المسار:
فارسی » مقاله هاى مهدوى
الفهرس
مقاله هاى مهدوى

(۲۸۳) تبیین نقش راهبردی فرهنگ در زمینه سازی ظهور

تبیین نقش راهبردی فرهنگ در زمینه سازی ظهور

نویسنده: بهرام اخوان کاظمی
مجله مشرق موعود - بهار 1389 - شماره 13

چکیده:
اکثر مفسران فریقین تحقق ارادة حق تعالی را در امر سیطرة دین (توبه: 32 و33؛ صف: 8 و9) به عصر ظهور امام مهدی (علیه السلام) ونزول حضرت عیسی (علیه السلام) مربوط می دانند. آنان این قول را یا به نحو احتمال موجّه آورده اند، بدون آن که آن را انکار یا حتی در آن تردید کنند یا به نحو تعیین، سیطرة دین حق را تنها به عصر ظهور اختصاص داده اند. روایات فریقین نیز به شکل تنزیل (به معنای مفهوم تفسیری آیه) یا تأویل (به معنای تحقق عینی مفاد آیات در زمان پس از تنزیل) هم سو با مفاد آیات وقدر متیقن دیدگاه فریقین، بر تحقق این اراده در عصر ظهور دلالت دارد. فریقین در مقام بررسی وارزیابی مفاد روایات نیز آنها را مورد انکار یا حتی تردید قرار نداده اند.این مقاله با ارزیابی ونقد دیدگاه قرآن پژوهان هر دو فرقه به این نتیجه می رسد که مفاد این آیات تنها به عصر ظهور امام مهدی (علیه السلام) اختصاص دارد واقوال دیگر با مناقشه های متعدد روبه روست.
1. چیستی فرهنگ ومعنا کاوی آن:
در قرن بیستم وطلیعه قرن بیست ویکم، نظریه پردازی وتحلیل انتقادی درباره فرآیندها وفرآورده های فرهنگی در جوامع معاصر، منظرها وحجم ومطالعات گسترده ای به خود اختصاص داده است. البته عوامل متعددی در این موضوع مؤثر بوده است، هم چنان که مهاجرت های گسترده وافزایش بی سابقه تماس ها وارتباطات فرهنگی، باعث توجه فزاینده به تفاوت های موجود میان فرهنگ ها گشته است. هم چنین در خود کشور های غربی از بعد از جنگ دوم جهانی به دلایلی مختلف، صحنة فرهنگی کاملاً دگرگون شد و«صنعت فرهنگ» نوعی آمیختگی میان تجارت وفرهنگ به وجود آورد. گسترش شبکه های ارتباطی در سطح جهان موجب شد تا رسانه ها نقش عمده ای در اشاعه وگسترش فرهنگ مدرن ایفا کنند. افزون بر این، فرآیند جهانی شدن فرهنگ، واکنش های مقاومت آمیزی را بر انگیخته است. (نک: بشیریه، 1379: 7) بدیهی است که مجموع عوامل پیش گفته ضرورت بررسی موضوع فرهنگ وتکثر آن وضرورت آسیب شناسی وبهینه سازی این پدیدة مهم را بیش از پیش در سطوح ملی، بین المللی وجهانی افزایش داده است.
اما تبیین مفهوم فرهنگ، حجم انبوهی از نظریات وتعاریف متنوع را به خود اختصاص داده است. سر ادوارد تایلر در کتاب کلاسیک خود با عنوان فرهنگ ابتدایی، فرهنگ را چنین تعریف کرده است: «مجموعه پیچیده ای شامل دانش ها، اعتقادات، هنر ها، اخلاقیات، قوانین، رسوم وهر گونه توانایی وعادات دیگری است که به وسیلة انسان به عنوان عضو جامعه اکتساب می شود.» (Taylor , Primitive culture, 1871:1)
نویسنده ای دیگر سه تعریف کلی از فرهنگ ارائه داده است: نخست فرهنگ به منزلة فرآیندی عمومی در تکامل وتوسعة فکری، معنوی وزیبا شناختی، دوم فرهنگ به منزلة شیوه خاص زندگی مردمی خاص یا دورانی خاص وسوم فرهنگ به منزلة فرآورده های فعالیت فکری وهنری. در ذیل تعریف اول کل فلسفه، اندیشه، هنر وخلاقیت فکری یک عصر یا کشور می گنجد، در ذیل مقوله دوم رسوم، آداب، مراسم ومناسک یک قوم یا دوران جای می گیرد ودر ذیل تعریف سوم شعر وادبیات وهنرهای مختلف مندرج است. (Williams, Keywords, 1983: 87-90)
در معنایی گسترده تر فرهنگ عبارت از همه فرآورده ها وتولیدات انسانی است که در مقابل فرآیندها وتولیدات طبیعت قرار می گیرد. حتی اگر این معنا را گسترش بیشتری دهیم، طبیعت نیز جزئی از فرهنگ می شود؛ زیرا «طبیعت» به عنوان مفهوم، برداشتی انسانی وانتزاعی است واز این رو، مانند دیگر پدیده های فرهنگی دارای تاریخ است. امروزه از فرهنگ به عنوان مجموعه ای کیفی شامل ارزش ها، فرآورده های هنری، مذهبی، فلسفی وتجلیات فکری، ذوقی وعاطفی یاد می نمایند که ضامن حیات جوامع انسانی وتمدن بشری است. (نک: اخوان کاظمی، 1378: 80 -81؛ پهلوان، 1382: 35-73) از نظر گیدنز فرهنگ عبارت است از ارزش هایی که اعضای یک گروه معین دارند، هنجارهایی که از آن پیروی می کنند وکالاهای مادی که تولید می کنند. در این تعریف، ارزش ها به معنای آرمان های انتزاعی هستند، حال آن که هنجارها، اصول وقواعد معینی هستند که از مردم انتظار می رود آنها را رعایت کنند. هنجار ها نشان دهنده «باید ها» و«نبایدها» در زندگی اجتماعی هستند. (نک: گیدنز، جامعه شناسی، 1373: 36)
بر همین مبنا «فرهنگ سیاسی» مجموعه نگرش ها وارزش هایی به شمار می رود که به فرآیند وزندگی سیاسی شکل می بخشد. در واقع نظام سیاسی فقط از ساختارها تشکیل نمی شود، بلکه شامل مجموعه ای از طرز فکرها ورفتارهای کم وبیش به هم پیوسته می شود. «فرهنگ سیاسی» متأثر از فرهنگ عمومی جامعه است، ضمن آن که محصول عملکرد نظام سیاسی وبرآیندی از رفتار عمومی، سلیقه ها وتجربه های شخصی محسوب می شود. نگرش وجهت گیری های سیاسی یک جامعه به پدیدة قدرت، حکومت ونظام سیاسی، هم چنین کیفیت خواست ها وتکالیف متقابل بین مردم وحکومت در فرهنگ سیاسی بررسی می شود؛ زیرا این فرهنگ، مجموعه ای از ایده ها وارزش هاست که عمل سیاسی در قالب آن رخ می دهد. فرهنگ سیاسی شامل تلقی مردم وجهت گیری آنها به نظام سیاسی وکارکردهای آن، ساختارها ونهادها وعملکردهای سیاسی است. بنابراین مقولات مهمی مانند میزان تحزب، مشارکت سیاسی، شیوة رأی دادن، حمایت یا بی اعتنایی به نظام سیاسی در مقولة فرهنگ سیاسی بررسی می شود؛ زیرا مقولات یاد شده تا حد فراوانی به ارزش ها، اعتقادات، انگاره ها ونهادهای نهادینه شده بستگی دارد که معمولاً در فرهنگ سیاسی جای می گیرند.
باید خاطرنشان نمود که هنجار های فرهنگی در دو معنای متفارق به کار می روند: یکی هنجار رایج وآماری ودیگری هنجار مطلوب وآرمانی. بر این مبنا برخی صاحب نظران، فرهنگ را صرفاً به معنای مجموعه هنجارهای آرمانی ومطلوبی به کار می برند که انتظار می رود مردم در کردار خود آنها را مراعات کنند. اما فرهنگ در معنایی گسترده تر دربر گیرنده هنجارهای رایج ومتداول نیز هست، به ویژه در نظریه های فرهنگ توده ای در قرن بیستم به این معنا از هنجار توجه بسیار بیشتری معطوف شده است. فرهنگ توده ای مدرن، به تعبیر های گوناگون همان فرهنگ «مُنحط» یا «عوامانه» یا «توده ای» یا «کاذبی» گفته می شود که به هر حال متداول است ومردم در آن زیست می کنند. بدین لحاظ فرهنگ توده ای را به معنای مجموعه ای از هنجار های رایج وغیر آرمانی به حساب می آورند که از هنجار های فرهنگ آرمانی فاصله گرفته است. (نک: بشیریه، 1379: 8 و10)
از آن جا که مبادی بنیادین آموزه های اسلامی بر ارزشهای الهی مبتنی است واصلی ترین صبغه انقلاب اسلامی ایران نیز بعد ارزشی وفرهنگی آن است، مفهوم شناسی «ارزش ها» (values) وتبیین این واژه نیز مفید خواهد بود. به اعتقاد بروس کوئن «ارزش ها احساسات ریشه داری هستند که همگی اعضای یک جامعه در آن سهیمند». (بروس کوئن، 1370: 56) در حقیقت، ارزشها به باور داشت های ریشه داری اطلاق می شوند که اعضای یک گروه در هنگام برخورد با پرسش های مربوط به شایست وناشایست ها، آنها را در نظر می گیرند. یک گروه ممکن است برای مواردی ارزش مثبت وبرای مواردی دیگر ارزش منفی قائل شود. (نک: همان، 48) ارزش ها از عناصر تشکیل دهنده فرهنگ ها هستند، هم چنان که اندیش مندانی مانند آنتونی گیدنز، از زاویه فرهنگ وهنجار ها به تعریف ارز ش ها پرداخته اند. به نظر این اندیشمند:
ارزش ها، عقایدی است که افراد یا گروه های انسانی دربارة آن چه که مطلوب، مناسب، خوب یا بد است دارند. ارزش ها نمایان گر جنبه های اساسی تنوعات در فرهنگ انسانی است. آن چه را که افراد ارج می نهند به شدت از فرهنگ ویژه ای که در آن زندگی می کنند تأثیر می پذیرد. (گیدنز، 1373: 787-788)
گفتنی است از اصلی ترین خاستگاه های بنیادین ارزش ها، مذاهب وادیان الهی هستند که نقش اساسی را در تولید وحفظ واستحکام ارزش ها ایفا می نمایند وبدین سان، مذاهب از اصلی ترین عوامل خلق وآفرینش وهویت بخشی به فرهنگ ها، هنجار ها ورفتار های اجتماعی به شمار می روند. (نک: مزلو، ۱۳۸۶)
2. معنا شناسی تمدن
مفهوم تمدن تا به حال بحث واختلاف نظر بسیاری از پژوهش گران را برانگیخته است. این کلمه مصدری عربی از باب «تفعّل» واسم مصدر فارسی است. علامه دهخدا تمدن را «تخلّق به اخلاق اهل شهر وانتقال از خشونت وهمجیه وجهل به حالت ظرافت وانس ومعرفت» دانسته وهمو به نقل از اقرب الموارد، تمدن را دارای خصیصة مولّد بودن (مولدة) برشمرده است. وی با توجه به سایر لغت نامه ها، تمدن را به ترتیب به «در شهر بود باش کردن وانتظام شهر نمودن واجتماع اهل حرفه»، و«اقامت کردن در شهر»، «شهرنشینی» و«مجازاً تربیت وادب» معنا کرده است. (نک: دهخدا، 1373: 61109)
در زبان عربی در کنار اصطلاح تمدن، مترادف هایی مانند «حضارة»، «ثقافة» و«مدنیة» آمده است، هم چنان که قاموس المنهل متمدن را به معنای «متحضر ومهذّب» یاد کرده ومتمدن سازی را با افعال عربی «تحضیر»، «تمدن»، «تهذیب»، «تثقیف» یاد کرده است. (نک: جبور ودیگران، 1986: 207 )
در زبان های انگلیسی وفرانسوی، اصطلاح تمدن با واژه های «Civilization» برگردان می شود که در تلفظ با هم متفاوتند وهر دو از ریشة کلمة انگلیسی «Civil»، به معنای «مدنی» و«با تربیت اجتماعی» برگرفته شده اند. این کلمه در فرهنگ های انگلیسی مترادف با کلمات مؤدب، بانزاکت، نجیب، مبادی آداب، قابل احترام، شهرنشین آمده (نک: بختی، 1371: 89) ودر فرهنگ های فرانسوی زبان آن را مترادف با کلمات پیش رفت وترفیع، ترقی وتوسعه، تحول وتطور ذکر می کنند. (Voir, 1989: 320)
در قرآن مجید هم برای تمدن، الفاظی با ریشة «م - د - ن» ویا «ح - ض - ر» مانند «مدینه»، «مدائن» و«حاضرة» وجود دارد ونیز چند کلمة قرآنی «امت»، «قریه» و«قرن» نیز هست که با این واژه ارتباط نزدیکی دارند. «قرن» به معنای قومی که در یک زمان زندگی می کنند وقرین وهمراه هم هستند معنا شده است و«قریه» اسم موضعی است که مردم در آن جا جمع می شوند ونیز برای جمع مردم نیز در قرآن آمده است. لفظ قریه (وجمع آن قُری) وقرن در اغلب آیات در موارد ذم به کار رفته وهلاکت وعذاب اهل مکان یا دیاری را نتیجة ظلم یا کفر یا فسق آنها دانسته است.
اما تعاریفی که از تمدن در دوران معاصر شده است، دامنه وسیعی را دربر می گیرد. هنری لوکاس معتقد است پاسخ به چیستی تمدن دشوار است وراه به مسائل فلسفی می برد. پدیده های درهم تنیده تمدن، هم مسائل اجتماعی، اقتصادی وسیاسی وهم گسترش وکمال هنر، ادبیات، تفریحات، علم، اختراع ها، فلسفه ودین را دربر می گیرد. (نک: لوکاس، بی تا: 16و7) ویل دورانت نویسنده تاریخ تمدن بهترین تعاریف تفصیلی از تمدن را مطرح کرده است. وی تمدن را به صورت کلی، عبارت از نظم اجتماعی می داند که در نتیجة وجود آن، خلاقیت فرهنگی امکان پذیر می شود وجریان پیدا می کند. (دورانت، 1365: 3)
تمدن، نظامی است اجتماعی که آفرینش فرهنگی را شتاب می بخشد وعرف، اخلاق وقانون آن را نگاه می دارد ونیز نظامی است اقتصادی که با مداومت تولید ومبادله برقرار می ماند. تمدن آفرینش فرهنگ است؛ زیرا برای نوآوری واظهار وآزمون وبرخورداری از اندیشه ها، زمینه وآزادی لازم را تسهیل وفراهم می کند. تمدن رشته ای است پیچ در پیچ وزودگسل از روابط انسان ها که دشوار به دست می آید وآسان تباه می شود.
3. خاستگاه دینی فرهنگ وتقدم وارجحیت آن بر تمدن
سخن دربارة وجوه تشابه وتمایز فرهنگ وتمدن، بسیار گفته اند. در گذشته بسیاری از جامعه شناسان واژه های فرهنگ وتمدن را برای تمایز اقوام وحشی وابتدایی با اقوام فرهیخته به کار می بردند، اما بعدها نیز این دو واژة کاربردی را متفاوت با هم می انگاشتند. برای نمونه اشپنگلر، فیلسوف آلمانی، به تفارق وتعامل تمدن وفرهنگ اشاره می کند وفرهنگ را مجموعه ای کیفی تر ودر حکم امکانات حیات جامعه می داند وتمدن را به مثابة صورت خارجی وکمی این مجموعه کیفی به شمار می آورد.
به نظر «آلفرد وبر» تمدن قبل از هر چیز دیگر معرفت علمی وفنی تسلطی است که به کمک این دو بر منابع طبیعی به وجود می آید ومنظور او از فرهنگ، فرآورده های هنری، مذهبی، فلسفی وسایر محصولات مشابه یک جامعه است. این تمیزگذاری با تمیزگذاری رایج میان فرهنگ مادی وفرهنگ غیرمادی در نوشته های انسان شناسی وباستان شناسی، همانندی فراوان دارد.
باتامور نیز در این حوزه سخن رانده است. (نک: باتامور، 1370: 135 و134) البته بحث وی در مورد تمایز تمدن وفرهنگ تا حدی دچار ابهام است؛ زیرا از یک سوی او بر طرز تلقی «آلفرد وبر» از رابطة این دو به مثابة «فرهنگ مادی (تمدن) وفرهنگ غیرمادی (فرهنگ)» تأکید ورزیده وآن دو را دو عنصر کلیت فرهنگی به شمار آورده است ودر جای دیگر، تمدن را همانند یک مجموعه فرهنگی دربر گیرندة فرهنگ مادی وغیرمادی توصیف کرده است. از سوی دیگر دقیقاً مشخص نیست که از دید باتامور، از تمدن وفرهنگ کدام یک وظیفة انتقال علوم ومعارف بشری را بر عهده داشته وکدام یک ایستاتر هستند؟
برخی از جامعه شناسان وانسان شناسان غربی رابطة بین تمدن وفرهنگ وجامعه را به طور کلی در مفهوم «ساخت» بازتاب داده اند؛ زیرا ساخت، شامل همة آثار فرهنگی وتمدن های کاملی است که همانند یک ملاط، ساخت جامعه را فراهم می آورد. (نک: توسلی، 1371: 147 و146 ) به نظر می رسد که در بحث ساخت گرایان، چندان تمایزی میان تمدن وفرهنگ نهاده نشده وهر دو، عنصر وملاط اصلی ساخت های اجتماعی جوامع به شمار می روند.
از سویی ممکن است گفته شود تفاوت وتمایز معنایی در میان دو واژة تمدن وفرهنگ دوروی یک سکه بوده ورابطة میان آنها چیزی به مانند رابطة جسم وجان در انسان، یعنی رابطة اعمال وحرکات وتظاهرات جسمانی وحالات وتجلیات فکری، ذوقی وعاطفی است. رابطة میان آنها متقابل ومتعامل است وهریک تحول وتطور دیگری را موجب می گردد وهر دو در هم مؤثر ولازم و ملزوم یک دیگرند. (نامه فرهنگ، 1372: 3-11)
بدین ترتیب وبه اختصار می توان در بازشناسی تمدن وفرهنگ، تمایز آنها را به مثابة فرهنگ مادی ومعنوی پذیرفت. تمدن، مظاهر مادی پیش رفت همانند ترقی، تکنولوژی وصنعت را دربر می گیرد وفرهنگ شامل جلوه ها وآثار ومظاهر معنوی، همانند دین، هنر، فلسفه، اخلاق ومی شود.
تمیزگذاری در نگاه راهبردی از این جهت اهمیت دارد که امروزه افول وعقب افتادگی جهان اسلامی عموماً در حوزة تمدن اسلامی است، نه فرهنگ اسلامی. در حال حاضر فرهنگ اسلامی از همة فرهنگ ها برتر است واین همان معنای «حدیث اعتلا» از پیامبر (ص) است که «اسلام برتری می گیرد وچیزی بر آن علوّ وبرتری نمی یابد». این برتری به دلیل شامخیت مقام فرهنگ اسلامی است، در حالی که تمدن وپیش رفت آن از یک سو به کوشش وتلاش خود افراد جوامع بستگی دارد واز سوی دیگر به اوضاع واحوال وحوادث دوران مربوط می شود.
در نتیجه فرهنگ اسلامی از تمدن اسلامی تمایزپذیر نیست؛ چون دین ووحی الهی، اساس مشترک آنها به شمار می رود وبه تعبیری فرهنگ آنها همان دین است. از این رو دین در تمدن دینی، فقط یک عامل از عوامل تشکیل دهندة فرهنگ نیست، بلکه واقعیت دین داری، سراسر فرهنگ را تشکیل می دهد وهر چیزی از وحی الهی سرچشمه می گیرد. در حقیقت، دین باوری وخدامداری (ونه انسان مداری) وضرورت اتصال به عالم ربوبی، رکن اصلی تمدن وفرهنگ اسلامی وشرط اساسی تجدید اعتلای آن در دورة قبل وبعد از ظهور است، همان گونه که علت اصلی بحران وافول تدریجی تمدن غرب در نهادن انسان به جای خدا وفردیت پرستی است.
فرید وجدی با تأکید بر بنیادین بودن نقش دین ومعنویت یا همان فرهنگ معنوی برای تأسیس تمدن، در کتاب دین در عصر دانش می نویسد:
تمدن با هر سرزمینی سازگار وبا هر نژادی قابل دوام است، ولی در سرزمینی که ارکان تمدن یک نواخت وهم آهنگ باشد، یعنی نیروی مادی ومعنوی، قوای جسمی وروحی به طور مساوی تکامل پیدا کند ودر راه آن کوشیده شود، تمدن می تواند در راه ترقی گام بردارد. این نکته را هم نمی توان نادیده گرفت که هرگاه رشد صنعتی هم دوش رشد اخلاقی نباشد، اجتماع به سوی توحش اخلاقی ره سپار می گردد وارکان چنین تمدنی که فقط تمدن صنعتی آن تکامل یافته است به سوی تزلزل ونابودی است. (زمانی، 1348: 32)
4. مروری بر ضعف ها وآسیب های فرهنگی جهان معاصر
نگاهی اجمالی به وضعیت تمدن وفرهنگ دنیای معاصر به خوبی نشان می دهد که اگرچه هر روز وهر ساعت بر پیش رفت های مادی وتمدنی بشر افزوده می گردد، رشد تمدن مادی ویا به عبارتی رشد بخش مادی فرهنگ با بخش معنوی آن همراه نبوده وجهان در حوزة فرهنگی پس رفته است وفرآورده های معنوی فرهنگ همانند اخلاق ودین باوری با توسعه ای موزون وهم پا با تمدن وپیش رفت های مادی ارتقا وتعالی نیافته اند. لذا وضعیت فرهنگی موجود چه در جهان کنونی وچه در جهان اسلام از شرایط مطلوبی برخوردار نیست وحتی کشور ما نیز از این آسیب مصون نمانده است. به همین دلیل اجرای اصلاحات فرهنگی برای تمهید ظهور دولت موعود، ضروری به نظر می رسد. بنابر این ضرورت، در سطور بعد به برخی از نارسایی های فرهنگی در نظام های غربی واسلامی اشاراتی مختصر می شود:
1-4. در نظام های غربی
نگرشی کوتاه به جهان معاصر نشان می دهد در عصر فرامدرنیته که علم وفن آوری استیلا دارد وانواع مکاتب به ظاهر عقلانی وپیش رفتة بشری سردمدارند، نه تنها سعادت که صلح، امنیت وآرامش واقعی برای بشر حاصل نیامده است، بلکه بسیاری از انسان ها با معضلات بی شماری مانند جنگ، گرسنگی، بی سوادی، عقب ماندگی، جهل وخرافه پرستی مواجهند وفرآیند تدریجی انحطاط فرهنگی به وضوح به چشم می خورد. جنگ ها وتهدید های بی پایان، هم چنان بر فضای زیست روانی وفیزکی انسان ها سایه می افکند. از سوی دیگر، انسان وجامعه به ظاهر پیش رفته ومتمدن غربی نیز با دوری از تعالیم الهی، سر در گریبان تمایلات نفسانی ومادیت صرف سوداگرایانه نهاده ودر حقیقت معنا وهویت واقعی انسانی وفرهنگی خود را از دست داده ودر بحران معنای زندگی وتحیر، گم گشتگی وازخودبیگانگی بیشتری قدم نهاده است.
امروزه تمدن غربی، به افسانة «شاه میداس» شباهتی پیدا کرده است. میداس تقاضا کرده بود که به هرچه دست می زند طلا شود واین قدرت را پیدا کرده بود، اما گرسنه وتشنه ماند؛ چون آب ونان هم در دست او تبدیل به طلا می شد، آن چنان درمانده گشت که از دیوزینوس خواست این قدرت شگفت را از او بگیرد.
ایالات متحد امریکا پس از فروپاشی شوروی، مدعی تمدن جهان مدارانه خود است، در حالی که این کشور در بحران های اخلاقی، فرهنگی واجتماعی دست وپا می زند. شواهد زیادی در دهه های اخیر در این زمینه وجود دارد که از جمله تحقیقات ادارة پلیس کالیفرنیا وادارة آموزش وپرورش آن ایالت به مشکلات نظم وآرامش وانضباط دانش آموزان اشاره می کند. در این پژوهش مشکلاتی که چهل سال پیش از نظر انضباطی وحفظ نظم در مدارس آن جا وجود داشته با مشکلات دهه هشتاد مقایسه شده است:
مشکلات دهة چهل: سخن گفتن سر کلاس، جویدن آدامس، سر وصدای اضافی در مدرسه، دویدن در راهروها، بی انضباطی در سر صف، پوشیدن لباس نامناسب، استفاده نکردن از ظرف آشغال.
مشکلات دهة هشتاد: استفاده از مواد مخدر، استفاده از الکل، خودکشی، تجاوز جنسی، دزدی، سرقت وآتش افروزی، کتک کاری وایجاد انفجار. (اخوان کاظمی، 1376: 119)
این گزارش که دربارة یکی از مهم ترین نهادهای جامعه یعنی آموزش وپرورش است، میزان ناامنی وانحطاط فرهنگی جامعة غربی وبه ویژه امریکا را نشان می دهد. اشاره به بعضی از نظرات مطرح شده از این منظر به تمدن غربی خالی از فایده نیست:
رنه گنون، «فردیت پرستی» را علت اساسی سقوط وانحطاط کنونی باختر زمین می داند؛ زیرا همین فردگرایی به گونه ای، محرک وموجد رشد وتکامل بی نظیر پست ترین امکانات نوع بشر گردیده است. فردیت پرستی، بیش از هر چیز نفی اشراق وشهود روحی را در پی دارد که استعدادی فوق بشری است. مقصود وی از«فردیت پرستی» نفی هرگونه اصل برتر از فردیت ودر نتیجه محدود کردن تمدن، در جمیع شئون به یگانه عواملی است که جنبة انسانی ومادی صرف دارند. راه حل گنون برای غلبه بر نابسامانی تمدن غرب ونجات انسان، وفاق وهم گامی نهضت گونه غرب وشرق در بازگشت به معنویت است. (نک: گنون، 1372: 10)
دیگر از دیدگاه های ناظر به انحطاط فرهنگی جهان غرب مربوط به ژان فوراستیه است. وی در کتاب تمدن سال 2001به اختصار در پی تشریح وتبیین مشکلات تمدنی بشر در زمان حال وآینده است. او ضمن تشریح فراز ونشیب های اقتصادی در قرن بیستم، به تشریح ناکامی های بشر در قرن بیستم پرداخته است. به نظر وی، انسان متعارف ثروت مند امروزی، از انسان متعارف فقیر دیروزی خوش بخت تر نیست. بدون تردید حتی از او بدبخت تر هم هست؛ چرا که در گذشته کار سخت شبانه روزی، کمبود تغذیه، کمبود سوخت، فقر دهشت بار ونبود امکانات رفاهی، زندگی را بر انسان دشوار می ساخت. اما با تمام این مشکلات، بشر آن روز بی دغدغه بود وگاهی آهنگی وآوازی وخنده ای نیز از در ودیوار زندگی به گوش می رسید. امروز آن مشکلات اقتصادی دیگر کمتر وجود دارد، بسیاری از مردم از پاره ای امکانات برخوردارند اما درعوض سرسام، هذیان، حرص، تشویش، عصبانیت وزیاده طلبی نیز چون خوره به جان هستی وزندگی افتاده است. (ژان فوراستیه، 1368: 104)
در دو سه دهه گذشته کلیسای کاتولیک واتیکان نیز بارها به بحران موجود در تمدن غرب اشاره کرده وتأکید نموده است که غرب به سوی تباهی ومرگ پیش می رود وتنها راه نجات آن گرایش به خدا وهم گامی با اوست. از جمله در سال 1376، کاردنیال راتزینگر رییس مجمع دفاع از مکتب کاتولیک ویکی از عاملان اصلی انتخاب جانشین پاپ، نارضایتی خود را از روند دنیای امروز با ارائة مصاحبه ای در رم اعلام کرد:
اگر به اطراف خود نگاهی بیندازیم، می بینیم که دنیا سراسر از فساد، الکلیسم ومواد مخدر پر شده است. این سبک زندگی ما را مجبور می کند به هم دیگر به چشم یک رقیب نگاه کنیم. در زندگی غربی ما هرچه داریم باز بیشتر می خواهیم واین راه انسان را به طرف مرگ، خستگی از زندگی ودوست نداشتن خود ودیگران سوق می دهد.
تنها راه نجات انسان انتخاب کردن خدا وهمگام بودن با وی واعتماد به اوست. دنیای غرب با حرکت در زمینه های تکنیکی ومادی، اوضاع جهان سوم را وخیم تر کرده ونهادهای مذهبی اخلاقی واجتماعی کشورهای درحال توسعه را از بین می برد. (کیهان، 1376)
هم چنین در جهان امروز اگرچه گسترش ارتباطات الکترونیکی واینترنتی موجبات پیش رفت های علمی شگرفی را پدید آورده است، همین ابزار علمی وفرهنگی نیز به دلیل سوء استفاده وکاربری های غلط، آسیب های خطرناکی را متوجه فرهنگ بشری نموده وانحطاط های اخلاقی خانمان سوزی را ایجاد کرده است که امریکاییان در این زمینه پیش قراول هستند. برای نمونه وبه گزارش موسسة آنلاین ام. بی. ای در خرداد 1389، 24 میلیون سایت غیر اخلاقی در جهان وجود دارد که دوازده درصد از کل وب سایت ها را دربر می گیرد. بر این اساس چهل میلیون امریکایی پرسه زن در این نوع سایت ها، مشغول ترین کاربران موضوعات غیر اخلاقی در اینترنت هستند. از هر سه کاربر یکی زن بوده وهفتاد درصد از کاربران بین هجده تا 24 ساله هستند که به طور ماهانه به این سایت ها مراجعه می کنند. صنعت موضوعات مستهجن در امریکا سالانه 84 /2 میلیارد دلار ودر جهان 9/4 میلیارد دلار درآمد را به گونة مستقیم نصیب صاحبانش کرده است. بنابه این گزارش فقط در سال 2006 بیشتر از 97 میلیارد دلار درآمد از اینترنت به طور مستقیم وغیر مستقیم مربوط به موضوعات مرتبط با مستهجن بوده که این مبلغ افزون بر امریکایی ها نصیب چینی ها نیز شده است. هم چنین روزانه 5/2 میلیارد ایمیل مستهجن در اینترنت به جعبه نامة کاربران ارسال می شود که این رقم معادل هشت درصد از کل ایمیل ها را شامل می شود. گزارش مزبور حاکی از آن است که 25 درصد از تمام کلمات جست وجو شده در اینترنت محتوای غیر اخلاقی دارند که معادل 68 میلیون درخواست کلمه در روز است.
به گزارش این بررسی، 35 درصد از تمام دانلودهایی که در اینترنت می شود موضوع مستهجن داشته است، هم چنان که 34 درصد از کاربران به طور ناخواسته مثلاً از طریق «پاپ آپ» وتبلیغات ناگهانی محتویات این موضوع را روی صفحه خود دیده اند. روزی 116 هزار جست وجوی مستهجن وغیر اخلاقی در مورد موضوعات افراد کم سن وسال نیز در امریکا صورت می گیرد ویازده سالگی اولین سن در امریکاست که به جست وجوی موضوعات غیر اخلاقی در اینترنت پرداخته می شود. هم چنین بیست درصد از کارمندان اعلام کرده اند هنگام کار در اداره، روی اینترنت فیلم های مستهجن می بینند. گزارش مزبور بیان می دارد که در هر ثانیه 3075 دلار پول صرف موضوعات مستهجن آنلاین می شود. هم چنین 28258 کاربر اینترنت در هر ثانیه این نوع سایت ها را تماشا می کنند ودر هر ثانیه نیز 372 کاربر کلمات غیر اخلاقی را تایپ می کنند. هر 39 ثانیه نیز در امریکا یک ویدیوی مستهجن تولید وروی اینترنت گذاشته می شود.
این روی کرد های غیر اخلاقی وضد فرهنگی موجب تأثیرات بسیار مخربی در سست کردن نظام خانواده در غرب شده است تا جایی که در برخی از این کشورها یا تمایل به تشکیل خانواده کم شده یا تشکیل رسمی ومتعهدانه خانواده جای خود را به «هم زیستی غیر رسمی» وناپایدار داده است. شاهد این مدعا آن است که بنا به آمارهای رسمی دفتر فدرال آلمان در سال 2008 میلادی 208 هزار کودک در این کشور به ظاهر متمدن غربی بدون ازدواج متولد شدند که 32 درصد نوزادان این کشور را تشکیل می دهند که این رقم در شرق این کشور بیش از پنجاه درصد است. (یک سوم کودکان آلمانی نامشروع هستند، 1389 ) (تابناک، 1389: 96700 )
به نظر می رسد با توجه به چنین نشانه هایی از انحطاط تدریجی اخلاقی وفرهنگی نظام های غربی، می توان گفت نظریة رویارویی یا برخورد تمدن های ساموئل هانتینگتون ودرگیری، تعارض وجنگ نرم این فرهنگ مادی با فرهنگ متعالی اسلامی در حال تحقق است(1).
2-4. در برخی کشورهای اسلامی
متأسفانه وضعیت فرهنگی کشور های اسلامی نیز از آسیب های تمدن مادی وجنگ نرم آن مصون نمانده وکار بدان جا کشیده که حتی کشورهایی مانند عربستان که مقدس ترین اماکن مذهبی مسلمانان را در خود جای داده دچار معضلات فرهنگی واخلاقی عدیده ای گشته است. به اعتقاد کارشناسان، فساد اخلاقی وانحرافات جنسی روزافزون در عربستان سعودی امروز دیگر تنها ناهنجاری فرهنگی واجتماعی وقابل کتمان کردن نیست وبه مشکلی بزرگ در این کشور تبدیل شده است. لذا برای اثبات این مدعا تنها به ذکر چند گزارش مستند در این باره پرداخته می شود.
بنا به گزارش «العالم»، پرسش های بسیاری در محافل مختلف اجتماعی وفرهنگی به ویژه خانواده های عربستانی در بارة علت گسترش فساد اخلاقی وانحرافات جنسی در این کشور مطرح است وامروزه آشکارا در رسانه های سعودی از ازدواج های غیرقانونی، تجاوز به نوامیس، خرید وفروش مشروبات الکلی وبازداشت منحرفان جنسی در رسانه های سعودی منتشر می شود، در حالی که گذشته انتشار این دست اخبار خط قرمز بود ودولت سعودی با سیاست پنهان کاری سعی در کتمان آن داشت. در همین راستا، علی الحناکی، رییس بخش وزارت امور اجتماعی عربستان در شهر مکه مکرمه، گفته است: «انواع فساد اخلاقی در عربستان دیگر تنها پدیده های زشت نیستند، بلکه به یک معضل ومشکل بزرگ برای دولت ومردم تبدیل شده اند واقدامات کنترلی نتوانسته آن را مهار کند».
در این گزارش به مطلب مجلة امریکایی آتلانتیک چنین اشاره شده است:
دولت عربستان که به عقاید وهابیت ملتزم است، از اختلاط بین زن ومرد جلوگیری می کند؛ اما فساد اخلاقی علنی در این کشور رو به افزایش است واین در حالی می باشد که انواع این فساد به صورت مخفی رواج دارد. « گسترش فساد اخلاقی در عربستان سعودی، 1389» (پایگاه خبری - تحلیلی تابناک، 1389: 97880)
پاره ای از صاحب نظران وآگاهان عربستانی نیز بر صحت این موضوعات ناخوش آیند مهر تأیید زده اند، از جمله «امل زاهد» نویسندة زن عربستانی تأکید می کند: چاره ای نداریم که اعتراف کنیم در جامعة عربستان انواع فساد اخلاقی در حال افزایش بوده ودر بیشتر خیابان های شهرهای عربستان مظاهر فساد علنی شده است. وی با بیان این که انحرافات جنسی در عربستان معضلی پیچیده وخطرناک شده، خاطرنشان کرده است: افزایش ورواج موسیقی های مبتذل وانتشار مطالب گمراه کننده، جوانان سعودی را در معرض فساد وخانواده های این کشور را در آستانة فروپاشی قرار داده است. وی تأکید کرده است: دولت سعودی با اعمال زور وسیاست های سخت گیرانه نتوانسته است مانع رواج وگسترش فساد اخلاقی وانحرافات جنسی در جامعة عربستان شود وبیشتر جوانان عربستانی از خطرهای پیش روی خود آگاه نیستند. (همان)
3-4. در جمهوری اسلامی ایران
انقلاب اسلامی ایران به منزلة انقلابی فرهنگی وتمام عیار، به ویژه تا پایان دهه 1360، هنوز متأثر از فضای ارزشی انقلاب وجنگ تحمیلی بود وکاستی ها وآفات فرهنگی چه در سطح مسئولان وچه در سطح مردم کمتر به چشم می خورد. متأسفانه به دلایل مختلف داخلی وخارجی، این فضای ارزشی وفرهنگی دچار خدشه هایی گردیده وموجبات نگرانی دل سوزان انقلاب را فراهم آورده است(2). بی دلیل نیست که رهبر معظم انقلاب، بارها به ضرورت جدی گرفتن بخش فرهنگ ورفع مظلومیت از این بخش اشاره نموده اند. (نک: خامنه ای، 1386)
حتی جنبه های فرهنگی عملکرد دولت های پس از انقلاب در ارزیابی ها بسیار مغفول واقع شده وارزیابی های مزبور بیشتر دارای روی کرد های تخصصی سیاسی واقتصادی است وبسیاری از کارشناسان هم متوجه این نقیصه شده اند. برای نمونه، معاون پژوهش های فرهنگی واجتماعی مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام، با برشمردن چالش های اجتماعی ده سال آیندة ایران، به بیان آمارهای متعدد از جمله رسیدن آمار راست گویی ایرانیان به زیر چهل درصد ورشد 133 درصدی فساد اقتصادی واختلاس پرداخته واذعان داشته است:
همه از طرح تحول اقتصادی صحبت می کنند، اما یک نفر مقاله ای ننوشته است که در کنار تحول اقتصادی نیازمند طرح تحول اجتماعی هم هستیم. جامعه ای که به دنبال توزیع ثروت در کشور است باید به فکر چند میلیون نفر معتاد، شکاف طبقاتی، آمار بالای طلاق، رشوه وارتشا، بی عدالتی، پارتی بازی و... هم باشد، اما کسی به تحول فرهنگی فکر نمی کند. (صالحی، 1387: 3)
از سوی دیگر، ضعف «فرهنگ کار» نیز از امراض فرهنگی موجود در کشورمان به شمار می آید. فرهنگ کار به منزلة شیوة زندگی، نقش بنیادی وزیربنایی در ارتقای سطح پویایی جوامع دارد. زمانی که فرهنگ کار نهادینه شود، کار ارزش تلقی می شود وهمة افراد جامعه در سطوح مختلف کار کردن را مسیر توسعة موزون جامعه می شمارند واز طریق کار صحیح وبهینه، به توسعة اقتصادی کمک می کنند.
عبادت دانستن کار، در نگرش اسلامی گامی بسیار بزرگ ومؤثر در ارتقای فرهنگ عمومی است واگر کار را عبادت بنگرند، تلاش وکوشش افراد بیشتر ومشکلات در پرتو تلاش رفع می شود. بسیاری از محققان وجامعه شناسان علت اصلی عقب ماندگی، توسعه نیافتگی وناکارآمدی موجود در جهان سوم را ضعف فرهنگ واخلاق کار دانسته اند. از جمله به ادعای برخی از مطالعه ها وپژوهش هایی هم که در ارتباط با علل توسعه نیافتگی در ایران صورت گرفته اند از موانع عمده در این راه موانع فرهنگی به ویژه ضعف فرهنگ واخلاق کار در ایران وو جود ناکارآمدی در سامانة نظام سیاسی، اقتصادی، اجتماعی وفرهنگی کشورمان است. از مصادیق ونشانه های بارز ضعف فرهنگ کار وناکارآمدی مذکور، به وجود نسبی وپر نوسان نشانه هایی مانند کم کاری، تنبلی وفرار ویا غیبت از محل کار واتلاف وقت در آن، کمبود برنامه وبی انضباطی و«کار هیئتی»، پایین بودن ضریب بهره وری، بی کاری پنهان، بی مسئولیتی وبی انگیزگی وضعف وجدان کاری، پایین بودن ساعت متوسط کاری، تعطیلی های فراوان، مدرک گرایی، وجود فرهنگ مصرف زدگی، رفاه طلبی وتجمل گرایی، ضعف کار جمعی وسازمانی، ناهم خوانی مشهود مدارک تحصیلی با نوع کار تخصصی، فقدان بستر های لازم کارآفرینی وخلاقیت های عملی، مغفول ماندن توجه به فرهنگ کار ومهارت های حرفه ای در نظام آموزشی وبوروکراسی های دست وپاگیر در سازمان ها وادارات دولتی وخصوصی می توان اشاره کرد. افزون بر این، پدیده هایی چون ول گردی، بزه کاری، فحشا، فعالیت های مخفی وخلاف، از جمله تبعات بی کاری به شمار می روند. هم چنین باید خاطرنشان کرد که وجود این گونه ناکارآمدی ها وضعف فرهنگ کار نیز مورد تأیید واشاره دستگاه ها ومراکز پژوهشی قرار گرفته است. (نک: دومین گزارش مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی پیرامون اشتغال جوانان)
در همین راستا یکی از اصحاب اندیشه بیست عامل عقب ماندگی ایرانیان را در فرهنگِ جامعه جست وجو نموده است. مصطفی ملکیان با اعتقاد به اولویت فرهنگ بر سیاست، وظیفة روشن فکر را نقد فرهنگی جامعه می داند تا نقد سیاسی دولت. بر همین مبنا، عوامل عقب ماندگی ایرانیان را این بیست عامل می داند: پیش داوری، جزمیت وجمود، خرافه پرستی، بها دادن - زیاد از حد - به داوری های دیگران نسبت به خود، هم رنگی با جماعت، تلقین پذیری، القا پذیری، تقلید، پذیرش صرفاً تعبدی، شخصیت پرستی، تعصب، اعتقاد به برگزیدگی، تجربه نیندوختن از گذشته، جدی نگرفتن زندگی، نسبت نسنجی در امور، دیدگاه مبتذل به کار، قائل نبودن به ریاضت، از دست رفتن قوة تمیز بین خوش آیند ومصلحت، زیاده گویی، زبان پریشی وظاهر نگری. از نظر ملکیان، فرهنگ مزبور زیر بنای سیاست واقتصاد فعلی است وحاکمان، زاییدة این فرهنگ ورژیم سیاسی مولود مردم است ورژیم سیاسی بهتر به فرهنگ بهتر نیاز دارد. (نک: ملکیان، 1385)
فرهنگ سیاسی کشورمان نیز خالی از آفات نبوده است، هم چنان که نگارنده در اثر دیگری، (نک: اخوان کاظمی، ۱۳۸۸: 229 - 249) فرهنگ سیاسی ایران را - از دید خود وبرخی صاحب نظران - دارای صفات منفی زیر دانسته است: ضعف فرهنگ سیاسی مشارکتی ومدنی، قوت فرهنگ سیاسی تبعی - احساسی وتوده ای، تأثیر پذیری از فرهنگ سیاسی عشیره ای، (نک: سریع القلم، 1377: 33-34؛ 1377: 86-100؛ 1378: 58-76) تبارگمانی وخویشاوند سالاری، ضعف روحیة کار جمعی، عزلت جویی وسیاست وجمع گریزی، عوام زدگی، وجود روحیة فرد گرایی صوفیانه، بینش مطلق گرایی، ضعف روحیة اعتماد ورزی ومسئولیت پذیری، عدم تساهل وسعة صدر، شخصیت پرستی، رابطه ورزی به جای ضابطه گرایی، تعصب وافراط گرایی، تملق گویی و.... هرچند در این زمینه نیز همانند سایر مباحث علوم انسانی نمی توان موارد ومصادیق یاد شده را حاصل قوانین مطلقاً علمی دانست وآنها را بیان از واقع شمرد.
افزون بر این، باید یاد آور شد که بسیاری اصول گرایان وصاحبان اندیشه وهم چنین مراجع عظام تقلید در چند سال اخیر وبه ویژه این ایام، ضعف عفاف وبد حجابی در جامعه را معضل اجتماعی وآفت فرهنگی واخلاقیِ نگران کننده در کشور مطرح کرده اند(3) که البته در این بین نمی توان از تأثیرات مخرب فرهنگی عملکرد ماهواره های خارجی وتهاجم فرهنگی آنها غافل شد(4). ضمن این که عملکرد رسانة ملی در این زمینة فرهنگی نیز راضی کننده نبوده است، تا جایی که آیت الله حسین نوری همدانی، از مراجع تقلید، ضمن تأکید بر لزوم اجرای فعالیت های فرهنگی در زمینة گسترش عفاف وحجاب وضروری شمردن تأسیس وزارت خانه ای به این منظور، از تلویزیون به مثابه خنثاکنندة فعالیت های فرهنگی یاد نموده اند وبا بیان این که اصلاح فعالیت های فرهنگی ابتدا در تلویزیون باید انجام شود، بر ضرورت اصلاح برنامه های فرهنگی عفاف وحجاب به ویژه در صداوسیما تأکید کرده ویادآور شده است برنامه های فرهنگی باید با منطق واستدلال به مخاطبان ارائه شود والبته در این زمینه باید با برخی برنامه های ضد دینی مقابله شود. (تابناک، 1389: 104355 )
آیت الله مجتبی تهرانی نیز در درس اخلاق خود، به شدت از بی توجهی مسئولان در تربیت دینی جامعه وبرخوردهای شعاری با مسائل ومشکلات جامعه به ویژه در مسئلة رواج بی حیایی وبی عفتی انتقاد کرده است. این استاد اخلاق ومرجع تقلید، هدف از بعثت انبیای الهی را تربیت جامعه وخارج کردن ابنای بشر از حیوانیت وکشاندن آنها به وادی انسانیت والهی شدن عنوان کرده وبا تأکید بر سریع الحصول بودن حرکت جامعه به سمت فساد، خواستار برخورد قاطع با مظاهر فساد شد ه وبر این باور است که بدون این مواجهه، جامعه حتی بدون تحریک نیز خود به خود به سمت فساد خواهد رفت. (تابناک، 1389: 99878)
هم چنین آیت الله مکارم شیرازی در دیدار رییس جمهوری با ایشان، یکی دیگر از نگرانی ها را مسئله فرهنگ دانسته ودر اظهارات مهمی بیان داشته اند:
هم اینک به مسائل اقتصادی وسیاسی اهمیت زیادی داده می شود - البته باید این گونه باشد، اما نگرانی ما این است که به مسائل فرهنگی به آن مقدار که انتظار می رود اهمیت داده نمی شود... امر به معروف ونهی از منکر بسیار کم رنگ شده؛ حجاب که یک مسئلة فردی نیست وتبدیل به یک نماد اسلام شده، ولی متأسفانه در این ایام وضع نامناسبی پیدا کرده است... نظام جمهوری اسلامی منهای مسائل فرهنگی فقط اسمی از آن می ماند واگر مسائل اقتصادی وسیاسی خوب شود، اما مسائل فرهنگی واقعاً تضعیف شود، نمی توان نام اسلامی بر این نظام گذاشت. عدة زیادی از متدینین از این مسائل فرهنگی رنج می برند. سزاوار است این مسئله مورد توجه وعنایت خاصی قرار گیرد. نکند مشغول شدن به مسائل سیاسی واقتصادی ما را از این مسائل دور کند؛ زیرا مسائل فرهنگی تأثیر فراوانی در مسائل اقتصادی وسیاسی دارد. اگر این نگاه نسبت به مسائل فرهنگی اصلاح شود مردم می توانند بهتر ومتحد تر در مقابل دشمن بایستند... باید برای احیای مسائل فرهنگی، حوزه های علمیه را در سراسر کشور تقویت کنیم. باید به موازات پنج برابر کردن بودجة ورزش توسط دولت، بودجة مسائل فرهنگی را چند برابر کنیم. (تابناک، 1388: 90868)
ایشان در بیان دیگری علت مشکلات اخلاقی نگران کننده در جامعة امروزی را متولی خاص نداشتن مسائل اخلاقی در جامعه دانسته وبر فوریت ایجاد وزارت امر به معروف ونهی از منکر(5) برای رسیدگی به مسائل اخلاقی در مدارس ودانشگاه ها تأکید نموده اند وعدم رسیدگی به مسائل اخلاقی در جامعه را باعث ایجاد ناهنجاری های سیاسی واقتصادی دانسته اند. (تابناک، 1389: ۹۶۹۰۰) متأسفانه هم اکنون در مورد متولی اصلی طرح سامان دهی حجاب وعفاف واجرای امر به معروف ونهی از منکر واین که چنین امری بر عهدة دولت است یا خیر، اختلاف نظرهای جدی در بین مسئولان با حوزویان (نک: روز نامة خبر، 1389: ش8432، 4؛ تابناک، 1389: 104889) واصحاب فرهنگی(6) وجود دارد وانتقادات متعددی نیز در این باره متوجه رییس جمهور ودولت وی شده است که یکی از آنها جدی نگرفتن اصل امر به معروف ونهی از منکر در میان دولتیان است ومسلماً این تفاوت آرا وسلیقه ها به استمرار نابسامانی های موجود در بخش فرهنگ واخلاق اجتماعی دامن می زند.
5. ضرورت ها وراه کار های احیای فرهنگ در راستای تمهید ظهور
1-5. دیدگاه های امام راحل (رحمه الله)

ظهور انقلاب اسلامی ایران اساساً با داعیة بستر سازی انقلاب جهانی امام عصر صورت پذیرفته است(7) واین مطلب همواره مورد اذعان امام راحل (رحمه الله) بوده وایشان همیشه بر لزوم آمادگی برای فرج مهدی موعود (علیه السلام) تأکید داشته ومی فرمودند:
وما باید در این طور روزها ودر این طور ایام الله توجه کنیم که خودمان را مهیا کنیم از برای آمدن آن حضرت... ما باید خودمان را مهیا کنیم از برای این که چنان چه موفق شدیم ان شاء الله به زیارت ایشان، طوری باشد که روسفید باشیم پیش ایشان. تمام دستگاه هایی که الآن به کار گرفته شده اند در کشور ما وامیدوارم که در سایر کشورها هم توسعه پیدا بکند، باید توجه به این معنا داشته باشند که خودشان را مهیا کنند برای ملاقات حضرت مهدی سلام الله علیه. (خمینی، 1371: ج 12، 482 - 483)
بدیهی است از منظر امام (رحمه الله)، یکی از آمادگی های مهم وسرنوشت ساز در بستر سازی ظهور می باید در زمینة فرهنگی باشد، هم چنان که پیدایی وپایایی انقلاب اسلامی ایران از آشکارترین نماد های اصلاح واعتلای فرهنگ ایرانیان بوده است. در تأیید این مدعا باید افزود که امروزه اصلی ترین رهیافت توضیح این انقلاب در بین صاحب نظران، رهیافت فرهنگی است ومحور این رهیافت، توجه اساسی به نقش عنصر فرهنگ وبه ویژه باورهای اسلامی وبه طور خاص، مکتب تشیع، در ایجاد انقلاب وتحول اجتماعی است. (نک: شجاعیان، 1382: 97-219) قدردانی های مکرر امام خمینی (رحمه الله) از مجاهدت ها وتحول وبیداری ملت ایران، از بهترین شواهد تحول وتعالی بی سابقة رفتار وفرهنگ سیاسی مردم ایران است، همان طور که ایشان، شرافت، همت وفداکاری اسلام خواهانة این مردم را ستایش نموده (نک: خمینی، 1366: 151-152) وخود را منت گزار آنها دانسته است (نک: همان: 82 ) ووجود چنین امت وپیروانی متعهد ومجاهد را به پیشگاه پیامبر (ص) وامام عصر (علیه السلام) تبریک عرض می کند (نک: همان: 106) ودر بیانی امت ایران را بهترین امت اسلامی در طول تاریخ وحتی بهتر از ملت حجاز در عهد رسول خدا (ص) وکوفه در عهد امیرمؤمنان وحسین بن علی (علیهما السلام) دانسته وهمراهی با چنین ملتی را برای خود افتخار به حساب می آورد. (خمینی، 1368: 12)
دیدگاه های امام (علیه السلام) دربارة مبحث تمدن وفرهنگ، اعم از تمدن غربی واسلامی بسیار گسترده است. ایشان بارها تأکید می فرمایند که اسلام هیچ ضدیت وتقابلی با فرهنگ وتمدن ندارد، بلکه با فرهنگ وتمدن فسادآور ومبتنی بر مادیات وشهوات مخالف است. امام (علیه السلام) به خوبی به افشاگری تمدن مورد ادعای شاه سابق پرداخته وبر جنبه های فسادآوری ووارداتی بودن آن تأکید می ورزیدند، ضمن آن که اسلام را دارای تمدنی بالنده وپویا وفراگیر به شمار می آوردند وبر توحیدی بودن وعدالت خواهانه بودن این تمدن وحکومت اسلامی پای می فشردند. ایشان به شدت ضمن مبارزه با اتهامات دشمنان اسلام که این دیانت را کهنه پرست وناکارآمد در جهت ادارة جوامع معرفی می کنند، نه تنها اسلام را دارای تمدن درخشان می دانستند بلکه وظیفة مسلمانان وعلما را آن برمی شمردند که در جهت اعتلای این تمدن وفرهنگ حرکت کنند وبا تأسیس حکومت اسلامی وقبضة قدرت، در مقابل استکبار وستم کاران قد علم کنند وجمهوری اسلامی را پناهگاه امن مسلمانان جهان قرار دهند ودر نهایت آرزومندند که ایران در راه پیش رفت وترقی وسعادت انسانی به گونه ای حرکت کند که سرمشق جامعة بشری قرار گیرد. به تعبیر امام (رحمه الله) «اسلام خود از پایه گذاران تمدن بزرگ در جهان بوده است. هر کشوری که به قوانین اسلام عمل نماید، بدون شک از پیش رفته ترین کشورها خواهد شد. ما امیدواریم که با پیروزی خود این مطلب را به جهانیان ثابت کنیم». (خمینی، 1371: ج5، 204)
ایشان معتقد بودند که دست کم از مشروطه به بعد فرهنگ حاکم بر ایران، فرهنگی وابسته، استعماری وفاسد بوده است. (نک: همان: ج 5، 51) ونباید بلافاصله امید داشت با شکسته شدن این سد بزرگ شیطانی به بهشت موعود رسید ومی افزودند:
ما به یک خرابه رسیده ایم؛ یک خرابه ای که فرهنگش سال های طولانی لازم دارد تا عوض بشود. مغزها که در آن رژیم تربیت شده است به تربیت خاصی، طول یک نسل می خواهد تا این که تغییر بکند. همه چیز باید تغییر بکند. (همان: ج 12، 47)
از منظر ایشان، فرهنگ از امور مهم به شمار می رود که در رأس امور واقع شده است (نک: همان: ج 12، 47) ومملکت صحیح با فرهنگ صحیح محقق می شود (نک: همان: ج 1، 390 ) وراه اصلاح هر مملکتی، فرهنگ آن مملکت است؛ اصلاح باید از فرهنگ شروع بشود (نک: همان: ج 3، 305 - 306) زیرا فرهنگ مبدأ همه خوش بختی ها وبدبختی های ملت است وفرهنگ ناصالح وتربیت های حاصل آن، موجد فساد بوده وجوان استعماری تحویل مملکت می دهد واگر فرهنگ، صحیح ومتناسب با منافع اسلامی وملی باشد، جوان های صحیح به بار می آورد. (نک: همان، ج 3، 306)
از نظر امام راحل، فرهنگ در کنار آموزش باید پرورش یابد وجوانان باید تحت تربیت اسلامی وانسانی قرار گیرند وتحقق چنین امری، ضمانت عدم خیانت آنها به کشورشان خواهد بود. ایشان، تحول فرهنگی را به معنای برخورداری این فرهنگ از استقلال فکری واستقلال باطنی، به حساب می آوردند. (نک: همان: ج 9، 75)
ایشان در تمثیل بسیار جالبی فرهنگ را سایه ای از نبوت وفرهنگی ها را سایه ای از نبی به شمار می آورند ودر بیانی شیوا وظیفة الهی اصحاب فرهنگ را اقتدا به پیامبران والگو گیری از آنان در ایفای وظیفه انسان سازی می داند:
کأنه فرهنگ سایه ای است از نبوت وفرهنگی ها سایه ای هستند از نبی. این سایه باید عمل کند به آن طوری که ذی ظل عمل کرد... هر حرکتی پیغمبرها می کنند همانی است که مطابق رضای خداست؛ به حرکت او، به تحریک او حرکت می کنند. از خودشان حرکت ندارند. شما هم، فرهنگی ها هم، ظل انبیا باید باشید. (همان: ج 7، 429)
من ان شاء الله امیدوارم که همة شما موفق باشید وهمة ما موفق باشیم به این که انسان ها ساخته بشود در این مملکت. انسان سازی باشد مملکت. چنان چه برنامة اسلام انسان سازی است. فرهنگ ان شاءالله انسان ساز باشد. (همان: ج 9، 76)
2-5. دیدگاه های مقام رهبری
پیرو اندیشه های امام راحل (رحمه الله) در سیرة نظری وعملی، مقام معظم رهبری نیز بر وظیفه وتعهد انقلاب اسلامی در زمینه سازی ظهور وضرورت تجهیز واعتلای فرهنگی در این مسیر تأکید فراوان کرده اند. به باور ایشان:
قیام اسلامی در ایران، برای اقامة عدل بود. پیغمبران که آمدند، برای اقامة عدل وقسط آمدند. بشریت که با عطش تمام منتظر امام زمان است ومی خواهد مهدی موعود بیاید وچشم انتظار آن حضرت است، برای این است که او بیاید تا دنیا را از عدل وداد پر کند. این است آن پیامی که انقلاب اسلامی برای دنیا دارد وخودش هم متعهد ومتکفل آن است. (پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری، 1371)
مقام معظم رهبری به ضرورت احیا واعتلای مجدد تمدن اسلامی وشایستگی ملت هوش مند وشجاع ایران در اجرای این مهم تأکید ورزیده وضمن تشریح آفت های موجود برای رسیدن به این هدف دشوار، توصیه ها وراه بردهایی عرضه داشته اند. مقام معظم رهبری در بیان اهمیت مسائل فرهنگی وفرهنگ ملی اسلامی اظهار می دارند:
این جانب به مسائل فرهنگی بهای زیادی می دهم واعتقاد راسخ دارم که قوام یک کشور وملیت یک ملت به فرهنگ آن ملت است وبیش از هر چیز فرهنگ یک ملت وجه تمایز او را با سایر ملت ها نشان می دهد. (خبرگزاری ج.ا.ا، 1375: 242 )
رهبر انقلاب اهمیت سرمایه گذاری، به ویژه در امور فرهنگی را برای حفظ استقلال، رسیدن به خودکفایی، تأمین رفاه عمومی، تقویت تدین مردم وتحقق تمدن اسلامی خاطرنشان کرده وفرهنگ را نخستین مسئلة کشور به شمار می آورند ومعتقدند بدون تردید با پشتیبانی وتقویت بنیه های فرهنگی، پیش رفت کشور در تمامی زمینه ها تضمین خواهد شد واگر فرهنگ کشور اصلاح وپایه های آن مستحکم نشود به احتمال زیاد برنامه ریزی در همة کارها ابتر خواهد بود وبه نتایج قطعی آن نمی توان امیدوار بود. (نک: همان) به اعتقاد ایشان، دفاع ملی در برابر خصومت ورزی قدرت های استکباری لزوماً متکی به فرهنگ، دانش وآموزش ودر نتیجه کتاب وتولید کتاب است. (نک: خبرگزاری ج.ا.ا، 1375: 201)
مقام معظم رهبری از امکان تحقق «حیات طیبه اسلامی» یاد کرده اند وبهره گیری از این حیات طیب وپاک را شایستة ملت متعهد ومتدین ایران اسلامی می دانند؛ حیات طیبه ای که به وسیلة ارزش های اسلامی واستقرار حاکمیت اسلام بر کشور سایه خواهد افکند ومردم ایران با ایستادگی در مقابل دشمن، پایداری در عرصة سازندگی، پای بندی به معارف وارزش های دینی وحفظ قدرت سیاسی، اجتماعی وملی، این حیات طیبه را به سایر ملت ها منتقل می کند؛ ملتی که عزت وسربلندی خود را از استقامت وخودباوری ونفی خودباختگی وتجمع بر محور اسلام ناب وایستادگی در مقابل قدرت های بزرگ به دست آورده است. (همشهری، 1375: ش1212)
به باور رهبر انقلاب، با تنبلی، بی حالی، اظهار ذلت، ضعف وناتوانی وپای بندی به خرافات وبی اعتنایی به ارزش های والای اسلامی نمی توان یک کشور را بر طبق خواستة خداوند وفرهنگ قرآنی تجدید بنا کرد. (همان) ایشان ایران اسلامی وملت قهرمان ایران را شایستة تجدید اعتلای تمدن اسلامی می داند، اما همین مردم ومجریان کشور را به اخلاق اسلامی، نوسازی معنوی، داشتن وجدان کاری، انضباط اقتصادی واجتماعی وپرهیز از اسراف فرامی خوانند. در اسفند ماه سال 75، رهبر معظم انقلاب، انقلاب را به چهار مرحله تقسیم کردند:
یکم. پیروزی انقلاب اسلامی؛
دوم. شکست دشمن در جنگ تحمیلی؛
سوم. آغاز بازسازی؛
چهارم. نوسازی معنوی واستقرار عدالت اجتماعی.
ایشان در اجتماع عظیم مردم خوزستان بیان فرمودند:
سازندگی هنوز به همة اهداف خود نرسیده است؛ گام اصلی، نوسازی معنوی واستقرار عدالت است. البته این قدم چهارم هم برداشته شده است، منتها باید روزبه روز شتاب بیشتری پیدا کند. موفقیت آن وقتی است که بتوانیم معنویت ودین واخلاق وعدالت ومعرفت وسواد وتوانایی های گوناگون را در میان جامعه مستقر کنیم. (اطلاعات، 1375: ش 21008)
حضرت آیت الله خامنه ای معتقدند پس از تشکیل نظام عادلانه وبرقراری عدالت اجتماعی، متمم انقلاب اسلامی، ترویج وتوسعة مکارم اخلاقی در میان مردم وسپس در بین آحاد جامعه بشری است. (ایران، 1375: ش534 ) ایشان در پیام نوروزی سال 76، آن سال را سال تحول اخلاقی وپرهیز از اسراف وتجمل گرایی معرفی نمودند که از عوامل انحطاط است، ضمن آن که انفعال، خودباختگی وتحجر را آفت های حیات طیبه وجامعة اسلامی یاد کردند. (رسالت، 1376: ش3297)
مقام معظم رهبری در خلال سال های قبل از 1384 در منظری عام به راه بردهای اعتلای تمدن اسلامی وتحقق حیات طیبه اسلامی وموارد مُمد ومخل آن اشاره نموده اند. ایشان با تأکید اساسی بر نوسازی معنوی، فرهنگی وعدالت محوری، در اردیبهشت 1380، نظام سیاسی ده ساله نبوی در مدینه را نمونة کامل حاکمیت اسلام برای همة ادوار دانستند وهفت شاخص مهم وبرجستة آن را ایمان ومعنویت، قسط وعدل، علم ومعرفت، صفا واخوت، اصلاح اخلاقی ورفتاری، اقتدار وعزت، وکار وحرکت وپیش رفت دایمی به شمار آوردند.
ایشان، دولت در نظام اسلامی را دولت کریمه دانستند وشرایط تحقق چنین دولتی را عزت، سربلندی، اعتقاد راسخ به راه اسلام وانقلاب، نفوذ ناپذیری وپایداری، قدر دانستن متاع گران قدر انقلاب وبیان آرمان ها وحرف های نو برای جامعة بشری از جمله مردم سالاری دینی، اعلام داشتند وتصریح کردند: فلسفة وجودی دولت درنظام اسلامی، تبدیل حرف های خوب به اقدامات خوب واعمال صالح است وبرای تحقق این مهم باید دولت را دولت کار وعمل قرار داد. برخی توصیه های فرهنگی ایشان در افزایش کارآمدی دولت به شرح زیر است:
-اولویت کامل مسئلة عدالت در همه سیاست گذاری ها وبرنامه ریزی ها واجرای پروژه ها؛
-پرهیز مسئولان از اشرافی گری وممانعت از تجمل گرایی آنان در راستای تحقق عدالت ونفی پی آمدهای منفی این پدیدة مذموم در فرهنگ عمومی؛
-رعایت امانت ودرست کاری توسط مسئولان وحفظ کامل ودقیق بیت المال ورعایت اولویت ها در هزینه کردن اعتبارات به عنوان مصادیق امانت داری دولت وکارگزاران آن؛
-مبارزة قاطع با مفاسد مالی واقتصادی وهر نوع فساد واسراف وتبعیض در دوایر مختلف وتحت هر نام وتوجیه وضرورت رعایت مفاد نامة هشت ماده ای به سران سه قوه در این باره؛
-تقویت واستقرار معنویت واخلاق وافزایش تدین مردم به منزلة مهم ترین وظیفة دولت؛
-جلوگیری از شیوع فساد ومقابله با تظاهر به بی دینی ومظاهر فساد. (نک: اطلاعات، 1379: ش 22077، 7)
با روی کارآمدن دولت نهم در سوم تیر 1384، مقام معظم رهبری در موارد متعددی، سفارش ها، توصیه ها وتذکرات لازم را به دولت نهم وکارگزاران آن به صورت شفاهی وکتبی بیان نموده اند که به وضوح عمل به آنها به ارتقای افزون تر سطح فرهنگ در نظام مدد خواهد بخشید. برخی از آنها به شرح زیر است:
-ضرورت جدی گرفتن بخش فرهنگ ورفع مظلومیت از این بخش؛
-انتقاد پذیری، عدم رنجش از انتقاد واستقبال از آن با سعة صدر؛
-توجه بسیار جدی به نهضت علمی در کشور وجبران عقب ماندگی ها وافزایش بودجه های تحقیقاتی؛ (نک: پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری، 1386)
-اجرای طرح امنیت اخلاقی واجتماعی. (نک: همان، 1386 )
مقام معظم رهبری با اشاره به جهت گیری ارزشی وانقلابی دولت نهم تصریح می نمایند:
با روی کار بودن یک دولت حزب اللّهی ورییس جمهور مکتبی، زمینه برای حرکت عمیق فرهنگی بیش از پیش فراهم است وهمة دستگاه های مسئول باید در جهت ارتقای ارزش های اخلاقی وایمانی جامعه به طور جدی تلاش کنند. (نک: همان)
با وجود این، ایشان به دولت نهم وشخص رییس جمهوری سفارش نموده اند که از بخش فرهنگ رفع مظلومیت شود؛ زیرا خیلی از مشکلات جامعه با فرهنگ سازی حل می شود وعمده قوای دشمنان در جبهة فرهنگی به کار گرفته شده است. مقام معظم رهبری، فرهنگ سالم را با هوای سالم وقابل استنشاق مقایسه کرده اند که باید غیر مسموم باشد وبه شدت به مجریان دولت نهم سفارش می نمایند که فرهنگ کشور با سرمایه گذاری وقت وامکانات لازم، دارای تحرک وجهت گیری ارزشی شود. (نک: همان، 1386) لذا دربارة پیش رفت وتعالی به ویژه با ابزار فرهنگی چنین می فرمایند:
فرهنگ را دست کم نگیرید. خیلی مهم است؛ بنابراین صرف وقت کنید ودر بودجه هم برایش پول وفصول قابل توجهی بگذارید تا جهت ارزشی به فرهنگ بدهید. از جمله کارهایی که مسئولین فرهنگی دولت خیلی باید به آن بپردازند وواقعاً یک دقیقه در آن فرو گذار نکنند این که به فرهنگ عمومی جامعه وابزارها ووسایل فرهنگی، جهت ارزشی بدهند؛ چون تلاش زیادی شده تا جریان های فرهنگی وعامل های فرهنگی هنر وادبیات وشعر وسینما وبقیه در جهت غیر ارزشی حرکت کنند وراه بیفتند. شما باید کمک کنید وهمة تلاشتان را بکنید که به تحرکات فرهنگی کشور در جهت ارزشی جهت بدهید. (همان)
سفارش مقام معظم رهبری به دولت نهم، تحقق پیش رفت وجلو بردن قافلة علم وجبران عقب ماندگی ها از طریق میان بُر پیش رفت های علمی است. از منظر ایشان، کشف راه های جدید با طی مقدمات علمی وگسترش علم ودانش وتعلیم در میان مردم، از ابزارهای مهم جبران این عقب ماندگی ناشی از دوران قبل از انقلاب است (نک: همان) وباید تلاش شود تا فرهنگ «علم گرایی وعلم محوری» در همة بخش ها، گفتمان مسلط جامعه بشود. (نک: همان، 1385) ودولت اسلامی علاوه بر تأمین نیازهای مادی مردم وحل مشکلات معشیتی، توجه به مسائل فرهنگی، اخلاقی ورشد علمی جامعه را نیز باید در نظر گیرد وبسترهای لازم برای جریان اندیشة صحیح واخلاق فاضله در جامعه را باید به وجود آورد. (نک: همان، 1386)
6. وضعیت ومؤلفه های فرهنگی جامعه قبل وبعد از ظهور
1-6. ملاحم وآفات فرهنگی جامعه قبل از ظهور

روایات دربارة ملاحم ونشانه های دورة قبل از ظهور، معمولاً سخن از آفات معنوی وقهقهرایی انسانیت در حوزة ضعف معنویات واخلاق دارند وبه عبارتی این نارسایی ها را در حوزة فرهنگ قلمداد می کنند. شاید بتوان گفت بشریت در دورة قبل از ظهور، در عین انحطاط فرهنگی، از حیث مادیات وتمدن مادی با پیش رفت ظاهری روبه رو باشد، هرچند که نتیجة چنین پیش رفت مادی، بدون برخورداری از فرهنگ معنوی، توحیدی واخلاقی، جز سقوط وانحطاط نخواهد بود.
در بسیاری از روایات منقول از پیامبر (ص) ومعصومان (علیهم السلام) از زوال مکارم اخلاقی وبروز ناامنی ها، بی عدالتی ها، جنگ ها، هرج ومرج ها وفتنه های فراوان وفساد گسترده به عنوان ملاحم ونشانه های ظهور مهدی موعود (علیه السلام) وویژگی عصر غیبت یاد شده است، از جمله خطبة 138 نهج البلاغه (نک: نهج البلاغه، 1381: خ 138،190) چنین مضامینی دارد، چنان که پیامبر اسلام (ص) در این زمینه می فرماید:
مهدی این امت از ماست. هنگامی که در دنیا هرج ومرج وفتنه ها آشکار شود وراه ها مورد راه زنی قرار گیرد وبعضی از مردم به بعضی دیگر تهاجم کنند وبزرگ به کوچک رحم نکند وکوچک تر احترام بزرگ تر را نگه ندارد، در چنین زمانی مهدی ما که نهمین امام از صلب حسین است، برج وباروهای گمراهی وقلب های قفل شده را فتح می کند ودر آخرالزمان برای دین قیام می کند، همان طور که من در اول زمان، بدین قیام مبادرت کردم. او زمینی را که از جور پرشده، از عدل وداد، پر وسرشار می سازد. (مجلسی: ج52، باب 25، 266، روایت 154)
عصر فرومایگی فرهنگی قبل از ظهور وملاحم این دوره که مسخ همة ارزش ها واخلاقیات الهی وانسانی را دربر دارد، از دید امام علی (علیه السلام) - با نگاهی به حکومت بنی امیه - به گونه مشابهی بیان شده ودارای ویژگی هایی مانند این موارد شناخته شده است: تثبیت، استواری وتهاجم باطل، ظهور وقوت یابی جهالت ونادانی ودروغ گویی، قلت حق گرایان وراست گویان، نقض قوانین الهی، دشمنی فرزند با پدر، کثرت فرومایگان وکم یابی کریمان، گرگ صفتی عامه مردم ودرنده خویی پادشاهان، تظاهر به دوستی در عین دشمنی قلبی، نابودی مستمندان، افتخارجویی به کار گناه وشگفت آور شدن پاک دامنی. (نک: نهج البلاغه، 1381: خ151، 108)
2-6. ملاحم ومؤلفه های فرهنگی جامعه پس از ظهور (دولت مهدوی)
نماد حکومت مهدوی، تکامل وتعالی اساسی در ابعاد معنوی فرهنگ است واگرچه در ابعاد مادی فرهنگی وتمدنی جوامع بشری نیز این پیش رفت به وفور ملاحظه می گردد، کار ویژه ومحور اصلی این حکومت، اصلاح فرهنگی آن هم در حوزة معنویت واخلاق، با ابتنا بر فرهنگ توحیدی است ومقدم بر ارتقای ابعاد مادی تمدنی، به اعتلای فرهنگی نظر دارد وبر همین مبنا در مباحث بعد به صورت اجمالی، به ذکر برخی از ویژگی های فرهنگی این دولت موعود می پردازیم:
1-2-6. تفوق فرهنگ توحیدی
حکومت جهانی مهدوی حکومتی الهی است که نخستین شالودة فکری، عقیدتی وفرهنگی آن خداپرستی است، هم چنان که پیامبر (ص) می فر ماید: «فرمان روایی او شرق وغرب عالم را دربر می گیرد. خداوند به واسطة او دین خود را بر همة ادیان غالب می گرداند ودر زمین خرابه ای باقی نمی ماند وهمگی آباد می شود.»
امام صادق (علیه السلام) فرمود: «وقتی قائم آل محمد قیام کند، مکانی بر روی زمین باقی نمی ماند، مگر این که کلمة طیبة «لا اله الا الله محمد رسول الله» در آن جا به آواز بلند گفته می شود.» نتیجة استقرار فرهنگ توحیدی خدامحور در حکومت مهدوی، ظهور دولتی جهانی ومبتنی بر آموزه های وحیانی ودینی خواهد بود وبا پذیرش اسلام از سوی همة مردم جهان وعالم گیر شدن آن، دیگر هیچ مرز وامتیازات واعتبارات بیهوده میان مردم نخواهد بود. محور این جامعه، خدا واحکام خداست وتعالیم اسلامی برای ادارة جامعة جهانی کافی است.
2-2-6. تعالی معنوی واخلاقی در حیات طیبة مهدوی
تعالی معنوی وحیات طیبه، مهم ترین ویژگی فرهنگی وتربیتی نظام مهدوی است. امام علی (علیه السلام) در زمینة تبیین این نظام هدایت گر ومتعالی وعاری از گناه، خبایث ورذایل اخلاقی فرموده است:
او [حضرت مهدی (علیه السلام)] خواسته ها را تابع هدایت وحی می کند، هنگامی که مردم هدایت را تابع هوس های خویش قرار می دهند. در حالی که به نام تفسیر، نظریه های گوناگون خود را بر قرآن تحمیل می کنند، او نظریه ها واندیشه ها را تابع قرآن می سازد. (نهج البلاغه، 190 )
بدی می رود وخوبی باقی می ماند؛ رونق کشاورزی بی اندازه می شود؛ زنا، شرب خمر وربا رخت برمی بندد؛ مردم به عبادت، شریعت ودیانت روی می آورند؛ نماز جماعت رونق می گیرد؛ عمرها طولانی می شود؛ امانات ادا می شود؛ درختان پر میوه می شوند؛ برکات فراوان می گردد؛ اشرار نابود می شوند؛ اخیار باقی می مانند؛ دشمنان اهل بیت باقی نمی مانند. (صافی گلپایگانی، 593)
3-2-6. تشخص فرهنگی امام عصر (علیه السلام)
امام مهدی (علیه السلام)، به عنوان انسان اکمل، مظهر عالی ترین مؤلفه های فرهنگ متعال ومعنوی است. بر مبنای روایات، وی متواضع ترین فرد جهان بشری در برابر خداوند بوده(8) ودر شتاب به سوی نیکی ها وبزرگواری ها، مجاهد ومجتهدی سخت کوش است(9). او کمال موسی، شکوه عیسی وشکیبایی ایوب را دارد (مجلسی: ج86، 81) ومی توان وی را سرآمد تهجدپیشگان وشب زنده داران وساجدان به درگاه الهی به شمار آورد. بدین دلیل هر گونه تعالی وپیش رفت در عصر ظهور، معلول عواملی است که یکی از مهم ترین آنها وجود رهبری معصوم، پاک ومنزه از هر نوع عیب ونقص وبرخوردار از غایت مکارم اخلاقی است. او فقط وابسته به خداست وبر خلاف نظام های سیاسی ملیت وسلطه طلب موجود، به همة ملت ها، جمعیت ها ونژادها، با چشم مهربانی وبرابری نگاه می کند وفرقی بین اقوام، نژادها، ملیت ها نمی گذارد وبه همه با دید یک سان می نگرد. به تعبیر امام علی بن موسی الرضا (علیه السلام) «او عالم ترین، حکیم ترین، باتقواترین، صبورترین، بخشنده ترین وعابدترین مردمان است... واگر چشمان او به خواب رود، قلبش بیدار است... (الزام الناصب، 9 و10 به نقل از پورسیدآقایی ودیگران، 1383: 437 و439)
4-2-6. اصلاح همة انحرافات با تحقق عدالت
توحید وخداباوری هستة اصلی فرهنگ، چه در دولت زمینه ساز وچه در دولت مهدوی است؛ ولی تحقق عدالت نیز در اصلاح انحرافات اعتقادی ورفتاری این دو دولت، نقش بسزایی دارد ومی توان برپایی عدالت را از مهم ترین مؤلفه های فرهنگی دولت مهدوی به شمار آورد. در حقیقت کارکرد عدالت در اندیشة اسلامی ومهدوی، بیش از آن که اقتصادی باشد فرهنگی، اعتقادی وعقلانی است؛ یعنی اجرای عدالت، همه اعوجاجات، انحرافات، ناموزونی ها ونبود اعتدال ها را اصلاح می کند. بنابر این در خط مقدم این فرآیند عدالت ورزی ومعتدل سازی، اصلاح انحرافات عقیدتی وسپس اخلاقی قرار دارد وبا این اصلاح واز برآیند آن، اصلاحات اقتصادی ونظام توزیعی عادلانه وایفای سایر استحقاق ها صورت می پذیرد. البته معنا کاوی واژة عدالت نیز مؤید این ادعاست.
کلمه «عدل» را با چند معنا وکاربرد در اندیشه های اسلامی یاد می کنند که عبارتند از: راستی، درستی، راست ایستادن، راست کردن یا راست ودرست قرار گرفتن ونشستن، اصلاح کردن یا ایجاد تغییر، برگشتن از یک مسیر غلط به مسیر صحیح، داد، مثل، موزون بودن، رعایت تساوی ونفی هرگونه تبعیض، قرار دادن ونهادن هر چیز در جای خویش، رعایت حقوق افراد ودادن حق به حق دار، رعایت استحقاق ها در افاضه وجود توسط خدای متعال.
از سوی دیگر، «اعتدال» به معنای راستی، میانه روی، راست شدن، صاف شدن است، چنان که جور، ظلم، طغیان، میل وانحراف از متضادهای آن به شمار می روند(10).
ابن منظور در باب مفهوم عدل بیان می دارد که آن چه در نفوس انسانی، مایة اعتدال واستقامت وانتظام می شود، عدالت ومتضاد آن جور است. (ابن منظور، 1408: 83) جور مغایر راستی ودرستی واعتدال بوده وبه معنای انحراف است. از منظر ابن منظور، ظلم در لغت به معنی تاریکی وشکافی است که در زمین به وجود می آید وهم چنین به معنای «تجاوز از حد وقرار دادن چیزی در جای نامناسب» است. (همان: ج12، 373) به تعبیر راغب، «ظلم تجاوز از حق را گویند، چه این تجاوز کم باشد، چه زیاد. لذا در گناه بزرگ وکوچک هر دو به کار می رود. (راغب اصفهانی، 1392: 326)
دو معنای لغوی «راست» و«انحراف» در معنای اصطلاحی راستی ونادرستی گنجانده شده است. نیاز به گفتن نیست که مفاهیم درست ونادرست به طور التزامی در اصطلاحات «عدل» و«جور» قرار دارد؛ زیرا این دو اصطلاح اغلب در کلی ترین معنا استعمال می شوند، به گونه ای که ارزش های اخلاقی ومذهبی را دربر می گیرند. مفهوم عدل به معنای درستی وراستی، معادل مفاهیم منصفانه وانصاف است که شاید به طور دقیق تری در اصطلاح استقامت یا مستقیم وراست بودن بیان شده اند.
بدین ترتیب تحقق عدالت ورفع جور وستم در معنای مطلق آن ومساوی با محو همه انحرافات، از جمله شرک، کفر، گناه، امیال نفسانی وطاغی گری های فردی واجتماعی است، همان گونه که امام علی (علیه السلام) دربارة نابودی فساد اخلاقی وهمة انحرافات در عصر ظهور فرموده اند: «خداوند در آخرالزمان مردی را برمی انگیزد که کسی از منحرفان وفاسدان نمی ماند، مگر این که اصلاح گردد»(11).
بدیهی است که این هدف بزرگ در حوزة فرهنگ بشری، با کارویژة عدالت محقق می گردد، هم چنان که پیامبر اکرم (ص) می فرماید: «... او زمین را از قسط وعدل پر می کند، همان گونه که پیش از آن از ستم وجفا کاری پر شده بود...» (مجلسی، بی تا: ج51، ح35، 84)
بدین ترتیب، کارویژة اصلاحی وترجیحاً فرهنگی عدالت، شامل تصحیح وراست نمودن همة جوامع وافراد بشری وحتی فاجران آنها نیز می گردد واین معنا در روایات واز جمله در روایتی از امام حسین (علیه السلام) به صورت زیر نقل شده است: «... إذا قام قائم العدل وسع عدله البرّ والفاجر؛ (همان، ج 27، ح 24، ص 90، باب 4) هنگامی که قائم قیام می کند، عدل گسترده می شود واین گستردگی عدالت، نیکوکار وفاجر را دربر می گیرد.»
امام خمینی (رحمه الله) در عبارت بسیار زیبا وبلیغی این کارویژة فرهنگی، تربیتی واصلاح گرایانه، مطلق وموسّع از عدالت را چنین بیا ن فرموده است:
هر یک از انبیا که آمدند، برای اجرای عدالت آمدند ومقصدشان هم این بود که اجرای عدالت را در همه عالم بکنند لکن موفق نشدند. حتی رسول ختمی- صلی الله علیه وآله وسلم- که برای اصلاح بشر آمده بود وبرای اجرای عدالت آمده بود وبرای تربیت بشر آمده بود، باز در زمان خودشان موفق نشدند به این معنا، وآن کسی که به این معنا موفق خواهد شد وعدالت را در تمام دنیا اجرا خواهد کرد، نه آن هم این عدالتی که مردم عادی می فهمند که فقط قضیة عدالت در زمین برای رفاه مردم باشد بلکه عدالت در تمام مراتب انسانیت. انسان اگر هر انحرافی پیدا کند، انحراف عملی، انحراف روحی، انحراف عقلی، برگرداندن این انحرافات را به معنای خودش این ایجاد عدالت است در انسان. اگر اخلاقش اخلاق منحرفی باشد، از این انحراف وقتی به اعتدال برگردد، این عدالت در او تحقق پیدا کرده است. اگر در عقاید یک انحرافاتی وکجی هایی باشد، برگرداندن آن عقاید کج به یک عقیدة صحیح وصراط مستقیم، این ایجاد عدالت است در عقل انسان.
وقتی که ایشان ظهور کنند... تمام بشر را از انحطاط بیرون می آورد، تمام کجی ها را راست می کند: «یمْلأُ الأَرْضَ عدْلًا بعْدَ ما ملِئَتْ جوْراً» همچو نیست که این عدالت همان که ماها از آن می فهمیم که نه یک حکومت عادلی باشد که دیگر جور نکند آن، این هست اما خیر، بالاتر از این معناست... تمام نفوسی که هستند انحرافات در آنها هست. حتی نفوس اشخاص کامل هم در آن انحرافاتی هست ولو خودش نداند. در اخلاق ها انحراف هست، در عقاید انحراف هست، در اعمال انحراف هست ودر کارهایی هم که بشر می کند انحرافش معلوم است. وایشان مأمورند برای این که تمام این کجی ها را مستقیم کنند وتمام این انحرافات را برگردانند به اعتدال... از این جهت، این عید، عید تمام بشر است...تمام بشر را ایشان هدایت خواهند کرد ان شاءالله، وظلم وجور را از تمام روی زمین برمی دارند به همان معنای مطلقش. (خمینی، 1371: ج 12، 480 - 482 )
5-2-6. اعتلای فرهنگ در گرو تحقق کامل امر به معروف ونهی از منکر
در عصر ظهور ابعاد معنوی فرهنگ در بستر احیای امر به معروف ونهی از منکر تحقق می یابد و«مهدی ویاران او امر به معروف ونهی از منکر می کنند»(12) وخداوند به وسیلة حضرت مهدی (علیه السلام) این امت را پس از آن که تباه شده اند، اصلاح می کند(13). او آثار گمراهی وهوی وهوس را نابود خواهد کرد، همان طور که در دعای ندبه این اشاره آمده است: «کجاست آن که ریسمان های دروغ وافترا را خواهد گسیخت؟ کجاست آن که آثار گمراهی وهوا وهوس را نابود خواهد کرد؟»
بر همین منوال، امام هیچ بدعتی را وا نمی گذارد، مگر این که آن را از ریشه برکند واز هیچ سنتی الهی نمی گذرد، مگر این که آن را برپا نماید(14).
بدین ترتیب، عصر ظهور، با اجرای بهینه این دو فریضة الهی واصلاحی، دوران تکمیل وتتمیم مکارم اخلاقی ومعنوی خواهد بود؛ دوره ای که با عملیات اصلاحی دولت مهدوی، آدمیان به نهایت تزکیة نفسانی، بلوغ وتکامل اخلاقی وفرهنگی می رسند وایمان آنها از حیث عقیدتی وعمل کامل می شود ودر نتیجه، مسلمانان ومؤمنان عزت می یابند ومنافقان وبی دینان ذلیل می گردند، همان گونه که در دعای افتتاح، این وضعیت آرمانی ودولت کریمه مطالبه گردیده است.
امام عصر (علیه السلام) به تعبیر امام الرضا (علیه السلام) در حوزة اجرای معروفات وترک منهیات شرعی واخلاقی، پیش قراول بوده وپیش از همه به اوامر ونواهی الهی آمر وعامل است:
او برای مردم از خودشان سزاوارتر، از پدر ومادرشان مهربان تر ودر برابر خداوند از همه متواضع تر است. آن چه به مردم فرمان می دهد، خود بیش از دیگران به آن عمل می کند وآن چه مردم را از آن نهی می کند، خود بیش از همگان از آن پرهیز می کند... (پورسیدآقایی ودیگران، 437 و439).
6-2-6. نظام نامه ومیثاق فرهنگی دولت مهدوی
در مجموعه دعاهای حضرت مهدی (علیه السلام) که «صحیفة مهدیه» یا «صحیفة المهدی» (برای نمونه نک: قیومی اصفهانی، بی تا؛ مجتهدی، 1379) نامیده می شود نیز می توان نظام فرهنگی دولت مهدوی را مشاهده کرد. امام عصر (علیه السلام) در معروف ترین این ادعیه(15) ضمن درخواست هدایت الهی برای خود وامتش از خداوند متعال توفیق فرمان برداری، شناخت ومعرفت، جدیت وشوق ورغبت به علم آموزی، زهد وبی رغبتی به دنیا، نصیحت وخیرخواهی، نیت پاک وبی آلایش، رأفت ورحمت، وقار ومتانت، توبه، حیا وعفت، تواضع وسعه صدر، صبر وقناعت، پایداری، دادگری ومهربانی، انصاف وسرشت نیکو مسئلت می کند واز خداوند برای اصناف مختلف امت اسلامی، پرهیز ودوری از گناه ونافرمانی، غذای حرام وشبهه ناک، ظلم وتعدی، خیانت، سخنان بیهوده وغیبت، را طلب می فرماید. (کفعمی، بی تا: 281)
نظام ومنشور فرهنگی دولت مهدوی در پیمان نامة حضرت با یارانش نیز به چشم می آید، آن جا که امام مهدی (علیه السلام) با یاران عابد وزاهد خود برای شروع عملیات اصلاحی والهی عدالت گسترش، میثاقی می بندد که به واقع می توان از آن به منشور فرهنگی دولت طیبه مهدوی یاد کرد:
با او بیعت می کند که هرگز دزدی نکند، زنا نکند، مسلمانی را دشنام ندهد، خون کسی را به ناحق نریزد، به آبروی کسی لطمه نزند، به خانة کسی هجوم نبرد، کسی را به ناحق نزند، طلا ونقره وگندم وجو ذخیره نکند، مال یتیم را نخورد، در مورد چیزی که یقین ندارد گواهی ندهد، مسجدی را خراب نکند، مشروب نخورد، حریر وخز نپوشد، در برابر سیم وزر سر فرود نیاورد، راه را بر کسی نبندد، راه را ناامن نکند، از اعمال منافی عفت اجتناب کند، خوراکی را نینبارد، به کم قناعت کند، طرف دار پاکی باشد، از پلیدی بگریزد، به نیکی فرمان دهد، از زشتی ها باز دارد، جامه های خشن بپوشد، خاک را متکّای خود سازد، در راه خدا حقّ جهاد را ادا کند و... (صافی گلپایگانی، بی تا: 469)
امام عصر (علیه السلام) نیز در بیان دیگری خود را مکلّف به این بیعت نامه ومنشور فرهنگی دانسته اند. (همان)
امام مهدی (علیه السلام) بر مبنای همین میثاق الهی وفضیلت مدارانه، «یارانش را در همة شهرها پراکنده می کند وبه آنان دستور می دهد که عدل واحسان را شیوه خود سازند وآنان را فرمان روایان اقلیم های مختلف می گرداند وبه آنان فرمان می دهد که شهرها را آباد سازند»(16). به همین دلیل، حاصل چنین سیرة الهی وفرهنگی، همان طور که پیامبر (ص) می فرماید، تعظیم وتکریم امت اسلامی خواهد بود (قزوینی،750 - 751، برگرفته از: عقدالدرر، باب7، ص144؛ صافی گلپایگانی، 473) وبنا به فرموده امیرمؤمنان (علیه السلام)، رعایت فرهنگ الهی وانسان دوستانه در عصر ظهور به آزادی همة بردگان، پرداخت همة بدهی بدهکاران ودیون کشته شدگان وپرداخت همه مظالم می انجامد. (همان، 671-672 برگرفته از: عیاشی، ج1، 66 )
7-2-6. تعالی فرهنگی بر مبنای تربیت وآموزش
در نظام مهدوی، آدمیان به نهایت تزکیه، بلوغ وتکامل اخلاقی وفرهنگی می رسند، فساد وانحراف ها اصلاح می گردد وکینه های بندگان از دل هایشان زدوده می شود(17) وغنا وبی نیازی جای حرص وطمع را می گیرد. (همان، 71) الگوی توسعة فرهنگی در سیرة معصومان (علیهم السلام)، به ویژه معصومانی که فرصت تشکیل حکومت یافته اند، تلاش برای نیروسازی وتربیت وآماده سازی آنها بوده است. نگاه به سیرة امام علی (علیه السلام) در این زمینه راه گشاست. از جمله ایشان در نامة 45 نهج البلاغه به عثمان بن حنیف، فرمان دار بصره، در بارة ضرورت بینش دهی وتعلیم امت در نزد امام فرموده است: «بدان هر پیروی، پیشوایی دارد وبه او اقتدا می کند واز نور علم وی منور وآگاه می شود.» (نهج البلاغه، 1392: نامة 45، بند2، ص966) نیز فرموده است: «بر امام است که به افراد تحت ولایت خویش اسلام وایمان را بیاموزد.» (التمیمی الآمدی، 1407: 318)
بر مبنای همین سیرة علوی در روایات آمده است که امام عصر (علیه السلام)، در آن حیات طیبة موعود، خود به تعلیم وتفسیر واقعیت های قران به مردم همت می گمارد وبواطن نامکشوف این مصحف شریف را برای آنها تشریح می کند. این گسترش فرهنگ علم آموزی وحکمت در جامعة بشری به گونه ای خواهد بود که به فرمودة امام باقر (علیه السلام) در زمان مهدی (علیه السلام) به مردم حکمت یاد می دهند (مجلسی، ج52، ص352) تا جایی که زنان خانه دار هم حکمت می آموزند وبی نیاز از دیگران بر اساس احکام الهی ونبوی به قضاوت می پردازند(18).
امام علی (علیه السلام) وضعیت شگرف آموزشی وتربیتی عصر ظهور را چنین توصیف فرموده اند: «گویا شیعیانم را می بینم که در مسجد کوفه گرد آمده اند وبا برپایی چادر هایی، مردم را به همان ترتیبی که قرآن فرود آمده بود، آموزش می دهند.» (مجلسی، ج52، 364؛ نعمانی، 318)
کانون این نظام گستردة آموزشی وفرهنگی مساجد خواهد بود ودر عصر ظهور مساجد فراوان وعظیمی ساخته خواهد شد، همان طور که امیر مؤمنان خبر از ساخت مسجدی در این عصر می دهد که در شهر «حیره» بنا می شود ودارای پانصد در ودوازده امام جماعت خواهد بود (مجلسی، ج52، 375) وحتی ساخت گستردة مساجد در دیگر نواحی عالم مانند قسطنطنیه وحوالی آن به فراوانی صورت خواهد گرفت. (شریف تستری، 1411: ج13، 312) افزون بر این، امام صادق (علیه السلام) خبرداده است که در این زمان در بیرون شهر کوفه (ظهر الکوفه) مسجدی با هزار در خواهد ساخت (مجلسی، ج52، 330 - 337) وامام باقر نیز در روایتی، امام عصر را سازندة مسجدی دارای هزار باب در منطقه ای به نام «غرِی» معرفی نموده است. (همان، 330)
8-2-6. محو جهالت وتکامل عقلانیت در فرهنگ مهدوی
در نگرش توحیدی، عقل جایگاهی بس بالا ووالا دارد، هم چنان که پیامبران الهی در پرتو عقل توانستند بشر را در جهت سعادت دنیوی واخروی هدایت کنند. در پرتو هدایت حضرت مهدی (علیه السلام) عقل ها به رشد وکمال وافی می رسند وشکوفا می گردند وبا افزایش بصیرت عمومی، کوته بینی ها، تنگ نظری ها وافکار دون وناپسند از جامعه رخت می بندد. عقول مردم در دورة ظهور به بالاترین مرحلة کمال خویش می رسد. امام باقر (علیه السلام) در همین باره می فرماید: وقتی قائم ما قیام کند، خداوند دست عنایتش را بر سر بندگان می کشد وعقل آنها زیاد می شود وبه دلیل این رشد عقلی، اخلاق آنها نیز کامل می گردد(19). بسیار بدیهی است که اولین لازمة این تکامل عقلانی، محو کامل جهالت است.
بدین ترتیب می توان گفت که کمال عقلانیت بشری در دورة ظهور، ضامن اعتلای فرهنگ ومدنیت است. افزون بر این، روایات فراوان دیگری بیان گر آن است که در عصر مهدوی، شکوفایی دانش بشری بدان جا می رسد که 25 حرف از 27 حرف کل دانش، کشف ودر میان مردم منتشر می شود، همان گونه که امام صادق (علیه السلام) به تفصیل این شکوفایی علوم وبالندگی فن آوری را بیان نموده است. (مجلسی: ج52، 336) بسیار هویداست که در این دورة طلایی فرهنگ ومعرفت بشری، ارزش های الهی وانسانی ومکارم اخلاقی در وجوهی متعالی بر جوامع انسانی حاکم می گردند.
9-2-6. تأمین رفاه، ضامن اعتلای فرهنگ
اعتلای فرهنگ بدون توجه به رفاه ووضعیت معیشتی مردم در واقع فاقد معنای لازم است ودر اسلام توجه به «معاد» و«معاش» با هم دیده شده واین دو لازم وملزوم هم دانسته شده اند. این تلازم در عصر ظهور در نهایت کمال محقق می گردد وهمة انسان ها به ویژه مؤمنان از حیث معیشت ورفاه به عالی ترین سطوح ممکن خواهند رسید. توصیف پیامبر (ص) از این وضعیت بدین صورت است:
در آن زمان، امت من چنان از نعمت برخوردار شوند که هرگز امتی آن چنان از نعمت برخوردار نشده باشد؛ سرتاسر زمین محصول دهد وهیچ چیز را از آنان دریغ ندارد، اموال انبوه شود. هرکس نزد مهدی آید وبگوید به من مالی ده او بی درنگ می گوید: بگیر! (همان، ج 51، 88)
نتیجه
نگاهی اجمالی به وضعیت تمدن وفرهنگ دنیای معاصر به خوبی نشان می دهد که اگرچه با سرعت سرسام آوری بر پیش رفت های مادی وتمدنی بشر افزوده می گردد، ولی رشد تمدن مادی ویا به عبارتی رشد بخش مادی فرهنگ با بخش معنوی آن، همراه نبوده وجهان در حوزة فرهنگی به پس می رود وفرآورده های معنوی فرهنگ همانند اخلاق ودین باوری با توسعه ای موزون، هم پا با تمدن وفن آوری های مادی ارتقا وتعالی نیافته اند. لذا وضعیت فرهنگی موجود، چه در جهان کنونی وچه در جهان اسلام از شرایط مطلوبی برخوردار نیست وحتی کشور ما نیز از این آسیب مصون نمانده است وبه همین دلیل، اجرای اصلاحات فرهنگی جهت تمهید ظهور دولت موعود، ضروری به نظر می رسد.
در نتیجه چون بنیاد اصلی فرهنگ وتمدن اسلامی خدامحوری واسلامیت آن است(20)، تقرب بیشتر به این اصل وپاس داشت افزون تر آن نیز شرط اصلی بقا واعتلای مجدد فرهنگ اسلامی وتمهید زمینة ظهور به شمار می رود؛ زیرا دین فقط یک عامل از عوامل تشکیل دهنده فرهنگ نیست بلکه واقعیت دین داری، کل فرهنگ را تشکیل می دهد وهر چیزی از وحی الهی سرچشمه می گیرد.
این نوشتار تلاش نموده تا این مدعا را ثابت کند که آسیب پذیری وانحطاط در جوامع فعلی، بیشتر از ناحیة فرهنگی است تا تمدنی وتکنیکی. به همین دلیل احیای فرهنگی واعتلای جوانب معنوی فرهنگ، واجد نقش بی بدیل وراه بردی در زمینه سازی ظهور وحتی در دولت مهدوی است ومی توان تحقق توحید وسپس عدالت را در اصلاح انحرافات اعتقادی ورفتاری، از مهم ترین مؤلفه های فرهنگی وراه بردهای دولت مهدوی به شمار آورد.
اگر چه توحید وخداباوری، هستة اصلی فرهنگ، چه در دولت زمینه ساز وچه در دولت مهدوی است، تحقق عدالت نیز در اصلاح انحرافات اعتقادی ورفتاری این دو دولت، نقش بسزایی دارد ومی توان برپایی عدالت را از مهم ترین مؤلفه های فرهنگی دولت مهدوی به شمار آورد. در حقیقت کارکرد عدالت در اندیشة اسلامی ومهدوی، بیش از آن که اقتصادی باشد فرهنگی واعتقادی است، یعنی اجرای عدالت همه اعوجاجات، انحرافات، ناموزونی ها ونبود اعتدال ها را اصلاح می کند.
از دیگر مؤلفه های اعتلای فرهنگی در زمینه سازی ظهور وحتی در دولت مهدوی می توان به تعالی معنوی واخلاقی، تحقق کامل امر به معروف ونهی از منکر، محو جهالت وتکامل عقلانیت، رهبری ومدیریت صالحان، تربیت وآموزش وتأمین رفاه اشاره کرد که فرآیند اصلاح انحرافات وتکمیل مکارم اخلاقی را تحت پیشوایی امام معصوم (علیه السلام) وجانشینان منصوص او در دورة قبل وبعد از ظهور به سامان می رسانند وزمینة حاکمیت فرهنگ توحیدی ومهدوی را فراهم می سازند.

منابع

1. ابن منظور، لسان العرب، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ج9، 1408 ق.
2. اخوان کاظمی، بهرام، علل ناکارآمدی احزاب سیاسی در ایران، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۸ش.
3. اخوان کاظمی، بهرام، نقد وارزیابی گفتمان های سیاسی واجتماعی مطرح در ایران (از دوم خرداد 1376 تا 22 خرداد 1388)، تهران، پژوهشگاه فرهنگ واندیشه اسلامی، 1389ش.
4. اخوان کاظمی، بهرام، «راه بردهای اعتلای تمدن وفرهنگ اسلامی وتضمین امنیت فرهنگی»، فصل نامة مطالعات راه بردی، شمارة سوم، بهار 1378ش.
5. اخوان کاظمی، بهرام، «بالندگی واعتلای مجدد تمدن اسلامی در عصر نظام جمهوری اسلامی ایران»، تهران، واحد پژوهش معاونت سیاسی صدا وسیمای ج. ا. ا، ش796، مرداد 1376 ش.
6. التمیمی الآمدی، عبدالواحد، شرح غررالحکم ودررالکلم، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، 1407ق.
7. الکفعمی، ابراهیم بن علی، مصباح الکفعمی، قم، منشورات اسماعیلیان، [بی تا].
8. باتامور، تی بی، جامعه شناسی، ترجمه: سیدحسن منصور، تهران، انتشارات امیرکبیر، 1370ش.
9. بختی، کامران، فرهنگ انگلیسی - فارسی، مترادف ومتضاد، تهران، نشر کلمه، ج1، 1371ش.
10. بشیریه، حسین، نظریه های فرهنگ در قرن بیستم، تهران، مؤسسة فرهنگی آینده پویان، 1379ش.
11. پایگاه اینترنتی مجلس شورای اسلامی. (www.majles.ir )
12. پایگاه خبری - تحلیلی تابناک. (http://www.tabnak.ir)
13. پایگاه خبری، تحلیلی فردا. (http://ww.fardanews.com)
14. پورسیدآقایی، مسعود ودیگران، تاریخ عصر غیبت، قم، انتشارات حضور، چاپ دوم، 1383 ش.
15. پهلوان، چنگیز، فرهنگ شناسی (گفتارهایی در زمینه فرهنگ وتمدن)، تهران، نشر قطره، چاپ دوم، 1382.
16. توسلی، غلام عباس، نظریه های جامعه شناسی، تهران، انتشارات سمت، چاپ سوم، 1371ش.
17. جبور، عبدالنور؛ ادریس، سهیل؛ المنهل (قاموس فرنسی عربی)، بیروت، دارالعلم للملایین، دارالاداب، چاپ هفتم، 1986م.
18. حر عاملی، محمد بن حسن، اثبات الهداة، قم، مطبعة العلمیة، بی تا.
19. خامنه ای، سیدعلی، پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری، 4/6/1386. (www.Leader.ir)
20. خمینی، روح الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم ونشر آثار امام خمینی (رحمه الله)، 1371ش.
21. خمینی، روح الله، وصیت نامه سیاسی - الهی، تهران، وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی، 1368ش.
22. خمینی، روح الله، در جست وجوی راه از کلام امام، دفتر ششم: رهبری انقلاب اسلامی، تهران، امیرکبیر، چاپ دوم، 1366ش.
23. دشتی، محمد، نهج البلاغه، قم، انتشارات حضور، 1381 ش.
24. دورانت، ویل، درآمدی بر تاریخ تمدن، ترجمه: احمد بطحایی، تهران، سازمان انتشارات انقلاب اسلامی، ج1، 1365ش.
25. دهخدا، علی اکبر، لغت نامه دهخدا، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ج1 (از دوره جدید)، 1373ش.
26. راغب اصفهانی، معجم مفردات الفاط القرآن، بیروت، دارالفکر، 1392ق.
27. زمانی، مصطفی، اسلام وتمدن جدید، تهران، کتاب خانة صدر، 1348ش.
28. سریع القلم، محمود «مبانی عشیره ای فرهنگ سیاسی ایران»، اطلاعات سیاسی - اقتصادی، شماره های 135 -136 آذر ودی 1377، ص33-44؛ شماره 137-138، بهمن واسفند 1377، ص86 -100؛ شماره139-140 فروردین و اردیبهشت 1378، ص58-76.
29. شجاعیان، محمد، انقلاب اسلامی ورهیافت فرهنگی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی،1382ش.
30. شریف تستری، نورالله بن سید، احقاق الحق وازهاق الباطل، قم، کتاب خانه آیت الله مرعشی، چاپ اول، 1411ق.
31. صافی گلپایگانی، لطف الله، منتخب الاثر، قم، مکتب داوری، بی تا.
32. صالحی، سیدرضا، «راست گویی ایرانیان به زیر 40 درصد رسیده است»، هفته نامة سلامت، ش191، 27 مهر 1387.
33. طبسی، نجم الدین، نشانه هایی از دولت موعود، قم، بوستان کتاب، چاپ سوم،1386ش.
34. «فرهنگ وتمدن اسلامی»، (مصاحبه با اساتید: مصطفی محقق داماد، غلام رضا اعوانی، فتح الله مجتبایی، جلال الدین مجتبوی)، نامه فرهنگ، ش4، زمستان 1372ش.
35. فوراستیه، ژان، تمدن سال 2001، ترجمه: خسرو رضایی، تهران، سازمان انتشارات وآموزش انقلاب اسلامی، 1368 ش.
36. فیض الاسلام، سید علی نقی، نهج البلاغه، بی جا، بی نا.
37. قزوینی، سید محمدکاظم، امام مهدی از ولادت تا ظهور، ترجمه وتحقیق: علی کرمی وسیدمحمد حسینی، قم، نشر الهادی، [بی تا].
38. کوئن، بروس، درآمدی به جامعه شناسی، ترجمه: محسن ثلاثی، تهران، انتشارات فرهنگ معاصر، 1370ش.
39. کورانی، علی، عصر ظهور، ترجمه: مهدی حقی، تهران، شرکت چاپ ونشر بین الملل، چاپ هشتم، 1386ش.
40. کیهان، ش15898، 17/1/1376.
41. گنون، رنه، بحران دنیای متجدد، ترجمه: ضیاءالدین دهشیری، تهران، انتشارات امیرکبیر، 1372ش.
42. گیدنز، آنتونی، جامعه شناسی، ترجمه: منوچهر صبوری، تهران، نشر نی، 1373ش.
43. لوکاس، هنری، تاریخ تمدن، ترجمه: عبدالحسین آذرنگ، تهران، ج1، توس، بی تا.
44. مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، قم، انتشارات دارالکتب الاسلامیة، [بی تا].
45. مزلو، آبراهام هرولد، مذاهب، ارزش ها وتجربه های والا، ترجمه: علی اکبر شاملو، تهران، انتشارات آگه، ۱۳۸۶ش.
46. مقدسی شافعی، یوسف بن یحیی، عقدالدرر، قم، انتشارات مسجد جمکران.
47. ملکیان، مصطفی، «بیست عامل عقب ماندگی ایرانیان»، پایگاه خبری آفتاب نیوز (www.aftabnews.com) 26 خرداد 1385.
48. نعمانی، محمد بن ابراهیم جعفر، الغیبه، ترجمه: محمدجواد غفاری، قم، انتشارات صدوق، 1376ش.
49. هانتینگتون، ساموئل، نظریه برخورد تمدن ها ومنتقدانش، ترجمه وویرایش: مرتضی امیری، تهران، دفتر مطالعات سیاسی وبین المللی وزارت امور خارجه، چاپ دوم، 1375ش.
50. جعفری، محمدتقی، «عدالت وکرامت انسانی نیروهای اصلی نگاهدارنده تمدن ها هستند»، جام، شماره 27، تیر 1373ش.
51. Sir Edward Taylor, Primitive culture:Researches into the Development of Mythology, philosophy, Religion, Language, Art and Custom, (London. John Murray Ltd) vol. 1, 1871.
52. Raymond Williams, Keywords London, Fontana, 1983.
53. Voir, Paul Robert, Peit Robert, Le Rebert , 1989.

پى نوشت ها:

ــــــــــــــــــــــ

(1) هانتینگتون بی آن که هم چون برخی از تحلیل گران، پایان جنگ سرد را ختم ستیزه های ایدئولوژیک تلقی کند، آن را سرآغاز دوران جدید «برخورد تمدن ها» می انگارد. به نظر وی تمدن بالاترین گروه بندی فرهنگی وگسترده ترین سطح هویت فرهنگی است وبر این اساس، خصومت هزار وچهارصدساله اسلام وغرب در حال افزایش است وروابط میان دو تمدن اسلام وغرب آبستن بروز حوادثی خونین می شود. بدین ترتیب، پارادایم برخورد تمدن ها دیگر مسائل جهانی را تحت شعاع قرار می دهد ودر عصر نو، صف آرایی های تازه ای بر محور تمدن ها شکل می گیرد وسرانجام نیز تمدن های اسلامی وکنفوسیوسی در کنار هم، رویاروی تمدن غرب قرار می گیرند. خلاصه این که کانون اصلی درگیری ها در آینده، بین تمدن غرب واتحاد جوامع کنفوسیوسی شرق آسیا وجهان اسلام خواهد بود. در واقع درگیری های تمدنی آخرین مرحلة تکامل درگیری در جهان نو است. (نک: ساموئل هانتینگتون، 1375: 22 -23 )
(2) نگارنده این موضوع را در اثر جدید خود بررسی نموده است. (نک: اخوان کاظمی، 1389)
(3) این نگرانی ها تا آن جا پیش رفته است که یکی از اساتید دانشگاهی وموسوم به اصول گرا به نام ابراهیم فیاض، در گفت وگویی با هشدار دربارة شکل گیری انقلاب جنسی در ایران به دولت پیشنهاد داده است تا با سرعت وبه صورت انقلابی خانه های ده، بیست وسی متری دنج وکم مئونه را برای تخلیة جنسی ایجاد کند. وی در این گفت و گو با تأکید بر این که نمی توان غریزة جنسی را در خیابان ارضا کرد، افزوده است: «با این وضعیت اگر پیش برویم ما در ایران حتماً در چند سال آینده با مشکل مواجه خواهیم بود که اوج آن در هم جنس گرایی وروابط زنان ومردان همسردار خواهد بود که احتمالاً با تبلیغات دشمن هم تقویت خواهدشد ». (نک: پایگاه خبری - تحلیلی فردا، 1389: 111927) البته اگرچه این اظهارات تا حدی غلو آمیز به نظر می رسد، حاکی از احساس نگرانی صاحب نظران از وضعیت منفی فرهنگ عفاف در بخش هایی از کشور است.
(4) نظرسنجی جدید صداوسیما در خرداد 89 نشان می دهد که مخاطبان ماهواره در تهران طی یک سال گذشته افزایش معناداری پیدا کرده اند. 4/45 درصد از مردم تهران بینندة ماهواره هستند که نسبت به سال گذشته ده درصد افزایش یافته اند. از این مقدار 9/40 درصد بینندة شبکه های فارسی زبان هستند وچهارده درصد فقط شبکة خارجی می بینند. میانگین زمان تماشای ماهواره دو ساعت وپنج دقیقه است. 9/48 درصد از بینندگان ماهواره فارسی وان می بینند. 6/50 درصد از پرسش شوندگان گفتند که ماهواره با فرهنگ ما سازگاری ندارد و8/34 درصد مخالفت کردند وگفتند که ماهواره منطبق با فرهنگ ماست. (نک: پایگاه خبری - تحلیلی فردا، 1389: 112985)
(5) البته اگرچه تاکنون بحثی در باره تأسیس وزارت امر به معروف ونهی از منکر در کشور مطرح نشده، ولی خوش بختانه اخیراً طرح یک فوریتی امر به معروف ونهی از منکر که با 103 امضا در مجلس شورای اسلامی ارائه شد با 172 رأی موافق، دوازده رأی مخالف و26 رأی ممتنع در اوایل خرداد 89 به تصویب رسیده است. این طرح دارای 28 ماده است وطراحان، شرایط، حدود وکیفیت فریضة امر به معروف ونهی از منکر را مبتنی بر اصل هشتم قانون اساسی شامل تعاریف والزامات آورده اند. بخشی از طرح مزبور ناظر به اعمالی است که در جامعه علنی باشد یا بروز اجتماعی داشته باشد ویا بدون ضرورت تجسس ثابت شود که مضر به منافع عمومی وامنیت ملی است. هم چنین امر به معروف ونهی از منکر در مرحلة تذکر لسانی، کتبی وارائه شکایت وگزارش به مراجع ذی صلاح وظیفة همگانی است ودر مرحلة یدی به حکومت اختصاص دارد. در بخش دیگری از این طرح آمده است: «به عنوان امر به معروف ونهی از منکر نمی توان دیگران را به پذیرش یا ترک عقیده ای خاص، اکراه یا اجبار ووادار کرد.» (نک: پایگاه خبری صداوسیمای ج.ا.ا، 1389)
(6) از جمله علی مطهری، عضو کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی، ضمن انتقاد شدید از وضعیت تحمل ناشدنی حجاب در برخی از مناطق کشور، معتقد است که امر به معروف ونهی از منکر یعنی یک اصلاح مستمر اجتماعی وبرخوردار از حوزة وسیع که منحصر به مسئلة عفاف وحجاب نیست. از نظر وی همة فقها نیز متفق القولند که آن بخش از امر به معروف ونهی منکر که نیاز به اعمال قدرت دارد وظیفة دولت اسلامی است ووظیفة مردم نیست. وی با طرح این سؤال که چرا بر مسئلة پوشش در اداره ها واماکن دولتی نظارتی وجود ندارد وبدتر این که اعتقاد به نظارت به این امور در دولت فعلی وجود ندارد، بر این اعتقاد است که اگر دولت در اماکن عمومی نظارت کافی داشته باشد، 60 در صد موضوع بی حجابی وضعف فرهنگ عفاف حل می شود. از نظر این نماینده اصول گرا، «روح وجان انقلاب اسلامی همین مسائل فرهنگی است. هر قدر در انرژی هسته ای وپرتاب ماهواره پیشرفت کنیم، اما در مسائل فرهنگی وسبک زندگی بخواهیم راه غربی ها را در پیش بگیریم، توفیقی به دست نیاورده ایم. مهم این است که سبک زندگی اسلامی را تحقق بخشیم.» (نک: تابناک، ۱۳۸۹: 47539؛ خبر آنلاین، 1389: 63227 )
(7) البته این داعیه بی دلیل نیست، هم چنان که روایات بسیاری در این زمینه ودر تمجید ایرانیان ونیز اهالی قم با عنوان زمینه سازان ظهور آمده است. (برای اطلاع بیشتر نک: طبسی، 1386: 65-74؛ کورانی، 1386: 72)
(8) «قال الرضا (علیه السلام): یکون أشدّ الناس تواضعاً لله عزّ وجلّ.» (نک: همان، 436 )
(9) «قال الرضا (علیه السلام): الجحجاح المجاهد المجتهد.» (نک: جمال الاسبوع، 410 به نقل از: همان)
(10) برای تبیین بیشتر، مراجعه به معجم لِسان العرب مفید است.
(11) «یبعث الله رجلاً فی آخر الزمان... ولا یبقی طالحٌ الّا صَلُحَ.» (حر عاملی، بی تا: ج3، 524)
(12) «قال الباقر (علیه السلام): المهدیّ وأصحابه... یأمرون بالمعروف وینهون عن المنکر.» (نک: نعمانی، 1376: ص242، ح26)
(13) «قال النبی (ص): یصلح الاُمّة بعد فسادها.» (مجلسی، ج51، 83 )
(14) «قال الباقر (علیه السلام):... ولایترک بدعة إلاّ أزالها ولا سنّة إلاّ أقامها.» (همان، ج58، ح11)
(15) «اللهم الرزقنا توفیق الطاعة و بعد المعصیة و...».
(16) قال الصادق (علیه السلام): «یفرق المهدیّ أصحابه فی جمیع البلدان ویأمرهم بالعدل والإحسان ویجعلهم حکّاماً فی الأقالیم ویأمرهم بعمران المدن.» (نک: پورسیدآقایی ودیگران، 483. برگرفته از: الامام المهدی، 271)
(17) «ویرفع الشحناء والتباغض»، (ابن طاووس، 152)
(18) «.... تؤتون الحکمة فی زمانه حتّی إنّ المرأة لتقضی فی بیتها بکتاب الله تعالی وسنة رسول الله (ص).» (همان، ج52، ص352)
(19) مجلسی، ج52، 336؛ صافی گلپایگانی، 482. گفتنی است که در برخی کتب روایی (اصول کافی، ج1، ص25؛ کمال الدین، ج2، ص675؛ بحارالأنوار، ج52، ص338) به جای «أخلاقهم»، «أحلامهم» آورده شده است، یعنی حضرت قائم آرمان ها، آرزوها وفرزانگی آنان را به تمامیت می رساند.
(20) برای تأیید این مدعا می توان به نظر مرحوم علامه محمدتقی جعفری نیز استناد جست که معتقد بودند: «عدالت» و«کرامت انسانی» نیروهای اصلی نگاه دارنده وپایدارکننده تمدن ها هستند که در قالب اعتراف انسان به حقانیت الهی نهفته اند واگر انسان آن را اقرار نکند سقوط، قطعی است. (نک: جعفری، 1373: ش 27، 49 و50)

مقاله هاى مهدوى : ۲۰۱۷/۱۱/۲۱ : ۳.۵ K : ۰
: بهرام اخوان كاظمى : مجله مشرق موعود
comments:
no-comments