المسار:
فارسی » مقاله هاى مهدوى
الفهرس
مقاله هاى مهدوى

(۱۱۷) باورداشت مهدويّت در جوامع اسلامى

باورداشت مهدويّت در جوامع اسلامى

اعتقاد به مهدى ومهدويت، از بدعت ها وانحراف ها نبوده ونيست؛ بلكه برخاسته از صد ها وهزاران نص ونصوص از پيامبر صلى الله عليه وآله وصحابه وتابعان وامامان معصوم عليهم السلام است وريشه در منابع اصيل راستين قرآن وعترت واهل بيت عليهم السلام دارد واز زمان پيامبر صلى الله عليه وآله شهرت داشته وحتى مردم، برخى از اهل بيت عليهم السلام را مهدى مى پنداشتند.

مقدمه

بر ما وهمه پيروان راستين حق ومنتظران ظهور حضرت مهدى عليه السلام وهمه توده هاى محروم، لازم است كه نخست بازى ها وشگرد هاى مدعيان دروغين را باز شناسيم وسپس سطح شناخت وآگاهى خويش از حضرت مهدى عليه السلام را بدان پايه برسانيم كه دچار اشتباه نشويم ومعيار كاملى براى تشخيص حق وباطل داشته باشيم. مهم ترين علت اين كه مدعيان مهدويت نسبتاً زياد بوده اند، آن است كه متجاوز از سه هزار حديث وروايت از قول پيامبر صلى الله عليه وآله وامامان معصوم عليهم السلام درباره خصوصيات مهدى عليه السلام ونام ونشان آن حضرت عجل الله تعالى فرجه الشريف وارد شده است.
به ويژه نام مهدى عليه السلام ونحوه ولادت آن حضرت ونام وو پدر ومادرش واين كه فرزند چندم پيامبر صلى الله عليه وآله وامام حسين عليه السلام است وعلايم ظهور وخصوصيات بعد از ظهور چگونه است وياران ويژه اش چه خصوصياتى دارند، همگى بيان شده است.
اين حقيقت، چنان مسلم وانكارناپذير ومشهود بود كه شيعه وسنى وحتى دشمنان اهل بيت عليهم السلام وخلفاى جور هم آن را به خوبى مى دانستند؛ ولى بسيارى از مردم، در تطبيق ومصداق آن ونيز جزييات زمان ظهور آن حضرت، دچار اشتباه مى شدند واحياناً بسيارى از امامان راستين شيعه را به غلط، مهدى مى پنداشتند.
اينك براى روشن شدن بيشتر اين مطلب، به چند نمونه اشاره مى كنيم.
مدعيان كاذب مهدويت وكسانى كه مهدى پنداشته شده اند
برخى از كسانى كه مردم، آن ها را مهدى پنداشته اند يا خود آنان، مردم را گمراه ساخته وبه نام مهدى قيام كرده اند، عبارتند از:
گروهى از مسلمانان (كيسانيه) محمد حنفيه را مهدى دانسته اند ومعتقدند در كوه رضوى غايب مى باشد.(1)
گروهى از (جاروديه) محمد بن عبد الله بن حسن را مهدى غايب دانسته اند ودر انتظار ظهورش به سر مى برند.(2)
(ناووسيه) گروه ديگرى هستند كه حضرت امام صادق عليه السلام را زنده ومهدى مى دانند.(3)
(واقفيه) حضرت موسى بن جعفر عليه السلام را امام زنده وغايب مى دانند كه بعداً ظاهر مى شود ودنيا را پر از عدل وداد مى سازد.(4)
(اسماعيليه) به مهدويت حضرت اسماعيل، فرزند امام صادق عليه السلام معتقدند ومى گويند: ونمرده است؛ بلكه از روى تقيه به ونسبت مرگ داده اند.
(باقريه) حضرت امام باقر عليه السلام را مهدى موعود و(محمديه) حضرت محمد بن على فرزند امام على النقى عليه السلام را مهدى مى دانستند.(5)
(جوازيه) معتقدند كه حجت ابن الحسن فرزندى داشته واو مهدى است. گروه ديگر از اسماعيليه معتقدند كه محمد بن عبد الله مغربى ملقب به مهدى كه در مغرب به سلطنت رسيده، همان مهدى موعود است كه در روايات آمده است در سال 300 ق از مغرب نمايان مى شود.
مهدى مصر در سال 1213ق (1768 م) ادعاى مهدويت كرد وگروهى را گرد خود جمع نمود؛ ولى سرانجام با هجوم لشكريان ناپلئون، شكست خورد ومتوارى شد.(6)
درويش رضا در سال سوم جلوس شاه صفى صفوى به نام مهدى در قزوين خروج كرد.(7)
گروهى آن قدر بى خردند كه به مهدويت يزيد معتقد مى باشند ومى گويند: وبه آسمان رفته وبعداً بر مى گردد ودنيا را پر از عدل وداد مى كند. چه پندار احمقانه اي! يزيد در سه سال سلطنت كثيف خود، چه كرد، تا بعداً عدل وداد، برپا بكند؟ چه جنايات وحشيانه اى كه انجام نداد! سال اول حكومتش، امام حسين عليه السلام ويارانش را شهيد كرد. سال دوم، مردم مدينه را قتل عام كرد ومال وجان وناموس آنان را مباح دانست وسال سوم، به تخريب كعبه پرداخت. لابد نمونه عدل وداد واز همين قماش ها است. درست مانند قيام باب وبها كه به قول خود، دنيا را پر از عدل وداد كردند وآباد نمودند ورفتند ودر راه اين هدف خون هاى بى گناهان بسيارى را ريختند.(8)
(راونديه) منصور عباسى، خليفه سفاك را مهدى دانسته وحتى معتقد بودند كه روح خدا در پيكر وحلول كرده وهمچون طواف كعبه، گرد كاخ خليفه، طواف مى كردند. اين خليفه نيز نه تنها امتناع نداشت؛ بلكه خشنود نيز بود. مى گويند روزى مسلمان ساده لوحى به خليفه گفت: (اين قوم تو را (مهدى) بلكه خدا مى دانند وگرد خانه تو طواف مى كنند. آنان مشركند؛ طردشان كن وحكم قتل آنان را صادر نم).
او گفت: (ترجيح مى دهم اين قوم به من وفادار باشند وبه جهنم بروند، تا بر ضد من قيام كنند وبه بهشت بروند).(9)
بسيارى محمد ديباج وعبد الله ابن الحسن را امام وديگر قيامگران علوى را مهدى دانسته اند.
البته ممكن است عشق وعلاقه مردم به مهدى وآشنايى با نام آن حضرت ووعده هاى پيامبر صلى الله عليه وآله درباره ظهور وقيامش، سبب شده است به اينان گرايش يابند؛ ولى بيشتر مهدى نماها در نقاط وزمان هاى مختلف، دام گسترده وهر يك گروهى را گمراه كرده اند. بسيارى از آنان، آشكارا مردم را به سوى خود دعوت مى كردند ونام مهدى بر خود مى نهادند. استعمار نيز براى ايجاد تفرقه در صفوف مسلمين وبهره گيرى از جاه طلبى افراد مورد نظر به اين مهدى گرى ها دامن زده است.
مهدى سودانى، در سال 1848م متولد ودر سال 1885م كشته شد. وسودان را گرفت وچهار جانشين براى خود معرفى كرد.(10)
مى گويند: پيروان محمد بن عبد الله نفس زكيه، حديث منسوب به پيامبر صلى الله عليه وآله كه (نام و(مهدى) نام من ونام پدرش نام پدر من است) را جعل كرده اند.
(زيديه) به مهدويت زيد بن على بن الحسين معتقدند كه در سال 120 يا 122 ق شهيد شد.(11)
برخى ابوالعباس سفاح نخستين خليفه عباسى پس از سرنگونى بنى اميه را مهدى پنداشتند.
(ابو مسلم خراسانى) نيز ادعاى مهدويت كرد ودر سال 138 ق كشته شد.(12)
(ابن مقنع) نقابدار معروف خراسان كه در علوم غريبه از جمله شعبده وطلسم و... مهارت داشت، مدعى مهدويت بود.(13)
(حاكم نصرالله) كه در سال 386 ق خليفه شد، نخست ادعاى مهدويت كرد وسپس ادعاى الوهيت (خدايى) نمود.(14)
گويى بيشتر مدعيان مهدويت، بعد از ادعاى نبوت، ادعاى خدايى هم كرده اند؛ چون استقبال مردم ساده دل به مذاقشان شيرين آمده، درجه ورتبه خود را بالاتر مى بردند.
(ابومحمد عبد الله مهدى) در آفريقا كه در سال 344ق وفات كرد، خود را مهدى وامير مومنان خواند.(15)
(عبد الله عجمى) در ماه رمضان 1081 ق در مسجد الحرام، ادعاى مهدويت كرد.
(محمد بن احمد سودانى) نيز در سال 1299 ق ادعاى مهدويت كرد.(16)
(سيد محمد بن على بن احمد ادريس) در سال 1323 ق ادعاى مهدويت كرد.
ابن سعيد يمانى ملقب به فقيه در سال 1256 ق مدعى مهدويت شد.(17)
آرى؛ اين (مهدى)‌ هاى بدلى وقلابى چون مهدى سودانى، مراكشى، مصرى، هندى وپاكستانى، آمريكايى وايرانى و... چه كارها كه نكردند وچه درگيرى ها وخونريزى ها كه راه نينداختند! مردم ساده دل كه فريب اين بازيگران جاه طلب يا عوامل استعمار را خوردند، اين گرگ هاى گرسنه را در لباس چوپان ديدند وآنان را دلسوز خود ونجات بخش خويش پنداشتند. اينان قربانى خوش باورى، ناآگاهى وعدم شناخت وژرف نگرى هاى خود شدند. نمونه كوچك آن، غلام احمد قاديانى است كه خود را در شبه قاره هند، مهدى ناميد. وبه نصارا مى گفت: (من مسيح موعود هستم) وبه يهود مى گفت: (من نبى آخرالزمان هستم) و... . وكه تقريباً همزمان با ادعاى مهدويت سيد على محمد باب در ايران ودر اوج تب مهدى سازى استعمار انگلستان، ادعا كرد، تنها عمل مثبتى كه انجام داد ـ آن هم در اوج مبارزات ضد استعمارى ملل آسى؛ به ويژه مسلمانان شبه قاره هند بر ضد انگلستان و... ـ گفت: (همه ى احكام اسلام، درست وبه قوت خود باقى است، جز جهاد وامر به معروف كه من آن ها را نسخ كردم وبرداشتم وبه جاى آن، اطاعت از والى وحاكم را (كه در آنروز از طرف استعمار، در آن جا حكومت مى كرد) واجب مى كنم).
مهدى ايرانى (ميرزا على محمد باب) وسپس بها و... را نيز ديديم كه چگونه مصلح جهان ونجات دهنده ملت وسعادت آفرين بودند؟؟
چه هرزگى ها وبد بختى ها، به ارمغان آوردند؟ در عصر علم وتسخير فضا، سوزاندن تمام كتب از جمله قرآن را واجب كردند ودر صفحه 198 بيان فارسى مى گويد: (كتاب هاى عالم به غير از بيان وآنچه در قلمرو بيان نگارش يافته است، از بين ببريد). در صفحه 323 بيان فارسى استعمال دارو را مطلقا حرام كرده ودستور داده است، كه جز كتاب بيان ... همه را بسوزانند (وخواست تا در علم وفهم را به روى مردم جهان ببندد).
تمام وعده هاى خوب وكارنامه هاى امام زمان عليه السلام توسط اين مهدى هاى دروغين ساخته وپرداخته (تزار روس) وپرورده انگلستان وعامل بيگانه (آمريكا واسراييل) به باد رفت. وجنگى نكرد وبر هيچ ستمگرى غلبه ننمود ونه تنها حكومت جهانى تشكيل نداد؛ بلكه نتوانست حكومت محلى هم برپا كند. ايمان واخلاق را ترويج نكرد كه هيچ؛ بلكه توسط او وايادى اش فساد ودروغ وهرزگى، رواج يافت. وبرخلاف امام زمان واقعى كه هميشه غالب وفاتح است، مغلوب همه شد وجسدش، خوراك سگان و... گرديد. آن ديگرى بهاء نيز سرانجامش چنان شد كه از پادشاه روس استمداد كرد. آرى؛ اين استمداد را كسى مى طلبد كه روزى مى گفت: (خدايى جز من كه خداى زندانى تنها ويگانه است، وجود ندارد).(18)
ديدگاه اهل سنت دربارة مهدى موعود
اهل سنت مى گويند ما نيز به مهدى موعود عقيده داريم كه از اولاد رسول الله واز نسل فاطمه زهرا وعلى مرتضى است؛ ولى هنوز متولد نشده است ودر آخرالزمان متولد مى شود. همچنين خداوند حتى اگر يك روز از دنيا باقى باشد، آن را آن قدر طولانى مى كند كه ومتولد شود وظهور كند وقيام نمايد وزمين را پر از عدل وداد كند ودين اسلام را بر همة دنيا غالب كند؛ سپس پايان عمر دنيا است وقيامت بر پا مى گردد. آنان مى گويند ما به مهدى امت عقيده داريم؛ ولى نه مانند شيعه.
مسأله تولد وزنده بودن حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف در منابع اهل سنت
دستاويز (ابن خلدون) وديگران
در سفرى به مكه ومدينه در برخورد با يكى از اساتيد دانشگاه مدينه كه نويسنده ومتفكر معروفى است، ضمن انتقاد به برخى از افكار شيعه، بحثى هم دربارة حضرت مهدى انجام شد. ومى گفت: (ما هم به وجود مهدى عقيده داريم؛ ولى نه مهدى كه در چاه غايب شده باشد. بلكه مهدى كه از اولاد پيامبر صلى الله عليه وآله است ودر آخر الزمان ظهور مى كند. نه آن مهدى كه غلات شيعه معتقدند در سرداب غايب شده وهنوز هم آن جا است وهر شب، ده ها شيعه اسب ها را زين كرده ومقابل سرداب، منتظر باشند وبگويند: (يا مهدى اخرج الينا اخرج الينا).
انتقاد وناظر به مطالب (ابن خلدون) در ص 157 مقدمه اش بود. وى مى گويد:
غلات شيعه ـ به ويژه دوازده امامى ها ـ مى پندارند دوازدهمين پيشوايشان، محمد بن حسن عسكرى است كه به ولقب مهدى داده اند وداخل سرداب خانه شان در شهر (حله) غايب شد. ودر آخر الزمان قيام مى كند وزمين را پر از عدل وداد مى سازد ... . آنان، اكنون در انتظار وهستند واو را منتظَر مى نامند وبعد از نماز مغرب، با اسب هاى زين شده وآماده، دم در سرداب منتظر ايستاده وفرياد مى زنند واو را به نام براى خروج وقيام مى خوانند، تا نزديك صبح ...!(19)
وى در آن كتاب(20)، به بحث مفصلى دربارة مهدى وروايات منقول درباره آن حضرت، از كتب اهل سنت، مى پردازد.
اين، دروغ بى اساسى است كه به شيعه نسبت داده اند. ابن خلدون وسپس ابن تيميه آن را تبليغ وترويج كرده وافسانة غيبت در سرداب سامره را ساخته وپرداخته اند ومى گويند: شيعه، با اسب هاى زين كرده آن جا در انتظار ظهورند وبا شعار يا مهدى اخرج الينا ... در انتظار فرج هستند.
1. مهدى وامام زمان فرزند امام حسن عسكرى است.
در اين كه امام زمان حضرت مهدى عليه السلام فرزند بى واسطة امام حسن عسكرى عليه السلام ويازدهمين پيشواى شيعه است، شكى نيست؛ چون از پيامبر صلى الله عليه وآله وصحابه بزرگوار ويكايك امامان شيعه، احاديث متقن ومعتبرى در اين باره نقل شده است.
ينابيع المودة از مدارك معتبر اهل سنت در ص 491 نقل كرده است كه خلف صالح، از فرزندان حسن بن على عسكرى عليه السلام وصاحب الزمان مى باشد واو است مهدى آخر الزمان.
مرحوم (على بن عيسى اربلى) صاحب كتاب (كشف الغمه) مى نويسد:
چهل حديث درباره مهدى موعود به دست آوردم كه اهل سنت آن ها را از پيامبر صلى الله عليه وآله نقل كرده اند وحافظ ابونعيم اصفهانى از علماى بزرگ اهل سنت (متوفاى 430 ق) آن ها را در كتاب اربعين خود آورده است.(21)
در فوائد السمطين از امام رضا عليه السلام نقل شده است كه امام بعد از من، پسرم محمد تقى وبعد از وپسرش امام هادى نقى وبعد از وپسرش امام حسن عسكرى است وبعدش پسر او، محمد بن حجت مهدى منتظر عليه السلام خواهد بود.
وحتى عبدالوهاب شعرانى در كتاب اليواقيت والجواهر مبحث 65 مى نويسد:
(از امورى كه قبل از قيامت واقع مى شود، خروج مهدى است. وفرزند امام حسن عسكرى است وتولد ودر نيمه شعبان سال 255ق مى باشد. وباقى است تا با عيسى بن مريم جمع شود).
نيز در اين هم ترديدى نيست كه مهدى عليه السلام آخرين امام ودوازدهمين وصى از خلفاى راشدين است كه پيامبر به آن تصريح كرده است. وهمان كسى است كه در سال 255ق متولد شده وپدرش امام يازدهم، امام حسن عسكرى عليه السلام است. در حالى كه از سن مبارك امام زمان، بيش از پنج سال نگذشته بود، پدرش شهيد شد واز دنيا رفت.
2. حيات مهدى عليه السلام وطول عمر او
از نظر روايات واحاديث معتبر فريقين، در اين كه آن حضرت هنوز هم به امر واراده الهى زنده، ولى غايب وپنهان از انظار مردم است وبه اذن خداوند ظهور مى كند، ترديدى وجود ندارد.
البته برخى از مسلمانان در آن شك وترديد دارند؛ ولى شيعه، وبرخى از فرق اسلامى، براى اين اعتقاد خود، دلايل فراوان وبراهين مستحكم وقاطعى دارند كه ضمن ده ها وصد ها كتاب، با قرآن وسنت وعقل واجماع آن ها را اثبات كرده اند.
برخى علماى اهل سنت نيز با اين عقيده شيعه موافقند وبه طور قطع بايد گفت: اين عقيده، بين مسلمانان، مشهور است.(22)
بررسى همه جانبه اين دلايل ونقل همة احاديث مزبور، از حوصله مقاله بيرون است؛ ولى به ذكر نام آنان اكتفا مى كنيم ونام هاى گروهى از دانشمندان وبزرگان اهل سنت ومشايخ صوفيه را كه به ولادت آن حضرت وحياتش تا زمانى كه خداوند به واذن ظهور وقيام دهد، اعتراف كرده اند، از نظر مى گذرانيم:
1. كمال الدين محمد بن طلحه شافعى (متولد سال 583 ق) در كتاب مطالب السؤول.(23)
2. حافظ محمد بن يوسف بن محمد گنجى شافعى دركتاب البيان فى اخبار صاحب الزمان.
3. ابن صباغ مالكى دركتاب الفصول المهمة.
4. سبط بن جوزى در تذكرة الخواص.(24)
5. محى الدين بن عربى، جزء سوم از باب 366 فتوحات مكيه را به حضرت مهدى اختصاص داده است.(25)
6. شيخ عبدالوهاب شعرانى در كتاب اليواقيت والجواهر.
7. شيخ حسن عراقى.
8. شيخ على خوّاص.
9. شيخ عبدالرحمن جامى.
10. حافظ محمد بخارى.
11. ابن فوارس رازى.
12. سيد جمال الدين محدث.
13. حافظ احمد بلاذرى (غير از بلاذرى صاحب انساب الاشراف است).
14. ابن خشاب بغدادى.
15. ملك العلماء دولت آبادى.
16. شيخ على متقى هندى (صاحب كنزالعمال).
17. ابن روزبهان شيرازى.
18. ناصرالدين اله عباسى.
19. شيخ سليمان قندوزى در كتاب ينابيع المودة، ص452.
20. صلاح‌ الدين صفدى.
21. شيخ عبدالرحمن بسطامى.
22. شيخ عبدالرحمن صاحب مرآة الاسرار.
23. شيخ قطب مدار.
24. شيخ جواد يساباطى.
25. شيخ سعد الدين حموى.(26)
26. شيخ عامر بقرى.
27. شيخ صدر الدين قونوى.
28. شيخ جلال الدين رومى.
29. شيخ عطار نيشابورى.
30. شيخ شمس الدين تبريزى.
31. سيد نعمت الله ولى (از مشايخ صوفيه).
32. السيد نسيمى.
33. سيد على همدانى.
34. شيخ عبد الله عطيرى.
35. سيد سراج الدين رفاعى.
36. شيخ محمد صبان عصرى.
37. محمد ابراهيم حموينى شافعى در فرايد السمطين.
38. محمد بن شحنه حنفى در روضة المناظر، ج1، ص294.
39. حافظ عبدالرحمن سيوطى شافعى.
40. حافظ محمد بن مسعود بغوى.
41. شهاب الدين ابن حجر مكى صاحب الصواعق المحرقة.
42. مؤمن شبلنجى صاحب نورالابصار، باب دوم، ص152.
43. حافظ ابوبكر بيهقى.
44. ابن خلكان مورخ مشهور.
45. فرمانى صاحب اخبار الاول.
46. شمس الدين بن طولون صاحب الشذور الذهبة.
47. حافظ ابونعيم، رضوان العقبى.
48. على بن حسين مسعودى صاحب مروج الذهب.
49. ابن اثير جزرى صاحب كامل التواريخ.
50. ابو الفداء مورخ مشهور وصاحب المختصر فى اخبار البشر.
51. محمد خواند مير صاحب روضة الصفا.
52. خواند مير صاحب حبيب السير.
53. حسين بن محمد دياربكرى، صاحب تاريخ الخميس.
54. شيخ ابن عمار حنبلى، صاحب شذرات الذهب.
55. جلال الدين سيوطى در علامات المهدى.
56. ابو نعيم در اخبار المهدى.
57. ابن حجر هيثمى در القول المختصر.
58. شوكانى در التوضيح.
59. ابو عباس ابن عبدالمؤمن مغربى در كتاب الوهم المكنون.
60. متقى هندى در البرهان.
و... ده ها نفر ديگر.(27)
به طور كلى مى توان گفت كه دانشمندان اهل سنت، متجاوز از پانصد حديث در بيش از شصت كتاب معتبر خود آورده اند.(28)
اعتراف افراطى ترين فرق اهل سنت
جالب تر آن كه چند سال قبل، مسلمانى از اهل كنيا به نام ابومحمد از (رابطة العالم الاسلامى) كه مركز آن، در مكه است وزير نفوذ متعصب ترين فرقه هاى اهل سنت (وهابى ها) اداره مى شود، درباره ظهور حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف سؤال مى كند. دبير كل رابطة العالم الاسلامى، محمد صالح القزار در پاسخ وى، ضمن اعتراف به اين كه حتى ابن تيميه، مؤسس مذهب وهابى نيز احاديث مربوط به حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف را پذيرفته ونقل كرده است، متن رساله اى را كه پنج نفر از بزرگان علماى فعلى حجاز تهيه كرده بودند، برايش ارسال مى دارد. در اين رساله نام ومشخصات حضرت ومحل ظهور و(در مكه) وويژگى هاى ديگر آن واوضاع عمومى جهان در عصر ظهور حضرت مهدى آمده است. آنان، تصريح كرده اند كه آن حضرت، آخرين خليفه از خلفاى راشدين دوازده گانه است كه پيامبر صلى الله عليه وآله خبر آن ها را بيان فرموده ودر كتب معروف اهل سنت وصحاح، نقل شده است.
نيز مى افزايد:
بسيارى از صحابه پيامبر صلى الله عليه وآله از جمله على عليه السلام، عثمان، طلحه، وعبد الرحمن بن عوف، آن را نقل كرده ومى گويند: (اين پانزده تن از اصحاب پيامبر، احاديث مزبور را نقل كرده اند وغير از آنان، افراد ديگرى نيز نقل كرده اند. به علاوه سخنان فراوانى نيز از خود صحابه نقل شده كه در آن، بحث ظهور حضرت مهدى آمده است ودر بسيارى از كتب معروف اسلامى ومتون اصلى حديث، اعم از سنن، معاجم ومسانيد آمده است.
همچنين پس از تصريح به نام كتاب ها ودانشمندانى كه درباره حضرت مهدى كتاب هايى تاليف كرده اند، مى نويسد:
آخرين كسى كه در اين باره بحث مشروحى نگاشته، مدير دانشگاه اسلامى مدينه است كه در چندين شماره مجله دانشگاه مزبور بحث كرده است.(29)
در مجله الجامعة الاسلامية آمده است:(30)
عده اى از بزرگان ودانشمندان اسلامى از قديم وجديد نيز در نوشته هاى خود تصريح كرده اند كه احاديث دربارة مهدى در حد تواتر است وبه هيچ وجه قابل انكار نيست؛ مانند سخاوى در كتاب فتح المغيث ومحمد بن احمد سفااينى در شرح العقيده وابوالحسن آبرى در مناقب وابن تيميه در الفتاوا وسيوطى در الحاوى ومحمد جعفر كنانى در نظم التناثر.
سپس مى افزايد:
تنها ابن خلدون است كه خواسته احاديث مهدى را با حديث بى اساس ومجعولى كه مى گويد: (مهدى اى جز عيسى نيست). مورد ايراد قرار دهد؛ ولى بزرگان وپيشوايان ودانشمندان اسلام، گفتار ورا رد كرده اند؛ به خصوص (ابن عبد المؤمن) كه كتابى در رد آن نوشته كه سى سال پيش انتشار يافته است.
هم چنين اين مجله در مقاله اى(31) به قلم شيخ عبد الحسين العباد، استاد دانشگاه مدينه، عنوان (عقيدة اهل السنة والاثر فى المهدى المنتظر) طى نود صفحه مباحث مفصل ومستندى درباره حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف نقل كرده است كه به طور خلاصه به گوشه اى از آن ها اشاره مى شود.
در اين مقاله فهرست مطالب دربارة حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف از حديث وروايت چنين بيان شده است:
1. مشخصات 26 تن از اصحاب معروف پيامبر صلى الله عليه وآله كه احاديث حضرت مهدى عليه السلام را از خود پيامبر نقل كرده اند.
2. پيشوايان وامامان حديث اهل سنت كه احاديث وآثار وارده دربارة حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف را در كتب خود نقل كرده اند. در اين باره، مشخصات 38 نفر از صاحبان صحاح معروف ومشهور اهل سنت را بيان مى كند. از جمله ابوداوود، ترمذى، نسايى، ابن ماجه، احمد بن حنبل وحاكم.
3. مشخصات ده نفر از قدماى علماى اهل سنت كه درباره مقام وخصوصيات حضرت مهدى عليه السلام كتاب تاليف كرده اند.
4. نام‌ هاى كسانى كه متواتر بودن احاديث مربوط درباره حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف را نقل كرده ودر كلام ونوشته هاى خويش، آورده اند.
5. اشاره به احاديثى كه در صحيحين وغير صحيحين درباره حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف آمده است.(32)
به علاوه خود ابن خلدون اين حقيقت را نقل كرده واصل ظهور وقيام حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف را از اصول مسلمه دانسته است ومى گويد:
ما مى گوييم جمعى از امامان حديث، احاديث مربوط به مهدى را ثبت كرده اند كه همگى از رجال ومعروفان مى باشند:
1. ترمذى (ابو عيسى محمد ترمذى صاحب كتاب صحيح ترمذى (متوفاى 279 ق).
2. ابو داوود كه كنيه سليمان بن اشعث بن اسحق بن شداد بن عمرو بن عمران ازدى سجستانى صاحب سنن (متوفاى 272 ق) است.
3. ابن ماجه محمد بن يزيد بن ماجه قزوينى، مكنى به ابو عبد الله، از مشاهير اهل سنت وصاحب سنن (متوفاى 273 ق).
4. بزاز ابوبكر بن احمد بن عمر بصرى صاحب مسند كبير (متوفاى 292ق).(33)
5. حاكم نيشابورى صاحب تأليفات مهم در تاريخ حديث (متوفاى 403ق).
6. ابويعلى موصلى احمد بن على تيمى موصل صاحب كتاب مسند الكبير (متوفاى 307ق).
7. طبرانى سليمان بن احمد بن ايوب (متوفاى 260 ق).
اين گروه روايات مربوط به حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف را به جمعى از صحابه از جمله به على عليه السلام، ابن عباس، ابن عمر، ابن مسعود، ابوهريره، انس بن مالك، ابو سعيد خدرى، ام حبيبه وام سلمه رسانده اند.(34)
گوشه اى از برنامه هاى حضرت مهدى عليه السلام
اكنون براى شناخت بيشتر از امام زمان عجل الله تعالى فرجه الشريف وآشنايى با برنامه آن حضرت پس از ظهور ، به قسمتى از كارنامه آن حضرت اشاره مى كنيم وبه گوشه اى از ويژگى هاى قيام مهدى عليه السلام مى پردازيم.
1. مبدأ قيام
از ويژگى هاى مهم قيام حضرت مهدى، آن است كه مبدأ قيام آن حضرت از مكه است. ودر حالى كه به ديوار مكه تكيه دارد، با صدايى كه مردم مى شنوند وآن حضرت را مى نگرند، اين آيه را مى خواند: (بقيت الله خير لكم ان كنتم مؤمنين)؛ وسپس مى فرمايد: (انا بقية الله فى ارضه ...)؛ اول جبرييل، با وبيعت مى كند وسپس نيروى ويژه 313 نفرى از ياران خاص وآن گاه كه شمار يارانش به ده هزار نفر رسيد، از مكه به سوى مدينه وسپس به كوفه مى آيد وآن جا را پايگاه خويش قرار مى دهد.(35)
امام صادق عليه السلام فرمود:
سوگند به خدا! وفقط لباس خشن مى پوشد واز نان جو خشك تغذيه مى كند. قيامش، با شمشير است ومرگ در سايه شمشير و….(36)
2. پيامبر گونه بودن قيام
آن حضرت، هنگام ظهور، پرچم پيامبر صلى الله عليه وآله را بر دست وپيراهن پيامبر صلى الله عليه وآله بر تن وشمشير آن حضرت را در دست دارد ونشانه هاى ظاهرى وباطنى پيامبر در ونمايان است.(37)
قيام آن حضرت، پيامبر گونه است. بسيار بيشتر از افراد فقير ومحروم كه در آغاز امر، به پيامبر گرويدند، به حضرت مهدى عليه السلام گرايش مى يابند؛ چون تمام صفا وصميميت واخلاق عظيم ومعنويت وكمال پيامبران را در وجود حضرت مهدى عليه السلام جمع خواهند ديد.
امام صادق عليه السلام فرمود:
هنگامى كه قيام كند، به منبر مى رود وپس از بيان فلسفه وراز بعثت انبى، مردم را به سوى خويش مى خواند ومردم را به خدا سوگند مى دهد وآنان را به سوى خداوند مى خواند وبه راه وروش وبه سيره پيامبر وسنت رسول خدا عمل مى كند. جبرييل، نخستين كسى است كه با وبيعت مى كند.(38)
نيز آن امام فرمود: (وچون پيامبر عمل مى كند وهمانند وآثار جاهليت را ويران مى كند واسلام را نوسازى مى كند).(39)
ودر جاى ديگر فرمود: وبه راه ورسم پيامبر مى رود وبيان كننده ومفسر آثار حضرت رسول است.(40)
3. قيام مسلحانه
از ويژگى هاى آن حضرت، قيام مسلحانه است؛ يعنى همراه دلائل وبرهان، براى پيشرفت كارها وارائه مكتب توحيد وعدالت، سلاح نيز به كار مى برد. منظور از قائم بالسيف نيز همين است وكنايه از به كار بردن اسلحه است. امام باقر عليه السلامفرمود:
مهدى، از اين جهت با جدش محمد شباهت دارد كه با شمشير قيام مى كند ودشمنان پيامبر وطاغوت وستمكاران وگمراه كنندگان را به قتل مى رساند. هيچ يك از پرچم ها وستون نظامى كه به ميدان جنگ مى فرستند، شكست نمى خورند.(41)
با كدامين سلاح؟
براى پيشبرد يك قيام عمومى ويك انقلاب جهانى، ضرورت به كارگيرى اسلحه، انكار ناپذير است؛ اين كه آن زمان، امام فقط با شمشير مى جنگد يا با سلاح مدرن، مطلبى است كه بايد گفت منافات ندارد كه امام عليه السلام همة سلاح هاى مدرن روز را يا به قدرت خداوند واعجاز ويا طبق درخواست مردم آگاه ودارندگان آن سلاح در اختيار داشته باشد.
در انقلاب اسلامى ايران، ملت ما ورهبر ما، نخست سلاح مدرن نداشت؛ ولى سرانجام همه اسلحه هاى مدرن در اختيارش قرار گرفت. اين، به دليل آمادگى مردم براى انقلاب بود. با آمادگى مردم، جهان هنگام قيام مهدى عليه السلام نيز چنين خواهد بود.
ممكن است خود حضرت به سلاح هايى دست يابد كه همه سلاح هاى مدرن جهان برابرش ناچيز باشند. يا طبق پيش بينى امثال اينشتاين وديگران، جنگ آينده (وجنگ جهانى سوم) جنگ اتمى و... نخواهد بود وچون تمام تمدن وصنعت بشر، در آن روز نابود خواهد شد وبشر باقيمانده، به زندگى ابتدايى باز مى گردد وقهرا تنها سلاح آنروز شمشير خواهد بود!
البته اين هم يك احتمال است كه معناى قيام با شمشير را توجيه مى كند.
4. پذيرش حكومت جهانى واحد
از خصوصيات زمان آن حضرت، آن است كه جهان، در اثر ظلم وجور به جان آمده، پذيراى حكومت عدل جهانى امام زمان مى شود؛ آن چنان كه در اندك مدتى، حكومت ها سقوط مى كنند وهمة مردم جهان از شرق وغرب، زير پرچم آن حضرت جمع مى شوند.
امام عليه السلام فرمود: هنگامى كه قائم آل محمد ظهور كند، خداوند اهل مشرق ومغرب را نزدش جمع مى كند.(42)
او به تمام نقاط جهان تسلط مى يابد ودين وبر تمام شرق وغرب مسلط مى شود. بدعت ها وباطل ها را نابود مى سازد، تا اثرى از ظلم ديده نشود. همه مردم خدا پرست مى شوند ودولت هاى باطل، ريشه كن مى گردد.(43)
هنگامى كه امام زمان ظهور كند، مردم وشيعيان، از هر كجا كه باشد در نزد آن حضرت جمع مى شوند.(44)
امام باقر عليه السلام در ذيل آيه (ليظهره على الدين كله ولوكره المشركون) مى فرمايد: (كسى باقى نمى ماند، مگر آن كه به دين پيامبر اعتراف مى كند)(45).
از امام صادق عليه السلام نيز روايت شده كه فرمود:
(هنگامى كه مهدى عليه السلام قيام كند، زمينى باقى نمى ماند، مگر آن كه به يگانگى خدا وتوحيد ورسالت حضرت محمد صلى الله عليه وآله شهادت مى دهد)(46).
5. گسترش عدالت در زمين
روايات زيادى از پيامبر وامامان عليهم السلام وارد شده است به اين مضمون كه عدالت جهانگير وگسترده، فقط در زمان حضرت مهدى عليه السلام امكان پذير است.
امام باقر عليه السلام در تفسير آية (ان الله يحيى الارض بعد موتها) فرمود:
(خداوند زمين را به وسيله قائم با عدالت احياء مى كند؛ آن گاه كه با ستم مرده باشد)(47).
امام صادق عليه السلام درباره ومى فرمايد:
هنگامى كه امام زمان عليه السلام قيام كرد، به عدالت حكم مى كند وجور وستم برداشته مى شود. راه ها امن مى گردد وحق هر كس به وبازگردانده مى شود. همه اديان، اسلام را مى شناسند وايمان مى آورند. مگر گفتار خداوند را نشنيده اى كه فرمود: (همة آنچه در آسمان وزمين است ـ چه خواسته يا نخواسته ـ مطيع واست وبه سوى مردم حكم خواهد كرد).(48)
پيامبر صلى الله عليه وآله فرمود: امت او، گرد وجمع مى شوند، مثل زنبورهاى عسل كه گرد ملكه ورهبر خويش جمع مى شوند.(49)
خداوند، به وسيله وزمين را پر از عدل وداد مى كند؛ چنان كه پر از ظلم وجور شده است؛ در زمان وذره اى ستم بر كسى روا نشود وآسايش بيگناهى بر هم نخورد وخونى بناحق ريخته نشود(50) وآثارى از ظلم ديده نخواهد شد.(51)
رسول گرامى اسلام صلى الله عليه وآله فرمود: وگنجينه هاى زمين را استخراج مى كند واموال را تقسيم مى نمايد واسلام را ثابت ومستقر مى سازد).(52)
6. امنيت عمومى
عملكرد امام زمان پس از ظهور، در زمينه تقويت وتوسعة ايمان واخلاق، فوق العاده است. آن حضرت، آن چنان با اخلاق ورفتارش وبا برطرف ساختن موانع سعادت وهدايت مردم، مردم را به اسلام وحقانيت دعوت مى كند وعدالت وحق را تعميم مى دهد كه همه كافران مومن مى شوند وهمه گمراهان، صالح مى گردند،(53) تا آن جا كه درندگان وحشى هم بى آزار مى شوند ودر صلح وصفا زندگى مى كنند.
آن چنان آزادى وامنيت برقرار مى شود كه اگر شخصى از اين سر دنيا به آن سر دنيا برود، كسى متعرض ونخواهد شد.
امام زمان عليه السلام زمين را پر از عدل وداد مى سازد؛ چنان كه پر از جور شده بود. حيوانات همه ايمن مى باشند وزمين آنچه در درون دارد، از طلا ونقره، مثل ستون بيرون مى افكند.(54)
حضرت على عليه السلام مى فرمايد:
كينه، از دل هاى بندگان بيرون مى رود ودرندگان وحيوانات در صلح وصفا زندگى مى كنند. زنى با زينت هاى خود بين عراق وسوريه را بدون ترس وخوف مى پيمايد وپا نمى گذارد، مگر بر سبزه وگياه. شرور از بين مى رود وزنا وفحشا ومى گسارى برطرف مى شود وجز خير، چيزى باقى نمى ماند.(55)
7. نزول حضرت عيسى
مقام ومنزلت حضرت مهدى عليه السلام به حدى است كه حضرت عيسى پس از رجعت ونزول كه همة يهود ومسيحى وغيره به وايمان آورده اند، پشت سر آن حضرت نماز مى خواند وبه حضرت مهدى مى گويد: تو سزاوارترى به امامت جماعت و... .(56)
آن حضرت، نابود كننده دجال فتنه گر وگمراه گر مشهور است كه دعوت كننده مردم به باطل وآزادى مطلق فحشاء، قمار وشراب و... مى باشد.
8. تكامل اخلاقى ومعنوى
در زمان حضرت مهدى عليه السلام ودر سايه رهبرى آن حضرت، زمين وزندگى در دنيا پر از صلح وصفا مى شود وآسايش ورفاه همه جاى دنيا حكم فرما مى شود. از جنگ ودشمنى خبرى نيست وعداوت ها، كينه ها، حسدها ودشمنى ها از دل مردم ريشه كن مى شود وامنيت عمومى برقرار مى گردد.(57)
امام چهارم عليه السلام فرمود: (هنگام حكومت قائم آل محمد صلى الله عليه وآله بيمارى ها ونقص عضو ها و.. از اجتماع مسلمانان رخت مى بندد).(58)
تكامل علوم وعقول ودانش وتكنيك
يكى از آثار مهم ظهور آن حضرت، پيشرفت چشمگير عقل، انديشه ها ودانش وعلوم است. برقرارى يك حكومت نمونه جهانى ودربرگيرنده همه ملل واقوام وبردارنده همه مرزهاى جغرافيايى وگردآورنده همگى جهانيان زير يك پرچم ودر سايه توحيد وعدالت گسترده، بدون آمادگى وبدون آگاهى، امكان پذير نيست.
امام صادق عليه السلام فرمود: (علم ودانش، بيست وهفت حرف است وتاكنون بيش از دو حرف آن در دسترس بشر قرار نگرفته است. وبعد از ظهور امام، بيست وپنج حرف ديگر آن، نيز ظاهر مى شود).
امام باقر عليه السلام فرمود:
(وقتى كه امام زمان ظهور مى كند، دست قدرت الهى بر سر بندگان گذارده مى شود عقل هايشان وافكارشان بالا مى رود ورشد مى كند)(59).
10. گسترش فوق العاده شعاع ديد وشنوايى
هنگام حكومت جهانى حضرت مهدى عليه السلام شعاع فعاليت وقدرت ديد انسان ها وشنوايى آن ها فوق العاده گسترش مى يابد. شعاع ديد، حوزه شنوايى انسان، مرزها وقاره ها را مى نوردد وحتى از ميدان جاذبه كرات مى گذرد وپيام هاى بسيار دور از فضا دريافت مى كند واز راه بسيار دور، هم ديگر را مى بينند وبا هم صحبت مى كنند.
امام صادق عليه السلام فرمود:
هنگامى كه قائم ما ظهور كند، خداوند، قدرت بينايى وشنوايى شيعيان ما را آن قدر توسعه مى دهد وزياد مى كند كه ميان آنان وامام، نيازى به واسطه وقاصد نباشد؛ چنان كه امام زمان با آنان بى واسطه وبدون پيك، سخن مى گويد وآنان از راه دور، مستقيماً ورا ببينند وكلماتش را بشنوند، در حالى كه آن حضرت در جاى خودش قرار دارد.(60)
جالب تر آن كه افرادى كه در غرب هستند، مى توانند كسانى كه در شرق عالم هستند، را ببينند.(61) بدون آن كه نيازى به حركت از جاى خود داشته باشند.
امام زمان با شكوه فراوان بر مركب بسيار سريع وتندرو سوار مى شود كه در روايات از آن، به ابر تعبير شده است.(62)
گوينده غيبى از آسمان، نداى ظهور وانقلاب مهدى عليه السلام را به گوش جهانيان مى رساند؛ به گونه اى كه هر قوم وملت به زبان خودش آن را بفهمد.(63)
اين روايات كه در گذشته بسيار دور ومتجاوز از چهارده قرن پيش صادر شده است، نمودار پيشرفت علوم ودانش، وسايل ارتباط جمعى وتكامل صنعتى بشر در زمان غيبت مى باشد.
11. آبادى وعمران زمين، پيشرفت كشاورزى ودامدارى
پيامبر صلى الله عليه وآله وامير مؤمنان عليه السلام فرمودند كه:
(امام زمان بر شرق وغرب زمين مسلط مى شود وهمة معادن وگنج هاى زير زمينى در حكومت وآشكار واستخراج مى شود. در زمين، مخروبه اى باقى نمى ماند، مگر آن كه به وسيله وآباد شود.(64) زمين، طراوت وزيبايى خود را باز مى يابد، نهر ها جارى مى شود. فتنه ها وفساد وتهاجم، ريشه كن مى گردد وخير وبركات زياد مى شود.(65)
پيامبر صلى الله عليه وآله فرمود: (در آخر امت من، مهدى ظهور مى كند. خداوند، زمين را با باران هاى سودمند سيراب مى سازد وزمين هم نباتات خود را بيرون مى آورد ودام ها زياد مى شود)(66).
وضع اقتصادى مردم به حدى خوب مى باشد وايثار وگذشت به حدى فراوان است كه فقيرى پيدا نمى شود تا به وزكات بدهند.(67)
(وتظهر الارض من كنوزها حتى يراها الناس على وجهها ويطلب الرجل منكم من يصله بماله وياخذمنه زكاته فلايجد احدا يقبل منه ذلك، استغنى الناس بمارزقهم الله من فضله).(68)
نتيجه گيرى
درباره حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف از گذشته هاى بسيار دور تاكنون كتب ورسالات ومقالات فراوان نوشته شده است؛ چه به طور تفصيل يا خلاصه وفشرده. كمتر موضوعى را مى توان يافت كه اين مقدار كتاب ونوشته درباره آن داشته باشيم يا اين چنين، مورد گفت وگو وبحث قرار گرفته باشد. وباز كمتر موضوعى است كه درباره اش اين اندازه حديث وروايت از پيامبر صلى الله عليه وآله وامامان معصوم عليهم السلام و… نقل شده باشد.
احاديث منقول دربارة حضرت مهدى وآخرالزمان وظهور وغيبت آن حضرت، از سه هزار متجاوز است؛ به ويژه آن كه در كتب عهد باستان وميان اقوام وملل واديان مختلف، چه الهى يا غير آن وچه اديان تحريف شده يا تحريف نشده، به قيام مصلح حق وجهانى اشاره وحتى تصريح شده است. در بسيارى از آن ها، خصوصياتى كه بر مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف موعود وامام زمان عجل الله تعالى فرجه الشريف كاملاً تطبيق بكند، فراوان است. همة آنان سرانجام جهان را به سوى نور وهدايت، خوشبختى وسعادت، اصلاح وحقيقت وبرقرارى حكومت حق وعدالت نويد مى دهند.
آينده جهان، روشن است ونورانى، نه تاريك وظلمانى. اين است بشارت همه انبيا براى همه امم وملل ونويد پيروزى اسلام وقرآن براى محرومان ومظلومان ومستضعفان.
آيه 105 سوره انبياء(69) وآيه 5 سوره نور وآيه 4 سوره قصص دلالت صريح دارد  كه حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف ومصلح جهانى والهى، سرانجام ظهور خواهد كرد ودر آن، ترديدى نيست؛ بلكه مقبول همه ملل وفرق وامت ها است. تنها در پاره اى از خصوصيات واختلاف است واين كه آيا وزنده وحيّ است يا بعداً متولد خواهد شد، كم وبيش اختلاف نظر وجود دارد. از جمله اختلاف هاى اساسى برخى از اهل سنت با شيعه در همين قسمت است.
با همه اين ها مهم آن است كه اين موعود اديان وامم ومنتظر ملل، همان، حجت بن الحسن المهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف  دوازدهمين پيشوا وفرزند امام يازدهم امام حسن عسكرى عليه السلام است كه در سال 255 ق متولد شده وپس از طى دوره كوتاه غيبت، يعنى غيبت صغرا به تقدير وبه اذن خدا از انظار غايب وچون خورشيد پنهان در پشت ابر، به هدايت ورهبرى خود ادامه مى دهد. وزنده است، تا روز موعود كه به اذن خداوند ظاهر شود وقيام عمومى وجهانى خويش را آغاز كند.
اين عقيده شيعه افسانه نيست؛ بلكه از صدها وهزاران حديث صحيح(70) از پيامبر صلى الله عليه وآله وامامان معصوم عليهم السلام وصحابه گرفته شده است.(71)
اين جا است كه خط مشى شيعه با بسيارى از منتظران عمومى وكلى، مصلح جهانى وظهور مهدى واز اهل سنت جدا مى شود.
بيش از هزار حديث از پيامبر وامامان عليه السلام تنها در تعيين نسب آن حضرت ومشخصات پدران معصوم وو اين كه ودوازدهمين امام ونهمين فرزند امام حسين عليه السلام وششمين امام بعد از امام صادق و... است، وارد شده است ... .(72)
پس وجود وظهورش، حقيقتى انكارناپذير است ودر كتب معتبر شيعه واهل سنت دلايل فراوان دارد. حال چرا نپذيرفتند، خود جاى بحث است؛ ولى بايد گفت دليل عمده عدم پذيرش آنان، آن است كه با پذيرش اين نكته كه مهدى موعود همان حجت بن الحسن فرزند بى واسطة امام يازدهم وهمان دوازدهمين امام است، مهمترين سند بر حقانيت شيعه وامامت وخلافت اهل بيت عليهم السلام است كه خيلى ها آگاهانه يا ناآگاهانه نخواسته اند آن را بپذيرند.
در پايان يادآورى مى كنيم كه در اين مقاله به چند نكته مهم اعتقادى شيعه دوازده امامى ومكتب اهل بيت پيامبر صلى الله عليه وآله تأكيد داشتيم:
1. مكتب تشيع، همان مكتب اصيل اسلام راستين نبوى وعلوى است؛ اسلامى كه همة انبيا ومرسلين خود را پيرو آن دانسته وبه پيروى از آن خواندند، نوح وابراهيم واسماعيل واسحاق، يعقوب وديگران و... .
2. هر انسانى حداقل هنگام مرگ ومشاهده عذاب وقيامت طوعاً يا كرهاً، ناگزير به اعتراف به مكتب است!
3. پيروزى فراگير وجهانى اين آيين بر تمام اديان ومكتب ها يقينى است.
4. امام زمان ومهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف تولد يافته وزنده است؛ ولى ظهور آن حضرت به اذن خدا واراده وبستگى دارد.
5. منكران اين عقيده وامام زمان ومهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف كافرند وانكار وهمانند انكار تمامى انبيا است.
6. مدعيان دروغين مهدويت يا نيابت از مهدى از گذشته هاى دور تا به امروز همه رسوا شده اند.
 

 

 

 

 

پى نوشت ها:

ــــــــــــــــــــــ

(1) ملل ونحل، ج1، ص147؛ فرق الشيعه نوبختى ط1355، ص27.
(2) همان، ص157، همان، ص62.
(3) همان، ص166، همان، ص67.
(4) همان، ص277، همان، ص80ـ 83.
(5) همان، ص165، همان، ص68.
(6) مدعيان نبوت ومهدويت، ص 278ـ 279.
(7) همان، ص276.
(8) تنبيهات الجليه فى كشف اسرار الباطينة، ص40ـ 42 (به نقل از ديباچه اى بر رهبرى).
(9) طبرى، تاريخ الامم والملوك، ج3، ص133ـ 129.
(10) مجله الهلال، سال 8 و7 به نقل از اديان ومهدويت....
(11) نك: مروج الذهب؛ تاريخ ابن خلكان؛ الكامل فى التاريخ؛ ابن اثير، ج5.
(12) ابن اثير، ج5، عقد الفريد، ج2، ملل ونحل، ص111.
(13) اديان ومهدويت ومدعيان نبوت ومهدويت؛ تاريخ بخارا، كتاب مهدى.
(14) همان.
(15) ابن خلكان وابن اثير.
(16) ابن اثير، ج8، فهرست ابن نديم، ص246.
(17) به كتاب هاى معتبر ياد شده در بالا مراجعه شود.
(18) كتاب مبين، ص 229. باب، در سال 1850م در تبريز كشته شد. وبها در 1309ق (1893م) در عكا كه جزو سرزمين هاى اشغالى فلسطين است، مرد وهمان جا دفن شد.
(19) (قال مثله غلاة الاماميه وخصوصا اثنى عشريه، منهم يزعمون ان الثانى عشر من ائمتهم وهو محمد بن الحسن العسكرى ويلقبونه بالمهدى، دخل فى السرداب بدارهم بالحله وتغيب حين اعتقل مع امه وغاب هنالك وهو يخرج فى آخرالزمان فيملاالارض عدلا، يشيرون بذلك الى الحديث الواقع فى كتاب الترمذى فى المهدى... هم الى الان ينتظرونه يسمونه المنتظر لذلك ويقفون فى كل ليلة بعد صلوة المغرب بباب هذا السرداب وقد قدموا مركبا فهتفوا باسمه ويدعونه للخروج حتى تشتبك النجوم و....
(20) باب 53 ص 246 چاپ بيروت.
(21) براى اطلاع بيشتر، ر.ك: به اربعين ابونعيم اصفهانى (از علماى بزرگ اهل سنت ومتوفاى 430ق)؛ كشف الغمه، ج3، مهدى موعود عجل الله تعالى فرجه الشريف، ص290؛ المهدى تأليف آيت  الله صدر وكشف الاستار مراجعه شود..
(22) موسوعة الامام المهدى، ج1، ص26ـ 41.
(23) كشف الاستار، ص41.
(24) همان.
(25) همان، ص45.
(26) همان.
(27) همان، ص 10ـ 12.
(28) در الزام الناصب، ص173، روايات گروهى از بزرگان اهل سنت را كه در آنها به وجود وزنده بودن حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف از زمان غيبت تصريح شده، نقل كرده است.
(29) تفسير نمونه، ج7، ص375.
(30) شماره 3، سال اول، ذى القعده 1388ق.
(31) همان.
(32) موسوعة الامام المهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف، ج1، ص561 و631.
(33) ر.ك: كشف الاستار، ريحانه الادب، ج1، ص 105.
(34) كمال الدين، ص20ـ 27.
(35) كشف الاستار؛ اعيان الشيعه، ص164؛ منتخب الاثر، ص467.
(36) فوالله ما لباسه الاالغليظ ولاطعامه الا الشعير الجشب وما هو الابالسيف والموت تحت ظل السيف...)؛ النوادر، ص186.
(37) منتخب الاثر، ص490.
(38) اعيان الشيعه، ص150.
(39) (يصنع ما صنع رسول الله، يهدم ما كان قبله، كما هدم رسول الله امر الجاهليه ويستأ نف الاسلام، جديد)؛ بحار الانوار، ج52، 352.
(40) قال الصادق عليه السلام: (اذاقام قائمنا سار بسيره رسول الله الا انه يبين آثار محمد)؛ بحارالانوار، ج52، ص347؛ ابن عساكر، تاريخ، ج1، ص62، طبع شام به نقل از منتخب الاثر.
(41) (اما شبهه من جده المصطفى فخروجه بالسيف وقتله اعداء الله ورسوله والجبّارين والطواغيت وانه ينصر بالسيف والرعب انه لاتردله راية)؛ (بحارالانوار، ج51، ص218).
(42) (وكما يجتمع قزع الخريف)؛ ابن عساكر، تاريخ، ج1، ص62؛ منتخب الاثر، ص471ـ 477.
(43) (اذا قام القائم لم يعبد الا الله عزوجل اذا قام القائم ذهب دولة الباطل)؛ منتخب الاثر، ص471.
(44) عن الحسن عليه السلام: (والله لوقد قام قائمنا يجمع الله اليه، شيعتنا من جميع البلدان)؛ نهاية المرام، به نقل از منتخب الاثر، ص477.
(45) قال ابوجعفر عليه السلام: (لايبقى احد الا اقر بمحمد صلى الله عليه وآله).
(46) قال ابوعبدالله عليه السلام: (اذا قام القائم، لا يبقى ارض الانودى فيها شهادة ان لا اله الله وان محمدا رسول الله)؛ بحارالانوار، ج52، ص340.
(47) (يحييها بالقائم فيحيى الارض بالعدل بعد موتها بالظلم)؛ منتخب الاثر، ص478.
(48) (حكم بالعدل وارتفع فى ايامه الجور وامنت به السبل... ورد كل حق الى اهله ولم يبق اهل دين، حتى يظهروا الاسلام ويعرفوا بالايمان اما سمعت الله سبحانه يقول: وله اسلم ما فى السماوات والارض طوعا اوكرها واليه ترجعون وحكم بين الناس بحكم داود وحكم محمد)؛ اعيان  الشيعه، ج2، ص83.
(49) همان، ص478: (ولا يوقظ نائما ولايهريق دم).
(50) همان، ص475.
(51) حتى لايرى اثر من الظلم.
(52) قال صلى الله عليه وآله : (انه يستخرج كنوز الارض ويقسم المال ويلقى الاسلام بجرانه)؛ معجم احاديث الامام المهدى، ج1، ص442.
(53) (وتصطلح فى ملكه السباع...)؛ منتخب الاثر، ص487.
(54) (المهدى الذى يملاء الارض عدلا كما ملئت جورات من البهائم والسباع ويلقى الارض، افلاذ كبدها... مثل الاسطوانه من الذهب والفضه).
(55) (لذهب الشحناء من قلوب العباد واصطلحت السباع والبهائم وحتى تمشى المرأة بين العراق الى الشام لاتضع قدميها الاعلى النبات وعلى راسها زينتها لايهيجها سبع ولا تخافه الخرائج... يذهب الشر ويبقى الخير ويذهب الزنا وشرب الخمر ويذهب الربا...)؛ منتخب الاثر، ص474؛ النوادر، ص189.
(56) (انت اولى بالصلوة، فيصلى عيسى ورائه ماموم)؛ مستدرك حافظ به نقل ازمنتخب الاثر، ص472.
(57) بحارالانوار، ج52، ص137.
(58) همان، ص132 و345.
(59) (اذا قام قائمنا وضع يده على رؤس العباد فجمع بها عقولهم وكملت به اخلاقهم)؛ نوادر، ص189.
(60) همان، ص183؛ بحارالانوار، ج52، ص137.
(61) كافى، ج1، ص15؛ بحار الانوار، ج52، ص36؛ منتخب الاثر، ص483.
(62) بحار الانوار، ج52، ص321.
(63) غيبت نعمانى، ص164.
(64) منتخب الاثر، ص482 و518 و168 (لايبقى فى الارض خراب الا قدعمر).
(65) همان.
(66) قال رسول الله صلى الله عليه وآله : (يخرج فى آخر امتى المهدى يسقيه الله الغيث وتخرج الارض نباتها ويعطى المال وتكثير الماشيه)؛ بحار الانوار، ج52، ص316 و315، منتخب الاثر.
(67) نوادر، 189؛ اعيان الشيعه، حالات امام دوازدهم، ص150.
(68) همان.
(69) (أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ).
(70) به مقاله نگارنده در كتاب بقية الله گفتار سوم مراجعه شود. درباره امام زمان تاكنون كتاب هاى بسيارى چاپ شده است.
(71) به كتب مربوطه از جمله كتاب (منتخب الاثر) مراجعه شود.
(72) همان.

مقاله هاى مهدوى : ۲۰۱۴/۰۹/۲۴ : ۱۴.۸ K : ۰
: على اكبر حسنى
comments:
no-comments