المسار:
فارسی » مقاله هاى مهدوى
الفهرس
مقاله هاى مهدوى

(۱۰۹) آينده در ديدگاه پيامبر

آينده در ديدگاه پيامبر

در بخش گذشته (آينده در کتاب خدا) به اجمال ترسيمى از آينده در ديدگاه قرآن مجيد ارائه شد وروشن گرديد که سرانجام جهان از آن صالحان، چيرگى از آن اسلام، وحکومت مادى ومعنوى از آن قرآن خواهد بود. اينک در اين بخش بر آنيم تا از زبان پيامبرمان با رهبر اين نهضت آشنا شويم. در کتب اصلى اهل سنت اين سخن از پيامبر اکرم صلى الله عليه وآله وسلم بسى مشهور است که در مواضع متعدد در طول زندگى تبليغى خويش مى فرمود: لا يزال هذا الدين منيعا الى اثنى عشر خليفه(1) اين دين همواره با دوازده خليفه گرامى وسربلند خواهد بود. وآن گاه که از حضرتش ويژگى عمومى آن دوازده جانشين را سوال کردند ايشان با جمله کلهم من قريش پاسخ دادند به نقل يکى از همين مدارک آن زمان که مردم چنين سخن شيوايى را از پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم پيرامون آينده اسلام وجهان شنيدند تکبير گويان وفرياد زنان شادمانى خويش را ابراز نمودند.(2) وبنا به نقلى ديگر پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم فاصله زمانى حيات وحضور اين گروه را از دوران پس از خود تا زمان برپايى قيامت تعيين نمودند که: لا يزال الدين قائما حتى تقوم الساعه(3) ودر تشبيه وتعبيرى ديگر که در برخى از همين مدارک آمده، در پاسخ از چندى خلفاء، حضرتش آنان را بلحاظ تعداد، همانند نقباء برگزيده در بنى اسرائيل دانسته وفرمودند: اثنى عشر کعده نقباء بنى اسرائيل(4) توجه داريد، که آنچه نقل شد صرفا از کتب مهم واصلى اهل سنت آورده شد تا اين حقيقت از زبان آنان نشان داده شود وهمان طور که مى دانيم اين واقعيت در بين شيعه امرى انکار ناپذير است که نياز چندانى به اثبات وارائه شواهد علمى ندارد. دقت در اين گونه احاديث در کتب سنيان چند ويژگى براى اين دوازده نفر نشان مى دهد که در جاى خود مى تواند به سهولت معرف آنان گردد: الف: پيوند دوره برقرارى اسلام در تاريخ با دوران اين دوازده تن. ب: عزت، سر بلندى وبرپايى اسلام در رابطه با آنان. ج: صلاح ورستگارى امت در ارتباط با تن دادن به اينان.
د: حضور ايشان در جايگاه خود در فاصله زمانى بعد از پيامبر اسلام صلى الله عليه وآله وسلم تا برپايى قيامت کبرى. با دقت در دسته اى ديگر از احاديث پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم در کتب عامه دائره معرفى اين دوازده تن مشخص تر مى شود واز محدوده بالنسبه گسترده قريش به داخل مرز اهل بيت پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم آورده مى شود واز حضرتش نقل مى شود که فرمود: اهل بيتى امان لاهل الارض فاذا ذهب اهل بيتى ذهب اهل الارض(5) خاندان من موجب امنيت براى مردم زمين هستند پس آن گاه که اينان بروند مردم دنيا نيز از بين خواهند رفت. اين روايت بروشنى پيوند حضور اهل بيت با بقاء زمين ومردم وبرپايى قيامت وبهم ريختن اين نظام با رفتن اهل البيت عليهم السلام را نشان مى دهد. در برخى روايات ديگر، اين اهل البيت عليهم السلام رافع اختلاف ميان امت وراه گشاى مردم در اين زمينه ها معرفى مى شوند وآورده شده که پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم فرمودند: اهل بيتى امان لامتى من الاختلاف(6) پيامبر اکرم صلى الله عليه وآله وسلم در طرح وترسيمى عمومى براى آينده اسلام به نقل مدارک مهم، اصلى واوليه اهل سنت (از جمله صحيح بخارى) فرموده اند که: لا يزال هذا الدين فى قريش ما بقى اثنان(7) اين امر همواره در بين قريش بر پا خواهد بود مادام که دو چيز باقى است، که با توجه به حديث معروف ثقلين بروشنى بدست مى آيد که مراد از اين دو چيز همان کتاب وعترت است که پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم مکرر مى فرمود: انى تارک فيکم الثقلين کتاب الله وعترتى ما ان تمسکتم بهما لن تضلوا بعدى ابدا...(8) در اين صورت ملاحظه مى شود که حضرتش موضوع جانشينى خود را در دائره اهل البيت گرامى خويش محدود مى کند واين مطلب بروشنى از کنار هم گذاشتن اين دو دسته از احاديث به دست مى آيد. يعنى احاديثى که جانشينان را دوازده نفر واز قريش معرفى کرده، براى کار آنان ويژگيهايى را بر شمرده ورواياتى که با بر شمارى اين ويژگيها آن جانشينان را در محدوده اهل بيت جاى مى دهد. از آنجا که علماى اهل سنت در طول تاريخ گذشته نتوانستند اند اين مسئله روشن يعنى خلفاى اثنى عشر را منکر شوند لذا از همان آغاز در صدد بر آمده اند که بهر صورت 12 نفر را در تاريخ اسلام سراغ داده وموضوع را خاتمه دهند وبه اصطلاح معروف خيال خود را راحت کنند. تازه ترين ارائه از اين ليست را مى توان در اظهارات مفتى اعظم عربستان سعودى، عبدالعزيز عبدالله بن باز ديد که به الهام از پيشينيان خود در اين تلاش ناکام طى يک سخنرانى در دانشگاه مدينه اظهار داشته بنظر من مراد از دوازده خليفه، خلفاى چهارگانه، معاويه وفرزندش يزيد وسپس عبدالملک مروان وچهار فرزندش وعمر بن عبدالعزيز مى باشند که اسلام در زمان آنها گسترش يافت ودين پايدار گرديد وحق آشکار شد...(9) پيشاپيش بى پايگى اين تطبيق روشن است. براستى آيا يزيد با آن کارنامه سياه جنايت وخونريزى در طى سه سال خلافت ننگين خود شايسته چنين ارج وقدر وجانشينى الهى پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم است؟ آيا عبدالملک مروان (همان کس که به نقل سيوطى - از محققان نامى اهل سنت - اگر تنها جرمش مسلط نمودن حجاج بن يوسف ثقفى خونريز، بر مردم باشد کافى است که ورا از رحمت خدا دور بدانيم(10) همان جانشين پيامبر است که دين را عزت بخشيده واسلام را بر پا داشته است؟ آيا وليد بن عبدالملک مروان که در تفالى به قرآن مجيد براى آگاهى از وضع وحال خود با ديدن آيه: (وخاب کل جبار عنيد)(11) آن چنان بر آشفت که قرآن را هدف تيرهاى خود قرار داد ودر آن حين اشعارى کفر آميز سرود، همان جانشين والاى پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم است که عزت بخش اسلام ومسلمين مى گردد؟ مسلما که چنين نيست، براستى آيا اينان که بن باز سراغ مى دهد جملگى در دايره اهل بيت پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم قرار دارند؟ وآيا حضور مستمر وپياپى اين دوازده تن تا برپايى قيامت محقق شده - آنسان که پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم فرموده بود -؟ اينان که در همان قرن اول هجرى بوده وبا مرگ عمر بن عبدالعزيز در آغاز قرن دوم کارشان به اتمام رسيده است! دقت در اين مطالب نشان مى دهد که بايد اين سلسله نورانى را در جاى ديگر جستجو نمود که در يک مراجعه آزاد وبدور از حب وبغض ها جز با دوازده تن امامان پاک شيعه با هيچ گروه وجمعى ديگر قابل تطبيق نيست. چرا که آنان همگى از قريشند جملگى در دايره اهل بيت پيامبرند، تلاش وکوشش ايشان موجبات سر بلندى، بقاء وصلاح دين وامت را در عرصه هاى مختلف به بار آورده ودوره ايشان بعد از پيامبر آغاز وتا برپايى قيامت ادامه دارد که اينها دقيقا همان نشانه هائى است که بنابه روايات گذشته از ارائه طريق هاى پيامبر عظيم الشان اسلام صلى الله عليه وآله وسلم بدست مى آيد. چه بسيار که پيامبر اکرم صلى الله عليه وآله وسلم در مواضع متعدد به بر شمارى نام وياد اين دوازده تن پرداختند اما از آنجا که موضوع اين نوشته پيرامون دوازدهمين آنان يعنى امام عصر ارواحنا فداه است اينک با نگرش به برخى ديگر از کتب ومصادر اهل سنت، گامهاى بعدى به سوى معرفى آن بزرگمرد از سوى پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم را بر مى داريم. آن حضرت در طول زندگى خود مکرر وبه بيانات گوناگون وبنا به آنچه که علماى اهل سنت نيز آورده اند چنين مى فرمودند که: لو لم يبق من الدنيا الا يوما واحدا لطول الله ذلک اليوم حتى يبعث فيه رجلا من امتى ومن اهل بيتى يواطي‏ء اسمه اسمى يملا الارض قسطا وعدلا کما ملئت ظلما وجورا (12) يعنى که آخرين فرد از شمار آنان که در سلسله خلافت الهى پيامبر جاى دارند انسان والا ووارسته اى است که ظهورش قطعى، نامش چونان پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم واز خاندان اوست که زمين را آنسان که از ظلم وجور پر شده باشد مالامال از عدل وداد مى نمايد. روشن است که تفصيل افزونتر مطلب در اين مختصر نمى گنجد وکافيست که بدانيم اين واقعيت آن چنان چشمگير وغير قابل انکار است که نوع محققان اهل سنت از قديم وجديد بر استحکام احاديث وارده در اين مقوله پاى فشرده ودر آثار خود بدان تصريح نموده اند به طورى که در قديمى ترين کتب اهل سنت که معروف به صحاح سته مى باشند وبين سالهاى 240 تا 280 هجرى تدوين يافته نيز به وضوح اين حقيقت آشکار است که در اينجا مختصرا به هر يک از اين 6 کتاب اشاره مى شود:
1 - امام احمد حنبل که معاصر امام نهم وامام دهم شيعه عليهما السلام بوده ودر سال 241 يعنى 14 سال قبل از تولد حضرت مهدى عليه السلام از دنيا رفته برخى احاديث مربوط به امام مهدى عليه السلام را گرد آورى ودر مسند خود آورده است.
2- محمد بن اسماعيل بخارى متوفاى سال 256 هجرى معاصر با ايام تولد حضرت مهدى عليه السلام در صحيح معروف خود در کتاب الاحکام برخى احاديث اين زمينه را گرد آورى کرده است.
3 - محمد بن مسلم نيشابورى متوفاى سال 261 هجرى در 2 باب از صحيح خود الفتن واشراط الساعه وباب نزول عيسى به ذکر احاديث مهدى مبادرت ورزيده است.
4- ابن ماجه قزوينى متوفاى سال 273 در کتاب سنن خود در باب خروج المهدى به ذکر احاديث اين مبحث پرداخته است.
5- ابوداود سيستانى متوفاى سال 275 در کتاب سنن خود در کتاب المهدى اين احاديث را ذکر نموده است.
6- ترمذى متوفاى سال 279 در کتاب سنن خود در دو قسمت کتاب الفتن وباب ما جاء فى المهدى به ذکر احاديث اين مبحث پرداخته است. وجود اين احاديث در اصلى ترين کتب اهل سنت يعنى صحاح سته موجب شده که اصل مهدويت به عنوان اصلى اسلامى برخاسته از کتاب خدا وسنت پيامبر اکرم صلى الله عليه وآله وسلم در ميان آنان تلقى شود وبر اين اساس است که نويسندگان سنى در آثار خود بر درستى ان انديشه وريشه دار بودن آن با صراحت وروشنى پاى مى فشارند. در پايان اين بخش به عنوان حسن ختام صرفا به چند نمونه از اين تصريحات اشاره مى نماييم. ايمان به خروج مهدى واجب است واعتقاد به ظهور وبخاطر تصديق سخن پيامبر اکرم حتمى ولازم مى باشد همان طور که در کتب عقيدتى اهل سنت ورسالات دانشوران امت نوشته وثابت گرديده است.(13) اين اعتقاد آن چنان راسخ وپا بر جا وفراگير در ميان امت اسلامى است که موسسه رابطه العالم الاسلامى مستقر در عربستان سعودى در سال 1396 قمرى در پاسخ به مسلمانى از اهالى کنيا پيرامون حضرت مهدى عليه السلام ضمن فتوايى مفصل مطالبى را نگاشته که بخشهايى از آن چنين است: مهدى موعود منتظر... که وقت ظهورش آخر الزمان خواهد بود در مکه مکرمه ميان رکن ومقام با وى بيعت مى شود... بر تمام جهان حکومت نموده زمين را از برابرى وداد مالامال مى سازد... وآخرين نفر از خلفاى راشدين دوازده گانه به شمار مى آيد که پيامبر در روايات صحيح کتابهاى صحاح از ايشان خبر داده است... بر تواتر احاديث مهدى گروهى از بزرگان پيشين وامروزين تاکيد کرده اند... حافظان ومحدثان اقرار آشکار دارند بر اينکه درباره مهدى احاديثى صحيح وحسن رسيده که در مجموع متواترند وبه صحت وتواتر آنها يقين مى شود واينکه اعتقاد به خروج مهدى واجب بوده از عقايد اهل سنت وجمات به شمار مى آيد وهيچ مسلمانى جز آن کس که از سنت بى خبر ودر عقيدت بدعت گذار باشد اين اعتقاد را انکار نمى کند....(14) در کشور خود ما نيز يکى از سران عقايد ضد شيعى که سابقه اى ديرين در دشمنى وروياروئى با فرهنگ تشيع داشته ودارد وآثار متنوعه ومشحون از حملات ناروا به شيعه مى باشد بطورى که وجوه اشتراک فراوانى ميان اظهارات وو مطالب اعتقادى وهابيت به چشم مى خورد - هر چند که خود را وهابى نمى داند - در يکى از يادداشتهاى خود در پاسخ به فردى که از وى درباره ظهور امام زمان عليه السلام وبه تعبير خودش امام موعود قائم منتظر از آل محمد سوال کرده چنين مى نويسد: آنچه امروز پس از سالها تحقيق بدان رسيده وباور دارم آن است که آن وجود مسعود از نسل رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم وذريه امير مومنان عليه السلام وفاطمه زهرا عليها السلام بوده ودر آينده به اذن الهى وتوفيق ربانى ظهور خواهند کرد چنانکه در حديث مشهور نبوى آمده است لو لم يبق من الدنيا الا يوم واحد لطول الله ذلک اليوم حتى يبعث فيه رجلا اسمه اسمى... البته جزئيات اين امر ومتعلقات آن به وجهى نيست که بتوان بر آنها احاطه علمى داشت والعلم عذاله سبحانه وتعالى اما اصل قضيه انصافا قابل انکار نيست لکثره الاحاديث الوارده بل تواترها وهر کس بخواهد روايات مزبور را ببيند ودرباره آنها به تحقيق بپردازد به کتاب المهدى مرحوم آيه الله صدر وبه کتاب عرف الوردى فى اخبار المهدى مراجعه کند والله تعالى ولى الهدايه والتوفيق.(15) آرى، امروزه صدها کتاب ورساله ومقاله از اهل سنت ودهها برابر آنها از شيعه در زمينه امام مهدى عليه السلام در دست است که جملگى ياد وخاطره حضرتش را در دلها زنده نگه مى دارد. آنچه که از زبان پيامبر اکرم صلى الله عليه وآله وسلم، هم وکه: (لا ينطق عن الهوى ان هو الا وحى يوحى)(16) بود خارج شده وامواجش دل اعصار وقرون را شکافته اينک بگوش جان مى رسد که خلاصه: من انکر خروج المهدى فقد کفر(17) وچنين است که ما بعنوان امتى مسلمان از هر مذهب وگرايش که باشيم بايد اين واقعيت را چونان ديگر واقعيات اعتقادى خويش پذيرا باشيم وشبهه اندازيهاى بى دانشان را نه سزاست که چيزى از رسوخ ما در اين اعتقاد پرمايه بکاهد.



 

 

پى نوشت ها:

ــــــــــــــــــــــ
(1) صحيح مسلم جلد 6 صفحه 2 راوى اين حديث جابرين سمره است ودر ديگر کتب مهم اهل سنت نيز اين روايت از پيامبر اکرم صلى الله عليه وآله وسلم با برخى تفاوتها نقل شده است از جمله در صحيح بخارى چنين آمده است: سمعت رسول الله يقول يکون اثنى عشر اميرا فقال کلمه لم اسمعها فقال ابى انه قال کلهم من قريش جلد 9 ص. 81 در صحيح مسلم روايت بطرق ديگرى هم نقل شده است در سنن ابى داود جلد 2 کتاب المهدى ص 207 ودر مسند امام احمد حنبل طى صفحات 86 تا 108 روايت به 34 طريق نقل شده است.
(2) سنن ابى داود ج 2 ص 207 کتاب المهدى.
(3) صحيح مسلم ج 6 ص 4.
(4) مسند احمد بن حنبل ج 1 ص 398.
(5) ذخائر العقبى ص 17 تاليف محب الدين طبرى (وى اين حديث را از مناقب امام احمد حنبل آورده است).
(6) مدرک پيشين، اين روايت در کتاب صواعق المحرقه تاليف ابن حجر صفحه 233 از حاکم نيشابورى هم نقل شده است.
(7) صحيح بخارى جلد 9 ص 62 باب الامراء من قريش.
(8) مسند احمد ج 5 ص 182 - 181، صحيح مسلم ج 238:2، صحيح ترمذى ج 2 ص 220، مسند احمد ج 3 ص 26 و...
(9) مجله الجامعه الاسلاميه نشريه دانشگاه اسلامى مدينه شماره 3 مورخ ذى القعده 1388 ص 629 که اظهارات بن باز را بدنبال سخنرانى شيخ عبدالمحسن العباد آورده است.
(10) تاريخ الخلفاء تاليف جلال الدين سيوطى که از جمله مورخان ومحققان معروف اهل سنت است.
(11) قرآن مجيد سوره ابراهيم آيه 15.
(12) منتخب الاثر فصل دوم باب اول تاليف آيه الله صافى گلپايگانى (در اين فصل از کتاب محقق ونويسنده محترم 103 حديث از مصادر شيعه وسنى گرد آورده ومدارک تفصيلى هر يک را بدقت بر شمرده است که جملگى اين احاديث بر ظهور حضرت مهدى عليه السلام با ويژگيهايى که برخى از آن در حديث مورد استشهاد در متن آمده دلالت تام وروشن دارد).
(13) ابوالفيض احمد بن محمدالغمارى شافعى در کتاب ابزار الوهم المکنون ص 3 و4.
(14) البيان فى اخبار صاب الزمان تاليف محمد مهدى الخرسان صفحه 76 تا 79.
(15) آنچه که در بين پرانتز آمده عينا از کتاب صبح اميد، صدر الدين هاشمى دانا صفحه 44 آورده شد - وعبارت داخل گيومه هم عينا از نوشته خطى نقل گرديده است.
(16) قرآن مجيد سوره نجم آيه 3 و4.
(17) شيخ الاسلام حموينى، فرئد السمطين ج 2 ص 334 وابن حجر عسقلانى، لسان الميزان ج 5 ص 130.

مقاله هاى مهدوى : ۲۰۱۴/۰۹/۲۴ : ۵.۶ K : ۰
: اصغر صادقی
comments:
no-comments