اگر نيايى
| تـمام پنـجره را گواه مـى گيـرم | اگر نـيايى از اين اشک وآه مى ميرم | |
| چقدر مى شوم از خواب هاى تو لبريز | هـنوز مـانده به دل آرزوى تعبيرم | |
| وبـى تـو شوق ندارد لب غزلخوانى | بـيا وگوش کن آوازهـاى دلگيـرم | |
| دوبـاره صحبت يک انتظار مى آيد | وبـاز ثـانيه هـا مـى کنند تحقيرم | |
| تـمام لکنـت من سبز مى شود وقتى | نگاه مـى کنـم وبـا نگاه مى ميرم |
