بهار حضور
| صـداى بـال ملايک ز دور مى آيد | مـسافرى مگر از شهر نور مى آيد؟! | |
| دوبـاره عطر مناجات با فضا آميخت | مگر که موسى عمران ز طور مى آيد؟! | |
| سـتاره اى شـبى از آسمان فرود آمد | ومژده داد که: صـبح ظهور مى آيد | |
| چقـدر شانه غم بار شهر حوصله کرد | بـه شـوق آنکه پگاه سرور مى آيد | |
| به زخم هاى شقايق قسم، هنوز از باغ | شـميم سـبز بـهار حـضور مى آيد | |
| مگر پگاه ظهور سپيده نزديک است؟ | صـداى پاى سوارى ز دور مى آيد؟ |
