﴿حَتَّی إِذَا اسْتَیأَسَ الرُّسُلُ وَظَنُّوا أَنَّهُمْ قَدْ کذِبُوا جاءَهُمْ نَصْرُنا﴾ (یوسف: ۱۱۰)
قوله تعالی:
﴿حَتَّی إِذَا اسْتَیأَسَ الرُّسُلُ وَظَنُّوا أَنَّهُمْ قَدْ کذِبُوا جاءَهُمْ نَصْرُنا﴾ (یوسف: 110)
ترجمه آیه:
(تا آنجا که رسولان مأیوس شدند وگمان کردند [حتی افراد اندک مؤمن نیز] به آنان دروغ گفته اند، در آنحال یاری ما به سراغشان آمد).
متن روایت:
محمد بن جریر القمی: فی باب وجوب معرفة القائم (علیه السلام) وأنه لابد أن یکون من کتابه مسند فاطمة (علیها السلام):
بإسناده عن ابی علی النهاوندی قال: حدثنا القاشانی (یعنی محمد بن أحمد القاشانی) قال: حدثنا محمد بن سلیمان قال: حدثنا علی بن سیف قال: حدثنی أبی، عن المفضل بن عمر، عن أبی عبد الله (علیه السلام) قال: جاء رجل الی أمیر المؤمنین (علیه السلام) فشکی إلیه طول دولة الجور، فقال له أمیر المؤمنین (علیه السلام): والله (لا یکون) ما تأملون حتی یهلک المبطلون ویضمحل الجاهلون ویأمن المتقون وقلیل ما یکون حتی لا یکون لأحدکم موضع قدمه، وحتی تکونوا علی الناس أهون من المیتة عند صاحبها، فبینا أنتم کذلک إذ جاء نصر الله والفتح، وهو قول ربی (عزَّ وجلَّ) فی کتابه: ﴿حَتَّی إِذَا اسْتَیأَسَ الرُّسُلُ وَظَنُّوا أَنَّهُمْ قَدْ کذِبُوا جاءَهُمْ نَصْرُنا﴾(1).
ترجمه روایت:
محمّد بن جریر طبری، در باب وجوب معرفت قائم (علیه السلام) واینکه حتما خواهد آمد- که بخشی از کتاب مسند فاطمه (علیها السلام) اوست- به سند خود از ابو علی نهاوندی آورده که گفت: کاشانی (مرادش محمّد بن احمد کاشانی است) حدیثمان داد، گوید:
محمّد بن سلیمان برایمان حدیث آورد، وی گفت: علیّ بن سیف حدیثمان داد، وی گفت: پدرم از مفضّل بن عمر برایم حدیث گفت، از حضرت ابو عبد الله امام صادق (علیه السلام) که فرمود:
مردی به محضر امام امیر المؤمنین (علیه السلام) شرفیاب شد واز طولانی شدن دولت جور وستم به آن حضرت شکوه برد. امیر المؤمنین (علیه السلام) به او فرمود: به خدا سوگند، آنچه آرزویش را دارید نخواهد شد تا اینکه باطل جویان هلاک شوند وجاهلان از میان بروند ومتّقیان- که اندکاند- در امان گردند و(این پس از آن است که کار سخت میشود) تا جایی که احدی از شما جای پایی برای خود نخواهد یافت وتا آنجا که شما در نظر مردم از مردار در چشم صاحبش نیز بیارزشتر خواهید شد وهمانطور که شما در آن حالاید، ناگهان یاری خداوند وپیروزی بیاید واین است (معنی) فرموده ی پروردگار من (عزَّ وجلَّ) در کتابش: (تا آنگاه که رسولان (از پیروزی ظاهری بر کفّار یا ایمان آوردن آنها) مأیوس شدند ودانستند (مردمان) به آنان دروغ (گفتهاند، (در آنحال) یاری ما به سراغشان آمد).
پاورقی:
-----------------
(1) دلائل إمامت: 251.