المسار:
فارسی » مقاله هاى مهدوى
الفهرس
مقاله هاى مهدوى

(۱۰۸) آينده پژوهى مهدوى

آينده پژوهى مهدوى

چكيده
(آينده پژوهى) شناخت آينده در موضوعات وپديده هاى مختلف اجتماعى، فرهنگى، اقتصادى، سياسى وفن آورى است که امکان انتخاب، برنامه ريزى ومواجهه آگاهانه ومدبرانه با آنها را در حد مطلوب ومؤثر فراهم مى سازد. در واقع آينده پژوهى در صدد ايجاد دورانديشى وآينده شناسى در سطوح مختلف زندگى بشرى است تا ضمن بيان اهميت وضرورت توجه به رويداد ها وتحولات فراروى جهان، توانايى برخورد سنجيده ومناسب با آنها را فراهم سازد ويا الگوها وسناريوهاى مطلوب وموجهى براى آن ارائه دهد. از آنجايى که بخش مهمى از (آموزه مهدويت) توجه به آينده وبايستگى آمادگى، برنامه ريزى وزمينه سازى براى شکل گيرى (آينده مطلوب) است، مى تواند در بعضى از روش ها ونگرش ها پيوندهايى با (آينده پژوهى) داشته باشد. در ضمن اينکه خود جامع مؤلفه هاى مطالعه وکاوش درباره آينده است ومى تواند دانش جديدى را تحت عنوان (آينده پژوهى مهدوى) شکل دهد. اين پژوهش عهده دار تبيين اين دو بخش است؛ يعنى بيان چيستى آينده پژوهى وشکل گيرى آينده پژوهى مهدوى.
پيش درآمد
توجه ونگاه به آينده وكاوش وكنكاش دربارة آن به هر شكل جزء آينده شناسى قرار مى گيرد؛ چه اين نگاه به نيت درك وفهم آينده باشد؛ چه جهت پيش بينى وتعميم يافته ها؛ چه برنامه ريزى وسياست گذارى هاى كلان وجزئى وچه بررسى وشناخت انديشه ها وديدگاه ها. اما لزوماً آينده پژوهى ـ به معناى مصطلح آن ـ محسوب نمى شود. مهم ترين ركن (آينده پژوهى) درك وشناخت سامان مند آينده وترسيم وتصوير وضعيت هاى ممكن ومحتمل از آن وحركت به سمت وضعيت مطلوب ومرجّح است. تصوير وترسيم بشر از آينده، مى تواند متكى بر مؤلّفه ها وانگاره هاى مختلفى باشد؛ از جمله:
ـ حدس ها وگمانه زنى هاى شخصى؛
ـ پيش بينى بر اساس قراين وشواهد مختلف سياسى، اجتماعى، اقتصادى وفرهنگى (براى زمان هاى كوتاه مدت وبلند مدت)؛
ـ تجربيات تاريخى والگوها، قوانين وسنّت هاى مستخرج از تاريخ (عموماً مبتنى بر فلسفة نظرى تاريخ)؛
ـ رويكردهاى تجربى مبتنى بر قوانين علمى (قوانين علّى وشرط ومشروط)؛
ـ گمانه زنى ها وخيال پردازى هاى ادبى، هنرى، فلسفى و... (نويسندگان رمان هاى آينده نگر و(يتوپى) نويسان و...)؛
ـ آينده نگرى براساس ستاره شناسى، اختربينى، طالع بينى واوضاع كواكب و... (عموماً بر پايه بعضى از الگوهاى مكتوب وثابت نشده)؛
ـ آينده نگارى رمز گرايانه ورمّالانه وشاعرانه (مبتنى بر بعضى از فنون وعلوم ابجد گونه واعداد و... كه به علت رمز آلودگى ودو پهلويى جاذبه خاصى دارد)؛
ـ كشف مجهولات آينده براساس رياضت هاى روحى وتوجهات ونگرش هاى شهودى و...؛
ـ آينده نگرى براساس علم غيبى اوليا وصالحان (مكاشفه وشهود و...)؛
ـ آينده سازى براساس طرّاحى وبرنامه ريزى نهادها، مؤسسات وگروه هاى ذى نفع (مبتنى بر تحليل ها وبرداشت هاى دانشمندان، نظريه سازان وتحليل گران نظام بين الملل)؛
ـ احتمالات وپيش بينى هاى مديريتى، صنعتى، زيست محيطى و... (مبتنى بر پيامدشناسى، پيشرفت شناسى، هشدارگرى و...)؛
ـ پيش گويى هاى وحيانى (مبتنى بر كتاب هاى آسمانى به خصوص قرآن وروايات معصومين).
اعتبار وصدق وكذب گزاره هاى ياد شده، محل بحث وبررسى است كه از گستره اين نوشتار خارج است؛ ولى به نظر ما تنها گزاره يقينى وقطعى، پيش گويى هاى وحيانى وغيبى است. اين گزاره ، براساس علوم غيبى است كه خداوند در اختيار پيامبران واوليا قرار داده ويا در كتاب هاى آسمانى ذكر كرده است.
در هر حال نگاه به آينده، پيشينه اى به فراخناى زندگى بشرى دارد و(آينده نگرى) مسيرها، مراحل وگذرگاه هاى مختلفى را طى كرده واز گمانه زنى، اختر بينى، يتوپيا نويسى، فلسفة نظرى تاريخ و... به (آينده پژوهى) رسيده است. در واقع آينده پژوهى، شكل نظام مند وسازمان يافته نگاه به آينده است كه مى تواند در بسيارى از طيف هاى آينده نگرى كارآيى داشته وآنها را روش‌ مندتر، كاربردى تر وعصرى تر كند.
(آينده پژوهى)، توجه به آينده را جدّى تر وعينى تر كرده وآن را وارد فضاى حقيقى زيست انسانى نموده است؛ در حالى كه بسيارى از شكل هاى آينده نگرى، مجازى وغير واقعى هستند. البته، فلسفة نظرى تاريخ، عمدتاً شكل علمى وكلان آينده نگرى است كه بر امتداد روندهاى تاريخى صحّه مى گذارد وتوانايى (تفسير بزرگ) از تغييرات وتحولات اجتماع بشرى را بر عهده دارد. اما امروزه نگاه به آينده وپيش بينى آن، تبديل به ابهام زدايى از آن، فهم نسبتاً درست دگرگونى ها وتسلّط بر آينده شده است. پس در اين رويكرد، صرفاً تكيه بر يافته هاى تاريخى وفلسفى دانشمندان (نظم ها وقوانين تاريخى) نيست؛ بلكه هر دليل ومستندى كه بتواند در كشف رويدادها دخيل باشد، مورد توجه قرار مى گيرد (البته براساس شيوه وروش هاى خاص آن). مهم تر از آن، آمادگى براى تحولات فرا رو وطراحى نظام مند آينده وكوشش براى تعيين آگاهانه وارادى تاريخ، از مؤلفه هايى است كه به طور جدّى، در آينده پژوهى مورد توجه است. هر گونه آينده نگرى، به شناخت آينده نياز دارد وآينده شناسى نيز بر انگاره ها وپيش فرض هايى در خصوص وجود نوعى پيوند وتوالى ميان حوادث ورويدادهايى است كه (آينده پژوهى) آنها را سامان مى بخشد.
در وراى همة آينده نگرى ها وآينده نگارى ها در طول تاريخ، همواره بشر شاهد آينده شناسى دينى بوده است. اين آينده شناسى، نگاهى روشن وجامع به كلّ تاريخ وپيش گويى حتمى وفراگير آينده است. (قرآن) و(روايات معصومين عليهم السلام) در شريعت اسلام، نمونه كامل اين آينده شناسى وحيانى وغيبى هستند وموارد فراوانى از اين پيش گويى ها، در طول تاريخ محقّق شده است. البته علم به آينده فقط در دست خداوند است واو است كه پيامبران وحجّت هاى خود را از آن آگاه مى سازد تا دليلى بر حقانيت آنها ومعجزه اى بر راستى آنها باشد.
مهم ترين بعد آينده شناسى اسلام ودر واقع جلوه گرى غايت مندى تاريخ ونظريه جامع وكامل (نجات گرايانه) دين، (آموزة مهدويت) است. اين آموزه ، آينه تمام نماى پيش گويى وحيانى دين اسلام وآينده اى حتمى، روشن، فراگير، مطلوب وموعود امم است. (آموزه مهدويت)، پاسخ گويى به بسيارى از دغدغه ها وسؤال هاى انسان در طول تاريخ وچشم اندازى الهى وايمانى به جامعه اى برتر وكارآتر است.
همة ابعاد ومؤلّفه هاى يك (آينده پژوهى) در اين آموزه وجود دارد: هم تفسير كلان از حيات معقول بشرى وفرجام شناسى تاريخ (فلسفه نظرى تاريخ) است؛ هم تصوير وترسيم روشنى از وضعيت هاى مختلف (ودر نهايت وضعيت حتمى) وهم راه ونظام رسيدن به آن. بر اين اساس پيوند وثيقى بين آينده پژوهى ومهدويت پژوهى وجود دارد. مهدويت پژوهى، كاوش نظام مند تاريخى، اجتماعى، سياسى، كلامى وتفسيرى (آموزه مهدويت) وشناخت وفهم آينده بر اساس آن است.
اين نوشتار درصدد پاسخ گويى به اين پرسش است كه: (آيا مى توان طرحى دربارة آينده پژوهى مهدوى داشت؟) به عبارت روشن تر (مسأله علمى) اين تحقيق چيستى (آينده پژوهى) وشکل گيرى دانش (آينده پژوهى مهدوى) است.
به همين جهت ابتدا چيستى (آينده پژوهى) مورد بحث قرار مى گيرد وسپس دربارة زمينه ها وظرفيت هاى بهره گيرى از آن در (مهدويت پژوهى) بحث مى شود.

يك. آينده پژوهى

آينده پژوهى (Futures Studies)، آينده شناسى (Futurology)، آينده نگارى (Foresight)، پيش بينى (Forecast) و... اصطلاحات وواژه هايى ها است كه كم وبيش در نوشته ها ورويكردهاى علمى وپژوهشى ديده مى شود. در واقع امروزه رشته هاى علمى جديدى كه هدفش مطالعه منظم آينده است، معروف به آينده پژوهى، آينده نگرى ويا پژوهش هاى معطوف به آينده ناميده مى شود وكارشناسان وپژوهشگران آن، آينده پژوه (Futurist) نام دارند.
آينده پژوهى: (به عنوان يك مقولة ميان رشته اى در پى كشف وشناسايى آينده هاى ممكن، محتمل ومطلوب وكاربست آن در زمان حال است. هدف آينده پژوهى، توليد روش مند دانش راهنما واستفادة بيشتر از ملاحظات آينده محور در فرآيند تصميم گيرى است.(1)
آينده پژوهى شكل خاصى از پرداختن به آينده است وبر مؤلفه هايى چون تداوم روندهاى تاريخى، امكان آمادگى براى رو به رو شدن با آينده، رصد كردن تغييرات وتحولات ممكن و... دلالت دارد. اهميت وضرورت (آينده پژوهى) امروزه بر کسى پوشيده نيست؛ زيرا براى رويارويى با تغييرات اقتصادى واجتماعى، سيستم هاى علمى وتکنولوژى، بايستى يا از طريق سازگار کردن تکنولوژى هاى فعلى ويا ايجاد وبه کارگيرى تکنولوژى هاى جديد، قادر به پاسخ گويى وتغيير باشند. ارزش آينده پژوهى در آن است که يک فرصت ساختار يافته را براى نگاه به آينده، وبررسى نقش علم وتکنولوژى در آينده فراهم مى آورد وبدين ترتيب زمينه وبسترى مناسب را جهت سياست گذارى علم وتکنولوژى و... براى کشورها فراهم مى کند.(2) امروزه آينده پژوهى وسيله وروش مناسب ومفيدى براى برنامه ريزى وتصميم گيرى در زمينه هاى مختلف ـ به خصوص اقتصاد، فن آورى وسياست ـ است ومى تواند افق ديد (چشم انداز) کشورها را نسبت به آينده، تغيير دهد ودر سطوح مختلف ملى، منطقه اى وحياتى آنها را به فعاليت وادارد.
آينده پژوهى، جست وجو وكنكاش عالمانه دربارة وضعيت زندگى بشرى در آينده ودستيابى به نظم ها والگوهايى است كه بتوان براساس آنها، آينده را پيش بينى نمود. آينده پژوهى تأمل وواكاوى منظم ومنسجم دربارة آينده جهت نيل به شناخت تغييرات وتحوّلات مستمرّ وامكان تطابق وبرنامه ريزى براى آنها است؛ يعنى نگاه موشكافانه ونظام مند به موقعيت هاى مختلفى كه در آينده براى زندگى سياسى، اجتماعى، اقتصادى وفرهنگى بشر احتمالاً به وجود مى آيد وارائه راهكارهايى براى آمادگى ورسيدن به موقعيت هاى مطلوب واحتمالى است.
بر اين اساس به نظر برخى: (آينده پژوهى، يكى از روش هاى مدرن مطالعة آينده است واز شاخه هاى فناورى هاى نرم محسوب مى شود. البته هدف اين علم نه تنها كشف آينده؛ بلكه اساساً مهندسى هوشمندانه آينده است. به همين دليل است كه آينده پژوهى جزو فناورى هاى نرم است وامنيتى جهت دار به شمار مى آيد).(3)
آينده انديشى (آينده پژوهى) محصول نوعى رويكرد كم وبيش جديد، براى حل مسائل يا دستيابى به نوعى دانش واطلاع در حوزه هاى مختلف است. دانش واطلاعاتى که در مجموع تصويرى از تحولات احتمالى در آينده را به شخص ارائه مى دهد. دكارت زمانى در قرن هفدهم اعلام داشت: (هر آنچه قابل تصور است، امكان پذير است).
آينده انديشان در هر حوزه وقلمروى كه به فعاليت وپژوهش سرگرم باشند، مى كوشند با تصويركردن شمار هر چه بيشترى از آينده هاى ممكن (در حد توانايى ذهنى خود)، زمينه را براى مشخص ساختن آينده هاى محتمل از درون اين آينده هاى ممكن، آماده سازند. آن گاه از ميان اين آينده هاى محتمل، مطلوب ترين ونامطلوب ترين آينده ها، شناسايى مى شود وكوشش مى گردد، براى تحقق دسته نخست وجلوگيرى از وقوع دسته دوم، برنامه ريزى هاى مناسبى صورت پذيرد.(4)
1-1- آينده پژوهى در آينه تعاريف
تعاريف مختلفى از آينده پژوهى صورت گرفته كه مشابهت هاى فراوانى با هم دارند:
(پيش بينى آينده ، مى تواند محصول كاوش سازمان يافته اى باشد كه آن را آينده‌ پژوهى مى ناميم).
(آينده پژوهى عبارت است از تلاش براى يافتن تصويرى از آينده وارائه توجيهى براى آن تصوير).(5)
گويكان آينده پژوهى را چنين تعريف مى كند:
فرآيندى سيستماتيك ومشاركتى وگردآورنده ى (اداراكات آينده) است كه چشم انداز ميان مدت تا بلند مدت را با هدف اتخاذ تصميمات روزآمد وبسيج اقدامات مشترك بنا مى سازد.(6)
در فرهنگ وبستر آمده است:
آينده پژوهى، فرآيند سازماندهى شده وهدفمندى است كه انتظارات بازيگران مختلف در مورد تكنولوژى را گردآورى وچشم اندازى هاى استراتژيكى در مورد آينده را تدوين مى كند تا حامى توسعه اقتصادى واجتماعى گسترده گردد.
تعريف بن مارتين، مقبوليت بيشترى در ادبيات آينده پژوهى دارد. وى مى گويد:
آينده پژوهى، فرآيند (تلاش سيستماتيك) (نظام مند) براى نگاه به آينده بلند مدت علم، تكنولوژى، محيط زيست، اقتصاد واجتماع مى باشد كه با هدف شناسايى تكنولوژى هاى عام نو ظهور وتقويت حوزه هاى تحقيقات استراتژيكى است كه احتمالاً بيشترين منافع اقتصادى واجتماعى را به همراه دارند.(7)
با در نظر گرفتن تعاريف ارائه شده وساير تعاريف، آينده پژوهى را چنين تعريف کرده اند:
آينده پژوهى، مى کوشد تا معرفت وانديشه اى آينده نگرانه را در ميان بخش هاى تجارت، دولت ونهادهاى دانش، براى درک فرصت ها وتهديدهاى محتمل طى 10 تا 20 سال آينده، در عرصه بازار وتکنولوژى ها، ايجاد کند وآن گاه با ايجاد وتقويت همکارى ميان اين سه بخش به جهت دهى فعاليت هاى آنان در راستاى اهداف تعيين شده بپردازد.(8)
تعريف مطلوب نگارنده در صفحات آتى ارائه خواهد شد.
1-2. پيشينة آينده پژوهى
آينده پژوهى، پيش بينى آينده واساساً قدم نهادن در فراسوى زمان وموقعيت ها، همواره از اميال وآرزوهاى ديرينه بشر بوده است. قدرت نامحدود ذهن وتخيل انسان ها، هميشه يگانه ابزار نيرومند براى قدم نهادن در آينده بوده وهست. اين قوة تخيل وجريان پوياى ذهن، موجب فرا روى از زمان حال وقدم گذاشتن در آينده اى است كه گاهى شگفت انگيز وغيرقابل باور مى نمايد.
تفكّر دربارة آينده وحوادث آن، سابقه اى به ديرينگى تاريخ خود آگاهى بشر دارد؛ همان گونه كه مردم همة دوران ها، همواره مشتاق كشف وعلم به آينده خويش بوده اند؛ فعاليت معابد يونان باستان (مثل معبد مشهور دلفى) ورواج ورونق حرفة طالع بينى، ستاره شناسى، تعبير خواب و... ميان همة ملل واقوام شاهد اين واقعيت است.
در سال 1519 توماس مور، كتابى با نام يتوپيا (آرمان شهر)، منتشر ساخت. اين كتاب نخستين نوشتارى است كه به شيوه موشكافانه، به آينده مى پردازد. بعد ها نوسترآداموس، با نگارش چندين كتاب ـ از جمله كتاب سده ها ـ در سال 1555 از سرشناس ترين پيش گويان شد. ادوارد بلامى در كتاب خود در سال 1888 چشم انداز جامع نگر از آينده بلند مدت را توصيف مى كند ....
نخستين فعاليت آينده پژوهى در قالب يك تحليل علمى، حدود سال هاى 1920- 1933 توسط يك گروه تحقيقاتى به سرپرستى وليام اف اگبرن ودر زمينه جامعه شناسى انجام شد. در سال 1945 نياز به پيش بينى تكنولوژى برجسته تر شد وبه همين منظور، مؤسسه (رند) (Rand) گروهى را مأمور كرد تا تكنولوژى هاى نوظهور در يكصد سال آينده را پيش بينى كنند وزمينه برترى آمريكا در رقابت با شوروى را فراهم سازند.(9)
اين علاقة ذاتى وميل طبيعى به شناخت آينده در دوران كهن، به تدريج جاى خودش را به ضرورت شناخت آينده در دوران معاصر داد؛ زيرا لازمة زندگى در دنياى پر سر وصدا وسيار امروزى ـ كه شامل پيدايش توانمندى هاى فنى وحاوى تغييراتى غافلگير كننده وبى ارتباط با زمينة قبلى است ـ همان مطالعه آينده به مثابة يك علم مدرن وامکان شناخت فرصت ها وتهديدات پيش روى است.
اين زمان، دهة پيدايش سازمان هاى آينده پژوهى در گوشه وكنار جهان بود. در اين سال ها هم زمان با پيدايش اين سازمان ها، كتاب هاى مقدماتى خوبى در اين موضوع پديد آمد؛ همچون كتاب مدخلى بر هنر وعلم شناخت وشكل دهى به جهان فردا كه كتابى كلاسيك وهنوز هم مورد توجّه است.
سال 1967 شاهد اولين كنفرانس جهانى (آينده پژوهى) بود كه در اسلو برگزار شد. اين اجلاس وشركت كنندگان آن، به عنوان منبعى براى تدوين كتاب بشريت در سال 2000 مورد استفاده قرار گرفت. اين كتاب توسط دو تن از اعضاى اصلى اجلاس، يعنى، روبرت يونگ (مؤسس آينده پژوهى وين) وجان گالتون (رئيس فدراسيون جهانى آينده پژوهى) نوشته شد. پس از اين سال ها، در دهة 90 افرادى همچون ريك اسلاتر (بنيان گذار مركز آينده پژوهى استرالى) ورولف كربيج (نويسنده كتاب آينده پژوهى وسياست)، نقش عمده اى در مطالعات آينده پژوهى ايفا كردند.
در همين سال ها يكى از نويسندگان جهان سوّمى به نام ضياء الدين سردار، نظرات وانتقادهاى مبسوطى را نسبت به گسترش آينده پژوهى در مقاله اى به نام (استعمار آينده) ارائه کرد. در پايان اين سال ها وآغاز قرن بيست ويكم، بايد از نويسندگانى چون يونجى ماسورا (استاد ژاپنى علوم اطلاعات) وپاول كندى (استاد تاريخ ونويسنده ى كتاب آمادگى براى قرن 21) نام برد.(10)
آينده نگارى از اوايل دهه 1990 م. با استقبال بى نظيرى از جانب برنامه ريزى علم وتکنولوژى کشورهاى مختلف رو به رو شد، به گونه اى که در طى اين دهه، تقريباً اکثر قريب به اتفاق کشورهاى پيشرفته ويا در حال توسعه، برنامه هايى را در اين خصوص تدوين واجرا نمودند. حتى سازمان هاى بين المللى نظير سازمان توسعه صنعتى ملل متحد واتحاديه اروپا نيز مراکز ومؤسساتى را جهت پرداختن به مقوله (آينده پژوهى) تأسيس کرده اند.(11)
در دهة 60 آينده پژوهى به عنوان يكى از رشته هاى جديد علوم، پايه ريزى گرديد ونخستين دورة آموزش (آينده پژوهى) در سال 1963 توسط جيم دى تور در ويرجينيا برگزار شد و... به اين ترتيب (آينده پژوهى) جزء فعاليت هاى رسمى آموزشى ـ پژوهشى قرار گرفت. به نظر نگارنده اين سطح از آينده پژوهى، بيشتر از آنکه جنبه نظرى وتئوريک داشته باشد، پرداختن به امور جزئى آينده (اقتصاد، سياست، صنعت...) است؛ در حالى که آينده پژوهى علمى، زيربناى تفکرات وانديشه هاى انسان درباره آينده است. به همين جهت بايسته است كه آن را در سطوح مختلف مورد بررسى وارزيابى قرار دهيم.
1-3. سطوح آينده پژوهى
با توجه به تعاريف ورويكردهاى مختلف دربارة (آينده پژوهى)، مى توان آن را در دو سطح وپارادايم، دسته بندى وتعريف كرد:
1-3-1. آينده پژوهى به معناى اعم (آينده پژوهى مفهومى)
اين نوع آينده انديشى، بيشتر جنبة معرفتى وفكرى دارد ونگرش هاى كلان به تاريخ بشرى ـ به خصوص آينده جهان ـ را شامل مى شود. در اين مفهوم از آينده پژوهى ما با رويكردهايى گاهى همسان رو به رو هستيم كه از جمله آنها مى توان به فلسفة نظرى تاريخ اشاره كرد. فلسفه تاريخ، كشف الگو وقوانين حاكم بر تاريخ وشناسايى هدف، مسيرها وعوامل حركت آفرين آن، جهت پيش بينى آينده ومعنابخشى به حركت تاريخ است.(12)
همچنين مى توان از نوعى آينده پژوهى مفهومى نام برد كه هم پوشانى فراوانى با (فلسفه نظرى تاريخ) دارد. اين نوع آينده پژوهى كاوش سازمان يافته جهت پيش بينى آينده است وبراى اين كار به كمك يك محمل مفهومى وتطوّرات آن مفهوم در حال وآينده، به آينده پژوهى مى پردازيم. در اين رابطه مى توان از محمل هاى مفهومى اى چون تمدّن، ارتباطات، فرهنگ، حكومت و... بهره گرفت ونگاهى كلان به آينده داشت.(13) بر اين اساس مى توانيم دوگونه (آينده پژوهى) همسان در اينجا شناسايى کنيم:
1. فلسفه نظرى تاريخ (فرجام شناسى فلسفى ـ تاريخى)
2. آينده پژوهى مفهومى (نظريه پردازى معطوف به آينده)
1-3-2. آينده پژوهى به معناى اخص (آينده پژوهى جزئى يا عرفى)
اين نوع آينده پژوهى در چند دهة اخير رايج شده ودر اين نوشتار نيز همين نوع مورد نظر بوده است. اين آينده پژوهى، حاصل تلاقى سه دسته از مفاهيم در حوزه هاى مختلف است؛ يعنى: 1. برنامه ريزى يا برنامه ريزى استراتژيك؛ 2. آينده انديشى؛ 3. شبكه سازى يا توسعه سياست.
بر اين اساس آينده پژوهى به معناى مهيا بودن براى آينده واستخدام منابع موجود به بهترين وجه ممكن ودر راستاى ارزش ها واهداف است. اين همان تلاش سيستماتيك، براى نگاه به آيندة بلند مدت در حوزه هاى دانش، سياست، فن آورى، اقتصاد، محيط زيست، جامعه و... است كه هدف اصلى آن، شناخت فرصت ها وفن آورى هاى جديد وتعيين بخش هايى است كه سرمايه گذارى در آنها، احتمال بازدهى بيشترى دارد.
آينده پژوهى، به عنوان يك ابزار بسيار مؤثّر جهت سياست گذارى (به خصوص سياست گذارى علم وتكنولوژى) به دولت ها كمك مى كند تا در شرايط دنياى امروز، به چالش هايى همچون جهانى شدن ورقابت فزاينده، پاسخى مناسب، ارايه واقداماتى مؤثر انجام دهند. رويدادها، روندها، تصويرها واقدام ها، چهار مؤلّفه اى است كه از درهم كنش آنها، آينده پديد مى آيد. يكى از كاركردهاى مهم آينده پژوهى اين است كه به مردم كمك كند تصويرهاى خويش را از آينده (ايده ها، دغدغه ها، اميدها، باورها وعلايقشان را نسبت به آينده) محك زده وشفاف نمايند تا كيفيت تصميم هايى كه براى آينده مى گيرند، بهبود يابد. ديگر آنكه آينده پژوهى درصدد كمك به مردم است تا تصويرها واقدام هاى (كنونى) خود را از حد كوشش هاى فقط منفعلانه، فراتر برده، بكوشند تا آينده را پيش بينى كرده وسپس بر پايه پيش بينى هاى (درست تر)، طرح هاى عملى خود را اجرا کنند وبه پيش ببرند. اين فقط گام اول آينده نگرى است. گام بعدى ايجاد تصويرهاى مثبت از آينده (آينده هاى مطلوب ومرجّح) واقدام به طرح ريزى وتصميم گيرى براساس آن تصويرهاى مثبت است.
يادگيرى براى بينش مندى وبازنگرى بينش هاى مرتبط با آينده وآن گاه اقدام به طرح ريزى وعمل بر پايه اين بينش ها، به گونه اى كه در عرصة طرح ريزى وتصميم گيرى رايج است، قلب آينده پژوهى وآينده كاوى را تشكيل مى دهد.(14)
در جمع بندى اين بحث مى توانيم آينده پژوهى را چنين تعريف کنيم:
دانش شناخت نظام مند آينده در موضوعات وپديدار هاى مختلف اجتماعى، فرهنگى، اقتصادى، سياسى وفن آورى كه امکان انتخاب، برنامه ريزى ومواجهه آگاهانه ومدبرانه با آنها را در حد مطلوب ومؤثّر فراهم مى سازد.
1-4. روش هاى آينده پژوهى
آينده انديشان، براى شناسايى امكانات آينده وغربال كردن آنها وتهيه فهرستى از آينده هاى محتمل وسپس جدا ساختن سناريوهاى مطلوب از نامطلوب، از شيوه ها، شگردها وروش هاى متعددى استفاده مى كنند. اما آنچه كه در همه اين رو ش ها، كم وبيش مشترك است، تكيه بر معرفت ضمنى دانشوران در قلمرو مورد نظر است كه در آن آينده انديشى صورت مى گيرد. در دو دهة اخير آينده انديشان در كنار توصيف آينده هاى ممكن ومحتمل، به كار تجويز برخى از سناريوها نيز روى آورده اند. در رويكرد اخير، فرض ومدعاى اصلى آن است كه آينده در زمرة امور ساختنى است وبنابراين مى بايد با تهية نقشه هاى مطلوب، شالوده شكل گيرى آينده هاى مطلوب را از هم اكنون پى ريخت.(15)
آينده پژوهان انديشگاه رند، نخستين كسانى بودند كه به طور جدّى به مطالعه فن آورى هاى نوظهور وپيامدهاى آنها بر امنيت ملّى وتوان نظامى يك كشور خاصّ پرداختند. آنان فنون وروش هاى جديدى را براى تفكر درباره آينده ابداع كردند. آينده پژوهان دريافتند كه جهان آينده، با جهان كنونى، پيوسته است وبنابراين از طريق مطالعه نظام مند رويدادهاى كنونى، مى توان دربارة رخدادهاى آينده، مطالب فراوانى آموخت. نكته كليدى اين است كه به جاى مطالعه وتمركز بر رويدادها؛ يعنى، رخدادهاى ناگهانى وروزمره، بايد بر روندها؛ يعنى، تغييرهاى دراز مدت وپيوسته در حوزه هايى همچون جمعيت، جامعه، اقتصاد، دفاع، محيط زيست وفن آورى تمركز كرد.
آينده پژوهان روش بسيار مفيدى با عنوان (سناريوسازى) را گسترش دادند. سناريو متضمن پيش بينى قطعى ودقيق جهان آينده نيست؛ (بلكه) توصيفى از رويدادهاى ممكن وجداگانه اى است كه امكان وقوع آنها در آينده، وجود دارد. به بيان ديگر، سناريو ها، آميزه اى از پيش بينى هاى تخيلى ودر عين حال واقع گرايانه از رخدادهاى احتمالى آينده هستند.(16)
روش هاى (داستان پردازى) نيز در كمك به مخاطبان براى تخيل شرايط زندگى در آينده بسيار مفيدند. روش هاى (دلفى وآينده نگارى) از اين واقعيت بهره مى جويند كه بهترين راه جمع آورى اطلاعاتى ارزشمند درباره آينده، مراجعه به خبرگان آگاه وتشويق آنها به گفتمان است.
مدل هاى شبيه سازى نيز ساختارى كمّى براى بررسى ومطالعه گزينه ها را فراهم مى آورند. به كمك روش هاى (تحليل تصميم)، مى توان خطاها واشتباهات موجود در استدلال انسان ها را تصحيح كرد و... البته هر يك از تكنيك ها وروش هاى فوق به تنهايى براى پشتيبانى از تصميم گيرى هاى بسيار پيچيده همراه با عدم قطعيت عميق، ناكافى هستند.(17)
با توجه به اين توضيح مختصر، مى توان روش هاى پيش بينى آينده را چنين شمارش كرد:
1. سناريوسازى (ديدگاه هاى چند گانه دربارة آينده)؛
2. روش دلفى (داستان پردازى گروهى وجمع آورى ديدگاه ها در مراحل زمانى خاص ومکرر آنان)؛
3. آينده نگارى (داستان پردازى گروهى وجمع آورى کارشناسان در يك جا واخذ نظرات آنان)؛
4. مدل هاى شبيه سازى (مثل مدل شبيه سازى World3)؛
5. روش ديدبانى (پايش مستمر تغييرات جهانى ورصد کردن هر نوپديدار جديد)؛
6. تحليل روند (مطالعه يك روند مشخص براى كشف ماهيت وعلّت آن)؛
7. پايش الگوهاى نوظهور (شامل روش هاى ردگيرى، شبيه سازى و...)؛
8. برون يابى روندها (ترسيم نمودارى تغييرات روندها)؛
9. روش پانل (تأمّل متخصصان در موضوعات برجسته)؛
10. روش پيمايش محيطى (پيمايش تغييرات محيطى ودرك نيروهاى خارجى)؛
11. روش ذهن انگيزى (توفان فكرى براى توليد ايده هاى جديد)؛
12. نظرخواهى ومشاوره و....(18)
اين روش ها ذيل سه روش كلى آينده پژوهى قابل جمع است:
الف. روش هاى هنجارى وروش هاى اكتشافى؛
ب. روش هاى كمى وروش هاى كيفى؛
ج. روش هاى مبتنى بر فرض وروش هاى مبتنى بر نظر.
نقد وبررسى اين روش ها مجال فراخ ترى مى طلبد كه از گستره اين مقاله خارج است.

دو. مهدويت پژوهى

مهدويت پژوهى، كاوش علمى ونظام مند در يكى از آموزه هاى حياتى وبنيادين اسلام ودستيابى به نگرش جامع وكامل آن درباره هستى وفرجام حيات بشرى وشناخت برنامه وراهبرد اساسى دين براى زندگى مطلوب، معقول وانسانى است. مهدويت پژوهى، رويكرد نوين پژوهشى ونظريه پردازى دينى در عرصه نجات گرايى، حق خواهى، حقيقت گرايى، چشم به راهى پوى، حجّت شناسى، انقلاب شناسى، اصلاح گرى، جهان گرايى و... است. مهدويت پژوهى، شناخت طرح كلان الهى براى آينده بشريت وچگونگى قرار گرفتن در مدار مشيت وبراى رسيدن به جامعه آرمانى است.
(آموزه مهدويت) انديشه اى معطوف به آينده است كه براساس برنامه الهى، حركت تاريخ به سوى آن برگشت ناپذير ووعده داده شده است. از امام باقر عليه السلام سؤال شد: آيا مى شود امر قطعى الهى تغيير كند؟ فرمود: آرى. گفته شد: مى ترسيم دربارة ظهور قائم عجل الله تعالى فرجه الشريف نيز چنين شود! فرمود: خير در ظهور قائم هيچ تغييرى ايجاد نمى شود؛ سپس آيه (ان اللّه لا يخلف الميعاد) را قرائت كرد.(19)
اين قطعيت آينده وحتميت ظهور، سامان بخش انديشه اى شده است كه كنكاش دربارة آن (مهدويت پژوهى)، ما را به ساحل اميدوارى، رهايى ورستگارى رهنمون مى شود ومعرفت افزاى شيفتگان حقيقت است. شناخت انديشه مهدويت، تنها بخشى از معارف بى كران دربارة منجى موعود است كه از سوى پيامبر رحمت وعترت پاك ودر اختيار ما گذاشته شده است:
(مهدى اين امت، از فرزندان و(حسين) است... دنيا به پايان نمى رسد تا اينكه مردى از فرزندان حسين، آن را كه پر از ظلم وستم شده، آكنده از عدل وداد كند).(20)
شناخت آينده از اين منظر، (انديشه پژوهى) است؛ اما مى توان فراتر از اين هم حركت كرد وآن را از منظر (آينده پژوهى) (فهم روندها، رويدادها وتصوير وضعيت ها واقدام ها) تبيين كرد وعلم جديدى تحت عنوان (آينده پژوهى مهدوى) شکل داد. آينده پژوهى مهدوى عبارت است از دانش شناخت نظام مند آينده با رويكرد دينى ودربارة موضوعات وپديدارهاى مختلف كه امكان فهم درست مواجهه آگاهانه ومدبّرانه آن ها در حد مطلوب ومؤثر فراهم سازد وموجب حركت جامعه در سطوح مى شود (حركت به سمت جامعه آرمانى وبرنامه ريزى مناسب در راستاى چشم انداز ترسيم شده). در اين راستا بايد بدانيم كه (آموزه مهدويت)، در چند سطح وچشم انداز، قابل طرح وتحليل است:
2-1. سطح زيربنايى (مقدماتى ومبنايى)
در اين سطح، گزاره هايى چون: باورداشت منجى گرايى، جايگاه امام در هستى، شناخت اصولى موعود الهى، بايستگى انتظار، شناخت وظايف فردى واخلاقى منتظر، باور به ارجمندى انگاره هايى چون عدالت، معنويت، عقلانيت وبه عنوان مؤلفه هاى مقدّماتى وبنيادين (آموزة مهدويت) مورد نظر بوده واساس وزيرساخت آن را تشكيل مى دهند. اصل اين اعتقاد هر چند معطوف به آينده است؛ ولى بيشتر ناظر به وظيفة فعلى افراد وتقويت بنيان هاى فكرى ومعرفتى آنان است.
2-2. سطح ميانى ومؤثّر
اين سطح، راهبردى واستراتژيك بوده وخط مشى، برنامه ها ورويكردهاى عملى باورمندان به منجى موعود ومنتظران ظهور ورا سامان مى بخشد. در اين سطح گزاره هايى چون آمادگى وزمينه سازى براى ظهور، تشكيل جامعه مهدوى وشناخت بايسته هاى سياسى ـ اجتماعى منتظران، علايم آخرالزمان ونشانه هاى ظهور، نقش كليدى صالحان وحق گرايان وانتظار پويا مورد تحليل وارزيابى قرار مى گيرد. در اين سطح مسؤوليت هاى منتظران وكنش جمعى براى رسيدن به جامعه آرمانى وجايگاه انديشه مهدويت در برنامه هاى راهبردى، الگوبردارى از جامعة آرمانى و... مطرح است ومى توان در جهت گيرى ها وسياست گذارى هاى ملى وفراملّى از آن بهره گرفت.
2-3. سطح كلان وفراگير
اين سطح، كانون محورى ونقطه عطف منجى گرايى بوده وتحقق جامعه مطلوب وآرمانى را شامل مى شود. در اين سطح موضوعات وانگاره هاى مهم وكلان آموزة مهدويت؛ چون: ظهور، قيام وانقلاب جهانى، پيروزى انقلاب، حاكميت جهانى، تشكيل حكومت جهانى و... مطرح است. اراده وخواست الهى، جايگاه ويژه امام زمان در اصلاح ومديريت جهان، حضور صالحان ورجال الهى، زيبايى هاى عصر ظهور و... در اين بخش، تحليل وارزيابى مى شود.
2-4. سطح عالى ونهايى
در اين سطح بنيادين وغايت گرايانه، موضوعات مهمى چون فرجام تاريخ، تحقّق غايت مندى هستى ووصول به هدف نهايى عالى آفرينش ونظام امامت ومديريت تكوينى بر جهان، اراده قاهر الهى در اصلاح جهان و... مطرح است. در اين سطح است كه (حقّ)، ظهور وتجلّى كاملى مى يابد و(سرّ الهى) آشكار مى گردد وعدالت، شريعت، معنويت و... پابرجا مى شود؛ چنان که امين وحى حضرت رسول صلى الله عليه وآله به جابر بن عبدالله انصارى فرمود:
(اين امر (مهدويت)، از امور الهى وسرّى از اسرار خداوند است كه علّت وسبب آن بر مردم پوشيده است. پس، از شك كردن در آن، دورى كن كه کفر به حساب مى آيد).(21)
از امير بيان حضرت على عليه السلام نيز روايت شده است:
(... وقيام كننده براى حق، ظاهركنندة دين وگسترش دهندة عدل است. سوگند به كسى كه محمد را براى نبوّت برگزيد، خداوند مهدى را بر تمام مخلوقاتش برگزيده است).(22)
به نظر مى رسد، آينده پژوهى به معناى اخص (تلاش نظام مند براى نگاه به آينده دانش، سياست، اقتصاد، فن آورى، اجتماع و...) مى تواند ناظر به سطح دوّم آموزة مهدويت (سطح ميانى وراهبردى آن) باشد وآينده پژوهى به معناى اعم (آينده پژوهى مفهومى وفلسفى)، بيشتر مربوط به سطح نهايى وعالى آن (سطح چهارم). آينده پژوهى مى تواند مباحث وموضوعات راهبردى واستراتژيك (سطح دوم) را تحت پوشش قرار دهد وبا ارزيابى تغييرات وتحولّات فرا رو، مسؤوليت ها وبرنامه هاى منتظران را براى رسيدن به جامعة موعود (در سطح سوم) تبيين وروشن سازد همچنين تغييرات وتحولات وتحولات جهانى را در راستاى تشكيل حكومت جهانى، مورد سنجه وارزيابى قرار دهد. در واقع آينده پژوهى به ما كمك مى كند تا از سطح مقدّماتى وزيربنايى فراتر رفته ووارد سطح مؤثّر واستراتژيك شويم ونقش خود را در زمينه سازى انقلاب جهانى مهدوي(براساس رصد كردن تحولات محتمل وممكن جهانى) بهتر ايفا كنيم ودر عين حال تصويرى روشن وحقيقى، از جامعه مطلوب ومرجّح ارائه دهيم.
براى بررسى وتحليل اين نظريه، نياز به شكل گيرى (آينده پژوهى مهدوى) به شدّت احساس مى شود. در واقع مى توان بعضى از مباحث آموزه مهدويت را، در قالب (آينده پژوهى) تبيين كرده؛ همان گونه كه مى توان آينده پژوهى را در چهارچوب وقالب (مهدويت پژوهى) قرار داد ودانش جديدى ـ با روش هاى خاص يا مشترك ـ به وجود آورد؛ يعنى، آينده پژوهى مهدوى را شكل داد.
سه. آينده پژوهى مهدوى
(آينده)، پايدارترين آموزه اى است كه مورد توجّه اديان الهى ـ به خصوص اسلام ـ است. پاره اى از تعاليم وآموزه هاى آن در رابطه با آينده ومتوجّه ساختن انسان ها به فرجام جهان است. اين فرجام باورى هم مى تواند شامل معاد باورى باشد وهم پايان باورى تاريخى وبر اين اساس هم پيش گويى غيبى شكل مى گيرد وهم سنّت شناسى تاريخى. بهره گيرى از آيات وروايات وتأمّل وانديشه در حوادث ورويدادها، مى تواند نگاه ما را به آينده، سامان درستى بخشد ويك نوع آينده پژوهى متعالى، مطمئن، بالنده ومترقّى را شكل دهد. اين رويكرد علمى ـ پژوهشى با محوريت (آموزه ى مهدويت) شكل گرفته ومى تواند تشكيل دهنده دانش جديدى با نام (آينده پژوهى مهدوى) باشد. مهم ترين ركن اين روى كرد، (انتظار ظهور منجى موعود) است كه تأثير به سزايى در آينده شناسى، فرجام باورى، هدف مندى، اميدگرايى و... دارد.
انتظار؛ يعنى، چشم به راهى، حركت رو به جلو، نظر وتأمل داشتن به آينده، قرار گرفتن در جهت ومسير درست. انتظار در لغت به معناى (درنگ در امور، نگهبانى، چشم به راه بودن واميد داشتن به آينده است).(23) اين كلمه از (نظر) به معناى نگاه كردن گرفته شده وگاهى مراد از آن تدّبر، تأمّل ودقت است.(24)
براساس نوشته تفسير نمونه، (نظر) در اصل به معناى گردش فكر ويا انديشه است، براى مشاهده يا ادراك چيزى؛ چنان كه گفته مى شود: (نظرت فلم تنظر)؛ يعنى نگاه كردى، ولى در آن تأمّل نكردى وبه فكر وانديشه نپرداختى كه معناى تأمل وجست وجوگرى در آن افتاده ونيز به معناى معرفت حاصل از جست وجوگرى آمده است. راغب مى گويد: نظر وانتظار، هر دو به يك معنا است.(25) گاهى نيز اين كلمه به معناى چاره انديشيدن، منتظر بودن براى دانستن چيزى، نظاره كردن و... آمده است.(26)
انتظار در اصطلاح، به معناى (چشم به راه بودن ظهور واپسين ذخيره الهى وآماده شدن براى يارى ودر برپايى حكومت عدل وقسط در سراسر گيتى است). برخى گفته اند: (انتظار كيفيتى روحى است كه باعث به وجود آمدن حالت آمادگى (انسان ها) براى آنچه انتظار دارند، مى شود وضد آن، يأس ونااميدى است).(27)
انتظار در چشم انداز آينده پژوهى، از حالت چشم به راهى واميد بستن صرف به آينده، فراتر مى رود وتبديل به آينده نگرى؛ يعنى تأمل وجست وجو در حوادث وشناخت ومعرفت درست اوضاع ورويدادها مى شود. مهم ترين ركن اين انتظار، آينده نگرى، مسؤوليت شناسى، الگوبردارى وزمينه سازى براى رسيدن به وضعيت مطلوب است كه مى توان از آن با عنوان (علم الانتظار)، (انتظار پوى) و(انتظار مثبت وسازنده) ياد كرد. اين انتظار، تأثير به سزايى در سامان بخشى به برنامه ها ورفتارهاى فردى، جمعى وفرا ملّى دارد ودر تعيين راهبردها واستراتژى ها براساس آينده موعود ووضعيت هاى ممكن ومحتمل ومرجح، نقش ايفا مى كند. در دوره غيبت كبرى وعصر پيشاظهور، شناخت عقايد وافكار، موضع گيرى ها واعمال، حوادث وتحولات و... اهميتى ويژه مى يابد وبصيرت وفهم درست را به وجود آورد. لازمه اين كار، انتظار مستمّر وپيوسته وتسلّط بر اوضاع وپديده ها وپويايى وحركت است.
امام صادق عليه السلام مى فرمايد:
(در هر صبح وشام، منتظر فرج باش (وانتَظَرِ الفَرَجَ صباحاً ومَساءً)).(28)
از امام باقر عليه السلام نيز نقل شده است:
(زمانى كه ببينى فقر ونياز بسيار شود ومردم همديگر را انكار كنند و... پس در اين زمان، منتظر امر الهى (ظهور) باشيد).(29)
از پيامبر اكرم نيز روايت شده است:
(زمانى كه مسند وكرسى براى نااهلان گذاشته شد، پس منتظر برپا شدن ساعت باشيد).(30)
اين روايات به تصريح يا تلويح، نظر منتظران را به اين نكته جلب مى كند كه براى درك وشناخت امر الهى (ظهور)، نياز به شناخت تحوّلات وتغييرات است ودر واقع شخص منتظر در كنار انتظار ظهور منجى موعود، پيوسته رويدادها وحوادث پيرامون آن را نيز مورد رصد، شناسايى وارزيابى قرار مى دهد وبراساس آن، تصميم گيرى وبرنامه ريزى مى كند. براى تحقق زمينه ها وشرايط قيام جهانى مى كوشد وآمادگى هر چه بيشترى براى آن پيدا مى كند.
آينده پژوهى مهدوى شاخصه ها ومؤلفه هاى مختلفى دارد كه هر كدام از آن ها ظرفيت وبسترى براى فعاليت هاى آينده پژوهانه است ونياز است كه فعاليت هاى كلان پژوهشى براى شناخت واقعى وكاربردى كردن آن ها صورت گيرد. بر اين اساس آينده پژوهى داراى شاخصه ها ومحورهاى زير است:
3-1. نشانه شناسى (علم العلايم)
علايم ظهور وقيام، نشانه ها، حوادث ورخدادهايى هستند كه براساس پيش گويى هاى معصومين، پيش از ظهور يا در آستانة آن يا هم زمان ويا پس از ظهور منجى موعود پديد مى آيند. تحقق وپديدارى هر يك از اين علايم، نويد وبشارتى از ظهور آن حضرت ونزديك تر شدن قيام جهانى ايشان است. علايم آخرالزمان (آخرالزمان شناسى) نيز در اين گستره قابل بحث وتحليل است.
اين نشانه ها، به چند دسته تقسيم مى شوند ودر فواصل مختلف زمانى (دور ونزديك ويا حين قيام) روى مى دهند. بعضى از آنها حتمى وبعضى ديگر غيرحتمى بوده وشامل حوادث طبيعى، اجتماعى وسياسى، معجزات و... مى شوند. شناخت ورصد كردن اين نشانه ها، به جهت آشنا شدن با شرايط ويژة قبل از قيام جهانى ونيز شناسايى مدعيان دروغين مهدويت و... بايسته است، به جهت وسعت وسرعت تغييرات وتحولات جهانى وگستردگى پديده هاى نوآمد، نياز به آينده پژوهى در اين ساحت به جدّ احساس مى شود وبيان گسترده نشانه هاى ظهور نيز جهت توجه دادن مردم به آنها وحساس كردن آنان نسبت به رويدادهاى آينده است؛ به خصوص آنكه پديده هاى اجتماعى، سياسى، فرهنگى، اقتصادى و... به صورت گسترده تحت عنوان علايم آخرالزمان نيز مطرح شده وشامل تغييرات گسترده وجهانى است.
در روايتى نقل شده است: حذيفه از پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله پرسيد: آيا علايمى هست كه دالّ بر وقوع چنين وضعى در دنيا باشد (فَهَلْ مِنْ عَلامة يسْتَدَلُّ بها على ذلك)؟ آن حضرت نيز ضمن مثبت دانستن پاسخ، به شمارش نشانه هاى آخرالزمان پرداخت.(31)
جالب اين است كه زمان پيدايى نشانه هاى ظهور، حساب وكتاب هاى ستاره شناسان (وآينده پژوهان عرفى وتجربى) فرو مى ريزد وتنها به كمك (آينده پژوهى قدسى) مى توان به حقايق امور دست يافت. حضرت باقر عليه السلام مى فرمايد:
(پيشاپيش ظهور مهدى ما دو نشانه بزرگ ديده مى شود: خسوف ماه در پنجم آن وكسوف خورشيد در پانزدهم ماه ... بنابراين (در اين زمان) حساب هاى منجمان وآينده بينان فرو خواهد ريخت (وعنده ذلك يسقط حسابُ المنجمين)).(32)
به هر حال عصر قبل از ظهور منجى، از يك سو دوره پسرفت ها وانحطاط واز سوى ديگر دوره پيشرفت ها ورشد وتوسعه است. در زمينه وقوع يا عدم وقوع روايات پيش گويى نيز، مى توان آنها را به چند دسته تقسيم كرد:
1. پيش گويى هايى كه در گذشته واقع شده است؛ مانند تبديل خلافت به سلطنت، پيدايش حكومت بنى اميه، انقراض بنى عباس، جنگ هاى صليبى و....
2. پيش گويى هايى كه امروزه شاهد وقوع آن هستيم؛ مانند اخبار مربوط به فساد وفحشا، انحرافات ويا پيشرفت هاى علمى، ارتباطاتى واطلاعاتى و....
3. پيش گويى هايى كه هنوز محقّق نشده است؛ مانند: خروج سفيانى، قيام يمانى، مسأله دجال، صيحه ى آسمانى و....(33)
آينده پژوهى مهدوى ضمن رصد كردن تحولّات جهانى، مى تواند با ارزيابى وتحليل نشانه هاى ظهور، اذهان وافكار بشرى را به آن هنگامه موعود، متوجّه سازد وشواهدى نيز در حقانيت آن ارائه دهد. رويدادهايى چون فراوان شدن آب ها وسيلاب از يك سو وخشك شدن برخى از درياچه ها، وقوع فتنه ها، آشوب جهانى، ناامنى فراوان، درگيرى وكشتار در عراق وبغداد، قحطى وگرسنگى، آمدن 80 پرچم به جنگ اعراب، كشته شدن برخى از شاهان، وقوع قيام هاى حق طلبانه، شيوع برخى از بيمارى هاى مهلك، وقوع برخى از تحولات در آسمان و... زمينه هاى بسيار مناسبى براى مطالعه دربارة آينده كوتاه مدت وميان مدت است.
3-2. زمينه شناسى (علم الشرايط)
شرايط به امورى گفته مى شود كه تحقق ظهور وابسته به وجود آنها است وتا آنها محقّق نشوند، ظهورى در كار نخواهد بود. به عبارت روشن تر، شرايط ظهور زمينه هايى است كه امكان تحقق ظهور منجى موعود را فراهم مى آورد وآن را امرى منطقى ولازم مى نماياند. شرايط متعددى براى ظهور وانقلاب جهانى امام مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف بايد فراهم شود؛ زيرا ظهور نيز مانند هر پديده وانقلاب ديگرى، به زمينة مساعد براى بروز ونتيجه دادن احتياج دارد وممكن است بدون آن شرايط وبسترها، ظهور اتفاق نيفتد. از جمله اين شرايط مى توان به وجود رهبر جهانى، برنامه واستراتژى حركت وحكومت، ياوران كارآمد وپذيرش جهانى وآمادگى مردمى اشاره كرد. بر اين اساس يكى از بايسته هاى انتظار پوى، زمينه سازى ومقدمه چينى وآمادگى جمعى وجهانى (ويا آمادگى جبهه ى حق) براى ظهور است.
هر نهضت وانقلابى در صورتى امكان پيروزى ونتيجه بخشى را دارد كه قبلاً در ابعاد مختلف، براى آن زمينه سازى لازم شده وشرايط براى پيروزى آن فراهم گردد. همچنين افكار عمومى براى پشتيبانى وحمايت از آن آماده شوند تا آن نهضت بتواند به پيروزى برسد. اين شرايط مى تواند ذهنى وعينى باشد؛ به اين صورت كه نارضايتى عميق وگسترده در سطح جهانى از حاكميت دولت هاى ظالمانه وجهانى سازى ظلم شكل بگيرد واز طرفى تقاضاى جهانى براى برقرارى عدالت جهانى گردد. همچنين بايد آمادگى هاى علمى، نظامى، سياسى و... صورت گيرد كه نياز به برنامه ريزى وسياست گذارى هاى كلان دارد.
آينده پژوهى در اين راستا مى تواند ضمن شناسايى وضعيت ها وموقعيت هاى پيش رو، اطلاعات وپيش بينى هاى لازم را براى اتخاذ تصميمات راهبردى در اختيار زمينه سازان ظهور ودولت زمينه ساز قرار دهد. براساس روايات، جهان آكنده از جور وبيداد وفساد خواهد بود؛ لكن در گوشه وكنار جهان ـ به خصوص در مناطق اسلامى وشيعى ـ مردمى خواهند بود كه معتقد به حق وبصير در امر دين وچشم به راه منجى موعودند وبراى پيوستن به امام وكمك ويارى ايشان آماده مى باشند. اين منتظران آماده، تا حدودى سازمان يافته بوده وداراى تشكيلات، برنامه وامكانات هستند؛ چنان كه در روايتى آمده است:
(مردمى از شرق قيام مى كنند وزمينه حكومت امام مهدى را فراهم مى سازند (يخْرُجَ اُناسٌ من المشرقِ فُيوطّئون للمهدى سلطانه)).(34)
از امام على عليه السلام نيز نقل شده است:
(پرچمى از خراسان بيرون مى آيد؛ (حاملان اين پرچم) اصحاب سفيانى را شكست مى دهند تا اينكه به بيت المقدس مى رسند وزمينه حكومت حضرت مهدى را فراهم مى سازند (توطيء للمهدى سلطانه)).(35)
بنابراين تحقق يافتن اين حکومت جهانى، چندان هم بدون مقدمه وابتدا به ساكن نيست؛ بلكه با مقدمه چينى وزمينه سازى قيام كنندگان مشرق وحركت پرچم هاى خراسان وايرانيان و... است. موفقيت منتظران بصير، مؤمن، متحرّك ومنتظر، زمينه اى مى شود براى گرد هم آمدن وبه هم پيوستن صفوف انقلابيون كه سرانجام به دوران دعوت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف مى رسند، به نداى وپاسخ مى گويند وهسته اصلى مقاومت مؤمنان را تشكيل مى دهند.(36)
زمينه سازى براى قيام امام عصر عجل الله تعالى فرجه الشريف داراى دو جنبه است:
1. رشد ايمانى، جهادى وآگاهى سياسى (فرهنگ سازى جامع وفراگير)؛
2. ايجاد تشكيلات سياسى، نظامى، اقتصادى، ادارى واطلاعاتى.(37)
اين تشكيلات، بدون وجود نظام سياسى ودولت در جهان محقّق نخواهد شد واين همان دولت زمينه ساز است كه در روايات مژدة برپايى آن داده شده است. شكل گيرى چنين نيرويى در جهان، ظهور امام را نزديك مى كند وبدون اين عوامل طبيعى، شايد ظهور امام فراهم نيايد. كسب چنين نيرويى نيازمند عمل وحركت در متن زندگى وجريان هاى جهانى است وبررسى وضعيت گروه ها، مكاتب وافكار وتقويت جبهة حق وخداخواه ضرورى مى نمايد.
آينده پژوهى مهدوى، يعنى حضور فعال وپويا در جريان هاى جهانى وشناسايى حوادث نوظهور وارائه برنامه هاى لازم در جهت ايجاد شرايط وزمينه هاى ظهور. از اميرمؤمنان على عليه السلام نقل شده است:
(... تا زمانى كه انسان شقى، شقاوتش را وانسان نيكوكار، نيكويى اش را آشكار نكند، آنچه را كه چشم انتظارش هستند، به وقوع نخواهد پيوست).(38)
3-3. آينده انديشى پابرجا (توقّع)
(توقّع)، انتظار حصول چيزى را داشتن ومنتظر وقوع امرى بودن است. (وقوع) و(وقعه)، به معانى ثبوت، ظهور، آمدن وپابرجا شدن آمده است.(39) (متوقّع) به كسى مى گويند كه پيوسته منتظر حصول چيزى باشد ومنتظران ظهور منجى را متوقع مى گويند؛ چون به طور پيوسته ومستمرّ در انتظار وچشم به راه هستند. نه يأس ودلمردگى آنان را فرا مى گيرد ونه ضعف وفتور وسستى.
منتظران واقعى امام زمان، در زيارت آن حضرت خود را منتظر ومتوقّع ظهور معرفى مى كنند:
(اگر روزگاران طولانى وعمرها بلند شود، جز اين نيست كه يقينم دربارة تو افزون مى شود، عشق ودوستى ام براى تو زياد مى گردد، توكل واعتمادم به تو افزايش مى يابد وبراى ظهور تو متوقع وآماده وپيوسته مسؤوليت پذير خواهم بود (ولظهورك الا متوقعاً ومنتظراً ...).(40)
توقّع وچشم به راهى پيوسته وپابرجا، بدين معنا است كه انسان دائماً وقوع حادثه ورويداد مهمى را در آينده دنبال وجست وجو كند. توقّع ورصد کردن تحولّات اساسى وبنيادين در آينده، شامل دگرگونى ها وپديدارهاى نوآمد نيز مى شود. يك آينده پژوه نيز به طور مستمر وپا برجا، در جست وجو ورصد كردن تغييرات وتحوّلات ـ به خصوص رويدادهاى جديد وغيرمنتظره ـ است وهر پديده وتحوّلى براى وجالب توجّه وتأمل برانگيز مى باشد.
در آينده پژوهى مهدوى، آينده انديشى پا برجا وفعال وتوجّه مستمر به آينده ـ به خصوص امر فرج وظهور امام زمان ـ مورد تأكيد قرار گرفته است. از حضرت ابى جعفر عليه السلام نقل شده است:
(هر گاه ديديد كه آتشى عظيم از جانب مشرق روشن شد وعمر آن سه روز يا هفت روز ادامه يافت، متوقع (فتوقعوا) فرج آل محمد صل الله عليه وآله باشيد...).(41)
محمد بن مسلم از حضرت باقرالعلوم عليه السلام نقل مى كند:
منتظر صدايى كه ناگهان از ناحية دمشق مى رسد، باشيد (توقّعوا الصوت). البته در اين (صوت) براى شما فرج عظيمى است.(42)
جالب تر اينكه در روايات نه تنها توصيه به انتظار وقوع ظهور شده؛ بلكه در كنار آن سفارش به انتظار مداوم وپابرجاى رويدادها وحوادث فراوانى شده است؛ چنان كه از امام على عليه السلام نقل شده است:
(تا زمانى كه شما در مقابل ديگران از مرده ها هم پست تر نشويد، امر خداوند محقّق نمى شود. پس متوقّع اين باشيد كه در اين هنگام كارهايتان بر وفق مرادتان نخواهد بود ورشتة خويشاوندى پاره خواهد شد وكودكانتان به كار گرفته خواهند شد... (الا فَتَوَقّعوا من اِدبارِ امُورِكُم وانقطاعِ وصلكم واستعمال صغارِكم ...)).(43)
امام باقر عليه السلام يكى از وظايف اصلى دوران غيبت را ـ كه آكنده از سختى ها ودشوارى ها است ـ آينده انديشى مستمر وپابرجا مى داند:
(... در اين زمان، صبح وشب فرج را پى جويى كنيد (... فعند ذلِكَ تَوقَّعُوا الفَرَجَ صَباحاً ومساءً)).(44)
3-4. ديدبانى مؤثّر (ترقّب)
(ترقّب)، به معناى مراقبت ومحافظت دائمى وكنترل ونظارت است. اين كلمه از (رقبه ورقوب) به معناى حفظ وانتظار است. در صحاح وقاموس، رقيب به معناى حافظ ومنتظر آمده است. راغب آن را به معناى احتراز وانتظار گرفته است؛ چنان كه قرآن مى فرمايد: (فَأَصْبَحَ فِى الْمَدِينَةِ خَائِفًا يتَرَقَّبُ)(45)؛ يعنى، موسى صبح كرد، در حالى كه ترسان بود وانتظارش را مى كشيد.(46)
به نظر برخى (رقيب وارتقب)، در اصل از (رقبه) (به معناى (گردن)) گرفته شده است واز آنجا كه افرادى كه منتظر چيزى هستند، پيوسته گردن مى كشند، به معناى انتظار ومراقبت از چيزى آمده است. رقيب نيز در اصل به كسى مى گويند كه از محلّ مرتفعى، به اوضاع نظارت مى كند وسپس به معناى حافظ ونگهبان چيزى آمده است؛ زيرا نگهبانى از لوازم نظارت است.(47)
ديدبانى به معناى پايش مستمرّ تغييرات جهانى در زمينه هاى مختلف، توسط يك انديشكده يا يك گروه علاقه مند به آينده پژوهى است كه نوعاً بر پايه بررسى نظام مند محتواى مطالب، نوشته ها وگفته ها انجام مى شود. (ترقّب) (ديدبانى مؤثر) نيز از امورى است كه منتظران منجى موعود خود را ملزم به رعايت آن مى دانند ودر پس انتظار مستمر، موشکافانه وآگاهانه حوادث ورويدادها را رصد مى کنند ومراقب اوضاع واحوال روزگار خود وآينده هستند ودر واقع نسبت به رويدادها واوضاع بى تفاوت وساکت نيستند؛ چنان که در زيارت حضرت صاحب الامر مى گويند:
(اگر روزگاران طولانى وعمرها بلند شود، جز اين نيست كه يقينم دربارة تو افزون مى شود وعشق ودوستى ام براى تو زياد مى گردد... وبراى ظهور تو متوقع وآماده خواهم بود وبراى جهاد در ركاب پيشگاه تو، چشم به راهى وديدبانى خواهم كرد (ولجهادى بين يديك مترقّبا)).(48)
(مترقّب) كسى است كه دائماً مراقب اوضاع بوده واز افتادن در دام‌ ها وحوادث ناشناخته محافظت مى كند. از امام صادق عليه السلام دربارة نشانه ها وحوادث آخرالزمان نقل شده است:
(مى بينى كه گناه كردن علنى شده است... مى بينى كه عاق والدين آشكار مى شود... نشانه هاى حق كهنه مى گردد. پس از اين مسائل بر حذر باش واز خداوند نجات بخواه وبدان كه مردم در خشم وغضب الهى هستند وخداوند بنا به مصلحتى به آنها مهلت داده است. پس مراقب باش (فَكُن مترقّباً) وتلاش كن كه خداوند تو را در ميان آنها نبيند).(49)
بر اين اساس انتظار ظهور منجى موعود، با ديدبانى مؤثر وفعّالانه آينده پيوند دارد وشناخت اوضاع وپديده ها براى در امان ماندن از پيامدهاى سوء آنها، ضرورى است؛ به خصوص كه اوضاع جهان در عصر قبل از ظهور نابسامان وآشفته خواهد بود. حضرت على عليه السلام در پاسخ به سؤال مالك اشتر (دربارة زمان قيام حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف) مى فرمايد:
(هنگامى كه نابود شونده، نابود شود وحقايق مخفى گردد وملحق شونده، ملحق گردد (مردمان به حكومت ها ملحق شوند) وپشت ها سنگين شود وكارها واشياء نزديك به هم گردد... پس در زمانى كه اين علايم واقع شد، مردمانى خروج مى كنند كه گناه وجناياتى مرتكب مى شوند و(جزائر) را مالك مى گردند ... وعراق را فتح مى كنند وبا ايجاد (ترس) وخونريزى، از شكاف باز مى دارند؛ پس در آن هنگام مراقب باشيد و(چشم وحواستان را متوجّه امام زمان كنيد كه) به زودى ظهور خواهد كرد (ترقّبوا خروج صاحب الزمان)).(50)
در واقع اين توجّه به آينده، بيانگر وظيفه ومسؤوليت منتظران نيز مى باشد كه در آن زمان مراقب اوضاع بوده وبرخلاف جهت رويدادها قرار گيرند ومواظب همه چيز باشند ودر عين حال در اين دوران مترصد ظهور منجى موعود هم باشند.
در روايت ديگرى آمده است:
(هنگامى كه فاسقان بر مردم حكومت مى كنند وانسان هاى رذل رهبر آنها مى شوند، مردم از ترس به آنها احترام مى گذارند! غنا وموسيقى آشكار مى شود. هر امّتى، امّت قبل از خود را لعن مى كند. در اين زمان منتظر باد سرخ، زلزله، مسخ، خسف ونشانه هاى ديگر خداوند باشيد (فارتقبوا عند ذلك ريحاً حَمراءَ وزلزلةً ومسخاً وقذفاً وآياتٍ تتابَعُ) كه يكى پس از ديگرى، همچون حلقه هاى گردن بند، بر شما نازل مى شوند).(51)
براساس اين روايت روشن مى شود كه يك آينده پژوه، تمامى پديده هاى طبيعى، سياسى واجتماعى، فرهنگى و... را شناسايى مى كند وبراى محافظت خود وجامعه از آنها، برنامه هاى لازم را ارائه مى دهد.
صاحب جواهر در شرح روايتى از امام باقر عليه السلام (رباطنا الدهر)(52) مى نويسد:
(مرابطه در اين روايت به معناى اراده انتظار فرج در تمام ساعات شبانه روز است (ارادة ترقّب الفرج ساعةً بعد ساعةٍ)؛ همچنان كه در بعضى، از روايات به اين معنا اشاره شده است...).(53)
3-5. فتنه شناسى (علم التحذير)
يكى از انگاره هاى بايستة توجّه در مورد آينده، هشدارها وتحذيرهاى فراوان ومكرّرى است كه در روايات مطرح شده وتوجّه اذهان به آن سمت جلب شده است. در واقع بيان اين هشدارها وخبر دادن از خطرات، فتنه ها وكاستى هاى فرا روى بشر، به جهت آگاهاندن مردم نسبت به وضعيت هاى ممكن ومحتمل در آينده است. در اين صورت آنان بايد با درايت وحساب شده با آنها رو به رو شوند ومشكلات آينده را به خوبى بشناسند.
اين نكته محورى است كه آينده پژوهى فعلى، تمركز فراوانى نسبت به آن دارد وبيشتر داده هاى آن نيز دربارة خطرات وبحران هاى احتمالى وارائه راه حل هايى براى گريز از آنها يا به حداقل رساندن عوارض وپيامدهاى سوء آنهاست.
عبدالله بن مسعود از رسول خدا صلى الله عليه وآله نقل مى كند:
(من شما را از هفت فتنه مى ترسانم كه بعد از من در دنياى اسلام به وجود مى آيد: فتنه اى كه در مدينه برپا مى شود، فتنه دوم از مكه است... فتنه هفتم كه از شام بر مى خيزد كه همانا قيام سفيانى است).(54)
عبدالله بن مسعود مى گويد:
بعضى از افراد اين امت، اول اين فتنه هارا درك مى كنند وبعضى ديگر آخر اين فتنه ها را خواهند ديد.
آينده پژوهى مهدوى با تكيه بر هشدارهاى روايى ومحور قرار دادن پيش گويى ها دربارة فتنه ها، امكان وقوع آنها را در دنيا رصد مى كند وخود را براى مقابله با آنها ويا دورى از آنها آماده مى سازد. تصريح روايات نيز بر اين است كه مردم از آن فتنه ها دورى جويند؛ چنان كه معاذ بن جبل نقل مى كند:(55)
(چهار نوع گرفتارى واختلال پيش خواهد آمد واگر بتوانيد كه آنها به شما نرسد، البته لازم است. گفتند: آنها چيستند؟ گفت: زمانى خواهد آمد كه باطل جلوه پيدا كرده وبر حق غلبه نمايد. هوس رانى وضعف مردم به جايى خواهد رسيد كه صبح به آيينى وابسته شوند وعصر به آيين ديگرى درآيند...).
از امام پنجم عليه السلام نيز نقل شده است:
(دو صدا بايد قبل از ظهور شنيده شود: يك صدا از آسمان كه صداى جبرئيل است وصاحب اين امر را به نام وو نام پدرش معرفى مى كند. صداى دوم صداى شيطان است كه به نام فلانى... است ومى گويد: ورا مظلوم كشتند ومى خواهد مردم را گمراه كند. پس از صداى اول متعابت كنيد؛ اما بترسيد از اينكه صداى دوّم (صداى شيطان) شما را به گمراهى كشاند (اياكم والاخير ان تفتنوا)).(56)
فتنه ها ودشوارى ها، به صورت هاى مختلف ودر زمان هاى دور ونزديك قيام رخ مى دهد. بنابراين شناسايى آنها وآمادگى براى رويارويى وبرخورد با آنها بايسته است. البته بايد دانست كه امر قيام حضرت، به آسانى وسادگى رخ نمى دهد وهمگان خود را براى سختى ها وناملايمات ومجاهدت ها آماده سازند. اين آمادگى بايد هوشمندانه وبا شناخت صحيح جريان ها وحوادث جهانى همراه باشد.
بشير مى گويد: خدمت امام باقر عليه السلام عرض كردم: مردم مى گويند: وقتى مهدى قيام كرد، طبعاً اوضاع برايش رو به راه مى شود وبه اندازه شاخ حجامتى هم خونريزى نمى شود؟! حضرت فرمود: اندازة يك حجامت هم خونريزى نمى شود؟! حضرت فرمود:
(قسم به كسى كه جانم در دست واست! اگر چنين موضوعى امكان داشت، براى رسول خدا انجام مى گرفت. در صورتى كه در ميان جنگ دندانش خونين شد وپيشانى مباركش شكست. به خدا قسم! نهضت صاحب الامر هم انجام نمى گيرد، مگر اينكه در ميدان جنگ عرق بريزيم وخون ها ريخته شود (كلاّ والذى نفسى بيده حتّى نمسح نحن وانتم العرق والعلق)؛ پس به پيشانى مباركش دست كشيد).(57)
3-6. امتحان شناسى (علم الابتلا)
ابتلا وامتحان؛ يعنى، آزمون الهى كه به طرق مختلف ـ به خصوص به وسيله كاستى ها وسختى ها ـ دربارة انسان ها جارى مى شود. آنان در طول تاريخ در معرض امتحانات وآزمون هاى مختلفى بوده اند كه عموماً بدون اطلاع وشناخت قبلى بوده است. اين مسأله در آخرالزمان وعصر نزديك به ظهور، گسترده تر وشديدتر خواهد بود وبه همين جهت بسيارى از موارد ابتلاى انسان ها در روايات ذكر شده است. در واقع بسيارى از هشدارها وپيش گويى هاى دينى، براى متوجّه ساختن انسان ها وآماده كردن آنان براى رويارويى با ابتلائات آخرالزمانى است.
(آينده پژوهى مهدوى) در رابطه با شناخت امتحانات وابتلائات پيش رو وآگاهاندن انسان ها نسبت به وقوع آنها، وظيفه اى دشوار بر عهده دارد وشناخت آزمون ها در راستاى دورانديشى وحقيقت گرايى است. چنين رويكردى در (آينده پژوهى عرفى وجزئى نگر) وجود ندارد ومسائل تنها از زاويه تجربى وسود وزيان مادى بررسى مى گردد. در حالى كه در آينده پژوهى مهدوى، همه ابعاد وزواياى آينده، مورد تحليل وارزيابى قرار مى گيرد وحوادث ورويدادها به عنوان يك مجموعه ومنظومة به هم پيوسته در نظر گرفته مى شود. در اين رويكرد انسان مؤمن، بايد هميشه خود را آماده ومجهّز سازد وبا آمادگى قبلى وايمانى استوار، با امتحانات گوناگون وپيچيده آينده رو به رو گردد وسربلند از آنها خارج شود. به همين جهت عصر غيبت كبرى، دوران بسيار سخت وطاقت فرسايى توصيف شده است؛ چنان كه امام كاظم عليه السلام مى فرمايد:
(صاحب الامر عجل الله تعالى فرجه الشريف چاره اى جز غيبت ندارد؛ به طورى كه گروهى از مؤمنان از عقيده خويش برمى گردند. همانا غيبت امام امتحانى است از طرف خداوند كه بندگانش را به وسيلة آن آزمايش مى كند).(58)
محمد بن مسلم مى گويد: از امام صادق عليه السلام شنيدم كه فرمود:
(پيش از قيام قائم مردم دست به گريبان يك امتحان بزرگ خواهند بود. عرض كردم: آن امتحان چيست؟ حضرت اين آيه را قرائت فرمود: (ولنبلونكم بشيء من الخوف والجوع ونقصٍ من الاموال والأنفس والثَّمرات وبشّرالصابرين)(59)؛ يعنى، از ترس وگرسنگى وكم شدن مال وثروت واز رفتن جان ها وميوه ها شما را آزمايش مى کنيم ومژده بده به صبركنندگان (به اينكه مهدى ما قيام مى كند)).
جبرئيل عليه السلام نيز دربارة امور غيبى، به رسول گرامى اسلام خبر داد:(60)
(امت شما بعد از رحلت تان مبتلا به امتحان سنگين مى شود؛ آن هم خيلى زود).
سپس فرشتة وحى شروع به شمارش ابتلائات امت پيامبر صلى الله عليه وآله مى كند... آن گاه وى راه سلامت ماندن از خطرات را بيان مى كند:
(كفّ نفس وبردبارى در مقابل تضييع حقوق وكناره گيرى از مراكز فتنه).(61)
خود رسول گرامى اسلام مى فرمايد:
(فتنه ها وحوادث سويى پيش خواهد آمد كه آدم خانه نشين در آن موقع بهتر از كسى است كه برپا خيزد ... هرگاه كسى پناهگاه وجاى امنى پيدا كند، البته آنجا پناه ببرد (فَمن وجد فيها ملجأ ومعاذاً فَليعُذ به)).(62)
3-7. توان انگيزى جمعى (آمادگى آينده نگر)
در روايات مربوط به ظهور حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف تأکيد ويژه اى بر (تهّى) شده است. (تهى) به معناى آمادگى، مهيا شدن، فراهم كردن و... آمده است. (تهّيأت للشيء)؛ يعنى، براى آن كار آماده شدم وساز وبرگ آن را فراهم ساختم. كلماتى كه در روايات وادعيه (مانند (اللهم من تهّيأ وتعَبّأ واَعدّ واستعد)) آمده، به يك معنا هستند.
انسان براى انجام هر كارى واقدامى، به آمادگى قبلى وفراهم كردن ساز وبرگ، نياز دارد؛ هرچند اندازه آن امر مهم تر وبزرگ تر باشد، نياز به آمادگى پيشين، نيز بيشتر است. آمادگى قبلى، با دانش واطلاعات پيشين، بهتر صورت مى گيرد وهر اندازه انسان نسبت به تحقّق آن وابعاد وزواياى مختلف آن آگاه تر باشد، مى تواند اقدامات مناسبت ترى انجام دهد وآماده تر باشد.
يكى از مباحث مهم در (انتظار پوى)، يادكرد مداوم وپيوسته ظهور امام زمان وآمادگى كامل وآگاهانه نسبت به ظهور وو مهيا شدن براى يارى قيام جهانى است. اين آمادگى مى تواند ابعاد مختلفى داشته باشد (آمادگى اطلاعاتى، نظامى، سياسى، فرهنگى و...). هر منتظرى براساس شرايط زمانى ومكانى، بايد آمادگى هاى بايسته را در خود فراهم سازد. اين آمادگى فراتر از انتظار وتوقّع وترقّب است؛ اين يعنى قراردادن زندگى در مسير ظهور واعلان همكارى وهمراهى با انقلاب جهانى. پيشواى ششم امام صادق عليه السلام مى فرمايد:
(بايد هر يك از شما براى خروج قائم آماده باشد (ليعدّن احدكم)؛ هر چند با تهيه كردن تيرى باشد. وقتى خداوند ببيند كسى به نيت يارى مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف اسلحه تهيه كرده، اميد است عمر ورا دراز كند تا ظهور ورا درك نمايد واز ياوران مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف باشد).(63)
(آينده پژوهى مهدوى)، ضمن رصد كردن پيشرفت هاى نظامى ووضعيت امنيتى سياسى جهان ووقايع ورويدادهاى ناشى از فعاليت هاى تسليحاتى واطلاعاتى، مى تواند آگاهى هاى لازم را به منتظران ارائه دهد وآنان را در ايجاد آمادگى هاى نظامى وسياسى يارى بخشد وسطح آگاهى ها وتحليل هاى آنها را از اوضاع جهانى بالاتر ببرد. همچنين انگيزه هاى لازم را براى بالا بردن توانايى هاى جمعى وآمادگى مستمر فراهم سازد.
يارى حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف بدون اين آگاهى ها وتوانايى ها واطلاع كافى از تغييرات وتحوّلات جهانى، امكان پذير نيست؛ در دعاها نيز مى خوانيم:
(خداوندا! همچنان كه دل مرا با ياد حجّت خود (مهدى)، آباد وزنده ساختى، سلاح مرا نيز در راه يارى وآماده وآخته ساز).(64)
بر اين اساس ياد كرد مداوم نهضت جهانى امام مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف وآمادگى براى يارى اين انقلاب بزرگ، راهبرد اصلى جامعه منتظر به حساب مى آيد. در روايت جالبى از امام كاظم عليه السلام آمده است:
(هر كس اسبى را به انتظار امر ما نگاه دارد وبه سبب آن دشمنان ما را خشمگين سازد ـ در حالى كه ومنسوب به ماست ـ خداوند روزى اش را فراخ گرداند، به وشرح صدر عطا كند، ورا به آرزويش برساند ودر رسيدن به خواسته هايش يارى كند).(65)
کلينى از ابوعبدالله جعفى روايتى را نقل مى كند كه توجّه به مفاد آن بايسته است:
(حضرت ابوجعفر محمد بن على باقر عليهما السلام به من فرمود: منتهاى زمان مرابطه (وآمادگى نظامى)، نزد شما چند روز است. عرض كردم: چهل روز. امام فرمود: ولى مرابطه (وآمادگى) ما مرابطه اى هميشگى (وپيوسته) است).(66)
علامه مجلسى در شرح اين روايت مى نويسد:
(بر شيعيان واجب است كه خود را بر يارى وطاعت امام بر حق آماده سازند (ان يربطوا انفسكم على طاعة امام الحق) ومنتظر فرج باشند وبراى يارى نمودنش، مهّيا گردند (يتهيأ لنُصرته)).(67)
به هر حال انتظار حقيقى ظهور، به معناى آماده سازى عدّه وعُدّه در تمامى زمينه ها است. به قطع پس از ظهور، آن حضرت با جنگ رو به رو خواهد بود؛ پس كسانى توان يارى اش را خواهند داشت كه كار آزمودة اين ميدان باشند ... در عرصه جهاد علمى، مسلّح شدن به سلاح قلم ودانش وتيغ سخن ودر عرصه عملى تجهيز به اسلحه رزم وآموختن شيوه هاى نوين آن (ومسائل استراتژيك جهانى)، لازمه انتظار حقيقى است. البته بخش مهم پيروزى آن حضرت، مرهون رشد فرهنگى جامعه بشرى است.(68)
3-8. برنامه ريزى راهبردى (استراتژى انتظار)
يكى از ابعاد آينده پژوهى، ارائه اطلاعات ودانش هاى لازم براى برنامه ريزى هاى كلان وبلند مدت است. براى كشورها، سازمان ها ومراكز صنعتى وتجارى، داشتن اطلاعاتى لازم دربارة آينده وتحوّلات وپيشرفت ها، جهت تصميم گيرى وتعيين خط مشى ها وراهبردها بايسته است.
اين مسأله دربارة كشورى كه هم چشم به آينده موعود دارد ودرصدد رسيدن به آن جامعه آرمانى است، وهم مى خواهد خود را همسان وهمساز آن قرار دهد اهميت بيشترى دارد. آينده پژوهى مهدوى، مى تواند در تنظيم سندهاى چشم انداز، برنامه هاى توسعه فرهنگى وسياسى نقش مهمى ايفا كند ومحوريت (آموزة مهدويت) را در تمامى برنامه ها وسياست گذارى ها تثبيت نمايد.
بنا به نوشته يكى از پژوهشگران:
انقلاب اسلامى بايد از مزيت هاى دنياى آزاد كنونى واز ابزارها وتكنولوژى ارتباطات مدرن براى تعميق روابط فردى ـ فرهنگى خود با مسلمانان وتشكيل هسته هاى فكرى ـ مذهبى، با بهره مندى از روح تشكّل هاى سنّتى ودينى واستفاده از قوانين ومقرّرات بين المللى تشكل هاى مردمى وسازمان هاى غيردولتى و... بهرة بهينه بگيرد وبا الگوسازى جديد از تركيب اين دو، جريان هاى خلاق مردمى ـ مذهبى وفعال اجتماعى ـ فرهنگى، را براى شيعيان ومسلمانان علاقه مند به پيوستن به قافله آرمان شهر شيعه، راه اندازى كند.(69)
نكته مهم در اين برنامه ريزى هاى راهبردى، حركت دادن جامعه به سمت جامعه آرمانى وتلاش براى برپايى حكومت جهانى مهدوى است. امام پنجم عليه السلام مى فرمايد:
(به سوى وبشتابيد (فاسعوا اليه) ولو از طريق خزيدن بر روى سينه باشد. به خدا سوگند! گويى بين ركن ومقام ايستاده وبا مردم بيعت مى كند).(70)
امام صادق عليه السلام نيز مى فرمايد:
(... كوشش وسعى داشته ومنتظر فرج باشيد (فجدّوا وانتظروا)؛ گوارا باد شما را اين عمل بزرگ وعبادت اى گروه رستگاران!)(71)
امام خمينى رحمه الله عليه با وسعت ديدى كه داشتند، معتقد بودند هم اكنون براى گسترش قدرت اسلام در جهان بكوشيم تا زمينه ظهور چنان كه بايد، فراهم شود:
(هميشه ما انتظار فرج داريم وبايد در اين انتظار خدمت كنيم. انتظار فرج قدرت اسلام است وما بايد كوشش كنيم تا قدرت اسلام در عالم تحقّق پيدا كند ومقدمات ظهور ان شاء الله تهيه شود).(72)
از ويكتور هوگو نقل شده است: (آينده از آن هيچ كس نيست؛ كه آينده از آن خداست. آنچه از ما ساخته است، اين است كه براى آينده آماده شويم وخود را براى اجراى آنچه آينده از ما چشم دارد، مهّيا سازيم).(73)
3 ـ 9. شبيه سازى (الگوبردارى)
نكته پايانى آنكه فهم آينده، به معناى به دست آوردن تصويرى از وضعيت هايى است كه در آينده تحقق پيدا مى كنند واز آنجا كه اين وضعيت ها بستر عمل فرد هستند، بنابراين تصوير مزبور در عمل امروز نيز دخل دارد. هر عملى كه مرتكب مى شويم، در مرحله اى به تصويرى كه از آينده داريم، ربط پيدا مى كند واز آن فراتر، بدون تصويرى از آينده، اعمال ما صورت نمى گيرد. حال درستى فهم طبيعتاً براساس تحقّق آن است وهر قدر وضعيت پيش بينى شده به واقعيت نزديك تر باشد، فهم درست ترى در اختيار بوده است. بنابراين برنامه ريزى وتصميم گيرى درست تر ومطمئن ترى هم صورت مى گيرد واقدامات وطرح ريزى ها نتيجه بخش مى شود.(74)
بر اين اساس آينده پژوهى مهدوى، مى تواند چند رويكرد مهم در اين راستا اتخاذ كند:
1. قرار دادن جامعه مهدوى ودولت ونسل منتظر در مسير انقلاب جهانى مهدوى؛
2. تأثير وايفاى نقش بنيادين در برنامه ريزى ها وتصميم گيرى ها با محوريت آموزه هاى متعالى مهدوى؛
3. تلاش وبرنامه ر يزى مستمر وپابرجا براى رسيدن به جامعه موعود وتحقّق ظهور وانقلاب جهانى؛
4. الگوبردارى از جامعه آرمانى وشبيه سازى رفتارها ورويكرد ها.
البته انگارة محورى در آينده پژوهى مهدوى، اين است كه هنگامه ظهور كاملاً پوشيده وناگهانى است؛ بنابراين وجهة همت آن شناسايى تمامى پديده ها ورويدادهايى است كه در حول وحوش آن اتفاق مى افتد. رسول اكرم صلى الله عليه وآله مى فرمايد:
(ظهور ومانند قيامت است. تنها خداوند است كه چون زمانش فرا رسد، آن را آشكار مى سازد. فرا رسيدن آن بر آسمانيان وزمينيان پوشيده است؛ جز به ناگهان، فرا نمى رسد).(75) و(76)
پس اصل اطلاع از زمان ظهور، از دايره آينده پژوهى خارج است؛ ولى بسيارى ديگر از مباحث مربوط به آن (چون نشانه هاى ظهور، علايم آخرالزمان، شرايط ظهور و...) در گسترة آن قرار مى گيرد.

نتيجه: مهدويت پژوهى وآينده پژوهى

به رغم پندار برخى، صرف توجه به (آينده)، نقطه پيوند واشتراك مهدويت پژوهى وآينده پژوهى نيست؛ بلكه نوع نگاه به آينده وروش ها ودستاوردهاى آن دو مى تواند، نقطه ارتباط وتعامل آنها باشد. در اين نوشتار، بحث مستقل (آينده پژوهى مهدوى) را طرح كرده وادله وابعاد مختلف آن را کاويديم. روشن شد كه در (آموزه مهدويت)، زمينه ها ومؤلفه هاى فراوانى براى (آينده پژوهى) وجود دارد واين آموزه از ظرفيت فراوانى براى تحليل وارزيابى حوادث ورويدادهاى آتى برخوردار است. در عين حال مى توان پيوندهايى نيز بين مهدويت پژوهى وآينده پژوهى برقرار كرد كه به بعضى از آنها به صورت گذرا اشاره مى شود:
1. امكان بهره ورى از بعضى مؤلفه هاى (آموزه مهدويت) در تحليل وارزيابى درست پديده ها ورويدادهاى جهانى وفهم دقيق اين تغييرات وتحولات؛
2. برنامه ريزى مناسب در جهت تبيين وترويج آموزة مهدويت در سطح فراگير وجهانى با كمك يافته هاى آينده پژوهى دربارة پيشرفت ها وپسرفت هاى جهانى وتحولات فرارو؛
3. روش مند كردن پژوهش هاى مهدوى (ارائه تصوير وطرحى واقعى از آينده مطلوب) با بهره گيرى از روش ها وتكنيك هاى آينده پژوهى؛
4. بهره گيرى از آموزه هاى مهدوى در سطوح مختلف برنامه ريزى وتصميم گيرى ملّى، همراه با استفاده از يافته هاى آينده پژوهى از اوضاع جهانى؛
5. بررسى نقش وجايگاه آموزه مهدويت، در تحوّلات ودگرگونى هاى آينده وايجاد آمادگى جمعى وجهانى براى رودرويى با اين تغييرات؛
6. شناخت چالش ها وبحران هاى فراروى زندگى بشرى كه از طريق آينده پژوهى پيش بينى مى شود وارائه راه حل هاى رفع اين بحران براساس دكترين مهدويت؛
7. بهره ورى از (آينده پژوهى) در جهت ايجاد دورانديشى جمعى وتوجه ويژه به آينده (براى طرح وتبليغ آموزه هاى مهدويت در جامعة جهانى) و....
در پايان بيان اين نكته بايسته است كه لازمه (مهدويت پژوهى) در سطح كلان وعلمى، (آينده پژوهى مفهومى) است؛ يعنى نظام مندى پژوهش ها وكاوش هاى علمى درباره آينده مطلوب وممكن ـ با رويكرد مهدوى ـ ونظريه پردازى در اين زمينه، منوط به بهره گيرى از محمل هاى مفهومى است. نگارنده اين رويكرد را با بهره گيرى از محمل مفهومى دولت (دولت اخلاقى مهدوى) پى جويى كرده وآينده جهان را براساس تصوّرات وتطوراتى كه از طريق دولت متبادر مى شود، مورد كاوش قرار داده است. براساس اين محمل مفهومى وبه كمك آيات وروايات، مى توان تصويرى نسبتاً روشن از وضعيت ها ورويدادهاى آينده ارائه داده وواقعيت هاى آن را باز گفت. البته شناسايى اين محمل مفهومى ودرك درست آن وتناسب آن با واقعيت هاى آينده، امرى پيچيده ونيازمند مطالعه وتأملات نظرى است. اين رويكرد پژوهشى وعلمى به آينده، مى تواند تفاسير وتبيين هاى تاريخى را در سطح كلان وهدفمند مطرح سازد والگوها وقوانينى براى جريان كلّى تاريخ ارائه دهد. اين آينده پژوهى مفهومى، غير از آينده پژوهى رايج در دنيا است كه در سطح محدود، نگاه ها را به تحوّلات ورويدادهاى فرارو متوجّه مى سازد ودر برنامه ريزى ها وتصميم گيرى ها دخيل است وتوانايى تحليل جامع تاريخى از جهان ورويکرد نظرى به آينده شناسى را ندارد.
 

 

 

 

 

پى نوشت ها:

ــــــــــــــــــــــ

(1) پروميچيچ، آينده پژوهى ومديريت آينده، تهران، مركز آينده پژوهى واطلاع رسانى، 1387، ترجمه عبادالله حيدرى، ص11.
(2) نك: گروه مديريت تکنولوژى مرکز صنايع نوين، گزارش اول، وزارت صنايع ومعادن، خرداد 1381.
(3) نك: موسى اکرمى، (روش هاى آينده نگارى تكنولوژى توسعه فرد)، آينده انديشى وآينده نگرى گروه آينده انديشى، بنياد.
(4) نك: على پاى، آينده علوم انسانى، فصل نامه حوزه ودانشگاه، ش 49 (سال 12، زمستان 1385)، ص 12.
(5) نگارنده، آينده جهان، (چاپ اول، قم، مرکز تخصصى مهدويت، 1383)، ص 23؛ به نقل از: محمد جواد لاريجانى، درس هاى سياست خارجى، (چاپ اول، تهران: مشكوة: 1377) ص 268.
(6) همان.
(7) Keenan, Michael, “Technology Foreight: An introduction”, Technology Foresight for Orgonizers, 8-12, Ahklara, Turkey, December 2003.
(8) همان.
(9) پروميچيچ، پيشين، ص10.
(10) نك: الفباى آينده پژوهى، ص 21 و22؛ جان دال، راهنمايى براى آشنايى با ادبيات آينده پژوهى، تهران، (مؤسسه آموزش وتحقيقاتى صنايع دفاعى، 1385)، صص 15 ـ 25.
(11) روح الله قديرى، (بررسى چند تجربه ملى آينده نگارى)، مجموعه مقالات دومين کنفرانس مديريت تکنولوژى، تهران، ارديبهشت 1386.
(12) نگارنده، جستارهايى در مهدويت، قم، مرکز تخصصى مهدويت، 1386، ص 30.
(13) نك: نگارنده، آينده جهان (دولت وسياست در انديشه مهدويت)، ص 23 و24.
(14) جيمز، دى تور، آينده پژوهى به عنوان دانش كاربردى، رهيافت، ش 20، ص 105.
(15) على پاى، آينده علوم انسانى، فصل نامه دفتر حوزه ودانشگاه، ش 49، ص 13.
(16) عقيل ملكى فر وديگران، الفباى آينده پژوهى، ص 70 و71.
(17) رابرت جى، لمپرت وديگران، برنامه ريزى پا برجا براى يك قرن، ترجمه وحيد وحيدى مطلق، (چاپ اور، تهران: انديشکده صنعت وفن آورى، 1385) صص 24 ـ 27.
(18) براى مطالعه بيشتر، ر.ك، همان، ص 24 ـ 30؛ سعيد خزائى، عبدالرحيم پدرام؛راهنماى گام به گام آينده پژوهى راهبردى، تهران، دانشگاه مالك اشتر، 1387، ص44 ـ 88.
(19) محمد بن ابراهيم نعمانى، الغيبة، تهران، مكتبة الصدوق، 1397ق، ص 162؛محمد باقر مجلسى، بحارالانوار، بيروت، موسسه الوفاء، 1404ق، ج 2، ص 250.
(20) شيخ مفيد، الاختصاص ، قم، كنگره جهانى هزاره شيخ مفيد، 1413ق،ص 208؛ شيخ صدوق، عيون اخبار الرضا، تهران، جهان، 1378ج 2، ص 130؛ (من هذا مهدى هذه الامّة... لا تذهبُ الدّنيا حتّى يقومَ رَجُلٌ من وُلد الحسين يملأها عَدْلاً كَما ملئتْ ظلماً وجور)؛
(21) (اِنَّ هذا اَمرٌ من اَمْرِ الله وسرٌّ من سرِّ الله. عِلَّتُه مَطوّية عن عباد الله. فَإياك والشَكَّ فَإن الشكَّ فى اَمْرِاللهِ كُفْرٌ)؛ فضل بن حسن طبرسى، اعلام الورى، تهران، دارالكتب الاسلاميه، ج سوم، 1390ق، ص 399؛ مجلسى، پيشين، ج 51، ص 73.
(22) (... هو القائم بالحقّ والمُظهِرُ للدّين والباسِطُ لِلْعَدل. اى والّذى بَعَث مُحمداً بالنُبّوة واَصْطَفاه على جميع البرَية)؛ سيد مصطفى كاظمى، بشارة الاسلام، نجف، بى نا، 1382، ص 52؛ لطف الله صافى گلپايگانى،  منتخب الاثر، قم، سيدة المعصومه، 1419ق، ص 467.
(23) حسن مصطفوى، التحقيق فى كلمات القرآن، ج 12، ص 166.
(24) على اكبر قرشى، قاموس قرآن، ج 13، ص 81.
(25) ناصر مكارم شيرازى وديگران، تفسير نمونه، قم، نسل جوان، 1374، ج 12، ص 295 و407.
(26) بهاء الدين خرمشاهى، دانش نامه قرآن وقرآن پژوهى، تهران، ناهيد، 1377، ج 2، ص 2241.
(27) نك: محمد تقى موسوى اصفهانى، مكيال المكارم، ج 2، ص 235.
(28) مجلسى، بحارالانوار، ج 52، ص 133.
(29) (إذا رأيتَ الحاجَةَ والفاقَةَ قد كَثُرتا واَنكَرَ بَعضُهُم بَعْضاً و... فانتظروا اَمرَ الله)؛ نعمانى، الغيبة، ص 156؛ بحارالانوار، ج 52، ص 270.
(30) (إذا وُسِدَ الأمرُ الى غيرِ اَهلِه فَانتظِر الساعة)؛ البيان والتعريف، ج 1، ص 80؛ به نقل از: حسن مصطفوى، پيشگوئى ها در علايم آخرالزمان، (چاپ دوم، تهران: مركز نشر آثار علامه مصطفوى، 1386)ص 42.
(31) نك: سيد حسن ميرجهانى، نوائب الدهور، نجف، كتابخانه حيدريه، 1376، ج1، ص 291.
(32) سيد محمد كاظم قزوينى، امام مهدى از تولد تا بعد از ظهور، چ اول، قم، انتشارات مسجد جمكران، 1378، ص299.
(33) نك: سيد محمد صدر، تاريخ غيبت كبرى (چاپ اول، تهران: نيك معارف، 1382)، ص 229 ـ 232.
(34) سيد هاشم بحرانى، البرهان فى تفسير القرآن، قم، موسسه بعثت، 1417ق، ص 147؛ مجلسى، پيشين، ، ج 51، ص 147.
(35) على كورانى، عصر ظهور، چاپ نهم، تهران، انتشارات شركت چاپ ونشر بين الملل؟، 1386.ص 206.
(36) نك: محمدرضا حكيمى، خورشيد مغرب (چاپ 25، قم: دليل ما، 1382)، ص 321؛ نگارنده، فروغ حق: مصاف حق وباطل از نهضت حسينى تا انقلاب مهدوى، چاپ اول، قم: مركز تخصصى مهدويت، 1387) ص 207 ـ 327.
(37) نك: محمد مهدى آصفى، انتظار پوى، چاپ اول، قم، مركز تخصصى مهدويت، 1358، ص 41 ـ 42.
(38) (... لا يكونُ ما تمُدُّونَ اليه اَعْينَكُم حتّى يشقى من يشقى ويسعَدَ مَنْ يسْعَدَ)؛ نعمانى، الغيبة، ص 111؛ بحارالانوار، ج 52، ص 111.
(39) نك: على اكبر قرشى، قاموس قرآن، ج 3، ص 234 و235؛ ناصر مكارم شيرازى وديگران، پيشين، ج 23، ص 199.
(40) شيخ عباس قمى، مفاتيح الجنان، زيارت صاحب الامر.
(41) (إذا رأيتم ناراً مِنَ المشرقِ شِبهَ الهردى العظيم تطلَعُ ثلاثَةَ ايام وسبعةٍ فَتَوقَّعَوا فَرَجَ آل محمد صل الله عليه وآله...)؛ موسوى اصفهانى، مكيال المكارم، چاپ پنجم، قم، انتشارات مسجد جمكران، 1380، ج 2، ص 184.
(42) (تَوَقّعوا الصوتَ يأتيكم بَغتَةً مِن قِبَلِ دِمَشقٍ فيهِ لَكُم فَرجٌ عظيم)؛ نعمانى، پيشين، ص 279.
(43) سيد رضى، نهج البلاغه، 260، ص 126؛ صافى گلپايگانى، پيشين، ص 314.
(44) شيخ طوسى، كتاب الغيبه، قم، موسسه معارف اسلامى، 1411ق، ص 276؛نعمانى، پيشين، ص 83 و84.
(45) قصص (28):21.
(46) سيد على اكبر قريشى، پيشين، ج 2، ص 112 و113.
(47) ناصر مكارم وديگران، پيشين، ج 4، ص 49 وج 21، ص 218.
(48) مفاتيح الجنان، زيارت صاحب الامر.
(49) مجلسى، پيشين، ، ج 52، ص 256؛ صافى گلپايگانى، پيشين، ص 425.
(50) (اذا زَهقَ الزاهق وخَفَتِ الحقايق ولَحِق اللاحق وثَقُلت الظّهُور وتَقارَبَتِ الامور وحُجِب النشور... ويفتحون العراق ويحجمون الشقاق بِدَمٍ يراق، فعند ذلك تَرقَّبوا خروجَ صاحب الزمان)؛ سيد مصطفى كاظمى، پيشين، ص 74؛ محمد خادمى شيرازى،نشانه هاى ظهور او، چاپ دوازدهم، قم، انتشارات مسجد جمكران، 1385، ص 99 و100.
(51) ابن شعبه حرّانى، تحف العقول، ص 31؛ مجلسى، پيشين، ج 52، ص 258.
(52) نك: محمد بن يعقوب كلينى، كافى، تهران، دارالكتب الاسلامية، 1365ج 8، ص 381، ح 576.
(53) جواهرالكلام، ج 21، ص 43.
(54) (اُحَذِّركُم سَبع فتنِ تكونْ بعد فتنة تُقبلُ من المدينة وفتنة بمكة... قال ابن مسعود: منكم من يدرِكُ اولّها ومن هذه الامة من يدرِك آخِرَه)؛ ابن طاووس،الملاحم والفتن، چاپ بيروت، ص 21؛ محمد خادمى شيرازى، نشانه هاى ظهور او، چاپ دوازدهم، قم، انتشارات مسجد جمكران، 1385، ص 62.
(55) (ايها الناس اربع خلال من استطاع ان لا يدركه شيء منهنُّ فلا يدركه، قالوا وما هى قال: يأتى زمانٌ يظهر فيه الباطل ويصبح الرجل على دين و...)؛ طبقات، ج 3، ص 588؛ به نقل از: حسن مصطفوى، پيشگويى ها در علايم آخرالزمان. چاپ دوم، تهران، مركز نشر آثار علامه مصطفوى، 1386، ص45.
(56) موسوى اصفهانى، مكيال المكارم، چاپ پنجم، ، 1380، ج 2، ص 186؛ محمد خادمى شيرازى، نشانه هاى ظهور او، چاپ دوازدهم، قم، مسجد جمكران، 1385، ص 125.
(57) مجلسى، پيشين، ج 52، ص 358.
(58) همان، ص 113.
(59) شيخ مفيد، ارشاد، قم، كنگره جهانى هزاره شيخ مفيد، 1413ق، ص 352 (بقره(2): 155).
(60) (اِن امّتَكَ سَتُفتَنُ بعدک بقليلِ زمانٍ من دهرك غير كثير...)؛ سيد حسن ميرجهانى، پيشين، نوائب الدهور، ص 166.
(61) (بالكفّ والصَّبر اِن اعطُوا الذى لَهُم اَخَذوه وان مُنِعوا تَرَكوه)؛ همان.
(62) صحيح مسلم، ج 8، ص 168.
(63) (ليعدَّن احدكم لخروج القائم ولو سهماً...)؛ نعمانى، پيشين، ص 32، ح 10؛ مجلسى، پيشين، ج 52، ص 366.
(64) (اللهم كما جَعلَتَ قلبى بذكره معمورا، فاجعل سلاحى بنصرته مشهور)؛ مفاتيح الجنان، زيارت امام در سرداب مقدس.
(65) (من ارتَبَط دابّةً متوّقِعاً به امرنا ويغيظ به عدوَّنا وهو منسوبٌ الينا اَدَّر اللهُ رِزقه وشَرَحَ صَدرَه وبَلَّغَهُ اَمَله وكان عَوناً على حوائجه)؛ شيخ كلينى، پيشين، ج6، ص 535، ح 1.
(66) (قال لى ابوجعفر محمد بن على عليهما السلام: كم الرّباط عندكم؟ قلت: اربعون. قال عليه السلام: لكن رباطَنا الدَّهر)؛ همان، ج8، ص 381، ح 576.
(67) علامه مجلسى، مرآة العقول، ج 26، ص 586.
(68) نك: جوادى آملى، موعود موجود، (چاپ اول: قم، اسراء، 1387)، ص 166.
(69) محمد على زم، جمهورى جهانى شيعه (چاپ اول، تهران: كتاب جمهور، 1384)، ص 93.
(70) (... فاسعوا اليه ولو حبوا والله كأنّى انظر اليه بين الرُّكنِ والمقام يبايع الناس)؛ موسوى اصفهانى، مكيال المكارم، (چاپ پنجم، قم، مسجد جمكران، 1380)، ج 2، ص 184.
(71) (... فجدّوا وانتظروا هنيئاً لكم ايتّها العصابة المرحومة)؛ نعمانى، پيشين، ص 108.
(72) صحيفه نور، ج7، ص255.
(73) محمد رضا حكيمى، خورشيد مغرب، چاپ بيست وپنجم، قم. انتشارت دليل ما، 1382، ص284 (به نقل از مجله سخن، دوره 20، ص126).
(74) نك: نگارنده، آينده جهان، ص 20 و21.
(75) (مثله مثل الساعة الّتى لا يجلّيها لوقتها الّا هو ثقلت فى السماوات والأرض لاتأتيكم الابغتة)؛ اعراف(7): 187.
(76) شيخ صدوق، كمال الدين وتمام النعمه، قم، دارالكتب الاسلاميه، چ2، 1395ق، ج 2، ص 373.

مقاله هاى مهدوى : ۲۰۱۴/۰۹/۲۴ : ۸.۲ K : ۰
: رحیم کارگر
comments:
no-comments