(۹۰) اصحاب وياران مهدى عليه السلام
اصحاب وياران مهدى عليه السلام
چكيده
در اين نوشتار، با استفاده از منابع روائى شيعه موضوع ياران حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف، ويژگى ها وخصوصيات اسمى ومليتى آنان، تعداد اصحاب، جنسيت اصحاب (تعداد مرد وزن)، نحوه حضور ويارى رسانى آنان ونيز وضعيت نيروهايى كه در هنگامة ظهور، براى حمايت از حضرت قيام مى كنند و… در دو محور: گروه اصحاب ويژه امام مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف وگروه انصار وياوران آن حضرت در هنگام ظهور، مورد بررسى قرار گرفته است.
مقدمه
براساس آموزه هاى دينى، يکى از سنت هاى الهى در جهان اين است که هر پديده، مى بايد به صورت قاعده مند از راه فراهم آمدن شرايط ومقدمات آن به وجود آيد. اين اصل، در روايات اين گونه بيان شده است: (أبى الله أن يجرى الأمور إلا بأسبابها فجعل لكل شئ سبباً؛ خداوند امتناع دارد از اين که امور را جز از راه اسباب آن فراهم آورد) (مازندرانى، 1421: ج8، ص210).
تحولات ورخداد هاى اجتماعى نيز همانند پديده هاى تکوينى، محکوم اين اصل مى باشد. بر اين اساس، تحقق هر انقلاب ورويداد اجتماعى، به زمينه ها وشرايط آن، وابستگى دارد. ظهور وقيام امام مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف نيز پيرو همين اصل است وبدون تحقق زمينه ها وشرايط آن، به وقوع نخواهد پيوست.
يکى از مهم ترين شرايط ومقدمات لازم براى تحقق ظهور، وجود ياورانى شايسته ولايق براى پشتيبانى از قيام وانجام کارهاى حکومت جهانى است؛ زيرا سنّت الهى بر اين قرار گرفته که امور عالم از مجراى طبيعى وعلل واسباب عادى انجام گيرد؛ بنابر اين همان گونه که نقش ياران در موفقيت حرکت هاى اصلاحى پيامبران الهى تعيين کننده بوده، در قيام امام مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف نير نياز به ياران، امرى ضرورى واجتناب ناپذير است؛ زيرا بنا نيست اين قيام، با نيروى اعجاز به سر انجام برسد؛ بلکه حرکت هاى اصلاحى حضرت از راه اسباب وعوامل عادى به پيروزى مى رسد. بديهى است چنين انقلاب عظيمى، بدون نيروهاى مؤمن وفوق العاده توانمند ومؤثر، امکان تحقق نخواهند داشت.
بر اين اساس، يکى از موضوعات لازم در حوزة مباحث مهدويت، بحث از ياران حضرت مهدى عليه السلام وشناخت ويژگى ها، کارکردها واقدامات سياسى نظامى مجموعه نيروهايى است که هنگام ظهور به امام مهدى عليه السلام مى پيوندند وتحت فرمان آن حضرت، به انجام مسؤوليت مى پردازند. با توجه به اهميت مسأله ونقش آموزندة آن، بخشى از روايات مهدويت به انعکاس اين موضوع پرداخته است.
طبق آنچه از روايات استفاده مى شود، مجموع ياوران وكسانى را که در آغاز ظهور، دعوت امام مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف را لبيک مى گويند وبراى يارى، به امام عليه السلام مى پيوندند، مى توان به دو گروه، تقسيم كرد:
الف. گروه اصحاب
ب. گروه انصار
گروه اصحاب، افراد ويژه وفوق العاده ممتازى هستند كه به عنوان اصحاب حضرت در نخستين ساعات ظهور، به امام مهدى عليه السلام مى پيوندند. آنان، هسته هاى اولية نهضت جهانى امام مهدى عليه السلام را تشکيل مى دهند. آنان کسانى اند که هم قيام حضرت با حضور آنان آغاز مى شود وهم پس از پيروزى، از مشاوران ووزراى امام عصر عليه السلام خواهند بود وبخش مهمى از کارها را به دوش خواهند کشيد. امام مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف با كمك آنان، دنيا را فتح كرده وعدالت موعود را سراسر جهان حاکم خواهند كرد.
درمنابع روايى، اين گروه، با عنوان (اصحاب المهدى) ياد شده اند. آنان، در مقايسه با ديگر ياران حضرت، از مقام، جايگاه ومنزلت برترى برخوردار ند ودر سيستم حکومتى حضرت نيز مسؤوليت هاى مهم تر وحساس ترى بر عهده دارند.
اما گروه انصار، عبارتند از مجموعه ياورانى که پس از ظهور به حمايت از حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف مى شتابند وبه سپاه آن حضرت ملحق مى شوند. اين عده، شامل همة افرادى مى شود كه با آغاز قيام حضرت، دسته دسته براى يارى ايشان به پا مى خيزند، ودعوت امام عليه السلام را لبيک مى گويند. اين گروه، شامل سه دسته از نيروهايى هستند که به تدريج به سپاه حضرت مى پيوندند:
دستة اول، کسانى اند که در آغاز ظهور واعلام خبر قيام حضرت در مکه، خود را به امام عليه السلام مى رسانند وبا ايشان بيعت مى کنند. حضرت، پس از حضور واعلام بيعت آنان، به قيام مى پردازد واز مکه به سوى مدينه حرکت مى كند.
دستة دوم، خيل عظيمى از مؤمنان ومشتاقانى اند كه با آغاز قيام حضرت، در ميانة راه به سپاه امام مهدى عليه السلام مي پيوندند ودر ركاب وبا دشمنان خدامى جنگند.
دستة سوم، نيروها وسپاهيانى اند که پس از قيام حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف، از جاهاى دور ونزديک با هدف مقابله با لشکريان سفيانى وحمايت وپشتيبانى از حضرت مهدى عليه السلام، به سوى ومى شتابند وبه سپاه حضرت مى پيوندند.
دراين نوشتار، سعى شده است به منظور شناخت خصوصيات واوصاف اصحاب وياران حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف ونقش مؤثر آنان در شرايط وتحولات نخستين روز هاى ظهور، ابعاد مختلف اين موضوع بررسى شود.
گروه اصحاب
كلمه ى (اصحاب) و(صحابه)، جمع صاحب از ماده ى (صحب) به معناى همراه، گروه، معاشر وياور است (ابن منظور، بى تا: ص519؛ زبيدى، 1385: ج3، ص186). در آيات وروايات نيز اين كلمه به معناى همراه، اهل، دسته وگروه، به كار رفته است.
دربارة اصحاب وياران حضرت قائم عجل الله تعالى فرجه الشريف، ووقايع مربوط به آن نکات متعددى قابل طرح است که اين جا لازم است با استناد به روايات، بدان اشاره شود:
شمار اصحاب حضرت مهدى عليه السلام
دربارة تعداد اصحاب امام مهدى عليه السلام در روايات، آمار وارقام مختلفى ذكرشده است. بيشتر روايات، تعداد ياران مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف را سيصد وسيزده تن- به تعداد اصحاب پيامبر صلى الله عليه وآله در جنگ بدر- ذكر كرده است (صفار قمى، بى تا: ص311؛ صدوق، بى تا: ج2، ص654).
دستة ديگر روايات، تعداد اصحاب مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف را بيش از سيصد وسيزده نفر نقل كرده است. برخى از اين روايات، رقم ده هزار نفر را ذكر كرده است؛ مانند آنچه از امام صادق عليه السلام نقل شده است كه فرمود: (مهدى ظهور نمى كند، مگر اين كه حلقه كامل گردد). وقتى ازحضرت سؤال شد كه عدد آنان چند نفر است؟ فرمود: (ده هزار نفر) (نعمانى، بى تا: ص307).
همچنين ابوبصير نقل مى كند:
مردى كوفى از امام صادق عليه السلام تعداد ياران امام مهدى عليه السلام را پرسيد وگفت: (مردم مى گويند اصحاب مهدى به تعداد اصحاب بدر، 313 نفرند). حضرت در پاسخ فرمود: (مهدى ظهور نمى كند، مگر با نيروى قدرتمندى كه تعداد آنان، كمتر از ده هزار رزمنده نخواهند بود) (صدوق، همان: ج2، ص654).
بعض ديگر از اين نوع روايات، تعداد اصحاب مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف هنگام ظهور را بين دوازده تا پانزده هزار نفر، ذكر كرده است (ابن طاووس، بى تا: ص65). حتى در روايتى، عدد يكصد هزار نفر نيز نقل شده است (مجلسى، بى تا: ج52، ص307 و367).
باتوجه به قرائن موجود، اين چند دسته روايات را مى توان اين گونه جمع كرد كه روايات متضمن عدد سيصد، ناظر به اصحاب ويژه امام مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف در مرحلة آغازين قيام است، همان كسانى كه هسته اصلى قيام حضرت را تشكيل مى دهند ودر روايات، از آنان، با عنوان پرچمداران وفرماندهان لشكرمهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف ياد شده است (كلينى، بى تا: ج8، ص313؛ صدوق، همان: ج2، ص672). كه حضرت مهدى عليه السلام به وسيله آنان، شرق وغرب جهان را فتح مى كند وآن ها را فرمانروايان روى زمين قرارمى دهد. (نعمانى، همان: ص252)
اما روايات دسته دوم، ناظر به مجموع نيروهايى است كه به جمع سيصد وسيزده نفر مى پيوندند. بنابراين، با توجه به اختلاف روايات دربارة تعداد ياران مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف مى توان گفت: آمار وارقام ياد شده، مقصود نبوده؛ بلكه هدف از بيان اين ارقام، فزونى ياوران وپيروان امام مهدى عليه السلام بوده است.
نام ومليت اصحاب
در برخى روايات، خصوصيات اسمى ووطن ومحل اقامت 313 نفر از ياران امام مهدى عليه السلام، ذکر شده است واز شهرهايى مانند كوفه، بصره، مدائن، هرات، حران، قلزوم، خيبر، طرابلس، بيروت، طالقان، همدان، رى، اهواز، قم، قزوين، نيشابور، كرمان، مرو، توس و… نام برده شده است.
در روايتى که اصبغ ابن نباتة از اميرالمؤمنين عليه السلام نقل كرده آمده است:
روزى اميرالمؤمنين عليه السلام خطبه اى ايراد فرمود که در آن، از مهدى عليه السلام وياران وذکرى به ميان آورد. در آن حال، ابوخالد از اميرالمؤمنين عليه السلام، درخواست كرد تعداد واوصاف وخصوصيات اسمى ومحلى ياران مهدى عليه السلام را بيان فرمايد. اميرالمؤمنين عليه السلام به نقل از رسول خدا صلى الله عليه وآله تعداد ومحل هاى 313 تن از ياران وهمراهان مهدى عليه السلام هنگام ظهور را بازگو كرد؛ در حالى که مردم آن را مى نوشتند. سپس فرمود: (رسول الله صلى الله عليه وآله اين 313 نفر را که به تعداد اصحاب بدرند، برايم چنين معرفى كرد) (كورانى، 1411: ج3، ص104).
در اين روايت، اسامى 313 نفر اصحاب خاص امام عصر عليه السلام ومحل سکونت آنان، به تفصيل بيان شده است.
در روايت ديگر، ابو بصير نقل مى كند:
به حضور امام صادق عليه السلام رسيدم؛ حضرت به كسى كه در مجلس حضور داشت، فرمود: (بنويس آنچه پيامبر صلى الله عليه وآله براى امير المؤمنين عليه السلام املا فرمود). سپس نام هاى تک تک ياران ويژة حضرت مهدى عليه السلام را با ذکر محلات ومناطق زندگى شان، بيان فرمود (طبرى، همان: ص556-575؛ كورانى، همان: ج4، ص28).
در اين باره تذکر دو نکته لازم است:
نکتة اول اين که مراد از اماکن وشهرهايى که در اين روايات، از آن نام برده شده، مفهوم متعارف آن زمان است واين نام ها ناظر به مکان هايى است که هنگام صدور روايت، با اين عناوين ونام ها ياد مى شده اند؛ به همين سبب در بسيارى از اين موارد، تطبيق اين اسامى با اماکن وشهر هايى که بعد ها بدين نام، نام گذارى ومشهور شده، قدرى دشوار است؛ زيرا بسيارى از شهرهاى نام برده شده در گذر زمان، تغيير نام يافته يا در اثر توسعه داراى چندين شعبه با نام هاى گوناگون شده باشند. نيز ممکن است در ثبت وضبط نام اين شهر ها ومحلات، تصحيف (خطاى نوشتارى) رخ داده باشد. همچنين در برخى موارد، شهرهاى جديدى احداث شده است که با آنچه در روايات آمده است، فقط تشابه اسمى دارد. افزون بر اين که در ترتيب اسامى ومکان هاى ياد شده در اين گونه روايات، اندک تفاوت هايى نيز ديده مى شود.
نکتة دوم اين كه بايد توجه داشت با آن كه دانستن نام اصحاب حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف وآگاهى از موطن ومليت آنان، مطلوب است، اين اطلاع وآگاهى، از نظر معرفتى براى ما چندان اثرى نخواهند داشت؛ بلکه آنچه در اين خصوص مهم ولازم است، توجه به ويژگى هاى شخصيتى ياران حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف وتأسى عملى به ايشان است؛ مطابق آنچه در روايات معرفى شده است.
چگونگى پيوستن اصحاب حضرت مهدى عليه السلام به آن حضرت
طبق نقل روايات، اصحاب مهدى، به طور ناگهانى ومعجزه آسا، ازمسافت هاى دور ونزديك، در يك شب يا صبحگاه، درمكه معظمه، گرد مى آيند وبه حضرت مى پيوندند. اميرالمؤمنين عليه السلام درباره چگونگى فراخوانى وپيوستن ياران مهدى عليه السلام، از پيامبر صلى الله عليه وآله نقل مى كند: (خداوند، ياران مهدى را در كمتر از چشم به هم زدن، از مشرق ومغرب، كنار كعبه، گرد مى آورد) (ابن طاووس، همان: ص146).
همچنين در روايت ديگرى از امام باقر عليه السلام نقل شده است كه فرمود: (ياران مهدى، با طى الأرض به سوى ومى شتابند ودر مكه با وبيعت مى كنند) (فتال نيشابورى، بى تا: ج2، ص263).
چگونگى بيعت اصحاب
پس از پيوستن ياران امام مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف اولين اقدام حضرت، اخذ بيعت از اصحاب وپيمان وفادارى واطاعت آنان از امام عليه السلام است. پايمردى در ميدان رزم، دورى از حرام وكارهاى منكر مثل دزدى، زر اندوزى، احتكار، رباخوارى، تخريب مساجد، شهوات باطل، نوشيدن شراب، تجمل گرايى، تحقير اشخاص مؤمن، تعقيب افراد فرارى، خونريزى ناحق، انفاق به افراد منافق وكافر، انجام عمل منافى عفت و… از موارد مطرح در اين ميثاق بيعت است. همچنين امام از ياران خود پيمان مى گيرد در تحمل سختى ها مقاوم باشند ومردم را امر به معروف ونهى از منكر كنند. اصحاب نيز همگى اين پيمان را مى پذيرند وتك تك با امام عليه السلام رو بوسى مى كنند (شافعى، بى تا: ص96).
اوصاف اصحاب
طبق نقل روايات، اصحاب مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف همگى جوانند مگر تعداد اندكي؛ مانند كمى سرمه در چشم يا کمى نمك در غذا (طوسى، بى تا: ص284). در برخى روايات، ياران مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف به شيران روز ونيايشگران شب زنده دار كه دل هاشان مانند پاره هاى آهن، محكم واستوار است، توصيف شده اند (مجلسى، همان: ج52، ص386). آنان، رادمردانى اند كه جز شهادت در راه خدا، آرزوى ديگرى ندارند وبرابر رهبر ومولاى خود، سخت مطيع وفرمانبردارند. ابهت ورعب اين جنگجويان مصمم وفولادين، دشمنان را زمين گير مى كند (نورى، بى تا: ج11، ص114). در راه انجام مأموريت خود، بسيار قاطع وبى باكند وهرگز هراسى به دل راه نمى دهند (مجلسى، همان: ج52، ص308).
امام مهدى عليه السلام، با چنين اصحاب ويارانى، جهان را فتح كرده واسلام را در سراسر گيتى، حكم فرما مى سازد. از امام باقر عليه السلام نقل شده است که فرمود:
گويى ياران مهدى را مى بينم كه سراسر زمين وآسمان را احاطه كرده اند وچيزى در جهان نيست، مگر اين كه در قبضه قدرت آنان است. آن ها، در جامعه به حدى محبوبند كه حتى پرندگان ودرندگان نيز در پى جلب خشنودى وفرمان بردارى آنان هستند. قطعه اى از زمين، از اين كه يكى از ياران مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف بر آن گام نهاده است، بر قطعه ديگر فخر ومباهات مى كند (صدوق، همان: ج2، ص672؛ مجلسى، همان: ج52، ص327).
حضور زنان در ميان اصحاب
ميان ياران مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف زنان نيز حضور دارند ودر بخش هاى بهداشت ودرمان، انجام وظيفه مى كنند. در روايات، تعداد آنان متفاوت ذكر شده است. طبق روايت مفضل بن عمر از امام صادق عليه السلام سيزده نفر ميان اصحاب قائم عجل الله تعالى فرجه الشريف حضور دارند كه زخمى ها را مداوا وبيماران را پرستارى مى كنند (طبرى، همان: ص259). در اين روايت، نام هاى نه نفر از اين زنان ذكر شده است. در برخى روايات، از حضور پنجاه زن ميان ياران حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف، خبر داده شده است. آنان، در کارهاى بهداشتى وامدادى به رزمندگان اسلام خدمت رسانى مى کنند (نعمانى، همان: 279). در برخى ديگر، عدد بيشترى نيز ذكر شده است (ابن طاووس، همان: ص151).
ظاهراً اين نوع روايات، ناظر به زنانى اند كه پس از قيام، حضرت را همراهى ودر كارها با سپاه واردوى امام مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف مشاركت مى كنند.
رجعت گذشتگان
در برخى روايات، از بازگشت گذشتگان، در زمان ظهور، براى يارى حضرت، سخن به ميان آمده است. مفاد اين گونه روايات، رجعت آنان در زمان ظهور است. اما اين بدان معنا نيست که آنان جزء 313 تن از اصحاب خاص حضرت (يعنى همان افرادى که ظهور، منوط به آن ها است) قرار داشته باشند.
بر اساس منابع روايى، از جمله كسانى كه زمان ظهور در جمع اصحاب وسپاهيان مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف قرار مى گيرند، عده اى از مؤمنان شايسته وبرجستگانى است كه پيش تر، از دنيا رفته اند. خداوند، آنان را دوباره زنده مى كند، تا به سپاه مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف ملحق شوند. اين اشخاص كه گاهى در روايات از آنان نام برده شده است، برخى از امت هاى پيشين هستند؛ مانند يوشع بن نون، وصى موسى عليه السلام، مؤمن آل فرعون واصحاب كهف (طبرى، همان: ص554). برخى ديگر نيز از پيشگامان وبرجستگان صدر اسلام در عصر پيامبر صلى الله عليه وآله وامامان معصوم عليه السلام هستند؛ نظير سلمان فارسى، ابودجانه انصارى، مالك اشتر نخعى (فتال نيشابورى، همان: ج2، ص266)، جبير بن خابور (راوندى، بى تا: ج1، ص185)، اسماعيل فرزند امام صادق عليه السلام (حر عاملى، بى تا: ص266)، عبدالله بن شريك عامرى (همان)، مفضل بن عمر (طبرى، همان: ص248)، و….
پيوستن حضرت مسيح عليه السلام
با ظهور امام مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف، حضرت عيسى مسيح عليه السلام نيز ظاهر شده وبه آن امام ملحق مى شود ومى گويد: (من، وزير فرستاده شده ام، نه امير وفرمانرو) (كورانى، همان: ج1، ص527). وى از سوى امام مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف، فرماندهى عمليات تهاجمى بر ضد لشكريان دجال را بر عهده مى گيرد (طبسى، 1385: ج1، ص167)؛ به همين سبب در روايات، از ميان كارگزاران امام مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف، از حضرت عيسى مسيح عليه السلام به دليل نقش كليدى ومنحصر به فرد ودر تحکيم وگسترش حکومت جهانى امام مهدى عليه السلام، با عنوان (وزير) ياد شده است. گو اين که حضرت عيسى مسيح عليه السلام در دوران ظهور، نقش معاون اولى امام مهدى عليه السلام را در ميان دستياران وكارگزاران حکومتى امام مهدى عليه السلام بر عهده دارد (بحرانى، بى تا: ص697). امام مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف، با چنين اصحاب وكارگزارانى، سرانجام، حكومت جهانى اسلام را تحقق مى بخشند وجهان را از عدل وداد پر مى كند.
گروه انصار
مراد از انصار ـ چنان که اشاره شد ـ مجموعه نيروهايى اند که در آستانه ظهور يا همزمان با ظهور امام مهدى عليه السلام از مناطق مختلف قيام مى كنند وبراى يارى حضرت ومقابله با دشمنان ايشان، به پا مى خيزند. اين نيروها، بعضاً داراى سازماندهى ويژه اى هستند كه با انسجام خاص وتحت مديريت افراد خاصى رهبرى مى شوند. اكنون به مهم ترين اين نيرو ها اشاره مى كنيم.
رزمندگان خراسان
براساس روايات، از نيروهايى که هنگام ظهور، به حمايت از قيام حضرت به پا مى خيزند، سپاهيان خراسانند که از ايران سازماندهى مى شوند. سپاه اهالى خراسان که در روايات ناظر به ايران آن زمان است وتا مناطق ماوراءالنهر را شامل مى شود، پس از ظهور حضرت مهدى عليه السلام با پرچم هاى سياه، به فرماندهى سيد خراسانى براى بيعت ويارى امام مهدى عليه السلام حرکت مى کنند. اين، هنگامى است که امام عصر عليه السلام از مدينه به سوى کوفه حرکت کرده است. سپاه خراسانى، ميان راه به حضرت مهدى عليه السلام مى پيوندند وتحت فرمان حضرت، براى جنگ با سفيانى راهى کوفه مى شوند.
رسول خدا صلى الله عليه وآله فرموده است:
هنگامى که مشاهده کرديد پرچم هاى سياه از سوى خراسان مى آيند، با هر وسيله ممکن به سوى آن ها بشتابيد؛ هر چند مجبور باشيد براى اين کار روى برف ويخ سينه خيز برويد؛ چرا که خليفة الله مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف ميان آن پرچم ها حضور دارد (مجلسى، همان: ج51، ص82).
ابو خالد کابلى از حضرت باقر عليه السلام روايت کرده است که فرمود:
گويا مى بينم قومى را که در مشرق خروج کرده اند وحق را مطالبه مى کنند؛ پس به ايشان داده نمى شود. باز مطالبه حق مى کنند وبه ايشان داده نمى شود؛ پس چون چنين ببينند، شمشيرهاى خود را بر دوش خود گذارند. آن گاه آنچه مى خواستند به ايشان داده شود وايشان قبول نکنند، تا اين که قيام کنند ونخواهند دولت را مگر، به صاحب شما. کشته هاى ايشان، شهدايند. آگاه باشيد اگر من آن زمان را درک مى کردم، خود را براى صاحب اين امر، نگاه مى داشتم (نعمانى، همان: ص182؛ كورانى، همان: ج3، ص269).
اين روايت، بر اصالت وحقانيت نهضت مردمان مشرق زمين ونقش زمينه ساز آن دلالت روشنى دارد. ظاهراً کلمة (مشرق) در اين روايت نيز ناظر به منطقة خراسان است؛ همان چيزى که در ديگر روايات بدان تصريح شده است.
از اين روايت استفاده مى شود که تشکيل سپاه وسازماندهى رزمندگان خراسان، با مديريت مستقيم امام مهدى عليه السلام ودست كم با هماهنگى واشراف آن حضرت است. آنان، در مقابله وشکست دشمنان حضرت در عراق يعنى جنبش سفيانى، نقش مؤثرى خواهند داشت.
در رابطه با قيام خراسانى، چند نکته قابل ذکر است:
1. عنوان خراسان ـ همان گونه كه اشاره شد ـ تا آن طرف بلخ وبخارا را شامل مى شود؛ لذا دربارة محل خروج وى واين که خراسانى از کدام قسمت خراسان خروج مى کند، در روايات به محل خاصى اشاره نشده است.
2. ماهيت وچگونگى قيام خراسانى نيز در روايات به صورت شفاف بيان نشده است؛ به همين سبب در اين خصوص ونيز شخصيتى که رهبرى اين قيام را بر عهده دارد، اطلاعات دقيقى وجود ندارد. در برخى روايات سخن از خروج سيد خراسانى ودر برخى ديگر از روايات از سيد حسنى، سخن به ميان آمده است. از امام باقر عليه السلام نقل شده است که فرمود: (بيرق هاى سياهى که از خراسان خروج ميکند، به کوفه نازل خواهند شد؛ پس چون مهدى عليه السلام به سوى عراق حرکت کند، آنان با وبيعت خواهند نمود) (مجلسى، همان: ج52، ص217)؛ به همين سبب اين احتمال که اين دو عنوان براى يک نفر باشد يا اين که بيانگر دو قيام از خراسان با رهبرى دو نفر باشد، وجود دارد.
3. نقش قيام خراسانى در زمينه سازى وحمايت از قيام امام مهدى عليه السلام قابل توجه است. در روايتى که ابوخالد کابلى از امام باقر عليه السلام نقل کرده است، حضرت، نقش آنان را چنين توصيف كرده است:
گويى اکنون گروهى را با چشم خود ميبينم که از مشرق قيام کردهاند وخواستار حقند؛ ولى آن را به آن ها نميدهند. سپس باز حقشان را ميطلبند؛ ولى به آنان داده نميشود وچون چنان ديدند، اسلحههاى خود را برميگيرند وبر گردن هايشان ميگذارند. اين وقت، آنچه را که ميخواستند به آن ها داده ميشود؛ ولى آن طايفه ديگر نميپذيرند، تا اين که قيام ميکنند وکارشان رونق ميگيرد، وآنان آن را به کسى نخواهند داد مگر به صاحب شما )= حضرت مهدى عليه السلام (وکشته شدگانشان شهيدند. آگاه باش که اگر من آن روز را درک ميكردم؛ خود را براى صاحب اين امر، نگه ميداشتم (نعمانى، همان: ص273؛ مجلسى، همان: ج52، ص243).
در اين روايت، امام باقر عليه السلام ضمن اين که برحقانيت انقلاب کنندگان وکشتهشدگان آن ها تأکيد فرموده، از نقش حمايتى آنان براى برپايى حکومت عدل مهدوى خبرداده است.
4. همزمانى قيام خراسانى باخروج سفيانى. در برخى روايات، خروج خراسانى وسفيانى، به دو اسب مسابقه تشبيه شدهاند که خراسانى از مشرق وسفيانى از مغرب به طرف کوفه در حرکتند، مى فرمايد:
خراسانى وسفيانى در حالى خروج مى كنند كه يكى از طرف شرق وديگرى از طرف غرب به سوى كوفه وعراق در حركتند وهر كدام سعى مى كند كه از ديگرى پيشى بگيرد (نعمانى، همان: ص264).
همچنين حرکت سپاهيان خراسانى، با حرکت نيروهاى يمن به فرماندهى شخصى موسوم به يمانى هم زمان است. روايات مربوط به اين همراهى وهم زمانى را در قسمت بعدى بيان خواهيم كرد.
سپاه شعيب بن صالح
از قيام هايى که در آستانه ظهور به وقوع مى پيوندد، قيامى است که با فرماندهى چهرة شاخصى به نام شعيب بن صالح براى مقابله با دشمنان امام مهدى عليه السلام وحمايت از حضرت صورت مى گيرد. دربارة اين که قيام شعيب بن صالح از کدام منطقه است وپيروان وساکن کدام سرزمين هستند، در برخى روايات، قيام وى از منطقة سمرقند ذکر شده است. از امام زين العابدين عليه السلام نقل شده است که فرمود: (بعد از خروج عوف سلمى در تکريت عراق، خروج شعيب بن صالح است از سمرقند) (طوسى، همان: ص444؛ مجلسى، همان: ج52، ص213).
قيام شعيب بن صالح، همانند قيام خراسانى با هدف مقابله با جريان ستمگر سفيانى انجام مى گيرد. اين قيام، اندکى قبل از ظهور به وقوع مى پيوندد وبه ظهور امام مهدى عليه السلام مى انجامد. با ظهور حضرت مهدى عليه السلام شعيب بن صالح با نيروهاى تحت امرش به حمايت از حضرت مى پردازند وبا امام مهدى عليه السلام بيعت مى کنند.
بر اساس روايات، وپس از پيوستن به لشکريان حضرت مهدى عليه السلام، خود از سرداران سپاه حضرت مى شود. در روايتى که عمار ياسر نقل كرده، نام شعيب بن صالح برده شده واو را علمدار حضرت صاحب عليه السلام ياد کرده است (كورانى، همان: ج1، ص399). همچنين از حضرت رسول صلى الله عليه وآله فرمود:
سپس شعيب بن صالح رو مى آورد. خداوند، بلاد شعيب را به رحمت خود سيراب گرداند! با بيرق هاى سياه مى آيد، تا اين که با مهدى بيعت مى کند وسپس علمدار ومى شود (كورانى، همان: ج1، ص401).
مسلم است که قيام شعيب ونبرد وجهاد وى با جبهة سفيانيان، نقش مهمى در تقويت جبهة حق وفراهم سازى مقدمات ظهور حضرت مهدى عليه السلام، خواهند داشت. امير المومنين عليه السلام مى فرمايد: (هرگاه پرچم هاى سياهى که شعيب بن صالح فرماندهى آن را بر عهده دارد، ظاهر شوند ولشکريان سفيانى را شکست دهند، مردم آرزوى مهدى کنند وبه جست وجوى وبرآيند) (كورانى، همان: ج3، ص76-621). همچنين از حضرت باقر عليه السلام نقل شده است که فرمود: (شعيب بن صالح، با لشکريان سفيانى جنگ خواهند کرد وآنان را شکست خواهند داد) (كورانى، همان: ص270).
سپاه سيد حسنى
از ديگر قيام هاى آستانة ظهور، قيامى است که با پرچمدارى شخصى به نام سيد حسنى، به وقوع مى پيوندد. در روايات، وى جوانى هاشمى که جمعى از سادات دور ورا گرفته وپس از قيام از مشرق با امام مهدى عليه السلام در کوفه بيعت مى كند معرفى شده است.
از حضرت باقر عليه السلام نقل شده است که فرمود: (جوانى از بنى هاشم از خراسان بيايد ودر جلو وشعيب بن صالح باشد) (همان). به همين احتمال اين که وى همان سيد خراسانى باشد نيز وجود دارد؛ به ويژه با توجه به اين که شعيب بن صالح نيز پيش قراول قيام وى مطرح شده است.
به هرحال آنچه قطعى است، اين است که مراد از سيد حسنى وخروج ودر اخبار، غير از آن سيد حسنى معروف به نفس زکيه است که به عنوان پيک امام مهدى عليه السلام در مکه در هنگام ظهور امام عليه السلام کشته مى شود وسر ورا به شام مى فرستند. نيز مراد، غير از آن (حسنى) اى است که در شام، با امويان مى جنگد وسفيانى بر وغالب مى شود؛ بلکه اين سيد حسنى، کسى است که خروج واز بلاد شرق انجام مى گيرد وبعد از ورود به عراق، در کوفه با امام مهدى عليه السلام ملاقات وبيعت مى كند.
درپاره اى از روايات، خروج وى، از علامات ظهور ذکر شده است. امام صادق عليه السلام مى فرمايد: (… وظاهر شود سفيانى ويمانى. وحرکت کند حسنى. آن گاه صاحب اين امر، خروج کند) (مجلسى، همان: ج52، ص242).
مجاهد مردان يمنى
نهضت يمنى ها به فرماندهى شخصى که در روايات از وى با عنوان (يمانى) نام برده شده، يکى از رخدادهاى مهم وتأثيرگذار هنگام ظهور است. اين نهضت ـ که در روايات، يکى از نشانه ها وعلائم حتمى ظهور ياد شده، بيش از همه مورد ستايش وتأکيد قرار گرفته است. اين موضوع، از جهات مختلفى نظير رهبرى نهضت، زمان قيام، مکان قيام، مليت يمانى، خصوصيات شخصى يمانى، اهداف قيام، ويژگى هاى قيام و… قابل بررسى است. در اين نوشتار، نگارنده كوشيده است با نگرش روايى به اين بحث، ابعاد مختلف اين موضوع را از منظر روايات، مورد توجه قرار دهند. مسألة قيام يمانى در آستانة ظهور حضرت مهدى موعود عجل الله تعالى فرجه الشريف از نظر منبع شناسى، فقط در منابع روايى شيعى منعكس شده ودر مجامع روايى اهل سنت مطرح نگرديده است. روايات موجود در منابع شيعى، وى را از جهات مختلفى توصيف كرده است. اين روايات، اصل قيام يمانى را در هنگامة ظهور حضرت حجت عجل الله تعالى فرجه الشريف، يك امر قطعى ومسلم مى داند وتعداد اين روايات نيز در حد استفاضه نقل شده است.
بر اساس تتبع نگارنده، در مجامع حديثى شيعه بيش از 45 روايت در اين رابطه نقل شده كه از اين مجموع، تعداد رواياتى كه بدون تكرار در مصادر اوليه نقل شده، حدود شانزده روايت است؛ از اين رو، در يك تقسيم بندى کلى، موضوعات مطرح شده در اين روايات را در چند محور، مى توان مورد توجه قرارداد:
1. مشخصات فردى: در روايات، هويت فردى وخصوصيات اسمى ونسبى اين شخصيت، چندان شفاف بيان نشده است. در اين باره، فقط دو روايت وجود دارد که وى را با نام حسن يا حسين از منطقة صنعا در يمن، معرفى کرده است:
نخست، روايتى است كه در كتاب بشارة الاسلام نقل شده است. در اين روايت، از يمانى، با نام (حسين) يا (حسن) ياد شده است. در اين روايت، آمده است:
فرمانروايى از صنعاى يمن به نام حسين يا حسن قيام خواهد كرد. در پرتو قيام وكه خجسته وطاهر است، فتنه ها از ميان مى رود وحق پس از پنهان شدن، آشكار مى شود (كاظمى، بى تا: ص187).
روايت دوم نيز در كتاب بشارة الاسلام، از امام صادق عليه السلام نقل شده است. در اين روايت كه به نسب يمانى اشاره دارد، آمده است: (…خروج مردى از فرزندان عمويم زيد در يمن). (همان)
آنچه كه در كتاب هاى متأخران دربارة مشخصات اسمى يا نسبى يمانى ذكر شده نيز مبتنى بر همين دو روايت است. نويسنده كتاب عصر ظهور، با اشاره به روايت اول مى گويد: (در بخشى از روايات، وارد شده است كه واز يمن واز يك آبادى به نام (کرعه) خروج مى كند). وى گفته است كه بعيد نيست اين شخص همان يمانى باشد كه قبل از قيام حضرت خروج مى كند (كورانى، همان: ص159). آيت الله صافى گلپايگانى نيز در منتخب الاثر معتقد است وى از يمن خروج مى كند: (يمانى مردى است كه مردم را به سوى مهدى عليه السلام فرا مى خواند واز يمن خروج مى كند) (صافى گلپايگانى، 1421: ج2، ص563).
به نظر مى رسد دلالت اين دو روايت بر اثبات مطلب، قابل تأمل است؛ زيرا ظاهر اين دو روايت دلالت روشنى ندارد كه يمانى در اين جا همان يمانى مورد نظر در باب علايم ظهورباشد؛ چون در هيچ يك از اين دو روايت، صحبت از خروج هنگام ظهور يا نزديك به ظهور، مطرح نيست؛ لذا اين احتمال وجود دارد که مراد از يمانى در اين دو روايت، يمانى معهود در عصر راوى باشد. بنابراين دربارة شناسنامة اسمى ونسبى (يمانى)، به سبب عدم شفافيت مسأله در روايات، نمى توان قضاوت قطعى كرد.
2. مليت يمانى: اما درباره مليت يمانى واين كه اهل كجا است واز چه منطقه اى قيام خواهد كرد، آنچه در روايات آمده، اين است كه وى از منطقة (يمن) خروج خواهد كرد. اما اين كه آيا مراد از (يمن)، كشور يمن فعلى است كه مركز آن (صنع) است يا اين كه منطقة گسترده ووسيع ترى را شامل مى شود، بايد گفت که روايات در اين باره نيز صراحت ندارد؛ ولى باتوجه به اين که در روايات، از اهل يمن به دليل نقش با اهميت آنان در زمينه سازى ظهور ويارى حضرت حجت عجل الله تعالى فرجه الشريف، تجليل وستايش شده است، اين احتمال، بيشتر تقويت مى شود که وى از اهل يمن فعلى باشد. افزون بر اين که هيچ قرينه اى وجود ندارد كه اصطلاح (يمنى) در گذشته داراى قلمرو بيشتر از يمن فعلى بوده باشد.
3. خروج يمانى، از علائم ظهور: در بعضى از روايات، تصريح شده است، خروج يمانى، يكى از علايم ظهور حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف است؛ مانند روايتى که عمر بن حنظله از امام صادق عليه السلام چنين نقل مى کند: (پيش از قيام حضرت مهدى عليه السلام، پنج چيز به عنوان علامت ونشانه رخ خواهد داد: (نداى آسمانى، سفيانى، واقعه خسف بيدا وخروج يمانى وكشته شدن نفس زكيه) (صدوق، بى تا: ص649؛ همو، بى تا: ص304).
در حديث ديگر محمد بن مسلم از امام باقر عليه السلام نقل مى كند كه فرمود:
از نشانه هاى خروج وى، خروج سفيانى از شام ويمانى از يمن وشنيده شدن صدا از آسمان در ماه رمضان است كه ايشان را با نام خود ونام پدرش از آسمان فرياد مى زند (كاظمى، همان: ص100).
4. حتمى بودن خروج يمانى: مسألة ديگر دربارة يمانى حتمى بودن قيام وى در آستانة ظهور است. در روايات، بر محتوم بودن خروج وى، تصريح كرده است:
الف. امير المؤمنين عليه السلام مى فرمايد: (از امورى كه حتما اتفاق مى افتد قبل از قيام قائم عليه السلام، خروج سفيانى، خسف بيدا، كشته شدن نفس زكيه، شنيده شدن صداى آسمانى وخروج يمانى است) (نعمانى، همان: ص252).
ب. عبد الله بن سنان از امام صادق عليه السلام نقل مى كند كه حضرت فرمود: (شنيده شدن صداى آسمانى وخروج سفيانى ويمانى و… امرى حتمى است) (مفيد، همان: ص336).
5. زمان قيام يمانى: در روايات، قيام يمانى هم زمان قيام خراسانى وخروج سفيانى در آستانه ظهور، بيان شده است. خروج اين دو (خراسانى ويمانى) در جهت دعوت به حق وبه سوى امام زمان عجل الله تعالى فرجه الشريف وسفيانى در جهت مقابله با قيام حضرت، در يك سال ويك ماه ويك روز عنوان شده است که اكنون به چند نمونه از اين روايات اشاره مى كنيم:
الف. ابو بصير از امام باقر عليه السلام در حديثى مفصل نقل مى كند كه حضرت فرمود: (خروج سفيانى ويمانى وخراسانى در يك سال ويك ماه ويك روز اتفاق مى افتد؛ به صورت پى در پى يكى به دنبال ديگرى رخ مى دهد).(نعمانى، همان: ص253)
ب. امام صادق عليه السلام نيز درباره هم زمانى ورقابت يمانى با سفيانى مى فرمايد: (قيام اين دو شخص يكى در جبهه حق وديگرى در جبهه باطل در تقابل ورقابت با هم قرار دارد؛ همانند رقابت دو اسب تيزرو) (نعمانى، همان: ص253).
ج. در روايت عمر بن حنظله از امام صادق عليه السلام، حضرت مى فرمايد: (پنج علامت ونشانه قبل از خروج حضرت مهدى عليه السلام رخ خواهند داد: صداى آسمانى، خروج سفيانى، بلعيده شدن گروهى در سرزمين بيداء، خروج يمانى وكشته شدن نفس زكيه) (طوسى، همان: ص436).
د. امام صادق عليه السلام در روايت ديگر با اندك تفاوتى مى فرمايد: (پنج چيز نشانه قيام قائم عليه السلام است: خروج يمانى وسفيانى وصداى آسمانى وواقعة خسف بيدا وقتل نفس زكيه) (صدوق، بى تا: ص244).
بايد توجه داشت که در اين روايات، ضمن تأكيد بر اين كه خروج يمانى از علائم قيام حضرت قائم عجل الله تعالى فرجه الشريف خواهد بود، محل خروج يمانى را نيز (يمن) بيان كرده است كه مويد احتمال (يمنى) بودن وى مى باشد، همان گونه كه قبلاً نيز اشاره شد؛ زيرا ظاهر كلام حضرت (اليمانى من اليمن) در روايت اخير وتعبير (خروج اليمانى من اليمن) در روايت نخست به قرينه جملة (خروج السفيانى من الشام) که قبل از آن مطرح شده، اين است كه حضرت محل خروج وى را (يمن) معرفى كرده است.
ه. در جاى ديگر نيز امام صادق عليه السلام مى فرمايد: (سه شخص: خراسانى، سفيانى ويمانى در يكسال ويكماه ويك روز خروج مى كنند) (مفيد، همان: ج2، ص446).
و. در روايت يعقوب سراج از امام صادق عليه السلام نيز آمده است:
خدمت حضرت صادق عليه السلام عرض كردم: چه وقت فرج وگشايش شيعيان شما فرا مى رسد؟ فرمود: زمانى كه بين فرزندان عباس اختلاف ونزاع رخ دهد وحكومتش سست شود وكسانى كه گمان نمى رود بر آنان هجوم آورد وحكام عرب از جايگاه خود به زير آورده شود وهر صاحب ادعايى تلاش خود را بنمايد وسفيانى خارج شود ويمانى قيام كند وحسنى به پا خيزد. آن گاه صاحب الامر عليه السلام از مدينه به سمت مكه حركت كند در حالى كه ميراث پيامبر صلى الله عليه وآله را با خود دارد (نعمانى، همان: ص27).
در اين روايت نيز خروج يمانى، همانند خروج سفيانى وحركت سيد حسنى كه شايد مراد همان سيد خراسانى مذكور در روايات باشد، اندكى قبل از ظهور حضرت مهدى عليه السلام يا متصل به آن، ذكر شده است. خود تعبير (واقبل اليمانى) در اين روايت، بيانگر اقدامات تمهيدى وزمينه ساز جناب يمانى در جهت استقبال از حضور حضرت قائم عجل الله تعالى فرجه الشريف، مى باشد.
6. اهداف وويژگيهاى قيام يمانى: ميان شخصيت هاى مؤثر در زمينه سازى وقيام براى دفاع وحمايت از حضرت حجت عجل الله تعالى فرجه الشريف، هيچ شخصيتى همانند يمانى وقيام ودر روايات، مورد تجليل وعنايت قرار نگرفته است. قيام يمانى از جهت قداست هدف وخلوص انگيزه ودعوت به سوى حق از سوى ائمه عليه السلام بيش از ديگران، مورد تأييد وتكريم خاص قرار گرفته است:
الف. امام صادق عليه السلام در توصيف قيام يمانى مى فرمايد: (هيچ پرچمى وحركتى در هنگامه ظهور، رشد يافته تر از حركت يمانى نيست. ومردم را به سوى حق هدايت وراهنمايى مى كند) (طوسى، همان: ص446).
ب. در روايت ابى بصير از امام صادق عليه السلام نيز آمده است:
در ميان پرچم هاى برافراشته شده هيچ پرچمى مثل پرچم يمانى هدايت بخش نيست. پرچم وى هدايت است، چون وى مردم را به سوى صاحب شما دعوت مى كند، پس هنگامى كه يمانى قيام كرد، فروش سلاح بر مردم حرام خواهد بود. در آن هنگام بايد به سوى وى شتافته شود چون وپرچمدار هدايت است. بر هيچ مسلمانى روا نيست كه از وى روى بگرداند وگرنه اهل آتش خواهد بود چون وبه سوى حق وراه مستقيم فرا مى خواند (نعمانى، همان: ص253).
تعابير وفرازهاى به كار رفته در اين حديث شريف، گوياى درخشش شخصيت ممتاز يمانى هنگام ظهور وصحت قيام وانقلاب وى است. جالب اين است كه اين توصيفات درباره يمانى كه وى را شخصى مورد تأييد ولازم الاتباع معرفى كرده، بعد از قراردادن آن در كنار سيد خراسانى در صدر روايت بوده است؛ يعنى بعد از اين كه قيام يمانى را با قيام خراسانى هم زمان ذكر نموده، فرازهاى ذيل روايت در مقام تجليل از شخصيت منحصر به فرد وى وتأييد كامل قيام او، با تأكيد مكرر بيان شده است كه قيام يمانى را از نظر خلوص انگيزه وصداقت در اهداف، از ديگران متمايز مى كند.
در اين رابطه توجه به دو نکتة مهم، ضرورى است:
نکتة اول، تأييد محكم روايات، بر حقانيت قيام يمانى وامضاى كامل جنبش يمانى است؛ نظير آنچه در فقرات (ليس فى الرايات أهدى من راية اليمانى)، (هى راية هدى)، (فإن رايته راية الحق)، (يهدى إلى الحق وإلى طريق مستقيم)، (لأنه يدعوا إلى صاحبكم) و… مشاهده مى شود. در اين فقرات، كلمه (هدى) كه مطلق ذكر شده ونيز تعبير (أهدى)، گوياى مشروعيت كامل اين قيام است. نيز تعابيرى كه در جهت تعليل انگيزه هاى قيام يمانى به كار رفته، وجه حقانيت وى را در دعوت به سوى حق وامام زمان عليه السلام بيان كرده است.
نکتة دوم، وجوب حمايت از قيام يمانى است؛ چنان که در روايت قبل، امام صادق عليه السلام مردم را به پيوستن وهمراهى وى مكلف كرده است ومخالفت وپشت كردن با ورا نه تنها حرام، بلکه مستلزم كفر وشقاوت دانسته واهل آتش شدن اعلام كرده است؛ چنان که پيش تر اشاره شد.
علاوه بر حرمت مخالفت فكرى با وى، مخالفت عملى وعدم اطاعت از وى را در ممنوع بودن فروش اسلحه نيز ياد آور شده است كه همه اين ها بيانگر اهميت ونقش برجسته حركت انقلابى يمانى در مقايسه با ديگران در آستانة ظهور حضرت عجل الله تعالى فرجه الشريف وهجوم فتنه ها در آن عصر وزمان است.
اما اين كه چرا در روايات نهضت يمانى، هدايت بخش تر از ديگران توصيف شده ووجه برجستگى واستقامت پرچم وى ميان ديگر پرچم ها وقيام ها چيست، پرسشى است که با تأمل در روايات قبل، مى توان پاسخ آن را به دست آورد.
در اين باره، نويسندة کتاب عصرظهور، چند وجه را ياد آور شده است كه توجه به آن، حائز اهميت است:
وجه اول اين كه سيستم رهبرى سياسى در يمن، از جهت سادگى وقاطعيت، نزديك تر به اسلام ودستورات مربوط به توسعه وگسترش اسلام والزامات آن است.
وجه دوم اين كه ممكن است اين امتياز، به سبب وجود نيروهاى مطيع، مخلص وتسخير ناپذير در سپاه يمانى باشد.
وجه سوم اين كه ممكن است عدم پايبندى وعدم تعهد به عناوين ثانوى ومعاهدات بين المللى حركت يمانى، موجب برترى نهضت وى در آن شرايط باشد؛ برخلاف نهضت خراسانى از ايران كه با توجه به سابقة سياسى وتعهدات متقابل با نظام هاى بين المللى، در چنين وضعيتى قرار ندارد.
وجه چهارم اين كه قيام يمانى به دليل اين كه به ديدار حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف نائل شده ومستقيماً از رهنمودهاى امام عليه السلام بر خوردار است، خالص تر ومطمئن تر از قيام هاى ديگر است (كورانى، همان: ص159).
نويسنده عصر ظهور در نهايت، وجه اخير را ترجيح مى دهد؛ ولى دليلى وجود ندارد كه جناب يمانى در خروجش مستقيما از حضرت عجل الله تعالى فرجه الشريف دستور بگيرد يا اين كه شخصاً با حضرت ديدار داشته باشد؛ بنابراين در توجيه وتحليل برترى وهدايت بخشى قيام يمانى، وجه اول ووجه سوم مناسب تر به نظر مى رسد.
غير از آنچه اشاره شد، گروه هاى ديگرى نيز هستند که هنگام ظهور، براى يارى امام مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف، از مناطق مختلف قيام مى کنند وبه لشکريان پيروز حضرت مى پيوندند. اين نيروها، از مناطق مختلفى مثل کوفه، شام، مصر و… به سوى حضرت به پا مى خيزند. در برخى روايات از اين نيروها ومجموعه ها، با عناوينى همچون: (ابدال)، (نجب) و(عصائب) ياد شده است (مجلسى، همان: ج51، ص88). در برخى روايات، از اهالى طالقان به عنوان ياران واصحاب حضرت مهدى عليه السلام، تجليل شده است. از امام صادق عليه السلام درباره اهالى طالقان، نقل شده است که فرمود: (براى قائم عليه السلام، گنجى است در طالقان که نه طلا است ونه نقره) (همان: ج52، ص308). همچنين از امير المؤمنين عليه السلام نقل شده است که فرمود:
خوشا به حال طالقان، که از براى خداوند عز وجل در آن گنج هايى است نه از جنس طلا ونه از نقره ولکن درآن مردانى است اهل ايمان که خدا را از روى معرفت شناخته اند، آنان انصار وياوران مهدى در آخر الزمان خواهند بود (همان: ج51، ص87؛ كورانى، همان: ج3، ص82).
وروايات مشابه ديگرى نيز در اين زمينه نقل شده است. از ميان مجموعه نيروهايى که از مناطق مختلف براى حمايت ويارى رسانى امام مهدى عليه السلام به پا مى خيزند، در اين شرايط حساس وتاريخى، تنها رزمندگان خراسانى ويمانى به صورت يک نيروى منظم وداراى آرايش نظامى، در صحنه ظاهر شده وبه ايفاى نقش مى پردازند. ظاهراً ميان حرکت نيروهاى تحت امر شعيب بن صالح ونيروهاى خراسانى نيز ارتباط وهماهنگى کامل وجود دارد. اين نيرو ها بعد از طغيانگرى سفيانى در آستانة ظهور، از مناطق مختلف به صورت ضربتى وارد عراق شده وبا سپاه سفيانى به نبرد مى پردازند. به همين سبب، آنان در حمايت از امام مهدى عليه السلام ومقابله با دشمنان آن حضرت، نقش مؤثر وبرجسته ترى نسبت به ديگران خواهند داشت.
آنچه اشاره شد، صرفاً نمونه هايى از قيام عدالت خواهانه اى بود که بر اساس روايات در هنگامه ظهور براى حمايت از قيام حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف رخ مى دهند. البته اين به معناى انحصار ياوران مهدى عليه السلام در هنگام ظهور در موارد ذکر شده نمى باشد.
منابع
1. ابن بابويه قمى، ابوجعفر محمد بن على، الخصال، قم، انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين.
2. ابن بابويه قمى، ابوجعفر محمد بن على، كمال الدين وتمام النعمه، قم، انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين.
3. ابن حماد مروزى، ابوعبدالله نعيم، الفتن، انگلستان، كتابخانه المتحف، خطى.
4. ابن طاووس، رضى الدين على بن موسى، الملاحم والفتن فى ظهورالغائب المنتظر، بيروت، موسسة الاعلمى.
5. ابن منظور، محمد، لسان العرب، قم، نشرادب الحوزه.
6. اربلى، ابوالحسن على بن عيسى بن ابى الفتح، كشف الغمه فى معرفة الأئمه، بيروت، دارالكتب الاسلاميه.
7. بحرانى، هاشم، المحجة فيما نزل فى الحجة بيروت، مؤسسة الوفأ، 1403ق.
8. بحرانى، هاشم، حلية الابرارفى فضائل محمد وآله الاطهار، قم، دارالكتب العلميه.
9. بحرانى، هاشم، غاية المرام فى حجة الخصام عن طريق الخاص والعام، بيروت،مؤسسة الاعلمى.
10. حرعاملى، محمد بن الحسن، اثبات الهداة، قم، چاپخانه علميه.
11. حرعاملى، محمد بن الحسن، الايقاظ من الهجعه،قم، دارالكتب العلميه.
12. حسينى واسطى زبيدى، محمد مرتضى، تاج العروس، كويت، دارالهدايه، 1385ش.
13. حلى، رضى الدين على بن يوسف بن المطهر، العدد القويه لدفع المخاوف اليوميه، قم، كتابخانه مرعشى نجفى.
14. حلى، يوسف حسن بن مطهر، المستجاد من كتاب الارشاد، قم، كتابخانه آيت الله مرعشى.
15. ديلمى، ابو محمد، ارشاد القلوب، بيروت، موسسه الاعلمى.
16. شيخ طوسى، ابوجعفرمحمد بن حسن، الغيبه، تهران، كتابفروشى نينوى.
17. صافى گلپايگانى، لطف الله، منتخب الاثر، چاپ دوم، قم، انتشارات حضرت معصومه عليها السلام، 1421ق.
18. صفار قمى، محمد بن الحسن بن فروخ، بصائرالدرجات فى فضائل آل محمد صلى الله عليه وآله، قم، كتابخانه آيت الله مرعشى.
19. طبرسى، فضل بن الحسن، مجمع البيان فى تفسيرالقرآن، قم، دارالكتب الاسلاميه.
20. طبرى، محمد بن جرير بن رستم، دلائل الامامه، قم، كتابفروشى رضى.
21. طبسى نجفى، محمد رضا، الشيعة والرجعة، چاپخانه الآداب، نجف اشرف، 1385ش.
22. عاملى، محسن امين، اعيان الشيعه، بيروت، دارالتعارف.
23. عبدالباقى، محمد فؤاد، المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الكريم، قاهره، الطبع الثاني1408ق.
24. عروسى حويزى، عبدعلى بن جمعه، نورالثقلين، قم، چاپخانه علميه.
25. عياشى سمرقندى، محمد بن مسعود، تفسيرالعياشى، تهران، كتابفروشى اسلاميه.
26. فتال نيشابورى، محمد، روضة الواعظين، انتشارات الرضى، قم.
27. کورانى، على، عصرظهور، ترجمة عباس جلالى، 1378، قم، سازمان تبليغات اسلامى.
28. کورانى، على، معجم احاديث المهدى، مؤسسه معارف اسلامى، قم، 1411ق.
29. كاظمى، مصطفى، بشارة الاسلام، تهران، كتابخانه نينوالحديثه.
30. كلينى رازى، محمد بن يعقوب، الكافى، تهران، دارالكتب الاسلاميه.
31. متقى هندى، علاء الدين على، كنزالعمال فى سنن الاقوال والافعال، بيروت،مؤسسة الرساله.
32. متقى هندى، علاءالدين على، البرهان فى علامات مهدى آخرالزمان، چاپخانه خيام، قم.
33. مجلسى، محمد باقر، بحارالانوار، بيروت، مؤسسة الوفاء.
34. معروف (الدين راوندى)، ابوالحسين سعيدبن هبة الله، الخرائج والجرائح، قم،مؤسسة الامام مهدى.
35. مقدس شافعى، يوسف بن يحيى، عقدالدرر فى اخبارالمنتظر، عالم الفكر، قاهره.
36. نعمانى، محمد بن ابراهيم، الغيبة، تهران، كتابفروشى صدوق.
37. نورى طبرى، ميرزا حسين، مسدرك الوسائل، قم، مؤسسة آل البيت لاحياء التراث.