قرآن مجيد سوره حديد آيه 17: بدانيد که خداوند زمين را پس از مرگش زنده مى نمايد ما آيات خود را براى شما بيان مى کنيم باشد که انديشه وعقل خويش را بکار اندازيد.
(2) غيبت شيخ طوسى صفحات 109 و110.
(3) درباره اين آيه روايات متعددى از ائمه عليهم السلام نقل شده است در کمال الدين مرحوم صدوق ص 668 در جلد 2 از امام باقر عليه السلام ضمن روايتى اين احياء دين را بظهور مهدى عليه السلام دانسته وآن مرگ را به گسترش کفر وبى دينى در زمين تفسير نموده است. ودر غيبت نعمانى ص 24 از امام صادق عليه السلام طى حديثى طولانى مرگ زمين، جور پيشوايان، گمراهى وحيات آن، ره آورد عدل حضرت مهدى عليه السلام دانسته شده است.
(4) قرآن مجيد سوره فتح آيه 28: وکسى است که پيامبرش را با هدايت وديانت حق به سوى مردم مى فرستد تا سرانجام ورا بر تمامى اديان غلبه بخشد - وبر اين مطلب - تنها شهادت پروردگار کافى است.
(5) کافى جلد 1 صفحه 432 حديث 91: امام کاظم مى فرمايند که اين دين را خداوند در هنگام ظهور حضرت مهدى عليه السلام بر تمامى اديان سيطره وچيرگى خواهد داد.
(6) قرآن مجيد سوره حج آيه 41: آنان که چنانچه ما ايشان را بر زمين فرمانروايى بخشيم نماز را بر پاى داشته زکوه را پرداخت نموده وامر به معروف ونهى از منکر مى نمايند وپايان تمامى کارها براى خداست. قرار داده ومى گويد: نحن الذين وعدکم الله فى کتابه الذين ان مکناهم...
(7) تفسير فرات کوفى صفحه 100: ما همانها هستيم که خداوند به شما در کتاب خويش وعده داده است که الذين ان مکناهم...
(8) تفسير قمى جلد دوم ص 87: عن ابى جعفر عليه السلام المهدى واصحابه يملکهم الله مشارق الارض ومغاربها ويظهر الدين ويميت الله به واصحابه البدع والباطل کما امات السفه الحق حتى لا يرى اثر الظلم.
(9) قرآن مجيد سوره توبه آيه 32: مى خواهند که نور خدا را با دهانهاى خويش خاموش کنند وخدا از اين مسئله ابا دارد مگر آن که نورش را تام وتمام نمايد هر چند که کافران اين امر را مکروه شمارند وآنان را خوش نيايد. اين آيه با مختصر تفاوت در سوره صف آيه 8 هم آمده است.
(10) کافى جلد 1 صفحه 432 حديث 91 از امام کاظم عليه السلام.
(11) يکى از آثارى که به طور خلاصه با استناد به منابع مکتوب اهل سنت در ارتباط با موضوع اصالت مهدويت در قرآن تدوين گرديده است، کتاب المهدى فى القرآن تاليف آقاى صادق الحسينى شيرازى چاپ دار الصادق بيروت است که ترجمه آن نيز به نام موعود قرآن توسط بنياد بعثت به چاپ رسيده است. در اين کتاب حدود 100 آيه قرآن به نقل از منابع اهل سنت در ارتباط با مصلح موعود حضرت مهدى عج گرد آورى گرديده است.