آه!
اى موعود سبز
در انتظار سرخت
تمام شب را
تا سحر
آه مى کشم
ودر پشت پنجره هاى تنهايى
تو را
گريه مى کنم
چه شبها
که در خلوت کوچه هاى بارانى
تو را
صدا نکردم
مگر
در پناه چتر مهرت
آرام گيرم
معشوقه من!
نمى دانم
شب فراق عاشقان بيدل
کى
به پايان خواهد رسيد؟
وغروب غيبت
وصبح حضورت
کى خواهد دميد؟
وآذرخش ذو الفقارت
پرده شب را
کى خواهد دريد؟
وطنين يا لثارات الحسينت را
کى خواهيم شنيد؟
آى آئينه دار خدا!
بيا وزمين را به نور پروردگارت روشن ساز!