مقاله ى برگزيده:
المسار:
فارسی » مقاله هاى مهدوى
الفهرس
مقاله هاى مهدوى

(۲۲۵) جهانی شدن وحکومت جهانی مهدی (عجل الله فرجه)

جهانی شدن وحکومت جهانی مهدی (عجل الله فرجه)

رحیم کارگر

اشاره:
بحث «جهانی شدن» یکی از مفاهیمی است که در دهه پایانی قرن بیستم، بسیاری از جریانات وپدیده ها را تحت الشعاع قرار داده وبه بحث روز تبدیل شده است. در عین حال شیعه با ارائه نظریه حکومت جهانی حضرت مهدی (عجل الله فرجه)، بحث جهانی بودن این حکومت را به صورت دقیق وپیش تر مطرح کرده است.
در این نوشتار، ضمن ارائه مبانی، تعاریف، ویژگی ها ونشانه های «جهانی شدن»؛ به مبانی، اهداف، ویژگی ها وبرنامه های «حکومت جهانی حضرت مهدی (عجل الله فرجه)» اشاره شده است. همچنین مقایسه ای بین آنها صورت گرفته ووجوه برتر حکومت جهانی مهدوی بیان شده است.
﴿وَنُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی اْلأَرْضِ ونَجْعَلَهُمْ أَئِمَّهً ونَجْعَلَهُمُ الْوارِثِینَ﴾(۱)
امروزه دنیا، شاهد تحوّلات ودگرگونی های گسترده وشگفت آوری، در عرصه اقتصاد، ارتباطات، فرهنگ، سیاست، معاهدات وامور بین الملل، در راستای «جهانی شدن» است. شالوده افکار واندیشه های سیاسی، سمت وسوی تعهّدات وتصمیم گیری های بین المللی، ماهیت برنامه های سیاسی، اقتصادی واجتماعی دولت ها، ادبیات وفرهنگ غالب جوامع، جهت گیری سرمایه گذاری وخدمات اعتباری ومالی، شبکه ارتباطات وانفورماتیک و... به تدریج، بر اساس «جهانی شدن»، «جهانی سازی» و«جهانی کردن» شکل می گیرد وپیوستگی ویکپارچگی میان آنها بیشتر می شود.
قطعی وروشن است که اینک، یکی از نظریات مهم در عرصه بین الملل، ارتباطات، فرهنگ، اقتصاد وسیاست، «جهانی شدن» است. حتی می توان گفت که: «از یک لحاظ، نظریه «جهان گرایی» (جهانی شدن) نظریه ای بلامنازع است. تحوّلات صورت گرفته در ابزار وشیوه های ارتباطات وجابه جایی های منابع ومردم، آشکارا می توانند بر انهدام حد ومرزهای اجتماعی، تأثیر گذاشته؛ همبستگی ویکپارچگی بیشتری را موجب گردند. این فرایندها، از قرن ها پیش وجود داشته است».(۲)
پدیده جهانی شدن، رویدادی ناگهانی وجدید نیست؛ بلکه از گذشته – به شکل های مختلف – وجود داشته واکنون سرعت آن بیشتر شده است. گسترش ارتباطات جهانی، به واسطه پیشرفت های فنّی، افزایش نهادهای سیاسی، اقتصادی وتجاری بین المللی، پیدایش سازمان های صنعتی ومالی چند ملیتی وافزایش قدرت بازارهای ارزی، به عنوان اجزای اصلی فرایند جهانی شدن است. تأسیس سازمان ملل متحد(۱۹۴۵)، انتشار نظریه دهکده جهانی مارشال مک لوهان (۱۹۶۵)، انتشار نظریه موج سوّم آلوین تافلر (۱۹۷۸)، پایان جنگ سرد (۱۹۸۹)، اتّحاد پولی یازده کشور اروپایی (۱۹۹۸)، گسترش روز افزون سازمان ها واتحادیه های اقتصادی (نظیر آسه آن، نفتا واکو)، ادغام بازارهای مالی، ادغام بانک های بزرگ جهان، تأسیس «گات» (GAT) ودرپی آن «سازمان تجارت جهانی» (WTO) در ۱۹۹۵ و... همگی از پیش زمینه های بروز پدیده جهانی شدن است که هرچه زمان پیش تر می رود، شدّت وقدرت آن بیشتر می شود.
شایان گفتن است که در این زمینه، رشد وپیشرفت شگفت انگیز فنّاوری، در زمینه هایی مانند حمل ونقل ورایانه وانقلاب انفورماتیک در دهه ۱۹۸۰، بسیار تأثیرگذار بوده است.(۳) با توجّه به این مطلب، ابعاد گسترده وگوناگون «جهانی شدن»، برای ما آشکار می شود وحتّی پی می بریم که «جهانی شدن» چیزی، یکپارچه، واحد ویکسان نیست؛ بلکه ما با «جهانی شدن»ها وابعاد گوناگون آن روبه رو هستیم وخود جهانی شدن نیز امری متفرّد، یک شکل ویکسان نمی باشد وبا یک نوع «جهانی شدن» روبه رو نیستیم.
جهانی شدن، مبین نوعی جهان بینی واندیشیدن درباره جهان، به عنوان یک منظومه کلان وبه هم پیوسته است. به قول برخی از متفکّران: «جهانی شدن یک گزینه انتخابی نیست که شما اراده کنید آن را بپذیرید یا خیر؛ بلکه کاروانی است که هم زمان، در همه شاهراه های دنیا، به سرعت در حال حرکت است وکشورها نیز توان متوقف کردن آن را ندارند ومانند خاشاکی، در مقابل سیل برده خواهند شد... پیام بازیگران عرصه جهانی شدن نیز آن است که نیروهای اقتصادی ودانش فنی، به سمت همگونی ویکدستی، در اشکال سیاسی، اقتصادی ورفتارهای دولتی پیش خواهند رفت...».(۴) به این ترتیب، جهانی شدن آینده ای را نشان می دهد که در آن تصمیمات سیاسی واجتماعی، در مقیاس جهانی، ناگزیر بر ساخت هایی مبتنی خواهد شد که بتواند با پیچیدگی های وضعیت جهانی، هماهنگ شود: یک دستگاه پیچیده مدیریت ویک بازار بسیار منعطف وپویا که ضمن صرف نظر کردن از مشارکت مستقیم شهروندان، صرفاً با تلقی آنها به عنوان مشتری ومصرف کننده، می تواند با کارآیی هر چه بیشتر عمل کند.
به علّت وقوع این تغییرات وتحوّلات گسترده وژرف در جهان واهمیت وجذّابیت موضوع «جهانی شدن»، نمی توان آن را نادیده گرفت واز بحث وگفت وگو درباره آن چشم پوشید. الان مدعیان ونظریه پردازان «جهانی شدن» رو به فزونی نهاده است. شیعه نیز با ارائه نظریه «حکومت جهانی حضرت مهدی (عجل الله فرجه)» در طول قرن ها وسال های متمادی، داعیه دار اصلی جهان شمولی در عرصه های فرهنگی، سیاسی و... بوده است.
با توجّه به این مطالب، در این نوشتار بر آنیم که بتوانیم از بحث های مطرح در زمینه «جهانی شدن» – ضمن ارائه چشم اندازی از آن – پلی برای فهم ودرک «حکومت جهانی مهدوی» بزنیم ودر اثبات وتقویت «نظریه بی بدیل مهدویت» تلاش کنیم. وضعیت کنونی جهان، با ضعف ها وقوّت ها، نقاط مثبت ومنفی، نظریه ها وآرمان ها، خواسته ها ونیازها وطرح ها وبرنامه ها، بهترین وروشن ترین دلیل وبرهان، بر اثبات ضرورت حکومت جهانی مهدی (عجل الله فرجه) ونیاز به آن است؛ یعنی، نظریات ارائه شده درباره «جهانی شدن» وتصمیم گیری ها، برنامه ریزی ها وراه کارهای عملی در این رابطه، می تواند فهم ودرک ما را از «مهدویت» آسان کند؛ حقیقت آیات وروایات «ظهور منجی» را بهتر تبیین نماید؛ نیاز واحتیاج بشر به حکومت مقتدر وعدالت گستر را تعمیق بخشد؛ زمینه را برای ظهور او فراهم سازد؛ سطح آگاهی وبینش مردم را بالا برد؛ آنان را آماده پذیرش دولت کریمه وحکومت جهانی او گرداند؛ «عصر موعود» را بهتر نشان دهد و«اندیشه مهدویت» را فراگیر وجهانی کند.
حکومت جهانی مهدی (عجل الله فرجه)، خط بطلانی بر انواع گوناگون حکومت ها، نظریات، برنامه ها وطرح های ارائه شده در عرصه جهانی است؛ به طوری که تمامی این نظریات وحکومت ها، امتحان خود را پس خواهند داد ومردم به پوچی، ضعف وبطلان آن پی خواهند برد وبا آغوش باز، پذیرای «دولت مهدوی» خواهند بود؛ چنان که امام صادق (علیه السلام) فرمود: «امر ظهور واقع نمی شود، مگر بعد از آن که هر طبقه ای به حکومت برسند ودیگر طبقه ای در روی زمین باقی نباشد که حکومت نکرده باشد؛ تا دیگر کسی نتواند ادّعا کند که اگر زمام امور به دست ما می رسید، ما عدالت را پیاده می کردیم! آن گاه حضرت قائم (عجل الله فرجه) قیام کرده، حق وعدالت را پیاده می کند».(۵)
مشکلات دائمی جهان (جنگ ها، عداوت ها، کینه ها، نابرابری ها، نابسامانی ها، ظلم ها وستم ها)؛ نیازها واحتیاجات ضروری بشر (در زمینه اقتصاد، سرمایه گذاری، ارتباطات، بهداشت، رفع فقر مادی ومعنوی و...)؛ الزامات وبایسته های جهان (در زمینه همگونگی ونزدیکی فرهنگ ها، علوم، افکار واندیشه ها، تربیت اخلاقی و...)؛ ایده ها وآرمان های همیشگی همگان (صلح، دوستی، عدالت، نیکی، آرامش و...)؛ تجارب گذشته انسان ها (در نقص وضعف دولت ها وحکومت های خود، جنگ ها وستیزه جویی ها) و... باعث خواست وطلب آگاهانه وعاشقانه «ظهور منجی ومصلح الهی» از سوی بیشتر انسان ها خواهد شد؛ چنان که امام صادق (علیه السلام) فرمود: «هر جمعیتی در انتظار دولتی هستند... اما دولت ما در آخر الزمان نمایان می گردد».(۶) نکته بدیهی وروشن این است که تصویر «حکومت جهانی مهدوی»، به روشنی وبا ذکر تمامی خصوصیات وویژگی های مثبت آن، چندین قرن پیش، از سوی پیشوایان معصوم شیعه، بیان شده است.
برنامه ها وفعالیت های دولت ها واندیشمندان در این زمینه، باعث شده که فهم ودرک ما از «دولت کریمه وجهانی تر» حضرت ولی عصر (عجل الله فرجه) آسان شود. اگر چند دهه پیش درباره «جهانی شدن» و«حکومت جهانی» سخن به میان می آمد، درک وفهم وپذیرش آن برای مردم، سنگین وآگاهی ودانش آنان در این باره، اندک ومحدود بود. در این صورت بحث درباره «حکومت جهانی مهدی موعود» خام وغیر واقعی می نمود وزمینه سازی برای پذیرش وباور داشت آن، مشکل به نظر می رسید. اما اینک به راحتی می توان، در این باره وویژگی های «دولت کریمه»، صحبت کرد واز حقانیت ودرستی آن دفاع نمود. همچنین می توان با بیان چارچوب های علمی ونظری آن، تئوری قابل قبولی در عرصه جهانی ارائه داد. اگر نتوانیم به درستی، ابعاد وزوایای مختلف اندیشه «مهدویت» را در عصر حاضر بازگو کنیم ونسبت وارتباط آن را با «جهانی شدن» بسنجیم؛ از قافله اندیشه وگفتمان روز به دور خواهیم بود ونخواهیم توانست درک وفهم بشری را درباره آینده درخشان جهان به خوبی شکل دهیم.
در این تحقیق وپژوهش؛ با توجّه به اهداف، مبانی وویژگی های «جهانی شدن»، «جهانی کردن» و«جهانی سازی»؛ ونیز مبانی، اهداف وویژگی های «دولت کریمه مصلح موعود»، در صددیم رابطه آنها را – هر چند به طور خلاصه – مورد پژوهش قرار دهیم واین مطلب را روشن کنیم که روند وپروسه «جهانی شدن»، می تواند، پیش زمینه ومقدمه ای برای تشکیل دولت فراگیر حضرت مهدی (عجل الله فرجه) باشد.
بخش یکم. جهانی شدن، جهانی کردن وجهانی سازی
همان گونه که پیش تر گفته شد، کلید واژه اساسی بحث ها ونظریات غالب در جهان معاصر، «جهانی شدن» است. «جهانی شدن» به این معنا است که تحوّلی در جهان جریان دارد ونشانگر فرآیندی است که در آن اقتصاد، فرهنگ، سیاست وکارگزاران این امور، جهانی می شوند ودر عرصه جهانی ظهور وبروز می یابند. «جهانی شدن» نشانگر یک تحوّل اجتماعی گسترده وفرآیندی است که بنیاد جامعه را تغییر داده، یک تحوّل تاریخی به وجود می آورد.
۱- پیدایش «جهانی شدن»
اصطلاح «جهانی شدن» در گذشته به عنوان یک اصطلاح جدّی وجا افتاده علمی، کمتر مورد توجّه وکاربرد بود وبه طور عمده از اواسط دهه ۱۹۸۰ به عنوان یک اصطلاح علمی، مورد استفاده قرار گرفت. به نظر رابرتسون مفاهیم جهانی شدن، بیشتر پس از انتشار کتاب مارشال مک لوهان تحت عنوان «اکتشافاتی در ارتباطات» در سال ۱۹۶۰ مورد توجّه واقع شد (نظریه دهکده جهانی). جهانی شدن در حقیقت یکی از مراحل پیدایش وگسترش تجدّد وسرمایه داری جهانی است که سابقه آن، به قرن پانزدهم باز می گردد.
«پل سوئیزی» درباره جهانی شدن وروند تدریجی آن می نویسد: «جهانی شدن، یک وضعیت یا یک پدیده (نو ظهور) نیست؛ بلکه یک روند است که برای مدتی بسیار طولانی، جریان داشته است. در واقع از زمانی که سرمایه داری، به عنوان یک شکل قابل دوام جامعه انسانی، پا به جهان گذاشت؛ یعنی، از چهار یا پنج سده پیش تا کنون، جهانی شدن هم جریان داشته است...».(۷)
«جهان گستری» قدمت طولانی در تاریخ دارد واشخاص، دولت ها ومکاتب بسیاری (چون کورش، اسکندر، رومیان، مارکسیسم، سرمایه داری و...) در صدد جهانی کردن حکومت یا اندیشه خود بودند. ادیان الهی نیز همواره ادعای جهان شمولی داشتند وخود را محدود به یک زمان ومکان خاصّی نمی کردند. این پدیده به طور نامنظم از طریق توسعه امپراتوری های مختلف قدیمی، غارت وتاراج، تجارت دریایی ونیز گسترش آرمان های مذهبی، تحوّل یافته است. توسعه خطّی «جهانی شدن» – که ما امروز شاهد آن هستیم – در قرون پانزده وشانزده؛ یعنی، آغاز «عصر جدید» شروع شد.
«جهانی شدن» – یا یک مفهوم بسیار شبیه به آن – ابتدا در توسعه «علوم اجتماعی» نمایان شد. سن سیمون دریافت که: «صنعتی شدن»، عامل پیشبرد «رفتارهای مشابه» در درون فرهنگ های متنوع اروپایی بوده است. استدلال وی این است که تسریع چنین فرآیندی، مستلزم نوعی انترناسیونالیسم جهانی، مبتنی بر «انسانیت» است. دورکیم ووبر نیز این مباحث را از زمینه های اجتماعی آن پی گرفتند. مارکس، به صورتی بسیار صریح وروشن، به تئوری جهانی کننده «نوگرایی» معتقد بود (بازار جهانی و...). اما به نظر مالکوم واترز ریشه های اصلی نظریه جهانی شدن نه از آثار جامعه شناسان؛ بلکه از نظریات عده ای از نظریه پردازان بازار نیروی کار درکالیفرنیا سرچشمه گرفته است؛ دانشمندانی نظیر کِر، دانلوپ، هاربی سان ومی یرز، نظریه «ادغام بین جوامع» را مطرح می کنند که دارای دو جنبه است: ۱. جوامع صنعتی در مقایسه با جوامع غیر صنعتی، به یک دیگر شبیه تراند؛ ۲. فرایند صنعتی شدن، گرچه در جوامع مختلف، متفاوت است؛ اما این جوامع در گذر زمان، به طور فزاینده ای، به هم شبیه خواهند شد. نیروی محرّکه این جوامع، همان «منطق نظام صنعتی» است. آنان به این نتیجه رسیدند که: «جامعه صنعتی، یک جامعه جهانی است»؛ زیرا علم وتکنولوژی – که بنیان اصلی این جوامع را تشکیل می دهند – خود یک زبان مشترک جهانی دارند.(۸) بر این اساس تکنولوژی های تولید کالا، شباهت هایی میان جوامع ایجاد می کنند ولذا خصلت «اقتصادی» به «جهانی شدن» می دهند؛ چنان که برخی از نویسندگان به این نتیجه رسیدند که: «دنیا به دوره تمدن جهانی وارد می شود».
این تغییر وتحوّلات تا کنون ادامه دارد وجهان را در سیطره خود گرفته است. «جهانی شدن» با این که در ابتدا از اقتصاد شروع شد ومهم ترین مشخّصه آن نیز اقتصادی بود وباراکلو استدلال می کند که این تحوّل را باید اقتصادی دانست؛ نه سیاسی ویا فرهنگی؛ اما بعدها به سمت فرهنگ وسیاست نیز کشیده شد ومنظر وچشم اندازهای مختلفی را در این زمینه ایجاد کرد. از نظر رابرتسون – پرنفوذترین نظریه پرداز در زمینه جهانی شدن فرهنگی – در روند تحوّل وتکامل پیدایش نظام جهانگیر، چند مرحله (جنینی، آغاز، خیز، تعارض وعدم قطعیت) وجود دارد. وی درباره مرحله «خیز» می نویسد: «در این مرحله (از ۱۸۷۰ تا ۱۹۲۵) مفهوم جامعه ملّی، به درستی جا می افتد ومفاهیم جهانی وجهانگیر، مطرح می شود... تحوّلات این دوره عبارت است از: پذیرش جوامع غیر اروپایی در جامعه بین الملل؛ پردازش وتنظیم اندیشه های بشریت (رسمیت یافتن مفهوم بشریت)؛ افزایش شکل های جهانی ارتباطات، ظهور جنبش های دینی گسترده؛ رقابت های جهانی (نوبل، المپیک و...)؛ پذیرش جهانی تقویم واحد؛ ازدیاد شکل های ارتباطات جهانی؛ پیدایش نخستین رمان های جهانی، ایجاد جامعه ملل؛ جهانی شدن محدودیت های مهاجرت و...».(۹)
۲- تعاریف «جهانی شدن»
۱. جیمز. ان، روزه نا در تعریف «جهانی شدن» می نویسد: «روندی نو که فعالیت ها وامور مهم را از خاستگاه های ملّی قدرت، به عنوان پایه های دیرینه حیات اقتصادی، سیاسی واجتماعی، فراتر می برد».(۱۰)
چنانچه فرض شود ویژگی عمده این بعد از تغییرات، دگرگونی در عادت ها وهنجارها است؛ عبارت «جهانی شدن» را می توان به «آن چیزی» اطلاق کرد که دل مشغولی نوع بشر در مورد محدودیت های سرزمینی وترتیبات سنتی نظام دولت کشورها را دگرگون می سازد.
۲. گیدنز در رساله «پیامدهای مدرنیته» مفهوم «جهانی شدن» را وارد نظریه اجتماعی اش می کند وآن را «تقویت مناسبات اجتماعی جهانی که محل های دور از هم را چنان به هم ربط می دهد که هر واقعه محلّی، تحت تأثیر رویدادی که با آن فرسنگ ها فاصله دارد، شکل می گیرد وبر عکس» تعریف می کند.(۱۱)
از نظر وی «این پدیده، مجموعه ای از انتقال در حوزه زندگی، عواطف وروابط انسان ها با یکدیگر است.... موضوع جهانی شدن، روابط عاطفی افراد وزندگی شخصی آنها وروابط محلّی ومنطقه ای است که به سراسر جهان کشیده است؛ نه صرفاً یک مسأله اقتصادی».(۱۲)
۳. به گفته اپادورایی: «جهان گرایی در بهترین وجه، به عنوان مجموعه ای از جریان های اطلاعات، تصاویر، مسائل مالی، مردم وفن آوری هایی شناخته می شود که ممکن است به طور فرضی، اقدامات ساختارهای قدرت از قبیل دولت – ملّت ها را متوقف کند یا تسهیل بخشد».(۱۳)
۴. به گفته هال ورابینز، جهانی شدن، صرفاً به منزله تحمیل یک نظم جهانی واحد، یا کارکرد فرهنگی (مثل غرب گرایی) نیست؛ بلکه فرایندی است که موقعیت های فرهنگی واجتماعی تازه به وجود می آورد. به گفته «فیدر ستون»، این جا محیط وحدت آفرینی است که در آن تنوع هم می تواند وجود داشته باشد».(۱۴)
۵. در یک تعریف دیگر آمده است: «جهانی شدن، تشدید روابط اجتماعی در سرتاسر جهان که مکان های دور از هم را چنان به هم مرتبط می سازد که اتفاقات هر محل، زاده حوادثی است که کیلومترها، دورتر به وقوع می پیوندد وبرعکس».(۱۵)
این تعاریف عمدتاً ناظر بر روند وپروسه «جهانی شدن» است وتقریباً نگاهی مثبت به آن تلقّی می شود. البته همه نظریه پردازان ونویسندگان، یکسان نمی اندیشند وهر کدام از زاویه خاصی به موضوع «جهانی شدن» می نگرند. هم اکنون در مورد این مفهوم، اتفاق نظر چندانی وجود ندارد وتعابیر وبرداشت های متفاوتی از آن ارائه می شود؛ لذا برخی از صاحب نظران مدعی اند که اصطلاح جهانی شدن، «اصطلاحی مبهم ونا شفاف» است. علّت این امر، می تواند به جهت عدم تفکیک صحیح میان پروسه «جهانی شدن» با پروژه «جهانی کردن» باشد.
در این راستا، عبارات ومفاهیم «جهانی گرایی، جهانی بودن، جهان گستری، جهانی سازی، دهکده جهانی، نظم نوین جهانی، جهان واحد، جهان رها شده، جهان شمولی، اتحاد بزرگ، سامان جهانی، جهان وطنی، همگرایی فرهنگی جهانی، نجات کره زمین، جهانی کردن، صحنه جهانی و...» مطرح شده است. نویسندگان واندیشمندانی چون آلوین تافلر (موج سوّم)؛ فرانسیس فوکویاما (پایان تاریخ)، ساموئل هانتیگتون (برخورد تمدّن ها)؛ آلدوس هاکسلی (دنیای شگفت انگیز نو)؛ جرج اورول (حکومت واحد جهانی)؛ امانوئل والرستین (تأثیر فرهنگ در نظام جهانی) و... از نظریه پردازان مهم در عرصه «جهانی شدن» و«جهانی سازی» هستند که ذکر نظرات آنان در این نوشتار نمی گنجد.
در هر حال می توان تعریف زیر را – بدون توجّه به پروسه های جهانی کردن وجهانی سازی – از «جهانی شدن» ارائه داد: «جهانی شدن، فرآیندی است که تمامی عرصه های فرهنگ، سیاست، اقتصاد واجتماع را در هم می نوردد وجوامع انسانی را از جنبه های مختلف به یکدیگر نزدیک ومرتبط ومؤثر بر هم می سازد ومرزها وموانع اعتباری گذشته را از میان بر می دارد».
۳- ماهیّت ومبانی «جهانی شدن»
برای تبیین مفهوم وماهیّت جهانی شدن، ناچاریم به طور دقیق آن را بررسی کنیم وتقسیم بندی نوینی از آن ارائه دهیم. به نظر می رسد در این رابطه با سه وجه مهم، اساسی وگاهی متمایز از هم، روبه رو هستیم که به اشتباه یا تسامح، به هر سه عنوان «جهانی شدن» اطلاق می گردد:
۱. روند وپروسه جهانی شدن (فرایندی طبیعی وتدریجی)؛ (Globalization)
۲. پروژه وبرنامه جهانی کردن (غربی سازی)؛ (Westernization)
۳. پروژه جهانی سازی (آمریکایی سازی)؛ (Americanization=globalism)
«جهانی شدن»، یک روند وحرکت تدریجی، طبیعی وتکاملی را طی کرده ودر عصر جدید، به مراحل بالایی از بالندگی وشکوفایی علمی، اقتصادی وتکنولوژیکی دست یافته است. به عبارت دیگر روند «جهانی شدن»، دستاورد مهم تمدّن، علم وفنّ آوری بشر است وتا حدودی ذاتی ولازمه زندگی بشر وامری فطری است که باعث نزدیکی انسان ها به یکدیگر واستفاده بیشتر از مواهب جهان است (هر چند ممکن است کارگزاران وعوامل مختلفی داشته باشد). جهانی شدن به معنای «عالمی شدن» است؛ یعنی، کسانی که در کره زمین زندگی می کنند، به همه ابزار ووسایل رفاه، پیشرفت، آسایش، امنیت و... دسترسی داشته باشند. اما همین روند طبیعی، در حرکت رو به رشد وتکاملی خود، شاهد دست اندازی ودخل وتصرّف قدرت های اقتصادی وسیاسی بزرگ، بوده ودر بعضی موارد، در خدمت منافع وآمال آنها قرار گرفته است (جهانی کردن). به عبارت روشن تر، قدرت های پیشرفته غربی وصاحبان شرکت های بزرگ اقتصادی وتجاری و... این روند را در خدمت منافع خود گرفته اند وبه نوعی خود را بر این فرایند طبیعی، تحمیل کرده وحتّی در مسیر حرکت آن، انحراف ایجاد کرده اند.


جهانی کردن (غربی سازی)
روند جهانی شدن
جهانی سازی (آمریکایی سازی)
www.m-mahdi.net

پروژه «جهانی سازی» نیز دقیقاً همان آمریکایی سازی وتحت سلطه قرار دادن کلّ جهان، از سوی ایالات متحده امریکا است وامری کاملاً متمایز با روند «جهانی شدن» است. البته به علّت در هم تنیدگی این سه چشم انداز، مجبوریم در این نوشتار، هر سه را در کنار هم مورد توجّه قرار دهیم.
«جهانی شدن» بر ایجاد جهانی با ارزش های مشترک واحترام به مبانی فرهنگی دیگران و«جهانی سازی» و«جهانی کردن» بر ساخت جهانی با ارزش ها وهنجارهای مشترک وخالی از هر گونه تفاوت وتمایز در همه عرصه ها تأکید می کنند. «جهانی کردن» در صدد تسلّط اقتصادی وفرهنگی بر کل جهان وبهره برداری از آن به نفع نظام سرمایه داری غربی است. «جهانی شدن»، فرایندی است گریزناپذیر که شکل تکامل یافته پیشرفت های بشری در حوزه های سیاسی، اقتصادی وفرهنگی است. اما «جهانی سازی»، فرایندی است که مشخّصاً در راستای تأمین منافع ونیز مسلّط کردن ارزش های مورد نظر قدرت برتر در عرصه جهانی، بر سایر دولت ها وملّت ها است. گروهی از اندیشمندان بر این مسأله تأکید دارند که فرایند «جهانی شدن» یک واقعیت است وپروژه «جهانی کردن» و«جهانی سازی»، حاکی از ایدئولوژی وراهبرد برخورد با فرایند «جهانی شدن» است.(۱۶)
بر این اساس ماهیت ومبانی سه منظر وچشم انداز یاد شده، عبارت است از:
۱. فرایند «جهانی شدن»؛ درباره چیستی وماهیّت جهانی شدن توضیحاتی چند داده شد؛ اما درباره مبانی آن گفتنی است که همواره ودر طول تاریخ، ایده ها وآرمان های بشری، در صدد رسیدن به «جامعه جهانی» واتحاد – نه یکپارچگی – بوده وبیشتر ناشی از احتیاجات ونیازهای فرهنگی، اقتصادی واجتماعی بشر بوده است؛ یعنی، احساس می کرده که با نزدیکی وارتباط جوامع جهانی با یکدیگر، بهتر می تواند خواسته ها ونیازهای معنوی ومادی خود را تأمین کند. مبنای دیگر آن را نیز می توان در «فطرت» و«گوهر» انسان ها دانست. آنان فطرتاً تمایل به نزدیکی، اتحاد، شناخت یکدیگر، بر قراری ارتباطات فکری وفرهنگی ودوستی با هم دارند. قرآن می فرماید: «یا ایّها النّاس اِنّا خلقناکم من ذکر وانثی وجعلناکم شعوباً وقبائل لتعارفوا».(۱۷) اما متأسفانه این تمام قضایای جهانی شدن نیست؛ زیرا این روند، پیوندهایی با سرمایه داری جهانی برقرار کرده واز این جنبه دچار کاستی ها وکژ تابی هایی شده است.
۲. پروژه «جهانی کردن»؛ گفتنی است که این پروژه عمدتاً اقتصادی وفرهنگی است؛ هر چند در گذشته بیشتر جنبه اقتصادی ونظامی داشت ومبنای اصلی آن در سرمایه داری؛ یعنی، سود ومنفعت بیشتر نهفته است. در مقدّمه کتاب «دام جهانی شدن» آمده است: «جهانی شدن، بدون تردید بارزترین وجه تمایز اقتصاد دیروز وامروز است. گسترش روز افزون سازمان های اقتصادی بین المللی واتحادیه های اقتصادی منطقه ای (نظیر آسه آن، نفتا واکو)، ادغام بازارهای مالی، اتحاد پولی کشورهای اروپایی، ادغام بانک های بزرگ جهان وتأسیس سازمان تجارت جهانی ودر پی آن آزاد سازی تبادل کالا ونقل وانتقال سرمایه بین کشورها وادغام شرکت های تولیدی بزرگ، همه از مظاهر «جهانی کردن» اقتصاد است.
البته جهانی شدن، پدیده ای صرفاً اقتصادی نیست؛ اما اقتصاد با اهمیّت ترین بعد آن است؛ زیرا در نظام سرمایه داری – که سودای رهبری جهان کنونی را در سر دارد – سیاست وفرهنگ، تا حد بسیاری، تحت تأثیر سیاست گذاری های اقتصادی قرار دارد.(۱۸) پس جهانی کردن اقتصاد، به دنبال تحوّل عمیق سرمایه داری وحاکمیت نظام سلطه ومبادله نامتوازن صورت می پذیرد. این پروژه، اوج پیروزی سرمایه داری جهانی وحاکم شدن رقابت بی قید وشرط در سراسر گیتی است.
۳. جهانی سازی؛ جهانی سازی، جنبه نظامی، سیاسی وحتّی اقتصادی پروژه ای است که ناشی از سیاست ها واستراتژی های کلان ایالات متحده امریکا است. به عبارت دیگر «جهانی سازی» همان «امریکایی سازی» است ودر واقع تحمیل الگوهای سیاسی، اقتصادی وفرهنگی امریکا، بر سایر کشورها است؛ همان چیزی که از آن به «نظم نوین جهانی»، «نظام تک قطبی» و«امپراتوری جهانی امریکا» تعبیر می شود وعمدتاً بعد از فروپاشی شوروی، مطرح شده است.
ژانگ مین گیان می گوید: «دولت آمریکا به مثابه تنها ابرقدرت وکشوری که تأثیری چشمگیر در تحوّلات بین المللی دارد، به جای تلاش برای «جهانی شدن» متّکی بر برابری واحترام متقابل؛ بر آن است که «جهانی شدن» را به «امریکایی شدن» تبدیل کند. هدف امریکا از این تلاش، مشابه هدف سنتی آمریکا در لیبرالیزه کردن اقتصاد ودموکراتیزه کردن سیاست جهانی است که همان تعمیم دادن نظام سیاسی وارزش های امریکایی، در سراسر جهان است. در پدیده «جهانی شدن» هیچ نکته تازه ای جز تأکید آمریکا بر تحقّق اهداف خود، در شرایط بسیار مساعدی که جهانی شدن پدید آورده است، چشم نمی خورد».(۱۹)
با توجّه به دو منظر یاد شده وارتباط مستقیم آنها با «سرمایه داری»، اساس پروژه های «جهانی کردن» و«جهانی سازی» را باید در سود بیشتر، رفاه، مادی گرایی، خروج از بحران و... جست وجو کرد. به عبارت دیگر مبنای اصلی این دو برنامه، «سرمایه داری» است که اساس آن هم در «سود بیشتر ومنفعت فزون تر» نهفته است. به نظر دنیس رانگ: «سرمایه داری مجموعه ای است پیچیده از ویژگی هایی که به یکدیگر وابسته اند. مهم ترین این ویژگی ها، تعیین قیمت از سوی بازارهای آزاد وتولید کالا با هدف «کسب سود» است وابزار حفظ آن نیز در روابط میان سرمایه خصوصی وطبقه ای از کارگران مزد بگیر است که آزاد اما فاقد مالکیت هستند».(۲۰)
مبنای دیگر این دو پروژه، ریشه در افکار وآرای سیاسی غرب در رابطه با انسان وجهان دارد. بر این اساس، لیبرالیسم، اومانیسم، سکولاریسم، ماتریالیسم و... می توانند مبانی سیاسی وفرهنگی این دو را تشکیل دهند. از آنجا که غربی ها نسبت به انسان، دیدی مادی، دنیوی وخود محورانه دارند؛ سعی می کنند که برنامه ها وراهبردهای خود را نیز به این سمت بکشانند وهمه چیز را در اختیار وخدمت خود در آورند؛ هر چند در اتخاذ خط ومشی ها، راهبردها وتاکتیک ها، مواضع ورفتارهای جداگانه ومتفاوتی دارند.
۴- رهیافت ها، داعیه داران واهداف
با توجّه به بحث های نظری واقدامات عملی در – در هر سه چشم انداز یاد شده، – می توان جریان ها وداعیه داران «جهان گرایی» واهداف آنها را در سه محور ورهیافت اساسی زیر دسته بندی کرد:
۱. رهیافت اقتصادی؛ ۲. رهیافت فرهنگی؛ ۳. رهیافت سیاسی.
۱. رهیافت اقتصادی
مهم ترین وتاریخی ترین بعد جهانی شدن، «اقتصاد» است. در این جا جهانی شدن تولید، توزیع، نیروی کار، تکنولوژی وصنعت، سرمایه وپول، سود وبهره زیاد و... در چهارچوب تقسیم کار بین المللی مد نظر است.
در این رهیافت، مکاتب، سازمان ها وقدرت های زیر نقش اساسی دارند:
– نظام سرمایه داری، با به کارگرفتن عوامل تولید وتوزیع کالاها، خدمات، امکانات، تکنیک های ارتباطی واطلاعاتی برای هر چه گسترده تر کردن حوزه های فعالیت اقتصادی وفراگیر ساختن آن در سراسر کره زمین. بر این اساس کشورهای صنعتی بزرگ (به خصوص هفت کشور صنعتی دنیا)، فعالیت های گسترده ای را در رابطه با جهانی شدن صنعت وسرمایه برای رسیدن به سود بیشتر ورهایی از بحران نظام سرمایه داری داشته اند. (پروژه جهانی کردن)
– شرکت های چند ملیّتی ومؤسسات بزرگ مالی واعتباری، از کارگزاران مهم پروژه «جهانی کردن» اقتصاد هستند که در زمینه های خدمات مالی، اعتباری، توزیع، صادرات وبا هدف کسب درآمدهای فراوان وتحت سیطره قرار دادن منابع اقتصادی جهان، فعالیت های گسترده ای در کل جهان دارند.
– برخی از سازمان های بین المللی (صندوق بین الملل پول، سازمان تجارت جهانی وبانک جهانی)، از پیش قراولان اقتصادی «جهانی شدن» می باشند وهدف خود را رفع فقر ونابرابری از جهان وتقسیم سود وسرمایه مناسب(!) در همه جای دنیا می دانند (البته با اعتقاد به باز بودن عرصه فعالیت آزاد اقتصادی).
۲. رهیافت فرهنگی
بعد مهم دیگر جهانی شدن، «فرهنگ» است. در این بعد، جهانی شدن ارزش های فرهنگی، اجتماعی وسیاسی هنجارهای معنوی ودینی، هنجارهای غربی، ترویج واشاعه فرهنگ های برتر و... مطرح است.
– ادیان ومذاهب بزرگ جهانی، عموماً منادی «جهانی شمولی» در عرضه فرهنگ، اخلاق وآیین واحد هستند ودر صدد بسط وگسترش فرهنگ توحید، معنویت ودیانت در سراسر جهان می باشند وهمگان را به یکتاپرستی دعوت می کنند.
– رسانه ها ووسایل ارتباط جمعی وفن آوری های نوین ارتباطی واطلاعاتی (اینترنت، تلویزیون وماهواره و...)، قدرت های برتر در عرصه «جهانی شدن» اطلاعات وفرهنگ می باشند وهدف آنان اشاعه وگسترش فرهنگ، علم، هنر و... وتبلیغ کالاها وتولیدات صنعتی است. این رسانه ها، هم می توانند در روند «جهانی شدن» به ایفای نقش بپردازند وهم خود پروژه «جهانی کردن» و«غربی سازی» را پی گیری کنند.
– برخی از نهادها وسازمان های زیر نظر سازمان ملل، فعالیت های جهانی شمولی دارند؛ یونسکو خواستار برقراری نظم نوین جهانی در ارتباطات بود.
– هیأت های حاکم کشورهای غربی، بحث جهانی شدن را به منظور اشاعه فرهنگ غرب، در سراسر جهان، مطرح می کنند (غربی سازی جهان).
۳. رهیافت سیاسی
«سیاست»، بعد دیگر وفرعی جهانی شدن است که با استفاده از پیامدها والزامات جهانی شدن اقتصاد وفرهنگ، نقشی اساسی در تحوّلات عصر ایفا می کند. تضعیف دولت – ملّت ها، تضعیف حاکمیت های ملی، گسترش دموکراسی، آزادی وحقوق بشر(!) شکل ونوع حکومت ها، نقش مؤثر مردم و... از مؤلفه های این بعد به شمار می رود.
– اسلام، تنها دینی است که ادعای «جهانی شدن» در عرصه سیاست واجتماع را دارد وشیعیان با ارائه «نظریه مهدویت»، سهم مهمی در این زمینه دارند. هدف اسلام، تشکیل حکومت جهانی وگسترش دین در سراسر کره خاکی است (حکومت جهانی اسلام).
– قدرت های بزرگ – به خصوص امریکا – در صدد تشکیل حکومت جهانی وسلطه بر کل عالم هستند وبه سمت هژمونی غرب وتشکیل امپراتوری جهانی پیش می روند. امریکا ومتحدان نزدیک اروپایی آن، خود را حافظ آزادی، آزادی اطلاعات، جهان آزاد ودموکراسی جهانی ونظایر آن می دانند. اما هدف اصلی آنها تسلّط بر جهان وتشکیل حکومت واحد جهانی تحت نظم نوین جهانی است (آمریکایی سازی).
– سازمان ها ونهادهای بین المللی (سازمان ملل، شورای امنیت و...) از فعّالان وبرنامه ریزان «جهانی شدن» در بعد سیاسی واجتماعی هستند واکثر دولت های جهانی نیز با پیوستن به این سازمان، حضور فعّالی در عرصه های حقوق بشر، صلح وامنیت جهانی، حفظ محیط زیست و... دارند.
– دانشمندان ونظریه پردازان علوم سیاسی وامور بین الملل وبرخی از مکاتب سیاسی، از پیشگامان ارائه بحث های «جهانی شدن» هستند که هدف برخی تحقّق بخشیدن به آرزوی بشر در «آزاد سازی جهان» (جهانی شدن) وهدف گروهی دیگر همراهی با سلطه گران وتوجیه رفتارهای آنها (آمریکایی سازی) است.
– مارکسیسم وحتّی فاشیسم (در شوروی وآلمان)، تا چند دهه اخیر، رؤیای تشکیل نظام فراگیر جهانی را در سر می پروراندند.
با توجّه به این تقسیم بندی، روشن می شود که طیف های مختلفی در عرصه «جهانی شدن» فعّال هستند وهر یک به نوعی در صدد ارائه راه کارها، برنامه ها وخطی ومشی دولت ها ومردم، نسبت به «جهانی شدن» می باشند. برخی از اینها در صدد ایجاد همگونگی ویکپارچگی جهان اند؛ برخی به سمت استیلا وسلطه بر کل جهان پیش می روند؛ بعضی در صدد ارائه راه کاری برای توسعه، پیشرفت وسعادت بشر می باشند وعده ای نیز بر نزدیکی واتحاد کشورها ویکسان سازی نظر دارند.
۵- ویژگی های جهانی شدن
یک. دور نمایی از «جهانی شدن»
جهانی شدن با اهداف بیشماری چون رفاه بیشتر، تقسیم کار بهتر، رفع فقر ونابرابری و... پا به عرصه بین المللی نهاده است. اهم ویژگی ها وخصایص مطرح در منابع ومآخذ موجود، برای «جامعه جهانی» – در قالب سه چشم انداز یاد شده – عبارت است از:
۱. دورنمای فرهنگی واجتماعی:
– یوتوپیای جامعه جهانی از قواعد مشترکی تبعیت می کند؛
– در آن جوامع، فرهنگ ها، حکومت ها واقتصادها تاحدودی به هم نزدیک تر می شوند؛
– رویدادهای محلّی، تحت تأثیر حوادث جهانی شکل می گیرد؛
– رویدادهای اجتماعی وروابط اجتماعی دور از هم، با بافت های محلّی پیوند می خورد؛
– جهان به شبکه ای از روابط اجتماعی تبدیل شده است؛
– انسان ها دارای خصوصیات وبینش های مشترک می شوند(!)؛
– مردم، فرهنگ ها، جوامع وتمدن ها، در تماس منظم وغیر قابل اجتناب قرار می گیرند؛
– جهان امروز، به سوی تشکیل یک دهکده واحد جهانی پیش می رود؛
– برنامه های درسی مدارس، بین المللی می شود (آموزش وپرورش جهانی)؛
– روندهای جهانی، مستقیم یا غیر مستقیم، وضعیت آینده بهداشت را مشخص می کنند؛
– تجدید حیات فعلی مذهبی، از فرآیندهای جهانی، تفکیک ناپذیر است؛
– فرهنگ واحدی، تمام افراد روی زمین را در بر خواهد گرفت وجانشین تنوع نظام های فرهنگی خواهد شد؛
– سبک زندگی در سراسر جهان استاندارد می شود؛
– لباس پوشیدن، عادت های غذایی، شکل معماری وموسیقی، سبک زندگی شهری (مبتنی بر تولید صنعتی) و... تحت سلطه فرهنگ مصرفی سرمایه داری «غربی» قرار خواهد گرفت؛
– جهانی بودن، به معنای بدون حد ومرز بودن فرهنگ است؛
– انقلاب اطلاعاتی، پیش قراول عصر تازه ای است؛
– تمدن جدید جهان را فرا پوشانیده وهمه بشریت را در خود سهیم ساخته است؛
– جهان گستری، زبان انگلیسی را به عنوان رسانه خود به کار می برد.
۲. دورنمای سیاسی
– جامعه ای که در آن، آخرین مرز حذف خواهد شد (مرزهای طبیعی وجغرافیایی)؛
– دموکراسی غربی – به عنوان شکل نهایی حکومت – جهانی ونهادینه خواهد شد(!)؛
– نقش دولت ها به عنوان تجسّم حاکمیت ملّی کم رنگ می شود؛
– جهانی شدن، مسائلی چون بحران، جنگ، بی عدالتی، نابرابری وتخریب محیط زیست را به موضوعی جهت دموکراسی جهانی تبدیل می کند؛
– مرزهای طبیعی وجغرافیایی از بین خواهد رفت؛
– جهانی شدن پایان نوسازی سیاسی به سبک دولت – ملت است؛
– حد ومرزهای مجازی – به ویژه حد ومرزهای مربوط به دولت وملّت – درهم می شکند.
۳. دورنمای اقتصادی
– شرکت های عظیم وغول پیکر، نبض اقتصاد جهان (سرمایه داری) را در دست دارند؛
– پول واحد جهانی شکل می گیرد؛
– فقر، نابرابری، بی کاری و... از بین خواهد رفت؛
– جهانی شدن، تصویری از یک بازار عنان گسیخته ونوسازی (مدرانیزالسیون) بی امان را القا می کند؛
– جهانی شدن، به عنوان نیروی همانند ساز بازار جهانی عمل می کند؛
– اقتصاد سرمایه سالاری ولیبرالی جهانی شده واصول اقتصاد ملّی کم رنگ خواهد شد...
وده ها ویژگی وخصیصه دیگر که برای «جهان همگون ویک رنگ» در چشم اندازهای سه گانه آن ترسیم شده است. همه اینها تحت عناوین فریبنده وتظاهرآمیز زندگی بهتر، دنیای کوچک تر، همگرایی ویکپارچگی، نجات زمین و... مطرح شده است.
دو. ویژگی های اصلی
ما در حال ورود به برهه ای از زمان هستیم که تا کنون بدین شکل در طول تاریخ سابقه نداشته وتجربه ای کاملاً نوین وجذّاب فرا روی بشر قرار داده است. نزدیکی انسان ها، فرهنگ ها، تمدّن ها واقتصاد جهانی به یکدیگر، در ظاهر به سود همگان ومفید برای همه است وامری الزامی واجتناب ناپذیر می باشد. این جریانی بسیار عظیم با هجمه ای بسیار وسیع است. جهانی شدن، دوره تازه ای در تمدن رایج کنونی وحاکم بر جهان است که بر اثر انقلاب ها وتحولات در عرصه اطلاعات وارتباطات پیش آمده است. نویسندگان واندیشمندان، پاره ای از ویژگی ها ونشانه های «جهانی شدن» را برشمرده اند که می توان به چند ویژگی مهم «جهانی شدن» اشاره کرد:
۱. فرهنگ جهانی واحد
عده ای بر این عقیده اند که: هنجارها، ایستارها وارزش های تقریباً یکسانی، بر جوامع حاکم خواهد شد (البته با حفظ برخی از سنن وارزش های محلّی ومنطقه ای)، ومردم جهان، تابع یک فرهنگ واحد، برتر وغالب خواهند شد وهویت وماهیت خود را بر آن اساس تبیین خواهند کرد. در سطح فرهنگی باید از ظهور «جامعه مدنی جهانی» سخن گفت. رابرتسون می نویسد: «فرهنگ در نظریه نظام جهانی به ملاحظه مهمی تبدیل شده است. در واقع ما به نقطه ای نزدیک می شویم که توجّه به فرهنگ، وجهی از نظریه پردازی در قالب نظریه نظام جهان تبدیل می شود... عرصه جهانی در کل، نظام اجتماعی – فرهنگی است که از درهم فشرده شدن فرهنگ های تمدنی، جوامع ملی، جنبش ها وسازمان های درون ملی ومیان ملی، خرده – جوامع وگروه ها ی قومی، شبه گروه های درون جامعه ای... ناشی شده است. به موازات پیشرفت عمومی جهانی شدن، فشارهای متزایدی بر این واحدها وارد می شود تا «هویت» خود را در رابطه با شرایط جهانی – بشری تعریف کنند».(۲۱)
البته تاکنون چیزی روی نداده واحتمال وقوع آن – با وجود آداب، رسوم، سنن، فرهنگ وهنجارهای گوناگون – در آینده نیز ضعیف است؛ اما به هرحال ایده ها وافکار عده ای از سیاستمداران وکارگزاران جهانی شدن، بدین سمت پیش می رود وفعالیت رسانه های ارتباط جمعی ومطبوعات، در این زمینه تمرکز یافته است.
۲. ایدئولوژی واحد جهانی
برخی از نظریه پردازان غربی، اعتقاد دارند که به زودی لیبرالیسم غربی، سلطه خود را بر سراسر زمین تثبیت خواهد کرد ومردم جهان از مزایا ومحاسن دموکراسی غربی بهره مند خواهند شد(!!) فوکویاما اصلی ترین نظریه پرداز موضوع یاد شده است. او می نویسد: «اندیشه لیبرال می رود تا در پهنه کره زمین از نظر روانی، به طور واقعی تحقّق یابد. در میدان ایدئولوژی ونبرد اندیشه ها، لیبرالیسم پیروز گردیده وهیچ رقیب وهماوردی در برابر خود ندارد». پیروزی اندیشه در فرهنگ لیبرال – دموکراسی به معنای آن است که زمینه منازعه تاریخ ساز از میان رفته وبه عبارت فوکویاما، تاریخ به اتمام رسیده است: «محتملاً آنچه ما شاهد آن هستیم، نه فقط پایان جنگ سرد؛ بلکه پایان تاریخ است؛ نقطه پایان تحوّل ایدئولوژی وتئوری «برخورد تمدّن ها» بشریت وجهانی شدن دموکراسی غربی، به عنوان شکل نهایی حکومت».(۲۲) این نظریه امروزه، پایه واساس آمریکایی سازی جهان قرار گرفته است؛ چنان که خود وی می گوید: به نظر من «جهانی شدن، همان امریکایی شدن است؛ چرا که امریکا از برخی جهات، پیشرفته ترین کشور سرمایه داری در جهان امروز است وهمین طور نهادهای آن، نمایانگر پیشرفت وتوسعه منطقی نیروهای بازار است... قطعاً امریکایی شدن با جهانی شدن یکی است(۲۳)!!»
از طرف دیگر اکنون شاهد حرکت جهان شمول ارزش ها ونهادهای سیاسی – اجتماعی غربی، در تمام جهان وتحت لوای «جهانی شدن» هستیم که در واقع از طریق آن، زمینه سلطه کامل کشورهای غربی بر جهان فراهم می آید (غربی سازی). مانع عمده واصلی این حرکت، بیداری وروشنفکری مسلمانان ورشد وبالندگی جنبش ها وحرکت های اسلامی است که روز به روز فراگیر می شود ولیبرالیسم غربی را به چالش اساسی می کشاند. همچنین با ارائه نظریه «مردم سالاری دینی» از سوی ایران، انحصار ویکه تازی نظریات غربی، زیر سؤال رفته است. بر این اساس احتمال استقرار ایدئولوژی واحد جهانی، مشکل به نظر می رسد ودر صورت تفوّق احتمالی آن، جهان دچار چالش ها وگسست هایی عظیم خواهد شد.
۳. ارتباطات جهانی
یکی از ویژگی های این پدیده، گسترش اطلاعات وارتباطات جهانی در عرصه رسانه ها، ماهواره، تلفن، اینترنت و... است که نکات مثبت ومنفی زیادی در آن وجود دارد وطلایه دار اصلی «جهانی شدن» به شمار می آید. آثار تسریع کننده ارتباطات الکترونیکی وحمل ونقل سریع، موجب ایجاد تأثیر ساختاری شده است که مک لوهان آن را «انفجار اطلاعات» می نامد. منظور وی از انفجار اطلاعات، این است که از این طریق، تمام جنبه های تجارب انسانی، در یک مکان جمع می شود وهر انسانی، می تواند به طور هم زمان، حوادث ومناظری را که بسیار دورتر از وی هستند، احساس ولمس کند. مدارهای الکتریکی، نظام زمان ومکان را در هم می نوردد وامور مربوط به سایر افراد بشر را به طور مستمر وهم زمان، در پیش دیدگان ما قرار می دهد. این پدیده یک بار دیگر گفت وگو در مقیاس جهانی را مطرح می کند. پیام این گفت وگو، یک تغییر تمام عیار است.(۲۴)
«پیتر به یر»، در مقدمه کتاب خود با عنوان «مذهب وجهانی شدن» می گوید: قدرت فن آوری، برقراری ارتباط سریع، در فضای تقریباً نامحدود را امکان پذیر ساخته است؛ به علاوه رسانه های جدید تقریباً در همه نقاط کره زمین، در اختیار کاربران آنها قرار دارند. توانش ارتباطات بین المللی به کارکرد واقعی تبدیل گشته است. بنابراین ما در دوره یک واقعیت اجتماعی «جهانی شدن» زندگی می کنیم. واقعیتی که در آن از موانع پیش از این مؤثر بر ارتباطات، اثری به چشم نمی خورد. به گفته «به یر» نتیجه این می شود که مردم، فرهنگ ها، جوامع وتمدن هایی که پیش از این کم وبیش منزوی از یکدیگر بودند، اکنون در تماس منظم وتقریباً غیر قابل اجتناب قرار گرفته اند.(۲۵) الان بسیاری از مردم جهان، با استفاده از اینترنت، ماهواره ورسانه های مکتوب، از آخرین وکوچک ترین اخبار وحوادث جهان، مطلع می شوند ودر ارتباط مستمرّ با سراسر جهان هستند. با توجّه به این مطلب «جهانی شدن»، امری حتمی وغیر قابل گریز تلقّی می شود وبایسته ها والزامات خاص خود را می طلبد.
۴. اقتصاد وسرمایه داری جهانی
اولین طلیعه های «جهانی شدن» در حوزه اقتصاد وسرمایه گذاری، رشد وگسترش پیدا کرد وسپس به حوزه های دیگر سرایت کرد. هنوز عده ای «جهانی شدن» را در بعد «اقتصادی» آن می بینند ورایج ترین دیدگاه در این زمینه، از آن اقتصاد دانان است که بر پایه همبستگی بیش از پیش اقتصادی وادغام همه اقتصادهای ملّی، در یک اقتصاد ودر محدوده بازار سرمایه داری می نگرند. هاری مگداف می نویسد: «نظریه ای که به طور وسیع مورد قبول قرار گرفته، فرسایش حاکمیت ملّی را در کانون های سرمایه داری تصور می کند که باید از قرار معلوم، جای خود را به یک «بین الملل» سرمایه بدهد که قوانین حاکم بر روابط بین المللی را ایجاد کرده، تقویت وتحکیم خواهد بخشید.»(۲۶)
جان تاملینسون نیز درگیری دولت ها در اقتصاد جهانی را، نشانه ای از جهانی شدن می داند: «... اکنون جهانی شدن دارد دنیا را به یک «مکان واحد»، تبدیل می کند. نمونه های بدیهی این امر، درگیر شدن امور اقتصادی دولت های ملّی ودرآمدن آنها به صورت یک اقتصاد سرمایه داری جهانی، یا تبدیل سریع اثرات زیست محیطی صنایع محلی به مسائل جهانی است...».(۲۷) در این راستا تأسیس گات (GAT) وسازمان تجارت جهانی، مهم ترین گام در به وجود آمدن اقتصاد وسرمایه داری جهانی است. در هر حال ترویج گران این دیدگاه، پیروزی قطعی نظام های سرمایه داری غربی را می ستایند ومدعی اند که بازیگران آزاد، بر مهندسان اجتماعی چیره شده اند. بر این اساس اقتصاد وسرمایه داری جهانی وشبکه ارتباطات بین المللی در حال حاضر، دو رکن پیش قراول در عرصه «جهانی شدن» به شمار می آید.
یکی دیگر ویژگی های اقتصادی این پدیده، ظهور شرکت های عظیم وغول پیکری است که در اقتصادهای ملّی سراسر جهان فعالیت کرده، بر این اقتصادها تأثیر می گذارند. امروزه درسطح جهان، گروه های بسیاری براین باورند که «جهانی شدن اقتصاد»، معنایی فراتر از سلطه بلامنازع شرکت های بزرگ بین المللی وشرکت های چند ملیتی بر بازارهای جهان ندارد. تا اوایل دهه ۱۹۹۰، حدود ۳۷ هزار شرکت فراملّیتی وجود داشت که بربیش از ۲۰۰ هزار شرکت وابسته خارجی، درکشورهای مختلف جهان، کنترل داشته ومعادل بیش از ۸/۴ تریلیون دلار، کالا به فروش رساندند. جمع فروش ۳۵۰ شرکت غول پیکر جهان، با قریب به یک سوم جمع تولید ناخالص ملّی پیشرفته ترین کشورهای سرمایه داری دنیا، برابری می کرد....(۲۸)
۵. سیاست وتضعیف دولت های ملی
علاوه بر اقتصاد، بحث های گسترده ای نیز درباره جهانی شدن «سیاست» وجود دارد که مهم ترین آنها، تضعیف موقعیت نهادهای دولتی وتقویت سازمان ها ونهادهای بین المللی است. بر این اساس، دولت ها وسیاستمداران، در یک فرآیند بین المللی وجهانی، با هم تعامل می کنند وتصمیم گیری وفعالیت جمعی دارند. «جهانی شدن، بزرگ ترین تهدید برای الگوی دولت – محور است... در نتیجه این فرایند، توانایی دولت های ملّی در اتخاذ اقدامات مستقل در اجرای سیاست های خود محدود شده، کنترل آنها بر کالاها – تکنولوژی واطلاعات کاهش می یابد وحتّی اختیار آنها در تبیین قواعد وقانون گذاری، در محدوده سرزمین ملّی نیز تنزّل پیدا کرده است».(۲۹)
از لحاظ سیاسی، با ظهور وگسترش اختیارات نهادهای سیاسی جهانی، تحولات چشمگیری در حوزه قدرت وحاکمیت دولت های ملّی وماهیت نظام بین المللی، رخ نموده است. سازمان ملل متحد وسایر نهادهای جهانی، از جلمه مهم ترین بازیگران سیاسی در سطح بین المللی هستند که قدرت تصمیم گیری در سطح جهانی دارند... دیگر دولت های ملّی به خودی خود، نمی توانند حریفی برای برخورد با چنین مسائل حیاتی جهانی باشند. در نتیجه استقلال عمل سازمان های بین المللی در حوزه تصمیم گیری، رو به افزایش بوده است.
در یک تحلیل دیگر، پدیده ای که امروز از آن به عنوان «جهانی سازی» تعبیر می شود، چیزی نیست جز تلاشی هماهنگ، برنامه ریزی شده، مقتدرانه وهمه جانبه برای تشکیل یک «حکومت واحد جهانی» وسیطره قدرتمندانه به چهار سوی عالم؛ به نحوی که همه فرهنگ ها، تمدن ها، کشورها وجوامع بشری تحت سلطه این حکومت باشند واز آیین، قوانین ودستورات آن فرمان برند. این مسأله عمدتاً از سوی قدرت های بزرگ جهان – به خصوص ایالات متحده – مطرح شده وامری خطرناک است. مقام معظم رهبری در این رابطه می فرماید: «نظم نوینی که آمریکا در پی آن است، متضمّن تحقیر ملّت ها وبه معنای امپراتوری بزرگی است که در رأس آن امریکا وپس از آن قدرت های غربی قرار دارند...».(۳۰)
۶. مذهب وجهانی شدن
یکی از مباحث مهمی که نباید از آن چشم پوشید، ارتباط میان «جهانی شدن» و«مذهب»، گسترش گرایش عمومی به دین در عصر حاضر وفعالیت وتحرّک پر دامنه ادیان آسمانی است. برای نخستین بار ایده «جهان شمولی» از سوی «دین» ارائه شده است. تمامی ادیان بزرگ، مردم را برای تشکیل یک ملّت واحد، دعوت کرده اند.
رابرتسون می نویسد: «ایده این که جهان به صورت یک جامعه واحد درآید ویا حداقل به صورت بالقوه این چنین شود، تاریخی طولانی داشته که در آن سخن از «بهشت جهان شمول» در روی زمین ویا پادشاهی خداوند بر روی زمین گفته شده است. در برخی از جنبش های جدید مذهبی نیز گام هایی مشخّص برای دستیابی به سازمان های جهان شمول مذهبی، برداشته شده است».(۳۱) در فرایند «جهانی شدن»، مذاهب وادیان جایگاه خاص خود را دارند ودر عین حال که اقتصاد وفرهنگ غربی، یکه تاز عرصه «جهانی کردن» است؛ به هیچ عنوان، نمی توان از قدرت وفراگیری «مذهب» غافل شد وآن را نادیده گرفت. بافت جهانی، بافتی است که ابزار جهان بینی ها را ترغیب وحتّی مورد تأکید قرار می دهد وجست وجو برای اصول بنیادین را افزایش می بخشد.
از نظر ما، دین اسلام – به عنوان کامل ترین دین – به نحو احسن می تواند پاسخ گوی نیازهای جهان واز بین برنده کاستی ها ومشکلات باشد. هر چند واترز می گوید: «طی قرون متمادی، مذاهب بزرگ جهان؛ یعنی، اسلام، مسیحیت، بودائیسم وهندوئیسم، مجموعه ای از ارزش های خاص و... به پیروان خود، عرضه داشته اند که هم از اقتصاد وهم از حکومت، در مرتبت های بالاتر قرار گرفته... این مذاهب، به خصوص مفهومی جهان گرایانه از رسالت بودند»(۳۲)؛ اما روشن است که دین اسلام از جایگاه وموقعیت ویژه وپیشتازی در عرصه جهانی برخوردار بوده ودر گفتمان های رایج جهانی، می تواند نقش مهمی ایفا کند. برخی از نویسندگان (رابرتسون)، رستاخیز اسلام گرایی را – به عنوان یک نیروی جهانی ودر عین حال غرب ستیز – شناسایی کرده اند.
گفتنی است که «مذهب» در حال حاضر می تواند چند نقش مهم واساسی را ایفا کند:
۱. به دست گرفتن رهبری وسکّان داری حرکت «جهانی شدن» در عرصه های فرهنگی واجتماعی؛
۲. آگاهی بخشی به مردم درباره محاسن ومضرّات «جهانی شدن» ونحوه تعامل با آن؛
۳. زمینه سازی برای تشکیل دولت فراگیر جهانی اسلام به دست منجی موعود؛
۴. ایجاد آمادگی در میان مصلحان ومنتظران مسلمان وتقویت روحیه قیام واصلاح گری؛
۵. تلاش در جهت زدودن آثار منفی جهانی شدن در عرصه فرهنگ واخلاق؛
۶. ایجاد مقاومت وایستادگی در برابر تشکیل امپراتوری جهانی امریکا.
۶- چالش ها وکاستی ها
«جهانی شدن» – به رغم نظر برخی از نویسندگان – فرایندی یکسویه، غیر قابل اجتناب وبایسته نیست. «جهانی شدن» – چه در حوزه نظری وچه در میدان عمل – با چالش ها، کاستی ها وضعف های فراوانی رو به رو است؛ به طوری که تعداد افراد بدبین به این فرایند نوین، بیشتر از طرفداران آن است. حرکت «جهانی شدن» در حال حاضر به کندی وآرامی پیش می رود وشاهد بن بست ها، رکودها وناکامی هایی نیز هست وعلّت آن را نیز می توان در دخالت ودست اندازی قدرت های سیاسی، اقتصادی وفرهنگی در آن وسوء استفاده وبهره برداری از آن به نفع خود دانست.
از آن جایی که امروزه ایده «جهانی شدن»، عمدتاً منافع وسود سرمایه داران ودولت های غربی را تأمین می کند وبر ثروت وقدرت آنان می افزاید، به هیچ روی نمی تواند تنها راه سعادت فرا روی بشر باشد؛ از این رو اعتراضات گسترده ای علیه آن وجود دارد. حتی جهانی سازی وغربی سازی جهان، خود به عنوان مشکل اصلی وویرانگر فرا روی بشر قرار دارد؛ به طوری که تشنّجات، جنگ ها، سلطه طلبی ها و... دامنگیر جهان شده، آن را با مشکلات زیادی روبه رو خواهد کرد. دکتر شکر خواه می نویسد: «دیدگاهی... معتقد به مبارزه با جهانی سازی است واکنون از قالب حرف، بحث وارزیابی خارج شده وبه خیابان ها آمده است واین حضور خیابانی ورسانه ای به هنگام تشکیل اجلاس های سازمان تجارت جهانی (wto) یا صندوق بین المللی پول، بانک جهانی واجلاس هایی چون دائوس، به اوج خود می رسد. این دیدگاه، جهانی سازی را «دکتر مرگ» قلمداد می کند. پس اعتراضات وتظاهرات تعداد بی شماری از شهروندان اروپایی وآمریکایی علیه جهانی شدن، نشانگر گسست های عمیق در چهارچوب فکری ونظری این دیدگاه می باشد.». این اعتراضات هم علیه پروژه «جهانی کردن» وهم علیه «جهانی سازی» روز به روز گسترده تر می شود.
با این وضعیت نامطلوب، هیچ امید رشد، بالندگی، رفاه، سعادت، یکپارچگی وعدالت در جهان به چشم نمی خورد وجهانی شدن به پدیده ای مبهم ونارسا تبدیل شده است. به علت انحرافات ایجاد شده، رقابتی بی قید وشرط در سطح جهان به وجود آمده که برای کشورهای غنی، درآمد بیشتر وبرای کشورهای فقیر، فقر بیشتر می آورد وآنان را تحت سلطه سرمایه داران، شرکت های چند ملیتی وکشورهای قدرتمند قرار می دهد. اصولاً «جهانی شدن» نه یک برنامه منسجم ودارای نظم وانضباط است ونه اهداف دقیق ومشخّصی برای آن ارائه شده است ونه متولّیان وکارگزاران مشخصی دارد.
مشکل اساسی آن جا است که کشورهای بزرگ، در صدد ایجاد انحراف وکژی، در این فرایند هستند وتا حدودی توانسته اند آن را به جهت منافع وسود خود، به کنترل خویش در آورند ومسیر وحرکت آن را به سمت دلخواه تغییر دهند. امریکا نیز می خواهد «جهانی سازی» را، با اعمال قدرت وزور شکل دهد ومنافع سیاسی، اقتصادی ونظامی خود را در سراسر جهان تأمین کند. نقاط منفی وضعف این دیدگاه – به دلیل عملکرد ونیت پردازشگران آن – امکان تحقّق همه جانبه ویکپارچه آن را با مشکلات فراوانی روبه رو کرده است.
بعضی از جنبه های آثار منفی جهانی شدن عبارت است از:
– نبود رهبری واحد وتأثیر گذار در عرصه بین الملل وفزونی رقابت ها وستیزه جویی ها؛
– تخریب محیط زیست، فعالیت بی حد وحصر شرکت های فرا ملّی در استفاده بی جا واسراف گرانه از طبیعت، کمبود منابع اولیه وفرسایش تدریجی زمین در بیشتر ابعاد آن؛
– ترویج فساد، بی بند وباری، فحشا وفرهنگ منحط غربی واز بین رفتن آموزه های اخلاقی ومعنوی در پرتو این فرایند؛
– به وجود آمدن نابرابری های اقتصادی در برخی از کشورها وبه وجود آمدن شکاف بین کشورهای شمال وجنوب وگسترش وتعمیق فقر ونابرابری وبهره کشی از مستضعفان؛
– دوری الزامی کشورهای جنوب از تأمین نیازهای اساسی مردم خود (توزیع عادلانه غذا، آب لوله کشی، برق برای مناطق محروم، بهداشت مناسب و...)؛
– افزوده شدن بر معضل بیکاری به جهت رشد سریع فن آوری ومکانیکی شدن بسیاری از امور زندگی؛
– رواج فرهنگ تجمّل پرستی ومصرف گرای در تمامی گوشه وکنارهای زمین؛
– شکل دهی ذائقه مصرف کنندگان (از غذا گرفته تا لباس) از سوی شرکت های فراملّی ووسایل ارتباط جمعی بین المللی؛
– زوال تنوع وگوناگونی فرهنگی واشاعه یک فرهنگ سطحی ومبتذل در جهان؛
– فزونی معضلات حقوق بشر وسوء استفاده از آن به منظور تشر زدن وحتی باتوم کاری کشورهای غیر غربی ومجبور کردن آنها به تسلیم در برابر خواسته های کشورهای پیشرفته؛
– جهانی شدن جرایم وخلاف ها (قاچاق مواد مخدر، قاچاق زنان وکودکان و...) وبیماری های (مثل ایدز و...)؛(۳۳)
– به اعتقاد افرادی نظیر چامسکی وبارنت، جهانی شدن اقتصاد، سبب فقر گستری، بیکاری وبه تعبیری جهانی شدن بعضی از مردمان دارا ومحلی شدن برخی نادارها شده است.(۳۴) روزه نا نیز از برخی ناظران جهانی نقل می کند: مجموعه پیامدهای ناگوار در نتیجه برتری نهایی جهانی شدن به این ترتیب است: «گرایش اقتصادی آن، به سوی انحصارگرایی است؛ بر حاکمیت جبری فن آوری، شکاکیّت سیاسی، مقهور ساختن واز تحرّک انداختن [حریف] استوار است؛ مضمون منطق غایی وجهانی آن انعطاف ناپذیر است وتنها به انباشت سرمایه وبازار مصرف اصالت می دهد ومرام آن به گونه ای است که عوامل، علّت ها وهدف های بیرون از حیطه انباشت سرمایه وبازار مصرف را از ارزش های دارای اولویت اجتماعی کنار می گذارد.(۳۵)
مسائلی مانند آزادی، حقوق بشر و... نیز بازیچه دست صاحبان قدرت قرار گرفته است. جهانی سازی، فقط به آزادی تظاهر می کند؛ اما در حقیقت در صدد خارج کردن آن از نظم جهانی است. منحصر کردن تمام اصول با قانون بازار، با اصل آزادی مغایر است وتنها توهم آن را موجب می شود. از طرفی آنچه اکنون به عنوان حقوق بشر مطرح می شود، تنها پوششی برای پوشاندن حقیقت است. در روند جهانی شدن حقوق بشر، تنها به یک بهانه تبدیل شده است.
با توجّه به این مشکلات، نارسایی ها وکاستی ها ونیز با دقّت وتأمل در نیازها وخواسته های بشر در حرکت به سوی یکپارچگی واتحاد جهانی – که متناسب با فطرت آنان است – به این نتیجه روشن وبدیهی دست می یازیم که: «اینک بهترین فرصت وموقعیت برای ترسیم چهره ای روشن وگویا از نظام جهانی مهدوی (عجل الله فرجه) فرا رسیده است وبایسته است که این نظریه پیشینه دار شیعه را با تبیین مبانی، اهداف، پیامدها وویژگی های آن، در اختیار بشر قرار دهیم».
بخش دوم. حکومت جهانی مهدی موعود (عجل الله فرجه)
قال رسول الله (صلّی اللهُ علیه وآله وسلّم): «لا تقوم السّاعه حتّی یَمْلِکَ رَجُلٌ مِنْ أهل بَیتی یواطیء اِسمُهُ اِسمی یَملَأُ اْلأَرْضَ عدلاً وقِسْطاً کَما مُلِئَتْ ظُلماً وجَوراً».(۳۶)
نظام، دین وحکومتی که داعیه دار «جهانی بودن» و«رهبری» جهانیان است، باید ویژگی ها وبرنامه هایی داشته باشد که با این ادعا هماهنگ بوده وامکان تحقق ووقوع داشته باشد. با چالش ها وگسست هایی که فرا روی لیبرالیسم، سرمایه داری، سوسیالیسم و... قرار دارد، می توان گفت که اسلام، آیین تمام مردم جهان ودین جامعه بشری است ومی تواند جوابگوی خواست های اساسی جهانیان باشد. اما در حال حاضر تحقّق چنین چیزی، فقط با ظهور منجی موعود ومصلح جهانی امکان دارد؛ یعنی، به علت سستی ورخوت حاکم بر جوامع مسلمین، بی کفایتی دولتمردان کشورهای اسلامی، اختلاف وعقب ماندگی این جوامع ودوری آنان از تعالیم ناب اسلامی؛ امکان تشکیل حکومت جهانی اسلام، ضعیف به نظر می رسد. در عین حال باید در این راه کوشید وحداقل زمینه های تشکیل دولت فراگیر اسلامی را فراهم نمود. بر این اساس، یکی از برنامه های مهم پیامبر (صلّی الله علیه وآله وسلّم) وامامان (علیهم السلام)، تأسیس حکومت اسلامی وتشکیل امت واحد جهانی اسلام بوده است. این برنامه، در رأس دعوت اسلام قرار گرفته است وبه یقین با انقلاب جهانی حضرت ولی عصر (عجل الله فرجه) جامه عمل خواهد پوشید.
با وجود این همه مشکل، کمبود، نارسایی، ظلم وستم، فساد وتباهی، خود کامگی واستبداد؛ دولت ها، سازمان ها ونهادهای فرا ملی وبین المللی، نتوانسته اند پاسخ گوی نیازها واحتیاجات بشر باشند وبا وجود خطر جنگ های هسته ای، نابودی زیست – محیط، تباهی فرهنگ ها وهنجارها، ستیزه جویی وپرخاش گری میان سیاستمداران، گسست های فکری واندیشه ای بشر، رشد ناهمگون وغول آسای شرکت های چند ملیتی وبازارهای بورس و... تنها می توان به یک حاکمیت فرا گیر وبدون نقص وحکومت خوب، چشم داشت. این حاکمیت باید فرا ملی، جهانی وعدالت گستر باشد وبتواند پاسخ گوی نیازها واحتیاجات مادی، معنوی، اقتصادی، علمی و... جهان باشد. این حاکمیت تنها در سایه وجود امامی معصوم، آگاه وشجاع (مهدی موعود) امکان دارد وچندین قرن زندگی بشری نشان داده است که امکان تشکیل یک «مدینه فاضله» به دست بشر وجود ندارد وباید منتظر موعود آسمانی باشند. بر این اساس می توان چندین رویکرد ودیدگاه اساسی، درباره «حکومت جهانی حضرت مهدی (عجل الله فرجه)» ارائه داد:
۱- درآمدی بر حکومت جهانی مهدی (عجل الله فرجه)
یک. درخشان ترین فرصت ارائه نظریه «حکومت جهانی مهدوی»
الآن، وضعیت جهان به گونه ای است که به روشنی وبا جرأت، می توان تصویری جامع وشفاف از حکومت جهانی مهدی (عجل الله فرجه) ارائه داد وساختار وساز وکارهای اجرایی وعملی «دولت کریمه» را بیان نمود. پیش تر از این، زمینه وموقعیت اندکی برای تبیین چگونگی ونحوه حکومت مهدوی وجود داشت وسطح آگاهی وفهم مردم جهان به حدّی نبود که بتوان به طور علمی وقاطع، درباره حکومت فراگیر آن حضرت صحبت نمود. اما با تحقّق انقلاب صنعتی، فزونی اختراعات واکتشافات، پیشرفت علم ودانش، بالا رفتن سطح آگاهی واندیشه، رشد فنّ آوری وتولیدات صنعتی، گسترش ارتباطات رسانه ای وتصویری، فزونی اطلاعات واخبار، نزدیکی جوامع ومردم به یکدیگر، نفوذ فرهنگ ها وایستارها وبالاخره پدیده رو به رشد «جهانی شدن»، نه تنها زمینه برای ارائه نظریه «حکومت جهانی مهدی (عجل الله فرجه)» فراهم آمده است؛ بلکه زمینه وآمادگی برای «ظهور» آن حضرت نیز فراهم شده است.
دو. حتمی بودن انقلاب جهانی مهدی (عجل الله فرجه)
یکی دیگر از بایسته های «مهدویت»، بیان حتمی بودن انقلاب جهانی مهدی وظهور منجی بشریت ومصلح کل است. این وعده قطعی خداوند، به مردم جهان است که حکومت را در برهه حساسی از زمان به دست بندگان صالح وبرگزیده خواهد داد وبه وسیله او عدالت، رفاه، علم، بهداشت، آسایش، قسط وداد، آبادانی، یکتاپرستی ونیکی را در پهنه گسترده «زمین»، ارزانی خواهد بخشید. در این نوشتار قصد به تصویر کشیدن آن «جامعه جهانی موعود» را نداریم؛ بلکه تنها با استناد به روایات در صدد اثبات این مدعا هستیم که «حکومت مهدی (عجل الله فرجه)»، به یقین جهانی خواهد بود وتمام ساز وکارهای اداره حکومت جهانی، در آن وجود دارد. این بشارتی است که می تواند باعث تسکین خاطر بشر وزنده شدن امید به آینده پرافتخار شود.
سه. اثبات نظریه «حکومت جهانی مهدی موعود (عجل الله فرجه)»
چالش ها، ستیزه جویی ها وکاستی های موجود در دنیا ونیازها واحتیاجات فراروی بشر، روز به روز بر ابطال نظریات وفرضیات «جهانی شدن» – به شکل کنونی – وسایر نظریات واندیشه های دنیوی گرایانه «سیاست» صحّه می گذارد. با ابطال این آرا ونظریات ویا اصلاح وبازسازی آنها، زمینه برای اثبات نظریه جامع وکامل «حکومت جهانی قائم آل محمد (صلّی الله علیه وآله وسلّم) » فراهم می شود وقابل پذیرش بودن این نظریه، در اذهان وافکار بشر ومحافل علمی ودانشگاهی، آسان می گردد. پس تنها نظریه قابل قبول در عرصه جهانی، نظریه «حکومت جهانی مهدی (عجل الله فرجه) » است که اشکالات وابهامات سایر نظریات را ندارد وخود کامل ترین، دقیق ترین وجامع ترین نظریه برای اداره جهان به شمار می آید.
چهار. حکمت وفلسفه اصلی ظهور منجی بشریت
روشن وبدیهی است که علت وفلسفه اصلی قیام مصلح کل وجنگ وستیز با ستمگران ومفسدان؛ تشکیل «حکومت جهانی» ودست یافتن به حاکمیتی مقتدر والهی است. برنامه ها وراه کارهای اجرایی وبنیادین این دولت، تماماً در راستای «جهان شمولی» و«جهان گستری» است وشامل تمام نقاط روی زمین می شود؛ به طوری که هیچ نقطه ای از جهان، از فیض وجود این حکومت، بی بهره نخواهد بود ومردم با آغوش باز پذیرای آن خواهند بود ومقاومت وایستادگی قدرت های ستمگر واستعماری در هم خواهد شکست. این حکومت تحت عناوین، دولت عدل وداد، دولت کریمه، حکومت جهانی، حکومت مصلح جهانی و... معرفی شده وویژگی ها وخصایص آن به روشنی در روایات بیان گشته است.
پنج. تحقّق واقعی جامعه واحد جهانی
آرمان ها وآرزوهای بشر درطول تاریخ – به خصوص در عصر جهانی شدن – تنها وتنها در حکومت جهانی «مصلح کل» تحقق خواهد یافت. هیچ یک از نهادها وسازمان های بین المللی وقدرت های بزرگ جهانی، توان وشایستگی اداره مطلوب جهان را ندارند. صلح، رفاه، آرامش، امنیت، گسترش علم، خردورزی وعقل گرایی، ریشه کنی ظلم وستم، رفع فساد وتباهی از جهان، گسترش مکارم وفضایل اخلاقی، قبول آیین واحد جهانی، فرهنگ سالم، برابری ومساوات، بی نیازی وغنا، اوج تکنولوژی وفنّ آوری، ارتباطات سریع وگسترده جهانی و... تنها در یک «حکومت» امکان وقوع وتحقق دارد وآن حکومت جهانی مهدی (عجل الله فرجه) است. حکومتی که برای هدایت ونجات مردمان قیام کرده وبا آگاهی بخشیدن به آنان، زمینه های دین داری، رضایت وقناعت را در آنان ایجاد خواهد کرد و«مدینه فاضله موعود» را برای آنها به ارمغان خواهد آورد. همچنین بشارت های تمامی ادیان الهی ومذاهب بزرگ، تنها با ظهور آن حضرت، تحقّق خواهد یافت.
شش. دین راه حل مشکلات وکاستی ها
همان طور که پیش تر گفته شد، راه حل اصلی مشکلات ونارسایی های فرهنگی، سیاسی، اقتصادی واجتماعی «جهانی شدن»، حضور فعّال وگسترده «مذهب» در عرصه بین الملل است. حکومت جهانی حضرت مهدی، بهترین گزینه برای رشد، بالندگی وشکوفایی «مذهب» است ومکارم اخلاقی، فضایل انسانی، مساوات وبرابری، احترام وحفظ حقوق بشر و... درسایه این حکومت، ترویج وگسترش خواهد یافت.
نویسنده مقاله «جهانی شدن از منظر مذهب» می گوید: «ما باید به دین، به عنوان یک روش تام وتمام زندگی – که ریشه در ایمان به خدا دارد وخود را به صورت یک نظام عملی اخلاقی هم در سطح فرد وهم در سطح جامعه نشان می دهد – نگاه کنیم. عدالت، محبت، شفقت، ارزش هایی که در همه ادیان بسیار مورد احترام اند، باید این روش زندگی را هدایت کنند. از آن جایی که این ارزش ها جهانی هستند، دین باید به عنوان یک کانال انتقالی برای این ارزش ها حمل کند وآنهارا به سبکی حقیقتاً جهانی وهمه شمول تبلیغ کند ودرعرصه اجتماعی نیزبه همان گونه به اجراگذارد. این کاری است که ما انتظار داریم واهل تدین در قرن بیست ویکم، باید آن را هم انجام دهند وبدین وسیله با تهدید جهانی شدن به مقابله برخیزند...».(۳۷)
هفت. عصر ظهور
قیام وظهور امام زمان (عجل الله فرجه)، باید در عصر ودورانی باشد که امکان عملی شدن یک حکومت فراگیر جهانی فراهم ویا حداقل زمینه های آن – از لحاظ ارتباطات، اطلاعات، اقتصاد جهانی، فرهنگ گسترش یابنده و... – به وجود آمده باشد. به نظر می رسد در موقعیت فعلی جهان، این زمینه ها وموقعیت تا حدودی فراهم آمده وبستری مناسب برای تحقق آرمان های جهانی، ایجاد شده است. روشن است که «عصر ظهور»، دوران علم واندیشه، پیشرفت ورشد، ارتباطات سریع وهمگانی واطلاعات دقیق وروزآمد است و«عصر حاضر» می تواند پیش زمینه ونمایی از آن «زمان موعود» باشد.
امام راحل فرموده است: «من امیدوارم که ان شاء الله برسد آن روزی که وعده مسلم خدا تحقّق پیدا کند ومستضعفان مالک ارض بشوند. این مطلب وعده خدا است وتخلّف ندارد؛ منتها آیا ما درک کنیم یا نکنیم، آن به دست خدا است. ممکن است در یک برهه ای کمی وسایل فراهم شود وچشم ما روشن بشود به جمال ایشان. این چیزی که ما در این وقت، در این عصر وظیفه داریم، این مهم است...».(۳۸)
هشت. جهانی شدن اندیشه «مهدویت»
در عصر اخیر، نه تنها، ایده «نجات بخشی» و«انتظار منجی مصلح»، جهانی شده وبیشتر ادیان بزرگ، توجّه وافری به آن داشته اند؛ بلکه اندیشه «مهدویت» نیز در حال «جهانی شدن» است ومسلمانان جهان، توجّه وعلاقه زیادی به آن نشان داده وآن را وارد «گفتمان های دینی وعقیدتی» خود کرده اند. برخی از اندیشمندان ومتفکّران غیر مسلمان نیز، بحث ها ونگارش های مختلفی درباره «مهدویت» وآثار وپیامدهای جهانی آن داشته اند. به هر حال «اندیشه اصلاح طلبانه مهدویت» در حال حاضر، جهانی شده واگر تا چند دهه پیش مورد غفلت مسلمانان واندیشمندان قرار گرفته بود، اینک رویکرد استقبال آمیزی به آن شده است. آمار وبررسی های انجام شده – به خصوص در موسم حج ویا در انتفاضه فلسطین – نشانگر تغییر وتحوّلی عمیق در اندیشه های مسلمانان درباره «حکومت جهانی حضرت مهدی (عجل الله فرجه)» است وپرسش ها وجست وجوهای علمی برخی از مسلمانان نیز حاکی از این تحرّک وتحوّل عظیم است.
نه. ساختار نظام سیاسی مهدوی (علیه السلام)
مهم ترین بحث در مورد حکومت جهانی حضرت مهدی (عجل الله فرجه)، مربوط به ساختار کارآمد ومنحصر به فرد نظام سیاسی مهدوی است؛ یعنی، بر خلاف «جهانی شدن» – که امری کاملاً غیر منسجم، مبهم، پراکنده وناکارآمد است – حکومت فاضله حضرت مهدی (عجل الله فرجه)، دارای ویژگی ها وساختاری واحد، منسجم، کار آمد، مقتدرانه وتحت مدیریت کامل وبا کفایت ایشان است. در این ساختار به همه ابعاد زندگی بشری، توجّه شده ودر تمامی زمینه های اقتصادی، سیاسی، فرهنگی واجتماعی، برنامه وراه کار ارائه گشته است. هیچ بعدی از زندگی بشری، مورد غفلت واقع نشده وریزترین وجزئی ترین مسائل حیات اجتماعی وفردی روی زمین، در این حکومت دارای اهمیت وارزش است. پس ساختار نظام سیاسی مهدوی، کاملاً جهانی، فراگیر وعام شمول است وساز وکارهای اجرایی واداری آن، بر اساس مدیریت «همه عرصه های جهانی» تنظیم شده است.
۲- مبانی واهداف «حکومت جهانی حضرت مهدی (عجل الله فرجه)»
«اعتقاد به مهدویت»، اعتقاد به فراگیری نیکی ها ومکارم انسانی، عدل وقسط گستری، پایان خوب تاریخ، استقرار حکومت ودین واحد جهانی و... است. «اندیشه مهدویت»، همان خواسته اصیل مسلمانان وامید وآرزوی یکتاپرستان، در دستیابی به «حکومت جهانی عدل» واز بین رفتن «ظلم، ستم، بی دینی وفساد» است. «اندیشه مهدویت»، اندیشه شورآفرین وتعالی بخش انسان های آزاده ای است که منتظر «پایان خوش تاریخ» با پیروزی صالحان ونیکان هستند وبه «کرامت وعزّت انسان ها» اعتقاد دارند. نقطه اوج وحسّاس این اندیشه، پایان یافتن حکومت های زر وزور دنیایی وتأسیس «حکومت واحد جهانی مهدوی» است. حکومتی که با امدادهای معنوی، یاری صالحان وخواست قلبی مردم، تأسیس خواهد شد وبا ظهور منجی بشریت، قیامی فراگیر علیه ظالمان وستمگران روی خواهد داد.
این حکومت جهانی، ریشه ها ومبانی خاص خود را دارد که تمایز وویژگی خاصی به آن بخشیده است. در رابطه با مبانی این «حکومت صالحان»، می توان به موارد زیر اشاره کرد:
۱. امامت وبایستگی حکومت امام معصوم؛ مبنای اصلی اندیشه «مهدویت» و«تشکیل حکومت جهانی عدل»، ضرورت وجود امام در جامعه ولزوم تشکیل حکومت از سوی او برای هدایت، راهنمایی، برنامه ریزی ونظام دهی جامعه دینی است. لذا امام شؤونی دارد که از جمله آنها، پیشوایی ورهبری جامعه است. امامت – که همان پیشوایی وجلوداری است – طرح سیاسی شیعه برای اداره جامعه است. در نگاه شیعه، آدمی همان گونه که مضطرّ به «وحی» است، مضطرّ به «امام معصوم» نیز هست.... اگر اهداف حکومت را هدایت انسان در تمامی ابعاد وهم، حس، فکر، عقل، قلب وروح او بدانیم؛ آن وقت باید به کسی روی بیاوریم که به همه اینها آگاه است واز تمامی کشش ها وجاذبه ها آزاد است وترکیب آگاهی وآزادی، همان عصمتی است که در فرهنگ سیاسی شیعه (امامت معصوم) مطرح است....(۳۹)
۲. غایت وپایان تاریخ (فلسفه تاریخ)، حاکمیت صالحان است؛ این وعده حتمی خداوند به انسان ها – به خصوص مستضعفان، ستمدیدگان ونیک کرداران – است. این حاکمیت به دست پر توان حضرت ولی عصر (عجل الله فرجه) تحقّق خواهد یافت. گفتنی است که تشکیل حکومت عدل جهانی، از ویژگی های امام زمان است وچنین کاری را هیچ پیامبر ویا امام دیگری انجام نداده است. از برخی آیات قرآن وروایات استفاده می شود که بالاخره زمانی خواهد رسید که یک حکومت عدل الهی، بر جهان گسترده می شود. در روایات صاحب این حکومت، مهدی موعود (عجل الله فرجه) معرفی شده است؛ چنان که قرآن می فرماید: «اِنَّ الارض یرثها عبادی الصالحون»(۴۰) و«نرید ان نمن علی الّذین استضعفوا فی الارض ونجعلهم ائمّه ونجعلهم الوارثین»(۴۱).
۳. ضرورت تشکیل حکومت جهانی؛ وضعیت ونمای کلی جهان، نشانگر این است که خطر جنگ، فقر، نابرابری، پرخاشگری، سود جویی، ظلم وفساد وانحراف فراگیر، به شدّت آن را تهدید می کند وواحدهای مستقل سیاسی وبازیگران اصلی عرصه بین الملل، هر یک اقدامات خطر آفرین وبحران زا از خود بروز می دهند. این اضطراب والتهاب ونیاز انسان ها به صلح وامنیت – به خصوص در جوامع اسلامی – زیربنای تشکیل حکومت جهانی اسلام، به رهبری مهدی موعود (عجل الله فرجه) است. «حالت کنونی جامعه اسلامی – که با ترس والتهاب به سر می برد – کانون اساسی فکری است برای تشکیل حکومت واحد جهانی ومایه از بین رفتن هر نوع اختلاف و... وزایل شدن اسباب جنگ های خانمان سوز ودر سایه چنین حکومتی است که جهان بشریت، به سعادت وعزّت می رسد ومردم جهان از نعمت های الهی وموهبت های طبیعی، به طور مساوی استفاده می کنند».(۴۲)
۴. سرشت وگوهر واحد انسان ها؛ از آن جایی که انسان ها همه، دارای فطرت وسرشت واحد بوده ودارای یک مبدأ ومنشأ یگانه هستند؛ بنابراین نمی توانند همواره جدا از هم ودشمن یکدیگر باشند وبه جنگ وستیزه جویی علیه هم بپردازند. این سرشت واحد، خود می تواند مبنا وریشه اساسی برای تشکیل یک حکومت واحد جهانی باشد. صاحب اصلی این حکومت نیز باید کسی باشد که به درستی وبدون سودجویی شخصی، بتواند انسان ها را به هم نزدیک سازد واز اختلاف، تفرقه، تشتّت وجدال نجات شان دهد. پس جهانی شدن حکومت حضرت مهدی، با سرشت وفطرت مردم متناسب ومنطبق است وچیزی بر خلاف خواسته وعلاقه آنان نمی باشد.
۵. رشد وتعالی انسان ها؛ انسان ها، همواره در جهت رشد وتعالی خویش تلاش می کنند ودر صدد کمال یافتن وبالندگی افکار واندیشه های خویش هستند؛ منتها کمال ورشد واقعی تحقّق نخواهد یافت؛ جز با تشکیل یک حکومت آسمانی وظهور «انسان کامل» و«هادی بشر» که بتواند با مدد جستن از غیب وقدرت ملکوتی، به حرکت وتلاش انسان ها جهت دهد وزمینه های رشد، بالندگی، تکامل وتعالی آنان را فراهم سازد. این مبنا وعامل، می تواند یکی از پایه های اساسی تشکیل حکومت جهانی مهدی موعود (عجل الله فرجه) تلقی گردد.
۶. ضرورت عدالت وقسط فراگیر؛ در آرا وافکار همه انسان ها – به خصوص دانشمندان ومتفکّران – عدالت وقسط، جایگاه مهم واساسی دارد وآنان همواره درصدد یافتن راه کارهایی برای دست یافتن به این نیاز وآرزوی اصیل آدمی بوده اند؛ اما تا کنون این امر، به وقوع نپیوسته وانسان ها همواره از بی عدالتی وظلم وستم در رنج وسختی بوده اند و۸۰% امکانات مادی ودنیایی در اختیار ۲۰% افراد غنی وثروتمند بوده است. این مبنا، بایستگی حکومت عدل جهانی را به خوبی اثبات وروشن می کند وبر درستی وصحّت مدعای شیعیان، صحّه می گذارد. پس بر این مبنا با تشکیل دولت کریمه مهدوی، تمامی چیزها، برای همه انسان ها خواهد بود.
۷. دین محوری یا انسان محوری؛ بر اساس این مبنا، اگر ما دین وآیین درست الهی را اساس وریشه اعمال وافکار خود بدانیم؛ به این نتیجه خواهیم رسید که تنها راه برتری یکتا پرستی ودین داری در جهان، تشکیل یک حکومت واحد جهانی دینی است که عمده ترین برنامه وراهبرد آن، فراگیر ساختن آیین الهی بر روی زمین واز بین بردن ادیان ومکاتب ساختگی ومنحرف شده بشر است. در این صورت انسان، فعالیت ها واستراتژی های خود را بر اساس دین محوری تنظیم خواهد کرد.
با توجّه به این مبانی وریشه ها، به خوبی می توان اهداف وآرمان های «حکومت جهانی مهدی (عجل الله فرجه)» را ترسیم نمود وبا استفاده از آیات وروایات، به خواسته ها وایده های مصلح آسمانی پی برد.
۳- اهداف حکومت جهانی مهدی (عجل الله فرجه)
مهم ترین واصلی ترین اهداف وخواسته های حکومت جهانی حضرت مهدی (عجل الله فرجه) – که عمدتاً با اهداف جهانی شدن وجهانی سازی فرق دارد – عبارت است از:
۱. رساندن جامعه بشری به کمال مطلوب ورشد وبالندگی؛
۲. برقراری عدالت اجتماعی وگسترش قسط وعدل در سراسر گیتی؛
۳. اداره وساماندهی نظام جهان بر اساس ایمان به خدا واحکام دین اسلام؛
۴. تثبیت وگسترش صلح وامنیت جهانی واز بین بردن جنگ ها، ستیزه جویی ها، کینه ها، زیاده خواهی ها وخود پرستی ها؛
۵. نجات دنیا ومردم، از چنگال ستمکاران، جبّاران ومفسدان واهتزاز پرچم یکتاپرستی ودین خواهی در پهنه زمین خاکی؛
۶. زنده واحیا کردن آیین توحیدی وتعمیق برابری ومساوات اسلامی؛
۷. تأسیس حکومت جهانی اسلام وتشکیل دولت کریمه؛
۸. بسط وگسترش دین اسلام وغلبه آن بر کلیه ادیان باطل ومنحرف (لیظهره علی الدین کلّه)؛
۹. به کمال نهایی رساندن علم ودانش بشری ورشد وشکوفایی اندیشه ها وافکار انسان ها؛
۱۰. تصحیح امور وکارهای زندگی بشری واستفاده صحیح از امکانات ومنابع مادی ومعنوی جهان؛
۱۱. از بین بردن امتیازات وتبعیضات نژادی وطبقه ای (جهان برای همه جهانیان).
۴- ویژگی ها وبرنامه های حکومت جهانی قائم (علیه السلام)
هر حکومتی که داعیه دار هدایت ورهبری جهان است، باید برنامه ها وراه کارهای متناسب با این ادعا را ارائه ومیزان پایبندی والتزام خود را به آنها نشان دهد. یکی از مشکلات اساسی «جهانی شدن» این است که هیچ اعتماد واطمینانی به برنامه ها وراه کارهای ارائه شده در آن وجود ندارد وسازمان ملل وکارگزاران نظام جهانی وسایر نهادهای بین المللی نیز، نشان داده اند که لیاقت وتوان اجرای این برنامه ها را ندارند ودولت ها وشرکت های چند ملیتی نیز تنها درصدد بهره برداری وکسب سود ومنفعت بیشتر از این پدیده هستند. اما برنامه ها وراه کارهای ارائه شده در «حکومت عدل اسلامی» ضمانت اجرایی قوی دارد ورهبر آن، «مدیری صالح، عادل، آگاه، شجاع ودانشمند» است. تمامی برنامه های او در جهت تأمین سعادت وبهروزی مردم وجلب رضایت وخشنودی آنان می باشد. پاره ای از ویژگی های این حکومت جهانی، عبارت است از:
۱. تشکیل حکومت فراگیر جهانی
حکومت ودولت حضرت مهدی (عجل الله فرجه)، فراگیر وجهانی خواهد بود وقدرت وسلطه او از شرق تا غرب دنیا را فرا خواهد گرفت؛ چنان که محدث نوری می نویسد: «از صفات وویژگی های مهدی (عجل الله فرجه)، فرا گرفتن سلطنت آن حضرت تمام روی زمین را از شرق تا غرب، برّ وبحر، معموره وخراب وکوه ودشت است. نماند جایی که حکمش جاری وامرش نافذ شود واخبار در این معنا متواتر است». آری مهم ترین ویژگی حکومت جهانی حضرت مهدی، قرار گرفتن جهان تحت یک مدیریت واحد وکارآمد است؛ به طوری که خود رأیی ها، مقام پرستی ها وخود محوری ها از بین خواهد رفت وهمه بر اطاعت از یک حاکم مقتدر جهانی، اتفاق خواهند داشت. با توجه به بعضی از روایات، به دست می آید که جهان در آن زمان به ۳۱۳ بخش تقسیم شده وآن حضرت، ۳۱۳ تن از یاران نزدیک خود را بر آنها حاکم خواهد ساخت.
۱. رسول اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلّم) فرمود: «و یبلغ سلطانه المشرق والمغرب(۴۳)؛ دولت وسلطنت مهدی (عجل الله فرجه) همه شرق وغرب جهان را در بر می گیرد».
۲. «ولایکون ملک الاّللاسلام؛(۴۴) در آن روز حکومتی جز حکومت اسلامی نخواهد بود.»
۳. امیر مؤمنان (علیه السلام) فرمود: «حضرت مهدی (عجل الله فرجه) شرق وغرب جهان را تحت سیطره خود درآورد... شرّ از جهان رخت بر بندد وتنها خیر باقی بماند»(۴۵).
۴. امام باقر (علیه السلام): «حضرت قائم (علیه السلام) ۳۰۹ سال حکومت می کند؛ چنان که اصحاب کهف مدت ۳۰۹ سال در غار ماندند؛ زمین را پر از عدالت می کند، آن چنان که پر از جور وستم شده باشد. خداوند شرق وغرب جهان را برای او فتح می کند.»(۴۶)
۵. «هنگامی که قائم (عجل الله فرجه) قیام کند، برای هر کشوری از کشورهای جهان فرمان روایی بر می گزیند...».(۴۷)
۶. امام سجاد (علیه السلام): «وقتی که قائم قیام می کند، خداوند آفت را از شیعیان دور می کند وقلب آنان را همچون قطعات آهن، محکم ونیروی هر مرد به اندازه چهل مرد می سازد. آنان حکومت وریاست تمامی مردم جهان را به دست خواهند گرفت».(۴۸)
۷. «حضرت مهدی (علیه السلام) یارانش را در همه سرزمین ها پراکنده می کند وبه آنها دستور می دهد که عدل واحسان را شیوه خود سازند وآنان را فرمانروایان کشورهای جهان می گرداند وبه ایشان فرمان می دهد که شهرها را آباد سازند»(۴۹).
۲. دین وآیین واحد جهانی
در حکومت جهانی واحد، دین برتر وآیین پذیرفته شده مردم، اسلام خواهد بود واین نشان می دهد که برنامه حضرت مهدی (عجل الله فرجه) جهان شمول وفراگیر بوده ومردم با رغبت وعلاقه دین اسلام را اختیار خواهند کرد ونجات وسعادت خود را در پیروی از آن خواهند دانست. در نتیجه فضایل اخلاقی ومکارم انسانی، در جوامع حاکم شده وفساد، الحاد وبی دینی از بین خواهد رفت.
۱. رسول اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلّم) می فرماید: «تاهرکجاکه تاریکی شب وارد شود، این آیین مقدّس نفوذ خواهد کرد»(۵۰).
۲. امام حسن مجتبی (علیه السلام)، درباره از بین رفتن کفر وبی دینی از جهان وپذیرش آیین واحد از سوی مردمان می فرماید: «خداوند در آخر الزمان ودوران شدت روزگار وعصر جهل مردم، مردی را برانگیزد واو را با فرشتگان خود، یاری دهد... واو را بر تمام زمین چیره فرماید تا این که [مردم] از روی میل ویا از روی اکراه، دین را بپذیرند. او زمین را از عدل وداد ونور وبرهان پر کند. شرق وغرب زمین از آیین او پیروی کنند. تا آن که کافری نماند، مگر این که ایمان آورد وگناه کار وفاسدی نماند، مگر این که نیکو کار شود. در حکومت او، درندگان با هم صلح می کنند...».(۵۱) پس از ویژگی های برجسته این جامعه جهانی، این است که همگان در آن یکتاپرست اند وخدا را به یگانگی می پرستند وشریکی برای او قرار نمی دهند واز گناهان ومفاسد دوری می جویند.
۳. امیر مؤمنان (علیه السلام): «هیچ آبادی ای نخواهد ماند، مگر آن که در آن جا هر صبح وشام، به یکتایی خدا، شهادت داده خواهد شد».(۵۲)
۴. امام باقر (علیه السلام): «هیچ یهودی ومسیحی وهیچ پرستش کننده غیر خدایی باقی نمی ماند، مگر این که به او ایمان می آورد واو را تصدیق می کند»(۵۳). این روایات، به خوبی نشان می دهد که ایده مذهب واحد جهانی، در زمان ظهور، به واقعیت خواهد پیوست واین بشارت ومژدّه الهی محقّق خواهد شد.
۳. عدالت فرا گیر جهانی
«عدالت» – عدالت اقتصادی، قضایی، اخلاقی وسیاسی – یکی از آرمان ها، خواست ها وآرزوهایی است که بنی آدم در طول تاریخ، به آن توجه داشته ودرتمامی عرصه های زندگی اجتماعی خود، به آن نیازمند بوده است. این نیاز دائمی انسان تنها در «حکومت جهانی مهدوی (عجل الله فرجه)» برآورده خواهد شد و«عدالت» تنها با آمدن «منجی موعود»، تحقّق خواهد یافت وعدل وقسط ومساوات، نماد اصلی حکومت او خواهد بود.
۱. پیامبر (صلّی الله علیه وآله وسلّم) در باره اوضاع زمین پس از ظهور حضرت ولی عصر (عجل الله فرجه) در روایت مشهوری می فرماید: «فَیَمْلَأُ اْلأَرْضَ قِسْطاً وعَدْلاً کَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وظُلْماً»؛ «پس زمین را از عدل وداد لبریز می کند، پس از آن که از ستم وبیداد لبریز شده است»(۵۴).
۲. پیامبر (صلّی الله علیه وآله وسلّم): «یَسَعُهُمْ عَدْلُهُ»؛ «عدالتش فراگیر شود»(۵۵).
۳. امام صادق (علیه السلام): «به خدا سوگند! عدالت او (مهدی (علیه السلام»، در خانه هایشان وارد می شود؛ همچنان که گرما وسرما وارد می گردد»(۵۶).
۴. «چون مهدی (عجل الله فرجه) قیام کند، مال را به طور مساوی تقسیم می کند وعدالت را در میان رعیت اجرا می کند. هرکس از او اطاعت کند، از خدا اطاعت کرده است»(۵۷).
۵. امام رضا (علیه السلام): «هرگاه [قائم اهل بیت] خروج کند، زمین به نور پروردگارش روشن می شود وترازوی عدالت میان مردم برقرار می گردد. پس کسی به کسی ستم نخواهد کرد»(۵۸).
۴. امنیت وصلح جهانی
امنیت وصلح واقعی وآرامش – که گوهر نایاب زندگی انسان ها است – از ویژگی های جهانی وفراگیر امام زمان (عجل الله فرجه) است. در آن عصر، خوف ها زایل می شود وجان ومال وآبروی اشخاص در امان قرار می گیرد ودر سراسر جهان امنیت عمومی حاکم می شود واختناق، استبداد، استکبار واستضعاف – که همه از آثار حکومت های غیر الهی است – از جهان ریشه کن می گردد وحکومت های طاغوتیان – به هر شکل وهر عنوان – برچیده می شود. از اخبار روایات استفاده می شود که:
۱. «به واسطه حضرت ولی عصر (عجل الله فرجه) راه ها آن قدر امن می شود که شخصی – حتی ضعیف ترین مردم – از مشرق به مغرب سفر می کند، از احدی به او آزار واذیت نمی رسد»(۵۹).
۲. امیر مؤمنان درباره رفع کینه ها ودشمنی ها از جهان می فرماید: «اگر قائم ما قیام کند، آسمان باران خود را فرو می ریزد وزمین نباتات خود را بیرون می افکند وکینه ها وناراحتی ها، از دل بندگان خدا، زایل می گردد»(۶۰).
۳. ونیز فرمود: «هرگاه قائم ما قیام کند، کینه توزی از دل های همه مردم، رخت برمی بندد وچهار پایان رام می گردند تا آن جا که زنی از عراق تا شام، مسیر را می پیماید، در حالی که هیچ درنده ای او را نمی آزارد...».(۶۱)
۴. امام باقر (علیه السلام): «مهدی آن چنان رفع ستم از ستمدیدگان می کند که اگر حق شخصی، زیر دندان کسی باشد، آن را باز می ستاند وبه صاحب حق بر می گرداند»(۶۲).
۵. ملت واحد جهانی
ایجاد همبستگی ویکپارچگی در میان انسان ها ونزدیک کردن دیدگاه ها، افکار وآمال آنها به یکدیگر، خواسته وآرزوی دست نیافتنی در وضعیت کنونی جهان است. اما با ظهور مصلح کل وبالا رفتن بینش وآگاهی مردم واز بین رفتن منیت ها وخودخواهی ها، همبستگی واتحاد شگرفی در میان انسان ها به وجود خواهد آمد. وقتی که امت واحد جهانی، شکل بگیرد، تمامی اختلاف ها، کینه ها، ستیزه جویی ها، تجاوزها و... از بین خواهد رفت وهمگان یکدل ویکرنگ، اطاعت از آن حضرت را پیشه خود خواهند ساخت.
۱. امام باقر (علیه السلام): «تمام جهان، ملت واحد می شوند وآن ملت اسلام است وهرچه معبود غیرخدا در زمین باشد، به آتش فرود آینده ازآسمان، خواهد سوخت»(۶۳).
۲. «به هنگام خروج حضرت مهدی (عجل الله فرجه)، خطاب وندای عامی به همه مردم جهان می شود وآنها به اطاعت از او فرا خوانده می شوند».
۶. پیشرفت ورفاه جهانی
در دولت کریمه مهدی موعود (عجل الله فرجه)، وضع اقتصاد ومعیشت عمومی، خیلی خوب خواهد شد واوضاع اقتصادی ومالی مردم، سامان خواهد یافت. در آن عصر، نعمت های الهی افزون، آب ها مهار، زمین ها حاصل خیز ومعادن ظاهر خواهد شد. هیچ فقیری باقی نخواهد ماند تا از بیت المال، کمک مالی دریافت کند. رونق وشکوفایی اقتصادی، باعث خواهد شد که همگان از برکات وآثار دولت او، برخوردار شوند وچهره کریه فقر، نابرابری، فساد مالی و... از جهان رخت برخواهد بست.
۱. پیامبر (صلّی الله علیه وآله وسلّم): «خداوند به وسیله مهدی، از امت رفع گرفتاری می کند».(۶۴)
۲. «امت من در دوران مهدی، چنان متنعم شود که بسان آن، بهره وری را ندیده باشد. آسمان پیوسته باران (رحمت) خود را بر ایشان فرو می فرستد وزمین روییدنی های خود را بیرون می ریزد. ثروت در آن روز بر روی هم انباشته می شود.[وقتی] مردی برپاخیزد وبگوید: ای مهدی! بر من عطانما؛ گوید: بگیر»(۶۵).
۳. امام باقر (علیه السلام): «مهدی (عجل الله فرجه)، اموال را میان مردم چنان به مساوات تقسیم می کند که دیگر محتاجی دیده نمی شود تا به او زکات دهند».(۶۶)
۴. ونیز فرمود: «آن چنان میان مردم، مساوات برقرار می سازد که حتی نیازمند به زکات را هرگز نخواهی دید».(۶۷)
۵. «امّت اسلامی در عهد او آن چنان از فراخی معیشت برخوردار می شود که هرگز نظیر چنین نعمت وآسایشی دیده نشده است»(۶۸).
۷. کمال علم وعقل
یکی دیگر از آرمان های بشری، رسیدن به قله های کمال علم وعقل است که این مهم – جز در حکومت مهدوی – تحقق نخواهد یافت. دانش وعلم بشری، به حدّ نهایی وکامل خود خواهد رسید ودریچه های حکمت ودانش ها به روی بشر گشوده خواهد شد. عالم اندیشمند سید جعفر کشفی می نویسد: «بدان که زمان ظهور دولت آن جناب – که زمان ظاهر شدن دولت ثانیه حق است – زمان ظهور وغلبه عقل است از روی باطنی آن که مقام ولایت است وبه منزله روح است از برای روح ظاهری که آن مقام نبوّت است».(۶۹)
در آن عصر هیچ نکته مجهول وغیر قابل حلّی باقی نخواهد ماند وسطح آگاهی وعلم واندیشه مردم بالا رفته، قدرت عقل وخرد ورزی آنان فزونی خواهد یافت. اختراعات، اکتشافات، ارتباطات وفن آوری به نهایت کمال خود خواهد رسید ومردم آن عصر، در بهترین ودلپسندترین برهه از زمان، زندگی خواهند کرد.
۱. امام باقر (علیه السلام): «هنگامی که قائم (عجل الله فرجه) قیام می کند، دستش را بر سر بندگان می گذارد وبدین وسیله، عقل های آنان را جمع وافکار آنها را کامل می کند.»(۷۰)
۲. حضرت علی (علیه السلام) به نقل از پیامبر (صلّی الله علیه وآله وسلّم) می فرماید: «خدای عزّ وجل به وسیله او (قائم) زمین را از نور آکنده می کند، پس از تاریکی آن واز داد پر می کند پس از ستم آن وازدانش مالامال می کند، پس از جهل آن».(۷۱)
۳. امام باقر (علیه السلام): «در زمان آن حضرت، حکمت ودانش، بدیشان ارزانی می شود تا جایی که زنان در خانه خود، به کتاب خدا وسنت پیامبر حکم کنند».(۷۲)
۴. امام صادق (علیه السلام): «علم ودانش ۲۷ حرف است. تمام آنچه پیامبران الهی آوردند، دو حرف بیش نبود ومردم تا کنون جز دو حرف را نشناخته اند. اما هنگامی که قائم ما قیام کند، ۲۵ حرف دیگر را آشکار می سازد ودر میان مردم منتشر می کند ودو حرف دیگر را به آن ضمیمه می کند تا ۲۷ حرف کامل ومنتشر شود(۷۳)».
۸. نوسازی واحیاگری
یکی از نظریات قابل توجه در «علوم سیاسی»، توسعه ونوسازی است. این دیدگاه در صدد ارائه راه کارهای توسعه وپیشرفت در کشورهای عقب مانده وجهان سوّمی است که تا به حال نتایج وآثار قابل توجهی نداشته است. یکی از برنامه ها وراه کارهای مهم حکومت جهانی مهدی (عجل الله فرجه)، احیاگری، نوسازی ودگرگونی در بسیاری از امور اقتصادی، فرهنگی وسیاسی جهان است.
۱. امام صادق (علیه السلام): «إذا خَرَجَ (القائم) یقوم بأمرٍ جدید وکتاب جدید وسنّه جدیده وقضاء جدید...»؛ «هنگامی که قائم خروج کند، امر تازه، کتاب تازه، روشی تازه وداوری تازه با خود می آورد...».(۷۴)
کتاب تازه به معنای آوردن قرآنی دیگر نیست؛ بلکه آن حضرت اهداف وبرنامه های اصیل قرآن را پیاده خواهد کرد وتفسیر واقعی آیات آن را بیان خواهد نمود.
۲. امام صادق (علیه السلام) درپاسخ یکی از یارانش در باره سیره مهدی (عجل الله فرجه) می فرماید: «همان کاری که رسول خدا (صلّی الله علیه وآله وسلّم) انجام داد، انجام می دهد. برنامه های [نادرست] پیشین را از بین می برد؛ همان گونه که رسول خدا، امر جاهلیت را از بین برد واسلام را نوسازی می کند».
۳. «به خدا سوگند! گویی او را در میان رکن ومقام با چشم خود می بینم که از مردم برای امری تازه، کتابی تازه وحکومت آسمانی تازه، بیعت می گیرد»(۷۵).
۹. رضایت وخشنودی جهانی
یکی از ویژگی های مهم حکومت مهدوی، تأمین خشنودی ورضایت همه ساکنان زمین وآسمان است. از آن جایی که دولت او، دولت عدالت گستر، فقیر ستیز، دانش گستر، رفاه آور، ظلم ستیز ومردم دوست است، همگان از آن راضی خواهند بود ودر آرامش وشادی زندگی خواهند کرد. در روایات آمده است:
۱. «زمین را پر از عدالت می کند، آن چنان که پر از ستم شده است. در خلافت او اهل آسمان وزمین، حتی پرندگان آسمان خشنود می شوند».(۷۶)
۲. «اهل آسمان وساکنان آن برای ظهور او خوشحال می شوند؛ او زمین را پر از عدالت می کند، آن سان که پر از جور وستم شده باشد».(۷۷)
۳. رسول خدا (صلّی الله علیه وآله وسلّم): «شما را به مهدی، مردی از قریش بشارت می دهم که ساکنان آسمان وزمین را از خلافت وفرمانروایی او خشنودند».(۷۸)
۴. «ساکنان زمین وآسمان به او عشق می ورزند».(۷۹)
بخش سوّم. مقایسه ونتیجه
امروزه پدیده «جهانی شدن»، امری فراگیر، گسترش یابنده، پیچیده ودارای آثار وپیامدهای گوناگون در زندگی بشری است؛ به طوری که شرایط زندگی انسان ها را در بیشتر جنبه های آن، دستخوش دگرگونی های ژرف کرده است. از این رو نمی توان گسترش نوآوری های اقتصادی در سرتاسر جهان، انطباق های فرهنگی وسیاسی ملازم این گسترش، تغییر وتحوّلات ارتباطاتی وتکنولوژیکی، در هم تنیدگی روابط، افکار واندیشه های بشری، پیچیدگی انگاره های اقتصادی، مالی واعتباری و... را نادیده گرفت ونسبت به آن بی تفاوت بود.
از طرفی به علت تنوّع، پیچیدگی ونو بودن مباحث وموضوعات آن، نمی توان موضع گیری مثبت یا منفی قاطعی در مورد آن داشت؛ هر چند جنبه ها وپیامدهای منفی وآثار نگران کننده آن، رو به فزونی است. همچنین به علّت این که در پس پرده این روند، عوامل وکارگزاران متعدّد سیاسی، اقتصادی، فرهنگی ونظامی قرار دارند؛ باید به دقت وهوشمندانه آن را مورد بررسی وتحلیل قرار داد.
به هر حال روشن است که: مبانی، اهداف، ویژگی ها، آثار وپیامدهای «جهانی کردن» و«جهانی سازی» وحتّی «جهانی شدن»، تفاوت وتباین اساسی با مبانی، اهداف، ویژگی ها وخصوصیات «حکومت جهانی حضرت مهدی (عجل الله فرجه)» دارد. هدف ومبنای اصلی این «جهان گستری» سودجویی وتأمین منفعت بیشتر برای دولت های بزرگ، شرکت ها ونهادهای فرا ملّی و... ونیز برتری طلبی وسلطه جویی قدرت هایی چون ایالات متحده است.
حتی می توان قائل شد که «جهانی شدن» – به رغم مبانی قابل توجّه آن – به نوعی با سرمایه داری جهانی پیوند خورده است. به هر حال در این دو پروژه، شاهد گسترش وهژمونی سیاسی وفرهنگی غرب وایالات متحده هستیم که نکته تلاقی ونزدیکی آنها نیز به شمار می رود. گفتنی است که آنچه در این دو وجود ندارد، تلاش برای تأمین نیازهای اساسی جهانیان، چون برابری، عدالت، معنویت، اخلاق، رفاه همه جانبه و... است؛ برعکس در سایه آنها جهان اینک با اباحی گری وبحران معنویت، هویت واخلاق رو به رو است؛ بلکه بحران ناامنی، فقر، بهره کشی ونابرابری نیز به طور فزاینده ای گسترش می یابد.
«جهانی شدن» با داشتن ابعاد واشکال مختلف ومبهم وپیامدهای سوء، نمی تواند وجه مشترکی با «حکومت جهانی حضرت مهدی (عجل الله فرجه)» داشته باشد؛ هر چند پاره ای از ویژگی ها ونشانه های آن، با بعضی از ویژگی های حکومت آن حضرت مشابهت دارد وبه خوبی می تواند نشانگر این باشد که زمینه تشکیل حکومت جهانی فراهم شده وسطح آگاهی، علم، پیشرفت وبالندگی جوامع به حدی رسیده است که بتوان به طور علمی واستدلالی، صحبت از آن حکومت جهانی وقریب الوقوع بودن آن نمود وویژگی های والا وبرتری های بی بدیل آن را مطرح کرد. «جهانی شدن»، به روشنی نیاز انسان ها را به نزدیکی واتحاد با هم وتشکیل «جامعه جهانی واحد» آشکار می سازد وراه کارهای سیاسی، اقتصادی وفرهنگی آن را به گونه ای مدرن نمایان می کند. گسترش سریع ارتباطات ونزدیکی جوامع به یکدیگر، امکان گفت وگو وتبادل آرا وافکار، استفاده مردم جهان از آخرین اخبار ویافته های علمی وپزشکی، تعامل وهمفکری در مورد مسائل سیاسی (جنگ، صلح و...) جهان، بالا رفتن سطح سواد ومعلومات، جهانی شدن فنّ آوری وصنعت و... برخی از وجوه مثبت وقابل قبول جهانی شدن است که مدل کامل ومطلوب آنها در حکومت جهانی حضرت مهدی (عجل الله فرجه) وجود خواهد داشت.
وقتی جامع بشری به مرحله ای از رشد وشکوفایی علمی، صنعتی وفکری می رسد که در آن نیاز شدیدی به اتحاد ونزدیکی احساس شده وبشر در بیشتر جنبه های زندگی، رفتارها وگفتارهای فرا ملّی وجهانی از خود بروز می دهد؛ در این صورت می توان تئوری «تشکیل دولت کریمه جهانی» را به جهانیان ارائه داد ونکات مثبت وارزنده آن را بیان نمود. از آنجایی که انسان ها نمی توانند موانع، کاستی ها وکمبودهای حرکت رو به رشد خود را، به طور کامل از بین ببرند؛ در این صورت نیاز به قدرتی برتر وفوق بشری بیشتر احساس می شود وقلب ها وافکار بدان سو متمایل می گردد. البته حکومت حضرت ولی عصر (عجل الله فرجه) نه تنها حکومتی آرمانی والهی است؛ بلکه حکومتی کاملاً عقلانی وعلم گرا است وبا وضعیت پیشرفته جهان، سازگار ومتناسب است.
به هر حال شیعه با دیدگاهی روشن نسبت به آینده تاریخ بشری، همواره منادی وبشارت دهنده «زندگی مطلوب جمعی» وتشکیل «حکومت صلح وعدل جهانی» بوده است وبا اتکا به همین اعتقاد، خود را در تمامی سختی ها وبحران ها حفظ کرده ومنتظر پایان خوش تاریخ بوده است.
مدعای اصلی ما در این نوشتار این است که «جهانی کردن» و«جهانی سازی» دنیا را در ورطه انحراف، جنگ، ناکامی واباحی گری قرار داده است وپیامدها وآثار نامطلوب وناگواری با خود به همراه دارد که هیچ یک در حکومت جهانی حضرت مهدی (عجل الله فرجه) وجود نخواهد داشت. با توجّه به انحرافات به وجود آمده، می توان گفت که «جهانی شدن» نیز لزوماً پیشرفت طبیعی زندگی بشری نیست واکنون یک سیر طبیعی را طی نمی کند. به گفته پروفسور مولانا: «این چه جهانی سازی است که ۱۴ مردم دنیا گرسنه به خواب می روند؟! ۲۵% مردم افریقا زیر محور فقر زندگی می کنند؟! ۱% مردم دنیا، ۹۵% تسلیحات جهان را در دست دارد؟! عدالت اجتماعی هنوز در تئورهای روابط بین الملل مطرح نشده است؟ جهانی سازی، جهان را به نفع عده ای تغییر می دهد و...؟»
بر این اساس الان جهان – به خصوص دنیای غرب ومدرن – از چند بحران بزرگ، رنج می برد: ۱. بحران مشروعیت ۲. بحران فساد ۳. بحران اخلاق ۴. بحران هویت ۵. بحران مشارکت ۶. بحران اشتغال وصادرات و... غرب تلاش می کند با انتقال این بحران به خارج از مرزهای خود، کمی از آثار ونتایج سهمگین آن بکاهد وبه عبارت روشن تر، درصدد جهانی کردن این مشکلات وبحران ها آمده است. بر این اساس جهانی کردن، جهانی سازی وحتّی جهانی شدن – در بعضی از وجوه آن – دارای اختلافات وتفاوت های اساسی با حکومت جهانی حضرت مهدی (عجل الله فرجه) است.
تفاوت ها وبرتری ها
در این قسمت به طور مختصر، بعضی از ویژگی ها، چالش ها وکاستی های فراروی جهانی شدن – در هر سه چشم انداز پیشین – ذکر وتفاوت آن با حکومت جهانی حضرت مهدی (علیه السلام) روشن وآشکار می گردد.
۱. این پدیده جهانی، هر چند به سرعت در حال گسترش وپیشروی در عرصه های مختلف جهانی است ونظرات ودیدگاه های بسیار زیادی درباره آن ارائه می شود؛ اما در عین حال امری مبهم، نارسا وپیچیده است. ژان ماری گینو در این باره می نویسد: «وضعیت اجتماعات انسانی در تجربه جهانی شدن، با وضعیت شخص نابینایی قابل مقایسه است که ناگهان بینایی اش را به دست می آورد وفقط یک اسطوره از عهده شرح هیجاناتی برمی آید که این دگر دیسی برخواهد انگیخت... رویارویی بی واسطه فرد با جهانی شدن دنیا «سکر آور» است؛ منتها شرایط دموکراسی را از ریشه دگرگون می کند...».(۸۰)
در حالی که تصویر حکومت جهانی حضرت مهدی (عجل الله فرجه) به روشنی در روایات واحادیث بیان شده وویژگی ها وساختار کارآمد وجامع نگر این حکومت، با دقّت هر چه تمام تر، ترسیم وتبیین گشته است وهیچ گونه ابهام وکاستی در آن وجود ندارد. در عین حال، وی به دنبال «حکومت خوب» می گردد وآرمان درونی خود را در نوشته اش به این شکل ابراز می دارد: «راهی که این کتاب نشان می دهد باریک است. سیّال بودن جهانی شدن را می پذیرد. حتّی از نوع دموکراتیک آن قداست زدایی می کند وبا این وصف از تقلیل دادن نهادهای سیاسی به جریان های ساده کارکردی امتناع می ورزد. راهی که ترسیم می کند، متواضعانه است: جلوس «حکومت خوب» – خوب به این سبب که بیان عقلایی اجتماع انسانی، خواهد بود که آرزوی تشکیل دادن آن را داریم. اجتماعی از انسان های آگاه وخردورز – بلکه خیلی ساده تر، توزیع محتاطانه قدرت که با تقسیم آن، امکان سوء استفاده از آن را محدود می کند... اجتماعات دموکراتیک آینده، اجتماعاتی در عین حال خردورز وتاریخی خواهند بود، دستاوردهای بلند پرواز آزادی ما ومیراث پیوسته ناپایدار تاریخ ما»(۸۱). ما نیز معتقدیم که «حکومت خوب» در تمامی عرصه ها وجنبه ها فقط حکومت کامل وبی بدیل حضرت ولی عصر (عجل الله فرجه) است که همه بشر، باید منتظر چنین روزی باشند. این حکومت، هم آسمانی والهی است وهم علم دوست وافرادی خردورز وآگاه، عالم، متعهد وموحّد زمام آن را در دست دارند.
۲. جهانی شدن در عرصه اقتصادی، در صدد رفع موانع وکاستی های پیشرفت وتوسعه اقتصادی، اتکا به بازار وتجارت آزاد ورفع بی کاری وبحران های اقتصادی است؛ اما با این حال مشکلات جهان (فقر، نابرابری، بهره کشی، استثمار، بی کاری و...) همچنان پا برجا است. جهان شمولی اقتصاد، به معنای جهانی شدن مشکلات ونارسایی های برخاسته از لیبرال – دموکراسی واقتصاد گرایی غربی است. چون سرمایه داری غربی با طرح مسأله «جهانی شدن»، سعی در انتقال مشکلات وبحران های اقتصادی ومالی به خارج دارد که این امر تبعات سختی برای کشورهای جهان سوّم در پی دارد. در حالی که برنامه واستراتژی اصلی حکومت جهانی حضرت مهدی (عجل الله فرجه)، رفع فقر، نابرابری، کاستی ها ومشکلات از سراسر جهان واز بین بردن ظلم، احجاف، تبعیض وحق کشی است. از آن جایی که مواهب ومنابع طبیعی جهان، به طور عادلانه مورد استفاده همگان قرار خواهد گرفت وعلم وتکنولوژی بشر نیز رشد فراوانی خواهد یافت، مشکلات ونگرانی های بشر برطرف گشته ومدینه فاضله موعود تحقّق خواهد یافت.
۳. جهانی سازی، باعث تسلّط ویکّه تازی آمریکا در عرصه های سیاسی واقتصادی می گردد وبه دنبال خود ناامنی ورفتارهای خصمانه به همراه دارد. چیزی که هیچ دولت وکشوری حاضر به پذیرش آن نیست. آلن دوبنوآ می نویسد: «سده بیست ویکم، سده افول آمریکا وقدرت یابی کشورهایی نو خواهد بود: چین، روسیه، هند، ایران ومصر. اروپا که در شرایط دشواری به سر می برد، بار دیگر ناگزیر است با سرنوشت خود روبه رو شود وجنگ هایی روی خواهد داد که تاکنون مانندشان دیده نشده است. هیچ کس را از رویارویی جهانی – که فروکاستگی ادعای «جهان شمولی» ارزش های غربی خواهد انجامید – گریزی نیست.»(۸۲) در حالی که اساس وبرنامه اصلی حضرت مهدی (عجل الله فرجه) گسترش وبرقراری صلح وامنیت وآسایش وریشه کنی ظلم وستم، جنگ وخونریزی از جهان است. در حکومت آن حضرت جایی برای گردن کشان وستمگران باقی نمانده، ریشه تمامی جنگ ها وستیزه جویی ها – که همان خواستارهای فزون تر مادی واقتصادی است – از بین خواهد رفت وهمان طور که قرآن می فرماید، ترس مردم، به امنیّت وآسایش مبدّل خواهد شد (ولیبدلنّهم مِن بعدِ خوفهم اَمناً).
۴. جهانی شدن از نظر فرهنگی واجتماعی، ادعای نزدیکی، پیوند وجسمانی فرهنگ ها وجوامع را دارد؛ اما روشن است که – بر خلاف نظر مدعیان غربی – در جهان آینده، یکپارچگی به وجود نخواهد آمد وپس از تقابلی بنیادین، تمدن ها وفرهنگ هایی نوین سر بر کشیده وچهره جهان را متحول خواهند ساخت. اروپا در این شرایط می تواند هویت جدیدی یابد وسرنوشت خود را از لیبرال – دموکراسی جهان گرای آمریکایی جدا کند. آلن دوبنوآ می نویسد: «ملّت ها وفرهنگ ها عوامل راستین تاریخ هستند. سرمایه داری دموکراتیک، اینک صاحب بلامنازع میدان است. اما اشتباهی بزرگ است که فکر کنیم، برای همیشه می تواند صحنه را کنترل کند وبا پیروزیش تاریخ متوقف خواهد شد».(۸۳) این برخورد وتضادّ تمدّن ها، جهان را آبستن التهاب، تنش وناامنی می کند؛ در حالی که در «عصر ظهور»، نشانی از اختلاف وکشمکش فرهنگی وسیاسی وحتی سلطه جویی تمدّن ها وفرهنگ ها نخواهد بود ومردم با گزینش وانتخاب خود، آیین وفرهنگ واحدی را پذیرا خواهند شد ودر سایه آن با آرامش وآسودگی خیال، زندگی خواهند کرد.
۵. از دیگر معایب ونقص های بزرگ جهانی شدن، عدم مدیریت واحد در جهان، ظهور بلوک های قدرت وگسترش واحدهای سیاسی قدرتمند ومتنازع با هم است. این مشکل اساسی، در حکومت جهانی حضرت مهدی (عجل الله فرجه) به خوبی حل شده وجهان در تحت فرمان وید با کفایت آن حضرت قرار خواهد گرفت. کشورهای جهان تحت رهبری واحد، اداره ومدیریت خواهند شد وکارگزاران ویاران نزدیک ایشان، حکومت بر واحدهای سیاسی را برعهده خواهند گرفت. چنان که امام صادق علیه السلام می فرماید: «مهدی، اصحاب خویش را به تمامی شهرها وبلاد اعزام می کند وآنان را به عدالت واحسان فرمان می دهد(۸۴)».
۶. یکی از مباحث جهانی شدن، کم اهمیت شمردن مرزها وترغیب کردن مردم به ابراز هرگونه موضعی وتولید هرگونه محصولی است که بازار بتواند آن را جذب کند وبه عبارتی ترویج اباحی گری وبی مبالاتی است. انفجار بازی های ویدیویی وبازی های مهمل در اینترنت و... ترویج گر فروترین کارهای رایج وبدترین نوع میانه مایگی است.(۸۵) اینترنت، با هجمه وسیعی از اطلاعات ودنیایی از اطلاعات که بر سر ما می ریزد، امکان این را می گیرد که به عمق پناه ببریم وبا حقایق وواقعیات به طور جدی آشنا شویم و.... رسانه های صوتی وتصویری، فیلم ها، عکس ها و... نیز عامل مخرّبی بر زندگی معنوی بشر بوده واخلاق ورفتار او را به شدّت در جهت ترویج مفاسد وناهنجاری ها سوق داده است. اما عصر ظهور، عصر حاکمیت فضیلت، اخلاق، علم، دانش وانسانیت خواهد بود. مردم به کرامت ذاتی خود پی برده، از رفتارها وگفتارهای پوچ وپلید، دوری خواهند گزید. امام باقر علیه السلام می فرماید: «هنگامی که قائم ما قیام کند، خداوند دستش را بر سر بندگان می نهد وعقول آنان را با آن جمع می کند وافکار آنها با آن تکمیل می شود».(۸۶)
۷. از نظر برخی، جهانی شدن باعث ایجاد تعامل وبرابری فرهنگی، اقتصادی وسیاسی جوامع می شود وهمگان از محصولات فرهنگی وارتباطات استفاده کرده ودر نتیجه تفاوت ها ونابرابری ها از بین می رود. اما از نظر دیوید هلد، رشد ارتباطات جهانی یا افزایش جریان های فرهنگی، ارتباط چندانی با هموارسازی زمینه فعالیت ها وکاهش نابرابری های جهانی ندارد؛ بلکه این امر – برخلاف آنچه معمولاً تبلیغ می شود – باعث تشدید نابرابری ها در عرضه تولید وتوزیع کالاها، خدمات وامتیازات شده است وبه نوبه خود، میان کسانی که از مجموعه رو به تزایدی از منابع ووسایل ارتباطی برخوردار هستند وآنان که فاقد الکتریسیته، فناوری ارتباطات ویا قدرت دسترسی به اطلاعات هستند، فاصله وشکافی ایجاد کرده است که به طور روز افزون در حال گسترش است. دار ندورف نیز ادعا می کند: تعداد فزاینده ای از مردم – به ویژه نسل جوان تر – از بازار کار طرد خواهند شد.(۸۷)
همان گونه که پیش تر گذشت، رکن اساسی حکومت حضرت مهدی (عجل الله فرجه) رفع نابرابری وتبعیض واستفاده کامل وبهینه از منابع طبیعی جهان خواهد بود. او اموال را میان مردم چنان به مساوات تقسیم خواهد کرد که دیگر محتاجی دیده نخواهد شد تا زکات بگیرد. همگان به طور برابر از نعمت های الهی برخوردار شده وبیکاری وفقر ریشه کن خواهد شد. امام باقر (علیه السلام) می فرماید: «... در روی زمین خرابی باقی نمی ماند، مگر آن که [پس از پیروزی قائم ما] آباد شود(۸۸)».
۸. جهانی شدن در عین حال که خدمات مثبت ومفیدی برای جوامع انسانی دارد؛ اما آلودگی های سیاسی واخلاقی، گسترش تروریسم وسوء استفاده از آن، فزونی قاچاق مواد مخدر وکلاهبرداری های مالی، مشکلات زیست محیطی، گسترش بیماری های جمعی، سوء استفاده های جنسی، فروش کودکان وزنان و... نیز جنبه جهانی پیدا کرده است. این مسائل ومشکلات، به علّت باز شدن مرز کشورها بر روی یکدیگر، گسترش مبادلات بین المللی و... به مشکلات وجرایم فرامرزی وجهانی تبدیل شده است؛ یعنی، با گسترش «جهانی شدن»، این مشکلات نیز فراگیر وگسترده می شود.(۸۹)
در حالی که در حکومت جهانی حضرت مهدی (عجل الله فرجه)، مجال وامکانی برای بروز این گونه مشکلات نخواهد بود. افراد فاسد وتباهگر از بین خواهند رفت وافراد صالح، جانشین آنان بر روی زمین خواهند شد. زمینه های فکری واعتقادی مردم تغییر خواهد یافت ورذایل اخلاقی وآلودگی های جنسی، ریشه کن خواهد شد. مردم به نحو شایسته وبه اندازه نیاز از طبیعت بهره خواهند برد وامنیت روانی بر جامعه حاکم خواهد شد.
مشکلات وناگواری های زیادی که اینک گریبانگیر جوامع جهانی است ودر آینده نیز بشر از آن رهایی نخواهد یافت؛ در حکومت جهانی حضرت مهدی (عجل الله فرجه) وجود نخواهد داشت وهمه مردم در امنیت، رفاه، آسایش وراحتی جمعی خواهند بود وهمگان از ثروت، عدل، برابری، علم ودانش جهانی بهره مند خواهند شد. این وعده حتمی خداوند به همه مستضعفان ویکتاپرستان جهان ونقطه اوج ومتعالی تاریخ بشری خواهد بود. اصولاً حکومت جهانی امام مهدی (عجل الله فرجه)، برای رفع وریشه کنی مشکلات، ناهنجاری ها، کاستی ها، نابرابری ها، فسادها وانحراف ها تشکیل خواهد یافت وجنگ وستیزه جویی، ناامنی، ظلم وبرتری طلبی و... ریشه کن خواهد شد. در این صورت امنیت یک تن، امنیت همه ورفاه یک تن، رفاه همه خواهد بود. رفاه وتنعّم بدان سان خواهد بود که دیگر نیازمند وصاحب حاجتی در سطح جامعه پیدا نمی شود؛ زیرا ثروت ومنابع عادلانه در میان مردم تقسیم خواهد شد. حکومت حضرت مهدی (عجل الله فرجه) برای مردم وبه جهت هدایت ونجات آنان است؛ از این رو نوید بخش دوستی، یکرنگی، یکدلی ونوع دوستی در میان همگان خواهد بود.
جهانی شدن این حکومت، به معنای جهانی شدن فضلیت ها، عدالت ها، نیکی ها، برابری ها ومعنویت ها خواهد بود ومردم فرصتی خواهند یافت که خوب بیندیشند؛ خوب زندگی کنند؛ حکمت ودانش واقعی بیاموزند؛ یکدیگر را دوست بدارند؛ به حق همدیگر تجاوز نکنند؛ توحید محور واخلاق گرا باشند؛ جامعه ای عاری از فساد وتباهی تشکیل دهند و.... در مدینه فاضله مهدوی، همه جا سخن از عدالت وقسط است ومردم شاهد لبریز شدن زمین از عدل وداد خواهند بود. دامنه عدالت او، تا اقصا نقاط منازل وزوایای ناپیدای جامعه گسترده خواهد شد؛ حتّی عدالت ودادگری، همچون گرما وسرما در درون خانه های مردمان نفوذ کرده ومأمن ومسکن وجود آنان را سامان خواهد بخشید.
 

 

 

 

 

 

 

پى نوشت ها:

ــــــــــــــــــــــ

۱) قصص (۲۸)، آیه ۴.
۲) ری کیلی وفیل مارفلیت، جهانی شدن وجهان سوم، ترجمه حسن نورایی ومحمد علی شیخ علیان، دفتر مطالعات سیاسی وبین المللی، ص ۲۴۳.
۳) روزنامه جام جم، شماره ۶۳۵.
۴) دکتر علی اصغر کاظمی، جهانی شدن فرهنگ وسیاست، نشر قومس، ص ۸ و۱۴.
۵) غیبت نعمانی، ص ۲۷۴.
۶) ینابیع المودّه، ص ۴۴۷.
۷) پل سوئزی و...، جهانی شدن با کدام هدف، نشرآگه، ص ۷.
۸) ماکلوم واترز، جهانی شدن، ترجمه مردانی ومریدی، نشر سازمان مدیریت صنعتی، ص ۳۱.
۹) رونالد رابرتسون، جهانی شدن (تئوری های اجتماعی وفرهنگ جهانی)، ترجمه کمال پولادی، نشر ثالث، ص ۱۳۱ و۱۳۲.
۱۰) جیمز. ان، روزه نا، پیچیدگی ها وتناقض های جهانی شدن، مجله سیاست خارجی، سال سیزدهم، شماره ۴، ص ۱۰۲۲.
۱۱) جان تاملینسون، جهانی شدن فرهنگ، ترجمه محسن حکیمی، دفتر پژوهش های فرهنگی، ص ۷۲
۱۲) آنتونی گیدنز، گفتارهایی درباره یکپارچگی جهان (جهان رها شده)، ترجمه علی اصغر سعیدی ویوسف حاجی، نشر علم وادب، ص ۱۳.
۱۳) جهانی شدن وجهان سوّم، ص ۲۳۹.
۱۴) همان، ص ۲۳۸.
۱۵) فصلنامه «پژوهش وسنجش»، شماره ۲۵، ص ۱۲۳.
۱۶) ر.ک: فصلنامه پژوهش وسنجش، شماره ۲۵، ص ۲۱۹ و۲۲۰.
۱۷) حجرات(۴۹)، آیه ۱۳.
۱۸) ر.ک: دام جهانی شدن (تهاجم به دموکراسی ورفاه)، نشر اندیشه معاصر، ص ۱۵ (مقدمه مترجم با کمی تغییر وخلاصه).
۱۹) فصلنامه پژوهش وسنجش، شماره ۲۵، ص ۲۱۱.
۲۰) باری اکسفورد، نظام جهانی: اقتصاد، سیاست وفرهنگ، ترجمه مشیر زاده، ص ۱۵۱.
۲۱) جهانی شدن، ص ۱۴۹ و۱۳۷.
۲۲) حسین سلیمی، فرهنگ گرایی، جهانی شدن وحقوق بشر، مرکز چاپ وانتشارات وزارت امور خارجه، ص ۱۲۹.
۲۳) روزنامه جام جم، شماره ی ۶۹۳، ص ۸.
۲۴) مالکوم واترز، جهانی شدن، ص ۵۸.
۲۵) جهانی شدن وجهان سوم، ص ۲۴۱.
۲۶) هاری مگداف...، جهانی شدن با کدام هدف، ص ۷۲.
۲۷) جان تاملینسون، جهانی شدن وفرهنگ، ص ۲۵.
۲۸) همان، ص ۲۹.
۲۹) کنث نش، جامعه شناسی سیاسی معاصر؛ جهانی شدن سیاست وقدرت، ص ۱۰ (مقدمه).
۳۰) فصلنامه پژوهش وسنجش، شماره ۲۵، ص ۱۰۶ و۱۰۷.
۳۱) فرهنگ گرایی، جهانی شدن وحقوق بشر، ص ۱۸۶.
۳۲) جهانی شدن وجهان سوّم، ص ۲۴۲.
۳۳) برای مطالعه بیشتر ر.ک: پگاه حوزه؛ مقاله جهانی شدن از منظر مذهب، شماره ۶۱، ص ۱۱ و۱۲.
۳۴) فصلنامه پژوهش وسنجش شماره ۲۵، ص ۲۲۵.
۳۵) مجله سیاست خارجی، سال سیزدهم، شماره ۴، ص ۱۰۲۹.
۳۶) بحارالأنوار، ج ۵۱، ص ۸۱.
۳۷) پگاه حوزه، شماره ۶۱، ص ۱۳
۳۸) صحیفه نور، ج ۱۱، ص ۱۵۴.
۳۹) مسعود پورسید آقایی، مبانی اعتقادی مهدویت(۱)، فصلنامه انتظار، شماره ۱، ص ۵۸ و۵۹.
۴۰) انبیاء(۲۱)، آیه ۱۰۵.
۴۱) قصص(۲۸)، آیه ۵.
۴۲) جعفر سبحانی، مبانی حکومت اسلامی، انتشارات توحید، ص ۳۷۰.
۴۳) کشف الغمه، ج ۳، ص ۲۹۷ (از امام باقر (علیه السلام)، کمال الدین، ج ۱، ص ۳۳۱).
۴۴) الملاحم والفتن، ص ۶۶.
۴۵) منتخب الأثر، ص ۴۷۴.
۴۶) غیبت شیخ طوسی، ص ۲۸۳؛ بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۲۹۱.
۴۷) بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۳۶۵ ؛ غیبت نعمانی، ص ۷۲.
۴۸) همان، ج ۵۲، ص ۳۲۷.
۴۹) الامام المهدی، ص ۲۷۱.
۵۰) منتخب الأثر، ص ۱۶۰.
۵۱) بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۲۸۰.
۵۲) مجمع البیان، ذیل آیه ۹ سوره صف؛ بحارالأنوار، ج ۵۱، ص ۶۰.
۵۳) منتخب الأثر، ص ۴۳۶.
۵۴) همان، ج ۳۶، ص ۳۱۶؛ کمال الدین، ج ۱، ص ۲۵۷.
۵۵) همان، ج ۵۱، ص ۷۵.
۵۶) بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۳۶۲.
۵۷) غیبت نعمانی، ص ۱۲۴ ؛ بحارالأنوار، ج ۵۱، ص ۲۹ ؛ منتخب الأثر، ص ۳۱۰.
۵۸) بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۳۲۱؛ کمال الدین، ج ۳، ص ۳۷۲.
۵۹) منتخب الأثر، ۳۰۸ (امامت ومهدویت، بخش آخر، ص ۴۳).
۶۰) بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۳۱۶.
۶۱) همان، ج ۱۰، ص ۱۰۴.
۶۲) منتخب الأثر، ص ۳۰۸.
۶۳) منتخب الأثر، ص ۴۳۶.
۶۴) بحارالأنوار، ج ۵۱، ص ۷۵ ؛ غیبت شیخ طوسی، ص ۱۱۴.
۶۵) عقدالدرر، ص ۱۷۰.
۶۶) بحارالأنوار، ج ۵۱، ص ۸۴.
۶۷) اعلام الوری طبرسی، ص ۴۳۲.
۶۸) بحارالأنوار، ج ۵۱، ص ۱۰۴ ؛ منتخب الأثر، ص ۴۷۳.
۶۹) تحفهالملوک، ج ۱، ص ۷۸.
۷۰) منتخب الأثر، ص ۴۸۳ ؛ اصول کافی، ج ۱، ص ۱۹ ؛ بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۳۲۸.
۷۱) بحارالأنوار، ج ۳۶، ص ۲۵۳.
۷۲) همان، ج ۵۲، ص ۳۵۲ ؛ غیبت نعمانی، ص ۲۳۹.
۷۳) موسوعه احادیث المهدی، ج ۴، ص ۵۳.
۷۴) اثبات الهداه، ج ۷، ص ۸۳ ؛ غیبت نعمانی، ص ۲۵۳.
۷۵) بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۹۵.
۷۶) لوائح الأنوار، ج ۲، ص ۷۰.
۷۷) غیبت شیخ طوسی، ص ۱۱۶.
۷۸) اثبات الهداه، ج ۳، ص ۵۲۴.
۷۹) بحارالأنوار، ج ۵۱، ص ۱۰۴.
۸۰) ژان ماری گنو، آینده آزادی، چالش های جهانی شدن دموکراسی، مرکز چاپ وانتشارات وزارت خارجه، ص ۱۷ مقدمه.
۸۱) همان، ص ۱۵۰.
۸۲) فرهنگ گرایی، جهانی شدن وحقوق بشر، ص ۱۲۵.
۸۳) همان، ص ۱۲۶.
۸۴) یوم الخلاص، ص ۳۹۵.
۸۵) ر.ک: پدیده جهانی شدن، ص ۱۵۳.
۸۶) بحارالأنوار، ج ۱۲، ۱۸۲.
۸۷) روزنامه جام جم، شماره ۷۵۴، ص ۸.
۸۸) منهاج البراعه، ج ۸، ص ۳۵۳.
۸۹) فصلنامه پژوهش وسنجش، شماره ۲۵، ص ۲۱۰.

مقاله هاى مهدوى : ۲۰۱۷/۰۷/۲۲ : ۳.۶ K : ۰
: رحیم کارگر
comments:
no-comments