المسار:
فارسی » مقاله هاى مهدوى
الفهرس
مقاله هاى مهدوى

(۷۳) حضرت زهراء (سلام الله عليها) وحضرت مهدی (عليه السلام) (۲)

حضرت زهراء (سلام الله عليها) وحضرت مهدی (عليه السلام)(2)

مقدمه

در شماره هفتم، درباره ارتباط ميان حضرت زهرا (سلام الله عليها) وحضرت مهدی (عجل الله فرجه) وهمانندی های آن دو بزرگوار، مطالبی را که از قرآن وروايات استفاده می شد بيان کرديم. در اين نوشتار، ادامه آن مباحث را پی می گيريم وبه مواردی ديگر اشاره می کنيم.

حضرت زهرا نور اهل آسمان وحضرت مهدى نور اهل زمين است

الف) حضرت زهرا (سلام الله عليها) نور اهل آسمان است

در بخشى از يك حديث طولانى وزيبا، پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود:

ثم اظلمت المشارق والمغارب، فشكت الملائكه الى الله تعالى ان يكشف عنهم تلك الظلمه. فتكلم الله جلّ جلالُه كلمهً فخلق منها روحا ثُمّ تكلم بكلمهٍ فخلق من تلك الكلمه نوراً، فأ ضاءت النور الى تلك الروح وا قامها مقامً العرش فزهرت المشارق والمغارب فهى فاطمة الزهراء ولذلك سميت الزهراء لان نورها زهرت به السماوات.(1)

سپس ظلمت وتاريكى همه جا را فرا گرفت. ملائكه به خدا شكايت كردند: (خدايا! اين تاريكى را از ما برطرف كن). پس خداوند، كلمه اى فرمود. از آن كلمه، روحى را خلق كرد. سپس كلمه اى فرمود. از آن كلمه هم، نورى خلق كرد. آن نور، روشنايى داد (واضافه شد) به آن روح. خداوند، او را در جايگاه عرش جا داد. پس همه جا روشن شد. آن، حضرت فاطمة زهرا (سلام الله عليها) است. به همين دليل، (فاطمه) را (زهرا) ناميدند؛ چون به واسطهِ نور او، آسمان ها روشن شد.

ب) حضرت مهدى (عجل الله فرجه) نور اهل زمين است

مفضل بن عمر مى گويد:

از امام صادق (عليه السلام) شنيدم كه فرمود: (ربّ الأرض) در آيهِ (وأشرقت الأرض بنور ربّها)(2)؛ يعنى امام الارض (مراد امام زمين است). پرسيدم: (وقتى حضرت خروج كند چه مى شود؟).

فرمود: (در آن روز، مردم، از نور خورشيد وماه، بى نياز مى شوند وبه نور امام (عليه السلام) اكتفا مى كنند.(3)

مراد از (امام) در اين روايت، يقيناً، حضرت مهدى (عجل الله فرجه) است؛ زيرا اوّلاً: در خود روايت مى گويد: (وقتى قيام كند، چه اتفاقى مى افتد؟). ثانى، هيچ زمانى اين گونه نبوده وفقط در زمان آن حضرت، مردم از نور خورشيد وماه بى نياز مى شوند.(4)

دليل اين مطلب، روايتى است كه باز خود مفضل بن عمر از امام صادق (عليه السلام) نقل مى كند كه فرمود:

اِذا قائمنا قام، أشرقت الأرض بنور ربّها واستغنى العباد عن ضوء الشمس وذهبت الظلمه...(5).

وقتى قائم ما قيام كند، زمين، به نور پروردگارش روشن مى شود ومردم، از نور خورشيد بى نياز مى شوند وظلمت به طور كلى از بين مى رود.

حضرت زهرا خيرة الاحرار وسيدة النساء، مادر حضرت مهدى خيرة الإماء

جابر جعفى مى گويد:

از امام باقر (عليه السلام) شنيدم كه فرمود: عمر بن خطاب به امير المؤمنين (عليه السلام) عرض كرد: (اسم مهدى (عليه السلام) چيست؟). حضرت فرمود: (رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) از من تعهّد گرفتند كه نام او را بيان نكنم تا خداوند، به او، اجازهِ قيام بدهد).

عمر گفت: (پس اوصاف او را بگو). حضرت فرمود: (او، جوانى است ميانه، صورتش بسيار زيبا، با موهاى زيبايى كه بر شانه هايش مى رسد ونور صورتش بر سياهى محاسن وموهاى سرش غلبه دارد).

آن گاه حضرت فرمود: (پدرم فداى فرزند بهترين كنيزان).(6)

عبدالرحيم قيصر مى گويد:

به امام باقر (عليه السلام) عرض كردم: (اين جملهِ اميرمؤمنان (عليه السلام): بأبى ابن خيرة الإِماء آيا منظور، فاطمة است)؟ حضرت فرمود: (همانا فاطمة بهترين وبرگزيدهِ زنان آزاده است).(7)

امام كاظم (عليه السلام) در ضمن بيان خصوصيات حضرت مهدى (عجل الله فرجه) مى فرمايد: (ذلك ابن سيدة الاِماء الذى يخفى على الناس ولادته...(8)؛ آن، فرزند سرور كنيزان است كه تولدش بر مردم مخفى مى ماند).

امام صادق (عليه السلام) با معرفى حضرت مهدى (عجل الله فرجه) مى فرمايد:

هو الخامس من ولد ابنى موسى ذلك ابن سيده الاِماء...(9).

او، پنجمين امام پس از پسرم موسى كاظم است. او، فرزند سرور كنيزان است.

بنابرآن چه گفتيم، حضرت زهرا (سلام الله عليها) خيره الا حرار وحضرت نرجس خاتون (سلام الله عليها) خيره الاِماء وسيده الاِماء است.

سخن گفتن حضرت زهرا وحضرت مهدى هر دو در شكم مادر

الف) حضرت زهرا (سلام الله عليها) با مادر سخن مى گويد:

امام صادق (عليه السلام) مى فرمايد:

(وقتى حضرت خديجه (سلام الله عليها) با پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) ازدواج كرد، زنان مكه از او كناره گيرى كردند، (واو تنها شد) تا اين كه به حضرت زهرا (سلام الله عليها) باردار شد. در آن زمان بود كه فاطمه، با او سخن مى گفت واز او مى خواست كه صبر كند.(10)

ب) سخن گفتن حضرت مهدى (عجل الله فرجه) در شكم مادر:

حضرت حكيمه خاتون، وقتى قضيّهِ شب تولّد را نقل مى كند، مى گويد:

امام عسكرى (عليه السلام) فرمود: (سورهِ قدر را بر نرجس خاتون بخوان). شروع كردم به خواندن سوره قدر. پس آن طفل، در شكم نرجس خاتون، با من همراهى مى كرد ومى خواند آن چه من مى خواندم وبر من سلامى كرد. من ترسيدم.

امام، صدا زد: (اى عمه! از قدرت الهى تعجب نكن، كه حق تعالى كودكان ما را به حكمت گويا مى گرداند وما را در بزرگى، در زمين، حجت خود مى گرداند).(11)

حضرت زهرا وحضرت مهدى شفيع مؤمنان در قيامتند

الف) حضرت زهرا (سلام الله عليها) شفيع روز قيامت است:

روايات دلالت كننده بر مقام شفاعت زهرا (سلام الله عليها) متعدد هستند.(12) در اين جا، به برخى از آن ها اشاره مى شود.

پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود:

اى فاطمه! بشارت باد بر تو! نزد خداوند مقام محمودى دارى. در آن مقام، براى دوستداران وشيعيان خودت، شفاعت مى كنى وشفاعت تو پذيرفته مى شود.(13)

بلال بن حمامه مى گويد:

يك روز پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله وسلم) بر ما وارد شد در حالى كه نور صورتش مثل ماه درخشان بود وخوش حال بود. عبد الرحمان بن عوف عرض كرد: (اى رسول خدا! اين نور چيست)!؟ فرمود: (از طرف خداوند، بشارتى در مورد برادرم وپسر عمويم (على (عليه السلام)) ودخترم آمد كه به واسطهِ آن دو، مردان وزنان امّتم از آتش جهنم نجات پيدا مى كنند).(14)

امير مؤمنان (عليه السلام) خطاب به امام حسن وامام حسين (عليه السلام) فرمود: (شما، پيشوا هستيد وشفاعت براى مادر شماست).(15)

ب) حضرت مهدى (عجل الله فرجه) هم شفيع روز قيامت است:

در حديثى، امير مؤمنان على (عليه السلام) وجابر بن عبد الله انصارى از رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) نقل مى كنند كه پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) مقامات ائمه (عليهم السلام) را در روز قيامت بيان فرمود. مقام حضرت مهدى (عجل الله فرجه) را اين گونه بيان مى فرمايد: امام مهدى (عجل الله فرجه)، شفيع مؤمنان در روز قيامت است؛ چرا كه اذن شفاعت، از طرف خداوند داده نمى شود مگر به كسى كه خداوند بخواهد وبه آن راضى باشد.(16)

مظلوميت حضرت زهرا وحضرت مهدى

الف) ستم ديدگى حضرت زهرا (سلام الله عليها):

در زيارت آن حضرت مى خوانيم: (السلام عليك أيتها المعصومة المظلومة؛(17) سلام بر تو اى پاك ستمديده).

و(اللهم صل... وصلّ على البتول....المظلومة المقهورة).(18)

امير مؤمنان على (عليه السلام) در ترسيم مظلوميّت همسرش مى فرمايد:

اِن فاطمة بنت رسول الله (صلى الله عليه وآله وسلم) لم تزل مظلومه، من حقها ممنوعه...(19).

فاطمه، دختر پيامبر خدا (صلى الله عليه وآله وسلم)، همواره ستم ديده بوده واز حق خود محروم شد.

ب) او (عجل الله فرجه) ستمديده است:

امير مؤمنان على (عليه السلام) در ترسيم مظلوميت وغربت فرزندش مهدى (عجل الله فرجه) مى فرمايد: (صاحب هذا الا مر الشريدُ الطريدُ الفريدُ الوحيد؛ صاحب اين امر، همان رانده شدهِ دور شده يگانه وتنها است).(20)

در حديث ديگرى حضرت على (عليه السلام) تصريح مى كند به اين كه او غريب است:

سيأتى الله بقوم يُحِبّهُم ويُحِبّونَهُ ويَملِك مَن هو بينهم غريب...(21).

خداوند، گروهى را مى آورد كه آنان را دوست دارد وآنان نيز او را دوست مى دارند وكسى كه در ميان آنان غريب است، بر آنان حكومت مى كند.

امام كاظم (عليه السلام) مى فرمايد: (هو الطريد الوحيد الغريب؛ او، همان رانده شدهِ يكه وتنهاى غريب است).(22)

حضرت، به حدّى مظلوم است كه امام باقر (عليه السلام) مى فرمايد: (اگر او را مى شناختند، او را تكه تكه مى كردند).(23)

همانند اذيت وآزارهايى كه بر پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) پيش آمد، بر ايشان نيز وارد مى آيد وبلكه بيش تر.(24)

باز در بيان مظلوميت ايشان چنين آمده است كه وقتى بر منبر كوفه مى نشيند وعهدنامهِ پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) را مى خواند، تمام افراد از اطراف او مى گريزند وتنها وزير او ويازده نفر نقيب باقى مى مانند؛ هر چند آنان باز مى گردند.(25)

آه از اين مظلوميّت! چه قدر اين مظلوميت سوزناك وجان كاه است كه: حضرت زهرا (سلام الله عليها) خود وفرزندش را مظلوم معرفى مى كند.

مرحوم ميرجهانى مى گفت:

در عالم روِ ى، مادر مظلومم حضرت فاطمة صديقه (سلام الله عليها) را ديدم وايشان سه بيت شعر فارسى خواند، وقتى بيدار شدم فقط يك بيت را به ياد داشتم وآن بيت اين گونه است:

دلى شكسته تر از من در آن زمانه نبود

در اين زمان دل فرزند من شكسته تر است.(26)

وبالآخره خود حضرت مهدى (عجل الله فرجه) خود را مظلوم ترين فرد عالم معرفى مى كند.

حجه الاسلام حاج سيّد اسماعيل شرفى مى گويد:

به عتبات مقدّسه مشرف شده بودم ودر حرم مطهر حضرت سيد الشهداء (عليه السلام) مشغول زيارت بودم. چون دعاى زائرين در قسمت بالا سر حرم مطهر امام حسين (عليه السلام) مستجاب است، در آن جا از خداوند خواستم مرا به محضر مبارك مولايم حضرت مهدى ارواحنا فداه، مشرف گرداند وديدگانم را به جمال بى مثال آن بزرگوار روشن كند.

مشغول زيارت بودم كه ناگهان خورشيد جهان تاب جمالش ظاهر شد. گرچه در آن هنگام، حضرتش را نشناختم، ولى شديداً مجذوب آن بزرگوار شدم. پس از سلام، از ايشان پرسيدم: (شما كيستيد؟). آقا فرمود: (من، مظلوم ترين فرد عالم هستم).! من، متوجّه نشدم وبا خود گفتم: (شايد ايشان از علماى بزرگ نجف هستند وچون مردم به ايشان گرايش پيدا نكرده اند، خود را مظلوم ترين فرد عالم مى داند). در اين هنگام، ناگهان متوجّه شدم كه كسى در كنارم نيست. اين جا بود كه فهميدم، مظلوم ترين فرد عالم، كسى جز امام زمان، ارواحنا فداه، نيست ومن نعمت حضور آن بزرگوار را زود از دست دادم.(27)

بياييد با هم، اين دو مظلوم را از مظلوميت بيرون بياوريم.

علاقه پيامبر به حضرت زهرا وحضرت مهدى

علاقه ومحبّت رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) به حضرت زهرا (سلام الله عليها) را در اين نوشتار نمى توان بيان كرد وفقط به ذكر چند روايت بسنده مى كنيم:

حضرت رسول اكرم (صلى الله عليه وآله وسلم) در حديثى، خطاب به اميرمؤمنان (عليه السلام) فرمود:

سفارش هايى به دخترم فاطمة كردم وبه او گفتم آن ها را به شما بگويد. آن ها را حتمى بدان؛ چرا كه او شديداً راستگو هست.

سپس پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) او را به نزديك خود خواند وسر او را بوسيد وفرمود: (اى فاطمه! پدرت، فداى تو باد)!.(28)

در حديث ديگر فرمود: (پدر ومادرم فداى تو باد)!.(29)

در زيارت حضرت زهرا (سلام الله عليها) مى خوانيم: (اللهم صلّ على البتول...فاطمة بنت رسولك وبضعه لحمه وصميم قلبه وفلذة كبده... وحبيبه المصطفى).(30)

خدايا! درود فرست بر بتول فاطمة دختر رسول خودت وپارهِ تن او وسويداى دل او وپارهِ جگر او ومحبوبهِ مصطفى.

علاقهِ پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) به حضرت مهدى (عجل الله فرجه)

پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) با معرفى حضرت مهدى (عجل الله فرجه) مى فرمايد:

بأَبى وامّى سَمِيٍّى وشبيهى وشبيهِ موسى بن عمران، عليه جُيُوبُ النّورِ يَتَوقدُ من شُعاعِ القُدسِ.(31)

پدر ومادرم به فداى او باد! هم نام من است وشبيه من وحضرت موسى است. هاله اى از نور گرداگرد او را فرا گرفته. اشعهِ انوار قدسى از او ساطع است).

اى گل محبوب خاتم، با خدا همراه ومحرم * * * با دلى سوزان ماتم، بهر مادر گشته پرغم

سوزد از هجر تو عالم، اى گل زهرا كجايى؟ * * * بيا اى زادهِ زهرا، تويى نور دل طه(32)

پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله وسلم) در حديثى ديگر مى فرمايد:

طوبى لمَن لقيه وطوبى لمَن احبّه وطوبى لمَن قال به.(33)

خوشا به حال كسى كه او را ملاقات كند، خوشا به حال كسى كه او را دوست بدارد وخوشا به حال كسى كه به او معتقد باشد!

آن قدر او محبوب پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) است كه در دعاى عهد بعد از دعاهاى متعدد براى وجود مقدس او وبراى فرجش، مى خوانيم: (اللّهُم وسُر نبيّك محمّداً بِرُوِيَتِه؛ خدايا! خوش حال كن پيامبرت محمد را به واسطهِ ديدار وجود مقدس حضرت مهدى).(34)

عبد الله بن عمر نقل مى كند: پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود:

خداوند در شب معراج، به من فرمود: (چه كسى را در زمين بر امّت ات جانشين كرده ى؟) عرض كردم: (برادرم را). فرمود: (على ابن ابى طالب (عليه السلام) را؟) عرض كردم:(بلى). فرمود: (نظرى بر زمين كردم، پس تو را انتخاب كردم....نظر ديگرى كردم وعلى (عليه السلام) را انتخاب كردم واو را وصى تو قرار دادم....

اى محمد!، على وفاطمة وحسن وحسين وائمه را از يك نور خلق كردم. سپس ولايت آنان را بر ملائكه عرضه داشتم. هر كس آن را پذيرفت، از مقرّبان شد وهر كس آن را رد كرد، به كافران پيوست.

اى محمد! اگر بنده ى، مرا چندان پرستش كند تا رشته حياتش از هم بگسلد، ولى در حالى كه منكر ولايت آنان است، با من رو به رو شود، او را در آتش دوزخ خواهم افكند.

اى محمد! آيا مايلى آنان را ببينى؟). عرض كردم: (بلى). فرمود: (قدمى پيش گذار!) من، قدمى جلو نهادم، ناگاه ديدم، على ابن ابى طالب وحسن وحسين وعلى بن الحسين ومحمّد بن على وجعفر بن محمّد وموسى بن جعفر وعلى بن موسى ومحمّد بن على وعلى بن محمّد وحسن بن على وحجت قائم را كه در ميان آنان، همانند ستاره اى درخشان (كوكب درى) بود. گفتم: (اينان چه كسانى اند)؟ گفت: (اينان، امامان هستند واين ايستاده (قائم)، كسى است كه حلال مرا حلال مى كند وحرام مرا حرام واز دشمنان من انتقام خواهد گرفت. اى محمّد! او را دوست بدار؛ چرا كه من او را دوست مى دارم وهر كس او را دوست بدارد نيز دوست دارم.(35)

عنايت هر دو به زائران حسين

الف) عنايت حضرت زهرا (سلام الله عليها) به زائران حسين (عليه السلام):

يكى از ويژگى هاى حضرت زهرا (سلام الله عليها) اين است كه به زائران فرزند شهيدش امام حسين (عليه السلام) عنايت ويژه اى دارد. هنگامى كه آنان به زيارت امام حسين (عليه السلام) مى روند، حضرت زهرا (سلام الله عليها) حاضر مى شود وبراى آنان طلب آمرزش ودعا مى كند.

روايات متعددى بر اين مطلب دلالت مى كند. برخى از آن ها به شرح زير است:

1. امام صادق (عليه السلام) مى فرمايد:

اِنّ فاطمة بنت محمد، تحضر لزوّار قبر ابنها الحسين فَتَستغفُر لَهُم ذُنُوبَهُم.(36)

حضرت فاطمة (سلام الله عليها) دختر گرامى حضرت محمد (صلى الله عليه وآله وسلم) براى زوّار قبر فرزندش حضرت حسين (عليه السلام) حاضر مى شود، سپس براى گناهان آنان طلب آمرزش مى كند.

2. امام صادق (عليه السلام) به معاويه بن وَهَب فرمود:

زيارت حسين (عليه السلام) را ترك مكن! آيا دوست دارى كه خدا، تو را در زمرهِ كسانى ببيند كه حضرت رسول وعلى وفاطمة وائمه (عليهم السلام) در حقشان دعا مى كنند؟.(37)

3. سليمان اعمش مى گويد:

در كوفه، شب جمعه اى نزد شيخى بودم. به او گفتم: دربارهِ زيارت امام حسين (عليه السلام) چه مى گويى؟) گفت: (بدعت است وهر بدعتى، گمراهى است وهر صاحب گمراهى در آتش است). ناراحت شدم ورفتم.

نيمه هاى شب آمدم، درِ خانهِ او را زدم. همسرش گفت: (او به زيارت امام حسين (عليه السلام) رفته است).

سليمان مى گويد: من هم به طرف حرم امام حسين (عليه السلام) رفتم. وقتى داخل حرم شريف شدم، ديدم شيخ در حالى كه به سجده افتاده، گريه وناله مى كند واز خداوند طلب مغفرت وتوبه مى كند. بعد از مدّتى طولانى سرش را بلند كرد. گفتم: (اى شيخ! ديروز آن جمله را گفتى، پس الان چه گونه به زيارتش آمدى؟) گفت: اى سليمان! مرا سرزنش نكن! ديشب، در خواب...، شترى از نور ديدم كه كجاوه اى از نور، بر روى آن شتر بود وداخل آن دو خانم بودند. گفتم: (اين دو خانم بزرگوار كى اند؟) گفت: (يكى، حضرت خديجه (سلام الله عليها) وديگرى حضرت سيده النساء فاطمة زهرا (سلام الله عليها) است). گفتم: (اين جمع به كجا مى روند؟) گفت: (به زيارت حسين كه در كربلا از روى ظلم شهيد شد، مى روند).

به آن هودج نگاه كردم. ديدم اوراقى از آن به پايين مى ريزد. پرسيدم: (اين اوراق مكتوب چيست؟) گفت: (در اين ورق ها نوشته شده هر كس در شب جمعه، به زيارت قبر حسين (عليه السلام) بيايد، از آتش جهنم ايمن خواهد بود).(38)

گواه اين قضيّه، تشرّف حاج على بغدادى است كه سؤالات بسيارى از امام زمان (عجل الله فرجه) كرد. يكى از آن ها اين بود:

منبرى ها جريان سليمان اعمش را مى گويند. آيا اين حديث صحيح است)؟ فرمود: (آرى، راست وصحيح است). گفتم: (سيدنا! صحيح است كه مى گويند: هر كس زيارت كند حسين (عليه السلام) را در شب جمعه، براى او امان است)؟ فرمود: (آرى، والله!) واشك از چشمان مباركش جارى شد وگريست.(39)

ب) عنايت حضرت مهدى (عجل الله فرجه) به زائران حسين (عليه السلام):

قضاياى زيادى بر اين مطلب دلالت دارد. يكى از آن ها، قضيّهِ معروف جعفر نعل بند است كه مرحوم نهاوندى آورده است.(40)

بيعت كسى بر آن دو بزرگوار نيست واز كسى تقيه نمى كنند

در مجلهِ انتظار، شمارهِ 7 گفتيم، به بيست وپنج مورد از شباهت هاى اين دو بزرگوار اشاره مى كنيم، ولى به موارد ديگرى برخورد كرديم. مواردى هم برادر ارجمند آقاى لطيف زاده تحقيق كردند، از اين روى برخى از آن ها را ذكر مى كنيم.

بيعت، پيمانى است كه به موجب آن نتوان با ستمگران به نبرد برخاست واز روى ناچارى وتقيّه بايد حكومت آنان را به رسميّت شناخت. همهِ پيشوايان معصوم، به مقتضاى حكمت الهى دچار چنين پيمانى بودند، امّا بعضى از معصومان چنين بيعتى بر گردن نداشتند.

الف) بيعت وتقيه نكردن حضرت زهرا (سلام الله عليها):

دشمنان، پس از غصب خلافت، سعى كردند از همهِ مردم، به ويژه صحابهِ خاصّ پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله وسلم) خاصّه خاندان رسالت (حضرت على وحضرت زهرا (عليها السلام)) براى خود بيعت بگيرند تا افكار عمومى را به خود جلب كنند، ولى حضرت زهرا (سلام الله عليها)، همهِ مصيبت ها را تحمل كرد وتا زنده بود، با غاصبان حكومت بيعت نكرد، بلكه براى بازگرداندن خلافت به مسير اصلى اش، مبارزه نمود وحتى مانع بيعت حضرت على (عليه السلام) شد.(41)

ب) نبودن بيعت احدى از ستمگران بر گردن حضرت مهدى (عجل الله فرجه) وتقيّه نكردن آن حضرت:

پيشوايان معصوم ما، اگر با كسى پيمان مى بستند، (گر چه از روى مصلحت وتقيه)، به آن پاى بند بودند. بهترين گواه، اين است كه امام حسين (عليه السلام) تا زمانى كه معاويه زنده بود، به خاطر احترام به صلح برادرش قيام نكرد. حضرت مهدى (عجل الله فرجه) به دليل اين كه براى ريشه كن كردن ستم وستمگران آفريده شده است واگر ظاهر وآشكار بود، سكوتش به معناى رضا به ستمگرى ستمگران وترك نبرد با آنان بود (گرچه از روى تقيّه) در پس پرده غيبت به سر مى برد تا بيعت كسى بر گردنش نباشد. همين، يكى از علل غيبت آن حضرت شمرده شده است.

حضرت على (عليه السلام) مى فرمايد:

....اِن القائم منّا اِذا قام لم يكن لا حد فى عنقه بيعه فلذلك تخفى ولادته وتغيب شخصه.(42)

هنگامى كه قائم ما قيام كند، بيعت احدى بر گردن او نخواهد بود. از اين رو، ولادت او مخفى مى شود واز ديده ها پنهان مى شود.

حضرت مهدى (عجل الله فرجه) فرمود:

اِنّه لم يكن لا حد من آبائى (عليهم السلام) اِلاّ وقد وقعت فى عنقه بيعه لطاغيه زمانه واِنّى اخرج حين اخرج ولابيعه لا حد من الطواغيت فى عنقى.(43)

بر گردن همهِ پدرانم، بيعت سركشان زمانه بود، امّا من وقتى خروج كنم، بيعت هيچ سركشى بر گردنم نيست.

در زمان آن حضرت تقيه اى در كار نيست:

حضرت على (عليه السلام) در تفسير آيهِ شريفه (وعد الله الذين ءامنوا منكم وعملوا الصالحات ليستخلفنّهم...)(44) فرمود:

در امن وامان مرا بپرستند، بدون هيچ ترس وواهمه اى ونياز به تقيّه احساس نكنند. اين آيه، در حق قائم (عجل الله فرجه) نازل شده است. منظور از (كسانى كه ايمان آورده اند)، در اين آيه، پيشوايان معصوم (عليهم السلام) هستند.(45)

دورى هر دو از ستمگران

الف) دورى حضرت زهرا (سلام الله عليها):

بعد از آن تلاشى كه حضرت زهرا (سلام الله عليها) براى هدايت مردم وبرگرداندن ولايت به حضرت على (عليه السلام) كرد، ومورد بى مهرى وستم قرار گرفت، از مردم فاصله گرفت ودر خانه مشغول عزادارى وگريه بر فقدان پدر شد، امّا اين بار هم مورد بى لطفى قرار گرفت وجمعى از بزرگان به حضور امير المؤمنين على (عليه السلام) آمدند وعرض كردند:

فاطمة (سلام الله عليها) شب وروز گريه مى كند. شب از گريه آن حضرت خواب نداريم وروز براى ما آرامش نيست تا بتوانيم به امور معاش خود بپردازيم. ما از تو تقاضا مى كنيم كه به آن حضرت بگويى، يا شب گريه كند وروز آرام باشد ويا روز گريه كند وشب آرام باشد.

حضرت على (عليه السلام) نزد فاطمة (سلام الله عليها) رفت واو را هم چنان گريان ديد. كمى كه آرام گرفت، به او فرمود: (از من تقاضا كردند كه شما، يا شب گريه كنى يا روز). فاطمة (سلام الله عليها) گفت: (من به زودى از ميان آنان مى روم. دست از گريه ام برنمى دارم تا به پدرم ملحق شوم).

سپس حضرت على (عليه السلام) براى فاطمة (سلام الله عليها) سرپناهى به نام (بيت الا حزان) دورتر از خانه هاى مردم در قبرستان بقيع ساخت.

فاطمة (سلام الله عليها) هر روز صبح حسن وحسين (عليهما السلام) را در پيش روى خود به سوى بقيع روانه مى كرد وگريان به بيت الا حزان مى رفت. وقتى كه شب فرا مى رسيد، حضرت على (عليه السلام) نزد او مى آمد وهمراه آن حضرت به خانه مراجعت مى كرد.(46)

امام صادق (عليه السلام) مى فرمايد: (هر روز از مدينه خارج مى شد وكنار قبرهاى شهيدان مشغول گريه بود).(47)

وقتى زنان مدينه به عيادت حضرت فاطمة (سلام الله عليها) آمدند واز احوال آن حضرت پرسيدند، حضرت فاطمة (سلام الله عليها) پس از حمد خداوند ودرود بر پدرش فرمود: (حالم چنين است كه به خدا سوگند از دنياى شما بيزار وبر مردانتان خشمناكم).(48)

در صحيح بخارى آمده، كه وقتى حضرت زهرا (سلام الله عليها) فدك را مطالبه كرد، ابو بكر خوددارى كرد وچيزى را از فدك به او نداد. آن حضرت از ابوبكر ناراحت شد. پس از او كناره گيرى كرد وبا او سخنى نگفت تا از دنيا رفت.(49)

ب) دورى حضرت مهدى (عجل الله فرجه):

حضرت مهدى (عجل الله فرجه) از هنگام ولادت، از مردم وبه ويژه ستمگران، مخفى بود. در آغاز ولادت، بعضى به صورت محدود مى توانستند خدمت آن حضرت برسند. اين محدوديت، در زمان غيبت صغرى بيش تر شد ودر زمان غيبت كبرى به اوج خود رسيد واز مردم دورى مى فرمود.

امام باقر (عليه السلام) مى فرمايد:

(اِذا غضب الله تبارك وتعالى على خلقه، نحّانا عن جوارهم.

هنگامى كه خداى تبارك وتعالى بر مردمان خشمگين شود، ما را از مجاورت آنان دور مى سازد.(50)

در روايات ديگر داريم، ولادت ورشد او مخفى است؛(51) پنهانى است، كه انتظار مى كشد.(52) مردم امام خود را نمى بينند، او در موسم حج حاضر مى شود ومردم را مى بيند، اما مردم او را نمى بينند.(53)

خود حضرت مهدى (عجل الله فرجه) در توقيع شريف به شيخ مفيد مى فرمايد:

اگر چه ما در مكان دور دستى زندگى مى كنيم، مكانى كه از خانه هاى ستمگران به دور است، به جهت مصلحتى كه خداوند براى ما وشيعيان ما ديده در اين دورى، امّا ما از خبرهاى شما آگاه هستيم....(54)

حضرت به على بن ابراهيم بن مهزيار فرمود:

پدرم امام عسكرى (عليه السلام) با من پيمان بسته كه در كنار گروهى كه مورد غضب ونفرين خداوند قرار گرفتند، زندگى نكنم وبه من دستور داده كه تنها در كوه هايى كه عبور از آن دشوار است وزمين هاى ويران، مسكن گزينم...(55).

آزادى از تعلقات دنيايى

دختر اشرف مخلوقات عالم، همسر برترين مردمان وسرور زنان دو عالم، در نهايت زهد ودورى از دنيا وحتّى ابتدايى ترين نيازهاى يك زندگى ساده وعادى مى زيست.

در زيارت آن حضرت مى خوانيم: (حليفه الورع والزهد؛(56) بريده از دنيا وفانى در ذات احديت بود).

حسن بصرى مى گويد: (لم يكن فى الاُمه ازهد ولا اعبد من فاطمه؛ در امت پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) زاهدتر وعابدتر از زهرا (سلام الله عليها) نبود).(57)

حضرت مهدى (عجل الله فرجه) نيز با اقتدا به مقتداى خويش، در نهايت زهد وسادگى زندگى مى كند.

حضرت صادق (عليه السلام) مى فرمايد:

فوالله! ما لباسه اِلا الغليظ ولا طعامه اِلا الجشب.(58)

به خدا سوگند! لباس مهدى (عجل الله فرجه) جز پوشاكى درشت وخوراك او جز غذايى سخت نيست.

بندگى خداوند

حضرت زهرا (سلام الله عليها) به حدّى خالصانه خداوند را عبادت مى كرد كه خداوند با او بر ملايكه مباهات مى كرد ومى فرمود:

بنگريد به بهترين بندهِ من فاطمه! او در مقابل من ايستاده واز خوف من تمامى وجودش مى لرزد وبا تمامى حضور قلب، به عبادت من روى آورده است.(59)

امام حسن (عليه السلام) مى فرمايد:

مادرم، در شب هاى جمعه، در محراب به عبادت مى ايستاد ومدام ركوع وسجده مى كرد تا صبح طلوع مى كرد.(60)

حضرت، به قدرى عبادت مى كرد كه قدم هايش ورم كرد.(61)

حضرت مهدى (عجل الله فرجه) هم به قدرى عبادت خداوند را مى كند كه رنگ رخسار مباركش متمايل به زرد است.

امام كاظم (عليه السلام) مى فرمايد: (مهدى، بر اثر تهجّد وشب زنده دارى، رنگش به زردى متمايل مى شود).(62)

مبارزه با انحراف ها وبدعت ها

زهرا (سلام الله عليها) فداى رسالت وولايت شد تا دين بماند، بدعت ها وانحرافات از بين برود وتلاش هاى پدرش به ثمر برسد. دربارهِ مبارزات آن بزرگوار با انحرافات، سخن فراوان است. خطبهِ فدكيه وخطبه هاى ديگر آن بانوى پهلو شكسته ومصيبت ديده، گوياى مبارزهِ حضرت است.(63)

حضرت مهدى (عجل الله فرجه) هم با بدعت ها وانحرافات مبارزه مى كند وفرايض الهى وسنن نبوى را احيا خواهد كرد.

امام صادق (عليه السلام) مى فرمايد: (بدعتى نمى ماند جز آن كه از بين مى برد وسنّتى نمى ماند جز آن كه بر پامى دارد).(64)

حضرت على (عليه السلام) مى فرمايد: (هر چه از كتاب وسنّت، متروك مانده، زنده خواهد كرد).(65)

در دعاى شريف ندبه مى خوانيم:

أين المؤمل لاِحياء الكتاب وحدوده؟ أين محيى معالم الدين وأهله؟ أين المدّخر لتجديد الفرائض والسنن؟.(66)

كجا است آرزو كشيده براى زنده كردن قرآن وحدودش؟ كجا است زنده كنندهِ آثار دين واهل دين؟ كجا است آن ذخيرهِ الهى براى تجديد واجبات وسنت هاى اسلام؟

غم خوارى وتوجه به امور مسلمانان به ويژه شيعيان

يكى از علت هايى كه فاطمة (سلام الله عليها) را به ميدان آورد وآن همه مصايب وآزارها را تحمّل كرد، همّ وغمّ آن حضرت نسبت به امّت پدرش وشيعيان شوهرش ومصايبى كه دامن گيرشان خواهد شد بود.

حضرت، همراه اشك ها وناله هايش، در فراق محبوبش به پدر بزرگوارش عرضه مى دارد:

يا ابتاه! مَن للأرامل والمساكين؟ ومَن للامّه الى يوم الدين؟.(67)

پدر جان! پس از تو، چه كسى به فرياد يتيمان ومساكين خواهد رسيد؟ پدر جان! براى امّت، چه كسى پس از تو، تا قيامت خواهد بود؟

حضرت، تا بدان جا نسبت به امور امّت پدرش اهتمام مى ورزد كه شب تا صبح را پيوسته در ركوع وسجود وقيام ودعا مى گذراند وهمواره، مؤمنان را دعا مى كند واز براى خود دعايى نمى كند. وقتى فرزند دل بندش حسن (عليه السلام) علّت را جويا مى شود؟، مى فرمايد: (الجار ثم الدار).(68)

حضرت مهدى (عجل الله فرجه) نيز غم خوار همگان، به ويژه شيعيان است وبراى آنان دعا مى كنند. توقيعات وملاقات هاى فراوان، بر اين مطلب دلالت مى كند.

حضرت، در توقيعى مى فرمايد:

... به من رسيده است كه گروهى از شما، در دين، به ترديد افتاده ايد ودر دل، نسبت به اولياى امر خود، دچار شك وحيرت شده ايد! اين، مايه غم واندوه ما شد. به خاطر شما ونه به خاطر خودمان ودربارهِ شما ناراحت شدم نه دربارهِ خودمان.... ما بر احوال شما آگاهيم واوضاع شما بر ما پوشيده نيست. ما در رسيدگى وتوجّه به شما، كوتاهى نكرده ايم وياد شما را از خاطر نبرده ايم. اگر جز اين بود، مشكلات وگرفتارى ها بر شما روى مى آورد ودشمنان شما را نابود مى كردند.(69)

ايثار وانفاق

از خود گذشتگى وانفاق حضرت زهرا (سلام الله عليها) مطالب بسيارى دارد وبحث مستقلى را مى طلبد. گذرا، به برخى از آن ها اشاره مى كنيم.

هر كس از هر كجا نا اميد مى شد، به دَرِ خانه زهرا مى آمد وبا حاجتى روا شده برمى گشت. مكرّر، اين اتفاق مى افتاد كه پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) محرومان را دَرِ خانه او مى فرستادند. حضرت پيراهن شب عروسى وگردن بند خويش را به نيازمندان بخشيد. او حتى طعام وقرص نان ودست بند وگوشواره وحتّى پرده وفرش منزل خويش را به سائل داد. بخشندگى وى بدان مرحله مى رسد كه در كتاب خداوند ثبت مى شود: (ويطعمون الطعام على حبّه مسكيناً ويتيماً واسيراً).(70)

حضرت مهدى (عجل الله فرجه) فرزند مادرى اين چنين است. از اين رو، پناه محرومان ودرماندگان است.

امام باقر (عليه السلام) فرمود: (مهدى، بخشنده اى است كه مال را به وفور مى بخشد وبر بينوايان بسيار رؤوف ومهربان است).(71)

تلاش

حضرت زهرا (سلام الله عليها) از همان اوان كودكى، در راه دين مجاهده مى كرد. هر زمان پيامبر را خطرى تهديد ومصيبتى آزار مى داد، زهرا (سلام الله عليها) به ميدان مى آمد. پيامبر را از توطئهِ قتلش آگاه كرد.(72) خاكستر از روى پدر سترد. در جنگ احد، آن گاه كه دندان مبارك پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) شكست وپيشانى اش مجروح شد وسر وصورت حضرت، غرقه در خون گشت، او به مداواى پيامبر مشغول شد.

حضرت، در راه ولايت آن قدر تلاش ومجاهدت كرد تا در اين مسير، جان عزيزش را فدا كرد. او شب ها به همراه على (عليه السلام)، دست حسنين را مى گرفت وبه خانهِ مهاجران وانصار مى رفت وآنان را به ياد بيعتشان در عقبه وغدير مى انداخت وفضايل على را يادآورشان مى شد. با اين هدف والا كه امام زمان شان را به آنان بشناساند وآنان را از مرگ جاهليّت برهاند وياورانى براى امام زمان خويش فراهم كند.

حضرت مهدى (عجل الله فرجه) نيز براى تحّقق آرمان هاى والاى پيامبر ودر ادامهِ مسير حركت زهرا (سلام الله عليها) همواره مشغول مجاهدت وسازندگى است.

امام رضا (عليه السلام) مى فرمايد: (او، شتابنده به سوى نيكى ها وبزرگوارى ها وتلاش گرى سخت كوش است).(73)


 

 

 

پى نوشت ها:


(1) بحار الانوار، ج 40، ص 44؛ فاطمه الزهراء (سلام الله عليها) بهجه قلب المصطفى (صلى الله عليه وآله وسلم)، ص 177.

(2) زمر/ 69. (زمين (در آن روز) به نور پروردگارش روشن مى شود).

(3) تفسير نورالثقلين، ذيل آيه، ح 121. (محدث نورى (ره) چند روايت از تفسير على بن ابراهيم وارشاد مفيد وغيبت طوسى وكمال الدين صدوق وكفايه الاثر شيخ خرّاز وغيبت فضل بن شاذان نقل مى كند ومى گويد به قرينه حديث اول، معلوم مى شود مراد، نور ظاهرى است وگرنه ممكن است گفته شود مراد نور معنوى است كه نور علم وحكمت وعدل باشد؛ نجم الثاقب، جمكران، خصلت بيست ونهم، ص 168).

(4) البته ممكن است اين روايت، يك تفسير باطنى هم داشته باشد كه تمام ظلمت ها مى رود حتّى ظلمت هاى نورانى يا پيشرفت هاى علمى مى شود كه به نور خورشيد وماه نياز نباشد. (بايد تأ مل كرد).

(5) شيخ طوسى، الغيبه، ح 484، ص 467؛ المحجه فيما نزل فى القائم (عجل الله فرجه)، ذيل آيه، ص 748؛ تفسير نور الثقلين، ج 4، ذيل آيه، ح 122.

(6) همان، مؤسسة معارف اسلامى، ح 487، ص 470؛ كشف الغمه، ج 3، ص 263؛ عزيز آل ياسين (عليهم السلام)، ص 48 (به نقل از مهدى منتظر در نهج البلاغه، ص 114).

(7) نعمانى، الغيبه، عربى، ص 151، ونشر صدوق، ص 323.

(8) منتخب الاثر، باب، ا نّه ابن سيّد الاِماء، (به نقل از كفايه الاثر وكمال الدين).

(9) همان، باب ا نّه ابن سيد الاِماء، (به نقل از كمال الدين) ر.ك: معجم احاديث اِلامام المهدى (عجل الله فرجه)، ج 3، ح 691، ص 165.

(10) امالى صدوق، مجلس 87، ح 947/1. بحار الأنوار، ج 43، ص 25. فاطمه الزهراء (سلام الله عليها) بهجه قلب المصطفى (صلى الله عليه وآله وسلم)، ص 129 به نقل از عامه وخاصه.

(11) كمال الدين، ب 42، ح 2؛ نجم الثاقب، ط جمكران، باب اول، ص 39؛ اثبات الوصيه، ص 249؛ تفسير نور الثقلين، ج 5، ذيل سوره قدر، ح 19، ص 616.

(12) ر.ك: به بحار الأنوار، ج 43، ص 62، 64 و225 وج 8، ص 53.

(13) فاطمه الزهراء (سلام الله عليها) بهجه قلب المصطفى (صلى الله عليه وآله وسلم)، ص 743 (به نقل از كنز الفوائد، ح 1، ص 150).

(14) مقتل خوارزمى، چاپ انوارالهدى، ج 1، ح 25، ص 101.

(15) فاطمه الزهراء (سلام الله عليها) بهجه قلب المصطفى (صلى الله عليه وآله وسلم)، ص 10 (به نقل از كشف الغمه، ج 1، ص 506).

(16) مناقب ابن شهر آشوب، چاپ دار الاضواء، ج 1، ص 355.

(17) سيد بن طاووس، اقبال، عمل روز بيستم جمادى الاخر؛ در مفاتيح الجنان: (السلام عليك أيتها المظلومه المغصوبه).

(18) همان، عمل روز بيستم جمادى الاخر؛ مفاتيح الجنان، زيارت دوم حضرت زهرا (سلام الله عليها).

(19) شيخ طوسى، امالى، ص 156، ضمن ح 258.

(20) معجم احاديث الامام المهدى (عجل الله فرجه)، ج 3، ح 595، ص 43.

(21) روزگار رهايى، ج 2، ص 608 (به نقل از ينابيع الموده، ج 3، ص 131).

(22) كمال الدين، باب 34.

(23) معجم أحاديث الاِمام المهدى (عجل الله فرجه)، ج 3، ح 752، ص 229.

(24) همان، ج 3، ح 833، ص 297، وح 1072، ص 500.

(25) همان، ج 4، ح 1098، ص 20؛ وكمال الدين، باب 58، ح 25.

(26) عنايات حضرت مهدى (عجل الله فرجه) به علما وطلاب، ص 176، (پاورقى).

(27) همان (به نقل از: شيفتگان حضرت مهدى (عجل الله فرجه)، ج 3، ص 160).

(28) فاطمه الزهراء (سلام الله عليها) بهجه قلب المصطفى (صلى الله عليه وآله وسلم)، ص 198، (به نقل از بحار الأنوار، ج 22، ص 491).

(29) همان، ح 6، ص 109 (به نقل از احقاق الحق، ح 10، ص 185) ور.ك: بحار الأنوار، ج 36، ح 110، ص 288.

(30) مفاتيح الجنان، زيارت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله عليها)، مقتل خوارزمى، ج 1، ح 21، ص 99.

(31) چهل حديث پيرامون نور يزدان، ص 14 (به نقل از: كفايه الا ثر، ص 159).

(32) نغمه هاى فاطميه (سلام الله عليها)، ص 24.

(33) با دعاى ندبه در پگاه جمعه، ص 16 (به نقل از عيون ا خبار الرضا (عليه السلام)، ج 1، ص 47؛ كمال الدين، ج 1، ص 268).

(34) مفاتيح الجنان، دعاى عهد.

(35) مكيال المكارم (فارسى) ج 2، ص 218 و(عربى) ج 2، ص 160 (به نقل از كتاب غايه المرام، سيد محدث بحرانى (ره) ص 189 باب 23 ح 105؛ به نقل از غيبت نعمانى، نشر صدوق، ح 24، ص 133).

(36) كامل الزيارات، پيام حق، 1377، باب 40، ح 4، ص 386.

(37) همان، پيام حق، 1377، باب 40، ح 4، ص 386؛ مفاتيح الجنان، فصل هفتم، مقصد اول (به نقل از ابن قولويه وكلينى وسيد بن طاووس وديگران).

(38) بحار الا نوار، ج 45، ح 12، ص 401؛ النجم الثاقب، مسجد مقدس جمكران، 1380، چاپ چهارم، ص 495.

(39) النجم الثاقب، مسجد مقدس جمكران، 1380، چاپ چهارم، ص 489؛ مفاتيح الجنان، تشّرف حاج على بغدادى.

(40) ر. ك: خلاصه العبقرى الحسان، ص 34؛ العبقرى الحسان، ج 2، ص 80.

(41) ر.ك: صحيح بخارى، دار الكتب العلمية، ج 3، باب 40، باب غزوه خيبر، ح 4240 و4241، ص 80.

(42) كمال الدين وتمام النعمة، ج 1، باب 26، ح 14؛ بحار الا نوار، ج 51، ص 109.

(43) همان، ج 2، باب 45، توقيع 4.

(44) نور: 55.

(45) روزگار رهايى، ج 2 ص 607.

(46) ر.ك: چشمه در بستر، ص 255؛ فرهنگ فاطميه، ص 140 (به نقل از بحار الانوار، ج 43، ص 177).

(47) بحار الانوار، ج 43، ص 35.

(48) ر.ك: چشمه دربستر، ص 434، وبحار الأنوار، ج 43، ص 158؛ عوالم العلوم، ج 11، قسمت دوم، ص 814؛ ا علام النساء، ج 4، ص 128.

(49) صحيح بخارى، دار الكتب العلميه، باب غزوه خيبر، ح 4240 و4241، ص 80.

(50) روزگار رهايى، ج 1، ص 191، (به نقل از كافى، ج 1، بابٌ فى الغيبه، ح 31 وبه نقل از بحار الأنوار، ج 52، ص 90).

(51) كافى، ج 1، بابٌ فى الغيبه، ح 25.

(52) همان، ح 13 و30.

(53) همان، ح 12؛ الغيبه نعمانى، ح 13، 14، 15 و16، ص 251.

(54) احتجاج، دارالاسوه، ج 2، ص 597.

(55) طوسى، الغيبه، معارف اسلامى، ص 266.

(56) مفاتيح الجنان، زيارت حضرت زهرا.

(57) خوارزمى، مناقب، ج 3، ص 141.

(58) الغيبه، نعمانى، ص 222؛ بحار الأنوار، ج 53، ص 354.

(59) بحار الا نوار، ج 43، ص 172.

(60) همان، ص 81 و82.

(61) همان، ج 43، ص 76 و84.

(62) همان، ج 86، ص 81.

(63) ر.ك: چشمه در بستر، صص 355 و434.

(64) ينابيع الموده، ج 3، ص 62؛ الزام الناصب، ص 223.

(65) نهج البلاغه، فيض الاسلام، خطبه 138.

(66) مفاتيح الجنان، دعاى شريف ندبه.

(67) بحار الا نوار، ج 43، ص 176.

(68) همان، ج 43، ص 81.

(69) احتجاج، ج 2، ص 497؛ ر.ك: امام زمان (عجل الله فرجه) وسيد بن طاووس، ص 175، دعاى حضرت مهدى (عجل الله فرجه) براى شيعيان.

(70) دهر: 21.

(71) روزگار رهايى، ج 2، ص 598.

(72) بحار الأنوار، ج 18، ص 60.

(73) جمال الاسبوع، ص 310؛ صحيفهِ مهدويه، ص 290.

مقاله هاى مهدوى : ۲۰۱۴/۰۸/۳۰ : ۱۳.۵ K : ۰
: على مصلحى
comments:
no-comments