﴿إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَیهِمْ مِنَ السَّماءِ آیةً فَظَلَّتْ أَعْناقُهُمْ لَها خاضِعِینَ﴾ (الشعراء: ۴)
قوله تعالی:
﴿إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَیهِمْ مِنَ السَّماءِ آیةً فَظَلَّتْ أَعْناقُهُمْ لَها خاضِعِینَ﴾ (الشعراء: 4)
ترجمه آیه:
(اگر بخواهیم، از آسمان آیتی فرود آوریم که گردنهاشان برای آن به حالت خضوع ماند)
متن روایت (1):
محمد بن یعقوب: عن محمد بن یحیی، عن أحمد بن محمد بن عیسی، عن علی بن الحکم، عن أبی أیوب الخزاز عن عمر بن حنظلة قال: سمعت أبا عبد الله (علیه السلام) یقول: خمس علامات قبل قیام القائم (علیه السلام) الصیحة، والسفیانی، والخسف، وقتل النفس الزکیة، والیمانی، فقلت: جعلت فداک (فـ) ان خرج أهل بیتک قبل هذه العلامات، أنخرج معه؟ قال: لا.
قال: فلما کان من الغد تلوت هذه الآیة: ﴿إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَیهِمْ مِنَ السَّماءِ آیةً فَظَلَّتْ أَعْناقُهُمْ لَها خاضِعِینَ﴾ فقلت له أهی الصیحة؟ فقال: أما لو کانت خضعت أعناق أعداء الله (عزَّ وجلَّ)(1).
ترجمه روایت (1):
محمّد بن یعقوب: از محمّد بن یحیی، از احمد بن محمّد بن عیسی، از علیّ بن الحکم، از ابو ایّوب خزاز از عمر بن حنظله آورده است که گفت: شنیدم حضرت امام ابو عبد الله صادق (علیه السلام) میفرمود:
پنج علامت پیش از قیام قائم (علیه السلام) هست: صیحه (-بانگ آسمانی وشورش) سفیانی وفرورفتگی (زمین در بیداء) وکشته شدن نفس زکیّه و(قیام) یمانی راوی گوید: عرضه داشتم: فدایتان گردم! پس اگر [کسی از] خاندان شما پیش از این نشانه ها خروج کند، آیا با وی خروج کنیم؟ فرمود: نه. گوید: چون فردای آن روز شد، این آیه را تلاوت کردم: (اگر بخواهیم، از آسمان آیتی فرود آوریم که گردن هاشان برای آن به حالت خضوع ماند) پس به آن حضرت عرض کردم: آیا (منظور از آیت) همان صیحه است؟ فرمود: همانا اگر انجام گیرد، گردنهای دشمنان خدای -عزّ وجلّ- تسلیم وخاضع خواهد شد.
متن روایت (2):
علی بن إبراهیم: عن أبیه، عن ابن أبی عمیر، عن هشام، عن أبی عبد الله (علیه السلام) (قال): تخضع رقابهم، یعنی بنی أمیة، وهی الصیحة من السماء باسم صاحب الأمر (علیه السلام)(2).
ترجمه روایت (2):
علیّ بن ابراهیم از پدرش: از ابن ابی عمیر، از هشام، از حضرت امام ابو عبد الله صادق (علیه السلام) روایت آورده که [آن حضرت فرمود]: گردنهایشان- مراد آن حضرت بنی امیّه اند- خاضع خواهد شد وآن صیحه از سوی آسمان به نام صاحب الامر (علیه السلام) است.
متن روایت (3):
محمد بن إبراهیم النعمانی: فی الغیبة: قال أخبرنا احمد بن محمد ابن سعید قال: حدثنا علی بن الحسن (الحسین) عن أبیه، عن أحمد بن عمر الحلبی، عن الحسین بن موسی، عن فضیل بن محمد مولی محمد بن راشد الحلبی، عن أبی عبد الله (علیه السلام) قال: أما ان النداء (من السماء) باسم القائم (علیه السلام) فی کتاب الله لبین، فقلت: (فـ) أین هو أصلحک الله؟ فقال فی ﴿طسم * تِلْک آیاتُ الْکتابِ الْمُبِینِ﴾ قوله: ﴿إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَیهِمْ مِنَ السَّماءِ آیةً فَظَلَّتْ أَعْناقُهُمْ لَها خاضِعِینَ﴾ قال إذا أصبحوا سمعوا الصوت (سمعوا الصوت أصبحوا) وکأنما علی رؤوسهم الطیر(3).
ترجمه روایت (3):
محمّد بن ابراهیم نعمانی گوید: احمد بن محمّد بن سعید خبرمان داد وگفت: حدیثمان داد علیّ بن الحسن از پدرش، از احمد بن عمر حلبی، از حسین بن موسی، از فضیل بن محمّد همپیمان محمّد بن راشد حلبی، از حضرت ابی عبد الله امام صادق (علیه السلام) که فرمود: امّا ندا از آسمان به نام حضرت قائم (علیه السلام) همانا در کتاب خداوند آشکار است عرضه داشتم: پس این در کجا (ی قرآن) است؛ اصلحک الله فرمودند در (سوره ی) (ط س م) این آیات روشن کتاب خداست این فرموده ی خداوند: (اگر بخواهیم، از آسمان آیتی فرود آوریم که گردنهاشان برای آن به حالت خضوع ماند حضرتش فرمود: چون صبح کنند صدا را بشنوند؛ در حالی که انگار پرندگانی بر روی سر آنان باشد.
متن روایت (4):
عنه: قال: أخبرنا احمد بن محمد بن سعید قال: حدثنا علی بن الحسن (الحسین) التیملی قال: حدثنا عمرو بن عثمان، عن الحسن بن محبوب، عن عبد الله بن سنان قال: کنت عند أبی عبد الله (علیه السلام) فسمعت رجلاً من همدان یقول (له): ان هؤلاء العامة یعیرونا ویقولون (لنا) انکم تزعمون ان منادیاً ینادی (من السماء) باسم صاحب هذا الأمر، وکان متکیاً فغضب وجلس ثم قال: لا ترووه عنی وارووه عن أبی ولا حرج علیکم فی ذلک، أشهد أنی (قد) سمعت أبی (علیه السلام) یقول والله ان ذلک فی کتاب الله (عزَّ وجلَّ) لبین حیث یقول ﴿إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَیهِمْ مِنَ السَّماءِ آیةً فَظَلَّتْ أَعْناقُهُمْ لَها خاضِعِینَ﴾ ولا یبقی فی الأرض یومئذ أحدٌ الا خضع وذلت رقبته (لها) فیؤمن أهل الأرض إذا سمعوا الصوت من السماء: الا ان الحق فی علی بن أبی طالب (علیه السلام) وشیعته.
فإذا کان من الغد صعد ابلیس فی الهواء حتی یتواری عن (أهل)(4) الأرض ثم ینادی الا ان الحق فی عثمان بن عفان (وشیعته) فانه قتل مظلوماً فاطلبوا بدمه، قال (علیه السلام): فیثبت الله الذین آمنوا بالقول الثابت علی الحق، وهو النداء الأول ویرتاب یومئذ الذین فی قلوبهم مرض، والمرض والله عداوتنا، فعند ذلک یتبرؤون منا ویتناولونا ویقولون ان المنادی الأول سحرٌ من سحر أهل هذا البیت ثم تلا أبو عبد الله (علیه السلام) (قول الله (عزَّ وجلَّ)): ﴿وَإِنْ یرَوْا آیةً یعْرِضُوا وَیقُولُوا سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ﴾(5).
ترجمه روایت (4):
از اوست که گفت: خبرمان داد احمد بن محمّد بن سعید، گوید: حدیثمان داد علیّ بن الحسن تیملی، گوید: حدیثم داد عمرو بن عثمان، از حسن بن محبوب، از عبد الله بن سنان که گفت: در محضر امام ابو عبد الله صادق (علیه السلام) بودم که شنیدم شخصی از همدان میگفت: این سنّیان ما را سرزنش میکنند وبه ما میگویند: شما میپندارید که آواز دهنده ای از آسمان به نام صاحب این امر بانگ خواهد زد. آن حضرت تکیه داده بود. خشمگین شد و(راست) نشست. سپس فرمود: این سخن را از من نقل نکنید واز پدرم نقل کنید که هیچ اشکالی برای شما نخواهد داشت. من شهادت میدهم که از پدرم (علیه السلام) شنیدم که میفرمود: والله، این مطلب در کتاب خدا کاملا روشن است که میفرماید: (اگر بخواهیم، از آسمان آیتی فرود آوریم که گردنهاشان برای آن به حالت خضوع ماند) پس آن روز احدی در زمین باقی نمیماند؛ مگر اینکه در مقابل آن نشانه گردن کج کند وهمه ی اهل زمین وقتی بشنوند صدایی از آسمان بلند است که: آگاه باشید که حق با علیّ بن ابی طالب (علیه السلام) وشیعیان اوست، ایمان می آورند.
چون فردای آن روز شود، ابلیس به آسمان رود تا جایی که از چشم زمینیان مخفی گردد. آنگاه بانگ برآورد که: توجّه کنید! حق با عثمان بن عفّان وشیعیان او است؛ زیرا که او مظلوم کشته شد. خونش را مطالبه کنید حضرتش فرمود: پس در آن هنگام، خداوند مؤمنان را با قول ثابت بر حق استوار میسازد که همان ندای اوّل است؛ ولی آنها که در دلشان مرض هست -که مرض به خدا قسم دشمنی ماست- در شک میافتند. در آن هنگام از ما دوری جویند وبه ما اهانت میکنند ومیگویند: منادی اوّل سحری بود از سحرهای این خاندان سپس حضرت ابو عبد الله صادق (علیه السلام) این آیه را تلاوت کرد: (واگر (کافران) آیتی بینند، باز اعراض کنند وگویند که این سحری کامل است).
متن روایت (5):
وعنه: قال: أخبرنا احمد بن محمد بن سعید، قال: حدثنا محمد ابن المفضل (الفضل) بن إبراهیم وسعدان بن اسحاق بن سعید واحمد بن الحسین بن عبد الملک (الکریم) ومحمد بن أحمد بن الحسن القطوانی جمیعاً عن الحسن بن محبوب عن عبد الله بن سنان، مثله سواء بلفظه(6).
ترجمه روایت (5):
واز اوست که گوید: احمد بن محمّد بن سعید خبرمان داد، گفت: محمّد بن المفضّل بن ابراهیم وسعدان بن اسحاق بن سعید واحمد بن حسین بن عبد الملک ومحمّد بن احمد بن حسن قطوانی همگی از حسن بن محبوب از عبد الله بن سنان مانند همین حدیث را به همین عبارت آورده اند.
متن روایت (6):
وعنه: قال: اخبرنا احمد بن محمد بن سعید، قال حدثنا القاسم بن محمد بن الحسین بن حازم قال: حدثنا عبیس بن هشام الناشری، عن عبد الله بن جبله، عن عبد الصمد بن بشیر، عن أبی عبد الله جعفر بن محمد (علیه السلام) وقد سأله عمارة الهمدانی فقال (له): أصلحک الله ان الناس یعیرونا ویقولون انکم تزعمون انه سیکون صوت من السماء.
فقال له: لا ترووه عنی وارووه عن أبی، کان أبی یقول: هو فی کتاب الله ﴿إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَیهِمْ مِنَ السَّماءِ آیةً فَظَلَّتْ أَعْناقُهُمْ لَها خاضِعِینَ﴾ فیؤمن أهل الأرض جمیعاً للصوت (الأول)، فإذا کان من الغد صوَّت ابلیس اللعین حتی یتواری (من الأرض) فی جو السماء ثم ینادی: الا ان عثمان قتل مظلوماً فاطلبوا بدمه، فیرجع من أراد الله (عزَّ وجلَّ) به شراً ویقولون هذا سحر الشیعة وحتی یتناولونا ویقولون هو من سحرهم، وهو قول الله (عزَّ وجلَّ): ﴿وَإِنْ یرَوْا آیةً یعْرِضُوا وَیقُولُوا سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ﴾(7).
ترجمه روایت (6):
هم از اوست که گوید: احمد بن محمّد بن سعید خبرمان داد، وی گفت: قاسم بن محمّد بن حسن بن حازم حدیثمان داد، گفت: عبیس بن هشام ناشری حدیثمان داد، از عبد الله بن جبله، از عبد الصمد بن بشیر، از حضرت ابو عبد الله جعفر بن محمّد صادق (علیه السلام) در جواب عماره ی همدانی که پرسیده بود: أصلحک الله مردم (مخالف) ما را سرزنش میکنند ومیگویند: شماها میپندارید صدایی از آسمان خواهد بود؟
آن حضرت فرمود: آن را از من نقل مکنید؛ از پدرم نقل کنید. پدرم چنین میفرمود: این در کتاب خداست: (اگر بخواهیم، از آسمان آیتی فرود آوریم که گردنهایشان برای آن به حالت خضوع ماند) پس اهل زمین همگی نسبت به صدای اوّل ایمان میآورند وچون فردای آن روز شود، ابلیس لعین به آسمان رود تا اینکه از (چشم) زمینیان مخفی گردد. سپس بانگ میزند: آگاه باشید که عثمان مظلوم کشته شد. پس برایش خونخواهی کنید. آنگاه هر کس که خداوند -عزّ وجلّ- شرّی برایش خواسته، [از اعتقاد صحیح] برگردد، وگویند: این سحر شیعه است، ونسبت به ما نیز بد گویی می کنند وگویند: از جادوهای این خاندان است وهمین است (معنی) فرموده ی خدای -عزّ وجلّ-: (واگر (کافران) آیتی بینند، باز اعراض کنند وگویند: (این) سحری پی در پی است.
متن روایت (7):
وعنه: قال: أخبرنا احمد بن محمد بن سعید قال: حدثنا محمد بن المفضل (الفضل) بن إبراهیم بن قیس قال: حدثنا الحسن بن علی بن فضال، قال: حدثنا ثعلبة بن میمون، عن معمر بن یحیی، عن داوود الدجاجی، عن أبی جعفر محمد بن علی (علیهما السلام) قال: سئل أمیر المؤمنین (علیه السلام) عن قول الله (عزَّ وجلَّ): ﴿فَاخْتَلَفَ الأَحْزابُ مِنْ بَینِهِمْ﴾ فقال: انتظروا الفرج فی (من) ثلاث، فقیل وما (هنَّ؟ فقال: اختلاف أهل الشام بینهم، والرایات السود من خراسان والفزعة فی شهر رمضان، فقیل: وما) الفزعة فی شهر رمضان؟ فقال: أوما سمعتم قول الله (عزَّ وجلَّ) (فی القرآن): ﴿إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَیهِمْ مِنَ السَّماءِ آیةً فَظَلَّتْ أَعْناقُهُمْ لَها خاضِعِینَ﴾ هی ان (آیة) تخرج الفتاة من خدرها وتوقظ النائم وتفزع الیقظان(8).
ترجمه روایت (7):
واز اوست که گوید: خبرمان داد احمد بن محمّد بن سعید وگفت: محمّد بن المفضّل بن ابراهیم بن قیس حدیثمان داد، او گفت: حسن بن علیّ بن فضّال حدیثمان داد، گفت: ثعلبه بن میمون، از معمر بن یحیی، از داوود دجاجی از حضرت ابو جعفر محمّد بن علی باقر (علیهما السلام) حدیثمان داد که آن حضرت فرمود: از امیر المؤمنین (علیه السلام) راجع به قول خدای -عزّ وجلّ-: (پس طوایف مردم از پیش خود اختلاف کردند) سؤال شد. فرمود: فرج را در سه چیز منتظر باشید.
عرض کردند: یا امیر المؤمنین آن سه چیست؟ فرمود: اختلاف اهل شام بین خود وپرچم های سیاه از سوی خراسان وآن ترس که در ماه رمضان خواهد بود. عرض شد: آن ترس در ماه رمضان چیست؟ فرمود: آیا قول خدای -عزّ وجلّ- را در قرآن نشنیده اند که (اگر بخواهیم، از آسمان آیتی فرود آوریم که گردنهایشان برای آن به حالت خضوع ماند)؟ این آیتی است که دوشیزه را از سراپردهاش بیرون میکشد وخواب را بیدار وبیدار را ترسان میسازد.
متن روایت (8):
محمد بن العباس: قال: حدثنا احمد بن الحسن بن علی قال: حدثنا أبی، عن أبیه، عن محمد بن إسماعیل، عن حنان بن سدیر، (عن أبی بصیر) عن أبی جعفر (علیه السلام) قال: سألته عن قول الله (عزَّ وجلَّ) ﴿إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَیهِمْ مِنَ السَّماءِ آیةً فَظَلَّتْ أَعْناقُهُمْ لَها خاضِعِینَ﴾ قال: نزلت فی قائم آل محمد (علیه السلام) ینادی باسمه من السماء(9).
ترجمه روایت (8):
محمّد بن العبّاس گوید: احمد بن الحسن بن علی حدیثمان داد، وی گفت: پدرم برایمان حدیث گفت، از پدرش، از محمّد بن اسماعیل، از حنّان بن سدیر، از حضرت ابو جعفر باقر (علیه السلام) که راوی گوید: از آن جناب راجع به قول خدای -عزّ وجلّ-:
(اگر بخواهیم، از آسمان آیتی فرود آوریم که گردنهایشان برای آن به حالت خضوع ماند) پرسیدم. فرمود: «درباره ی قائم آل محمّد (علیه السلام) نازل شد. اسم او از آسمان اعلان خواهد شد».
متن روایت (9):
عنه: قال: حدثنا علی بن عبد الله بن أسد، عن إبراهیم بن محمد (عن احمد) بن معمر الأسدی، عن محمد بن فضیل، عن الکلبی، عن أبی صباح، عن ابن عباس فی قوله (عزَّ وجلَّ): ﴿إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَیهِمْ مِنَ السَّماءِ آیةً فَظَلَّتْ أَعْناقُهُمْ لَها خاضِعِینَ﴾ قال: هی (وهذه) نزلت فینا وفی بنی أمیة (یکون) لنا دولة تذل أعناقهم لنا بعد صعوبة و(هوان) بعد عز(10).
ترجمه روایت (9):
از اوست که گفت: علیّ بن عبد الله بن اسد حدیثمان داد، از ابراهیم بن محمّد، از احمد بن معمّر اسدی، از محمّد بن فضیل، از کلبی، از ابو صباح، از ابن عبّاس درباره ی قول خدای -عزّ وجلّ-: (اگر بخواهیم، از آسمان آیتی فرود آوریم که گردنهایشان برای آن به حالت خضوع ماند) فرمود: این درباره ی ما وراجع به بنی امیّه نازل شده است. برای ما دولتی خواهد بود که گردنهایشان را خاضع وخوار میسازد؛ پس از سختی وگردنکشی آنها وپس از عزّت، آنها را به پستی میکشند.
متن روایت (10):
وعنه: قال: حدثنا الحسین بن محمد (احمد)، عن محمد بن عیسی، عن یونس، عن بعض أصحابنا، عن أبی جعفر (علیه السلام) قال: سألته عن قول الله (عزَّ وجلَّ): ﴿إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَیهِمْ مِنَ السَّماءِ آیةً فَظَلَّتْ أَعْناقُهُمْ لَها خاضِعِینَ﴾ قال: تخضع لها رقاب بنی أمیة، قال: ذلک بارز الشمس، قال: وذلک علی بن أبی طالب (علیه السلام) یبرز عن (عند) زوال الشمس وترکد الشمس علی رؤوس الناس ساعة حتی یبرز وجهه ویعرف الناس حسبه ونسبه.
ثم قال: ان بنی أمیة لیختبی الرجل منهم إلی جنب شجرة فتقول خلفی رجل من بنی أمیة فاقتلوه(11).
ترجمه روایت (10):
هم از اوست که گوید: حسین بن محمّد حدیثمان داد، از محمّد بن عیسی، از یونس، از بعض اصحابمان، از حضرت ابو جعفر باقر (علیه السلام) که راوی گوید: از آن جناب راجع به قول خدای -عزّ وجلّ-: (اگر بخواهیم، از آسمان آیتی فرود آوریم که گردنهایشان برای آن به حالت خضوع ماند) پرسیدم. فرمود: گردنهای بنی امیّه برای آن فرو آید حضرتش افزود آن آیت از خورشید آشکار میگردد فرمود: واو علیّ بن ابی طالب (علیه السلام) است که هنگام زوال خورشید وتابش آفتاب ساعتی بالای سر مردم آشکار شود تا آنجا که چهره اش ظاهر گردد ومردم حسب ونسبش را بشناسند.
سپس فرمود: همانا بنی امیّه کارشان به جایی میرسد که هریک از آنان پشت درختی نهان شود، آن درخت گوید: پشت من مردی از بنی امیّه هست؛ او را بکشید.
متن روایت (11):
وعنه: قال: حدثنا الحسین بن أحمد، عن محمد بن عیسی، عن یونس، قال: حدثنا صفوان بن یحیی، عن أبی عثمان، عن معلی بن خنیس، عن أبی عبد الله (علیه السلام) قال: قال أمیر المؤمنین (علیه السلام) انتظروا الفرج فی ثلاث، قیل: وما هی؟
قال: اختلاف أهل الشام (فیما) بینهم، والرایات السود من خراسان، والفزعة فی شهر رمضان، فقیل له: وما الفزعة فی شهر رمضان؟ قال: أما سمعتم قول الله (عزَّ وجلَّ) فی القرآن: ﴿إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَیهِمْ مِنَ السَّماءِ آیةً فَظَلَّتْ أَعْناقُهُمْ لَها خاضِعِینَ﴾ قال: انه تخرج الفتاة من خدرها، ویستیقظ النائم، ویفزع الیقظان(12).
ترجمه روایت (11):
هم از اوست که گفت: حسین بن احمد حدیثمان داد، از محمّد بن عیسی، از یونس، که گفت: صفوان بن یحیی حدیثمان داد، از ابو عثمان، از معلّی بن خنیس، از حضرت ابو عبد الله صادق (علیه السلام) که فرمود:
حضرت امیر المؤمنین (علیه السلام) فرمود: فرج را در (ظاهر شدن) سه چیز بخواهید.
عرض شد: آنها چیستند؟ فرمود: اختلاف اهل شام در میان خود وپرچم های سیاه از خراسان و(آیت) ترسناک در ماه رمضان. گفته شد: آن (آیت) ترسناک در ماه رمضان چیست؟ فرمود: آیا قول خدای -عزّ وجلّ- در قرآن را نشنیده اید که: (اگر بخواهیم، از آسمان آیتی فرود آوریم که گردنهایشان برای آن به حالت خضوع ماند) فرمود: (این آیت) دوشیزه را از سراپردهاش بیرون میکشد وشخص خوابیده بیدار میشود وبیدار به هراس میافتد.
متن روایت (12):
(وروی بالاسناد عن أبی الورد، عن أبی جعفر (علیه السلام) فی قوله: ﴿إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَیهِمْ مِنَ السَّماءِ آیةً فَظَلَّتْ أَعْناقُهُمْ لَها خاضِعِینَ﴾ قال: النداء باسم رجل واسم أبیه)(13).
ترجمه روایت (12):
به طور مسند، از ابو الورد از حضرت ابو جعفر باقر (علیه السلام) روایت شده که درباره ی قول خداوند: (اگر بخواهیم، از آسمان آیتی فرود آوریم) فرمود: ندا از آسمان به نام مردی است ونام پدرش.
پاورقی:
-----------------
(1) روضة: ص 310.
(2) تفسیر قمی: ج2 ص 118.
(3) کتاب غیبت: ص 139.
(4) در مأخذ نيست.
(5) کتاب غیبت: ص 137.
(6) کتاب غیبت: ص 138.
(7) مأخذ سابق.
(8) کتاب غیبت: ص 139.
(9) تأویل آیات ظاهرة - مخطوط.
(10) مأخذ سابق.
(11) مأخذ سابق.
(12) مأخذ سابق.
(13) بين پرانتز از کلام علامه سید هاشم حسینی بحرانی (رحمه الله).