المسار:
فارسی » مقاله هاى مهدوى
الفهرس
مقاله هاى مهدوى

(۲۵۷) «کرامت ذاتی انسان» نقطه اشتراک دکترین مهدویت واعلامیة جهانی حقوق بشر

«کرامت ذاتی انسان» نقطه اشتراک دکترین مهدویت واعلامیة جهانی حقوق بشر

دکتر محمود جلالی، زهرا بهزادی بیرک علیا

چکیده
حقوق بشر حقوقی است که با تولد انسان پدیدار می شود. این حقوق ذاتی انسان بوده وبرگرفته از دین خاص یا جامعه بشری خاصی نمی باشد. به این معنا که مؤمن وملحد به دلیل انسان بودن از این حقوق برخوردارند وانسان ها بدان دلیل که عظمت وشکوه دارند ودر انسان بودن همه با هم مشترکند، شایسته تکریم هستند. به این دلیل حقوق انسان ها باید در همه جا یکسان اجرا شود وبین افراد در برخورداری از عظمت وکرامت انسانی تبعیض نباشد. بر این اساس کرامت انسانی در آموزه مهدویت که برگرفته از اصول قرآنی وروایی است ودر اعلامیة جهانی حقوق بشر، نقطه مشترکی است که جهت حل چالش ها ومعضلات نقض حقوق بشری، بر حفظ حقوق انسانی تأکید دارد.
این دو به اعلام وچگونگی اجرای این حقوق پرداخته اند ومعتقدند این حقوق ازابتدا وزمانی که انسان ها پا به عرصه هستی گذاشته اند همراه با آن ها بوده ووجود داشته است. درواقع کرامت فطری انسان ها موجب شد، تا افراد اجازه یابند از کرامت، آزادی وتوانایی خود برای پی ریزی نوآوری هایی در حوزه های متعدد جامعه بهره گیرند. با توجه به این مسأله که اساس اعلامیه جهانی حقوق بشر بر کرامت ذاتی انسان استوار است ودر آموزه مهدویت نیز جهت رشد وتعالی افراد، بر کرامت ذاتی انسان ها وحفظ حقوق آنها در کنار کرامت اکتسابی، تأکید شده است، این نوشتار درصدد است نقاط مشترک را که در این دو آموزه بر کرامت ذاتی انسان ها تأکید دارد واین دو آموزه را به یکدیگر نزدیک می کند، بیابد.
1- مقدمه
انسان همان یگانه موجودی است که ظرفیت بالقوه واستعداد پذیرش او محدود به هیچ حد ومرزی نیست، بلکه توان ظرفیت عرش الرحمان را داشته است ودرجه ای را که در قوس صعود، این نمونة عالمی طی کند، مقام خلیفه الهی است که از عهدة هیچ مخلوق دیگری ساخته نیست. در این راستا، مقام انسان، انسانیت وکرامت انسانی (Human Dignity) به معنای شرف، حیثیت واحترام ذاتی برای انسان ها، از موضوعاتی بوده که از دیرباز مورد توجه فراوان ادیان، فلاسفه واندیشه ورزان بشری بوده است.
در عصر حاضر نیز مبحث حقوق بشر بر این موضوع بااهمیت ناظراست. این حقوق، از حق زیستن که طبیعی ترین حق انسان به شمار می رود، شروع می شوند وبه حقوق معنوی که موجد کمال واعتلای بشر هستند، مثل آزادی بیان، آزادی قلم واندیشه ختم می گردند. تاریخ تمدن بشر نشانگر کوشش پیامبران، فلاسفه وانسان دوستان مشرق ومغرب زمین در اعتلای شأن وکرامت انسان ودفاع از حقوق وآزادی های اساسی او می باشد.
آیین رحمت ورأفت اسلام، از زمان تلألو خویش، از منظری الهی به بهسازی وضعیت بشر وحفظ حقوق وکرامت وارزش های انسانی نگریسته وتوجه ویژه ای به این امر مبذول داشته است. اسلام همواره کوشیده تا مکارم اخلاقی را به نهایت کمال برساند. به همین دلیل شواهد بسیار غنی در منابع قرآنی وروایی این موضوع را تأیید می کند. در دولت حضرت مهدی (عج) که دولت کریمه نامگذاری شده است، ساختار حکومت حضرت وبرنامه ها، طرح ها وسیاست گذاری های آن، مبتنی بر رعایت اصل کرامت وارج گذاری به حقوق انسان ها وبرآوردن خواسته های آن ها در عرصه های مختلف زندگی فردی وجمعی در صحنة جهانی است.
در این راستا در آیة 70 سوره اسراء به این مسأله اشاره شده که این کرامت، به دلیل سه ویژگی: عقل، قدرت تسلط بر سایر موجودات وانتخاب وقدرت تشکیل حکومت، ذاتی انسان است که در ادامه انسان می تواند راه تقوا را طی نموده وبه کرامت اکتسابی نیز دست یابد. در واقع خداوند متعال انسان را از میان موجودات عالم مکرم گردانیده است واین کرامت اعطایی، نه خاص نیکان ووارستگان، بلکه برای نوع بشر می باشد وبه تعبیر مرحوم علامه طباطبایی مراد از این آیه، «جنس بشر» است.
از طرف دیگر در قرن بیستم، جهان پس از سپری کردن تجربیات بسیار تلخ به ویژه جنگ های اول ودوم جهانی، که خسارت وتلفات بیشماری بر بشریت تحمیل کرد، با تأسیس سازمان ملل متحد در 26 ژوئن 1945 درصدد برآمد تا گامی به سوی تأمین صلح وامنیت بین المللی بردارد. از جمله اقدامات این سازمان صدور اعلامیة جهانی حقوق بشر در سال 1948 بود. ماده یک اعلامیة جهانی حقوق بشر اعلام می دارد«تمام افراد بشر آزاد به دنیا می آیند، واز لحاظ حیثیت وحقوق با هم برابرند، همه دارای عقل ووجدان هستند، وباید نسبت به یکدیگر با روح برادری رفتار نمایند».
علت برابری انسان ها بر اساس اعلامیة حقوق بشر حیثیت ووجدان دانسته شده است. براین اساس انسان ها از لحاظ ارزش وحیثیت ذاتی وهم از لحاظ حقوقی با هم برابرند. حقوق انسان ها رابطه مستقیمی با شرافت وطبیعت آن ها دارد، وچون طبیعت انسان ها برابر است هیچ کس نمی تواند آن را از خود سلب کند، یا به دیگری واگذار نماید. نویسندگان اعلامیة جهانی حقوق بشر وحدت اعضای خانواده بشری(افراد بشر)، کرامت انسانی وشناسایی حقوق ناشی از آن را اساس آزادی، عدالت وصلح در جهان می دانند وظهور جهانی را که در آن، افراد بشر در بیان عقیده آزاد واز ترس وفقر رها باشند، بالاترین آمال بشری اعلام می نمایند.
از آن جا که زیر سازترین اصل اعلامیة جهانی حقوق بشر(کرامت انسانی) از اصول بنیادین آموزه های وحیانی قرآن کریم وآموزة مهدویت به شمار می آید، نگارندگان در این نوشتار در صددند تا با تکیه براین اصل، به این سؤال پاسخ گویند که، آیا می توان بر اساس اصل کرامت ذاتی انسان میان آموزة مهدویت واعلامیة جهانی حقوق بشر همزیستی ونزدیکی ایجاد نمود؟ در این راستا فرضیه پژوهش حاضر این است که، از آن جا که اساساً کرامت انسانی بر فردیت فرد، وشأن ومنزلت حاصل از انسان بودن فرد متمرکز است وعلاوه بر آموزه مهدویت ومنابع قرآنی وروایی در اسلام، در اعلامیة جهانی حقوق بشر نیز، بر آن تأکید شده است، این امکان وجود دارد تا با تکیه بر اصل کرامت ذاتی انسان میان آموزه مهدویت که بر همزیستی مسالمت آمیز با پیروان سایر ادیان استوار است واعلامیة جهانی حقوق بشر نزدیکی ایجاد نمود.
2- حقوق بشر
اگرچه در مورد اصل حقوق بشر پذیرش جهانی وجود دارد ولی در مورد ماهیت ودامنة این حقوق -یعنی تعریف حقوق بشر- توافق کلی وجود ندارد[1] وسخن گفتن از آن، هم آسان است وهم سخت. آسان است، زیرا افراد به ظاهر می دانند که معنای این اصطلاح چیست. در عین حال سخت است، به خاطر این که هیچ کس نمی تواند به طور دقیق از این اصطلاح تعریفی ارائه دهد[2].
پروفسور «هوهی فیلد»[iii] معتقد است، حقوق بشر حقوقی است که هر فرد به واسطة این که بشر است، از آن برخوردار است. منظور از بشر در این تعریف، همان موجود انسانی یعنی آن چیزی است که در نظر عرف بشر تلقی می شود[3]. به رغم نظر برخی صاحب نظران حقوق بشر را نمی توان محصول تجربة طولانی وتاریخی بشر دانست؛ بلکه حقوق بشر حقوقی فطری وفراگیر، در تمام ادوار ودیار ومطلق از هر گونه تقید نسبت به مکان وزمان وملیت ومذهب خاص می باشد. حقوق بشر مجموعه قواعد طبیعی که اعلامیة جهانی حقوق بشر یا انقلاب کبیر فرانسه یا دیگر معاهدات ومیثاق ها یا انقلابات ونهضت های جهانی موجد آن باشند، نیست. حتی نمی توان گفت حقوق بشر دستاورد دین وتصمیم جمعی بوده است، بلکه صحیح تر آن است که قدمت آن را به درازای «حیات بشری» بدانیم. یعنی حقوق بشر با تولد جامعة بشری ایجاد شد وهمواره به صورت صفتی جدا نشدنی از انسان به حیات خود ادامه داده است[4]. از نظر اسلام همان طور که از پاره ای آیات از جمله آیة 29 سورة بقره برمی آید، همة انسان ها صرف نظر از دین ومذهب واعتقادات واعمال ورفتار آن ها، دارای کرامت هستد، هرچند که در نزد خداوند انسان باتقوا دارای فضیلت وکرامت بیشتری است[5].
این نوشتار معتقد است از آن جا که همه انسان ها در انسان بودن مشترکند، از حقوق بنیادین برابری برخوردار می باشند که به داشتن عقاید دینی یا غیر آن، مربوط نمی باشد. به عبارت دیگر از آن جا که همة انسان ها مخلوق یک آفریدگار می باشند وخداوند برکرامت ذاتی همة انسان ها در کنار کرامت اکتسابی، تأکید داشته است واین کرامت اعطایی ذاتی، مختص همة افراد(نوع بشر) ونه شامل وارستگان می باشد، می توان گفت این حقوق مشترک باید در همه جا وهمة زمان ها ومکان ها بدون تبعیض اعمال شود.
3-کرامت ذاتی واکتسابی انسان
کرم به معنی شرافت در ذات وشرافت در اخلاق(عزّت وتفوق ذاتی شیء)است[6]. وکرامت را عبارت از بزرگواری، بزرگی، بزرگی ورزیدن، بزرگوار داشتن کسی، بخشندگی و....دانسته اند[7]. از منظر قرآن کریم کرامت به معنی نزاهت از پستی وفرومایگی است وبه عبارت دیگر به معنی بزرگواری است. وروح کریم یعنی روحی که منزّه از هر پستی است. بنابراین معنی کرامت در مقابل دنائت وکریم در مقابل دنی است.
چنانچه مولا علی(ع)می فرماید«انّما الکرم التنزه عن المعاصی» و«و الکرم حسن السجیه واجتناب الدنیه».[iv] موارد کاربرد واژة کرامت در مورد خداوند، عرش خداوند، قرآن، رسول خدا، ملائکه، رزق خداوند، ماه مبارک رمضان، دولت مهدی وانسان می باشد[8]. خداوند در قرآن آدمی زادگان را کریم دانست وبه آنان کرامت بخشید وبه مقام برتر در برابر دیگر موجودات زمینی رسانید تا انسان جایگاه ارزندة خود را بهتر بشناسد. پس کرامت بخشیدن به انسان موهبت ونعمتی خدادادی است که در پرتو عقل وخرد از ناحیه آفریدگار هستی به آدمی ارزانی شده است.
در واقع کرامت حقی از حقوق انسان بشمار می آید که این حق از ناحیه فرد، جامعه ونظام حاکم بر سیستم مدیریتی اجتماع در تمام عرصه های زندگی فردی وجمعی بایستی رعایت وبه اجرا در آید[9]. برخورداری آدمی از این حق متضمن دو قضیه بنیادین هنجاری وارزشی است: انسان نباید حرمت وکرامت خویش را مخدوش سازد وهیچ کس حق تعرض به حرمت وکرامت دیگری را ندارد[10].
در بررسی جایگاه کرامت انسان در اسلام، بایستی میان کرامت ذاتی واکتسابی او تمایز قائل بود. به نظر می رسد در دین اسلام دو نوع کرامت برای انسان بتوان یافت. یکی کرامتی جهان شمول که صفتی فطری وذاتی است واز آیه ای چون: «و لقد کرمنا بنی آدم»[v] مستفاد می گردد[11]. این نوع کرامت عام است وهمگی انسان ها اعم از زن ومرد، مؤمن وکافر و... را شامل می شود وبیانگر صفت رحمانیت خداوند است. رحمان در مقابل رحیم بوده وآن نوعی از کرامت خداوندی است که تمام بشر را در بر می گیرد.
کراماتی چون حق حیات وخلقت انسان، قدرت اراده واختیار، قدرت تعقل واندیشه، مسخّر قرار دادن دیگر موجودات برای انسان، فراهم کردن اسباب هدایت انسان، مانند فرستادن رسول ظاهری وباطنی، از این جمله اند[12]. نوع دیگر کرامت انسانی، اکتسابی وغیر ذاتی بوده ومقید به عقیدة انسان است ودر رابطة انسان با خداوند تعریف شدنی است واز آیه ای نظیر«ان اکرمکم عند الله اتقیکم»[vi] قابل برداشت است؛ چرا که در این آیه مبنای کرامت نه بشریت، بلکه تقوا معرفی شده است. به عبارت دیگر اکتساب کرامت منظور در این آیه، مقید به تقوا است[13]. این نوع کرامت خاص بوده وتنها انسان هایی را شامل می شود که راه حقیقت را یافته اند وایمان به خدا دارند. خداوند به این دسته از انسان ها رحمت خاص عطا کرده که غیر مؤمنان از آن بی نصیبند[14].
از آن جا که در اعلامیة جهانی حقوق بشر جهت جلوگیری از بروز اختلافات عقیدتی میان مردم کشورهای گوناگون، به کرامت ذاتی انسان توجه شده است ودر آموزة مهدویت نیز در کنارکرامت اکتسابی به کرامت ذاتی انسان نیز، توجه شده است، نگارندگان در این مقاله جهت ایجاد نزدیکی میان این دو آموزه، بر کرامت ذاتی انسان فارغ از هرگونه ارزش، توجه می کنند.
4- حقوق بشر وکرامت انسانی
کرامت انسانی به عنوان «ارزش برتر» برای توجیه حقوق بشر توصیف شده است. این عنصر امکان مشارکت وسیع تر همه ارزش ها وترجیح متقاعد سازی را به جای اجبار فراهم می سازد[15]. در این زمینه، وفاق عمومی حاصل است که انسان از موهبت ارزش وکرامت ذاتی برخوردار است.
این تنها مفهوم دستوری وهنجاری است که تقریباً هر حق قابل تصور برای انسان می تواند از آن کسب توجیه کند وخود می تواند در تفکرات مذهبی، اخلاقی، سیاسی، اجتماعی وحقوقی مقبولیت یابد وحتی مورد تأکید دولت مردان واقع شود. این مفهوم، مبنایی قوی برای حقوق بشر، وشاید طبق نظر شستاک(Shenstack)، «جذاب ترین رویکردهای نظری» را فراهم می آورد.
امروزه بسیاری از اسناد بین المللی ومنطقه ای، کرامت ذاتی انسان را به عنوان توجیه اساسی برای حقوق بشر، وآرمانی در برابر رفتار موهن وسوء استفاده آمیز با افراد بشر مورد استناد قرار می دهند. از این رو، رونالد دورکین(Ronald Dworkin) مدعی شده است که «هر کس ادعا می کند حقوق را جدی می گیرد[...] باید دست کم [...] اندیشه هر چند مبهم، اما قدرتمند کرامت انسانی را بپذیرد[16].
5-آموزه مهدویت
نظریة مهدویت به عنوان محور تئوری سیاسی«حکومت جهانی اسلام»، امروزه یکی از مهم ترین موضوعات زنده وپر جاذبه ای است که مرزها را درنوردیده وافکار عمومی جهانیان را به خود جلب نموده است. این بحث از نظر پیشینة تاریخی نیز به عنوان یک طرح نوین اسلامی مطرح است که ریشة قرآنی دارد. زیرا ایدة«نجات بخشی» و«منجی گرایی» گرچه سابقه ای دیرین در تاریخ کهن بشر دارد واساساً این امر قبل از آن که یک مسأله تاریخی باشد، یک گرایش فطری انسانی است که در نهاد کمال طلب وترقی خواه انسان ریشه دارد، اما سمت وسو وخواستگاه این گرایش تاریخی وفطری را تنها در تفکر اسلامی، می توان به صورت تعریف شده ونظام مند جستجو نمود.
این گرایش که در میان پیروان ادیان توحیدی نمود بیشتری دارد ـ به موازات حرکت وتاریخ انسان، در حال رشد وشکوفا شدن می باشد که از این نظر ایدة فرجام خواهی وآینده نگری را می توان وجه مشترک همة امتها وملل جهان به شمار آورد واز انبیای الهی به عنوان مبشران وطراحان اصلی این ایده یاد نمود.
همزمان با پیدایش هسته های اولیه تمدنی در عرصة زندگی اجتماعی، تفکر فرجام خواهی واندیشه ی پیروزی صالحان وصعود به مدینة فاضله، ذهن انسان های نیک اندیش وتوده های تحت ستم را به خود معطوف نمود وتدریجاً به صورت یک آرمان فراگیر تبدیل گردید. در این رابطه، قرآن کریم به عنون تنها سند معتبر وحیانی وتاریخی، نظریة حکومت عدل جهانی را فراروی بشریت قرار داده ووعده ی تحقق آن را در آینده ی نزدیک بشارت داده است. این طرح نوین به عنوان تز سیاسی اسلام در قالب «آموزة مهدویت» عرضه گردیده است[17].
نظریة مهدویت، نظریة دعوت به عدالت وبرادری والغای تمام تمایزات، تبعیض ها وستم هاست. در واقع، به معنای پذیرش وتضمین کرامت ذاتی وحق طبیعی حیات مساوی برای همه انسان هاست. پذیرش معیارهای الهی کرامت انسان، علم، عدالت، عقلانیت، تقوا، معنویت، نیکی وخیرخواهی برای همه بشر است.
نظریة مهدویت، دعوت انسان ها به کمال، عقلانیت، معنویت، توسعه، عدالت، امنیت؛ دعوت به دست یابی معرفتی جدید دربارة انسان وجهان وهدف وفلسفة خلقت؛ دعوت به مدیریت الهی بر سرنوشت انسان ها ودعوت به حکومت صالحان وحکیمان وکامل ترین انسان بر جهان است[18].
بی تردید زندگی در فضایی که ارزش های واقعی انسان در آن ارج نهاده شده وهیچ انسانی تحقیر نگردد، یکی از بزرگترین آرزو های بشر است وبشریت در تکاپوی تحقق روزی است که کرامت انسان در سطحی به پهنای تمام کره خاکی پاس داشته شده وهیچ انسانی اسیر هوا خواهی های انسان های دیگر نگردد. در اندیشة اسلامی وخصوصاً شیعه، مهدی(عج)کسی است که این آرزوی دیرین بشری را متحقق خواهد کرد. او بشریت را به سر منزل مقصود رسانده واز بدبختی وفلاکت نجات می دهد وانسان را که عزیز داشته خداست، به جایگاه اصلی خویش برگردانده وانسان، در دورة حاکمیت او، در همة ابعاد، گرامی خواهد بود[19] آمادگی برای پذیرش حاکمیت چنین ارزش ها ومعیارهایی وحکومت چنین انسانی بر روی زمین، علاوه بر این که امری فطری ووجدانی برای همه انسان هاست، به نوعی در آثار برخی از حکمای بزرگ یونان وبرخی فیلسوفان غربی مثل ارسطو، افلاطون، اگوستین ونیچه نیز، منعکس شده وحاکمیت انسان های غیرحکیم وناصالح که قادر نیستند بر اساس حکمت وعقل حکومت کنند وبر خلاف امیال واغراض وهواهای نفسانی والقائات گوناگون شیطانی رفتار می کنند، بدترین نوع حکومت شمرده شده اند.
بنابراین، از این منظر نیز حکومت جهانی مهدی، حکومتی کاملاً فطری وعقلانی است که همة ادیان وشرایع بزرگ وحکیمان بزرگ بر آن تأکید کرده اند[20].
6-کرامت ذاتی انسان در آموزه مهدویت
ارزش های اخلاقی وحمایت از کرامت انسانی در فرهنگ وسنت دینی ریشه ای عمیق دارد، چنانکه کوشش پیامبران وپیشوایان دینی برای دفاع از حقوق انسانی وکرامت انسان بوده، وادیان الهی این حقوق را ناشی از ارادة الهی ولازمة کرامت انسانی می دانند[21].در این راستا، تبیین جایگاه کرامت های انسانی در دولت وعصر مهدوی از موضوعات مهمی به شمار می رود که تاکنون بدان کمتر پرداخته شده است[22].
از آن جا که سنت وروش حکومت منجی عا لم، حضرت مهدی(عج)، همانند سیره وروش پیامبر اکرم(ص) خواهد بود ودر واقع او احیاگر دین محمدی (ص) می باشد وسنت پیامبر اکرم(ص) نیز برگرفته از آموزه های آسمانی قرآن کریم است، از این رو بحث کرامت ذاتی انسان در دولت مهدوی ناظر بر دیدگاه های آن بزرگوار در خصوص شأن ومنزلت انسانی وآیات قرآنی وروایاتی که در این زمینه وجود دارد، می باشد[23].
در خصوص منزلت انسان در اندیشة مهدویت می توان گفت، زیر بنای تفکر انسان شناسی مهدویت که اندیشة ناب اسلامی است، از (اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّک الَّذِی خَلَقَ)[vii] آغاز می شود. این اندیشه در وجود وهستی ریشه دارد، نه فقط عقل نظری که خود مرتبه ای از مراتب هستی است. در این فرهنگ، «قرائت» که محصول یک تفکر نظری است، بر بنیاد خلق وهستی بنا شده است. به این معنا که در تفکر الهی اسلام، عقل ونطق باید تابع وجود وهستی باشد، نه وجود، تابع آنها. چنین اندیشه ای نه تنها تفکری مربوط به قشر وطبقه خاصی نیست، بلکه همه انسان ها را خطاب قرار می دهد، چنان که اندیشه مهدویت نیز اندیشه ای جهانی است.
در اندیشة مهدویت، اعتقاد به وجود خداوندی حکیم وعادل ورئوف موج می زند که بر عوالم درون وبیرون وجود آدمی آگاه است. پس جای هیچ تردیدی نیست که چنین وجودی در وجود کاملی به نام انسان، همانند دو قوس یک دایره پیوند بخورد. بر اساس انسان شناسی این اندیشه، هستی در وجود انسان به صورت کامل وجامعی تحقق می یابد وهمه اضداد در آن به صلح وسازندگی می رسند. در اندیشه مهدوی، چنین انسان کاملی، جانشین خداوند بر روی زمین می شود وبه مقام خلیفة اللهی می رسد.
حسن زاده آملی در تصویر این انسان کامل چنین می گوید: بدان که مجد وعظمت هر چیزی به حسب کمال اوست وکمالی فوق کمال واجب الوجود بالذات متصور نیست وانسان که از جمادات ونباتات وحیوانات اشرف است، هر چه در اتصاف به کمالات واجب الوجود قوی تر باشد، در کمال، از دیگر افراد انسان پیش تر وبه مبدأ اعنی واجب تعالی، نزدیک تر وآثار وجودی او بیشتر است وچون انسان کامل، مجمع اسما وصفات واجب تعالی است، امجد واعظم از دیگر افراد است. انسان در میان جان داران دارای شأنیتی است که می تواند از قوّت به فعلیتی رسد که صاحب عقل مستفاد گردد واین طریق استکمال نفس ناطقه است وصاحب ولایت کلیه اعنی انسان کامل، همه این مقامات ومراحل را مع الاضافه واجد است[24].
کرامت ذاتی انسان اگر چه در دوران پیش از ظهور از آثار طبیعی خود برخوردار است، ولی در دوران ظهور امام عصر(عج) در پرتو حضور وظهور امام معصوم(عج) در قلمرو حیات فردی واجتماعی وحضور کارگزاران صالح وشایسته واجرای قوانین الهی، قابلیت ها وتوانمندی های نوینی در نفوس مردم ووضعیت اجتماعی آن ها پدید خواهد آورد. در این راستا به برخی از کرامات ذاتی انسان اشاره خواهد شد.
1- عرضة خلافت الهی در زمین به انسان وپذیرش آن از سوی او، هر دو از عنایت تکوینی خداوند به انسان است. این خلافت به خاطر ترفیع، بزرگداشت وتکریم انسان ورساندن او به کمالات فردی واجتماعی است.
2- انسان کامل در درجه ای از کمالات وشایستگی ها است که مسجود فرشتگان قرار می گیرد.
3- با عنایت به آثار وخواص موجودات جمادی، نباتی وحیوانی، انسان در مرتبه ای از کمالات قرار گرفته است که علاوه بر دارا بودن کمالات مادون واجد کمالات خاص خود نیز می باشد.
کمالاتی از قبیل قدرت اندیشه وتعقل، قدرت انتخاب واز همه مهم تر روح الهی که مبدأ امتیاز او نسبت به دیگر موجودات است.
4- اصل اختیار وآزادی اراده یکی از ویژگی های خاص انسان ومقام ومنزلت اوست. قدرت انتخاب راه صواب یا ناصواب والتزام به پیا مد های آن از جمله کرامت های تکوینی خداوند به انسان است.
5- معرفت به خیر وشر والهام فجوز وتقوا وشناخت وآگاهی نسبت به ابعاد خیرات وشرور که از مقدمات لازم در افعال موجود مختار است، از جمله عنایات تکوینی خداوند به انسان بوده است.
6- انسان خلیفه الله از حیث هستی شناختی باید بتواند در مراتب نازله، همچون خداوند قدرت تسلط بر طبیعت وتسخیر آن را داشته باشد. به عبارت دیگر انسان با کشف قوانین حاکم براجزاء طبیعت وعلم به آن ها می تواند بر قوت، نیرو ها، انرژی ها وپدیده های طبیعی مسلط شده واز آن ها جهت رسیدن به اهداف عالی بهره برداری نماید. از این رو، در آیات فراوانی از قرآن کریم تأکید شده است که زمین وآنچه در آن است وهم چنین ستارگان, روز, شب, خورشید, ماه وخلاصه همة نعمت ها وپدیده های طبیعی برای انسان آفریده شده است.
7- فطرت الهی وتمایل وگرایش ذاتی انسان به سوی حقیقت مطلق از دیگر کرامت های خداوند نسبت به انسان است، تمایلی که در همه انسان ها وجود دارد[25].
در حکومت حضرت مهدی(عج) آن چه که در فطرت انسانی نهفته است به ظهور می رسد وآن حضرت جامعه ای فطرت گرا تشکیل می دهد. در آن حکومت تعادل وجود دارد. تعادلی که در نهایت جامعه را به عدالت می رساند. برای حفظ کرامت انسانی در حکومت سه اصل وجود دارد که باید رعایت شود تا در مسیر فطرت گرایی قرار بگیرد، این سه محور عبارتند از:
1- تقویت وجدان فطری بشر
2-حاکم کردن ارزش ها در جامعه
3-دانستن این که تمام اعمال ورفتار ما وحکومت ها در این جهان آثار ونمود خود را نشان می دهد.
قرآن کریم در سورة حدید آیة 12، هدف از ارسال رسل وانزال کتب را عدالت وقسط معرفی می کند وبی تردید قوام وثبات جامعة انسانی به عدالت وقسط است، همان گونه که بی عدالتی، ریشه ناامنی ونفی کرامت انسانی است. بر طبق روایات، عدالت در رأس برنامه های حضرت مهدی است واو با از بین بردن موانع تحقق عدالت، در راه تشکیل حکومت عدل تلاش خواهد کرد. حکومت آن حضرت حکومت عدالت است، یعنی حکومتی که در آن، کرامت انسانی هم تحقق پیدا می کند. بین کرامت وعدالت ارتباط وثیقی وجود دارد. می توان گفت کرامت هدف نهایی است وعدالت ابزار رسیدن به کرامت است[26].
با توجه به ابعاد چهار گانة عدالت، عدالت در برابر خدا، انسان های دیگر، خویشتن وطبیعت ونیز با عنایت به مفهوم عدالت که همانا، قرار گرفتن هر چیزی در مقام وجایگاه خویش است، اگر در میان انسان ها وجوامع انسانی، عدالت به نحو احسن پیاده شود، قطعاً انسان ها به جایگاه والای خود که همان مقام انسانیت است نائل می آیند[27]. حضرت مهدی در زمانی که همه تشنة عدالتند، عدالت را پیاده خواهد کرد وبه همین جهت است که عدة زیادی به او ایمان می آورند، یعنی به خاطر عدالت، ایمان می آورند، نه این که اوصرفاً امام معصوم وامام دوازدهم شیعیان است ویا چون از طرف خداست[28].
در اخبار وروایات آمده است، مردم آن چنان از حکومت مهدی(عج)و کارگزارانش خشنودند واو را دوست دارند که زندگان می گویند، ای کاش مردگان زنده می شدند واز رحمت وبرکت آن دولت الهی بهره مند می گردیدند. بی گمان هرگاه مردم از پیشوای حکومت وکارگزاران او اظهار رضایت، وآشکارا ابراز محبت کنند، نشان از آن دارد که حقوق انسانی آن ها به گونه ای شایسته ودر خور شأن ومنزلت وشرافت وکرامت انسان از ناحیة حکومت ارج نهاده شده است. بر این پایه است که از انقلاب وخیزش حضرت مهدی(عج) ویارانش بر ضد صاحبان زور، زر وتزویر وبرچیدن ستم وستمگری وبرپایی داد ودادگستری، به دولت کریمه حضرت مهدی(عج) یاد شده است ودر ادامه رابطه میان عدالت وکرامت مهدوی در دولت جهانی نمایان می شود[29].
در اسلام رعایت کرامت انسان ها برهمگان فرض تلقی شده واز همه مسلمانان خواسته شده تا حرمت همدیگر را پاس بدارند ودر روایات زیادی نیز خوی کریمانه، مورد ستایش قرار گرفته است. واز آن جا که حضرت مهدی در نگاه شیعه انسان معصومی است که نسبت به دستورات اسلام پایبندی تمام داشته وکوچکترین مخالفتی با دستورات اسلامی نسبت به او، قابل تصور نمی باشد بنابراین می توان چنین نتیجه گرفت که در عصر حاکمیت آن حضرت، کرامت انسانی تا سر حد امکان تحقق عینی یافته وحتی یک مورد نقض کرامت انسان، ودر مقیاسی هر چند کوچک که به وی منسوب باشد، یافت نخواهد شد[30].
در خصوص آثار کرامت در دولت مهدوی (که همان زیبائی های صورت وسیرت مهدوی است، ودر قالب علم، عمل، امنیت وارزش ها جلوه می کند) می توان به عدالت فراگیر، دعوت به صراط الهی، رونق علم ودانش، کمال عقل، نفی ظلم وکژی وجور، زنده شدن گل ودل، احیای ارزش ها، ایجاد امنیت، اقتصاد وجامعه سالم، اشاره کرد[31].
کرامت ذاتی انسان در متون مقدس اسلامی( قرآن وسنت)،که دیدگاه حضرت مهدی(عج) نیز در خصوص کرامت انسانی، منبعث از آن می باشد، به دو صورت مستقیم وصریح وغیر مستقیم، مطرح شده است.
به صورت مستقیم وصریح: «ولقد کرمنا بنی آدم وحملناهم فی البر والبحر ورزقناهم من الطیبات وفضلناهم علی کثیر ممن خلقنا تفضیلا ».[viii] در این آیه به صراحت«بنی آدم »بدون هیچ قید دیگری، متعلق تکریم الهی قرار گرفته اند. «واذ قال ربک للملائکه انی جاعل فی الارض خلیفة»؛[ix] «و نفخت فیه من روحی»؛[x] «خلق لکم ما فی الارض جمیعاً »،[xi] «من قتل نفساً بغیر نفس او فساد فی الارض فکانّما قتل الناس جمیعاً »،[xii] در این آیات، مقام انسان، بما هو انسان، به عناوین مختلف تکریم شده است. «علّم الانسان ما لم یعلم »،[xiii] «علّمه البیان»؛[xiv] «فتبارک الله احسن الخالقین».[xv]
در این آیات نیز انسان به جهت مواهب بزرگی که به او بخشیده شده، همچون گل سرسبد آفریدگان، تحسین وتکریم شده است. از پیامبر(ص) نقل شده است: «الخلق کلّهم عیال الله فاحب الخلق الی الله من نفع عیال الله».[xvi] از امام علی (ع) نیز نقل شده است: «لا تکن عبد غیرک فقد جعلک الله حراً».[xvii] امام علی (ع) اصل حریت وآزادی را که به طرزی عالی نماینده کرامت انسان است، در زمانی بس دور، به زیبایی وصراحت هرچه تمام تر، اعلان کرده است. امام علی در وصیت بی نظیر خود به مالک اشتر می گوید: «ولاتکوننّ سبعاً ضاریاً تغتنم اکلها فانهم صنفان اما اخ لک فی الدین واما نظیر لک فی الخلق».[xviii] امام علی (ع) به استاندار خود توصیه می کند که مسلمان وغیر مسلمان را همنوع بداند وبه یک دیده بدانها بنگرد؛ واین به بهترین شکل تکریم انسان است.
به صورت غیر مستقیم: «لا ینهیکم الله عن الذین لم یقاتلوکم فی الدین»؛[xix] «وهو الذی انشأکم من نفس واحدة»؛[xx] و«اذا حکمتم بین الناس ان تحکموا بالعدل»؛[xxi] «ولا تجادلوا اهل الکتاب الا بالتی هی احسن»؛[xxii] «ادع الی سبیل ربک بالحکمه والموعظه الحسنه وجادلهم بالتی هی احسن»،[xxiii] «ولا تسبِّو الذین یدعون من دون الله»؛[xxiv] «لا اکراه فی الدین»[xxv] «ولکل جعلنا منکم شرعة ومنهاجاً»؛[xxvi] «فذکر انما انت مذکّر»[xxvii] «لست علیهم بمصیطر».[xxviii] فحوای این آیات به احترام ذاتی انسان وبه آزادی عقیده وکرامت او مشیر است. نقل است که پیامبر در «خطبه الوداع» فرمود: «یا ایها الناس ان ربکم واحد وان اباکم واحد، کلکم لادم{...} ولیس لعربی علی اعجمی ولا ابیض علی اسود فضل الا بالتقوی».[xxix] ونیز نقل شده است که پیامبر در تشییع یک یهودی شرکت کرد ودر پاسخ به اعتراض برخی از مسلمانان پاسخ داد: مگر او یک انسان نبوده است.[xxx]
در اسلام احکامی چون برده داری، نابرابری حقوق زن ومرد، نابرابری حقوق مسلمان وغیر مسلمان، را نباید به حساب دین گذاشت. در این راستا توجه به تفاوت میان مبانی واصول نظری ناظر بر حقوق انسان ها، که در آموزه های دینی آمده، وتحقق عملی آن در ظرف زمان ومکان خاص، که در احکام شریعت منعکس شده است، حائز اهمیت می باشد. به طور مثال، اصل برابری کامل زن ومرد در بهره مندی از صفات الهی وحقوق انسانی برخاسته از آن ها، در آموزه های دینی تصریح شده است.
زن ومرد هر دو انسان اند، منشا واحدی دارند،[xxxi] از جنس واحدی هستند، در بهره مندی از استعدادهای خلاقه انسانی وحقوق فردی – مثل حق زندگی،انتخاب،تعقل، آفرینش،تعیین سرنوشت و...- کاملاًبرابرند ودر مواجه با خود، خدا، قانون جهان ودیگر انسان ها، موقعیتی برابر دارند؛ اما چون تحقق عینی وکامل این اصل در عصر بعثت وجامعه عربی مخاطب وحی، با توجه به محدودیت ها وموانع جدی ساختاری وفرهنگی موجود، آنگونه که هدف دین است، ناممکن بود، احکام ومقررات شریعت درباره زن با توجه به این محدودیت ها وموانع، وضع واجرا شده اند، با ین هدف که وضع پیشین را که فاصلة بسیار زیادی با معیار ها وموازین دینی داشت، تا حد ممکن، به وضغیتی بهتر تغییر دهند. زن عصر جاهلیت که در مقایسه با مردان، از هر نوع حقی، به کلی محروم بود، با اجرای احکام ومقررات جدید (شریعت) به بخش بزرگی از حقوق خود دست یافت ودر فاصله نزدیکتری، در همطرازی با مردان، قرار گرفت. تحت شرایط عینی آن روز، تأمین برابری کامل حقوق مرد وزن ناممکن بود.
در این راستا اگر اختلافی در برخی حقوق میان زن ومرد دیده می شود، مربوط به احکام شریعت ومتأثر از موانع ومحدودیت های اجتماعی وفرهنگی موجود در جوامع مختلف است که با رفع آن موانع، آن نابرابری ها نیز باید از میان برود وتساوی کامل حقوق آن ها تامین گردد. همچنین بردگی نمی تواند در دین وجود داشته باشد؛ زیرا هیچ یک از اصول وارزش های دینی بردگی را تأیید نمی کند؛ به عکس برده دیگری شدن به شدت نهی ودون شأن ومنزلت قلمداد شده است(توبه 9:31وآل عمران3: 80،79). پس تأکید بر آزادی واستقلال شخصیت، وجدان وجسم فرد، ونفی هر نوع روابط بندگی وارباب رعیتی میان انسان ها یک آموزة دینی است.
بحث برده داری واحکام مربوط به آن با آن که در شریعت وفقه آمده است، ریشه در واقعیت های اجتماعی آن روزگار دارد واسلام با قبول این واقعیت، برای محدود کردن امحای تدریجی آن، مقرراتی تنظیم کرده است. همین توضیح را می توان دربارة مسئلة نابرابری میان مسلمان وغیر مسلمان داد. احترام به حقوق اساسی انسان ها - مثل حق زندگی، آزادی عقل، وجدان وعقیده، امنیت و...- آموزه ای دینی است که همه انسان ها، با هر عقیده وقوم وملیت، مسلمان یا غیر مسلمان، را شامل می شود. قرآن در این زمینه از عناوین«نفس»،«انسان»، و«بنی آدم» استفاده کرده است وتفاوت های جنسی، دینی وقومی را دخالت نداده است. منکران برابری حقوق زن ومرد، مسلمان وغیر مسلمان یا.... معمولاً تصریحات موجود در دین، واستقلال دین از فقه وشریعت را نادیده می انگارند[32].
7-کرامت ذاتی انسان امری برون دینی
اگر انسان ذاتاً ارجمند وگرامی است، پس کرامت ذاتی انسان امری برون دینی می باشد[33]. یعنی انسان پیش از آن که متدین به دین خاصی باشد، چنان حیثیتی راداراست. اگر گفته شود، چون فلان دین حکم به کرامت انسان می کند، پس وی از چنین ویژگی ای برخوردار است، بدیهی است درآن صورت، چنین ویژگی ذاتی او نیست، بلکه وضعی اعطایی است که تنها با اعتقاد به آن دین خاص، یا دست کم به یک گزاره آن دین، می توان چنان حیثیتی برای انسان قائل شد.
در صورتی که کرامت ذاتی انسان نیز، مانند بحث حسن عدل وقبح ظلم، یک بحث فرادینی است، یعنی اساساً یک بحث عقلانی است. توجه دین به بحث حقوق بشر به معنای درون دینی بودن آن نیست، بلکه از قبیل ارشاد به اصلی عقلی است. در این راستا می توان به این مسأله نیز اشاره کرد که این گونه اصول عقلی، اصول قرآنی واسلامی نیز به شمار می آیند (هم از باب کلما حکم به العقل، حکم به الشرع، وهم از باب این که صریحاً قرآن آن ها را تأیید کرده است)[34]. عقل ودین هر دو کاشف کرامت ذاتی موجود بشری هستند.
برای مثال تلقی یک کودک ویک سارق از برابری وعدالت قابل توجه می باشد. وقتی یک کودک سهم برابر با کودکی دیگر می خواهد یا وقتی سارقی سهمی برابر با سارق دیگر از مال به سرقت رفته می طلبد، تلقی مثبتی از عدالت خواهد داشت. کودک نیک می داند عدالت خوب است، گو این که اساساً نداند دین نیز آن را می گوید. سارق نیز به نیکویی عدالت حکم می راند، اما نه بدان سبب که دین می گوید. این حکم سارق وآن رأی کودک، نمونه ای از نگرش برون دینی به حقوق بشر است که به معنای استقلال عدالت وبرابری- به عنوان حق بشری- از دین است[35].
8-کرامت ذاتی انسان در اعلامیة جهانی حقوق بشر
پژوهش های تاریخی نشان می دهد که باور به برخی از حقوق فطری وطبیعی برای بشر، از گذشته های بسیار دور وجود داشته است. شاید بتوان گفت از هنگامی که قدرتمندان، خودسری پیشه کردند وبر ضعیفان جامعه ظلم روا داشتند، اندیشة حقوق بشر برای مقابله با ستم وبی عدالتی شکل گرفت وهدف آن تأمین حداقل حقوق برای افراد جامعه بود.
به عبارت دیگر از همین نقطه بود که حقوق بنیادین انسانی همچون حق حیات، حق کرامت، حق آموزش وپرورش، حق آزادی مسئولانه وحق برابری در برابر حقوق وقوانین پدید آمد تا نظم وآرامش را برای جامعه انسانی به ارمغان آورده، حیات مطلوب انسانی را تأمین کند[36]. آنچه امروز با عنوان«حقوق بشر» می شناسیم پدیده ای است که عمدتاً پس از جنگ جهانی دوم توسعه یافته است. در واقع توجه به حقوق بشر تا حدود زیادی نتیجه پدیده هایی چون هولوکاست، پاک سازی نژادی وسایر فجایع ووحشیگری ها بوده است.
اعلامیه جهانی حقوق بشر، که شاید مهم ترین سند عمومی قرن بیستم باشد، در سال 1948 م به وسیله مجمع عمومی سازمان ملل متحد انتشار یافت وازآن زمان، انبوهی از معاهدات، میثاق ها وسایر اسناد حقوقی در زمینة حقوق بشر، تقریباً به وسیله همه ملت ها، به تصویب رسیده است واحترام به حقوق بشر، معیاری نخستین برای مشروعیت اخلاقی جامعه ها گشته است[37].
در مقدمة منشور ملل متحد (مصوب 12 آوریل 1945م) انسان به لحاظ نظری، بنیان گذار جامعه بین الملل لقب گرفت ومقدمة منشور با نام مردم ملل متحد گشوده شد واز ایمان آنان به حقوق اساسی بشر، کرامت وشأن انسان وتساوی حقوق مرد وزن وهمچنین همة ملت ها، اعم از کوچک وبزرگ، سخن به میان آمد[38]. اعلامیه جهانی حقوق بشر بر حقوق طبیعی مبتنی است ودرآن مقصود این نیست که بشر با طبیعت ثابتی آفریده شده است وحقوق مذکور مقتضای این طبیعت می باشد، بلکه منظور آن است که بشر، از آن حیث که بشر است وصرفاً به اعتبار بشر بودنش، حقوقی دارد وهیچ امر خارجی وعارضی نباید مانع از برخورداری وی از این حقوق باشد[39].
در واقع «کرامت انسان» یا «حیثیت ذاتی انسان» که در اعلامیة جهانی حقوق بشر به عنوان مبنای اصلی برای تدوین حقوق بشر مورد نظر بوده، عبارت است از ملاحظة انسان از آن حیث که انسان است، وانسان از این حیث، عزیز، شریف وارجمند است. هر گاه انسان به حکم انسان بودن، ونه به هیچ دلیل دیگری، ملاحظه گردد، احترام ذاتی وارزش واقعی او لحاظ شده وشخصیت انسانی او ارجمند شناخته شده است.
مبنا قرار دادن حیثیت ذاتی انسان موجب الغای امتیازات غیر واقعی شده، زمینة «وحدت انسانها» یا «وحدت جهانی» را فراهم می آورد[40]. در هر سه سند مهم بین المللی حقوق بشر، کرامت انسان مورد تأکید واقع شده است: در مقدمه اعلامیة جهانی حقوق بشر(1947م) از «کرامت ذاتی تمام اعضای خانواده بشری» و«کرامت وارزش افراد انسانی» یاد شده است.
مقدمة مشترک میثاق بین المللی حقوق مدنی وسیاسی( 1976م) ومیثاق بین المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی وفرهنگی (1976م) بر«کرامت ذاتی تمام اعضای خانواده بشری» تأکید وتصریح می کند: «این حقوق از کرامت ذاتی موجود بشری منبعث می شود». در اعلامیة کنفرانس بین المللی حقوق بشر وین (1993م) نیز این بیان تکرار شده وآمده است: «تمام حقوق بشر از کرامت وارزش انسانی فرد انسانی منبعث شده اند». در اعلامیة آمریکایی حقوق وتکالیف بشر (1948م) نیز آمده است: «مردم آمریکا کرامت افراد انسانی را پذیرفته اند»[41].
برخی اصول اعلامیة جهانی حقوق بشر که در اسلام نیز، جهت حفظ کرامت انسانی بر آن ها تأکید شده است، عبارتند از:
1-حق حیات؛ در ماده 3 اعلامیه.
2- آزادی فطری افراد بشر ومبارزه با بردگی؛ مواد 1،3و4
3- لغو شکنجه ورفتار برخلاف شئون بشری؛ در ماده 5.
4- لغو تبعیض؛ ماده 2و7
5- حق دادخواهی ورسیدگی به اتهام در دادگاه صالح؛ مواد8 ،9 و10
6 -اصل برائت؛ بند اول ماده 11
7- اصل قانونی بودن جرم ومجازات؛ بند 2 ماده 11
8- رعایت حریم خصوصی افراد؛ ماده12
9-آزادی انتخاب وترک اقامتگاه؛ مواد13 و14.
10-حق تابعیت وتغییر آن؛ ماده 15
11- آزادی شرکت در مجامع واتحادیه ها؛ ماده 20 اعلامیه وهمچنین بند 4 ماده 32
12- حق شرکت در اداره امور سیاسی کشور؛ بند اول ماده21
13- حق امنیت شخصی واجتماعی؛ مواد 3و 22 اعلامیه
14-حمایت از شرافت واعتبار افراد؛ماده 12
15- آزادی ابراز وتغییر عقیده؛ مواد 18 و19[42].
9- مبنای حقوق بشر جهانشمول: کرامت ذاتی یا ارزشی؟
در خصوص این سؤال که، آیا کرامت ارزشی می تواند مبنای وضع حقوق بشر قرار گیرد می توان گفت، کرامت ارزشی ملاکی است که از میزان احراز آن توسط انسان ها تنها خود خداوند آگاه ترین است وارج وپاداش این مقام امری لاهوتی واخروی است واین امر تنها به خود خداوند مربوط است. چون خود قرآن این کرامت را کرامت «عند الله» دانسته است[43]. اما از جهت دنیوی، همه انسان ها، مرد یا زن، از هر رنگ ونژاد ومرز وبوم ودین وآیین با یکدیگر برابرند، چون همه انسان اند: «انا خلقناکم من ذکر وانثی وجعلناکم شعوباً وقبائل لتعارفو».[xxxii]
این آیه دو بخش دارد: نخست هرگونه امتیازی را لغو می کند. در بخش دوم، «ان اکرمکم عند الله اتقیکم» تقوا را ملاک برتری قرار می دهد، اما اعلام می کند که این برتری«عند اله»است. خداوند در این آیه برای تقوا امتیازات وحقوقی دنیوی جعل نکرده است. به این ترتیب می توان نتیجه گرفت که برای زندگی انسان در این دنیا تنها باید ملاک انسانیت(کرامت ذاتی) را معیار وضع حقوق عمومی قرار داد تا تبعیضی رخ ندهد[44].
10- نتیجه گیری
حقوق بشر وحفظ وحراست از کرامت انسانی یکی از مهم ترین دغدقه های جوامع دیروز وامروز به شمار می رود ومطلوب وپسندیده است. در واقع وجود کشتارهای جمعی، تبعیضات نژادی، فقر، قاچاق انسان و... نشان دهنده آن است که جوامع انسانی همواره در معرض نقض اساسی حقوق بشر قرار دارند وصیانت از کرامت انسانی نیازمند سازوکارهای عملی برای تحقق آرمان های مشترک بشریت یعنی صلح، امنیت، رفع تبعیض واحترام به کرامت انسانی است.
در این راستا آموزه های دینی نقش مهمی در بنیان گذاری اندیشة کرامت ذاتی انسان داشته است. حتی اگر بر این باور باشیم که انسان، خود نسبت به درک این حیثیت برای خویش تواناست، آموزه های دینی در جلب توجه انسان به کرامت ذاتی وی وتأکید بر آن پیش قدم بوده اند. در ادبیات دینی، انسان موجودی است که همة جهان برای او آفریده شده است. وآفرینش مرگ وحیات برای آزمایش وی است. در متون دینی چنین ویژگی هایی برای هیچ یک از موجودات دیگر ذکر نشده است. در دولت حضرت مهدی این کرامت به اوج خود می رسد.
در واقع یکی از دلایل وبراهین کرامت محور بودن عصر ظهورو دولت کریمه امام مهدی(عج) آن است که آن حضرت همانند جد خویش اکرم الاکرمین وخاستگاه کرامت است. پیامبر مکرم اسلام(ص) بارها خود را به این صفت متصف می نمود ومی فرمود، «انا اکرم الاکرمین» یا «انا اکرم ولد آدم علی ربّی». همچنین با توجه به روایات فراوانی که سنت وسیره امام عصر را همسان سنت وسیره نبوی به شمار می آورند، بسیار بدیهی است که دولت تحت فرمان مهدی (عج)، بر محور کرامت ولحاظ عالی ترین حد کرامت های الهی وانسانی حرکت نموده وتبلور یابد.
در دوران کنونی تدوین حقوق بشر که بی تردید یک گام واقعاً آرمانی برای بشر بود واز طریق آن، ارزش هایی چون کرامت انسان، عدالت، آزادی، برابری و... برای انسان در سطح جهانی به رسمیت شناخته شد، علیرغم این که تهی از نقص ودور از نقد نیست، قابل تقدیر می باشد. در این راستا به نظر می رسد مشکل در ضعف اصول اعلامیه جهانی حقوق بشر نباشد، بلکه مشکل نبود راهکار تعیین کننده وقاطع برای اجرای آن است.
حقوقی که تحت عنوان «حقوق بشر» قرار می گیرد، حقوقی طبیعی وفطری اند، نه الزاماً موضوعه. حقوق طبیعی بشر معنایی جز این ندارد که مراعاتشان زندگی انسانی تر وعقلانی تری را میسر خواهد کرد وامنیت، رفاه وبرخورداری وشکوفایی بیشتری را نصیب بشر خواهد نمود. این غایات عقلانی ...محصول تجربه طولانی وتاریخی بشر ومقبول عامه عقلایند. دراعلامیه جهانی حقوق بشرمراد از بشر، بشری است که طبیعت وذات او بر دین، نژاد ورنگ وپوست وامثال این ها سبقت دارد.
به این معنا که بشر ابتدا بشر است وسپس دین، آیین، اعتقادات، افکار ونحوه زندگی خود را برمی گزیند. این مطلب با دین ودینداری منافات ندارد، چون انسان بدلیل نسبتی که با امر قدسی دارد، انسان نشده است. بشر ابتدا بشر بوده وسپس دین ونسبت خود با امر قدسی را اختیار کرده است. از آن جا که حقوق بشر، حقوق نوع بشر، صرف نظر از دین اوست، نکته ای که در مطالعه حقوق بشر از منظر اسلام باید بدان توجه کرد والبته برخی اوقات مغفول مانده است، این است که آیات وروایاتی که صرفاً مبین وظیفه مسلمین در جامعه اسلامی وبیانگر کرامت مؤمنین است، نباید به عنوان مستندات حقوق بشر وکرامت ذاتی بشر از دیدگاه اسلام مورد استناد قرار گیرد.
همان گونه که در این مقاله بررسی شد، آنچه که در مراجعه به متون اسلامی یعنی آیات قرآنی وروایات نبوی در خصوص کرامت ذاتی انسانی در عصر مهدوی درمی یابیم، با دستاورد های حقوق بشر یکسان است. اما آنچه که آموزه مهدویت واسلام بر آن تأکید بیشتری داشته است کرامت ارزشی یا اکتسابی بشر می باشد، که نویسندگان اعلامیه جهانی حقوق بشر جهت جلوگیری از بوجود آمدن اختلاف با دیدگاه های کشورهای سکولار از قید این که این حقوق از جانب خداوند به انسان واگذار شده است، پرهیز کردند.
در هر صورت نقطة توجه در این مقاله کرامت ذاتی انسان در این دو آموزه بود، که با توجه به دلایل ومستندات ارائه شده ،به نظر می رسد جامعه ایده الی را که در سایه حفظ وحراست از کرامت انسانی در آموزه حقوق بشر به تصویر کشیده شده است، تفاوت چندانی با عصر ظهور امام مهدی(عج) نداشته باشد. جامعه ای که در آن از فقر وترس خبری نیست وبه کرامت انسانی به بهترین صورت ارج نهاده می شود.

منابع ومآخذ

1. نژندی منش، هیبت اله..( 1386)."جهانشمولی حقوق بشر".(8/9/86)،ص3.از:
http://www.hoghoghdanan.com/international20 low/human20rights/article/
2 .Chin, Julia(1995) Human Rights: A Valid Chinese Concept.(Torento: University of Canada press( pag:2.
3. نژندی منش، همان، ص3.
4. عمید زنجانی، عباس علی. توکلی، محمد مهدی(1386)"حقوق بشر اسلامی وکرامت ذاتی انسان در اسلام".فصلنامه حقوق، مجله دانشکده حقوق وعلوم سیاسی، شماره 4 ، زمستان86، ص162-161.
5. عظیمی فر، علی رضا(1387)"بررسی اصل کرامت انسانی در دولت مهدوی واعلامیه جهانی حقوق بشر". (8/2/1387).ص5.از:
http://www.monjee.com/farsi/tazeha/chekideh.htm.
6. میبدی، محمد فاکر(1387)"مفهوم دولت کریمه"،(8/2/1387).ص5.از:
http://www.monjee.com/farsi/tazeha/chekideh.htm
7. اخوان کاظمی، بهرام(1387)."کرامت انسانی در دولت مهدوی".(29/1/1387)، ص4. از: 7.
http://www.mahdaviat-conference.com/vdcca 4g182bg4la2.htm/.
8.. عظیمی فر، همان، ص5.
9. گودرزی، مجتبی(1387)"کرامت های فراموش شده انسانی در عصر غیبت".(8/2/1387).ص2.از:
http://www.monjee.com/farsi/tazeha/chekideh.htm.
10. نوبهار، رحیم(1382)"دین وکرامت انسانی"، مجموعه مقالات دومین همایش بین المللی حقوق بشر: مبانی نظری حقوق بشر، دانشگاه مفید قم،ص618.
11. زنجانی وتوکلی، همان،ص164.
12. اخوان کاظمی، همان،ص3.
13. زنجانی وتوکلی ،همان،ص164.
14. اخوان کاظمی، همان،ص3.
15. Mc Dougal,M , Lasswell,H., and Chen,L (1980) Human Rights and World Public Order. New Haven: Yale University Press, pp.376-377.
16. بادرین، مسعود ای(1382) " حقوق بشر وحقوق اسلام: اسطوره ناهمخوانی"، مجموعه مقالات دومین همایش بین المللی حقوق بشر: مبانی نظری حقوق بشر، دانشگاه مفید قم، ص227.
17 . صمدی، قنبرعلی(1387)"دکترین مهدویت: چیستی، خاستگاه، ضرورتها وراهکارها "،(29/1/1387)، ص4. از:
http://www.mahdaviat-conferenc.com/vdc gar 9 ypak9.4r.htm/.
18...... (1387)"نظریه مهدویت وحکومت واحد جهانی".(29/1/1387)،ص6.از:
http://www.farsnews.com/new, stext.php?nn=86072200
19. حجامی، حسین(1387)"تجلی کرامت انسانی"،(10/2/1387)،از:
http://www.monjee.com/farsi/tazeha/chekideh.htm
20. ....(1387)"نظریه مهدویت وحکومت واحد جهانی".(29/1/1387)،ص6.از:
http://www.farsnews.com/new, stext.php?nn=86072200
21. نظری، عبداللطیف(1384)." کرامت انسانی در قرآن وروایات ودولت مهدوی".مجله گلبرگ، شماره 69 .ص15.
اخوان کاظمی،همان،ص22-21.
23. کریمی نیا، محمد مهدی(1387)"عصر حکومت مهدی وپیروان ادیان آسمانی".(10/2/1387)، ص1.از
http://313yaar.blogfa.com/post-10.aspx.
24. هاشمی، خدیجه(1387)"بررسی تطبیقی منزلت انسان در اندیشه مهدویت ومکتب اومانیسم" .(10/2/1387)،
ص3 از:
http://www.mahdaviat-conference.com/vdcjfxetzugeh.sfu.htm/.
25. گیلانی، رضا(1387)."کرامت انسان در نگاه تکوین وتشریع". (10/2/1387)، از:
http://www.monjee.com/farsi/tazeha/chekideh.htm
26. منصوری، جواد(1387)"کرامت انسانی وعدالت مهدوی".(8/2/1387)،.از:
http://www.monjee.com/farsi/tazeha/chekideh.htm.
27. الهی نژاد،حسین(1387)"موانع وزمینه های تحقق کرامت انسانی".(10/2/1387)، از:
http://www.monjee.com/farsi/tazeha/chekideh.htm
28. منصوری،همان.
29. عظیمی فر، همان..
30. حجامی،همان.
31. میبدی، همان.
32. پیمان، حبیب اله(1382)" اسلام ومنشا حقوق بشر "، مجموعه مقالات دومین همایش بین المللی حقوق بشر : مبانی نظری حقوق بشر، دانشگاه مفید قم.ص 255. همچنین برای اطلاعات بیشتر در این زمینه، رک: قاری سید فاطمی، سید محمد (1382)" فقه شیعه وحقوق بشر جهان شمول"( ضرورت اصلاح اجتهاد : زمینه گرایی اخلاقی در مقابل متن گرایی پوزیتویستی)، همان منبع، ص449.
33. بسته نگار،محمد(1380)حقوق بشر از منظر اندیشمندان. چاپ اول ، شرکت سهامی انتشار. ونیز«مقاله حکومت دموکراتیک دینی» از عبد الکریم سروش،ص326.
34. جاودان، محمد(1382)"نواندیشی دینی در اسلام وتأملاتی در کرامت ذاتی انسان وحقوق بشر"، مجموعه مقالات دومین همایش بین المللی حقوق بشر : مبانی نظری حقوق بشر، دانشگاه مفید قم.ص282.
35. خلفی، مسلم(1382)"نگرش برون دینی به حقوق بشر(امتناع یا ضرورت؟)"، مجموعه مقالات دومین همایش بین المللی حقوق بشر : مبانی نظری حقوق بشر، دانشگاه مفید قم.ص361.
36.نظری، همان،ص102.
37. گیورث، آلن(1382)" آیا حقوق بشری وجود دارد؟"، مجموعه مقالات دومین همایش بین المللی حقوق بشر: مبانی نظری حقوق بشر، دانشگاه مفید قم، ترجمه محمد حبیبی مجنده،ص149.
38. نوبهار،همان،ص613.
39. داوری اردکانی، رضا(1382)" ملاحظاتی درباره حقوق بشر ونسبت آن با دین وتاریخ"، مجموعه مقالات دومین همایش بین المللی حقوق بشر: مبانی نظری حقوق بشر، دانشگاه مفید قم، ص53.
40. جاودان،همان،282. مرحوم در این زمینه می گوید: «این اعلامیه نمی گوید مؤ منان برادرند یا هم وطنان برادرند، بلکه می گوید انسان ها برابرند» رک: یادداشتهای استاد مطهری، ج3،صدرا، چاپ اول،1379ش، تهران،ص227.
41 خلفی،همان،ص361.
42.عمید زنجانی وتوکلی، همان،ص165.
43. جاودان، همان،ص283.
44. جاودان،همان،ص283.

پى نوشت ها:

ــــــــــــــــــــــ

1.استادیار گروه حقوق دانشگاه اصفهان
2.دانشجوی کارشناسی ارشد علوم سیاسی دانشگاه اصفهان
[iii] Hohe Field
4. غررالحکم،ص3870.
5. ما آدمیان را گرامی داشتیم(قرآن، سوره اسراء، آیه 70).
6. گرامی ترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست(قرآن، سوره حجرات، آیه 13).
7. «قرآن را به نام پروردگارت که خدای آفریننده عالم است بر خلق قرائت کن »(سوره علق، آیه 1).
8. «وما فرزندان آدم را بسیار گرامی داشتیم وآنها را به مرکب برّ وبحر سوار کردیم واز هر غذای لذیذ وپاکیزه آنها را روزی دادیم وبر بسیاری از مخلئقات خود برتری وفضیلت بزرگ بخشیدیم»(قرآن، سوره اسراء، آیه 70)..
9.«وچون پروردگار تو به فرشتگان گفت:«من در زمین جانشینی خواهم داشت»(قرآن، سوره طه،آیه30).
«واز روح خود در آن دمیدم»(قرآن، سوره حجر،29). 10.
11. «او انچه در روی زمین است همه را برای شما آفرید»(قرآن، سوره بقره، 29)
12.«هرکس، کسی را- جز به قصاص قتل، یا به کیفر فسادی در زمین – بکشد، چنان است که گویی همه مردم را بکشد»(قرآن، سوره مائده، آیه 32)
13.«آنچه را انسان نمی دانست {به تدریج به او} آموخت»(قرآن، سوره علق، 5).
14.«به او بیان آموخت»(قرآن،سوره نساء،55).
«آفرین باد بر خدا که بهترین آفرینندگان است»(قرآن، سوره مؤمنون،14) 15.
16. اصول کافی جلد 2،ص164،چاپ اول، درالاضواء، بیروت1380.«تمامی خلق دودمان خدایند،محبوب ترین کس در میان خلق خدا کسی است که به دودمان خداوند سود رساند»
17. نهج البلاغه، ترجمه محمد مهدی فولادوند، نشر صائب، چاپ اول، تهران،نامه 31،ص358.«بنده دیگری مباش که خداوند آزادت آفریده است».
18. نهج البلاغه ، پیشین،ص381.«مانند حیوانی مباش که خوردنشان را غنیمت شمری، زیرا آنان دو گروه اند: یا هم کیش تو هستند، یا انسان هایی همانند تو».
19. «{اما}خدا شما را از کسانی که در {کار}دین با شما نجنگیده و... باز نمی دارد که به آنان نیکی کنید»(قرآن، سوره ممتحنه، 125).
20. «و او همان کسی است که شما را از یک تن پدید آورد»(قرآن، سوره انعام، 98).
21.«وچون میان مردم داوری کنید، به عدالت داوری کنید»(قرآن، سوره نسا، 58).
22.«وبا اهل کتاب جز به شیوه ای که بهتر است ، مجادله مکنید»(قرآن، سوره عنکبوت، 46).
23.«با حکمت واندرز نیکو به راه پروردگارت دعوت کن وبا آنان به شیوه ای که نیکوتر است مجادله نمای»(قرآن، سوره نحل، 125).
24.«وبگو: حق از پروردگارتان{رسیده}است . پس هر که بخواهد بگرود وهر که بخواهد انکار کند»(قرآن، سوره کهف، 29).
25.«در دین هیچ اجباری نیست»(قرآن، سوره بقره، 256)
26.«برای هر یک از شما {امت ها} شریعت وراه روشنی قرار دادیم»(قران، سوره مائده، 48).
27.«پس تذکره ده که تو تنها تذکره دهنده ای»(قرآن، سوره غاشیه، 21).
28.«بر آنان تسلطی نداری»(قرآن، سوره غاشیه، 22)
29. در مورد این خطبه، رک: مقصود فراست خواه،«واپسین نگرانی های پیامبر اسلام»، حقوق بشر از منظر اندیشمندان(مجموعه مقالات).
30. صحیح بخاری، جلد1،ص228.
31.«ای مردم بترسید از پروردگار خود آن خدائیکه همه شما را از یک تن بیافرید....»(قرآن، سوره نساء،آیه ی 1) و«خلقت وبعثت همه ی شما جز مثل یک تن واحد نیست که همانا خدا شنوا وبینا باحوال خلق خداست»(قرآن،سوره لقمان،آیه ی 28) و«اوست خدائیکه همه ی شما را از یک تن بیافرید...»(قرآن، سوره الاعراف،189).
32. «ای مردم، ما شما را از مرد وزنی آفریدیم، وشما را ملت- ملت وقبیله – قبیله گردانیدیم تا با یکدیگر شناسایی متقابل حاصل کنید»(قرآن، سوره حجرات،13).

مقاله هاى مهدوى : ۲۰۱۷/۰۹/۲۴ : ۵.۶ K : ۰
comments:
no-comments