﴿قُلْ أَ رَأَیتُمْ إِنْ أَصْبَحَ ماؤُکمْ غَوْراً فَمَنْ یأْتِیکمْ بِماءٍ مَعِینٍ﴾ (الملک: ۳۰)
قوله تعالی:
﴿قُلْ أَ رَأَیتُمْ إِنْ أَصْبَحَ ماؤُکمْ غَوْراً فَمَنْ یأْتِیکمْ بِماءٍ مَعِینٍ﴾ (الملک: 30)
ترجمه آیه:
((به کافران) بگو: اگر آب شما (که مایه ی حیات است) به زمین فرو رود، کیست که باز آب گوارایی برایتان آرد)؟
متن روایت (1):
ابن بابویه: قال: اخبرنا محمد بن عبد الله بن المطلب الشیبانی قال: حدثنا محمد بن الحسین بن حفص الخثعمی الکوفی قال: حدثنا عباد بن یعقوب قال: حدثنا علی بن هاشم، عن محمد بن عبد الله، عن أبی عبیدة بن محمد بن عمار، عن أبیه، عن جده عمار قال: کنت مع رسول الله (صلی الله علیه وآله) فی بعض غزواته وقتل علی (علیه السلام) أصحاب الألویة وفرّق جمعهم وقتل عمرو بن عبد الله الجمحی وقتل شیبة بن نافع، أتیت رسول الله (صلی الله علیه وآله) فقلت له: یا رسول الله، إن علیاً قد جاهد فی الله حق جهاده، فقال: لأنه منی وأنا منه وإنه وارث علمی وقاضی دینی ومنجز وعدی والخلیفة من بعدی، ولولاه لم یعرف المؤمن المحض بعدی، حربه حربی وحربی حرب الله، وسلمه سلمی وسلمی سلم الله، الا انه ابو سبطی والائمة من صلبه یخرج الله تعالی الائمة الراشدین ومنهم مهدی هذه الأمة.
فقلت: بأمی وأمی یا رسول الله من هذا المهدی؟
فقال (صلی الله علیه وآله): یا عمار إن الله تبارک وتعالی عهد إلی أنه یخرج من صلب الحسین (علیه السلام) أئمة تسعة، والتاسع من ولده یغیب عنهم، وذلک قوله (عزَّ وجلَّ): ﴿قُلْ أَ رَأَیتُمْ إِنْ أَصْبَحَ ماؤُکمْ غَوْراً فَمَنْ یأْتِیکمْ بِماءٍ مَعِینٍ﴾ تکون له غیبة طویلة یرجع عنها قوم ویثبت آخرون، فإذا کان فی آخر الزمان یخرج فیملأ الدنیا قسطاً وعدلاً کما ملئت ظلماً وجورا، ویقاتل علی التأویل کما قاتلت علی التنزیل، وهو سمیی وأشه الناس بی.
یا عمار: ستکون بعدی فتنة فإذا کان ذلک فاتبع علیاً (علیه السلام) وأصحبه فإنه مع الحق والحق معه، یا عمار: إنک ستقاتل بعدی مع علی صنفین الناکثین والقاسطین ثم تقتلک الفئة الباغیة، قال: یا رسول الله، ألیس ذلک علی رضی الله ورضاک؟ قال: نعم علی رضی الله ورضای، ویکون آخر زادک من الدنیا شربة من لبن تشربه.
فلما کان یوم صفین خرج عمار بن یاسر الی أمیر المؤمنین (علیه السلام) فقال له: یا أخا رسول الله (صلی الله علیه وآله) أتأذن لی فی القتال؟ فقال (علیه السلام): مهلاً رحمک الله، فلما کان بعد ساعة أعاد علیه الکلام فأجابه بمثله، فأعاد علیه ثالثاً فبکی أمیر المؤمنین (علیه السلام)، فنظر إلیه عمار فقال: یا أمیر المؤمنین إنه الیوم الذی وصفه لی رسول الله (صلی الله علیه وآله)، فنزل أمیر المؤمنین عن بغلته وعانق عمار وودعه، ثم قال: یا أبا الیقظان جزاک عن نبیک وعنی خیراً فنعم الأخ کنت ونعم الصاحب کنت، ثم بکی (علیه السلام) وبکی عمار ثم قال: والله یا أمیر المؤمنین ما تبعتک الا ببصیرة فإنی سمعت رسول الله (صلی الله علیه وآله) یقول یوم خیبر: یا عمار ستکون بعدی فتنة، فإذا کان ذلک فاتّبع علیاً وحزبه فإنه مع الحق والحق معه وستقاتل بعدی الناکثین والقاسطین، فجزاک الله یا أمیر المؤمنین عن الاسلام أفضل الجزاء فلقد أدیت وأبلغت ونصحت، ثم رکب ورکب أمیر المؤمنین (علیه السلام).
ثم برز الی القتال، ثم دعا بشربة من ماء، فقیل ما معنا ماء، فقام إلیه رجل من الانصار وسقاه شربة من لبن فشربه، ثم قال: هکذا عهد إلی رسول الله (صلی الله علیه وآله) أن یکون آخر زادی من الدنیا شربة لبن، ثم حمل علی القوم فقتل ثمانیة عشر نفساً، فخرج إلیه رجلان من أهل الشام فطعناه وقُتِل (رحمه الله).
فلما کان فی اللیل طاف أمیر المؤمنین (علیه السلام) فی القتلی ووجد عمار ملقی بین القتلی فجعل راسه علی فخذه ثم بکی علیه وأنشأ یقول:
ألا أیها الموت الذی لیس تارکی * * * أرحنی فقد افنیت کل خلیلی
أیا موت کم هذا التفرق عنوة * * * فلست تبقی خلة لخلیل
أراک بصیراً بالذین نحبهم * * * کأنک تمضی نحوهم بدلیل(1)
ترجمه روایت (1):
ابن بابویه گوید: محمّد بن عبد الله بن مطلّب شیبانی خبرمان داد، گفت: محمّد بن حسین بن حفص خثعمی کوفی حدیثمان داد، گفت: عبّاد بن یعقوب برایمان حدیث آورد، گفت: علیّ بن هاشم، از محمّد بن عبد الله، از ابو عبیدة بن محمّد بن عمّار، از پدرش، از جدّش عمّار برایمان حدیث آورد که گفت: با رسول خدا (صلّی الله علیه وآله وسلّم) در یکی از غزوات همراه بودم وحضرت علیّ بن ابی طالب (علیه السلام) پرچمداران را به هلاکت رساند وجمعیّتشان را پراکند وعمرو بن عبد الله جمحی وشیبه بن نافع را کشت. به حضور رسول خدا (صلّی الله علیه وآله وسلّم) رسیدم وعرضه داشتم: یا رسول الله، همانا علی (علیه السلام) در راه خداوند، حقّ جهاد را ادا کرد. رسول اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلّم) فرمود:
آخر او از من است ومن از اویم واوست وارث علم من وپرداخت کننده ی قرضهایم واجرا کننده ی وعدهايم وجانشین پس از من واگر او نبود، مؤمن خالص پس از من شناخته نمیشد. جنگ با او جنگ با من است وجنگ با من جنگ با خداست ومسالمت با او مسالمت با من است ومسالمت با من مسالمت با خداوند است.
بدانید که او پدر دو سبط من است وامامان از صلب اویند. خدای -تعالی- امامان ارشاد کننده واز جمله ی آنها مهدی این امّت را (از او) متولّد خواهد ساخت.
عرضه داشتم: پدر ومادرم فدایتان باد، ای رسول خدا! این مهدی (علیه السلام) کیست؟
رسول خدا (صلّی الله علیه وآله وسلّم) فرمود: عمّار، خداوند -تبارک وتعالی- به من عهد کرده است که از صلب حسین نه امام بیرون آورد ونهمین آنها از نظر مردم غایب میشود وهمین است که خداوند -عزَّ وجلَّ- فرماید: ((به کافران) بگو: اگر آب شما (که مایه ی حیات است) همه به زمین فرو رود، کیست که باز آب گوارا برایتان پدید آرد؟).
او غیبتی طولانی خواهد داشت که گروهی از عقیده شان برمیگردند وعدّه ی دیگری ثابت قدم می مانند. پس هر گاه آخر زمان شود، خروج میکند ودنیا را از قسط وعدل پر میسازد؛ چنانکه از ظلم وجور پر شده باشد. او بر پایه ی تأویل مقاتله میکند؛ همانطور که من برمبنای تنزیل جهاد کردم واو همنام وشبیهترین مردم به من است.
عمّار! پس از من به زودی فتنه ای خواهد بود. هر گاه فتنه پیش آمد، از علی پیروی کن ومصاحب او باش که او با حقّ است وحق با اوست. عمّار! تو پس از من در کنار علی با دو گروه ناکثین وقاسطین پیکار خواهی کرد. سپس گروه ستمکار تو را خواهد کشت عمّار پرسید: یا رسول الله، این کشته شدن به رضای خداوند ورضای.
شما (از من) خواهد بود؟ فرمود:
«آری، با رضای خدا ورضای من است وآخرین توشه ی تو از دنیا جرعه شیری است که خواهی آشامید».
چون روز صفّین فرا رسید، عمّار بن یاسر به حضور امیر المؤمنین (علیه السلام) شرفیاب شد وعرضه داشت: ای برادر رسول خدا (صلّی الله علیه وآله وسلّم) آیا به من اجازه ی جنگ میدهید؟
حضرتش فرمود: صبر کن، خدایات رحمت کند ساعتی بعد، باز سخنش را تکرار کرد وآن حضرت همان پاسخ را داد. بار سوم نیز کلام خود را باز گفت. پس حضرت امیر المؤمنین (علیه السلام) گریست. عمّار به آن حضرت روی کرد وعرضه داشت: یا امیر المؤمنین، این همان روزی است که رسول خدا (صلّی الله علیه وآله وسلّم) آن را برایم توصیف فرمود.
امیر مؤمنان (علیه السلام) از مرکب خود پیاده شد ودست در گردن عمّار افکند وبا او وداع کرد.
سپس فرمود: ای ابو الیقظان، خداوند از سوی پیغمبرت واز سوی من به تو جزای خیر دهد که تو خوب برادر وخوب دوستی بودی آنگاه.
گریه کرد. عمّار نیز گریست وعرضه داشت: یا امیر المؤمنین، به خدا سوگند، جز از روی بینش از تو پیروی نکردم؛ زیرا به یاد دارم که رسول خدا (صلّی الله علیه وآله وسلّم) روز خیبر فرمود: عمّار، پس از من فتنه ای خواهد بود. پس چون آن فتنه پیش آید، تو از علی واز حزب او پیروی کن که او با حقّ است وحق با او وبهزودی بعد از من با ناکثین وقاسطین جنگ خواهی کرد یا امیر المؤمنین، خداوند از جهت اسلام به تو بهترین جزا وپاداش را.
دهد که به راستی حق را رساندی وابلاغ فرمودی وخیرخواهی نمودی. آنگاه (به قصد رفتن به میدان) سوار مرکب شد. امیر مؤمنان (علیه السلام) نیز سوار شد.
سپس به میدان نبرد رفت وبعد (از قتال با دشمنان حق) آب طلب کرد. گفتند: اینجا آبی نیست. مردی از انصار به پا خاست وظرف شیری به عمّار داد. عمّار شیر را آشامید. آنگاه گفت: پیامبر (صلّی الله علیه وآله وسلّم) به من فرمود که آخرین توشه ام از دنیا مقداری شیر خواهد بود. سپس بر دشمنان حمله کرد وهجده تن را به هلاکت رساند. پس دو تن از اهل شام به جنگ او آمدند وضربتی بر وی زدند وکشته شد. رحمت خدا بر او باد!
شب هنگام امیر المؤمنین (علیه السلام) در میان مقتولان میگشت. عمّار را در بین کشتگان یافت.
سر او را به دامن گرفت وگریست وچنین سرود: هان ای مرگ، که مرا وانخواهی گذاشت، راحتم کن (ومرا بگیر) که همه ی دوستانم را از میان بردی.
- ای مرگ، تا کی این جداییها را بر ما تحمیل میکنی؟ تو که هیچ دوستی برای هیچ دوست برجای نمیگذاری!
- چنینات میبینم: کسانی را که ما دوست میداریم، خوب میشناسی (ونشانه میگیری)! انگار که با راهنمایی به سوی آنها روی می آوری.
متن روایت (2):
عنه: قال: حدثنا أبی (رحمه الله) قال: حدثنا سعد بن عبد الله قال: حدثنا أحمد بن محمد بن عیسی، عن موسی بن القاسم (بن)(2) (عن) معاویة بن (وهب) البجلی وأبی قتادة علی بن محمد بن حفص، عن علی بن جعفر، عن أخیه موسی بن جعفر (علیهما السلام)، قال: قلت (له)(3): (ما) تأویل قول الله (عزَّ وجلَّ): ﴿قُلْ أَ رَأَیتُمْ إِنْ أَصْبَحَ ماؤُکمْ غَوْراً فَمَنْ یأْتِیکمْ بِماءٍ مَعِینٍ﴾ فقال (علیه السلام): اذا فقدتم إمامکم فلم تروه فماذا تصنعون(4).
ترجمه روایت (2):
از اوست که گوید: پدرم (رحمه الله) حدیثمان داد، او گفت: سعد بن عبد الله حدیثمان داد، گفت: احمد بن محمّد بن عیسی حدیثمان داد، از موسی بن القاسم، از معاویه بن وهب بجلی وابو قتاده علیّ بن محمّد بن حفص، از علیّ بن جعفر، از برادرش موسی بن جعفر (علیهما السلام) که گوید: (به آن حضرت) عرضه داشتم: تأویل قول خدای -عزَّ وجلَّ-: ((به کافران) بگو: اگر آب شما (که مایه ی حیات است) همه به زمین فرو رود، کیست که باز آب گوارا برایتان پدید آرد؟) چیست؟ حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) فرمود: «یعنی هر گاه امامتان را نیابید واو را نبینید، چه خواهید کرد».
متن روایت (3):
علی بن إبراهیم: قال: حدثنا محمد بن جعفر قال: حدثنا محمد بن أحمد، عن القاسم بن العلا (محمد خ ل) قال: حدثنا إسماعیل بن علی الفزاری، عن محمد بن جمهور، عن فضالة بن أیوب قال: سئل الرضا (علیه السلام) عن قول الله (عزَّ وجلَّ): ﴿قُلْ أَ رَأَیتُمْ إِنْ أَصْبَحَ ماؤُکمْ غَوْراً فَمَنْ یأْتِیکمْ بِماءٍ مَعِینٍ﴾.
فقال (علیه السلام): ماؤکم أبوابکم أی الائمة والائمة أبواب الله بینه وبین خلقه ﴿فَمَنْ یأْتِیکمْ بِماءٍ مَعِینٍ﴾ یعنی بعلم الامام(5).
ترجمه روایت (3):
علیّ بن ابراهیم گوید: محمّد بن جعفر حدیثمان داد، وی گفت: محمّد بن احمد حدیثمان داد، از قاسم بن علا که گفت: اسماعیل بن علی فزاری از محمّد بن جمهور، از فضاله بن ایّوب حدیثمان داد که گفت: حضرت امام رضا (علیه السلام) راجع به قول خدای -عزَّ وجلَّ-: ((به کافران) بگو: اگر آب شما (که مایه ی حیات است) همه به زمین فرو رود، کیست که باز آب گوارا برایتان پدید آرد؟) سؤال شد.
آن حضرت (علیه السلام) فرمود: ماؤکم به معنی أبوابکم است؛ یعنی امامان، که ابواب (- دروازه های) خداوندی میان او وخلق اویند پس کیست که باز آب گوارا برایتان پدید آرد؟) یعنی علم امام را.
متن روایت (4):
محمد بن یعقوب: عن علی بن محمد، عن سهل بن زیاد، عن موسی بن القاسم بن معاویة البجلی، عن علی بن جعفر عن أخیه موسی بن جعفر (علیهما السلام) فی قول الله (عزَّ وجلَّ): ﴿قُلْ أَ رَأَیتُمْ إِنْ أَصْبَحَ ماؤُکمْ غَوْراً فَمَنْ یأْتِیکمْ بِماءٍ مَعِینٍ﴾ قال: إذا غاب عنکم إمامکم فمن یأتیکم بإمام جدید(6).
ترجمه روایت (4):
محمّد بن یعقوب از علیّ بن محمّد، از سهل بن زیاد، از موسی بن القاسم بن معاویه البجلی، از علیّ بن جعفر، از برادرش حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) آورده که راجع به قول خدای -عزَّ وجلَّ-: ((به کافران) بگو: اگر آب شما (که مایه ی حیات است) همه به زمین فرو رود، کیست که باز آب گوارا برایتان پدید آرد؟) فرمود: «یعنی هر گاه امامتان از نظرتان غایب شود، چه کسی امام جدیدی برایتان خواهد آورد».
متن روایت (5):
محمد بن إبراهیم النعمانی: قال: أخبرنا محمد بن همام (رحمه الله) قال: حدثنا أحمد بن بندار (ما بندار) قال: حدثنا أحمد بن هلال، عن موسی بن القاسم بن (عن) معاویة البجلی، عن علی بن جعفر، عن أخیه موسی بن جعفر (علیه السلام)، قال: قلت له: تأویل هذه الآیة: ﴿قُلْ أَرَأَیتُمْ إِنْ أَصْبَحَ ماؤُکمْ غَوْراً فَمَنْ یأْتِیکمْ بِماءٍ مَعِینٍ﴾ فقال: إن فقدتم امامکم فلم تروه فماذا تصنعون؟ (قال: اذا فقدتم إمامکم فمن یأتیکم بماءٍ جدید)(7).
ترجمه روایت (5):
محمّد بن ابراهیم نعمانی گوید: محمّد بن همّام (رحمه الله) خبرمان داد، وی گفت: احمد بن مابنداذ حدیثمان داد، گوید: احمد بن هلال حدیثمان داد، از موسی بن قاسم بن معاویه ی بجلی، از علیّ بن جعفر، از برادرش حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام). وی گوید:
به آن حضرت عرضه داشتم: تأویل این آیه چیست که: ((به کافران) بگو: اگر آب شما (که مایهی حیات است) همه به زمین فرو رود، کیست که باز آب گوارا برایتان پدید آرد؟) فرمود: «یعنی اگر امامتان را نیابید واو را نبینید، چه خواهید کرد».
متن روایت (6):
محمد بن العباس: عن أحمد بن القاسم، عن أحمد بن محمد بن سیار (بشار)، عن محمد بن خالد، عن النضر بن سوید، عن یحیی الحلبی (البجلی) عن أبی عبد الله (علیه السلام) فی قوله (عزَّ وجلَّ): ﴿قُلْ أَ رَأَیتُمْ إِنْ أَصْبَحَ ماؤُکمْ غَوْراً فَمَنْ یأْتِیکمْ بِماءٍ مَعِینٍ﴾ قال (علیه السلام): إن غاب إمامکم فمن یأتیکم بإمامٍ جدید(8).
ترجمه روایت (6):
محمّد بن العبّاس از احمد بن القاسم، از احمد بن محمّد بن سیّار، از محمّد بن خالد، از نضر بن سوید، از یحیی حلبی، از حضرت ابو عبد الله صادق (علیه السلام) راجع به قول خدای -عزَّ وجلَّ-: ((به کافران) بگو: اگر آب شما (که مایه ی حیات است) همه به زمین فرو رود، کیست که باز آب گوارا برایتان پدید آرد؟) فرمود: «هر گاه امامتان غایب شود، چه کسی امام جدیدی برایتان خواهد آورد».
متن روایت (7):
المفید: بإسناده عن علی بن جعفر، عن أخیه موسی بن جعفر (علیهما السلام) قال: قلت له: ما تأویل هذه الآیة: ﴿قُلْ أَ رَأَیتُمْ إِنْ أَصْبَحَ ماؤُکمْ غَوْراً فَمَنْ یأْتِیکمْ بِماءٍ مَعِینٍ﴾ فقال (علیه السلام): تأویله إن فقدتم إمامکم فمن یأتیکم بإمام جدید(9).
ترجمه روایت (7):
شیخ مفید به سند خود از علیّ بن جعفر، از برادرش حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) آورده که راوی گوید: به آن حضرت عرضه داشتم: تأویل این آیه چیست: ((به کافران) بگو: اگر آب شما (که مایهی حیات است) همه به زمین فرو رود، کیست که باز آب گوارا برایتان پدید آرد؟) آن حضرت (علیه السلام) فرمود: «تأویل این است: اگر امامتان را نیافتید، پس چه کسی امام جدیدی برایتان خواهد آورد»؟
پاورقی:
-----------------
(1) در کتب شیخ صدوق یافت نشد..
(2) در مأخذ نیست.
(3) در مأخذ نیست.
(4) کمال الدین وتمام النعمة: 2: 360.
(5) تفسیر قمی: 2: 379.
(6) أصول کافی: 1: 339.
(7) کتاب غیبت: ص 92.
(8) تأویل الآیات الظاهرة - مخطوط.
(9) این حدیث در کتابهای در دسترس شیخ مفید یافت نشد [تأویل الآیات الظّاهرة 2 708، ح 13].
تشبیه امام (علیه السلام) به آب برای چند وجه است:
یک- اینکه زندگی انسان به وجود آب بستگی دارد واگر آب نباشد، نمیتواند زندگی جسمانی خود را ادامه دهد. به همین سان، زندگی جسمانی وروحانی انسان، هر دو، به وجود امام (علیه السلام) بستگی دارد ودلیل آن، این فرموده است که: «لو لا الحجّه لساخت الأرض بأهلها»: اگر حجّت نباشد، زمین اهل خود را فرو میبرد وروایات دیگر ...
دو- همانطور که آب از مواهب خدای -تبارک وتعالی- است ودست بشر هیچگونه نقشی در ایجاد آن ندارد، امام نیز از نعمتهایی است که خداوند آن را بر انسان تفضّل فرموده وآدمی را در تعیین ونصب او هیچگونه دخالت واثری نیست؛ چنانکه دلایل محکم آن در جای خود بیان گردیده است.
سه- آب مادّه ای است که انسان به وسیله ی آن پلیدی های جسمانی ونجاستهای ظاهری خویش را میشوید وپاک میکند وامام همان است که انسان از طریق او پروردگارش را میشناسد واحکام قرآن وشریعتش را می آموزد وبدین وسیله از پلیدیها ورذایل شرک وجهل تطهیر ورها میگردد.
چهار- آبی که در دل زمین موجود است، نقش عمده ای در ثبات وپیشروی آن دارد وبر مبنای نظام دقیق وبرنامه ی معیّنی در حرکت زمین مؤثّر است. امام (علیه السلام) نیز- که انسانها، بلکه تمامی موجودات، از او استفاده میکنند- چنین است؛ گر چه پشت ابرهای غیبت مخفی باشد؛ زیرا که او واسطه ی نزول فیض از سوی خالق متعال به تمامی مخلوقات است؛ طبق دلایل ثابت در جای خود.
پنج- همانطور که در موقع فقدان آب، آدمی به جستوجوی آن برمیخیزد وچاه ها حفر میکند و...- چون زندگی جسمانی أو بدان وابسته است- همینطور لازم است به جستوجوی امام برخیزد وبرای تقرّب به ساحت او وشرفیابی به دیدار او واستفاده از محضر مقدّسش وفراهمسازی زمینه برای حکومتش واقامه ی عدل وداد در زمین تلاش کند که زندگی سعادتمندانه وخوش وراحت، بی قسط وعدل میسّر نیست.