المسار:
فارسی » مقاله هاى مهدوى
الفهرس
مقاله هاى مهدوى

(۱۳۶) بسيج وكنش جمعى در انقلاب جهانى مهدوى

بسيج وكنش جمعى در انقلاب جهانى مهدوى

چكيده
(وحدت وانسجام) افراد وجوامع در يك پيوند وتعامل مستقيم وچند بعدى به وجود مى آيد كه مى توان از آن به (كنش جمعى) تعبير نمود؛ به خصوص زمانى كه عدة زيادى از مردم داراى اهداف وآرمان هاى مشتركى باشند وبراى رسيدن به آنها، رويكرد واحدى اتخاذ كنند. دستيابى به جامعه برتر وموعود اديان وفروكاهيدن از آلام وستم ها ورسيدن به كمال وسعادت واقعى، آرمان ماندگار همه انسان هاى صالح، مستضعف وموحّد است واين زمانى به دست مى آيد كه همه حق طلبان، عدالت خواهان ويكتاپرستان در صف واحدى قرار گرفته وبا پيوستن به انقلاب جهانى مهدوى، تحت رهبرى وولايت منجى موعود قرار گيرند؛ يعنى،اين آرمان مشترك تنها در سايه يك انقلاب بزرگ وفراگير ودر يك تعامل جمعى به دست مى آيد. آنچه در اين نوشتار مورد پژوهش قرار مى گيرد، توجّه به (كنش جمعى) در انقلاب جهانى به رهبرى امام مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف است. مهم تر از آن توجه بايسته به اين مؤلفه است كه قيام حضرت مهدى عليه السلام يك انقلاب ونهضت فراگير وجهانى است كه با همراهى وهمدلى مردم ـ به خصوص گروه هاى مبارز وطرفدار حق ـ صورت مى گيرد؛ امرى كه در مهدويت پژوهى مورد غفلت قرار گرفته ودر عموم پژوهش ها، تنها از چشم انداز يك قيام وجنگ محدود به آن پرداخته شده است! در حالى كه در اين نوشتار، اين فرض مطرح مى شود كه اين نهضت مقدس، يك انقلاب گسترده ومردمى است كه توده هاى زيادى از مردم در يك بسيج فراگير وجمعى به آن مى پيوندند واين نهضت را يارى مى رسانند.
چيستى انقلاب
پژوهش ومطالعه درباره (انقلاب) وكندو كاو دقيق وعلمى، درباره چيستى وچگونگى آن، به علت وجود ديدگاه ها وتعاريف گوناگون درباره آن، با دشوارى هاى خاص خود روبه رو است. دسته اى انقلاب ها را نتيجه اجتناب ناپذير ساختار اجتماعى ادوار تاريخى مى دانند.(1) دسته ديگرى با تكيه بر (عمل گرايى)، ضرورت انقلاب را به دليل عينى بودن ثبات اجتماعى نفى مى كنند.(2) گروهى نيز معتقدند: (جامعه توده وار) که مبتنى برثبات سنتى ساختارهاى معينى است، اگر مواجه با انهدام ساختارهاى خودگردد، به سوى انقلاب مردمى گرايش مى يابد.(3) گروهى ديگر با توسّل به توجيهات روان شناسى واجتماعى، مى كوشند انگيزه هاى (قيام بر ضد حكام مستقر) ويا عدم تحقق تصوّرات توده ها در كل دوره حياتشان را شناسايى کنند.(4) اين گروه ها، طيف گسترده اى از انديشه درباب انقلاب را به نمايش گذاشته اند.(5) در توجيه اينكه (مفهوم انقلاب چيست)، انديشمندان علوم اجتماعى تعريف هاى گوناگونى ارائه كرده اند كه به چند مورد آن اشاره مى شود:
1. انقلاب؛ يعنى دگرگونى بنيادى افكار ورفتار فرد وجامعه، در جهت نيل به كمال مطلوب كه به صورت سريع ونوعاً توأم با خشونت وخونريزى انجام مى شود.(6)
2. انقلاب عبارت است از تصرف قدرت دولتى از طريق وسايل خشن به وسيله رهبران يك جنبش توده اى، به منظور استفاده از آن براى اصلاحات عمده اجتماعى.(7)
3. انقلاب طغيان وعصيان مردم يك ناحيه ويك سرزمين، عليه سطح حاكم موجود براى ايجاد نظمى مطلوب است. به بيان ديگر، انقلاب از مقوله عصيان وطغيان است عليه وضع حاكم به منظور استقرار وضعى ديگر. به اين ترتيب معلوم مى شود كه انقلاب عبارت است از نارضايتى وخشم از وضع موجود+ آرمان يك وضع مطلوب+ حسّ پر خاشگرى وروحيه طرد ظلم.(8)
4. انقلاب عبارت است از يك حركت سريع وناگهانى در ارزش ها وباورهاى مسلّط، رهبرى وحاكميت سياسى براى باز گرداندن ارزش هاى اجتماعى كه توأم با زور وخشونت داخلى باشد.(9)
وده ها تعريف ديگرى كه افرادى نظير استانفورد كوهن، كرين برينتون، هانا آرنت، تالكوت پار سونز، چالمرز جانسون، آلكسى دوتوكويل، پيتريم سوروكين و... ارائه داده اند. به هر حال انقلاب، ابعاد وزواياى مختلفى دارد وآنچه در اين نوشتار مورد توجّه است، بعد (جمعى وگروهى)؛ آن، يعنى، بررسى (گروه هاى انقلابى) وشكل گيرى كنش جمعى در آن است. بر اين اساس مى گوييم: انقلاب دگرگونى بنيادى غالباً قهرآميز در ساختار اجتماعى، سياسى وفرهنگى يك جامعه است. زمانى كه گروه هاى ناراضى در جامعه نتوانسته باشند شرايط خود را به شيوه هاى صلح آميز وقانونى بهبود بخشند، گاه دست به كارهايى براى سر نگونى حكومت مى زنند. دليل زير بنايى انقلاب آرزو يا اشتياق براى تأسيس يك جامعه جديد است ؛ جامعه اى كه در ساختار سياسى، اقتصادى واجتماعى خود، اساساً از نظام سابق ببرد. اصطلاح (انقلاب) همين طور به معناى قطع رابطه با شرايط اجتماعى، اقتصادى وفرهنگى گذشته به كار مى رود وغالبا با رشد وگسترش هاى عمده فرهنگى وصنعتى در يك جامعه همراه است. به بيان ديگر (انقلاب) در لغت برگشتن از حالى به حالى، دگرگون شدن، زير ورو شدن، برگشتن، تغيير، تحول، شدن، شورش وناآرامى ودر اصطلاح رايج جهان، خيزش عدهاى براى واژگون كردن حكومت وايجاد حكومتى نو، به منطور تغييرات اساسى وبنيادين در تمام نهادها، مناسبات، ساختار سياسى واجتماعى وجايگزينى سازمان جديد ومطلوب در چهارچوب اهداف وآرمان هاى خاص است. در آيات قرآن، واژه انقلاب به كار نرفته، ولى مشتقات آن (ده مورد) آمده است. در تمام اين آيات به تناسب موضوع ومنظور آيات، مفهوم لغوى آن؛ يعنى تغيير ودگرگونى وبرگشتن مورد توجه بوده است که گاهى انقلاب به سوى تعالى وكمال است (اعراف، 119) وگاهى بازگشت به عقب وانحطاط (آل عمران، 164) وگاهى نه اين ونه آن. در جهان غرب وفرهنگ آن، انقلاب گاه به معناى (كودتا) است؛ ولى در عربى (ثوره) يا از ريشه (ثار) به معناى شورش بر ضد حاكم جائر است ويا از (ثور)؛ يعنى، گاو نر است كه كارش شيار وزير ورو كردن زمين وكنايه از تحولات بنيادين است.(10)
بسيج در انقلاب
يكى از ويژگى هاى بارز انقلاب ـ در كنار رهبرى پر قدرت وايدئولوژى حاكم بر آن ـ بسيج توده هاى مردمى در جهت آرمان مشترك وموفقيت انقلابى است.
واژه بسيج به شكل متعارف معرفى كننده فرآيندى است كه به واسطه آن، گروهى از حالت مجموعه منفعلى از افراد، به مشاركت كننده فعال در زندگى عمومى تبديل مى شود. به عبارت ديگر بسيج؛ يعنى، گرد آورى منابع (انسانى ومادى) براى استفاده وعملى جمعى. به هر ميزان بسيج در يك جمعيت بيشتر باشد، ميزان كنش جمعى آن بيشتر مى شود. به عبارتى قدرت آن افزايش مى يابد ومنابعى كه هزينه مى كند، كمتر مى گردد.
درگيرى ومناقشه، نوعى از تحركات سياسى متداول است وانقلاب، تجلّى ويژه درگيرى عظيم سياسى با قدرت حاكم مى باشد كه ميزان موفقيت آن، بستگى به ميزان سطح سازماندهى انقلابيون (هويت مشترك وساختار وحدت بخش) دارد. هر قدر يك گروه از هويت مشترك وشبكه هاى داخلى وسيع ترى برخوردار باشد، سازمان يافته تر است.(11)
انقلاب تجلّى ويژه درگيرى عظيم سياسى با قدرت حاكم است كه ميزان موفقيت آن، بستگى به ميزان وسطح سازماندهى انقلابيون دارد. مهم ترين مؤلفه وضعيت انقلابى، حضور فعال ووجود جنبش وگروه انقلابى وقيام كننده است كه از طبقات واقشار مختلف جامعه بوده وبا همراهى ، وحدت وهماهنگى (كنش جمعى)، برنامه هاى خود را به پيش مى برند وبراى رسيدن به اهداف خود، در بسيج عمومى مى كوشند.
كنش جمعى مورد نظر، همان اتحاد وانسجامى است كه در آموزه هاى دينى وارد شده ودر همه امور ـ به خصوص در مسائل سياسى ونظامى ـ بر آن تأكيد گشته است؛ چنان كه قرآن مى فرمايد: (همگى به ريسمان خدا (قرآن واسلام وهرگونه وسيله وحدت) چنگ زنيد وپراكنده نشويد ونعمت (بزرگ) خدا را بر خود به ياد آريد كه چگونه دشمن يكديگر بوديد واو در ميان دل هاى شما الفت ايجاد كرد وبه بركت نعمت او برادر شديد): (وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِيعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ وَاذْكُرُواْ نِعْمَةَ اللّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنتُمْ أَعْدَاء فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا و...)(12) ونيز مى فرمايد: (مانند كسانى نباشيد كه پراكنده شدند واختلاف كردند (آن هم) پس از آنكه نشانه هاى روشن (پرورگار) به آنان رسيد وآنها عذاب عظيمى دارند).(13) به همين جهت در قرآن بر وجود امت واحده تاكيد زيادى شده است: (إِنَّ هَذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَأَنَا رَبُّكُمْ فَاعْبُدُونِ).(14)
پيامبر اسلام به وحدت واخوت اسلامى تكيه نموده، مى فرمود: (المؤمنون اخوة تتكافأ دماوهم وهم يد على من سواهم...)(15)؛ (مؤمنان برادرند، خون هايشان با يكديگر برابرى مى كند وآنها يك دست ومتّحد در برابر ديگرانند). حضرت على عليه السلام نيز در تشويق مسلمانان به وحدت وهمدلى ـ به خصوص در عرصة جهاد وشهادت ـ مى فرمايد: (كجا هستند مردمى كه به اسلام دعوت شده وپذيرفتند؛ قرآن تلاوت كردند ومعانى آيات را شناختند؛ به سوى جهاد بر انگيخته شده وچونان شترى که به سوى بچه خود روى مى آورد، شيفته جهاد گرديدند؛ شمشيرها از نيام برآوردند وگرداگرد زمين را گروه گروه وصف به صف احاطه كردند؛ برخى شهيد شدند وبرخى نجات يافتند... آنان برادران من هستند..).(16) از رسول خدا صلى الله عليه وآله نقل شده است كه فرمود: (ايها الناس عليكم بالجماعة واياكم والفرقة)؛(17) (اى مردم! بر شما باد به اتحاد وهم گروه بودن وبپرهيزيد از تفرقه وجدايى) ونيز: (يدالله مع الجماعة)؛(18) (دست خدا همراه با جماعت وگروه مسلمين است).
(انقلاب) متكى بر وحدت وقدرت عمومى ومردمى است كه سازماندهى شده وتشكّل يافته اند ودر جهت نيل به اهداف، قدرت اجتماعى بزرگى را به وجود آورده اند. اين قدرت اجتماعى، متشكل از گروه هاى فعّالى است كه بر پايه ارزش ها وباورهاى مسلّط ومشترك به هم نزديك شده اند وزمانى كه قدرت سياسى، توانايى تأمين ارزش ها وخواسته هاى آنها را نداشته باشد يا نخواهد اين ارزش ها وخواسته ها را تأمين كند، اين گروه ها به دنبال رهبر يا رهبرانى كه مى توانند خواسته ها ونظرات آنها را تعقيب وتأمين نمايند، حركت خواهند كرد. در ايجاد وتشكيلات قدرت انقلابى، سه ركن اساسى قابل تفكيك هستند:
1. رهبرى، 2. مردم وگروه بندى هاى انقلابى، 3. ايدئولوژى. مهم ترين شرط كافى، وجود رهبرى است كه نارضايتى ها را شناخته وبرآورد دقيق از آنها داشته باشد؛ همچنين رهبر مخالفان وانقلابيون به مدد ايدئولوژى وجهان بينى اى كه دارد واز طريق تبليغ وترويج آن، نظام ارزشى وعقيدتى دولت حاكم را بى اثر سازد وبراى ارزيابى مردم ملاك هاى عقيدتى وارزشى خود را بقبولاند. همچنين براى ترغيب وبسيج ناراضيان، سازماندهى لازم است.
انقلاب جهانى مهدوى
بر اساس اخبار غيبى، يكى از انقلاب هاى بسيار مهم وتأثير گذارى كه در آينده رخ مى دهد، قيام جهانى مهدوى وخيزش صالحان ومستضعفان عالم، عليه مستكبران وستمگران است. اين پديده مهم وسر نوشت ساز، تغييرات وتحولات بنيادينى را در كل جهان ودر ارزش ها، باورها، تفكرات، سياست، اجتماع واقتصاد به وجود مى آورد وباعث دگرگونى هاى اساسى، در بسيارى از ابعاد وزواياى زندگى بشرى مى شود. در اين انقلاب شكوهمند، مسير حركت تاريخ تغيير يافته ودر جايگاه اصلى خود قرار مى گيرد وتوده هاى عمومى براى رسيدن به جامعه موعود، تحت فرمان رهبرى الهى، خيزش ونهضت فراگيرى را شكل مى دهند. اين قيام داراى ويژگى هايى است كه به بعضى از آنها اشاره مى شود:
1. اين انقلاب رنگ وبوى الهى دارد وبر اساس آموزه هاى متعالى دينى (اصلاح گرى، ظلم ستيزى وامر به معروف ونهى از منكر) شكل مى گيرد.
2. داراى اصالت وحقيقت است وآرمان ها واهداف متعالى آن، از مكاتب وانديشه هاى رايج بشرى، سرچشمه نگرفته است.
3 .رهبرى آن در دست شخصى الهى ومديرى توانا ودانشمند بوده كه با هدايت وراهبرى او، انقلاب به پيروزى مى رسد.
4. از پشتوانه مردمى برخوردار بوده ودر سراسر جهان با استقبال وحمايت مردم رو به رو مى شود.
5. گروه هاى مبارز وقاطع ومؤمن، در شكل گيرى وپيروزى نهايى آن ايفاى نقش مى كنند. اينان متعلق به نقاط مختلف جهان هستند.
6. نهضت، فراگير وجهانى بوده وتمامى نقاط عالم را در برمى گيرد (محدود به يك يا دو منطقه نيست).
7. اين قيام در امتداد نهضت هاى حق طلبانه پيامبران واوصياى الهى بوده وبه عنوان مصاف نهايى حق با باطل تلقى مى شود.
8. انقلاب مهدوى، داراى مشروعيت وحقانيت ويژه اى بوده واز حمايت هاى غيبى والهى بر خوردار است.
9. وحدت وهمدلى يكتاپرستان وگروه حق (كنش جمعى)، در اين انقلاب به نحو احسن بروز مى يابد و... .
بحث درباره شكل گيرى وپيروزى اين انقلاب وچرايى وچيستى آن، نياز به مجال فراخ ترى دارد ودر اين نوشتار تنها به بررسى وتبيين شكل گيرى وفعاليت گروه هاى انقلابى (كنش جمعى) پرداخته خواهد شد.
اين قيام داراى مراحل مختلفى است؛ از جمله:
1. مرحله ظهور امام مهدى (عج) رهبر قيام به اذن واراده الهى (آغاز انقلاب)؛
2. جمع شدن ياران صالح وپرچمداران قيام (بسيج نيروهاى انقلاب)؛
3. فراگيرى قيام وانقلاب عليه حكام ظلم وجور وفساد به همراهى ياران صالح وشايسته (حركت انقلابى)؛
4.پيروزى وشكست نظام هاى سياسى حاكم بر جهان وتسلّط بر كل عالم (پيروزى انقلاب)؛
5.تشكيل حكومت جهانى وانتخاب ونصب حاكمان جهان از سوى رهبر انقلاب؛
6. سامان بخشى به همه امور ورشد وشكوفايى وتعالى جامعه بشرى در همه زمينه ها (مرحله تثبيت انقلاب)
بر اساس روايات، انقلاب وحركت حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف بعد از فراهم شدن زمينه ها وآمادگى هاى منطقه اى وجهانى نهضت از شهر مكه آغاز مى گردد. با شروع قيام، از مناطق مختلف جهان (به خصوص ايران ويمن)، نيروهاى انقلابى دست به كار شده وبه يارى رهبرى نهضت مى شتابند ودر طول انقلاب بر تعداد ياران وگروه هاى مبارز ومجاهد افزوده مى شود. در نهايت درگيرى هايى بين انقلابيون ونظام هاى حاكم (در حجاز، عراق، شام، روم و...) رخ مى دهد كه منجر به شكست همه مخالفان انقلاب جهانى مى گردد. قيام بعد از 7ـ 8 ماه كشمكش ونزاع، به پيروزى نهايى دست يافته وگروه هاى انقلابى وجهادى، بر كل جهان مسلّط مى شوند. در اين نوشتار تنها در صدد تبيين وشناخت گروه ها وطبقات مختلف انقلابى وكندوكاو درباره كنش جمعى در اين قيام هستيم وبحث درباره چرايى وچيستى آن را به فرصتى ديگر موكول مى کنيم.
كنش جمعى (وحدت) در انقلاب جهانى مهدوى
اقدامات جمعى وگروهى كه منجر به رسيدن به يك هدف وخواست مشترك مى شود، (كنش جمعى) است واين تجلّى كامل وواقعى در قيام حق طلبانه مهدوى دارد؛ يعنى، اين نهضت با وحدت، همراهى، انسجام وتعامل گروه ها وبخش هاى مختلف جامعه جهانى شكل مى گيرد وپيروز مى شود. در واقع اين يك انقلاب بزرگ وكاملى است كه در آن، شاهد مشاركت فعّال ونظام مند نهضت ها وجنبش هاى مبارز وپيروى واطاعت آنان از رهبر قيام هستيم وبا ساماندهى وبسيجى كه صورت مى گيرد، اجتماع بزرگى از صالحان، مستضعفان، شيعيان وموحّدان حق طلب وعدالت گرا به وجود مى آيد وتا اين زمينه سازى وبسيج صورت نگيرد، امام مهدى، ظهور نخواهد كرد. در روايتى آمده است (لا يخرج القائم عجل الله تعالى فرجه الشريف حتّى تكون تكملة الحلقة. قلت: كم تكملة الحلقة؟ قال عشرة آلاف)؛(19) (امام صادق عليه السلام فرمود: تا حلقه (گروه) تكميل نگردد، قائم خروج نمى كند. (راوى گويد:) پرسيدم: كامل شدن حلقه به چند نفر است؟ فرمود: ده هزار نفر).
رسول اكرم صلى الله عليه وآله فرمود: (تنزل الرايات السود التى تخرج من خراسان الى الكوفة، فاذا ظهر المهدى بعثت اليه بالبيعة)؛(20) (پرچم هاى سياهى كه از خراسان در مى آيد در كوفه فرود مى آيد. هنگامى كه مهدى عليه السلام ظهور كند، اين پرچم ها براى بيعت به حضور او گسيل مى شود).
امام باقر عليه السلام فرمود: (فيخرج بالموالى وضعفاء الناس فيسيرون الى النخيله باعلام هدى فيكون مجمع الناس كلها بالفاروق)؛(21) (شيعيان ومستضعفان خروج مى كنند وبا پرچم هاى هدايت به سوى نخليه مى روند. آن روز مردم در فاروق گرد مى آيند). در اين روايت تأكيد بر حضور عمومى مردم (مجمع الناس) در منطقه مشخصى به نام فاورق شده است واينان جمع نمى شوند مگر براى انقلاب.
امام صادق عليه السلام مى فرمايد: (وبينا هم كذلك اذتقبل ورايات هدى من خراسان تطوى المنازل طيّاً حثيثا ومعهم نفرٌٌ من اصحاب القائم... ثم يخرج رجلٌ من موالى الكوفة ضعفاء...)؛(22) (در آن ميان پرچم هاى هدايت از خراسان بيرون آمده با شتابى هر چه تمام تر منازل را طى كرده، پيش مى تازند وتعدادى از ياران قائم عليه السلام در ميان آنها خواهند بود. آن گاه مردى از شيعيان غير عرب با گروهى از مستضعفان از كوفه خروج مى كنند...).
پس با آغاز انقلاب جهانى مهدوى عليه السلام ودعوت عمومى، حق طلبان، صالحان ومردم رنجديده واز همه جا مأيوس (مستضعفان)، گرداگردش حلقه مى زنند وبا او بيعت مى كنند. در اندك زمانى، سپاه انبوهى از مردان شجاع وفداكار واصلاح طلب جهان، برايش مجهّز مى شوند ودر تمامى صحنه ها ومصاف ها، به پيروزى دست مى يابند.
در روايتى درباره گستردگى وفراگيرى اين قيام آمده است: ((ياران مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف) شرق وغرب جهان را فتح وتمام موجودات جهان را مسخّر مى كنند. هر يك از آنان نيروى چهل مرد دارد وقلوبشان از پاره هاى آهن سخت تر است؛ به طورى كه اگر در راه هدف به كوه هاى آهن برخوردند، آنها را پاره مى كنند وتا وقتى كه خشنودى خدا فراهم نشود، دست از جنگ بر نمى دارند).(23)
اين روايات نشانگر آن است كه پيروزى انقلاب مهدوى، با اتحاد وانسجام تشكيلاتى ونظام مند گروه هاى مبارز وبا اطاعت وهمراهى كامل با رهبر نهضت ميسّر مى شود. البته ابتدا فراخوان ودعوت عمومى مبنى بر پيوستن به اين نهضت رهايى بخش صورت گرفته واز همه جهانيان در خواست يارى وفرمان برى از امام مى شود. يكى از صاحب نظران مى نويسد: (هر حكومتى داراى پرچمى است كه به وسيله آن شناخته مى شود وقيام ها وانقلاب ها نيز از پرچم خاصى بر خوردارند كه آرم آن تا حدودى نمايا نگر اهداف رهبرانش مى باشد. انقلاب جهانى حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف نيز پرچم مخصوص دارد وبر آن شعارى نقش بسته است. البته درباره اين شعار اختلاف هست؛ ولى نكته اى در همه اقوال مشترك است وآن اينكه مردم را به فرمان برى از حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف دعوت مى كند).(24)
براى تحليل وارزيابى ميزان كنش جمعى در انقلاب جهانى مهدوى عجل الله تعالى فرجه الشريف توجه به مؤلفه هاى زير بايسته است:
يكم. ظهور ائتلاف انقلابى
گروه هاى مبارز در عصر ظهور در جهت رسيدن به ارزش هاى متعالى واهداف والا به رهبر نهضت پيوسته ودست به انقلاب مى زنند؛ يعنى، ظهور ائتلاف انقلابى، زمانى صورت مى گيرد که مشكلات ونارسايى ها در ابعاد مختلف هويدا شده وزمينه براى شكل گيرى جنبش ها وخيزش هاى رهايى بخش فراهم مى شود. اين محروميت ها وکاستى ها در عصر پيش از ظهور، شامل گسترش ظلم وستم، انحطاط اخلاقى جوامع، حكومت فرو مايگان، هرج ومرج ونا امنى، حق ستيزى، جنگ ها وكشتارها و... مى شود. مهم تر از آن شكل گيرى خواست هاى معنوى وارزش گرايانه است. در اين برهه، به اذن الهى ومتناسب با شرايط زمانى ومكانى، امام مهدى عليه السلام ظاهر شده واعلان قيام عمومى مى كند. رسول گرامى اسلام به فرزند گرامى اش حسين بن على عليه السلام فرمود: (يظهر امير الامرة السلطان المأمول الذى تحير فى غيبته العقول وهو التاسع من ولدك... يظهر على الثقلين)؛(25) (آن گاه اميراميران... پادشاه منتظر ـ كه در غيبتش همگان دچار حيرت مى شوند ـ ظهور مى كند. او نهمين فرزند تو است اى حسين!... بر انس وجن چيره مى شود).
امام صادق عليه السلام نيز مى فرمايد: ((مهدى) در آخر الزمان ظهور (خروج) مى كند وابرى در برابر خورشيد به وجود مقدسش سايه مى اندازد... فرشته اى ندا در مى دهد: اين مهدى خليفه خداوند است،از او پيروى كنيد (هذا المهدى خليفة الله فاتبعوه)).(26) هنگام ظهور آن حضرت ويا مدتى پيش از قيام، جنبش هاى مختلفى در جهان به خصوص ايران ويمن و... آغاز مى شود كه رهبرى آنها در دست افراد صالح وتوان مند است. اينها خود را براى يارى امام مهدى عليه السلام آماده مى كنند. در روايات به اين گروه اشارات زيادى شده كه ممكن است برخى از اين گروه ها، مربوط به يك دسته خاص باشد. قرآن اين گروه ها را تحت عناوينى چون گروه حقّ (در مقابل باطل)، صالحان ومستضعفان معرفى مى كند وآينده را از آن آنها مى داند وپيروزى وموفقيت آنان را تضمين مى كند. برخى از اين ائتلاف ها وگروه هاى انقلابى ورهبران آنها عبارت اند از:
1. سيد حسنى وسيد حسينى...(27) ويا سيد خراسانى.(28)
2. قيام سيد هاشمى از گيلان، با يارى سيد مشرقى (از خراسان) (يقوم... واحد هاشمى بجيلان).(29)
3. نهضت مردى از ايرانيان مقيم كوفه با گروهى از مستضعفان (يخرج رجل من موالى اهل الكوفه فى الضعفاء).(30)
4. خيزش مردى از اهل بيت او (مهدى عليه السلام) از مشرق (يخرج قبل المهدى رجلُ من اهل بيته فى المشرق)(31) ويا پرچم هايى از مشرق به رهبرى مردى از تميم (به نام شعيب بن صالح) (يقودها رجل من تميم).(32)
5. قيام مردى از قزوين هم نام با يكى از پيامبران.(33)
6. خروج جوانانى از منطقه خودشان به رهبرى مردى به نام صالح (يخرج اليهم فتيان من محالهم ...).(34)
7. جنبش مردى از اولاد امام حسين عليه السلام از مشرق (يخرج رجل من ولدالحسين).(35)
8. حركت شعيب بن صالح از سمرقند (يكون خروج شعيب بن صالح من سمر قند)(36) و....
با بررسى وضعيت اين گروه هاى انقلابى ـ كه شايد بعضى از آنها اشاره به يك شخص يا گروه باشد ـ روشن مى شود كه طيف ها ودسته هاى مختلفى از مناطق جهان به يارى قيام حضرت مهدى عليه السلام مى شتابند.
دوم. سازماندهى
انقلاب مهدوى تجلّى ويژه درگيرى عظيم سياسى با قدرت هاى جور وفساد است وميزان موفقيت آن، بستگى به عوامل متعددى دارد كه يكى از آنها ميزان سطح سازماندهى انقلابيون است؛ يعنى، هر اندازه، ساختار وحدت بخشى بر گروه هاى انقلابى عصر ظهور حاكم باشد وآنها هويت مشترك وانسجام درونى بالايى داشته باشند، درصد پيروزى وموفقيتشان بيشتر است. سازماندهى در انقلاب جهانى مهدوى در دو بعد مهم صورت مى گيرد.
الف. هويت مشترك
نيروهاى انقلابى ـ به خصوص رهبران قيام وياران نزديك حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف ـ داراى هويت وماهيت مشتركى بوده واز همسانى ويگانگى ويژه اى بر خوردارند؛ چنان كه امام على عليه السلام فرمود: (ايشان يكدل وهماهنگ هستند (وقلوبهم مجتمعه).(37) در روايتى آمده است: (گويا يك پدر ومادر آنان را پروريده اند. دل هاى آنان از محبت وخير خواهى به يكديگر آكنده است(قلوبهم مجتمعة))(38).
اين مشتركات را مى توان در مؤلّفه هاى زير تبيين نمود:
1.هويت ايمانى؛ ياران مهدى عليه السلام، از نظر اعتقادى يكتاپرست وموحّد بوده ومعرفت عميق وباور ژرفى نسبت به خداوند متعال دارند (رجال عرفوا الله حقّ معرفته وهم انصار المهدى فى آخر الزمان).(39) آنان به وحدانيت خداوند ـ آن چنان که حق وحدانيت او است ـ اعتقاد دارند (فهم الذين وحّدوا الله حق توحيده)(40) ودر طريق عبوديت، اهل جديت وتلاش اند (مُجدّون فى طاعة الله).(41) غبار ترديد در ذات مقدس خداوند، خاطرشان را نمى آلايد (لايشوبها شك فى ذات الله).(42)
2. هويت فكرى؛ انقلابيون عصر ظهور انسان هايى خردمند، بصير، خوش فكر وآگاه هستند كه با درايت وهوشيارى، راه خود را انتخاب كرده وبه يارى دين حق ونهضت حق طلبان مى شتابند. امام على عليه السلام مى فرمايد: (چون فرمان خدا آزمايش را به سر آورد، شمشيرها در راه حق آختند وبصيرتى را كه در كار دين داشتند، آشكار كردند. طاعت پروردگار شان را پذيرفتند وفرمان واعظشان را شنيدند)(43) وامام صادق عليه السلام مى فرمايد: (گويى دل هاى آنان، مشعل نورانى (حكمت) است (فان قلوبهم القناديل)).(44) از حضرت على عليه السلام نقل شده است: (...ديده هاى آنان به نور قرآن جلا داده وتفسير در گوش هايشان جا گرفته است. در شب جام حكمت را به آنها مى نوشانند، بعد از اينكه در بامداد هم نوشيده باشند).(45)
3.هويت اخلاقى؛ ياران انقلاب جهانى مهدوى، انسان هايى وارسته، صالح ونيك اخلاق هستند واز پليدى ها وكژى ها به دور مى باشند. آنان شايستگان وشاهندگانى اند كه در قرآن وزبور مژده وراثت بر روى زمين به آنان داده شده است: (وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِى الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِى الصَّالِحُونَ).(46) امام صادق عليه السلام مى فرمايد: (منظور از اينكه زمين را بندگان صالح خدا به ارث مى برند، مهدى قائم عجل الله تعالى فرجه الشريف وياران او هستند).(47) ونيز فرمود: (گويا من نظر مى كنم به قائم واصحاب او در نجف كوفه؛ سجده ها به پيشانى هاى آنها اثر گذشته است. آنان شيران در روز وراهبان در شب اند).(48) امام حسن عسكرى عليه السلام درباره نيروهاى انقلابى ويارى دهنده فرزندش حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف به ايشان فرمود: (روزى را مى بينم كه پرچم هاى زرد وسفيد در كنار كعبه، به اهتزاز در آمده، دست ها براى بيعت تو، پى در پى صف كشيده اند. دوستان با صفا، كارها را چنان به نظم وترتيب درآورده اند كه همچون دانه هاى دُرّ گران بها در رشته اى قرار گيرند؛ شمع وجودت را احاطه كرده اند ودست هايشان براى بيعت با تو، در كنار حجرالاسود به هم مى خورد. قومى به آستانه اى گرد آيند كه خداوند آنان را از سرشتى پاك وريشه اى پاكيزه وگران بها آفريده است. دل هايشان از آلودگى نفاق وپليدى شقاق پاكيزه است. به فرمان هاى دينى فروتنند ودل هايشان از كينه ودشمنى پيراسته، رخسارشان براى پذيرش حق آماده است وسيمايشان با نور فضل وكمال آراسته. آيين حق را مى پرستند واز اهل حق پيروى مى كنند).(49)
4. هويت سياسى؛ نيروهاى انقلابى در عصر ظهور، حق گرا، ظلم ستيز وباطل گريز هستند كه عليه ظلم وستم فراگير قيام كرده ونهضت عدالت خواه وحق طلب خود را تحت رهبرى امام زمان عجل الله تعالى فرجه الشريف قرار مى دهند. آنان حزب الله وگروه حقى هستند كه مصاف نهايى عليه باطل را رقم خواهند زد. امام صادق عجل الله تعالى فرجه الشريف فرمود: (خداوند به وسيله آنان امام حق را يارى مى دهد).(50) در روايتى آمده است: (خداوند حق را به دست آنان، ظاهر مى كند وباطل را با شمشيرهايشان نابود مى سازد).(51) حضرت رسول صلى الله عليه وآله مى فرمايد: (بعد از او (امام حسن عسكرى) فرزندش مهدى، قائم وحجت خوانده مى شود وغايب خواهد شد تا زمانى كه بيرون آيد وظهور كند. پس زمين را از عدل وداد آكنده سازد؛ آن طور كه از جور وستم پر شده باشد. خوشا به حال صبركنندگان وبرد باران غيبت او وخوشا به حال كسانى كه ايشان را دوست مى دارند. خداوند در وصف آنان فرمود: (اولئك حزب الله الا ان حزب الله هم المفلحون)؛ (آنان حزب الله اند، بدانيد حزب الله پيروز است).(52)
5. هويت اجتماعى؛ عموم انقلابيون در عصر ظهور از طبقات مستضعف، محروم از قدرت، ستمديده ورنجديده جوامع بشرى هستند كه قرآن وعده پيروزى وحاكميت بر روى زمين را به آنان داده است: (ونُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِى الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ).(53) امام على عليه السلام فرمود: (مستضعفان زمين كه در قرآن از آنان ياد شده وخداوند آنها را پيشوا قرار مى دهد، ما اهل بيت هستيم. خداوند مهدى ما را بر خواهد انگيخت. پس آنان را عزّت ودشمنانشان را ذلّت خواهد داد).(54) با بررسى اين روايات وساير احاديث، روشن مى گردد كه بين ياران حضرت مهدى، وجوه اشتراك فراوانى وجود دارد وآنان امت واحده وجمع متشكلى به وجود مى آورند ويكدل ومتحد عمل مى كنند.
ب. ساختار وحدت بخش
مرحله دوم ساماندهى نيروهاى انقلابى، ايجاد ساختار وحدت بخش در مهندسى قيام وجمع آورى نيروها است. در گام اوّل گزينش كاملى از آنان ـ به خصوص اصحاب خاص ـ صورت مى گيرد. همه انبيا ومصلحان الهى، هسته هاى اصلى نهضت خويش را با آزمايش برگزيده اند؛ چرا كه راه دشوار است وآميخته با رنج ها وبدون داشتن يارانى آبديده، سرد وگرم چشيده، فداكار وباوفا، نمى توان خطر كرد. طالوت ـ كه در روايات ياران مهدى به ياران او تشبيه شده اند ـ در نبرد با جالوت، لشكريانش را با تشنگى آزمود. تن پروران ونا شكيبايان نظم را بر هم زدند وحريصانه به آب افتادند؛ ولى صبور مردان از آن آب لب تر نكردند وبدين وسيله گروه مؤمن وبصيرشناسايى شدند. ياران مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف نيز براى رسيدن به درجه شايستگى همراهى، از غربال هاى گوناگون، گذر داده مى شوند وپس از پيمودن مراحل دشوار به قله رفيع (نصرت) بالا مى روند.(55) به ميزان درجات ايمان وگذر از آزمون ها ـ كه در روايات به آنها اشاره شده(56) ـ منتظران متمايز مى شوند وبه ميزان مايه هاى ايمان، در يارى امام، بر يكديگر پيشى مى گيرند. به فرموده امام صادق عليه السلام: (در وقت ظهور، برخى ياران شب در بستر ناپديد مى شوند وفرداى آن در مكه اند وگروهى روز در آسمان ره مى سپرند. گفتم: فدايت شوم، كدام يك ايمانشان بيشتر است؟ فرمود: آن كه در آسمان حركت مى كند).(57) امام صادق عليه السلام مى فرمايد: (هنگامى كه قائم آل محمّد قيام مى كند، دوستانش را به كمك قدرت تشخيصى كه دارد، از دشمنانش مى شناسد).(58) آنان در قالب گروه ها ودسته هاى مبارزى در مى آيند كه اطاعت وفرمانبرى كامل از رهبر انقلاب دارند. امام صادق عليه السلام فرمود: (اطاعت آنان ازامام، بيشتر از فرمانبرى كنيز در برابر مولايش است).(59)
گويا اين گروه بندى، در دو طيف مصاف، محقق مى شود وهر كدام در ساختارى معين ومتحد قرار گرفته وآماده نزاع مى شوند. در روايتى از امام صادق عليه السلام آمده است: (دنيا به آخر نمى رسد تا وقتى كه ندا كننده اى از آسمان بانگ مى زند كه اى اهل حق! يك جا جمع شويد، پس همه آنها در يك سرزمين جمع مى شوند (يا اهل الحق اجتمعوا فيصيرون فى صعيد واحد). بعد از آن دفعه ديگر ندا مى كنند: اى اهل باطل! يك جا جمع شويد، پس اينان نيز در يك سرزمين جمع مى شوند (يا اهل الباطل اجتمعوا فيصيرون فى صعيد واحد)).(60) امام رضا عليه السلام مى فرمايد: (سوگند به خدا كه اگر قائم ما قيام كند، خداوند شيعيان را از همه شهرها نزد او گرد مى آورد).(61)
از آنجايى كه امام خود در رأس نهضت قرار دارد وهدايت وفرماندهى آن را به دست مى گيرد، سازماندهى دقيق وفراگيرى از گروه هاى مبارز، صورت گرفته ونظم وانضباط خاصى حاكم مى شود. حضرت على عليه السلام در روايتى به تعداد ياران واصحاب خاص اشاره كرده وايشان را امير ورهبر آنان دانسته است: (اما والله! انى لأعرف اميرهم واسمه...)؛(62) (به خدا سوگند! من امير آنان را مى شناسم واسمش را مى دانم). نيروهاى متحدالشكل ونظام مند امام عليه السلام، منظم ترين نيروهاى انقلابى جهان هستند. حضرت على عليه السلام آنان را اين گونه مى ستايد: (گويا آنان را مى نگرم؛ زى وهيأتى يكسان، قدو قامت برابر، در جمال وبرازندگى همانند وهم لباس اند (كانى انظر اليهم والزّى واحد و...)).(63) آنان در آغاز وانجام كارها سازماندهى دارند ودر بيعت با امام ودعوت به قيام وجهاد با دشمنان هماهنگ عمل مى كنند. دوستانى با صفايند وكارها را ماهرانه به نظم ورديف در آورده وپيشاپيش، مقدمات حركت را براى امام فراهم مى كنند. نظم وترتيب كارهاى آنان، همچون دانه هاى درّ گران بهايى است كه در رشته قرار مى گيرند... .(64)
سوّم. بسيج نيروهاى انقلابى
وضعيت انقلابى زمانى به وجود مى آيد كه كنش جمعى (وحدت وانسجام) بيشتر باشد؛ يعنى، بسيج منابع، به شكل گسترده وفراگير اتفاق افتد. هر چه ميزان بسيج در يك جمعيت يا سازمان بيشتر باشد، ميزان كنش جمعى آن نيز بيشتر مى شود. در نتيجه قدرت وتوانايى آن بالامى رود ونتايج بهترى به دست مى آورد. از طرفى هر قدر بسيج گسترده تر وبيشتر باشد، منابعى كه هزينه مى كند، كمتر مى گردد. پيش تر گذشت كه انقلاب جهانى مهدوى، با ظهور گروه هاى انقلابى وسازماندهى آنها (هويت مشترك وساختار وحدت بخش) آغاز مى شود.
بر اساس روايات، قيام امام مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف با 313 تن يار خاص شروع مى شود؛ لکن فعاليت وتلاش براى گسترش انقلاب به ديگر نواحى جهان وآزادى ملّت هاى در بند، پس از گرد آمدن ده هزار تن آغاز مى گردد. شكى نيست كه به تدريج بر تعداد اين گروه افزوده شده ومبارزان وگروه هاى انقلابى ديگر وارد صحنه قيام مى شوند. البته قبل از ظهور آن حضرت نيز نهضت هاى آزادى بخشى در اقصى نقاط جهان (به خصوص ايران ويمن) به وجود آمده وزمينه را براى آغاز انقلاب فراهم مى سازند. نكته قابل توجّه اينكه گروه ها واقشار مختلف مردم ـ حتى فرشتگان ـ جزء حاميان اين نهضت بوده وبا آن همراه وهماهنگ خواهند بود. امام باقر عليه السلام مى فرمايد: (شيعيان وياران مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف از سراسر زمين به سوى وى حركت مى كنند؛ زمين زير پايشان جمع مى شود وباطى الارض به امام مى رسند وبا او بيعت مى كنند).(65) اميرمومنان على عليه السلام مى فرمايد: (هنگامى كه مهدى ظهور مى كند، نام او بر سر زبان ها خواهد بود ووجود مردم سرشار از عشق به مهدى است؛ به گونه اى كه جز نام او، هيچ نامى در ياد وزبان آنان نيست وبا دوستى او، روح خود را سيراب مى كنند).(66) پيامبر صلى الله عليه وآله مى فرمايد: (مهدى از امّت من، ظهور مى كند؛ خداوند او را به عنوان فرياد رس انسان ها مى فرستد. آن زمان مردم در نعمت به سر خواهند برد).(67) عموم مردم جهان، نه تنها از ظلم ها وجنگ ها وفساد ها دلزده ورنجيده اند؛ بلكه واقعاً خواهان عدالت ومنجى عادل وعدل گستر هستند وبه همين جهت از اين انقلاب پشتيبانى خواهند نمود.
گروه هاى خاص انقلابى، در روايات به شرح زير معرفى شده اند:
1. هسته مركزى انقلاب
وقتى نهضت جهانى حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف از مكه آغاز مى شود، مورد پشتيبانى وحمايت 313 تن از انسان هاى صالح، وارسته، شجاع وبرگزيده قرار مى گيرد. آنان ضمن شناخت امام عجل الله تعالى فرجه الشريف با او بيعت مى كنند واطاعت وفرمان برى كامل خود را اعلام مى دارند. پس از آن هدايت وكنترل اوضاع را در مكه به دست گرفته وعهده دار مسؤوليت هاى مختلف (نظامى، امنيتى، فرهنگى و...) مى شوند. آنان پرچمداران نهضت وفرماندهان نظامى هستند كه پس از پيروزى قيام وتسلطّ بر جهان، حكومت مناطق وكشورهاى مختلف را در دست مى گيرند. امام صادق عليه السلام مى فرمايد: (گويا قائم را بر فراز منبرى در كوفه مى بينم وپيرامون او، يارانش قرار دارند كه 313 تن به تعداد اصحاب بدر مى باشند. آنان پرچمداران قيام (اصحاب الاولويه) وحاكمان زمين از سوى خداوند در بين بندگان او هستند).(68) اين 313 تن از اطراف جهان ودورترين نقطه ها جمع شده وبه قائم عليه السلام مى پيوندند؛ چنان كه در حديثى از امام باقر عليه السلام بيان شده است: (خداوند (براى قائم) از دورترين شهرها (من اقصى البلاد) به تعداد مجاهدان بدر، 313 تن مرد را جمع مى كند).(69) آن حضرت همچنين مى فرمايد: (هسته مركزى ياران قائم، 313 تن هستند؛ برخى از آنان در روز روشن با نام ونشان وحسب ونسب شناخته شده وبه طور آشكار به وسيله ابرها به سوى آن حضرت مى شتابند وبرخى همان گونه كه شبانگاه بر بستر خويش خفته اند، بدون وعده وآگاهى پيشين (در مكه) به خدمت سالار خويش مفتخر مى گردند).(70)
امام صادق عليه السلام نيز مى فرمايد: (ياران مهدى از كران تا كران گيتى به سوى او مى شتابند وزمين زير پاى آنان بسان طومارى، در هم پيچيده مى شود تا هر چه سريع تر به مكه برسند وبا آن گرامى بيعت كنند)؛(71) يعنى، همه چيز دست به دست هم مى دهند كه آنان هر چه زودتر به امام برسند واطاعت وفرمان برى خود را اعلام كنند. هنگام ظهور، نخستين كسانى كه پس از جبرئيل امين با امام قائم عليه السلام بيعت مى كنند، همين313 تن هستند. اين مطلب را امام باقر عليه السلام در ضمن حديثى بيان كرده است.(72) پس از اين بيعت است كه قيام شروع مى شود وياران حضرت به ده هزار تن مى رسند. اينان افرادى نيرومند ورشيدند كه تحت لواى امام وفرماندهى 313 تن مكه را فتح مى كنند وبه طرف مدينه وسپس كوفه حركت مى نمايند.(73)
2.بسيج نيروهاى رزمى (منابع)
2-1. نيروى انقلابى ده هزار نفرى
پس از حضور 313 تن از ياران خاص در رأس قيام مهدوى، ده هزار نيروى سازمان دهى شده، به آنان مى پيوندند ونهضت را آغاز مى كنند. امام باقر عليه السلام فرمود: (فاذا اجتمع اليه العقد وهو عشرة آلاف رجل خرج...)؛ (آن گاه كه ده هزار نفر نزد او گرد آيند (از محل اوليه قيام، به سوى ديگر مناطق) حركت خواهد كرد).(74) امام صادق عليه السلام فرمود: (قائم در ميان كمتر از فئه (گروه) خروج نخواهد كرد وفئه از ده هزار كمتر نيست).(75) ابوبصير نيز مى گويد: مردى از امام صادق عليه السلام پرسيد: چند نفر با قائم خروج مى كنند؟ مردم مى گويند با او 313 تن به تعداد مجاهدان بدر خروج مى كنند؟ فرمود: به جز (اينها) در بين عده اى اولوالقوه (نيرومند)، خروج مى كند واينها كمتر از ده هزار نفر نيستند).(76) بر اساس روايتى امام على عليه السلام مى فرمايد: (مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف با لشكرى دوازده هزار نفرى يا پانزده هزار نفرى از مكه حركت مى كند ودر دل دشمنان ترس ووحشت مى اندازد...).(77)
2-2. هفتاد هزار صديق و36 هزار محافظ
امام باقر عليه السلام مى فرمايد: (وقتى قائم ظهور مى كند وبه كوفه وارد مى شود، خداوند از وراى كوفه، هفتاد هزار صدّيق را بر مى انگيزد كه يارو ياورش باشند).(78) علاوه بر اين در روايتى آمده است (تعداد محافظان وى 36 هزار نفراند وبر سر هر يك از بزرگ راه هاى منتهى به بيت المقدس، دوازده هزاز نفر مستقر مى شوند).(79)
2-3. تمامى شيعيان
طبرسى صاحب مجمع البيان ذيل آيه (اينما تكونوا يات بكم الله جميعاًًًًًًًًًًًً) مى نويسد: (در اخبار اهل بيت عليه السلام نقل شده كه مقصود اصحاب مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف در آخر الزمان است) وامام رضا عليه السلام فرمود: (به خدا قسم! وقتى قائم ما قيام كند، خداوند همه شيعيان ما را از تمام مناطق به دور او جمع خواهد كرد.(80)
2ـ 4. ساير گروه ها
نيروهاى انقلابى، منحصر در اين تعداد نيست؛ چنان كه حر عاملى مى گويد: (در روايت است كه تعداد ياران امام زمان عجل الله تعالى فرجه الشريف صد هزار نفر است).(81) حتى بر اساس روايتى عده اى از پيروان اديان ديگر وصالحانى كه از دنيا رفته اند (ورجعت كرده اند)، به انقلاب جهانى مهدوى مى پيوندند. امام صادق عليه السلام فرمود: (هنگامى كه قائم آل محمد ظهور كند، تعدادى از پشت كعبه بيرون مى آيند كه عبارت اند از: 27 نفر از قوم موسى (آنان كه به حق قضاوت مى كردند)، هفت نفر از اصحاب كهف، يوشع وصى موسى، مؤمن آل فرعون، سلمان فارسى، ابادجانه انصارى ومالك اشتر)(82) و... .
در كنار اين گروه هاى انقلابى، زنان مبارز ومجاهد نيز حضور داشته وبا تمام توان به يارى نهضت خواهند شتافت. نخستين گروه از زنانى كه جزء ياران امام زمان عجل الله تعالى فرجه الشريف قرار مى گيرند، كسانى اند كه در زمان او زندگى كرده وهمانند ديگر اصحاب به هنگام ظهور در مكه به انقلابيون مى پيوندند. امام باقر عليه السلام مى فرمايد: (ويجيء والله ثلاثمائه عشر رجالاً فيهم خمسون امرأه يجتمعون بمكة...)(83)؛ (به خدا سوگند! 313 تن مى آيند كه پنجاه تن از اين عده زن هستند كه (بدون هيچ قرار قبلى) در مكه كنار يكديگر جمع خواهند شد...). علاوه بر اين عده، سيزده زن نيز از ياران امام عجل الله تعالى فرجه الشريف خواهند بود. مفضل بن عمر مى گويد: امام صادق عليه السلام فرمود: (همراه قائم، سيزده زن هستند). عرض كردم آنان چه مى كنند وچه نقشى دارند؟ فرمود: (زخمى ها را مداوا مى كنند واز بيماران پرستارى مى نمايند؛ همچنان كه همراه رسول خد صلى الله عليه وآله بودند).(84)
3. نيروها وكنش گران انقلابى
بر اساس روايات چندين جنبش وگروه انقلابى عظيم به يارى نهضت جهانى امام مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف مى شتابند وبا تمام وجود در پيروزى آن مى كوشند. مهم ترين اين نهضت ها، جنبش سيد خراسانى وسيد حسنى از ايران وجنبش يمانى از يمن است. علاوه بر اينها، دسته ها وگروه هاى مختلفى نيز به قيام حق طلبانه مهدوى عجل الله تعالى فرجه الشريف مى پيوندند. اين گروه ها در روايات، چنين معرفى شده اند: عصبة من المسلمين، رايات سود، رايات من المشرق، ناسٌ من المشرق، فتى التميمى (صاحب الرايه المهدى)، فتيان من محالهم (جوانانى در منطقه خودشان)، اعوان آل محمد، عساكر خراسان، اصحاب السبال (ياران صاحبان ريش)، قوم خرجوا بالمشرق، رايات هدى (پرچم هاى هدايت)، انصار المهدى، عصائب، نجباء و... البته برخى از اين عناوين، ممكن است مصداق واحدى داشته ومربوط به يك يا چند گروه خاص باشند كه به بعضى از آنها اشاره مى شود.
3-1. نهضت مردم مشرق زمين
از پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله نقل شده است: (يخرج ناسٌ من المشرق يوطئون للمهدى)(85)؛ (مردمى از مشرق خروج مى كنند وبراى حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف زمينه سازى مى نمايند) ونيز مى فرمايد: (اهل بيت من به سختى دچار بلاها وگرفتارى ها مى شوند وآن گاه خداوند پرچم هاى سياهى را از طرف مشرق مى فرستد. هر كس آنها را يارى كند، خدا را يارى كرده است وهر كس آنها را زبون سازد، خدا را زبون ساخته است. اين پرچم ها به اهتزاز در مى آيد تا با مردى كه هم نام من است، بيعت نموده واو را به رهبرى خود انتخاب كنند وخدايش او را تأييد مى كند).(86) از اميرمؤمنان عليه السلام نقل شده است: (پرچم هاى بى نام ونشان از خاور زمين به اهتزاز در مى آيد كه از پنبه وكتان وابريشم نيست. آنها را بر سر نيزه ها مى زنند ونام رسول اكرم صلى الله عليه وآله بر آنها نقش مى شود وآنها را مردى از آل محمد صلى الله عليه وآله رهبرى مى كند. چون از مشرق حركت مى كنند، عطر آنها در مغرب بهتر از مشك وعنبر به مشام مى رسد).(87)
با بررسى احاديت مربوط به نشانه هاى ظهور روشن مى شود كه به احتمال زياد منظور از مشرق، ايران است كه نهضت هاى مردمى براى يارى حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف از آنجا شروع مى شود كه در سطور بعدى به آن پرداخته مى شود.
3-2. نهضت بزرگ ايرانيان
امام باقر عليه السلام مى فرمايد: (نيروهايى با پرچم هاى سياه ـ كه از خراسان قيام كرده اند ـ در كوفه فرود مى آيند وهنگامى كه مهدى عليه السلام در شهر مكه ظهور مى كند، با او بيعت مى كنند)(88). در روايتى از آن حضرت آمده است: (گويى گروهى را با چشم خود مى بينم كه از خاور زمين خروج كرده اند، حق را مطالبه مى كنند وبه آنان داده نمى شود. آن گاه شمشيرهاى خود را حمايل مى كنند. پس آن را نمى پذيرند وقيام مى كنند وپرچم هاى خود را به دست حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف مى سپارند).(89) روايات، بيانگرآن است كه سيد خراسانى هم زمان با خروج سفيانى در ايران قيام مى كند وزمانى كه سپاه سفيانى مشغول كشتار مردم عراق هستند، با سپاهى بزرگ از ايران براى نجات مردم وبه خصوص شيعيان ومهيّا سازى كوفه براى ورود مهدى موعود عجل الله تعالى فرجه الشريف، رهسپار عراق مى گردد. فرماندهى نيروهاى ايرانى، شعيب بن صالح است كه از مردان شجاع نامى است. سفيانى كه از حركت سپاه خراسانى با خبر مى شود سپاهى را براى مقابله با او مى فرستد که در طرف جنوب ايران در منطقه اى به نام استخر به هم مى رسند ونبرد شديدى در مى گيرد. بر اثر شجاعت وفداكارى سپاه ايران، سپاه سفيانى شكست مى خورد وعقب نشينى مى كند.
امام باقر عليه السلام در حديثى طولانى مى فرمايد: (سفيانى، لشكرى را به سوى كوفه مى فرستد كه هفتاد هزار نفرند؛ آنها در آنجا به قتل وكشتار واسارت مردم مى پردازند. در چنين شرايطى پرچم هايى از سوى خراسان به رهبرى سيد خراسانى (بقيادة الخراسانى)، نمايان مى شوند كه منزلگاه ها را با سرعت چشمگيرى طى كرده وپشت سر مى گذارند ودر ميان آنها، عده اى از اصحاب حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف هستند).(90) و(... وقتى سپاه سفيانى به سمت كوفه حركت مى كند، آنها را براى (درگيرى وپيروزى بر) اهل خراسان (ايرانيان) مى فرستد كه آنها هم به جهت (يارى) حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف خارج شده اند. سفيانى وسيد خراسانى (حامل پرچم هاى سياه) به هم مى رسند. در خط مقدم (سپاهيان) سيد خراسانى، شعيب بن صالح است. ميان او وسفيانى در استخر، جنگ خانمان برانداز شديدى صورت مى گيرد كه پرچم هاى سياه پيروز شده ولشكر سفيانى متوارى وفرارى مى شوند. به دنبال آن مردم آرزوى (آمدن) مهدى را مى كنند واو را مى جويند. او هم در مكه قيام مى كند؛ در حالى که پرچم رسول الله صلى الله عليه وآله را به همراه دارد وآن هم در زمانى است كه مردم از قيام او به خاطر شدت ومدّت بلايا وفتنه ها مأيوس شده اند).(91)
3-3. نهضت رهايى بخش از يمن
يكى از قيام هاى مردمى پيش از انقلاب جهانى مهدوى، خروج سردارى از يمن است كه مردم را به راه حق وعدل دعوت مى كند؛ نام او يمانى است. قيام وى يكى از عوامل زمينه ساز ظهور حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف است. اين نهضت، هدايت بخش ترين حركت پيش از ظهور است وبر افراشته شدن پرچم آن، نويد دهندة مؤمنان منتظر است ودر روايات يارى رساندن به آنان توصيه شده است. در اين رابطه امام صادق عجل الله تعالى فرجه الشريف مى فرمايد: (قيام خراسانى وسفيانى ويمانى، در يك سال ودر يك ماه ويك روز خواهد بود ودر اين ميان هيچ پرچمى به اندازة پرچم يمانى، دعوت به حق وهدايت نمى كند؛ چرا كه شما را به (تبعيت از) امامتان دعوت مى كند. پس از قيام يمانى، خريد وفروش اسلحه، براى مردم وبه خصوص مسلمانان ممنوع مى شود وهرگاه (يمانى)، قيام كرد، به سوى او حركت كن وبشتاب كه آن را پرچم هدايت خواهى يافت. احدى از مسلمانان اجازه ندارد با او مقابله كند وهركس چنين كند، جهنمى است؛ چرا كه يمانى به حق وصراط مستقيم، دعوت مى كند).(92) خاستگاه خروج يمانى، سرزمين يمن است؛ چنان كه امام باقر عليه السلام مى فرمايد: (سفيانى از شام ويمانى از يمن خروج مى كند).(93) يمانى پس از خروج براى نبرد با سفيانى به سوى شام مى رود ودر مدخل شام، با سپاه خراسانى ملاقات مى كند كه او نيز براى نبرد با سفيانى وبراى يارى يمانى بيرون آمده است.(94) روايات مى گويند: يمانى در پى نبرد سفيانى با وى، وارد عراق مى شود. او بامدد از نيروى خراسانى، وارد صحنه كارزار مى شود. در آن زمان اوضاع كلى جهان، در يك جنگ بزرگ فرهنگى ومدنى خلاصه مى شود كه ميدان اين جنگ، شام، فلسطين، عراق، ايران وحجاز است. در اين معركه دو دسته وسپاه، در برابر يكديگر به مبارزه مشغولند: ياوران حضرت مهدى عليه السلام وزمينه سازان قيام ايشان، 2. حركت سفيانى ويارى رسانان غربى او (روميان ويهوديان)... .(95)
اين حادثه درست قبل از زمان ظهور حجت عليه السلام است؛ چنان كه كلينى از امام صادق عليه السلام نقل كرده است: (اقبل اليمانى وتحرك الحسنى وخرج صاحب هذا الامر)؛ (يمانى پيش مى تازد، حسنى به جنبش درآيد وصاحب اين امر خروج مى كند).(96)
4. گروه هاى خاصّ
در روايات به نام بعضى از گروه ها ودسته ها اشاره شده كه هنگام قيام حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف يا پس از آن، از مناطق وشهرهاى مختلف ظاهر شده وبه يارى حضرت مى شتابند. اينان جوانمردان، پاك دلان، نيكو خصالان وشجاعانى هستند كه با حضور خود در جمع انقلابيون، كمك هاى شايانى در جهت پيروزى نهضت ارائه خواهند داد. احتمالاً آنان به فعاليت هاى مختلف نظامى، فرهنگى، سياسى، اجتماعى وعلمى مى پردازند که در اينجا به اسامى آنها اشاره مى شود:
4-1. اخيار
امام باقر عليه السلام مى فرمايد: (سيصد واندى در ميان ركن ومقام با قائم بيعت مى كنند... (اخيار) از عراق در ميان آنها هستند. بر پا مى دارند آنچه را كه خداوند مى خواهد بر پا داشته شود).(97) اخيار به معناى نيكان وصالحان است كه از ياران نزديك امام عليه السلام بوده ودر روى زمين به گردش پرداخته وبه امور مردم رسيدگى خواهند كرد.
4-2. رفقا وابدال
در روايتى آمده است (هنگامى كه قائم آل محمد صلى الله عليه وآله قيام مى كند، خداوند اهل شرق وغرب را براى او جمع مى کند، آنان مانند ابر متراكم پاييزى گرد مى آيند؛ پس رفقا از كوفه وابدال از شام هستند).(98)
(ابدال) جمعى از صالحان هستند كه در هنگام ظهور، خود را از شام به مكه مى رسانند وبا آن حضرت بيعت مى كنند. اينان مردانى صالح،مخلص وكامل مى باشند كه احتمالا امور فرهنگى را در دست بگيرند. (رفقا) نيز از كوفه مى آيند وبين آنها دوستى وصميميت زيادى وجود دارد.
4-3. نجبا
امام باقر عليه السلام مى فرمايد: (سيصد واندى به تعداد اهل بدر در ميان ركن ومقام با قائم بيعت مى كنند: نجبا از مصر هستند...).(99) نجبا از سرزمين مصر مى آيند وافرادى پاك سرشت، خوش نفس وجوانمردند.
4-4. عصائب
بر اساس روايتى: (عصائب از عراق خروج مى كنند كه راهبان شب وشيران روز هستند).(100) عصائب به معناى جوانمردان رشيد ونيرومند است واين ويژگى بارز ياران مهدى عليه السلام مى باشد.(101)
چهارم. شكل گيرى وضعيت انقلابى
وقتى كه بسيج عمومى از نيروهاى انقلابى صورت گرفته وآنان با سازماندهى مناسب وكار تشكيلاتى، در وضعيت انقلابى قرار گرفتند؛ جرقه هاى قيام جهانى زده مى شود. ابتدا بايد دانست كه بسيج به سه شكل صورت مى گيرد: بسيج تدافعى، بسيج تهاجمى وبسيج تداركى واين هر سه در مورد انقلاب جهانى مهدوى رخ مى دهد. قيام وانقلاب ابتدا حالت تهاجمى وجنگى ندارد، بلكه نهضت مقدسى براى رهايى انسان ها وفرو كاهيدن از آلام ورنج بشرى وسوق دادن آنان به كمال نهايى وسعادت سرمدى است. پيام واضح وآشكار اين انقلاب (معنويت، عدالت وعقلانيت) است که همگان به آن دعوت مى شوند. محمد بن مسلم از امام باقر عليه السلام درباره آيه شريف (امّن يجيب المضطرّ اذا دعاه) نقل مى كند كه فرمود: (... اين آيه در مورد قائم است، آن گاه كه خروج مى كند، عمامه به سر مى بندد. پس نزد مقام ابراهيم نماز مى گزارد وبه پيشگاه پروردگارش زارى مى كند؛ آن گاه هيچ چيز وهيچ كس از سلطه وغلبه او خارج نخواهد شد).(102)
از امام زين العابدين عليه السلام نقل شده است: (سپس در حالى كه مردم اطرافش گرد آمده اند، به سمت مكه خروج مى كند... (آنجا) قيام كرده، مى گويد: اى مردم! من فلانى، فرزند فلانى هستم، من پسر رسول خدا هستم. شما را به همان چيزى دعوت مى كنم كه پيامبر خدا، شما را به آن فراخوانده است).(103) از امام صادق عليه السلام نيز نقل است كه فرمود: (... به نزد مقام ابراهيم مى آيد ومردم را به حق فرا مى خواند).(104) گروه هاى حاكم در اقصى نقاط عالم ـ به خصوص حجاز وخاورميانه ـ به اين دعوت پاسخ منفى مى دهند ودرصدد سركوبى اين نهضت بر مى آيند. آنان حاكمان ستمگر ومفسدى هستند كه منافع نامشروع خود را در خطر مى بينند وپيام هاى هدايت گونه واصلاح گرايانه امام مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف در آنان تأثيرى نمى گذارد. صاحبان زرو زور وتزوير وطرفداران باطل (جبهه كفر ونفاق وفساد)، هجومى گسترده عليه انقلاب جهانى آغاز مى كنند وخواهان نابودى آن هستند. در اينجا بسيج حالت تدافعى دارد؛ اما در يك كنش جمعى فعّال وپويا واتحاد وانسجام بى نظير، بسيج شكل تهاجمى به خود مى گيرد وتومار نظام هاى طاغوتى وفسادگر بر چيده مى شود. وقتى امام دعوت عمومى خويش را شروع مى كند، مردم رنجديده واز همه جا مأيوس گرداگردش حلقه مى زنند وبا او بيعت مى كنند. در اندك زمانى، سپاه انبوهى از مردان شجاع وفداكار واصلاح گر جهان برايش مجهزّ مى شود. در روايتى آمده است: ((ياران قائم) شرق وغرب جهان را مى گيرند وتمامى موجودات جهان را مسخّر مى كنند. هر يك از آنان نيروى چهل مرد دارد وقلوبشان از پاره هاى آهن سخت تر است؛ به طورى كه اگر در راه هدف به كوه هاى آهن برخورند، آنها را پاره مى كنند وتا وقتى كه خشنودى خدا فراهم نشود، دست از قيام نمى كشند).(105)
در آن هنگام زمامداران خودسر وستمگران بى وجدان نداى مخالفت خود را اعلام مى دارند واز مناطق مختلف وگروه هاى اهريمنى يارى مى طلبند واز سفيانى گرفته تا يهوديان وغربيان واز قبايل عربى گرفته تا ارتش روم وروسيه، با حق طلبان وعدالت خواهان ستيزه جويى مى كنند. اما آنان با هم متحد شده وبه دشمنان حق وعدالت هجوم مى برند وبا تأييدات الهى ستمكاران را ريشه كن ساخته، از بين مى برند.
انقلاب ومصاف حق طلبان با باطل گرايان
بسيج نيروها (گروه هاى ائتلافى وچالشگر) تحت رهبرى امام مهدى عليه السلام، به شكل گيرى دعاوى وآرمان هايى منجر مى شود كه با جامعه سياسى مستقر سازگارى ندارد. اين دعاوى وخواست ها بيشتر از آنكه مادى باشد، جنبة ارزشى وهنجارى دارد؛ مانند حق گرايى، معنويت گرايى، عدالت خواهى، صلح طلبى و... اين، آغاز ظهور وضعيت انقلابى است. قدرت اين دعاوى (معنويت، عدالت، ظلم ستيزى، حق طلبى و...) که با اهداف بسيج هم خوان بوده، سطح تعهّد عمومى را به شدّت افزايش مى دهد. طبقه متوسط وپايين جامعه، در اين نقطه به بسيج مردم مى پيوندند ويك ائتلاف مردمى فراگير وجهانى چند طبقه اى را به وجود مى آورند. شدّت وگستردگى بسيج مردم در اين زمان، همراه با تركيب نيروهاى مسلّح، باعث ناتوانى دستگاه سركوب دولت هاى جائر شده وبه بر قرارى حاكميت دوگانه منتهى مى گردد. در نهايت مصاف نهايى بين دو گروه عمده در جهان (حق وباطل)، منجر به ايجاد آخرين مرحله بسيج انقلابى وقبضه قدرت دولت (حكومت جهانى) مى شود. امام صادق عليه السلام مى فرمايد: (اهل سيزده شهر وطائفه با امام قائم نبرد مى كنند: اهل مكه، اهل مدينه، اهل شام، بنى اميه، اهل بصره، اهل دشت ميسان، كردها، عرب ها، ضبهّ، غنى، باهله، ازد، بصره واهل رى).(106) امام كاظم عليه السلام درباره تفسير آيه (وله اسلم من فى السموات والارض طوعا وكرها) مى فرمايد: (اين آيه درباره قائم عجل الله تعالى فرجه الشريف فرود آمده است؛ هنگامى كه عليه يهود، نصارا، صابئين، مادى گرايان وبرگشتگان از اسلام وكافران در شرق وغرب كره زمين قيام مى كند واسلام را به آنان پيشنهاد مى نمايد...).(107) (كفّار، بر شهرهاى پنج گانه سيحون، جيحون، دجله، فرات ونيل مسلّط مى شوند...).(108)
البته پاسخ گويى وواكنش گروه هاى انقلابى در قبال تهديد ها وجنگ طلبى مخالفان، بسيار مؤثر است ودر واقع تهديد، به بسيج تدافعى مى انجامد (تهديد خارجى اى كه منجر به گرد آورى منابع براى نزاع مى شود). از امام على عليه السلام نقل شده است: (او با تعداد دوازده هزار تن حداقل وپانزده هزار تن حداكثر خروج مى كند، ترس ووحشت پيشاپيش او (به دل دشمنان) راه مى يابد. هر دشمنى كه با وى بر خورد كند، به فرمان خدا او را از پاى در آورد. شعار آنان (بميران، بميران) است. در راه خدا از سرزنش هيچ ملامت گرى باك وهراس ندارند. در اين وقت هفت لشكر از شام به سوى آنها هجوم مى آورند كه امام عليه السلام جملگى را شكست داده وآنها را به اسارت خويش در مى آورد ومحبت ونعمت و(قاصّه) و(بزاره) آنها به مسلمانان بازگردد وپس از آنان جز خروج دجال، حادثه اى باقى نمى ماند. پرسيديم: قاصّه وبزاره چيست؟ فرمود: امام زمان، حكومت را به دست مى گيرد، به گونه اى كه كسى هر چه خواهد، بگويد واز هر چيزى نهراسد).(109) شعرانى مى گويد: (هنگامى كه حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف به مغرب زمين مى رسد، بخشى از مردم به سوى او رفته، مى گويند: اى ولى الله وحجت خدا! جزيره اندلس را يارى كن كه خود ومردمش هلاك شده اند).(110) امام صادق عليه السلام مى فرمايد: (در آن روز هر كسى از فرزندان على عليه السلام که در مدينه باشد، به مكه مى گريزد تا در آنجا به صاحب اين امر ملحق گردد وصاحب اين امر رهسپار عراق شده ولشكرى را به مدينه گسيل مى دارد تا مردم آن سامان در امنيت به سر برند ومردم دوباره به مدينه بر گردند).(111)
رهبرى بى بديل در انقلاب بى نظير
در شكل گيرى وحدت گروه هاى مبارزه وپذيرش آن از سوى بخش چشمگيرى از جمعيت جهان، عوامل مختلفى نقش دارد كه مهم ترين آن، مديريت واحد ورهبرى بى بديل قيام است. همه نيروهاى انقلابى وجهادگر، تحت فرماندهى ورهبرى امام زمان عجل الله تعالى فرجه الشريف واطاعت وفرمان برى كامل او قرار دارند واز مناطق مختلف جهان به صفوف مبارزان وياران حضرت مى پيوندند. رمز اين كنش جمعى (وحدت وانسجام) وپيروزى انقلاب جهانى، در راهبرى پيامبرگونه حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف وهمراهى صالحان ومستضعفان ونيروهاى انقلابى زبده با اين نهضت نهفته است. اين امر چنان بديهى وروشن است كه حتّى حضرت عيسى عليه السلام نيز تحت رهبرى آن حضرت قرار مى گيرد: (... اميرشان مهدى عليه السلام است، (به عيسى عليه السلام) مى فرمايد: نزديك اى وباما نماز بگزار! اما عيسى مى گويد: هان كه برخى از شما بر برخى ديگر... فرمان روا وامير مى باشيد (پس پشت سر امام نماز مى خواند)).(112) در واقع هيچ كدام از اين جنبش هاى انقلابى، انفرادى عمل نمى كنند؛ بلكه جمع منسجم ومتحدى به وجود مى آورند كه در هر جنگى پيروز مى شوند ودر هر كارى موفقّ مى گردند. امام رضا عليه السلام مى فرمايد: (به خدا قسم! وقتى قائم ما قيام كند، خداوند همه شيعيان ما را از تمام مناطق به دور او جمع خواهد كرد).(113) حضرت باقر عليه السلام مى فرمايد: (گويا قائم را مى بينم كه سربازانش را به سراسر جهان گسيل مى دارد).(114) ونيز (مهدى عليه السلام، ياران خود را براى گرفتن بيعت، به سراسر جهان مى فرستد وستم وستمگران را نابود مى كند وشهرهاى گشوده شده، براى او تثبيت مى گردد وخداوند به دست مباركش، قسطنطنيه را مى گشايد).(115)
عوامل ونشانه هاى ديگر انسجام ووحدت گروهى انقلابيان عبارت است از:
1. همدلى وهمفكرى نيروهاى انقلابى وهم سو وهم سنخ بودن آنان با اهداف وآرمان هاى قيام؛
2. بسيج كامل نيروهاى انقلابى وقرار گرفتن آنها در صف واحد؛
3. سازمان يافتگى وبرنامه ريزى شده بودن قيام ونظم وترتيب كامل در پيش بردن امور؛
4. استفاده بهينه از نيروهاى انسانى وامكانات مادى (تسليحات وتجهيزات كامل نظامى)؛
5. بهره گيرى از فرصت ها (اصل غافلگيرى) وسرعت در فراگيرى وگسترش انقلاب؛
6. شكوه وتوان بى نظير نيروهاى انقلابى وافتادن رعب وترس در دل دشمنان در سايه وحدت وكنش جمعى آنان؛
7. جلوگيرى از حضور گروه هاى نفاق ونفوذ آنان در صف انقلابيون.
پنجم. نتيجه انقلاب
با وحدت وانسجامى كه در صفوف انقلابيون به وجود مى آيد (بسيج منابع وكنش جمعى)، دستاوردهاى بيشترى به دست مى آيد؛ در نتيجه اهداف به سرعت قابل دسترسى مى شود. انقلاب، با هدف ايجاد تغيير در جامعه، به وجود مى آيد وصالحان وشايستگان جانشين مجموعة قبلى مى شوند.
روشن شد كه هر قدر وضعيت انقلابى گسترده تر باشد، نتيجه انقلاب (انتقال قدرت) نيز گسترده تر خواهد بود. از آنجايى كه انقلاب مهدوى، فراگير وجهان شمول است وبسيج منابع نيز به صورت گسترده از نيروهاى انقلابى صورت مى گيرد، انتقال قدرت نيز فراگير بوده وشامل همه نظام هاى سياسى حاكم بر جهان مى شود. امام مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف در مرحله آغازين پيروزى، همه حکّام جور وستم را بر كنار مى كند وصالحان حق طلب وعدالت گستر را به جاى آنها منصوب مى نمايد: (... ليعزلَنَّ عنكم امراء الجور وليطهرنَّ الارض من كلّ غاش)؛(116) (... حكمرانان ستم پيشه را عزل مى كند وزمين را از هر انسان نيرنگ باز وفريبكار پاك مى سازد). امام باقر عليه السلام مى فرمايد: (هنگامى كه امام قائم قيام مى كند، دولت باطل بر چيده مى شود (اذا قام القائم ذهبت دولة الباطل))(117) و(همانا نابودى پادشاهان ستمگر وظالم به دست قائم ما است (ان زوال ملك الجبابرة والظلمة على يد القائم منّا)).(118) به اين ترتيب همه شهرها وكشورهاى جهان را يك به يك از دست حكام فسادگر وظالم خارج مى كند وانقلاب جهانى خود را به همه جاى عالم گسترش مى دهد. اين خيزش وجنبشى است كه حق طلبان ومستضعفان عالم را در خود جاى مى دهد ودر نتيجه اتحاد فراگير وکنش جمعى وهمگانى، به پيروزى مى رسد. آنچه در اين قيام نمود بيشترى دارد، شمول نجات بخشى وحق گسترى آن، به همه طبقات وگروه هاى جامعه وبه تمامى كشورها ومناطق عالم است. اين نشانگر گسترده بودن وضعيت انقلابى ودر نتيجه حتمى بودن انتقال قدرت است.
امام باقر عليه السلام مى فرمايد: (قائم سه پرچم را براى (عمليات در) سه نقطه آماده مى كند: پرچمى را به قسطنطنيه گسيل مى دارد وخداوند آنجا را براى او مى گشايد. پرچم ديگرى را براى چين مى فرستد وآنجا نيز به دست حضرت گشوده مى گردد وپرچم سوم را به كوه هاى ديلم مى فرستد وآنجا نيز به تصرف نيروهايش در مى آيد).(119) ازامام على عليه السلام نقل شده است كه فرمود: (مهدى مى رود تا در بيت المقدس فرود آيد، خزائن را نزد او مى آورند. عرب وغير عرب وجنگ افروزان وروميان (غربيان) وديگران، جملگى به اطاعت وى در مى آيند).(120)
(... سفيانى بيعت خود را از امام عليه السلام باز پس مى گيرد... آن گاه لشگريان خود را براى مبارزه با آن حضرت بسيج مى كند. امام عليه السلام وى را شكست داده وخداوند روميان (غربى ها) را نيز به دست آن بزرگوار شكست خواهد داد).(121) امام باقر عليه السلام مى فرمايد: (... خداوند به دست او سرزمين هاى روم، چين، ترك، ديلم، سند، هند، كابل، شام وخزر را مى گشايد).(122)
از نتايج درخشان انقلاب مهدوى، به وجود آمدن وحدت وانسجام پايداردر جهان است. در روايتى درباره امام عصر عجل الله تعالى فرجه الشريف آمده است: (هو الذى يجمع الكلم ويتّم النعم)(123)؛ (او كسى است كه وحدت كلمه را ايجاد مى كند ونعمت را كامل مى سازد). بر اساس اين روايت كنش جمعى كه در طول انقلاب به وجود آمده وباعث پيروزى آن شده است، بعد از انقلاب نيز وجود داشته وهمه انسان ها از تفرقه، جدايى، اختلاف وچندگانگى به دور خواهند بود. اين همدلى واتحاد كم نظير در همه امور- حتى در اعتقادات وباورها- نيز به وجود خواهد آمد: (فوالله ليرفع عن الملل والاديان الاختلاف...)(124)، (به خدا قسم! در آن روز اختلافات ميان ملّت ها ودين ها رفع مى شود...) و(لذهبت الشحناء من قلوب العباد واصطلحت السباع والبهائم)؛(125) (كينه ها ودشمنى از قلوب بندگان مى رود ودرندگان وچهارپايان در صلح (با هم) زندگى مى كنند). در روايت ديگرى آمده است: (... خداى بزرگ (به دست مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف) حقّ وعدالت را در آبادى ها آشكار مى سازد وحال عموم مردم را بهبود مى بخشد. وحدت كلمه را پديد مى آورد وبين قلب هاى گوناگون، الفت ايجاد مى كند (يجمع الله الكلمه ويؤلّف بين قلوب مختلفة)).(126)
در نتيجه اين اتحاد وانسجام، جنگ وستيزه جويى ها به پايان مى رسد وهمه برادر وار ودوستانه با هم زندگى مى كنند: (روزها به پايان نمى رسد تا اينكه مردى از قريش، در بيت المقدس فرود مى آيد... وجنگ ها نيز به پايان مى رسد).(127) از امام على عليه السلام نيز نقل شده است: (... وجنگ ها به پايان مى رسد و...).(128)
 

 

 

 

 

پى نوشت ها:

ــــــــــــــــــــــ

(1) نظريه مارکس.
(2) نظريه عمل گرايان.
(3) نظريه کورن هاوزر.
(4) نظريه پيتريم سوروکين.
(5) ر.ک: رهيافت هاى نظرى بر انقلاب اسلامى، ص 241و242.
(6) محمد باقر حشمت زاده، چارچوبى براى تحليل شناخت انقلاب اسلامى در ايران، ص33.
(7) تعريف از آنتونى گيدنز.
(8) ر.ک: مصطفى ملكوتيان، نظريه هاى انقلاب، ص 160و161.
(9) ساموئل هانتينگتون، سامان سياسى در جوامع دستخوش دگرگونى، ص 358.
(10) ر.ک: انديشه هاى سياسى در قرن بيستم، ص 171و172.
(11) ر.ک: الف. تيلى، چارلز، از بسيج تا انقلاب، ترجمه على رشدى زاده، ب. نش، کيت، جامعه شناسى سياسى، ترجمه دلفروز، ج. حميرا مشير زاده، در آمدى نظرى بر جنبش هاى اجتماعى.
(12) آل عمران (3): 103.
(13) همان: 105.
(14) انبياء (21): 92.
(15) اصول کافى، ج1، ص 43.
(16) نهج البلاغه، خطبه1، 12.
(17) کنزالعمال، ح 1031.
(18) همان، ح 20241.
(19) الغيبه نعمانى، ص 307.
(20) طوسى، کتاب الغيبه، ص 274؛ بحارالانوار، ج52، ص 467.
(21) بحار الانوار، ج53، ص 274؛ بشارة الاسلام، ص 59.
(22) الغيبه نعمانى، ص 149؛ بحارالانوار، ج52، ص 237.
(23) کمال الدين، ج2، ص673؛ بحارالانوار، ج52، ص327.
(24) چشم اندازى به حکومت جهانى حضرت مهدى، ص 65.
(25) منتخب الاثر، ص578، ج.2
(26) امالى طوسى، ص91.
(27) يوم الخلاص، ج2، ص 1026.
(28) الغيبة نعمانى، ص135.
(29) الزام الناصب، ص 188.
(30) بشارة الاسلام، ص 102.
(31) الملاحم والفتن، ص 53.
(32) يوم الخلاص، ج2، ص1036.
(33) بحار الانوار، ج52، ص213.
(34) الملاحم والفتن، ص 112.
(35) بشارة الاسلام، ص5 و13.
(36) بحارالانوار، ج52، ص213.
(37) يوم الخلاص، ص 224.
(38) الزام الناصب، ص 230.
(39) بحار الانوار، ج51، ص87 ؛ منتخب الاثر، ص 611.
(40) بشارة الاسلام، ص220.
(41) همان، ص 9.
(42) بحارالانوار، ج52، ص308 .
(43) نهج البلاغه، خطبه، 15.
(44) بحارالانوار، ج52، . ص 308.
(45) همان، ص337، ج64.
(46) انبياء (2): 105.
(47) تفسير قمى، ج2، ص77.
(48) بحارالانوار، ج52، ص 386.
(49) همان، ص 35.
(50) همان، ص 308.
(51) امالى طوسى، ص 352، ج 726.
(52) ينابيع، ص642.
(53) قصص، (28): 5.
(54) بحارالانوار، ج51، ص63.
(55) ر.ک: چشم به راه مهدى، ص369 و370.
(56) ر.ک: کمال الدين، ص 356.
(57) بحارالانوار، ج52، ص356.
(58) همان، ج51، ص 493.
(59) همان، ج51، ص308.
(60) الغيبه نعمانى، ص320 ، ح9.
(61) اثبات الهداة، ج3، ص524.
(62) الغيبه نعمانى، ص312، ح2.
(63) الملاحم والفتن، ص148.
(64) ر.ک: بحارالانوار، ج52، ص34.
(65) عقد الدرر، ص65.
(66) احقاق الحق، ج13، ص324.
(67) عقدالدرر، ص167.
(68) کمال الدين، ج2، ص 672؛ اثبات الهداة، ج3، ص494، ح247.
(69) بحارالانوار، ج52، ص310.
(70) الغيبة نعمانى، ص312، باب2، ح8 ؛ بحارالانوار، ج52، ص369.
(71) الفصول المهمه، بخش12؛ بحارالانوار، ج52، ص 334.
(72) ر.ک: بحارالانوار، ج52، ص317.
(73) ر.ک: حضرت مهدى فروغ تابان ولايت، ص 174.
(74) کمال الدين، ج1، ص331.
(75) اثبات الهداة، ج3، ص456، ح549.
(76) همان، ص29، ص234.
(77) معجم احاديت الامام مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف، ج1، ص 408.
(78) اثبات الهداة، ج3، ص584، ج788.
(79) عقد الدرر، ص143.
(80) اثبات الهداة، ج3، ص524، ح415.
(81) همان، ج3، ص578؛ بشارة الاسلام، ص190.
(82) روضة الواعظين، ج2، ص266.
(83) الغيبه نعمانى، ص279؛ بحارالانوار، ج52، ص233.
(84) اثبات الهداة، ج3، ص 575 ؛ دلايل الامامه، ص 359.
(85) کشف الغمة، ج3، ص 267؛ منتخب الاثر، ص 304.
(86) يوم الخلاص، ج2، ص1037.
(87) الزام الناصب، ص 258؛ يوم الخلاص، ج2، ص 1045.
(88) عقدالدرر، ص129؛ الحاوى للفتاوى، ج2، ص69.
(89) الزام الناصب، ص 188؛ يوم الخلاص، ج2، ص 1065.
(90) الغيبه نعمانى، ص 187.
(91) بشارة الاسلام، ص174. ونيز ر.ك: عقدالدرر، ص126؛ فتن ابن حماد، ص84.
(92) الغيبه نعمانى، ص171؛ بحارالانوار، ج52، ص232.
(93) بشارة الاسلام، ص 100.
(94) ر.ک: همان، ص 121.
(95) ر.ک: نشانه هاى ظهور (پيرامون علائم حتميه ظهور حضرت حجت)، ص 129؛ شش ماه پايانى، ص90.
(96) کافى، ج8 وص 189، ح285.
(97) طوسى، کتاب الغببة، ص74؛ بحارالانوار، ج52، ص334، ح64.
(98) منتخب الاثر، ص597، ح1؛ بحارالانوار، ج52، ص 347.
(99) طوسى، کتاب الغيبه، ص476؛ بحارالانوار، ج52، ص 343.
(100) مفيد، اختصاص، ص 208؛ بحارالانوار، ج52، ص 34.
(101) ر.ک: رحيم كارگر، آينده جهان، ص280-278.
(102) اثبات الهداة، ج3، ص 564، ح644.
(103) همان، ص 582، ح771.
(104) همان، ص583، ح779.
(105) کمال الدين، ج2، ص673.
(106) اثبات الهداة، ج3، ص544، ح53؛ بحارالانوار، ج52، ص 363.
(107) تفسير عياشى، ج1، ص183؛ اثبات الهداة، ج3، ص549.
(108) معجم احاديت الامام المهدى، ج1، ص274.
(109) نسخه خطى ابن حماد، ص96 (به نقل از: عصر ظهور، ص336).
(110) احقاق الحق، ج13، ص260.
(111) کافى، ج8، ص 224.
(112) اثبات الهداة، ج3، ص597؛ کشف الغمة، ج2، ص475،
(113) اثبات الهداة، ج3، ص524، ح415.
(114) ارشاد مفيد، ص341؛ بحارالانوار، ج52، ص337.
(115) ابن طاووس، ملاحم، ص64.
(116) بحار الانوار، ج51، ص120.
(117) منتخب الاثر، ص587، ح403.
(118) کمال الدين، ج2، ص354، ح51.
(119) اثبات الهداة، ج3، ص585.
(120) نسخه خطى ابن حماد، ص96 (به نقل از: عصر ظهور، ص336).
(121) همان، ص97.
(122) الغيبه نعمانى، ص108؛ بحارالانوار، ج52، ص348.
(123) يوم الخلاص، ج2، ص663.
(124) بحارالانوار، ج53، ص2.
(125) همان، ج52، ص316.
(126) کمال الدين، ج2، ص646، ح7.
(127) عقد الدرر، ص166.
(128) احقاق الحق، ج13، ص 204.

مقاله هاى مهدوى : ۲۰۱۴/۱۰/۰۲ : ۱۷.۳ K : ۰
: رحیم کارگر
comments:
no-comments