(۳۲۱) مدت مصاحبت حضرت (عجل الله فرجه) با پدرش امام حسن عسکری (علیه السلام)
مدت مصاحبت حضرت (عجل الله فرجه) با پدرش امام حسن عسکری (علیه السلام)
نویسنده: جعفر خندق آبادی
مجله جامعه جعفریه - شماره 13
آنچه از مفاد روایات عامه وخاصه استفاده میشود در مدت مصاحبت حضرت مهدی (علیه السلام) با پدر بزرگوارش امام حسن عسکری (ء) این است که آن جناب بنابر اشهر روایات مدت (پنج) سال با پدرش بوده وچون پنج ساله شد امام حسن عسکری از دنیا رحلت فمود والبته امام حسن هم در این مدت آن گوهر الهی را از انظار نوع مردم کم استعداد حفظ میفرمود وبنابر حکمت ومصلحت آن جوهر آسمانی را از نظرها مخفی وپنهان میداشت مگر نسبت باشخاص شایسته پراستعداد که قابلیت ملاقات آن حضرت را داشتند و(ما در این نشریه) خود دو نفری را که حضور مبارک مشرف شدند برای تیمن وتبرک ذکر مینمائیم که یکنفر از آنها را علماء سنی روایت نموده اند ودیگری را علماء شیعه ضبط کرده اند اما آن یکنفری که در روایت علماء عامه یاد شده (و ما نقل به ترجمه اش) مینمائیم (ابی غانم خادم) است چنانچه جناب آقای زهیری نجفی دامت برکاته در کتاب المهدی ص 145 نقل میکند از کتاب (ینابیع الموده) در ص 260 وص 461 تألیف شیخ سلمان سنی که او روایت میکند از ابی غانم خادم که چون حضرت مهدی جة ابن الحسن (علیه السلام) متولد شد از مادرش نرجس (علیها سلام) پدر بزرگوارش نام آن مولود را (محمد) گذارد ودر روز سوم ولادتش حضرت عسکری مولود خود را بر اصحاب خاص خود عرضه فرمود وفرمود به اصحابش این پسر من امام وپیشوای شما است بعد از من وخلیفه یعنی جانشین من است بر شما واین است آن (قائم موعود) که گردن های شیعیان بانتظار او کشیده میشود بعد فرمود که چون زمین پر از ظلم وجور شد این پسر من ظاهر میشود وزمین را پر از عدل وداد مینماید.
شعر
بخت بازآید از آن در که یکی چون تو درآید * * * روی میمون تو دیدن در دولت بگشاید
صبر بسیار بباید پدر پیر فلک را * * * تا دگر مادر گیتی چه تو فرزند بزاید
نیشکر با همه شیرینی اگر لب بگشاید * * * پیش نطق شکرینت سر انگشت نخاید
واما روایتی که علماء شیعه روایت نموده اند صاحب کتاب کفایة الموحدین مرحوم فردوس وساده آقا سید اسماعیل طبرسی قدس سره در جلد امامت کتاب مزبور در ص 557 روایت میکند از (احمد بن اسحق) قمی ره که از اجله علماء شیعه است ومعتقد در نزد امام حسن عسکری بوده که گفت روزی بخدمت امام حسن عسکری مشرف شدم ودر قلب خود ارائه نمودم که از آنحضرت سؤال نمایم از امام دوازدهم (علیه السلام) که بعد از آنجناب منصوب بامامت است احمد بن اسحق میگوید که پیش از اینکه من سؤال نمایم از آن جناب خود حضرت از نیت قلب من مرا آگاه فرمود وفرمود ای احمد خدای متعالی هرگز زمین را خالی از حجت نمیگذارد تا روز قیامت تا ببرکت آن حجت خیرات وبرکات بر زمین نازل شود وآفتها وبلاها از ایشان یعنی اهل زمین دفع ورفع شود پس از آن عرضکردم فدایت شوم حال که از نیت دل من خبر دادید بفرمائید امام بعد از شما کی است حضرت برخاست وداخل خانه شد بعد از لحظهء بیرون آمد وبر روی دست مبارکش پسر بچهء بود چون ماه شب چهارده در حدود سه سالگی وفرمود ای احمد چون تو در نزد ما عزیز ومحترم بودی ما امام بعد از خود را بتو نشان دادیم این پسر همنام جدم حضرت محمد مصطفی (صلّی الله علیه وآله) است.
ای مظهر اسم قل هو الحق * * * نام تو ز نام او است مشتق
تو سایه نور کردگاری * * * از روز ازل بزرگواری
چون مظهر علم وحلم ومجدی * * * بر تحت وصال اهل وجدی
هر کس که قدم نهد براهت * * * در پرده درآید از پناهت
بگشای کف امیدواری * * * تا حاجت عالمی برآری
واین در دوره آخر زمین را پر از عدل وداد خواهد نمود بعد از اینکه پر از ظلم وجور شده باشد عرضکردم فدایت شوم علامت امامت او چیست تا قلبم باو مطمئن گردد ناگاه دیدم که آن طفل روی دست پدر بسخن درآمد وبزبان فصیح فرمود که انا بقیة الله فی الارض انا المنتقم وانا المهدی وانا القائم باذن الله وانا الخاتم وانا الذی املاء الارض قسطا وعدلا کما ملئت ظلما وجورا ترجمه: آن طفل فرمود منم بقیة الله در روی زمین ومنم انتقام کشنده از کفار ومعاندین ومنم مهدی ومنم آنکسیکه در دوره آخر قیام میکنم باذن خدا ومنم خاتم اوصیا ومنم آنکسیکه پر میکنم زمین را از عدل وداد چنانکه پر شده باشد از ظلم وجور «الحدیث» خوب است زبان ما هم باین اشعار مترنم گردد:
ز در درآ وشبستان ما منور کن * * * دماغ مجلس روحانیان معطر کن
از آن شمایل والطاف وحسن خوش که تو راست * * * میان بزم حریفان چون شمع سربر کن
البته خاطر برادران ایمانی ما مستحضر است که (جامعه شیعه امامیه) زادهم الله شرفا معتقدشان درباره خلفاء الهی یعنی ائمه طاهرین سلام الله علیهم اجمعین این است که این سلسله جلیله نبیله از کودکی خزینه علوم الهی ومنبع معارف آسمانی میباشند وکوچک وبزرگ ندارند حتی کودک آنها در توی گاهواره عالم است بعلوم لدنی وخبردهنده است از کمالات الهی ومدرک شیعه در این باب گذشته از قرآن مجید که در سوره مبارکه (یس) خدا میفرماید: ﴿وکل شیء احصیناه فی امام مبین﴾.
ترجمه: (ما که خدای متعال هستیم علم هرچیزی را احصا فرمودیم در امام مبین) اشاره بلکه تصریح باینکه امام مبین را خزینه علوم خود قرار دادیم با ضمیمه روایتیکه در تفسیر صافی در ذیل همین آیه دارد که حضرت علی (علیه السلام) فرمود منم آن امام مبین که خدای متعال علم هرچیزی را بمن تعلیم فرموده.
حالیا از قرآن کریم گذشته روایات مستفیضه بسیار وبیشماری است که در کتب علماء شیعه مانند اصول کافی وبحار مجلسی (قدس الله روحهما) رسیده در باب ائمه (علیهم السلام) واینکه آنان از کودکی مظهر علم خدا هستند حتی میان گاهواره صحبت میکنند شاهد در این باب (هر که میخواهد به آن کتب مفصله رجوع کند) وما برای نمونه یک روایت برای تمین ذکر می نمائیم:
صاحب کتاب کفایة الموحدین در جلد امامت در ص 556 روایت میکند از خادم امام حسن عسکری (علیه السلام) که نامش (ابو نصر) میباشد این ابو نصر میگوید که چند روزی بعد از ولادت آن نور الهی یعنی حضرت مهدی (علیه السلام) داخل شدم در آن اطاقیکه گهواره آن بزرگوار در آنجا بود چون چشمم بجمال آن سرور افتاد که در میان گهواره آرمیده بود دیدم که مانند قرص قمر متلالئ بود
ای برده گرو از همه خوبان بلطافت * * * یا رب که نیاید بتو از چشم بد آفت
گردیده تو را کوکبه حسن جهان گیر * * * اولی توئی امروز ز خوبان بخلافت
پس بر او سلام کردم جواب سلام مرا باز داد وبمن فرمود (علی بالصندل الاحمر) یعنی قدری صندل سرخ از براین حاضر نما از آن حال تعجب کردم که بچه در شیرخوارگی چطور حرف میزند پس از آن فرمود (اتعرفنی) یعنی آیا مرا میشناسی عرضکرم بلی فدایت شوم توئی سید ومولای من فرمود از این قسمت از تو سئوال نکردم آیا مقام مرا شناختهء انا خاتم الاوصیاء وبی یرفع البلاء عن شیعتی فرمود من آخر وصی های خاتم الانبیاء (صلّی الله علیه واله وسلّم) هستم وخدای متعال ببرکت من بلاها را از شیعیان من برطرف میفرماید.
شعر
بعاشقان نظری کن بشکر این نعمت * * * که من غلام مطیعم تو پادشاه مطاع
این بود معتقد ما جامعه شیعه درباره ائمه خود که آنان از کودکی خزینه علم الهی هستند واگر کسی بگوید شما حضرات شیعه از خود میگوئید - اگر مخالف اقرار کند ادعای شما صحت پیدا میکند. آری
شعر
ور باورت نمیشود از بنده این حدیث * * * از گفته کمال نظیری بیاورم
از علماء سنت وجماعت که در بعضی از قسمتها مخالف ما هستند در خصوص این مطلب که حضرات ائمه دین در کودکی حجت خدا بوده اند با ما جماعت شیعه هم عقیده میباشند برای نمونه چند نفری از علماء سنی را ما در این وجیزه گوشزد برادران شیعه مینمائیم.
من جمله صاحب کتاب ینابیع المودة در ص 452 نقل میکند از صاحب کتاب فصل الخطاب (ترجمه) بعد از اینکه یاد اوری نمود ولادت حضرت مهدی (علیه السلام) را آن وقت میگوید که خدای متعال در کودکی بحضرت مهدی (علیه السلام) حکمت داد و(فصل الخطاب داد) ودر طفولیت مهدی (علیه السلام) را (آیة للعالمین) قرار داد چنانچه بحضرت یحیی (علیه السلام) وبحضرت عیسی (علیه السلام) بحکم خبر قرآن مجید کتاب وپیغمبری عنایت فرمود.
ودیگر (ابن حجر) که یکی دیگر از علماء سنیان است در کتاب خود (صواعق المحرقه) در ص 114 چنین میگوید (ترجمه) بعد از اینکه حضرت حسن عسکری (علیه السلام) از دنیا رحلت فرمود باقی نگذارد بعد از خود اولادی غیر از فرزندش حضرت (ابی القاسم محمد حجت) را که عمر حضرت در موقع وفات پدرش پنج سال بیشتر نبوده ولی در سن پنجسالگی خدای عالم مهدی حجت (علیه السلام) را حکمت وعلم مرحمت فرمود واو را قائم منتظر میخوانند.
ودیگر (ابن ابی الحدید) معتزلی در جلد دوم کتاب خود در ص 490.
و(بخاری) که یکی دیگر از علمای سنیان است در جلد چهارم از کتاب خود بنام (صحیح بخاری) در ص 189 ودیگر (نوری) شافعی که یکی دیگر از علماء سنیان است در کتاب خود بنام (ریاض الصالحین) در ص 464 روایتی نقل میکنند که حضرت حجة مهدی (علیه السلام) هنگام ولادت خود روی دست پدر بزرگوارش حضرت حسن عسکری (علیه السلام) تلاوت قرآن مجید نمود وصلوات فرستاد بر اجداد طیبین وآباء طاهرین خود علیهم الصلوة والسلام.
یکی دیگر از علماء سنت (سبط ابن جوزی است) در کتاب خود بنام (تذکرة الامه) مینویسد (محمد) ابن الحسن بن علی بن محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابیطالب (علیهم السلام) کنیه اش ابو عبد الله وابو القاسم - او است خلف حجة وصاحب الزمان وقائم ومنتظر وتالی واو است آخر ائمه (علیهم السلام).
یکی دیگر از علماء سنت (محمد بن طلحه شافعی) است در کتاب خود بنام (مطالب السؤل) مینویسد ولادت حضرت مهدی (علیه السلام) ونسب آن حضرت را تا بامیر المؤمنین (علیه السلام) وبعد مینویسد واما اسم او محمد است وکنیه اش ابو القاسم ولقبش حجت وخلف صالح وبعضی هم منتظرش میخوانند.
شعر
دل بدان رود گرامی چکنم گر ندهم * * * مادر دهر ندارد پسری بهتر از این