المسار:
فارسی » مقاله هاى مهدوى
الفهرس
مقاله هاى مهدوى

(۲۶۵) اهداف دولت زمینه ساز ظهور

اهداف دولت زمینه ساز ظهور

مریم کریمی تبار
دانش جوی مقطع دکتری رشته علوم قرآن وحدیث
مجله مشرق موعود - تابستان 1387 - شماره 6

چکیده:
این مقاله ضمن تعریف واژه «دولت» به تبیین دیدگاه اسلام درباره هدف نهایی آفرینش می پردازد؛ هدفی که همانا قرب الی الله است وبا تحقق حکومت امام مهدی (علیه السلام) راه رسیدن به آن هموار می گردد، سپس دیدگاه جوامع غیردینی را در می افکند که بنابر آن، سرشار شدن جهان از صلح وعدالت وامنیت در گرو ظهور منجی است. در نهایت، این نتیجه به دست می آید که ظهور یک نجات بخش بزرگ، اعتقاد وخواسته همه ملل آزادی خواه در جهان است وچون تحقق این خواسته جز با فراهم آوردن مقدمات وزمینه های لازم امکان نمی پذیرد، پس باید با برنامه ریزی های صحیح وپی گیری اهداف مؤثر، شرایط وبستر لازم برای تحقق ظهور را فراهم آورد. در این میان، نقش دولت های اسلامی بسیار مهم ومؤثر است. لذا در ادامه مقاله به برخی از اهداف مهم اشاره می شود که دولت های اسلامی باید در راستای زمینه سازی برای تحقق حکومت عدل جهانی آنها را دنبال کنند.

مقدمه

هر حرکت اصلاحی وانقلابی زمانی به نتیجه می رسد که برای آن زمینه سازی های لازم شده باشد وگروهی معتقد، مخلص وفداکار آن را یاری کنند وبه پیش ببرند. انقلاب حضرت ولی عصر (علیه السلام) نیز از این اصل برکنار نیست، به ویژه که این انقلاب حرکتی جهانی است ویاورانی در سطح جهان را می طلبد که پذیرا وپشتیبان آن باشند. پرورش چنین یاورانی نیاز به زمینه سازی جهانی دارد که همه منتظران باید در این جهت توان خود را به کار گیرند. در این میان، وظایف مهم وپیچیده ای بر عهده دولت های اسلامی است که باید با برنامه ریزی هایی صحیح وپی گیری اهداف بلند در این زمینه بسیار تأثیرگذار عمل کنند. دولت زمینه ساز باید همه فعالیت های فرهنگی، اجتماعی وسیاسی خود را براساس آموزه مهدویت طراحی کند وبا تلاش های مضاعف خود در این جهت همه جهان را آماده وپذیرای حکومت عدل جهانی نماید. اهدافی که دولت زمینه ساز باید آنها را تعقیب کند، متعدد ومتنوع است که در این نوشتار به فراخور به شماری از مهم ترین آنها اشاره می شود.
تعریف دولت
واژه دولت (state) از ریشه لاتینی «staves» به معنای ایستادن وبه صورت دقیق تر از واژه «statvs» به معنای وضع مستقر وپا برجا آمده است. این واژه چنان که معنای لغوی آن دلالت می کند، با ساختار اقتدار وروابط قدرت در جامعه سر وکار دارد. صاحب نظران تعاریف متفاوت ومتعددی از این واژه بیان داشته اند که از جمله تعاریف آنان در زیر می آید:
1. دولت عالی ترین مظهر رابطه قدرت وحاکمیتی است که در همه جوامع وجود دارد ومفهومی گسترده تر از نهادهای اجرایی وقانون گذاری دارد(1).
2. دولت چارچوبی از ارزش هاست که در درون آن زندگی جریان می یابد وقدرت عمومی خود را در جهت تحقق آن ارزش ها به کار می برد(2).
3. دولت به منزله قدرت سامان یافته وشکل بندی شده اجتماعی است(3).
4. نظامی غیرشخصی ومسلط قانونی است که ساختاری جمعی از اقتدار را تعیین می کند وطبیعت وشکل اداره ونظارت بر یک اجتماع معین را ایجاد می کند(4).
5. دولت بغرنج ترین، مجهزترین وکامل ترین نهاد وسازمان سیاسی، ادرای وقضایی ونظامی کشور است(5).
همه این تعاریف بر عناصر اقتدار، حاکمیت، نهاد اجتماعی، تشکیلات سیاسی، اجرایی، قضایی وقانون گذاری تأکید دارند. بنابراین، در تعریفی دیگر می توان گفت که دولت دستگاه سامان یافته اجتماعی است که ضمن دارا بودن عناصر قدرت وحاکمیت در پرتو قانون گذاری واجرای قوانین، تنظیم همه روابط انسانی وتعاملات اجتماعی را در سطح داخلی وبین المللی برعهده دارد. بنابراین تعریف، دولت حکومتی مقتدر است که در ضمن قانون گذاری ضامن اجرای قوانین نیز به شمار می رود وتشکیلاتی است که از تعدی وتجاوز وهر آن چه باعث بر هم زدن تعاملات سالم اجتماعی می شود، باز می دارد وقدرت بازدارنده ای است که از بروز مشکلات وتضییع حقوق افراد می کاهد ودر تعامل با کشورها ودولت های دیگر از قوانین وچارچوب مشخصی پیروی می کند.
اهداف متوسط ومیانی وهدف نهایی آفرینش
گاهی اهداف حکومت ها مشخص ومعین است وگاهی مراتب دارد، یعنی یک هدف عالی ونهایی منظور است واهداف دیگر وسیله ای هستند برای رسیدن به آن هدف نهایی. با وجود این، امروزه بیشتر حکومت ها، اهداف دنیوی ومادی مثل آزادی، امنیت، رفاه، بهداشت، آموزش، ارضای خواسته های همه مردم یا دست کم اکثر آنان وهر هدفی را که به نوعی به آسایش زندگی دنیوی آنها برگردد، دنبال می کنند وحکومتی از نظر مردم ایده آل است که بتواند امنیت داخلی وخارجی وخواسته های اکثر را برآورده سازد، اما در حکومتی که انبیا مطرح کرده اند ودولتی که رسول گرامی اسلام (ص) آن را بنیان نهاد، هدفی فراتر از این اهداف مورد توجه است وهمه این اهداف، به گونه متوسط ومیانی برای رسیدن به آن هدف غایی لحاظ می شوند. آن هدف غایی، همان هدف خلقت انسان است. خداوند متعال می فرماید:
(وَعَدَ اللهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنکمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیسْتَخْلِفَنَّهُم فِی الأَرْضِ کمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ من قبْلِهِمْ وَلَیمَکنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَی لَهُمْ وَلَیبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا یعْبُدُونَنِی لا یشرِکونَ بی شَیئًا)(6)؛
خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده وکارهای شایسته کرده اند وعده داده است که حتماً آنها را در این سرزمین جانشین خود قرار دهد، همان گونه که کسانی را که پیش از آنان بودند جانشین خود قرار داد وآن دینی را که برایشان پسندیده است به سودشان مستقر کند وبیمشان را به ایمنی مبدل گرداند تا مرا عبادت کنند وچیزی را با من شریک نگردانند.
منظور از (لَیسْتَخْلِفَنَّهُم فی الأَرْضِ) خلیفه الهی ویا جانشین ووارث گذشتگان است، یعنی مؤمنانی که به وظایفشان عمل می کنند، در زمین تمکن می یابند، قدرت را به دست می گیرند ووارث زمین می شوند، بر گردن کشان وهمه کسانی که مانع امنیت وعدالت می شوند، تسلط پیدا می کنند وخداوند توسط آنان همه ناامنی ها را به امن تبدیل می فرماید. وقتی این اهداف یعنی رسیدن به قدرت وتسلط بر جهانیان وبرقراری امنیت ومبارزه با ظلم وفساد تحقق پیدا کرد، هدف نهایی محقق می شود؛ (یعْبُدُونَنِی لا یشرِکونَ بی شَیئًا). هم چنین در جای دیگر فرمود: (وَمَا خَلَقتُ الجنَّ والاِنسَ اِلّالِیَعبُدُونَ). پس هدف نهایی آفرینش همان پرستش خدای متعال است. بنابراین، طبق آموزه های قرآن ودین مبین اسلام، هدف نهایی از زندگی اجتماعی تحقق هدف نهایی خلقت است تا آن جا که انسان ها خودشان را فقط بنده خدا ببینند وخدا را مالک همه چیز ودارای همه فضیلت ها وارزش ها بدانند. وانگهی تشکیل حکومت وتعقیب اهداف دیگر مثل عدالت ورفاه وامنیت وسرکوبی دشمنان و... همگی مقدمه ووسیله ای برای رسیدن به آن هدف اصلی به شمار می روند(7).
اعتقاد به منجی، اعتقادی جهانی
هدف نهایی آفرینش، رسیدن به عبودیت وکمال ونزدیکی هرچه بیشتر انسان به منبع همه کمالات یعنی خداوند متعال است. برای نیل به این آرمان بزرگ باید مقدمات ووسایل آن فراهم گردد. حکومت جهانی امام عصر (علیه السلام) در پی فراهم آوردن مقدمات تقرب به سوی خداوند وبرداشتن موانع از این مسیر است، آن چنان که با تحقق حکومت عدل جهانی اسباب رسیدن به کمال وعبودیت وقرب الی الله فراهم می شود وراه برای رسیدن به هدف خلقت هموار می گردد. حتی از نظر جوامعی که اعتقادی به قرب الی الله وهدف نهایی آفرینش ندارند، رسیدن به عدالت، انسان دوستی، صلح وامنیت، آرامش ورفاه ورهایی از ظلم وستم وفساد وانحطاط، به منزله هدف وغایت به شمار می رود وآنان نیز نیل به جهانی با این خصوصیات را در گرو ظهور منجی بشریت می دانند ودر اوصاف کلی واصول برنامه های انقلابی او اتفاق نظر دارند؛ هرچند هرکدام او را به نامی می خوانند. لذا مسئله ایمان به ظهور نجات بخش بزرگ برای مرهم نهادن به زخم های جان کاه بشریت، اعتقادی جهانی وقدیمی است. قرآن کریم نیز به این مسئله چنین اشاره فرموده است:
(وَلَقَدْ کتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکرِ أَنَّ الأَرْضَ یرِثُهَا عِبَادِی الصَّالِحُونَ)(8)؛
وما در زبور پس از تورات نوشته ایم که این زمین را بندگان صالح من به میراث خواهند برد.
ودر جای دیگری می فرماید:
(وَنُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الأرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ)(9)؛
وما بر آن هستیم که بر مستضعفان روی زمین نعمت دهیم وآنان را پیشوایان سازیم ووارثان گردانیم.
گفتنی است که احادیث نیز همه جا از حکومت حضرت بر کل زمین سخن گفته اند.
لزوم زمینه سازی
بدیهی است که برای ظهور چنین نجات بخشی بزرگ باید شرایط وزمینه های لازم را فراهم آورد، اما گروهی در چگونگی فراهم کردن زمینه ها ومقدمات ظهور منجی به بی راهه رفته اند وبا استناد به اخباری که جهان عصر ظهور را آکنده از ستم وفساد یاد کرده اند، چنین پنداشته اند که انتظار مصلح جهانی سکون وبی توجهی را می طلبد وباید تماشاگر جنایت ها وپلیدی ها بود تا به پر شدن جهان از شرّ وفساد کمک کنند وبدین وسیله زمینه را آماده سازند. گروهی نیز پا را فراتر نهاده اند وپنداشته اند که خود باید به تشدید جنایات وظلم ها دامن زنند تا زمینه زودتر فراهم گردد. از این رو، برخی دولت های ستم پیشه وجابر، مسئله انتظار را دست آویزی برای ظلم های روزافزون خود قرار داده اند ومدعی شده اند که با جنایت های روزافزون به فراهم کردن زمینه ومقدمات ظهور منجی کمک می کنند!
در پاسخ به این شبهه وپندار باید گفت که پرشدن جهان از ظلم وفساد در آستانه ظهور که روایات از آن سخن گفته اند، چهره غالب آن دوره است که البته خود نوعی زمینه سازی به شمار می رود؛ چراکه نوع مردم از این وضع ناراضی می شوند وبه ستوه می آیند وهمین موضوع آنان را تشنه انقلاب می کند ونوعی زمینه فکری ومعنوی ایجاد می نماید، لیکن در همین روزگار وجود یاورانی پاک، مقاوم ومبارز که مصلح موعود را یاری رسانند، ضروری است ومنافاتی ندارد که در کنار این فساد جهانی، دوستان ویاوران حضرت ودولت های بیدار با زمینه سازی های مثبت، افکار جهانیان را برای انقلاب جهانی حضرت آماده سازند.
بنابر چند روایت، پیش از ظهور امام مهدی (علیه السلام) مردمی قیام می کنند که مقدمات حکومت مهدوی را فراهم می سازند. رسول خدا (ص) فرمودند:
یخرج اُناسٌ من المشرق فیوطّئون للمهدیّ سلطانه(10)؛
مردمی از مشرق قیام می کنند وزمینه حکومت مهدی (علیه السلام) را فراهم می سازند.
روایاتی از این دست حاکی از حضور مردم در صحنه های گوناگون حکومت حضرت وفراهم ساختن مقدمات آن ویاری رساندن به حضرت است. تحقق حکومت امام مهدی (علیه السلام) بدون مقدمه نیست، بلکه با مقدمه وزمینه سازی انجام می پذیرد، بدین گونه که منتظران در محیط خویش به پا می خیزند وقیام می کنند وحکومتی تشکیل می دهند وهمین حکومت ها زمینه هایی می شوند برای گرد هم آمدن وبه هم پیوستن صفوف یاران مؤمن، بصیر ومتحرک که هسته اصلی مقاومت مؤمنان ووارثان زمین را تشکیل می دهند واز قیام حضرت پشتیبانی می کنند وکارهای حکومت جهانی را انجام می دهند. بنابر احادیث، امام مهدی (علیه السلام) از مردم یاری می طلبد ومی فرماید: «یا أیها الناس! إنّا نستنصر الله ومن أجابنا من الناس...»(11) ویا «إنّا نستنصرالله الیوم وکلّ مسلمٍ...»(12)
امام خمینی (رحمه الله) ضمن تبیین دیدگاه هایی که انتظار را برابر با سکون، استایی وتن دادن به وضع موجود ویا دامن زدن به ظلم وجنایت معرفی می کنند، به مقابله جدی با آن می پرداخت ومی فرمود:
بعضی ها انتظار فرج را به این می دانند که در مسجد، در حسینیه ودر منزل بنشینند ودعا کنند وفرج امام زمان (علیه السلام) را از خدا بخواهند... یک دسته دیگری بودند که انتظار فرج را می گفتند این است که ما کار نداشته باشیم به این که در جهان چه می گذرد، بر ملت ها چه می گذرد، بر ملت ما چه می گذرد، به این چیزها کار نداشته باشیم، ما تکلیف های خودمان را عمل می کنیم، برای جلوگیری از این امور هم خود حضرت بیایند ان شاء الله درست می کنند... یک دسته ای می گفتند که خوب! باید عالم پر از معصیت بشود تا حضرت بیاید، ما باید نهی از منکر نکنیم، امر به معروف هم نکنیم تا مردم هر کاری می خواهند بکنند، گناهان زیاد بشود که فرج نزدیک بشود... یک دسته ای از این بالاتر بودند ومی گفتند باید دامن زد به گناهان، دعوت کرد مردم را به گناه تا دنیا پر از ظلم وجور شود وحضرت (علیه السلام) تشریف بیاورند... یک دسته دیگر بودند که می گفتند هر حکومتی اگر در زمان غیبت محقق بشود، این حکومت باطل است وبرخلاف اسلام است(13).
ایشان ضمن ردّ همه این دیدگاه ها، دیدگاه خود در باب انتظار فرج را این گونه بیان می کند:
همه ما انتظار فرج داریم وباید در این انتظار خدمت کنیم. انتظار فرج، انتظار قدرت اسلام است وما باید کوشش کنیم تا قدرت اسلام در عالم تحقق پیدا کند ومقدمات ظهور ان شاءالله تهیه شود(14).
همه انتظار داریم وجود مبارک ایشان را، لکن با انتظار تنها نمی شود، بلکه با وضعی که بسیاری دارند، انتظار نیست. ما باید ملاحظه وظیفه فعلی شرعی - الهی خودمان را بکنیم وباکی از هیچ امری از امور نداشته باشیم(15).
بنابر آن چه گفته شد، تهیه مقدمات وزمینه های لازم برای قیام منجی موعود امری ضروری واجتناب ناپذیر است وباید در اولویت اهداف وبرنامه های هر جامعه ودولت منتظر منجی قرار گیرد، لیکن این زمینه سازی نه سکون وبی توجهی ونه دامن زدن به ظلم وجنایت است، بلکه حرکتی مثبت، سازنده وپویا در جهت نزدیک شدن به آرمان های حکومت جهانی به شمار می رود.
دولت های اسلامی باید سعی کنند همه اهداف وبرنامه های خود را در راستای نزدیک شدن به اهداف حکومت مهدوی قرار دهند ودر قالب اعمال واقدامات انسان دوستانه وعقلایی بستر مناسب را برای پذیرش دولت ها وملت های دین گریز واسلام ستیز فراهم آورند. به بیان دیگر، اگر دولت های اسلامی، اهداف حکومت عدل جهانی را اجرا کنند، الگویی عملی ومثبت برای همه دولت ها وملت های دین گریز واسلام ستیز اما عدالت خواه می گردند وبه طور غیرمستقیم، زمینه معرفت به آموزه های ناب اسلامی وویژگی های نظام مهدوی را فراهم می سازند وبستر مناسبی برای پذیرش وتسلیم فراهم می آورند. اجرای اهداف حکومت مهدوی به صورت تام وکامل جز در سایه رهبری امام معصوم میسر نیست، ولی این امر نباید دولت زمینه ساز ظهور را از تلاش وحرکت در نزدیک شدن به آن اهداف وگام برداشتن در آن مسیر باز دارد.
اهداف دولت ها
اهدافی که حکومت ها به دنبال آن هستند را در دو بخش می توان برشمرد:
1. اهداف عمومی که بنابر آن، هر دولتی که به شکل صحیح ومنطقی روی کار آید ودر صدد ظلم وتعدی به حقوق ومنافع دیگران نباشد، قاعدتاً باید آن اهداف را نصب العین خود قرار دهد وبرای دست یابی به آن تلاش کند؛ همان اهدافی که حکومت نبوی وعلوی ومهدوی وهر حکومت دینی واسلامی دیگر نیز در پی آنها بوده است، مثل برقراری عدالت، امنیت، رفاه و.... کشورها ودولت های بیگانه با اسلام نیز با مشاهده تحقق نسبی آن اهداف به شناخت صحیحی از دین می رسند.
2. اهداف ویژه دولت زمینه ساز ظهور که تنها جهت زمینه سازی وفراهم کردن بستر مناسب برای ظهور مهدی موعود (علیه السلام) باید آنها را تعقیب کرد، مثل مبارزه با تبلیغات یأس آلود ومنفی دشمنان، تربیت نیروهای کارآمد وشایسته برای پشتیبانی از حکومت عدل جهانی و....
تمایز این دو بخش از آن روی است که اهداف بخش اول به طور غیرمستقیم زمینه ساز ظهور خواهد بود، ولی دست یابی به اهداف دسته دوم، گامی مستقیم برای فراهم آوردن شرایط وزمینه های ظهور امام (علیه السلام) است.
الف) اهداف عمومی
1. عدالت
تحقق عدالت فضیلتی به شمار می رود که نظام طبیعت بر آن مبتنی است وبشر آن را معیاری برای رفتار اجتماعی به رسمیت می شناسد. لذا حکومتی می تواند سالم وارزش مند باشد که خود براساس عدالت روی کار آمده واجرای عدالت را نیز سرلوحه برنامه های خود قرار داده است. اگر حکومتی براساس سلطه گری وظلم پی ریزی شود، ناپایدار وزوال پذیر خواهد بود واگر عدالت، محور نباشد، موجب نارضایتی وخشونت می گردد.
راغب اصفهانی عدل را به معنای مساوات دانسته وآیه مبارکه (إِنَّ اللهَ یأْمُرُ بالْعَدْلِ وَالإِحسَانِ وَإِیتاء ذِی الْقُرْبَی)(16) را چنین تفسیر کرده که عدل در آیه مساوات در مکافات است، یعنی پاداش عمل خیر به اندازه خودش وجزای عمل شر هم مساوی خودش باشد وبرای توضیح بیشتر این واژه می گوید: «عدل تقسیم کردن به طور مساوی است»(17).
ابن منظور نیز عدل را تساوی میان دو چیز دانسته(18) وشیخ طوسی می نویسد:
عدالت در لغت آن است که احوال انسان متعادل ومتساوی باشد(19).
علامه طباطبایی در معنای این واژه فرموده است:
عدالت حق هر صاحب حقی را به او دادن ودر جای گاه مناسب خود قرار دادن است(20).
امام علی (علیه السلام) ابرمرد عدالت والگوی دادگری می فرماید:
العدل یضع الاُمور مواضعها(21)؛
عدل، هرچیزی را در جای خود قرار می دهد.
نزدیک ترین تعریف به تعریف امام (علیه السلام) از میان معانی بیان شده برای واژه عدل، همان معنایی است که علامه طباطبایی بیان فرموده است.
آن چه اکنون در دنیا می گذرد، از جهات مختلف با عدالت در تعارض است. جهان امروز بیشتر در اختیار کسانی است که تمام تلاششان بر خودمحوری مبتنی است. اصل تنازع بقا وتوأم بودن قدرت وحقیقت از اصولی است که مبنای رفتار سیاسی، فرهنگی واقتصادی این افراد را تشکیل می دهد. تثبیت حق «وتو» برای پنج کشور قدرت مند دنیا، حمایت از اسرائیل، حمله به کشورها، دست اندازی به ثروت های جهانی، استخدام شعارهایی مثل مبارزه با تروریسم وامثال آن در جهت تأمین منافع خود از مهم ترین مصادیق ظلم های نهادینه شده در جهان امروز است.
رهبران حاکم بر دنیا ویژگی های لازم برای رهبری را ندارند. بنابر صریح آیه (لا یَنَالُ عَهدِیَ الظَّالِمینَ) ستم گران شایستگی رهبری جوامع را ندارند، در حالی که عمده کارگزاران سیاسی امروز دنیا، در حال ستم گری به خود ودیگران هستند. قوانین حاکم بر دنیا نیز به دلیل این که از سرچشمه های سکولاریستی برخاسته اند، در بسیاری از جهات با قوانین الهی مغایرت دارند. این قوانین باعث شده فاصله ونابرابری میان ملت ها وکشورهای فقیر وغنی روزبه روز افزوده شود. عمل کردهای ظالمانه باعث شده محیط زیست به مخاطره افتد ولذا عرصه های رقابت به نفع قدرت مندان گردد. با وجود آن که انواع بهره مندی ها در برخی از کشورها رایج است، در برخی از مناطق گرسنگی، فقر وانواع بیماری ها رو به گسترش است. گویا آن چه ابلیس به خداوند متعال گفت، محقق شده است:
(قَالَ رَبِّ بِمَا أَغْوَیتَنِی لأُزَینَنَّ لَهُمْ فِی الأَرْضِ وَلأُغْوِینَّهُمْ أَجْمَعِینَ)(22)؛
گفت: پروردگارا، به سبب آن که مرا گم راه ساختی، من [هم گناهان شان را] در زمین برایشان می‏آرایم وهمه را گم راه خواهم ساخت.
بنابراین، با نگاه کلان به مسائل جهان امروز، درخواهیم یافت که حاکمان مسلط بر جهان امروز نیز چنین ادعایی ندارند که ظلم در جهان امروز برقرار نیست. جهانی شدن، مبارزه با تروریسم، دفاع از حقوق بشر، مبارزه با گسترش سلاح های کشتار جمعی واتمی، دفاع پیش گیرانه وتأمین امنیت جهانی، شعارها وبهانه هایی است که در خدمت نهادینه کردن این ظلم ها قرار دارد(23).
دادگستری صفت ویژه امام مهدی (علیه السلام) است. احادیث بسیاری بر ظلم ستیزی وعدالت گستری حضرت دلالت دارند، از آن جمله این که رسول گرامی اسلام (ص) فرمودند:
لو لم یبق من الدنیا إلاّ یوماً لطوّل الله تعالی ذلک الیوم حتّی یبعث الله فیه رجلاً منّی - أو من أهل بیتی - یواطئ اسمه اسمی، یملأ الأرض قسطاً وعدلاً کما ملئت ظلماً وجوراً(24)؛
اگر از دنیا به جز یک روز باقی نمانده باشد، خدای متعال آن روز را چندان طولانی می کند تا در آن روز مردی از اهل بیت من مبعوث شود، او هم نام من است وزمین را پس از آن که پر از ظلم وجور شده، پر از قسط وعدل می کند.
اجرای عدالت فلسفه بعثت انبیا در جهان بوده، ولی این هدف مقدس تاکنون محقق نشده است. خداوند آخرین امام وحجت خود را ذخیره کرده تا در لحظه موعود قیام کند وزمین را پر از عدل وداد سازد. چنین آرمانی تاکنون تحقق پیدا نکرده واز این پس نیز محقق نخواهد شد. این آرزوی بزرگ تنها در حکومت مهدوی برآورده می شود وتنها او بر استقرار عدالت دانا وتواناست. البته این سخن به این معنا نیست که هرگونه تلاش برای برقراری عدالت در دوران غیبت بی فایده است ویا هرگز نباید در این دوران حرکتی را برای استقرار نظام عادلانه حتی در سطحی محدود انجام داد، بلکه معنای این سخن این است که تا پیش از ظهور امام مهدی (علیه السلام) هیچ حکومتی نمی تواند ادعا کند که توان برقراری نظام عادلانه کامل را دارد، چنان که امام راحل (رحمه الله) فرمود:
البته این پر کردن دنیا را از عدالت، این را ما نمی توانیم بکنیم، اگر می توانستیم می کردیم. اما چون نمی توانیم بکنیم، ایشان باید بیایند... اما ما باید فراهم کنیم کار را. فراهم کردن اسباب این است که کار را نزدیک بکنیم، کار را هم چو بکنیم که مهیا بشود عالم برای آمدن حضرت(علیه السلام)(25).
برپایی عدالت در هر جامعه ای نیازمند ارکان وپایه های متعددی است ونبود هریک از این ارکان موجب ناپایداری عدالت در آن جامعه می شود. مهم ترین ارکان عدالت عبارتند از:
یکم. حاکم عادل: بدون شک آن گاه می توان از جامعه وحکومتی انتظار حرکت به سوی عدالت داشت که امام وحاکم آن جامعه خود در مسیر عدالت باشد ودر زندگی فردی واجتماعی عدالت را پیشه خود سازد. از این روست که در نظام حکومتی که شیعه ترسیم می کند، وجود امام عادل از مهم ترین شرایط است وبدون وجود این امام، حکومت از مشروعیت برخوردار نیست.
دوم. کارگزاران عادل: یکی از موانع اساسی که در برقراری عدالت همواره فراروی مصلحان اجتماعی قرار داشته، نبود مجریان وکارگزاران عادل است. لذا برای تحقق عدالت وگام نهادن در این مسیر، لازم است متصدیان امر حکومت افراد زبده وبرگزیده ای انتخاب شوند که در عدالت وپرهیزکاری وتخصص وتعهد برجسته باشند.
سوم. قوانین عادلانه: وجود قوانین عادلانه از شرایط اساسی تحقق عدالت اجتماعی است وبدون وجود آن، چنان که باید وشاید عدالت را در جامعه نمی توان حکم فرما ساخت. بی تردید، کتاب الهی وسنت رسول خدا (ص) بیان کننده عادلانه ترین قوانین هستند وجامعه در صورت معیار ومیزان قرار دادن آنها طعم عدالت را خواهد چشید، چنان که امام علی (علیه السلام) قرآن را چنین آیینه تمام نمای عدالت معرفی می فرماید:
... فهو معدن الإیمان وبحبوحته وینابیع العلم وبحوره وریاض العدل وغدرانه(26)؛
قرآن معدن ایمان وچشمه سار آن، چشمه های علم ودریاهای آن، باغ های عدل وآب گیرهای آن است.
چهارم. نظام عادلانه: تحقق عدالت اجتماعی نیازمند وجود نظامی مبتنی بر عدالت است؛ نظامی که جای گاه هرکسی به درستی در آن تعیین شده باشد، همه مسئولانش وظایف خود را به درستی بشناسند وبه آن عمل کنند وسرانجام همه احساس کنند که بر کار آنها نظارت وجود دارد ودر صورت خطا ولغزش از آنها بازخواست می شود(27).
پنجم. ابعاد عدالت: براساس آموزه های دین اسلام، عدالت تنها به صحنه حیات اجتماعی انسان ها وروابط آنها با دیگران محدود نمی شود، بلکه حوزه وسیعی شامل ارتباط انسان با خدا، رابطه انسان با خود ورابطه انسان با دیگران را دربر می گیرد.
انسان در بُعد رابطه با خدا، با همه مظاهر کفر وشرکت وبدعت وباطل مبارزه می کند وبا تمام توان در نیل به حق وحقیقت واحیای دین خدا می کوشد ودر بُعد رابطه با خود به استعدادها وظرفیت های خود توجه می کند ودر شکوفا کردن آنها ومقابله با هرگونه ذلت وبردگی وانحطاط می کوشد. عدالت در این دو بُعد، عدالت فردی است که هر انسانی خود باید برای رسیدن به آن تلاش کند، ولی آن چه مربوط به حکومت می شود ودر حیطه کار دولت قرار می گیرد، تلاش برای برقراری عدالت در بعد رابطه انسان با دیگران است که از آن به عدالت اجتماعی یاد می کنیم. عدالت اجتماعی دامنه وسیعی دارد وحوزه های مهم وگوناگون اجتماعی را دربر می گیرد واز آن جا که توجه به آن باید از جمله اهداف وبرنامه های اصلی دولت باشد، لازم است قدری بیشتر به بحث درباره آن بپردازیم.
عدالت اجتماعی حوزه های متعددی را شامل می شود که مهم ترین آنها عبارتند از:
یکم. برقراری عدالت در حوزه قانون گذاری واجرای قانون: همان گونه که خداوند احکام اولیه را بر محور عدالت تشریع فرموده، دولت اسلامی نیز باید در وضع قوانین ومقررات حکومتی عدالت را محور قرار دهد وقوانینی هم آهنگ وهم سو با دستورهای اسلامی، عقل، وجدان وانسانیت وضع نماید تا با اجرای صحیح آنها سلامت جامعه وسعادت بشر تضمین گردد. اگر در مرحله قانون گذاری تبعیض گذاشته شود وملاک های عقلی، ارزشی، انسانی واخلاقی در آن رعایت نگردد، به نحو اولی در مرحله اجرا تحقق عدالت غیر ممکن خواهد بود. امروزه صدها قانون در دنیا حکم فرماست که مقداری از آنها مطابق عقل وعدالت است، ولی بیشتر آنها با تمامی مفاهیم عقلی وانسانی واخلاقی وحتی با آموزه های ادیان آسمانی مخالف است، مثل قانون آزادی های زشت جنسی، پرده دری وانحرافات جنسی، شراب خواری ورباخواری. مخالفت صریح این قوانین با حق وعدالت وانسانیت، یکی از موانع حکومت جهانی حضرت مهدی (علیه السلام) است. پس دولت زمینه ساز باید با پالایش وپیرایش این قوانین ویا جانشینی قوانین عادلانه انسانی - اسلامی، عدالت را در این حیطه به منصه ظهور درآورد.
ایجاد عدالت در مرحله اجرای قانون نیز شاخصه دیگر این حوزه است. همه انسان ها از هر طبقه وقوم وقبیله ونژاد وملیت ورنگ وپوست وزبانی در برابر قانون مساوی هستند وهیچ کس به علت ویژگی طبیعی بر دیگری برتری ندارد وقانون بر همگان به طور یک سان حاکم است. امام صادق (علیه السلام) در این باره می فرماید:
الناس سوادٌ کأسنان المشط(28)؛
مردم برابرند مثل دندانه های شانه.
دوم. برقراری عدالت در حوزه فرهنگ وآموزش: اعتلای سطح فرهنگ ودانش افراد جامعه امری است که دولت مردان در راستای تحقق عدالت اجتماعی باید بدان توجه کنند. رعایت عدالت در این حیطه ایجاب می کند که زمینه رشد فکری، فرهنگی وتوسعه خردورزی ودانش برای همه افراد جامعه به طور مساوی فراهم باشد وشرایط وامکانات معرفت وآگاهی براساس عدالت تقسیم شود. بدیهی است که افراد پس از فراهم شدن شرایط مساوی به علت تفاوت استعدادها، ظرفیت ها، تلاش ها وتدبیرها بهره های متفاوتی خواهند داشت. این تفاوت ها که به میزان استعداد وظرفیت وتلاش وتدبیر افراد بستگی دارد، هیچ گونه منافاتی با عدالت نخواهد داشت، بلکه تفاوت هایی کاملاً طبیعی ولازمه اجتماع انسانی است. لذا برای ایجاد عدالت در این مقوله، باید فرصت دست یابی به تحصیلات ومشاغل وزمینه های معرفت، رشد وپیش رفت برای همه فراهم باشد. آن گاه افراد به میزان لیاقت وتلاششان به موفقیت دست می یابند(29).
سوم. برقراری عدالت در حوزه سیاست: منظور از عدالت سیاسی تأمین برابری، توازن، اعطای حقوق ورعایت قانون در عرصه های مختلف اجتماعی وتوزیع عادلانه قدرت میان آحاد جامعه است. اعطای حقوق سیاسی مردم با اصلاح نظام مدیریتی وسپردن جای گاه های مهم وکلیدی کشور به انسان های شایسته وفراهم نمودن زمینه های مشارکت افراد در امور سیاسی، برخورداری از حق بیان، حق انتقاد، حق انتخاب شدن، انتخاب کردن و... محقق می شود. آیات دلالت کننده بر مشورت مثل آیه (وَأَمْرُهُمْ شُورَی بَینَهُمْ)(30) وآیات درباره امر به معروف ونهی از منکر از جمله آیه (کنتُمْ خَیرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تأْمُرُونَ بالْمَعْرُوفِ وَتنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکرِ)(31) بر حقوق سیاسی مردم دلالت می کنند. حقوق سیاسی دولت مردان بر مردم نیز اجابت واطاعت است، چنان که قرآن کریم می فرماید:
(أَطِیعُواْ اللهَ وَأَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِی الأَمْرِ مِنکمْ)(32)؛
خدا را اطاعت کنید وپیامبر واولیای امر خود را [نیز] اطاعت کنید.
هم چنین طبق فرمایش امام علی (علیه السلام) وفاداری، خیرخواهی واطاعت، حقی است که بر عهده مردم قرار دارد. امام می فرماید:
ای مردم!... اما حق من بر شما این است که به بیعت با من وفادار باشید ودر آشکار ونهان برایم خیرخواهی کنید. هرگاه شما را فرا خواندم، اجابت نمایید وفرمان دادم، اطاعت کنید(33).
چهارم. برقراری عدالت در حوزه قضایی - حقوقی: اجرای عدالت قضایی از مهم ترین آرمان ها وآرزوهای جامعه بشری است. عدالت قضایی به معنای داوری وقضاوت میان مردم براساس قوانین وبا توجه کامل وبدون جانب داری است که با هدف ممانعت از تضییع حقوق انسان ها انجام می گیرد. بنابراین، رعایت انصاف وبی طرفی در قضاوت، توجه به حرمت افراد وحفظ قانون واجرای صحیح آن ومحکوم کردن اقدامات خودسرانه از شاخصه های مهم عدالت قضایی است. قرآن کریم در چندین آیه این مسئله را تأکید کرده است، از جمله خطاب به داوود (علیه السلام) که از نخستین پیامبرانی است که به تشکیل حکومت پرداخته، می فرماید:
(یا دَاوُدُ إِنَّا جعَلْنَاک خلِیفَةً فِی الْأَرْضِ فَاحْکم بَینَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلاَ تَتَّبِعِ الْهَوَی)(34)؛
ای داوود، ما تو را در زمین خلیفه وجانشین گردانیدیم پس میان مردم به حق داوری کن واز هوس پیروی مکن.
ودر جای دیگری می فرماید:
(إِنَّ اللهَ یأْمُرُکمْ أَن تؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَی‏ أَهْلِهَا وَإِذَا حَکمْتُم بَینَ النَّاسِ أَن تَحْکمُوا بِالْعَدْلِ)(35)؛
خدا به شما فرمان می دهد که سپرده ها را به صاحبان آنها رد کنید وچون میان مردم داوری می کنید، به عدالت داوری کنید.
مقام معظم رهبری حضرت آیة الله خامنه ای در این باره می فرمایند:
قضاوت در یک کشور، معیار سلامت آن کشور است. اگر دستگاه قضایی سالم بود، می توان نتیجه گرفت که وضع عمومی جامعه وکشور از جهت برخورداری از عدالت ودوری از تبعیض وستم واجحاف وتجاوز واین عنصرهای بزرگ بشری سالم است؛ یعنی اگر فرض کنیم کسی از یک کشور هیچ خبری نداشته باشد سپس به دستگاه قضایی آن کشور برود وتفحص بکند وببیند که آن جا قضاتی عادل وقاطع، سیستم وسازمانی منسجم وکارآمد، قوانینی حساب شده وعادلانه وجود دارد ومشاهده کند که آنها خوب کار می کنند قاعدتاً باید نتیجه بگیرد که وضع کشور خوب است(36).
پنجم. برقراری عدالت در حوزه اقتصاد: عدالت اقتصادی که مهم ترین شاخصه عدالت اجتماعی به شمار می رود، به معنای توزیع عادلانه امکانات مادی، رفاهی، بهداشتی، عمرانی، معیشتی وخدماتی جامعه وتلاش برای از بین بردن فقر وفساد مالی است. تأمین رفاه اقتصادی وسامان بخشیدن به وضع معیشتی مردم، زمینه وبستر مناسبی برای رسیدن به اهداف انسانی، الهی وتکامل معنوی است؛ چراکه با وجود فقر ونیاز مادی فرصت وتوانی برای اندیشیدن به مفاهیم برتر وتکامل وسازندگی باقی نمی ماند. لذا دین مبین اسلام به این مسئله بسیار تأکید کرده است. خداوند متعال می فرماید:
(لَقدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَینَاتِ وَأَنزَلْنَا معَهُمُ الْکتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ)(37)؛
به راستی ما پیامبران خود را با دلایل آشکار روانه کردیم وبا آنها کتاب وترازو را فرود آوردیم تا مردم به انصاف برخیزند.
امام علی (علیه السلام) نیز درباره تقسیم مساوی بیت المال اصرار می ورزیدند. ایشان با استناد به سنت رسول خدا (ص) می فرمود:
آن گونه که رسول خدا (ص) عطا کرد، من عطا کردم. او به طور مساوی تقسیم می کرد ومن نیز بیت المال را به گونه ای قرار نمی دهم که میان توان گران دست به دست شود وبه فقیران ونیازمندان چیزی نرسد(38).
ودر جای دیگری فرمودند:
من وتبعیض؟ من وپای مال کردن عدالت؟ اگر همه اموال عمومی که در اختیار من است، مال شخصی خودم بود ومن می خواستم آن را تقسیم کنم، هرگز تبعیض روا نمی داشتم تا چه رسد که مال، مال خداست ومن امانت دار خدایم(39).
لکن باید توجه داشت که مقتضای عدالت اقتصادی آن نیست که حقوق ودست مزد ودرآمد اقتصادی تک تک افراد جامعه نیز همانند سهم عمومی آنها از بیت المال، مساوی ویک سان باشد، بلکه لازمه تحقق عدالت در این مرحله، متفاوت بودن بهره مندی آنان از منابع وامکانات جامعه به تناسب تلاش وتأثیرگذاری آنان است. از این رو، نظام عدل اسلامی با وجود تلاش برای توسعه شرایط تکامل به گونه مساوی وفراگیر، به دست آوردهای اقتصادی افراد که بر پایه ابتکار وپشتکار خودشان فراهم آمده ودر واقع محصول کارآیی اختصاصی آنهاست، به دیده احترام می نگرد ودرآمدها وسرمایه های مشروع آنان را محترم می شمارد(40).
از همه مباحث طرح شده درباره موضوع عدالت برمی آید که اهمیت والای عدالت در اسلام از طرفی ووابستگی تحقق آن به ابزارهای حکومتی از طرف دیگر، نشان می دهد که تلاش برای تحقق آن در همه ابعاد باید به منزله سیاستی کلی وراه بردی بنیادین زیربنای تنظیم طرح ها وبرنامه های دولت اسلامی قرار گیرد تا دولت ها وملت ها با الگوگیری مناسب از آن، الگوی مناسبی برای زمینه ظهور حکومت عدل جهانی را فراهم آورند.
2. امنیت
آرامش واطمینان فکری، فردی واجتماعی مقوله مهمی است که در واقع بخش عمده ای از زندگی انسان به آن وابسته است، به طوری که بدون برخورداری از آن اهداف دیگر بشر مانند عدالت، آزادی وپیش رفت های علمی ومعنوی به دست نمی آید. از این رو، از دیرباز برای وضع قانون وتشکیل حکومت در جامعه برای تأمین این نیاز اساسی می کوشیده اند. تأمین امنیت فردی وحفظ حریم خصوصی افراد ودفاع از حقوق وآزادی های آنان ونیز امنیت اجتماعی که از آن به «امنیت ملی» تعبیر می کنیم، از اهدافی است که همواره دولت ها بدان توجه داشته اند. مکتب اسلام نیز مقوله امنیت را به هر دو معنا ودر هر دو عرصه دارای اهمیتی ویژه می دانند، اما مفهوم امنیت از دیدگاه اسلام با امنیت پذیرفته شده در نزد مکاتب بشری تفاوت دارد. اسلام امنیتی را در نظر دارد که در پرتو آن انسان علاوه بر تأمین زندگی دنیوی اش، پله های کمال معنوی را به سلامت بتواند طی کند. امام علی (علیه السلام) به درگاه خدا عرض می کند:
خدایا تو می دانی که... می خواستیم نشانه های حق ودین تو را به جای گاه خویش بازگردانیم ودر سرزمین های تو اصلاح را ظاهر کنیم تا بندگان ستم دیده ات در امن وامان زندگی کنند...(41).
امام رضا (علیه السلام) نیز فرموده است:
از جمله اهداف رهبری در اسلام، بستن شکاف ها ومراقبت از اطراف واکناف کشور اسلامی به منظور جلوگیری از تجاوز بیگانگان واقامه حدود ودفاع از دین خداست(42).
گذشته از این گفتار روشن گرانه، سیره پیامبر (ص) وامام علی (علیه السلام) در دوران حاکمیت نشان می دهد که تأمین امنیت مردم از دغدغه های آنان بوده است وهماره ایشان از به خطر افتادن امنیت وآسایش مردم تحت حاکمیتشان نگران بوده اند. پیامبر (ص) هرگاه برای جنگی از مدینه خارج می شد، فردی را به جانشینی خود در شهر می گماشت تا به امور مردم رسیدگی کند، چنان که نگاه بانانی بر شهر مأمور می کرد وفرمان دهی برای آنان برمی گزید(43). امام علی (علیه السلام) حتی از به خطر افتادن امنیت اقلیت های مذهبی که تحت حاکمیت دولت اسلامی به سر می بردند، به شدت ناراحت می شد واز این که شریران خلخال زن یهودی را ربوده اند، مردن را بر مردان سزاوارتر می دانست(44).
نکته مهمی که توضیح آن ضروری به نظر می رسد، دامنه وسیع امنیت در بینش اسلامی است. دولت اسلامی نه تنها بسان دیگر نظام های سیاسی، باید به فکر تأمین امنیت جانی، مالی، فرهنگی وسیاسی افراد باشد، بلکه بهتر از آن باید به حفظ امنیت آبرو وحیثیت وامنیت ایمانی واعتقادی افراد همت گمارد وپاس داشت این امنیت ها را باید در اولویت اهداف امنیتی خود در حکومت اسلامی قرار دهد؛ چراکه فراهم شدن شرایط مناسب برای رشد وتعالی فکری ومعنوی جامعه در گرو تأمین امنیت آنان در همه ابعاد است. وسعت قوانین ومقررات ومحدودیت ها در ابعاد گوناگون در مکتب اسلام، دامنه وسیع امنیت در این مکتب را می نماید. ممنوعیت تصرف در اموال دیگران بدون اجازه مالک، حرمت کم فروشی، اجحاف وگران فروشی، احتکار، کلاه برداری، رشوه و... همگی برای تأمین امنیت اقتصادی افراد است. وضع قوانین قصاص ومجازات واجرای حدود برای تأمین امنیت جانی وحرمت تجسس در زندگی دیگران، غیبت وتهمت، سوء ظن وقوانین از این دست برای دفاع از حریم آبرو وحیثیت اجتماعی مردم است، چنان که حرمت قمار وموسیقی لهوی، تبلیغ شرک وکفر ومکاتب انحرافی، ترویج مکاتب وعقاید سحر برای حفظ امنیت فکری اعتقادی وایمانی افراد جامعه است. وجوب جهاد، مرزبانی، عدم رابطه ولایت ودوستی با کفار ومشرکان ونفی سلطه کافران بر مسلمانان نیز برای حفظ امنیت ملی است که اسلام بدان توجه دارد.
گرچه تکالیف یاد شده بر عهده یکایک مسلمانان است، بسیاری از آنها از شئون حکومت شمرده می شود واز توان افراد به تنهایی خارج است. دولت اسلامی وظیفه دارد برای تأمین امنیت همه جانبه مسلمانان تدابیر لازم را به کار بندد. البته باید توجه داشت که برطبق تعالیم اسلامی به دست آوردن امنیت به هر قیمتی مطلوب نیست، بلکه امنیتی ارزش دارد که در سایه عزت وآزادگی به دست آید؛ امنیت ابدی وپایدار در روز قیامت. لذا امنیت گذاری دنیا که آن را تحت الشعاع قرار می دهد وخدشه دار می کند، مطلوب نیست. آورده اند هنگامی که عبدالله بن جعفر خبر خروج امام حسین (علیه السلام) را از مدینه به عراق شنید، با ارسال نامه ای به امام در مکه با اصرار فراوان از حضرت خواست در مکه بماند تا او از یزید برای امام وخاندانش امان نامه دریافت کند. حضرت در پاسخ به او فرمود:
تو ما را به امان ونیکی وبخشش فراخواندی، در حالی که بهترین امان، امان خداست وکسی که در دنیا نترسد، در قیامت از خدا ایمن نیست. از خداوند ترس در دنیا را خواهانیم چراکه موجب امنیت وآسایش در روز قیامت است(45).
امنیت تنها در امان ماندن جان ومال نیست، بلکه ایمان وعزت واستقلال ارزشی به مراتب بیشتر از جان ومال دارد. امنیتی ارزش دارد که در پرتو ایمان واستقلال وعزت تأمین شود. پس جامعه ای که دولت مردان آن در تصمیم گیری استقلال رأی ندارند وتابع نظر دولت های مقتدر جهان یا منطقه ای باشند، امنیت ندارد ودولتی که سیاست مداران آن برای در امان ماندن وتداوم حکومتشان به بیگانگان امتیاز دهند، از امنیت مطلوب برخوردار نخواهد بود.
از عوامل مهم که ضریب امنیت ملی را افزایش می دهد، مشارکت مردم در امور اجتماعی وسیاسی است. مشارکت وحضور مردم در عرصه های مختلف اداره امور کشور، باعث حمایت مردم از دولت مردان واداره کشور به صورت مطلوب می گردد ودر نتیجه، به دست یابی به استقلال وتأمین همه جانبه امنیت ملی می انجامد. سنت های الهی در طول تاریخ نیز بر این اصل استوار بوده که بقای هر ملتی به اراده وحیثیت خود آن بستگی داشته باشد وبنا نبوده که نیروهای غیبی از کیان قوم وملتی دفاع کنند ودشمنان آنان را باز دارند.
(إِنَّ الله لاَ یغیرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّی یغَیرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ)(46)؛
در حقیقت خدا حال قومی را تغییر نمی دهد تا آنان حال خود را تغییر دهند.
با وجود این، قرآن کریم به مردم گوش زد می فرماید که اگر در عرصه دفاع از دین خدا وعزت وشرف واستقلال خویش ثابت قدم باشند، خداوند با نیروهای غیبی خود آنان را حمایت می کند وپیروز می گرداند:
(یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِن تَنصُرُوا اللهَ ینْصُرْکمْ وَیثَبِّتْ أَقْدَامَکمْ)(47)؛
ای کسانی که ایمان آورده اید، اگر خدا را یاری کنید، یاری تان می کند وگام های تان را استوار می دارد.
بنابراین، هم مردم برای حضور در عرصه سیاسی واجتماعی ودفاع از دولت اسلامی باید احساس مسئولیت کنند وهم دولت زمینه های حضور ومشارکت فعال آنان را در جهت حفظ امنیت وآرامش باید فراهم سازد.
نکته مهم دیگر این که در فرهنگ اسلامی همه مسلمانان پیکری واحد به شمار می روند واز این رو، آرمان اصلی تأمین برای همه مسلمانان وهمه بلاد اسلامی است. مرزهای جغرافیایی در اسلام رسمیت ندارد، بلکه مرزهای عقیدتی است که انسان ها را از هم جدا می کند، هرچند که امروزه پای بندی به مرزهای جغرافیایی امری اجتناب ناپذیر گشته است. لذا دولت اسلامی نباید از تأمین امنیت مسلمانان در نقاط مختلف جهان غفلت کند ودر برابر ظلم فراوانی که بر مسلمانان دیگر جهان وارد می شود، نباید بی اعتنایی کند. قرآن کریم در این باره به گونه توبیخ آمیز مسلمانان را خطاب قرار می دهد ومی فرماید:
(وَمَا لَکمْ لاَ تُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللهِ وَالْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنسَاء وَالْوِلْدَان الَّذِینَ یقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْیةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنک وَلِیاً وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنک نَصِیرًا)(48)؛
وچرا شما در راه خدا ودر راه نجات مردان وزنان وکودکان مستضعف نمی جنگید؟ همانان که می گویند: پروردگارا، ما را از این شهری که مردمش ستم پیشه اند، بیرون ببر واز جانب خود برای ما سرپرستی قرار ده واز نزد خویش یاوری برای ما تعیین فرما(49).
نتیجه این که آموزه های دین مبین اسلام بر تأمین امنیت همه جانبه مسلمانان در همه دنیا تأکید فراوان دارند وتأمین امنیت، از اهداف مهم رسول گرامی اسلام (ص) وامام علی (علیه السلام) در دوران حکومت بوده است. لذا دولت اسلامی نیز در راستای زمینه سازی برای حکومت مهدوی، لازم است آن را در رأس اهداف خود قرار دهد وبرای نیل به آن از هیچ تلاش وتدبیری فروگذاری نکند.
اگر دولت اسلامی بتواند در دست یابی به این هدف موفقیت هایی کسب کند، نمونه ای از امنیت در حکومت مهدوی خواهد بود ودر نتیجه، دولت ها وملت هایی که تشنه تحقق امنیت کامل در جهان هستند، مشتاق حکومت جهانی امام عصر (علیه السلام) خواهند شد وبدین طریق، زمینه برای ظهور حضرت فراهم خواهد شد.
3. توان مندی وعدم وابستگی
از اهداف مهمی که دولت اسلامی باید آن را دنبال کند، رسیدن به توان مندی در عرصه های مختلف اقتصادی، نظامی، علمی وسیاسی است. دولت توان مند وقدرت مند، همواره در جامعه جهانی تأثیر می گذارد واز عهده زمینه سازی برای حکومت جهانی می تواند بر آید. از آن سو، دولت ضعیف ووابسته که مجبور است برای حفظ موجودیت ومنافع خود در مقابل خواست بیگانگان منفعل عمل کند، آرمان های اسلامی را نمی تواند پاس دارد وآنها را در سطح جهان تبلیغ نماید. بنابراین، شرط اساسی زمینه سازی برای انقلاب جهانی، اقتدار وعدم وابستگی است.
دولت اسلامی در بُعد توان مندی اقتصادی باید بکوشد از هر راه به مکنت واقتدار اقتصادی دست یازد؛ چراکه حفظ استقلال وآزادی وعزت در عرصه داخلی وبین المللی ونیز حفظ دین وفرهنگ دینی وگسترش وتبلیغ آرمان های اسلامی وانسانی در گرو قدرت مالی واقتصادی است. قرآن کریم نیز مال را مایه قوام وسر پا ماندن حیات فردی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و... برشمرده است، آن جا که می فرماید:
(وَلاَ تُؤْتُواْ السُّفَهَاء أَمْوَالَکمُ الَّتی جعَلَ الله لَکمْ قِیاماً...)(50)؛
اموال خود را که خداوند وسیله برپای مانی زندگی شما قرار داده است، به دست سفیهان نسپارید.
پس دولت اسلامی ومجریان امر باید فراوان بکوشند تا با رسیدن به استقلال اقتصادی وخودکفایی در عرصه های مختلف، کشوری مقتدر ومتمکن بسازند.
در بُعد توان مندی دفاعی ونظامی نیز دولت اسلامی باید به چنین قدرتی دست یابد که بتواند در مقابل دشمنان خدا ودشمنان اسلام بایستد. اسلام، مسلمانان را به داشتن قدرت ونیروی بازدارنده جنگی، نه به انگیزه کشورگشایی وغارت وچپاول ثروت های ملل دیگر، بلکه به منظور جلوگیری از تجاوز سلطه جویان وجهان خواران وایجاد ترس وهراس در دل دشمنان وبه تعبیر قرآن، نیفتادن در «فتنه» ترغیب کرده است. قرآن کریم در این باره می فرماید:
(وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّی لاَ تَکونَ فِتْنَةٌ وَیکونَ الدِّینُ کلُّهُ لله)(51)؛
وبا آنان بجنگید تا فتنه ای بر جای نماند ودین یک سره از آنِ خدا گردد.
آیه زیر نیز به روشنی وبا بیان سیال وسازگار با هر زمان ومکان، ضرورت توان مندی نظامی جامعه ایمانی را باز می گوید:
(وَأَعدُّواْ لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ وَمِن رِّبَاطِ الْخَیلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدْوَّ اللهِ وَعدُوَّکمْ وَآخرِینَ مِن دُونِهِمْ لاَ تَعْلَمُونَهُمُ اللهُ یعلَمُهُمْ)(52)؛
ودر برابر آنها تا می توانید نیرو واسبان سواری آماده کنید تا دشمنان خدا ودشمنان خود وجز آنها را که شما نمی شناسید وخدا می شناسد، بترسانید.
وسرانجام درباره توان مندی علمی باید گفت که در پرتو تلاش ها واقدامات وحمایت های حکومت اسلامی ودر راستای زمینه سازی برای انقلاب جهانی امام مهدی (علیه السلام)، لازم است تحول وپیش رفت عظیم علمی صورت پذیرد وآگاهانی تربیت شوند که به تمام مکاتب فکری زنده ومبانی ایدئولوژیک آن آگاه باشند ودر همه عرصه ها ودر برابر پیدایی هر فکر، کشف ونظریه ای، دیدگاه دینی را بیان کنند وبرتری حقایق وآموزه های دین وحقیقت تفکر دینی را روشن نمایند:
(ادْعُ إِلَی سبِیلِ رَبک بِالْحِکمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِی هی أَحسَنُ...)(53)؛
با حکمت واندرز نیکو به راه پروردگارت بخوان وبا انسان ها به نیکوترین روش استدلال کن...
که اگر جز این باشد، مصداق آیه زیر وهمانندهای آن خواهد بود:
(وَمِنَ النَّاسِ مَن یجَادِلُ فی اللهِ بغَیرِ علْمٍ وَیتبِعُ کلَّ شَیطَانٍ مَّرِیدٍ)(54)؛
گروهی از مردم، بدون هیچ علم ودانش، به گفت وگو درباره خدا پرداخته واز هر شیطان سرکشی پیروی می کنند.
تأکیدهای امامان معصوم (علیهم السلام)، بر لزوم مناظره مذهبی واعتقادی خبرگان وکسب چیرگی در این کار نیز باید از همین منظر نگریسته شود وبرای همگان به ویژه پژوهندگان علمی، آویزه گوش وسرمشقی بزرگ باشد.
امام راحل (رحمه الله) نیز بر اصل استقلال وعدم وابستگی، بسیار پای می فشردند واین اصل را وظیفه وهدف همه حکومت های اسلامی ومنتظران واقعی ترسیم می نمودند وعدول از آن را به منزله شکست اسلام وخیانت به آن می دانستند. ایشان در این باره می فرمودند:
شعار «نه شرقی، نه غربی» ما شعار اصولی انقلاب اسلامی در جهان گرسنگان ومستضعفین بوده وترسیم کننده سیاست واقعی عدم تعهد کشورهای اسلامی وکشورهایی است که در آینده نزدیک وبه یاری خدا، اسلام را به عنوان تنها مکتب نجات بخش بشریت می پذیرند وذره ای هم از این سیاست عدول نخواهد شد وکشورهای اسلامی ومردم مسلمان جهان باید نه وابسته به غرب واروپا وامریکا ونه وابسته به شرق وشوروی باشند که ان شاء الله به خدا ورسول خدا وامام زمان وابسته اند. وبه طور قطع ویقین پشت کردن به این سیاست بین المللی اسلام پشت کردن به آرمان مکتب اسلام وخیانت به رسول خدا (ص) وائمه هدی (علیهم السلام) است ونهایتاً مرگ کشور وملت ما وتمامی کشورهای اسلامی است. وکسی گمان نکند که این شعار، شعار مقطعی است که این سیاست ملاک ابدی مردم ما وجمهوری اسلامی ما وهمه مسلمانان سرتاسر عالم است؛ چراکه شرط ورود به صراط حق، برائت ودوری از صراط گم راهان است که در همه سطوح وجوامع اسلامی باید پیاده شود(55).
4. مبارزه با فساد واحیای اخلاق اسلامی
وجود انواع مفاسد اخلاقی، انحرافات وکژروی های عقیدتی، فرهنگی واجتماعی، افزایش فساد سیاسی واقتصادی، کم فروغی اخلاق ومعنویت، گسترش ظلم وبی عدالتی، افزایش شهوت رانی وهوس بازی وجهالت ودین گریزی از جمله نابسامانی هایی به شمار می رود که در جهان امروز انکارناپذیر است. همه این کاستی ها وکژی ها بر اثر تبلیغات فریبنده شیطان صفتان، به تدریج رنگ ارزش وتمدن به خود گرفته است، به گونه ای که ارزش های اسلامی وفضایل ومحاسن اخلاقی به حاشیه رانده شده وجهان روز به روز به سمت تباهی وفساد پیش می رود واز کمال وسعادت واقعی وتکامل انسانی دور می شود.
در حالی که این وضع درست در مقابل هدف آفرینش انسان است؛ چراکه هدف آفرینش انسان رسیدن به کمال واقعی است وکمال وسعادت واقعی نیز در عبادت وعبودیت وحرکت به سوی خدا ورسیدن به او محقق می شود. قرآن کریم این هدف را برای کاروان بشری چنین ترسیم فرموده است:
(وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالإنسَ إِلاَّ لِیعْبُدُونِ)(56)؛
وجنّ وانس را نیافریدم جز برای آن که مرا بپرستند.
رسیدن به این هدف مستلزم پرورش فضایل اخلاقی، سبقت به سوی نیکی ها واعمال صالح وپرستش وعبادت وعدالت وتقواست. پیامبران وامامان نیز مردم را به سوی این فضایل دعوت کرده اند. بنابر روایات، اصلاح مردم وتغییر بنیادین رفتارها وگفتارهای غیراخلاقی آنها از مهم ترین اقدامات دولت مهدوی است.
در پرتو آموزه های روشن اسلام در نظام سیاسی اسلام نیز به تربیت ایمانی وروحی ورشد وتعالی اخلاقی ومعنوی افراد جامعه توجه خاص شده است. در فرهنگ اسلامی، فراهم کردن ابزارهای لازم برای رسیدن به این هدف وبرطرف ساختن موانع آن برعهده دولت اسلامی است؛ چراکه این امر بر اثر بهبودی وضع اجتماع حاصل می شود ومحیط ناسالم وفاسد اجتماعی زمینه مساعدی برای رسیدن به کمالات وارزش های عالی نیست. از سوی دیگر، باورها واخلاق مردم تأثیر مستقیمی در رفتار اجتماعی آنها دارد. برای نمونه، اعتقاد به توحید یا شرک یا فضایل ورذایل اخلاقی در رفتار انسان ها تأثیر دارد. لذا دولت اسلامی به اوضاع اجتماعی وباورها واعتقادات مردم نباید بی توجهی کند وباید در زمینه تقویت مبانی اعتقادی مردم وتربیت اخلاقی ومعنوی آنها واصلاح محیط اجتماع مسئولیت پذیرد وطرح ها وبرنامه هایی ویژه پیش گیرد.
کارویژه چنین حکومتی، برنامه ریزی صحیح جامعه در همه ابعاد وجنبه ها به سمت رشد اخلاقی وفکری، تکامل معنوی وپیش رفت علمی هدایت وراه بردی است. این حکومت باید باورها ورفتارهای مردم را اصلاح نماید تا جامعه به سمت تعالی وتکامل وپیش رفت ورفاه ره یابد وعوامل سقوط ونابودی شخصیت ها وموانع رشد وکمال انسانی از بین برود. از همین رو، دین مبین اسلام احکامی چون امر به معروف ونهی از منکر، حجاب وپوشش مناسب، تقوا وخویشتن داری، اجرای حدود ودیات، جلوگیری از اشاعه فحشا وممانعت از رواج کتب ونشریات گم راه کننده را تشریع کرده است. بی گمان جامعه تنها در صورت اقامه احکام الهی از آلودگی پیراسته می شود وانسان ها در پرتو آرامش روحی به سعادت وکمال انسانی ره می یابند. این اقدامات جز از حکومتی سالم وصالح وکارآمد که در مسیر فراهم آوردن شرایط ومقدمات ظهور امام عصر (علیه السلام) تلاش می کند، ساخته نیست.
5. ظلم وستیزی وسازش ناپذیری
رویارویی صریح، جدی وآشتی ناپذیر با حاکمان باطل وبرخورد با همه مصادیق ظلم اعم از طاغوت ها واحبار ورهبان یا جهل وغرور، از جمله اهداف وویژگی های حکومتی است که در جهت استمرار اهداف رسالت محمدی وولایت علوی گام برمی دارد. اسلام، ظلم وستم را حتی بر دشمنان هم روا نمی داند. امام علی (علیه السلام) وقتی می شنود که از پای زن یهودی خلخالی را بیرون کشیده اند، تأسف می خورد ومی فرماید: «اگر بر این حادثه تلخ، مسلمانی از روی تأسف بمیرد، ملامت نخواهد شد وسزاوار است»(57).
امام حسین (علیه السلام) اصل سازش ناپذیری با طاغوت ومبارزه با ظلم را از اهداف قیام خونین عاشورا برمی شمرد ومی فرماید: «هیهات من الذلة» واز نخستین اقدامات امام مهدی (علیه السلام) نیز طرد همه وجوه کفر وشرک در عرصه های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی وبین المللی وایجاد تفکر وفرهنگ توحیدی وخارج کردن جامعه از وضعیت ظلم پذیری وخروج بر ضدّ نظام ناعادلانه کفر واستکبار خواهد بود.
دولت اسلامی در زمینه بسترسازی برای پذیرش حکومت جهانی امام مهدی (علیه السلام) نیز باید اصل ظلم ستیزی وسازش ناپذیری با جباران ومستکبران را نصب العین خویش قرار دهد ودر راه مبارزه با سلطه جهان خواران از هیچ اقدام مدبرانه ای کوتاهی نکند. این اندیشه در آثار وسیره امام خمینی (رحمه الله) نیز به چشم می خورد. ایشان مبارزه با حکومت های جور وضد اسلام را تکلیف می دانست وتأکید می کرد که باید این حکومت های جور را کنار زد ومی فرمود:
چنان چه نتوانستیم رضایت بر حکومت آنها ولو یک روز ولو یک ساعت، این رضایت بر ظلم است و... وهمه ما مکلفیم با این حکومت ها مبارزه کنیم وهیچ عذری پذیرفته نیست(58).
ودر جای دیگری هدف دولت زمینه ساز را چنین تشریح می فرمود:
ما اگر دستمان می رسید وقدرت داشتیم، باید برویم تمام ظلم ها وجورها را از عالم برداریم. تکلیف شرعی ماست... ما با خواست خدا دست تجاوز وستم همه ستم گران را در کشورهای اسلامی می شکنیم وبا صدور انقلابمان که در حقیقت صدور اسلام راستین وبیان احکام محمدی است، به سیطره وسلطه ظلم جهان خواران خاتمه می دهیم وبه یاری خدا راه را برای ظهور منجی ومصلح کل وامامت مطلقه حق امام زمان (علیه السلام) هموار می کنیم(59).
6. خدمت رسانی به مردم
پرهیز از قدرت طلبی وکسب منافع شخصی واهتمام به مسائل ومشکلات مردم جامعه وتلاش در جهت برطرف کردن آنها از جمله اهدافی است که دولت های اسلامی نباید از آن غافل بمانند. مجریان امر حکومت باید توجه داشته باشند که برای خدمت کردن به مسلمانان وحل مشکلات آنان روی کار آمده اند. پیامبر عظیم الشأن اسلام (ص) در امر حکومتشان وامامان معصوم (علیهم السلام) به این نکته بسیار توجه داشته اند، چنان که رسول خدا (ص) می فرماید:
هرکس شب را به صبح برساند وبه اصلاح امور مسلمانان اهتمام نورزد مسلمان نیست(60).
بنابر روایتی از سعد بن قیس همدانی، روزی امام علی (علیه السلام) در هوای گرم کنار دیواری ایستاده بود که سعد از ایشان پرسید: چرا در این هوای گرم این جا ایستاده اید؟ امام فرمود:
ما خرجت إلّا لاُعین مظلوماً أو اُغیث ملهوفاً(61)؛
در این هنگام از گرمای روز از محل استراحت خارج نشدم، مگر برای این که مظلومی را یاری دهم وگرفتاری را پناه باشم.
خدمت رسانی به مردم مسئله ای است که ارزش ذاتی دارد وهمان گونه که خدمت به مؤمن ارزش فراوان دارد، خدمت به غیر مؤمن نیز از باب «الخلق عیال الله» ارزش دارد، چنان که امام کاظم (علیه السلام) فرموده است:
خداوند روی زمین مخلوقاتی دارد که برای برآوردن نیازهای مردم تلاش می کنند. ایشان در قیامت در امنیت قرار دارند(62).
نیز بنابر روایتی رسول خدا (ص) فرموده اند:
مردم خانواده خداوند هستند، پس محبوب ترین خلق در نزد خدا کسانی هستند که به خانواده خدا سود رسانند وبا آنها مهربان تر باشند ودر رفع نیازهای آنها کوشاتر باشند(63).
خدمت کردن به مردم وکوشش در جهت اصلاح کارهای آنها هم از شئون حکومت است وهم از شئون افراد، چنان که همه باید این امر را در نظر داشته باشند واز آن کوتاهی نکنند. هم مردم وهم مسئولان دولت زمینه ساز، باید با الگو واسوه قرار دادن معصومان (علیهم السلام) خود را در قبال یک دیگر متعهد ومسئول بدانند ودر راه خدمت به خلق خدا بدون هیچ گونه عوام فریبی ومنت نهادن، خالصانه بکوشند. آنان تنها در این صورت الگو واسوه ای برای جهانیان می توانند گردند وافکار واذهان مردم جهان را تنها این گونه به دین اسلام ورفتار اسلامی ودر نهایت به حکومت دین جهانی می توانند متمایل وپذیرا سازند.
7. تلاش برای برقراری اتحاد وانسجام میان مسلمانان
بی شک اتحاد نقش اعجازآمیزی در پیش برد اهداف دارد وجمعیت واتحاد، قدرت را چندین برابر می کند. پیامبر گرامی اسلام (ص) فرموده اند:
المؤمن للمؤمن کالبنیان یشیِّد بعضه بعضاً(64)؛
افراد باایمان نسبت به یک دیگر همانند اجزای یک ساختمان هستند که هر جزئی از آن جزء دیگر را محکم نگه می دارد.
اگر مسلمانان دست به دست هم دهند وبا اتحاد وانسجام همه جانبه در محور اسلام حرکت کنند، هم چون دریای خروشانی خواهند بود که در برابر امواج سهم گین طوفان ها ایستادگی خواهند کرد.
اگر حکومت های اسلامی همه امکانات خود را برای تحقق آرمان های اسلامی به کار گیرند وبا تشکیل کنفرانس های جدی وعمیق وبرنامه ریزی های دقیق در جهت تحقق اهداف حکومت جهانی حرکت کنند واگر ملت های اسلامی دست به دست هم دهند وامت واحد ویگانه جهانی را تشکیل دهند واز اختلافات فرعی وموسمی بپرهیزند، آن وقت می توانند راه را برای ظهور مصلح جهانی هموار سازند. امروزه میلیاردها مسلمان در دنیا زندگی می کنند که در بسیاری از کشورها دارای نیروی عظیم هستند. اگر این مسلمان ها متحد شوند، هیچ قدرت سلطه جو ومستکبری بدون جلب رضای آنها نمی تواند حکومت کند واهدافش را به کرسی بنشاند. لذا دولت های اسلامی، برقراری اتحاد وانسجام را باید هدفی بسیار مهم ومؤثر دنبال کنند تا با رسیدن به آن، قدرت اسلامی عظیمی را تشکیل دهند که زمینه ساز ویاری دهنده امام عصر (علیه السلام) گردد.
آن چه تاکنون بیان شد، شماری از اهداف مهمی بود که دولت های اسلامی در راستای تبلیغ دین مبین اسلام ونشان دادن آرمان های والای آن به جهانیان باید دنبال کنند تا الگوی عملی برای دولت ها وملت های بیگانه با اسلام شوند که البته اگر در این اهداف موفق گردند، باعث گسترش ونفوذ اسلام در جهان می شوند وبه طور غیرمستقیم، عدالت خواهان وظلم ستیزان، جهان را برای پذیرش انقلاب مهدی موعود (علیه السلام) آماده وپذیرا می کنند. به عبارت دیگر، وقتی ملت ها ودولت های آزاده جهان، آرمان ها وآموزه های دین اسلام را در عمل کشورها ودولت های اسلامی مشاهده کنند، به برتری وحقانیت اسلام وبطلان مکتب ها ومسلک های دیگر پی می برند ودر نتیجه، آماده ومشتاق تحقق حکومت جهانی اسلام می گردند.
لکن دولت های اسلامی در مسئله زمینه سازی برای ظهور باید اهداف دیگری را پی بگیرند؛ اهدافی که تعقیب آنها در الگوسازی برای حکومت عدل جهانی نقشی ندارد، بلکه تحقق آنها لازمه زمینه سازی مستقیم وآماده شدن برای یاری رساندن به انقلاب مهدی (علیه السلام) است:
یکم. معرفت بخشی مهدوی: حفظ وگسترش مهدویت گرایی هم از حیث اعتقادی وهم از حیث عملی در عصر قبل از ظهور بسیار ضروری است؛ چراکه مردمی که دارای اعتقاد وشناخت صحیح باشند، حق را از باطل تشخیص می دهند ودچار تردید نمی گردند ودر عصر ظهور به تصدیق وتأیید امام خود مبادرت می ورزند ویاری اش می نمایند. امروزه اکثر مردم جامعه به مسئله مهدویت بسیار سطحی وعامیانه می نگرند وکمتر به مقوله های معرفتی وتعهدآور توجه می کنند. برگزاری جشن های نیمه شعبان شاهدی بر این مدعاست؛ جشن هایی که مردم تزیین معابر ومداحی ها را بر گوش دادن به سخن رانی ها ودریافت پیام های مهدویت وانتظار ترجیح می دهند. البته این جشن های ظاهری بسیار خوب است، ولی باید در کنار آن از نور معرفت صاحب آن نیز بهره مند گردند. به کسب معرفت ودرک صحیح از پیشوای خود پردازند. رسول گرامی اسلام (ص) فرموده اند:
من مات ولم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیة(65)؛
آن کس که امام زمانش را نشناخته بمیرد به مرگ جاهلی مرده است.
بدون تردید، مقصود از شناختی که پیامبر تحصیل آن را برای هرکس واجب دانسته، شناخت سطحی ودانستن نام ونشان ونسب امام نیست، بلکه منظور معرفت به حق ولایت امام در تمامی شئون اعم از ولایت تکوینی، معنوی، تشریعی ومقام خلیفه ی اللهی وولایت مطلقه الهی، رهبری سیاسی، صدور حکم، قضاوت ومرجعیت علمی ودینی ودر نهایت، شناخت سیره وصفات حضرت وجای گاه بلند ایشان در مجموعه هستی ودر نتیجه، پیروی از اعمال ایشان است. امام باقر (علیه السلام) در این باره فرموده اند:
اگر شخصی شب ها به عبادت برخیزد وروزهایش را روزه بدارد وتمام مالش را صدقه دهد وهمه سال های عمرش حج خانه کعبه را انجام دهد، ولی ولایت ولیّ خدا را نشناسد تا از او پیروی کند وتمام اعمالش با راه نمایی او انجام پذیرد، حق ثواب در نزد خداوند بر او نیست واو از اهل ایمان نبوده است(66).
این همان معرفتی است که انسان ها را تشنه ومشتاق ظهور امام می گرداند، چنان که با همه وجود نیاز به امام را درمی یابند وبه دنبال این درک در برابر شبهه افکنی های ملحدان واعمال ضدارزشی مقاومت می کنند. ناگفته نماند که از دلایل غیبت حضرت، عدم معرفت مردم به ایشان شمرده شده است؛ چراکه چون مردم در زمان حضور امام قدر ایشان را نشناختند واز هدایت های ایشان بهره نبردند، خداوند آخرین حجت خویش را پنهان کرد. پس همان طور که عدم معرفت سبب غیبت امام گردید، کسب معرفت صحیح وعمل صالح نیز به یقین ظهورآفرین خواهد بود(67).
خداوند سبحان زمانی منجی موعود را به جامعه بشری عرضه خواهد کرد که دل های منتظران لب ریز از تقاضای واقعی باشد. حضرت در توقیعی خطاب به شیخ مفید چنین بیان داشته اند:
... ولو کان أشیاعنا وفَّقهم الله لطاعته علی إجتماع من القلوب فی الوفاء بالعهد علیهم لما تأخّر عنهم الیمن بلقائنا ولتعجّلت لهم السعادة بمشاهدتنا علی حقّ المعرفة وصدّقها منهم بنا فما یحسبنا عنهم إلاّ ما یتّصل بنا ممّا نکره ولا نؤثره منهم(68)؛
اگر شیعیان ما - که خدایشان بر انجام طاعات موفق بدارد - در وفا کردن به عهد ما هم دل ویک نوا بودند، در یمن لقای ما دچار تأخیر نمی شدند وسعادت دیدار توأم با معرفت ما به سویشان می شتافت؛ ما را از ایشان چیزی جز آن چه از ایشان به ما می رسد وآن را نمی پسندیم، جدا نکرده است.
احیا وگسترش فرهنگ صحیح مهدوی در جامعه در عرصه داخلی وجهانی برعهده دولت اسلامی است. دستگاه های تبلیغاتی حکومتی ورسانه های دولتی بسیار مؤثرتر معارف مهدوی را به جامعه می توانند تزریق کنند وباورهای سطحی وانحرافی درباره مهدی (علیه السلام) را در میان افراد می توانند اصلاح نمایند. دولت اسلامی در این زمینه اقدامات مؤثری می تواند انجام دهد، از جمله موارد زیر:
برگزاری دوره های تخصصی مهدویت در سطوح مختلف آموزشی؛
حمایت مالی از مؤسسات فرهنگی مهدویت وتحت پوشش قرار دادن آنها؛
- راه اندازی شبکه مهدویت (در سطح داخلی وبین المللی)؛
حمایت از مبلغان حوزه مهدویت (در سطح داخلی وبین المللی)؛
تزریق معارف مهدوی به جامعه از طریق دستگاه های تبلیغاتی حکومتی ورسانه های دولتی؛
برگزاری همایش های (داخلی وبین المللی ) وحمایت ویژه دولت از آنها.
دولت اسلامی از راه های یاد شده وروش های دیگر باید در جهت برچیدن استضعاف فکری ومعرفتی در سطح جهانی تلاش کند وبا گسترش این باور در میان مسلمانان جهان، بستر معرفتی - فکری وروانی مساعدی را برای ظهور امام عصر (علیه السلام) فراهم سازد.
دوم. تربیت نیروهای لازم وکارآمد: برای حرکت اصلاحی، وجود یاورانی ضرورت دارد که با برنامه ها واهداف آن حرکت، آشنا وبه آنها اعتقاد داشته باشند تا دست از یاری رهبر برندارند. بدون یار ویاور منتظر حرکت واقدامی نمی توان بود، هرچند که رهبر آماده باشد. نیاز به یار وهمراه در تاریخ اسلام به روشنی گواه بر اهمیت این شرط است. پیامبر اسلام (ص) وقتی از جانب خداوند مأموریت یافت که دعوت خویش را علنی سازد، خویشاوندان خود را فراخواند وبعد از ابلاغ رسالت فرمود: «أیکم یوازرنی علی هذا الأمر...؛ چه کسی از شما مرا در این امر یاری وهمراهی می کند؟»
به راستی چرا امام علی (علیه السلام) با آن رشادت وشجاعت وصف ناپذیر خانه نشین شد؟ چگونه امام حسن (علیه السلام) به قبول وامضای صلح مجبور گردید؟ وچقدر عبرت آموز است سخن بانوی بزرگوار اسلام حضرت زینب کبرا (علیها السلام) که در شب عاشورا به برادرش فرمود: حسین جان! آیا یارانت را آزموده ای که فردا تو را تنها نگذارند؟ با نگاهی گذرا به تاریخ به خوبی می توان نقش وجای گاه یاوران را در حرکت ها وخیزش ها دریافت. به راستی چرا غیبت به وجود آمد؟ اگر مردم دست از یاری اهل بیت بر نمی داشتند وآنها را تنها نمی گذاشتند، آیا غیبت رخ می داد؟ چنان که عدم هم راهی غیبت آفرین است، هم راهی ویاوری ظهور آفرین(69). پس شرط ظهور امام عصر (علیه السلام) وجود دست یارانی نستوه وخستگی ناپذیر است که در بُعد بدنی، روحی، فکری ومعنوی شایستگی های لازم را برای تحمل مبارزه های فراگیر وتحول ساز جهانی داشته باشند وبر دشمنان بتوانند چیره شوند؛ کسانی که چنین آمادگی هایی را نداشته باشند، با کمترین فشار عرصه را خالی می کنند وامامشان را تنها می گذارند. پس تدارک نیروهای لازم وکارآمد ومتناسب با عظمت حرکت مداوم امام (علیه السلام) ضرورتی اجتناب ناپذیر است.
دولت زمینه ساز انقلاب جهانی باید عملیات بنیادین کادرسازی را آغاز کند ونیروهای اعتمادپذیر را تربیت نماید؛ نیروهایی که از نظر قدرت های ایمانی وروحی وبدنی ونظامی وعلمی وتمرین های عملی وپرورش های اخلاقی واجتماعی وسازمان دهی های سیاسی، آمادگی های لازم را کسب کرده باشند تا توان شرکت در انقلاب سترگ وبی مانند حضرت را داشته باشند، نیروهایی که بر اثر بلوغ ورشد فکری وروحی درک کنند که مشکلات عظیم جهان بشری، ستم ها وبی دادگری ها به آسانی از میان برداشته نمی شود، بلکه رنج ها وفداکاری های فراوان وتحمل دشواری های بسیار سنگین ضرورت دارد وسرانجام نیروهایی که باور داشته باشند که انقلاب منجی به سادگی پیروز نمی گردد وبا راحتی وبدون درگیری وخون ریزی نعمت وآسایش ورفاه همگانی میسر نمی شود.
پس شیعیان در پرتو تلاش ها وبرنامه ریزی های دولت اسلامی باید به بلوغ وتوانایی یاری امام (علیه السلام) در اداره جامعه جهانی برسند وقدرت تغییر عقاید، فرهنگ ها وارزش ها ووابستگی ها را به دست آورند؛ زیرا اسلامی که امام زمان ارائه می کند، برای بسیاری ناشناخته ودور از تصورات آنان به اسلام رایج است. از این رو، از مسئولیت های بزرگ دولت های شیعی در دوران غیبت، آماده سازی وتربیت نیروی انسانی هم آهنگ وهم راه با مسئولیت های حکومت عدل جهانی حضرت مهدی (علیه السلام) است. این آمادگی وکادرسازی باید به صورت زنده وفعال در جامعه اسلامی به وجود آید وبا اقدامات مدبرانه حکومت های شیعه به دیگر جوامع اسلامی نیز سرایت یابد. البته ناگفته نماند که علما ونخبگان جهان تشیع نیز مسئولیت های سنگینی در این باره بر دوش دارند وتلاش مضاعف جهانی را باید انجام دهند.
سوم. مبارزه با تبلیغات منفی ویأس آلود دشمنان: به جرئت می توان گفت که امروزه موعودباوری اسلامی وشیعی بیش از هر زمان دیگر دست خوش تهدیدها وآسیب ها قرار گرفته است؛ تهدیدهای دشمنان دانا وآسیب های دوستان نادان.
اگر به حجم کتاب هایی بنگریم که در سالیان اخیر در ردّ اعتقادات شیعی، به ویژه موضوع مهدویت وانتظار نوشته شده ودستگاه های اطلاعاتی کشورهایی چون امریکا وانگلیس، رژیم صهیونیستی و... در شمارگان وسیع به انتشار آنها پرداخته اند، اگر به شمار بسیار فیلم هایی بنگریم که در دو سه دهه گذشته با هدف ترویج وتبلیغ نگرش آخرزمانی مسیحی - یهودی وتقبیح وتحقیر نگرش آخرزمانی وموعودباوری اسلامی ساخته شده اند، اگر به شمارگان کتاب های سطحی، نازل، عوام پسندانه ومبتنی بر باورهای سست وخرافی توجه کنیم که در چند سال اخیر در کشور ما در زمینه موضوع مهدوی نوشته شده اند، اگر به تعداد روزافزون مجالس ومحافلی نگاه کنیم که به بهانه ذکر ویاد امام زمان (علیه السلام) در گوشه گوشه این سرزمین تشکیل می شوند وبه جای بارور کردن روحیه امید، سرزندگی، تلاش، تکاپو، در دل جوانان این سرزمین وبالابردن سطح هشیاری، احساس مسئولیت وآمادگی آنان برای ظهور، بذر یأس ونومیدی، عزلت گزینی وگوشه نشینی، بی مسئولیتی وبی توجهی، سستی ورخوت را در دل آنان می کارند وسرانجام اگر قدری سرمان را بالا بیاوریم وبه شبهات وپرسش هایی نظر افکنیم که امروز در جامعه اسلامی ما در مورد امام زمان (علیه السلام) مطرح می شود، خواهیم پذیرفت که ادعای یاد شده بی اساس نیست ویتیمان آل محمد (علیهم السلام) بیش از هر زمان دیگر نیازمند سرپرستی وتوجه علمای دین هستند.
به نظر می رسد در شرایط کنونی مهم ترین مسئولیت های دولت اسلامی وعلمای دین به شرح ذیل است:
1. تألیف وتدوین کتاب ها ونشریاتی که با بهره گیری از منابع اصلی ومتقن شیعی معارف مهدوی را به دور از هرگونه پیرایه، در اختیار گروه های مختلف سنی (کودکان، نوجوانان، جوانان وبزرگ سالان) وقشرهای مختلف اجتماعی (فرهیختگان، دانش گاهیان، دانش جویان، کارمندان، کارگران، کشاورزان، زنان خانه دار و...) قرار دهند وآنها را با وظایف وتکالیفشان درباره امام عصر (علیه السلام) آشنا سازند؛
2. نشر کتاب ها وآثاری که پرسش ها وشبهات مطرح در حوزه مباحث مهدوی وابهام های موجود در زمینه منجی گرایی شیعه را به صورتی عالمانه ومتناسب با ذهن وزبان نسل امروز پاسخ دهد؛
3. نظارت مستمر بر کتاب ها ونشریاتی که در زمینه باور مهدوی وفرهنگ انتظار منتشر می شوند وجلوگیری از نشر وپخش آثاری که به عرضه مطالب بی محتوا، کم محتوا، انحرافی، وبی اساس در جامعه می پردازند؛
4. رصد دایمی پایگاه های اینترنتی، شبکه های ماهواره ای، مطبوعات وکتاب های خارجی وفراهم آوردن پاسخ های مناسب برای شبهاتی که القا می شود؛
5. انتشار کتاب ها ونشریاتی که معارف مهدوی را به زبان های روز دنیا در اختیار همه طالبان ومشتاقان این معارف در سراسر جهان قرار دهد؛
6. مقابله با انحراف ها، بدعت ها، کج فهمی ها، بدفهمی ها وبالاخره افراط ها وتفریط هایی که در حوزه مباحث مهدوی در جامعه ما رواج پیدا کرده یا خواهد کرد؛
7. مقابله جدی با کلیه جریان های سیاسی - فرهنگی که در قالب کتاب، نشریه، فیلم، نرم افزارهای رایانه ای، پایگاه های اطلاع رسانی جهانی (اینترنت) و... به تقابل با اندیشه موعودگرایی شیعی می پردازند.
8. بررسی ونقد دیدگاه های متفکران مغرب زمین در زمینه جهان آینده وآینده جهان(70).
نتیجه این که مجاهدت در عرصه علمی وفرهنگی ومبارزه با شبهه آفرینان نه تنها بر همه روحانیان، مبلغان، استادان وتمام مسئولان وکارگزاران فرهنگی دولت اسلامی لازم است، بلکه همه مردم باید از ره گذر کوشش های متصدیان فرهنگی کشور به سلاح علم ومعرفت ومنطق درست مجهز شوند وبه مقابله با حزب شیطان بشتابند. دولت اسلامی نباید در مقابل هجوم بی امان امواج گم راهی وفساد به حرکت های آرام وفعالیت های سطحی ومقطعی بسنده کند تا جامعه منتظر در برابر تبلیغات مسموم وفریبنده دشمنان ودوستان نادان دچار اضطراب وتردید شود، بلکه باید با تلاش های پی گیر وخستگی ناپذیر به آمادگی بیشتر برای استقبال از پیک خسته عدالت ورستگاری کمک کند.
چهارم. آمادگی نظامی ودفاعی: همواره آموزه های دینی بر کسب قدرت وقوت برای مقابله با تهدیدهای دشمنان تأکید داشته اند. قرآن کریم با صراحت بر این مهم تأکید می کند ومی فرماید:
(وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ وَمِن رِّبَاطِ الْخَیلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدْوَّ اللهِ وَعَدُوَّکمْ وَآخَرِینَ مِن دُونِهِمْ لاَ تَعْلَمُونَهُمُ اللهُ یعلَمُهُمْ)(71)؛
ودر برابر آنها تا می توانید نیرو واسبان سواری آماده کنید تا دشمنان خدا ودشمنان خود - وجز آنها که شما نمی شناسید وخدا می شناسد - را بترسانید.
اگرچه این آموزه درباره همگان وهمه دوران هاست، اما با توجه به حساسیت دوران غیبت ولزوم آمادگی هرچه بیشتر در این دوران، اهمیت بیشتری خواهد داشت. این مهم در گفتار نورانی معصومان (علیهم السلام) نیز آمده است. امام صادق (علیه السلام) فرموده اند:
لیعدن أحدکم لخروج القائم (علیه السلام) ولو سهماً فإنّ الله تعالی إذا علم ذلک من نیّته رجوت لأن ینسی فی عمره حتّی یدرکه [فیکون مِن أعوانه وأنصاره](72)؛
هریک از شما باید برای خروج قائم سلاحی مهیا کند، هرچند یک تیر باشد. خدای تعالی هرگاه بداند، کسی چنین نیتی دارد، امید آن است که عمرش را طولانی کند تا آن حضرت را درک کند [واز یاوران وهم راهانش قرار گیرد].
بنابر روایات، حضرت مهدی (علیه السلام) پس از اتمام حجت با جهانیان به ناگزیر با معاندان ودشمنان جنگ خونینی می کند ودر این رویارویی، از یاران خود کمک می طلبد وآنان نیز در نهایت شجاعت با دشمنان می رزمند.
با نگاهی به تاریخ شیعه نیز به عمق باور مردم به موضوع ظهور وآمادگی همیشگی آنان برای این منظور می توان پی برد. ابن بطوطه در سفرنامه خود می نویسد:
ندبه شیعیان حله برای امام زمان... در نزدیکی بازار بزرگ شهر، مسجدی قرار دارد که بر در آن، پرده حریری آویزان است وآن جا را «مسجد صاحب الزمان» می خوانند. شب ها پیش از نماز عصر، صد مرد مسلح با شمشیرهای آخته... اسب یا استری زین کرده می گیرند وبه سوی مسجد صاحب الزمان روانه می شوند. پیشاپیش این چارپا، طبل وشیپور وبوق زده می شود. سایر مردم در طرفین این دسته حرکت می کنند؛ چون به مسجد صاحب الزمان می رسند، در برابر در ایستاده وآواز می دهند که: بسم الله صاحب الزمان، بسم الله بیرون آی که تباهی روی زمین را فرا گرفته وستم فراوان گشته، وقت آن است که برآیی تا خدا به وسیله تو حق را از باطل جدا گرداند... به همین ترتیب به نواختن ادامه می دهند تا نماز مغرب فرا رسد...(73).
البته چگونگی آمادگی ومهیا بودن برای ظهور بستگی به شرایط زمان ومکان دارد واگر روایات درباره آماده کردن اسب وشمشیر برای ظهور ولیّ امر، سخن گفته اند وبرای آن فضیلت بسیار برشمرده اند، به این معنا نیست که اینها موضوعیت دارند، بلکه با قدری تأمل روشن می شود که ذکر این موارد تنها تمثیل وبیان لزوم آمادگی رزمی برای یاری آخرین حجت حق است. بی گمان شیعیان در این عصر باید با فراگرفتن فنون رزمی ومسلح شدن به تجهیزات نظامی ودفاعی متناسب با زمان، خود را برای مقابله با دشمنان قائم آل محمد (علیهم السلام) آماده سازند. البته این مهم برعهده حکومت اسلامی است که در زمین قوای مسلح کشور را در بالاترین حد آمادگی نظامی قرار دهند تا به فضل خدا در هر لحظه که اراده الهی بر ظهور منجی عالم بشریت حضرت مهدی (علیه السلام) قرار گرفت، به بهترین گونه در خدمت آن حضرت بتوانند باشند(74).
نتیجه
از آن چه گذشت، به خوبی درمی یابیم که بنابر آموزه های دین مبین اسلام، یگانه هدف خلقت انسان رسیدن به عبودیت وقرب الی الله است وتنها راه قرار گرفتن در این مسیر ظهور آخرین حجت حق وسر سپردگی به هدایت های ایشان است. این نجات بخشی در پرتو ظهور حضرت (علیه السلام) خاص دین اسلام نیست، بلکه همه ملت های آزاده جهان انتظار این منجی جهانی را می کشند. پس ظهور حضرت آمادگی جهانی را می طلبد وهمان گونه که عدم آمادگی مردم موجب غیبت حضرت گردیده، تا این آمادگی فراهم نگردد، حضرت از پشت پرده غیبت بیرون نخواهد آمد. این آمادگی نیاز به زمینه سازی دارد وهمه منتظران ظهور باید در زمینه سازی سهیم باشند. در این میان، دولت های اسلامی نقش بسیار مهم وحساسی را برعهده دارند وباید با برنامه ریزی های صحیح وهدف مند در ایجاد آمادگی جهانی گام های بلند ومؤثری بردارند.
اهدافی که لازم است دولت های اسلامی آنها را دنبال کنند، در دو بخش اهداف عمومی وویژه طرح شدنی است. اهداف عمومی که در راستای اهداف حکومت های نبوی وعلوی است وهمه دولت های اسلامی با دست یابی نسبی به آنها می توانند الگوی حکومت مهدوی را ترسیم کنند؛ دنیا را با ویژگی های نظام مهدوی آشنا سازند وجهان را آماده وپذیرایی حکومت حضرت نمایند. مهم ترین این اهداف عبارتند از: تلاش برای برقراری عدالت وامنیت، توان مندی وعدم وابستگی، مبارزه با فساد واحیای اخلاق اسلامی، ظلم ستیزی وسازش ناپذیری، خدمت رسانی به مردم واتحاد وانسجام. اهداف ویژه نیز عبارت از اهدافی است که دولت زمینه ساز باید در جهت نیل به آنها فعالیت های گسترده ای انجام دهد وآمادگی خاص برای یاری حکومت حضرت را به دست آورد، مهم ترین این اهداف نیز تحت عناوین معرفت بخشی مهدوی، تربیت نیروهای کارآمد، مبارزه با تبلیغات منفی دشمنان وآمادگی نظامی بیان شد.

پایان مقاله

پى نوشت ها:

ــــــــــــــــــــــ

(1) رحیم کارگر، آینده جهان (دولت وسیاست در اندیشه مهدویت)، ص87، چاپ اول: انتشارات بنیاد فرهنگی حضرت مهدی (علیه السلام)، قم 1383شمسی.
(2) همان.
(3) نیراچاندوک، جامعه مدنی ودولت، ترجمه فریدون کاظمی ووحید بزرگی، ص62، نشر مرکز، تهران 1377شمسی.
(4) سیدجواد طاهایی، اندیشه دولت مدرن، ص25، چاپ اول: انتشارات عروج، تهران 1381شمسی.
(5) عبدالحمید ابوالحمد، مبانی سیاست، ص141، چاپ دهم: انتشارات توس، تهران 1384 شمسی.
(6) سوره نور، آیه 55.
(7) اقتباس از بیانات آیة الله مصباح یزدی، خبرنامه همایش بین المللی دکترین مهدویت (آینده روشن)، ش6، اسفند 1386، ص9.
(8) سوره انبیاء، آیه 105.
(9) سوره قصص، آیه 5.
(10) علامه مجلسی، بحارالانوار، ج51، ص87، چاپ دوم: انتشارات مؤسسة الوفاء، بیروت 1403قمری.
(11) همان، ج52، ص238.
(12) همان، ص223.
(13) صحیفه نور (مجموعه ره نمودهای امام خمینی(رحمه الله))، ج20، ص196197، چاپ اول: انتشارات سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، تهران 1369شمسی.
(14) همان، ج7، ص255.
(15) همان، ج19، ص3.
(16) سوره نحل، آیه 90.
(17) راغب اصفهانی، مفردات الالفاظ القرآن، ذیل ماده عدل، چاپ اول: دفتر نشر الادب، بی جا، 1404قمری.
(18) ابن منظور، لسان العرب، ذیل ماده عدل، چاپ اول: نشر الادب الحوزه، بی جا، 1405قمری.
(19) شیخ طوسی، المبسوط فقه الإمامیه، تصحیح وتعلیق محمدباقر بهبودی، ج8، ص217، انتشارات مکتبة المرتضویه، بی جا، بی تا.
(20) محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج1، ص371، چاپ سوم: انتشارات مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، بیروت 1393قمری.
(21) نهج البلاغه، حکمت 437.
(22) سوره حجر، آیه 39.
(23) نجف لک زایی، «عدالت مهدوی تداوم رسالت انبیا» (مجموعه گفتمان مهدویت)، گفتمان ششم، ص82 - 84، چاپ اول: تهیه وتنظیم مؤسسه پژوهشی انتظار نور، نشر دفتر تبلیغات اسلامی، قم 1385شمسی.
(24) علی بن عیسی الإربلی، کشف الغمه ی فی معرفة الائمه ی، ج2، ص476، انتشارات مکتبه بنی هاشمی تبریز، 1381قمری.
(25) صحیفه نور، ج20، ص198 - 199.
(26) نهج البلاغه، خطبه 198.
(27) مطالب این قسمت تلخیصی است از: ابراهیم شفیعی سروستانی، معرفت امام زمان (علیه السلام) وتکلیف منتظران، ص303 - 305، چاپ اول: انتشارات موعود عصر، تهران 1384شمسی.
(28) بحارالانوار، ج75، ص251.
(29) سیدجواد ورعی، حقوق ووظایف شهروندان، ص441، چاپ اول: انتشارات دبیرخانه مجلس خبرگان رهبری، قم 1381شمسی.
(30) سوره شوری، آیه 38.
(31) سوره آل عمران، آیه 110.
(32) سوره نساء، آیه 59.
(33) نهج البلاغه، خطبه 34.
(34) سوره ص، آیه26.
(35) سوره نساء، آیه 58.
(36) حدیث ولایت (مجموعه ره نمودهای مقام معظم رهبری)، ج7، ص175، چاپ اول: تهیه وتنظیم دفتر مقام معظم رهبری، انتشارات سازمان تبلیغات اسلامی، تهران 1376شمسی.
(37) سوره حدید، آیه 25.
(38) محمد بن یعقوب الکلینی، اصول الکافی، تحقیق علی اکبر غفاری، ص60 - 61، چاپ دوم: انتشارات دارالکتب الاسلامیه ی، بی جا، بی تا.
(39) نهج البلاغه، خ 621.
(40) اسماعیل پرور، گل بانگ عدالت، ص126، چاپ اول: انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، قم 1382شمسی.
(41) نهج البلاغه، خطبه 131.
(42) ابن شعبة الحرّانی، تحف العقول، تصحیح وتعلیق علی اکبر غفاری، ص438، چاپ دوم: مؤسسه نشر الاسلامی، قم 1404قمری.
(43) بحارالانوار، ج21، ص 125.
(44) نهج البلاغه، خطبه 27.
(45) موسوعة کلمات الامام الحسین (علیه السلام)، ص331 - 332، چاپ اول: معهد تحقیقات باقرالعلوم (علیه السلام)، انتشارات دارالمعروف، قم 1415قمری.
(46) سوره رعد، آیه 11.
(47) سوره محمد، آیه 7.
(48) سوره نساء، آیه 75.
(49) مطالب این قسمت اقتباسی است از کتاب حقوق ووظایف شهروندان، ص529 - 538.
(50) سوره نساء، آیه5.
(51) سوره انفال، آیه39.
(52) سوره انفال، آیه 60.
(53) سوره نحل، آیه 125.
(54) سوره حج، آیه 3.
(55) صحیفه نور، ج20، ص114.
(56) سوره ذاریات، آیه 56.
(57) نهج البلاغه، خطبه 27.
(58) صحیفه نور، ج3، ص198.
(59) همان، ج20، ص132.
(60) بحارالانوار، ج71، ص338.
(61) همان، ج40، ص113.
(62) همان، ج71، ص319.
(63) همان، ص316.
(64) تفسیر ابوالفتوح رازی، ج2، ص450. (به نقل از: محمد محمدی اشتهاردی، حضرت مهدی (علیه السلام) فروغ تابان ولایت، ص138، چاپ سیزدهم: انتشارات مسجد مقدس جمکران، قم 1385شمسی)
(65) بحارالانوار، ج8، ص368.
(66) اصول الکافی، ج1، ص185.
(67) محمدامین بالادستیان ودیگران، نگین آفرینش، ص147 - 151، چاپ دوم: انتشارات بنیاد فرهنگی مهدی موعود (علیه السلام)، قم 1384شمسی.
(68) طبرسی، الاحتجاج، ج2، ص325، انتشارات النعمان، نجف اشرف 1386قمری.
(69) ره توشه مهدی یاوران، ص213 221، چاپ اول: تهیه وتدوین مرکز تخصصی مهدویت، انتشارات بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود (علیه السلام)، قم1381شمسی.
(70) معرفت امام زمان وتکلیف منتظران، ص182 وص389 - 390.
(71) سوره انفال، آیه60.
(72) محمد بن ابراهیم بن جعفر النعمانی، الغیبة، تحقیق وتصحیح علی اکبر غفاری، ترجمه محمدجواد غفاری، ص320، روایت دهم، چاپ دوم: انتشارات مکتبة الصدوق، تهران 1376 شمسی.
(73) سفرنامه ابن بطوطه، ج1، ص272. (به نقل از: ابراهیم شفیعی سروستانی، انتظار بایدها ونبایدها، ص44، چاپ اول: انتشارات مؤسسه فرهنگی موعود، قم 1383 شمسی.
(74) همان، ص44 - 45.

مقاله هاى مهدوى : ۲۰۱۷/۰۹/۲۷ : ۴.۱ K : ۰
: مریم کریمی تبار : مجله مشرق موعود
comments:
no-comments