انتظار
دلا تـا بـاغ سنگى، در تو فروردين نخواهد | شدبـه روز مرگ، شعرت سوره ياسين نخواهد | شد|
فـريبت مى دهند اين فصل ها، تقويم ها، گل | هااز اسـفند شـما پيداست، فروردين نخواهد شد! | |
مگر در جـستجوى ربـناى تـاز ه اى | بـاشيموگرنه صد دعا زين دست، يک نفرين نخواهد شد | |
مـترسانيدمان از مـرگ، مـا پيـغمبر | مـرگيمخـدا بـا ما که دلتنگيم سر سنگين نخواهد شد | |
بـه مـشتاقان آن شـمشير سرخ شعله ور در باد | بگو تـا انتظار اين است، اسبى زين نخواهد | شد!