(۱۶۶) جايگاه دكترين مهدويت در اسلام از منظر قرآن كريم
جايگاه دكترين مهدويت در اسلام از منظر قرآن كريم
سيد منذر حكيم
اشاره:
اهداف بلند اسلام راستين در امامت تجلى يافته است وتحقق اهداف رفيع وگسترده ى امامت در مهدويت به ثمر مى نشيند.
ومهدويت در فردى معصوم از تبار خاتم پيامبران تجلّى يافته است تا برگ برنده وزرّين تحقق تمام وكمال اهداف رسالتهاى الهى در طول تاريخ را از آنِ خود كند وقدرت دين را همراه حكمت ورحمت بر گستره ى زمين برافراشته نموده وبشريت سرگردان را به سر منزل معبود ومقصود هدايت نمايد.
قرآن كريم روشى ويژه ومنحصر به فرد براى مطرح نمودن دكترين مهدويت به كار گرفته است وتمام اصول خود را در اين الگو نهادينه نموده است. وبا توجه به سنّتهاى تخلّف ناپذير الهى ونويد وتحقق اين آرمان بزرگ الهى را به بشريت داده است ومنتظران راستين امام مهدى عجل الله فرجه اشريف را بينشى روشن ومسيرى صحيح وانگيزه اى متعالى بخشيده است، وآنان را به سوى سازندگى همه جانبه در دوران انتظار دعوت نموده وشاخصها وويژگيهاى منتظران را نيز ترسيم كرده است.
1. قرآن كريم، يگانه مرجع وحيانى اسلام است كه به صورت تدوين شده ومكتوب نيز به دست ما رسيده است.
اعجاز قرآن كريم، دسترسى انسانها به گزاره هاى وحيانى آن را آسان نموده است.
از جمله وجوه اعجاز قرآن، اعجاز علمى آن است كه قرآن را كتاب علم ودانش، ومنبعى سرشار ولايزال قرار داده است، وحقايق وقوانين هستى را در كنار سنّتهاى الهى حاكم بر جوامع بشرى ـ به گونه اى بسيار گويا وقابل فهم ـ براى ما انسانها به ارمغان آورده، ما را به تحقيق وپژوهش در اين كتاب آسمانى مدوّن وتحريف ناپذير دعوت نموده است.
بنابراين، براى دست يابى به ديدگاههاى آخرين آيين آسمانى در باب حقايق جهان هستى وسنّتهاى حاكم بر آن بايد به قرآن كريم مراجعه كرده واز رهنمودهاى اين كتاب نامتناهى ومعجزه ى هميشه جاويد اسلام پيوسته بهره مند شويم، وبسيارى از اصول، فروع ونيز اسرار انسان وهستى را از متن وبطن قرآن كريم بيرون كشيده ودر فضاى آشوب زده ى علوم، عرضه اى زيبا وآراسته از حقايق قرآنى داشته باشيم.
2. اسلام، قله هاى رفيع هستى، وقله هاى كمال انسانى را بهم پيوند داده، وراهنماى انسان در تمام مراحل هستى بوده است وهمواره بهترين وشايسته ترين طرح وبرنامه، امكانات ومسير رسيدن به قله هاى كمال انسانى را فرا روى انسان نهاده است وآخرين سخن خود را در آخرين آيات وحيانى خود ـ براى تمام بشريت ـ به خوبى ترسيم كرده است. آنجا كه پيامبر خاتم پس از ابلاغ آخرين پيام الهى، وپايه گذارى مهمترين عامل استقرار حاكميت الهى در جامعه بشرى؛ يعنى امامت، به دريافت آيه اى رسا از محكمات ام الكتاب نايل مى گردد وآن را براى بشريت به عنوان هديه اى الهى اما بسيار بزرگ وبى بديل به ارمغان مى نهد:
(اليوم اكملتُ لكم دينكم وأتممتُ عليكم نعمتى ورضيتُ لكم الاسلام ديناً).
در چنين روزى با پايه گذارى اصل متين واستوار امامت در نهاد جامعه اسلامى، كامل ترين دين (اسلام) ومتمم نعمت هاى الهى (نعمت امامت) بر انسانيت سايه افكنده، واسلام در اين چهره ى زيبا وآسمانى تجلى يافته، مترقى ترين آيين الهى براى بشريت گشته است.
تمام نقشه هاى دشمنان اسلام، با بنيان گذارى اصل امامت، نقش بر آب شده ونويد پيروزى جهانى دين مبين اسلام، وشكست مفتضحانه ى بدخواهان اين رسالت آسمانى، عليرغم همه ى تنگناها ومشكلات، امرى مسلّم گشته، استقرار آيين حق در جامعه بشرى بدون ترديد وبدون وقفه انجام مى يابد وبشريت به سوى اهداف از پيش تعيين شده در حركتى پيوسته وتكامل زا وتكامل آفرين خواهد بود.
(اليوم يئس الذين كفروا من دينكم، فلا تخشوهم واخشون).
بنابراين، با توجه به استقرار اصل امامت در نهاد جامعه اسلامى وجامعه انسانى، هيچگونه ترس وواهمه اى از تسلط كافران وبدخواهان بر اين مكتب وبرنامه الهى، نداشته باشيد؛ زيرا كه تمام اميدهاى آنان به يأس ونوميدى تبديل گشته ونبايد به خود هرگونه هراسى را راه دهيد، وبه جاى ترس از آنان، از آفريدگار حكيم، دانا، مهربان وتدبير كننده ى زندگى تان بترسيد، ودر حقيقت از ضعفهاى خود در برابر تكاليف سنگين الهى كه بر دوش شما گذاشته شده است وعدم حركت در راستاى امامت راستين بايد بيم داشته باشيد.
اين پيام بسيار رسا وحكيمانه ى قرآن كريم، مسير طبيعى ومنطقى تمام انسانها را در عصر امامت راستين ـ كه پس از ارتحال ملكوتى خاتم پيامبران، عهده دار رهبرى جامعه ى انسانى است ـ ترسيم نموده است، ونقش امامت راستين را در طول تاريخ تبيين مى نمايد.
3. مهدويت در اسلام از جايگاه رفيعى برخوردار بوده وآخرين قله از قله هاى امامت راستين براى بشريت است، كه در جاى جاى آيات قرآن، ريشه واصول وپايه هاى آن، ومصاديق ونقش هاى زيبا وحياتى آن گوشزد شده است.
سوره هاى مكى ومدنى قرآن، به طور پيوسته وبسيار نغز، حق مدارى قوانين الهى وعدالت مدارى برنامه هاى اسلام را مطرح مى كند، وارزشى بودن اين حركت پيوسته را در امامت راستين اسلام متجلّى نموده، ونمونه ى بى بديلِ حق گرايى وعدالت مدارى را در مهدويت اسلامى خلاصه كرده است.
تجلّى اهداف بلند اسلام در امامت، وتجلّى امامت گسترده وفراگير در مهدويت، وتجلّى مهدويت در فردى از تبار خاتم پيامبران؛ يعنى حضرت محمدبن الحسن العسكرى عليه السلام به اين معناست كه تمام اهداف انبياى پيشين را در مقطع زمانى خاص جارى وسارى كرده وبرگ زرّين اين پيروزى موعود را در دست قدرت، حكمت ورحمت خود گرفته، بشريت را به سر منزل مقصود مى رساند.
روش شناسى فرهنگ آفرينى قرآن كريم
قرآن كريم براى آفريدن فرهنگى نوين، وزدودن فرهنگ جاهلى آميخته با واپس گرايى شرك وبت پرستى، لازم بود كه جهشى نو وحركتى پيوسته در جهت بازيافت توحيد ناب ـ وفراموش شده يا آلوده به مفاهيم مسخ شده واساطير برخاسته از ذهنيتهاى حصار يافته با زنجيرهاى شرك وبت پرستى ـ را آغاز نمايد؛ به همين جهت، براى رسيدن به اين هدف بزرگ، روشى ويژه به كار گرفت.
ترتيب نزول آيات وسوره هاى قرآن كريم در دوران 13 ساله مكه وده ساله مدينه مى تواند نشانگر اين روش باشد.
هر چند كه اصول اين روش در چند كلمه خلاصه مى شود، اما پياده كردن واجراى صحيح آن به زمانى طولانى وآياتى فراوان وپيوسته نياز داشت، وآثار موفقيت روش قرآن را در تحقق يك جهش عظيم وآن هم در زمانى بسيار اندك ـ با توجه به عمق تخريب فرهنگى ناشى از تحريف مفاهيم بلند آسمانى، كه در تعاليم ابراهيم خليل وتعليمات ناب موساى كليم وعيسى روح الله? تجلى يافته بود ـ مى توانيم لمس كنيم.
فرهنگ سازى وفرهنگ زايى قرآن كريم را در كنار آسيب زايى فرهنگ جاهلى بايد مطالعه نماييم، تا زيبايى هاى فوق العاده ومعجزه ى برتر اين كتاب الهى را به خوبى در يابيم.
روش منحصر به فرد قرآن كريم در زير ورو كردن مفاهيم وارزشهاى جاهلى، وتحوّل فرهنگ جاهلى گروندگان به اسلام به فرهنگ متعالى وناب الهى، با مطالعه ى دقيق آيات قرآن كريم آن هم (به ترتيب نزول) به دست مى آيد.
نقطه ى آغاز تحوّل را در مطلع سوره ى مباركه علق وسپس در سوره ى حمد ومطالع سوره هاى مزمل، مدثر وقلم تا آخرين سوره كه مائده باشد مى بينيم.
دستور خواندن، وفراگيرى علم ومعرفت، در يك محيط جاهلى وكاملاً بيگانه با علم ومعرفت، توجه دادن به نام ونشان ربوبيت وپروردگارى، آفرينش وآفرينندگى وحركت تكامل يافته هستى وانسان، بذل وبخشش وجود وكرم كه براى يك عرب جاهلى بسيار معنادار وبا ارزش است، وتوجه دادن انسان به منبع بذل وبخشش وسرچشمه ى جود وكرم وسخاوت كه در بخشش علم ومعرفت بهترين تجلى را داشته است، وانسان را از تاريكى هاى نادانى به افقهاى پرفروغ دانايى رهنمون بوده، نشانگر يك جهش جديد وبسيار متفاوت با دنياى معروف علم در جهان آن روز مى باشد.
سير از آيات روشن ومحسوس وملموس الهى به سمت آيات نهفته واز ياد رفته، حركتى بسيار زيبا، پر جاذبه ودقيق، با يك روان شناسى عميق بوده، كه قله هاى معرفت را در دسترس همان انسان عصر جاهلى قرار داد. وبا تكرار حكيمانه، وپيوستگى وآراستگى قالب هاى لفظى ومفاهيم بلند، ومراعات ظرفيتها وانگيزه ها وايده آلها به صورتى عالمانه وانسان شناسانه يك تجربه ى بسيار بزرگ را عينيت بخشيد، ويك جهش عظيم نرم افزارى را پديد آورد كه دانشمندان هنوز در حال مطالعه ى عميق آن هستند وبايد باشند.
آنچه مسلم وغيرقابل ترديد است، بركات وآثار مثبت اين روش الهى در قرآن كريم است كه تمدن عظيم اسلامى مديون ومرهون آن مى باشد.
تمام محورهاى عنوان شده در آيات قرآن به ترتيب نزول هر چند به تنهايى امكان مطالعه را داراست، ولى به صورت پيوسته با ساير مفاهيم ومنظومه وار ودر يك جا ويك واحد همه جانبه وآن هم فراگير براى تمام زمينه هاى وجودى انسان وجهان، به گونه اى دقيق تر قابل مطالعه خواهد بود.
آيات ويژه ى مهدويت را به صورت جداگانه از ساير محورها وزمينه هاى مرتبط به آن
مى توانيم ببينيم، ولى مطالعه ى آن به صورت يك بخش از يك كلّ به هم پيوسته، مطالعه اى دقيق وعملى بوده وآن را بهتر مى توانيم دريابيم.
زيرسازهاى يك مفهوم ولوازم آن، ومفاهيم مرتبط به آن، در فهم بهتر آن مفهوم ـ در يك بررسى علمى ـ امرى اجتناب ناپذير مى باشد.
زيرساختهاى مهدويت در قرآن كريم
1. هدايت به حق
2. امامت فراگير
هدايت به حق، روح امامت راستين بوده ومحور اصلى تمام برنامه هاى الهى براى تكامل وپيشرفت صحيح ومطلوب انسان مى باشد.
هدايتى كه خود حق است وانسانها را به سمت حق مى كشاند، تا با رسيدن به آن، وتحقق كامل آن، يك انسان هدايت يافته، امكان هدايت گرى پيدا كند، وبا رسيدن به قله ى رفيع حق شناسى، حق خواهى وحق پرستى، ديگران را به حق شناسى وحق خواهى وحق پرستى رهنمون باشد.
تمام تحولات هستى وجامعه انسانى را بر محور حق، وبا هدايت به امر قرار داده است.
هاديان الهى، هميشه خود هدايت يافتگانى هستند كه هدايتگرى مهمترين ويژگى آنان بوده، ويكى از آثار اين هدايت گرى فراگير، امامت راستين آنان براى ديگران مى باشد.
بنابراين، اساس مهدويت را در اصل اصيل واجتناب ناپذير (انّ علينا للهدى) بايد بيابيم، وسپس اين سير هدايتگرى را در جامعه بشرى تعقيب نموده، تا از راه همين ويژگى اساسى به امامان راستين دست يابيم، واصول وافقهاى گسترده وقله هاى مرتفع اين هدايت را در كنار هم ببينيم، وكاركرد آن را در عرصه هاى به هم پيوسته زمانى از لابه لاى سنتهاى تخلف ناپذير الهى به دست آوريم، تا اين كه قله ى رفيع اين يگانه محور تكامل بخش وتكامل آفرين را در اصل مهدويت راستين ببينيم.
پيروزى مسلّم حق بر باطل، وبطلان پذيرى باطل، وتجلى آن در ستم زدايى امامت راستين، ومقهور شدن مفتضحانه ى ستمگران، وسكاندارى متقيان وصالحان وبدست گرفتن رهبرى حركت انسانها، به سمت اهداف والاى آفرينش، كه در عبوديت گسترده ى آنان براى حق تجلى مى يابد، از آثار روشن وبينش عميق قرآن كريم در طرح حقيقت، وابعاد ولوازم ونتايج طبيعى ومنطقى (اصل هدايت الهى) مى باشد.
بنابراين، وراثت زمين از آنِ نيكان است، وپاكان از هر گونه شرك وبت پرستى وآلودگيهاى ستم وستمگرى در تمام سطوح زندگى ودر تمام ابعاد آن؛ يعنى عصمت ومصونيت از هرگونه انحراف، عهده دارى حاكميت، در تمام اين كره خاكى، را پشت سر خواهد داشت.
و نياز اين امامت به مؤمنان صالح وصابر امرى بديهى بوده وجهاد با كژيها وكژانديشى ها وكژانديشان را سرلوحه ى كار آنان قرار خواهد داد.
در اين مجموعه، نقش سنّتهاى تخلف ناپذير تاريخ، ونقش انسانها در تحولات فردى واجتماعى جامعه ى انسانى، ونقش انبيا واوصيا در هدايتگرى وكمال يابى انسان، ونقش
امتحان ها وآزمونهاى الهى در پيشرفت انسان ورسانيدن او به اهداف آفرينش، ونقش امامت راستين همه با همديگر ديده شده، وقرار گرفتن مهدويت در قله ى رفيع امامت مسأله اى روشن خواهد بود.
باطل ستيزى براساس حق طلبى وحق خواهى، وظلم ستيزى براى برچيده نمودن بساط باطل وستم وشرك وبت پرستى براساس اصول شناخته شده ى عدالت مدار، اصلاحى گسترده وفراگير را مى طلبد، وجهان انسانيت را با امامتى عدالت مدار، آرمان گرا وعبوديت پرور براى خالق يكتا آشنا مى سازد وپيوند مى دهد، وپايان حركت انسان ها را در پيوند ناگسستنى انسان با حق وعبوديتِ فرا گير وهمه جانبه وتكامل زا رقم مى زند. كه چهره ى واقعى دين خاتم را چهره اى پرفروغ وبى بديل نشان داده (ليظهره على الدين كله)، وپرچم عبوديتِ پيوسته ى انسان ها را براى حق كه تجلى ربوبيّت همه جانبه اوست بر افراشته خواهد نمود و(يعبدوننى لايشركون بى شيئاً) به بهترين شكل، ودر رساترين قامت خود نمايان خواهد گشت.
وبدين ترتيب، دوران غيبتِ اسرار آميز، وانتظار شايسته، از فصلهاى به هم پيوسته ى اين حركت راستين امامت وهدايت به امر خواهد بود.
وبا سپرى شدن فصل اين بارور شدن طولانى ودوران زمينه هاى تحقق آرمانهاى بلند الهى ومهدوى، وبا رهنمود قرآنى (وليبدّلنّهم من بعد خوفهم أمناً) بسترى آرام از امنيت وآرامش را براى پرتوافشانى عبوديت تكامل يافته فراهم خواهد نمود.
دكترين هدايت وامامت در سوره هاى مكى
(اِنّ علينا للهدى)؛ به درستى كه هدايت بر عهده ما است.
راهنمايى، راهبرى، دستگيرى وهدايت گمراهان بر عهده ى آفريننده وهدايتگر اصلى جهان؛ يعنى خداوند متعال مى باشد.
امّا اين كه چرا وظيفه ى اصلى هدايت گرى بر عهده اوست؟ وچه كسانى مى توانند عهده دار اين وظيفه ى بسيار اساسى در حركت، تكاپو وتكامل كائنات ـ از جمله انسانها باشند ـ در آيه اى ديگر روشن شده است.
2. (أفمن يهدى الى الحق أحقّ أن يتّبع أم من لايهدّى اِلا أن يُهدى، فما لكم كيف تحكمون).
آيا كسى كه به حق هدايت مى كند سزاوارتر است كه پيروى شود يا اين كه كسى كه نيازمند به هدايت ديگران است؟ شما را چه شده است كه در اين امر بسيار روشن وبديهى به خطا مى رويد؟
يعنى چگونه مى پذيريد كه هدايت گرى بر عهده كسى باشد كه خود نياز به آن داشته باشد؟
پر روشن است كه نيازمند به چيزى نمى تواند دهنده ى آن به ديگران باشد (وفاقد الشيء لايعطيه).
بنابراين، هدايت گر اصلى بايد خود هدايت يافته باشد، وجز خدا هيچ كس چنين شايستگى را ندارد. وبر همين اساس، هدايت گران ديگر بايد در وهله ى اول، خود هدايت يافته باشند. وپيامبران الهى بدون نياز به تعليم ديگران، خود معلّم آنان هستند وتعليمات خود را از منبع وحى دريافت مى نمايند وبراى ديگران مشعل داران پرفروغ هستند، به همين دليل آنان سزاوار راهبرى وراهنمايى گمشدگان، گمراهان ونيازمندان به هدايت هستند.
خداى منّان به خاتم پيامبران مى فرمايد:
3. (ووجدك ضالاً فهدى ووجدك عائلاً فأغنى).
"خدا تو را گمراه يافت پس هدايت كرد، ونيازمند يافت پس تو را بى نياز نمود".
اين امر بيانگر يك اصل اجتناب ناپذير وبسيار بديهى مى باشد. وبراى تمامى انبيا همين راه مطرح بوده ومى باشد.
4. (اولئك الذين هدى الله فبهداهم اقتده).
"همانا (پيامبران) كسانى هستند كه مشمول هدايت (مستقيم) الهى گشته پس به آنان اقتدا واز آنان پيروى كن."
5. (وجعلناهم أئمة يهدون بأمرنا وأوحينا اليهم فعل الخيرات).
"وما آنان را پيشوا (وپيشرو) قرار داديم، كه با دستور وفرمان ما هدايت مى كنند، وبه آنان از راه وحى، انجام نيكى ها را وآنچه كه شايسته است تعليم نموديم."
بنابراين، زيرساخت امامت در قرآن كريم، همان هدايت است. هدايت به امر هم فقط توسط هدايتگر اصلى هستى ـ يعنى خدا ـ تحقق مى پذيرد.
حال از اين سخن كه هدايت وظيفه ى اصلى او است، وتمام نيازمندان به هدايت، توسط او هدايت مى يابند؛ چنين مى يابيم كه تمام مردم، در همه ى اعصار وقرون بدون امام وپيشوا نخواهند بود.
اين اصل فراگير بودن امامت وراهبرى را در سوره ى اسرا مى بينيم.
6. (يوم ندعو كل اناس بامامهم).
"روزى كه هر گروهى را با امامشان دعوت مى كنيم".
بنابراين، براى هر گروهى از مردم، امامى وپيشوايى منظور شده است ووظيفه ى آنان پيروى از او مى باشد.
امامت فراگير وهمه جانبه ودر طول زمان وبه طور پيوسته، اصل اجتناب ناپذير قرآنى است.
واين در تمام مقاطع تاريخى تحقق يافته، وابراهيم (خليل الرحمن) براى هدايت گرى الهى منصوب شده وامامت وپيشوايى در اين نصب تجلى يافت، وسپس در نسل او ماندگار شد واستمرار اين امامت راستين به جهانيان اعلام شده است.
آنجا كه مى فرمايد:
7. (وجعلها كلمة باقية فى عقبه).
"خداوند اين امامت وهدايت را در نسل او باقى وماندگار قرار داد".
دكترين هدايت وامامت در سوره هاى مدنى
1. در اولين سوره مدنى چنين مى خوانيم:
(واذ ابتلى ابراهيم ربه بكلمات فاتمّهن قال انى جاعلك للناس اماما، قال ومن ذريتى: قال لاينال عهدى الظالمين).
وبه ياد بياور آن زمانى كه پروردگار ابراهيم، ابراهيم را مورد آزمايش قرار داد وبا كلماتى او را آزمود وابراهيم آن كلمات را به انجام رساند ودر اين آزمون موفق شد، وخدا او را به پيشوايى وامامت منصوب نمود. ابراهيم به پروردگارش عرض كرد: از فرزندانم نيز (امام قرار مى دهى)؟ پروردگارش فرمود: عهد من ـ امامت ـ به ستمگران نمى رسد.
يعنى فرزندان ابراهيم كه از ستمگرى رها هستند به اين امامت مفتخر خواهند بود.
بنابراين، امامت الهى وراستين در نسل حضرت ابراهيم عليه السلام تداوم خواهد يافت، وعلّت گزينش اين افراد براى پيشوايى، فقط شايستگى وپيشتازى آنان در مسير خيرخواهى اعلام شده است، واين علت را در سوره هاى مكى ذكر نموده است. آنجا كه مى فرمايد:
(ثم اورثنا الكتاب الذين اصطفينا من عبادنا... ومنهم سابق بالخيرات باذن الله).
به پيشوايان راستين، علم ودانش وكتاب را داده ايم. اين افراد مورد گزينش قرار گرفته اند... علت اين گزينش شايستگى آنان مى باشد ونشانه ى اين شايستگى پيشتازى آنان در انجام نيكى ها وخيرات (وخيرخواهى) مى باشد، كه آنان را بر ديگران مقدّم مى دارد.
2. در سوره نساء ـ كه ششمين سوره ى مدنى است ودر آغاز مرحله ى تأسيس وراه اندازى حكومت الهى در مدينه نازل گرديده ـ مسأله ولايت امر وحاكميت الهى توسط پيامبر مطرح مى باشد دستور اطاعت وفرمانبردارى همه جانبه وبى چون وچرا به مؤمنان داده مى شود، ومؤمنان به لوازم پيامبرى وحاكميت توجه داده مى شوند. آنجا كه مى فرمايد:
(اطيعوا الله واطيعوا الرسول واولى الامر منكم).
"فرمانها ودستورات خدا را گردن نهيد وهمچنين دستورات پيامبر ودارندگان فرمان، از خودتان را".
يعنى فرمانبردارى همه جانبه، لازمه ى حاكميت خدا وپيامبر وفرمانداران تعيين شده از طرف او مى باشد.
دارندگان امر وفرمانداران مورد نظر قرآن كريم چه كسانى هستند؟
در دهمين سوره ى مدنى؛ يعنى سوره ى رعد خط كلى اين اصل فراگير رانيز توضيح وپايه گذارى نموده است. هدايت گرى، روح اين فرماندار بودن وپيشوايى است كه اصلى فراگير ومستمر در طول تاريخ خواهد بود.
3. بنابراين، در سوره ى رعد كه دهمين سوره ى مدنى است، اصل ضرورت استمرار هدايت ـ كه زيرساخت وروح امامت است ـ بيان شده است، وپيامبر را بيم دهنده اى كه براى نسلهاى حاضر وآينده فرستاده شده، معرفى نموده، ودر كنار او هدايت كننده اى براى هر قوم وهر نسل تثبيت شده است.
(انما أنت منذر ولكل قوم هاد).
ودر آيات بعدى اين هدايت گرى كه در امامت وولايت امر تجلى يافته مطرح مى شود، وفرد مورد نظر را با مشخصات روشن ودور از هر گونه ابهام بيان مى كند.
4. سوره ى مائده كه آخرين سوره ى قرآن به ترتيب نزول مى باشد، عهده دار توضيح كافى وتثبيت اين اصل امامت راستين است كه با آيات گوناگون وناظر به هم، كه درآغاز ودر لابه لاى آيات سوره ى مائده گنجانده شده است، منجَز ومحقَّق بودن اين اصل، وبه عنوان عنصر كمال دهنده ى دينِ مبين اسلام مطرح شده است.
آنجا كه مى فرمايد:
5. (اليوم يئس الذين كفروا من دينكم فلا تخشوهم واخشون، اليوم اكملت لكم دينكم واتممت عليكم نعمتى ورضيت لكم الاسلام دينا).
با توجه به ترتيب نزول آيات مربوطه در اين سوره، پيش از اين آيه سوم كه در صدر سوره آمده، آيه ى شريفه ى(67) نازل گرديده بود؛ يعنى:
6. (يا ايها الرسول بلّغ ما انزل اليك من ربّك وان لم تفعل فما بلّغت رسالته والله يعصمك من الناس، ان الله لايهدى القوم الكافرين).
كه در اين آيه دستورى قاطع ودندان شكن وتهديدى بزرگ براى تخلّف از ابلاغ اين دستور ـ كه آخرين دستور از دستورات اساسى دين مبين اسلام است ـ مطرح شده است.
7. البته پيش از آيات ويژه ى حجة الوداع، آيه ى شريفه 55 در سوره مائده ودر مناسبتى پيش از حجه ى الوداع، ولايت امر را در ولايت خدا وپيامبر ومؤمنانى كه ويژگيهاى آنان در آيه وبه صورت منحصر به فرد ـ البته با اشاره به حادثه ى معروف صدقه دادن يك انگشترى توسط حضرت على عليه السلام در حال نماز ـ حصر شده است.
اين تسلسل آيات، نشانگر تدرّج قرآن كريم در مطرح نمودن اصل امامت راستين است، كه مرحله به مرحله بايد مسلمانان با اين اصل آشنا شده وآن را در فرهنگ خود به گونه اى نهادينه شده ببينند.
وبا تحكيم پايه هاى اين اصل استوار اسلام كه نشانگر ابديت وجهانى بودن وبه روز بودن اسلام است وهيچ گونه جاى گزينى نيز ندارد، در آيه هاى مكى ومدنى، به طور موازى اصول وشعارهاى استراتژيك اصل راستين مهدويت وعدالتخواهى فراگير اسلام نيز مطرح شده است، وپا به پاى اصل هدايت وامامت، شعار عدالت طلبى وعدل گسترى اسلام همراه با روش صحيح، پايه گذارى، وگسترش اين فرهنگ در جامعه اسلامى وانسانى به چشم مى خورد.
واينك به مهمترين آيات مربوط به اين اصل اشاره مى شود.
دكترين مهدويت در سُوَر وآيات مكى قرآن كريم
دكترين مهدويت داراى اهداف بلند، روشن، انسانى واسلامى است.
عدالت شايسته ى اسلام در گستره ى جهان، در آن روزهاى تاريك چگونه مطرح مى گردد تا مايه اميدوارى گرديده، گرايش به اسلام را در وجود مخاطبان رسالت پيامبر برانگيزاند؟
1. آيات سوره ى مباركه عصر پايه هاى استوار وروش صحيح نجات انسانيت از تباهى وخسران را مطرح ومورد تأكيد قرار مى دهد؛ به گونه اى كه در آن روزها، اعراب جاهلى متوجه خطير بودن پيام جهانى اسلام نمى شدند، ونمى توانستند متوجه عظمت اين ايده بى بديل باشند، وگرنه با تمام وجودِ خود وبا رفتن زير پوشش اسلام، سعى مى كردند تا به آرزوهاى بلند خود جامه عمل بپوشانند. شاهد اين مطلب اين است كه بنى اميه وقتى كه به تسليم شدن در برابر پيامبر ناچار شدند، سعى كردند كه تمام اهداف توسعه طلبانه خود را با نام اسلام وبا شعار حكومت وخلافت اسلامى جامه عمل بپوشانند.
قرآن كريم چهار اصل: ايمان، تلاش گسترده وهمه جانبه (عملوا الصالحات)، وسفارش همديگر به حق (حق مدارى وحق خواهى)، وسفارش همديگر به صبر واستقامت وپايدارى را يگانه راه رسيدن به جامعه مطلوب وگسسته از تباهى مى داند كه اين جامعه جامعه اى آرمانى وانسانى وفرامادّى خواهد بود.
2. در سوره ى اعراف، آيه 128 نيز وراثت زمين را از آن جامعه ى با تقوا مى داند ومسير طبيعى تاريخ را به سمت انتخاب اصلح واحسن كه در جامعه متقين تبلور مى يابد ترسيم مى نمايد.
3. در سوره ى انبيا آيات 105 و106 نيز وراثت زمين را از آنِ بندگان نيك وصالح وشايسته ى خدا قلمداد نموده است؛ بندگانى كه عبوديت خدا را سرلوحه ى وجود وحركت خود قرار داده اند.
(ان الارض يرثها عبادى الصالحون. ان فى هذا لبلاغاً لقوم عابدين).
4. در حالى كه در سوره ى قبل از اين سوره، به ترتيب نزول؛ يعنى سوره ى مباركه ابراهيم، سنّت نابودشدن ستمگران ووراثت نمودن خدا باوران وخداترسان مطرح شده ومورد تأكيد قرار مى گيرد.
(فاوحى اليهم ربهم لنهلكنّ الظالمين ولنسكننّكم الارض من بعدهم ذلك لمن خاف مقامى وخاف وعيد. واستفتحوا وخاب كل جبار عنيد).
5. همين معنا در مطلع سوره ى قصص كه چهل ونهمين سوره به ترتيب نزول است درباره ى فرعون، هامان وكارگزاران آنان مطرح مى شود. ووراثت زمين به مستضعفان را عنوان مى نمايد.
6. در شصت وهفتمين سوره ى مكى؛ يعنى سوره ذاريات، هدف نهايى آفرينش؛ يعنى عبادت حق مورد تأكيد قرار مى گيرد تا هماهنگى هدف آفرينش با هدف ارسال پيامبران ووراثت زمين توسط صالحان با تقوا اعلام گردد، ومهدويت، نويد بخش تحقّق تمام اهداف آفرينش باشد.
دكترين مهدويت در سوره هاى مدنى قرآن كريم
چنانچه اهداف وشعارهاى دولت مهدوى را در سوره هاى مدنى دنبال كنيم خواهيم ديد كه يك خط سير تكاملى در طرح شعارها واهداف اين دولت موعود وجود دارد، وآيات سوره هاى مدنى مصرّانه ومبتكرانه با توجه به زيرساختهاى مطرح شده ـ وبه گونه اى هماهنگ با اهداف وسنّتهاى ياد شده در آيات سوره هاى مكى ـ حكومت عدل جهانى واسلامى را قاطعانه وبسيار آشكار وبه عنوان يك استراتژى اسلامى قرآنى در آينده اى نه چندان دور، وبه عنوان يك ارزش دست يافتنى مطرح مى نمايد.
1. در هفدهمين سوره ى مدنى؛ يعنى سوره ى مباركه ى نور ودر آيه 55 صريحاً وعده اى الهى؛ آن هم وعده اى براى مؤمنان شايسته، وگروه صالحان نيك انديش ونيكوكار از ميان مسلمانان داده شده است، وخلافت الهى را در گستره ى زمين همراه با اقتدار دينى ومعنوى، وهمراه با امنيت همه جانبه وجهانى؛ آن هم براساس حق پرستى وحق مدارى توسط اين جمع از مؤمنان پيش بينى نموده، واين وعده ى الهى همراه با بشارت واميدوارى مقتدرانه در جبين اين سوره ى سراسر نور وروشنايى مى درخشد، كه جا دارد هر مؤمنى آن را هميشه ورد زبان خود قرار دهد وآن را براى خود وديگران زمزمه كند وشعار خود قرار دهد تا در مراحل سازنده ى انتظار، در راستاى آن به گونه اى حركت كند وامكانات خود را بسيج نمايد تا به راز نهفته ى انتظار به طور صددرصد نايل گردد.
(وعد الله الذين آمنوا منكم وعملوا الصالحات ليستخلفنّهم فى الأرض كما استخلف الذين من قبلهم وليمكننّ لهم دينهم الذى ارتضى لهم وليبدّلنهم من بعد خوفهم أمناً يعبدوننى لايشركون بى شيئاً).
در اين آيه حداقل به ده ويژگى مهم اشاره شده است واين ويژگى ها ويژگيهاى دوران ظهور است وهمچنين به ويژگى هاى مؤمنان در دوران انتظار سازنده نيز اشاره نموده، وتكليف
مؤمنان را در دوران انتظار نيز روشن كرده است.
2. برنامه تفصيلى اين دولت عدل مدار وجهانى كه در قرآن وعده آن آمده است وراهبر وتحقق بخش آن توسط خداوند هادى وخداوند هدايت گر است، در سوره ى مباركه ى حج ـ كه يكصد وچهارمين سوره در ترتيب نزول وهجدهمين سوره ى مدنى است ـ مطرح مى شود، آنجا كه مى فرمايد:
(الذين إن مكناهم فى الارض، أقاموا الصلاة وآتوا الزكاة وامروا بالمعروف ونهوا عن المنكر ولله عاقبة الأمور).
كه با توجه به آيه ى 55 سوره ى نور، همان تمكين مطرح شده، در آنجا نيز تكرار شده وبه گونه اى روشن تر مورد بحث قرار مى گيرد، وهمچنين عبادت حق كه با (يعبدوننى لايشركون بى شيئاً) به اجمال مطرح شده، در برنامه اى تفصيلى وفراگير؛ يعنى: اقامه ى نماز، پاسدارى از زكات، امر به معروف ونهى از منكر كه وظيفه اى فراگير وهمه جانبه مى باشد، به عنوان شاخصهاى اصلى اين حكومت مقتدر مهدوى (وهدايت يافته) خواهد بود.
3. در آيه ى نهم از سوره ى مباركه ى صف، كه يكصد ويازدهمين سوره به ترتيب نزول وبيست وپنجمين سوره ى مدنى است، هدف نهايى رسالت خاتم پيامبران، در مقايسه اى با ساير رسالتهاى گذشته، هدفى عالمانه وهدايت گرانه وشفاف ترسيم مى شود وكمال هدايت گرى وآنچه كه هدايت شمرده مى شود مطرح مى گردد ودين وآيينى كه سراسر، حق است وبا حق فرستاده شده است؛ آن هم با چشم اندازى جهانى وقيمومت واقتدارى فراجناحى وفرادينى مطرح مى شود، وبا تعبير (ليظهره على الدين كله) وسپس با پسوندى بسيار گويا وپر معنا وبا تعبير (ولو كره المشركون)؛ "هر چند كه مشركان ناخشنود باشند" وعليرغم خواست آنان، اين اقتدار واين حاكميت دينى تحقق مى پذيرد. اين تكامل در طرح ودر ترسيم اهداف رسالت خاتم پيامبران به سمت نهادينه كردن اين فرهنگ واين اهداف جهانى حركت مى كند ودر همين محور شاهد تحولى چشم گير در تثبيت اين حقايق خواهيم بود.
4. در سوره ى مباركه ى فتح كه يكصد ودوازدهمين سوره به ترتيب نزول است همين تعبير مطرح شده در سوره ى صف نيز آمده است، ولى در آخر آيه به جاى (ولو كره المشركون)، جمله ى (وَكفى بالله شهيدا) به چشم مى خورد كه بيانگر رعايت وهدايت ونظر مستقيم الهى بر اين حركت تكاملى تاريخ، وسنّت جريان يافته الهى مى باشد.
5. وبار ديگر؛ يعنى براى سومين بار در آيه ى 33 از سوره ى مباركه ى توبه، كه يكصد وسيزدهمين سوره به ترتيب نزول مى باشد همان آيه ى سوره ى صف تكرار مى شود تا اين اصل اساسى وچشم انداز حكومت اسلامى مهدوى بدون شك وترديد وبا لحنى قاطعانه براى تمام نسلها باقى بماند وماندگار گردد.
6. البته در هر دو سوره ى صف وتوبه نبايد از تكرار يك آيه ى مهم چشم پوشى كنيم. آيه اى كه تمام تلاشهاى ستمگران را نقش بر آب نموده وتمام نقشه هاى تخريبى آنان را كه در جهت انهدام دين مبين اسلام انجام مى پذيرد، بسيار پوچ وبى ارزش وبى نتيجه قلمداد مى كند.
در سوره ى صف چنين آمده است:
(يريدون ليطفؤا نورالله بأفواههم والله متم نوره...).
آنها مى خواهند كه نور خدا را با فوت دهان خود خاموش كنند، در حالى كه خدا نورش را تمام نموده ورسالت خاتم پيامبران را به اهداف نهايى آن مى رساند. هر چند كه كافران ناخشنود باشند وهيچ گونه تمايلى نداشته باشند كه اسلام آشكار شود وبر خلاف ميل آنان اهداف رسالت تحقق مى پذيرد.
وهمين مفاهيم وواژه ها در سوره ى مباركه توبه تكرار شده است، اما با يك نكته ى بسيار نغز كه هر گونه ترديد واحتمال عقب نشينى يا تخلّف در متن اراده ى الهى را نفى مى كند وبا استفاده از كلمه ى مفيد حصر مى فرمايد:
(ويأبى الله الاّ اَن يتمّ نوره).
"واو نمى خواهد مگر اين كه نور خود را تمام كند".
يعنى خدا اصرار دارد كه نور خود را تمام كند.
وبدين ترتيب با اين مقدمه ى گويا اهداف رسالت برفراز تاريخ به سوى قله اى دست يافتنى، مسلمانان را بسيج مى نمايد. وتمام تلاشهاى كافران ومستكبران را در دوران انتظار، پوچ،
بى فايده وبى حاصل نشان مى دهد، واراده ى الهى كه از آستين مؤمنان راستين وهدايت گران صادق در مى آيد به منصّه ى ظهور مى رسد.
7. وبالأخره، با دست با كفايت امامت راستين، تمام اميدهاى كافران به يأس مبدّل مى شود وديگر ترس از آنان ونقشه هاى جهنمى وخانمان برانداز آنان معنا ندارد.
(اليوم يئس الذين كفروا من دينكم فلا تخشوهم واخشون)؛ وبا توجه به امامت راستين، كه بر قله ى بلند آن حكومت عدل مهدوى وامامت هدايت گر علوى ارزشهاى الهى را در متن
برنامه هاى خود تجسّم مى دهد، دين پيامبر خاتم، دينى كامل وتمام عيار گشته، هيچ گونه نقص وكاستى نداشته، واز هر گونه عيب وآفتى مبرّا مى باشد.
(اليوم أكملت لكم دينكم واتممت عليكم نعمتى ورضيت لكم الاسلام ديناً).
با نصب امامان راستين وتحقق اهداف كلان امامت راستين، دين شما كامل مى گردد ونعمت خدا بر شما نعمتى تمام وكمال گشته، واسلام دين مرضى ومورد پسند حق براى خلق شده است.
بنابراين، بايد تمام اهداف امامت راستين تجلى يابد تا كمال دين در عرصه ى هستى رخ نمايد وتمام اهداف آفرينش را در سراسر گيتى به منصّه ظهور برساند.
سخن آخر
ختم سخن در اين مقاله وراهى كه طى نموديم در سه مرحله قرار داشت:
مرحله يكم: بدست آوردن روش قرآن كريم در عرصه فرهنگ آفرينى تا در پرتو آن به روش قرآن در عرضه دكترين مهدويت بپردازيم.
مرحله دوم: زيرساختهاى دكترين مهدويت را در قرآن كريم در اصل هدايت فراگير واصل امامت فراگير وراستين يافتيم، ونحوه ى طرح آن را در سوره هاى مكى وسپس در سوره هاى مدنى پى گيرى نموديم.
مرحله سوم: روش مطرح نمودن اصول واهداف دكترين مهدويت را در سوره هاى مكى وسپس در سوره هاى مدنى تعقيب نموده، روش نهادينه شدن مفاهيم اصلى وساختار دكترين مهدويت را بدست آورديم.